دو فصلنامه تأملات رشد شماره 3 - مگ لند
0

دو فصلنامه تأملات رشد شماره 3

دو فصلنامه تأملات رشد شماره 3

دو فصلنامه تأملات رشد شماره 3

‫دوفصلنامه‬ ‫فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫صاحبامتیاز و مدیرمسئول‪ :‬دکتر سید مجتبی امامی‬ ‫سردبیر‪ :‬دکتر مصباح الهدی باقری‬ ‫مدیرداخلی‪ :‬حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫مدیر فنی‪ :‬میثم اخاقیمهر‬ ‫مدیر هنری‪ :‬سید مصطفی شفیعی‬ ‫هیئت تحریریه‪ :‬رامین مددلو‪ ،‬اسحاق سلطانی‪،‬‬ ‫محمد رحمتی‪ ،‬حسین سرابادانی تفرشی‪،‬‬ ‫علی قربانی‪ ،‬محمدامین علیاحمدی‬ ‫سایت مرکز رشد‪www.rushd.ir :‬‬ ‫رایانامه‪info@rushd.ir :‬‬ ‫فروشگاه اینترنتی ُرشدا‪www.rushda.ir :‬‬ ‫شناسه اینستاگرام فروشگاه‪ rushda_store :‬‬ ‫نشانی دفتر نشریه‪ :‬تهران‪ -‬محله سعادتاباد ‪-‬‬ ‫پل مدیریت ‪ -‬مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ ‪-‬‬ ‫پا ک ‪ .10‬تلفن‪021-88561587 :‬‬ ‫شماره مجوز نشریه‪81795 :‬‬ ‫با فکر و قلم اساتید گرانقدری که نشریه تامات مرکز رشد‪ ،‬در این شماره افتخار میزبانیشان را دارد‪:‬‬ ‫ دکتر شهین ایروانی‬ ‫ دکتر مهدی سپهری‬ ‫ دکتر محمدامین مذهب‬ ‫ دکتر حسن داناییفرد‬ ‫ دکتر کامران باقری لنکرانی‬ ‫ دکتر مرضیه عالی‬ ‫ دکتر عباس منفرد‬ ‫ دکتر سید مجید امامی‬ ‫ دکتر هادی طحان نظیف‬ ‫ دکتر ابوذر گوهری‬ ‫ دکتر مسعود فکری‬ ‫و پژوهشگران مجموعه مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‪:‬‬ ‫‪.1‬‬ ‫‪.2‬‬ ‫‪.3‬‬ ‫‪.4‬‬ ‫‪.5‬‬ ‫‪.6‬‬ ‫‪.7‬‬ ‫‪.8‬‬ ‫‪.9‬‬ ‫‪.10‬‬ ‫‪.11‬‬ ‫‪.12‬‬ ‫‪.13‬‬ ‫محمدرضا ارام‬ ‫محمد ازادی‬ ‫جواد ازادی‬ ‫حمیدرضا ارفع الرفیعی‬ ‫حمید ایزدبخش‬ ‫دکتر مجتبی باباخانی‬ ‫محسن باقری‬ ‫محمدامین باقری‬ ‫دکتر مصباح الهدی باقری‬ ‫سیدامیررضا برقعی‬ ‫رضا پاینده‬ ‫وحید تارویردیزاده‬ ‫محمدصادق ترابزادهجهرمی‬ ‫‪ .27‬سید علیرضا سجادیه‬ ‫‪ .14‬مرتضی تیموریان‬ ‫‪ .28‬حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫‪ .15‬دکتر نادر جعفری‬ ‫‪ .29‬سید مهدی سرخان‬ ‫‪ .16‬مجتبی جوادی‬ ‫‪ .30‬اسحاق سلطانی‬ ‫‪ .17‬محسن جوهری‬ ‫‪ .31‬دکتر یونس سلمانی‬ ‫‪ .18‬دکتر علیرضا چیتسازیان‬ ‫‪ .32‬جواد سواری‬ ‫‪ .19‬محمدهادی حبیب اللهی‬ ‫‪ .33‬هاشم سوداگر‬ ‫‪ .20‬محمدمهدی حسینزاده‬ ‫‪ .21‬دکتر سید ابوالحسن حسینی ‪ .34‬احمد شریعتمداری‬ ‫‪ .35‬محمدسعید صفاری‬ ‫‪ .22‬مهرداد حیدری‬ ‫‪ .36‬رضا طاهرنیا‬ ‫‪ .23‬دکتر ابراهیم راستیان‬ ‫‪ .37‬امیر حسین غفاری‬ ‫‪ .24‬دکتر محمدجواد رضائی‬ ‫‪ .38‬سعید فتحعلی‬ ‫‪ .25‬پرهام روشنایی‬ ‫‪ .39‬سیدمحمدرضا فقیه ایمانی‬ ‫‪ .26‬حسین زیبنده‬ ‫‪ .40‬عباس قائمی‬ ‫‪ .41‬علی قربانی‬ ‫‪ .42‬دکتر محمد حسین قوام‬ ‫‪ .43‬سیدیونس کمالیان‬ ‫‪ .44‬محمدرضا کوهکن‬ ‫‪ .45‬سجاد لطفی‬ ‫‪ .46‬رامین مالک‬ ‫‪ .47‬رامین مددلو‬ ‫‪ .48‬دکتر سعید مسعودی پور‬ ‫‪ .49‬علی مصطفوی ثانی‬ ‫‪ .50‬مجید محمدزمانی‬ ‫‪ .51‬سعید نجبا‬ ‫‪ .52‬دکتر محمد نوروزی‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫فهرست‬ ‫‪11‬‬ ‫یادداشت رشد‪:‬‬ ‫قدم در دهه پنجم انقاب اسامی‬ ‫پنجره اول‪ :‬اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪16‬‬ ‫سرخط‪ :‬نقطه مبارزه در جنگ اقتصادی‬ ‫فهرست‬ ‫پرویده‪« :‬رویق تولید»‬ ‫گذر از وابستگی‬ ‫دکتر علیرضا چیتسازیان‬ ‫تغییر ذهنیتها از دوگــانــه سرمایه‬ ‫داخــلــی یــا خــارجــی بــه ســوی الگوی‬ ‫همیاری‪ ،‬ما را به تحقق شعار امسال‬ ‫نزدیکتر میکند‬ ‫‪20‬‬ ‫‪ 24‬قبل از مسئله‬ ‫دکتر مگباح الهده باقره‬ ‫پــس از تجربه هشت دول ــت پــس از‬ ‫جـنــگ‪ ،‬همچنان اقــتـصــاد معضل‬ ‫اصلی پیش روی نظام است‬ ‫هفتخوان تغییر اقتصادی‬ ‫‪29‬‬ ‫فاصله حرف تا عمل در تحقق کامل‬ ‫شعارهای سال‪ ،‬از چه عواملی ناشی‬ ‫میشود؟‬ ‫‪ 35‬فرار از جهل اصطاحات‬ ‫حسین سراباداین تفرخن‬ ‫سامان مثلث رونق تولید‬ ‫ِ‬ ‫دکتر محمد یوروزه‬ ‫‪38‬‬ ‫برای تحقق شعار سال‪« ،‬مطالبهگری‬ ‫تخصصی» الزامی غیرقابل چشمپوشی‬ ‫است‬ ‫حمیدرضا ارفعالرفیعن‬ ‫تولید با حل سه مانع ساختار‪ ،‬باور‬ ‫و سبک زندگی رونق خواهد گرفت‬ ‫‪ 43‬رونق تولید‬ ‫به سبک غیرپولی‬ ‫محمدرضا ارام‬ ‫رونــــق تــول ـیــد در ص ــورت ــی مــنــجــر به‬ ‫چالشهای اقتصادی دیگر نخواهد‬ ‫شدکه بخش غیربازاری تولید‪ ،‬فربهتر‬ ‫از بخش بازاری ان شود‬ ‫‪2‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مصرف کاای ایرانی‪ ،‬انسان‬ ‫اقتصادی و جامعه نمایشی‬ ‫دکتر سید مجید امامن‬ ‫چرا نسخههای جهادی‪ ،‬اقتصاد ایران‬ ‫را هنوز شفا نداده است؟‬ ‫راه رسیدن به راهحل‬ ‫ِ‬ ‫یاخم سوداگر‬ ‫مبتنی بر امــوزههــای قــران کریم‪ ،‬چه‬ ‫دستور کاری برای تحلیلگر سیاست‬ ‫عمومی‪ ،‬میتوان تعیین کرد؟‬ ‫سه سطح مقاومت‬ ‫در بــانــکــداری مقاومتی مــیتــوان بر‬ ‫ح ـســاب ســرمــایــهگــذاری مـ ــدتدار‪،‬‬ ‫تکیه کرد‬ ‫چرخه تولید نابرابری‬ ‫‪53‬‬ ‫فراموشی وظیفه‬ ‫ِ‬ ‫دکتر یویس سلماین‬ ‫‪57‬‬ ‫حال اقتصاد ایران خوب می شود؛ اگر‬ ‫مقام سیاستگذار و ناظر‪ ،‬به وظایف‬ ‫خــود در بــرابــر شــوک هــا و ب ـحــران ها‬ ‫عمل کند‬ ‫‪64‬‬ ‫اقتصاد مقدس‬ ‫ِ‬ ‫محمدیاده حبیباللهن‬ ‫‪68‬‬ ‫مسجد بهعنوان یک سنگر‪ ،‬باید در‬ ‫همه شئون اجتماعی ازجمله مسائل‬ ‫اقتصادی ورود کند‬ ‫‪ 74‬به نام عدالت‪،‬‬ ‫به کام سرمایهداری‬ ‫سید علیرضا سجادیه‬ ‫‪79‬‬ ‫علن مگطفوه ثاین‬ ‫صـ ـ ــورتبـ ـ ــنـ ـ ــدی هـ ــمـ ــه م ــس ــائ ــل‬ ‫اموزشوپرورش با چالش «کمبود منابع‬ ‫مالی» و در نتیجه «خصوصیسازی»‪،‬‬ ‫غلط اندر غلط است‬ ‫نظام مالی اسامی مبتنی بر مکانیسم‬ ‫َ‬ ‫خاصی در تسهیم ریسک‪ ،‬نابرابری در ‪ 83‬لزور‪ :‬دوگانه تقلید و تجربه‬ ‫محسن باقره‬ ‫ثروت را از بین میبرد‬ ‫گندم نان‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫رقم انقاب‪1398 ،‬‬ ‫‪87‬‬ ‫مرتضن تیموریان‬ ‫‪93‬‬ ‫از گندم یاد گرفتیم اگر ظرفیتهای‬ ‫کشاورزی زیر مشغولیتهای سیاسی‬ ‫و اداری مسئولین رها نشود‪ ،‬دست‬ ‫اجانب از کشور بریده میشود‬ ‫مسیر بازسازی نهادهای بومی مسدود‬ ‫نیست‪ ،‬مشروط به انکه بپذیریم مدرن‬ ‫از نوع خودمان شویم‬ ‫در جستجوی راهی‬ ‫بهتر از واردات‬ ‫سیدیویس کمالیان‬ ‫کشت فراسرزمینی‪ ،‬جایگزینی ایمن و‬ ‫قابلاتکا برای بخش مهمی از واردات‬ ‫محصوات کشاورزی است‬ ‫‪3‬‬ ‫فهرست‬ ‫دکتر محمدحسین قوام‬ ‫‪48‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪97‬‬ ‫غایب بزرگ‬ ‫رضا پاینده‬ ‫دوری مشتری از زنجیره ارزش‪ ،‬ارزشها‬ ‫را به مرور بیرنگ میکند‪ .‬انسانی که‬ ‫درگیر این زنجیره نباشد‪ ،‬ارزش تولید‬ ‫و تولیدکننده را کمتر میفهمد‬ ‫پرویده‪« :‬حکمراین پلتفرم»‬ ‫سرخط‪:‬‬ ‫«حکمرانی پلتفرم» امتداد یا مهار سلطه‬ ‫‪104‬‬ ‫‪ 106‬پلتفرم چیست؟‬ ‫جواد ازاده‬ ‫قدرت پلتفرم‪ ،‬اثر شبکهای‬ ‫‪110‬‬ ‫فهرست‬ ‫سید امیررضا برقعن‬ ‫اثار سازنده و تخریبگر اثر شبکهای‬ ‫در پلتفرمها‬ ‫پلتفرم ها یستری برای به دست اوردن‬ ‫رایگان نــواوری و برون سپاری واحد‬ ‫تحقیق و توسعه هستند‬ ‫‪ 114‬پاسخگویی پلتفرم‬ ‫مهرداد حیدره‬ ‫از تنظیمگری در پلتفرم تا‬ ‫تنظیمگری با پلتفرم!؟‬ ‫‪120‬‬ ‫روش کارامد پاسخگو کردن پلتفرمها‬ ‫چیست؟‬ ‫جواد ازاده‬ ‫حکمرانی پلتفرمها چــالــش اصلی ‪ 124‬حکمرانی پلتفرمهای‬ ‫ان ـقــاب اســامــی در ده ــه پـیــش رو‬ ‫اینترنت اشیاء‬ ‫خواهد بود‬ ‫پلتفرم‪ ،‬ابزار تعاون‬ ‫‪128‬‬ ‫سعید فتحعلن‬ ‫پلتفرمها‪ ،‬ابــزاری بــرای تعاون میان‬ ‫مشارکتکنندگان است و هرچه تعداد‬ ‫انها بیشتر شود‪ ،‬ان پلتفرم قویتر و‬ ‫باارزشتر میشود‬ ‫حسین زیبنده‬ ‫حکمرانی فناوریهای جدید‪ ،‬به عنوان‬ ‫قطعه گمشده در پازل فضای مجازی‪،‬‬ ‫باید ضمیمه توان مهندسی کشور شود‬ ‫‪ 132‬سرمایهداری پلتفرم‬ ‫اسحاق سلطاین‬ ‫پلتفرم با امکانات خــود‪ ،‬ابــزار بسیار‬ ‫قدرتمندی برای سرمایهداری است تا‬ ‫بتواند اهداف خود را دنبال کند‬ ‫‪4‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫پنجره دوم‪ :‬فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪138‬‬ ‫سرخط‪ :‬اشناییزدایی‪...‬‬ ‫پرویده‪« :‬مکتب مدرسه»‬ ‫تولد مدرسه مدرن‬ ‫اروپایی‪-‬امریکایی در ایران‬ ‫‪142‬‬ ‫دکتر مرضیه عالن‬ ‫صدسال پیش‪ ،‬نظام اموزشی ایران که‬ ‫‪ 148‬تامین مالی مدارس‪:‬‬ ‫تا قبل از ان غیرمتمرکز و غیردولتی بود‪،‬‬ ‫دولت یا ملت؟‬ ‫به نظامی متمرکز و دولتی و با الگویی‬ ‫جواد سواره‬ ‫اروپایی‪ -‬امریکایی تبدیل شد‬ ‫تحول بنیادین در اشپزخانه ‪153‬‬ ‫علن قرباین‬ ‫‪ 158‬طرد مدرسه جدیده یا‬ ‫استفاده از بستر ان؟‬ ‫‪162‬‬ ‫انتظارات از مدرسه‪:‬‬ ‫چشمها و دستها‬ ‫دکتر خهین ایرواین‬ ‫امیرحسین غفاره‬ ‫تــاســیــس م ــدرس ــه ع ــل ــوی‪ ،‬یــکــی از‬ ‫واکنشهای طبقه مذهبی ایــران در‬ ‫برخورد با پدیده نوین مدرسه بود‬ ‫چــرا نــهــاد مــدرســه در جامعه ام ــروز‪،‬‬ ‫بدهکار همه است؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫هیئت‪ ،‬تجربهای‬ ‫زیباییشناسانه‬ ‫‪168‬‬ ‫سید مهده سرخان‬ ‫‪ 172‬اجتماعی در خور‬ ‫زیبایی چیست که زینب کبری(س)‬ ‫الاه‪ :‬قد قامت هیئت‬ ‫در کربا جز زیبایی ندید؟‬ ‫دکتر سیدابوالحسن حسینن‬ ‫«احیاء ذکر»‪ ،‬تنها مرتبهای از مراتب‬ ‫«احیاء امر» است‬ ‫‪5‬‬ ‫فهرست‬ ‫کانون اصلی تغییر در سند «تحول‬ ‫بنیادین اموزشوپرورش» کجاست؟‬ ‫چالش اصلی در تامین مالی مدارس‪،‬‬ ‫شکل رابطه دولت و ملت است و انچه‬ ‫درگذشته رخداده‪ ،‬نشانگر نحوه ارتباط‬ ‫متفاوتی است‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫شازده کوچولو و هبوط ادم‬ ‫‪176‬‬ ‫دکتر مهده سپهره‬ ‫سیری استعاری در سپهر انسانشناسی‬ ‫هبوطی‪-‬عروجی‬ ‫‪ 182‬قایقهای تندروی‬ ‫پهنه فرهنگ‬ ‫سجاد لطفن‬ ‫شهر خدا‬ ‫ِ‬ ‫‪187‬‬ ‫ّ‬ ‫محمدرضا ارام‬ ‫مردمان ارمانشهر مهدوی زمانهسازند؛‬ ‫نه فرزند زمانه‬ ‫بــا طــراحــی زم ـیـ ِـن عملیات جدید‪،‬‬ ‫اح ـت ـمــال ُبـــرد جبهه خـــودی بیشتر‬ ‫خواهد بود‬ ‫‪191‬‬ ‫من بیمن‬ ‫ِ‬ ‫دکتر مگباحالهده باقره‬ ‫فهرست‬ ‫لباس محلی بر تن‬ ‫غریبه خارجی‬ ‫دکتر محمدامین مذیب‬ ‫دکتر عباس منفرد‬ ‫ام ــوزش ز ب ــان انگلیسی بــا محتوای‬ ‫فرهنگ اسامی‪-‬ایرانی نهتنها ممکن‬ ‫بلکه یک ضرورت است‬ ‫‪196‬‬ ‫دانشگاه «هویتبخش»‪ ،‬ساماندهنده‬ ‫دردهاست‪ ،‬نهبخشی از دردهای یک‬ ‫جامعه‬ ‫‪ 201‬ارکان سهگانه‬ ‫عدالت اموزشی‬ ‫محمدصادق ترابزاده جهرمن‬ ‫کیفیت افــراد و پیکرهبندی انهــا در‬ ‫اجتماع‪ ،‬جمعیت را شکل میدهد‪.‬‬ ‫عــدالــت امــوزشــی چتر حا کم بــر این‬ ‫پیکرهبندی است‬ ‫معلمان؛ راهبران یا‬ ‫کارگران برنامه درسی؟‬ ‫‪205‬‬ ‫جایگاه حقیقی معلمان دستگیری‬ ‫و نشان دادن راه رشد به دانشاموزان‬ ‫است‬ ‫‪210‬‬ ‫ُ‬ ‫باب پژوهش‬ ‫ح ِ‬ ‫‪215‬‬ ‫حکمرانی حبابی پژوهش‪ ،‬پژوهش را‬ ‫به یک کاای لوکس تبدیل میکند که‬ ‫فقط‪ ،‬لذت چنددقیقهای دارد‬ ‫‪ 218‬سی نما در چهل نما‬ ‫دکتر ابراییم راستیان‬ ‫در سوگ شخصیت معلمی‬ ‫رضا طایرییا‬ ‫مجتبن جواده‬ ‫اگر اسیبهای دانشگاه فرهنگیان رفع‬ ‫نشوند‪ ،‬در اینده با نسلی سطحینگر و‬ ‫سکوار مواجه خواهیم بود‬ ‫مجید محمدزماین‬ ‫مخاطبین کم؛ اما فعال‬ ‫بلوغ ذائقه‬ ‫ِ‬ ‫و پــیــشــروی ســیــنــمــا‪ ،‬تــنــهــا اکــســیــر‬ ‫حیاتبخش موجود سینمای ملی‬ ‫است‬ ‫‪6‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪222‬‬ ‫زیستن در جهان‬ ‫سرخپوستها‬ ‫محمدمهده حسینزاده‬ ‫سرخپوست‪ ،‬اگرچه فیلمی است که ‪ 226‬وقتی همه خواب باشند!‬ ‫در گذشته تاریخ ایران رخ میدهد؛ اما‬ ‫بهشدت متعلق به امروز است‬ ‫عباس قائمن‬ ‫ً‬ ‫تلویزیون‪ ،‬نهایتا ‪ 5‬الی ‪ 10‬سال دیگر‬ ‫فرصت حیات‪ ،‬بهعنوان رسانه جریان‬ ‫اصلی دارد‬ ‫«نسیم»ی به وسعت‬ ‫تمام سازمان‬ ‫‪230‬‬ ‫ریشه اصلی سیاست «نسیم»ی شدن‬ ‫صداوسیما این است که برایند رسانه‬ ‫ملی از «پیام» تهی است‬ ‫‪ 234‬معمای چند مجهوله‬ ‫پریام روخنایی‬ ‫مجید محمدزماین‬ ‫‪239‬‬ ‫قدمزنی در دنیای‬ ‫سلبریتیها‬ ‫صداوسیما در گام دوم انقاب‪ ،‬باید‬ ‫رسانه تراز جمهوری اسامی گردد‬ ‫فهرست‬ ‫وحید تارویردهزاده‬ ‫هــر شـهــرتــی سـلـبــر یـتــی ش ــدن بــه بــار‬ ‫ن ـمــیاورد؛ سلبریتی یعنی «شهرت‬ ‫مدرنیزه شده»‬ ‫پنجره سوم‪ :‬سیاست و اجتماع‬ ‫‪246‬‬ ‫سرخط‪ :‬پیدا و پنهان یک نقشه تغییر‬ ‫پرویده‪« :‬سامت الکتروییک»‬ ‫تغییر توجه‬ ‫ِ‬ ‫‪250‬‬ ‫محمد ازاده‬ ‫سامت الکترونیک‪ ،‬تغییری پارادایمی‬ ‫از نظام سامت مبتنی بر پزشک بهنظام‬ ‫سامت مشتریمحور است‬ ‫‪ 255‬هزینهی بهصرفه‬ ‫محمدسعید صفاره‬ ‫زیرساختهای پرهزینه پیوند حوزهی‬ ‫سامت و حوزهی ‪ ،ICT‬باعث افزایش‬ ‫بهرهوری در نظام سامت میشود‬ ‫‪7‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪259‬‬ ‫نظمدهی به‬ ‫دنیای مسئلهها‬ ‫حمید ایزدبشش‬ ‫ا گــر سامت الکترونیک بخواهد به ‪ 265‬جهل تجماتی‬ ‫اهــداف خــود دســت یابد بایستی با‬ ‫خطمشیهای مناسبی پشتیبانی شود‬ ‫دکتر کامران باقره لنکراین‬ ‫‪270‬‬ ‫مه دادهها‬ ‫درسهایی از روند سامت الکترونیک‬ ‫در ایران‬ ‫سعید یجبا‬ ‫موج جدید فناوری در عرصه سامت‬ ‫ِ‬ ‫فهرست‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫صبر‪ ،‬طاقتش ُبرید‬ ‫‪276‬‬ ‫دکتر حسن دایاییفرد‬ ‫بـ ــد ت ـص ـم ـی ـمــی‪ ،‬بــیت ـص ـم ـی ـمــی و ‪ 289‬عدالت اجتماعی در تعادل‬ ‫مثلث قدرت‪ ،‬ثروت‪ ،‬قبیله‬ ‫تـصــمـیــمگـیــری ت ــاخــی ــری‪ ،‬کیفیت‬ ‫کشورداری را تهدید میکند‬ ‫محمدصادق ترابزاده جهرمن‬ ‫ََ‬ ‫َ‬ ‫«د ِم» بی «قدم» قوای‬ ‫عاقله کشور‬ ‫‪293‬‬ ‫حوزه علمیه و دانشگاه موظفاند برای‬ ‫«مردم» و «دین مردم» تاش کنند‬ ‫‪301‬‬ ‫جدال بختازمایی‬ ‫ِ‬ ‫‪305‬‬ ‫دکتر محمدجواد رضائن‬ ‫رامین مالک‬ ‫بزرگترین سیاست کاهش جمعیت‬ ‫کیفری در کشور‪ ،‬به سبک بختازمایی‬ ‫در حال عملی شدن است‬ ‫قـــدرت‪ ،‬ث ــروت و قبیله‪ ،‬ســه مولفه‬ ‫اساسی در ساخت هر جامعه هستند‬ ‫شیرینی خطرناک برای‬ ‫ِ‬ ‫مدیران انقابی‬ ‫دکتر سعید مسعوده پور‬ ‫راهکار حل مسئله دنیاطلبی مسئوان‪،‬‬ ‫افزایش ریسک پذیرش مسئولیتهای‬ ‫دولتی است‬ ‫ویل للمتوسطین‬ ‫‪309‬‬ ‫‪8‬‬ ‫دکتر محمد یوروزه‬ ‫دوران متوسطها به سر امــده است‪.‬‬ ‫برای موفقیت‪ ،‬حداقل باید در یکچیز‬ ‫برجستگی داشت‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫زمان به نفع تحریف‬ ‫‪314‬‬ ‫محسن جویره‬ ‫مروری بر برخی از زمینههای فرهنگی‬ ‫و اجتماعی تحریف امام خمینی؟ ‪ 318‬یکی بود یکی نبود؛‬ ‫یه ایران انقابی بود‬ ‫دکتر یادر جعفره‬ ‫ایران شیعه یا ایران‬ ‫مقاومت؟‬ ‫‪324‬‬ ‫ّ‬ ‫مــا نیازمند بــرنــد مــلــی داسـتــانگــوی‬ ‫جمهوری اسامی ایران هستیم‬ ‫محمدرضا کویکن‬ ‫تصویر ایران در افکار عمومی جهان ‪ 329‬عکس‪ ،‬تصویر نیست!‬ ‫اسام چندان مطلوب نیست‬ ‫حمیدرضا ارفعالرفیعن‬ ‫تصویر تنها با یکی دو عکس رواج یافته‬ ‫در فضای مجازی ساخته نمیشود‬ ‫سرگردان جهان نمادها‬ ‫ِ‬ ‫‪334‬‬ ‫بر درب جاذبههای اقناعیمان‪ ،‬قفل‬ ‫فاصله میان ما و مخاطب افتاده و ما‬ ‫سرگردان بازار سیاست شدهایم‬ ‫‪ 339‬شناسنامههای خط خطی‬ ‫احمد خریعتمداره‬ ‫‪342‬‬ ‫حسین سراباداین تفرخن‬ ‫دولت کوچک با انتظارات بزرگ جامعه‬ ‫چه خواهد کرد؟‬ ‫‪ 347‬تشخیص مصلحت‬ ‫نظام یا شر ع؟‬ ‫دکتر یاده طحان یظیف‬ ‫بیشرمی مداوم‬ ‫شبهروشنفکران‬ ‫‪351‬‬ ‫علن قرباین‬ ‫پیش از گوش سپردن به نسخههای‬ ‫با فراموشی خاف شرع بودن مصالح‬ ‫ازم‪ ،‬درنــهــایــت بــهعـنــوان یــک نظام‬ ‫حکومتی دینی تهی از محتوای دینی‬ ‫جلوه خواهیم کرد‬ ‫شبهروشنفکران‪ ،‬ازم است یادی از ‪ 354‬هزینه تثبیت ارمانها‬ ‫سازمان پرورش افکار و نقش ان کنیم‬ ‫دکتر مجتبن باباخاین‬ ‫دستگاه محاسباتی رهبران انقاب‬ ‫اسامی‪ ،‬واکسینه شدن ارمانهای‬ ‫انقاب را بسیار مهمتر از مشکات‬ ‫مقطعی میداند‬ ‫‪9‬‬ ‫فهرست‬ ‫پارادوکس دولت‬ ‫محمدامین باقره‬ ‫چندچهرهگی و بــازی در نقشهای‬ ‫مختلف در عرصه سیاست‪ ،‬مدل رایج‬ ‫سیاستورزی در کشور ما شده است‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تضاد خون و خدا‪:‬‬ ‫نسخه اذربایجان‬ ‫‪362‬‬ ‫رامین مددلو‬ ‫رسوخ قومیتگرایی در روحانیت‪ ،‬نه ‪367‬‬ ‫تلنگر چهلسالگی‬ ‫ِ‬ ‫اختاف بلکه اشوب به بار می اورد‬ ‫امریکا و ما در دهه‬ ‫پنجم انقاب‬ ‫اسحاق سلطاین‬ ‫‪372‬‬ ‫در پرتو شناخت «دیــگــری»‪ ،‬خویش‬ ‫را محقق کن‬ ‫دکتر ابوذر گویره مقدم‬ ‫طمع امریکا در دهه پنجم انقاب‪ 377 ،‬فرجام بیداری اسامی‬ ‫تــحــول در محیط و جامعه داخلی‬ ‫ایران است‬ ‫بیراههی دلبستگی به غیر‬ ‫دکتر مسعود فکره‬ ‫‪382‬‬ ‫فهرست‬ ‫سید محمدرضا فقیه ایماین‬ ‫و خــدا در همین نزدیکی در کمین‬ ‫است؛ فاین تذهبون؟!‬ ‫‪10‬‬ ‫بــه نـظــر م ــیرس ــد‪ ،‬بــازگ ـشــت مجدد‬ ‫جنبشهای اعتراضی در کشورهای‬ ‫عربی نیازمند محرکهای جدی است‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫است و البته در ذیل شیوههای نامتعارف میتوان به‬ ‫تحمیل جنگ خصمانه ‪-‬انهم بدون لحاظ اداب و‬ ‫ترتیبات نظامی و با حمله موشکی به شهرها و بمباران‬ ‫انها و استفاده از ساح شیمیایی‪ -‬و همچنین ترورهای‬ ‫پردامنه و تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی‪ ،‬اشاره نمود‪.‬‬ ‫همه این تاشها تا امروز که دشمن استراتژی ضربه‬ ‫مستقیم و حصر حداکثری اقتصادی‪ ،‬همراه با هجمه‬ ‫روانی را در دستور کار خود قرار داده‪ ،‬فقط به یک نقطه‬ ‫ایران بدون محتوای انقابی و اندیشه‬ ‫میاندیشد و ان‪ِ ،‬‬ ‫الهی است‪.‬‬ ‫اکنون‪ ،‬چهار دهه کوششهای جدی و بیوقفه دشمن‬ ‫در خصمانهترین‪ ،‬ظالمانهترین و بیپرواترین شیوهها‬ ‫پیش روی چشمان جهانیان است و حال وارد دهه‬ ‫پنجم ان شدهایم‪ .‬با اینکه شدت و حدت اقدام دشمن‬ ‫در مجموع پدیدهها و وقایع سیاسی صدسال اخیر‪،‬‬ ‫انقاب اسامی ایران غیرقابل پیشبینیترین حادثه‬ ‫در اتاقهای فکر کشورهای ابرقدرت و داعیهداران‬ ‫سلطهگری است و توانسته است‪ ،‬بیشترین تغییر را در‬ ‫ارایش جدید قدرت در صحنه جهانی به وجود اورد‪.‬‬ ‫در واقع در چند دهه گذشته‪ ،‬نقش و نقشه کشورهای‬ ‫موثر در عرصه بینالملل بدون تعریف و تنظیم روابط‬ ‫با ایــران امکانپذیر نبوده است‪ .‬ازایــنرو کشورهای‬ ‫ابرقدرت برای مهار ایران و به حداقل رساندن نقش‬ ‫ان‪ ،‬از همه ابزارهای متعارف و نامتعارف دیپلماسی‬ ‫بهره بــردهانــد‪ .‬ایجاد ائتافهای جهانی‪ ،‬تصویب‬ ‫بیانیه و قطعنامه در سازمان ملل‪ ،‬شورای امنیت و‬ ‫دیگر نهاد و سازمانهای مواجببگیر و گوشبهفرمان‬ ‫جزو ابرومندترین ابزارهای تحدید قدرت نفوذ ایران بوده‬ ‫‪11‬‬ ‫یادداخت رخد‬ ‫قدم در دهه پنجم‬ ‫انقاب اسامی‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در طول تاریخ بشریت کمنظیر است‪ ،‬اما ازانجاکه به‬ ‫ریشههای انقاب از سویی و منظر نگاه و افق ان از‬ ‫سوی دیگر‪ ،‬بیاعتنا است و یا میداند نمیتواند به‬ ‫انها صدمه جدی و خدشه اساسی وارد سازد‪ ،‬لذا‬ ‫مسیر پیش رو برای دشمن بسیار سختتر و غیرقابل‬ ‫نفوذتر از قبل شده است‪.‬‬ ‫این ریشهها در کام امام خمینی ؟ بارها و بارها‬ ‫مــورد تا کید قرارگرفته و تمسک و اعتصام به ان‪ ،‬از‬ ‫سوی ایشان مایه پیروزی همیشگی جبهه حق بر باطل‬ ‫قلمداد شده است‪:‬‬ ‫یادداخت رخد‬ ‫رهبر انقاب نیز با تبیین دیدگاههای حضرت امام‬ ‫راحــل‪ ،‬ارمانهای متعالی انقاب اسامی را تحقق‬ ‫عــدالــت اجتماعی‪ ،‬پیشرفت علمی‪ ،‬اقتصادی‪،‬‬ ‫فرهنگی و اجتماعی کشور و سعادت ملت‪ ،‬مقابله‬ ‫با ظالم و دفاع از مظلوم‪ ،‬استقال و تسلیم نشدن در‬ ‫برابر زورگویی و باجخواهی سلطهگران و مستکبران‬ ‫برشمردهاند‪.‬‬ ‫لذا معلوم میگردد امام راحل با اندیشه الهی و نورانی‬ ‫خود‪ ،‬مولفههای نقشه فتح و پیروزی انقاب و البته‬ ‫ارمانهای ان را ترسیم نمودهاند و البته به دشمن هم‬ ‫فهماندند که رمز پیروزی ما در کدام زمین و با کدام‬ ‫قواعد است‪ .‬در حقیقت افق نگاه و ژرفای فکر امام در‬ ‫سطحی ماورای نگاه نزدیکبین دشمن قرار دارد؛ لذا‬ ‫دشمن برای دستیابی به موفقیت‪ ،‬نیاز دارد تا دستگاه‬ ‫محاسباتی ما را متناظر با ساعت و نبض فکری خود‬ ‫تغییر دهد‪ .‬در همین راستا‪ ،‬تمام تحرکات دشمن در‬ ‫چهل سال گذشته بر همین منوال شکلگرفته است و با‬ ‫فشار اوردن از منافذ مختلف تمام ّ‬ ‫هم و سعی خود را بر‬ ‫روی دگردیسی افق فکری مردم و البته بهصورت خاص‬ ‫بر روی سیاستگذاران و کارگزاران متمرکز نموده است‪.‬‬ ‫این فشارها در سالهای اخیر بهشدت از طریق اعمال‬ ‫سیاستهای تحریم اقتصادی و بهکارگیری همه‬ ‫ابزارهای ان دنبال گردید و ارباب سلطه و استکبار تاش‬ ‫میکنند از همین ناحیه‪ ،‬مملکتمان را ضربهپذیر و‬ ‫ً‬ ‫نهایتا دچار خدشه و لطمه نمایند‪.‬‬ ‫بــرای برونرفت از این حصر و حصار‪ ،‬ضمن توجه‬ ‫به اندیشههای نورانی امام راحل‪ ،‬ازم است بهدقت‬ ‫ارشــادات و راهبریهای امامگونه رهبری انقاب در‬ ‫میدان عمل دیــده و پیاده شــود‪ .‬همه سعی و نگاه‬ ‫معظمله در طول این سالها بر این قرار دارد که عاوه‬ ‫بر انتباه و هشدار نسبت به دسیسهها و خدعههای‬ ‫دشمن‪ ،‬بر ساخت درونی قدرت و تکیه بر مزیتهای‬ ‫«رمز پیروزی ما این است که اتکا به خدای تبارکوتعالی‬ ‫داشتیم‪ .‬رمز پیروزی ما این است که فقط جنبه سیاسی‬ ‫نبود‪ ،‬فقط برای نفت و امثال اینها نبود‪ ،‬جنبه معنوی بود‪،‬‬ ‫جنبه اسامی بود‪ .‬جوانان ما ارزوی شهادت میکردند‪،‬‬ ‫جوانان ما شهادت را استقبال میکردند ‪ ...‬سربازان ما‬ ‫از شهادت باک ندارند‪ ،‬برای اینکه مردن را‪ ،‬فنا شدن‬ ‫نمیدانند‪ .‬سربازان ما شهادت را سعادت میدانند‬ ‫و برای این سعادت کوشش میکنند ‪ ...‬این رمز را تا‬ ‫حفظ کنید‪ ،‬پیروز هستید‪ .‬ملت ما تا با خداست‪ ،‬پیروز‬ ‫است‪ .‬ملت ما تا پناهگاه او اسام است‪ ،‬پیروز است‪.‬‬ ‫پرچم قران تا بر فراز سر ملت ماست‪ ،‬پیروز است‪».‬‬ ‫«رمز پیروزی ما همین وحدت کلمه و همپیوستگی ما‬ ‫به هم بود‪ .‬اگر بنا بود که قشر روحانی تنها میخواست‬ ‫به جنگ اینها بــرود خفه میکردند او را‪ ،‬نویسنده‬ ‫میخواست به جنگ انها برود‪ ،‬انها را از بین میبردند‪،‬‬ ‫دانشگاهی میخواست این کار را بکند‪ ،‬نمیتوانست‪،‬‬ ‫بازار میخواست این کار را بکند‪ ،‬نمیشد‪ ،‬دهقان‬ ‫میخواست این کار را بکند نمیشد‪ .‬اینکه همهچیز‬ ‫را به دست اوردیــم و به امید خدا بعد هم به دست‬ ‫میاوریم‪ ،‬این برای همین پیوستگی است که بین اقشار‬ ‫ملت حاصل شد و ما باید این همبستگی را نگهداریم‪».‬‬ ‫‪12‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫کمیاب بومی در عرصههای مختلف تا کید و تمرکز‬ ‫نموده و بر بازی در این زمین و اعتباربخشی به قواعد‬ ‫ان توجه دادهاند‪:‬‬ ‫«در پیشرفت به سمت هدفهای ارمانی‪ ،‬باید ساخت‬ ‫درونــی قــدرت را استحکام بخشید؛ اســاس کار این‬ ‫است‪ .‬ما اگر میخواهیم این راه را ادامــه دهیم و به‬ ‫این سمت حرکت کنیم و این هدفها را دنبال کنیم‬ ‫و چشم به این ارمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل‬ ‫این معارضهها ایستادگی کنیم و صبر و توکل را به کار‬ ‫بگیریم‪ ،‬باید ساخت قــدرت ملی را در درون کشور‬ ‫تقویت کنیم و استحکام ببخشیم‪».‬‬ ‫بدیهی اســت هــر قــدر در ب ــازی انفعالی و یــا حتی‬ ‫عکسالعملی دشمن وارد شویم‪ ،‬تــوان داخلیمان‬ ‫شیب نزولی طی خواهد کرد و هر قدر بر ساخت درونی‬ ‫و اقتدار ملیمان تکیه کنیم و بهصورت فوق فعال و‬ ‫فارغ از طراحیهای تهاجمی دشمن‪ ،‬مسیر را با صبر‬ ‫و استقامت طی کنیم‪ ،‬عاقبت بر طبق سنت خدا به‬ ‫مصلحت و منفعت متقین رقم خواهد خورد‪.‬‬ ‫***‬ ‫خدا را سپاسگزاریم که فرصت طرح مسئلههای معاصر‬ ‫انقاب اسامی و ارائه دیدگاههای اساتید و پژوهشگران‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ در ارتباط با انها‬ ‫را‪ ،‬برای بار سوم فراهم گردانید‪.‬‬ ‫در این شماره از نشریه تامات‪ 72،‬نگاشت علمی در‬ ‫سه پنجره اصلی نشریه یعنی «اقتصاد و مدیریت»‪،‬‬ ‫«فرهنگ و اندیشه» و «سیاست و اجتماع» تنظیم و‬ ‫تدوین گردیده است‪ .‬اما ویژگی بارز این شماره‪ ،‬عرضه‬ ‫چهار پرونده موضوعی‪ ،‬متناسب باکانمسائل مورد‬ ‫توجه در این مقطع از حیات انقاب اسامی‪ ،‬درون‬ ‫سه پنجره یادشده است‪ .‬بدین ترتیب با احتساب‬ ‫چهار نوشتاری که به معرفی پروندههای موضوعی‬ ‫این شماره اختصاص یافته است‪ ،‬خرسندیم که در‬ ‫سردبیر نشریه تامات‬ ‫‪13‬‬ ‫یادداخت رخد‬ ‫این شماره میزبان ‪ 76‬نوشتار تخصصی از ‪ 63‬نفر‬ ‫از پژوهشگران مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ و‬ ‫البته اساتید محترم و گرانقدری که ما را مهمان قلم‬ ‫و اندیشه خود کردهاند‪ ،‬باشیم‪ .‬در این شماره‪ ،‬یازده‬ ‫نفر از اساتید بیرونی مجموعه مرکز رشد‪ ،‬در پروندههای‬ ‫هستههای تخصصی مرکز یا بخش نگاشتهای‬ ‫تخصصی نشریه‪ ،‬با طرح ایده و دغدغههای خود‪ ،‬بر‬ ‫غنای این شماره افزودهاند‪.‬‬ ‫در پنجره «اقتصاد و مدیریت»‪ ،‬دو پرونده تقدیم میگردد‪:‬‬ ‫پرونده «رونق تولید» با شش تکنگاشت‪-‬که به همت‬ ‫پژوهشگران هستههای مختلف مرکز رشــد تالیف‬ ‫گردیده‪ -‬و پرونده «حکمرانی پلتفرم» در قالب هفت‬ ‫نگاشت علمی که به اهتمام هسته «خطمشی فضای‬ ‫مجازی» مرکز رشد اماده شده است‪ .‬همچنین یازده‬ ‫نوشتار تخصصی دیگر‪ ،‬پیرامون مسائل روز اقتصادی‬ ‫و مدیریتی‪ ،‬برای مطالعه شما وجود دارد‪.‬‬ ‫در پنجره «فرهنگ و اندیشه»‪ ،‬پرونده «مکتب مدرسه»‬ ‫شامل پنج تکنگاشت که با تاش دوستانمان در هسته‬ ‫«تعلیم و تربیت» مرکز رشد به نگارش درامده‪ ،‬همراه‬ ‫با هفده نوشتار علمی متنوع دیگر‪ ،‬ماحظه میشود‪.‬‬ ‫در پنجره «سیاست و اجتماع»‪ ،‬موضوع «سامت‬ ‫الکترونیک» بهعنوان یک پرونده مورد توجه واقع شده‬ ‫و اعضای هسته «سامت» مرکز رشد‪ ،‬پنج نگاشت‬ ‫علمی را در این پرونده گرداوری کردهاند‪ .‬همچنین‬ ‫بیستویک نوشتار علمی دیگر در این پنجره توسط‬ ‫اساتید و پژوهشگران مرکز رشد تالیف گردیده است‪.‬‬ ‫امید انکه‪ ،‬این شماره هم گامی روبهجلو برای تحقق‬ ‫اهداف مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ باشد‪ .‬به‬ ‫عنایت و توجه شما خبرگان و دانشپژوهان گرانقدر‬ ‫و ارائه نظر و بازخورد در خصوص مطالب نشریه نیاز‬ ‫مبرم داریم‪.‬‬ ‫ݩ‬ ‫ݦ‬ ‫ݑ ݦݩ ݧ ݩ ݑ ى ݧ‬ ‫ݐ‬ ‫ݩ‬ ‫ݦ‬ ‫ݦ‬ ‫ݑ‬ ‫ں‬ ‫ل‬ ‫ݤ‬ ‫ى‬ ‫ݕ‬ ‫ݫ‬ ‫ح‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ݤ‬ ‫ݤ‬ ‫ݤ‬ ‫ݣ‬ ‫ݣ‬ ‫ݣ‬ ‫ره‬ ‫ݓ‬ ‫ݫ‬ ‫ٮݤ‬ ‫ݣٯاݣٮݡاݣݣدݣ ݣݣوݫ ݣم ݫݣ ݬݫݣ ݫݤدىݣݫ ݫݔݣݫ ݣرݤ ݫݭ ݤݤݔ‬ ‫مشتمل ݣݣبر‪:‬‬ ‫• پرونده «رونق تولید»‬ ‫• یازده نݡاشت تخصصݡ در باب اقتصاد و مدیریت‬ ‫• پرونده «حݡمرانی پلتفرم»‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سرخط‬ ‫نقطه مبارزه‬ ‫در جنگ اقتصادی‬ ‫ساختاری اقتصاد ایران از سوی ایشان انتخاب شد‪.‬‬ ‫بهمرور افکار عمومی تحلیل رهبر انقاب از اهمیت‬ ‫یافتن مضاعف مسئله اقتصاد برای انقاب اسامی‬ ‫را درک و کارهایی ولو پراکنده و غیرمنسجم اغاز شد‪.‬‬ ‫در میان عناوین سال مقوله «توسعه تولید ملی»‪ ،‬یکی‬ ‫از محورهای اساسی و ارکان کلیدی نقشه مقاومت‬ ‫اقتصادی‪ ،‬از سوی ایشان مــورد تا کید قــرار گرفت؛‬ ‫بهگونهای که در دهه ‪ 1390‬شمسی‪ ،‬سالهای ‪،1391‬‬ ‫‪ 1395‬و حــاا ‪ ،1398‬بر ایــن کانون اصلی اصاح‬ ‫اقتصادی اشاره کردهاند‪.‬‬ ‫اما چرا تقویت بنیه «تولید ملی»‪ ،‬امروز نقطه اهرمی در‬ ‫حل مسائل اقتصادی کشور است؟ بخش مهمی از‬ ‫پاسخ به این پرسش‪ ،‬به مسائل جاری اقتصاد ایران‬ ‫بازمیگردد‪ .‬از شرایط کنونی اقتصاد ایران‪ ،‬در دانش‬ ‫اقتصاد‪ ،‬به «رکود تورمی» تعبیر میشود‪ .‬اعداد و ارقام‬ ‫چنین تصویری از اقتصاد ایران ارائه میدهند‪:‬‬ ‫در اغاز دهه پنجم انقاب اسامی‪ ،‬اقتصاد همچنان‬ ‫اولویت اول و در راس مسائل کشور است‪ .‬اقتصاد ایران‬ ‫در سال ‪ ،1397‬مسیر پرماجرا و دشواری را طی کرد‪.‬‬ ‫شوک ارزی که عائم ان از زمستان ‪ 96‬اغاز و بهمرور‪ ،‬بر‬ ‫سایر بازارهای اقتصادی و البته معیشت طبقه ضعیف‬ ‫و متوسط جامعه اثر گذاشت‪.‬‬ ‫رهبر فرزانه انقاب اسامی‪ ،‬در سخنرانی نوروز سال‬ ‫‪ ،1386‬جنگ اقتصادی را عرصه نبرد استکبار با نظام‬ ‫اسامی برشمردند و در شهریور ‪ ،1389‬مفهوم «اقتصاد‬ ‫مقاومتی» را در دیدار با کارافرینان وارد نظام مفاهیم‬ ‫دستگاه تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور کردند‪.‬‬ ‫سرانجام در بهمن ‪ ،1392‬با اباغ سیاستهای کلی‬ ‫اقتصاد مقاومتی‪ ،‬نقشه کلی مقاومت اقتصادی کشور‬ ‫در شرایط جنگ اقتصادی را ارائه نمودند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫از سال ‪ ،1387‬تقریبا عناوین همه سالها با جهتگیری‬ ‫مسائل اقتصادی کشور و با هــدف اصــاح مسائل‬ ‫‪16‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪17‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫ً‬ ‫اوا اخرین گزارش مرکز امار ایران از نرخ رشد اقتصادی‬ ‫ُ‬ ‫در نه ماه سال ‪ 1397‬نشان میدهد نرخ رشد اقتصادی‬ ‫در ایــران با نفت به ‪ -3/8‬درصــد و بــدون نفت به‬ ‫‪ -1/9‬درصد رسیده است‪ .‬حسب این گزارش که در‬ ‫ً‬ ‫‪ 25‬فروردین ‪ 1398‬ارائه شده‪ ،‬احتماا میزان تولید‬ ‫داخلی محصوات در اقتصاد ایران در سال ‪،1397‬‬ ‫بین سه تا پنج درصد کاهش پیداکرده است‪ .‬اعداد‬ ‫این شاخص حکایت از قرار گرفتن اقتصاد ایران در‬ ‫شرایط رکودی و اسیبپذیری بخش تولید‪ ،‬در سالی‬ ‫که گذشت‪ ،‬دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫ثانیا نرخ تورم دوازدهماهه منتهی به فروردین ‪30/6 ،1398‬‬ ‫درصد رسیده است و نرخ تورم نقطهبهنقطه (فروردین‬ ‫‪ 98‬به فروردین ‪ )97‬فراتر از ‪ 51‬درصد شده است‪ .‬نرخ‬ ‫تورم نقطهبهنقطه نشاندهنده وضعیت قدرت خرید‬ ‫خانوار در مقایسه میان این دو نقطهی زمانی است که‬ ‫حکایت از کاهش شدید قدرت خرید خانوار دارد‪.‬‬ ‫نرخ تورم تکرقمی بهعنوان مهمترین دستاورد دولت‬ ‫دوازدهم در سال ‪ ،1396‬اینک به تاریخ پیوسته است‬ ‫و در سال ‪ ،1397‬رکوردهای عکس ان عملکرد ثبت‬ ‫شده است‪ .‬برای اولین بار بعد از سه دهه‪ ،‬اقتصاد‬ ‫ایران نرخ تورم ماهانه باای سه درصد را از خردادماه‬ ‫سال ‪ 97‬به مدت سه ماه پیاپی ثبت کرد و به اعداد‬ ‫تاریخی نرخ تورم ماهانه ‪ 7‬درصد در مهرماه رسید‪ .‬همه‬ ‫این اعداد و ارقام حکایت از بیدار شدن اژدهای تورم‬ ‫در اقتصاد ایران دارد که البته با این بیماری‪ ،‬الفت‬ ‫دیرین داشته‪ ،‬اما اینک غیرقابلکنترلتر از گذشته به‬ ‫نظر میرسد‪.‬‬ ‫حسب این تصویر از شرایط کنونی اقتصاد ایران‪ ،‬نگاه‬ ‫به اینده و تحلیل چشمانداز اتی نقش مهمی دارد‪.‬‬ ‫نگاه بیرونی تاش دارد اینده یاسافرینی برای اقتصاد‬ ‫ایران پیشبینی کند‪ ،‬پیشبینیای که گاه بدین قصد‬ ‫صورت میگیرد تا اتفاق افتد‪ .‬صندوق بینالمللی پول‬ ‫در گزارشی که در اواخر فروردین ‪ 1398‬منتشر کرد‪،‬‬ ‫پیشبینی میکند که نرخ رشد اقتصادی در ایران به‬ ‫منفی ‪ 6‬و نرخ تورم به بیش از ‪ 37‬درصد برسد‪ .‬بدنه‬ ‫کارشناسی کشور نیز با استمرار سیاستهای گذشته‪،‬‬ ‫رشد بخش تولید در کشور را در سال ‪ 1397‬منفی‬ ‫میداند‪ .‬مرکز پژوهشهای مجلس در زمستان ‪،1397‬‬ ‫حسب دو سناریو خوشبینانه (با فرض صــادرات‬ ‫حدود دو میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی)‬ ‫و بدبینانه (با فرض صادرات حدود یکمیلیون و نیم‬ ‫بشکه نفت خام و میعانات گازی) به ترتیب ‪ -2/5‬و‬ ‫‪ -5/5‬پیشبینی کرده است‪.‬‬ ‫با تصویری که از اقتصاد ایران در سال ‪ 97‬طرح شد و‬ ‫چشمانداز اتی‪ ،‬اهمیت «رونق تولید» بهعنوان راهبرد‬ ‫اساسی اقتصاد کشور در سال ‪ 1398‬مشخص میشود‪.‬‬ ‫جلوگیری از تعمیق رکود‪ ،‬کاهش نرخ بیکاری و نرخ تورم‬ ‫و مقابله با فشار بر معیشت طبقات کمدرامد جامعه‪،‬‬ ‫درگرو رونق تولید و تقویت همهجانبه فرهنگ خلق‬ ‫ارزشافزوده در جامعه امروز ایران است‪.‬‬ ‫تولید در اقتصاد امروز ایران‪ ،‬با دو چالش روبرو است؛ یکی‬ ‫قابلکنترل و اصاح است و دیگری از جمله متغیرهای‬ ‫غیرقابلکنترل است‪ .‬متغیر قابلکنترل‪ ،‬چالشهای‬ ‫داخلی و تصمیمگیریها و سیاستهای نادرست‬ ‫داخلی است که در ادبیات روزانه به «خودتحریمی»‬ ‫معروف شده است‪ .‬بسیاری از مسائل بخش تولید در‬ ‫کشور‪ ،‬معلول مقررات‪ ،‬قوانین داخلی و ساختارهای‬ ‫اداری و اجرایی بوروکراتیک است‪ .‬قوانین اساسی‬ ‫اقتصاد مانند قانون پول‪ ،‬قانون مالیات‪ ،‬قانون کار‪،‬‬ ‫قانون تامین اجتماعی‪ ،‬قانون نظام بانکی و بسیاری‬ ‫از قوانین دیگر سالهاست کــه سخن از اصــاح و‬ ‫تحول انها زده میشود؛ ولی خبری از تغییر نیست‪.‬‬ ‫مقررات و سیاستهای دولت در شرایط جنگی نیز‬ ‫حائز اهمیت است؛ انتخابهایی که در عین داشتن‬ ‫نوعی انعطاف‪ ،‬از اتهام خلقالساعه بودن ُمبرا باشد‪.‬‬ ‫چالش غیرقابلکنترل‪ ،‬استفاده دشمن از ابزاری به‬ ‫نام «تحریم» است‪« .‬ریچارد نفیو»‪ ،‬مسئول تیم طراحی‬ ‫تحریمها علیه ایران در دوره قبل در دولت «بارک اوباما»‪،‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تغییر» در همه ابعاد ان دانسته است‪ .‬نیمه پر لیوان‬ ‫تهدید و تحریم‪ ،‬توجه به ظرفیتهای کشور برای تحول‬ ‫و رونق تولید ملی است؛ مشروط بر انکه بر اشتباههای‬ ‫گذشته اصرار نورزیم و از تجربههای موفق بهره ببریم‪.‬‬ ‫در نــوروز ‪ ،98‬پژوهشگران مرکز رشــد دانشگاه امام‬ ‫صادق؟ نوشتارهایی پیرامون مختصات‪ ،‬الزامات‬ ‫و ابعاد تحول و رونق اقتصادی منتشر کردند‪ .‬در پرونده‬ ‫ابتدایی این شماره‪ ،‬تحریریه نشریه شش نوشتار را برای‬ ‫ارائه در این پرونده برگزیده است‪ .‬در این نگاشتها‪،‬‬ ‫تاش شده است تا با تحلیل تاریخی مشخص شود‬ ‫چــرا اقتصاد‪ ،‬بعد از سه دهــه برنامههای توسعه در‬ ‫دولتهای مختلف‪ ،‬در ردیف مسائل فوری و اولیه‬ ‫کشور باقیمانده است و موانع اصلی در این اصاحات‬ ‫اقتصادی چه بــوده اســت‪ .‬کوشش شده است تا با‬ ‫تغییر ذهنیتها‪ ،‬منظرهای جدید در نگاه به مقوله‬ ‫«تولید ملی» موردتوجه قرار گیرد و از ضرورت مطالبه‬ ‫تخصصی از چرایی کنشها و سیاستهای انتخابی‬ ‫مسئولین سخن گفتهشده است‪ .‬به امید انکه سال‬ ‫‪ ،1398‬سال گشایشها باشد‪.‬‬ ‫در ابتدای سال ‪ 2018‬میادی کتابی با عنوان «هنر‬ ‫تحریمها‪ ،‬نگاهی از درون میدان» منتشر کرد و به تشریح‬ ‫چارچوب فکری و عملی خود در طراحی تحریمها علیه‬ ‫ایران پرداخت‪ .‬کتابی که حاوی تجربههای جالبی‬ ‫برای جنگ امروز اقتصادی کشور نیز هست‪ .‬به باور‬ ‫«نفیو»‪ ،‬تحریمگذاری بهعنوان ابزار استراتژیک در دستگاه‬ ‫ً‬ ‫سیاست خارجی ایااتمتحده‪ ،‬نه امری صرفا فنی‪،‬‬ ‫بلکه بیشتر هنر تصمیمگیری و به کار گرفتن خاقانه‬ ‫ابزارهای مختلف اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و سیاسی‬ ‫است‪ .‬بهعنوانمثال‪« ،‬ریچارد نفیو» نشان میدهد که‬ ‫چگونه در عین تحریم کااهای اساسی کشور‪ ،‬واردات‬ ‫کااهای لوکس را از تحریم معاف کرده تا به احساس‬ ‫اجتماعی تحریمشدگی در جامعه ایران‪ ،‬بیشتر دامن‬ ‫بزند‪ .‬در نگاه او‪ ،‬هنر تحریم چیزی شبیه هنر شکنجه‬ ‫کردن است و امریکا از هر ابزاری که زمینه احساس‬ ‫درد و زوال استقامت را ایجاد کند‪ ،‬استفاده کرده و‬ ‫میکند؛ اما نکته مهم قابل ذکر در این کتاب انجاست‬ ‫که نفیو اشاره میکند کانون اصلی اصابت تحریمها‬ ‫برای ایجاد احساس درد در جامعه ایران‪« ،‬توان تولید‬ ‫ملی» ایرانیان بــوده اســت؛ چراکه در تحلیل انها‪،‬‬ ‫اسیب بخش تولید بافاصله باعث تغییر سفره مردم‬ ‫شده و این منجر به افزایش درد اجتماعی میشود و در‬ ‫نتیجه‪ ،‬دولتی که سرکار باشد‪ ،‬برای حفظ مقبولیت‬ ‫خود ناچار به دادن امتیازاتی میشود‪.‬‬ ‫بنابراین تولید از درون و بیرون‪ ،‬امروز نقطه میدانی جنگ‬ ‫اقتصادی است‪ .‬تا کید بر تولید مولد و دارای خلق‬ ‫ً‬ ‫ارزشافزوده موثر و نه صرفا مونتاژی و سرهمبندیشده‪،‬‬ ‫موجب اشتغال مولد و پایدار‪ ،‬ثبات قیمتها و پیشرفت‬ ‫بلندمدت اقتصادی کشور خواهد شد‪ .‬رهبر فرزانه‬ ‫انقاب اسامی بهدرستی در روز اول سال ‪ ،1398‬ان‬ ‫سال «فرصتها‪ ،‬امکانات و گشایشها» برشمردند‪.‬‬ ‫را ِ‬ ‫فشار دشمن بر ساختار بخش تولید‪ ،‬فرصتی برای تغییر‬ ‫است‪« .‬داگاس نورث» در کتاب «فهم فرایند تحول‬ ‫اقتصادی»‪ ،‬مطالبه مقاومت اقتصادی را «مطالبه‬ ‫تحریریه نشریه تامات‬ ‫‪18‬‬ ‫ݐݦ ݦݩٮݑ ݦݩ ݑ ݩݦ‬ ‫«روݣ ٯ ݣٮوݥݣلىݫݬݔد»‬ ‫ݐݩݦ‬ ‫ݫݬݕىرݣݣوںدݣهݤ‬ ‫برای تحول در بخش تولید‪ ،‬تغییر در‬ ‫برخی ذهنیتها و نگرشها ازم است‬ ‫تهیه و تنظیم از تحریریه نشریه تامات‬ ‫دکتر علیرضا چیتسازیان‬ ‫استاد هادی مرکز رشد‬ ‫عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫نامگذاری امسال نیز همچون سالهای قبل رنگ و‬ ‫بوی اقتصادی داشت‪« :‬سال رونق تولید»‪ .‬این سالها‬ ‫اقتصاد و معیشت سکه روز بحثها شده و همه از‬ ‫ان صحبت میکنند‪ .‬برای بهبود وضعیت اقتصادی‬ ‫و تحقق هدف امسال که میتواند گستره متنوعی از‬ ‫مشکات کشور را حل کند‪ ،‬باز باید به سراغ صندوق‬ ‫توسعه ملی برویم یا راه دیگری نیز وجود دارد؟‬ ‫نا گفته پیداست این نامگذاری نشان از این دارد که‬ ‫یکی از نقاط ضعفی که اکنون مایه تهاجم و تهدید‬ ‫کشور شده است‪ ،‬خرده نظام اقتصادی است که در‬ ‫این سالها تمام انرژی بخشهای دیگر کشور را نیز به‬ ‫خود جذب کرده است‪ .‬سوال اصلی در این میان‪ ،‬ان‬ ‫است که نحوه مواجهه با این تهدید چگونه باید باشد؟‬ ‫گذر از وابستگی‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بازتولید یک اشتباه‬ ‫توجه به بازسازی‪ ،‬بهبود و رونق اقتصاد کشور مسئلهای‬ ‫نیست که این سالها با ان مواجه شده باشیم‪ .‬پس از‬ ‫پایان دفاع مقدس «توسعه اقتصادی» کشور در دستور‬ ‫کار دولت سازندگی قرار گرفت و این تمرکز‪ ،‬توجه به‬ ‫سایر بخشها همچون فرهنگ را تحتالشعاع قرار‬ ‫داد‪ .‬هدف دولت در ان سالها جذب سرمایهگذاری و‬ ‫ایجاد بخش خصوصی قدرتمند جهت تحقق توسعه‬ ‫اقتصادی کشور بود‪ .‬نکته حائز اهمیت این است‬ ‫که ایده اصلی این نگاه در دولتهای بعد نیز حفظ‬ ‫شد‪ ،‬هرچند راهبردها و تاکتیکهای اجرای ان متنوع‬ ‫و متفاوت بود‪.‬‬ ‫ایده «توسعه» که تاکنون کمابیش بر نهادهای برنامهریز و‬ ‫تنظیمگر اقتصاد کشور حاکم بوده‪ ،‬یک اصل محوری را‬ ‫بهعنوان دستمایه اصلی خطمشیگذاری در این حوزه‬ ‫پذیرفته و ان ضرورت سرمایهگذاری کان جهت توسعه‬ ‫اقتصادی کشور است‪ .‬در این نگاه‪ ،‬سرمایه بهعنوان‬ ‫موتور پیشران اقتصاد این امکان را در اختیار دولتها‬ ‫تغییر ذینیتیا از دوگایه سرمایه داخلن یا خارجن‬ ‫به سوه الصوه یمیاره‪ ،‬ما را به تحقق خعار امسال‬ ‫یزدیکتر منکند‬ ‫‪20‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫و یا بخش خصوصی قرار میدهد‬ ‫که بهاسانی به اخرین فناوریها‬ ‫دسترسی پیدا کرده و امکان رونق‬ ‫تولید و افزایش اشتغال را ایجاد کنند‪.‬‬ ‫البته تصمیم در مورد اینکه منشا‬ ‫سرمایه درون یا بیرون کشور باشد‪،‬‬ ‫راهبردهای متفاوتی را پیش پای‬ ‫دولتها قرار میدهد‪ .‬در این سالها‬ ‫برخی دولتها با ضروری دانستن‬ ‫تامین سرمایه از بیرون کشور‪ ،‬به دنبال اعتمادسازی و‬ ‫جذب سرمایه خارجی بودهاند‪ .‬فارغ از هزینهها و موانع‬ ‫مختلفی که این الگو میتواند در پیگیری راهبردهای‬ ‫کان کشور در سیاست خارجی خود داشته باشد‪ ،‬به‬ ‫سبب وابستگی مبنایی این مدل در تامین سرمایه‪،‬‬ ‫نوعی ناپایداری در رشد اقتصادی کشور را به همراه‬ ‫ً‬ ‫داشـتــه و بعضا سبب تاخیرهای طــوانــیمــدت در‬ ‫استقرار و حتی شکست طرحهای صنعتی میشود‪.‬‬ ‫گاهی نیز با هدف تامین سرمایه از داخل کشور‪ ،‬اعتبارات‬ ‫کان جهت خرید فناوری و راهانــدازی کارخانهها و‬ ‫کارگاهها تخصیص داده میشود‪ .‬فارغ از امکان ایجاد‬ ‫فسادهای رانتی که ثمره طبیعی این الگوی تخصیص‬ ‫سرمایه است‪ ،‬این نحوه تامین سرمایه‪ ،‬هزینههای‬ ‫زیادی را برای نظام اقتصادی کشور به همراه دارد‪.‬‬ ‫روش اصلی در اینگونه تامین سرمایه‪ ،‬اتکا به فروش‬ ‫سرمایههای ملی و مواهب خدادادی کشور مانند نفت‬ ‫و گاز است‪ .‬ثروت حاصل که تاش بسیار کمی برای‬ ‫ان به کار گرفته شده‪ ،‬به شکل سیابی خروشان وارد‬ ‫جریان اقتصاد کشور میشود‪ .‬ثروتی که چون اسان‬ ‫بهدستامده‪ ،‬چندان حسابوکتاب سختی ندارد‬ ‫و چون میوهی خامفروشی است‪ ،‬خاماندیشیهایی‬ ‫را در انتخاب و تخصیص به همراه دارد‪ .‬روش دیگر‬ ‫که البته افات بهمراتب بیشتری نسبت به روش پیش‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫گفته دارد‪ ،‬خلق اعتبار است که‬ ‫گاهی کم و گاهی با حجم بیشتر‬ ‫توسط نظام بانکی انجام شده و‬ ‫تا مدتی نظام اقتصادی را درگیر‬ ‫خود میکند‪.‬‬ ‫گــرچــه ا ک ـنــون بــه دن ـبــال بــررســی و‬ ‫کالبدشکافی نظام اقتصادی کشور‬ ‫نیستیم‪ ،‬اما بــرای تصمیم در بــاره‬ ‫اینده بایستی گذشته را عالمانه‬ ‫مرور کنیم‪ .‬انچه وضعیت کنونی اقتصاد کشور را رقم‬ ‫ً‬ ‫زده‪ ،‬انباشت اتفاقاتی است که قبا رخ داده و مهمتر‬ ‫از ان اینکه گذشته بهترین شاهد و گواه فهم الگوها‬ ‫و نظریات ذهنی مدیران و خطمشیگذاران دولتی در‬ ‫عرصه اقتصاد ایران است‪ .‬مرور گذشته از یکسو و‬ ‫شرایط جدید و ساختار تحریمهایی که اکنون با ان‬ ‫مواجه هستیم‪ ،‬این سوال را به ذهن متبادر مینماید که‬ ‫ایا الگوهای ذهنی و نظریات حاکم بر گفتمان موجود‬ ‫اقتصاد کشور‪ ،‬توان ارائه راهکاری مناسب برای گذار‬ ‫از وضع موجود و تحقق هدفگذاری امسال یعنی رونق‬ ‫تولید و ایجاد اشتغال را دارد یا نه؟ برای حل این مسئله‬ ‫ایا باز با همان دوگان قدیمی تزریق نقدینگی یا جذب‬ ‫سرمایه خارجی مواجه هستیم و یا راهکار سومی که به‬ ‫شکلی پایدارتر مسائل کشور را حل نماید وجود دارد؟‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ایـ ــده «تــوس ـعــه» ک ــه تــاکـنــون‬ ‫کـ ـم ــابـ ـی ــش ب ـ ــر ی ـ ـهـ ــادیـ ــاه‬ ‫بریامهریز و تنظیمگر اقتگاد‬ ‫کشور حاکم بــوده‪ ،‬یک اصل‬ ‫محوره را بهعنوان دستمایه‬ ‫اصــلــن خــطمــشــنگــذاره در‬ ‫این حوزه پذیرفته و ان ضرورت‬ ‫ســرمــایــهگــذاره ک ــان جهت‬ ‫توسعه اقتگاده کشور است‪.‬‬ ‫جور دیگر باید دید‬ ‫‪21‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫به نظر میرسد رونق تولید بیش از انکه به سرمایهگذاری‬ ‫نیاز داشته باشد‪ ،‬بهنوعی تغییر ذهنیتها و در پی ان‬ ‫اصاح قوانین زمین بازی تولید نیاز دارد‪ .‬با فاصله گرفتن‬ ‫ذهن از الگوهای توسعه که در کتب متعارف اقتصاد‬ ‫اموزش داده شده و یا توسط نهادهایی همچون بانک‬ ‫جهانی تجویز و ترویج داده میشود و نگاهی دقیقتر به‬ ‫تجربه تمدنی خود و حتی همسایگان و همکیشانمان در‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مرور تجربه یهچندان دوردست‬ ‫ما‪ ،‬الصویا و به عبارت دقیقتر‬ ‫یهادیاه تولیده را یاداوره‬ ‫منکند که مبتنن بر یمکاره‬ ‫افــراد در تشریک مــواد اولیه‪،‬‬ ‫سرمایهیاه خرد و یا یمیاره‬ ‫و تجمیع ییروه ایساین‪ ،‬رویق‬ ‫تولید و اقتگاد را بــه یمراه‬ ‫داختهاید‪.‬‬ ‫نرم در شرایط کنونی به طراحیهای‬ ‫پایدارتر و نهادها و قواعدی کارامدتر‬ ‫دست یابیم‪.‬‬ ‫برخی از اصولی که از مرور گذشته به‬ ‫ذهن میرسد عبارتاند از‪:‬‬ ‫نخست‪ .‬در الگوها و نهادهای‬ ‫تولیدی مبتنی بر همیاری‪ ،‬سرمایه‬ ‫(بنمایه خرید ابزار تولید‪ ،‬مواد اولیه‬ ‫و خرید خدمت نیروی انسانی در الگوهای سرمایهباور)‬ ‫بهعنوان بنیان شکلگیری نظم اجتماعی و غایت‬ ‫فعالیتهای اقتصادی محسوب نمیشود‪ .‬در این‬ ‫الگوها بیش از انکه به سرمایه مادی نیاز داشته باشیم‪،‬‬ ‫بهنوعی از تعاون و همکاری نیاز داریم‪ .‬در واقع جایگزین‬ ‫سرمایه مالی‪ ،‬نوعی سرمایه اجتماعی و شبکهای از‬ ‫همیاری انسانی است که میتواند سرمایههای خرد و‬ ‫نیروهای متفرق جامعه را بر بنیان اعتماد متقابل همراستا‬ ‫و همافزا نموده و تولید و پیشرفت کشور را رقم بزند‪.‬‬ ‫دوم‪ .‬بیش از انکه صرفه به مقیاس معیار اصلی ساماندهی‬ ‫تولید بوده و سازمان تولیدی را به سمت تمرکزگرایی‬ ‫ببرد‪ ،‬عجین شدن زندگی با کار و امکان امری مقدس‬ ‫کسب روزی حال‪ -‬در همهجا و توسط همه افراد‬‫مهم است‪ .‬از سوی دیگر باور به این اصل دینی که‬ ‫ً‬ ‫اجیر دیگران شدن ‪ -‬بخوانید استخدام شدن‪ -‬اساسا‬ ‫امری مطلوب نیست‪ ،‬نهاد تولید را به سمت نوعی‬ ‫نظام ماژولی پیش میبرد که در عین امکان استفاده‬ ‫از نوعی همیاری و همافزایی در امر تولید‪ ،‬هر واحد‬ ‫تولیدی ‪-‬خانه یا کارگاه‪ -‬توان تولید به شکل مجزا را‬ ‫دارد‪ .‬نگاه به نهاد تولیدی گذشته نشان میدهد افراد‬ ‫در عین اینکه در شبکهای منسجم از افراد میباشند‪،‬‬ ‫اما توان مستقل عمل کردن داشته و با کار و محصول‬ ‫ان بیگانه نیستند‪.‬‬ ‫شرق عالم‪ ،‬میتوان الگوهای دیگری‬ ‫را پیدا کرد‪ .‬الگوهایی که فارغ از‬ ‫منطق سرمایهباور که کمابیش بر‬ ‫تمام نسخههای توسعه حاکم است‪،‬‬ ‫توانستهاند رشد و رونق معیشت‬ ‫و اقتصاد را به شکلی پایدارتر و‬ ‫بــر پــایــهی ســرمــایــهای ورای پــول و‬ ‫سرمایههای مادی بنیان بگذارند‪.‬‬ ‫مرور تجربه نهچندان دوردست ما‪ ،‬الگوها و به عبارت‬ ‫دقیقتر نهادهای تولیدی را یاداوری میکند که مبتنی‬ ‫بر همکاری افراد در تشریک مواد اولیه‪ ،‬سرمایههای‬ ‫خرد و یا همیاری و تجمیع نیروی انسانی‪ ،‬رونق تولید‬ ‫و اقتصاد را به همراه داشتهاند‪ .‬الگوهای همیارانه‬ ‫ای‪ ،‬همچون «واره» [‪ ]1‬که نوعی همیاری در تامین‬ ‫مواد اولیه‪ ،‬قرضالحسنه و پولاندازان که تعاون در‬ ‫سرمایه و نیز باغ اسپار‪ ،‬تکل و اواجی که تعاون در تامین‬ ‫نیروی انسانی مورد نیاز کار را فراهم میاورند‪ ،‬از جمله‬ ‫نمونههای نهادهای همیاری اجتماعی است که در‬ ‫عقبه تمدنی ما‪ ،‬سالهای سال بهخوبی کار کرده و‬ ‫نیازهای مردمان این مرزوبوم را تامین میکردهاند [‪]2‬؛‬ ‫امــا متاسفانه با گــذار اجباری و تقلیدی به سمت‬ ‫نهادهای تولیدی متمرکز و کارخانهمحور‪ ،‬این الگوها‬ ‫و به عبارت دقیقتر فناوریهای نرم اجتماعی تامین‬ ‫معیشت که ریشه در فرهنگ غنی ما داشته و نوعی‬ ‫انسجام اجتماعی غنیتر و پــایــدارتــری را به همراه‬ ‫داشتهاند‪ ،‬به دست فراموشی سپرده شد‪.‬‬ ‫ذکــر ایــن نکته ض ــروری اســت کــه منظور از توجه و‬ ‫احیای ان منطق همیاری و نظم اجتماعی در تولید‪،‬‬ ‫بازگشت به زندگی روستایی و استقرار همان نهادها‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه درسامــوزی از ان نهادها برای زندگی‬ ‫امروز است؛ بهنحویکه با بازتعریف ان فناوریهای‬ ‫‪22‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سوم اینکه این نوع نهاد تولیدی به سبب کوچک‬ ‫بودن منعطف بوده و چون افراد متعددی توان تصمیم‬ ‫دارند‪ ،‬امکان خلق راهحلهایی متنوع و خاقانه برای‬ ‫حل مشکات در بستر این نهاد وجود دارد‪ .‬این تنوع‬ ‫با بهرهگیری از امکان فناوریهای نوین جهت توزیع‬ ‫و تشریک اطاعات میتواند بهعنوان ابزاری توانمند‬ ‫ساز برای نهاد تولید عمل کند‪.‬‬ ‫حرف اخر‬ ‫گرچه یــک رو ی سکه تحریمهای ظالمانه اعمال‬ ‫محدودیتهایی گسترده بر دولت‪ ،‬شرکتها و عموم‬ ‫مردم است‪ ،‬اما روی دیگر ان ایجاد فرصتهاست‪.‬‬ ‫فرصتهایی که ما را به سمت یافتن راهحلهایی‬ ‫ً‬ ‫جدید ‪ -‬بهجز انچه قبا میاندیشیدیم‪ -‬رهنمون‬ ‫میسازد‪ .‬سالیان سال در موضوع توسعه‪ ،‬خود را وابسته‬ ‫به مدلهایی کردیم که منشا کسب قدرت و حرکت‬ ‫در ان مدلها در دست طراحان انها بود و بهناچار‬ ‫نوعی وابستگی افراطی یکسویه و به سمت دیگران را‬ ‫برای کشور به همراه داشت‪ .‬شاید این شرایط‪ ،‬فرصتی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫باشد تا به دنبال راهی دیگر باشیم‪ .‬همانطور که بیان‬ ‫شد‪ ،‬حل مسئلهای مثل رونق تولید بیش از انکه به‬ ‫دنبال یافتن منابعی برای جذب سرمایه باشد‪ ،‬نیازمند‬ ‫تغییر الگوهای ذهنی و نهادهای تولیدی است‪ .‬بعد‬ ‫از تغییر نگرش است که ما به سمت طراحی و ازمون‬ ‫ساختارها و الگوهای نهادی خواهیم رفت؛ تکیه بر‬ ‫تجارب موفق پیشین این مرزوبوم مبتنی بر فکر عموم‬ ‫مردم‪ ،‬سرمایههای خرد و ایجاد بستری برای همیاری‬ ‫میتواند به تولید کشور رونق دهد‪ .‬به فضل الهی‪ ،‬این‬ ‫مرحله رهایی از قید نهادها و نظریات استقراضی است‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: chitsazian@isu.ac.ir‬‬ ‫‪23‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫[‪ .]1‬واژه تشکیاتی نظاممند و پایدار در جامعه ایرانی و برخی همسایگان ان‬ ‫بوده که بر اساس قواعدی معین افرادی که عضو یک واره بودهاند‪ ،‬شیر تولید‬ ‫شده دام خود را در اختیار یکدیگر قرار داده و با این کار انرژی و تاشی که برای‬ ‫فراوری شیر مصروف میداشتند را منطقیتر میکردند‪ .‬در این الگوی همکاری‬ ‫که قبل از ورود برق به مناطق مختلف ایران و حتی تا سالها پسازان در‬ ‫گسترهی متنوعی از روستاهای ایران موجود بوده‪ ،‬عاوه بر اقتصادیتر شدن‬ ‫تولید‪ ،‬گسترهای از نیازهای اجتماعی و روانی افراد همواره مرتفع میشد‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬مرتضی فرهادی‪ .‬واره‪ :‬درامدی به مردمشناسی وجامعهشناسی تعاون‪.‬‬ ‫تهران‪ :‬شرکت سهامی انتشار‪ .1393 ،‬صفحه ‪.53‬‬ ‫دکتر مصباح الهدی باقری‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مسئله اقتصاد‪ ،‬همچنان چالش اصلی در مقابل نظام‬ ‫اسامی است‪ .‬به بیان بهتر‪ ،‬مدیریت اقتصاد کان‬ ‫کشور دچار اختال و ناتوانی است‪ .‬جالب اینکه از‬ ‫سالهای پس از جنگ‪ ،‬برای همه دولتها‪ ،‬اقتصاد‬ ‫مهمترین اولویت بوده است؛ حتی اگر به شعار و لفظ‬ ‫درنیامده باشد‪.‬‬ ‫دولت سازندگی‪ ،‬با طراحی اولین برنامه توسعه اقتصادی‪،‬‬ ‫فرهنگی و اجتماعی بعد از انقاب (که به اجرا درامد)‬ ‫و با دو سیاست کلی جایگزینی واردات در دولت اول و‬ ‫افزایش ضریب توان صادراتی در دولت دوم و با بهکارگیری‬ ‫کارگزاران سازندگی در راس امور اقتصادی‪ ،‬تاش کرد‬ ‫در اولین سالهای بعد از جنگ‪ ،‬اقتصاد را در مسیر‬ ‫مناسبی مدیریت کند‪ .‬هشت سال تاش‪ ،‬اقای «هاشمی‬ ‫رفسنجانی» را‪ ،‬سردار سازندگی نمود؛ اما تورم سنگین‬ ‫سال ‪ 1373‬و البته رکود تورمی سالهای پسازان و عدم‬ ‫نظارت دقیق بر فرایند به سرانجام رسیدن طرحهای‬ ‫اقتصادی خاصه صنعتی‪ ،‬کاری کرد که رئیسجمهور‬ ‫بعدی که با شعار بسط و توسعه ازادیهای سیاسی‬ ‫روی کار امده بود‪ ،‬در اولین اظهارنظرهای خود‪« ،‬مزمن‬ ‫بودن مریضی ساختار اقتصادی کشور» را اذعان نمود و‬ ‫سپس تیمی از اقتصاددانان همطیف را مسئول طرحی‬ ‫نمود که بعدها موسوم به «طرح ساماندهی اقتصادی‬ ‫کشور» شد‪ .‬این طرح در غالب موارد هنوز هم صائب‬ ‫است که متاسفانه نه در ان سالها و نه بعد ان رنگ‬ ‫عملیاتی شدن به خود نگرفته اســت‪ .‬البته این در‬ ‫حالی بود که دو برنامه اقتصادی در پایان دولت اقای‬ ‫قبل از مسئله‬ ‫پس از تجربه یشت دولت پس از جنگ‪ ،‬یمچنان اقتگاد‬ ‫معضل اصلن پیش روه یظام است‬ ‫‪24‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪25‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫هاشمی به میراث مانده بود‪ :‬یکی برنامه دوم توسعه و‬ ‫دیگری برنامه بیستوپنجساله ‪( 1400‬از ‪ 1375‬تا ‪!)1400‬‬ ‫البته انقــدر اشــوب و بههمریختگی در سالهای‬ ‫اصاحات در فضای مدیریت اجرایی مملکت و‬ ‫سیاستزدگی مجلس ششم حا کم بود که انچه در‬ ‫پایان دو دوره صدارت اصاحطلبان بر کشور حاصل‬ ‫امد‪ ،‬دور شدن از فضای مطالبات توده جامعه برای‬ ‫ً‬ ‫زندگی بهتر بــود‪ .‬تقریبا هیچکدام از برنامهها حتی‬ ‫طرح ساماندهی اقتصاد هم نتوانست بهجز در حوزه‬ ‫خودکفایی گندم (که انهم در دو سال بعد از دست‬ ‫رفت) و برخی طرحهای حوزه نفت و پتروشیمی به‬ ‫نتیجه درخشانی برسد‪.‬‬ ‫با روی کار امدن دولت نهم‪ ،‬امیدهایی برای بهتر اداره‬ ‫شدن وضعیت اقتصادی کشور در دلها جوانه زد و‬ ‫با اعطای مجوز رهبری برای اجرای اصل ‪ 44‬قانون‬ ‫اساسی‪ ،‬این امید مضاعف گردید‪ .‬دولت اول اقای‬ ‫احمدینژاد با همه فرازوفرودها و البته به مدد افزایش‬ ‫بینظیر قیمت نفت‪ ،‬سعی در توزیع بهتر درامدهای‬ ‫ملی نمود‪ .‬در این راستا بسیاری از نقاط محروم و‬ ‫نابرخوردار به بخشی از سهم خود از صندوق خزانه ملی‬ ‫دست یافتند‪ .‬با همه اینها‪ ،‬دولت اقای احمدینژاد‬ ‫در مدیریت اقتصادی کشور توفیق چندانی نداشت‬ ‫و بیشتر به توزیع درامد و پول و البته محرومیتزدائی‬ ‫مشغول شد‪ .‬این عدم توفیق در دولت دوم وی که با‬ ‫سیاستزدگی و جنگودعوای جناحی فراوان همراه‬ ‫شد‪ ،‬ادامه یافت‪ .‬بهترین یادگار اقتصادی او‪ ،‬پرداخت‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫یارانهها بود که علیرغم شجاعت مثالزدنی دولت‬ ‫دهم در اقدام به این امر ‪ -‬که سالها دولتهای دیگر‬ ‫از اجرای ان ناتوان مانده بودند‪ -‬در عمل نتوانست‬ ‫انچنانکه باید گرهگشا شــود و خیلی زود خودش‬ ‫تبدیل به مسئلهای پیچیده و تودرتو شد‪ ،‬بهطوریکه‬ ‫دولت بعدازان‪ ،‬همه تاشش را کرد که مسئله را حل‬ ‫کند ولی نشد و بیشتر وبالش گردید‪.‬‬ ‫اقای روحانی نیز با استفاده از ژنرالهای بازنشسته‬ ‫دولتهای سابق(سازندگی و اصاحات)‪ ،‬اما فاقد‬ ‫طرح و برنامه منسجم اقتصادی‪ ،‬کار خودش را شروع‬ ‫کرد و تاکنون بهزعم نزدیکترین همراهانش بدون توفیق‬ ‫مانده اســت‪ .‬یکی از کــارگــزاران این دولــت در اواخر‬ ‫دولت دهم‪ ،‬در جلسهای در دانشگاه امام صادق؟‪،‬‬ ‫مطرح نمود که‪« :‬در هیچیک از دولتهای جمهوری‬ ‫اســامــی‪ ،‬نظریه اقتصادی مرجع مشخص نبوده و‬ ‫حرکات زیگزاگی‪ ،‬نای و نفس را از اقتصاد پرظرفیت‬ ‫این مرزوبوم گرفته است»‪ .‬حاا همین مسئول در دولت‬ ‫روحانی سه مسئولیت عوض نموده و فقط چند سال‬ ‫به سالهای مدیریتش کنتور اضافه کرده ولی دریغ از‬ ‫بهکارگیری تجربههای سابق‪ ...‬دیگر بگذریم از قصه‬ ‫پر غصه برجام و واماندگیهایش ‪...‬‬ ‫همه اینها نشان میدهد‪ ،‬همه هشت دولت پس از‬ ‫جنگ‪ ،‬اقتصاد و معیشت را موضوع اول خود قرار دادهاند‪،‬‬ ‫اما نتوانستهاند از عهده مدیریت و تولیتش برایند‪ .‬همه‬ ‫نسبت به شناسایی اولویت فهم مشترک داشتند؛‬ ‫اما نسبت به چگونگی اقدام ناتوان و ضعیف‪ .‬چرا؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دولت اقاه احمدهیژاد در مدیریت‬ ‫اقتگاده کشور توفیق چنداین یداخت‬ ‫و بیشتر به توزیع درامد و پول و البته‬ ‫محرومیتزدائن مشغول خد‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪ .1‬حل مشکل اقتصادی‪ ،‬نیاز به یک اندیشه جمعی‬ ‫برای اشراف نسبت به زوایــای متکثر و ذوابعاد ان را‬ ‫دارد‪ .‬لذا وجود یک کمیته منسجم راهبری برای فهم‬ ‫اشکاات و انفاذ راهکارهای حل مسئله‪ ،‬ضرورتی‬ ‫بدیهی دارد‪.‬‬ ‫معالوصف فرایند انتخاب نفر اول اجرایی مملکت‪،‬‬ ‫ً‬ ‫فرایندی عمدتا سیاسی و یا در بهترین وضعیت‪،‬‬ ‫شبهعقایی است‪ ،‬بدین منظور که یک نفر فارغ از‬ ‫یک جریان تعریفشده حزبی ‪ -‬که دارای مانیفست‬ ‫مشخص و ایدئولوژی تعریفشده همراه با ساختار‬ ‫فکری و برنامهای روشن باشد‪-‬خود را کاندیدا میکند و‬ ‫تازه بعد از انتخاب‪ ،‬ارامارام تیم خود را جمع و متشکل‬ ‫مینماید‪ .‬این تیم بیشتر از انکه دارای گرایشهای‬ ‫فکری منسجم و برنامه هدفمند باشند‪ ،‬در دورهها‬ ‫و حوزههایی باهم مشارکت و رفاقت داشتند‪-‬که‬ ‫بهاصطاح رفیق گرمابه و گلستان محسوب میشوند‪ -‬و‬ ‫حاا خود را در معرض رای قرار میدهند‪ .‬وضع وقتی‬ ‫بغرنج میشود که نفر اول فهم کارشناسی ضعیف و‬ ‫ناقصی از مسئله اولویتدار داشته باشد‪ .‬اقایان هاشمی‬ ‫رفسنجانی‪ ،‬خاتمی‪ ،‬احمدینژاد و روحانی‪ ،‬همه از‬ ‫اقتصاد چیزهایی شنیدهاند‪ ،‬اما هیچکدام اقتصاد را‬ ‫حتی بهعنوان اولویت دهم مطالعات نظری خود هم‬ ‫انتخاب نکردهاند؛ چه برسد به اینکه در این حوزه‬ ‫سابقه فعالیت حل مسئله داشته باشند‪.‬‬ ‫پس فرد منتخب بعد از رای اوردن‪ ،‬تازه شروع میکند‬ ‫به رایزنی نهایی برای انتخاب همکاران و سپس باید با‬ ‫اکثریت مجلس و سهم خواهیهای متعارف کنار بیاید‪.‬‬ ‫لذا‪ ،‬اولین مشکل نبود تیم راهبری منسجم و همفکر‬ ‫است‪ .‬جالب اینکه بهجز دولت سازندگی‪ ،‬همهی‬ ‫دولتهای اول و دوم روسای جمهور بعد از جنگ‪،‬‬ ‫دارای تیمهای اقتصادی متفاوتاند‪ .‬این امر هم ناشی‬ ‫از تفاوت فهم و منظر اندیشهای روسای جمهور در یک‬ ‫دوره چهارساله از حوزه اقتصاد است و هم حاصل‬ ‫توازنهای جدید نیروهای موثر در کانونهای قدرت‪.‬‬ ‫نبود تیم اقتصادی با برنامه سبب میشود که حتی‬ ‫‪26‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪27‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫هزینه مسئولیت هم بسیار پائین جلوه کند و هر کس‬ ‫با فهم ابتر خود نسخهنویس اقتصاد شود‪.‬‬ ‫‪ .2‬دغدغههای سیاسی قشری دولــتهــا اغلب بر‬ ‫دغدغههای دیگر غلبه دارد‪ .‬لذا برخی دولتها با چهار‬ ‫شعار و گزاره مبهم‪ ،‬ناقص‪ ،‬تهی یا پوچ‪...‬خود را در‬ ‫ً‬ ‫معرض رای مردم قرار میدهند و بعدا حتی هزینههای‬ ‫گزافی را به مملکت تحمیل میکنند که نمونههای‬ ‫معتنابه از ان در این سالها پیش رویمان قرار دارد‪.‬‬ ‫دولتها در جمهوری اسامی بهجای انکه تضمین‬ ‫حیات خود را بیشتر بر حل مسئلههای اقتصادی مواجه‬ ‫شده بدانند‪ ،‬به شعار اکتفا میکنند‪ .‬با اینکه شعارها در‬ ‫یک انقاب تازه متولدشده دارای کارکردهای ایجابی و‬ ‫ساختی است‪ ،‬اما اکتفا به ان و عدم عملگرایی سبب‬ ‫تهی شدن شعارها و ماندن در قشر و پوسته میشود‪.‬‬ ‫شعار استقال وقتی معنا میدهد که بتوانیم در حوزه‬ ‫اقتصادی خود را مستقل از تصمیمات کشورهای‬ ‫متخاصم تعریف کنیم‪ .‬همانطور که شعار صدور‬ ‫انقاب وقتی متجلی میشود که ثمرات انقاب در‬ ‫زندگی بهتر مردم نمود پیدا کند تا قابل الگوگیری شود‪.‬‬ ‫البته همواره دولتها برای جذب مخاطب و باا رفتن‬ ‫امکان رایاوری‪ ،‬از شعارهای اقتصادی در هنگام‬ ‫انتخابات استفاده میکنند‪ ،‬اما تاکنون اکثریت قریب‬ ‫بهاتفاق شعارها (بهجز موارد اندکی) رنگ واقعیت و‬ ‫تحقق به خود نگرفته است‪.‬‬ ‫‪ .3‬هیچ ارتــبــاط ارگانیکی بین موسسات و مراکز‬ ‫اموزشی‪-‬پژوهشی و دولتها در حوزه مسائل اجتماعی‬ ‫و فرهنگی تعریفنشده است‪ .‬دولتها و دانشگاهها‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫و پژوهشگاهها‪ ،‬در بسیاری موارد فارغ از دغدغههای‬ ‫هم حرکت میکنند‪ .‬از طرفی بسیاری از مسائل نظام‬ ‫در دانشگاهها دیده نمیشود و از طرف دیگر دولتها‬ ‫هیچ برنامه خاصی برای استفاده از خدمات و ثمرات‬ ‫علمی و تحقیقاتی دانشگاهها و موسسات پژوهشی‬ ‫ندارند‪ .‬تاسف فراوان وقتی است که مراکز تحقیقاتی‬ ‫ً‬ ‫وابسته به دولــتهــا هم عمدتا درگیر فعالیتهای‬ ‫سیاسی و شبهسیاسی هستند و کمتر بهعنوان اتاق‬ ‫فکر برای دولتها تصمیمگیری میکنند‪ .‬در واقع‪،‬‬ ‫بسیاری از پروژههای مطالعاتی و تحقیقاتی مصوب‬ ‫با اینکه از خزانه دولت استرزاق میکنند اما ابی برای‬ ‫دولت از این چاه ویل نصیب نمیشود و تنوری گرم‪.‬‬ ‫‪ .4‬ارزیابی و پایش سیاستها و اقدامات منشعب از‬ ‫انها یا انجام نمیگیرد یا با انجام و اجرای بافاصله ان‪،‬‬ ‫بیاثر مینماید‪ .‬بااینکه طراحی مدرن قانون اساسی و‬ ‫برامدن نهادهای نظارتی منشعب از ان ظرفیتهای‬ ‫فراوانی را برای نظارت‪ ،‬پایش و اصاح ایجاد کرده‬ ‫است‪ ،‬اما مصلحتسنجیهای بیمورد و کمعملیها‬ ‫و بیعملیهای نهادهای مسئول‪ ،‬فرایند ارزشیابی‬ ‫تصمیمات را بسیار بطئی و کند نموده است‪.‬‬ ‫شاید بهتازگی نهادهایی مثل دیــوان محاسبات و‬ ‫سازمان بازرسی فرصت یافتهاند تا بهواسطه مدیران‬ ‫عملگرا و البته جسور خود به بخشی از وظایف نظارتی‬ ‫ً‬ ‫و پایشی خود عمل کنند اما این بازافرینی نقش نیز کاما‬ ‫شخصی و مصداقی است و در ساختار حا کمیتی‬ ‫نهادینه نمیشود‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫خعار صدور ایقاب وقتن متجلن منخود که ثمرات‬ ‫ایقاب در زیدگن بهتر مــردم یمود پیدا کند تا قابل‬ ‫الصوگیره خود‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫غلبه یصاهیاه عارضهیاب بهجاه ریشهیاب در حل‬ ‫مسئله بسیاره از فرصتیا را به تهدید تبدیل منکند‪.‬‬ ‫این وضعیت وقتی بغرنج میشود که بدانیم انباشت‬ ‫مسائل خاصه در حوزه اقتصادی ما را در وضعیتی نشانده‬ ‫ً‬ ‫که بعضا باید تن به راهحلهای عارضهیاب بدهیم‪.‬‬ ‫البته انوقـتــی هم که میتوانستیم بهدرستی مسیر‬ ‫اقتصادی کشور را در جــاده مطلوبی قــرار دهیم‪ ،‬با‬ ‫معضات اقتصادی معاملهای عارضهیابانه کردیم و‬ ‫کمتر به ریشهها و علتها توجه نمودیم‪ .‬حاا انباشت‬ ‫این مسائل که یا حلنشده یا بد و ناقص فهم شده یا‬ ‫عارضهای با ان مواجه گردیده است‪ ،‬سبب شده که‬ ‫در هر دورهای با انباشتی از مسائل رودررو باشیم که این‬ ‫ً‬ ‫موضوع دائما در حال بروز و توسعه است‪.‬‬ ‫‪ .7‬مواجهه صــوری با راهبریها و رهنمودهای رهبر‬ ‫انقاب هم از فرصتسوزیهای حسرتافرین است‪ .‬از‬ ‫سالی که رهبر معظم انقاب نام «وجدان کار و انضباط‬ ‫اجتماعی» را بر روی سال قرار دادند تا امسال که «رونق‬ ‫ً‬ ‫تولید» را برگزیدند‪ ،‬تقریبا تاش کردند هرسال با هر شعار‪،‬‬ ‫مختصات یکی از نقاط رسیدن به یک اقتصاد قوی و‬ ‫مستحکم را ترسیم کنند‪ .‬حاا این شکل در حال کامل‬ ‫شدن است؛ اما همچنان مواجهه با این اسامی که بهنوعی‬ ‫سیاستگذاری محسوب میشود‪ ،‬برخوردی نمادین‬ ‫ً‬ ‫و شعاری است‪ .‬این برخوردها بعضا سبب میرایی‬ ‫محتوای شعار سال در همان دوره معرفیشده است‪.‬‬ ‫شاید کسی اان باید سوال کند نتیجه «اصاح الگوی‬ ‫مصرف» یا «همت مضاعف و کار مضاعف» یا «اقتصاد‬ ‫مقاومتی؛ اقدام و عمل» و یا «حمایت از کاای ایرانی»‬ ‫در کدام سیاستهای اجرایی دولت نمود پیدا کرد؟‬ ‫‪ .5‬نوعی اختاط وظیفه بین دستگاههای سیاستگذار‬ ‫نهادهای مجری در اغلب حوزه مسئلهها وجود دارد‬ ‫ً‬ ‫که بعضا خــارج از حــوزه دولــت تعریفشده است‪.‬‬ ‫در حقیقت مسوولیت سیاستگذاری فرهنگی بین‬ ‫شورای عالی انقاب فرهنگی و وزارتخانههای مربوط‬ ‫(امــوزشو پــرورش‪ ،‬علوم و فرهنگ و ارشــاد اسامی)‬ ‫در ابهام است‪ .‬سیاستگذاری دیپلماتیک و حوزه‬ ‫روابط بینالملل بین شورای راهبردی روابط خارجی و‬ ‫دستگاههای مربوط (وزارت امور خارجه‪ ،‬سازمان فرهنگ‬ ‫و ارتباطات اسامی) در تردد است‪ .‬سیاستگذاری‬ ‫اقتصادی بین معاونت اقتصادی رئیسجمهور‪ ،‬بانک‬ ‫مرکزی‪ ،‬وزارت اقتصاد و دستگاههای مجری مثل وزارت‬ ‫صنعت‪ ،‬وزارت راه و‪ ...‬در تنگنا قرار دارد‪.‬‬ ‫این اختاط وظیفه‪ ،‬کار را نوعی گــرهزده که شرایط‬ ‫را پیچیده و سخت میکند؛ یعنی متولی سیاست‬ ‫و متصدی اجرا بیشتر از اینکه بستگی به ساختار‬ ‫داشته باشد‪ ،‬بیشتر مربوط به خصوصیات شخصیتی‬ ‫و شخصی افراد مسئول در پستها و جایگاهها است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بعضا کار بهجایی رسیده است که یک مسئولیت‬ ‫یکشبه خلقشده (معاونت اقتصادی رئیسجمهور‬ ‫در دولــت سازندگی) و برایش ساختار و چارچوب‬ ‫تنظیم گردیده و بعد از دورهای به فنا رفته است؛ یا در‬ ‫دولت یازدهم دستیار ارشد و مشاور عالی و معاونت‬ ‫اقتصادی‪...‬افریده شد تا کسی که دلمان میخواهد‪،‬‬ ‫بدون مواجهه با جریان اختیار‪-‬مسئولیت سیاستگذار‬ ‫امر شود و در دولت دوازدهم اش و ظرفش باهم از جا‬ ‫کنده و برده میشود‪.‬‬ ‫‪ .6‬غلبه نگاههای عارضهیاب بهجای ریشهیاب در حل‬ ‫مسئله بسیاری از فرصتها را به تهدید تبدیل میکند‪.‬‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: mesbab@yahoo.com‬‬ ‫‪28‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪29‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫فاصله حرف تا عمل در تحقق کامل خعاریاه سال‪ ،‬از‬ ‫چه عواملن یاخن منخود؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫هفتخوان‬ ‫تغییر اقتصادی‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫تنها ساعتی بعد از اعام عنوان سال از سوی رهبر‬ ‫انقاب اسامی در ابـتــدای ســال جدید‪ ،‬رئیسکل‬ ‫بانک مرکزی در صفحه شخصی خود در شبکههای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬یادداشتی کوتاه از وظایف نظام بانکی جهت‬ ‫تحقق شعار سال یعنی «رونق تولید» نوشت و از شش‬ ‫راهبرد بانک مرکزی برای تحقق این امر‪ ،‬سخن گفت‪.‬‬ ‫روز دوم فروردین‪ ،‬وزارت «صمت» بهعنوان متولی‬ ‫اصلی بخش تولید در کشور‪ ،‬در بیانیهای‪ ،‬راهبردهای‬ ‫هفتگانه «رونق تولید ملی» در سال ‪ 98‬را برشمرد و‬ ‫وزیر امور اقتصاد و دارایی بر امادگی این وزارتخانه‪،‬‬ ‫برای تحقق شعار سال در مصاحبه تلویزیونی تا کید‬ ‫کرد‪ .‬در روزهای بعد نیز نوبت به سایر مسئولین محترم‬ ‫رسید که هر یک با تکرار منویات رهبر معظم انقاب‬ ‫یا افزودن برخی موارد تکراری‪ ،‬ضمن بیان ضرورت و‬ ‫حساسیت توسعه تولید در کشور‪ ،‬امادگی دستگاه‬ ‫اجرایی تحت نظر خود را برای تحقق رونق تولید در‬ ‫کشور اعام کردند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر یکی از چالشهای نظام سیاستی کشور‬ ‫ظهور و تقویت پدیده «فربگی و تورم اسناد باادستی»‬ ‫ً‬ ‫توسعه و پیشرفت در ایران است که عما «انسجام‬ ‫سیاستی» را از نظام خطمشیگذاری کشور سلب کرده‬ ‫و راه را برای انجام اصاحات اقتصادی با چالش روبرو‬ ‫ساخته است‪ .‬اباغ بیش از ‪ 34‬عنوان سیاستهای‬ ‫کلی نظام در بخشهای مختلف‪ ،‬برنامههای پنجساله‬ ‫توسعه‪ ،‬اسناد باادستی درون دستگاهی و در نهایت‬ ‫عناوین سال‪ ،‬تنها بخشی از این اسناد باادستی است‬ ‫که در تاش هستند جهتگیری کان اقتصاد ملی را‬ ‫مشخص و معین کنند‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫مرور این اسناد باادستی نشان میدهد که معموا‬ ‫ً‬ ‫حرفهای خیلی خوب کنار یکدیگر امده و دائما به‬ ‫شکلهای مختلف بازتولید میشود‪ .‬طنز تلخ ماجرا‬ ‫ً‬ ‫ان است که دستگاههای اجرایی نیز دقیقا از موضع‬ ‫ً‬ ‫گیری‬ ‫«رهبری نظام» که ماموریتشان اساسا ارائه جهت ِ‬ ‫کــان مسیر کشور اســت‪ ،‬به ارائــه همان برنامههای‬ ‫کان در مقام اجرا مبادرت میکنند؛ بیانکه تغییری‬ ‫در سطح سیاست و برنامه طراحیشده‪ ،‬دیده شود‪.‬‬ ‫پیامد این فرایند در نظام تصمیمگیری ملی‪ ،‬تکرار و‬ ‫تکرار و تکرار است‪ .‬تکراری که مثل همیشه برای مردم‬ ‫ً‬ ‫هم مالتاور است و طبعا امکان همراهی و همکاری‬ ‫مــردم را بهعنوان پایه اصلی توسعه سلب میکند و‬ ‫بدینصورت رکــن اصلی تحقق ایــن عناوین را که‬ ‫رابطه قوی مردم با حاکمیت است‪ ،‬تضعیف میکند‪.‬‬ ‫اما چرا حرفهای خوب ا کادمیک در باب اقتصاد‬ ‫ایــران‪ ،‬منجر به تغییر بیرونی و اصاح ساختارهای‬ ‫اقتصاد ایران نمیشود؟ چرا بعد از گذشت شش سال‬ ‫از اباغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی‪ ،‬اثار ان‬ ‫بهصورت ملموس در اقتصاد ما دیده نمیشود؟ چرا‬ ‫عناوین سال‪ ،‬علیرغم برخی موفقیتهای جزئی‪ ،‬در‬ ‫عمل در حد شعار باقی میمانند؟ شاید یکی از شواهد‬ ‫ان‪ ،‬انتخاب سال «تولید» برای سومین بار در دهه ‪90‬‬ ‫شمسی باشد‪ .‬خاصه انکــه‪ ،‬چرا در دهه گذشته‬ ‫راهبردها و سیاستهای اقتصادی که خود را در عناوین‬ ‫سال نیز نشان داده‪ ،‬در حد شعار یا حرفهای خوب‬ ‫باقیمانده است؟ شکاف میان نظر با عمل در تحقق‬ ‫اقتصاد مقاومتی‪ ،‬از کجا نشئت میگیرد؟‬ ‫نکته جالب ان است که در مورد عیوب ساختاری‬ ‫اقتصاد ایران در دهههای گذشته نیز‪ ،‬اجماع وجود‬ ‫ً‬ ‫دارد‪ .‬مثا نظام کارشناسی کشور متفق اســت که‬ ‫اقتصاد نفتی‪ ،‬بزرگترین ایراد ساختاری اقتصاد ایران‬ ‫است؛ اما چرا کوشش موثری در دهههای گذشته برای‬ ‫غلبه بر این ایراد صورت نگرفته است؟ شاید پاسخ‬ ‫اجمالی ان باشد که اقتصاد نفتی حاصل انتخاب‬ ‫سیاستگذار نیست که روزی با اراده خود تصمیم‬ ‫به حذف ان بگیرد‪ .‬نظام سیاستگذاری کشور در‬ ‫چنبره و جبر وابستگی به نفت گرفتار شده است و‬ ‫رهایی از ان نیازمند تحقق مجموعه عواملی است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫عواملی که لزوما دولتها در دهههای گذشته بنا به‬ ‫موانع مختلف نتوانستهاند ان را تحقق بخشند‪ .‬برخی‬ ‫از موانع ریشه نظری دارد و برخی مربوط به ساختارهای‬ ‫اجرایی کشور است‪ .‬در ادامه به هفت مورد از مهمترین‬ ‫انها اشاره میشود‪:‬‬ ‫اول‪ :‬عدم انتخاب سطح درست تغییر‬ ‫تغییر در نظام اقتصادی در سطوحی قابلتعریف است‪.‬‬ ‫گاهی تغییر در سطح نقشه اصاح اقتصادی است و‬ ‫گاه تغییر تنها به ساختارهای اجرایی و اداری منحصر‬ ‫میشود‪ .‬باوجود اهمیت بخش دوم‪ ،‬بهخصوص در‬ ‫کشورهایی همچون ایران که دارای مسائل گونا گون‬ ‫در سطح مدیریت و اداره نهاد دولت است‪ ،‬عمده‬ ‫مسائل اقتصادی ریشه در نقشه و بهتبع ذهنیت نظام‬ ‫تصمیمگیری کشور دارد‪ .‬از این سطح تغییرات بهعنوان‬ ‫تغییرات در سطح «ترتیبات نهادی»[‪ ]1‬یاد میشود‪.‬‬ ‫ترتیبات نهادی مصادیق و اشکال گونا گون در نظام‬ ‫اقتصادی دارند‪ :‬از قواعد و مقررات تخصیص منابع‬ ‫مالی همچون مکانیسمهای انتشار و عرضه پول گرفته‬ ‫تا مقررات مربوط به مالیات‪ ،‬قوانین مالکیت و نظام‬ ‫خلق ارزشافزوده‪.‬‬ ‫شاید ذکر نمونهای در این زمینه جالبتوجه باشد‪.‬‬ ‫مارتین ویتزمن[‪ 25 ،]2‬سال پیش کتابی با عنوان‬ ‫«اقتصاد شراکتی‪ ،‬مهار رکود تورمی»[‪ ]3‬نگاشت‪ .‬او‬ ‫در این کتاب از یک تغییر در سطح ترتیبات نهادی‬ ‫در حــوزه دستمزد سخن گفت‪ .‬به نظر او بــرای مهار‬ ‫سختترین بیماری اقتصاد که «رکود تورمی» است‪ ،‬یک‬ ‫تغییر در نحوه پرداخت دستمزد به کارگر در بنگاههای‬ ‫تولیدی ازم است‪ .‬بر اساس مطالعه او‪ ،‬حرکت این‬ ‫واحدهای خرد اقتصادی در طراحی الگوی شراکت‬ ‫‪30‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سوم‪ :‬وابستگی به مسیر‬ ‫دوم‪ :‬دولت دستبهعصا‬ ‫مشهور است که افــراد کارها و انتخابهایشان را از‬ ‫روزهای سخت بهروزهای سختتر عقب میاندازند‪.‬‬ ‫این َمثل‪ ،‬حکایت این روزهای نهاد دولت در ایران‬ ‫است‪ .‬هرچه از دهههای گذشته به جلو امدیم‪ ،‬نهاد‬ ‫دولت در ایران محتاطتر شده است‪ .‬هرگونه اصاح‬ ‫ساختاری نیازمند نوعی جسارت در پذیرش تبعات‬ ‫و پیامدهای اجتماعی ایــن اصاحات ساختاری‬ ‫اســت‪ .‬انتخابهای قبلی دولــت در حــوزه اقتصاد‬ ‫در دهههای گذشته‪ ،‬روزبهروز قدرت ابتکار عمل و‬ ‫مهارت او را برای تغییر شرایط کاهش داده است و‬ ‫این کاهش ظرفیت نظام خطمشیگذاری‪ ،‬دولت را‬ ‫محافظهکارتر میکند؛ چون تنها دغدغه او اداره وضع‬ ‫موجود است و دولت را گرفتار نوعی روزمرگی میکند‪.‬‬ ‫روزمرگی که هم اعتیاد به احتیاط را با خود به ارمغان‬ ‫میاورد و هم زمینه ایندهفروشی را به جهت اداره امروز‬ ‫کشور‪ ،‬رقم میزند‪.‬‬ ‫‪31‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫انتخابهای جدید دولــت‪ ،‬تابعی از انتخابهای‬ ‫گذشته او است‪ .‬به تعبیر نهادگرایان‪ ،‬این مقوله به‬ ‫جهت شکلگیری نوعی «وابستگی به مسیر»[‪ ]4‬است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا سیاستهای دولت در مورد تامین اجتماعی‬ ‫و صندوقهای بازنشستگی لشگری و کشوری در‬ ‫دهههای گذشته‪ ،‬موجب شده است تا امروز دولت‬ ‫انتخاب کند که در سند ایحه بودجه سال ‪،1398‬‬ ‫بیش از ‪ 80‬هزار میلیارد تومان (معادل حدود ‪ 20‬درصد‬ ‫کل مخارج دولت) تنها بهعنوان کمک برای بقای این‬ ‫صندوقها پرداخت کند‪ .‬برای بزرگی این عدد کافی‬ ‫است بدانید که این رقم حدود دو برابر مخارج عمرانی‬ ‫تحققیافته دولت در یک سال است یا براورد روز پایانی‬ ‫فروردینماه ‪ 1398‬وزیر کشور از حادثه سیل ابتدای‬ ‫سال‪ ،‬ان است که خسارات ناشی از سیل در شمال‬ ‫و غرب کشور‪ ،‬حدود ‪ 35‬هزار میلیارد تومان براورد‬ ‫میشود‪ .‬عمق هزینههای تصمیمهای بد‪ ،‬درگذر زمان‬ ‫و با اعداد و ارقام نمایان میشود‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫در سود با کارگر بهجای دستمزد ثابت‪ ،‬منجر به ثبات‬ ‫قیمتها و رونق تولید خواهد شد و بدینصورت رکود‬ ‫تورمی مهار خواهد شد‪ .‬گام اول برای تغییر و اصاح‬ ‫اقتصادی‪ ،‬شناسایی سطح بهینه تغییرات است‪.‬‬ ‫بسیاری از برنامههای حل مسائل اقتصادی در کشور‬ ‫بدون توجه به زمینههای قانونی و نهادی که زمین اصلی‬ ‫تعامات اقتصادی را تعبیه و طراحی میکنند‪ ،‬درگیر‬ ‫عوارض و پیامدها شدهاند و همین مقوله چشمانداز‬ ‫تغییرات را در انها کوتهبینانه کرده است‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در شرایط امروز اقتصاد ایران نگاه و سیاست دولت‬ ‫به ماجرای صندوقهای بازنشستگی‪ ،‬سیاستهای‬ ‫مرتبط با انرژی و محیطزیست‪ ،‬نمونهای از اداره امروز‬ ‫کشور به جیب نسل اینده است‪ .‬نکته تلخ ماجرا ان‬ ‫است که این شرایط را خود دولت با انتخابهای‬ ‫گذشتهاش رقمزده است‪ .‬بنابراین تعویق تصمیمهای‬ ‫سخت‪ ،‬کار را برای دولت سختتر خواهد کرد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یرچه از دیهیاه گذخته به جلو امدیم‪ ،‬یهاد دولت در‬ ‫ایران محتاطتر خده است‪ .‬یرگویه اصاح ساختاره‬ ‫ییازمند یوعن جسارت در پذیرش تبعات و پیامدیاه‬ ‫اجتماعن این اصاحات ساختاره است‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫و برونداد نظام اقتصادی است‪ .‬جهت بهبود متغیر‬ ‫خروجی سیستم‪ ،‬تغییر در فرایندها و دروندادها در یک‬ ‫سیستم ضروری است‪ .‬لذا شناسایی زمینههای توسعه‬ ‫تولید ملی در حوزه فرایندها و ورودی نظام اقتصادی‪،‬‬ ‫باید در کانون توجه سیاستگذاری کشور قرار گیرد‪.‬‬ ‫در این زمینه‪ ،‬کار جامعه علمی و ارتباط ان با بدنه‬ ‫تصمیمسازی کشور از اولویت برخوردار است‪ .‬مثال‬ ‫دیگر حوزه «اشتغال مولد» است‪ .‬اشتغال با تزریق منابع‬ ‫مالی موضعی و موقت و مخارج چندهزارمیلیاردی‬ ‫حاصل نخواهد شد‪ ،‬انطــور که در سالیان اخیر در‬ ‫قالب سیاستهای اشتغالزا دنبال شــده است‪،‬‬ ‫اشتغال یک متغیر سیستمی در نظام کان اقتصادی‬ ‫است و بهمثابه معلولی از مجموعه عوامل و فرایندهای‬ ‫اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و حتی فرهنگی دستخوش‬ ‫تغییر و تحول خواهد شد‪.‬‬ ‫بنابراین توالی انتخابها قدرت تغییر جهت و اصاح‬ ‫مسیر را برای دولت دشوار میکند‪ .‬بخشی از این معضل‬ ‫که نظام اجرایی کشور‪ ،‬پتانسیل ترجمه سخنان درستی‬ ‫مانند عناوین سال را بهنظام تصمیمگیری کشور ندارد‪،‬‬ ‫معلول چنین مشخصه ساختاری است‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫چهارم‪ :‬سیاستهای بیمعنا‬ ‫این مانع از سنخ نظری و مرتبط با سرچشمه اصاحات‬ ‫است‪َ .‬مثل مشهوری وجود دارد که «هیچ تئوریای‪ ،‬بهتر‬ ‫از نظریهای که در عمل کاربرد خود را نشان دهد‪ ،‬وجود‬ ‫ندارد»‪ .‬اسناد باادستی کشور نیز علیرغم نقاط قوت‬ ‫فراوان‪ ،‬نیازمند کار دانشگاهی و علمی بیشتر است‪.‬‬ ‫عیوب اسناد باادستی ان است که‬ ‫به‬ ‫عنوانمثال یکی از ِ‬ ‫ً‬ ‫اساسا «خطمشی»[‪ ]5‬به معنای دانش «خطمشیگذاری‬ ‫عمومی» نیستند؛ خطمشی در معنای اصیل خود‪،‬‬ ‫به معنای گزینه انتخابی است که دارای نوعی بدیل‬ ‫است‪ .‬در حال حاضر بسیاری از این اسناد‪ ،‬مجموعه‬ ‫اهداف و ارزوهای جذاب نظام ملی است و بدینجهت‬ ‫فاقد معنای اولیه یک خطمشی است‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫از ان گذشته‪ ،‬توجه به روابط علی اجتماعی در این‬ ‫اسناد کمتر موردتوجه است؛ بهعنوان نمونه تا کید بر‬ ‫معلول بهجای علت در بسیاری از این اسناد دیده‬ ‫ً‬ ‫میشود‪ .‬مثا توسعه تولید ملی‪ ،‬یک متغیر عملکردی‬ ‫پنجم‪ :‬محدودیت شناختی مدیران‬ ‫شکاف ز یــادی در دستگاه تحلیلی مدیران سطوح‬ ‫مختلف کشور با نظام سیاستگذاری کشور دیده‬ ‫میشود‪ .‬این اختاف از تعریف و صورتبندی مسئله‬ ‫نیز اغاز میشود‪ .‬بسیاری از مسائل در دستگاه تحلیلی‬ ‫ً‬ ‫طراحی اقدام و‬ ‫مدیران اصا دیده نمیشود تا بعد برای‬ ‫ِ‬ ‫راهحل فکر شود‪ .‬صورتبندی از موقعیتهای مشکل‬ ‫‪32‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ششم‪ :‬تسخیر ذینفعان‬ ‫هفتم‪ :‬درهمتنیدگی چالشهای اقتصادی‬ ‫همزمانی و مرتبط بودن چالشهای اقتصادی امکان‬ ‫سیاستگذاری را در یک توالی زمانی سلب‪ ،‬و گزینههای‬ ‫انتخاب از میان اسناد باادستی را دچــار اختال‬ ‫میکند‪ .‬بدینجهت این درهمتنیدگی منجر به ان‬ ‫‪33‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫بخشی از اختال در عدم سریان سیاستهای کان‬ ‫همچون عناوین سال به بدنه اجرایی کشور‪ ،‬به تسخیر‬ ‫نظام تنظیمی[‪ ]6‬از سوی گروههای ذینفع بازمیگردد‪.‬‬ ‫گروههایی که منافع بخشی خود را در اولویت پیگیری خود‬ ‫قرار داده و دغدغهای نسبت به تحقق منافع ملی ندارند‪.‬‬ ‫در مورد حل برخی چالشهای مزمن اقتصاد ایران‪،‬‬ ‫همچون اصاح نظام بانکی (که رهبر انقاب نیز در‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫بهغایت متنوع است و هرکس به دنبال حل مسئله خود‬ ‫است‪ .‬مدیران انچه از سیاستها را درک میکنند‪،‬‬ ‫اجرا میکنند؛ نه انچه سیاستها خواستهاند و میان‬ ‫این دو تفاوت بسیار است‪.‬‬ ‫لذا تغایر صورتبندی مسئله‪ ،‬موجب میشود میزان‬ ‫شدت و اهمیت مسئله برای مدیران در سطوح مختلف‬ ‫دارای ضرایب مختلف باشد‪ .‬حسگرهای مدیران‬ ‫نسبت به رویدادها و مسائل به گونههای مختلف‬ ‫کار میکند و نسبت به بسیاری بیشازحد فعال و‬ ‫نسبت به برخی دارای خطای کم فعالی است‪ .‬این‬ ‫بیماری‪ ،‬قوه عاقله و شناختی دستگاه اجرایی کشور‬ ‫را نسبت به سیاستهای کان ملی بیحس میکند‪.‬‬ ‫محدودیتهای ساختاری ادراکی مدیران بهواسطه‬ ‫مشغلههای گوناگون (که گاه از سوی بوروکراسی تحمیل‬ ‫ً‬ ‫میشود) عما امکان تحلیل اطاعات را از انها گرفته‬ ‫است‪ .‬مدیران همچون رباتهایی که باید در ساختار‬ ‫زمانی موجود مجموعه کارهای معمول و تکراریای را‬ ‫انجام دهند تا عقب نیفتند‪ ،‬عمل میکنند و فرصتی‬ ‫برای نواوری‪ ،‬طراحی درست اقدامات و حتی نگاه‬ ‫کردن به خود که در حال چهکاری هستند‪ ،‬ندارند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫سخنرانی روز اول سال ‪ 1398‬به ان اشاره کردند) با‬ ‫اینکه نوعی اجماع نظری برای تغییر وجود دارد‪ ،‬ولی‬ ‫در عمل برنامههای اصاحی با مانع مواجه میشوند‪.‬‬ ‫این اصاحات اقتصادی گرچه در بلندمدت در جهت‬ ‫منافع ملی است‪ ،‬ولی در شرایط فعلی به دلیل وجود‬ ‫ً‬ ‫برخی ذینفعان خاص عما نوعی مقاومت در برابر‬ ‫تغییر وجود دارد‪.‬‬ ‫تعارض منافع‪ ،‬بهخودیخود‪ ،‬ماهیت طبیعی قدرت و‬ ‫اداره در اجتماع است؛ اما انگاهکه نظام تصمیمگیری‬ ‫در تسخیر برخی گروههای ذینفع قرار گیرد‪ ،‬این تعارض‬ ‫منافع کژکارکردیهای خود را نمایان میکند‪ .‬عاوه بر‬ ‫مثال موانع تغییر در نظام بانکی‪ ،‬چالشهای تغییر در‬ ‫بخش صنعت مانند صنعت خودرو‪ ،‬نظام مالیاتی‪،‬‬ ‫حوزه سامت و درمان نیز به جهت نفوذ ذینفعان در‬ ‫بدنه اثرگذار تصمیمهای حاکمیتی‪ ،‬نیرویی پرقدرت‬ ‫برای تغییر اقتصادی ایجاد کرده است‪ .‬به یک معنا‬ ‫متاسفانه خود نهاد «تولید» تبدیل به زمینهای برای‬ ‫نفوذ این گروههای فشار تبدیلشده است‪ .‬انها با‬ ‫کسب حداکثر بهرهبرداری از منابع تولیدی کشور‪،‬‬ ‫کمترین بازده اجتماعی را در نظام خلق ارزشافزوده‬ ‫ایجاد میکنند‪ ،‬چراکه بخش زیادی از نظام تولید‪،‬‬ ‫همچنان گرفتار خامفروشی و مونتاژکاری است که‬ ‫کمترین عایدی را برای اقتصاد ملی ما دارد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ً‬ ‫بسیاره از مسائل در دستصاه تحلیلن مدیران اصا دیده‬ ‫طراحن اقدام و راهحل فکر خود‪.‬‬ ‫یمنخود تا بعد براه‬ ‫ِ‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫به یر میزان که مسائل و چالشیاه‬ ‫اقتگاده بزرگتر منخود‪ ،‬غلبه بر ان‬ ‫به اجماع و یمکاره بیشتره ییازمند‬ ‫است و این یمکاره از اعتماد میان‬ ‫مردم با دولت خکل خواید گرفت و‬ ‫البته امید به اینده‪.‬‬ ‫خصیصه ذاتی بوروکراسی اجرایی‪ ،‬ساختار سنگین‪،‬‬ ‫ستاد محور و غیرچابک در بدنه اجرایی کشور که توان‬ ‫حمل سیاستهای اباغی را ندارد) نیازمند همدلی‬ ‫و همراهی مردم با حاکمیت است‪.‬‬ ‫به هر میزان که مسائل و چالشهای اقتصادی بزرگتر‬ ‫میشود‪ ،‬غلبه بر ان به اجماع و همکاری بیشتری‬ ‫نیازمند است و این همکاری از اعتماد میان مردم‬ ‫با دولت شکل خواهد گرفت و البته امید به اینده‪.‬‬ ‫تا کید هوشمندانه رهبر انقاب اسامی به شکلهای‬ ‫گوناگون بر ایجاد امید عمومی (بهخصوص نسل جوان)‬ ‫به اینده کشور‪ ،‬یگانه تکیهگاه پیشرفت و غلبه بر این‬ ‫چالشها است‪ .‬امید به اینده زمینهساز همکاری و‬ ‫همراهی عمومی بوده و این همکاری یگانه راه غلبه بر‬ ‫این موانع است‪ .‬در این مسیر البته بزرگترین رسالت‬ ‫دولت تقویت و حراست اعتماد عمومی است که از‬ ‫مسیر کار پرحجم و مدیریت جهادی حاصل میگردد‪.‬‬ ‫میشود که امکان استفاده از یک تکیهگاه و پایه برای‬ ‫حل سایر چالشها وجود نداشته باشد‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال اگر ظرفیتهای بالقوه تولید ناخالص‬ ‫داخلی در یک دهه گذشته بهصورت مستمر کاهش‬ ‫نیافته بود‪ ،‬دولت این امکان را داشت تا از طریق افزایش‬ ‫مخارج خود‪ ،‬اقتصاد را از رکود خارج کند‪ .‬لکن نکته‬ ‫اینجاست که در حال حاضر بااترین فشار به بودجه‬ ‫دولت و مخارج ان بهواسطه مسائل ساختاری بودجه‬ ‫در ایــران (از وابستگی به نفت در بخش درامــدی تا‬ ‫افزایش بیضابطه هزینههای جاری در بخش هزینهای)‬ ‫ً‬ ‫وجود دارد و عما قدرت تغییر را در این زمینه از دولت‬ ‫سلب کرده است‪.‬‬ ‫در ایــن شــرایــط اولــو یــتبـنــدی اه ــداف ازم اســت و‬ ‫خــودبــهخــود روی دیگر سکه اولــویــتبـنــدی‪ ،‬هزینه‬ ‫کردن برخی اهداف به جهت اهداف بااتر است‪ .‬این‬ ‫ً‬ ‫انتخاب طبعا مستلزم هزینه است و مهمترین ان ایجاد‬ ‫نارضایتیهای اجتماعی است‪ .‬بدینجهت افزایش‬ ‫سرمایه اجتماعی انتخابهای دولــت در اولویت‬ ‫نخست است تا امکان این اصاحات فراهم اید‪.‬‬ ‫غلبه بــر ایــن مــوانــع و مــوانــع دیــگــر (همچون روحیه‬ ‫عافیتطلبی‪ ،‬نبود رویکرد جهادی‪ ،‬سیاسیکاری‬ ‫در انتخاب افراد زیردست‪ ،‬جدی نگرفتن تربیت نیروی‬ ‫انسانی‪ ،‬ظهور و بروز انواع خصومتهای نفسانی همچون‬ ‫حسادت و کینه و رقابتهای مخرب میان مدیران‪،‬‬ ‫اکتفا به حداقلها بهجای رسیدن به حداکثرها بهعنوان‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: 87sarabadani@gmail.com‬‬ ‫‪]1]. Institutional Arrangements‬‬ ‫‪]2]. Martin Witzman‬‬ ‫‪]3]. The Share Economy: Conquering Stagflation,1984‬‬ ‫‪]4]. Path Dependency‬‬ ‫‪]5]. Policy‬‬ ‫‪]6]. Regulatory Capture‬‬ ‫‪34‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر محمد نوروزی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشاموخته دکتری مدیریت قراردادهای بینالمللی‬ ‫نفت و گاز دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪35‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫براه تحقق خعار سال‪« ،‬مطالبهگره تشگگن» الزامن‬ ‫غیرقابل چشمپوخن است‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرار از‬ ‫جهل اصطاحات‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫یکی از اساتید تا کید زیــادی داشــت مسائل فنی و‬ ‫اصطاحات تخصصی صنعت نفت را بهخوبی یاد‬ ‫بگیریم و میگفت بارها و بارها‪ ،‬مــردم و حتی خود‬ ‫مسئولین صنعت نفت‪ ،‬به خاطر اینکه زبان فنی این‬ ‫حوزه را بلد نیستند‪ ،‬فریب کارشناسان داخلی و خارجی‬ ‫را خوردهاند‪ .‬یکی دیگر از دوستان به طنزی تلخی‬ ‫میگفت به نظر من‪ ،‬بسیاری از علوم تخصصی‪ ،‬چیزی‬ ‫فراتر از تعدادی اصطاح نیست و این اصطاحات‪،‬‬ ‫پوششی برای بیسوادی متخصصان این حوزههاست‬ ‫و اگر همان مفاهیم را به زبان ساده توضیح دهند دانش‬ ‫خاصی ندارند‪.‬‬ ‫موفقیت هر حرکت اجتماعی نیازمند همکاری و همراهی‬ ‫نقشهای متعددی است‪ .‬یکی از این نقشها‪ ،‬ناظران‬ ‫و مطالبهگرانی هستند که قرار است چشم بیدار جامعه‬ ‫باشند و تحقق یا عدم تحقق اهداف این حرکتهای‬ ‫اجتماعی را گــزارش کنند‪ .‬بخشی از ایــن نقش را‬ ‫رسانهها و خبرنگاران ایفا میکنند؛ بخش دیگری از‬ ‫این نقش نیز بر عهده دانشگاهیان است‪ .‬گاه برخی‬ ‫دانشجویان که روحیات مطالبهگری و عدالتخواهی‬ ‫دارند میپرسند اگر بخواهیم از مسئولین مطالبه کنیم‬ ‫یا پویشهای مطالبهگری راه بیندازیم چه کنیم که‬ ‫کارمان بهتر و موثرتر شود؟‬ ‫پاسخی که میتوان برای بهبود و تحقق اهداف این‬ ‫نقش پیشنهاد کرد این است‪ :‬مطالبهگری تخصصی‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جدید و دستگاه وزارت نفت مجبور به پاسخگویی‬ ‫شد و خاها و ضعفهای اساسی چارچوب اولیه به‬ ‫اطاع عموم رسید و در نتیجه‪ ،‬اندک بهبودی که در‬ ‫ای‪.‬پی‪.‬سی رخ داد حاصل همان مطالبات تخصصی‬ ‫بود وگرنه مباحث فنی و مهندسی نفت بهاندازهای‬ ‫پیچیده است که از فهم عموم مردم خارج است‪ .‬لذا‬ ‫کارشناسان این حوزه بهراحتی میتوانند مطالبات‬ ‫مردم را با چند عدد و امار و شکل و چند اصطاح‬ ‫پاسخ گویند و اقناع عمومی را شکل دهند‪.‬‬ ‫باید گفت که تخصصی شدن مفاهیم و اصطاحات‬ ‫و سعی در علمی جلوه دادن بسیاری از مسائل‪ ،‬سبب‬ ‫شده است که مطالبات عمومی کفایت ازم را نداشته‬ ‫ً‬ ‫باشد و اتفاقا مطالبهگری تخصصی‪ ،‬نیازمند پشتوانهای‬ ‫از مطالبهگران عمومی هم هست ولی بدون مطالبهگری‬ ‫تخصصی نمیتوان کار خاصی پیش برد‪ .‬انقدر واژه‪،‬‬ ‫اصطاح‪ ،‬مفهوم و فرایند در نظامهایی نظیر بانکداری‪،‬‬ ‫حوزه سامت و بهداشت‪ ،‬صنعت نفت و‪ ...‬وجود دارد‬ ‫که مسئولین این حوزهها میتوانند با استناد به داده‬ ‫و امار از زیر بار مسئولیتهایشان شانه خالی کنند‬ ‫ً‬ ‫ولی اگر مطالبهگری تخصصی صورت گیرد احتماا‬ ‫وضعیت فرق خواهد کرد‪. ...‬‬ ‫میبایست در بــاره مطالبهگری تخصصی‪ ،‬بیشتر و‬ ‫بیشتر بحث کرد و ابعاد ان را واکاوی نمود ولی بهطور‬ ‫خاصه میتوان به چند گزاره اشاره کرد‪:‬‬ ‫الــف) مطالبهگری تخصصی از شناسایی مسئله‬ ‫شروع شده و ضمن اسیبشناسی وضعیت موجود‪،‬‬ ‫راهکارهای بدیل را نیز پیشنهاد میدهد‪.‬‬ ‫ب) مطالبهگران تخصصی‪ ،‬افراد خیرخواهی هستند‬ ‫که بدون در نظر گرفتن منفعت فردی میکوشند در‬ ‫مسائلی که تعارض منافع فــراوان وجــود دارد‪ ،‬ورود‬ ‫کرده و بدون اغراض سیاسی در جهت تحقق اهداف‬ ‫کشور بکوشند‪.‬‬ ‫واقعیت این است که مسئولین به مطالبات عمومی‬ ‫پاسخگو نیستند‪ .‬ضمن اینکه صداوسیما بهصورت‬ ‫خاص بر روی مطالبات عمومی مردم متمرکز است‪.‬‬ ‫ولی هرچقدر موضوع موردنظر دستگاههای دولتی‪،‬‬ ‫ّفنیتر و تخصصیتر باشد مسائل ان پیچیدهتر شده‬ ‫و به همین جهت پیگیری انهم دشوارتر میشود‪ .‬از‬ ‫سوی دیگر چهبسا برخی از مسئولین و دستگاهها هم‬ ‫تعمد داشته باشند که موضوعات را به زبان فنی و‬ ‫پیچیده بیان کنند تا امکان ارزیابی عملکرد انها از‬ ‫بین برود‪ .‬بدینجهت مطالبات میبایست بهصورت‬ ‫تخصصی طرح شود وگرنه در گیرودار اصطاحات و امار‬ ‫و شکل و نگاره‪ ،‬اصل مفهوم گم میشود و سازمانها‬ ‫هم با پیچیده نشان دادن شرایط‪ ،‬کارهای کــرده و‬ ‫نکردهشان را توجیه میکنند‪.‬‬ ‫یکی از نمونههای عینی این داستان‪ ،‬قراردادهای نفتی‬ ‫است‪ .‬همان گروهی که چارچوب قراردادهای «بیع‬ ‫متقابل» را به تصویب رساندند و مدعی بودند که قراردادی‬ ‫بهخوبی بیع متقابل وجود ندارد‪ .‬چند سال بعد‪ ،‬ان را‬ ‫قالبی ناموفق ارزیابی کرده و چارچوب دیگری تحت‬ ‫عنوان «قرارداد نفتی ایران» موسوم به «ای‪.‬پی‪.‬سی» را‬ ‫طرح کردند ولی تفاوت در این بود که در زمان تصویب‬ ‫قرارداد بیع متقابل‪ ،‬دانش عمومی نسبت به قراردادهای‬ ‫نفتی و حتی مفاهیم اولیه فنی و مهندسی نفت بسیار‬ ‫اندک بود؛ ولی در زمان طرح «ای‪.‬پی‪.‬سی»‪ ،‬رسانهها‬ ‫ً‬ ‫و متخصصان منتقد به قالب این قرارداد‪ ،‬که عموما‬ ‫دانشگاهیان بودند‪ ،‬ضمن تشریح بندها و کلیات‬ ‫چارچوب قراردادی مذکور‪ ،‬به زبان غیرفنی کوشیدند‬ ‫فضای عمومی جامعه را با مفاهیم قراردادهای نفتی‬ ‫(که تا ان زمان بهعنوان یک جعبه سیاه و موضوعی با‬ ‫زبان فنی تلقی میشد) اشنا سازند‪ .‬تاثیر این مطالبات‬ ‫تخصصی بهگونهای بود که بسیاری از تریبونهای‬ ‫عمومی نیز همان مباحث تخصصی صنعت نفت را‬ ‫به زبانی عامهفهم و دقیق بیان میکردند و طراحان گونه‬ ‫‪36‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: md.noruzi@gmail.com‬‬ ‫‪37‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫یک سخنرانی عمومی هم به این مسائل پاسخ دهند‬ ‫طوری سخن میگویند که امکان ارزیابی اقداماتشان‬ ‫وجــود نداشته باشد‪ .‬بدین سبب تحقق شعارهای‬ ‫سال بهمانند بسیاری از حرکتهای اجتماعی نیازمند‬ ‫مطالبهگری تخصصی است و این امر میتواند بهعنوان‬ ‫نقشی خاص برای دانشگاهیان در نظر گرفته شود‪.‬‬ ‫برای تحقق شعارهای سال‪ ،‬مردم و دستگاههای دولتی‬ ‫و حاکمیت هر کدام نقش خاص خود را دارند‪ .‬تاش‬ ‫مسئوان این است که بر طبل فرهنگسازی بکوبند‬ ‫و از مردم بخواهند که کاای ایرانی مصرف کنند و‬ ‫در امر تولید سرمایهگذاری نمایند ولی غافل از اینکه‪،‬‬ ‫تحقق این اهداف مستلزم اقدامات اساسی توسط خود‬ ‫مسئولین است‪ .‬تخصصی شدن مفاهیم‪ ،‬و استفاده‬ ‫از اصطاحات پیچیده و توسل به امار و دادههــای‬ ‫گسترده‪ ،‬که مسئولین در پشت انها پنهان میشوند‪،‬‬ ‫سبب شده که عامه مردم نسبت به وظایف و وضعیت‬ ‫پیشبرد اهداف توسط دستگاههای حاکمیتی جهل‬ ‫داشته باشند و در نتیجه مطالبات عمومی انان پاسخی‬ ‫درخور نیابد‪ .‬بدین جهت‪ ،‬وجود افرادی که بتوانند‬ ‫خیرخواهانه‪ ،‬به دور از اغراض سیاسی و بدون توجه‬ ‫به منافع فردی‪ ،‬به واکاوی علمی مسائل پرداخته و‬ ‫به مطالبهگری تخصصی از این دستگاهها بپردازند‪،‬‬ ‫بسیار ضروری است‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫ج) مطالبهگر تخصصی‪ ،‬عاوه بر جوشش و غلیان‬ ‫درونــی‪ ،‬نیازمند تمرکز در ابعاد علمی و فنی مسئله‬ ‫است و سعی میکند ضمن حفظ مفاهیم پایه علمی‬ ‫به زبان همان رشته‪-‬مسئله‪ ،‬به اصل موضوع بپردازد‪.‬‬ ‫د) مطالبهگران تخصصی میبایست مفاهیم پیچیده را‬ ‫به زبان عمومی نیز بیان کنند تا پشتوانهای از مطالبهگران‬ ‫عمومی و تریبونهای جمعی را برای حمایت از مطالبات‬ ‫خود فراهم سازند‪.‬‬ ‫در یک جمعبندی‪ ،‬باید گفت که تحقق شعارهای‬ ‫سال نیازمند همراهی اجتماعی است‪ .‬عاوه بر نقشی‬ ‫که مردم عادی در تحقق این شعارها اعم از مصرف‬ ‫کاای داخلی‪ ،‬تاش در جهت سرمایهگذاری در امر‬ ‫تولید و ‪ ...‬ایفا میکنند‪ ،‬مسئولین نیز موظف به انجام‬ ‫برخی امور و حمایت ازم از این شعارها هستند‪ .‬اثرات‬ ‫ویرانکننده واردات یکباره محصوات خارجی توسط‬ ‫ً‬ ‫وزارت صمت‪ ،‬که معموا به سبب سوءمدیریت در‬ ‫طول سال بوده است‪ ،‬انعقاد قراردادهای بینالمللی‬ ‫و استفاده از شرکتهای خارجی در وزارت نفت‪ ،‬که‬ ‫حاصل نوعی تفکر انباشته غلط در تاروپود این وزارتخانه‬ ‫است‪ ،‬تاش برخی افراد ذینفوذ جهت تفکیک مجدد‬ ‫وزارت صنعت‪ ،‬معدن و تجارت برای بهرهگیری هر‬ ‫چه بیشتر از منافع واردات در مقابل تولید‪ ،‬و دهها‬ ‫مورد مشابه دیگر که در سطح حاکمیت رخ میدهد‬ ‫بههیچوجه با مصرف کاای ایرانی توسط مردم قابل‬ ‫مقایسه نیست‪ .‬ولی مشکل اساسی این است که فهم‬ ‫چنین مسائلی نیازمند تخصص است و مسئولین نیز‬ ‫پاسخگوی مطالبات عمومی نیستند و حتی اگر در‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مطالبهگر تشگگن‪ ،‬عاوه بر جوخش و غلیان دروین‪،‬‬ ‫ییازمند تمرکز در ابعاد علمن و فنن مسئله است و سعن‬ ‫منکند ضمن حفظ مفاییم پایه علمن به زبان یمان‬ ‫رخته‪-‬مسئله‪ ،‬به اصل موضوع بپردازد‪.‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫حمیدرضا ارفعالرفیعی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مقام معظم رهبری امسال را با عنوان «رونــق تولید»‬ ‫نامگذاری کردهاند‪ .‬این نامگذاریها همچو فانوسی‬ ‫است که میتواند جهت حرکت جمهوری اسامی را‬ ‫مشخص کند و ایشان بهعنوان رهبر و پیشوای حرکت‪،‬‬ ‫با نامگذاری شعار هرسال در تاش هستند تا توجه‬ ‫همگان را به نقاط ضعف و قوت کشور در قبال دشمن‬ ‫جلب کنند‪ .‬جدای از تبیین نامگذاری توسط ایشان‬ ‫باید موانع بر سر راه را نیز شناسایی کرد تا عاوه بر بیان‬ ‫ایجابهای حرکت جمهوری اسامی‪ ،‬به چارهجویی‬ ‫موارد سلبی نیز اندیشید‪.‬‬ ‫نوشتار پیش رو‪ ،‬بیانگر اسیبهای رونــق تولید به‬ ‫زبان جوانان است؛ زیرا رهبر معظم انقاب جدای از‬ ‫نصایح و توصیههایی که همواره به دولتها و مسئولین‬ ‫داشتهاند و دارند‪ ،‬طی سالیان اخیر دیگر مخاطبان خود‬ ‫را تنها مسئولین نمیدانند؛ بلکه عموم مردم جامعه و‬ ‫بخصوص جوانان را مخاطب خویش قرار میدهند که‬ ‫در بیانیه «گام دوم انقاب» نیز مشهود است‪ .‬بنابراین‬ ‫اشنایی و درک افکار این بخش از جامعه یعنی جوانان‬ ‫بهعنوان مخاطب سخنان رهبری میتواند زمینهساز‬ ‫تحقق فرمایشهای ایشان شود‪.‬‬ ‫زمانی که باب سخن با جوانان گشوده شده و از انها‬ ‫پیرامون «تولید» سوال شود‪ ،‬مسائل متعددی شناسایی‬ ‫ً‬ ‫میشود که عمدتا همه این اسیبها را نیز متوجه دولت‬ ‫میدانند که نتوانسته است نقش خود را جهت کاهش‬ ‫بوروکراسی اداری حاکم بر ادارات ایفا کند‪ .‬گایههایی‬ ‫مثل فرایندهای طوانی و پیچیده جهت صدور مجوز‪،‬‬ ‫عدم تامین مالی و حمایت از سوی بانکها و نهادهای‬ ‫مالی‪ ،‬قوانین ناکارامد و ‪ ...‬مهمترین گایههایی هست‬ ‫که به هنگام صحبت با جوانان شنیده میشود‪ .‬پرواضح‬ ‫است که بخش عمده این گایه درست است و نیاز‬ ‫به بازنگری قوانین و فرایندهاست؛ بهگونهای که موانع‬ ‫ساختاری و اداری رونق تولید از پیش پا برداشته شود‪.‬‬ ‫وظیفهای که بر عهده مسئولین سه قوه است و همگی‬ ‫باید با احساس تکلیف و دغدغه به صحنه بیایند و‬ ‫سامان‬ ‫ِ‬ ‫مثلث رونق تولید‬ ‫تولید با حل سه مایع ساختار‪ ،‬باور و سبک زیدگن رویق‬ ‫خواید گرفت‬ ‫‪38‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪39‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫تولید بیشتری داشته باشد و ارزش‬ ‫با منعطفسازی و چابک نمودن اگــر یــدف غــایــی تولید خلق‬ ‫فراوانی بیافریند و درعینحال بتواند‬ ‫ساختارها و طراحی فرایندهای ارزش و ارزشافــر یــنــن باخد‪،‬‬ ‫مصرف عقانی و کمتری داشته‬ ‫شفاف‪ ،‬کوتاه و سریع زمینه حمایت‬ ‫ایصاه منتوان مفهوم تولید را‬ ‫باشد‪ ،‬بیشتر از ارزش خلقشده‬ ‫از تولیدکنندگان را فراهم سازند‪ .‬اما‬ ‫بسیار وسیعتر در یظر گرفت‪.‬‬ ‫خــود منتفع میشود‪ .‬مثالهایی‬ ‫به نظر میرسد در عین اینکه انجام‬ ‫که در ادامه ذکر میشود‪ ،‬میتواند از‬ ‫این اصاحات از سوی مسئولین‬ ‫مصادیق تولید باشد که در زمان حاضر در بعضی از‬ ‫ضروری است؛ ولی همه این اصاحها جهت رونق‬ ‫خانوادهها مشاهدهشده است و اگر نسل حاضر نیز از‬ ‫تولید کافی نیست و باید موانع دیگری نیز برداشته شود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫والدین خود سوال کنند‪ ،‬میتوانند به صحت مثالهای‬ ‫معموا اصاح ساختاری و اداری نزد افکار عمومی‬ ‫ذکــرشــده در چند ســال پیش پی بــرده و از فرهنگ‬ ‫بیشتر شناختهشده و بدان توجه شده است؛ درحالیکه‬ ‫ارزشافرینی و تولید در خانوادهها ا گاه شوند‪ .‬فرهنگی‬ ‫برای رونق تولید باید به دو اصاح تکمیلکننده دیگر‬ ‫که ترویج ان‪ ،‬میتواند رونق تولید را به همراه داشته‬ ‫نیز توجه شود‪ :‬یکی اصاح باورها و پیشفرضهای‬ ‫باشد و در ان خانوادهها‪ ،‬نقش محوری ایفا میکنند‪.‬‬ ‫ذهنی رواج یافته در جامعه و دیگری اصاح سبک‬ ‫مثالهای ذکرشده‪ ،‬همگی واقعی و عینی است که‬ ‫زندگی متداول در جامعه‪ .‬هرچند اصاح هردو بهاسانی‬ ‫از زمان مشاهده ان کمتر از یک ماه گذشته است‪:‬‬ ‫ممکن نیست و تاشهای زیاد و گستردهای را میطلبد‬ ‫‪ -1‬خانم خانهداری که در کنار خانهداری‪ ،‬چندین‬ ‫ولی شناخت این دو اسیب میتواند نقش بسزایی در‬ ‫مرغ در خانه دارد و ضمن جلوگیری از اسراف غذا‬ ‫ترویج شعار امسال داشته باشد‪.‬‬ ‫و باقیمانده نانها‪ ،‬توانسته است عاوه بر خانواده‬ ‫اصاح باورها و پیشفرضها‬ ‫خود‪ ،‬اقوام نزدیکشان را نیز از خرید تخممرغ بینیاز‬ ‫سازد‪.‬‬ ‫یکی از بزرگترین کلیشههای نادرست شکلگرفته‬ ‫‪ -2‬خانم خانهداری که با خرید شیر‪ ،‬ماست و دیگر‬ ‫پیرامون تولید این است که وقتی سخن از تولید گفته‬ ‫فراوردههای لبنی موردنیازشان را در خانه تولید‬ ‫میشود‪ ،‬در اذهان سیاستگذاران‪ ،‬مسئولین و جوانان‬ ‫میکند و حتی گاهی نیز با فروش مازاد نیازشان‪،‬‬ ‫کارخانهای بزرگ با صدها کارگر و کارمند متبادر میشود؛‬ ‫پولی نیز به دست میاورند‪.‬‬ ‫درحالیکه به نظر میرسد ُمراد از مفهوم تولید در بیانات‬ ‫‪ -3‬مردی که در باغچه حیاط خود به کاشت سبزیجات‬ ‫مقام معظم رهبری‪ ،‬تنها تولید صنعتی و در ان مقیاس‬ ‫مشغول است و از خرید ان از بازار بینیاز است‪.‬‬ ‫بزرگ نیست‪ .‬بنابراین سخنان مقام معظم رهبری بیشتر‬ ‫‪ -4‬خانم خانهداری که با هنر خیاطی خود‪ ،‬ضمن‬ ‫متوجه حکمت و هدف غایی تولید است نه شکل‬ ‫دوخت بیشتر البسه موردنیاز اعضای خانواده‪،‬‬ ‫ظاهری تولید‪ .‬اگر هدف غایی تولید خلق ارزش و‬ ‫بالشها و پردههای منزل خود را نیز طراحی میکند‬ ‫ارزشافرینی باشد‪ ،‬انگاه میتوان مفهوم تولید را بسیار‬ ‫و میدوزد‪.‬‬ ‫وسیعتر در نظر گرفت و به نادرستی کلیشه شکلگرفته‬ ‫‪ -5‬خانم خانهداری که شیرینی میپزد یا ترشی درست‬ ‫در ذهن همگان‪ ،‬بخصوص جوانان‪ ،‬پی برد‪]1[ .‬‬ ‫میکند یا ‪. ...‬‬ ‫قبل از اشاره به مصادیق تولیدهای متفاوت باید اشاره‬ ‫اینها همگی میتواند مصداق «تولید» محسوب شود‪،‬‬ ‫نمود که «تولید» و «مصرف» دو روی یک سکه هستند‪.‬‬ ‫اگر سایه نگاهی عجوانه و سطحی از ان برداشتهشده و‬ ‫لذا زمانی که فرد و در مقیاس کانتر یک کشور بتواند‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫هرچند به سبب شهرنشینی به میزان‬ ‫کلیشههای ذهنی شکلگرفته اصاح در اقـتـگــاد مـتـعــارف یـمــواره‬ ‫قابلتوجهی اینگونه خرید فروش‬ ‫شود‪ .‬چنانچه ارزشافرینی تولید کسبوکاریاه خایصن به دو‬ ‫محصوات تولیدی در خانوارها‪،‬‬ ‫در خانه و بعدازان کسبوکارهای‬ ‫دلیل موردتوجه بــوده است‪:‬‬ ‫کاسته شده است ولی هنوز هم در‬ ‫خانگی جدی گرفته شود‪ ،‬خانوادهها‬ ‫یزینه ییر وه ایساین پایین‬ ‫برخی از مناطق کشور رواج دارد‪ .‬نکته‬ ‫میتوانند عاوه بر خلق ارزش برای‬ ‫و میزان ایدک سرمایه جهت‬ ‫دیگر که جهت تولید حائز اهمیت‬ ‫خــودشــان‪ ،‬بــا ارائ ــه ان بــه دیگران‬ ‫وکار‪.‬‬ ‫کسب‬ ‫ایدازه‬ ‫راه‬ ‫است و باید بیان نمود نوع محصول‬ ‫درام ــدی نیز کسب کنند‪ .‬البته‬ ‫تولیدی از ســوی خانوارهاست‪.‬‬ ‫متاسفانه هنگامیکه از تولید و‬ ‫بیشک هنگامیکه محصوات و خدمات تولیدی‬ ‫کسبوکارهای خانگی سخن گفته میشود‪ ،‬عدهای‬ ‫خانوارها در برخی کشورها مشاهده شــود‪ ،‬میتوان‬ ‫از دانشگاهیان بدون توجه به فرهنگ کشور‪ ،‬به دنبال‬ ‫گفت که بوم و جغرافیا و فرهنگ کشور تاثیر به سزایی‬ ‫پیگیری مدلها و کااهای تولیدی برگرفتهشده در دیگر‬ ‫در نگاه به ان محصوات دارد‪ .‬در ادامــه به تعریف‬ ‫کشورها هستند‪ .‬درصورتیکه سبک زندگی ایرانیان‬ ‫تولید خانگی [‪ ]2‬پرداخته و بعدازان به برخی از انواع‬ ‫درگذشته نهچندان دور و حتی اکنون در برخی از‬ ‫کااهای تولیدی مرسوم در دیگر کشورها اشاره میشود‪:‬‬ ‫قسمتهای کشور‪ ،‬مبتنی بر تولید بوده است‪.‬‬ ‫«تولید خانگی‪ ،‬تولید محصوات و خدماتی است که‬ ‫در اقتصاد متعارف همواره کسبوکارهای خانگی به دو‬ ‫توسط اعضای یک خانواده بهمنظور مصرف خود یا‬ ‫دلیل موردتوجه بوده است‪ :‬هزینه نیروی انسانی پایین‬ ‫استفاده بهینه از سرمایه و نیروی کار خود تولید میشود‪.‬‬ ‫و میزان اندک سرمایه جهت راهانــدازی کسبوکار‪.‬‬ ‫ً‬ ‫محصوات و خدمات تولیدشده توسط خانوارها معموا‬ ‫بهعنوانمثال در کشور چین سرمایهگذاری جهت اقام‬ ‫برای استفاده شخصی است هرچند بهصورت مستقیم‬ ‫تولیدی خانگی بسیار سوداور است و تقاضای باایی‬ ‫نیز میفروشند‪ .‬برخی از این نوع تولیدها عبارتاند‬ ‫در سراسر جهان دارد‪ .‬زیرا یکی از ویژگیهای متمایز‬ ‫از‪ :‬اجــاره مسکن‪ ،‬تولید غذا‪ ،‬شستوشوی لباس و‬ ‫اقام ساختهشده توسط خانوارهای چینی‪ ،‬طرحهای‬ ‫مراقبت از کودکان‪».‬‬ ‫زیبا و البته قیمتگذاری مقرونبهصرفه انهاست‪.‬‬ ‫فرایند تولید خانگی شامل تبدیل کااهای خریداریشده‬ ‫بنابراین در بین چینیها این توصیه متداول است که‬ ‫از سوپرمارکت یا دولت مثل برق و تبدیل به کااهای‬ ‫اگر عاقهمند به کیفیت تولید و محصوات چشمنواز‬ ‫ً‬ ‫مصرفی نهایی مثل مواردی که ذکر شد است‪ .‬خانوارها‬ ‫هستید‪ ،‬حتما از تولیدهای خانگی استفاده کنید‪ .‬البته‬ ‫از سرمایه خود مثل فضای منزل‪ ،‬تجهیزات اشپزخانه‬ ‫تولیدهای خانگی عاوه بر اینکه انچنان نیاز به هزینه‬ ‫و‪ ...‬کار خودشان مثل پختوپز استفاده میکنند‬ ‫نیروی انسانی نیست و سرمایه اندکی نیاز دارد‪ ،‬تفاوت‬ ‫تا ارزشــی خلق کنند‪ .‬در اقتصاد به مجموع ارزش‬ ‫دیگری نیز با دیگر تولیدیها دارد‪ .‬تفاوت برجسته دیگر‬ ‫اقتصادی افــزودهشــده توسط خانوارها (‪]3[ )GHP‬‬ ‫در نحوه ارائه ان به مشتری است‪ .‬تولیدهایی که در‬ ‫ً‬ ‫گفته میشود‪ .‬یکی از انتقادهای جدی وارده به رقم‬ ‫مقیاس بزرگ فعالیت دارند‪ ،‬معموا بهطور مستقیم‬ ‫تولید ناخالص کشورها [‪ ،]4‬که میزان تولید کشورها را‬ ‫با مشتریان سروکار ندارند‪ .‬درحالیکه در تولیدهای‬ ‫ً‬ ‫با یکدیگر مقایسه میکند‪ ،‬دقیقا همین عدم محاسبه‬ ‫خانگی فرد تولیدکننده با مشتری بهطور مستقیم سروکار‬ ‫ً‬ ‫خدمات و کااهای تولیدی خانگی است‪ .‬زیرا در‬ ‫دارد‪ .‬در ایران معموا بین اقوام و اشنایان و همسایهها‬ ‫بعضی از اقتصادها رقم تولید خانگی به بیش از ‪60‬‬ ‫خریدوفروش محصوات خانگی متداول بوده است‪.‬‬ ‫‪40‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اصاح سبک زندگی‬ ‫سخن گفتن از سبک زندگی بهطور تفصیلی و ضرورت‬ ‫توجه بدان از حوصله این یادداشت خارج است؛ ولی‬ ‫ذکر این نکته ضروری است که با مقایسه زندگی شهری‬ ‫و حتی روستایی چند دهه قبل و اکنون میتوان نقش‬ ‫پررنگ تولید را در سبک زندگیها یافت‪ .‬درگذشته‬ ‫خرید بعضی از کااها بهصورت اماده بهنوعی سبب‬ ‫شرمساری میشد؛ لذا در سبک زندگی خانوادهها‬ ‫مفهوم تولید جــاری بــود‪ .‬بسیاری از اقــام امــاده که‬ ‫امروزه خریداری میشود درگذشته در خانوادهها تولید‬ ‫میشد‪ .‬حتی باوجود همه تغییرات در سبک زندگی ایا‬ ‫هنوز این فرصت در خانوادهها نیست تا کوچکترین‬ ‫مصادیق تولید را داشته باشند؟ بیشک اگر روح دمیده‬ ‫در سبک زندگی بر پایه تولید و خالی از مصرفگرایی‬ ‫باشد‪ ،‬میتواند هدف غایی تولید یعنی ارزشافرینی‬ ‫‪41‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫• تاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران‪،‬‬ ‫زیانهای بیجبران اخاقی و اقتصادی و دینی و‬ ‫ّ‬ ‫سیاسی به کشور و ملت ما زده است؛ مقابله با ان‪،‬‬ ‫جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم‬ ‫امید در ان به شما جوانهااست‪.1397/11/22 .‬‬ ‫• عیوب اساسی در سبک زندگی ما است؛ این دیگر‬ ‫مربوط به مسئولین نیست‪ ،‬مربوط به خود ما و شما‬ ‫احاد مردم است‪ .‬ما در سبک زندگی مشکاتی داریم‪:‬‬ ‫یکی از مشکات ما‪ ،‬مصرفگرایی است؛ یکی از‬ ‫مشکات ما‪ ،‬اسراف و زیادهروی و زیاد خرج کردن‬ ‫طلبی افراطی است؛‬ ‫است؛ یکی از مشکات ما رفاه ِ‬ ‫یکی از مشکات ما اشرافیگری است‪ .‬اشرافیگری‬ ‫متاسفانه از طبقات باا سرریز میشود به طبقات‬ ‫متوسط ‪[ -‬یعنی] از قشرهای ّ‬ ‫پایین؛ ادم ّ‬ ‫متوسط‪ -‬هم‬ ‫وقتی میخواهد میهمانی بگیرد‪ ،‬وقتی میخواهد‬ ‫عروسی بگیرد‪ ،‬مثل اشراف عروسی میگیرد‪ .‬این‬ ‫عیب است‪ ،‬این خطا است‪ ،‬این ضربه به کشور‬ ‫میزند‪ .‬زیاد مصرف کردن‪ ،‬زیادی خواستن‪ ،‬زیادی‬ ‫خوردن‪ ،‬زیادی خرج کردن‪.1397/01/01 ....‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫درصد تولید ناخالص ان کشور میرسد درحالیکه‬ ‫در اقتصاد متعارف سازوکاری برای محاسبه میزان‬ ‫تولید خانگی وجــود ن ــدارد‪ .‬بنابراین نباید تولید را‬ ‫محدود به سازوکار محاسبه رقم تولید ناخالص کرد؛‬ ‫چون ممکن است میزان تولید خانگی در یک کشور‬ ‫انچنان تاثیرگذار باشد که رونق اقتصادی به ارمغان‬ ‫بیاورد و هدف غایی تولید را تحقق بخشد‪.‬‬ ‫را تحقق بخشد‪ .‬رهبری نیز در سخنرانیهای متعدد‬ ‫کوشیدهاند تا ضمن تبیین ابعاد سبک زندگی‪ ،‬توجه‬ ‫نهادهای دولتی و عموم مردم بهخصوص جوانان را‬ ‫به ارتباط سبک زندگی و مسئله اقتصاد جلب کنند‪:‬‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫• سبک زندگی اسامی ایرانی را در اندیشه و عمل‬ ‫دنبال کنید؛ مسئله مهمی است‪ .‬بنشینید رویش‬ ‫فکر کنید‪ ،‬مصداقهایش را مشخص کنید‪ ،‬بعد‬ ‫خودتان عمل کنید و این را بهعنوان دستورالعمل‬ ‫[منتشر کنید]؛ فرض کنید یک جزوه منتشر بشود در‬ ‫مورد سبک زندگی اسامی منباب مثال در مسیرها‪.‬‬ ‫حاا بنده در ان مثالهایی که ان دو سه سال قبل از‬ ‫این راجع به این ّ‬ ‫قضیه زدم‪ ،‬مسئله پشت چراغقرمز‬ ‫ایستادن را هم مثال زدم؛ همین موضوع را میشود‬ ‫گسترش داد؛ میشود تبیین کرد‪ .‬کار شماها است؛‬ ‫کار شما جوانها است که هم حوصله دارید‪ ،‬هم‬ ‫استعداد دارید‪ ،‬هم مغزش را دارید‪[ ،‬هم] تواناییاش‬ ‫را دارید؛ خب‪ ،‬بکنید این کارها را ‪.1395/04/12 .‬‬ ‫• سازمان صداوسیما با ماموریت خطیر «هدایت و‬ ‫مدیریت فرهنگ و افکار عمومی جامعه» بهمثابه‬ ‫دانشگاه عمومی‪ ،‬با تکیه بر فعالیتها و برنامههای‬ ‫حرفهای پیشرفته و عمیق رسانهای‪ ،‬وظیفه گسترش‬ ‫دین و اخاق و امید و ا گاهی و ترویج سبک زندگی‬ ‫ّ‬ ‫اسامی‪ -‬ایرانی در میان احاد ملت را بر عهده دارد‪.‬‬ ‫‪.1393/08/17‬‬ ‫ذهنی مردم جامعه و اصاح سبک زندگی نیز توجه‬ ‫کرد‪ .‬اموزشهای مهارتمحور جهت رونق تولید در‬ ‫خانوادهها و ترویج ان از طریق رسانهها و ساختارهای‬ ‫اموزشی تنها بخشی از راهکارهایی است که میتواند‬ ‫به فروریختن این کلیشههای نادرست ذهنی و اصاح‬ ‫سبک زندگی منجر شود‪ .‬گرچه این اموزشها‪ ،‬درگذشته‬ ‫بهطور سنتی از والدین به فرزندان منتقل میشد‪ .‬اما‬ ‫نیاز است که اکنون نیز با روشهای مختلف جهت‬ ‫امــوزش و ا گاهیبخشی به خــانــوادههــا اقــدام شود‪.‬‬ ‫بهعبارتدیگر اصاح سه ضلع ساختاری و اداری‪،‬‬ ‫پیشفرضها و باورها و سبک زندگی میتواند نویدبخش‬ ‫رونق بیشازپیش تولید باشد‪ .‬گرچه در هر یک سهم‬ ‫مسئولین و مــردم متفاوت است ولی مــردم و دولت‬ ‫توامان موظف هستند که با اصاح این موانع گامی‬ ‫جدی جهت رونق تولید بردارند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: hrarfa1994@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬هرچند میتوان در جای دیگر نسبت به بررسی کسبوکارهای کوچک‬ ‫نیز پرداخت؛ اما محل بحث این نوشتار نیست‪.‬‬ ‫‪]2]. Household production‬‬ ‫‪]3]. Gross Household Goods‬‬ ‫‪]4]. gross domestic product/ GDP‬‬ ‫در پایان اینطور باید جمعبندی نمود که موانع رونق‬ ‫تولید تنها منحصر به موانع ساختاری و اداری نیست‬ ‫بلکه عاوه بر اصاح ان باید به اصاح پیشفرضهای‬ ‫‪42‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫محمدرضا ارام‬ ‫پژوهشگر«حلقه سیاست خانواده» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‬ ‫ساعت ّاول‪ :‬کاس اقتصاد‬ ‫‪43‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫رویق تولید در صورتن منجر به چالشیاه اقتگاده‬ ‫دیصر یشواید خدکه بشش غیربازاره تولید‪ ،‬فربهتر از‬ ‫بشش بازاره ان خود‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫اولین جلسه کاس اقتصاد در دانشگاه بود که استاد‪،‬‬ ‫گفت‪« :‬در علم اقتصاد انسان اقتصادی و عاقل کسی‬ ‫است که به دنبال بیشینه کردن منافع شخصی مادی‬ ‫ً‬ ‫یا ســود خــود باشد»‪ .‬در اقتصاد کاما «عاقانه» به‬ ‫نظر میرسد که با گران شدن نرخ کااها و خدمات‪،‬‬ ‫احتکار و اکتناز در جامعه افزایش یابد‪ .‬رصد روندها‬ ‫و پیشبینیها در این اقتصاد‪ ،‬شرط بقاء و حیات‬ ‫اقتصادی است‪ .‬اگر کاایی قرار است گران شود‪ ،‬هرچه‬ ‫بیشتر باید ان را خریداری کنی واا از غافله سودجویان‬ ‫عقبماندهای‪ .‬این سود باید تضمینی باشد‪ .‬کار‬ ‫تولیدی که در ان ریسک و خطر وجود داشته باشد‪،‬‬ ‫جای مناسبی برای سرمایهگذاری نیست‪.‬‬ ‫بافاصله بعد از تعریف علم اقتصاد بود که از استاد‬ ‫سوال کردم‪« :‬با این تعریف انسانی که خارج از معادات‬ ‫بازاری‪ ،‬صدقه میدهد‪ ،‬وقف میکند یا در منزل به‬ ‫همسرش کمک میکند‪ ،‬انسان عاقل یا اقتصادی‬ ‫نیست»! استاد سری تکان و داد و گفت‪« :‬انشاءاه‬ ‫در اخرین جلسه کاس به اقتصاد اسامی خواهیم‬ ‫پرداخت»‪ .‬ترم و سال تمام شد‪ّ ،‬اما خبری از اقتصاد‬ ‫اسامی نشد که نشد‪.‬‬ ‫یکی از شاخصهای مهم سنجش تولید‪ ،‬میزان تولید‬ ‫ناخالص داخلی هر کشور است‪ّ .‬اما این شاخص تنها‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫رونق تولید‬ ‫به سبک غیرپولی‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫با منطق تولید یاخالص داخلن طبیعن است که در‬ ‫ایام اربعین برپایی موکبیا در خهریاه مرزه ممنوع‬ ‫خود و مسافرخایهیا و مهمایسرایایی پولن به بهایه‬ ‫رویق تولید و اقتگاد استانیاه مرزه‪ ،‬جایصزین امور‬ ‫مردمن و داوطلبایه خود!‬ ‫تولیدات پولی را که در نظام بــازار صورت گرفتهاند‬ ‫محاسبه میکند و از تولیداتی که در بخش غیرپولی‬ ‫یا غیربازاری صورت میگیرند‪ ،‬غفلت میکند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫الگوی بازاری تولید معموا بستر مناسبی برای افزایش‬ ‫هم و ّ‬ ‫شکاف طبقاتی است؛ چراکه تمام ّ‬ ‫غم تولیدکننده‬ ‫کسب سود بیشتر است‪ّ .‬اما در الگوی غیربازاری تولید‬ ‫به دلیل موضوعیت نداشتن پول و ابتنای این الگو بر‬ ‫انصاف و بخشش‪ ،‬فاصله طبقاتی کاهش مییابد‪.‬‬ ‫در سطح کان هنگامیکه تولید ناخالص داخلی‬ ‫ما ک اصلی سنجش میزان تولیدات و توفیقات یک‬ ‫دولت قرار گیرد‪ ،‬ان دولت تاش خواهد کرد تا عمده‬ ‫تولیدات بخش غیربازاری را به بخش بازاری منتقل کند‬ ‫تا رشد بیشتری در تولید ناخالص داخلی داشته باشد‪.‬‬ ‫از ابتدای سال «رونق تولید»‪ ،‬کارنامه خدمات بلندباای‬ ‫دولت در راستای تحقق شعار سال مشخص است‪.‬‬ ‫با این حساب طبیعی است که در ایام اربعین برپایی‬ ‫موکبها در شهرهای مــرزی را ممنوع اعــام کند و‬ ‫مسافرخانهها و مهمانسراهایی پولی را به بهانه رونق‬ ‫تولید و اقتصاد استانهای مرزی‪ ،‬جایگزین امور مردمی‬ ‫و داوطلبانه نماید!‬ ‫ّ‬ ‫طبیعی است که در راستای رونق تولید‪ ،‬دولت مصوب‬ ‫کند ‪ 30‬درصد از مدیران ارشد کشور از میان بانوان‬ ‫باشند‪ .‬تولیدات خانگی را میتوان برونسپاری کرد‬ ‫و بازار تولید را رونق بخشید‪ .‬حاا بانوان میتوانند با‬ ‫حقوق اخر ماهشان از سر کوچه غذای اماده تهیه کنند‪.‬‬ ‫جای نگرانی برای تربیت فرزندانتان هم وجود ندارد؛‬ ‫مهدکودکها و مــدارس غیرانتفاعی با رونــق بیشتر‬ ‫اماده تربیت و نگهداری از فرزندان شما تا پاسی از‬ ‫شب خواهند بود‪ .‬دیگر نگران پدر و مادر پیرتان هم‬ ‫نباشید‪ .‬شما میتوانید با فرستادن والدینتان به خانه‬ ‫سالمندان‪ ،‬سهمی مهم در رونق تولید خدمات این‬ ‫سنخ موسسات و در نتیجه تولید ناخالص داخلی و‬ ‫تحقق شعار سال داشته باشید!‬ ‫ساعت دوم‪ :‬کاس مهارتهای تحصیلی‬ ‫کاس مهارتهای تحصیلی قرار است به ما مهارتهای‬ ‫ازم برای یک زندگی بهتر در ابعاد مختلف را اموزش‬ ‫دهد‪ .‬سخن از وقت و وقتشناسی به میان امد‪ .‬یکی از‬ ‫توصیههای استاد این بود‪« :‬جایی که میتوانید کارتان‬ ‫را به دیگری بسپارید؛ این کار را بکنید حتی اگر برای‬ ‫این کار ازم باشد پول پرداخت کنید»‪.‬‬ ‫چه نیازی وجود دارد تا زمان زیــادی صرف کنید تا‬ ‫برای خود یا خانواده خویش غذا درست کنید‪ .‬غذای‬ ‫خود را از یک رستوران یا اشپزخانه مطمئن تهیه کنید‬ ‫و اینگونه زمان را برای خودتان بخرید!‬ ‫چه جای زحمت که از میهمانانتان در منزل پذیرایی‬ ‫کنید‪ .‬تاارهای پذیرایی اماده پذیرایی از میهمانان شما‬ ‫هستند‪ .‬میهمانداری را باید به مهماندار سپرد‪ .‬انها‬ ‫اماده خوشامدگویی و بدرقه میهمانان شما هستند‪.‬‬ ‫به مدد سرعت باای زندگی مدرن‪ ،‬کسی دیگر نیاز‬ ‫به توقف ندارد‪ .‬معنا ندارد با کمک به ماشینی که در‬ ‫‪44‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ساعت سوم‪ :‬کاس ّ‬ ‫تامل‬ ‫بعدها سوالی مهم در ذهنم نقش بست‪ :‬تقسیم کار تا‬ ‫ّ‬ ‫کجا؟ ایا به پیروی از تمدن غرب تا انجا که میتوانیم‬ ‫باید تقسیم کــار و مسئولیت نماییم یــا اینکه این‬ ‫تقسیم کار همیشه مطلوب نیست و حد و حدودی‬ ‫باید داشته باشد؟‬ ‫وقتی به احادیث مراجعه میکنیم‪ ،‬متوجه میشویم‬ ‫همیشه تقسیم کار مطلوب نیست‪ ،‬بلکه در پارهای‬ ‫موارد واگذار کردن مسئولیت تامین نیازهای شخصی‬ ‫به دیگران امری مذموم تلقی شده است‪ .‬این قاعده‬ ‫ذیل ابواب مشابهی چون «بینیازی از مردم»‪« ،‬یاس از‬ ‫‪45‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫گوشه خیابان خراب شده یا بنزین تمام کرده‪ ،‬وقتتان‬ ‫را تلف کنید‪ .‬بگذارید خدمات امداد خودرو رونق‬ ‫بگیرد‪ .‬اجازه دهید اپلیکیشنهای درخواست بنزین‬ ‫از رونق نیفتد‪.‬‬ ‫دیگر نگران خسارتهای غیرمترقبه نباشید‪ .‬شما‬ ‫میتوانید تمام تاروپود زندگیتان را بیمه کنید‪ .‬وقتی‬ ‫همه باید بیمه باشند و حق بیمه پرداخت کنند‪ ،‬چه‬ ‫نیازی به کمکها و حمایتهای اقوام و خویشان به‬ ‫یکدیگر وجود دارد؟!‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫انچه نزد مردم است»‪« ،‬کراهت درخواست از دیگران»‬ ‫و «کراهت اظهار نیاز نزد دیگران ّ‬ ‫حتی در صورت نیاز»‬ ‫امده است‪.‬‬ ‫دستهای از این روایات ‪-‬که در کتاب شریف کافی‬ ‫اورده شده است‪ -‬به تحلیل ارتباط مستقیم «اظهار‬ ‫نیاز نزد دیگران» و طمع به داشتههای ایشان با پدیده‬ ‫«فقر» اشاره میکند‪.‬‬ ‫از امام باقر؟ نقل شده است‪« :‬به خدا قسم میخورم‪،‬‬ ‫قسم حق که کسی باب سوال و درخواست را بر روى‬ ‫خود باز نکند‪ ،‬مگر انکه ذات اقدس الهی بابی از فقر‬ ‫را بر او بگشاید»‪ .‬همچنین معصومین؟ ضمن نهی‬ ‫شدید از اظهار نیاز‪ ،‬ان را فقر زودهنگام و بالفعل معرفی‬ ‫میکنند‪ .‬امام رضا؟ دراینباره میفرمایند‪« :‬دست‬ ‫نیاز بهسوی دیگران دراز کردن‪ ،‬کلید فقر و تنگدستی‬ ‫است»‪ .‬لذا امام صادق؟ ما را از درخواست کردن‬ ‫از دیگران بر حذر میدارند و ان را فقر زودرسی معرفی‬ ‫میکنند که دامنگیر فرد میشود‪ .‬در حدیث دیگری‬ ‫امام صادق؟ طمع را مترادف فقر بالفعل معرفی‬ ‫میکنند‪« :‬طمع فقری است حاضر و اماده»‪.‬‬ ‫عامه مجلسی در تفسیر اینکه چرا طمع به داشتههای‬ ‫دیگران همان فقر است میفرماید‪« :‬زیرا فردی که چشم‬ ‫پرویده رویق تولید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫روه دیصر سکه خودیاره و خودکفایی‪ ،‬یمیاره و‬ ‫«تکافل اجتماعن» است‪.‬‬ ‫میشد‪ ،‬هرگز نمیتوانست در دهه اول محرم بیش از‬ ‫‪ 4‬میلیارد تومان نذورات داشته باشد‪ .‬اربعین حسینی‬ ‫به این دلیل رونق گرفته است که پای نظام بازاری و‬ ‫دست نامرئی ان‪ ،‬در مسیر حسینی قطع شده است‪.‬‬ ‫در تعامات بازاری‪ ،‬حضور ‪ 22‬میلیون نفر گردشگر در‬ ‫یک شهر چیزی جز بحران نیست‪ .‬از کمبود اب و غذا‬ ‫و مسکن گرفته تا گرانی تمامی کااها و خدمات؛ اما در‬ ‫نظام غیربازاری حضور ‪ 22‬میلیون زائر در شهری چون‬ ‫کربا چیزی جز فرصت نیست؛ فرصتی برای رونق تولید‬ ‫و خدمت بی ّمنت به سبک غیرپولی‪.‬‬ ‫بنابراین شاخصهای سنجش میزان تولید در کشور‪،‬‬ ‫باید بخش غیرپولی یا غیربازاری را هم در نظر بگیرند و‬ ‫به این بخش بهای ازم و کافی را بدهند‪ .‬اموزشوپرورش‬ ‫و سیاستهای خرد و کان کشور باید در راستای‬ ‫توانمندسازی خانوادهها و اموزش مهارتهای ازم‬ ‫به انهــا تنظیم شــود‪ .‬هدف اساسی سیاست رونق‬ ‫تولید باید در راستای ایجاد کسبوکارهای خانگی‬ ‫و خودکفایی نسبی از یکسو و ترویج تکافل اجتماعی‬ ‫از سوی دیگر باشد‪.‬‬ ‫رونق تولید در صورتی باعث بروز مشکات بیشتری‬ ‫چون تورم و شکاف طبقاتی نخواهد شد که بخش‬ ‫غیربازاری تولید فربهتر از بخش بــازاری ان شــود نه‬ ‫اینکه به بهانه رونق تولید روزبهروز عرصه را بر تولیدات‬ ‫غیرپولی تنگتر کنیم‪.‬‬ ‫طمع به داشتهها و کمک دیگران دوخته است از فقر‬ ‫میترسد و مفسده فقر اظهار نیاز به مردم است‪ ،‬بنابراین‬ ‫فرد ّ‬ ‫طماع برای اجتناب از فقر دست به دامان مفسده‬ ‫فقر میشود‪ ،‬در نتیجه دچار فقر میشود»‪.‬‬ ‫یکی از مصادیق عینی مورد اشاره در باب تقسیم کار‬ ‫در روایــات را میتوان در مسئله کراهت خرید نان و‬ ‫تا کید بر تولید ان در منزل مطرح کرد‪ .‬امام صادق؟‬ ‫میفرمایند‪« :‬خرید ارد‪ ،‬ذلت است؛ خرید گندم‪ ،‬عزت‬ ‫است و خرید نان‪ ،‬فقر است‪ .‬پس پناه میبریم به خدا از‬ ‫فقر»! در جای دیگری ایشان میفرمایند‪« :‬خرید گندم‪،‬‬ ‫فقر را از بین میبرد و خرید ارد‪ ،‬تنگدستی میاورد و‬ ‫خرید نان‪ ،‬نابودکننده است»‪.‬‬ ‫ً‬ ‫از این احادیث میتوانیم نتیجه بگیریم که اوا هرگونه‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫تولیدی لزوما پسندیده نیست‪ .‬ثانیا وقتی معصومین؟‬ ‫بــر خودکفایی خانگی در تولید نــان تا کید دارنــد‪،‬‬ ‫بهطریقاولی خرید برخی کــااهــا و خــدمــات چون‬ ‫ً‬ ‫غذای اماده مذموم و مطرود است‪ .‬ثالثا برخی تولیدات‬ ‫نهتنها نیازی به وارد شدن ان در روابط بازاری نیست‬ ‫بلکه اولویت با تولید برخی کااها و خدمات در روابط‬ ‫غیربازاری است‪.‬‬ ‫روی دیگر سکه خودیاری و خودکفایی‪ ،‬همیاری و‬ ‫«تکافل اجتماعی» است‪ .‬تا کیدات دین مبین اسام‬ ‫به احسان مباشر و مستمر فرزندان به والدین‪ ،‬وجوب‬ ‫صله ارحام و رسیدگی به همسایگان و برادران دینی‪،‬‬ ‫همگی درصددند تا عمده تعامات اجتماعی در نظام‬ ‫غیربازاری و برادرانه شکل گیرد و وارد نظام بازاری و‬ ‫پولی نشود‪.‬‬ ‫نظام بــازاری عاجز از رونــق تولید در سطح گسترده‬ ‫است‪ .‬حسینیه اعظم زنجان اگر وارد معادات پولی‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: mr.aram@chmail.com‬‬ ‫‪46‬‬ ‫ݧݩݐ ݩ یݤ ݧݩݑ ݧٮ ݧݩݐݩ‬ ‫ݧ‬ ‫ح‬ ‫ݒ‬ ‫ݤ‬ ‫ص‬ ‫ݩ‬ ‫ص‬ ‫ا‬ ‫ݠ‬ ‫ݤ‬ ‫ݑ‬ ‫ٮ ݣ ݤݠ‬ ‫ݤ‬ ‫ںگ ݣ ݣݤݠ ݣس ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣݤ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتر سید مجید امامی‬ ‫استاد هادی مرکز رشد‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی‬ ‫و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مقدمه‬ ‫نسخه و الگوهای نظام جمهوری اسامی در حوزه‬ ‫اقتصاد‪ ،‬دقیقا در مقابل الگوی شرقی و غربی‪ ،‬تمایز‬ ‫مییابد‪ .‬شاید سوای ماهیت و غایت دینی و تعالیگرای‬ ‫ً‬ ‫ان‪ ،‬بتوان انها را در یک استعاره‪ ،‬جهادی و حقیقتا‬ ‫مقاومتی دانست‪ .‬نگارنده این ویژگی را‪ ،‬بدون پیجویی‬ ‫انسان فرهنگی و رویکرد اجتماعی‪ ،‬در مقابل انسان‬ ‫منفعتجو و رویکرد اقتصادی کنونی ایران و جهان‪،‬‬ ‫میسور نمیداند‪.‬‬ ‫به سراغ مسئله کاای وطنی بروید؛ مشکل فقط در‬ ‫کیفیت و خدمات‪ ،‬یا ناتوانی تولیدکننده داخلی در‬ ‫اقناع مخاطب و ارتباطات تجاری فلج نیست؛(که‬ ‫البته مصرفزدگی ناشی از ان بهشدت محل احتیاط و‬ ‫مخرب فرهنگ بومی است) بلکه در سرمایه اجتماعی‬ ‫ً‬ ‫طبقه متوسط جدید است که اساسا حیاتش موکول‬ ‫به قبله غرب و تعلق به قبیله برند و مصرف است‪.‬‬ ‫همان کارکرد طایفه و عشیره و محله برای هویتبخشی‬ ‫به فرد‪ ،‬پشتیبانی جمعی از تنهایی فردی و احساس‬ ‫اعتماد را باید در «برندزدگی» و «مارکپرستی» و استقبال از‬ ‫کااهای خارجی بازیافت‪ .‬در عصر مصرف با قبیلههای‬ ‫برند مواجهیم‪ .‬قبیله نایک‪ ،‬قبیله بنتون‪ ،‬قبیله بوش‪،‬‬ ‫قبیله اپــل‪ ،‬مواجهه عمیق با ایــن شرایط‪ ،‬بیشک‬ ‫ً‬ ‫اقتصادی و مثا افزایش تعرفهها یا ممنوعیت واردات‬ ‫نیست‪ ،‬باید فکری به حال هویتهای زخمی کرد‪.‬‬ ‫شاید گفته شود این توصیف و تعلیل و توجیه متعلق به‬ ‫درصد کمی از بحران عدم مصرف کاای ملی است‪.‬‬ ‫طبقه متوسط پایین و طبقه کارگر را چه میشود که‬ ‫حسرت ادامس ترک و بیسکویت المانی را میکشند‪،‬‬ ‫بخش عمده بازار چین و هند و سنگاپور در ایران را‬ ‫این مستضعفان رونق میدهند‪ .‬انها هم استیک‬ ‫مصرف کاای ایرانی‪،‬‬ ‫انسان اقتصادی و‬ ‫جامعه نمایشی‬ ‫چــرا یسشهیاه جـهــاده‪ ،‬اقتگاد ایــران را ینوز خفا‬ ‫یداده است؟‬ ‫‪48‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪49‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اقتصاد در جوامع ابتدایی یک حوزه مستقل نیست؛‬ ‫بلکه درون نهادهای اجتماعی غیراقتصادی «بسترمند»‬ ‫شده درحالیکه در جوامع سرمایهداری اقتصاد بر‬ ‫اساس بازار خودتنظیم و تعیینکنندگی پول خود را‬ ‫تحمیل میکند‪.‬‬ ‫کــارل پــوانــی[‪ ]1‬از بــزرگتــر یــن منتقدان اقتصاد‬ ‫کاسیک با تفطن به این دقیقه‪ ،‬به ما متذکر میشود‬ ‫ً‬ ‫که برو ن فکنی اقتصاد از فرهنگ‪ ،‬اتفاقا نقشه ای‬ ‫اسمیتی برای تحقق لیبرالیسم اقتصادی و اصل‬ ‫لسهفر بــوده اســت‪ ،‬حال هر نظام و مکتبی که به‬ ‫دنبال جایگزینی و نقد ان هستند نخست باید جهان‬ ‫جامعه و بازار را به الفت و انس قبلی بازگردانند‪ .‬او در‬ ‫کتاب سترگ «دگرگونی بزرگ»[‪(]2‬خاستگاه سیاسی‬ ‫و اقتصادی روزگار ما) بهعنوان یک انسانشناس‬ ‫تار یخی‪ ،‬برامدن انسان اقتصادی مدرن را بر این‬ ‫منوال تحلیل میکند[‪.]3‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫چالش اقتصاد‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ً‬ ‫دستدوم کرهای را بر استیک ظاهرا کمدوام و خشک‬ ‫ایرانی جهت پرایدشان ترجیح میدهند‪.‬‬ ‫در این نوشتار سعی میکنم طی دیالوگ با سه اندیشمند‬ ‫بزرگ‪ ،‬دو طرح و تبیین فرهنگی اجتماعی (که از من‬ ‫برمیاید) از مسئله اقتصادی انقاب اسامی و جامعه‬ ‫پساانقابی ارائه دهم که تحقق یا عدم تحقق مکفی‬ ‫نقشهها و ارمانهای اقتصادی مندرج در قانون اساسی‬ ‫و اندیشه رهبران انقاب‪ ،‬ازجمله لزوم تقید به مصرف‬ ‫کاا و خدمات ایرانی‪ ،‬به ان مربوط است‪ .‬درواقع تا‬ ‫به مقام نفی وضع مسلط مدرن نرسیم‪ ،‬پیادهسازی و‬ ‫تحقق الگوی جایگزین‪ ،‬خیال خام است‪.‬‬ ‫تعهد فکری پوانی به کلگرایی در دیدگاههای خاص‬ ‫وی نسبت به رابطه وثیق امر اجتماعی و امر اقتصادی‪،‬‬ ‫ماهیت جامعه بازار‪ ،‬مقام و جایگاه دولت در جامعه‪،‬‬ ‫اشکار است‪ .‬تمام نقد پوانی بر جامعه بازار به اعتقاد‬ ‫به اهمیت امر اجتماعی در زندگی انسانی اتکا دارد‪ .‬او‬ ‫روش تحلیل عایق مردم برحسب تفکیک عایق مادی‬ ‫ً‬ ‫از عائق ارمانی را اساسا اشتباه و گمراهکننده میداند‪.‬‬ ‫باید توجه داشت ازنظر پوانی تفاوت میان وجود بازار‬ ‫در جامعه و جامعه بازار تمایزی بنیادین است‪ .‬پیروان‬ ‫اقتصاد مغالطهگرایانه‪ ،‬پیوسته از این واقعیت که بازارها‬ ‫در همه جوامع وجود داشته به این نتیجهگیری گریز‬ ‫میزنند که قوانین عرضه و تقاضا در انهمه جوامع نیز‬ ‫مانند جامعه سرمایهداری معاصر عمل میکردهاند‪.‬‬ ‫اما پوانی بهطور مستند و تاریخی در کتاب دگرگونی‬ ‫بزرگ و دیگر مقااتش تاش زیادی کرده تا نشان دهد‬ ‫که بازارها بر اساس اصول متفاوتی میتوانستهاند عمل‬ ‫کنند‪ .‬و همیشه اینگونه نبوده که قیمتها در بازار ـ‬ ‫بهخصوص در دوران پیشاسرمایهداری ـ بر اساس ِصرف‬ ‫عرضه و تقاضا شکل بگیرند بلکه دخالتهای فرهنگی‪،‬‬ ‫اجتماعی‪ ،‬اداری نیز وضعیت مبادله را تعیین میکرده‬ ‫است و این به معنای ان است که بازارها در حیات‬ ‫اجتماعی نقش تابع و درجه دوم ایفا میکردهاند[‪.]4‬‬ ‫برخاف ادام اسمیت‪ ،‬پوانی تا کید میکرد که وابستگی‬ ‫و انقیاد بدیهی بهسوی منافع فردی در جوامع پیشین‬ ‫فقط نقشی کوچک ایفا میکرد‪ .‬تنها بازار خود تنظیمگر‬ ‫قرن نوزدهم است که منفعت اقتصادی شخصی به اصل‬ ‫مسلط بر حیات اجتماعی تبدیل میشود‪ ،‬و لیبرالیسم و‬ ‫حتی مارکسیسم با این فرض که عامل مسلط در جامعه‬ ‫بازار قرن نوزدهم‪ ،‬عامل مسلط در سرتاسر تاریخ بوده‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫باید توجه داخت ازیظر پواین تفاوت میان وجود بازار‬ ‫در جامعه و جامعه بازار تمایزه بنیادین است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اساسی عبارت است از «فرایند نهادی تعامل انسان‬ ‫و محیط پیرامونیاش»‪.‬‬ ‫است مرتکب خطایی غیر تاریخی شدهاند‪ .‬پوانی این‬ ‫اشتباه را «مغالطه اقتصادگرایانه» مینامد‪.‬‬ ‫مفروض گرفتن جامعهای که فقط به مدد خواسته و‬ ‫ارزوی انسان شکل میگیرد خیالپردازی است‪« .‬و این‬ ‫نتیجه نگریستن به جامعه از دریچه بازار بود که اقتصاد‬ ‫را با مناسبات قراردادی یکی میگرفت و مناسبات‬ ‫قراردادی را با اقتصاد[‪ .»]5‬سخن گفتن از الگوی انقاب‬ ‫اسامی در اقتصاد که نقد و نفی ایدئولوژی لیبرالی‬ ‫اقتصاد را در پی دارد‪ ،‬مستلزم بازگشت به جامعه و‬ ‫ً‬ ‫فرهنگ است‪ ،‬خصوصا در موضوع پیچیدهای چون‬ ‫اصاح الگوی مصرف‪ ،‬خرید کاا و برندگرایی بیمارگونه‪،‬‬ ‫اگر جامعه زنده شود‪ ،‬میتوان با او در خصوص این‬ ‫ً‬ ‫امور ظاهرا معارض منافع فردی شهروند ایرانی سخن‬ ‫گفت واا با سرگردانی در لوپ نئولیبرالیزم‪ ،‬فقط شعار‬ ‫میدهیم و شاهد جنگ و سقوط تدریجی احدها و‬ ‫خرمشهرهای اقتصاد انقابی خواهیم بود‪.‬‬ ‫بازگردیم به پوانی؛ قدرت و ارزش اقتصادی رگههایی‬ ‫از واقعیت اجتماعی هستند‪ .‬نه برخاسته از میل‬ ‫و اراده انسان‪ .‬نمیتوان کاری به کارشان نداشت‪.‬‬ ‫کارکرد قدرت عبارت است از تضمین معیار متابعت‬ ‫که برای بقای گروه ضرورت دارد‪ .‬و در تعریف رسمی‬ ‫ً‬ ‫از واژه اقتصاد صرفا به فرایند صرفهجویی در منابع‬ ‫کمیاب و سودمندترین روش استفاده از منابع موجود‬ ‫بــرای اهــداف خــاص اشــاره میشود‪ .‬امــا در تعریف‬ ‫مصرف‬ ‫ً‬ ‫مصرف‪ ،‬اساسا مفهومی اقتصادی و ریاضی نیست‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مصرف در جامعه لیبرال یــا درحــالتــوسـعــه‪ ،‬سلبا‬ ‫ً‬ ‫و ایجابا‪ ،‬و بهطور عالی یا در حالت مقاومتامیز‪،‬‬ ‫کنشی فرهنگی و نمایشی برای خود و دیگری است‪.‬‬ ‫جامعهشناسانی چون زیمل (‪ ،)1978‬وبلن (‪،)1383‬‬ ‫داگاس و ایشروود (‪ )1996‬و بوردیو (‪ ،)1984‬مصرف را‬ ‫ابزاری برای ارتباط میدانند‪ .‬گروههای مختلف مردم از‬ ‫طریق مصرف‪ ،‬به زندگی خود معنا و هویت داده و خود‬ ‫را به گروههای فرادست نزدیک یا از گروههای فرودست‬ ‫دور میکنند‪ .‬اما انچه در این دو منظر مغفول مانده‪،‬‬ ‫بهوسیله مطالعات فرهنگی به ما گوشزد شده است‪:‬‬ ‫مصرف‪ ،‬ابداع و خاقیتی است که مصرفکننده در‬ ‫برابر حصارهای تنگ کااها و ابژههای سرمایهداری‬ ‫بــه کــار مــیگـیــرد‪ .‬مقاومتی کــه درنتیجه ان‪ ،‬حتی‬ ‫مرزبندیهای فرهنگی میتوانند واژگون شوند‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫مسئله این نیست که قدرتی وجود ندارد یا مصرف‬ ‫قابلیت نمایشی و مرزبندی ندارد‪ ،‬بلکه مسئله این‬ ‫است که مصرفکننده‪ ،‬فعاانه حضور دارد و این‬ ‫شیوه بهکارگیری و استفاده او از کااهاست که شکل‬ ‫مصرف را در جامعه معلوم میکند‪.‬‬ ‫‪50‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪51‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫نظریهپردازانی چون «دوسرتو» از مفهوم متعارف مصرف‪،‬‬ ‫واسازی کرده و ان را در معنایی جدید بهکار بردهاند‪.‬‬ ‫از منظر انها‪ ،‬مصرف درواقع خود نوعی تولید است‪.‬‬ ‫همانطور که فیسک (‪ )1998‬گفته است‪ ،‬کااها ناتمام‬ ‫تولید میشوند و این مصرفکنندهها هستند که کااها را‬ ‫تکمیل میکنند‪ .‬مصرفکننده‪ ،‬مولد خاق و فعال درک‬ ‫میشود‪ ،‬ازاینرو‪ ،‬مصرف کااها و مکانها دربردارنده‬ ‫معانی اجتماعیاند که جامعهشناس میتواند به تفسیر‬ ‫انها بپردازد‪ .‬بنابراین در این رویکرد‪ ،‬معنای مصرف و‬ ‫تولید تغییریافته و در نفس کردار مصرفی‪ ،‬نوعی مقاومت‬ ‫و تولید دیده میشود‪ .‬کردار اصلی جامعه‪ ،‬تماشا شدن‬ ‫و تماشا کردن برای سوژه بودن یا نبودن میشود و دالت‬ ‫ان‪ ،‬ولع و حرص در اخاق اقتصادی است[‪.]6‬‬ ‫گای دو بــور[‪ ]7‬مانند هموطنش میشل دوسرتو[‪]8‬‬ ‫نظریهپرداز و متفکر فرانسوی‪ ،‬مفهوم نظری جامعه‬ ‫نمایشی را بــرای فهم ماهیت فرهنگی رفتار خرید‬ ‫شهروندان لیبرال بر جای گذاشتند‪ .‬کتاب او ـ «جامعه‬ ‫نمایش»[‪ ]9‬در سال ‪ 1967‬یعنی زمانی که نارضایتی‬ ‫طبقه کارگر در فرانسه به اوج خود رسید و اژیتاسیون‬ ‫عملی به خروش امد‪ ،‬غوغایی به پا کرد‪ .‬این کتاب یک‬ ‫سال قبل از ان بود که حرارت انقابی به جوش اید‪ .‬مانند‬ ‫مفهوم مارکسی «شکل ارزشی» کاا‪« ،‬شکل نمایشی»‬ ‫ً‬ ‫کاا که صریحا توسط دوبــور ذکر میشد‪ ،‬تاریخی و‬ ‫استراتژیک بود‪ .‬جامعه نمایشی جهان فرا «شیء شده«‬ ‫جداسازی بود‪ .‬کارگران از فعالیت خود‪ ،‬از محصول‬ ‫کاری خود و از دیگر کارگران و حتی از خودشان جدا‬ ‫میشدند‪« .‬شیء شدگی» وقتی رخ میدهد که چیزی‬ ‫انکار شود‪ ،‬از سوی اندیشنده جداشده و به یک ابژه‪،‬‬ ‫یک شیء خارج از سوژه منتقل شود بهطوریکه جدا‬ ‫ً‬ ‫گشته از سوژه باشد‪ ،‬چیزی که قویا ذهن را از فعالیت‬ ‫و از خودش جدا میکند اما دوبور دیدگاه خود را به‬ ‫طرحی فراتر بسط داد‪ .‬به نظر او اکنون فضای انتزاعی و‬ ‫روزمره چیزی جز یک جنبه از خود امر نمایشی نیست‪.‬‬ ‫«امر نمایشی سویه دیگر پول است یعنی انتزاعی عام‬ ‫که معادل تمامی کااهاست»‪( .‬تز ‪ 49‬کتاب دو بور)‪.‬‬ ‫دوبور در تز یکم کتاب «جامعه نمایش»‪ ،‬مارکس را چنین‬ ‫تفسیر میکند‪« :‬در جوامعی که شرایط مدرن تولید حاکم‬ ‫است‪ ،‬تمامی زندگی خود را بهصورت انباشت تودهای‬ ‫نمایشها نشان میدهد»‪ .‬دوبور از سرمایهداری اواسط‬ ‫ً‬ ‫قرن بیستم سخن میگوید که «هر چیزی که مستقیما‬ ‫زیسته میشود بهصورت یک بازنمایی درامده است‪،‬‬ ‫این جهان‪ ،‬جهانی است واژگونه و درهمبرهم که «امر‬ ‫درست همزمان غلط هم هست» (تز ‪( .)3‬تاریخ به طرز‬ ‫غمگینی این توصیفات را دستنخورده نگهداشته‬ ‫است‪ .‬اکنون زندگی سینمایی بر زندگی واقعی‪ ،‬بایتها‬ ‫بر حقوق‪ ،‬تبلیغ شرکتی بر جنبش مدنی مسلط است‪ ،‬او‬ ‫مینویسد «امر نمایشی‪ ،‬سرمایهای با چنان درجه انباشتی‬ ‫است که تبدیل به یک تصویر میشود» (تز ‪ .)34‬در‬ ‫جامعه نمایش رسانهها در ایجاد انچه بهمنزله واقعیت‬ ‫عرضه میشوند‪ ،‬نقش فعالی ایفا میکنند‪ ،‬ولی چنین‬ ‫ً‬ ‫جامعهای را نمیتوان صرفا برحسب رسانهها تعریف‬ ‫نمود‪ .‬دوبور‪ ،‬نمایش را بهمنزله شکل نهایی کاا طرح‬ ‫نموده و سرمایهداری را بهعنوان فرایند تحقق تدریجی‬ ‫ان تعریف میکند‪ .‬برای حل مسئله مصرف‪ ،‬باید از‬ ‫غرقه بیشتر جامعه در صورتنمایشی جلوگیری کرد‪.‬‬ ‫در جامعه نمایشی‪ ،‬مصرف همه اشیاء حتی ناملموس‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫در جامعه یمایشن‪ ،‬مگرف یمه اخیاء حتن یاملموس‬ ‫مایند مد و خهرت و خارقالعادگن و رکورد‪ ،‬به یدف‬ ‫تعامل و زیست تبدیل منخود‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫ثانیا در مورد قرن بیست و یکم و‬ ‫مانند مد و شهرت و خارقالعادگی جامعه ایراین در فقر یهادیاه‬ ‫جهان واقعیت رسانهای صحبت‬ ‫و رکورد‪ ،‬به هدف تعامل و زیست مــدیــن ک ــارا‪ ،‬عــدم گــروهیــاه‬ ‫تبدیل میشود‪ .‬جامعه تماشایی‬ ‫میکنیم‪ ،‬نه دهه ‪ 70‬و ‪( 80‬ماجرای‬ ‫مرجع اصیل و کایش ارتباطات‬ ‫و جامعه نمایش‪ ،‬اگر در وضعیت‬ ‫چین از بسته نگهداشتن دربها بر‬ ‫اجتماعن‪ ،‬خرایط فردگرایی‬ ‫فردگرایی مزمن ضرب شود‪ ،‬جنگ‬ ‫روی امواج مخرب جهانی جداست‬ ‫را ت ـجــربــه مــنک ـنــد و قگه‬ ‫بر سر بهرهمندی و توفیقطلبی رخ‬ ‫و مستلزم درجــههــای اندیشیده‬ ‫ً‬ ‫اورتر‬ ‫گریه‬ ‫او‪،‬‬ ‫براه‬ ‫خده‬ ‫خوایده‬ ‫میدهد‪ .‬درواقع با مصرف بیشتر و‬ ‫از استبداد شرقی اســت) و ثالثا‬ ‫است!‬ ‫شدیدتر (مصرف کاای خارجی)‬ ‫فرهنگ و جامعه ایران‪ ،‬بهسادگی‬ ‫تمنای نمایش و تماشا پاسخ مییابد‪،‬‬ ‫قابل قیاس نیست؛ گاهی پزشکی‬ ‫«من» بااخره با عبور از همگان‪ ،‬قهرمان میشوم و بر ستیغ‬ ‫به مریضش حداقل پنیسیلین را نمیدهد زیرا میداند‬ ‫قلههای «منیت» تکیه خواهم کرد‪ .‬قبیلههای برند[‪ ]10‬با‬ ‫پیامد ان بر وضع مزاجیاش‪ ،‬او را درگیر شرایط بدتری‬ ‫همان تعصب بزرگنمایی شده مدعیان مدنیت شکل‬ ‫خواهد کرد بلکه درواقع او را در شرایط خودش معاینه‬ ‫خواهد گرفت و اعضای انها به هیچ خاطر حاضر نیستند‬ ‫و تجویز میکند‪ .‬جامعه ایرانی در فقر نهادهای مدنی‬ ‫از ارزشها و نمادهای کاایی هویتی شدهشان عدول‬ ‫کارا‪ ،‬عدم گروههای مرجع اصیل و کاهش ارتباطات‬ ‫کنند‪ .‬این قبیلههای نایکی و بنتون و اپل بوده که انها‬ ‫اجتماعی‪ ،‬شرایط فردگرایی را تجربه میکند و قصه‬ ‫را به نمایش خود و بازیابیشان توسط خودشان رهنمون‬ ‫خواندهشده برای او‪ ،‬گریهاورتر است!‬ ‫ساخته پس چرا باید به ان خیانت کنند؟‬ ‫پینوشتها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫جامعه امروز ایرانی‬ ‫‪Email: emami.irdc@gmail.com‬‬ ‫این مطلب در شماره سوم نشریه «مدیریت جهادی» (منتشرشده در‬ ‫زمستان ‪ ،)1397‬متعلق به هسته «مدیریت جهادی» مرکز رشد دانشگاه‬ ‫امام صادق؟‪ ،‬منتشر گردیده است‪.‬‬ ‫روشها و ارزشهای جهادی اقتصاد انقاب اسامی‬ ‫و مصرف کــاای داخلی بــرای عمده مخاطبانش‪،‬‬ ‫یعنی طبقه متوسط شهری فرهنگسازی نخواهد شد‬ ‫تا تکلیف ما با انسان منفعت جوی الگومندشده در‬ ‫نظام تربیتی لیبرال و نیز جامعه تماشایی یا نمایشی‬ ‫احاطهشده با رسانههای تجاری‪ ،‬مشخص شود‪ .‬شاید‬ ‫گفته شود با همه این قصهها و غصهها که میگویید‪،‬‬ ‫چرا تجربه کره دهه ‪ 80‬یا حتی چین همین امروز را توجه‬ ‫نمیکنید که با الگوهای درونزا و تاباور‪ ،‬توانستند‬ ‫به ِترن اقتصاد جهانی بپیوندند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫سه پاسخ به چنین اشتباهی ســراغ دارد‪ :‬اوا انها‬ ‫نمیخواستند و نمیخواهند در ریل دیگری حرکت‬ ‫کنند و از ابتدا متفقاند که ریل جهانی را میپذیرند‬ ‫لکن میخواهند ان را تصاحب کنند‪ .‬این طرح‪ ،‬نظم و‬ ‫خویشتنداری منفعت جویانه و صبر اقتصادی میاورد‪.‬‬ ‫‪]1] . Karl Polanyi 1886-1964‬‬ ‫[‪ .]2‬کتاب «دگرگونی بزرگ» اثر کارل پوانی در سال ‪ 19۴۴‬و همزمان با کتاب‬ ‫«راه بردگی» نوشته فردریش هایک‪ ،‬انتشار یافت‪ .‬همانقدر که «راه بردگی»‬ ‫برای طرفداران مکتب اقتصاد ازاد کتاب مهمی به شمار میرود‪« ،‬دگرگونی‬ ‫بزرگ» هم برای مخالفان بازار ازاد کتاب مهمی است (جورجی کارک استاد‬ ‫اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا)‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬ترجمه محمد مالجو‪ ،‬انتشارات پردیس دانش‪.139۶ ،‬‬ ‫[‪ .]۴‬برای مطالعه بیشتر رجوع شود به فصل چهاردهم‪ ،‬بازار و انسان‪ ،‬کتاب‬ ‫دگرگونی بزرگ‪ ،‬همان‪.‬‬ ‫[‪ .]5‬الگوهای جدید حیات اقتصادی چگونه از خال علم روانشناسی‬ ‫سوژههای خود را تاسیس میکند‪ .‬ایده بازار خودتنظیمگر در اقتصاد سیاسی‬ ‫برای تاسیس سوژههای خود به سمت تاسیس انسان خودتنظیمگر در علم‬ ‫روانشناسی حرکت کرده و انسان خودگردان را بهمثابه انسان سالم برمیسازد‬ ‫(روانشناسی‪ ،‬حکومتمندی و نئولیبرالیسم‪ ،‬ارش حیدری‪ ،‬مطالعات‬ ‫جامعهشناختی‪ ،‬بهار و تابستان ‪ ،139۶‬شماره ‪.)50‬‬ ‫[‪ ]۶‬عباس کاظمی پرسهزنی و زندگی روزمره ایرانی‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات اشیان‪.‬‬ ‫(‪]7].Guy Ernest Debord)1931-1994‬‬ ‫(‪]8] .Michel de Certeau )1986-1925‬‬ ‫[‪ .]9‬گی دبور‪ .‬جامعه نمایش (تفسیرهایی در باب جامعه نمایش) مترجم‪:‬‬ ‫بهروز صفدری‪ ،‬ا گه‪.1395 :‬‬ ‫‪]10] . Kozinets,R. Cova, B. and Shankar, A. )eds( )2007( Consumer Tribes:‬‬ ‫‪Theory, Practice, and Prospects, Elsevier/Butterworth-Heinemann,‬‬ ‫‪London.Maffesoli, M. )1996(, The Time of the Tribes. London.‬‬ ‫‪52‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪53‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫حال اقتگاد ایران خوب من خود؛ اگر مقام سیاستصذار و‬ ‫یاظر‪ ،‬به وظایف خود در برابر خوک یا و بحران یا عمل کند‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فراموشی وظیفه‬ ‫ِ‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر یونس سلمانی‬ ‫پژوهشگر حلقه اقتصاد تحریم مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشاموخته دکتری علوم اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس‬ ‫امــروزه صحبت از مسائل اقتصادی کشور عــاوه بر‬ ‫محافل علمی‪-‬تخصصی در میان احــاد مــردم نیز‬ ‫رواج پیدا کرده است؛ اما فارغ از اینکه این مباحث‬ ‫در میان خواص یا عوام مطرح میشود‪ ،‬چند مقوله‬ ‫بیشتر خودنمایی میکند‪:‬‬ ‫• احساس یاس‪ ،‬عدم اطمینان و امنیت اقتصادی‬ ‫• چگونگی مصون ماندن از اثرات سوء شوکها و‬ ‫بیثباتیهای اقتصادی‬ ‫• بدتر شدن توزیع درامد‬ ‫• تغییر الگوی تولید و مصرف و تجارت خارجی‬ ‫• چوب حراج بر اعتماد عامان اقتصادی به مقام‬ ‫سیاستگذار و ناظر‬ ‫واقعیت امر این است که هر چقدر مدیریت اقتصاد‬ ‫کان بهصورت ناکارا و اسیبزا عمل کند‪ ،‬کل جامعه‬ ‫از ان در بلندمدت بهصورت مخرب متاثر میشوند‪ ،‬هر‬ ‫ً‬ ‫چند در کوتاهمدت احتماا دسته و گروهی منتفع شوند‪.‬‬ ‫عملکرد مدیریت اقتصاد کان زمانی نامطلوب است‬ ‫که قادر نباشد بیثباتیهای اقتصادی را کنترل کند‬ ‫و یا بدتر از ان خود به بیثباتی و تاطمهای اقتصادی‬ ‫دامن زند‪ .‬بهعنوانمثال‪ ،‬دولت با قرار دادن درامدهای‬ ‫ارزی نفت در بودجه ساانه‪ ،‬کل اقتصاد را در معرض‬ ‫بیثباتی بازارهای جهانی نفت قرار میدهد؛ حالانکه‬ ‫اگر دولت طی دورههای مختلف مقید به کارکردهای‬ ‫صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی بــود و‬ ‫هزینههای خود را کنترل میکرد‪ ،‬امــروزه بسیاری از‬ ‫مصائب حا کم بر ساختار مالی دولــت موضوعیت‬ ‫نداشت‪ .‬یا اگر قرار باشد به دلیل ضعف عملکرد مقام‬ ‫سیاستگذار‪ ،‬ناظر و مجری چندسال یکبار جهش‬ ‫ارزی قابلتوجهی داشته باشیم‪ ،‬پیامدش این است که‬ ‫قشر ضعیف و متوسط جامعه‪ ،‬چند سال کار و پسانداز‬ ‫خواهند کرد تا یک دارایی سرمایهای (مسکن‪ ،‬خودرو‬ ‫و ‪ )...‬تملک کنند؛ اما قیمت این داراییها سریعتر و‬ ‫شدیدتر از پسانداز انها رشد خواهد کرد‪ .‬ضمن انکه‬ ‫تورم در کاای مصرفی‪ ،‬بهخصوص اجاره مسکن‪ ،‬نیز‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫مسلما میتوان با ‪ 15‬هزار تومان ارز خرید لذا با ‪800‬‬ ‫هزار تومان هم میشود ارز خرید‪.‬‬ ‫اقتصاد کشور ما چه راهحلی برای این معضل دارد؟ به‬ ‫عبارت بهتر چه گزینههای سرمایهگذاری و پوشش ریسک‬ ‫کاهش قدرت خرید این مردم توصیه میشود؟ بهطور‬ ‫اجمال‪ ،‬دولت باید بستر ازم برای توسعه ابزارهای مالی‬ ‫را فراهم کند که فرد با هر حجمی از نقدینگی و قدرت‬ ‫مالی بتواند در مقوله مدنظر خود (البته در چارچوب‬ ‫قانون و مصالح کلی جامعه) بتواند سرمایهگذاری‬ ‫کند‪ .‬با بستر تکنولوژی و فناوری اطاعات امــروزه‪،‬‬ ‫چنین کاری دستیافتنی و شدنی است‪.‬‬ ‫اما چه بر سر تولیدکننده امده است؟ تولیدکنندگان به‬ ‫دو دسته تقسیمبندی میشوند‪ ،‬تولیدکنندگان دارای‬ ‫قدرت قیمتگذاری و تولیدکنندگان فاقد این قدرت‪.‬‬ ‫تولیدکنندگان دارای قدرت قیمتگذاری‪ ،‬به دلیل ساختار‬ ‫ً‬ ‫بازار محصول انها (عمدتا بازار انحصاری یا انحصار‬ ‫چندجانبه)‪ ،‬در پاسخ به شوکها و بیثباتیهای اقتصاد‬ ‫کان عمده ریسکهای مربوطه را به مصرفکنندگان‬ ‫انتقال میدهند‪ .‬این عمل با افزایش قیمت محصوات‬ ‫خود را نشان میدهد‪ .‬البته این افزایش قیمت میتواند‬ ‫بهصورت مستقیم توسط تولیدکننده صورت پذیرد یا‬ ‫بهصورت غیرمستقیم توسط زنجیره توزیع و فروش‪ .‬به‬ ‫عبارت بهتر گاهی محصول را تولیدکننده عرضه میکند‬ ‫اما توسط شبکه توزیع و فروش به امید افزایش قیمت‬ ‫محصول احتکار میشود و بهصورت قطرهچکانی به‬ ‫بازار عرضه میشود‪ .‬حتی جالبتر انکه گاهی محصول‬ ‫بیشتر از نرخ رشد حقوق و دستمزد انها خواهد بود‪.‬‬ ‫نتیجه این است که این طبقات ضعیفتر میشوند‬ ‫و پسانداز انها به نفع اقشار مرفه و صاحبان اما ک‬ ‫مسکونی و ‪ ...‬هزینه میشود‪ .‬از دیگر سو ارزش دارایی‬ ‫ً‬ ‫و ثروت که عمدتا تحت تملک دهکهای درامدی‬ ‫باا است‪ ،‬افزایش قابل توجهی پیدا میکند‪ .‬در چنین‬ ‫جامعهای طبقه متوسط و ضعیف با وجود فعالیت‬ ‫اقتصادی همیشه عقب هستند‪ .‬پس این افراد برای‬ ‫دستیابی به اهــداف اقتصادی خود چه کاری باید‬ ‫انجام دهند؟ ایا راهکاری هست که هدف یکی از‬ ‫این افراد محقق شود بدون اینکه حق یک فرد یا افراد‬ ‫دیگر زایل نشود؟ ایا کسی تابهحال اندیشیده است که‬ ‫وقتی نرخ ارز جهش دارد و بهانهها برای افزایش قیمت‬ ‫کااها و خدمات از زمین و اسمان میبارد‪ ،‬تکلیف‬ ‫مردم عادی چیست تا کار به تغییر ترکیب و اندازه سبد‬ ‫مصرفی و سرمایهگذاری نرسد؟ برخی از مردم راهکار‬ ‫کوتاهمدت را در خریدهای بیش از نیاز خود میبینند‬ ‫تا حداقل بخشی از نیاز مصرفی اتی انها به قیمت‬ ‫پایینتر تهیه شده باشد‪ .‬برخی دیگر‪ ،‬خریدوفروش ارز‬ ‫را راه حفظ قدرت خرید خود میدانند و برخی خرید‬ ‫سکه را‪ ،‬برخی ملک‪ ،‬برخی خودرو و ‪ . ...‬متاسفانه در‬ ‫بین این گزینهها برای قشر متوسط و ضعیف‪ ،‬خرید‬ ‫ارز در دسترس ترین و سهلترین راه است‪ .‬فرض کنیم‬ ‫فردی ‪ 1.3‬میلیون تومان حقوق داشته باشد و از محل‬ ‫این حقوق‪ ،‬ماهی ‪ 800‬هزار تومان پسانداز کند‪ .‬ایا با‬ ‫این مبلغ میتوان طا خرید؟! بهاحتمال زیاد نه؛ اما‬ ‫‪54‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪55‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مالی‪ ،‬برخی تعطیل و برخی نیز‬ ‫در فروشگاه است و مصرفکننده م ـ ـش ـ ـتـ ــره وف ـ ـ ـ ـ ـ ــادار بـ ـ ــراه‬ ‫ً‬ ‫شدیدا با کاهش حاشیه سود و ‪...‬‬ ‫نیز به قیمت روز متقاضی خرید تولیدکنندهاه که ریسکیا را‬ ‫ً‬ ‫مواجه میشوند‪ .‬البته گاهی این‬ ‫اســت امــا فروشنده با بیان اینکه‬ ‫کا به مگرفکننده خود منتقل‬ ‫بنگاهها نیز اقدام به کاهش کیفیت‬ ‫«فروش نداریم» از فروش محصول‬ ‫منکند‪ ،‬چندان مفهوم یدارد‪.‬‬ ‫تولید خود میکنند تا بتوانند در دوره‬ ‫امتناع میکند‪ .‬یا گاهی تولیدکننده‬ ‫گذار دوام بیاورند‪ .‬اینجا نیز نتیجه‬ ‫تحویل محصول را برای سفارشهای‬ ‫مشخص است‪ :‬بیاعتمادی مشتریان به محصوات‬ ‫پیشخرید‪ ،‬انقدر کش میدهد تا زمان تحویل در دورهی‬ ‫تولیدی‪ .‬شایان ذکر است اکثر کسبوکارهای خرد و‬ ‫افزایش قیمت حادث شود‪ .‬در میانمدت و بلندمدت‬ ‫متوسط در اقتصاد ایران قدرت قیمتگذاری ندارند‪.‬‬ ‫مشتریان این بنگاهها سعی میکنند تقاضای خود از این‬ ‫مقوات فوق نشان میدهد بدون حضور فعال و موثر‬ ‫محصوات را کم کنند و به عبارت بهتر دنبال فرصتی‬ ‫مقام سیاستگذار و ناظر‪ ،‬اقتصاد کــان به قهقرا‬ ‫برای جایگزینی هستند‪ .‬این فرصت زمانی است که یا‬ ‫میرود‪ .‬شوکها و بیثباتیهای اقتصاد کان توسط‬ ‫مصرفکنندگان از نظر اقتصادی تقویت شوند که در این‬ ‫عامان اقتصادی غیردولتی قابل مدیریت نیست‪.‬‬ ‫حالت سراغ محصوات و برندهای خارجی میروند یا‬ ‫تعدد و تنوع این عامان و تضاد منافع بین انها علت‬ ‫زمانی است که رقیب این محصوات از طریق واردات یا‬ ‫اصلی این امر است‪ .‬مزید بر این‪ ،‬مدیریت شوکها و‬ ‫تولیدکنندگان جدید حداقل به همان قیمت و کیفیت‬ ‫بیثباتیهای اقتصاد کان در ظرف عامان اقتصادی‬ ‫حضور پیدا کنند‪ .‬نتیجه مشخص است‪ ،‬اگر عامل‬ ‫غیردولتی نمیگنجد‪ .‬همه عامان مذکور از شوکها و‬ ‫ایجاد قدرت بازاری در این صنایع تضعیف شود (این‬ ‫بیثباتیهای اقتصاد کان تاثیر میپذیرند و بهتنهایی‬ ‫عامل گاهی حمایت دولت و گاهی امتیازهای خاص‪،‬‬ ‫قادر نیستند بر ان اثر بگذارند؛ گرچه رفتار جمعی انها‬ ‫نواوریها‪ ،‬دسترسی به مواد اولیه خاص و ‪ ...‬است) یا‬ ‫به دلیل تضاد منافع‪ ،‬بر تشدید و توسعه بیثباتی بیشتر‬ ‫وضعیت اقتصادی مشتریان بهبود پیدا کند‪ ،‬تقاضای‬ ‫دامن میزند‪ .‬بههرحال‪ ،‬مقام ناظر و سیاستگذار است‬ ‫این محصوات بهشدت کاهش پیدا میکند‪ .‬در واقع‪،‬‬ ‫ً‬ ‫که اقتصاد جامعه را باید در مسیر صحیح هدایت کند‬ ‫مشتری وفادار برای تولیدکنندهای که ریسکها را کا به‬ ‫و منافع افراد حقیقی و حقوقی را به منافع کل جامعه‬ ‫مصرفکننده خود منتقل میکند‪ ،‬چندان مفهوم ندارد‪.‬‬ ‫گره زند تا موضوع تضاد منافع بین عامان اقتصادی‬ ‫تولیدکنندهای که فاقد قدرت قیمتگذاری باشد‪ ،‬در‬ ‫به رفاه اجتماعی اسیب نزند‪.‬‬ ‫تعیین قیمت چندان پیشتاز نیست و قیمت محصول ان‬ ‫دولــتهــا‪ ،‬شامل مقام ناظر و سیاستگذار پولی‪،‬‬ ‫با متوسط نرخ تورم صنعت یا کل اقتصاد رشد میکند‪.‬‬ ‫مالی‪ ،‬ارزی‪ ،‬مدیریت بدهی دولــت‪ ،‬تجاری و ‪...‬‬ ‫به عبارت بهتر چنین تولیدکنندههایی ناگزیر مجبور‬ ‫ً‬ ‫موظف هستند سازوکارهایی را تدوین کنند که اوا‪،‬‬ ‫میشوند در معرض ریسک شوکها و بیثباتیهای‬ ‫بهطور موثر و قاعدهمند اثرات شوکهای اقتصادی را‬ ‫اقتصاد کان قرار گیرند‪ ،‬بدون اینکه در گام اول قادر‬ ‫ً‬ ‫جذب و خنثی کنند‪ .‬ثانیا‪ ،‬ابزارهای سیاستگذاری و‬ ‫باشد مصرفکننده را در این ریسک سهیم کند‪ .‬هرچند‬ ‫کانالهای اثرگذاری این ابزارها از کارایی ازم برخوردار‬ ‫با گذشت زمان‪ ،‬بخشی از ریسک با تغییر قیمت به‬ ‫ً‬ ‫باشد‪ .‬ثالثا‪ ،‬فرایندهای انتقال اثرات سیاستگذاری‬ ‫مصرفکننده منتقل میشود‪ .‬مسئله این است که‬ ‫ً‬ ‫قابل رصد و بازخورد گیری باشد‪ .‬رابعا‪ ،‬نظارت موثر رکن‬ ‫بسیاری از بنگاهها از این دوره گذار با سر سامت بیرون‬ ‫ً‬ ‫اساسی این سازوکارها باشد‪ .‬خامسا‪ ،‬هر سیاستی ابزار‪،‬‬ ‫نمیایند‪ .‬برخی ورشکست‪ ،‬برخی دچار درماندگی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یا مشاهده میشود فروش سکه طا‬ ‫هدف و مکانیسم اجرایی مستقل سیاستگذار مالن بهجاه تمرکز‬ ‫برای کاهش عطش خرید ارز اتخاذ‬ ‫خود را دارد هر چند که بین همه بر ثبات فعالیتیاه اقتگاده‬ ‫میشود‪ .‬تشتت و دخالت مقامات‬ ‫سیاستهای اقتصاد کان یک‬ ‫به تامین کسره بودجه دولت‬ ‫در حوزههای یکدیگر نتیجهاش‬ ‫هماهنگی وجود دارد‪.‬‬ ‫و روزمرگنیاه ان مبتا خده‬ ‫پیامدهای نامطلوب در معیشت و‬ ‫متاسفانه در ایران ماحظه میشود که‬ ‫است‪.‬‬ ‫تولید کل اقتصاد است و این یعنی‬ ‫پنج محور مذکور در سیاستگذاری‬ ‫اینکه اعتماد مردم به سیاستگذاران‬ ‫و نظارت چندان رعایت نمیشود‪.‬‬ ‫و ناظران حداقل میشود‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال در کشور سازوکارهای قاعدهمند تعریف‬ ‫هر انچه سیاستگذار بگوید‪ ،‬عامان اقتصادی اعتماد‬ ‫میشود؛ ولی در عمل تفاوت معناداری بین عملکرد دوره‬ ‫نخواهند کرد و همین امر سیاستگذاری را ناکارا میکند‪.‬‬ ‫زمانی قبل و بعد از این سازوکارها مشاهده نمیشود‪ .‬این‬ ‫مقامات سیاستگذاری و نظارت‪ ،‬تا حد ممکن باید‬ ‫نشان میدهد که یا سازوکار تعریفشده اشتباه است یا‬ ‫ُ‬ ‫برای خود حسن شهرت‪ ،‬خلق کنند‪ .‬خدشهدار شدن‬ ‫مدیریت اقتصاد کان تمایل دارد رویههای گذشته خود‬ ‫ُ‬ ‫چوب حراج‪ ،‬بر‬ ‫مفهوم‬ ‫به‬ ‫گذار‪،‬‬ ‫سیاست‬ ‫شهرت‬ ‫سن‬ ‫ح‬ ‫و‬ ‫را در پیش گیرد؛ هر چند که عاقهمند است نهادها‬ ‫ِ‬ ‫اعتماد عاملین اقتصادی به کارگزاران اقتصاد کان‬ ‫سازوکارها بهصورت شکلی وجود داشته باشند‪ .‬مثال‬ ‫است‪ .‬بههرحال ازمه بهبود وضعیت اقتصاد ایران‪،‬‬ ‫دیگر انکه‪ ،‬سایهی کسری بودجه دولت بر سیاست ارزی‬ ‫بیش از هر چیز دیگر در گرو کنترل شوکها و بیثباتیهای‬ ‫و پولی و حتی تجاری کشور سنگینی میکند‪ .‬هدف‬ ‫اقتصاد کان توسط مقامات سیاستگذاری و نظارت‬ ‫اصلی سیاستهای پولی باید ثبات مالی و فعالیتهای‬ ‫است و این مهم جز با سیاستگذاری و نظارت صحیح‬ ‫اقتصادی در کوتاهمدت باشد و هدف سیاستهای‬ ‫صورت نمیگیرد‪ .‬اگر بیثباتیهای اقتصاد کان حداقل‬ ‫مالی نیز‪ ،‬بیشتر ثبات فعالیتهای اقتصادی انهم در‬ ‫شود‪ ،‬نور اطمینان و چشمانداز مثبت بر کسبوکارهای‬ ‫میانمدت و بلندمدت است؛ اما سیاستگذاری پولی‬ ‫خرد و کان میتابد و عامان اقتصادی نفع خود را در‬ ‫و مالی ما فارغ از افقهای زمانی تصمیمگیری میکنند‪.‬‬ ‫نفع جامعه تعریف میکنند‪ .‬برای سیاستگذاری و‬ ‫سیاستگذار مالی بهجای تمرکز بر ثبات فعالیتهای‬ ‫نظارت صحیح نیز باید ساختارهای موجود اصاح‬ ‫اقتصادی به تامین کسری بودجه دولت و روزمرگیهای‬ ‫شود‪ ،‬چراکه از ساختار موجود مدیریت اقتصاد کان‬ ‫ان مبتا شده است‪ .‬به عبارت بهتر سیاستهای مالی‬ ‫بیش از این نمیتوان انتظار داشت‪ .‬لذا باید پارادایمهای‬ ‫مستقل از شرایط اقتصاد کان اتخاذ میشود‪.‬‬ ‫جدید سیاستگذاری‪ ،‬ابزارهای جدید‪ ،‬مکانیسمهای‬ ‫سیاستگذار پولی نیز متاثر از بدهیهای دولت به نظام‬ ‫جدید‪ ،‬بسترها و زیرساختهای جدید و ‪ ...‬برای‬ ‫بانکی و بخش غیربانکی‪ ،‬متناسب با شرایط اقتصادی‬ ‫سیاستگذاری توسط مدیران اقتصاد کان تعریف‬ ‫اتخاذ نمیشود و بخشی از ان بهصورت منفعانه به دلیل‬ ‫شود‪ .‬باید در نظر داشت که گاهی چنین اصاحات از‬ ‫بدهیهای دولت اتخاذ میشود‪ .‬گاهی با سیاستگذاری‬ ‫منظر محتوایی و تصمیمگیری است و گاهی از سنخ‬ ‫پولی و تغییر نرخ سود سپرده و تسهیات بانکی‪ ،‬بانک‬ ‫سازمانی و ساختاری و گاهی از سنخ عملیاتی و اجرایی‪.‬‬ ‫مرکزی به دنبال کنترل نرخ ارز است؟! فارغ از اینکه‬ ‫تعیین دستوری نرخ سود بانکی چه مشکاتی برای‬ ‫پینوشت‬ ‫اقتصاد ایجاد میکند‪ ،‬باید بیان داشت که تغییر نرخ‬ ‫‪Email: Unes.salmani@gmail.com‬‬ ‫سود بانک ابزار صحیحی برای مدیریت نرخ ارز نیست‪.‬‬ ‫‪56‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫هاشم سوداگر‬ ‫پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه تهران‬ ‫مبتنن بر اموزهیاه قران کریم‪ ،‬چه دستور کاره براه‬ ‫تحلیلگر سیاست عمومن‪ ،‬منتوان تعیین کرد؟‬ ‫‪57‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫راه رسیدن به راهحل‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫هرگاه مسئله یا مشکلی در عرصه اجتماع بروز کند‪،‬‬ ‫بسیاری پیش از تفکر شــروع بــه تجویز نسخههای‬ ‫مختلف میکنند؛ گروهی میکوشند ابتدا تحلیل‪،‬‬ ‫تفکر‪ ،‬مشورت و طراحی کنند و سپس راهحل پیشنهاد‬ ‫یافتن‬ ‫«راه‬ ‫دهند؛ اما فقط عــدهای معدودند که به ِ‬ ‫ِ‬ ‫راهحل» میاندیشند‪ .‬چگونگی طراحی راهحل برای‬ ‫مسائل عمومی‪ ،‬مسئلهای است که سیاستپژوهان‬ ‫را سخت به چالش کشیده و حوزه‪-‬رشتهای تحت‬ ‫عنوان «تحلیل سیاست عمومی» [‪ ]1‬ایجاد کرده است‪.‬‬ ‫تحلیل سیاست عمومی عبارت است از مجموعه‬ ‫کوششهای نظاممند جهت طراحی راهحل موثر برای‬ ‫حل یک مشکل یا «مسئله عمومی»‪ ]2[ .‬بهعبارتدیگر‬ ‫هرگاه یک مشکل یا مسئله بزرگ و فراگیر در سطح‬ ‫جامعه بروز کند (از الودگی هوای کانشهرها‪ ،‬افزایش‬ ‫نرخ طاق و کاهش ارزش پول ملی گرفته تا افزایش‬ ‫فشار اقتصادی و سیاسی دشمن علیه انـقــاب و‬ ‫نظام)‪ ،‬مجموعهای از فعالیتهای علمی‪-‬تحلیلی‪،‬‬ ‫سیاسی و سیاستی بهمنظور طراحی و ارائه راهحل برای‬ ‫ان به جریان میافتد که در ادبیات علوم سیاسی‪ ،‬ان‬ ‫را «تحلیل سیاست» مینامند‪« .‬تحلیلگر سیاست»‬ ‫[‪ ]3‬فاعل این مجموعه فعالیتهای ناظر به طراحی‬ ‫و ارائه راهحل است؛ خواه تحلیلگر سیاست‪ ،‬مشاور‬ ‫سیاستگذار باشد و خــواه خــود مقامی رسمی در‬ ‫ساختار سیاستگذاری همچون نماینده مجلس‪،‬‬ ‫وزیر یا رئیسجمهور باشد‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫مقدمه‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫«یمه» ایسانیا چه بدایند و چه یدایند‪ ،‬چه بشوایند‬ ‫و چه یشوایند‪ ،‬مداخلهگر عرصه اجتماعن یستند و‬ ‫بر اجتماع اثر منگذارید‪.‬‬ ‫قرانی رسیدن به راهحل‬ ‫راه‬ ‫ِ‬ ‫قــابــل تــامــل اســت کــه دیــدگــاههــایــی متنوع در مــورد‬ ‫«چگونگی تحلیل سیاست عمومی» و دستور کار‬ ‫«تحلیلگر سیاست» وجود دارد‪ .‬برخی تحلیلگر سیاست‬ ‫را پژوهشگری بیطرف میدانند که بــدون توجه به‬ ‫جریانات سیاسی‪ ،‬متمرکز بر پژوهش و تحلیل علمی‬ ‫است؛ برخی او را یک طراح بیطرف میدانند که به‬ ‫طراحی راهحل بر اساس یافتههای علمی میپردازد؛‬ ‫برخی تحلیلگر را یک مشاور میدانند که نهتنها ادعای‬ ‫ً‬ ‫بیطرفی نــدارد‪ ،‬بلکه رسما وظیفه خود را کمک به‬ ‫یک فرد یا یک جریان سیاسی در مواجهه با رقبایش‬ ‫میدانند؛ برخی تحلیلگر سیاست را همچون یک‬ ‫واسطه میدانند که فرایند مذاکره جریانات سیاسی را‬ ‫برای رسیدن به یک راهحل توافق شده تسهیل میکند؛‬ ‫برخی دیگر برانند که تحلیلگر سیاست باید به دنبال‬ ‫شنیده شدن صدای همه گروههای حاضر در جامعه‬ ‫باشد و در نهایت‪ ،‬برخی از پژوهشگران کار تحلیلگر‬ ‫سیاست را درک ارزشهــا و حجیتهای جریانات‬ ‫سیاسی مختلف میدانند تا بر اساس این شناخت‬ ‫عمیق‪ ،‬توان طراحی مداخات مناسب را پیدا کند‪]4[ .‬‬ ‫اجتماع‪ ،‬عرصه تقابل جبههیاه ایمان و کفر‬ ‫عرصه اجتماعی‪ ،‬عرصه تقابل جبهههای ایمان و کفر‬ ‫است‪ .‬فهم حقیقت جامعه انسانی بدون در نظر گرفتن‬ ‫تقابل ایمان و کفر ممکن نیست‪ .‬لذا هر کنشگری که‬ ‫قصد مداخله و تاثیرگذاری در جهان اجتماعی را‬ ‫دارد‪ ،‬باید توان تشخیص جبهه ایمان از جبهه کفر در‬ ‫اجتماعی مورد مناقشه را داشته باشد و باید‬ ‫موضوعات‬ ‫ِ‬ ‫بتواند قلب جبهه ایمان و قلب جبهه کفر را تشخیص‬ ‫دهد‪ .‬سپس باید موضع خود را در قبال این دو جبهه‪،‬‬ ‫ااقل برای خودش معلوم کند‪.‬‬ ‫یر ایسان در اجتماع‪ ،‬یک تحلیلگر سیاست‬ ‫از سوی دیگر «همه» انسانها چه بدانند و چه ندانند‪،‬‬ ‫چه بخواهند و چه نخواهند‪ ،‬مداخلهگر عرصه اجتماعی‬ ‫فرد انسانی‪ ،‬بر‬ ‫هستند و بر اجتماع اثر میگذارند‪ .‬هر ِ‬ ‫اساس اختیاری که خدای تعالی به او داده است یک‬ ‫عامل فعال اجتماعی محسوب میشود و در عالم‬ ‫اجتماع مداخله‪ ،‬دخل و تصرف و اثرگذاری دارد‪.‬‬ ‫خداوند متعال به همه انسانها در جامعه و تاریخ‪،‬‬ ‫اثر بخشیده است‪.‬‬ ‫پس هر انسان مبتنی بر فطرت خداجویی که بر ان افریده‬ ‫شده است‪ ،‬وحی الهی که از طریق رسوان برای نشان‬ ‫دادن «راه» به او رسیده است و نیز بر اساس اختیاری‬ ‫که خدا به او داده است یکی از دو مسیر ایمان یا کفر‬ ‫را در پیش میگیرد؛ و عمل اجتماعی او که بر اساس‬ ‫این ایمان یا کفر شکل میگیرد اجرم بر جامعه انسانی‬ ‫اثرگذار خواهد بود‪ .‬پس همه افراد انسانی‪ ،‬با عمل خود‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫محل بحث‬ ‫با تامل در گستره ایــن دیــدگــاههــای متفاوت و گاه‬ ‫متعارض‪ ،‬ایــن ســوال مطرح مــیشــود کــه مبتنی بر‬ ‫اموزههای قران کریم چه دستور کاری برای تحلیلگر‬ ‫سیاست عمومی میتوان تعیین کرد‪ .‬ادامهی نوشتار‬ ‫حاضر‪ ،‬چکیدهای از یافتههای پژوهشی است که با‬ ‫هدف استنباط دالتهای قرانی تحلیل سیاست‬ ‫عمومی با تا کید بر نقش تحلیلگر سیاست انجام‬ ‫شده است‪]5[ .‬‬ ‫‪58‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫که بر روی طیفی از مومنانه بودن تا کافرانه بودن قابل‬ ‫تبیین است‪ ،‬بر جامعه و تاریخ اثرگذارند‪.‬‬ ‫حال از انجا که یکی از مهمترین ویژگیهای تحلیلگر‬ ‫سیاست مداخلهگری فعال و اثــرگــذاری در عرصه‬ ‫اجتماع است‪ ،‬پس هر انسانی را میتوان یک تحلیلگر‬ ‫سیاست در نظر گرفت‪ .‬البته واضح است که گستره و‬ ‫شدت اثرگذاری افراد یکسان نیست‪ .‬پس بهتر است‬ ‫گفته شود انسانها را میتوان بر طیفی از «مداخلهگر‬ ‫ً‬ ‫اجتماعی با اثر محدود» تا «تحلیلگر سیاست کاما‬ ‫موثر» طبقهبندی کــرد‪ .‬جمع ایــن معنی با ان نکته‬ ‫که هر انسانی بر اساس اختیار خود یکی از دو مسیر‬ ‫ایمان یا کفر را برمیگزیند‪ ،‬این میشود که مداخله و‬ ‫تحلیلگری میتواند بر سبیل هدایت (مبتنی بر ایمان)‬ ‫یا بر سبیل ضالت (مبتنی بر کفر و شرک) باشد‪ .‬بدین‬ ‫ترتیب میتوان دو سبک تحلیلگری سیاست مبتنی‬ ‫بر ایمان و مبتنی بر کفر را شناسایی کرد‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫همانندترین افراد به وجود مبارک ایشان هستند‪ .‬دیگر‬ ‫تحلیلگران سیاست و مداخلهگران اجتماعی نیز که‬ ‫مبتنی بر ایمان‪ ،‬به اثرگذاری اجتماعی میپردازند‪ ،‬بر‬ ‫طیفی در دنباله این سلسلهی شریف قرار میگیرند‪.‬‬ ‫از ســوی دیگر‪ ،‬کسانی که بیشترین گستره و عمق‬ ‫اثرگذاری اجتماعی را مبتنی بر کفر و شرک و بر سبیل‬ ‫ضالت دارند نیز رهبران جبهه کفرند و دیگر موثرین‬ ‫و تحلیلگران سیاست که مبتنی بر کفر عمل میکنند‬ ‫نسبت گستره و عمق اثر خود‪ ،‬طیفی از اذناب‬ ‫نیز به‬ ‫ِ‬ ‫جبهه کفر را تشکیل میدهند‪.‬‬ ‫گستره و عمق اثر تحلیلگر سیاست‬ ‫دو سبک تحلیل سیاست‬ ‫بر ایــن اســاس‪ ،‬کسانی که بیشترین گستره و عمق‬ ‫اثرگذاری را دارند و اثرگذاری اجتماعی انها مبتنی‬ ‫بر ایمان‪ ،‬صراط مستقیم و سبیل هدایت است‪ ،‬قلب‬ ‫و رهبر جبهه ایماناند که عبارتاند از رسولاه؟‬ ‫و امام معصوم؟ و در طول ایشان‪ ،‬اولواامری که‬ ‫‪59‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫چنانچه گذشت‪ ،‬ضمن اینکه همه افراد عوامل فعال‬ ‫اجتماعی هستند و بر جامعه و تاریخ اثر میگذارند‪،‬‬ ‫اما گستره و عمق اثر همه یکسان نیست‪ .‬این طیف‬ ‫را میتوان از اثر بر خانواده خــود‪ ،‬تا اثر بر رفتار گروه‬ ‫کوچکی از دوستان و اطرافیان‪ ،‬تا اثر بر مردم یک منطقه‬ ‫یا یک صنف از افراد جامعه‪ ،‬تا ظاهر شدن در مقام‬ ‫یک رهبر اجتماعی و اثر بر اکثریت افراد یک کشور‪ ،‬تا‬ ‫اثرگذاری عمیق بر تاریخ جامعه بشری همچون پیامبران‬ ‫اولوالعزم‪-‬علیهم صلوات اه‪ -‬و ائمه معصومین؟ در‬ ‫نظر گرفت‪ .‬حال این سوال مطرح میشود که مهمترین‬ ‫عامل تعیینکننده میزان اثرگذاری اجتماعی هر فرد‬ ‫چیست؟ پاسخ را باید در ا گاه بودن‪ ،‬متوجه بودن و‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ّ‬ ‫متذکر بودن نسبت به اثرگذاری جستجو کرد‪ .‬افرادی‬ ‫از جامعه انسانی که متوجه باشند بازیگری انها‬ ‫در عرصه اجتماع‪ ،‬اثرگذاری قابل توجهی دارد و در‬ ‫نتیجه‪ ،‬مداخلههای انها‪ ،‬ا گاهانه و از روی قصد‬ ‫نیت اثرگذاری باشد‪ ،‬اثرگذاری بیشتری در عرصه‬ ‫و ِ‬ ‫اجتماع خواهند داشت‪ .‬پس به نسبتی که مداخلههای‬ ‫اجتماعی انسان ا گاهانهتر شوند عمق اثر و گستره‬ ‫اثرگذاری وی بهتدریج بیشتر خواهد شد‪.‬‬ ‫از اثرگذاری را برای مومن تعریف کرد که از «مومن»‬ ‫بودن شروع میشود (یعنی در جبهه ایمان است ولی‬ ‫بهواسطه اینکه مداخلههای اجتماعی وی چندان‬ ‫ا گاهانه و قصد شده نیست‪ ،‬اثر اجتماعی محدودی‬ ‫بودن مداخلهها‪،‬‬ ‫دارد)؛ سپس با افزایش میزان ا گاهانه ِ‬ ‫در مقام «حامی رسول» ایفای نقش میکند (همچون‬ ‫مومن ال فرعون در داستان حضرت موسی؟)؛ و با‬ ‫ِ‬ ‫فرد زمانه به‬ ‫ادامه این مسیر «همانند رسول» و شبیهترین ِ‬ ‫رسولاه؟ و امام؟ در مداخلهها و اثرگذاریهای‬ ‫اجتماعی میشود‪.‬‬ ‫به همین ترتیب شیطان رجیم و کسانی که بیشترین‬ ‫همانندی را نسبت به وی دارند و نیز بیشترین ا گاهی‪،‬‬ ‫قصد و نیت را در اثرگذاری اجتماعی در مسیر کفر‬ ‫دارند‪ ،‬راهبران (و در واقع به بیراههبرندگان) جبهه کفر‬ ‫و حضیضان ضالتاند‪.‬‬ ‫بدین ترتیب شاید بتوان سبک متعالی تحلیل سیاست‬ ‫مبتنی بر ایمان به خــدای یکتا را سبک «رسوانه»‬ ‫دانست و سبک تحلیل سیاست مبتنی بر شرک و‬ ‫کفر را سبک «ظالمانه» [‪ ]6‬نام نهاد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تحلیل سیاست رسوایه ‪ -‬تحلیل‬ ‫سیاست ظالمایه‬ ‫بر این اساس‪ ،‬رسولاه؟ و ائمه معصومین؟ ‪،‬‬ ‫ازانجاکه بیشترین قصد و نیت اثرگذاری اجتماعی را‬ ‫دارند و نیز بااترین درجه ایمان و پایبندی به الزامات‬ ‫عملی ایمان را دارند‪ ،‬قلب و رهبر جبهه ایماناند و‬ ‫انسان «مومن» نیز‬ ‫در واقــع خورشید هدایتاند‪ .‬هر‬ ‫ِ‬ ‫بودن اثرگذاری او‬ ‫به همان نسبتی که میزان ا گاهانه ِ‬ ‫بااتر رود‪ ،‬اثرگذاریاش بیشتر شده و به مقام «رسول»‪،‬‬ ‫نزدیکتر میشود‪ .‬بدین ترتیب میتوان مدارج و مراتبی‬ ‫‪60‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫تحلیلگر سیاست باید خدای تعالی را یکتا افریننده و‬ ‫ّ َ‬ ‫رب عالم و عالمیان بداند و او را تنها منشا اثر بداند و‬ ‫غیر او را منشا هیچ اثر مستقلی نداند‪ .‬تحلیلگر سیاست‬ ‫باید توجه داشته باشد که هدایت‪ ،‬به معنی رساندن‬ ‫به مقصد‪ ،‬شان خداست؛ و انچه شان مومن‪ ،‬حامی‬ ‫همانند رسول و خود رسول است نشان دادن‬ ‫رسول‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫راه به خیرخواهانهترین شکل ممکن است‪.‬‬ ‫تحلیلگر سیاست باید بداند که عرصه اجتماع (و‬ ‫بهتبع ان‪ ،‬عرصه تحلیل سیاست)‪ ،‬عرصه تقابل حق‬ ‫و باطل است؛ پس باید در هر مناقشه سیاست توان‬ ‫تشخیص این دو جبهه را داشته باشد و خود را در جبهه‬ ‫حق تعریف کند‪ .‬تحلیلگر سیاست باید نسبت به‬ ‫جایگاه محوری سلسله وایت (خدا‪ ،‬رسول و اولواامر)‬ ‫ِ‬ ‫ً‬ ‫در عرصه اجتماعی کاما واقف و مومن باشد و خود‬ ‫را به این سلسله وصل کند‪ .‬او باید بداند که مهمترین‬ ‫ارزش در تحلیل سیاست عمومی‪ ،‬تیسیر سبیل است؛‬ ‫رسیدن به راهی ُیسر که تیسیر ان فقط کار خداست‬ ‫و تحلیلگر نیز در صورتی که کار خود را در جبهه حق‬ ‫تعریف کرده و به سلسله وایت وصل باشد در این‬ ‫تیسیر سبیل ایفای نقش خواهد کرد‪ .‬او باید بداند که‬ ‫فرصتش برای اثرگذاری و اصاحگری محدود است و‬ ‫دستور کار تحلیلصر سیاست‬ ‫«تحلیلگر سیاست» اهل ایمان‪ ،‬که میخواهد در مسیر‬ ‫اسوه حسنهی رسول پا گذاشته‪ ،‬حامی رسول و بلکه‬ ‫همانند رسول شود‪ ،‬باید درنتیجه اعمالش به مقامات‬ ‫‪61‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تحلیلگر سیاست بداند که ‪...‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫قران کریم ویژگیهای متعددی را برای کسی که ا گاهانه‬ ‫قصد اثرگذاری اجتماعی در جبهه ایمان دارد برشمرده‬ ‫«علم تحلیلگر‬ ‫است که در این پژوهش در دو‬ ‫بخش ِ‬ ‫ِ‬ ‫سیاست» (انچه باید بداند و به ان یقین داشته باشد)‬ ‫و «عمل تحلیلگر سیاست» (رفتار وی و انچه باید‬ ‫انجام دهد) طبقهبندی شدهاند‪]7[ .‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اگر دیر بجنبد‪ ،‬فرصت را از دست خواهد داد‪ .‬تحلیلگر‬ ‫باید یقین داشته باشد که مورد حسابکشی قرار خواهد‬ ‫گرفت؛ باید همواره خوف و رجاء داشته باشد؛ عاقبت‬ ‫(اخرت) اندیش باشد؛ محکم و مقاوم باشد و بداند‬ ‫که نباید بر «غیر علم» تکیه کند‪.‬‬ ‫تحلیلگر سیاست باید بداند که کتاب‪ ،‬علم و حکمت‬ ‫دستمایه اصلی کار او هستند و اینها را خدا باید به‬ ‫او بدهد؛ تنها خداست که ّ‬ ‫ولی و نصیر اوست؛ نعمت‬ ‫(که بااترین مرتبه و مصداق ان هدایت است)‪ ،‬رزق‪،‬‬ ‫ِعده و ُعده (اموال و بنین) را فقط خدا به او میدهد؛‬ ‫در صورت درست عمل کردن‪ ،‬خدا به او فتح‪ُ ،‬ملک‪،‬‬ ‫سلطان و ُحکم میدهد؛ در صورت بر صراط مستقیم‬ ‫بودن‪ ،‬خدا به او «رضایت» و «سکینه» عطا میفرماید؛‬ ‫اجرش را فقط از خدا باید بخواهد و سعی وی نزد خدا‬ ‫مشکور است؛ مادام که در مسیر حق باشد‪ ،‬خدا او‬ ‫را از فضل و رحمت خود برخوردار کرده و بر او ّمنت‬ ‫میگذارد و ذنب او را مورد غفران قرار میدهد؛ خدا او‬ ‫را توبه داده و عملش را اصاح میکند و او را به نجات‬ ‫میرساند؛ قول ّ‬ ‫طیب‪ ،‬فصلالخطاب و لسان صدق‬ ‫ّ‬ ‫علی را از خدا باید بخواهد‪ .‬خدا چنین مومنی را ایه‬ ‫برای دیگر مومنین قرار میدهد و اطرافیان نیکو به او‬ ‫عطا میفرماید‪ .‬خدا به دست چنین تحلیلگر سیاست‬ ‫مومن و موحدی‪ ،‬راه بــرای حل مسائل و مشکات‬ ‫ایجاد میکند‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫تحلیلگر سیاست باید بداید که مهمترین ارزش در‬ ‫تحلیل سیاست عمومن‪ ،‬تیسیر سبیل است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ّ‬ ‫مومن‪ ،‬محسن‪ ،‬صالح‪ ،‬صدیق و از ابرار بودن برسد‪.‬‬ ‫برای این منظور باید حمد خدا‪ّ ،‬‬ ‫تعبد خدا‪ ،‬استعانت‬ ‫از خدا‪ ،‬اعتصام به اه‪ ،‬توکل به خدا‪ ،‬تسبیح خدا و‬ ‫صبر بر ُحکم ّ‬ ‫رب داشته باشد‪ .‬باید نسبت به خدا‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫رسول و اولواامر‪ ،‬اتباع‪ ،‬اطاعت‪ ،‬ایمان‪ ،‬تقوا‪ّ ،‬‬ ‫تمسک‬ ‫و اخاص داشته باشد؛ امر خود را به ایشان تفویض‬ ‫کند و ایشان را استجابت کند‪.‬‬ ‫مومن بودن چنین مداخلهگری‪ ،‬حتی اگر حوزه اثر او‬ ‫چندان گسترده نباشد‪ ،‬ایجاب میکند که بهمقتضای‬ ‫ایمانش پایبندی عملی داشته باشد؛ یعنی اهل اقامه‬ ‫نماز‪ ،‬ایتاء زکات‪ ،‬انفاق‪ ،‬دادن قرض حسن‪ ،‬امربهمعروف‬ ‫و نهی از منکر‪ ،‬شبزندهداری‪ ،‬اجتناب از کبائر و نیکی‬ ‫به والدین باشد‪ .‬ضمن اینکه باید اجتناب کند از تکبر‬ ‫و استکبار‪ ،‬مختال فخور بودن‪ ،‬انفاق بهقصد ریا‪ّ ،‬‬ ‫جبار‬ ‫شقی بودن‪ ،‬بخیل بودن‪ ،‬جحد به نعمت خدا و روی‬ ‫گرداندن از مسیر حق‪ .‬باید خود را در جبهه حق تعریف‬ ‫کند و ااقل اینکه در جبهه کفر نباشد و اگر بااجبار‬ ‫در جبهه کفر قرار گرفت‪ ،‬هجرت کند‪.‬‬ ‫چنین تحلیلگر سیاستی در قبال همه مخاطبینش‪،‬‬ ‫چه عامه مردم‪ ،‬چه همراهانش و چه معارضینش باید‬ ‫ّ‬ ‫شاهد‪ ،‬مبشر و نذیر باشد‪ .‬بدین ترتیب کار او از جنس‬ ‫اباغ‪ ،‬دعوت و تبیین است و برای این کار نیازمند ّبینه‬ ‫است‪ .‬باید هادی مردم باشد؛ نسبت به انها صبر‬ ‫داشته باشد؛ نسبت به انها غفران داشته باشد؛ ناصح‬ ‫و خیرخواه ایشان باشد؛ در میان ایشان ّقوام به قسط‬ ‫باشد؛ اهل مقابله با ظلم و بغی باشد؛ به اصاح بین‬ ‫مردم بپردازد؛ وفای به عهد کند و در مقابل حرف حق‬ ‫استکبار نورزد‪ .‬محتوای کام چنین تحلیلگر سیاستی‬ ‫به مخاطبینش باید مشتمل بر تا کید بر توحید و نهی‬ ‫از شرک‪ ،‬امر به عدل‪ ،‬خواندن قوم به استغفار و توبه‪،‬‬ ‫خواندن قوم به توکل به خدا‪ ،‬توجه دادن قوم به عاقبت‬ ‫امور و اعام اجر نخواستن از انها باشد‪.‬‬ ‫بهتدریج که گستره و عمق اثر این مداخلهگر اجتماعی‬ ‫فردی‬ ‫زیاد میشود؛ یعنی از مرتبه یک «مومن» (در سطح ِ‬ ‫ان) به سمت «حامی رسول» یا «همانند رسول» حرکت‬ ‫میکند‪ ،‬باید اباغ و دعوتش را از نقطه تصدیق قوم شروع‬ ‫کند؛ با مخاطبینش قول فقیهانه داشته باشد؛ بهصورت‬ ‫شورایی کار کند و در پی نجات قوم از ظالمین باشد‪.‬‬ ‫چنین تحلیلگر سیاستی باید مواردی را در تعامل و تقابل‬ ‫با معارضین مدنظر داشته باشد‪ .‬ازجمله مهمترین انها‬ ‫اجتماعی‬ ‫این است که مهمترین معارضین این فعال‬ ‫ِ‬ ‫جبهه رسول‪ ،‬از میان اهل کتاب‪ ،‬کفار و منافقین هستند!‬ ‫قابلتامل است که این مسئله بهصورت بسیار پررنگ و‬ ‫با تفصیل و جزئیات زیاد درایات مربوط به این تحقیق‬ ‫مطرح است و دستورالعملهای مربوط به تعامل با این‬ ‫گروهها بهصورت جدی موردتوجه قرار گرفتهاند‪ .‬از جمله‬ ‫‪62‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سخن اخر‬ ‫فهم پسافهم پیچیدگیها بسیار متفاوت از فهمهای‬ ‫ِ‬ ‫ساده‪ ،‬کلی و کلیشهای است‪ .‬برای مثال توصیه به‬ ‫زیست مومنانه اگرچه یک توصیه کلی و همیشگی‬ ‫به همه مسلمین است؛ اما این توصیه هرگاه بهطور‬ ‫خاص به تحلیلگر سیاست عرضه میشود‪ ،‬معنا و‬ ‫ابعادی متفاوت و بسیار عمیقتر از توصیه کلی به‬ ‫همه مسلمین پیدا میکند؛ بهویژه اینکه این توصیه به‬ ‫تحلیلگر سیاست‪ ،‬بعد از توجه کردن و توجه دادن به‬ ‫«عمق ابعاد نظری تحلیل سیاست»‪« ،‬انواع سبکهای‬ ‫تحلیل سیاست» و «انواع نقشهای تحلیلگر سیاست»‬ ‫بیان شود‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫دیگر نکات در تعامل تحلیلگر سیاست با معارضین‬ ‫َ‬ ‫این است که نباید کفار را ّ‬ ‫ولی و َحکم بگیرد؛ باید برای‬ ‫جهاد و قتال با کفار اماده باشد و بداند که گریزی از قتال‬ ‫ّ‬ ‫با کفار نیست؛ نباید از اهواء کفار اتباع کند؛ اگر کسانی‬ ‫از کفار هستند که با او سر جنگ ندارند‪ ،‬او هم نباید به‬ ‫جنگ با انها بپردازد و باید برخورد قاطع با تارکین جهاد‬ ‫و مسرفین داشته باشد‪.‬‬ ‫از جمله مهمترین ویژگیهای رفتاری چنین تحلیلگر‬ ‫سیاستی میتوان به قوی و امین بودن اشاره کرد‪ .‬عاوه‬ ‫قوم مخاطبین بودن و تکلم‬ ‫بر این شرح صدر‪ ،‬از همان ِ‬ ‫به لسان ان قوم نیز مطرح است‪.‬‬ ‫سیاست سبک رسوانه که به سطح «همانندی‬ ‫تحلیلگر‬ ‫ِ‬ ‫رسول» رسیده است‪ ،‬باید خود را برای مواجهه با ابتائات‬ ‫و موقعیتهایی که رسوان الهی با ان مواجه میشدند‬ ‫اماده کند‪ .‬برای مثال‪ ،‬باید بداند که رسالت وی از سوی‬ ‫معارضینش تکذیب خواهد شد‪ .‬او در چنین شرایطی‬ ‫باید صبر و توکل داشته باشد و یا هجر جمیل کند‪.‬‬ ‫باید بداند که از سوی معارضینش اذیت خواهد شد و‬ ‫در چنین شرایطی باید صبر پیشه کند‪ .‬باید بداند که‬ ‫کسانی درصدد گمراه کردن وی بر خواهند امد؛ کسانی‬ ‫او را مسخره خواهند کرد؛ کسانی او را شاعر مجنون‬ ‫خواهند خواند؛ کسانی وی را مسحور خواهند نامید؛‬ ‫کسانی او را تهدید خواهند کرد؛ حتی ممکن است‬ ‫درصدد قتل وی برایند و این کار را عملی کنند‪ .‬قابل‬ ‫تامل است که برخی ابتائات این تحلیلگر سیاست‪،‬‬ ‫مربوط به زمان موفقیت و فتح است‪ .‬برای مثال باید‬ ‫دقت کند در زمان موفقیت این خطر وجود دارد که‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫مستغنی شود؛ یا این احتمال وجود دارد که توسط‬ ‫پیروانش همچون یک الهه برشمرده شود!‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫سیاست سبک رسوایه که به سطح «یماینده‬ ‫تحلیلگر‬ ‫ِ‬ ‫رســول» رسیده اســت‪ ،‬باید خــود را بــراه مواجهه با‬ ‫ابتائات و موقعیتیایی که رسوان الهن با ان مواجه‬ ‫منخدید اماده کند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: sodagar.hashem@gmail.com‬‬ ‫‪63‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫‪]1]. public policy analysis‬‬ ‫‪]2]. public policy‬‬ ‫‪]3]. policy analyst‬‬ ‫‪]4]. Mayer et al., 2013, "Perspectives on Policy Analysis: A Framework‬‬ ‫‪for Understanding and Design", in Thissen & Walker, 2013, Public Policy‬‬ ‫‪Analysis: New Developments, Springer, New York.‬‬ ‫[‪ .]5‬این پژوهش‪ ،‬مربوط به رساله دکتری مولف به راهنمایی اقایان دکتر‬ ‫علینقی امیری و دکتر سید مجتبی امامی و مشاوره اقای دکتر محمدعلی‬ ‫لسانی فشارکی و ایتاه سید محمدمهدی میرباقری در رشته مدیریت‬ ‫دولتی دانشگاه تهران بوده است‪.‬‬ ‫[‪ .]۶‬با در نظر گرفتن این نکته که قران کریم شرک و کفر را مصداق بارز ظلم‬ ‫و مشرک و کافر را ظالم دانسته است‪.‬‬ ‫[‪ .]7‬این طبقهبندی ملهم از تعریفی است که عامه طباطبایی؟ در‬ ‫المیزان از «ایمان» ارائه کردهاند؛ بهاینترتیب که ایمان را متشکل از «علم»‬ ‫و «عمل بهمقتضای ان علم» دانستهاند‪.‬‬ ‫محمدهادی حبیباللهی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت مالی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مردمی شــدن اداره امــور مختلف جامعه‪ ،‬ازجمله‬ ‫ً‬ ‫شعارهایی است که ظاهرا با مرور مصادیق ان میتواند‬ ‫شعار درستی باشد‪ .‬وقتی مردم بخواهند یک امر دینی را‬ ‫اقامه کنند‪ ،‬گردهمایی عظیم اربعین حسینی در عراق‬ ‫رقم میخورد‪ .‬وقتی مردم پایکار سیاست و انقاب‬ ‫میایند‪ ،‬یوماه ‪ 22‬بهمن رقم میخورد‪ .‬وقتی مردم در‬ ‫جبهههای جنگ ازخودگذشتگی میکنند‪ ،‬سربلندی‪،‬‬ ‫عزت و استقال را برای کشور ارمغان میاورند‪ .‬میتوان‬ ‫به بلندای تاریخ مثالهای متعددی زد که همگی بر‬ ‫نقش انکارناپذیر مردم در پیروزی و موفقیتهای یک‬ ‫جامعه اشاره دارند‪.‬‬ ‫ان روی دیگر استدال فوق این است که اگر درجایی‬ ‫ً‬ ‫نا کارامدی و نابسامانی وجــود دارد‪ ،‬احتماا مردم‬ ‫پای ان نیامدهاند‪ .‬درواقــع میتوان یک نسخه کلی‬ ‫بــرای مشکات حاد جامعه پیچید و ان این است‬ ‫که اگر بخواهیم کاری صورت گیرد مردم تمامقد پای‬ ‫ان بیایند تا مشکل برطرف شود‪ .‬یکی از مشکاتی‬ ‫که در جامعه ما همواره وجود داشته و در سالهای‬ ‫اخیر بیشتر احساس میشود مشکات اقتصادی و‬ ‫مالی است‪ .‬حال سوال این است که ایا میتوان ریشه‬ ‫مشکات را این دانست که مردم برای حل مشکل پا‬ ‫پیش نگذاشتهاند؟‬ ‫اگر امروزه نظام بانکی ما مشکل دارد و بانکداری اسامی‬ ‫بهخوبی اجرا نمیشود‪ ،‬بهجای اینکه از ضعف قرارداد‬ ‫و نظارت و‪ ...‬صحبت کنیم‪ ،‬نقش مردم نیز در نظر‬ ‫ً‬ ‫بگیریم‪ .‬واقعا چند درصد مردم دغدغه اجرای صحیح‬ ‫بانکداری اسامی و کسب سودهای مشروع را دارند؟‬ ‫اگر امروزه در تولید ملی و رونق اقتصادی مشکل داریم‪،‬‬ ‫سهم مردم در این مشکل چقدر هست؟ بسیاری از‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اقتصاد مقدس‬ ‫ِ‬ ‫مسجد بهعنوان یک سنصر‪ ،‬باید در یمه خئون اجتماعن‬ ‫ازجمله مسائل اقتگاده ورود کند‬ ‫‪64‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪65‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مشکات اقتصادی اخیر ازجمله کاهش ارزش پول‬ ‫ملی‪ ،‬افزایش تــورم‪ ،‬رکود و‪ ،...‬در ارتباط مستقیم با‬ ‫عملکرد مردم قرار داشت‪.‬‬ ‫مسئلهای که مطرح میشود این است که ایا مردم‬ ‫همواره درســت تصمیم میگیرند؟ ایا همواره اقدام‬ ‫ً‬ ‫مردم در جهت صاح جامعه هست؟ ظاهرا پاسخ این‬ ‫است که هرچند هر جا مردم باقدرت ورود داشتهاند‪،‬‬ ‫اثرات شگرفی برجای گذاشتهاند‪ ،‬اما این حقیقت نیز‬ ‫وجود دارد که ممکن است ورود مردم و اثری که بر جای‬ ‫میگذارند در جهت صاح جامعه نباشد‪ .‬همانطور که‬ ‫یک فرد ممکن است خطا کند‪ ،‬مردم نیز ممکن است‬ ‫خطا کنند‪ .‬بر همین اساس جهتدهی جریان تفکری‬ ‫یک جامعه امری ضروری است‪ .‬تا اینجا مشخص شد‬ ‫که کنش مردم در تحقق امور جامعه اهمیت دارد و اگر‬ ‫حرکت مردم در جهت صاح جامعه هدایت شود‪،‬‬ ‫ثمرات خوبی به دست میاید‪ .‬ادامه بحثم به معرفی‬ ‫نهادی میپردازد که هم مردمی هست‪ ،‬هم جایگاه‬ ‫هدایت جامعه را دارد‪ ،‬هم مورد تا کید اسام هست‬ ‫و هم در کشور خودمان از زمان پیروزی انقاب تاکنون‬ ‫نقش اثرگذاری داشته و ان چیزی جز نهاد مقدس‬ ‫مسجد نیست‪.‬‬ ‫به نظر میرسد در طرح و برنامه اسام‪ ،‬برای بندگی‬ ‫اجتماعی‪ ،‬مسجد مرکز حکومت و قلب مدینه اسامی‬ ‫است‪ .‬مسجد‪ ،‬مرکز فرماندهی و حکومت اسام است‬ ‫که میبایست حاکمیت خداوند و احکام الهی ازانجا‬ ‫به همه حوزههای اجتماعی جاری و ساری شود و‬ ‫همه امور مسلمانان اعم از فردی‪ ،‬جمعی‪ ،‬اخروی‪،‬‬ ‫دنیوی‪ ،‬اخاقی‪ ،‬نظامی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬علمی و‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تربیتی‪ ،‬فرهنگی و تبلیغی و قضایی در طریق عبودیت‬ ‫و بندگی قرار داده شوند؛ بنابراین در کنار همه مولفهها‬ ‫مسجد در ماموریت تامین رفاه و معیشت‪ ،‬محل تدبیر‬ ‫امور اقتصادی مردم‪ ،‬نظارت بر بازار‪ ،‬همفکری درباره‬ ‫مشکات اقتصادی و سیاسی و رسیدگی به فقرا و‬ ‫نیازمندان است‪.‬‬ ‫نتیجهای که بهعنوان یک دانشجوی رشته مدیریت‬ ‫مالی برایم مهم هست این است که ایا مسجد میتواند‬ ‫در امــور اقتصادی نیز همان سنگری باشد که امام‬ ‫خمینی؟ دستور به حفظ ان دادند؟ چراکه معتقدم‬ ‫مسجد بهعنوان یک پایگاه دینی از بسیاری از افات‬ ‫ً‬ ‫سایر نهادهای جامعه مثا نهادهای مالی مبرا بوده و‬ ‫چون در ارتباط مستقیم با اقشار مختلف مردم هست‬ ‫میتواند اثرگذاری شگرفی درحرکت جمعی مردم داشته‬ ‫باشد‪ .‬امروزه با ظهور شکلهای نوین فینتک‪ ،‬برای‬ ‫نهادهای مردمی غیر از نهادهای مالی مرسوم‪ ،‬در امور‬ ‫مالی و اقتصادی جایگاهی قائل شدهاند و مدلهای رو‬ ‫به رشدی در حال پیادهسازی و اجرا هستند‪ .‬استفاده‬ ‫از مشارکت مردم و نهادهای مردمی مثل خیریهها‪،‬‬ ‫مــدارس‪ ،‬سازمانهای مردمنهاد ‪ ،‬پلتفرمها و‪ ...‬در‬ ‫نقد نهادهایی مثل بانک‪ ،‬به خاطر حاکمیت سرمایه‬ ‫و دیکتاتوری مالی موردتوجه قرارگرفتهاند و همین امر‬ ‫ً‬ ‫باعث شده مخصوصا بعد از بحران مالی سال ‪2008‬‬ ‫ساختارهای مردمی حتی در امور اقتصادی و مالی‬ ‫فعالیت کنند و با سرعت بسیار زیادی نیز در حال‬ ‫رشد هستند‪.‬‬ ‫اما ایا مسجد که یکنهاد دینی مردمی محسوب میشود‬ ‫میتواند در تدبیر امور اقتصادی جامعه نقشافرینی‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ایا مسجد که یکیهاد دینن مردمن محسوب منخود‬ ‫منتواید در تدبیر امور اقتگاده جامعه یقشافرینن‬ ‫داخته باخد؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫به موردی که بهطور صریح بر نقش مسجد در اقتصاد‬ ‫یا حداقل بر مسئولیتهای اجتماعی مسجد اشاره‬ ‫داشته باشد‪ ،‬برنمیخوریم‪ .‬اما در دوران تحصیل در‬ ‫دانشگاه از عامه طباطبایی در تفسیر المیزان اموختهام‬ ‫که بهترین تفسیر‪ ،‬تفسیر قران به قران است و ایات‪،‬‬ ‫خود مفسر یکدیگر هستند‪ .‬یکی از ایاتی که پیرامون‬ ‫مسجد نزد همگان اشناست این ایه هست‪«َ :‬یا َب ِنى‬ ‫َ َ َ ُ ُ ْ ََ ُ ْ َ ُ‬ ‫ند ک ِل َم ْس ِج ٍد» برداشتی که از‬ ‫ءادم خذوا ِزینتکم ِع‬ ‫این ایه از قبل شنیده بودم این بود که باید با بهترین‬ ‫لباسها و بهترین حاات در مسجد حاضر شد‪ .‬البته‬ ‫این تعابیر نیز درست است ولی توجه به ایه دیگر قران‪،‬‬ ‫هم تفسیر بهتری از این ایه میدهد و هم میتواند یک‬ ‫گزاره برای پاسخ به سوال این یادداشت باشد‪.‬‬ ‫َْ ُ َ َْ ُ َ ُ ْ‬ ‫ُ ْ‬ ‫ون ِز َینه ال َح َیاهِ ّالدن َیا» وقتی این ایه در کنار‬ ‫«المال والبن‬ ‫ایه قبل قرار میگیرد واضحترین برداشت این است که‬ ‫مالتان و فرزندانتان را به مساجد ببرید‪ .‬با این دو ایه‬ ‫تا حدودی به جواب سوال اصلی این نوشتار نزدیک‬ ‫شدیم‪ .‬سوال این بود که ایا اموزههای دینی بر نقش و‬ ‫مداخله مسجد در امور اقتصادی صحه میگذارند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫ظاهرا پاسخ قران به این پرسش مثبت است‪ .‬دراینبین‬ ‫داشــتــه بــاشــد؟ پــاســخ بــه ایــن س ــوال س ــاده نیست‪.‬‬ ‫ازیکطرف عدهای با مقدس خواندن نهاد مسجد‪ ،‬ان‬ ‫ً‬ ‫را مبری از هرگونه ورود در امور دنیوی مخصوصا امور‬ ‫اقتصادی میدانند؛ از طرف دیگر موافقانی هستند که‬ ‫تجارب موفق برخی از مساجد در تشکیل صندوقهای‬ ‫قرضالحسنه و موسسات خیریه را مستمسک ادعای‬ ‫خود قــرار میدهند و معتقدند مساجد باید نسبت‬ ‫به مسائل جامعه خود واکنش نشان دهند و بر انها‬ ‫اثرگذار باشند‪.‬‬ ‫بهعنوان یک محقق که برای مشارکت مردم در امور‬ ‫اقتصادی و مالی‪ ،‬با محوریت مسجد طرحهایی‬ ‫دارم‪ ،‬رسیدن به پاسخی متقن برای پرسش فوق برایم‬ ‫حائز اهمیت اســت‪ .‬اگر پاسخی از دل احادیث یا‬ ‫در بهترین حالت پاسخ قرانی برای این سوال وجود‬ ‫داشــت‪ ،‬با خیال راحتتر به فعالیت در این حوزه‬ ‫یعنی مسجد و اقتصاد میپرداختم و برای منتقدین‬ ‫پاسخ قابل قبولی داشتم‪.‬‬ ‫بخش انتهایی نوشتار حاضر به تامات قرانی پیرامون‬ ‫این موضوع ‪-‬که البته هنوز جای کار زیــادی دارد‪-‬‬ ‫مربوط میشود‪ .‬با جستجوی واژه مسجد درایات قران‬ ‫‪66‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: mhhabib.67@chmail.ir‬‬ ‫‪67‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫اقتصادی داشته باشد‪ .‬همچنین بهطور خاص نقش‬ ‫مسجد در هدایت مال و شاید بتوان گفت هدایت‬ ‫ً‬ ‫جریان نقدینگی‪ ،‬ظاهرا مورد توصیه و سفارش اسام‬ ‫بوده است‪ .‬نقشی که در جامعه امروزی فراموششده‬ ‫و تکاثر ثــروت در نهادهای مالی جایگزین ان شده‬ ‫اســت‪ .‬مشخص اســت که اســام یک برنامه جامع‬ ‫برای مسجد متصور هست که همگی بر محور «ذکر»‬ ‫قابل پیادهسازی و اجرا هستند‪ .‬امید است مساجد‬ ‫جایگاه واقعی خود را در نظام توحیدی که اسام بنا‬ ‫کرده‪ ،‬پیدا کنند‪ .‬البته محقق شدن این جایگاه نیازمند‬ ‫تفکر و ارائه طرحهای عالمانه متناسب با نیازهای‬ ‫ً‬ ‫روز کشور بوده که همت همه اقشار مردم مخصوصا‬ ‫سیاستگذاران این حوزه را میطلبد‪.‬‬ ‫سخن اخر به کام امام خمینی؟ انکه «مسجد سنگر‬ ‫است»‪« .‬مسجد» با واژه «سنگر» در کنار «جهاد» و سپس‬ ‫«جهاد با مال» قرار داده شد‪ .‬این بیان امام خمینی؟‬ ‫که در عمق جان ایشان ریشه دوانیده‪ ،‬سرمنشا قرانی‬ ‫دارد‪ .‬خداوند در ایهای ضرورت تشریع حکم جهاد با‬ ‫مشرکین را در حفظ مساجد و عبادتگاهها میداند‪.‬‬ ‫َ َ ْ َّ َّ‬ ‫َ‬ ‫َ ّ ْ‬ ‫وامعُ‬ ‫َ«و ل ْو لا دف ُع الل ِه الن َاس َب ْعض ُه ْم ب َب ْع ٍض ل ُه ِد َمت َص ِ‬ ‫ُ ُ ْ َ ِ ُ َ ْ ُ َّ َ ً‬ ‫َ ٌَ َ َ َ ٌ َ َ‬ ‫ساجد یذکر فیها اسم الل ِه کثیرا»‬ ‫و ِبیع و صلوات و م ِ‬ ‫طبق این ایه انگیزه مشرکین از بین بردن مساجد هست‬ ‫و وظیفه مردم در حفظ ان است؛ بنابراین قرار گرفتن‬ ‫«مسجد» در کنار «جهاد» ریشه قرانی نیز دارد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫این سوال مطرح میشود که بردن مال به مسجد چه‬ ‫وجهی میتواند داشته باشد؟ مسجد چه کارکردی دارد‬ ‫که در ارتباط با مال هست؟ این فرمایش امام راحل که‬ ‫ً‬ ‫مسجد سنگر است مجددا در گوش زمزمه میشود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫سنگر معموا درجایی تعبیر میشود که جنگی باشد‬ ‫و دشمنی باشد‪ .‬ایا در شرایط فعلی مسجد از حالت‬ ‫سنگر بودن خارجشده است؟ اگر بپذیریم که همواره‬ ‫حق و باطل وجود داشتهاند و بهطور خاص امروزه در‬ ‫شرایط جنگ اقتصادی هستیم‪ ،‬پس مسجد همچنان‬ ‫سنگر اســت و طبق فــرمــوده امــام‪ ،‬مسجد میتواند‬ ‫محور جهاد اقتصادی و حرکت مردمی در این جنگ‬ ‫اقتصادی باشد‪ .‬توجه به این ایه از قران کریم تا حدی‬ ‫َ‬ ‫مسئله را شفافتر میکند‪« .‬ا َّن ّال ِذ َین َام ُنوا َو َ‬ ‫هاج ُر وا َو‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َُ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫واله ْم َو ا ْن ُف ِسه ْم فی َ‬ ‫یل ا ّلل ِه»‪ .‬جهاد با مال‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫جاهدوا ِبام ِ ِ‬ ‫ِ ِ ِ ِ‬ ‫که در این ایه اشارهشده از وظایف مومنان بوده و البته‬ ‫میدانیم که جهاد امری دشوار و پیچیده است‪ .‬اگر‬ ‫خداوند دستور میدهد مالتان را به مساجد که حرم امن‬ ‫خداوند است ببرید‪ ،‬بدین خاطر است که قرار است‬ ‫با مالی که در اختیار دارید جهاد فی سبیل اه انجام‬ ‫دهید‪ .‬اگر این مال که در جایجای قران نسبت به ان‬ ‫هشدارهای متعدد دادهشده‪ ،‬بهغیراز مسجد هدایت‬ ‫شود‪ ،‬چه عواقبی در پی خواهد داشت؟ اگر میپذیریم‬ ‫که مسجد محل تجمع مومنان و خانه خداوند در‬ ‫روی زمین است‪ ،‬امنترین محل برای مدیریت مال‬ ‫نیز خواهد بود‪.‬‬ ‫خاصه اینکه مسجد بهعنوان یک سنگر باید در همه‬ ‫شئون اجتماعی ازجمله مسائل اقتصادی ورود کرده‬ ‫و با بسیج مردم و امکانات نقش تاثیرگذاری در جهاد‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یقش مسجد در یدایت مال و خاید بتوان گفت یدایت‬ ‫ً‬ ‫جریان یقدینصن‪ ،‬ظایرا مورد توصیه و سفارش اسام‬ ‫بوده است‪.‬‬ ‫دکتر محمدحسین قوام‬ ‫استاد هادی حلقه بانکداری اسامی مرکز رشد‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بانکداری مقاومتی‬ ‫جهت تبیین مفهوم بانکداری مقاومتی‪ ،‬میبایست‬ ‫کارویژههای نظام بانکی در تحقق اقتصاد مقاومتی‬ ‫را موردبررسی قرار داد‪ .‬در همین راستا میتوان نقش‬ ‫نظام مذکور را در تحقق اقتصاد مقاومتی در سه سطح‬ ‫طبقهبندی نمود‪ .‬سطح بانکها و موسسات مالی و‬ ‫ً‬ ‫اعتباری غیربانکی‪ ،‬سطح بازار پول و نهایتا سطح‬ ‫کان اقتصادی‪ .‬درواقع بانکداری مقاومتی عبارت‬ ‫است از تحقق اقتصاد مقاومتی در سه سطح فوق در‬ ‫بستر یک نظام بانکداری منطبق با اصول اقتصادی‪،‬‬ ‫اجتماعی‪ ،‬حاکمیتی و حتی اصول سیاسی اسام یا‬ ‫همان بانکداری اسامی‪ .‬درعینحال میتوان مقاومسازی‬ ‫در سه سطح فوق را جزء ویژگیهای ذاتی بانکداری‬ ‫اسامی دانست و بیان نمود که اقتصاد مقاومتی و‬ ‫بانکداری مقاومتی‪ ،‬چیزی جز روی دیگر سکه تحقق‬ ‫اقتصاد اسامی و بانکداری اسامی نیستند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اساسا باوجود اصولی مانند اصل نفی سبیل و برخی‬ ‫دیگر از اصول ایجابی و سلبی حاکمیتی‪ ،‬سیاسی و‬ ‫‪ ...‬دین مبین اسام‪ ،‬نمیتوان نظام اقتصادی و نظام‬ ‫بانکداری فاقد مولفههای مقاومتی در سطوح فوق را‪،‬‬ ‫حتی در صورت تطبیق با اصول سلبی اقتصادی اسام‬ ‫(مانند نفی ضرر‪ ،‬نفی غرر‪ ،‬نفی ربا‪ ،‬نفی قمار‪ ،‬نفی اکل‬ ‫مال به باطل و‪ ،)...‬یک نظام اقتصاد اسامی و یا یک‬ ‫نظام بانکداری اسامی نامید‪ .‬نکته مهم دیگر این است‬ ‫که وظیفه محوری نظام بانکی یعنی هدایت منابع‬ ‫مالی به سمت مولدترین فرصتهای سرمایهگذاری در‬ ‫اقتصاد کشور‪ ،‬میتواند در تحقق بانکداری مقاومتی در‬ ‫هر سه سطح فوق موثر واقع شود‪ .‬این واقعیت در همه‬ ‫اجزا وظیفه محوری مذکور‪ ،‬یعنی تجهیز‪ ،‬تخصیص‬ ‫و ارائــه خدمات بانکی نیز صــادق اســت‪ .‬در همین‬ ‫راستا و در حوزه تجهیز منابع نظام بانکی‪ ،‬نقش هر‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سه سطح مقاومت‬ ‫در بایکداره مقاومتن منتوان بر حساب سرمایهگذاره‬ ‫مدتدار‪ ،‬تکیه کرد‬ ‫‪68‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫پیرامون نقش سپرده مدتدار در سطح اول تحقق‬ ‫اقتصاد مقاومتی میتوان بیان کرد که جذب منابع‬ ‫از طریق این کانال برخاف دو سپرده بانکی دیگر‪،‬‬ ‫هزینهبر است‪ .‬پرداخت سود به سپردهگذاران‪ ،‬در عین‬ ‫ایجاد سهولت بیشتر در جذب منابع باکیفیت بااتر‬ ‫یعنی منابع حجیمتر و باثباتتر توسط بانکها که خود‬ ‫میتواند به مقاومسازی و ثبات بانکها کمک نماید؛‬ ‫لیکن به علت لزوم پرداخت سود‪ ،‬میتواند بانکها را‬ ‫در معرض تشدید بحرانهای مالی داخلی قرار دهد‪.‬‬ ‫بهعبارتدیگر‪ ،‬از یکسو قابلیت پرداخت سود در این‬ ‫سپردهها به بانکها کمک میکند که بتوانند در شرایط‬ ‫بحرانی‪ ،‬با سهولت بیشتری منابع مالی جدید را جذب‬ ‫نمایند و از مشکات مالی و نوسانات درامدی مقطعی‬ ‫خود بهسامت عبور نمایند؛ لیکن وجود تعهدات‬ ‫گسترده و سنگین در هر مقطع زمانی پیرامون پرداخت‬ ‫سود به سپردههای مدتدار پرحجم پیشین‪ ،‬میتواند‬ ‫تاش بانکها را در پاسخگویی بهکل تعهدات قبلی‪،‬‬ ‫ناکام گذاشته و انها را(علیرغم ادا کردن بسیاری از‬ ‫تعهدات) در معرض ریسک ورشکستگی قرار دهد‪.‬‬ ‫ازم به ذکر است‪ ،‬ایجاد درامدهای باا از سرمایهگذاری‬ ‫وجوه حاصل از سپردههای مدتدار توسط بانکها‪،‬‬ ‫‪69‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بانکهای مقاوم‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سه نــوع سپرده بانکی موجود در‬ ‫قانون بانکداری بدون ربای کشور‬ ‫مصوب سال ‪ ،1362‬حائز اهمیت‬ ‫است؛ لیکن نقش حساب سرمایهگذاری مدتدار‬ ‫از اهمیت ویژهای برخوردار است‪ .‬بخشی از اهمیت‬ ‫این نوع خاص از سپرده بانکی‪ ،‬به علت تاثیرگذاری‬ ‫ان در تحقق بانکداری مقاومتی در هر یک از سطوح‬ ‫سهگانه است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫نیازمند ثبات در درصد باایی از‬ ‫منابع جذبشده است‪ .‬اما امکان‬ ‫بسته شدن حسابهای فوق توسط‬ ‫سپردهگذاران پیش از سررسید‪ ،‬یکی از مهمترین علل‬ ‫تاطم در درامدهای حاصل از بهکارگیری سپردههای‬ ‫فوقالذکر توسط بانکها (در کنار دایلی چون ورود‬ ‫به دوران رکود در قالب ادوار کان اقتصادی و یا وقوع‬ ‫بحرانهای اقتصادی کان و‪ )...‬و عدم توانایی ایشان‬ ‫در پاسخگویی به تعهدات مربوط به سایر سپردههای‬ ‫مدتدار موجود در بانکها‪ ،‬است‪ .‬البته وجود ابزارهایی‬ ‫همچون انتشار گواهی سپرده میتواند بخش زیادی‬ ‫از نوسانات فوق را مهار و سپردهگذاران پیشین را با‬ ‫سپردهگذاران جدید‪ ،‬انهم در قالب حفظ موجودیت‬ ‫سپردههای قبلی‪ ،‬جایگزین نماید‪ .‬بهعبارتدیگر‬ ‫گواهی سپرده میتواند از طریق مقاومسازی حسابهای‬ ‫سرمایهگذاری مدتدار موجود‪ ،‬باعث ثبات در ترازنامه‬ ‫بانکها شده و بانکها را ازلحاظ ساختار صورتهای‬ ‫مالی‪ ،‬مقاومتر نماید‪.‬‬ ‫ازم به ذکر است امکان ایجاد حساب سرمایهگذاری‬ ‫خ ــاص و ان ـت ـشــار گــواهــی س ـپــرده خ ــاص بــاهــدف‬ ‫اطمینانبخشی به سپردهگذار پیرامون سرمایهگذاری‬ ‫منابع سپردهشده ایشان در حوزههای معین اقتصادی‪،‬‬ ‫باهدف پوشش انواع سلیقههای(مبتنی بر مبانی ارزشی‪،‬‬ ‫ملی‪ ،‬قومیتی‪ ،‬منطقهای یا حتی صنفی‪ )...‬موجود در‬ ‫مشتریان بانک‪ ،‬میتواند بستر جدیدی را برای افزایش‬ ‫کارایی این سپرده در جذب منابع‪ ،‬ایجاد نماید‪ .‬بهعاوه‬ ‫بانکها میتوانند با استفاده از سپرده سرمایهگذاری‬ ‫ارزی‪ ،‬منابع ارزی خود را تامین و خود را در قبال انواع‬ ‫تاطمهای بازار و نرخ ارز‪ ،‬از جنبه دسترسی به منابع‬ ‫ارزی‪ ،‬مقاوم نمایند‪ .‬لیکن باید توجه داشت که عدم‬ ‫مدیریت و برنامهریزی دقیق پیرامون استفاده از منابع‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اقتگاد مقاومتن و بایکداره‬ ‫مقاومتن‪ ،‬چیزه جز روه دیصر‬ ‫سکه تحقق اقتگاد اسامن‬ ‫و بایکداره اسامن ییستند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بایکیا منبایست از منابع ارزه‬ ‫در طرحیایی استفاده یمایند‬ ‫که محگوات ایها‪ ،‬اعم از کاا‬ ‫و خدمات‪ ،‬داراه یدفگذاره‬ ‫صادراتن باخد‪.‬‬ ‫از بانکها‪ ،‬خاصه بانکهای بزرگ‬ ‫میتواند موجبات ایجاد تاطم در کل‬ ‫بازار پول را فراهم اورد‪ .‬بهعبارتدیگر‪،‬‬ ‫وجود ریسک سیستمی در درون بازار‬ ‫پول‪ ،‬سطح اول تحقق بانکداری‬ ‫مقاومتی را به سطح دوم پیوند میزند‪ .‬لذا کلیه نکاتی‬ ‫که پیرامون تاثیر حساب سرمایهگذاری مــدتدار بر‬ ‫مقاومسازی بانکهای کشور در بخش قبلی مطرح شد‪،‬‬ ‫میتواند از این کانال نیز بر تحقق بانکداری مقاومتی در‬ ‫سطح دوم بهطور غیرمستقیم تاثیرگذار باشد‪ .‬بهعاوه‬ ‫مهمترین متغیر قیمتی موجود در بازار پول عبارت است‬ ‫از نرخ هزینه پول که مهمترین شاخص ان در اقتصاد‬ ‫ایران‪ ،‬نرخ سود سپردههای یکساله است‪ .‬نرخ مذکور‬ ‫از این لحاظ حائز اهمیت است که هم میتواند یک‬ ‫شاخص پیشنگر برای نوسانات‪ ،‬تحوات و وضعیت‬ ‫اتی بازار پول باشد و هم میتواند یک شاخص پسنگر‬ ‫ناظر به وقایع رخداده در اقتصاد و بازار پول کشور تلقی‬ ‫گردد‪ .‬در بعد پیشنگر بودن این شاخص‪ ،‬میتوان بیان‬ ‫نمود که سیاستگذاران حوزه کان اقتصادی با ایجاد‬ ‫تغییر در نرخ سود سپرده‪ ،‬بهعنوان یک متغیر سیاستی‪،‬‬ ‫به دنبال اعمال سیاستهای پولی باهدف تحریک‬ ‫و رشد بخشهای مختلف مالی و حقیقی اقتصاد‬ ‫کشور و یا کنترل تورم هستند‪ .‬لیکن در بعد پسنگر‬ ‫بودن نرخ فوق‪ ،‬ازم به ذکر است که در هنگام بروز‬ ‫بحرانهای مختلف اقتصادی و مالی در اقتصاد ملی‬ ‫خاصه تاطمهای بازارهای ارز و طا‪ ،‬سیاستگذاران‬ ‫از تغییر نرخ سپردهها برای کنترل و جذب نقدینگی‬ ‫سرگردان و اسیبزا از صحنه فعالیتهای سفتهبازانه‬ ‫در بازارهای ملتهب مذکور و مهار تاطمهای موجود و‬ ‫مقاومسازی پسینی بازار استفاده مینمایند‪ .‬بهعاوه‪،‬‬ ‫وجود سپردههای سرمایهگذاری مدتدار ارزی جذاب‬ ‫میتواند نقش بسیار موثری را در مدیریت و تقویت طرف‬ ‫سپرده ارزی‪ ،‬بهویژه در زمان نوسان‬ ‫نرخ ارز‪ ،‬میتواند بانکها را با بحران‬ ‫جدی پیرامون پرداخت اصل و سود‬ ‫ارزی سپردههای فوق‪ ،‬مواجه کند‪.‬‬ ‫لذا بانکها میبایست از منابع ارزی‬ ‫مذکور در طرحهایی استفاده نمایند که محصوات انها‪،‬‬ ‫اعم از کاا و خدمات‪ ،‬دارای هدفگذاری صادراتی‬ ‫باشد تا حداقل بخشی از درامد پروژه بهصورت ارزی‬ ‫تولید گردد‪ .‬بهعاوه‪ ،‬یکی از راهکارهای بانکها برای‬ ‫تامین مالی کوتاهمدت و حتی عبور از بحرانهای مالی‬ ‫داخلی‪ ،‬استفاده از ظرفیت بازار بینبانکی است‪ .‬در‬ ‫شرایط حاضر مهمترین ابزار موجود در بازار بینبانکی‬ ‫کشور‪ ،‬سپرده سرمایهگذاری متقابل کوتاهمدت است‪.‬‬ ‫این ظرفیت به بانکهای خرد جهت عبور از نیازهای‬ ‫مالی پیشبینینشده کوتاهمدت مانند هجومهای‬ ‫بانکی مقطعی‪ ،‬مشکات مــالــی بــرخــی طــرحهــای‬ ‫سرمایهگذاری کان بانک‪ ...،‬و مهار جرقههای اولیه‬ ‫بحران مالی داخلی یک بانک کمک شایانی میکند‪.‬‬ ‫لیکن نرخهای باای وجوه بازار بینبانکی(و احتمال‬ ‫ضعیف تحقق این نرخهای باای سود در شرایط کنونی‬ ‫اقتصاد کشور) در کنار ابهامات فقهی مطروحه پیرامون‬ ‫امکان تبادل کوتاهمدت منابع بینبانکی با استفاده‬ ‫از سپردههای مدتدار(با توجه به ماهیت بلندمدت‬ ‫فرایند تحقق سود در اکثر طرحهای سرمایهگذاری)‪،‬‬ ‫احتماات قابلتوجهی را پیرامون امکان تضعیف‬ ‫فرایند مقاومسازی یک بانک در هنگام استفاده از‬ ‫منابع بازار بینبانکی مطرح میکند‪.‬‬ ‫بازار پول مقاوم‬ ‫در سطح دوم تحقق بانکداری مقاومتی‪ ،‬پویایی و ثبات‬ ‫بازار پول از بعد صنعت بانکداری و نظام پولی و بانکی‬ ‫کشور مدنظر است‪ .‬بدیهی است ورشکستگی هر یک‬ ‫‪70‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫عرضه در بازار ارز ایفا نماید و موجبات مقاومسازی بازار‬ ‫پول و ارز را فراهم اورد‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬انتشار گواهی‬ ‫سپرده مبتنی بر حسابهای سرمایهگذاری مدتدار‬ ‫که قابلیت معامله در بازار ثانویه در انها ایجاد گردیده‪،‬‬ ‫نمونه بسیار موفقی از اتصال هدفمند بازار پول و بازار‬ ‫سرمایه است‪ .‬وجود این ارتباط به معنی استفاده از‬ ‫ظرفیتهای بازار سرمایه در هنگام ایجاد تاطم در‬ ‫بازار پول و مهار ان است‪ .‬بهعنوانمثال در هنگام وقوع‬ ‫بحرانهای پولی و بانکی گسترده و عمیق که جذب‬ ‫منابع از درون بازار پول با سختیهای زیادی مواجه‬ ‫میگردد‪ ،‬بانکهای بحرانزده میتوانند برای جلوگیری‬ ‫از قرار گرفتن در لبه پرتگاه ورشکستگی‪ ،‬از ظرفیتهای‬ ‫بازار سرمایه برای جذب منابع مالی مانند امکان انتشار‬ ‫و فروش گواهی سپرده سرمایهگذاری استفاده نمایند و‬ ‫این به معنی مقاومسازی بازار پول با اتکا به ظرفیتهای‬ ‫بازار سرمایه است‪ .‬بهعاوه در راستای انچه در بخش‬ ‫قبل (سطح اول تحقق بانکداری مقاومتی) پیرامون‬ ‫نقش مثبت و منفی سپرده سرمایهگذاری متقابل در‬ ‫بازار بینبانکی برای مقاومسازی بانکها بیان شد‪،‬‬ ‫ازم به ذکر است که شکلدهی سازوکار انتقال منابع‬ ‫بینبانکی مبتنی بر ظرفیت سپرده فوق‪ ،‬خود بستری‬ ‫را برای جهتدهی به نرخ سود بانکی بهعنوان یک‬ ‫متغیر سیاستی از طریق توافق جمعی بین بانکها‬ ‫و یا دخالت نهادهای سیاستگذاری پولی به وجود‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫میاورد‪ .‬در هنگام وقوع بحرانهای مالی شامل بحران‬ ‫بانکی‪ ،‬بحران ارزی و‪ ...‬در کشور‪ ،‬میتوان از طریق تغییر‬ ‫در نرخ سپرده متقابل در بازار بینبانکی‪ ،‬به مدیریت‬ ‫و مهار بحران فوق‪ ،‬کمک نمود و یا حداقل از شدت‬ ‫اسیبهای انها به ساختارهای مالی و بخش حقیقی‬ ‫اقتصاد کشور کاست‪.‬‬ ‫سپردههای مدتدار‬ ‫‪71‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سطح سوم تحقق بانکداری مقاومتی عبارت است‬ ‫از نقشافرینی نظام بانکی در تحقق کامل اقتصاد‬ ‫مقاومتی در همه ابعاد اقتصاد حقیقی کشور‪ ،‬خاصه‬ ‫رونق تولید داخلی‪ ،‬افزایش اشتغال‪ ،‬تقویت حوزههای‬ ‫دانشبنیان‪ ،‬گسترش تحقیق و توسعه و نــواوری در‬ ‫تولیدات داخلی و‪ . ...‬این تحقق کامل‪ ،‬معنایی جز‬ ‫نقشافرینی نظام بانکی در عملیاتی شدن کامل و‬ ‫بدون نقص تمامی بندهای موجود در سیاستهای‬ ‫اباغی مقام معظم رهبری پیرامون اقتصاد مقاومتی‬ ‫ندارد‪ .‬اما یکی از ابتداییترین نقشهایی که بخش‬ ‫تجهیز منابع در بانکداری مقاومتی‪ ،‬خاصه حساب‬ ‫سرمایهگذاری میتواند در اجــرایــیســازی بندهای‬ ‫سیاستهای اباغی ایفا نمایند‪ ،‬عبارت است از‬ ‫طراحی حسابهای سرمایهگذاری خاص (همانگونه‬ ‫که در سطح اول بدان اشاره شد) که ضمن پاسخگویی‬ ‫به انــواع سلیقهها و حتی باورهای ارزشــی مشتریان‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سودهای علیالحساب و سود قطعی با منافع سهامداران‬ ‫بانکها (در مورد بسیاری از بانکهای بورسی‪ ،‬این‬ ‫س ـهــامداران برخی از مــردمانــد و در مــورد بانکهای‬ ‫دولتی نیز درواقع عامه مردم کشور مالک و سهامدار‬ ‫بانک محسوب میشوند) شبهات فقهی وجود دارد‪.‬‬ ‫در ضمن نرخهای سود ثابت انگیزهای را برای نظارت‬ ‫سپردهگذاران بر فرایند بهکارگیری سپردههای انها باقی‬ ‫نمیگذارد‪ .‬عدم نظارت مذکور منجر به پرداخت اصل‬ ‫و سود سپردهگذاران قبلی توسط سپردههای جدید‬ ‫یا درگیری منابع مذکور در فعالیتهای سفتهبازانه‬ ‫توسط بانکها (خاصه در شرایط عدم رونق اقتصاد‬ ‫کشور) میگردد‪ .‬نکته مهم دیگری که باید موردنظر قرار‬ ‫داد امکان تزاحمهایی بین سطح اول و سطح سوم‬ ‫تحقق بانکداری مقاومتی در مسئله حسابهای‬ ‫م ــدتدار اســت‪ .‬بسیاری از بانکها کــه بــه علت‬ ‫نا کاراییهای مدیریتی یا نوسانات کان اقتصادی‪،‬‬ ‫نتوانستهاند نرخهای سود علیالحساب سپردههای‬ ‫ً‬ ‫سرمایهگذاری را محقق نمایند و یا بعضا حتی مبلغی‬ ‫از اصل سپرده نیز از بین رفته‪ ،‬برای جلوگیری از افتادن‬ ‫در ورطه ورشکستگی (همانگونه که در باا نیز اشاره‬ ‫شد) اقدام به جذب سپرده جدید باهدف پرداخت‬ ‫اصل و سود سپردههای پیشین مینمایند‪ .‬واقعیت‬ ‫این است علیرغم اینکه این عمل میتواند بانکها‬ ‫را بهصورت کوتاهمدت از مشکات خــود برهاند و‬ ‫علیالظاهر بانکها را مقاوم نماید‪ ،‬اما این رخداد از‬ ‫یکسو از طریق اخال در فرایند انتقال منابع به بخش‬ ‫حقیقی اقتصاد و هدررفت منابع مالی در اقتصاد‬ ‫کشور و از سوی دیگر از طریق ایجاد شبهاتی پیرامون‬ ‫مشروعیت فقهی پرداخت سود سپردههای مدتدار‬ ‫در نظام بانکی‪ ،‬مانع تحقق اقتصاد مقاومتی در سطح‬ ‫کان و بخش حقیقی اقتصاد میگردد‪.‬‬ ‫(بهطور مثال عاقه برخی مشتریان نظام بانکی به‬ ‫سرمایهگذاری سپردههای ایشان در حوزههایی با سود‬ ‫انتظاری بااتر و ریسک کمتر مانند حوزه نفت و گاز‬ ‫و یا تمایل ارزشــی برخی دیگر از مشتریان بانکی به‬ ‫حوزههای صنعتی اقتدارافرین برای کشور مانند صنعت‬ ‫هستهای‪ ،‬شرکتهای دانشبنیان یا صنایع هوافضا‬ ‫و‪ ،)...‬موجبات مدیریت کاراتر تامین مالی تخصصی‬ ‫حوزههای خاص تولیدی‪-‬صنعتی‪ ،‬بازرگانی و خدماتی‬ ‫را فراهم اورد‪ .‬در همین راستا میتوان به انتشار گواهی‬ ‫سپرده خاص (مبتنی بر حساب سرمایهگذاری خاص)‬ ‫ناظر به طرحهای اقتصادی مشخص و یا صنایع معین‬ ‫پرداخت‪ .‬این به معنی هدایت دقیقتر منابع به سمت‬ ‫حوزههای خاص در اقتصاد حقیقی و تحقق سریعتر‬ ‫اقتصاد مقاومتی در همه ابعاد ان است‪ .‬بهعاوه‪ ،‬تغییر‬ ‫نرخ سود سپردهها بهعنوان یک نرخ شاخص جهت‬ ‫بازدهی بدون ریسک در اقتصاد کشور‪ ،‬میتواند نقش‬ ‫ویژهای را ازلحاظ سیاستی برای جهتدهی قیمت‬ ‫پــول و همچنین تحریک نقدینگی ســرگــردان برای‬ ‫تبدیلشدن به سرمایههای فعال در بخش حقیقی‬ ‫اقتصاد ایفا نماید‪ .‬اما ایجاد حسابهای سرمایهگذاری‬ ‫با نرخ سود ثابت باا در مقایسه با نرخهای بازدهی‬ ‫بخشهای تولید و بازرگانی‪ ،‬حتی در صورت رعایت‬ ‫موازین فقهی مربوطه (یعنی بهکارگیری منابع سپردهها‬ ‫در عقود با نرخ ثابت)‪ ،‬میتواند از طریق افزایش قیمت‬ ‫سرمایه و افزایش هزینه تشکیل ان زمینه بیانگیزگی‬ ‫برخی از کارافرینان اقتصاد حقیقی برای درگیر شدن‬ ‫در فرایند تولید را فراهم کرده و باعث تضعیف تولید‬ ‫داخلی گــردد‪ .‬بهعاوه هیچیک از بانکهای کشور‬ ‫تعهدی را پیرامون بهکارگیری منابع سپردههای مدتدار‬ ‫ً‬ ‫در عقود صرفا مبادلهای اعام ننمودهاند‪ .‬لذا در مورد‬ ‫امکان شرعی پرداخت سودهای ثابت به سپردههای‬ ‫مذکور و حتی تزاحم موضوع هبه مبلغ شکاف بین‬ ‫‪72‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: Ghavam1982 @gmail.com‬‬ ‫‪73‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در چارچوب تحلیلی بانکداری‬ ‫مقاومتی‪ ،‬انــجــام اولویتبندی‬ ‫مناسب بین سطوح سهگانه تحقق‬ ‫بانکداری مقاومتی از اهمیت ویژهای برخوردار است‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که پیرامون سطوح تحقق بانکداری‬ ‫مقاومتی اولویت اول با سطح سوم و اولویت دوم با‬ ‫سطح دوم بوده و سطح اول در اولویت اخر است‪ .‬لذا‬ ‫در هنگام تناقض در تحقق سطوح فوق در چارچوب‬ ‫بانکداری مقاومتی پیرامون مسئلهای مانند حساب‬ ‫سرمایهگذاری مدتدار‪ ،‬میبایست تمرکز بر تحقق ان‬ ‫سطحی از بانکداری مقاومتی قرار گیرد که دارای اولویت‬ ‫بااتر است‪ .‬در مواردی حتی ممکن است به جهت‬ ‫حفظ سامت‪ ،‬ثبات و افزایش کارایی نظام مالی و‬ ‫پولی کشور و حتی مقاومسازی اقتصاد در سطح کان‪،‬‬ ‫اجازه دهیم برخی از بانکها و یا موسسات زیانده و‬ ‫نا کارا در نظام بانکی کشور در یک فرایند تدریجی‪،‬‬ ‫قانونی و مدیریتشده ورشکسته اعامشده‪ ،‬تسویه و‬ ‫حذف شوند‪ .‬تحلیل فوق تنها یک نمونه از تناقضهای‬ ‫محتمل در فرایند تحلیل مسائل در بانکداری مقاومتی‬ ‫و روشهای حل انها محسوب میگردد‪ .‬اولویتدهی‬ ‫فوق عاوه بر کمک در تولید راهحلهای کوتاهمدت‬ ‫و میانمدت در مورد مسائل مختلف‪ ،‬یک خطمشی‬ ‫مهم در جهت تولید راهحلهای بلندمدت و حتی‬ ‫اتخاذ رویکرد تاسیسی در نظام مالی اسامی محسوب‬ ‫میگردد‪ .‬در چارچوب بانکداری مقاومتی‪ ،‬همواره‬ ‫اولویت با تقویت اقتصاد حقیقی بهویژه حمایت از‬ ‫کاای داخلی است‪ .‬حمایت از کاای داخلی عاوه‬ ‫بر تقویت طرف تقاضا بهصورت توسعه مصرف کاای‬ ‫داخلی در مقابل کاای خارجی‪ ،‬به معنی تقویت طرف‬ ‫عرضه باهدف رونق تولید داخلی نیز هست‪ .‬در صورت‬ ‫تزاحم بین سطوح سهگانه موردبحث‪ ،‬میبایست در‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تولید راهحــلهــای کــوتــاهمــدت و‬ ‫میانمدت منافع سطوح با اولویت‬ ‫کمتر را نادیده گرفته و بر سطوح‬ ‫دارای اولویت بااتر خاصه سطح‬ ‫تقویت اقتصاد حقیقی متمرکز شد‪ .‬لیکن در بلندمدت‬ ‫و در قالب رویکرد تاسیسی میبایست تناقض بین‬ ‫منافع سطوح اول و دوم بانکداری مقاومتی و سطح‬ ‫حمایت و رونق تولید داخلی یا همان تقویت اقتصاد‬ ‫حقیقی را حل نمود‪ .‬بهعنوان نمونه در مورد حساب‬ ‫سرمایهگذاری باید در بلندمدت یکنهاد مالی جدید‬ ‫را طراحی و تاسیس نمود که در عین انجام وظیفه‬ ‫تاریخی واسطهگری مالی نهاد بانک و رعایت عقود‬ ‫شرعی‪ ،‬بتواند بهعنوان یکنهاد مقاوم حمایت مالی‬ ‫مناسبی را از اقتصاد حقیقی و تولید حقیقی داشته‬ ‫باشد‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬بانک در چارچوب بانکداری‬ ‫ً‬ ‫مقاومتی صرفا یک واسطه وجوه و ارائهکننده خدمات‬ ‫بانکی باهدف حداکثرسازی سود در قالب ضوابط‬ ‫شرعی نیست‪ ،‬بلکه نهاد بانک در نظام بانکداری‬ ‫ً‬ ‫مقاومتی‪ ،‬صرفا در قالب اسناد باادستی کشور خاصه‬ ‫سیاستهای اباغی اقتصاد مقاومتی‪ ،‬به دنبال تحقق‬ ‫ویژگیها و انجام وظایف فوق است‪ .‬ازم به ذکر است‬ ‫که ارائه تعریف جدید فوقالذکر از بانک در چارچوب‬ ‫بانکداری مقاومتی‪ ،‬پایینترین و ناقصترین مصداق‬ ‫از رویکرد تاسیسی برای رفع تزاحمها بین سطوح اول‪،‬‬ ‫ً‬ ‫دوم و سوم است‪ .‬یعنی صرفا یک تاسیس مفهومی‬ ‫و نه نظری و عملیاتی است‪ .‬رویکرد تاسیسی‪ ،‬یک‬ ‫جاده بیانتهاست که ما اکنون در ابتدای ان هستیم‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫سخن اخر‬ ‫در چارچوب بایکداره مقاومتن‪،‬‬ ‫یمواره اولویت با تقویت اقتگاد‬ ‫حقیقن بهویژه حمایت از کااه‬ ‫داخلن است‪.‬‬ ‫سید علیرضا سجادیه‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫«‪...‬در تبصره ‪ 21‬بودجه امسال به این مسئله اشاره‬ ‫کردیم و خواهش میکنم شما هم یاری و کمک کنید‬ ‫تا ایــن قــدم مهم را بــردار یــم‪ .‬نمایندگان محترم‪ ،‬ما‬ ‫خدمات را گران به مردم میدهیم‪ ،‬دولت خدمات‬ ‫را گران به مردم ارائه میکند و اگر شما میخواهید از‬ ‫ً‬ ‫گرانفروشی صحبت کنید لطفا نام دولت را در این‬ ‫لیست بگذارید‪.»...‬‬ ‫اینها جماتی است که مردم و نمایندگان مجلس از‬ ‫زبان مقام اول اجرایی کشور میشنوند‪ .‬بیانی که خبر‬ ‫از افزایش و گسترش طرحی میدهد که از سالهای‬ ‫ّ‬ ‫گذشته در سطح امــوزشو پــرورش ملی کلید خورده‬ ‫است‪« :‬خرید خدمات اموزشی»‪.‬‬ ‫به نام عدالت‪،‬‬ ‫به کام سرمایهداری‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫گذشته‬ ‫سابقه طرح خرید خدمات اموزشی را میتوان به سال‬ ‫‪ 1392‬برگرداند که طی ان دولت در قالب ایحه بودجه‪،‬‬ ‫پیشنهادی را مبنی بر خرید خدمات اموزشی توسط‬ ‫وزارت اموزشوپرورش گنجاند [‪ ]1‬که با مخالفت مجلس‬ ‫مواجه شد؛ اما در سال ‪ 1393‬اموزشوپرورش‪ -‬علیرغم‬ ‫اطاع و پیشبینیهای گذشته و البته ضعف مفرط‬ ‫ّ‬ ‫برنامهریزی‪ -‬با کاهش چشمگیر معلم مواجه شده و‬ ‫برای رفع ان پیشنهادی را مبنی بر استفاده از خرید‬ ‫خدمات اموزشی به مجلس ارائه کرد‪ .‬این پیشنهاد‬ ‫درنهایت باعث تصویب ماده ‪ 41‬قانون الحاق برخی‬ ‫مــواد به قانون تنظیمبخشی از مقررات مالی دولت‬ ‫(‪ ،)2‬مصوب اسفند ‪ -1393‬شد و طی ان به وزارت‬ ‫اموزشوپرورش اجازه داده شد «بهمنظور پوشش کامل‬ ‫تحصیلی دانشامـوزان ازمالتعلـیم‪ ،‬در مناطقی که‬ ‫ظرفیت کافی در مدارس دولتی وجود ندارد نسبت‬ ‫به خرید خدمات اموزشی اقدام کند»‪.‬‬ ‫صورتبنده یمه مسائل امــوزشوپــرورش با چالش‬ ‫«کمبود منابع مالن» و در یتیجه «خگوصنسازه»‪،‬‬ ‫غلط ایدر غلط است‬ ‫‪74‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫معنای دقیقتر این حرف ان است‬ ‫که دانشاموزانی که در مناطق کمتر‬ ‫برخوردارتر هستند و هزینه ارسال‬ ‫و بهکارگیری معلم برای انها زیاد‬ ‫اســت یا مــدارس دولتی ظرفیت‬ ‫کافی را ندارند‪ ،‬با شرایطی بتوانند‬ ‫بهصورت رایگان در مــدارس غیردولتی (انتفاعی)‬ ‫نزدیک به خودشان تحصیل کنند و دولت در ازای‬ ‫این خدمت دادهشده به انها مبلغی را به موسسان‬ ‫مدارس غیردولتی (انتفاعی) خواهد داد‪.‬‬ ‫هــمزمــان با سیر تصویب ایــن طــرح‪ ،‬مصاحبههای‬ ‫متعددی توسط مسئوان وقت اموزشوپرورش صورت‬ ‫ً‬ ‫گرفت که تاش داشت این طرح را کاما منطبق بر‬ ‫اولویتهای اصلی دولت و رفع نیازهای دانشاموزان‬ ‫محروم نشان بدهد‪ .‬امری که در عمل بخش وسیعی از‬ ‫این دانشاموزان را تحت پوشش داشت اما مشکات‬ ‫و مسائل مختلفی نیز پدیدار شد‪ .‬بنا بهتصریح معاون‬ ‫توسعه و پشتیبانی وزارتخانه اموزشوپرورش‪ ،‬برای این‬ ‫ً‬ ‫طرح در طی سالهای ‪ 1393-94‬اصا ردیف بودجه‬ ‫مستقلی پیشبینینشده بود و از محل بودجه کلی‬ ‫وزارتخانه (که حدود ‪ 99‬درصد ان صرف پرداخت‬ ‫حقوق و مزایای معلمان میشود) این هزینه تامینشده‬ ‫است‪ .‬همین امر باعث شده است که هم پرداختی‬ ‫به این نوع معلمان با تاخیرهای زیــادی انجام شود‬ ‫و همحجم این پرداختها متفاوت باشد و شاهد‬ ‫تجمعات مختلف این دسته از معلمان در جلوی‬ ‫مجلس و وزارت اموزشوپرورش بودیم‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫دورهای ارزیابی وضعیت این طرح‪،‬‬ ‫دولت با مبنایی که اول متن به ان‬ ‫اشاره شد‪ ،‬تبصرههای ‪ 19‬و ‪ 21‬را در‬ ‫متن ایحه بودجه کل کشور برای‬ ‫سال ‪ 1398‬گنجانده است [‪.]2‬‬ ‫صرفنظر از رد یا تصویب این بخش‬ ‫از ایحه بودجه [‪ ،]3‬سابقه دولت نشانگر ان است که‬ ‫عزمی جدی برای سپردن نظام اموزشوپرورش یا به‬ ‫تعبیر دقیقتر تعلیم و تربیت کشور به بخش غیردولتی‬ ‫(با نگاهی خوشبینانه) یا بخش انتفاعی (با نگاهی‬ ‫ً‬ ‫واقعبینانه) دارد‪ .‬اینکه این گزاره اساسا درست است‬ ‫یا خیر و این مسیر چه پایان و سرانجامی را برای نظام‬ ‫ّ‬ ‫تعلیم و تربیت ملی بهعنوان یکی از بازیگران مهم و‬ ‫ّ‬ ‫تاثیرگذار در شکلدهی به فرهنگ و هویت یک ملت‬ ‫ایفا میکند نیازمند کنکاش و بررسی بیشتر است‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سابقه دولت یشایصر ان است‬ ‫که عزمن جده براه سپردن‬ ‫یظام اموزشوپرورش یا به تعبیر‬ ‫دقیقتر تعلیم و تربیت کشور‬ ‫به بشش غیردولتن (با یصاین‬ ‫خوشبینایه) یا بشش ایتفاعن‬ ‫(با یصاین واقعبینایه) دارد‪.‬‬ ‫اینده‬ ‫حال‬ ‫علیرغم موارد فوق و فقدان وجود یا دسترسی به هرگونه‬ ‫ائیننامه‪ ،‬جداول ارزشیابی و همچنین گزارشهای‬ ‫‪75‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اگرچه بررسی مــدارس غیردولتی (انتفاعی) و سیر‬ ‫شکلگیری و نمو انهــا تا به امــروز محل بحث این‬ ‫نوشته نیست اما تاملی اندک بر وضعیت فعلی ان‬ ‫تحلیلهای بعدی را روشنتر خواهد کرد‪ .‬در شکل‬ ‫کنونی‪ %11 ،‬از جمعیت دانشاموزی کشور در مدارس‬ ‫غیردولتی (انتفاعی) تحصیل میکنند‪ .‬با تاشهای‬ ‫دولت قانون تاسیس چنین مدارسی در سال ‪1395‬‬ ‫دائمی و تسهیات ویژهای در اختیار موسسان این نوع‬ ‫مدارس قرارگرفته است‪ .‬فارغ از کیفیت این مدارس‬ ‫[‪ ]4‬باید اذعان کرد طیف وسیعی از موسسان اینگونه‬ ‫مدارس با نیت و قصد سوداوری اقتصادی [‪ ]5‬وارد‬ ‫چنین فرایندی شده و اهــداف تربیتی در رتبههای‬ ‫بعدی انگیزههای انها قرار دارد؛ امری که در کنار‬ ‫هدف کاهش بار مالی نظام اموزشوپرورش کشور‪،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مثبت‬ ‫منفی‬ ‫کاهش بار مالی اموزشوپرورش‬ ‫کاهش امنیت شغلی معلمان‬ ‫کاهش تعداد معلمان رسمی در اموزشوپرورش‬ ‫تسلط و دخالت شدید بخش خصوصی در نظام تعلیم و تربیت‬ ‫افزایش دسترسی به کیفیت اموزشی (عدالت اموزشی)‬ ‫مغایرت قانونی باسیاستهای برنامه ششم توسعه‬ ‫کمک به تعادل و توازن در نیروی انسانی‬ ‫کاهش کیفیت اموزشی‬ ‫کوچکتر شدن اندازه وزارت اموزشوپرورش‬ ‫افزایش حجم بار نظارتی در عین ضعف شدید فعلی‬ ‫‪ )1‬ا گــرچــه شاید مسئوان وزارت امــوزشو پــرورش‬ ‫به استناد هدف عملیاتی ‪ 16‬که به دنبال تنوع‬ ‫خدمات اموزشی اســت بتوانند مستمسکی از‬ ‫سند تحول بنیادین داشته باشند اما به معنای‬ ‫عام کلمه در هیچ کجای سند تحول صحبتی‬ ‫از خرید خدمات اموزشی به این شکل و سبک‬ ‫ً‬ ‫و اسلوب نشده است و اتفاقا کلیت سند بیانگر‬ ‫دخالت مستقیم و نقش پررنگ حکومت در تعلیم‬ ‫ّ‬ ‫و تربیت ملی و هزینه دادن برای ان است‪.‬‬ ‫‪ )2‬استفاده از فناوریهای پیشرفته و جایگاه ان در‬ ‫پیشبرد اهداف اموزشی جزو ان دسته موضوعاتی‬ ‫است که کمتر به ان اشاره میشود‪ .‬در حقیقت‬ ‫روضــه مسائل مالی ام ــوزشو پ ــرورش بهگونهای‬ ‫خواندهشده است که نتیجه ان پذیرش و اقرار‬ ‫به تضعیف مــدارس دولتی و قــوت پیدا کردن‬ ‫مدارس غیردولتی (انتفاعی) برای حل ان است؛‬ ‫اما اگر مسئله را از زاویه دیگری نگاه کنیم‪ ،‬بستر‬ ‫فضای مجازی میتواند ضمن ایجاد دسترسی‬ ‫بسیار خوب به محتواهای اموزشی برای دانش‬ ‫اموزان کمتر برخوردار‪ ،‬امکان تقویت ضعفهای‬ ‫مدارس دولتی را برای دانشاموزان جبران کند‪.‬‬ ‫‪ )3‬یگانه نظریه حا کم بر ذهن دولتمردان در حوزه‬ ‫ّ‬ ‫تعلیم و تربیت ملی «هزینهزدایی» است‪ .‬اینکه اکثر‬ ‫ً‬ ‫دولتها نگاهی کاما هزینهای به اموزشوپرورش‬ ‫تبعات بلندمدتی نیز برای ان به دنبال خواهد داشت‪.‬‬ ‫بخش مهمی از وضعیت اشفته امروز این نوع از مدارس‬ ‫و عدم تمایز بین نیت و هدف موسسان و قاعدهگذاری‬ ‫مناسب را میتوان در ضعف شدید نظارتی و قدرت‬ ‫اعمال حاکمیت متناسب اموزشوپرورش و سازمان‬ ‫مرتبط با مدارس غیردولتی (انتفاعی) دانست [‪.]6‬‬ ‫در کنار چنین مسیری‪ ،‬دولت محترم با مبنا قرار دادن‬ ‫محاسبات ریاضی برای تعیین سرانه دانشاموزی [‪]7‬‬ ‫که خود با ابهامات و انتقادات زیادی مواجه است‪،‬‬ ‫تاش دارد به نحو ارزانتر و بهینهتری این سیستم را‬ ‫ً‬ ‫اداره کند‪ .‬عاوه بر این‪ ،‬دیگر نه دانشاموزان صرفا‬ ‫بازمانده از تحصیل یا افرادی که دسترسی کاملی به‬ ‫این امکانات ندارند‪ ،‬بلکه همه دانشاموزان مدارس‬ ‫دولتی در یک فرایند تدریجی‪ -‬هرسال ‪ -%10‬به مدارس‬ ‫غیردولتی (انتفاعی) منتقل خواهند شد و دولت به‬ ‫ازای هر نفر ‪ 1‬میلیون تومان به موسسان مدارس مذکور‬ ‫پرداخت مینماید‪ .‬با مبنای اتخاذشده‪ ،‬تا سال ‪-1404‬‬ ‫بهعنوان سال انتهایی سند چشمانداز‪ -‬حدود ‪%70‬‬ ‫ّ‬ ‫نظام اموزشوپرورش ملی ما توسط بخش خصوصی‬ ‫اداره خواهد شد‪.‬‬ ‫بیایید تا همینجا تاش کنیم اثرات و تبعات مثبت‬ ‫و منفی این خطمشی را در جدول ‪ 1‬برشماریم‪.‬‬ ‫از سوی دیگر چند ابهام و نقطه کور اصلی پیرامون‬ ‫این طرح وجود دارد‪:‬‬ ‫‪76‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪77‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫داشته و تاش دارند به هر نحو خود را از ان خاص‬ ‫کنند امری نادرست و در تعارض جدی با نگاه‬ ‫رهبر معظم انقاب اسامی در نقش هویتساز‪،‬‬ ‫فرهنگساز‪ ،‬عدالتپرور و در یک کلمه «تربیت‬ ‫نسل» در این وزارتخانه مهم است [‪ .]8‬تجربههای‬ ‫موفق بینالمللی و کشورهای پیشرو در این حوزه‬ ‫نیز به اهمیت این حوزه واقف و سهم مهمی از‬ ‫بودجه سالیانه و حا کمیت و اداره اصلی را به‬ ‫این امر راهبردی اختصاص دادهاند [‪.]9‬‬ ‫‪ )4‬ابشخور اصلی طــرح خرید خدمات و مــدارس‬ ‫غیردولتی (انتفاعی) را در رویکرد «خصوصیسازی‬ ‫افراطی» [‪ ]10‬باید جستجو کرد‪ .‬این نوع رویکرد به‬ ‫خصوصیسازی که در ادبیات مرسوم مدیریت‬ ‫دولتی ذیل پارادایم «مدیریت دولتی نوین» [‪]11‬‬ ‫دستهبندی میشود از دوران نخستوزیری تاچر‬ ‫در انگلستان و ریاستجمهوری ریگان در امریکا‬ ‫اغاز شد و به تاچریسم و ریگانیسم شهرت دارد‪.‬‬ ‫پیشفرض اصلی این نگاه استفاده از منطق و‬ ‫مکانیسم بخش خصوصی در بخش دولتی است‬ ‫و در حالتی بااتر‪ ،‬سپردن امور دولتی به بخش‬ ‫خصوصی یگانه راهحل کارامد و کمهزینه برای‬ ‫بخش ناتوان و پرهزینه دولتی است‪ .‬این در حالی‬ ‫است که تبعات اجرای چنین سیاستهایی هم‬ ‫در کشورهای مبدا و هم در کشورهای اجراکننده‬ ‫در بیشتر موارد نهتنها باعث کارامدی و کمتر شدن‬ ‫هزینه نشد بلکه زمینه نارضایتیهای عمومی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫گسترده و بدهیها و تورمهای سنگینی را به بار‬ ‫اورد‪ .‬علیرغم باطل شدن جمله مشهور «توانمندی‬ ‫بخش خصوصی در مقابل ناکارامدی دولت» در‬ ‫اندیشه مدیریت دولتی [‪ ،]12‬مسئوان ما هنوز‬ ‫از این نظریه و پارادایم شکستخورده ا گاهانه یا‬ ‫ناا گاهانه دفاع میکنند‪.‬‬ ‫‪ )5‬با نگاهی به وضعیت اقتصادی کشور‪ ،‬سرانه‬ ‫ً‬ ‫‪ 1‬میلیون تومان ساانه برای هر دانشاموز واقعا‬ ‫خروجی ملموسی در پی دارد‪ .‬در این وضعیت‬ ‫موسس م ــدارس غیردولتی (انتفاعی) یــا باید‬ ‫عاشق باشد و سایر هزینههای اداره مدرسه را از‬ ‫جیب خود یا خیرین تهیه کند یا عقایی باشد و‬ ‫از بخشهای مختلف فرایند اموزشی کم کند تا‬ ‫بتواند هزینههای خود را مدیریت نماید‪ .‬با چنین‬ ‫تحلیلی پیامد ایــن وضعیت بر دانــشامــوزان و‬ ‫معلمان زیانبار نخواهد بود؟!‬ ‫‪ )6‬ایا یکبار برای همیشه نباید نوعی از امایش سرزمین‬ ‫را در حوزه اموزشوپرورش اجرایی کرد؟ طبیعی‬ ‫است که هرم سنی جمعیت در اینده و افقهای‬ ‫ً‬ ‫دور نیز تغییر کرده و اگر بخواهیم صرفا مشکات‬ ‫اان اموزشوپرورش را حل کنیم هرروز در حال‬ ‫اجرای طرح و دادن بخشنامه برای کم یا زیاد کردن‬ ‫معلمان هستیم‪ .‬بخشنامههایی که نه حلکننده‬ ‫بلکه تبدیل به کاف سردرگمی خواهند شد که‬ ‫مانع از هرگونه تحول و حرکت اثربخش سیستم‬ ‫اموزشی میشوند‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ابششور اصلن طرح خرید خدمات‬ ‫و مدارس غیردولتن (ایتفاعن) را در‬ ‫رویکرد «خگوصنسازه افراطن»‬ ‫باید جستجو کرد‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: ar.sajadieh@gmail.com‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫[‪ .]1‬بند ‪ 17‬ایحه بودجه ‪ :1392‬بهمنظور خرید خدمات اموزشی‪ ،‬بهداشتی‬ ‫و درمانی دولت میتواند از اعتبارات ردیفهای دستگاههای اجرایی مربوطه‬ ‫کسر و معادل ان از محل ردیفهای شماره ‪ 550000-53‬و ‪ 550000-۶۴‬جدول‬ ‫شماره (‪ )9‬این قانون نسبت به خرید خدمات‪ ،‬مطابق اییننامهای که به‬ ‫همین منظور توسط هیئتوزیران به تصویب میرسد اقدام نماید‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬تبصره ‪ ،19‬بند ‪ :۴‬بهمنظور توسعه عدالت اموزشی و افزایش کیفیت ارائه‬ ‫خدمات‪ ،‬با تامین شرایط ازم جهت برخورداری همگان از خدمات اموزشی‬ ‫و پرورشی در چارچوب قوانین و مقررات‪ ،‬دولت مجاز به خرید خدمات‬ ‫اموزشی از موسسان مدارس غیردولتی و ایجاد مدارس از طریق ظرفیت‬ ‫این تبصره است‪ .‬تحصیل در این مدارس رایگان بوده و مسئولیت انتخاب‬ ‫مشارکتکنندگان این طرحها و نظارت بر کیفیت و ارزیابی خدمات ارائهشده‬ ‫بر عهده وزارت اموزشوپرورش است‪.‬‬ ‫بند ‪ 1‬بخش (ب) تبصره ‪ :21‬دولت مکلف است از ابتدای سال تحصیلی ‪1398-99‬‬ ‫ساانه ده (‪ )%10‬درصد از دانش اموزان تحت پوشش وزارت اموزشوپرورش‬ ‫را بهصورت خرید خدمات از بخش غیردولتی واجد شرایط و ذیصاح و‬ ‫بهصورت اموزش رایگان (عاوه بر تعداد دانش اموزان مشمول فعلی) اداره‬ ‫کند‪ .‬اییننامه اجرایی این بند به پیشنهاد وزارت اموزشوپرورش و سازمان‬ ‫برنامهوبودجه کشور به تصویب هیئتوزیران خواهد رسید‪.‬‬ ‫بند ‪ 3‬بخش (ب) تبصره ‪ :21‬وزارت اموزشوپرورش مکلف است با برنامهریزی‬ ‫مناسب‪ ،‬نیروی انسانی موردنیاز خود ازجمله در پژوهش سراها‪ ،‬راهنمایان‬ ‫اموزشی‪ ،‬مربیان بهداشت‪ ،‬متصدیان ازمایشگاهها و کارگاهها را از طریق‬ ‫خرید خدمات تامین کند بهنحویکه تا پایان سال ‪ 1398‬حداقل سی (‪)%30‬‬ ‫درصد و تا پایان سال ‪ 1399‬حداقل پنجاه (‪ )%50‬درصد خدمات فوق از طریق‬ ‫خرید خدمات تامین شود‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬در زمان تدوین این نوشته و در ایحه پیشنهادی بودجه ‪ 1398‬که‬ ‫مجلس ان را به شورای نگهبان پیشنهاد کرده‪ ،‬بندهای مرتبط با «خرید‬ ‫خدمات اموزشی» حذفشده است‪.‬‬ ‫[‪ .]۴‬این گزاره که مدارس غیردولتی‪ -‬در کل کشور‪ -‬پایینترین رتبه را در‬ ‫جدول میانگین نمرات امتحان نهایی دارند کمتر گفته و شنیده میشود!‬ ‫‪)https://www.mehrnews.com/news/3821554(.‬‬ ‫[‪ .]5‬که مصداق بارز ان در کاسهای فوقالعاده و تبلیغات پرحجم این‬ ‫مدارس نسبت به قبولی در کنکور است‪.‬‬ ‫[‪ .]۶‬بعد از نزدیک به دو دهه از تاسیس چنین مدارسی‪ ،‬تا به امروز یک گزارش‬ ‫مستند‪ ،‬تفصیلی و تحلیلی درباره وضعیت ّکمی و کیفی انها منتشرنشده است!‬ ‫بعاوه وجود چنین ضعف نظارت شدیدی‪ ،‬کارامدی و موفقیت طرحهایی‬ ‫همچون «خرید خدمات اموزشی» را نیز با ابهام جدی مواجه کرده است‪.‬‬ ‫[‪ .]7‬بهطور مثال سازمان برنامهوبودجه برای یک کاس روستایی ‪ 5‬نفره‬ ‫و یک کاس شهری ‪ ۴0‬نفره در محاسبات خود‪ 2 ،‬معلم لحاظ میکند (‪۴5‬‬ ‫نفر تقسیمبر متوسط یک کاس یعنی ‪ 20‬نفر شده و نتیجه عدد ‪ 2‬خواهد‬ ‫ً‬ ‫بود) و اصا به اقتضائات مختلف این دو کاس توجهی ندارد درحالیکه‬ ‫در حقیقت ‪ 3‬معلم (یک معلم برای کاس روستایی و ‪ 2‬معلم برای کاس‬ ‫شهری) موردنیاز است‬ ‫‪]8]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39542‬‬ ‫‪http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=36431‬‬ ‫[‪ .]9‬نویسنده به لزوم بهرهورتر کردن فعالیتها و سطوح انها در وزارت‬ ‫اموزشوپرورش و جلوگیری از هدر رفت منابع ان واقف است و این بیان‬ ‫را نافی ان نمیداند‪.‬‬ ‫[‪ .]10‬در اصطاح ادبیات علمی به ان «خصوصیسازی جارویی» گفته میشود‪.‬‬ ‫(‪]11]. New Public Management)NPM‬‬ ‫[‪ .]12‬نمونه چنین مواردی را در کشور خودمان میتوان در اثار تورمی گسترده‬ ‫«سیاستهای تعدیل اقتصادی» که به تبعیت از نسخههای بانک جهانی‬ ‫اجرا شد‪ ،‬جستجو کرد‪.‬‬ ‫[‪ .]13‬مشارکت مردمی‪ ،‬بخش غیردولتی‪ ،‬تنوع مدارس و‪...‬‬ ‫بایسته‬ ‫درهرصورت‪ ،‬تداوم روند فعلی در حوزه اموزشوپرورش‬ ‫ّ‬ ‫ملی و کمرنگ شدن اختیاری! نقش متولی تعلیم و‬ ‫تربیت و واگذاری ان به موسسان در کنار ضعف مفرط‬ ‫سیستمی‪-‬ساختاری و نرمافزاری نظام اموزشوپرورش‬ ‫در نظارت و رصد دقیق و همهجانبه و بالتبع واکنش‬ ‫متناسب و مقتضی ایندهای نگرانکنندهای را به بار‬ ‫خواهد اورد‪.‬‬ ‫تاش برای دسترسی دانشاموزان محروم از تحصیل‬ ‫به اموزش با کیفیت نه مذموم بلکه امری ازم است‬ ‫امــا بهانه قــرار گرفتن چنین خایی بــرای تضعیف‬ ‫مدارس دولتی‪ -‬در همه اشکال ان‪ -‬و تقویت مدارس‬ ‫غیردولتی (انتفاعی) نکتهای مضر و اشتباه است‪.‬‬ ‫مهمتر از همه این موارد‪ ،‬صورتبندی همه مشکات‬ ‫کشور‪ -‬بهخصوص حوزه اموزشوپرورش‪ -‬به مسئله‬ ‫«کمبود منابع مالی» ادرســی غلط و اتخاذ رویکرد‬ ‫واحد «خصوصیسازی» به نامها و اشکال مختلف‬ ‫[‪ ]13‬برای حل مسئله مذکور غلط اندر غلط است‪ .‬در‬ ‫عوض باید ضمن توصیف صحیح مسئله‪ ،‬راهکارهای‬ ‫خاقانه و متناسبتری را اتخاذ کرد‪.‬‬ ‫‪78‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫نابرابری در چه؟‬ ‫‪79‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫یظام مالن اسامن مبتنن بر مکاییسم خاصن در تسهیم‬ ‫ریسک‪ ،‬یابرابره در ثروت را از بین منبرد‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫چرخه تولید نابرابری‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫افزایش نابرابریهای اقتصادی در جهان‪ ،‬اندیشمندان‬ ‫را نسبت به تبیینهای رایج نسبت به دایل ایجاد‬ ‫نابرابری و بهتبع راهحــلهــای متعارف بــرای کاهش‬ ‫نابرابری اقتصادی ناامید ساخته است‪ .‬باوجود حجم‬ ‫باای ثروت در جهان‪ ،‬افزایش نابرابریهای اقتصادی‬ ‫در چند دهه گذشته سواات در مورد سازوکارهای مولد‬ ‫نابرابری و بالتبع راهکارهای ثمربخش برای کاهش‬ ‫شکاف گسترده طبقاتی را افزایش داده است‪ .‬نگاهی‬ ‫به دادههای پایگاه نابرابری جهانی [‪ ]1‬نشان میدهد‬ ‫‪ 85.6‬درصد از ثروت جهان در اختیار تنها ‪ 8.6‬درصد‬ ‫از جمعیت است؛ حالانکه ‪ 70‬درصد جمعیت جهان‬ ‫تنها ‪ 3‬درصد از ثروت جهان را در دست دارند‪.‬‬ ‫نابرابری در سطوح مختلف مصرف‪ ،‬درامد و ثروت در‬ ‫یک نظام اقتصادی قابلطرح است‪ .‬بااینحال توسعه‬ ‫سرمایهداری مالی و بهخصوص بحران مالی سال‬ ‫‪ ،2008‬موجب چرخش توجه در مسائل حوزه نابرابری‬ ‫اقتصادی از نابرابری در درامد به سمت نابرابری در ثروت‬ ‫شد؛ بهگونهای پژوهشهای بینالمللی نشان دادهاند‬ ‫بااترین سطح نابرابری به شکل غیرقابل مقایسه‪ ،‬امروزه‬ ‫در سطح ثروت در کشورها دیده میشود‪.‬‬ ‫اهمیت مسئله نابرابری فزاینده ثروت از طرفی و نقش‬ ‫بازارهای مالی در این نابرابری‪ ،‬کمتر موردتوجه نظام‬ ‫تصمیمسازی و جامعه علمی قرارگرفته است‪ .‬اگرچه‬ ‫بخش مالی نقش مهمی در نظریات نابرابری ایفا میکند‪،‬‬ ‫اما شکاف عظیم تئوریکی در این زمینه تحقیقاتی‬ ‫وجود دارد و میتوان گفت کمبود تحقیقات نظری‬ ‫و تجربی در مورد تاثیرات بالقوه عظیم سیاستهای‬ ‫بخش مالی‪ ،‬ازجمله مقررات بانکی و قوانین بازار‬ ‫ً‬ ‫سرمایه‪ ،‬بر مسئله تداوم نابرابری کاما مشهود است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫علی مصطفوی ثانی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫درامد یا ثروت؟‬ ‫ً‬ ‫معموا برای سنجش نابرابری در اقتصادهای مختلف‬ ‫از مقیاسها و سنجههای مختلف استفاده میشود‪.‬‬ ‫در طول چند دهه گذشته متغیرهای درامد و مصرف‪،‬‬ ‫بهعنوان هدف سیاستگذاری مطرحشده بودند و توجه‬ ‫تصمیمگیران بر کاهش نابرابری درامدی بوده است‬ ‫اما باید توجه داشت که نابرابری درامدی‪ ،‬نمایندگی‬ ‫کاملی از مفهوم نابرابری اقتصادی نمیکند و تصویری‬ ‫جامع از مسئله نابرابری و بیعدالتی ارائه نمیدهد‪،‬‬ ‫لذا نیاز است تا به سطحی عمیقتر از نابرابری‪ ،‬بهویژه‬ ‫نابرابری ثروت توجه شود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫لزوما کاهش یا افزایش در نابرابری درامدی‪ ،‬به معنای‬ ‫افزایش واقعی برابری یا کاهش شکاف طبقاتی در‬ ‫جامعه نیست‪ .‬مثال بارز در این زمینه کشور سوئد‬ ‫است‪ .‬کشوری که نابرابری درامدی در ان بسیار پایین‬ ‫است؛ اما نابرابری ثروت در این کشور بسیار زیاد است‪.‬‬ ‫این مسئله معلول سیستم بازنشستگی بسیار بخشنده‪،‬‬ ‫بخش بزرگ اجاره و تمایل گسترده برای بدهیمحوری‬ ‫در اقتصاد سوئد است که موجب شده بسیاری از‬ ‫خانوادهها دارای ثروت منفی باشند‪.‬‬ ‫درامــد نوعی جریان مالی اســت که از فرایند تولید‬ ‫بهدستامده (مانند دستمزد و حقوق ناشی از کار)‬ ‫است؛ اما ثروت ارزش فعلی یک منبع دارایی است که‬ ‫مالک ان از عواید گوناگون ان بهرهمند است‪ .‬بازارهای‬ ‫مالی با انواع روشها و سازوکارهایی که داراییهای‬ ‫افراد را در معرض نوعی سوددهی قرار میدهند‪ ،‬تاثیر‬ ‫زیادی در اهمیت مقوله ثروت در اقتصاد امروز دارند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫تفاوت مهم دیگر انها ان است که معموا در شرایط‬ ‫شوکهای بیرونی و نرخهای تورم باا‪ ،‬بازندگان اصلی‬ ‫صاحبان درامد ثابت و برندگان صاحبان دارایــی و‬ ‫ثروت هستند‪.‬‬ ‫توزیع درامد و توزیع ثروت‬ ‫ً‬ ‫نظریههای بازتوزیع درامد‪ ،‬معموا پیگیر روشهایی‬ ‫سخت همچون نرخهای مالیات باا بر درامد هستند‪.‬‬ ‫سیاستهای رایج بازتوزیع درامد‪ ،‬شرایط کنونی توزیع‬ ‫‪80‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اما نابرابری در ثروت‪ ،‬چگونه شکل میگیرد؟ تحلیلها‬ ‫در مورد علت نابرابری فزاینده ثروت در جهان بسیار‬ ‫گسترده و گاه متضاد است‪ .‬بسیاری از تحقیقات‬ ‫نشان میدهند که تمایل به پسانداز و انگیزههای‬ ‫صرفهجویانه‪ ،‬تملک منزل مسکونی‪ ،‬سازوکارهای‬ ‫تقسیم ارث‪ ،‬نرخهای بازده مختلف بین داراییهای‬ ‫‪81‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫منشا نابرابری در ثروت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ثروت را بهعنوان پیشفرض مقبول گرفتهاند و به این‬ ‫سمت حرکت میکنند تا نتایج عملکرد بــازار را با‬ ‫استفاده از توزیع درامد‪ ،‬از طریق سرمایهگذاریهای‬ ‫عمومی نظیر بهداشت‪ ،‬اموزش‪ ،‬زیرساختها‪ ،‬شمول‬ ‫مالی‪ ،‬پرداختهای انتقالی با طــرفــداری از فقرا و‬ ‫سیاستهای دستمزد تعدیل نمایند و اثرات تمرکز‬ ‫ثروت را از بین ببرند‪ .‬حالانکه طبق گزارش سازمان‬ ‫همکاری و توسعه اقتصادی در ســال ‪ ،2007‬افول‬ ‫سیستمهای بازتوزیعی و رفاهی بر مبنای مالیات‪،‬‬ ‫یکی از مهمترین عوامل نابرابری است‪.‬‬ ‫اما رویکرد جدید و قابلطرح که اشکاات و مسائل‬ ‫روشهای سنتی بازتوزیع درامد را نیز ندارد‪ ،‬رویکرد‬ ‫بازتوزیع ثروت (دارایی) است که بر راهکارهای رادیکال‬ ‫و بازتوزیعهای سخت متمرکز نیست‪ ،‬بلکه به دنبال‬ ‫تغییر ساختار قراردادی تبادات اقتصادی است‪ .‬تغییر‬ ‫سازوکارهای حقوق مالکیت و مکانیسمهای تسهیم‬ ‫ریسک [‪ ]2‬ازجمله موارد قابلذکر در این زمینه است‪.‬‬ ‫از منظر نظریه بازتوزیع ثروت (دارایی)‪ ،‬اگر میزان فعلی‬ ‫ً‬ ‫نابرابری ثروت‪ ،‬مفروض انگاشته شود‪ ،‬قطعا پاداشهای‬ ‫تعیینشده در بازار برای افراد‪ ،‬عادانه نخواهد بود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫متفاوت و خاقیت و نواوری ازجمله مهمترین عوامل‬ ‫ایجاد نابرابری در ثروت ذکر شدهاند‪.‬‬ ‫پژوهشهای جدید نشان میدهد هیچکدام از عوامل‬ ‫ذکرشده برای ایجاد نابرابری ثروت‪ ،‬نمیتوانند بهصورت‬ ‫کامل نابرابری ثروت را توجیه نمایند و نابرابری در ثروت‬ ‫برامده از یک عامل اساسی یعنی عایدی ثروت [‪]3‬‬ ‫است‪ .‬عایدی ثروت به معنای درامد ناشی از صرف‬ ‫مالکیت دارایی‪ ،‬حتی در شرایط وجود قیمت بهینه‬ ‫بازار است و بههیچوجه نمیتوان ان را بهوسیله افزایش‬ ‫رقابت از بین برد‪ .‬فرض نظریات اقتصادی متعارف‪،‬‬ ‫سهمبری سرمایه در حد بهرهوری نهایی ان (سهم‬ ‫سرمایه از تولید) است‪ ،‬اما باید توجه داشت که سهم‬ ‫ً‬ ‫سرمایه لزوما بهاندازه سهم ان در تولید انجامگرفته‬ ‫نیست و عامل اصلی عایدی ثــروت‪ ،‬عایدی بااتر‬ ‫از نرخ بهینه بــازار است‪ .‬این عایدی در نظریههای‬ ‫رشد و توزیع متعارف لحاظ نمیشود به این دلیل که‬ ‫افرادی که در سنت نئوکاسیک فکر میکنند‪ ،‬قائل به‬ ‫این هستند که بازارها رقابتیاند و تولید بهوسیله کار‬ ‫و سرمایه بهوسیله تابع تولید با بازده ثابت تولید شده‬ ‫است‪ .‬در این نظریات‪ ،‬عایدی جایگاهی ندارد‪ ،‬زیرا‬ ‫اقتضای این فروض عدم وجود عایدی است‪.‬‬ ‫دو عامل تعیینکننده عایدی ثروت‪« ،‬تحریف و اختال‬ ‫در سیستم مالی» و «عوامل تعیینکننده نهادی‪ ،‬نظارتی‬ ‫و حکمرانی» در بازارهای مالی هستند‪ .‬اگرچه عوامل‬ ‫نهادی‪ ،‬نظارتی و حکمرانی را میتوان بهوسیله مقررات‬ ‫گذاری از بین برد‪ ،‬اما تحریف و اختال در سیستم‬ ‫مالی ناشی از ذات و طبیعت سیستم مالی مبتنی‬ ‫بدهی (یا انتقال ریسک [‪ )]4‬است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫از منظر یظریه بازتوزیع ثروت (دارایی)‪ ،‬اگر میزان فعلن‬ ‫ً‬ ‫یابرابره ثروت‪ ،‬مفروض ایصاخته خود‪ ،‬قطعا پاداشیاه‬ ‫تعیینخده در بازار براه افراد‪ ،‬عادایه یشواید بود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫از منظر یظریه بازتوزیع ثروت (دارایی)‪ ،‬اگر میزان فعلن‬ ‫ً‬ ‫یابرابره ثروت‪ ،‬مفروض ایصاخته خود‪ ،‬قطعا پاداشیاه‬ ‫تعیینخده در بازار براه افراد‪ ،‬عادایه یشواید بود‪.‬‬ ‫نابرابری در ثروت؛ چه باید کرد؟‬ ‫اگرچه در چند دهه گذشته راهحلهای مختلفی برای‬ ‫کاهش نابرابریهای اجتماعی مورداستفاده قرارگرفته‬ ‫است اما هیچگاه از عمق نابرابری کاسته نشده است‪.‬‬ ‫انچه بهعنوان عامل اصلی و تعیینکننده نابرابری‬ ‫ثروت شناخته میشود عایدی ثروت است‪ .‬این عامل‬ ‫در حقیقت ناکامی و عدمکفایت نظریات متعارف در‬ ‫تبیین توزیع نابرابر ثروت را نیز اثبات مینماید‪.‬‬ ‫باید توجه داشت که بعضی از دایل ایجاد نابرابری‬ ‫ثروت در سطح عمیقتری بهواسطه مشکات عمیقتر‬ ‫در ساختار بروز میکنند‪ .‬این عوامل را باید «عایدی‬ ‫برامده از ذات و طبیعت سیستم» نامید‪ .‬این نوع‬ ‫عایدیها‪ ،‬با افزایش مقررات یا نظارت یا مالیاتستانی‬ ‫کاهش پیدا نمیکنند زیرا ذاتی سیستم هستند و جزء‬ ‫مبانی و پایههای این نظام اقتصادی به شمار میروند‪.‬‬ ‫این عوامل که ازجمله انها میتوان به ساختارهای‬ ‫انتقال ریسک از طریق بستههای نجات مالی اشاره‬ ‫کرد جزو لوازم ذاتی نظام مالی مبتنی بر نرخ بهرهاند و‬ ‫باعث میشوند تمرکز ثروت در جامعه دستنخورده‬ ‫باقی بماند و اثرگذاری سیاستهای بازتوزیع درامد‬ ‫بر کاهش نابرابری ثروت بسیار کاهش یابد‪ .‬ازاینروی‬ ‫بــازارهــای مالی اســامــی بــر مبنای ســازوکــار تسهیم‬ ‫ریسک و از کانالهای مختلفی به کاهش نابرابری‬ ‫ثروت کمک میکند‪.‬‬ ‫یکی از مهمترین اثــرات مکانیسم تسهیم ریسک‪،‬‬ ‫نقش ان در کاهش شرایط همراه چرخه نظام مالی‬ ‫است‪ .‬از منظر تئوریک انتظار از نظام مالی این است‬ ‫که در جهت کاهش شوکهای ناشی از نوسانات‬ ‫چرخههای اقتصادی حرکت کند؛ اما انچه مشاهده‬ ‫میشود این است که همراه چرخه بودن‪ ،‬ذاتی و رویه‬ ‫متعارف نظام مالی شده است که به دلیل همراهی‬ ‫رشد اعتباری با رونق یا رکورد فعالیتهای اقتصادی‬ ‫و همچنین شوکهای انتظاری و نقدینگی به سیستم‬ ‫بانکی اســت‪ .‬در تضاد با سیستم مبتنی بر بدهی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫نظام مالی مبتنی بر تسهیم ریسک عما نظام مالی را‬ ‫وارد روند ضد چرخه مینماید که در ان بازده وابسته‬ ‫به تحقق احتمالی است‪ .‬به بیان ساده میتوان گفت‬ ‫که نظام مالی اسامی که مبتنی بر تسهیم ریسک عمل‬ ‫میکند با ایجاد جریانات ضد چرخههای اقتصادی‬ ‫رکود و رونق‪ ،‬مانع عمیق شدن رکود اقتصادی شده و‬ ‫شرایط را برای رونق تولید فراهم میسازد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mostafavisani@gmail.com‬‬ ‫‪]1]. World inequality lab‬‬ ‫‪]2]. Risk sharing‬‬ ‫‪]3]. Wealth residual‬‬ ‫‪]4]. Risk transfer‬‬ ‫‪82‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫محسن باقری‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪83‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مسیر بازسازه یهادیاه بومن مسدود ییست‪ ،‬مشروط‬ ‫به ایکه بپذیریم مدرن از یوع خودمان خویم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫َ‬ ‫لزور‪ :‬دوگانه‬ ‫تقلید و تجربه‬ ‫صبح زود یک روز تابستانی به همراه چند تن از دوستان‪،‬‬ ‫بازدید یکی از روستاهای منطقه فیروزکوه‬ ‫از دانشگاه برای‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫به نام لزور حرکت کردیم‪ .‬شنیده بودم که برای برداشت‬ ‫محصوات گیاهان دارویی و صنعتی برخی افراد به‬ ‫این منطقه گسیل شدهاند‪ .‬تصمیم داشتیم یکبار‬ ‫از نزدیک این فرایند را نظارهگر باشیم‪ .‬قرارومدارها را‬ ‫با اقا رضا که یکی از افراد برداشتکننده از مراتع این‬ ‫روستاست گذاشته بودیم‪ .‬خودش اهل اینجا نیست‬ ‫و بــرای کــار برداشت به همراه خــانــوادهاش در طول‬ ‫تابستان در اینجا مستقر شدهاند‪ .‬تا داخل روستا با‬ ‫ماشین خــودمــان امــدیــم؛ امــا بــرای حرکت در مسیر‬ ‫کوهستانی ناچار شدیم که با نیسان اقا رضا حرکت‬ ‫کنیم‪ .‬در مسیر از دیدن طبیعت بکر خدادادی لذت‬ ‫بردیم‪ .‬تا پایین دامنه کوه با ماشین امدیم و باید قسمتی‬ ‫از مسیر را پیاده باا میرفتیم‪ .‬به همه گفته بودم که‬ ‫کفش مناسب همراه داشته باشند؛ اما خودم ناچار‬ ‫با کفش بندی امده بودم! اقا رضا در مسیر باا رفتن‬ ‫برخی گونههای گیاهی مثل باریجه‪ ،‬کتیرا و اویشن را‬ ‫از نزدیک معرفی کرد‪.‬‬ ‫چادرهای محل استقرار کارگران اقا رضا از دور پیدا بود‪.‬‬ ‫افرادی که بهعنوان کارگر‪ ،‬در قراردادی با برداشتکننده‬ ‫اصلی‪ ،‬به اینجا امده بودند همگی اهل افغانستان‬ ‫هستند که بهصورت خانوادگی برای برداشت به این‬ ‫منطقه امدهاند‪ .‬هیچکدام از افراد حاضر برای برداشت‪،‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫برداشت بیرویه!‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫به دلیل وجود دام مازاد در مراتع و تخریب برخی از‬ ‫این عرصهها‪ ،‬محدودیتهایی از سوی سازمانهای‬ ‫باادستی بر نحوه بهرهبرداری مراتع اعمال شده است‪ .‬در‬ ‫دوگان محدودی که بر ذهنیت برخی از دستاندرکاران‬ ‫غالب شده است‪ ،‬برای حفاظت و احیای ان باید‬ ‫محدودیتهای جدی بر بهرهبرداری از مراتع وضع کرد‪.‬‬ ‫اما اهالی روستای لزور که وارث این منطقه بودهاند‪ ،‬با‬ ‫استفاده از دانش بومی خودشان نحوهای از دامداری‬ ‫پایدار را در مراتع سامان دادهاند‪ .‬انها توانستهاند با‬ ‫برنامهریزی مشارکتی نهتنها دامداری را توسعه داده‬ ‫بلکه پوشش گیاهی را ارتقا دهند و نوعی از همیاری‬ ‫بومی و پایدار را برای مسئله خاص خود ایجاد کنند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا دامهای محدود خود را در قالب یک گله بزرگ‬ ‫تجمیع کردهاند و کار چرای دام هرروز یا هر هفته توسط‬ ‫یک نفر انجام میشود [‪ .]1‬از طرف دیگر با بهینهسازی‬ ‫که حاصل تجربه و دانش بومی است‪ ،‬در هر بازه زمانی‬ ‫چرای دام را محدود به منطقه خاصی کردهاند و از‬ ‫فرسایش مرتع جلوگیری به عملاوردهاند‪ .‬این شیوههای‬ ‫ساده و کارامد که حاصل تجربه درازمدت است باعث‬ ‫پویایی منطقه میشود؛ بنابراین بهرهبرداری در قالب‬ ‫نه برداشتکننده اصلی و نه کارگران‪ ،‬از اهالی این‬ ‫روستا نیستند و مجبورند که در بــازه سهچهارماهه‬ ‫بهدوراز خانوادههای خود برای برداشت در این منطقه‬ ‫بمانند‪ .‬انها در کار تخصصی خود حرفهای شدهاند!‬ ‫این مراتع در مزایدهای که اقا رضا برنده شده است در‬ ‫اختیار وی قرار گرفته است و تنها فرصت دارند در طول‬ ‫تابستان و قبل از سرد شدن هوا حداکثر استحصال را‬ ‫برای خود داشته باشند‪ .‬به خاطر همین حتی یک روز‬ ‫را هم از دست نمیدهند‪ .‬کارگران بهصورت روزمزدی‬ ‫حقوحقوق خود! را دریافت میکنند و کاری به این‬ ‫ندارند که چقدر و چگونه باید برداشت کنند‪ .‬این تیم‬ ‫شیوه بهرهبرداری پایدار در مرتع را یاد نگرفتهاند‪ .‬نه در‬ ‫این سرزمین بزرگ شدهاند؛ نه خود را وارث این سرزمین‬ ‫میدانند و نه کم یا زیاد برداشت کردن منفعت مازادی‬ ‫برایشان به همراه خواهد داشت‪.‬‬ ‫بهرهبرداری بومی‬ ‫همه ظرفیت لزور محدود به گیاهان دارویی نیست؛‬ ‫بلکه در انجا کسبوکارهای دیگری مانند پرورش‬ ‫دام نیز که وابسته به مراتع روستایی است وجود دارد‪.‬‬ ‫‪84‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫چرای دام بهصورت بهینه و کارامد ادامه یافته و از سوی‬ ‫دیگر پوشش گیاهی مراتع نیز احیا شده است‪ .‬نظام‬ ‫بهرهبرداری و احیا بهصورت بومی و مردمی با کمترین‬ ‫هزینه و با بیشترین کارایی بدون وابستگی به هیچ نهاد‬ ‫دولتی صورت میگیرد‪ .‬درحالیکه در بهرهبرداری در‬ ‫شیوه قبلی که در قالب مزایده و با نظارت دستگاههای‬ ‫دولتی صورت میگیرد؛ از یکسو ذیحقان که شامل‬ ‫اهالی روستا و کارگران برداشتکننده هستند از حق‬ ‫اصلی خود برخوردار نمیشوند و از سوی دیگر دولت‬ ‫هزینه زیادی برای نظارت بر شیوه بهرهبرداری صرف‬ ‫میکند امــا بــاز تخریب در گیاهان منطقه صورت‬ ‫میگیرد‪ .‬گذشته از ان احیای مراتع نیز سامانی ندارد‬ ‫و دستخوش تغییرات فراوان است‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫است‪ .‬انها تنها با الهامات دینی و ارزشی فضای کلی‬ ‫نظامها و قواعد را شکل میدادهاند‪ .‬برای یک همیاری‬ ‫مشخص‪ ،‬بهعنوانمثال طراحی نظام ابیاری در یزد و‬ ‫اصفهان یا کوچ عشایر در فارس‪ ،‬دهها و شاید صدها‬ ‫قاعده انباشته میشده است‪ .‬حالانکه با مداخات‬ ‫نابخردانه‪ ،‬نظامها و قواعد اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و‬ ‫اقلیمی که حاصل صدها سال انباشت فرهنگی است‬ ‫به ناگاه از بین میرود [‪.]2‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ای ــال ــن ب ــوم ــن ی ــر مــن ـط ـقــه ب ــا ت ــوج ــه به‬ ‫خردهیظامیاه اجتماعن‪ ،‬اقلیمن و اقتگاده‬ ‫که با ان روبرو یستند بهتدریج یاد منگیرید‬ ‫چصویه با محیط خود دستوپنجه یرم کنند؛‬ ‫بهگویهاه که تعرضن به طبیعت الهن وارد‬ ‫یشود و از سوه دیصر بتوایند معیشت و زیدگن‬ ‫خود را سامان دیند‪.‬‬ ‫ما بهعنوان روایتگر خطمشی‬ ‫سازگاری نهادی؛ از درون یا از بیرون؟‬ ‫اهالی بومی هر منطقه با توجه به خردهنظامهای اجتماعی‪،‬‬ ‫اقلیمی و اقتصادی که با ان روبرو هستند بهتدریج یاد‬ ‫میگیرند چگونه با محیط خود دستوپنجه نرم کنند؛‬ ‫بهگونهای که تعرضی به طبیعت الهی وارد نشود و از سوی‬ ‫دیگر بتوانند معیشت و زندگی خود را سامان دهند‪.‬‬ ‫انها در طول سالیان دراز و تجربیاتی که اندوختهاند‬ ‫بهتدریج و با اهستگی قواعد خود را شکل میدهند‪.‬‬ ‫کسی بیرون از حریم خصوصی انها مداخلهای برای‬ ‫شکل دادن به نوع قواعد و سبک زندگی انها نداشته‬ ‫‪85‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫این نظامها زمانی از بین رفت که با فرایند مدرن شدن‬ ‫کسانی سعی داشتند از بیرون و با الگوگیری از الگوهای‬ ‫غیربومی مربوط به شرق و غرب‪ ،‬نظام و قواعدی را که‬ ‫تناسبی بافرهنگ و بوم ما نداشت بر ما تحمیل کنند‪.‬‬ ‫در کشور ما در ابتدای قرن ‪ 14‬شمسی در زمان پهلوی‬ ‫اول و با شکلگرفتن تدریجی ساختارهای دولت مدرن‪،‬‬ ‫حاکمیت دولتی گسترده شد و خردهنظامهای اجتماعی‬ ‫و اقتصادی نهادهای بومی از حیز انتفاع ساقط شد‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال سیاست یکجانشین کردن عشایر توسط‬ ‫پهلوی اول یا از بین بردن نظام اربابرعیتی با انجام‬ ‫اصاحات ارضی توسط پهلوی دوم ازجمله مداخات‬ ‫ناعادانهای بوده که انباشتههای نهادی را از بین برده‬ ‫است [‪ .]3‬البته ورود فناوریهای جدید در این مسیر‬ ‫بیتاثیر نبوده است اما بدون شک درصورتیکه این‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اکنون ییز مسیر بازسازه یهادیاه بومن‬ ‫مـســدود ییست‪ .‬ز یــرا عنگر اصلن کــه در‬ ‫میان پیچیدگنیاه اجتماعن‪ ،‬اقتگاده‬ ‫و بومن مناسبات و قواعد و یحوه تعامات‬ ‫را خکل مندید‪ ،‬ایسان است‪.‬‬ ‫▪ توجه دادن به دانش بومی و جلوگیری از وابستگی‬ ‫و دلدادگی به غرب یا هر مرکزیت دیگر‪ :‬به این‬ ‫معنا که وابسته به الگوهای دانشی و نگرشی که‬ ‫از بیرون به انها سرایت میکند نباشند و متوجه‬ ‫به انباشتههای دانش ضمنی و تجربیات بومی‬ ‫خود باشند‪.‬‬ ‫▪ اموزش سازوکارهای ایجاد انواع همیاری و تعامل‬ ‫برای حل مسائل‪ :‬انواعی از مدلهای مشارکت‬ ‫و همیاری در سابقه تمدنی ما وجود داشته که‬ ‫بسیاری از انها مضمحل شده است‪ .‬کمک به‬ ‫جوامع بومی برای شکلگیری انواع این همیاریها‬ ‫متناسب با اقتضائات اجتماعی و اقتصادی‬ ‫کنونی از اهمیت زیادی برخوردار است‪.‬‬ ‫▪ شکلگیری تصمیمات جمعی و همدانه‪ :‬تاش‬ ‫شود که تصمیمات برای این جوامع محلی نه‬ ‫بهصورت یکجانبه بلکه با مشارکت و حضور‬ ‫ذینفعان بومی و محلی صورت پذیرد‪.‬‬ ‫نهادها مورد مداخله و تجاوز قرار نمیگرفتند‪ ،‬امکان‬ ‫بازتولید مطابق با شرایط جدید را داشتند‪ .‬اکنون نیز‬ ‫مسیر بازسازی نهادهای بومی مسدود نیست‪ .‬زیرا‬ ‫عنصر اصلی که در میان پیچیدگیهای اجتماعی‪،‬‬ ‫اقتصادی و بومی مناسبات و قواعد و نحوه تعامات‬ ‫را شکل میدهد‪ ،‬انسان اســت‪ .‬به قول مرحوم فرور‬ ‫«ما مخالف مدرن شدن نیستیم؛ ولی مدرن از نوع‬ ‫خودمان شویم‪ .‬ازانچه دار یــم بسازیم و باا بیاییم‪.‬‬ ‫اقتصاد مقاومتی را با ارتقای اقتصادی که در مردم‬ ‫بومی هست محقق کنیم» [‪.]4‬‬ ‫حال سوالی که مطرح است این است که وظیفه ما‬ ‫بهعنوان کسی که به مطالعه قواعد مربوط به زندگی‬ ‫اهالی بومی و روستایی میپردازد چیست؟ نوع اثرگذاری‬ ‫ما به چه نحوی میتواند باشد؟ طبیعی است که ما‬ ‫بهعنوان یک خطمشیگذار که از بطن زندگی و جزئیات‬ ‫احوال اهالی هر منطقه ا گاهی نداریم‪ ،‬نمیتوانیم قواعد‬ ‫خرد مربوط به انها را شکل دهیم‪ .‬انچه ازم است این‬ ‫است که زمینههای نهادی را برای رشد انها از درون‬ ‫فراهم کنیم و انها را به حال خودشان واگذار کنیم‪.‬‬ ‫این زمینههای نهادی چیست‪:‬‬ ‫▪ حقوق مالکیت‪ :‬یعنی اختیارات حقوقی و قانونی‬ ‫به نحوی به انها واگذار شود که خود را صاحبکار‬ ‫دانسته و برای خود امنیت پایداری را جهت توسعه‬ ‫کسبوکارها و بوم مربوط به خود متصور شوند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mbagherinasr@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬اریجانی‪ ،‬مریم؛ قربانی‪ ،‬مهدی؛ رحمانی‪ ،‬الهام (‪ .)1392‬تحلیل شبکه‬ ‫ذینفعان محلی و کنشگران کلیدی در مدیریت مشارکتی سرزمین‪ :‬مطالعه‬ ‫بهرهبرداران روستای لزور‪ ،‬پژوهشهای دانش زمین‪ ،‬شماره ‪13‬‬ ‫[‪ .]2‬فرهادی‪ ،‬مرتضی (‪ .)1373‬فرهنگ یاریگری در ایران (درامدی بر مردمشناسی‬ ‫و جامعهشناسی تعاون‪ ،‬جلد اول)‪ ،‬مرکز نشر دانشگاهی‬ ‫[‪ .]3‬پوربختیار‪ ،‬غفار (‪ .)138۶‬رضاشاه و طرح اسکان اجباری عشایر بختیاری‬ ‫(پژوهشی مبتنی بر اسناد)‪ ،‬نشریه مسکویه‪ ،‬شماره ‪8‬‬ ‫[‪ .]۴‬مستند درخت مشکات‪ :‬زندگی مرحوم تقی فرور‪.‬‬ ‫‪86‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرتضی تیموریان‬ ‫پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ـدم نان‪،‬‬ ‫گنـ ـ ـ ِ‬ ‫رقم انقاب‪1398 ،‬‬ ‫پس از پیروزی انقاب اسامی در سال ‪ 1357‬سرنوشتی‬ ‫متفاوت پیش روی مردم ایران قرار گرفت‪ .‬اوضاع مردم‬ ‫تغییر کرد‪ ،‬اگرچه عدهای نهچندان زیاد و کوتهبین هنوز‬ ‫از گــنــدم ی ــاد گرفتیم اگ ــر ظــرفـیــتیــاه کــش ــاورزه زیــر‬ ‫مشغولیتیاه سیاسن و اداره مسئولین ریا یشود‪،‬‬ ‫دست اجایب از کشور بریده منخود‬ ‫‪87‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫گندم انقاب‬ ‫روایت مختصر‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ـام جدید‪ ،‬رایجترین برنامهی موسسات‬ ‫معرفی ارق ـ ِ‬ ‫«گندم‬ ‫تحقیقاتی در وزارت جهاد کشاورزی است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫«گندم نان‪ ،‬رقم کاوه‪،»1359 ،‬‬ ‫نان‪ ،‬رقم ازادی‪،»1358 ،‬‬ ‫ِ‬ ‫«گندم نان‪ ،‬رقم رسول‪،‬‬ ‫«گندم نان‪ ،‬رقم قدس‪،»1368 ،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«گندم نان‪ ،‬رقم خلیل‪ »1395 ،‬نمونههایی‬ ‫و‬ ‫‪»1371‬‬ ‫ِ‬ ‫از ارقام معرفیشده توسط موسسه تحقیقات اصاح‬ ‫و تهیه نهال و بذر است‪ .‬همانگونه که ارقام جدید‬ ‫میراث ژنتیکی نسلهای‬ ‫ضمن تغییرات هدفمند‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫«گندم نان‪ ،‬رقم انقاب‪،‬‬ ‫سابق خود را حفظ میکنند؛‬ ‫ِ‬ ‫‪ »1398‬نیز در عین تـحــوات‪ ،‬یادگیریها و بــهروز‬ ‫شدنها‪ ،‬چهل سال تجربه گوهربار با خود حمل میکند‪.‬‬ ‫درساموزی از سرگذشت پرمغز‪ ،‬پردرد و پر از موفقیت‬ ‫معنادار سیاستهای دولتی در زمینه‬ ‫و شکستهای‬ ‫ِ‬ ‫محصول اساسی گندم‪ ،‬دستمایهای گرانسنگ‬ ‫برای اینده سیاستگذاری در حوزه کشاورزی است‪.‬‬ ‫بهاینترتیب نوشتار حاضر با برداشتی استعاری از‬ ‫شیوه نامگذاری و مفهومی که در معرفی ارقام جدید‬ ‫نهفته است‪ ،‬تاش میکند دالتهای برامده از تجربه‬ ‫ً‬ ‫گندم را برای اینده کشاورزی کشور‪ ،‬مخصوصا در گام‬ ‫دوم انقاب اسامی ارائه دهد‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سراغاز‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫کشاورزان به مباحثه سشنان‬ ‫َ‬ ‫امام ی ِنشستند‪ ،‬بلکه بلند خدید و‬ ‫کمر بستند و «در ان چیزیایی که‬ ‫غذاه ملت» بود‪« ،‬به کشاورزه‬ ‫خودخان ادامه» دادید‪.‬‬ ‫ّاما گندم پا بهپای انقاب اوج گرفت و افت و خیزش‬ ‫ُ‬ ‫نی‬ ‫را هم با خود باا کشید‪ .‬نقطه تولید ‪ 15.8‬میلیون ت ِ‬ ‫گندم در سال ‪ ،1386‬تنها یک رکوردشکنی نبود؛ یک‬ ‫قله افتخار و نشانهای از ظرفیت کشور بود که هرچه‬ ‫گندم طاغوت پهلوی نمیرسد؛‬ ‫هم ًفرود بیاید به قهقرای ِ‬ ‫واقعا یک افتخار بود که نه یک سال‪ ،‬چهل سال مداوم‬ ‫نان انقاب با خود به ارمغان اورده است و‬ ‫است‬ ‫گندم ِ‬ ‫ِ‬ ‫قد تفکر «ما نمیتوانیم»‬ ‫هرگز زیر فشار و هجمهی تمام ِ‬ ‫خم نشده و نمیشود‪.‬‬ ‫گندم انقاب‪ ،‬تاشهای‬ ‫ساله‬ ‫چهل‬ ‫پشت پرده مسیر‬ ‫ِ‬ ‫نان انقاب را خوردهاند‪27 .‬‬ ‫کسانی بوده است که ِ‬ ‫خرداد ‪ 1358‬فرمان تاسیس جهاد سازندگی صادر‬ ‫شد‪ .‬جهاد در گیرودار جنگ تحمیلی درگیر شد؛ ّاما‬ ‫بستر زندگی‬ ‫توجه به کشاورزی بهعنوان‬ ‫ِ‬ ‫محور توسعه و ِ‬ ‫ً‬ ‫ّ‬ ‫مردم ـ مخصوصا در مناطق روستایی ـ دغدغه جد ِی‬ ‫دردمندان انقاب اسامی را بیشتر به خود جلب کرد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫اقتصادی دشمن نیز همراهی‬ ‫در این هنگامه‪ ،‬فشارهای‬ ‫ِ‬ ‫کرد و تلنگری برای بیدار شدن و ایستادن بر پای خود‬ ‫برای تامین مایحتاج مردم کشور به مسئولین جهاد‬ ‫سازندگی زد‪ .‬طرح سنابل ‪ 1‬و ‪ 2‬گندم دیم‪ ،‬در سال‬ ‫‪ 1363‬از سوی جهاد سازندگی در ‪ 9‬استان دیمخیز کشور‬ ‫جهش ازم در امر تولید‬ ‫«ایجاد سرعت و‬ ‫کلید خورد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫گندم دیم از طریق استفاده از استعدادهای طبیعی و‬ ‫نیروی انسانی مومن و متعهد و امکانات مردمی جهت‬ ‫رسیدن به خودکفایی و ایجاد ّ‬ ‫تحرک و اموزش ازم برای‬ ‫هم ناراحتاند و غصهی خشخاش روی نانشان‪،‬‬ ‫َ‬ ‫هرماری توی جامشان و مکانهای عیش و نوششان‬ ‫ز ِ‬ ‫را میخورند‪ .‬اوضاع اجتماعی اینها تغییر کرد ولی‬ ‫مهمتر ان است که سرنوشت بیش از سیوپنج میلیون‬ ‫انسان بر روی‬ ‫ایرانی‪ ،‬بلکه اوضاع بیش از سه میلیارد‬ ‫ِ‬ ‫کره زمین و نسلهای اینده انها تغییر کرد‪ .‬اری در‬ ‫میان سروصداهای قدرتهای غرب و شرق‪ ،‬نعرهای‬ ‫از ایران بلند شد و دنیای استعمار و استکبار را به لرزه‬ ‫دراورد‪ .‬بهمن ‪ ،1357‬شروع یک مسیر روشن برای مردم‬ ‫ایران بود‪ .‬شاه رفت و امام ماند‪ .‬امریکا رفت و مردم‬ ‫بر پای خود ایستادند‪ .‬گندم بود‪ ،‬نان بود‪ ،‬خشخاش‬ ‫دست نیاز به خارج‬ ‫نبود‪ .‬زمین بود‪ ،‬اب بود‪ ،‬مرد بود‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫دراز نبود‪ .‬جنگ بود‪ ،‬محاصره اقتصادی بود‪ ،‬جهاد‬ ‫ّ‬ ‫بود‪ ،‬ذلت نبود‪ .‬همین روزها امام خمینی؟ فرمودند‪:‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫«اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما میتوانیم‬ ‫در کشاورزی بهجایی برسیم که صادر کنیم و وابسته‬ ‫به غیر نباشیم‪ ،‬بلکه دیگران به ما محتاج باشند‪،‬‬ ‫میتوانند»‪]1[ .‬‬ ‫َ‬ ‫کشاورزان به مباحثه سخنان امام ن ِنشستند‪ ،‬بلکه بلند‬ ‫شدند و کمر بستند و «در ان چیزهایی که غذای ملت»‬ ‫بود‪« ،‬به کشاورزی خودشان ادامــه» دادنــد‪ .‬داستان‬ ‫نمیخوانید‪ ،‬یک راستان چهلساله مقابل شماست‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫سال ‪ 3.7 ،1357‬میلیون تن گندم در کشور تولیدشده‬ ‫ُ‬ ‫بود‪ّ ،‬اما در سال ‪ 1358‬با یک جهش یکمیلیون تنی‬ ‫ُ‬ ‫تولید گندم به ‪ 4.5‬میلیون تن رسید‪ .‬افتوخیز داشت‪،‬‬ ‫‪88‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ایجاد اتکاء به نفس در بین کشاورزان» را طرح سنابل ‪1‬‬ ‫و «رسیدن به حد مطلوب و ترویج تغییر روش تکنیک‬ ‫کشت دیم و ایجاد سرعت و شتاب در زمینه افزایش‬ ‫تولید گندم در واحد سطح و جلبتوجه و عاقهمندی‬ ‫کــشــاورزان در جهت حفظ و تقویت سرمایهگذاری‬ ‫ازم برای بهرهور ساختن اراضی دیم و افزایش درامد‬ ‫روستائیان» را طرح سنابل ‪ 2‬دنبال میکرد‪ .‬طرح سنابل‬ ‫با بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی و تاشهای بدون‬ ‫چشمداشت‪ ،‬نقشی قابلتوجه در افزایش سطح تولید‬ ‫ُ‬ ‫گندم انقاب به باای ‪ 7‬میلیون تن داشت‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫‪ 21‬شهریور ‪ ،1368‬مجلس شــورای اسامی «قانون‬ ‫تضمین خرید محصوات اساسی کشاورزی» را تصویب‬ ‫ِ‬ ‫خرید تضمینی دغدغه بازاررسانی محصول را‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫از ذهن گندمکاران کمرنگ و کمرنگتر کرد‪ ،‬بهعاوه‬ ‫اینکه در بسیاری از اوقات با اعام قیمت مناسب‬ ‫زمینه حمایت مالی از کشاورزان را فراهم میکند‪.‬‬ ‫‪89‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بهاینترتیب کشاورزانی که بهطور بین نسلی با کشت‬ ‫گندم و نگهداری و پرورش ان اشنا هستند و تامین‬ ‫نان مــردم را به فال نیک میگیرند‪ ،‬با رغبتی بیشتر‬ ‫مایل به گندمکاری میشوند‪ .‬البته سیاستهای‬ ‫دولت از سوی دیگر بام افتادهاند و بیشازاندازه گندم‬ ‫را به این خوشخدمتی وابسته کردهاند‪ ،‬به صورتی که‬ ‫اگر امروز خدشهای به خرید تضمینی وارد شود‪ ،‬رنگ‬ ‫سفره مردم تغییر میکند‪ .‬در سال ‪ 1368‬اتفاقی دیگر‬ ‫گندم انقاب را تحت تاثیر قرار داد؛ پیرو تصویب‬ ‫نیز‬ ‫ِ‬ ‫برنامه پنجساله اول در این سال و برای حرکت به سمت‬ ‫افق برنامه (افزایش ‪ 3‬میلیون تنی تولید و ‪ 2‬میلیون تنی‬ ‫عملکرد گندم)‪ ،‬طرح محوری گندم از سوی وزارت‬ ‫گندم‬ ‫کشاورزی وقت کلید خورد‪ .‬اینبار سطح تولید‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫انقاب‪ ،‬از ‪ 10 ،8‬و ‪ 11‬میلیون تن عبور کرد و جای پای‬ ‫خود را محکم کرد‪ ،‬بهگونهای که شرایط نامساعد اب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ـاه ارم ــان و‬ ‫ـدم ای ـقــاب‪ ،‬پ ـ ِ‬ ‫گ ـنـ ِ‬ ‫خ ـعــاریــاه ای ـقــاب ایـسـتــاده‬ ‫اس ــت؛ یــم پیشروه خــود را‬ ‫منبیند‪ ،‬یم فاصله تا افق را‬ ‫ً‬ ‫عمیقا منچشد؛ یمنایستد‪،‬‬ ‫ایستاده بهپیش منتازد‪.‬‬ ‫«من امروز بر ان سه نکتهای که به ایشان عرض کردم‪،‬‬ ‫مسئله کشاورزی را اضافه میکنم؛ همان چیزی که‬ ‫ّ‬ ‫اقای ّ‬ ‫حجتی در اینجا قولش را به من دادند و من توقع‬ ‫داشتم که ایشان در مجلس هم ان را بگویند ‪ -‬که‬ ‫متاسفانه نگفتند ‪ -‬و ان این است که ما در مواد اصلی‬ ‫ً‬ ‫غذایی کشور‪ ،‬یعنی گندم و برنج و احتماا روغن‪،‬‬ ‫خودکفا شویم‪ .‬ایشان به من قرص و محکم گفتند‬ ‫که میتوانیم خودکفا شویم؛ اما هرچه گوش تیز کردم‬ ‫ببینم ایشان در مجلس کلمه «خودکفایی» را میاورند‪،‬‬ ‫دیــدم نــه! ایشان گفتند ما میتوانیم اینها را پیش‬ ‫ببریم‪ .‬پیش بردن کجا‪ ،‬خودکفایی کجا؟! البته این‬ ‫اقای ّ‬ ‫حجتیای که من شناختهام‪ ،‬میتواند این کار را‬ ‫بکند‪ .‬اان کشور برای این کار اماده است‪ .‬ایشان باید‬ ‫ّ‬ ‫همت کند و انشاءاه سازمان مدیریت و برنامهریزی‬ ‫ً‬ ‫به ایشان کمک کند و اقای رئیسجمهور هم حتما‬ ‫کمک خواهد کرد؛ من هم با همه وجود کمک خواهم‬ ‫کرد‪ .‬این کار جزو کارهای اساسی است که اگر صورت‬ ‫گیرد‪ ،‬دیگر ان دغدغهای که اقای رئیسجمهوری در‬ ‫خوابی دو‬ ‫مجلس اسم اوردند و ان کمخوابی و یا بی‬ ‫ِ‬ ‫سه شبه ایشان و اقای شریعتمدار پیش نخواهد امد‪.‬‬ ‫حجازی ما هم در ان دغدغه شریک بودند‪،‬‬ ‫البته اقای‬ ‫ِ‬ ‫ً‬ ‫فقط به بنده نگفته بودند‪ .‬البته نه اینکه مثا تا ده روز‬ ‫روز ّاول نگفتند؛ اما بعد که‬ ‫نگفتند؛ نه‪ ،‬همان دو سه ِ‬ ‫قدری مشکل برطرف شد‪ ،‬این قضیه را به ما گفتند‪.‬‬ ‫و هوایی سال زراعی ‪ 77-78‬نیز نتوانست ان را به زیر‬ ‫‪ 8‬میلیون تن بکشاند‪.‬‬ ‫پای ارمان و شعارهای انقاب ایستاده‬ ‫گندم انقاب‪ِ ،‬‬ ‫ِ‬ ‫است؛ هم پیشروی خود را میبیند‪ ،‬هم فاصله تا افق را‬ ‫ً‬ ‫عمیقا میچشد؛ نمیایستد‪ ،‬ایستاده بهپیش میتازد‪.‬‬ ‫افت سطح تولید گندم کشور به ‪ 8‬میلیون تن در سال‬ ‫ِ‬ ‫‪ 1379‬هرگز پایان کار گندم انقاب نبود‪ .‬در این سال‬ ‫وزارت جهاد سازندگی‪ ،‬که ‪ 15‬سال از اداری شدنش‬ ‫میگذرد‪ ،‬در وزارت کشاورزی ادغام میشود و درنتیجه‬ ‫وزارت جهاد کشاورزی متولد میشود‪ .‬محمود حجتی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫از اعضای حــزب مشارکت وقــت و طبیعتا از افــراد‬ ‫ذینفوذ کابینه‪ ،‬وزارت راه و ترابری را تحویل میدهد‬ ‫و پرچم جهاد کشاورزی کشور را به دست میگیرد‪.‬‬ ‫شروع کار وزارتخانه در شرایطی است که سیاستهای‬ ‫کلی برنامه سوم نیز یک سال پیش (‪ )1378‬اباغشده‬ ‫است و «فراهم ساختن امنیت غذایی و خودکفایی‬ ‫در کااهای اساسی‪ ،‬بهوسیلهی افزایش تولید داخلی‬ ‫بهویژه در زمینهی کشاورزی» را مطالبه کرده است‪.‬‬ ‫حجتی که گلیم خودش را از اب و روغـ ِـن ادغــام دو‬ ‫وزارتخانه کشیده بود‪ ،‬در دولت بعدی نیز از مجلس‬ ‫رای اعتماد گرفت و جایگاه خود را برای خدمت به‬ ‫کشاورزان محکمتر کرد‪ .‬مطالبات خودکفایی پیش‬ ‫روی وزارتخانه تازه تاسیس بود‪ .‬مقام معظم رهبری؟‬ ‫در دیدار اعضای هیئت دولت فرمودند‪:‬‬ ‫‪90‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بکنید‪ .‬ایشان گفت ما این کار را میکنیم‪ .‬من برای‬ ‫اینکه این قضیه تثبیت شود‪ ،‬دریکی دو جلسهی‬ ‫سخنرانی عمومی این مطلب را از قول ایشان نقل کردم؛‬ ‫اما حقیقت قضیه را بگویم‪ :‬باورم نمیشد که اینها در‬ ‫ظرف سه سال بتوانند این کار را بکنند‪ .‬البته خدای‬ ‫متعال هم کمک کرد؛ بارندگی هم شد؛ اما اینها هم‬ ‫همت کردند و شد‪ .‬این ازانجاهایی است که شما از‬ ‫ان چیزی که تصور میشد‪ ،‬جلوترید»‪]3[ .‬‬ ‫ما باید مشکل گندم را از دوش وزارت بازرگانی برداریم‬ ‫و روی دوش کشاورز خودمان و وزارت جهاد کشاورزی‬ ‫بگذاریم»‪]2[ .‬‬ ‫گندم در سال ‪ 1383‬متوقف نشد‪ .‬افزایش سطح تولید‬ ‫از ‪ 14‬میلیون تن هم گذشت و در سال ‪ 1386‬به حدود‬ ‫‪ 16‬میلیون تن رسید‪ .‬بااینکه هجمه تفکر «ما نمیتوانیم»‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫متوقف نشد و هرروز و هرجایی با ِعده و ُعدهای که‬ ‫برای خود دستوپا کرده است به کشاورزی کشور فشار‬ ‫میاورد‪ّ ،‬اما گندم انقاب تنومند شده است و بهراحتی‬ ‫سر خم نمیکند‪ .‬گندم که در سال ‪ 1387‬زمستانی‬ ‫سرد و بهاری کم بارش را پشت سر گذاشته بود‪ ،‬افتی‬ ‫طبیعی در سطح تولید داشت‪ 7 .‬میلیون تن تولید در‬ ‫ً‬ ‫«حقیقتا مسئلهی خودکفایی گندم‪ ،‬بااتر از ایدهال‬ ‫اســت‪ .‬من یــادم است که در دو‪ ،‬سه سال قبل و در‬ ‫جلسهای به ایشان گفتم که شما کشور را به خودکفایی‬ ‫گندم برسانید‪ .‬ایشان گفت از ما بخواهند‪ ،‬تا ما بکنیم‪.‬‬ ‫من گفتم من اان دارم از شما میخواهم؛ این کار را‬ ‫‪91‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫وزیر تشکیاتی جدید به نام دفتر طرح گندم ایجاد کرد‬ ‫و مسئولیت ان را به محمدرضا اسکندری سپرد و عزم‬ ‫خود را برای خودکفایی در گندم اعام کرد‪ .‬عملکرد‬ ‫مجموعه وزارتخانه و دفتر طرح گندم در ابتدای دهه‬ ‫هشتاد سخن بسیار دارد که در این نوشتار مختصر‬ ‫نمیگنجد‪ .‬بههرحال‪ ،‬گندم انقاب پلهپله خود را‬ ‫باا کشید؛ ‪ 13 ،12 ،9 ،8‬و ‪ 14‬میلیون تن گندمی که‬ ‫کمر زمزمههای «ما‬ ‫در سال ‪ 1383‬در کشور تولید شد‪ِ ،‬‬ ‫نمیتوانیم» را در کشور خم کرد‪ .‬اقا فرمودند‪:‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫گندم ایقاب و یاین که چهل سال ملت ایران و امت اسام‬ ‫ِ‬ ‫از این گندم خورده است‪ ،‬مایه ختاب جوایان براه احیاه‬ ‫کشاورزه بهعنوان بستر زیدگن ارام و سالم و محور اقتگاده‬ ‫مقاوم‪ ،‬مستقل و عزیز را فرایم کرده است‪.‬‬ ‫این سال کمتر از نصف تولید در سال ماقبلش بود‪ّ ،‬اما‬ ‫ً‬ ‫همین هم تقریبا دو برابر تولید گندم پیش از انقاب‬ ‫اسامی بود‪ .‬گندم در سال ‪ 1388‬به مسیر خود بازگشت‬ ‫و موفقیت پله اول خود در قطع واردات را تا امروز برای‬ ‫گندم انقاب در این‬ ‫خود حفظ کرده است‪ .‬انچه بر‬ ‫ِ‬ ‫چهل سال گذشته است‪ ،‬اگرچه تمام انچه باید برای‬ ‫گندم انجام میشد نیست‪ّ ،‬اما بهخوبی ظرفیتهای‬ ‫عظیم کشاورزی کشور را به رخ میکشاند‪.‬‬ ‫سمت ابادانی میهنمان پیش برویم‪ .‬یکبار از گندم‬ ‫یاد گرفتیم که اگر ظرفیتهای کشاورزی کشور زیر‬ ‫مشغولیتهای سیاسی و اداری مسئولین رها نشود‪،‬‬ ‫دست اجانب از کشور بریده میشود‪ .‬طرح سنابل و‬ ‫طرح خودکفایی گندم نشان داد با کمترین منابع مالی‬ ‫میتوان دست در دست کشاورزان کارهای بزرگ کرد‪.‬‬ ‫اکنون زمان تحقق ارمانهای انقاب اسامی با یک‬ ‫کشاورزی دانشبنیان‪ ،‬متناسب با اقلیمهای کشور‬ ‫و فرهنگ این مرزوبوم‪ ،‬توانمند در تامین محصوات‬ ‫اساسی کشور و امت اسامی‪ ،‬موتور محرک تولید در‬ ‫کشور و قدرتمند در عرصه بینالملل اســت‪ .‬امــروز‬ ‫دیگر مجالی برای توقف کشاورزی و به بیراهه رفتن‬ ‫با ِگرای اسناد بینالمللی نیست؛ سند توسعه پایدار‬ ‫که ابزار حفظ سلطه بینالملل بر کشورها است هرگز‬ ‫یک ایدهال برای سند الگوی اسامی ایران پیشرفت‬ ‫گندم انقاب و نانی که چهل سال ملت ایران‬ ‫نیست‪ِ .‬‬ ‫و امت اسام از این گندم خورده است‪ ،‬مایه شتاب‬ ‫جوانان برای احیای کشاورزی بهعنوان بستر زندگی‬ ‫ارام و سالم و محور اقتصادی مقاوم‪ ،‬مستقل و عزیز‬ ‫را فراهم کرده است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫درسی برای افق‬ ‫نتیجه تاشهای انجامشده برای افزایش سطح تولید‬ ‫گندم کشور ازجمله انچه تحت عنوان طرح سنابل گندم‬ ‫دیم‪ ،‬طرح محوری گندم ابی‪ ،‬طرح خودکفایی گندم و‬ ‫نیز پشتیبانی قوانینی مانند تضمین خرید محصوات‬ ‫اساسی کشاورزی و بیمه محصوات کشاورزی بیانگر‬ ‫کشاورزی ایران اسامی است‪.‬‬ ‫ظرفیتهای عظیم‬ ‫ِ‬ ‫بیتردید گندم تنها یکی از محصوات اساسی و‬ ‫گندم انقاب موفق شد‬ ‫موردنیاز مردم کشور است‪ّ ،‬اما‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫یکبار قله «ما میتوانیم» را درنوردد و مسیر حرکت و‬ ‫موفقیت را برای کشاورزی کشور هموارتر کرد‪ .‬تجربه‬ ‫چهلساله گندم به ما میاموزد که در گام دوم انقاب‬ ‫اسامی باید پهنهی دیم و ابی ایران زیر کشت فکر‪،‬‬ ‫انگیزه و عمل جوانان رود‪ .‬اموختیم که «ما میتوانیم»‬ ‫با اتکال به خداوند و استفاده از ظرفیتهای کشور‪ ،‬با‬ ‫تکیهبر اقلیم غنی ایران و فرهنگ سرشار از عشق و ایثار‬ ‫و جهاد‪ ،‬و با بهرهگیری از توان نیروی انسانی کشور به‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: teimourian@isu.ac.ir‬‬ ‫[‪ .]1‬صحیفه امام خمینی؟‪ ،‬جلد ‪ ،1۴‬صفحه ‪13۶0/01/31 :308‬‬ ‫[‪ .]2‬مقام معظم رهبری در دیدار با رئیسجمهور و هیئت دولت وقت‪:‬‬ ‫‪1380/0۶/05‬‬ ‫[‪ .]3‬مقام معظم رهبری در دیدار با رئیسجمهور و هیئت دولت وقت‪:‬‬ ‫‪1383/0۶/0۴‬‬ ‫‪92‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫سیدیونس کمالیان‬ ‫پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪93‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫کشت فراسرزمینن‪ ،‬جایصزینن ایمن و قابلاتکا براه بشش‬ ‫مهمن از واردات محگوات کشاورزه است‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در جستجوی راهی‬ ‫بهتر از واردات‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در سال ‪ 2007‬به دنبال جهش ناگهانی قیمت نفت‪،‬‬ ‫کشورهای صنعتی به دنبال راهکاری جایگزین برای‬ ‫تامین سوخت و انــرژی خــود افتادند و یکی از این‬ ‫راهکارها استفاده از سوختهای زیستی بود‪ .‬در همان‬ ‫سال با افزایش تقاضای سوختهای زیستی و بهتبع ان‬ ‫محصوات کشاورزی‪ ،‬قیمت محصوات کشاورزی‬ ‫نیز جهش یافت‪ .‬درنتیجه تامین مایحتاج غذایی‬ ‫یک کشور و مردم به یک مسئله حکومتی اولویتدار‬ ‫تبدیل شد‪ .‬راههای تامین غذای یک کشور در وهله‬ ‫اول کاشت در همان کشور و عرضه در بازار است؛ اما‬ ‫زمانی که توان تولید کشور از مصرف ان کمتر باشد‬ ‫نیاز به واردات برای تامین مطرح میشود‪ .‬اما واردات‬ ‫همه گزینههای جایگزین نیست بلکه تنها یکی از‬ ‫گزینههاست‪ .‬یکی دیگر از گزینههای فراهماوری غذا‬ ‫برای یک کشور کشت فراسرزمینی است‪.‬‬ ‫تعریف رسمی از کشت فراسرزمینی بهرهبرداری از‬ ‫منابع‪ ،‬عوامل‪ ،‬ظرفیتها و امکانات سایر کشورها برای‬ ‫تولید محصوات کشاورزی مورد نیاز در راستای حفظ‬ ‫منابع پایدار تولید و ارتقاء امنیت غذایی کشور و سایر‬ ‫نیازهای صنعتی است‪ .‬عقبه این کشت به استعمار‬ ‫کهن برمیگردد؛ زمانی که استعمار با استفاده از منابع‬ ‫کشورهای دیگر به رفع نیازهای خود میپرداخت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫استعمار‪ ،‬واژهای است که تقریبا همه بامعنای ان‬ ‫اشنا هستیم و نیازی به تعریف مجدد ان در این‬ ‫مجال نیست‪ .‬همان اندازه که بدانیم استعمار یعنی‬ ‫بهره بردن از کسی یا چیزی یا مملکتی برای سود و نفع‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ایران تا امروز قرارداد‪ 1/5‬میلیون هکتار‪ ،‬کشت فراسرزمینی‬ ‫را به میزبانی ‪ 9‬کشور امضا نموده است‪ .‬این قراردادها‬ ‫توسط ‪ 20‬شرکت امضاشده و ‪ 428‬هزار هکتار نیز زیر‬ ‫کشت رفته است‪ .‬از مجموع تولیدات این ‪ 428‬هزار‬ ‫هکتار کشت‪ ،‬تنها محصول ‪ 120‬هزار هکتار وارد کشور‬ ‫میشود و مابقی محصوات به بــازار جهانی یا بازار‬ ‫همان کشورها فروخته میشود‪ .‬کشورهای طرف قرارداد‬ ‫ایران به ترتیب کشورهای همجوار و سپس کشورهای‬ ‫امریکای اتین و افریقایی است‪.‬‬ ‫پس طبق امار ارائهشده‪ 15 ،‬درصد قراردادهای جهانی‬ ‫کشت فراسرزمینی زیر کشت است و در مورد ایران حدود‬ ‫‪ 30‬درصد از قراردادها مورداستفاده و فعال هستند و از‬ ‫طرف دیگر‪ ،‬حدود ‪ 14/9‬درصد کشاورزی فراسرزمینی‬ ‫ً‬ ‫فعال جهان متعلق به ایران است‪ .‬پس نسبتا رتبه ایران‬ ‫در این زمینه رتبه قابل قبولی است‪.‬‬ ‫نیت اصلی نظام سیاسی کشور برای کشت فراسرزمینی‬ ‫باا بردن امنیت غذایی کشور است و سپس صادرات‬ ‫محصوات دارای بازار یا دارای قابلیت بالقوه ایجاد‬ ‫بازار برای انها‪ .‬امنیت غذایی بیش از هر اقدام سیاسی‬ ‫و اقتصادی مــوردتــوجــه جهان اســت و دیپلماسی‬ ‫کشوری یا شخص دیگر بهطوریکه حق طرف مقابل‬ ‫بهصورت کامل پرداخت نشود‪ ،‬برای فهم ما از این واژه‬ ‫در این نوشتار کافی است‪ .‬باوجود چنین عقبهای از‬ ‫کشت فراسرزمینی‪ ،‬در حال حاضر کشورهای مختلف‬ ‫بهتناسب مزیت نسبی خود به میزبانی و میهمانی در‬ ‫کشاورزی میپردازند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تهدید و فرصت ایران‬ ‫در دنیا چهار میلیارد هکتار زمین کشاورزی وجود‬ ‫دارد و از این میزان‪ ،‬تا امروز ‪ 42‬میلیون هکتار طبق‬ ‫قــراردادهــای رسمی به مجموعه کشت فراسرزمینی‬ ‫پیوستهاند‪ .‬از ‪ 42‬میلیون هکتار نیز فقط ‪ 6/4‬میلیون‬ ‫هکتار زیر کشت رفته است و مابقی مزارع بااستفاده‬ ‫ماندهاند‪ .‬از این ‪ 6/4‬میلیون هکتار هم‪ ،‬بخش عمده‬ ‫محصوات غیر زراعی است‪ 1/5 :‬میلیون هکتار ذرت‪،‬‬ ‫‪ 1‬میلیون هکتار گندم‪ 1 ،‬میلیون هکتار سویا‪ ،‬کمی‬ ‫افتابگردان و جو‪ ،‬مابقی نیز روغن پالم و محصوات‬ ‫جنگلی و کائوچو و ‪ . ...‬این ‪ 42‬میلیون هکتار‪ ،‬از‬ ‫سوی ‪ 1200‬شرکت مورد بهرهبرداری قرارگرفته است‪.‬‬ ‫‪94‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪95‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫غذا بر اساس همین امنیت غذایی و برای تحقق ان‬ ‫شکلگرفته است‪.‬‬ ‫جمهوری اسامی ایران امروز به دو دلیل محتاج به‬ ‫تامین مایحتاج خود از مسیری غیر از تولید داخلی‬ ‫اســت‪ .‬دلیل نخست تغییر شرایط اقلیمی کشور و‬ ‫کاهش بارندگیها (‪ 230‬میلیمتر میانگین بارندگی در‬ ‫سال) است؛ این میزان بارندگی یعنی کمبود ظرفیت‬ ‫تولید‪ .‬دلیل دوم نیز افزایش جمعیت و نیاز رو به افزایش‬ ‫کشور به غذاست‪ .‬به همین جهت وابستگی ایران‬ ‫به واردات محصوات کشاورزی و واردات سالیانه‬ ‫‪ 8‬الی ‪ 14‬میلیارد داری محصوات کشاورزی در‬ ‫نگاه نخست امری غیرقابلاجتناب است‪ .‬ویژگی‬ ‫مهم کشت فراسرزمینی ان است که نسبت به این‬ ‫حجم از واردات‪ ،‬توانایی تامین امنیت بیشتری را در‬ ‫مسیر تامین غذای کشور دارد‪ .‬به دیگر سخن کشت‬ ‫فراسرزمینی‪ ،‬وارد نمودن محصولی است که خودمان‬ ‫تولید میکنیم نه محصولی که از بازار متاطم جهانی‬ ‫خریداری میکنیم (یعنی بهجای انکه ایران اقدام به‬ ‫واردات گندم‪ ،‬ذرت و برنج از کشورهای مختلف کند؛‬ ‫اقدام به کاشت همین محصوات در کشورهای دیگر‬ ‫و انتقال ان به ایران کند)‪.‬‬ ‫البته کشت فراسرزمینی نیز فرصت و تهدیدات خاص‬ ‫خود را دارد و نوع برخورد ما میتواند ان را به فرصتی‬ ‫برای کشور و یا تهدیدی برای ایران تبدیل کند‪ .‬کمتر‬ ‫کسی یافت میشود که منکر کشاورزی فراسرزمینی‪،‬‬ ‫بهعنوان جایگزینی خوب برای واردات باشد؛ زیرا از‬ ‫طریق کشت فراسرزمینی همارز از کشور خارج نشده‬ ‫و در یک چرخه به کشور بازمیگردد‪ ،‬هم ماشیناات‬ ‫کشاورزی و دانش فنی ایران در زمینه کشاورزی به‬ ‫دیگر کشورها فرستاده میشود و هم با پیشبینی‬ ‫نیاز کشور به محصوات کشاورزی مختلف امکان‬ ‫دور زدن تحریمها با ترفندهایی وجود دارد‪ .‬اما تهدید‬ ‫ازانجا شروع میشود که کشاورزی فراسرزمینی در مقابل‬ ‫کشاورزی داخلی قرار بگیرد و سیاستگذاران اینگونه‬ ‫فکر کنند که اگر میتوان گندم را در قزاقستان با نصف‬ ‫یا حتی پایینتر از قیمت خرید تضمینی کشت کرد‪،‬‬ ‫پس چرا طرح حمایتی گندم را ادامه دهیم؟ چرا همه‬ ‫گندم کشور را با کشت فراسرزمینی تامین نکنیم؟ و‬ ‫اینگونه میشود که تمام توان تولید کشور زیر سوال‬ ‫رفته و کشاورزی داخلی ایران بهمرور از سیاستها‬ ‫محو میشود‪.‬‬ ‫تهدید یا به عبارتی مشکل دیگر کشت فراسرزمینی این‬ ‫است که هدف اصلی ان فراموش شود‪ .‬ما در کشاورزی‬ ‫فراسرزمینی نمیخواهیم برای کشور خلق ثروت کنیم‬ ‫یا کشاورزی اسان داشته باشیم؛ پس طبیعی است‬ ‫که اولویت را به میزبانی کشورهایی بدهیم که امنیت‬ ‫غذایی ما را بیشتر کنند نه چیز دیگری را‪ .‬همانگونه‬ ‫که در امــارهــای ابتدایی ایــن نوشتار دیدید‪ ،‬بخش‬ ‫زیادی از کشاورزی فراسرزمینی ایران وارد کشور نشده‬ ‫و در بازار جهانی به فروش میرسد‪ .‬این نکته یعنی‬ ‫یک کسبوکار تجاری مانند دیگر کسبوکارهای‬ ‫تجاری؛ نه فعالیتی که به امنیت غذایی منجر شود‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫کمتر کسن یافت منخود که منکر کشاورزه‬ ‫فراسرزمینن بهعنوان جایصزینن خوب براه‬ ‫واردات باخد اما تهدید از ایجا خروع منخود‬ ‫که کشاورزه فراسرزمینن در مقابل کشاورزه‬ ‫داخلن قرار بصیرد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫باید کشوره جهت میزباین ایتشاب خود‬ ‫که عاوه بر کشاورزه و زمینهیاه مناسب‬ ‫ک ــش ــاورزه ‪ .1‬ث ـبــات سـیــاســن ‪ .2‬امنیت‬ ‫سرمایهگذاره ‪ .3‬لجستیک ‪ .4‬دوستن با‬ ‫جمهوره اسامن را داخته باخد‪.‬‬ ‫موانع توسعه کشت فراسرزمینی‬ ‫برای اجرایی شدن کشت فراسرزمینی یکسری موانع‬ ‫و اشکاات وجود دارد؛ ازجمله‪:‬‬ ‫اول‪ .‬نبود ساختار اجــرایــی بــرای هدایت و نظارت‬ ‫کشاورزی فراسرزمینی در داخل و خارج از کشور‪ .‬برای‬ ‫اصاح این موضوع باید وزارت خارجه هم وارد عمل‬ ‫شود و تنها وزارت کشاورزی متولی این کار نیست‪.‬‬ ‫دوم‪ .‬هماهنگی اندک دستگاههای ذیربط مانند بانک‬ ‫مرکزی‪ ،‬وزارت خارجه‪ ،‬وزارت مسکن و ‪ ...‬با یکدیگر‪.‬‬ ‫سوم‪ .‬کمتجربگی بخش واردشده به این حوزه‪.‬‬ ‫چهارم‪ .‬حرکتهای انفرادی و بدون مطالعه که ممکن‬ ‫است به اعتبار کشور لطمه بزند‪.‬‬ ‫پنجم‪ .‬شرایط متغیر اقتصادی و سیاسی ایران و نبود‬ ‫امنیت سرمایهگذاری ازنظر سیاسی و اقتصادی‬ ‫ششم‪ .‬رقبای بانفوذ در کشورهای میزبان‪.‬‬ ‫درنهایت باید مسئله کشت فراسرزمینی بهصورت‬ ‫همهجانبه موردبررسی قرارگرفته و تصمیمگیری شود که‬ ‫چه محصواتی با تکیه بر کشت فراسرزمینی تامین شود و‬ ‫چه محصواتی با تکیه بر کشت داخل؟ چه کشورهایی‬ ‫هدف کشت ایران قرار گیرند و نیز چه سیاستهایی‬ ‫باعث میشود که کشاورزی فراسرزمینی فرصتی برای‬ ‫امنیت غذایی ایران باشد و نه تهدیدی برای ان‪.‬‬ ‫پس باید کشوری جهت میزبانی انتخاب شود که عاوه‬ ‫بر کشاورزی و زمینههای مناسب کشاورزی ‪ .1‬ثبات‬ ‫سیاسی ‪ .2‬امنیت سرمایهگذاری ‪ .3‬لجستیک ‪.4‬‬ ‫دوستی با جمهوری اسامی را داشته باشد‪.‬‬ ‫از طــرف دیگر رساندن ایــران به خودکفایی در یک‬ ‫محصول و بیتوجهی به دیگر محصوات نیز زیانبار‬ ‫اســت‪ .‬بهعنوانمثال ‪ 60‬درصــد ظرفیت کشاورزی‬ ‫کشور به گندم اختصاص دادهشده تا در تولید گندم به‬ ‫خودکفایی برسیم‪ ،‬این در حالی است که محصوات‬ ‫دیگر کشاورزی مورد بیتوجهی قرارگرفتهاند و کاشت‬ ‫انها باوجود اهمیت مورد بیتوجهی قرارگرفته است‪.‬‬ ‫بهعنوان نمونه میتوانیم از وضعیت ابریشم در کشور‬ ‫مثال بزنیم‪ .‬ایــران پیش از نفت تولیدکننده ابریشم‬ ‫بود‪ .‬در حال حاضر تولید جهانی ابریشم ‪ 210‬هزار تن‬ ‫نخ ابریشم است که ‪ 170‬هزار تن را چین و ‪ 28‬هزار تن‬ ‫را هند تولید میکند‪ .‬درحالیکه تولید ابریشم کشور به‬ ‫‪ 120‬تن در سال میرسد یعنی ‪ 1‬هزارم چین هم تولید‬ ‫نداریم و از رتبه سوم تولیدکنندگان ابریشم به رتبه هشتم‬ ‫نزول کردهایم‪ .‬جالب انکه صنایعدستی و کهن ایرانی‬ ‫مانند قالیبافی به ابریشم وابسته است‪ .‬از زعفران هم‬ ‫میتوانیم نام ببریم‪ .‬زعفران ایران در دنیا اندکاندک در‬ ‫حال تبدیلشدن به زعفران افغانستان است‪.‬‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: yunus.isu.90@gmail.com‬‬ ‫‪96‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫رضا پاینده‬ ‫پژوهشگر هسته نواوری مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت نواوری دانشگاه تهران‬ ‫‪97‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫دوره مشتره از زیجیره ارزش‪ ،‬ارزشیا را به مرور بیریگ‬ ‫منکند‪ .‬ایساین که درگیر این زیجیره یباخد‪ ،‬ارزش تولید‬ ‫و تولیدکننده را کمتر منفهمد‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫غایب بزرگ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بــازارهــا حـ ِـق انتخاب میدهند‪ .‬مشتریان هر روز با‬ ‫انبوهی از تقاضا‪ ،‬به بــازار میروند و انچه متناسب‬ ‫با نیاز خود میبینند از دنیای رنگارنگ کسبوکار‬ ‫گلچین میکنند و بابتش هزینه میدهند‪ .‬طبیعی‬ ‫است در دنیای مصرفی امروز‪ ،‬بخشی از این خریدها‪،‬‬ ‫تحت تاثیر القائات فروشندگان است و بازار نه تنها‬ ‫گزینههای خرید را معرفی میکند‪ ،‬مصرفکننده را به‬ ‫بازار پر محصول‬ ‫خرید گزینهها تشویق میکند‪ .‬در این ِ‬ ‫و پر کــاا‪ ،‬مشتری با خرید‪ ،‬به دنبال برطرف کردن‬ ‫نیازهای خود و فروشنده با فروش‪ ،‬به دنبال سوداوری‬ ‫بیشتر است‪ .‬اما ارتباط مشتری و فروشنده‪ ،‬ارتباط‬ ‫ظاهری و ایه رویی بازار است‪ .‬حقیقت این است‬ ‫که تولیدکننده‪ ،‬نقشی جدی در بازار ایفا میکند و به‬ ‫پس بازار است؛ ارزشهای‬ ‫موتور ِ‬ ‫گونهای ِ‬ ‫مولد ارزشها در ِ‬ ‫متفاوتی که بازار برای ان ارزش و اعتبار قائل است و‬ ‫ً‬ ‫مشتری حاضر است به ازای ان پول پرداخت کند‪ .‬اصا‬ ‫بازار و بازاریان اعتبار خودشان را از تولید و تولیدکننده‬ ‫میگیرند‪ .‬اما گاهی در خرید و فروشها‪ ،‬نقش و اعتبار‬ ‫واقعی تولیدکننده‪ ،‬دیده نمیشود و علیرغم اثر جدی‬ ‫که در خلق ارزش دارد از معامله غایب میشود و همین‬ ‫میشود که گاهی حق و حقوق ان فراموش شده و کاا‪،‬‬ ‫از اصل و خاستگاه واقعیاش جدا شده و در بستری‪،‬‬ ‫غیر از بستر واقعی خودش عرضه میشود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫زنجیرهای میرود‪ ،‬چرخدستی را برمیدارد و در راهروهای‬ ‫ان‪ ،‬قفسه به قفسه‪ ،‬محوات منتظم و تازه را از شرکتها‬ ‫و کارخانههای مختلف در جلوی خود مرور میکند‬ ‫و در کمتر از یک ساعت‪ ،‬همه مایحتاج زندگیاش را‬ ‫دنیای کااهای‬ ‫میخرد‪ .‬در این سبک خرید‪ ،‬فرد در‬ ‫ِ‬ ‫ناهمجنس بدون فروشنده است؛ از کاای فله و غیرفله‬ ‫ِ‬ ‫گرفته تا وارداتی و صادراتی‪ ،‬از مواد غذایی و شوینده‬ ‫گرفته تا لــوازم برقی و اتومبیل‪ .‬البته‪ ،‬کارمندانی در‬ ‫فروشگاه هستند که راهنمایی میکنند و سواات را‬ ‫پاسخ میدهند و همچنین صندوقدارانی که خرید‬ ‫مشتریان را تسویه میکنند ولی خبری از ّ‬ ‫تجار نیست و‬ ‫اگر هست‪ ،‬در ارتباط با مشتریان نیست‪ .‬به نظر میرسد‬ ‫در این سبک‪ ،‬مشتری با کاا و تعدادی کارمند تنها‬ ‫مانده است‪ .‬کااها باید خودشان از قابلیتها و مزایا‬ ‫و کیفیتشان صحبت کنند‪ .‬تولیدکننده کاا پیشتر‬ ‫حذف شده بود‪ ،‬تاجر کاا هم برچیده شد‪.‬‬ ‫با توسعه بیشتر الگوهای خرید‪ ،‬خریدار پشت لپتاپ‬ ‫خود‪ ،‬محصول موردنظر را جستوجو میکند و فهرستی‬ ‫از تصاویر و ویژگیهای محصول را اسکرول میکند‪،‬‬ ‫قیمت محصوات را با هم مقایسه میکند و در بخش‬ ‫نظرات‪ ،‬بازخوردهای سایر مشتریان را مطالعه میکند‪.‬‬ ‫در بخش تصاویر‪ ،‬عکسهای مختلف همان کاا را‬ ‫مشتری در راسته بــازار قدم میزند و مغازه به مغازه‬ ‫جنسهای مختلف را مشاهده میکند‪ .‬هر مغازه‬ ‫ً‬ ‫معموا انبوهی از جنسهای همجنس را عرضه میکند‬ ‫و مشتری میتواند کاای مشابه را از نزدیک ببیند و‬ ‫تخفیف بگیرد‪ .‬حتی میتواند از فروشنده بخواهد‬ ‫در مورد هر محصول اطاعاتی به او بدهد‪ .‬از انجا که‬ ‫فروشندهها چندین سال در ان کسبوکار مشغول‬ ‫ً‬ ‫فعالیتند معموا اطاعات خوبی درباره تاریخچه و‬ ‫ً‬ ‫کیفیت هر محصول دارند و مثا میتوانند اطاعات‬ ‫خوبی از یک ماشین لباسشویی در اختیار فرد بگذارند و‬ ‫ان را با سایر برندها و محصوات کشورهای دیگر مقایسه‬ ‫کنند و حتی تجارب مشتریان قبلی همان محصول‬ ‫را به مشتریان بعدی منتقل کنند‪ .‬گاهی فروشنده‪،‬‬ ‫چنان احــاطــه و تبحری نسب بــه کــاا و اطاعات‬ ‫ان دارد که خریدار فراموش میکند‪ ،‬تولیدکننده فرد‬ ‫دیگری است‪ .‬البته تاجران گاهی خود را همکار و‬ ‫شریک تولیدکننده میدانند و مشتری گمان میکند‬ ‫تولیدکننده و تاجر یکی است‪ .‬در این الگوی خرید‪،‬‬ ‫مشتری با کاا و تاجر کاا مواجه است و تولیدکننده‬ ‫کاا از سطح روابط حقیقی اجتماعی حذف میشود‪.‬‬ ‫در الگوی دیگر‪ ،‬مشتری؛ پیامک تخفیف فروشگاه را‬ ‫دریافت میکند‪ .‬به همراه اعضای خانواده به فروشگاه‬ ‫‪98‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪99‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫از زوایای مختلف میبیند و فرصت دارد تا ساعتها‬ ‫کاا را برانداز کند و حتی فیلمهای معرفی محصول‬ ‫را بارها و بارها ببیند‪ .‬بدون اینکه با کسی گفتگو کند‬ ‫در نهایت کاا را به صورت اناین سفارش میدهد‪.‬‬ ‫خرید» سایت‪ ،‬قوانین مربوط به‬ ‫در بخش «راهنمای‬ ‫ِ‬ ‫تضمین کیفیت و رو یــههــای بــازگــردانــدن کــاا‪ ،‬این‬ ‫اطمینان را به فرد میدهند که در صورت عدم تطابق‬ ‫کاا با ویژگیهای مندرج در تصویر‪ ،‬کاا تعویض‬ ‫میشود‪ .‬در حقیقت یک عقد غیابی رخ میدهد‪ .‬دیگر‬ ‫نه تولیدکنندهای هست نه تاجری و نه حتی کاایی‪.‬‬ ‫در این شیوه خرید‪ ،‬انچه که بازار را به تصویر میکشد‬ ‫حضور مشتریان در تعدادی سایت الکترونیکی است‪.‬‬ ‫الگوهای سهگانه فوق‪ ،‬اگرچه به لحاظ زمانی در پی‬ ‫یکدیگر ظهور کردهاند‪ ،‬هر سه در بازار نهادینه شدهاند‬ ‫و تا حد زیادی رفتار مشتریان را تغییر دادهاند ولی به‬ ‫نظر میرسد مسیر همتکاملی نداشتهاند و همچنان‬ ‫هر سه الگو همزیستی دارنــد‪ .‬با وجود اینکه نواوری‬ ‫چشمگیری در مدل خرید رخ داده ولی نواوریهای‬ ‫جدید‪ ،‬اثر تخریبی زیادی نداشته و مردم همچنان‬ ‫نسلهای قدیمی خرید را کنار نگذاشتهاند‪ .‬مضاف‬ ‫بر اینکه نسلهای پیشین هم با نواوریهایی همراه‬ ‫بــوده و توانستهاند مشتری را حفظ کنند‪ .‬علیرغم‬ ‫این همزیستی و عدم همتکاملی‪ ،‬به مرور اتفاقی در‬ ‫جامعه رخ داده و پدیدهای ریشه دوانده و ان فاصله‬ ‫هر چه بیشتر مشتری از زنجیره ارزش کااهاست‪ .‬در‬ ‫شیوه اول‪ ،‬برای خرید هر محصول‪ ،‬به یک مغازه خاص‬ ‫مراجعه میشد‪ :‬برای خرید پوشاک به لباسفروشی و‬ ‫برای خرید سبزیجات به خواروبار فروشی که مشتری‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در واقع به بخشهای اخر زنجیره ارزش میرسید‪ .‬شیوه‬ ‫دوم خرید‪ ،‬مشتری را از مراجعه به مراجع گوناگون خرید‬ ‫ِ‬ ‫تجلیات اقتضایی هر محصول در‬ ‫بازداشت و حداقل‬ ‫ِ‬ ‫فروشگاه هدف را هم تقلیل داد و مشاهده ارزشافرینی‬ ‫ً‬ ‫تقریبا از تعامات اجتماعی حذف شد‪ .‬در شیوه اخر‬ ‫هم‪ ،‬فروشگاه بزرگ به حروف اینترنتی تبدیل شد و هم‬ ‫ً‬ ‫ارزشافرینی و هم ارزشها‪ ،‬مشترکا مجازی شدند‪.‬‬ ‫به نظر میرسد دوری از زنجیره ارزش‪ ،‬ارزشها را به مرور‬ ‫بیرنگ و عادی میکند‪ .‬انسانی که درگیر زنجیره تولید‬ ‫نباشد‪ ،‬ارزش تولید و تولیدکننده را کمتر میفهمد‪.‬‬ ‫باغبان و خریدار‪ ،‬هر دو یک سیب میخورند ولی‬ ‫سیب‪ ،‬ارزش یکسانی برای ان دو نــدارد‪ .‬حمایت و‬ ‫هــواداری از کااها تحت تاثیر ارزشهــای پشتیبان‬ ‫کااهاست‪ .‬ارتباط حداقلی مشتریان با تولیدکنندگان‬ ‫میتواند ارزشها را منتقل کند و ذهن افراد را از تمرکز‬ ‫بر خروجیها و ماحصل‪ ،‬به افراد‪ ،‬فرایندها و تاشها‬ ‫نیز تسری دهد‪ .‬با این احتساب‪ ،‬حمایت از کااها‬ ‫معنادار میشود و طرفداری از یک کاا به طرفداری‬ ‫از ارزشهای پشتیبان و زنجیره ارزش ان گره میخورد‪.‬‬ ‫نمایانی اصل و نسب کااها‪ ،‬زمینه اعتماد و اتکای‬ ‫مشتریان را فراهم میکند‪.‬‬ ‫بوتیکهای شیک با موسیقی ارام و فروشگاههای‬ ‫مدرن با پرژکتورهای پر نور‪ ،‬فراورده کارگاههای کم نور و‬ ‫کارخانههای پر سر و صدا را به بازار عرضه میکنند و انچه‬ ‫که دیده میشود ایه رویین است‪ .‬این پیشخوان جذاب‬ ‫و ان پشتپرده دلهرهاور به مرور ذهن سیاستگذاران‬ ‫را هم تحت تاثیر قرار میدهد و جانب سیاستها را از‬ ‫سیاستهای صنعتی به سیاستهای تجاری سوق‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫با وجود اینکه یواوره چشمصیره در مدل خرید رخ داده‬ ‫ولن یواورهیاه جدید‪ ،‬اثر تشریبن زیاده یداخته و مردم‬ ‫یمچنان یسلیاه قدیمن خرید را کنار یصذاختهاید‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫در صنعت مواد غذایی و گاین در صنایع دستن دیده منخود‬ ‫که بششن از یک فروخصاه‪ ،‬با اختگاص فضایی خیشهاه‪،‬‬ ‫به صورت یمادین و البته گاین واقعن‪ ،‬فرایند تولید یک‬ ‫محگول غذایی مثل سویان را به مشتره یشان مندید‪.‬‬ ‫همتی ندارند‪ ،‬به چسباندن تصاویری از کارخانه و‬ ‫محل تولید محصول اشاره میکنند و نشان میدهند‬ ‫ً‬ ‫که مثا این پارچه از کدام یک از مزارع پنبه به دست‬ ‫امده و به اینجا رسیده است‪ .‬اتاق شیشهای در اصل‬ ‫نمایشی است فانتزی از زنجیره ارزش که قوام تولید‬ ‫ً‬ ‫را به نمایش میگذارد‪ ،‬اما از انجا که صرفا عرضهای‬ ‫نمایشی اســت‪ ،‬معلوم نیست که چقدر اهمیت و‬ ‫ارزش تولید را متذکر میشود‪ .‬به هر حال از این حیث‬ ‫ً‬ ‫که عمدتا‪ ،‬بدترین و نامناسبترین شرایط مکانی برای‬ ‫بخشهای تولیدی اختصاص داده میشود و همیشه‬ ‫تولیدکنندگان پشت پردهاند‪ ،‬اتاق شیشهای فرصتی‬ ‫برای عرضه زنجیره ارزش مهیا میکند‪.‬‬ ‫میدهد و انتخاب تولیدکننده را از دغدغه مردم حذف‬ ‫میکند‪ .‬این نوشتار ضمن تبیین فاصله تولیدکننده از‬ ‫متن جامعه‪ ،‬به رویکردهایی اشاره میکند که جامعه‬ ‫امروز در تاش است تا تولید را در زندگی افراد بازطرح‬ ‫کند و ان را از انزوا خارج کند‪ .‬رویکردهایی که به دنبال‬ ‫تریبونی برای تولید است‪ .‬البته این پاسخها و رویکردها‬ ‫خود زاییده دنیای مدرن است و اگرچه بعضی از انها‬ ‫همچنان مبتنی بر سیاستهای تجاری و رویکرد‬ ‫بازرگانی است‪ ،‬ولی باز ردپای تولید و تولیدکننده در ان‬ ‫دیده میشود و فریادی بر حذف بیرحمانه زنجیره ارزش‬ ‫اهمیت فریاد به حدی است که‬ ‫از زندگی امروز است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫اگر مردم بفهمند تولیدکننده یک شامپو‪ ،‬برای کمک و‬ ‫توانمندسازی معلوان‪ ،‬از افراد رنجور و ناتوان در خط‬ ‫تولید استفاده کرده و علیرغم راندمان ظاهری پایینتر‪،‬‬ ‫ارزش وااتری را مدنظر قرار داده‪ ،‬رویکرد متفاوتی پیدا‬ ‫میکنند‪ .‬اطاعاتی که نه در راسته بازار‪ ،‬نه در فروشگاه‬ ‫بزرگ‪ ،‬و نه در ادرس الکترونیکی پیدا میشود‪.‬‬ ‫سفر مشتری‬ ‫در روشهای نوین سفارشیسازی محصوات و خدمات‪،‬‬ ‫فرد به صورت مجازی درگیر ساخت و تولید میشود‪.‬‬ ‫اعمال سلیقهها و نظرات در تولید محصوات‪ ،‬برای‬ ‫مشتریان جذاب است و گاهی اوقات جنبه تفریحی‬ ‫و سرگرمی به خود میگیرد‪ .‬سفر مشتری‪ ،‬تاش میکند‬ ‫تجربه خرید را به جــای تصمیمی انــی به فرایندی‬ ‫تعاملی تبدیل کند و افراد فرصت انتخاب و ساخت‬ ‫مییابند‪ .‬بعضی کسبوکارها از افراد میخواهند که‬ ‫عکس خود را برای انها ارسال کنند و سپس مبتنی بر‬ ‫هوش مصنوعی‪ ،‬تیپهای مختلف لباسی را برای فرد‬ ‫تست میکنند و فرد عادی همچون خیاطی زبردست‬ ‫میتواند همه پیشنهادهای سیستم را با سلیقه خود‬ ‫تغییر دهد‪ ،‬از جنس و رنگ پارچه گرفته تا مدل لباس‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اتاق شیشهای تولید‬ ‫در صنعت مواد غذایی و گاهی در صنایع دستی دیده‬ ‫میشود که بخشی از یک فروشگاه‪ ،‬با اختصاص فضایی‬ ‫شیشهای‪ ،‬به صورت نمادین و البته گاهی واقعی‪ ،‬فرایند‬ ‫تولید یک محصول غذایی مثل سوهان را به مشتری‬ ‫نشان میدهد‪ .‬این کار هیچ ضرورت قانونی یا حتی‬ ‫الزام عرفی هم ندارد‪ ،‬ولی تاجر تاش میکند اصالت‬ ‫کاا و زحمتی را که پشت تولید قرار گرفته به مشتریان‬ ‫نشان دهــد‪ .‬بعضی فروشندگان که چنین امکان و‬ ‫‪100‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫و سبک دوخــت‪ .‬در واقــع‪ ،‬مشتری میتواند خیاط‬ ‫خود شده و تیپها و لباسهای گوناگون را به صورت‬ ‫مجازی تجربه کند‪ .‬در مرحله بعد‪ ،‬تصاویر منتخب‬ ‫برای فرد ارســال میشود و فرد بعد از انتخاب تیپ‬ ‫رسمی یا تیپ ورزشی یا تیپ دانشجویی‪ ،‬میتواند‬ ‫فهرست لوازم دستیابی به ان ظاهر را مشاهده کند‪.‬‬ ‫همه کااها و لوازم مورد نیاز فرد وارد سبد خرید شده و‬ ‫اینک میتواد انها را پرداخت کند و بعد از یک روز در‬ ‫منزل خود ببیند‪ .‬پوشاک و لوازم ارایشی از مثالهای‬ ‫متداول سفر مشتری است که البته در صنایع دیگر مثل‬ ‫طراحی داخلی هم استفاده میشود و مشتری عادی‬ ‫به طراح داخلی حرفهای تبدیل میشود‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫و ان‪ ،‬تولیگری زنجیره ارزش از ایده تا عمل است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫کسبوکارهای نوپا عموما تاش میکنند محصول‬ ‫یا کاای خودشان را به مشتریان عرضه کنند و میزان‬ ‫فروش انها تا حد زیادی وابسته به کیفیت ارزش و نوع‬ ‫ارزشافرینی دارد که در پی ان هستند‪ .‬استارتاپهایی‬ ‫ً‬ ‫که به صورت پلتفرم فعالند و صرفا بخشی از عرضه و‬ ‫تقاضای بازار را به هم متصل میکنند دالتی برای تولید‬ ‫ندارند‪ .‬پلتفرمها گونهای از سوداگری مدرن هستند که‬ ‫به روش کارامد‪ ،‬فعالیت تاجران را بازتولید کردهاند‪.‬‬ ‫کسبوکار خانگی‬ ‫استارتاپهای غیرپلتفرم‬ ‫کسبو کارهای نوپا‪ ،‬علیرغم تفاوتهای فرهنگی که‬ ‫در دنیا وجود دارد‪ ،‬اقتصاد را درنوردیدهاند و امروزه در‬ ‫همه جوامع‪ ،‬موقعیت خاصی دارند‪ .‬حتی اگر جایگاه‬ ‫انها در اقتصاد مشهود نباشد‪ ،‬به نوعی پیشانی نواوری‬ ‫و ماجراجویی جامعه به حساب میایند‪ .‬فارغ از بخش‬ ‫و صنعتی که یک استارتاپ در ان رشد میکند و پا‬ ‫میگیرد‪ ،‬استارتاپیسم‪ ،‬بنمایه و سنگبنایی است‬ ‫که از یک مکتب فکری خــاص نمایندگی میکند‬ ‫‪101‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تجارب وامانده و پیشینه کسلکننده افراد در کانشهرها‪،‬‬ ‫انــان را به سمت کسبوکارهای چــاا ک و خانگی‬ ‫میکشاند‪ .‬کسبو کارهایی که توان مدیریت و ایدهپردازی‬ ‫را به افراد برمیگرداند و به انان فرصت میدهد تا در کنار‬ ‫اعضای خانواده خود هم زندگی کنند و هم فرصت امرار‬ ‫معاش بیابند‪ .‬البته به خاطر ماهیت خانه و تجهیزات‬ ‫اشپزخانه‪ ،‬کسبوکارهای خانگی بیشتر حول مواد غذایی‬ ‫شکل میگیرند و از تهیه مواد اولیه‪ ،‬مراحل مختلف‬ ‫طبخ‪ ،‬بستهبندی‪ ،‬جذب مشتریان محلی و سازمانی‬ ‫تا ارسال و تحویل‪ ،‬همه زنجیره در بستر خانواده شکل‬ ‫میگیرد‪ .‬این روش‪ ،‬به اسم افراد و اشخاص برچسب‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اتاق خیشهاه تولید‪ ،‬سفر مشتره‪ ،‬استارتاپیاه غیرپلتفرم‪،‬‬ ‫کسبوکار خایصن و پیام صنعتصاین یر کدام خیوهیایی‬ ‫یستند که به صورت مقطعن و البته غیریظاممند به تولید‬ ‫بها دادهاید و به گویهاه یمصن حمایتیاه تجاره و ّ‬ ‫تجار‬ ‫از تولید محسوب منخوید‪.‬‬ ‫میخورد و از انجا که کیفیت مبنای انتخاب چنین‬ ‫محصواتی به موازی محصوات صنعتی است‪ ،‬در‬ ‫بازار هدف نفوذ پیدا میکند‪ .‬ارزش کسبوکار خانگی‬ ‫به این است که محصول به همراه زنجیره ارزش خود‬ ‫به دست مصرفکننده نهایی میرسد و مشتری به‬ ‫خاطر خاستگاه و عقبه کاا‪ ،‬ان را جایگزین کاای‬ ‫کارخانهای کرده است‪.‬‬ ‫این سبک از پیامهای بازرگانی‪ ،‬مسیری پیشساخته‬ ‫باشد که بتواند انها را در جامعه نشان دهد‪.‬‬ ‫مقدمه حمایت مردمی از تولید‪ ،‬شناخت عمومی هر چه‬ ‫بیشتر تولید است‪ .‬اتاق شیشهای تولید‪ ،‬سفر مشتری‪،‬‬ ‫استارتاپهای غیرپلتفرم‪ ،‬کسبو کار خانگی و پیام‬ ‫صنعتگانی هر کدام شیوههایی هستند که به صورت‬ ‫مقطعی و البته غیرنظاممند به تولید بها دادهاند و به‬ ‫گونهای همگی حمایتهای تجاری و ّ‬ ‫تجار از تولید‬ ‫محسوب میشوند‪ .‬این روشهــا‪ ،‬به نوعی بازتولید‬ ‫نظام تجارتند که از صنعت بهره بردهاند‪ .‬در این میان‬ ‫نقش سیاستهای دولتی و قوانین مجلس هم نباید‬ ‫در طرح موضوع تولید در جامعه نادیده گرفته شود‪،‬‬ ‫اگرچه راهحــلهــایــی که برخاسته از پیشنهادهای‬ ‫خود بازیگران تولیدی و تجاری در جامعه است‪ ،‬اثر‬ ‫پایدارتری دارد‪ .‬جهتدهی درست به راهحلها‪ ،‬همراه‬ ‫با اعمال سیاستهای صحیح صنعتی و تجاری‬ ‫میتواند ارزش و ارزشافرینی را به جامعه بازگرداند؛‬ ‫در جامعهای که طی یک همزیستی مسالمتامیز‪،‬‬ ‫کاا و ارزش حذف شده است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫پیام صنعتگانی‬ ‫نقش رسانهها و کانالهای تلویزیونی در سبک زندگی‬ ‫افراد نیازی به اثبات ندارند‪ .‬هزینههای میلیاردی تولید‬ ‫ً‬ ‫و پخش پیامهای بازرگانی حتما برای صاحبان صنایع‬ ‫ً‬ ‫و کسبو کار توجیه اقتصادی دارد که مستمرا بازار‬ ‫اژانسهای تبلیغاتی داغتر میشود‪ .‬انجا که منافع‬ ‫تولیدکننده و تاجر به هم گره میخورد‪ ،‬به وفور دیده‬ ‫میشود که پیام بازرگانی به پیام صنعتگانی تغییر هویت‬ ‫میدهد و خط تولیدهایی که هیچ وقت فرصت عرضه‬ ‫نداشتهاند رو میایند‪ .‬اگرچه که همچنان بسیاری از‬ ‫کسبو کارها به عرضه کاایشان در زمینهای جذاب و‬ ‫ارزش کاا از دل‬ ‫رنگارنگ اکتفا میکنند ولی مخابره‬ ‫ِ‬ ‫کارخانه‪ ،‬روشی است که در پیامهای صنعتگانی قابل‬ ‫مشاهده است‪ .‬کارخانهها‪ ،‬کارگاهها و مراکز تولیدی‬ ‫هیچ وقت رسانهای نداشتهاند‪ ،‬هیچ وقت ویترینی‬ ‫برای عرضه و تریبونی برای دیده شدن نداشتهاند‪ ،‬شاید‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: reza.payandeh@ut.ac.ir‬‬ ‫این مطلب در شماره نخست نشریه «نوافرین» (منتشر شده در زمستان‬ ‫‪ )1397‬متعلق به هسته «نواوری» مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‪،‬‬ ‫منتشر گردیده است‪.‬‬ ‫‪102‬‬ ‫حک ݐݩںںل ݑݩٮ ݧݐڡݩ‬ ‫ݣ ݣ«ݣ مر ݣاݥ ݣ ݫ ݣیݫ ݣ ݫ ݫݬݕ ݣرݣݣم»‬ ‫ݐݩݦ‬ ‫ݫݬݕىرݣݣوںدݣهݤ‬ ‫پلتفرمها‪ ،‬چگونه زندگی‬ ‫ما را تغییر میدهند؟‬ ‫تهیه و تنظیم از هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سرخط‬ ‫امتداد یا مهار سلطه‬ ‫رشد برای تالیف و تنظیم این پرونده‪ ،‬گستره روزافزون‬ ‫ادبیات پلتفرم نیست‪ ،‬بلکه عمق اثرگذاری پلتفرم در‬ ‫حکمرانی فضای مجازی است‪.‬‬ ‫سیر تاریخی فناوری اطاعات و ارتباطات نشاندهنده‬ ‫ان است که حوزه فاوا فراتر از ابعاد فناورانه رفته و با‬ ‫پیوند عناصر مختلف اجتماعی‪ ،‬امروزه به بستر اصلی‬ ‫ساخت نظامات اجتماعی مبدل گشته است تا جایی‬ ‫که فضای مجازی را در امتداد فضای واقعی شکل داده‬ ‫است‪ .‬نکته اصلی این است که امروز فاوا به پلتفرمهای‬ ‫نرمافزاری رسیده است و نظامهای اجتماعی بر بستر‬ ‫چنین پلتفرمهایی در حال شکلگیری است‪.‬‬ ‫از روند توسعه کنونی پلتفرمها به نظر میرسد که پلتفرم‬ ‫یکی از جدیدترین نسخههای امتداد سلطه اقتصادی و‬ ‫سیاسی غرب است؛ از سویی پلتفرمها بستری شدهاند‬ ‫تا نواوری ازم برای توسعه بازارهای جریان سرمایهداری‬ ‫را به ثمن بخس فراهم کنند و از سویی دیگر با ظرفیت‬ ‫فراوانی که در ارائه خدمات گوناگون اجتماعی به وجود‬ ‫اوردهاند‪ ،‬رفتهرفته حا کمیت نظامهای اجتماعی را‬ ‫در اختیار گرفتهاند تا جایی که در ادبیات مدیریت‬ ‫دولتی‪ ،‬سخن از «پلتفرم بهمثابه دولت» به میان امده‬ ‫است‪ .‬حال در نگاهی توامان از فرصت و تهدید به‬ ‫پلتفرم‪ ،‬مسئله اصلی این است که حاکمیت جمهوری‬ ‫اسامی‪ ،‬چگونه میتواند از اصول قانون اساسی و قلمرو‬ ‫سرزمینیاش در مهاجرت نظامهای اجتماعی بر بستر‬ ‫امروزه همه ما از تلفنهای هوشمند استفاده میکنیم‬ ‫و در جریان زندگی روزانــهمــان به خدمات فناوری‬ ‫اطاعات و ارتباطات وابستهایم؛ خدماتی نظیر خرید‪،‬‬ ‫تاکسیهای اینترنتی‪ ،‬شبکههای اجتماعی‪ ،‬اموزش‬ ‫و‪ . ...‬توئیتر‪ ،‬فیسبوک‪ ،‬اسنپ‪ ،‬گوگل و بسیاری دیگر‬ ‫از نرمافزارها همگی در هسته خود یک پلتفرم هستند‪.‬‬ ‫پلتفرمها‪ ،‬محدود به پلتفرمهای نرمافزاری نیستند و‬ ‫در رشته طراحی صنعتی و مهندسی طراحی نیز از‬ ‫ً‬ ‫پلتفرمها یاد میشود‪ ،‬مثا در صنعت اتومبیل‪ ،‬یک‬ ‫ً‬ ‫تولیدکننده میتواند صرفا با یک پلتفرم‪ ،‬زیرساخت‬ ‫انبوه انواعی از اتومبیلها را ایجاد کند‪.‬‬ ‫و زمینه تولید ِ‬ ‫در ادبیات مدیریت استراتژیک‪ ،‬رهبران بــازار برای‬ ‫سهم بازار بیشتر‪ ،‬به دنبال دستیابی به نقاط اهرمی‬ ‫هستند که پلتفرم بــرای ایشان به ارمـغــان مــیاورد‪.‬‬ ‫اقتصاد پلتفرمی یا اقتصاد اشتراکی‪ ،‬حوزه نوینی در‬ ‫اقتصاد است که با تکیهبر اثر «شبکهای» و با استفاده‬ ‫از ظرفیتهای فاوا در استفاده مکرر از منابع (‪،)reuse‬‬ ‫تولید ارزش از منابع را حداکثر ساخته و مدلهای‬ ‫اقتصادی متفاوتی را رقم زده است‪ .‬با توسعه فضای‬ ‫مجازی در سالهای اخیر‪ ،‬پلتفرم در ادبیات روابط‬ ‫بینالملل نیز ورود پیدا کرده است‪ .‬این تنها بخشی‬ ‫از علوم مختلفی است که ادبیات پلتفرم در انها‬ ‫مطرح شده است و روز بــهروز نیز توسعه مییابد؛ اما‬ ‫انگیزه اصلی هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز‬ ‫‪104‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪105‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫جواد ازادی‬ ‫دبیر هسته «خطمشی فضای مجازی»‬ ‫مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پلتفرمها نهتنها دفاع کرده بلکه نقشی فعال در حفظ‬ ‫و امتداد انقاب اسامی ایفا نماید‪.‬‬ ‫پرونده ویژه حکمرانی پلتفرم‪ ،‬با تمرکز بر پلتفرمهای‬ ‫نرمافزاری‪ ،‬در هفت عنوان نوشتاری‪ ،‬اماده شده است‪.‬‬ ‫به دلیل فقر ادبیات فارسی در این حوزه‪ ،‬مطالب اول‬ ‫پرونده بیشتر جنبه معرفی و اموزشی داشته و مخاطبش‬ ‫شخصی است که با مفهوم پلتفرم اشنایی نــدارد‪.‬‬ ‫چنانچه خواننده محترم در این مسئله سابقه قبلی‬ ‫داشته باشد‪ ،‬میتواند از نگاشت چهارم‪ ،‬پرونده را‬ ‫پیگیری نماید‪.‬‬ ‫نوشتار اول با عنوان «پلتفرم چیست؟» به تعریف‬ ‫دقیق مفهوم پلتفرم میپردازد و مبنایی برای مطالب‬ ‫بعدی میشود‪ .‬در این مطلب‪ ،‬جایگاه نظری پلتفرم‬ ‫و گونهشناسی پلتفرمها تبیین میگردد‪.‬‬ ‫در شرایطی که «سازوکارهای قیمت» پیشران اصلی‬ ‫بازار در اقتصاد مدرن است‪ ،‬در اقتصاد پلتفرم‪ ،‬این «اثر‬ ‫شبکهای» است که پیشران اصلی و توسعهدهنده پلتفرم‬ ‫است؛ با این تفاوت که با ظرفیت فناوری اطاعات‬ ‫و ارتباطات‪ ،‬ان سازوکارهای حا کم که کارامدی را‬ ‫در ترجمان ارزش مباداتی جستوجو میکرد‪ ،‬دیگر‬ ‫محدود به حوزه اقتصاد نیست و به همه عرصههای‬ ‫اجتماعی تسری یافته اســت‪ .‬نوشتار دوم با عنوان‬ ‫«قدرت پلتفرم؛ اثر شبکهای»‪ ،‬به تبیین این «پیشران‬ ‫پلتفرم» میپردازد‪.‬‬ ‫در عصر پلتفرمها‪ ،‬ساختار اجتماع و به دنبال ان ساختار‬ ‫حکمرانی از سازوکارهای متداول مبتنی بر سلسلهمراتب‬ ‫یا بازار و ‪ ...‬به سازوکارهای حکمرانی شبکهای رسیده‬ ‫است‪ .‬این تحول در سازوکارهای حکمرانی‪« ،‬نظام‬ ‫پاسخگویی» را نیز متحول کرده است‪ .‬مطلب سوم‬ ‫با عنوان «پاسخگویی پلتفرم» به دنبال ان است تا با‬ ‫واکاوی کنشگران پلتفرم‪ ،‬چالشهای پاسخگویی در‬ ‫حکمرانی پلتفرم را تبیین نماید‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫بهتبع تبیین چالش پاسخگویی پلتفرمها‪ ،‬به مسئله‬ ‫«چگونگی طراحی سازوکار حکمرانی پلتفرمها» رهنمون‬ ‫میشویم‪ .‬نوشتار چهارم به دنبال ساخت دهی به مسئله‬ ‫حکمرانی پلتفرمها با لنز «تنظیم مقررات» است و سه‬ ‫گری پلتفرم» و‬ ‫سطح «تنظیمگری در پلتفرم»‪« ،‬تنظیم ِ‬ ‫«تنظیمگری با پلتفرم» را بیان میکند و چالش اصلی‬ ‫انقاب اسامی را «تنظیمگری با پلتفرم» میداند‪.‬‬ ‫چالش «حکمرانی پلتفرمها» با نگاه به رونــد اینده‬ ‫فناوری‪ ،‬پیچیدهتر خواهد شد؛ سهمیاری فناوری‬ ‫در توسعه پلتفرمهای امــروزی‪ ،‬بیشتر در استخدام‬ ‫فناوری ارتباطات و با اثر شبکهای بوده است و هنوز‬ ‫بسیاری از ظرفیتهای فناوری اطاعات در توسعه‬ ‫پلتفرمها بالقوه مانده است‪ .‬در ایندهای نهچندان دور‬ ‫و با همگرایی فناوریهایی نظیر نسل پنجم اینترنت‪،‬‬ ‫فناوریهای هوشمند‪ ،‬اینترنت اشیاء و ‪ ...‬شاهد‬ ‫فراگیری «پلتفرمهای اینترنت اشیاء» خواهیم بود؛‬ ‫موضوعی مهم که در مطلب پنجم با عنوان «حکمرانی‬ ‫پلتفرمهای اینترنت اشیاء» بدان پرداخته شده است‪.‬‬ ‫با نظر به اشارات متعدد مقام معظم رهبری‪ ،‬تهدیدانگاری‬ ‫یا فرصتانگاری صرف فضای مجازی خطایی راهبردی‬ ‫است که یا انقاب اسامی را از ظرفیتهای فوقالعاده‬ ‫فاوا برای پیش برد اهدافش محروم میکند و یا منجر‬ ‫به ولنگاری در مواجهه با فضای مجازی میشود و‬ ‫مهلکترین لطمات را به انقاب وارد خواهد کرد‪ .‬دو‬ ‫مطلب اخر پرونده حکمرانی پلتفرم‪ ،‬به دنبال ان است‬ ‫تا مبتنی بر مبانی اسامی‪« ،‬تعاون» را بهعنوان نمونهای‬ ‫از ظرفیتهای مثبت پلتفرم و «حکمرانی پلتفرم توسط‬ ‫نظام سرمایهداری» را از تهدیدهای پلتفرم در مواجهه‬ ‫جمهوری اسامی با فضای مجازی ترسیم نماید‪.‬‬ ‫جواد ازادی‬ ‫پژوهشگر هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جایگاه نظری پلتفرم‬ ‫اولین بار دیکشنری ا کسفورد در اوایل ‪ 1574‬از مثالهایی‬ ‫استفاده کرد که در انها پلتفرم اشاره به «یک طراحی‪،‬‬ ‫یک مفهوم‪ ،‬یک ایده یا یک الگو» داشت؛ اما توسعه‬ ‫کاربست پلتفرم در رشتههای مختلف به دهههای‬ ‫اخیر برمیگردد‪ .‬از این میان میتوان اولین زمینههای‬ ‫شکلگیری پلتفرم را در سه حوزه نظری دنبال کرد‪:‬‬ ‫اول‪ ،‬پژوهشگران رشته مهندسی طراحی و طراحی‬ ‫صنعتی جــزء متقدمین استفاده از مفهوم پلتفرم‬ ‫هستند‪ ،‬انها زمانی که خانوادهای از یک محصول را‬ ‫تولید میکنند؛ از واژه پلتفرم استفاده میکنند‪ .‬منظور‬ ‫از خانواده محصول‪ ،‬هسته اصلی یک محصول است‬ ‫که بــرای نیاز خاصی از مشتریان طراحی میشود و‬ ‫این امکان را دارد که بهسادگی با حذف‪ ،‬جایگزینی‬ ‫و یا اضافه کردن ویژگیهایی خاص‪ ،‬برای مشتریان‬ ‫سفارشیسازی شود‪ .‬این ادبیات را میتوان با مفاهیمی‬ ‫نظیر تفکر پلتفرمی‪ ،‬فناوریهای پلتفرم و سرمایهگذاری‬ ‫پلتفرم دنبال نمود‪.‬‬ ‫گروه دوم استراتژیستهای فناوری هستند‪ .‬این گروه‬ ‫از جایی به بحث پلتفرم ورود پیدا کردند که پلتفرمها را‬ ‫نقاط کنترلی در صنایع دیدند؛ چراکه پلتفرمها امکان‬ ‫ارزیابی و تخمین موفقیت و شکست شرکتها را در‬ ‫سطح صنعت به دست میدهند‪ .‬بعدها ایدههای‬ ‫استراتژیستهای فناوری به رشته بازاریابی و مدیریت‬ ‫استراتژیک نیز وارد شد و شرکتها بــرای به دست‬ ‫ً‬ ‫اوردن رهبری بازار به دنبال پلتفرم شدن رفتند‪ .‬مثا‬ ‫مایکروسافت‪ ،‬برای تضمین بقای ویندوز به پلتفرم‬ ‫روی اورد و یا ‪ Netscape‬استراتژی متفاوتی را در پیش‬ ‫گرفت و اجازه داد تا مرورگرش با سیستمعاملهای‬ ‫مختلف کار کند و سازگار باشد‪.‬‬ ‫گروه سوم اقتصاددانان هستند‪ ،‬در ادبیات فارسی‬ ‫محدودی که از این موضوع داریم بایستی با عبارت‬ ‫اقتصاد اشتراکی ان را ردیابی کنیم‪ .‬در اقتصاد پلتفرم‪،‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پلتفرم چیست؟‬ ‫پلتفرمیا یستره براه به دست اوردن رایصان یواوره و‬ ‫برونسپاره واحد تحقیق و توسعه یستند‬ ‫‪106‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫علیرغم تفاوتهایی که علوم مختلف در تعریف‬ ‫پلتفرم دارند؛ اما میتوان با استقراء وجوه مشترک انها‬ ‫ً‬ ‫را به دست اورد‪ .‬مجموعا پلتفرمها‪ ،‬بستر یا سکویی‬ ‫هستند که امکان حضور توسعهدهندگان متعدد را‬ ‫برای خدمترسانی به کاربران نهایی فراهم میاورند‪.‬‬ ‫نقش اصلی پلتفرمها‪ ،‬تسهیل ارتباط توسعهدهندگان‬ ‫(بهمثابه عرضهکنندگان خدمات) و مصرفکنندگان‬ ‫نهایی (بهعنوان تقاضا کنندگان) اســت‪ .‬پلتفرمها‬ ‫دارای مالک هستند و مالک پلتفرم کسی است که‬ ‫بهجای ارائــه مستقیم خدمت به مصرفکنندگان‪،‬‬ ‫‪107‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پلتفرم چیست؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پلتفرم بهعنوان بستر یا واسطهای برای بازارهای دوسویه‬ ‫در نظر گرفته میشود که خدمات را برای دو گروه متمایز‬ ‫از بازیگران فراهم میاورد‪ .‬در شرایطی که «سازوکارهای‬ ‫قیمت» پیشران اصلی بازار در اقتصاد مدرن است‪ ،‬در‬ ‫اقتصاد پلتفرم‪ ،‬این «اثر شبکهای» است که پیشران اصلی‬ ‫و توسعهدهنده پلتفرم است؛ با این تفاوت که با ظرفیت‬ ‫فناوری اطاعات و ارتباطات‪ ،‬ان سازوکارهای حاکم‬ ‫که کارامدی را در ترجمان ارزش مباداتی جستوجو‬ ‫میکردند‪ ،‬دیگر محدود به حوزه اقتصاد نیست و به‬ ‫همه عرصههای اجتماعی تسری یافته است‪.‬‬ ‫برخاف سابقه بیشتر کاربست پلتفرم در طراحی‬ ‫صنعتی‪ ،‬میتوان ادعا کرد که امروزه پلتفرم در حوزه‬ ‫فضای مجازی بیشترین استعمال را دارد‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سکویی (بستری) برای حضور عرضهکنندگان متعدد‬ ‫و خدمترسانی به مصرفکنندگان گونا گون شده‬ ‫است و سود خود را از این وساطت کسب میکند نه‬ ‫از عرضه مستقیم خدمات‪ .‬مالک پلتفرم با استفاده از‬ ‫اثر شبکهای و روابط چندگانه که در شبکه بهصورت‬ ‫تصاعدی افزایش مییابد‪ ،‬سود خود را حداکثر میسازد‪.‬‬ ‫به دلیل تمرکز پرونده بر حوزه فضای مجازی‪ ،‬تعریف‬ ‫خود را بیشتر با گفتمان این حوزه ارائه خواهیم کرد‪:‬‬ ‫یک پلتفرم نرمافزاری عبارت است از «یک سیستم‬ ‫نرمافزار محور که انعطافپذیر است و توسط ماژولهایی‬ ‫که با ان همکاری میکنند عملکردهای اصلی خود را‬ ‫به ظهور میرساند و درجایی که ان ماژولها عملیات‬ ‫مشترک انجام میدهند‪ ،‬وساطت میکند»؛ مجموعهای‬ ‫از عناصر فناورانه نظیر پلتفرم نرمافزاری‪ ،‬ماژولها و‬ ‫‪ ...‬بهعاوه کنشگرانی که روی پلتفرم هستند (مالک‬ ‫پلتفرم‪ ،‬توسعهدهندگان شخص ثالث‪ ،‬شرکای پلتفرم‬ ‫و کاربران) اکوسیستم پلتفرم را شکل میدهند‪.‬‬ ‫به زبان سادهتر‪ ،‬پلتفرم یک مالک دارد که زیرساخت و‬ ‫منابع ازم را برای حضور توسعهدهندگان اماده میسازد‪،‬‬ ‫توسعهدهندگان نیز باقدرت انعطافی که پلتفرم به انها‬ ‫میدهد‪ ،‬میتوانند عرضهکننده خدمات گوناگونی باشند‪،‬‬ ‫ازاینرو‪ ،‬مصرفکنندگان گوناگون میتوانند با نیازهای‬ ‫گوناگون به بستر پلتفرم بیایند و از ان خدمات استفاده‬ ‫کنند‪ .‬در مقایسه با نسلهای گذشته فناوری اطاعات‬ ‫و ارتباطات‪ ،‬نقش مالکین پلتفرم از تولیدکننده نرمافزار‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مالکین پلتفرم‪ ،‬منابع اولیه را که حکم یزینهیاه ثابت‬ ‫راهایــدازه کسبوکار را دارد بهگویهاه فرایم منکنند که‬ ‫ظرفیتیاه توسعه به سمت توسعهدیندگان ایتقال یابد‪،‬‬ ‫سرمایهگذاری کنند و نیز توسعهدهنده را قادر میسازد‬ ‫بهترین خدمتی که میتواند را عرضه کند؛ بدون اینکه‬ ‫کل سیستم پلتفرم متاثر از تصمیمات توسعهای او شوند‪.‬‬ ‫به کانال توزیع تغییر کرده است و جریان سود انها از‬ ‫توزیع‪ ،‬دالی (وساطت) و اپراتوری پلتفرمی است که‬ ‫توسط دیگران توسعه مییابد؛ بنابراین هرچه بتوانند‬ ‫تعداد بیشتری از عرضهکنندگان و یا تقاضاکنندگان‬ ‫را به هم برسانند‪ ،‬سود بیشتری به دست میاورند و به‬ ‫همین دلیل است که تمرکز مالکین پلتفرم از توسعه‬ ‫ً‬ ‫و سرمایهگذاری بر حوزههایی که مستقیما موردنیاز‬ ‫مصرفکنندگان است‪ ،‬به سمت تسهیل و توسعه حضور‬ ‫اشخاص ثالثی تغییریافته است که ان اشخاص ثالث‪،‬‬ ‫خدمات موردنیاز مشتریان را تولید و عرضه میکنند‪.‬‬ ‫از نگاه اقتصادی‪ ،‬پلتفرم برای هر سه بازیگر پلتفرم‪،‬‬ ‫ارزشافرین است؛‬ ‫توسعهدیندگان‬ ‫توسعهدهندگان برای راهاندازی کسبوکارشان‪ ،‬نیازی‬ ‫به سرمایهگذاری عظیمی که مالکین پلتفرم انجام‬ ‫میدهند‪ ،‬ندارند و میتوانند با هزینه ثابت بسیار‬ ‫اندک‪ ،‬کسبوکار خود را اغاز کنند‪.‬‬ ‫مگرفکننده یهایی‬ ‫مصرفکننده نهایی نیز به دلیل توزیع متقارن اطاعات‪،‬‬ ‫انتخاب ازادانه ایجاد میشود و گویی سازوکارهای‬ ‫قیمت در بازار ازاد شکل میگیرد‪.‬‬ ‫مالکین پلتفرم‪ ،‬منابع اولیه را که حکم هزینههای ثابت‬ ‫راهاندازی کسبوکار را دارد بهگونهای فراهم میکنند که‬ ‫ظرفیتهای توسعه به سمت توسعهدهندگان انتقال‬ ‫یابد‪ ،‬این منابع‪ ،‬منابع مرزی پلتفرم نام دارد که رابط میان‬ ‫مالک پلتفرم و توسعهدهندگان شخص ثالث است‪.‬‬ ‫منابع مرزی را نیز میتوان در دو گروه منابع مرزی فنی‬ ‫و اجتماعی طبقهبندی نمود‪ .‬بهعنوان نمونه از منابع‬ ‫مرزی فنی میتوان به (‪)APIs‬و (‪ )SDKs‬اشاره کرد و‬ ‫از منابع مرزی اجتماعی مشوقها‪ ،‬حقوق مالکیت‬ ‫معنوی‪ ،‬توافقنامههای میان توسعهدهنده و مالک‬ ‫پلتفرم‪ ،‬خطوط راهنمای پلتفرم و مستندسازی پلتفرم‬ ‫را نام برد‪ .‬منابع مرزی تعیینکننده دسترسی به پلتفرم‬ ‫است و موجب پشتیبانی از خدمات دهندگان که‬ ‫درواق ــع توسعهدهندگان پلتفرم هستند‪ ،‬میشود و‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫مالک پلتفرم‬ ‫‪ -1‬مالک پلتفرم‪ ،‬بهجای اینکه بر نــواوری بهعنوان‬ ‫ً‬ ‫گرانترین عامل تولید سرمایهگذاری کند‪ ،‬صرفا بستری‬ ‫را فراهم میکند که نواوران با کمترین هزینه‪ ،‬نواوری‬ ‫خود را به ظهور میرسانند‪.‬‬ ‫‪ -2‬مالک پلتفرم منابع محدودی را که برای زیرساخت‬ ‫ً‬ ‫پلتفرم فراهم کرده است دائما با توسعهدهندگان به‬ ‫اشتراک میگذارد (‪ )reuse‬و این اشتراک منابع‪ ،‬موجب‬ ‫حداکثر بهرهبرداری از منابع محدود میشود‬ ‫ً‬ ‫‪ -3‬مالکین پلتفرم که صرفا واسطه هستند‪ ،‬به دلیل‬ ‫اثر شبکهای‪ ،‬بهصورت تصاعدی به بیشترین تعداد‬ ‫روابط دست مییابند‪.‬‬ ‫‪ -4‬باز استفاده از منابع‪ ،‬میتواند صرفه اقتصادی‬ ‫چشمگیری را ایجاد کند که به توسعهدهنده این‬ ‫فرصت را میدهد که بر نیازهای کاربران گونا گون‬ ‫‪108‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ً‬ ‫نهایتا قدرت کنترل و حکمرانی را برای مالک پلتفرم‬ ‫به ارمغان میاورد‪.‬‬ ‫با این ظرفیتی که پلتفرمها برای توسعه ایجاد کردهاند‪،‬‬ ‫مرز شرکتهای دارای پلتفرم جابجا شده است و با‬ ‫شاخصهی تعداد توسعهدهندگانی که توانستهاند جذب‬ ‫پلتفرم خویش کنند‪ ،‬شناخته میشود‪ .‬این انتقال‪،‬‬ ‫چالش حکمرانی پلتفرمهای نرمافزاری را موجب شده‬ ‫است و مسئلهای را به وجود اورده است که چگونه‬ ‫میتوان میان کنترل پلتفرم و استقال توسعهدهندگان‬ ‫شخص ثالث‪ ،‬تعادل برقرار کرد؟‬ ‫شرکت‪ ،‬ایفای نقش کنند‪ .‬مثال معروف این گروه‬ ‫از پلتفرمها‪ ،‬در شرکتهای اتومبیلسازی است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا شرکتهای اتومبیلسازی با ارائه استانداردها و‬ ‫ماژولهای قطعات‪ ،‬تولیدکنندگان قطعات را بسیج‬ ‫کرده و ضمن اینکه زنجیره تامین را از جانب ریسک‬ ‫تامینکنندگان تضمین میکنند‪ ،‬هزینه تعاماتی با‬ ‫تولیدکنندگان قطعات را نیز کاهش میدهند‪.‬‬ ‫‪ -3‬پلتفرمیاه صنعت‬ ‫گونهشناسی پلتفرمها‬ ‫در یک نگاه سیستمی میتوان سه گونه پلتفرم را برشمرد‪.‬‬ ‫‪ -1‬پلتفرمیاه داخلن‬ ‫ازاینگونه پلتفرمها در داخل کارخانهها و فضای توسعه‬ ‫محصول بسیار استفاده میشود‪« .‬مجموعهای از اجزا‬ ‫یا ماژولهایی است که میتواند جریان تولید محصول‬ ‫را به نحوی کارا ایجاد یا راهاندازی نماید‪».‬‬ ‫‪ -2‬پلتفرمیاه زیجیره تامین‬ ‫گونه دوم پلتفرمها‪ ،‬پلتفرمهای زنجیره تامین هستند‪،‬‬ ‫این پلتفرمها‪ ،‬مفهوم پلتفرم داخلی را به زنجیره تامین‬ ‫توسعه میدهد و شرکای زنجیره تامین یک شرکت‬ ‫را توانمند میسازد تا در تولید یا راهاندازی محصول‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: mgt.azadi@gmail.com‬‬ ‫‪109‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫پلتفرمهای صنعت یا پلتفرمهای خارجی عبارت‬ ‫است از محصوات‪ ،‬خدمات و فناوریهایی که توسط‬ ‫یک یا چند شرکت توسعه پیدا میکند و خود بستری‬ ‫میشود برای شرکتهای دیگر تا بتوانند‪ ،‬محصول‪،‬‬ ‫خدمات و فناوریهای مکمل دیگری را عرضه کنند‪.‬‬ ‫مشخصه اصلی و متمایز اینگونه پلتفرم این است که‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫اوا شرکتهای بیرونی‪ ،‬لزوما جزئی از زنجیره تامین‬ ‫ً ً‬ ‫شرکت مالک پلتفرم نیستند ثانیا لزوما مالک‪ ،‬شریک‬ ‫یا سهامدار پلتفرم نیستند؛ مانند ایفون و اندروید‪.‬‬ ‫وجه مشترک همه گونههای پلتفرم‪ ،‬تمرکز بر مالک ان‬ ‫بهعنوان فراهمکننده اجزا و منابعی است که فرایند‬ ‫ایجاد خدمات را تسهیل میکند و این موضوع است‬ ‫که ارزش پلتفرم را تعیین میکند‪.‬‬ ‫سید امیررضا برقعی‬ ‫پژوهشگر هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مقدمه‬ ‫یکی از اساتید دانشگاه ‪ MIT‬جملهای نغز و لطیف را‬ ‫به طنز بیان میکند‪ :‬جایزه «بزرگترین فروشنده تاریخ»‬ ‫باید به کسی داده شود که توانست اولین تلفن را بفروشد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مسلما در ان زمان ارزش ان تلفن صفر بود؛ زیرا وقتی‬ ‫فقط یک تلفن در جهان وجود داشته باشد و ان نیز‬ ‫نزد شما باشد‪ ،‬نمیتوانید به کسی تلفن بزنید و با او‬ ‫ارتباط برقرار کنید؛ اما هر چه تعداد بیشتری از افراد‬ ‫تلفن را خریداری کرده و تصمیم بگیرند (بخوانید اعتبار‬ ‫کنند) که برای ارتباط با یکدیگر از ابزار تلفن استفاده‬ ‫کنند‪ ،‬ارزش ان افزایش مییابد؛ بنابراین ارزش شبکه‬ ‫تلفنهای جهان از طرفی به تعداد دستگاههای تلفن‬ ‫در سراسر جهان و از طرفی دیگر به انسانهایی بستگی‬ ‫دارد که این ابــزار را برای ارتباط با یکدیگر انتخاب‬ ‫کردهاند‪ .‬با ‪ 2‬تلفن ‪ 1‬تماس امکانپذیر میشود‪ ،‬با ‪4‬‬ ‫ً‬ ‫تلفن ‪ 6‬تماس‪ ،‬با ‪ 12‬تلفن ‪ 64‬تماس و نهایتا با ‪100‬‬ ‫تلفن ‪ 4950‬تماس امکانپذیر میشود‪ .‬این حالت‬ ‫به رشد غیرخطی و محدب ارتباطات میان انسانها‬ ‫معروف است‪.‬‬ ‫پلتفرمها سازههای انسانی هستند که بستر ارتباط و‬ ‫تعامل میان انسانها را باهدف شکوفاسازی ظرفیتهای‬ ‫انها و خلق ارزش فراهم میکند‪ .‬در عصر دیجیتال‪،‬‬ ‫این بسترهای ارتباطی و تعاملی را پلتفرمهای فضای‬ ‫مجازی تشکیل میدهند که شکوفاسازی ظرفیتهای‬ ‫کاربران و ارزشافرینی را به حداکثر خود رساندهاند‪،‬‬ ‫قدرت پلتفرم‪،‬‬ ‫اثر شبکهای‬ ‫اثار سازیده و تشریبگر اثر خبکهاه در پلتفرمیا‬ ‫‪110‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫به تاثیر تعداد کاربران پلتفرم بر ارزش ایجادشده برای‬ ‫هر کاربر‪ ،‬اثر شبکهای اطــاق میشود‪ .‬منظور از اثر‬ ‫شبکهای مثبت‪ ،‬ظرفیت یک پلتفرم در جهت تولید‬ ‫ارزش قابلتوجه برای کاربران خود است که این خلق‬ ‫ارزش بهواسطه افزایش تعداد کاربران و اجتماع ایشان‬ ‫بر بستر پلتفرم محقق مــیشــود‪ .‬همچنین احتمال‬ ‫کاهش ارزش ایجادشده برای هر کاربر درنتیجه افزایش‬ ‫‪111‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اثر شبکهای‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫البته در جهت اهداف و غایات مالکان و حا کمان‬ ‫پلتفرمهای غولپیکر جهانی که در حال بلعیدن جهان‬ ‫هستند؛ مانند ماکروسافت‪ ،‬امازون و اوبر‪.‬‬ ‫ارزش پلتفرمها با افزایش تعداد مشارکتکنندگان انها‬ ‫بهطور غیرخطی و محدب افزایش مییابد و درنتیجه‬ ‫ارتباطات بیشتری را میان مشارکتکنندگان امکانپذیر‬ ‫میکند‪ .‬وقتی فقط یک کاربر در پلتفرم وجود داشته‪،‬‬ ‫هیچ ارتباطی امکانپذیر نیست‪ ،‬حتی در صورت وجود‬ ‫یک ارتباط دو کاربره نیز اثار شبکهای و اجتماعی‬ ‫قابلتوجه خلق نمیشود و پلتفرم ارزش خاصی ندارد‪.‬‬ ‫تمام مسئله پلتفرمهای فضای مجازی از زمانی اغاز‬ ‫میشود که ‪ 2‬به ‪ 3‬و بیشتر از ان تبدیل شود‪ .‬انوقت‬ ‫است که ایجاد روابط دوسویه و اثار شبکهای انها‪،‬‬ ‫مقدمه است بر مهاجرت نظامات اجتماعی بر بستر‬ ‫پلتفرمهای فضای مجازی‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫تعداد کاربران و اجتماع ایشان بهواسطه حکمرانی و‬ ‫تنظیمگری نامطلوب پلتفرم وجود دارد که اثر شبکهای‬ ‫منفی نامیده میشود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫رشد غیرخطی و محدب بهواسطه اثر شبکهای دقیقا‬ ‫همان الگوی توسعه ویژهای است که در شرکتهایی‬ ‫مانند ماکروسافت در دهه نود میادی مشاهده میشود‪.‬‬ ‫این الگو اگر در جهت عکس عمل کند‪ ،‬میتوان ان را‬ ‫فروپاشی غیرخطی و محدب نامید‪ .‬فروپاشی محدب‬ ‫شرکت بلکبری(‪ )BlackBerry‬در دهه اول قرن ‪ 21‬نمونه‬ ‫از ان است‪ .‬شروع کوچ کاربران از پلتفرم بلکبری و‬ ‫کاهش تعداد کاربران و روابط میان انها‪ ،‬با خود تنزل‬ ‫ارزش شبکه و پلتفرم را به همراه داشت و درنتیجه‬ ‫افراد بیشتری به ترک بلکبری ترغیب شدند‪ .‬میان‬ ‫دو عامل تعداد کاربران یک پلتفرم و ارزش ان رابطه‬ ‫مرغ و تخممرغ برقرار است؛ افزایش تعداد کاربران و‬ ‫تعامات میان انها ارزش پلتفرم را افزایش داده و در‬ ‫مقابل افزایش ارزش یک پلتفرم سبب جذب افراد‬ ‫بیشتری به پلتفرم میشود‪.‬‬ ‫در پلتفرمهایی مانند اسنپ و تپسی‪ ،‬افزایش تعداد‬ ‫رانندگان (خدمت دهندگان) منجر به افزایش تعداد‬ ‫مسافران (خدمت گیرندگان) و افزایش تعداد مسافران‪،‬‬ ‫افزایش رانندگان را باعث میشود‪ .‬بهبیاندیگر‪ ،‬رانندگان‬ ‫مسافران را و مسافران رانندگان را جذب میکنند‪.‬‬ ‫ایــن پدیده به اثــر شبکهای دوســو یــه معروف است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ظرفیت یک پلتفرم در جهت‬ ‫تولید ارزش قابلتوجه براه‬ ‫کاربران خود است که این خلق‬ ‫ارزش بهواسطه افزایش تعداد‬ ‫کاربران و اجتماع ایشان بر بستر‬ ‫پلتفرم محقق منخود‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ورود اسان و بی اصطکاک‬ ‫اهمیت این تاثیر در تشدید گسترش شبکه انقدر زیاد‬ ‫است که کسبوکارهای پلتفرمی اغلب برای جذب‬ ‫شرکتکنندگان به یک سمت بازار (جانب عرضه یا‬ ‫جانب تقاضا) مداخله و هزینه میکنند‪ .‬انها میدانند‬ ‫که اگر بتوانند یک سمت را به پیوستن به پلتفرم ترغیب‬ ‫کنند‪ ،‬سمت دیگر نیز به دنبال ان خواهد امد‪ .‬البته‬ ‫عامل اصلی (عوامل دیگر هم موثر هستند) جذب یک‬ ‫جانب بازار به پلتفرم‪ ،‬حضور جانب دیگر در پلتفرم‬ ‫است (!)؛ بنابراین در اینجا نیز میان جانب عرضه و‬ ‫تقاضا رابطه مرغ و تخممرغ وجود دارد‪.‬‬ ‫عوامل سهگانهای‪ ،‬اثر شبکهای در پلتفرمهای فضای‬ ‫مجازی را تقویت کرده و سبب ارزشمندتر و قدرتمندتر‬ ‫شدن انها میشود‪.‬‬ ‫پلتفرمهایی که ورود ازاد را مجاز میدانند‪ ،‬میتوانند‬ ‫ً‬ ‫تقریبا بیحدومرز و بهطور طبیعی رشد کنند‪ .‬ورود‬ ‫اسان و بی اصطکا ک قابلیتی است که کار بران‬ ‫بــا ان مــی تــوانـنــد بــه ســر عــت و سهولت بــه پلتفرم‬ ‫بپیوندند و در فرایند ارزشافرینی پلتفرم‪ ،‬مشارکت‬ ‫داشته باشند‪.‬‬ ‫روابط دوسویه‬ ‫زمــانــی کــه کــاربــران یــک سمت پلتفرم ایــن امکان‬ ‫را داشته باشند که به سمت دیگر ملحق شوند‪،‬‬ ‫میان شرکتکنندگان رابطه دوسویه یا جابجایی‬ ‫ً‬ ‫طرفینی اتفاق افتاده است‪ .‬مثا در برخی پلتفرمهای‬ ‫کسبوکار‪ ،‬مصرفکنندگان کاا و خدمت میتوانند‬ ‫به جمع تولیدکنندگان پیوسته و کاا و خدمت خود‬ ‫را ارائه کنند‪.‬‬ ‫در برخی از پلتفرمها مانند دیوار مشارکتکنندگان‬ ‫در موارد متعدد و به سهولت به جابهجایی طرفینی‬ ‫ً‬ ‫میپردازند و این عامل غالبا رشد پلتفرمها را تسهیل‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫ظرفیت پلتفرم‬ ‫اثر شبکهای به تعداد کاربران و حجم روابط و تعامات‬ ‫انها با یکدیگر بستگی دارد؛ بنابراین یک پیامد طبیعی‬ ‫و مهم ان است که پلتفرمهای کارامد قادر هستند با‬ ‫توجه به تعداد کاربران و حجم روابط و تعامات انها با‬ ‫یکدیگر بهسرعت و سهولت گسترش یابند و درنتیجه‬ ‫ارزش حاصل از اثر شبکهای افزایش یابد‪.‬‬ ‫‪112‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: arborghei1373@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬در نگارش این نوشتار‪ ،‬از کتاب « انقاب شبکههای اجتماعی‪ ،‬جفری‬ ‫پارکر و احمد روستا» متاثر بودم و سعی کردم از مطالب ان کتاب اقتصادزدایی‬ ‫کرده و قدرت پلتفرم و اثار ان را عاوه بر عرصه اقتصادی‪ ،‬در سایر عرصههای‬ ‫اجتماعی نیز تبیین کنم‪.‬‬ ‫‪113‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫تابهحال‪ ،‬تمرکز ما بر اثر شبکهای مثبت در پلتفرمها‬ ‫بوده است؛ اما همان عواملی که باعث گسترش و رشد‬ ‫سریع پلتفرم میشود‪ ،‬ممکن است شکست سریع ان‬ ‫را نیز در پی داشته باشد‪ .‬اثر شبکهای زمانی با چالش‬ ‫روبــرو میشود که افزایش تعداد مشارکتکنندگان‬ ‫ً‬ ‫کــه اســاســا سبب ایـجــاد تعامات هدفمندتر میان‬ ‫مشارکتکنندگان میشود و با افزایش تطبیق میان‬ ‫عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان‪ ،‬ارزشافرینی بیشتری‬ ‫را برای پلتفرم رقم میزد‪ ،‬به ضد خود تبدیل شود و‬ ‫دسترسی کاربران به موارد مطلوب و ارزشمند را محدود‬ ‫کرده و در بعضی مواقع امکانناپذیر کنند‪ .‬به بیانی‬ ‫دیگر افزایش بیشازحد تعداد کاربران یک پلتفرم و‬ ‫هرجومرج حاکم بر روابط و تعامات ایشان‪ ،‬دشواری‬ ‫یا حتی امکانناپذیری یافتن بهترین جفت را برای‬ ‫مشارکتکنندگان افزایش میدهد‪ ،‬بنابراین کاربران در‬ ‫این پلتفرم بهغایت ارزشمند خود دست پیدا نکرده و‬ ‫کوچ از پلتفرم اغاز میشود‪ .‬این کوچ منفی که سبب‬ ‫جدا شدن سایر افراد از پلتفرم و درنتیجه کاهش ارزش‬ ‫پلتفرم شده است‪ ،‬به اثر شبکهای منفی شهرت دارد‪.‬‬ ‫برای عاج این چالش باید از طریق حکمرانی و تنظیمگری‬ ‫کارامد ظرفیت پلتفرم‪ ،‬ورود اسان و بی اصطکاک به‬ ‫ان و روابط دوسویه در ان‪ ،‬پلتفرم را به حالت تعادل‬ ‫بازگرداند‪ .‬این فرایندی است که طی ان مالک و حاکم‬ ‫پلتفرم‪ ،‬دسترسی کاربران به ان‪ ،‬فعالیتهای که در‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ان مشارکت میکنند و ارتباطات انها با دیگر کاربران‬ ‫را کنترل‪ ،‬محدود و ممنوع میکند‪ .‬وقتی حکمرانی و‬ ‫تنظیم گری مناسبی بر پلتفرم حا کم باشد‪ ،‬کاربران‬ ‫بهراحتی میتوانند مواردی را پیدا کنند که بیشترین‬ ‫ارزش را برای انها تولید میکند‪ .‬وقتی حکمرانی و‬ ‫تنظیمگری نامناسبی انجامشده باشد‪ ،‬مشارکتکنندگان‬ ‫ً‬ ‫بهسختی میتوانند موارد احتماا ارزشمند را در میان‬ ‫سیلی از موارد بیارزش شناسایی کنند‪.‬‬ ‫البته این حکمرانی و تنظیم گری در جهت اهداف‬ ‫مالکان و حاکمان پلتفرمها صورت میپذیرد و در شرایط‬ ‫فعلی که مالکیت و حکمرانی بزرگترین پلتفرمهای‬ ‫جهانی در اختیار جریان سرمایهداری است‪ ،‬کاربران‬ ‫درواقع در جهت غایات سرمایهداری به خلق ارزش‬ ‫مشغول هستند و این چالشی بس بزرگتر از چالش‬ ‫اثر شبکهای منفی است‪ .‬راهکار چالش حکمرانی‬ ‫سرمایهداری بر پلتفرمها‪ ،‬طراحی پلتفرمهایی متناسب‬ ‫با اهداف و غایات اسامیایرانی است که میتوانیم‬ ‫این پروژه را اینطور نامگذاری کنیم؛ طراحی پلتفرمهای‬ ‫اسامیایرانی و این ابتدای مسیر است‪]1[ .‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫چالش اثر شبکهای‪ ،‬علت و عاج‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫باید از طریق حکمراین و تنظیمگره‬ ‫کارامد ظرفیت پلتفرم‪ ،‬ورود اسان و‬ ‫بی اصطکاک به ان و روابط دوسویه‬ ‫در ان‪ ،‬پلتفرم را بــه حالت تعادل‬ ‫بازگرداید‪.‬‬ ‫مهرداد حیدری‬ ‫پژوهشگر هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه تهران‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پرداختن به موضوعات‪ ،‬گاهی از مسائل شروع میشود و‬ ‫گاهی از دغدغه جستجوی ارزشهای اساسی گمشده‬ ‫در جامعه‪ .‬در این نوشته ما با یک ارزش اساسی بحث‬ ‫را اغاز میکنیم و ان را تا سر حد مسئله میکشانیم‪.‬‬ ‫یکی از اساسیترین ارزشها در جامعه انسانی‪ ،‬موضوع‬ ‫پاسخگویی است‪ .‬پاسخگویی بهصورت کلی میتواند‬ ‫گسترهای از فرد تا جامعه داشته باشد‪ .‬مفهوم کلیدی‬ ‫در پاسخگویی‪ ،‬بحث پیرامون این نکته است که‬ ‫کارهایی که هر فــرد‪ ،‬سازمان یا جامعه انجام داده‬ ‫است‪ ،‬چگونه میتواند توجیه بپذیرد‪.‬‬ ‫قبل از شروع بحث راجع به این موضوع‪ ،‬به ریشهشناسی‬ ‫«پاسخگویی» میپردازیم‪ .‬واژه ‪ accountability‬به معنای‬ ‫پاسخگویی است‪ .‬این واژه از دو قسمت ‪ account‬و‬ ‫‪ ability‬تشکیلشده است‪ .‬واژه ‪ account‬طبق دیکشنری‬ ‫مبتنی برریشه شناسی واژگان انگلیسی‪ ،‬به معنای ‪to‬‬ ‫‪ reckon, value‬امده است؛یعنی حساب پس دادن و‬ ‫مبتنی بر ارزش یا مقداری مشخص اعتبار بخشیدن‬ ‫به چیزی‪ .‬لــذا ‪ accounting‬به معنای حسابداری‬ ‫(حساب پسدهی مـقــداری و محاسباتی) است‪.‬‬ ‫بنابراین ‪ accountability‬هرگونه توانایی اعتباربخشی‪،‬‬ ‫توجیهپذیری و حساب پسدهی است که در ترجمه‬ ‫فارسی‪ ،‬این واژه به «پاسخگویی» تعبیر شده است‪.‬‬ ‫در ادبیات ارزشیابی پاسخگویی را اینگونه تعریف‬ ‫میکنند‪ :‬حالت یا فرایندی که برخی افراد را نسبت به‬ ‫برخی دیگر برای برخی چیزها حساب کشی (حساب‬ ‫پس ده) میکند؛بدینصورت درخواست میشود تا‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫پاسخگویی پلتفرم‬ ‫روش کارامد پاسشصو کردن پلتفرمیا چیست؟‬ ‫‪114‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪115‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫انچه انجامشده است توجیه یا تبیین گردد‪ .‬جنس این‬ ‫حساب کشی میتواند از کمیت تا کیفیت (از عدد‬ ‫ً‬ ‫تا ارزش) قابلتعریف باشد‪ .‬لذا اساسا پاسخگویی‬ ‫یکی از خردمایههای کلیدی ارزشیابی محسوب شده‬ ‫و ازجمله علل نیاز به ارزشیابی در جامعه‪ ،‬پاسخ به‬ ‫نیاز «پاسخگویی» بیانشده است‪.‬‬ ‫پاسخگویی در عبارتی ســادهتــر‪ ،‬اوردن توجیهات‬ ‫درخور‪ ،‬برای صاحبان امر است بهگونهای که انجام‪/‬‬ ‫عدم انجام هر فعلی مبتنی بر یک حجیت قرار گیرد‪.‬‬ ‫با توجه به ایــن تعریف چهار ســوال اساسی مطرح‬ ‫میشود‪ :‬چه کسی باید پاسخگو باشد؟ به چه کسی‬ ‫باید پاسخگویی صورت گیرد؟ راجع به چه چیزی‬ ‫باید پاسخ داد؟ به چه وسیلهای پاسخگویی محقق‬ ‫میشود؟ اگرچه میتوان گفت جواب دادن بهتمامی‬ ‫این سواات میتواند برای طراحی نظام پاسخگویی‬ ‫ضروری باشد‪ ،‬اما وضعیت کنونی پاسخگویی در کشور‬ ‫ما در پاسخ به سوال اول نیز دچار ضعفهای جدی‬ ‫است‪ .‬رویکرد فکورانه و جامع نسبت به پاسخگویی‬ ‫میتواند در اجرا و مسئولیتپذیری‪ ،‬بهصورت همهجانبه‬ ‫سیستم را ترغیب نماید‪ .‬لذا اگر یک سیستم جامع که‬ ‫بهتمامی این سواات پاسخ دهد طراحی شود؛ این‬ ‫سیستم‪ ،‬بیانگر نوعی پاسخگویی هوشمند خواهد بود‪.‬‬ ‫میتوان گفت هر یک از سواات مذکور قابلیت گسترده‬ ‫شدن دارند‪ .‬بهعنوانمثال در پاسخ به سوال اول‪ ،‬اینکه‬ ‫چه کسی باید پاسخگو باشد‪ ،‬در نگاه اول‪ ،‬افرادی‬ ‫همچون کارکنان‪ ،‬مدیران ارشد یا منتخبین مردم به‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫ذهن خطور میکند؛ اما این تمام مطلب نیست‪ .‬یک‬ ‫برنامه‪ ،‬یک خطمشی و بهصورت کلی یک پدیده‬ ‫اجتماعی نیز باید پاسخگو باشد‪ ،‬یعنی وجــودش‬ ‫توجیه شده و فایدهاش (حل مسئله) برای ذیربطان‬ ‫روشن شود‪ .‬در مورد سوال دوم نیز میتوان در نگاه اول‬ ‫مدیران باادستی‪ ،‬منتخبین و مردم را افرادی دانست‬ ‫که باید به انها پاسخ داد؛ اما گسترش سوال دوم‪،‬‬ ‫ارزشهــای اسامی‪-‬اجتماعی را میتواند بهعنوان‬ ‫مرجع پاسخگویی معرفی نماید‪.‬‬ ‫پاسخگویی با توجه به ارزش اساسی هر سیستم‬ ‫اجتماعی‪ ،‬سبک خاصی به خود میگیرد‪ .‬بهعنوانمثال‬ ‫در نگاهی متقدم در مدیریت‪ ،‬ارزش اساسی‪ ،‬پیروی‬ ‫از دستورات است؛ لذا پاسخگویی از طریق بوروکراسی‬ ‫در سازمانها تعبیهشده اســت‪ .‬یعنی زیردست به‬ ‫باادست راجع به اجرای فرامین باادستی از طریق‬ ‫سلسلهمراتب اداری پاسخگو خواهد بود‪ .‬اینیکی از‬ ‫اولین و نامناسبترین اشکال پاسخگویی محسوب‬ ‫ً‬ ‫میشود‪ ]1[.‬در این سبک از پاسخگویی‪ ،‬صرفا حساب‬ ‫پس دادن معطوف بر دستورات بوده و خروجی مدنظر‬ ‫بدون توجه به هدف برنامه یا کاری جاری‪ ،‬گزارش‬ ‫میشود‪ .‬سیستمهای اجتماعی بعدی مانند بازار‬ ‫یا شبکه‪ ،‬بهتناسب نــوع خاصی از پاسخگویی را‬ ‫میطلبد‪ .‬هرچه از سبکهای اولیه به سمت شبکه‬ ‫حرکت کنیم‪ ،‬نظام پاسخگویی با پیچیدگی بهمراتب‬ ‫بیشتری روبرو میشود‪ .‬بنابراین اگر یک پدیده در شبکه‬ ‫معنا پیدا کند (مانند پلتفرم)‪ ،‬نظام پاسخگویی بسیار‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫در مباحث پاسشصویی چهار سوال اساسن‬ ‫وجود دارد‪ :‬چه کسن باید پاسشصو باخد؟‬ ‫به چه کسن باید پاسشصویی صورت گیرد؟‬ ‫راجع به چه چیزه باید پاسخ داد؟ به چه‬ ‫وسیلهاه پاسشصویی محقق منخود؟‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫بهعبارتدیصر‪ ،‬یرچقدر به سمت پیچیده‬ ‫خدن فناورهیاه اجتماعن حرکت کنیم‪،‬‬ ‫کاف پاسشصویی پیچیدهتر منخود‪.‬‬ ‫اســت‪« :‬به من ربطی نــدارد! من صاحبش نیستم‪».‬‬ ‫همانگونه که در باا بیان شد‪ ،‬پلتفرم مالک دارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا سایت دیوار را در نظر بگیرید‪ .‬مالک این سایت‬ ‫از هرگونه پیام نامناسبی که روی سایت بارگذاری‬ ‫میشود‪ ،‬تبری میجوید‪ .‬در ابتدای ورود نیز این نکته‬ ‫را یاداور میشود که هرگونه مسئولیت این پیامها بر‬ ‫ً‬ ‫عهده عرضهکننده یا تقاضاکننده است و صرفا این‬ ‫سایت بستر تعامل را ایجاد کرده است‪.‬‬ ‫این موضوع بهتناسب صاحب پلتفرم‪ ،‬پیچیدهتر نیز‬ ‫میشود‪ .‬بهعنوانمثال «دیوار مهربانی» را بهعنوان یک‬ ‫پلتفرم در نظر بگیرید‪ .‬در هر پلتفرم چهارعنصر کلیدی‬ ‫وجود دارد‪ :‬مالک‪ ،‬بستر تعامل‪ ،‬توسعهدهنده و کاربر‪.‬‬ ‫حال در نظر بگیرید اگر یک کیف دزدیدهشده و در‬ ‫قسمت دیوار مهربانی شهر قرار گیرد و یک نیازمند‬ ‫ان کیف را برداشته و استفاده کند‪ .‬ایا در این مثال‪،‬‬ ‫ً‬ ‫صاحب پلتفرم (دیوار مهربانی) منطقا میتواند پاسخگو‬ ‫بوده و حساب پس دهی کند؟‬ ‫گاهی مالکان پلتفرمها بهخوبی قابلشناسایی نیستند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا اکنون مترو نوعی پلتفرم برای تبادل کاا محسوب‬ ‫میشود ایا میتوان در این مورد‪ ،‬در صورت تخلف‬ ‫توسعهدهنده (عرضهکننده یا کاربر‪ ،‬مالک پلتفرم‬ ‫(شهرداری) را مواخذه کرد یا اینکه مالک در اینگونه‬ ‫پلتفرمها نباید پاسخگو باشد؟ بنابراین بهصورت‬ ‫کلی‪ ،‬پاسخگو دو حالت دارد‪ :‬ماهیت عمومی دارد‬ ‫یا ماهیت خصوصی‪ .‬در ماهیت خصوصی‪ ،‬میتوان‬ ‫شخص حقیقی یا حقوقی را پاسخگو دانست‪.‬‬ ‫گام اول‪ ،‬یعنی شناسایی اینکه چه کسی باید پاسخگو‬ ‫باشد‪ ،‬بسیار محوری بوده و تاثیر بسزایی در پاسخ به‬ ‫پیچیدهتری پیدا میکند‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬هرچقدر به‬ ‫سمت پیچیده شدن فناوریهای اجتماعی حرکت‬ ‫کنیم‪ ،‬کــاف پاسخگویی پیچیدهتر مــیشــود‪ .‬این‬ ‫ً‬ ‫پیچیدگی در پلتفرم تا حدی است که امروزه صرفا‬ ‫اشارههایی بــهضــرورت پاسخگویی در ان میشود‬ ‫و هیچگونه راهحــل یا جــواب مناسبی به ابهامات‬ ‫پاسخگویی پلتفرم ارائه نشده و این حوزه بسیار بکر‬ ‫و نوظهور است [‪.]2‬‬ ‫اکنون به بررسی پاسخگویی پلتفرمها میپردازیم‪ .‬در‬ ‫ضرورت پاسخگویی پلتفرمها ابهامی وجود ندارد‪.‬‬ ‫پلتفرمها خادم خادمان کاربران هستند‪ .‬بهعبارتدیگر‬ ‫دهندگان (عرضهکنندگان)‪،‬‬ ‫بستر و زمینهای که توسعه‬ ‫ِ‬ ‫تقاضای کاربران را براورد میکنند‪ ،‬پلتفرم نام دارد‪ .‬این‬ ‫پدیده شبکهای پیچیده‪ ،‬چند عنصر اساسی دارد‬ ‫که عبارتاند از مالک‪ ،‬بستر و زمینه‪ ،‬توسعهدهنده‬ ‫و تقاضاکننده‪ .‬حال به سواات اساسی پاسخگویی‬ ‫در پلتفرم میپردازیم‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫‪ .1‬چه کسی باید پاسخ دهد؟‬ ‫در سازمانهای دولتی‪ ،‬زمانی که نسبت به یک فرایند‬ ‫نارضایتی وجود داشته باشد‪ ،‬مدیر دولتی با یک جمله‬ ‫ساده این نارضایتی را از عملکردش منحرف میکند‪.‬‬ ‫انهم جمله معروف «ماموریم و معذور» است‪ .‬با همین‬ ‫جمله ساده‪ ،‬فرد از پاسخگویی طفره میرود‪ .‬در نگاه‬ ‫کلی‪ ،‬این سخن تا حدی عقانی هم به نظر میرسد؛‬ ‫زیرا مراجعهکننده میداند وی واضع فرایند نیست‬ ‫بلکه مجری فرایند است‪ .‬پاسخگویی پلتفرم جملهای‬ ‫کشندهتر و مهلکتر ازجمله مذکور دارد‪ .‬ان جمله این‬ ‫‪116‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪ .2‬به چه کسی باید پاسخگویی صورت گیرد؟‬ ‫مالک‪ ،‬توسعهدهنده یا کاربر به چه کسی باید پاسخ‬ ‫دهند؟ در نگاه سطح اول‪ ،‬توسعهدهنده پاسخگو به نظر‬ ‫میرسد؛ اما با نگاهی عمیقتر به این موضوع میتوان‬ ‫یافت که مالک پلتفرم نیز مسئولیت پاسخگویی به‬ ‫مردم و حکومت را دارد‪ .‬پلتفرم بهعنوان بستر شکوفایی‬ ‫ظرفیت تعامات‪ ،‬چه نسبت به ظرفیتسازی و چه‬ ‫نسبت به نوع تعامات شکلگرفته در پلتفرم بایستی‬ ‫بهنظام ارزشی جامعه پاسخگو باشد‪ .‬در کشور نسبت‬ ‫به این موضوع هنوز التفاتی صورت نگرفته است چه‬ ‫برسد که بخواهیم قواعد مسئول و پاسخگو را مشخص‬ ‫نماییم‪ .‬بهعنوانمثال در صورت شکایت از سایت‬ ‫دیوار‪ ،‬این سایت خود را متعهد به پاسخگویی به کدام‬ ‫صنف یا اتحادیه میداند؟ در مورد اسنپ یا تپسی‪،‬‬ ‫ایا این دو پلتفرم حملونقل‪ ،‬خود را در مقام حساب‬ ‫پس دهی به اتحادیه تا کسیرانی شهرها میدانند؟‬ ‫اگرنه‪ ،‬باید به چه کسی پاسخگو باشند؟ شناسایی‬ ‫مرجعی برای پاسخگویی پلتفرمها دارای پیچیدگی‬ ‫و ظرافتهای بسیار است‪ .‬شاید بتوان ادعا کرد نوعی‬ ‫‪117‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سواات بعدی دارد‪ .‬بهعنوانمثال ایفون مدتی است‬ ‫ایران را در استفاده از نرمافزارهای ‪ apple‬تحریم کرده‬ ‫است؛ لذا فردی که این گوشی هوشمند را خریداری‬ ‫کرده است (با توجه به قیمت باای ان) از نرمافزارهای‬ ‫ایرانی تولیدشده (مثل نرمافزارهای بانکی) نیز نمیتواند‬ ‫استفاده نماید‪ .‬حال چه کسی باید پاسخگو باشد؟‬ ‫شرکت اپل یا واردکنندگان تلفنهای همراه یا نظام‬ ‫جمهوری اسامی ایران!‬ ‫تاکنون بحث راجع به پاسخگویی مالک پلتفرم بود‪.‬‬ ‫اما راجع به پاسخگو بودن توسعهدهنده به مالک‪،‬‬ ‫مسئله به این سختی نیست‪ .‬مالک پلتفرم میتواند‬ ‫با تنظیم گــری هوشمندانه و وضــع خطمشیهای‬ ‫ایجاد[‪ ]3‬و ادامه‪ ،‬هدایت پلتفرم را به عهده بگیرد‪.‬‬ ‫عاوه بر قواعد ورود به پلتفرم‪ ،‬مالک میتواند با کنترل‬ ‫فرایندهای توسعهدهندگان پلتفرم‪ ،‬شاخصهای‬ ‫ارزیــابــی و تنظیم هنجارها به ایــن امــر نائل ایــد‪ .‬در‬ ‫مورد پاسخگویی توسعهدهنده به کاربر نیز‪ ،‬با توجه‬ ‫به حا کمیت قواعد مالک و همچنین نظام بازاری‬ ‫حا کم بر روابط توسعهدهنده‪-‬کاربر‪ ،‬امر پاسخگویی‬ ‫ابهام کمتری دارد؛ زیرا چنانچه توسعهدهنده به کاربر‬ ‫ً‬ ‫پاسخگو نباشد اوا میتواند توسط مالک حذف گردد‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ً‬ ‫و ثانیا کاربر با عدم استفاده از خدمات توسعهدهنده‪،‬‬ ‫میتواند وی را از سکوی موجود حذف کند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫راز مایدگاره پلتفرمیا گشودگن است‪ .‬زیرا‬ ‫یرچقدر توسعهدیندگان با محدودیت کمتره‬ ‫روبرو باخند‪ ،‬تمایل بیشتره به استفاده از‬ ‫یک پلتفرم دارید‪.‬‬ ‫با کاربران پاسخگو میدانند‪ .‬این پاسخگویی برای‬ ‫این است که بتوانند خود را گسترش داده و شبکه‬ ‫گستردهتری در بستر خود ایجاد نمایند‪ .‬زیرا عامل رونق‬ ‫یک پلتفرم‪ ،‬تعداد تعامات و شبکههایی است که در‬ ‫ان به وجود امده است‪ .‬حال سوال اساسی این است‬ ‫که ایا «اندروید» یا «ای او ِاس» خود را پاسخگو بهنظام‬ ‫ارزشی حا کمیت میدانند؟ راجع به چه چیزهایی‬ ‫میتوان بسترهای تعاماتی (انچه شبیه به نهاد است)‬ ‫را پاسخگو نمود؟‬ ‫بــرخــی ارزشهـ ــا بــهصــورت کلی بــهعــنــوان محتوای‬ ‫پاسخگویی پلتفرمها بیانشده است‪ .‬بهعنوانمثال‪،‬‬ ‫شفافیت یکی از چیزهایی است که باید یک پلتفرم‬ ‫نسبت بــه ان پاسخگو بــاشــد‪ .‬پـلــتـفــرمهــا‪ ،‬قــدرت‬ ‫الگوریتمی]‪[6‬هستند‪ .‬فیسبوک‪ ،‬توییتر یا یوتیوب‬ ‫پلتفرمهایی هستند که از محبوبیت باایی برخوردارند‪.‬‬ ‫در ایران میتوان تلگرام را کنار این پلتفرمهای پرمخاطب‬ ‫قرار داد‪ .‬حال سوال این است که ایا میتوان انتظار‬ ‫داشت پلتفرمهایی که بدون مرز هستند‪ ،‬به دولتها‬ ‫پاسخ دهند؟ این قدرتها گاهی از دولت نیز قویتر‬ ‫جلوه میکنند‪ .‬حال اگر ازلحاظ ارزشی‪ ،‬در تقابل با‬ ‫یک دولت قرار گیرند‪ ،‬چگونه میتوان انان را پاسخگو‬ ‫نمود؟ شاید امثال این مسائل بتواند ایده «حقوق بشر‬ ‫دیجیتال» در جامعه جهانی را بپروراند‪ .‬اینکه انسانها‬ ‫چه حقوقی را دارنــد که باید پلتفرمها ان را محترم‬ ‫بشمارند‪ .‬شاید برای پاسداری از حقوق انسانها در عصر‬ ‫جدید‪ ،‬سازمانی مدرنیستی مانند سازمان ملل نیز باید‬ ‫کمکم جای خود را به سازمان تنظیم پلتفرمها بدهد‪.‬‬ ‫پاسخگویی شبکهای در پلتفرم قابلردیابی است‪.‬‬ ‫در این نگاه‪ ،‬کاربران‪ ،‬اصیل و توسعهدهندگان وکیل‬ ‫هستند‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬توسعهدهندگان اصیل و مالک‬ ‫وکیل است‪ .‬بدون اینکه هیچ قلمرو قضایی[‪ ]4‬برای‬ ‫اینها قائل باشیم‪.‬‬ ‫مسئلهای کــه در قسمت قبل بــه ان اش ــاره شــد در‬ ‫اینجا نیز وجــود دارد‪ .‬هرچقدر شخصی که باید به‬ ‫ان پاسخگویی صــورت گیرد‪ ،‬نامشخصتر باشد‪،‬‬ ‫پاسخگویی پیچیدهتر میشود‪ .‬یعنی واضحترین فردی‬ ‫که میتوان به ان پاسخگو بود‪ ،‬شخص حقیقی در بخش‬ ‫خصوصی است و پیچیدهترین حالت نیز پاسخگویی‬ ‫ً‬ ‫به شخص یا ارزشهای عمومی است‪ .‬مثا پلتفرمی‬ ‫را در نظر بگیرید که برای دوستیابی طراحیشده‬ ‫است‪ .‬این پلتفرم باید به چه کسی پاسخگو باشد؟‬ ‫به فردی که مورد سوءاستفاده قرارگرفته یا خانوادهای‬ ‫که بنیانش سست شده یا حکومتی که پایههای زوال‬ ‫در ان شکلگرفته است؟‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫‪ .3‬راجع به چه چیزی باید پاسخ داد؟‬ ‫پلتفرمها بسترهای تعاماتی هستند‪ .‬فارغ از اینکه یک‬ ‫بستر به چه کسی میتواند پاسخگو باشد‪ ،‬سوال مهم‬ ‫دیگر این است که پلتفرمها باید راجع به چه چیزهایی‬ ‫پاسخگو باشند‪ .‬راز ماندگاری پلتفرمها گشودگی[‪]5‬‬ ‫است‪ .‬زیرا هرچقدر توسعهدهندگان با محدودیت کمتری‬ ‫روبرو باشند‪ ،‬تمایل بیشتری به استفاده از یک پلتفرم‬ ‫دارند‪ .‬لذا بهصورت کلی میتوان گفت پلتفرمها خود‬ ‫را نسبت به تسهیلگری در تعامات توسعهدهندگان‬ ‫‪118‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ابزارها و شیوههای پاسخگو نمودن پلتفرم‪ ،‬بسیار به‬ ‫حکمرانی و تنظیمگری پلتفرمها مرتبط میشود؛ اما‬ ‫ســوال ایــن اســت که ایــا میتوان بهجای تنظیمگری‬ ‫سنگین و پرحجم‪ ،‬ابــزارهــای نوینی بــرای پاسخگو‬ ‫نمودن پلتفرم طراحی نمود؟ کاربران و توسعهدهندگان‬ ‫با پایشان رای میدهند‪ .‬اگر یک پلتفرم محیط مناسبی‬ ‫داشته باشد‪ ،‬توسعهدهندگان بیشتری جذب ان شده‬ ‫و بهتناسب میتوان مخاطب بیشتری برای ان تصور‬ ‫نمود‪ .‬برعکس‪ ،‬اگر پلتفرمهایی با کاربری سخت‬ ‫وجود داشته باشد (مثل پلتفرمهای دارک وب]‪)[7‬‬ ‫بهتناسب افراد کمتری در ان بستر‪ ،‬تعامل میکنند‪.‬‬ ‫این بدان معناست که اگر به یک پلتفرم خاص اقبال‬ ‫شود (بهاصطاح بیایند داخل پلتفرم) تحت سیطره‬ ‫حاکمیت پلتفرم قرارگرفته و مجبور به رعایت وسایل‬ ‫پاسخگویی پلتفرم خواهند بود‪ .‬اما پلتفرمها و مالکان‬ ‫پلتفرم با چه وسایلی میتوانند پاسخگویی را محقق‬ ‫سازند؟ ایا حمایت مالی و بودجه‪ ،‬ابزار مناسبی برای‬ ‫پاسخگو نمودن پلتفرمها هستند؟ ایا تنظیم مقررات‬ ‫که امروزه بسیار موردتوجه در پلتفرمهاست‪ ،‬ابزاری‬ ‫کارامد محسوب میشود؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪ .4‬با چه وسیلههایی میتوان‬ ‫پاسخگویی پلتفرم را محقق نمود؟‬ ‫انچه به نظر میرسد این است که «تصویر» پلتفرم نزد‬ ‫توسعهدهنده و کاربر بسیار حیاتی است‪ .‬لذا کار بر‬ ‫ً‬ ‫روی تصویر پلتفرم (مثا تخریب تصویر سایت دیوار‬ ‫بهعنوان سایتی که محل تجمع بزهکاران بوده و دزدان با‬ ‫یافتن اجناس گرانقیمت و کانال ارتباطی صاحبان ان‬ ‫اجناس‪ ،‬بهراحتی میتوانند مقاصد دزدی را شناسایی‬ ‫کرده و برای ان طراحی نمایند) یکی از ابزارهای کارامد‬ ‫پاسخگو نمودن پلتفرم است‪.‬‬ ‫پینوشت‪:‬‬ ‫‪Email: mehr.heydari@ut.ac.ir‬‬ ‫‪119‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫[‪ .]1‬بهعنوان نمونه میتوان به پاسخگویی فرماندهان به مقامات باا در‬ ‫جنگ ویتنام اشاره کرد که تعداد نفرات کشتهشده دشمن در جنگ را‬ ‫عامل موفقیت خود میدانستند‪ .‬لذا برای افزایش تعداد نفرات دشمن‪،‬‬ ‫بهجای نظامیان‪ ،‬غیرنظامیان و مستضعفین را میکشتند‪ .‬ا گر کمی در این‬ ‫مثال تامل شود‪ ،‬بهخوبی باخت‪-‬باخت در این سبک از پاسخگویی واضح‬ ‫میگردد‪ .‬باخت یکطرف به علت از دست دادن شهروندان بیگناه است و‬ ‫باخت طرف دیگر هدر دادن منابع جنگی به اهداف نا کارامد و غیر مهم‪ .‬این‬ ‫مثال قابلتعمیم به سازمانهای ما در کشور نیز هست‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬پیرامون این موضوع از سال ‪ 2018‬یک پروژه تحقیقاتی در دانشکده‬ ‫حکومت (جان افکندی) دانشگاه هاروارد شکلگرفته است‪:‬‬ ‫‪https://shorensteincenter.org/about-us/areas-of-focus/platform‬‬‫‪accountability‬‬ ‫‪]3].Policy of enter‬‬ ‫‪]4].Jurisdiction‬‬ ‫‪]5]. Openness‬‬ ‫‪]6]. Algorithmic power‬‬ ‫‪]7]. Dark web‬‬ ‫جواد ازادی‬ ‫پژوهشگر هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫«‪ 20‬درصد جرائم سایبری از بستری مثل سایت دیوار‬ ‫است و اسیبپذیر بودن این سایتها موجب تبلیغ‬ ‫فعالیت کاهبرداران و متضرر شدن مردم میشود‪ .‬به‬ ‫همین خاطر باید موضوع این سایتها را جدی گرفت‪.‬‬ ‫در توان پلیس فتا نیست که بر تمام ا گهیهای سایت‬ ‫و اقدامات این سایت نظارت داشته باشد‪ .‬در ‪ 10‬ماهه‬ ‫نخست امسال ‪ 3000‬پرونده کاهبرداری مرتبط با سایت‬ ‫دیوار در پلیس فتا تشکیلشده که بیش از ‪ 30‬متهم‬ ‫در این رابطه دستگیر شدند‪».‬‬ ‫ً‬ ‫این جمات رئیس پلیس فتا است و تقریبا روزانه شاهد‬ ‫اخباری از پرونده پلتفرمهای ایرانی نظیر دیوار و اپارات‬ ‫و ‪ ...‬در دادسرای ویژه جرائم رایانهای هستیم و در سوی‬ ‫ً‬ ‫مقابل مالکین این پلتفرمها اذعان دارند که ما صرفا‬ ‫بستری را برای خدمترسانی اماده کردهایم و مسئولیتی‬ ‫در قبال اتفاقاتی که میان خدمتدهندگان و کاربرانمان‬ ‫ً‬ ‫میافتد نداریم‪ .‬تقریبا تمامی مالکین پلتفرمهای ایرانی‬ ‫مصاحبه یا یادداشتی در خصوص بیگناهی خود دارند‬ ‫و از مجازات و درگیریهای قضایی شکایت دارند‪.‬‬ ‫زا ک ــر ب ــرگ ـ مــوســس فـیــسبــوک ـ در س ــوم مــی ‪2017‬‬ ‫در پیامی اخــبــار جعلی‪ ،‬اخـبــار ناخواسته‪ ،‬ترویج‬ ‫تروریسم‪ ،‬افراطگرایی‪ ،‬ازار و اذیت جنسی‪ ،‬نژادپرستی‪،‬‬ ‫همجنسگرایی و تبعیض دینی را ازجمله اسیبهایی‬ ‫میداند که در بستر پلتفرم او و سایرین رخ میدهد‪.‬‬ ‫زاکربرگ با ژستی مصلحانه سوال میکند که چگونه‬ ‫میتوان از این اسیبها جلوگیری کرد؟ اسیبها را‬ ‫شناسایی کرد؟ و چگونه استفاده بهتری از پلتفرم‬ ‫داشت؟ گویا او دنبال ان است که پلتفرم را بهمثابه‬ ‫یک جامعه معرفی کند و مسئولیت مدنی خود را در‬ ‫قبال پلتفرم فیسبوک‪ ،‬ایفا نماید‪.‬‬ ‫در این نوشتار به دنبال ان هستیم که با منظر تنظیم‬ ‫مقررات به پلتفرم بنگریم و ضمن واکاوی چالشهای‬ ‫رگواتوری پلتفرمها‪ ،‬به بعد مغفولی از پلتفرمها یعنی‬ ‫انجایی که پلتفرمها رگواتوری میکنند بپردازیم‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫از تنظیمگری در پلتفرم‬ ‫تا تنظیمگری با پلتفرم!؟‬ ‫حکمراین پلتفرمیا چالش اصلن ایقاب اسامن در دیه‬ ‫پیش رو خواید بود‬ ‫‪120‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪121‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫اگر خود پلتفرم قاعدهگذاره کند‬ ‫تنظیمی را اعمال نمایند و ان قواعد‬ ‫تنظیمگری پلتفرم‬ ‫با توسعه پلتفرمها نظیر اسنپ‪ ،‬چه ارتباطن با حقوق عمومن‬ ‫در پلتفرمها رعایت نشود چه کسی‬ ‫تپسی‪ ،‬دیجی کاا‪ ،‬اپارات‪ ،‬گوگل‪ ،‬و دیصر خطمشنیاه عمومن‬ ‫مسئول خواهد بود؟ مالک پلتفرم‬ ‫یا کاربران؟ دولت و قوه قضائیه چه‬ ‫فیسبوک و ‪ ...‬مسائل تنظیمی خــوایــد داخـ ــت؟ ای ــا پلتفرم‬ ‫ً‬ ‫نقشی را میتوانند ایفا کنند؟ اساسا‬ ‫فراوانی به وجود امده است؛ بهویژه منتواید سازگاره محتوایاه‬ ‫هر پلتفرمی نظام قانونی خود را دارد‬ ‫در خصوص پلتفرمهایی که در توسعهدیندگان و کــاربــران را‬ ‫و بیشتر تعارضات زمانی رخ میدهد‬ ‫مــرزهــای قانونی و حقوقی عمل با خطمشنیاه ملن کنترل‬ ‫که میان نظام حقوقی ملی و قوانین‬ ‫میکنند‪ .‬بهعنوانمثال چالش قانون یماید؟‬ ‫پلتفرم اختاف باشد و چنانچه کار‬ ‫مالکیت معنوی در پلتفرمهایی‬ ‫به محا کم قضایی برسد‪ ،‬مسئله دشوارتر نیز خواهد‬ ‫نظیر اپارات و گوگل‪ ،‬قانون کار در پلتفرمهای اسنپ‬ ‫شد؛ ایا دادگاه بایستی بر اساس قوانین ملی قضاوت‬ ‫و تپسی و مسئله حریم خصوصی در پلتفرمهای‬ ‫کند یا بر اساس قوانین و موافقتنامههای پلتفرم؟ این‬ ‫پیامرسان نظیر فیسبوک‪.‬‬ ‫موضوع بهویژه در زمینه حقوق مالکیت معنوی و حریم‬ ‫ازاینرو‪ ،‬چند سالی است که تنظیمگری پلتفرمها در‬ ‫ً‬ ‫خصوصی بسیار مسئلهساز بوده است‪.‬‬ ‫دستور کار دولتها قرارگرفته است و بعضا با بحرانهایی‬ ‫ایا میتوان به توافقنامههایی که حین پیوستن کاربران و‬ ‫نیز همراه بوده است‪.‬‬ ‫توسعهدهندگان اخذ میشود‪ ،‬بسنده کرد؟ اینجاست که‬ ‫در شرایطی که نظامهای سنتی قانونمحور‪ ،‬در مواجهه‬ ‫سوال بعدی مطرح میشود‪ ،‬اگر خود پلتفرم قاعدهگذاری‬ ‫با تعارضهای عصر ارتباطات‪ ،‬هم در قانونگذاری و‬ ‫کند چه ارتباطی با حقوق عمومی و دیگر خطمشیهای‬ ‫هم در حوزه قضایی عقبماندهاند‪ ،‬از پلتفرمها خواسته‬ ‫عمومی خواهد داشت؟ ایا پلتفرم میتواند سازگاری‬ ‫میشود در حدود همین نظامهای سنتی قدم بردارند و‬ ‫محتواهای توسعهدهندگان و کاربران را با خطمشیهای‬ ‫اقتضائات اجباری نظامهای سنتی قانونی را به دیده‬ ‫ملی کنترل نماید؟‬ ‫منت بپذیرند‪ .‬اما واقع مطلب ان است که سرعت‬ ‫اگر در کنترل محتوا به پلتفرمها نقش فعالی دهیم‬ ‫توسعه پلتفرمها به حدی است که نمیتوان با نظام‬ ‫و کنترل محتوا را به مالکین پلتفرم بسپاریم‪ ،‬حقوق‬ ‫حقوقی فعلی پاسخگوی همه مسائل بود‪ .‬این چالش‬ ‫خصوصی و حریم اشخاص چگونه رعایت خواهد شد؟‬ ‫مختص جمهوری اسامی نیست‪ ،‬بهعنوانمثال المان‬ ‫شاید برخی پاسخ دهند که میتوان از سازوکارهای‬ ‫و فرانسه برای افزایش سرعت و نیز مواجهه فعال با این‬ ‫فیلترینگ هوشمند استفاده کرد؛ در پاسخ بایستی‬ ‫پدیده‪ ،‬از اکتبر ‪ 2015‬کمیته مشترکی را برای رگواتوری‬ ‫گفت علیرغم اینکه انتظار از پلتفرمها برای استفاده‬ ‫پلتفرمها تاسیس کردهاند‪.‬‬ ‫از فناوریهای هوشمند فیلترینگ روزافزون است اما‬ ‫پلتفرمها‪ ،‬خــود به دنبال کنترل محتوا هستند اما‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫این فناوریها اوا خطا دارند و ثانیا امکان ارزشیابی‬ ‫کنترل محتوا را نمیتوان از بیرون پلتفرم اعمال نمود‪.‬‬ ‫ارزشمحور را ندارند؛ بهعنوانمثال این فناوریها‬ ‫انچنانکه در سطرهای ابتدایی یادداشت رئیس پلیس‬ ‫نمیتوانند تشخیص دهند که یک متن مشابه حق کپی‬ ‫فتا‪ ،‬کنترل بیرونی را غیرممکن میدانست‪.‬‬ ‫را رعایت کرده است یا نه‪ .‬چالش بعدی‪ ،‬ناظر به زمان‬ ‫اما مسئله این است که دولتها چه قواعدی را میتوانند‬ ‫ً‬ ‫فیلترینگ است‪ ،‬از سویی بیشتر فناوریها فیلترینگ‪،‬‬ ‫بر پلتفرمها اعمال کنند؟ اساسا اگر دولتها قواعد‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پسینی عمل میکنند و اگر محتوای‬ ‫منتشر شد و مغایر باسیاستهای‬ ‫حاکمیت بود‪ ،‬فیلتر میشود اما با‬ ‫توجه به اینکه اقتضاء فضای مجازی‬ ‫نسبت به محتوای منتشرشده‪،‬‬ ‫غیرقابلبازگشت و غیرقابلانکار‬ ‫است‪ ،‬دیگر نمیتوان با فیلترینگ‬ ‫پسینی‪ ،‬از محدودیت دسترسی به‬ ‫ان محتوا اطمینان حاصل نمود‪.‬‬ ‫پلتفرمیا‪ ،‬خود سازوکاریاه‬ ‫تنظیمن مشتلفن داری ــد که‬ ‫بــهواسـطــه ان‪ ،‬زمــیــنبــازه را‬ ‫براه رفتاریاه مطلوب خود‬ ‫طراحن منکنند و از رفتاریاه‬ ‫یامناسب توسعهدیندگان و‬ ‫کاربران پیشصیره کرده یا در‬ ‫صورت بروز‪ ،‬توبیخ خوایند کرد‪.‬‬ ‫پلتفرمها‪ ،‬خود سازوکارهای تنظیمی مختلفی دارند که‬ ‫بهواسطه ان‪ ،‬زمینبازی را برای رفتارهای مطلوب خود‬ ‫طراحی میکنند و از رفتارهای نامناسب توسعهدهندگان‬ ‫و کاربران پیشگیری کرده یا در صورت بــروز‪ ،‬توبیخ‬ ‫خواهند کرد‪.‬‬ ‫‪ -1‬قواعد ورود به پلتفرم‬ ‫‪ -4‬تنظیم ینجاریا‬ ‫قواعد ورود به پلتفرم‪ ،‬تعیینکننده حدودی از اختیار‬ ‫و یا اهدافی که مالک پلتفرم شرط ورود به پلتفرم اعام‬ ‫میکند و در اختیار توسعه کنندگان قــرار میدهد‪.‬‬ ‫میتوان قواعد ورود به پلتفرم را در پاسخ به این سوال‬ ‫که مالک پلتفرم چه چیزی را و به چه کسی اجازه‬ ‫میدهد‪ ،‬جست‪.‬‬ ‫ایجاد وفاق روی اهداف میان توسعهدهندگان و مالک‬ ‫پلتفرم‪ ،‬از ابزارهای تنظیمی است که کمک میکند‬ ‫تا توسعهدهندگان ضمن دنبال نمودن اهداف خرد‬ ‫خود‪ ،‬اهداف پلتفرم را نیز دنبال نمایند‪.‬‬ ‫تنظیمگری با پلتفرم‬ ‫‪ -2‬کنترل فرایندیاه توسعهدیندگان پلتفرم‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫‪ -3‬خاخصیاه ارزیابی‬ ‫سومین ابزار در اختیار پلتفرمها‪،‬‬ ‫ارزی ــاب ــی و رت ـبــهبــنــدی عملکرد‬ ‫توسعهدهندگان با شاخصههایی‬ ‫است که اهداف مالک پلتفرم را‬ ‫نشان میدهد‪ .‬این ابــزار بهنوعی‬ ‫تنظیم گری پسینی است و عملکرد‬ ‫توسعهدهندگان را ارزیابی میکند و از سویی دیگر پیشینی‬ ‫است چراکه به رفتار اتی توسعهدهندگان جهتدهی‬ ‫میکند‪ .‬البته برخی نگاههای اقتصادی‪ ،‬قائل به این‬ ‫ابزار نیستند و معتقدند که سازوکارهای قیمت‪ ،‬خود‬ ‫توسعهدهندگان برتر را انتخاب و توسعهدهندگان و‬ ‫خدمات ضعیف را حذف خواهد کرد‪ .‬شاخصههایی‬ ‫مانند فروش‪ ،‬تعداد دانلود و یا ارزیابیهای کاربران‪.‬‬ ‫تنظیم گری در پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫باشد تا توسعهدهندگان حاضر به‬ ‫استفاده از انها شوند‪.‬‬ ‫انچه تا به اینجا مطرح شد‪ ،‬چالشهای رگواتوری‬ ‫پلتفرمها بود؛ اما در نگاهی عمیقتر میتوان پلتفرمها‬ ‫را بهعنوان رگواتور در نظر گرفت‪ ،‬در این صورت‪،‬‬ ‫مسئله اصلی درنوردیدن نظام حقوقی سرزمینی است‪.‬‬ ‫این موضوع را اربیتراژ نیز مینامند‪ .‬اربیتراژ به معنای‬ ‫جابهجایی از یک نظام حقوقی بهنظام حقوقی رقیب‬ ‫اســت‪ .‬پلتفرمها فرصتی را فراهم کــردهانــد که افــراد‬ ‫حقیقی و حقوقی بتوانند برای کسب اهداف خاص‪،‬‬ ‫بین نظامات حقوقی جابهجاشده و اهداف خود را در‬ ‫همانطور که در یادداشت «چیستی پلتفرم» امد‪،‬‬ ‫مالکین پلتفرم‪ ،‬بــرای سهولت امر توسعهدهندگان‬ ‫مجموعهای از ابزارهای فنی نظیر ‪ ،SDK‬محیطهای‬ ‫شبیهسازیشده‪ ،‬ابزارهای تست و ازمایش و ‪ ..‬را در‬ ‫اختیار توسعهدهندگان قرار میدهند و میتوانند رفتار‬ ‫توسعهدهندگان را یا به طریق فنی و یا از طریق ا گ‬ ‫کردن‪ ،‬جهتدهی و یا نظارت نمایند‪ .‬بدیهی است که‬ ‫ابزارهای فوق بایستی حد باایی از جذابیت را داشته‬ ‫‪122‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‪:‬‬ ‫‪Email: mgt.azadi@gmail.com‬‬ ‫‪123‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫نظام حقوقی دیگر دنبال کنند‪ .‬این جابهجاییها عاوه‬ ‫بر منافعی که برای فرد دارد‪ ،‬سبب تضعیف نظام حقوقی‬ ‫مبدا و تقویت نظام حقوقی مقصد میشود‪ .‬گسترش‬ ‫فضای مجازی بهویژه پلتفرمها‪ ،‬موجب نزدیکی و‬ ‫تداخل نظامات حقوقی و شکلگیری تعامات بین‬ ‫این نظامات شده است‪.‬‬ ‫بهعنوان نمونه بسیاری از پلتفرمها با طراحیهای جدیدی‬ ‫که در قانون مالیات دیده نشده است‪ ،‬سازوکار مالیات‬ ‫را دور زده و باعث کاهش درامدهای مالیاتی دولت‬ ‫میشوند‪ .‬پلتفرمها برای تنظیم مقررات و اعمال اراده‬ ‫ً‬ ‫خود‪ ،‬لزوما نیازی به دولت ندارند‪ ،‬انها میتوانند با‬ ‫معماری پلتفرم و ترتیبات فنی‪ ،‬زمینبازی را بهگونهای‬ ‫طراحی کنند که قواعد مختار انهــا رعایت شود‪.‬‬ ‫رگواتوری عامل توسعه پلتفرمهاست؛ همانگونه که‬ ‫مشارکت کاربران منجر گردش چرخه اقتصادی پلتفرم‬ ‫میشود‪ ،‬رگواتوری پلتفرم نیز منجر به زمینهسازی‬ ‫مشارکت بیشتر توسعهدهندهها و کاربران و درنتیجه‬ ‫سهم بازار بیشتر پلتفرم میشود‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫نمونه دیگری از تنظیم گری پلتفرمها‪ ،‬استفاده از بیگ‬ ‫دیتا اســت‪ .‬رفتار کاربران یک کشور بر بستر پلتفرم‬ ‫شکلدهنده بیگ دیتا و سیره و مسلک ان ملت است‪.‬‬ ‫دادهای ارزشمند که امکان برنامهریزی کان و عمومی را‬ ‫به دست میدهد و چنانچه در اختیار دشمنان باشد‪،‬‬ ‫تهدیدی برای امنیت ملی به شمار خواهد رفت‪ .‬در‬ ‫ادبیات و نیز در گفتمان برخی مسئولین فضای مجازی‬ ‫کشور‪ ،‬صحبت از پلتفرم بهعنوان مرز و قلمرو حاکمیتی‬ ‫کشور در فضای مجازی به میان امده است‪.‬‬ ‫درمجموع میتوان تنظیمگری با پلتفرم را چالش اصلی‬ ‫حکمرانی پلتفرمها دانست؛ چالشی که با طراحی‬ ‫صحیح و مواجهه فعال میتواند بهعنوان فرصتی‬ ‫بیبدیل‪ ،‬در خدمت انقاب اسامی باشد و یا با‬ ‫غفلت و مواجهه منفعانه‪ ،‬تهدیدی خطیر برای جریان‬ ‫انقاب به شمار رود‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫حسین زیبنده‬ ‫پژوهشگر هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مقدمه‬ ‫در این نوشتار سعی شده است که فارغ از چارچوب‬ ‫مقاات علمی‪ ،‬تبیینی رفت و برگشتی بین ادبیات‬ ‫حکمرانی‪ ،‬پلتفرم و اینترنت اشیاء‪ ،‬بهعنوان اینده‬ ‫قریبالوقوع دنیای دیجیتال شکل بگیرد و در هر پرده‬ ‫از یک بعد به مسئله «حکمرانی پلتفرمهای اینترنت‬ ‫اشیاء» نگریسته شود‪ .‬امیداست عاوه بر نگاه ُ‬ ‫چندبعدی‬ ‫به یک مسئله‪ ،‬خواننده نیز به تفکر و اتصال پردههای‬ ‫مختلف نوشته ترغیب شود‪.‬‬ ‫حکمرانی پلتفرمهای‬ ‫اینترنت اشیاء‬ ‫پرده اول‬ ‫ً‬ ‫شکل گرفتن اینترنت اشیاء حقیقتا امری دشوار ازنظر فنی‬ ‫است که در چندماهه اخیر وزیر ارتباطات[‪ ]1‬چندین و‬ ‫چند بار به ان اشارهکرده است‪ .‬از حقوحقوق فرکانس‬ ‫رادیویی گرفته که در بودجه امسال سروصدایی به پا‬ ‫کــرد[‪ ،]2‬تا ساخت برخی تجهیزات[‪ ]3‬و حسگرها‬ ‫توسط محققان این مرزوبوم‪ ]4[،‬سلسله نشانههایی برای‬ ‫گسترش این فناوری و البته تحقق برنامه پیشنهادی‬ ‫وزیر است [‪.]5‬‬ ‫امروز کشور ما نیز همزمان با دیگر کشورهای دنیا پا‬ ‫بر لبه فناوری گذاشته و با سرعت به سمت دنیایی‬ ‫جدید حرکت میکند‪ .‬از حق هم نگذریم‪ ،‬وقتیکه‬ ‫چند سال به عقب برگردیم و ورود اینترنت به کشور در‬ ‫سال ‪-1372‬انهم با تاخیری حدود ‪ 2‬دهه نسبت به‬ ‫جهان‪ -‬را بررسی کنیم‪ ،‬این پیشرفتها در برابر انفعال‬ ‫و حیرانی ان زمان در برابر تکنولوژی جدید و مدیریت و‬ ‫توسعه اینترنت قابلتحسین خواهد بود! گام برداشتن‬ ‫همگام با گامهای سریع جهان در فناوری امری است‬ ‫که بار دیگر توان و استعداد جوانان مهندس ایرانی‬ ‫را نشان مــیدهــد‪ .‬مواجهه فعال در زمینه توسعه و‬ ‫مدیریت ‪-‬یا به قول امروزیها‪ :‬حکمرانی‪ -‬فناوریهای‬ ‫جدید و بهخصوص اینترنت اشیاء که فراگیری ان‬ ‫حکمراین فناورهیاه جدید‪ ،‬به عنوان قطعه گمشده در‬ ‫پازل فضاه مجازه‪ ،‬باید ضمیمه توان مهندسن کشور خود‬ ‫‪124‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪125‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بلک بری (‪ )Blackberry‬همهچیز‬ ‫را بهخوبی ساخته بــود‪ .‬مشتریان‬ ‫متعصب و وفـ ــادار‪ ،‬محصوات‬ ‫نواورانه‪ ،‬مهندسی بسیار خوب‪ ،‬دوام‬ ‫باای محصوات و‪ ...‬همه و همه را داشت‪ .‬اما سهم‬ ‫‪ 50‬درصدی محصوات این شرکت و غلبه انها بر بازار‬ ‫گوشیهای هوشمند‪ ،‬در سال ‪- 2012‬همزمان با ارائه‬ ‫جدیدترین محصول بلک بری‪ -‬بهشدت تقلیل یافت؛‬ ‫بهطوریکه این شرکت تنها موفق به کسب ‪ 1‬درصد از‬ ‫سهم بازار شد! انها مشکل را در رقبای خود یعنی اپل‬ ‫و گوگل جستجو میکردند و به همین دلیل قیمتها را‬ ‫رقابتیتر براورد کرده‪ ،‬بر پیشرفت محصوات جدید و‬ ‫بازاریابی سرمایهگذاری نموده و سیستمعامل خود را نیز‬ ‫بهبود بخشیدند‪ ،‬اما همچنان ناکامی نصیبشان بود!‬ ‫بله‪ .‬انها دچار اشتباه بزرگی شده بودند و نمیدانستند‬ ‫که مبنای رقابت متحول شده و مشکل را باید در جای‬ ‫دیگری جست! دیگر تلفن هوشمند بلک بری رقیب‬ ‫تلفن هوشمند اپل نبود؛ بلکه این «اکوسیستم بلک‬ ‫بری» بود که در مقابل «اکوسیستم ای او اس» قرارگرفته‬ ‫بود‪ .‬حاا بحث بر سر تنها یک محصول نبود بلکه حرف‬ ‫از قرار گرفتن ارتش ‪ 8‬هزارنفری نواوران بلک بری در‬ ‫برابر ارتش ‪ 200‬هزارنفری توسعهدهندگان اپل در میان‬ ‫بود‪ .‬همزمان با رشد روزافزون اپل‪ ،‬بازار بلک بری به‬ ‫خاطر نبود برنامههای کاربردی جدید راکد شد و روبه‬ ‫خاموشی رفت‪ .‬اپل بازار ‪ 365‬میلیونی خود را تا حد‬ ‫زیادی مرهون ان ‪ 800‬هزار برنامه تکمیلکنندهای است‬ ‫که مالکیت چندانی هم در انها نداشت‪ .‬این یعنی‬ ‫حرکت از محصول به سمت پلتفرم! همانجایی که‬ ‫عوض تاش برای انجام تک بازی بسیار خوب‪ ،‬یک‬ ‫زمینبازی طراحی میکنی که دیگران بتوانند هزاران هزار‬ ‫بازی بسیار خوب در ان به نمایش بگذارند‪ .‬زیرساختی‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫در چند ســال اینده دور از ذهن‬ ‫نیست‪ ،‬قطعه گمشده از پازلی‬ ‫است که باید ضمیمه توان مهندسی‬ ‫ً‬ ‫و پیشرفتهای فناورانه گردد‪ .‬دقیقا‬ ‫ان چیزی که حدود ‪ 3‬دهه پیش‬ ‫هنگام ورود اینترنت به کشور‪ -‬فکری برای ان نشده‬‫بود‪ .‬چراکه فرصتها و چالشها همزمان با توسعه‬ ‫فناوریها رشد یافته‪ ،‬بهمراتب پیچیدهتر شده و دستور‬ ‫کارهای جدیدی را روی میز حکمرانان قرار میدهد‪.‬‬ ‫بهرهبرداری از فرصتها و یا مقابله با چالشها‪ ،‬هردو‬ ‫نیازمند حکمرانی و تنظیم گــری دولــت در حیطه‬ ‫وظایف خود است‪ .‬هنگامیکه دولتها با توسعه فاوا‬ ‫صدای پایشکسته شدن مرزهای قلمرو اقتدارشان‬ ‫را با گوشهای خود استماع کردند‪ ،‬بهطور جد پیگیر‬ ‫حکمرانی و سروسامان دادن به این فضا شدند؛ چراکه‬ ‫علیرغم فرصتهای بسیاری که برای اداره جامعه پیش‬ ‫روی انها قرار داده بود‪ ،‬هویتشان را نیز تهدید میکرد!‬ ‫بدیهی است که اینترنت اشیاء بهعنوان نقطه تحولی‬ ‫دیگر در جهان شبکهای با ایجاد حجم عظیمی از‬ ‫ارتباطات جدید‪ ،‬نظامهای اجتماعی را نیز تحت‬ ‫تاثیر قرار میدهد‪ .‬فراگیری اینترنت اشیاء همانند‬ ‫دیگر تحوات فناورانه‪ ،‬پیشران تحول در ابعاد مختلف‬ ‫اجتماع (‪ )PESTEL‬میشود که این بار زنگ خطر از‬ ‫دست رفتن اقتدار دولتها را بلندتر از پیش به صدا‬ ‫درمــیاورد و مرزهای اداره را درهم میشکند‪ .‬یافتن‬ ‫نقطه اهرمی بــرای سرمایهگذاری‪ ،‬در پاسخدهی به‬ ‫بحران حکمرانی دولتها نقشی اساسی و مهم ایفا‬ ‫میکند‪ .‬درواقع دولتها بهشدت نیازمند پاسخ به‬ ‫این سوال هستند که‪ :‬چگونه باید به مسئله اینترنت‬ ‫اشیاء ساخت دهند و برای حکمرانی ان بر کدام نقطه‬ ‫سرمایهگذاری نمایند؟‬ ‫پرده دوم‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اینتریت اخیاء بهعنوان یقطه‬ ‫تحولن دیصر در جهان خبکهاه با‬ ‫ایجاد حجم عظیمن از ارتباطات‬ ‫جدید‪ ،‬یظامیاه اجتماعن را‬ ‫ییز تحت تاثیر قرار مندید‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ذخیره کند‪ ،‬دستگاهها و نرمافزارهای کاربردی و جریان‬ ‫اطاعات را مدیریت نماید‪ ،‬امکان ساخت نرمافزارهای‬ ‫جدید را به توسعهدهندگان بدهد‪ ،‬دادهها را تحلیل‬ ‫کند و بهصورت تصویری نشان دهد‪ ،‬امنیت اینترنت‬ ‫اشیاء را تامین نماید‪ ،‬رابط کاربری برای توسعهدهندگان‬ ‫و کاربران نهایی داشته باشد و دیگر مــواردی از این‬ ‫قبیل! حیات اکوسیستم پلتفرمهای اینترنت اشیاء‪،‬‬ ‫همانند دیگر پلتفرمها وابسته به توسعهدهندگان و‬ ‫خلق ارزشهای جدید است‪.‬‬ ‫که توسعهدهندگان و نواوران‪ ،‬ان را مبنای فعالیتشان‬ ‫قرار میدهند و نیازهای متنوع مردم را مرتفع مینمایند‪.‬‬ ‫پرده سوم‬ ‫همگام با پیشرفت فناوریهای دیجیتال‪ ،‬ارتباطات‬ ‫ازنظر تعداد و گستردگی فزونی مییابند؛ اینترنت اشیاء‬ ‫نمونهای است که با اضافه کردن حسگرها به اشیاء و‬ ‫هوشمند سازی محیط‪ُ ،‬بعد هر شیء را در کنار ابعاد‬ ‫هرزمانی و هرمکانی به جهان دیجیتال وارد میکند و‬ ‫گستردگی قابلتوجهی را در میزان ارتباطات به وجود‬ ‫خواهد اورد‪ ،‬که این پیشرفت زمینهساز خلق بسیاری‬ ‫از ارزشها و خدمات جدید نیز خواهد شد‪ .‬با توجه به‬ ‫افزایش تصاعدی پیچیدگی خدمات و متنوع شدن‬ ‫انها‪ ،‬برای توان پوشش تقاضای جامعه و همچنین‬ ‫حفظ بقا در بازار‪ ،‬چارهای جز پناه بردن به «پلتفرم»[‪]6‬‬ ‫وجود ندارد‪ .‬پویایی بیشتر‪ ،‬هوشمندی اشیاء و ظرفیت‬ ‫حس کردن و پاسخ دادن انها نیازمند راههای جدید‬ ‫برای مدیریت سیل دادههــا و تبدیل انها به مزیت‬ ‫رقابتی است‪ ،‬که از عهده یک شرکت خارج است و‬ ‫باید اکوسیستمی برای ان طراحی شود‪.‬‬ ‫پلتفرم اینترنت اشیاء یک زیرساخت سختافزاری‪-‬‬ ‫نرمافزاری است که نرمافزارهای کاربردی را به دستگاهها‬ ‫و حسگرها متصل کرده‪ ،‬ان دستگاهها را با برنامههای‬ ‫کاربردی یکپارچه میکند و اطاعات را نیز جمعاوری‬ ‫و تحلیل مینماید‪ .‬این نوع پلتفرم‪ ،‬بهعنوان ایهای‬ ‫بین ایههای سختافزاری و برنامه کاربردی‪ ،‬بستری‬ ‫است که قابلیت توسعه‪ ،‬نــواوری و شخصیسازی‬ ‫خدمات بهشدت در ان وجود دارد و به نرمافزارها این‬ ‫اجــازه را میدهد که از طریق برنامههای کاربردی‪،‬‬ ‫مردم‪ ،‬دستگاهها‪ ،‬ماشینها و حسگرها را با داده و‬ ‫مراکز کنترل متصل نماید و درواقع خا بین دستگاهها‬ ‫و شبکههای داده را پر میکنند‪ .‬یک پلتفرم اینترنت‬ ‫اشیاء باید قابلیت داشته باشد که دادهها را جمعاوری و‬ ‫پرده اخر‬ ‫امروزه شرکتهای بسیاری به ارائه پلتفرم اینترنت اشیاء‬ ‫روی اوردهاند که از مهمترین و بزرگترین انها میتوان به‬ ‫گوگل‪ ،‬مایکروسافت‪ ،‬امازون‪ ،‬بوش‪ ،‬سیسکو‪ ،‬ای بی ام‬ ‫و ‪ ...‬اشاره کرد‪ ]7[.‬اینترنت اشیاء نسل جدیدی از‬ ‫ارتباطات را پیش روی جوامع میگذارد که در این نسل‬ ‫فاوا به سایر حوزهها مانند صنعت‪ ،‬انرژی‪ ،‬سامت و‪...‬‬ ‫ورود میکند‪ .‬همگام با ورود فاوا به عرصههای دیگر‬ ‫اجتماع و فرایند پلتفرمی شدن خدمات‪ ،‬درواقع نقش‬ ‫حکومتها کاهشیافته و پلتفرمها اداره جامعه را در‬ ‫هریک از این حوزهها بر عهده میگیرند‪ .‬روند اینترنت‬ ‫اشیاء این فرایند را سرعت بخشیده و غفلت دولتها‬ ‫موجب از دســت رفتن اقتدار و قابلیت حکمرانی‬ ‫انها و قدرتمند شدن صاحبان پلتفرم و شرکتهای‬ ‫خصوصی بــزرگ در سراسر جهان خواهد شــد‪ .‬لذا‬ ‫دولتها بــرای حفظ قلمرو حکمرانی خود نیازمند‬ ‫"حکمرانی پلتفرمها" هستند‪.‬‬ ‫از طرف دیگر حجم اطاعات بسیار زیاد حاصل از‬ ‫اینترنت اشیاء منبع ارزشمندی است که در اختیار‬ ‫هرکسی که باشد قدرت بسیاری برای حکمرانی به‬ ‫وی خواهد داد‪ .‬لذا دولتها برای دسترسی به این‬ ‫اطــاعــات‪ ،‬یا جلوگیری از افشای اطاعات ملی و‬ ‫‪126‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫میزان باز بودن‬ ‫اعطاء دسترسی به فناوری‪،‬‬ ‫امکان نظارت بر فناوری‬ ‫نظارت‬ ‫مکانیسمهای نظارت رسمی و غیررسمی‬ ‫طراحی فنی‬ ‫ماژوار بودن‪ ،‬رابطها‪ ،‬سازگاری‬ ‫راهبرد رقابتی‬ ‫رقابت‪ ،‬همکاری و مشارکت‪ ،‬میزان جذب‬ ‫و تحت پوشش قرار دادن‪ ،‬روابط عمومی‬ ‫اعتماد‬ ‫ارتباط بین مالک و توسعهدهندگان‪،‬‬ ‫ارتباط کاربران نهایی و پلتفرم‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫منابع مرزی‬ ‫منابع مرزی فنی‪ ،‬منابع مرزی اجتماعی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫قیمتگذاری‬ ‫و به‬ ‫اشتراکگذاری‬ ‫درامد‬ ‫دستیابی به اثر شبکهای‪ ،‬موانع ورود به‬ ‫بازار‪ ،‬سوهای بازار‪ ،‬یارانه و کمکهزینه‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: Hzibandeh73@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬مهندس محمدجواد اذری جهرمی‬ ‫‪]2]. https://www.farsnews.com/news/13971005001116‬‬ ‫‪]3]. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/11/18/1941921‬‬ ‫‪]4]. http://www.ibena.ir/news/82060‬‬ ‫‪]5]. http://dolat.ir/detail/297235‬‬ ‫[‪ .]۶‬منظور از پلتفرم در این نوشته‪ ،‬پلتفرمهای نرمافزاری است‪.‬‬ ‫‪]7]. https://internetofthingswiki.com/top-20-iot-platforms/634/‬‬ ‫‪]8]. http://www.ensafnews.com/156867‬‬ ‫‪]9]. https://digiato.com/article/2018/01/20‬‬ ‫‪127‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫نقشها‬ ‫تعداد و نظم بازیگران‪ ،‬مالکیت‪،‬‬ ‫تقسیم قدرت‪ ،‬ارتباط با ذینفعان‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫حکمراین پلتفرم وظیفه دارد‬ ‫بهطور خاصه میتوان گفت که‬ ‫محرمانه‪ ،‬نیازمند حکمرانی پلتفرمها‬ ‫در‬ ‫مشتلف‬ ‫بازیصران‬ ‫ارتباط‬ ‫که‬ ‫بــا توجه بــه نقش مـحــوری پلتفرم‬ ‫و مواجهه فعال با انها هستند‪.‬‬ ‫ابزاریاه‬ ‫با‬ ‫را‬ ‫پلتفرم‬ ‫اکوسیستم‬ ‫در حکمرانی شبکه و همچنین‬ ‫همانطور که در ابتدای این مطلب‬ ‫تقسیم‬ ‫مایند‬ ‫پلتفرم‬ ‫حکمراین‬ ‫توسعه فناوریهای فاوا به سمت‬ ‫نیز اشــارهشــده اســت‪ ،‬حکمرانی‬ ‫پلتفرم وظیفه دارد که ارتباط بازیگران قدرت تگمیمگیره بین بازیصران‬ ‫اینترنت اشیاء و گسترش مرزهای‬ ‫مختلف در ا کوسیستم پلتفرم مشتلف و مکاییسمیاه یظارتن‬ ‫شبکه‪ ،‬حکمرانی پلتفرمهای اینترنت‬ ‫را بــا ابــزارهــای حکمرانی پلتفرم و قیمتگذاره تنظیم یماید‪.‬‬ ‫اشیاء موضوع بسیار مهمی است که‬ ‫سرمایهگذاری بر ان‪ ،‬هویت دولتها‬ ‫مانند تقسیم قدرت تصمیمگیری‬ ‫را حفظ کرده و منافع بیشمار اقتصادی و غیراقتصادی‬ ‫بین بــازیــگــران مختلف و مکانیسمهای نظارتی و‬ ‫برایشان در پی خواهد داشت‪.‬‬ ‫قیمتگذاری تنظیم نماید‪.‬‬ ‫ً‬ ‫هرچند که داخلی بودن پلتفرم الزاما تمام مشکات‬ ‫بهعنوان نقطه شروع برای تحلیل مکانیسمهای حکمرانی‬ ‫را حل نمیکند و ممکن است که فساد و جرائم درون‬ ‫پلتفرم اینترنت اشیاء باید با ابعاد مختلف ان اشنا‬ ‫انهم رخ دهد[‪ ، ]8‬اما همانطور که مسئوان نیز به‬ ‫شد‪ ،‬هزینه و منفعت هرکدام را تحلیل کرد‪ ،‬جوانب‬ ‫ان اذعان دارند[‪ ، ]9‬دستاوردهای بسیاری همچون‬ ‫مختلف ان را سنجید و سپس تصمیم مناسب گرفت‪.‬‬ ‫امنیت‪ ،‬امکان پیگیری جــرائــم‪ ،‬مقابله با تحریم‪،‬‬ ‫مفاهیمی که بهعنوان الفبای پلتفرم اینترنت اشیاء‬ ‫بهرهبرداری از کان دادهها‪ ،‬امکان حکمرانی فعاانه‪،‬‬ ‫بهحساب میاید‪ ،‬در حکمرانی پلتفرمهای اینترنت‬ ‫مطابقت باارزشهای بومی‪ ،‬جلوگیری از خروج اطاعات‬ ‫اشیاء تاثیرگذار بوده و ازم است هر حکمران در این‬ ‫ً‬ ‫مخصوصا با بهکارگیری اینترنت اشیاء و تولید حجم‬‫رابطه بداند عبارتاند از‪:‬‬ ‫عظیمی از دادههای حساس و ‪ ...‬را برای ما به ارمغان‬ ‫جنبهها‬ ‫مفهوم‬ ‫خواهد اورد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سعید فتحعلی‬ ‫پژوهشگر هسته «خطمشی فضای مجازی» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه ازاد اسامی‪ ،‬واحد علوم تحقیقات‬ ‫نیاز انسان به همکاری و تعاون در زندگی چه در بعد‬ ‫مــادی و چه در بعد معنوی امــری فطری و عقانی‬ ‫است‪ ،‬لذا دین اسام نیز ان را بهعنوان بخشی از اصول‬ ‫اساسی برنامه خود اما محدود به ضوابط و شرایطی در‬ ‫نظر گرفته است‪ .‬تعاون ازنظر لغوی از ماده «عون» و به‬ ‫معنای کمک و مساعدت دیگران است‪ ،‬اما در معنای‬ ‫اصطاحی‪ ،‬به مهیاکردن اسباب‪ ،‬شرایط و بستر انجام‬ ‫کار توسط دیگران اطاق میشود‪ ،‬نه انجام دادن یک‬ ‫کار بهصورت مشترک‪.‬‬ ‫بهبیاندیگر هرگاه یک فعل را دو نفر بهصورت اشتراکی‬ ‫انجام دهند‪ ،‬نفر اول عامل کار و نفر دوم معاون کار‬ ‫نبوده است بلکه این کار بهوسیله دو عامل انجامشده‬ ‫است؛ یک کار دو عامله‪ .‬اما اگر همان کار توسط یک‬ ‫فرد انجامشده و دیگری شرایط و بستر ان را مهیا کرده‬ ‫باشد‪ ،‬در این صورت فرد اول عامل و نفر دوم معاون‬ ‫نامیده میشود‪.‬‬ ‫ازجمله ایاتی که قران حکیم به موضوع «تعاون» اشاره‬ ‫میکند‪،‬سوره مبارکه مائده‪ ،‬ایه شریفه دوم است که‬ ‫َ َ َ ََ‬ ‫َ َ َ َ ّ َ َّ‬ ‫الا ِثم‬ ‫میفرماید‪« :‬تعاونوا علی ِ‬ ‫الب ِر والتقوى ولا تعاونوا علی ِ‬ ‫ُ‬ ‫دوان»‪ .‬در این ایه شریفه به تعاون بر «بر» و «تقوا»‬ ‫َوالع ِ‬ ‫امر شده است‪ّ .‬‬ ‫«بر» از دیدگاه قران کریم‪ ،‬یعنی عمل‬ ‫ُ‬ ‫صالح انسان مومن؛ لذا در معنای ّ‬ ‫«بر» هم حسن فعلی‬ ‫و هم ُحسن فاعلی بهصورت توامان موردنظر قرارگرفته‬ ‫است‪ .‬همچنین‪« ،‬تقوا» نیز مخالفت با هوای نفس و‬ ‫ترک منکر بیانشده است‪ .‬ازاینرو معنای تعاون ّ‬ ‫در«بر»‬ ‫و «تقوا»‪ ،‬مهیاکردن اسباب‪ ،‬شرایط و بستر‪ -1 :‬انجام‬ ‫عمل صالح و ‪ -2‬مخالفت با هوای نفس و ‪ -3‬ترک‬ ‫پلتفرم‪ ،‬ابزار تعاون‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سکوی اول ‪ :‬تعاون‬ ‫پلتفرمیا‪ ،‬اب ــزاره بــراه تعاون میان مشارکتکنندگان‬ ‫است و یرچه تعداد انیا بیشتر خود‪ ،‬ان پلتفرم قوهتر‬ ‫و باارزشتر منخود‬ ‫‪128‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫در انجام یک فعل گاهی شخصی بهعنوان یکی از‬ ‫علل و عوامل تحقق ان فعل نقش ایفا میکند که‬ ‫ً‬ ‫اصطاحا به او جزء درونی فعل یا علت میگویند و‬ ‫گاهی شخص عضو اجــزاء درونــی فعل نیست بلکه‬ ‫بیرون از فعل قرارگرفته و نقش اعدادی را ایفا میکند‬ ‫که به ان ُمعد میگوییم‪.‬‬ ‫از منظری دیگر افعال انسان یا با ا گاهی نسبت بهغایت‬ ‫ََ‬ ‫علم) یا بدون ا گاهی‬ ‫ان کار صورت میگیرد (علی ٍ‬ ‫صورت میپذیرد‪ .‬حال‪ ،‬افعالی که با ا گاهی و علم‬ ‫نسبت به هدف کار هستند‪ ،‬یا با قصد و نیت مشخص‬ ‫نسبت به نتیجه ان فعل هستند و یا بدون قصد و نیت‪.‬‬ ‫در مثالی ساده‪ ،‬یک رانندهی تا کسی(علم دارد ولی‬ ‫قصد ندارد) را در نظر بگیرید‪ ،‬با علم و ا گاهی نسبت‬ ‫به هدف یک خافکار‪ ،‬وی را سوار کرده تا به مقصد‬ ‫برساند ولی قصد و نیت جدی راننده همکاری در‬ ‫جهت خاف نیست بلکه با خود میگوید ‪ :‬درسته‬ ‫که میدانم اینها برای خاف میروند ولی اگر پول من‬ ‫را بدهند‪ ،‬راضی هستم و کاری به کارشان ندارم‪!...‬‬ ‫با توجه به دو طبقهبندی فوق از افعال انسانی‪ ،‬میتوان‬ ‫طبقهبندی سومی را ابداع کرد که در موضوع تعاون‬ ‫راهگشا ما باشد‪.‬‬ ‫‪129‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫سکوی دوم ‪ :‬انواع تعاون‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫منکر است‪-4 .‬البته با شرط ایمان‪ .‬هرچه درجه انجام‬ ‫ّ‬ ‫«بر» و یا ترک منکر بااتر‪ ،‬ارزش تعاون نیز افزونتر است‪.‬‬ ‫عاوه بر این در ادامه ایه شریفه‪ ،‬از تعاون بر ِ«اثــم» و‬ ‫«عــدوان» نهی شده است‪ .‬مفهوم «اثــم» و ُ‬ ‫ُ‬ ‫«عــدوان»‬ ‫ِ‬ ‫دارای نسبت عموم و خصوص مطلق هستند و در‬ ‫تعریف بهغایت‪ ،‬به هرگونه عمل ناپسند فردی ِاثم‪،‬‬ ‫و تعدی به دیگران را که البته دارای ابعاد اجتماعی‬ ‫است‪ ،‬عدوان گویند‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫اعانه در «بــر و تقوا» و ِ«اثــم و ع ــدوان»‪ ،‬در سه رتبه‬ ‫مشارکت‪ ،‬مساعدت و حمایت طبقهبندی میشود‪.‬‬ ‫برای نمونه در بعد منفی تعاون‪ ،‬شخصی را در نظر‬ ‫بگیرید که همراه یک خافکار‪ ،‬یک امر ناپسندی را‬ ‫بهصورت مشارکتی انجام میدهند‪ ،‬این فرد را شریک‬ ‫در عدوان مینامند‪ ،‬اما اگر به ان فرد خافکار کمکی‬ ‫در زمینه رسیدن به مقصودش کند‪ ،‬ساعد گویند و‬ ‫اگر او را تشویق و پس از کار خافش پشتیبانی کند‪،‬‬ ‫حامی مینامند‪ .‬از منظر تقویت اثار اجتماعی کار‬ ‫خاف و تثبیت ان‪ ،‬عملکرد شخص حامی از شریک‬ ‫و ساعی مذمومتر است‪.‬‬ ‫نکته قابلتوجه دیگر ان است که «حرمت اعانه به ِاثم و‬ ‫ُعدوان» ان زمانی تشدید میشود که فرد گناهکار بدون‬ ‫ً‬ ‫معاونت نفر دوم اساسا توانایی انجام گناه را نداشته‬ ‫است و درواقع معاون نقش توانمندسازی را برای خاطی‬ ‫داشته است‪ .‬بلند سخن انکه گاهی شخصی قدرت‬ ‫انجام امر ناپسندی را داشته و شخص معاون فقط وی‬ ‫را در جهت اهداف و غایاتش قدرتمندتر کرده و فرایند‬ ‫انجام خاف را تسهیل و تسریع میکند اما گاهی فرد‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ً‬ ‫خاطی اساسا قدرت و توانایی انجام خاف را نداشته و‬ ‫این شخص معاون است که وی را در جهت این گناه‬ ‫جدید توانمند میکند و این یعنی ایجاد فرصتها و‬ ‫تهدیدهای جدید توسط معاون برای عامل‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اعایه در «بر و تقوا» و ِ«اثــم و‬ ‫ُعدوان»‪ ،‬در سه رتبه مشارکت‪،‬‬ ‫مساعدت و حمایت طبقهبنده‬ ‫منخود‪.‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در تمامی حاات ششگانه فوق امکان اعانه بر خیر‬ ‫و شر وجود دارد اما ان حااتی که باید بیشتر مدنظر‬ ‫باشد زمانی است که شخص بهعنوان علت یا معد‪،‬‬ ‫عاوه بر علم و ا گاهی نسبت به هدف فعل‪ ،‬قصد و‬ ‫نیت ان را نیز دارد‪ .‬هرگاه هدف و غایت فعل خیر ّ‬ ‫«بر‬ ‫و تقوا» باشد این تعاون بسیار ارزشمند است چراکه‬ ‫عاوه بر حسن فعلی‪ ،‬حسن فاعلی را به نحو تمام و‬ ‫کمال داراست‪.‬‬ ‫کمک و همکاری یکدیگر یک ارزش جدید را خلق‬ ‫میکنند‪ .‬بهبیاندیگر مشارکتکنندگان در پلتفرم‬ ‫درواقع معاون یکدیگر هستند و پلتفرم چیزی نیست‬ ‫جز ابزار تعاون؛ خواه این اعانه بر ّ‬ ‫«بر و تقوا» باشد و خواه‬ ‫بر ِ«اثم و ُعدوان»‪ .‬بنابراین پلتفرم به عنوان بستر یا ابزار‬ ‫تعاون‪ ،‬فرایند اعانه میان مشارکتکنندگان را تسریع و‬ ‫ً‬ ‫تسهیل کرده است و در بعضی موارد‪ ،‬اساسا عرصههای‬ ‫جدید همکاری و معاونت میان مشارکتکنندگان را‬ ‫ایجاد کرده است‪.‬‬ ‫پلتفرمهای فضای مجازی‪ ،‬سازههایی انسانی هستند‬ ‫که بستر روابط و تعامات انسانها در فضای مجازی را‬ ‫باهدف خلق ارزش حداکثری تسهیل و تسریع میکنند‪.‬‬ ‫در هر رابطه و تعامل حداقل دو نفر حضور دارند که با‬ ‫سکوی چهارم ‪ :‬ابزار خوب یا ابزار بد!‬ ‫سکوی سوم‪ :‬پلتفرم‬ ‫هر ابزاری که فعالیتهای انسان را تجدید یا تسهیل‬ ‫میکند‪ ،‬دارای یکی از جهتگیریهای پنجگانه ذیل‬ ‫است؛ این ابزار در حالت اول خیر محض است‪ ،‬به این‬ ‫‪130‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫بنا بر انچه بیان شد‪ ،‬پلتفرمها ابزاری برای تعاون میان‬ ‫مشارکتکنندگان بوده و هرچه تعداد مشارکتکنندگان و‬ ‫روابط میان انها بیشتر شود‪ ،‬ان پلتفرم قویتر و باارزشتر‬ ‫میشود‪ .‬اما هنوز دو سوال اساسی باقیمانده است ‪:‬‬ ‫سوال اول اینکه پلتفرمهای فضای مجازی بهعنوان‬ ‫ابزارهای تعاون‪ ،‬متعلق به کدام دسته از ابزارها هستند؟‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: fathali.saeed@gmail.com‬‬ ‫‪131‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سکوی اخر ‪ :‬پلتفرم ؛ ابزار تعاون‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫ً‬ ‫با توجه به پژوهشهایی که قبا در حــوزه ماهیت‬ ‫فناوری‪ ،‬فضای مجازی و پلتفرمهای ان صورت گرفته‬ ‫است‪ ،‬میتوان اینطور جمعبندی کرد که پلتفرمهای‬ ‫فضای مجازی در دسته دوم ابزارها قرار میگیرند یعنی‬ ‫ابزارهایی هستند که اقتضاء خیر دارند‪ ،‬اگرچه میتوان‬ ‫از انهــا در جهت اهــداف شر استفاده کــرد‪ .‬شرایط‬ ‫امروز جهانی مصارف شر پلتفرمها را بیشتر برای ما‬ ‫ً‬ ‫نمایان میکند و این در حالی است که این ابزار اساسا‬ ‫اقتضاء خیر دارد و این نشاندهنده چیزی نیست مگر‬ ‫عقبافتادگی تاریخی جریان خیر‪ ،‬کمکاری جریان‬ ‫خیر و سلطه جریان شر‪ .‬بر ما تکلیف است که این‬ ‫ابزار مقتضی خیر را به جایگاه واقعی خود بازگردانده‬ ‫و سلطه جریان شر را از ان بزداییم‪.‬‬ ‫اما سوال دوم این است که مشارکتکنندگان در بستر‬ ‫پلتفرم در جهت اهداف چه کسانی تعاون میکنند و‬ ‫مالک ارزش جدید خلقشده چه کسانی هستند ؟‬ ‫پاسخ خیلی دشــوار نیست؛ مشارکتکنندگان در‬ ‫جهت اهــداف مالکان و حکمرانان پلتفرم تعاون‬ ‫و خلق ارزش میکنند و مالکان و حکمرانان امروز‬ ‫پلتفرمهای بزرگ بینالمللی افراد و گروههایی نیستند‬ ‫مگر جریان سرمایهداری‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ً‬ ‫معنا که صرفا در مصارف نیک و پسندیده مورداستفاده‬ ‫قرار میگیرد‪ .‬حالت دوم ابزارهایی هستند که اقتضای‬ ‫خیر دارند و در اکثر مواقع در موارد پسندیده استفاده‬ ‫میشوند‪ ،‬البته گاهی نیز در مصارف ّ‬ ‫شر و ناپسندیده از‬ ‫انها استفاده میشود ولی اقتضاء و جهتگیری کلی‬ ‫ان خیر است‪ .‬حالت سوم‪ ،‬ابزارهای مشترک قرار دارند‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫که نه لزوما خیر هستند و نه لزوما شر‪ .‬حالت چهارم‪،‬‬ ‫ابزارهایی هستند که اقتضای ّ‬ ‫شر دارند‪ ،‬به این معنا‬ ‫که استفاده اصلی و اساسیشان در مسیر ناصحیح‬ ‫است‪ ،‬اما گاهی نیز موجبات اتفاقات خوب را رقم‬ ‫میزنند‪ .‬و دسته اخر ابزارهای شر هستند‪ .‬این ابزارها‬ ‫ً‬ ‫اساسا ّ‬ ‫شر بوده و هیچگونه استفاده‬ ‫دارای خاصیت‬ ‫درست ندارند‪.‬‬ ‫حال سوال اساسی این است که پلتفرمهای فضای‬ ‫مجازی بهعنوان ابــزارهــای تعاون‪ ،‬متعلق به کدام‬ ‫دسته هستند؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫پلتفرمیاه فضاه مجازه از‬ ‫جمله ابــزاریــایــی یستند که‬ ‫اقتضا خیر داری ــد؛ اگرچه که‬ ‫منتوان از ایها در جهت ایداف‬ ‫خر ییز استفاده کرد‪.‬‬ ‫اسحاق سلطانی‬ ‫پژوهشگر فلسفه سیاسی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی‬ ‫ما چرا برای رفتوامدهایی که درون شهر انجام میدهیم‬ ‫باید از تاکسیهای اینترنتی استفاده کنیم؟ چرا زمانی‬ ‫که احساس گرسنگی میکنیم خیلی سریع درون یکی‬ ‫از پلتفرمهای تهیه غذا باید به دنبال سفارش غذا‬ ‫باشیم؟ چرا بــرای خرید هر یک از مایحتاج زندگی‬ ‫باید بهسرعت وارد فروشگاههای بزرگ اینترنتی شده‬ ‫و شروع به مقایسه و بررسی قیمتها با یکدیگر کنیم؟‬ ‫و چرا و چرا و ‪...‬‬ ‫از این قبیل میتوان ســواات متعددی مطرح کرد؛‬ ‫سوااتی که بیشتر از انکه خود محل سوال باشند‪،‬‬ ‫طرح کردن انها محل سوال به نظر میرسد‪ .‬وقتی‬ ‫چنین سوااتی را از استفادهکنندگان از پلتفرمهای‬ ‫پرکاربرد میپرسیم‪ ،‬از طرح کردن چنین سوالی متعجب‬ ‫میشوند‪ .‬چون استفاده کردن از این قبیل پلتفرمها‬ ‫ً‬ ‫امری کاما «بدیهی» و «طبیعی» است‪ .‬بسیار واضح‬ ‫اســت که وقتی میتوان مسافتی را با نصف هزینه‬ ‫تا کسیهای تلفنی و بدون هیچیک از دردسرهایی‬ ‫رایج‪ -‬همچون تماس گرفتن و ادرس دادن و انتظار‬ ‫کشیدن و ‪ - ...‬و با راحتی و اسایش تمام پیمود‪،‬‬ ‫ً‬ ‫چنین کاری کاما بهصرفه است‪ .‬و یا وقتی گرسنه‬ ‫هستم و میتوانم بدون اینکه فعالیت خاصی انجام‬ ‫داده باشم‪ ،‬با تخفیف ‪ 30‬الی ‪ 40‬درصدی غذایی را‬ ‫ً‬ ‫تهیه کنم‪،‬کاما طبیعی است به انجام چنین کاری‬ ‫ترغیب شوم‪ .‬و ‪...‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سرمایهداری پلتفرم‬ ‫منطق سرمایهداری‬ ‫یکی از مهمترین ویژگیهای تفکرات لیبرال‪-‬سرمایهداری‬ ‫این است که بهخوبی میتوانند امور «طبیعی و بدیهی»‬ ‫را بسازند‪ .‬سرمایهداری در طول تاریخ خود همواره در‬ ‫پلتفرم با امکایات خــود‪ ،‬ابــزار بسیار قدرتمنده براه‬ ‫سرمایهداره است تا بتواید ایداف خود را دیبال کند‬ ‫‪132‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ویژگیهای سرمایهداری پلتفرم‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پلتفرم را میتوان اخرین تجلی تحققیافته منطق‬ ‫لیبرال‪-‬سرمایهداری دانــســت‪ .‬در ایــن دوره جدید‬ ‫سرمایهداری بیش از گذشته نمادهای خود را از مقابل‬ ‫دید مصرفکنندگان خارج میکند‪ .‬در این وضعیت‬ ‫دیگر هیچ امر دیدنی باقی نمیماند‪ .‬دیگر بنگاه محو‬ ‫مــیشــود‪ ،‬خــریــدار تبدیل بــه صاحب یــک حساب‬ ‫کاربری شده و فروشنده از بین مــیرود‪ .‬واسطهها از‬ ‫ً‬ ‫میان میروند و صرفا کاربری میماند که سرمایهدار‬ ‫بیش از هرزمان دیگر ان را تحت اشراف خود قرار داده‪،‬‬ ‫ً‬ ‫نیازهایش را دائما میبیند و بدون هیچ واسطهای‬ ‫بهسرعت پاسخهایی بسیار شخصی شده و متنوع‬ ‫به نیازهای ان فرد میدهد‪ .‬و این روند شخصی شدن‬ ‫پاسخهای پلتفرم به هر فرد سلطه بیشتر و بیشتر سرمایه‬ ‫و صاحبان ان بر جامعه را در پی خواهد داشت‪ .‬به هر‬ ‫ترتیب پلتفرم نسخه بهروز شده تکنولوژیهای سلطه‬ ‫سرمایهداری است که دارای ویژگیهای منحصربهفرد‬ ‫خود است؛ ویژگیهایی که در ادامه به برخی از انها‬ ‫اشاره میشود‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تاش بوده تا هویت تاریخی خود را در پس پرده امر‬ ‫طبیعی و بدیهی پنهان کند‪ .‬همواره در تاش بوده تا‬ ‫خود را ازنظرها پنهان کرده و نامرئی کند‪ .‬و برای این‬ ‫منظور چه چیزی مناسبتر از طبیعی و بدیهی جلوه‬ ‫دادن خود‪ .‬با این کار سرمایهداری از فرط تجلی خود‬ ‫را پنهان میکند‪ .‬این توانایی از مهمترین ویژگیهایی‬ ‫است که سبب میشود سرمایهداری بهسرعت هر‬ ‫فرهنگ و جامعهای را درنوردیده و در اغوش کشد‪.‬‬ ‫سرمایهداری بهخوبی توانسته انسانی که دارای هویتی‬ ‫تاریخی بوده و در دوره مشخصی از تاریخ بهصورت‬ ‫انبوه در حال شکلگیری است تبدیل به انسان طبیعی‬ ‫کرده و منطق کنشگری او را بهعنوان امری برخواسته‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫از طبیعت بشری توصیف کند‪ .‬مسلما و یقینا اینکه‬ ‫انسان در هر موقعیتی بهصورت «عقانی» رفتار کرده و‬ ‫با هزینه‪-‬فایده مادی به تصمیم میرسد ‪-‬ولو در تاریخ‬ ‫همواره چنین انسانهایی بوده باشند‪ -‬حکایت از‬ ‫ذات انسان ندارد‪ ،‬ولی سرمایهداری برای تداوم بخشی‬ ‫به خود بهشدت نیازمند این بوده تا «عقانی» بودن‬ ‫انسان بهمثابه وصف طبیعی هر انسانی درک شده و‬ ‫مورد شناسایی قرار گیرد‪ .‬در سایه تولید انبوه چنین‬ ‫انسانی است که سرمایهداری میتواند اشکال نهچندان‬ ‫انسانی و غیر فطری پاسخگویی به نیازهای واقعی‬ ‫انسان را تبدیل به وضعیتی طبیعی کرده و بهخوبی‬ ‫خود را ازنظرها پنهان کند‪ .‬وقتی گونههای پاسخگویی‬ ‫سرمایهدارانه به نیازهای انسان تبدیل به امری بدیهی‬ ‫و واضح شد‪ ،‬بدان معناست که سرمایهداری توانسته‬ ‫است در ان جامعه به هدف خود دست یابد؛ انسان‬ ‫مطلوب خود را بازتولید کرده‪ ،‬به سود خود رسیده و‬ ‫ازنظرها پنهان مانده است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫پلتفرم را منتوان اخرین تجلن تحققیافته منطق‬ ‫لیبرال‪-‬سرمایهداره دایست‪.‬‬ ‫اول‪ :‬غرق کردن ایسان در ازاده‬ ‫‪133‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫در تفکرات لیبرال‪-‬سرمایهداری معنای رایجی که از‬ ‫ازادی میشود را میتوان معادل انتخابگری انسان‬ ‫دانست؛ معنایی که از ان تعبیر به «ازادی منفی» میشود‪.‬‬ ‫اینکه انسان بتواند بدون دخالت سایر اعضای جامعه‬ ‫و ساختارهای رسمی موجود در ان برای خود تصمیم‬ ‫گرفته و دست به انتخاب زند مهمترین وجه ازاد بودن‬ ‫انسان است‪ .‬لذا هرچه قدرت انتخاب انسان بیشتر‬ ‫شود‪ ،‬ازادتــر شده است‪ .‬هرچه گزینههای مقابل هر‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫کاره که پلتفرم ایجام مندید این است که‬ ‫فرد را در زیر سیلن از ایتشابیاه متعدد‬ ‫غرق منکند‪.‬‬ ‫دوم)‪ :‬یفوذ در اقشار متوسط و ضعیف جامعه‬ ‫فرد بیشتر شود ازادتر شده است‪ .‬چون انتخابگری‬ ‫او بیشتر متبلور میشود‪.‬‬ ‫کاری که پلتفرم انجام میدهد این است که فرد را‬ ‫در زیر سیلی از انتخابهای متعدد غرق میکند‪.‬‬ ‫هرلحظه مجموعهای از انتخابها بر او عرضه میشود‬ ‫ً‬ ‫و گزینههای ممکن فرد دائما افزایش مییابد‪ .‬ولی ایا‬ ‫ً‬ ‫واقعا با این افزایش گزینهها ازادی فرد ارتقا مییابد؟‬ ‫بههیچوجه اینگونه نیست‪ .‬پررنگ کردن نیازهای‬ ‫مشخصی برای انسان و هجوم سرساماور گونههای‬ ‫مختلف پاسخگویی به نیازها‪ ،‬بیشتر از اینکه ازادی و‬ ‫اختیار فرد را افزایش دهد باعث میشود تا فرد خود را‬ ‫ناگزیر از پاسخ دادن به ان نیازهای پررنگ شده دریابد‪.‬‬ ‫باز شدن درهای متعدد باعث میشود فرد رفتن از یکی‬ ‫از این درهای باز در مقابل خود را امری ناگزیر یافته و‬ ‫ً‬ ‫اساسا خود را خالی از توان ارزیابی انتقادی گزینههای‬ ‫ً‬ ‫روبهرو یابد‪ .‬فرد دیگر به این نمیاندیشد که ایا اساسا‬ ‫باید به این نیاز پاسخ دهم؟ ایا روشهای عرضهشده‬ ‫تنها راه ممکن برای پاسخگویی به نیازهای من است؟‬ ‫ایا من میتوانم روش خاص خود برای پاسخ به نیازهای‬ ‫خود را به وجود اورم؟ فرد انقدر ناتوان و نحیف بار‬ ‫امده و میاید که خود را بسیار دور از جایگاه سوال‬ ‫و نقد و اندیشه مییابد‪ .‬دیگر خود را نمیبیند‪ .‬دیگر‬ ‫نمیتواند خود را بیابد و متناسب با خود انتخاب کند‪.‬‬ ‫نمیتواند درب متناسب با خود را یافته و یا در صورت‬ ‫نیاز برای خود بسازد‪.‬‬ ‫اگر تا پیشازاین نفوذ گسترده و عمیق سرمایهداری‬ ‫را در وهله نخست در میان اقشار مرفه میجستیم‬ ‫و ان را در فــروشـگــاههــای لوکس بــهصــورت اشکار‬ ‫مییافتیم‪ ،‬سرمایهداری امروز بیشازپیش در سطح‬ ‫جامعه گسترش یافته اســت‪ .‬حربه تخفیفهای‬ ‫گسترده عاملی است که سرمایهداری به کمک ان به‬ ‫دنبال فتح کامل طبقات متوسط و ضعیفتر جامعه‬ ‫است‪ .‬این امر هرچند در کوتاهمدت موجبات رضایت‬ ‫و خوشحالی این طبقات را فراهم میاورد‪ ،‬ولی در‬ ‫طوانیمدت این اقشار را در مجموعهای از نیازها‬ ‫غوطهور میکند که امکان پاسخگویی مناسب با‬ ‫انها را ندارند‪ .‬رسوخ فرهنگی مشخص در میان این‬ ‫کنش متناسب‬ ‫طبقات در معرض اسیب‪ ،‬که امکان‬ ‫ِ‬ ‫با ان فرهنگ برایشان وجود ندارد سبب رشد احساس‬ ‫نارضایتی و عدم برخورداری عمیق در این افراد شده‬ ‫و انها را بهارامی از وضعیت تعادل خارج کرده و به‬ ‫دامان برانگیختگی سوق میدهد‪.‬‬ ‫سوم)‪ :‬بسط فردگرایی‬ ‫سرمایهداری برای اینکه بتواند به خود تداوم بخشد‬ ‫نیازمند افرادی است که انچنان در خود و یا در امور‬ ‫جزئی فرورفته باشند که امکان تحلیل کان انچه‬ ‫پیرامون انها در حال رخ دادن است را نداشته باشند‪.‬‬ ‫اعضای جامعه از روندهای کلی حاکم بر جامعه نباید‬ ‫درکی عمیق بیابند‪ .‬چراکه درک چنین روندی منجر به‬ ‫فاش شدن سرمایهداری میشود‪ .‬انسان نباید در مسیر‬ ‫رشد و تکامل اجتماعی قرار گیرد‪ .‬البته باید خود را‬ ‫‪134‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪135‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪Email: hagh.soltani87@gmail.com‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پینوشت‪:‬‬ ‫پرویده حکمراین پلتفرم‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫کاما تاثیرگذار درک کند‪ .‬لذا دموکراسی کاما پذیرفته‬ ‫میشود ولی انجا نیز رای امری فردگرایانه است‪ ،‬رای‬ ‫امری برامده از یک کنش جمعی نیست‪ .‬رای نظر هر‬ ‫ً‬ ‫فرد است‪ ،‬نظری که صرفا در بسترهای حاکم بر جامعه‬ ‫جریان مییابد‪ .‬قرار نیست انسان در جامعه حضور‬ ‫یافته‪ ،‬وارد تعامل گسترده با سایر افراد شده و در بستر‬ ‫تعاملی دائمی به رشد سیاسی و اجتماعی رهنمون‬ ‫گــردد‪ .‬برای این منظور چه چیز بهتر از اینکه فرد به‬ ‫خویش مشغول شود و اگر قرار است نیازش به تعامل و‬ ‫رابطه اجتماعی را نیز برطرف کند‪ ،‬این نیاز در بستری‬ ‫ً‬ ‫صورت پذیرد که کاما کنترلشده است؛ بستری که‬ ‫باعث میشود انسان باوجود فراتر نرفتن از خود‪ ،‬وارد‬ ‫تعامل با سایرین شود و نیاز خود به تعامل را برطرف‬ ‫کند‪ .‬در قالبی به تعامل بپردازد که برای او ساخته‬ ‫شده‪ ،‬نه اینکه خود بهواسطه تعامل شکلگرفته باشد؛‬ ‫ً‬ ‫قالبی که کاما قابلمشاهده و پیگیری و رصد است‪.‬‬ ‫پلتفرم فرد را بیشازپیش از تعامات انسانی بینیاز‬ ‫ً‬ ‫میکند و عمدتا فضاهایی جدید برای تعامل اجتماعی‬ ‫فراهم میکند که بههیچوجه به رشد سیاسی و اجتماعی‬ ‫افراد کمکی نمیکند‪ .‬پلتفرم انسان را تنهاتر از گذشته‬ ‫میکند‪ .‬و عاوه بر این او را در میان جمع تنها میگذارد‪.‬‬ ‫فرد بااینکه بهواسطه پلتفرمهای اجتماعی حس میکند‬ ‫در حال تعامل با سایرین است‪ -‬و لذا کمتر از گذشته به‬ ‫دنبال ایجاد روابط اجتماعی عینی است‪ -‬ولی بیشتر و‬ ‫بیشتر تنها میشود‪ .‬درنتیجه چنین انسانی از مهارتهای‬ ‫اجتماعی و سیاسی چندانی بهره نمیبرد‪ .‬لذا انسان‬ ‫مناسبتری برای تحقق منافع سرمایهداری خواهند بود‪.‬‬ ‫چه باید کرد؟‬ ‫ً‬ ‫مسلما انقاب اسامی از اغاز دوران شکوهمند خود‬ ‫همواره بر این مهم تا کید داشته که به دنبال ساختن و‬ ‫پیمودن مسیر متناسب با خود جهت حرکت بهسوی‬ ‫اهداف متعالی اسامی است‪ .‬ازاینرو اشکارا تفکرات‬ ‫لیبرال‪-‬سرمایهداری را دشمن خود معرفی کرده است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مطمئنا نبرد با تفکرات لیبرال‪-‬سرمایهداری یک نبرد‬ ‫فکری و انتزاعی نیست‪ .‬چراکه سرمایهداری با هجوم‬ ‫به عرصه اجتماعی و هدف گرفتن سبک زندگی‪ ،‬فارغ‬ ‫از مباحث نظری‪ ،‬به دنبال فتح عرصههای اجتماعی‬ ‫اســت‪ .‬لذا همواره به دنبال نامرئی کــردن خود بوده‬ ‫تا راحتتر بتواند جوامع مختلف را به تسخیر خود‬ ‫دراورد‪ .‬پلتفرم با امکانات خود ابزار بسیار قدرتمندی‬ ‫برای سرمایهداری است تا بتواند اهداف خود را دنبال‬ ‫کند‪ .‬در چنین شرایطی ازم است برای مقابله با اخرین‬ ‫نسخه از هجوم سرمایهداری به جامعه‪ ،‬ابتدا پرده از‬ ‫چهره پلتفرم برگرفت و منطق سرمایهدارانه نهفته در ان‬ ‫را به نمایش دراورد تا با طبیعتزدایی و بداهتزدایی‬ ‫از کنشهایی که پلتفرم ترویج میکند به مقابله با‬ ‫ً‬ ‫سرمایهداری پرداخت‪ .‬البته مسلما این نخستین‬ ‫مرحله نبرد است و ماهیتی منفعانه دارد‪ .‬ولی بدون‬ ‫عبور از این مرحله هرگز دشمن برایمان مرئی نمیشود‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫سرمایهداره با یجوم به عرصه اجتماعن و یدف گرفتن سبک زیدگن‪ ،‬فارغ از‬ ‫مباحث یظره‪ ،‬به دیبال فتح عرصهیاه اجتماعن است‪ .‬لذا یمواره به دیبال‬ ‫یامرئن کردن خود بوده تا راحتتر بتواید جوامع مشتلف را به تسشیر خود دراورد‪.‬‬ ‫ݐ ݩݐ ݦ ݐ ݦݩ ݩݒݩ‬ ‫ى ݤه‬ ‫گݣ ݣاݣںݣ ݣݠݣ ݫ ݬݫ ݫݬݔ ݡ‬ ‫� ݣرݣݠں ݣ ݣوݤݣ ݣ ݢ‬ ‫ى ݧݩںݐ‬ ‫ݫݕ ݫݓحره ݣد ݣ ݣوݤمݤ‬ ‫مشتمل ݣݣبر‪:‬‬ ‫«مکتب مدرسه»‬ ‫• پرونده‬ ‫ِ‬ ‫• هفده نگاشت تخصصی در باب فرهنگ و اندیشه‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫سرخط‬ ‫اشناییزدایی‪...‬‬ ‫مدرسه و نظام اموزش مدرسهای رسمی و دولتی ازجمله‬ ‫مهمترین پدیدههای اجتماعی بدیهی برای ما است‬ ‫و شاید به همین دلیل باشد که وقتی به لزوم تحول‬ ‫بنیادینش هم میرسیم راهکارهایمان تغییری جزئی‬ ‫در دل همان ساختاری است که ما نقش چندانی در‬ ‫شکلگیریاش نداشتهایم‪ .‬اینجاست که روش حل‬ ‫ْ‬ ‫مسئله‪ ،‬کاری از پیش نمیبرد و سند تحول بنیادین‬ ‫و زیر نظامهایش در اخرین حلقه واسطه با عمل‪ ،‬به‬ ‫سازمانهایی مانند سازمان برنامهوبودجه میرسند‬ ‫که زاییده تفکر مدرن است و رسالتی جز مستحکم‬ ‫کردن نهادهای مدرن ندارد‪.‬‬ ‫شاید یکی از راههای اساسی برای خروج از این وضع‬ ‫توجه به تاریخ مدرسه و تکوین این نهاد رسمی باشد‪.‬‬ ‫مدرسه نوین نه از رشدیه و دوره مشروطه‪ ،‬بلکه حتی‬ ‫سالها پیش از تولد تحولخواهانی همچون رشدیه و‬ ‫ملکمخان و طالبوف و ‪ ...‬با «مدارس میسیونری» در‬ ‫بعضی امور انقدر برای ما بدیهی شدهاند که به چیزی‬ ‫غیر ازانچه درباره ان میدانیم و میشناسیم و بر ان‬ ‫ً‬ ‫اساس عمل میکنیم‪ ،‬نمیتوانیم بیاندیشیم‪ .‬مثا برای‬ ‫جمع اعداد عادت کردهایم از رقم کوچکتر شروع کرده‬ ‫و به عدد بزرگتر برسیم ؛ ما همیشه از راست به چپ‬ ‫اعداد را با هم جمع میکنیم و هرگز از خود نمیپرسیم‬ ‫ایا راه اسانتر و کاربردیتری وجود دارد یا نه؟! بسیاری‬ ‫از پدیدهها و نهادهای اجتماعی نیز برای ما به اموری‬ ‫بدیهی تبدیل شدهاند که در وجودشان و فرایند و نحوه‬ ‫عملکردشان نمیتوانیم به نحو بنیادین تفکر نماییم‬ ‫و اگر بخواهیم به انها بیاندیشیم فکرمان از ساختار‬ ‫بستهشان فراتر نمیرود‪ .‬وقتی به مشکاتشان میرسیم‬ ‫باز هم باید در چارچوب ذهنی از پیش مشخصشده‬ ‫فکر کنیم و درواقع به دنبال حل مسئلهای هستیم که‬ ‫از اول اشتباه طرحشده و امان از روزی که بخواهیم به‬ ‫تحول بنیادینش در این شرایط فکر کنیم‪.‬‬ ‫‪138‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪139‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ایران پایهگذاری شد‪ .‬نگاهی گذرا به تاریخ مدرسه‬ ‫از سال ‪.1215‬ش(تاسیس «مدرسه میسونری» توسط‬ ‫«جاستین پرکینز» در ارومیه) تا به امروز نشان میدهد‬ ‫بسیاری از اموراتی که امروز برای ما بداهت اولیه دارد‪،‬‬ ‫در مسیری سخت و دشــوار تغییر و تحولیافته و به‬ ‫شکل سخت و صلب امــروزی تبدیل گشته است؛‬ ‫ازجمله این موارد میتوان به اجباری و رسمی بودن‬ ‫نظام اموزشی اشاره نمود که تا پیش از دوره مشروطه‬ ‫ً‬ ‫مدارس کاما بهصورت خودجوش و اختیاری رشد‬ ‫و توسعه یافتند‪ ،‬امــا با قوانین مجلس شــورای ملی‬ ‫پس از مشروطه و بهویژه با روی کار امدن رضاخان‬ ‫و سیاستهای سفتوسخت برای گسترش اموزش‬ ‫اجباری‪ ،‬رفتهرفته این قالب از امــوزش‪ ،‬به شکلی‬ ‫غیرقابلانکار تبدیل گشت‪.‬‬ ‫مورد دیگر مدارس اسامی است که اگر عدم بداهت‬ ‫برنامه درسی و تاشهای دغدغهمندان تربیت اسامی‬ ‫برای ورود این مباحث به ساختار رسمی اموزش همگانی‬ ‫نبود‪ ،‬شاید با سفتوسخت شدن برنامه درسی در‬ ‫دهههای ‪ 30‬و ‪ 40‬شمسی‪ ،‬راه شکلگیری اینگونه‬ ‫مدارس نیز تا حد زیادی بسته میشد‪ .‬درواقع عدم‬ ‫بداهت یک ساختار یا نحوه توجه متفاوت و خارج از‬ ‫شکل بسته ساختارها است که امکان تغییر و تحول‬ ‫و منطبق سازی با بوم را فراهم میسازد‪ .‬ازایندست‬ ‫نمونهها در ساختار امــوزشو پــرورش و تاریخ ان در‬ ‫ایران بسیار میتوان ذکر نمود و جالبتوجه است که‬ ‫تحولیترین‪ ،‬امیدبخشترین و بومیترین رویدادها‬ ‫در تاریخ مدرسه ایران از ابتدا تا کنون به تاشهایی‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫بازمیگردد که از دل مردم و اجتماع شکلگرفته است‬ ‫و نه از طریق ساختارهای دولتی و رسمی همچون‬ ‫قوانین مجلس یا شوراهای عالی‪.‬‬ ‫امــروز نیز تاشهایی ازایندست در گوشه گوشهی‬ ‫ایران در حال رشد و شکوفایی است؛ اما انچه دست‬ ‫و پای تحول حقیقی اموزشوپرورش را گرفته‪ ،‬نظام‬ ‫بدیهی شده رسمی و عدم نقشافرینی فعال و درست‬ ‫تصمیمسازان (مجلس‪ ،‬وزارتخانه و شوراهای عالی) و‬ ‫ً‬ ‫بخش ستادی اموزشوپرورش است‪ .‬اگر حقیقتا در پی‬ ‫تحول بنیادین در نظام مدرسهای موجود باشیم اولین‬ ‫گام اشناییزدایی از ان است و شاید بهترین راه برای‬ ‫این اشناییزدایی برگشتن به نقطه تولد یا ورود مدرسه‬ ‫به ایران باشد و جریاناتی که پیش از تبدیل مدرسه به‬ ‫امر متعارف و بدیهی رخداده است‪.‬‬ ‫در ایــن پــرونــده تــاش داریــم با نشان دادن برخی از‬ ‫این نقاط شکلگیری و تغییر و تحول‪ ،‬در تاشیم تا‬ ‫بداهت امورات مختلف در نظام اموزش رسمی ایران‬ ‫را موردنقد و نظر قرار دهیم‪« .‬دکتر عالی» با بازگشت‬ ‫به این نقطه سراغاز و توجه به وجوه مختلفی از نظام‬ ‫مکتبخانهای و انضباط مدرنی که از طریق مدرسه‬ ‫جدید‪ ،‬بهویژه در دوره رضاخان‪ ،‬به نهاد اموزشی ایران‬ ‫وارد میشود‪ ،‬برخی از بدیهیترین مسائل شکلگرفته‬ ‫در نگاه عمومی در زمینه مدرسه را به چالش میکشد‪.‬‬ ‫نقد انضباط مدرن در مدرسه جدید نقطه سراغازی‬ ‫است برای توجه به سایر وجوه تحوات تاریخی که‬ ‫امروز کمتر به ان توجه داریم‪ .‬یکی دیگر از اساسیترین‬ ‫چالشها در نهاد نوین و سنتی تعلیم و تربیت‪ ،‬نوع‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بافهم درستی از مدرسه جدید و همچنین نیازهای‬ ‫جامعه خودمان شکلگرفته است شاید دریچههایی‬ ‫متناسب با وضع فعلی جامعه ایرانی را برای مواجهه‬ ‫با نهاد مدرسه به روی ما بگشاید‪ .‬این مسئله موضوع‬ ‫اصلی نوشتاری است با عنوان «طرد مدرسه جدیده‬ ‫یا استفاده از بستر ان»‪ .‬درنهایت باید از خود بپرسیم‬ ‫ً‬ ‫ایا واقعا خواستههای ما از مدرسه متناسب با ذات و‬ ‫توان ان ‪-‬انگونه که در غرب بنانهاده شده و در ایران‬ ‫رشد و نمو یافته‪ -‬است؟‬ ‫شاید ما بیش ازانچه در تــوان این نهاد است از ان‬ ‫توقع داریم و بیهوده است که هر تغییر و تحول فردی‬ ‫و اجتماعی را از ان خواستاریم یا هر مشکلی را به‬ ‫گردنش میاندازیم‪ .‬گویی همین مطالبه بیشازاندازه‬ ‫و بیقاعده نیز به امری بدیهی در روزگار ما تبدیلشده‬ ‫است‪« .‬دکتر ایروانی» در نگاشت پایانی پرونده از چیزی‬ ‫بداهت زدایی مینمایند که بیش از نقد مدرسه‪ ،‬نقد‬ ‫نقادان مدرسه و کسانی است که بیمحابا و بدون فهم‬ ‫تاریخی این نهاد از «مرگ مدرسه» سخن میگویند؛‬ ‫مدرسه را باید منصفانه شناخت و در راستای این‬ ‫شناخت است که بهدرستی میتوان به این پرسش‬ ‫پاسخ داد که «از مدرسه چه بخواهیم و چرا؟»‪.‬‬ ‫رابطه دولت و ملت است که بهویژه در بحث تامین‬ ‫مالی اموزشوپرورش در روزگار جدید در عین گسترش‬ ‫چشمگیر اموزش همگانی‪ ،‬چالشهای فراوانی را نیز‬ ‫به وجود اورده است‪ .‬در نوشتار دوم با عنوان «تامین‬ ‫مالی مدارس؛ دولت یا ملت؟» به این چالش اساسی‬ ‫توجه داشتهایم و به دنبال ارائه سرنخی برای پاسخ به‬ ‫این چالش بودیم‪ .‬نگاشت سوم نیز با عنوان «تحول‬ ‫بنیادین در اشپزخانه» مشکل اساسی درخودماندگی‬ ‫اموزشوپرورش را مدنظر قرار داده و با نقل نمونهای‬ ‫تاریخی از تحوات مدرسه جدید در دوره حضور‬ ‫نیروهای «اصل چهار ترومن» در ایران نشان میدهد‬ ‫که در بستر همین مدرسه نوین نیز چگونه میتوان به‬ ‫تحول تمدنی و تحول در سبک زندگی اجتماعی و‬ ‫خانوادگی مردم اندیشید‪.‬‬ ‫امــا جــدای از ایــن مباحث انتقادی‪ ،‬میدانیم نقد‬ ‫ْ‬ ‫صرف راهگشا نیست‪ ،‬بلکه عاوه بر نقد و بداهت‬ ‫زدایی باید به دنبال راهکار نیز بود‪ .‬یکی از بهترین‬ ‫گزینهها در چنین شرایطی بازبینی تاریخی‪ ،‬البته این‬ ‫بار بهقصد یافتن تجربیات موفق و بازخوانی و استفاده‬ ‫بهروز از انها است‪ .‬با ورود مدرسه جدید به ایران در‬ ‫ابتدا شاهد مخالفت و مقابله شدید جریان سنتی و‬ ‫مذهبی با این نهاد نوین هستیم‪ ،‬اما رفتهرفته در دهه‬ ‫‪ 1320‬بافهم بهتر شرایط جامعه جدید و همچنین رفع‬ ‫فشارهای سیاسی و نظامی عصر رضاشاهی‪ ،‬شاهد‬ ‫شکلگیری تجربیاتی در حوزه مدارس اسامی هستیم‬ ‫که تا امروز نیز به مسیر خود ادامه داده است‪ .‬بازخوانی‬ ‫تجربیات این مدارس و مربیان بزرگ این دوران که‬ ‫علی قربانی‬ ‫دبیر هسته «تعلیم و تربیت» مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪140‬‬ ‫ݩ‬ ‫ݧ‬ ‫ݑ‬ ‫«مکٮ ݣمݣ ݣ ݓدݤ ݣ ݣݤر ݣ ݣ ݣ ݣݤ‬ ‫ٮس ݣهݤ»ݤ‬ ‫ݐݩݦ‬ ‫ݫݬݕىرݣݣوںدݣهݤ‬ ‫نگاهی تاریخی به شکلگیری نهاد نوین‬ ‫مدرسه و اصاحات اموزشی در ایران‬ ‫تهیه و تنظیم از هسته «تعلیم و تربیت» مرکز رشد‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مدرسه مکان تربیت و امــوزش اســت‪ .‬امــوری در ان‬ ‫ممنوع و اموری مجاز است؛ نهتنها اموزش خواندن‬ ‫و نوشتن بلکه برخی رفتارها‪ ،‬عبارات و منشها و‬ ‫حتی پوشش نیز در ان مجاز و برخی غیرمجاز است‪.‬‬ ‫هرروز صبح در ساعتی مشخص کودکان در مکانی‬ ‫معین دورهم جمع شده و هر دانشاموزی در مکانی‬ ‫که برای او مشخصشده است‪ ،‬قرار میگیرد و طی‬ ‫ساعات مختلف مواد اموزشی مشخصی را میاموزد‪.‬‬ ‫گاهی نیز چنین به نظر میرسد که مدرسه بهعنوان یک‬ ‫وظیفه والدین‪ ،‬تکلیفی از سوی انان برای کودکان بوده‬ ‫و بیتردید والدین برای کسب بهترین مدارس هزینه‬ ‫کرده و درگیر رقابتهای گوناگون میشوند‪.‬‬ ‫تولد مدرسه مدرن‬ ‫اروپایی‪-‬امریکایی‬ ‫در ایران‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر مرضیه عالی‬ ‫عضو هیئتعلمی گروه مبانی فلسفی و اجتماعی تعلیم و تربیت دانشگاه تهران‬ ‫اما مدرسه کنونی چیست؟‬ ‫مدرسه کنونی محیطی فیزیکی است که بخشهایی‬ ‫برای کودکان همسان ازنظر سنی و جنسیتی دارد که‬ ‫در هر جایگاه و درزمانی مشخص محتوای متناسب‬ ‫برنامهریزی و ارائــه میشود‪ .‬ارائــه این محتوا توسط‬ ‫افــرادی تعلیمدیده صــورت میگیرد‪ .‬هرکدام از این‬ ‫ویژگیها تاریخی دیرینه در ایرانزمین دارند‪ .‬با این‬ ‫اوصاف شاید بتوان مهمترین ویژگی و رسالت مدرسه‬ ‫را انضباط بخشی دانست‪ .‬انضباطی که ممیز مدرسه‬ ‫جدید از مکتبخانه قدیم است‪،‬گر چه در مکتبخانه‬ ‫قدیم هم تعلیم و محتوا و مکان و زمان و منش بود؛ اما‬ ‫اینهمه رنگ و بوی بومی داشت‪.‬‬ ‫در نظام مکتبخانه‪ ،‬کودکان مانند بــزرگســاان‪،‬‬ ‫تحت تربیت قرار میگرفتند‪ .‬مربیان و پدران و مادران‬ ‫در هر فرصتی سعی میکردند اندرزهای بزرگان دین و‬ ‫سخنان پنداموز را برای کودکان بازگو کنند و وصایای‬ ‫انسانهای بــزرگ را که در حفظ و حراست میهن و‬ ‫عقیده تاش نموده بودند‪ ،‬به انان تعلیم میدادند‪ .‬در‬ ‫صدسال پیش‪ ،‬یظام امــوزخــن ایــران که تا قبل از ان‬ ‫غیرمتمرکز و غیردولتن بود‪ ،‬به یظامن متمرکز و دولتن و‬ ‫با الصویی اروپایی‪-‬امریکایی تبدیل خد‬ ‫‪142‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪143‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫این مکتبخانهها‪ ،‬افراد خواندن و نوشتن و حداکثر‬ ‫احکام دینی را میاموختند و گلستان و بوستان و قران‬ ‫کریم‪ ،‬کتاب درسیشان بود‪ .‬از میان علوم نیز انهایی‬ ‫را یاد میگرفتند که مربوط به مسائل دینی و مذهبی‪،‬‬ ‫ادبیات‪ ،‬حساب و هندسه‪ ،‬فلسفه و نجوم در سطح‬ ‫مشخصی بودند‪ .‬در ان دوره معلمان نیز انسانهایی‬ ‫بودند که نه به خاطر جایگاه و نقش اجتماعی‪ ،‬بلکه‬ ‫از ان حیث که طی طریق نموده بودند و از درجات‬ ‫بــاای فضایل اخاقی و مذهبی برخوردار بودند به‬ ‫تعلیم افراد میپرداختند‪ .‬از طرفی دیگر شا گردان در‬ ‫این مکتبخانهها بهگونهای بودند که تفاوتهای‬ ‫فردیشان زیاد بود و انگونه که «سرجان ملکم»‪ ،‬تعلیم‬ ‫و تربیت عهد فتحعلیشاه را وصف میکند‪ ]1[،‬طفل‬ ‫پنجساله با پیر پنجاهساله در مجلس از حیث گفتار و‬ ‫کردار و سکونت و وقار یکسان و ترقی در اموزش‪ ،‬اغلب‬ ‫به استعداد و میل و عاقه نواموزان مرتبط میشد و‬ ‫درنهایت انکه؛ مسئله اساسی درسی در این شیوه‬ ‫تربیتی نه موضوعات موردنیاز جامعه‪ ،‬بلکه شناخت‬ ‫خدا‪ ،‬انسان و شیوه زندگی بر اساس عقاید محکم و‬ ‫اخروی که در کاس بهعنوان محلی که افراد طالب‬ ‫ان دورهم جمع میشدند‪ ،‬ارائه میشد‪.‬‬ ‫در پی تحوات در اروپا و امریکا‪ ،‬پس از وقوع رنسانس و‬ ‫انقاب صنعتی در سدههای ‪ 18‬و ‪ 19‬میادی و پیشرفت‬ ‫روزافزون اروپا در علوم جدید‪ ،‬در ایران‪ ،‬دو مدرسه به‬ ‫سبک اروپایی بهوسیله کشیشان امریکایی و فرانسوی‬ ‫تاسیس شد که راه را برای نفوذ علوم و فنون اروپایی به‬ ‫ایران باز کرد‪ .‬اولین مدرسه را کشیشی امریکایی به نام‬ ‫پرکینز در ارومیه در سال ‪ 1254‬ه‪ .‬ق (‪ 1217‬شمسی)‬ ‫ساخت و دومین مدرسه را اوژن بوره(کشیش فرانسوی)‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫در سال ‪1255‬هجری قمری در تبریز بنا کرد‪ .‬بوره به دنبال‬ ‫ان بود که دارالفنونی تاسیس کند و ایرانیان را از هر قوم‬ ‫و مذهبی با علوم جدید و زبان فرانسوی اشنا سازد‪.‬‬ ‫او تمام مخارج مدرسه را خودش میپرداخت‪ .‬بعدها‬ ‫مدرسه دیگری در جلفای اصفهان توسط بوره تاسیس‬ ‫ُ ُ‬ ‫دارالفنون در تهران رقم خورد‪.‬‬ ‫شد و درنهایت مدرسه‬ ‫درواقع در امتداد سالهای‪ 1290‬تا ‪ ،1320‬نظام اموزشی‬ ‫ایران که تا قبل از ان غیرمتمرکز و غیردولتی بود‪ ،‬به‬ ‫نظامی متمرکز و دولتی و با الگویی اروپایی‪ -‬امریکایی‬ ‫تبدیل شد و انتقاداتی را هم برانگیخت‪.‬‬ ‫در طی این تحوات‪ ،‬مدرسه «دارالفنون» به دستور‬ ‫«اعتمادالدوله»‪ -‬وزیر وقت «معارف»‪ -‬موردبازسازی‬ ‫قرار گرفت‪ .‬در این بازنگری‪ ،‬برنامههایش تغییر کرد و‬ ‫اقدامات مدرنیزاسیون درباره ان اعمال گردید‪ .‬تعداد‬ ‫مدارس ایران در سال ‪ 1302‬هجری شمسی‪ ،‬در اغاز‬ ‫مدرنیزاسیون ‪ 650‬مدرسه بود که در این میان ‪200‬‬ ‫مکتبخانه و ‪ 250‬مدرسه دولتی به چشم میخورد‪،‬‬ ‫اما در سال ‪ 1320‬این تعداد به ‪ 2336‬مدرسه ابتدایی‬ ‫دولتی رسید و نظام اموزش دولتی با الگوبرداری از‬ ‫نظام اموزش فرانسه برای کلیه مدارس دولتی تجویز‬ ‫شد‪ .‬این مدرسه‪ ،‬مدرسهای اروپایی بود‪ .‬برنامه درسی‬ ‫و کتابهای اموزشی یکدستسازی شد و تدریس‬ ‫به زبانهای بومی و محلی که در مدارس اقلیتها‬ ‫رواج داشت‪ ،‬ممنوع شد و ساختار اموزش عالی در‬ ‫راستای تامین نیروی کار موردنیاز بخش عمومی‪،‬‬ ‫مورد تجدید قرار گرفت‪ .‬شکلگیری این نظامهای‬ ‫معرفت و حقیقت درباره کودکان و جوانان منجر به‬ ‫ظهور نوعی سازوکارهای انضباطی مدرن در زندگی‬ ‫انها شد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یظام اموزش دولتن با الصوبرداره از یظام اموزش فرایسه‬ ‫براه کلیه مدارس دولتن تجویز خد‪.‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در تربیت کودکان ایران‪ ،‬از سیستمیاه تنبیهن براه تربیت‬ ‫کودکان و تبدیل انیا به بزرگساان استفاده منخد‪ ،‬یکن از‬ ‫رایجترین اعمال اموزخن‪ ،‬تنبیه با چوب و یا ترکهیاه درختان‬ ‫ً‬ ‫بود که عموما جزو ابزاریاه کمکاموزخن معلم بود‪.‬‬ ‫مهمترین روندهای شکلدهنده‬ ‫به مدرسه مدرن در ایران‬ ‫وزارت «معارف» در این سال امده است‪ :‬مجازات‬ ‫بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است‪.‬گر چه این‬ ‫قانون در سال ‪ 1290‬شمسی تصویب شد؛ اما در ان‬ ‫زمان از تاریخ اموزشوپرورش ایران حذف نشد‪ ،‬بلکه‬ ‫بهتدریج شکلهای نوینی به خود گرفت‪ .‬در مدارس‬ ‫پایتخت در سال ‪( 1316‬شمسی) نظامنامهای تنظیم‬ ‫شد که بر اساس ان‪ ،‬تنبیه شا گردان مدرسه‪ ،‬چوب‬ ‫زنی و ناسزا گفتن نیست‪.‬‬ ‫از طرفی دیگر در ایــران پیشامدرن‪ ،‬رنگ لباس و یا‬ ‫ترکیبات اضافی ان در مکتبخانهها‪ ،‬متناسب با‬ ‫عرف و فرهنگ تغییر میکرد؛ اما در دوران مدرنیزاسیون‬ ‫یعنی در سالهای میانه دهه ‪ 1300‬تا ‪ 1320‬شمسی‪،‬‬ ‫برای احساس یکپارچگی اقدامات فراوانی در خصوص‬ ‫یکدستسازی در نهادهای اموزشی صورت گرفت‪.‬‬ ‫بهطوریکه حتی لباس شاگردان یکدست شد‪ .‬این‬ ‫تغییرات همسو با تغییرات در سایر بخشهای اجتماع‬ ‫رخ داد و در سایر سطوح اجتماعی لباس سنتی و‬ ‫ایلیاتی جای خود را به لباس یک فرم (کتوشلوار)‬ ‫غربی و کاه پهلوی داد‪ .‬تا جایی که این مــوارد در‬ ‫قانون درج و تخطی از ان جرم محسوب شد‪ .‬سرانجام‬ ‫بعد از موافقتها و مخالفتهای متعدد در جامعه و‬ ‫با فشار دربار‪ ،‬روز چهارم دیماه ‪ 1307‬خورشیدی‪،‬‬ ‫«قانون نظامنامه متحدالشکل شدن لباس» در شهر و‬ ‫روستاهای ایران در مجلس هفتم شورای ملی به تصویب‬ ‫رسید‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬تمام مردان ایرانی موظف شدند‬ ‫با یونیفرم جدید اعامشده‪ ،‬در انظار ظاهر شوند‪ .‬این‬ ‫در تربیت کودکان ایران‪ ،‬از سیستمهای تنبیهی برای‬ ‫تربیت کودکان و تبدیل انها به بزرگساان استفاده‬ ‫میشد‪ ،‬یکی از رایجترین اعمال اموزشی‪ ،‬تنبیه با‬ ‫ً‬ ‫چوب و یا ترکههای درختان بود که عموما جزو ابزارهای‬ ‫کمکاموزشی معلم بــود‪ .‬ایــن شیوه چنان در میان‬ ‫شاگردان‪ ،‬والدین و عموم موردپذیرش بود که برخی از‬ ‫شاگردان برای رضایت استاد خود بهرسم سپاسگزاری‪،‬‬ ‫ضمن هدایای مختلف از قبیل خوردنی و نوشیدنی یا‬ ‫پول نقد که به وی هدیه میکردند‪ ،‬گاهی نیز چوبهای‬ ‫تعلیم نشکن‪ ،‬محکم و پردوام به او تقدیم میکردند‪.‬‬ ‫بسیاری از اولیا نهتنها چندان واکنشی در مقابل این‬ ‫عمل استاد نشان نمیدادند‪ ،‬بلکه به اعتبار این گفتار‬ ‫قدیمی «جور استاد به ز مهر پدر» به وی میسپردند که اگر‬ ‫کودکی شیطنت کرد یا درس نخواند‪ ،‬او را خوب تنبیه‬ ‫کند‪ .‬در برخی مناطق اردبیل‪ ،‬رسم چنین بود که وقتی‬ ‫طفلی را به مکتب میسپردند میگفتند «اتی سنون‪،‬‬ ‫سوموگی منیم»؛ یعنی گوشتش مال تو‪ ،‬استخوانش‬ ‫مــال مــن؛ امــا در ســالهــای ‪ 1285‬شمسی انتقادها‬ ‫علیه شیوه اموزش و تنبیه بدنی در مکتبخانهها رواج‬ ‫یافت‪ .‬روزنامه «عدالت»‪ ،‬در همان سال طی مقالهای‬ ‫سوء رفتار با شا گردان را بهعنوان مهمترین انتقاد از‬ ‫مکتبخانهها موردبحث قرار دارد‪ .‬سپس در سال‬ ‫‪ 1290‬شمسی‪ ،‬نخستین قانون «منع تنبیه بدنی در‬ ‫مدارس ایران» تصویب شد‪ .‬در ماده ‪ 28‬از مصوبات‬ ‫‪144‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫قانون‪ ،‬متخلفان از مقررات در مناطق شهری را به جزای‬ ‫نقدی «یک تا پنج تومان» یا به حبس از «یک تا هفت‬ ‫روز» و در دیگر نقاط کشور فقط به حبس «یک تا هفت‬ ‫روز» محکوم میساخت‪ .‬در راستای همین تحوات‬ ‫نظام واحد اموزشی نیز بهعنوان یکی از مهمترین اهداف‬ ‫اصاحات‪ ،‬در کانون توجه جهت یکدستسازی‬ ‫قرار گفت‪ .‬شا گردان دارالفنون‪ ،‬لباس مخصوص به‬ ‫خود داشتند و لباسهای ایلیاتی و سنتی ایران که‬ ‫بر اساس اقتضائات خاص شرایط شکلگرفته بود و‬ ‫مبین هویت ایرانی‪ -‬اسامی بود‪ ،‬حذف و بیاعتبار‬ ‫گشت‪ .‬در این یونیفرم‪ ،‬تفاوتهای جنسیتی‪ ،‬اموزشی‬ ‫و حتی ظریفترین تفاوتها مانند شماره دانشاموز‬ ‫و غیره در میان سایر دانــشامــوزان برجسته گردید و‬ ‫درواقع یونیفرم‪ ،‬عاملی برای تمیز میان دانشاموزان‬ ‫از غیر دانشاموزان شد‪ .‬دانشاموز کاس اول از دوم‪،‬‬ ‫دانشاموز پسر از دختر‪ ،‬دانشاموز ردیف اول از ردیف‬ ‫اخر و درنهایت دانشاموز مدرسه دولتی از خصوصی‪.‬‬ ‫‪145‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫روند مهم دیگر در مدرسه مدرن ایران‪ ،‬اجباری بودن‬ ‫ان بود‪ .‬قوانین اموزشهای اجباری در نیمه دوم قرن‬ ‫سیزدهم‪ /‬اواســط قرن نوزدهم‪ ،‬در اروپــا و امریکا به‬ ‫تصویب رسید‪ .‬بدین ترتیب توجه در ایران به سمت‬ ‫گسترش اموزش و سواد معطوف شد و توسعه ان با‬ ‫تاسیس «وزارت علوم» در سال ‪ 1272‬قمری شتاب‬ ‫بیشتری گرفت؛ بهطوریکه بر اساس این قانون سن‬ ‫ورود به مدارس و مکاتب ابتدایی تعیین و تعلیمات‬ ‫ابتدایی برای همه ایرانیان اجباری شد‪ .‬بعد از انقاب‬ ‫مشروطه در سال ‪ ١٢٩٠‬هجری شمسی‪ ،‬قانون معارف‬ ‫برای اولین بار تصویب شد و متعاقب ان در متمم‬ ‫قانون اساسی مصوب ‪ 1324‬هجری قمری‪ ،‬در ّ‬ ‫ماده‬ ‫نوزدهم‪ ،‬تاسیس مدارس به مخارج ملتی و دولتی و‬ ‫تحصیل اجباری پیشبینی شد‪ .‬تعلیمات ابتدایی‬ ‫بــرای عموم ایــرانــیــان اجــبــاری اعــام شــد و پ ــدران و‬ ‫مادران مکلف شدند کودکان خود را از هفتسالگی‬ ‫به مدرسه بفرستند‪.‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در مکتبخایهیا‪ ،‬کتابیاه درسن براه یمصان یکسان بود‪.‬‬ ‫یمه باید یشست «عمجزء» را یاد منگرفتند‪ .‬کتابیایی‬ ‫تعیین منخد؛ ولن اگر توان خوایدن و پیشرفت یداختند‪ ،‬حق‬ ‫خوایدن کتابیاه دیصر را یداختند‪.‬‬ ‫در این مدرسه ساختاری جدید ایجاد شد که به دوره‬ ‫نوین هم کشیده شد‪ .‬میتوان گفت ساختار جدید‬ ‫مدارس‪ ،‬تقلیدی اروپایی از زمان دارالفنون با حذف‬ ‫بخش اقامتی (مدرسه ‪ -‬حجره) بهسوی (مدرسه‪ -‬راهرو‪-‬‬ ‫کاس) به صورتی سلسله مراتبی احداث شد‪ .‬در این‬ ‫بازسازی دارالفنون سبکی از معماری اصلی مدرسه و‬ ‫کاسهای ردیفی در امتداد راهرو و دسترسی به کار‬ ‫گرفته شد که مدرنیته اروپا را در دل خود جای میداد‪.‬‬ ‫در مکتبخانهها‪ ،‬کتابهای درســی بــرای همگان‬ ‫یکسان بود‪ .‬یعنی همه باید نخست «عمجزء» را یاد‬ ‫میگرفتند‪ .‬بهعاوه باید کتابهای تعیینشده در‬ ‫مکتب را میخواندند‪ ،‬ولی اگر توان خواندن و پیشرفت‬ ‫نداشتند‪ ،‬حق خواندن کتابها و یا مطالب دیگر را‬ ‫نداشتند‪ .‬امتحان گرفتن از شا گردان بهگونهای بود‬ ‫که جنبه فردی داشت و هرروز و هر هفته کودک درس‬ ‫تحویل میداد؛ اما نه بهصورت جمعی و یکسان‪ ،‬بلکه‬ ‫بدون مقایسه با سایر همدرسان و یا بهاصطاح استفاده‬ ‫از نمره هنجار‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬مدرسه نیز بهنوعی دستگاه‬ ‫امتحان بدل شد که در ان هر دانشاموز با سایر دانش‬ ‫امــوزان مقایسه میشد‪ .‬مقایسهای که هم سنجش و‬ ‫هم تنبیه یا تشویق را امکانپذیر میساخت‪ .‬امتحان‬ ‫(ازمون و معاینه) سازوکاری را با خود به همراه اورد که‬ ‫نوعی از دانــش را به شیوهای از اعمال قــدرت پیوند‬ ‫داد‪ .‬بدین ترتیب در نظام اموزشی ایران در سال ‪١٣٠٧‬‬ ‫شمسی در زمان وزارت« قراگوزلو» (اعتمادالدوله)‪ ،‬تهیه‬ ‫کتابهای درسی ابتدایی بر عهده وزارت «معارف» قرار‬ ‫گرفت و نخستین بار کتابهای وزارتی در سطح کشور‬ ‫در طی تحوات اموزشی مــدارس مــدرن‪« ،‬معماری‬ ‫مدارس» نیز تحت تاثیر تحول عوامل فرهنگی‪ -‬سیاسی‬ ‫و اجتماعی تغییر یافت و الگوهای نظارتی و نظامی‬ ‫در تمامی حوزهها‪ ،‬معماری مدارس مدرن را نیز تحت‬ ‫تاثیر قرار داد؛ بهطوریکه اصول نظارت بهراحتی در‬ ‫انها امکانپذیر بود‪ .‬مدارس اجباری که در راستای‬ ‫جایدهی کودکان در مکانهای انضباطی بودند‪،‬‬ ‫ً‬ ‫الگویی تقریبا ارمانی با الگوی نظامی است‪ .‬از این‬ ‫منظر «مدرسه دارالفنون» را میتوان بهعنوان اولین‬ ‫معماری اموزشی مدرن در نظر گرفت‪.‬‬ ‫«امیرکبیر» محل ساختمان را در مجاورت کاخهای‬ ‫سلطنتی و در مکانی که سربازان اموزش نظامی میدیدند‪،‬‬ ‫با موافقت «ناصرالدینشاه» انتخاب کرد و به «میرزا‬ ‫رضاخان»؛ مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل‬ ‫اعزامی به لندن در زمان «عباس میرزا» بود‪ ،‬دستور تهیه‬ ‫نقشه ساختمان را داد‪ .‬نقشه ساختمان با استفاده‬ ‫از طرح عمارت «سربازخانه ولیچ انگلیس» در اواخر‬ ‫سال ‪ 1229‬شمسی اماده و «محمدتقی معمارباشی» به‬ ‫احداث ان مامور شد و کار را اغاز کرد‪ .‬قسمت شرقی‬ ‫بنا در سال‪ 1230‬شمسی اتمام یافت‪ 80.‬سال پس از‬ ‫فعالیت و در سال ‪ 1348( 1308‬قمری)یعنی همزمان‬ ‫با دوران مدرنیزاسیون نظام اموزشی ایران‪ ،‬ساختمان‬ ‫مدرسه به دستور «اعتمادالدوله»‪ ،‬وزیر وقت «معارف»‬ ‫تخریب شد و ساختمان فعلی با نقشه مهندسی روسی‬ ‫و با نظارت «مارکف»‪ ،‬مهندس روسی‪ ،‬ساخته شد‪.‬‬ ‫بدین منوال میتوان گفت دارالفنون نمودی از مدارس‬ ‫انتقالی است که تحول در معماری مدارس را رقم زد‪.‬‬ ‫‪146‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: m.aali@ut.ac.ir‬‬ ‫‪]1]. Ravandi, 1986:86‬‬ ‫‪147‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫انتشار یافت و اولین تشکیات رسمی سازمانی مربوط‬ ‫به مقررات وزارت فرهنگ با تشکیل اداره امتحانات و‬ ‫برنامهها در تاریخ ‪ 11‬فروردین ‪ 1318‬در وزارت فرهنگ‬ ‫ان زمان شکل گرفت‪ .‬طبق اساسنامه‪ ،‬وظیفه این اداره‬ ‫رسیدگی به امور مربوط به برنامه و اییننامههای اموزشی‪،‬‬ ‫امتحانات و مسابقههای علمی بود‪ .‬در همین راستا‬ ‫در پایان هر دوره تحصیلی در هر رشته‪ ،‬از محصان‬ ‫امتحان گرفته میشد‪ .‬انچه در این میان به سکوت وادار‬ ‫شد‪ ،‬حاصل سالها اندیشه و تاش بزرگمردان ایران‬ ‫اعم از طب سنتی‪ ،‬فلسفه اسامی‪ ،‬شیوههای اموزش‬ ‫مکتبخانهای و اخاق طلبگی بود‪.‬‬ ‫درنهایت انکه‪ ،‬هر یک از این ابعاد مرزهایی را بر بدنه‬ ‫نظام اموزشی ترسیم کرده است که برخی وجوه دیگر‬ ‫در پس ان در حاشیه قــرار گرفت‪ .‬انضباط مــدرن‪،‬‬ ‫شیوههای تنبیهی و اقــتــدار والدینی را بــه حاشیه‬ ‫رانده و شکلگیری اموزشهای ازاد و مبتنی بر عایق‬ ‫فردی در حاشیه اموزشهای اجباری‪ ،‬کمرنگ شدن‬ ‫نمادهای معماری سنتی مدارس و طرد دانش سنتی‬ ‫در حاشیه نظام‪ ،‬از مباحثات اموزشی ارزشمندی‬ ‫اســت که از صحنه نظام امــوزش ایــران حذفشده‬ ‫اس ــت‪ .‬ایــن تــحــوات ا گــرچــه در نـگــاه اولـیــه توسعه‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫نظامهای اموزشی را در ایران در پی داشته است؛ اما‬ ‫دچار چالشهایی بوده و هست‪ .‬بهطوریکه میتوان‬ ‫گفت این تغییر نا گهانی و ایجاد نظام اموزشی فارغ‬ ‫از ارزشهای فرهنگی و بومی‪ ،‬منجر به تبدیل نظام‬ ‫اموزشی مــدرن در ایــران شــد‪ .‬برخی ازاینگونههای‬ ‫طردشده‪ ،‬صرفنظر از تحول در شیوههای تنبیهی و‬ ‫ظهور شیوههای انضباط مدرن و توسعه اموزشهای‬ ‫همگانی که دستاوردی ارزشمند برای نظام اموزشی‬ ‫ایران بوده است‪ ،‬برخی امور همچون توجه به دانش‬ ‫سنتی برحسب الزامات بومی‪ ،‬تنوع پوششی و بومی‬ ‫در نظامهای اموزشی‪ ،‬تنوع در محتوای اموزشی و عدم‬ ‫ً‬ ‫دستهبندیهای کاما جداساز در گروههای سنی و‬ ‫محتوایی‪ ،‬تغییر در نگرشهای معطوف به ارزشیابی و‬ ‫تغییر جهت ارزشیابیها به سمت رویکردهای فردی و‬ ‫مهارتی‪ ،‬تغییر حصار انضباطی مدرسه و گشودن طرق‬ ‫گفتگو در معماری مدارس است‪ ،‬نیازمند بازنگری و‬ ‫در صورت نیاز‪ ،‬احیای مجدد است‪.‬‬ ‫جواد سواری‬ ‫پژوهشگر هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫«پس دولت چهکاره است؟ اینهمه کمبود در مدارس‬ ‫را دولت باید سروسامان دهد»‪ .‬این سخنی است که‬ ‫مردم در کوچه و خیابانها هرروز‪ ،‬به زبان میاورند‪ .‬از‬ ‫طرفی تاش دولت و دولتیها را میبینیم که میخواهند‬ ‫از زیــر بــار فشار اقتصادی دستگاه عریض و طویل‬ ‫اموزشوپرورش شانه خالی کنند و ان را بر عهده مردم‬ ‫بگذارند و به تعبیری «توپ را به زمین ملت بیندازند»‪.‬‬ ‫حق با کیست؟ اموزشوپرورش فرزندان یک جامعه بر‬ ‫عهده کیست؟ ایا متولی خاصی میخواهد؟ مردم و‬ ‫جامعه در این میان چهکاره هستند؟! دولت نقشش‬ ‫چیست؟! ایا واسطه دیگری وجود دارد تا مسئله را حل‬ ‫کند؟! به نظر‪ ،‬اینها همه سوااتی است که از یکی‬ ‫ً‬ ‫دو جا نشئت میگیرد؛ اوا مسئولیت اموزشوپرورش‬ ‫ً‬ ‫فرزندان یک جامعه را چه کسی به دوش میگیرد و ثانیا‬ ‫بر چه مبنایی باید نظام ان را طراحی کند‪.‬‬ ‫جالبتوجه است که ما همواره خود را به این مسئله‬ ‫متهم میکنیم که ملتی با وابستگی شدید به دولت‬ ‫هستیم و شاید هم حقیقت داشته باشد و جالبتر انکه‬ ‫این مسئله نه مربوط به سالهای اخیر‪ ،‬بلکه از دههها‬ ‫پیش برقرار بوده است‪ .‬در گزارش «مشاورین امریکایی‬ ‫ماوراء بحار» (‪ )1327‬پس از بیان ویژگیهای مثبت‬ ‫شخصیتی و فرهنگی مردم ایران که نتیجه مشاهده‬ ‫و تحقیق مستقیم است‪ ،‬در زمینه ویژگیهای منفی‬ ‫نیز اینگونه امده است‪]1[ :‬‬ ‫تامین مالی مدارس‪:‬‬ ‫دولت یا ملت؟‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عاوه بر این برخی ویژگیهای شخصیتی منفی نیز‬ ‫وجــود دارد که ایرانیان پیدرپی خود را به ان متهم‬ ‫مینمایند‪ ...:‬گرایش بیشازاندازه به سود کوتاهمدت‬ ‫و فوری؛ عدم اعتماد به اینده بلندمدت؛ بیرغبتی‬ ‫چالش اصلن در تامین مالن مدارس‪ ،‬خکل رابطه دولت‬ ‫و ملت اســت و ایچه درگذخته رخداده‪ ،‬یشایصر یحوه‬ ‫ارتباط متفاوتن است‬ ‫‪148‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪149‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫درواقع مسئله اصلی‪ ،‬رابطه میان دولت با ملت است‪.‬‬ ‫در شرایط فعلی دولت‪ -‬ملتها‪ ،‬قانون اساسی محور‬ ‫اصلی این رابطه است و ملت و دولت از طریق قانون‬ ‫میتوانند از یکدیگر مطالبه داشته باشند و انچه‬ ‫بهطور عموم زاییده چنین رابطهای خواهد بود‪ ،‬رابطه‬ ‫بوروکراتیک مرده و خشکی است که امکان تعامل‬ ‫زنــده و پویای عاملین دولتی و مردمی را با یکدیگر‬ ‫فراهم نمیکند‪ .‬از سویی‪ ،‬دولتها همواره در پی‬ ‫دستاندازی به حقوق مردمی از طریق دخالت در‬ ‫قانونگذاری هستند و از سوی دیگر مردمی که دولت‬ ‫مخالف دولت‬ ‫سیاسی‬ ‫را از خود نمیدانند‪ ،‬یا با کنش‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫و یا با پذیرش ساختارهای جهانی نافی دولت ملی در‬ ‫پی حفظ و احیای حقوق خود هستند‪.‬‬ ‫اما در جهان پیشامدرن که دولت‪ -‬ملت بدین معنا‬ ‫وجود نداشته‪ ،‬روابط حا کمیت با مردم نیز متفاوت‬ ‫بوده است و در دل این رابطه متفاوت میتوان نقاط‬ ‫تاریک و روشن بسیاری یافت که برای تفکر و اصاح‬ ‫امــور امــروز نیز راهگشا اســت‪ .‬نهاد امــوزش سنتی و‬ ‫تعامات جامعه با حا کمیت و درواقــع وضع تامین‬ ‫مالی این نهاد در شرایط ان روزگار نیز وجهی از این‬ ‫مسئله است‪.‬‬ ‫نظام مالی بهعنوان یکی از مهمترین عناصر استقال‬ ‫مجموعههای اموزشی در تاریخ تمدن اسامی‪ ،‬از اهمیت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫به تاش سخت و منظم و بهطورکلی اعتقاد اندک‬ ‫به فعالیت فیزیکی؛ فقدان ابتکار شخصی و اتکای‬ ‫بیشازحد به دولــت؛ تمایل به پذیرش طبقهبندی‬ ‫اجتماعی بدون اعتراض؛ و پذیرش الگوهای فرهنگی‬ ‫بیگانه بدون روحیه انتقادی‪.‬‬ ‫به سزایی برخوردار بود که با بررسی گزارشهای تاریخی‬ ‫میتوان عمدهترین منبع تامین مالی اموزشگاههای ان‬ ‫روزگار را «نظام وقف» برشمرد‪ .‬نظامی که طی ان رابطه‬ ‫جامعه با نهاد اموزش سنتی را وثیقتر و این نهاد را در‬ ‫تعقیب اهدافش یاری میرسانید‪ .‬مطالعه منابع تاریخی‬ ‫در زمینه نهادهای اموزشی اسامی و وقفنامههای‬ ‫بهجامانده از ان دوره‪ ،‬نشانگر راهکارهای مختلفی در‬ ‫زمینه تامین منابع مالی موردنیاز برای این نهاد است‪:‬‬ ‫الف) ‪ :‬مهمترین منبع تامین مالی برای برقراری مدارس‬ ‫علمیه را باید نظام خمس و زکات اسامی و وجوهاتی‬ ‫دانست که بخشی از ان برای تحصیل طلبهها و نشر‬ ‫ّ‬ ‫و گسترش تفقه و علوم دینی در نظر گرفتهشده و‬ ‫بهطور مستقیم به ساختار دین اسام بازمیگردد‪ .‬در‬ ‫این ساختار‪ ،‬وظیفه تامین منابع مالیه موردنیاز برای‬ ‫تحصیل در مــدارس (علمیه) را بهجای ساختاری‬ ‫بوروکراتیک که زاده قوانین ملی است‪ ،‬از ساختاری‬ ‫شرعی و بر اساس وظیفه هر بنده نسبت به دینش‬ ‫استفاده نموده که همچنان نیز در جریان تحصیل علوم‬ ‫دینی برقرار است‪ ،‬اما میتواند الهامبخش تامین منابع‬ ‫موردنیاز برای سایر تحصیات و اموزشهای موردنیاز‬ ‫جامعه نیز باشد‪.‬‬ ‫ب)‪ :‬راهکار دوم در تاریخ نظامهای اموزشی سنتی‪،‬‬ ‫کمکهای افراد ّ‬ ‫خیر و به تعبیر جامعه ان روزگاران‪،‬‬ ‫استفاده از سازوکار و نظام «وقف» است‪ .‬درواقع این‬ ‫راهکار نیز وجه دینی داشته و مکمل راهکار ثابت خمس‬ ‫و زکات اسامی است که سایر هزینههای موردنیاز‬ ‫برای تحصیل و تامین بسترهای موردنیاز برای این امر‪،‬‬ ‫و یا در امور تحصیلی که مشمول نظام خمس و زکات‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یظام مالن بهعنوان یکن از مهمترین عناصر استقال مجموعهیاه‬ ‫اموزخن در تاریخ تمدن اسامن‪ ،‬از ایمیت برخوردار بوده که از‬ ‫عمدهترین منبع تامین مالن ان روزگار‪« ،‬یظام وقف» بود‪.‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫واقفین با طراحنیایی که در«وقفیامه» اعمال منکردید‪،‬‬ ‫به ریلگذاره و جهتدین حرکت یهاد اموزخن موردیظر‬ ‫منپرداختند‪.‬‬ ‫دانشمندان میرسید‪ ،‬خرج امر تعلیم و تربیت شاگردانشان‬ ‫میشد‪ .‬بخش مهمتر اما در قالب وجوهات شرعی و‬ ‫موقوفات خود حاکمان بود‪ .‬جالبتوجه است که خود‬ ‫ّ‬ ‫حکام نیز برای ایجاد بستر موردنیاز برای تعلیم و تربیت‬ ‫مردم در همان ساختار شرعی (بهویژه وقف) عمل‬ ‫مینمودند و گویی فارغ از دولت و ملت واسطهای به‬ ‫نام شرع وجود دارد که همگان (حتی حاکمان) در برابر‬ ‫ان خود را موظف میدانند و به نسبت پایبندی به این‬ ‫موازین شرایط بهتری برای تحصیل و ترویج علم فراهم‬ ‫میگشت‪ .‬وقف نامه «ربع رشیدی» و« شنب غازان» در‬ ‫تبریز‪ ،‬نمونههای خوبی برای بررسی این مسئله است‪.‬‬ ‫سازوکار نظام وقف بدینصورت بود که واقف فقط «بنا»‬ ‫یا امکانات اموزشی را تامین نمیکرد‪ ،‬بلکه با توجه به‬ ‫وظیفه شرعی خود (همان چیزی که باعث بذل مال‬ ‫درراه ترویج دانش و اصاح امورات مردم میگشت)‬ ‫در برنامه درسی موقوفات خود نیز ورود مینمود و در‬ ‫حد ممکن سنگ بنایی محکم چه ازنظر مادی و چه‬ ‫از جهت معنوی از خود بر جای میگذاشت‪ .‬واقفین‬ ‫با طراحیهایی که در«وقفنامه» اعمال میکردند‪ ،‬به‬ ‫ریلگذاری و جهتدهی حرکت نهاد اموزشی موردنظر‬ ‫میپرداختند‪ .‬در وقفنامهها‪ ،‬گاه بهتفصیل در مورد‬ ‫موقوفات و موارد استفاده انها توضیحاتی میدادند‬ ‫که ازجمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد‪:‬‬ ‫▪ شرایط ورود اساتید‬ ‫▪ نوبتهای تدریس در مدارس و اموزشگاهها‬ ‫▪ شرایط پذیرش طالبان علم و نیز نحوه ادامه تحصیل‬ ‫انها‬ ‫نمیگشت‪ ،‬نظام وقف امکان رفع مشکات و ایجاد زمینه‬ ‫مناسب را فراهم مینمود‪ .‬البته خود موقوفات نیز به دو‬ ‫شکل بود‪ :‬برخی از این کمکها بهصورت خصوصی‬ ‫و غیر ساختارمند و دیگری بهصورت ساختارمند و‬ ‫منظم صورت میپذیرفت و دارای سازوکار مشخص‬ ‫و روال معینی بود‪ .‬وقفنامههایی که در این زمینه‬ ‫ً‬ ‫برجایمانده‪ ،‬حکایت از این روال و سازوکار کاما‬ ‫مشخص دارد‪ .‬شاید واقفان در امور اجرایی مدارس‬ ‫ورود نمیکردند؛ ولی از طریق «وقفنامه» میتوانستند‬ ‫به حرکت کلی انها جهتدهی نمایند‪.‬‬ ‫ج)‪ :‬بخش دیگری از کمکها‪ ،‬خارج از نظام خمس و‬ ‫ً‬ ‫زکات و وقف‪ ،‬اما بازهم بهصورت کاما مردمی تامین‬ ‫اساتید توانگر‪ ،‬مستمری ماهانهای‬ ‫میگشت‪ .‬بعضی از‬ ‫ِ‬ ‫بضاعت خود در نظر میگرفتند‬ ‫برای دانشجویان بی‬ ‫ِ‬ ‫و همواره به انان کمک میکردند‪ .‬برخی از انها که‬ ‫انقدر توان کمک مالی نداشتند‪ ،‬خوراک دانشجویان‬ ‫را تهیه میکردند یا از دیگر دانشجویان توانگر خود حق‬ ‫ثبتنام گرفته و بین دانشجویان تهیدست خویش‬ ‫تقسیم مینمودند‪.‬‬ ‫د)‪ :‬در کنار اساتید و معلمین (یا ُما و ماباجیها)‪،‬‬ ‫خانوادهها در حد توان خود بخشی از مبلغ موردنیاز‬ ‫بــرای تحصیل فرزندانشان را عـهــدهدار میشدند و‬ ‫محصلین بیبضاعت نیز از طــرف همکاسیها و‬ ‫همقطاریهایشان که ازلحاظ تمکن مالی توانایی انجام‬ ‫این امر را داشتند‪ ،‬تا حد ممکن حمایت میشدند‪.‬‬ ‫و درنهایت باید به نقش حاکمیت در تامین این منابع‬ ‫اشاره نمود‪ .‬بخشی از این کمکها بهصورت هدیه و‬ ‫کمکهایی که در اعیاد و روزهای خاص در سال به‬ ‫‪150‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫▪ منابع و درامدهای دانشجویان و اساتید و میزان‬ ‫ان‬ ‫▪ منابع که مختص کارهای متفرقه برای دانشجویان‬ ‫باشد‬ ‫در وقفنامه «شنب غازان» کارهای خیری که مخارجی‬ ‫بــرای ان وقــفشــده و در وقفنامه درجش ــده است‬ ‫عبارتاند از‪:‬‬ ‫▪ برای مکتب ایتام‪،‬که همواره صد نفر یتیم را قران‬ ‫اموزند و تربیت کنند؛ چون قران اموختند‪ ،‬بهعوض‬ ‫ایشان صد کودک دیگر بیاورند و معیشت همه این‬ ‫کودکان را تامین و همه را ّ‬ ‫سنت بکنند و مواجب‬ ‫پنج نفر معلم و پنج رقیب و پنج عورت را که از‬ ‫کودکان مزبور غمخوارگی کنند بپردازند‪.‬‬ ‫▪ برای تهیه هرساله صد جلد مصحف تازه بهعنوان‬ ‫هدیه‪.‬‬ ‫‪151‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫▪ بــرای تربیت اطفال سرراهی؛ کودکانی را که به‬ ‫راه میاندازند برگیرند و اجرت دایهها و مایحتاج‬ ‫ایشان را بدهند تا انگاهکه بزرگ شوند و به سن بلوغ‬ ‫برسند و صنعتی یا پیشهای بتوانند بیاموزند‪.‬‬ ‫و یا در وقف نامه «مدرسه مروی» تهران‪ ،‬به برخی از‬ ‫شرایط انتخاب مسئول مدرسه پرداخته و به دیگر‬ ‫جزئیات مدیریت مدرسه اشاره نموده است‪:‬‬ ‫▪ متولی حوزه باید اهل تهران و مجتهد جامعالشرایط‬ ‫بوده و صاحب اعتبار اجتماعی باایی باشد‪( .‬به‬ ‫همین منوال تاکنون در دو قرن گذشته‪ ،‬بزرگانی از‬ ‫علمای تهران‪« ،‬تولیت مروی» را به عهده داشتهاند‪:‬‬ ‫«میرزا مسیح مجتهد تهرانی»‪« ،‬ماعلی کنی»‬ ‫و«محمدحسن اشتیانی» ازجمله انها بودهاند‪).‬‬ ‫▪ محصلین علوم شرعیه که مدرسه وقف است‬ ‫برایشان‪ ،‬باید ساعی باشند در تحصیل علم‪ ،‬و‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در یصاین که به تاریخ تمدن اسامن داریم‪ ،‬وظیفه و مسئولیت‬ ‫یهاد اموزشوپرورش یم بر عهده مردم و یم بر عهده حکومت‬ ‫است؛ ولن یه از جنس روابط بوروکراتیک‪ ،‬بلکه از جنس تکلیف‪.‬‬ ‫را در خود گرداورده است‪ .‬ان دو نظام عبارتاند از ‪ :‬نظام‬ ‫مرکزی و نظام غیر مرکزی‪ .‬هر دو نظام در قبال تعلیم‪،‬‬ ‫مسئولیت دینی داشتند و بر هردو نظام واجب بود تا هر‬ ‫انچه را که در دست داشتند در این راه صرف کنند‪ .‬در‬ ‫غیر این صورت‪ ،‬در حقی از حقوقی که خداوند بر انان‬ ‫واجب کرده است‪ ،‬کوتاهی کردهاند‪ .‬دولت در اسام‬ ‫هنگامیکه احساس کند در بعضی از عرصهها و جهتها‬ ‫در اجرای وظیفه‪ ،‬کوتاهی شده است؛ برای اینکه علل‬ ‫این نقص را از بین ببرد و سامت مسلمانان و قدرت‬ ‫انان را حفظ کند‪ ،‬وارد صحنه میشود و الگوی اموزش را‬ ‫بهطور کامل برای جماعت اسامی وصف میکند‪ .‬این‬ ‫ورود سرزده و درگیر شدن در ماجرا‪ ،‬از رویی مساعدت‬ ‫و یاری است‪ ،‬نه به خاطر دستور دادن و سیطره داشتن‬ ‫بر جماعت اسامی»‪.‬‬ ‫هرفرد‪ ،‬نباید درس بخواند‪ ،‬در تدریس و تالیف‬ ‫کوتاهی ننماید‪.‬‬ ‫▪ طلبهها در دادن کتاب به یکدیگر مضایقه نکنند‪،‬‬ ‫َ‬ ‫و َ«مهما امـکــن» کتب را معطل نگذارند و در‬ ‫حفظ کتب و فروش و ظروف اهتمام بلیغ کنند‬ ‫و اگر کتابی یا فرشی یا ظرفی به تفریط ِ«من هی‬ ‫ّ‬ ‫فی تصرفه» یا غیر‪ ،‬تلف یا معیوب شود‪ ،‬متولی با‬ ‫امکان‪ ،‬قیمت یا ارش را از ّ‬ ‫مفرط استیفا نموده‪ ،‬در‬ ‫اصاح یا تحصیل مثل مهما امکن‪ ،‬صرف کند‪.‬‬ ‫▪ اگر طالب علمی به هم رسد که در نظر متولی‬ ‫به جهتی از جهات شرعیه اولی باشد‪ ،‬از بعض‬ ‫ساکنین‪ ،‬متولی و ناظر را رسد که او را جایداده‬ ‫مرجوح را بیرون کند و اگر بعد از اظهار متولی‬ ‫امتناع کند‪ ،‬غاصب خواهد بود‪.‬‬ ‫ازانچه گفته شد‪ ،‬اینگونه به نظر میرسد که در مسئله‬ ‫تامین مالی مدارس و نظام اموزشی(مانند بسیاری دیگر‬ ‫از مسائل این حوزه)‪ ،‬چالش اصلی نحوه رابطه دولت‬ ‫و ملت یا حاکم با مردم است و انچه درگذشته رخداده‬ ‫(با تمام وجوه مثبت و منفی) نشانگر نحوه ارتباطی‬ ‫متفاوت است که در سطور فوق برخی از وجوه مثبت‬ ‫این نوع رابطه را در تامین منابع مالی مربوط به اموزش‬ ‫و تربیت نسل اتی برشمردیم‪.‬‬ ‫شاید توصیف این رابطه بهصورت جامع‪ ،‬در نوشته‬ ‫«عبدالغنی عبود» است که میاورد‪:‬‬ ‫در نگاهی که به تاریخ تمدن اسامی داریم‪ ،‬وظیفه‬ ‫و مسئولیت نهاد اموزشوپرورش هم بر عهده مردم و‬ ‫هم بر عهده حکومت است؛ ولی نه از جنس روابط‬ ‫بوروکراتیک‪ ،‬بلکه از جنس تکلیف‪ ،‬از جنس مشارکت‬ ‫جامعه در اداره این نهاد ذیل چارچوب حکمرانی دولت‬ ‫و حاکمیت‪ .‬شاید این منظر است که نیاز امروز جامعه‬ ‫ایران اسامی دررسیدن به تمدن نوین اسامی باشد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mohammadjavad.sav@gmail.com‬‬ ‫«تربیت در اسام‪ ،‬مسئولیتی فردی و اجتماعی است؛‬ ‫‪]1]. Report on seven-year development plan for the Plan Organization‬‬ ‫‪of the Imperial Government of Iran. V. 2. Public health education.‬‬ ‫[‪ .]2‬فضلاه همدانی‪ ،‬رشیدالدین‪ .‬تاریخ مبارک غازانی‪ ،‬ص‪.21۶ -208 .‬‬ ‫به این معنی که اموزش و تامین هزینههای ان در اسام‪،‬‬ ‫ویژگیهای دو نظام متناقض در زمینه اداره کردن اموزش‬ ‫‪152‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫علی قربانی‬ ‫پژوهشگر هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران‬ ‫‪153‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫کایون اصلن تغییر در سند «تحول بنیادین اموزشوپرورش»‬ ‫کجاست؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تحول بنیادین‬ ‫در اشپزخانه‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫اگر از شما بپرسند «سند تحول بنیادین اموزشوپرورش‬ ‫بهصورت واقعی و ملموس باید کجای کشور را متحول‬ ‫ً‬ ‫نماید» چه جوابی خواهید داد؟ احتماا بسیاری از‬ ‫صاحبنظران و اساتید دستاندرکار این طرح که از‬ ‫بزرگان اجرایی و دانشگاهی کشور هستند‪ ،‬جوابهایی‬ ‫ازایندست بدهند‪« :‬تحول جوهری و وجودی انسان‬ ‫و رساندن او به حیات طیبه‪ ،‬درواقع هدف ما متحول‬ ‫کردن خود انسان و همه بسترهای زندگی اوست»‪ .‬اگر‬ ‫با التماس از انان بخواهیم از افقهای معنوی و عالم‬ ‫ملکوت قدری هبوط نمایند و به عالم ناسوت فکری‬ ‫ما انسانهای گیرکرده در دنیای مادی‪ ،‬نزول اجال‬ ‫ً‬ ‫نمایند و به زبان ما حرف بزنند‪ ،‬احتماا با کراهت و‬ ‫در یک کلمه بگویند‪« :‬مدرسه و دانشگاه»‪ .‬البته بازهم‬ ‫منظورشان از مدرسه و دانشگاه‪ ،‬کل نظام علمی‪،‬‬ ‫عقیدتی و معرفتی‪ ،‬جامعه ایرانی است‪.‬‬ ‫ســالهــا پیش در حــدود دهــه ‪1330‬ش‪« ،‬نیروهای‬ ‫اصل چهار ترومن» برای پاسخ به چنین پرسشی به‬ ‫ایران امدند و پاسخ متفاوتی به ان دادند که قابلتامل‬ ‫است‪« :‬اشپزخانه!»‪ .‬بله انها بهجای دانشگاه‪ ،‬مدرسه‬ ‫و نظام معرفتی‪ ،‬به ما اشپزخانه را پیشنهاد کردند و‬ ‫ازقضا خیلی بیشتر باب میل ما ایرانیها بود‪ .‬البته‬ ‫اشپزخانه کل پاسخ نیست؛ ولی یکی از مهمترین و‬ ‫واقعیترین پاسخهای تیم امریکایی در ایران بود که‬ ‫در کنار سایر عوامل توانست واردات کاای امریکایی‬ ‫به ایران را به طرز چشمگیری افزایش دهد‪ .‬گزارش تیم‬ ‫مشاوره امریکایی در سال ‪ 1327‬بهخوبی نقاط ضعف‬ ‫ساختاری و متمرکز نهاد اموزشوپرورش ایران را نشان‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یقطه یدف تغییر در منظر ییرویاه اصل‬ ‫چهار ترومن‪ ،‬تحول واقعن در خیوه مگرف‬ ‫ایراییان و بهخگوص در خکل خایهداره و‬ ‫اخپزخایهیاه ما بود‪.‬‬ ‫ادبیات غرب هم جلوه افسانهای دارند و حتی‬ ‫فقیرترین خانوادهها نیز در فرشها‪ ،‬گلیم‪ ،‬زین‬ ‫و افسار‪ ،‬پوشش‪ ،‬و افسانههای محلی ‪ ،‬زیبایی‬ ‫خاص خود را میافرینند‪.‬‬ ‫دو سنت دیگر وجود دارد که بهطور خاص در دوره‬ ‫جدید ایران پدیدار میشود‪:‬‬ ‫‪ .4‬هوشی ملی سطح باا ‪ .‬هرگاه دانشاموزان ایرانی در‬ ‫رقابت مستقیم تطبیقی بادانش اموزان سرزمینهای‬ ‫دیگر قــرار میگیرند‪ ،‬باوجود مشکات زبانی و‬ ‫پسزمینههای تفاوت فرهنگی‪ ،‬اشکارا توانایی‬ ‫خود را بروز میدهند‪ .‬تاریخ ایران سیر جانشینی‬ ‫متفکران برجستهای ‪-‬فیلسوفان‪ ،‬ریاضیدانان‪،‬‬ ‫ستاره شناسان‪ -‬ست که سرامدان جهان در عصر‬ ‫خود بودند‪.‬‬ ‫‪ .5‬روح جستجوگری و کنجکاوی سطح باای فکری‬ ‫و عقانی‪ .‬کنجکاوی فکری که ارزش اقتصادی‬ ‫مستقیم در برنامه توسعه هفتساله دارد‪ ،‬در‬ ‫اندیشیدن پیوسته و تمایل به فهم ساختار و‬ ‫فرایند عملی دستگاهها که هرگاه کارگر ایرانی با‬ ‫محصوات تولید غرب روبرو میشود قابلمشاهده‬ ‫است‪ ،‬ظهور مییابد‪]1[«.‬‬ ‫اگر شما قرار بود برای چنین جامعهای برنامه تحولی‬ ‫بدهید به چه نحوی عمل میکردید؟ تیم امریکائی کار‬ ‫خود را بهخوبی فراگرفته و برنامههای سطح کان هم‬ ‫از پیش مشخص شده بود‪ .‬اولین نکته این بود که در‬ ‫این طرح توسعه‪ ،‬تبدیل جامعه دهقانی و روستایی‬ ‫میدهد؛ اما با نگاهی به رویدادهایی که پــسازان‬ ‫به وقــوع پیوسته‪ ،‬به نظر میرسد تحول در ساختار‬ ‫اموزشوپرورش و ُ‬ ‫سبک سازی ان‪ ،‬خیلی مدنظر تیم‬ ‫امریکائی و سیاستگذاریهای ان نیست‪ ،‬بلکه تحول‬ ‫واقعی و بنیادین در شیوه مصرف ایرانیان و بهخصوص‬ ‫در شکل خانهداری و اشپزخانههای ما رخ داده است‪.‬‬ ‫برنامه توسعه هفتسالهای که امریکائیها تدوین‬ ‫میکنند‪ ،‬مبتنی بر ویژگیهای روانشناختی و اجتماعی‬ ‫ایرانیان است‪ .‬در بخش اغازین گزارش طرح توسعه در‬ ‫بخش تعلیم و تربیت چنین نقلشده است‪:‬‬ ‫«به نظر میرسد دستکم پنج عنصر (روانشناختی و‬ ‫اجتماعی در میان ایرانیان) وجود دارد که از منظر توانایی‬ ‫تولید اقتصادی‪ ،‬بهعنوان سرمایه محسوب میشوند‪:‬‬ ‫‪ -1‬مورد اول سنت عظیم فرهنگی است‪ .‬ایرانیان‬ ‫ملتی هستند که برخی از بااترین علوم‪ ،‬اشعار‪،‬‬ ‫اثار منطقی و معماری و حتی سازمانهای سیاسی‬ ‫و نظامی را به وجود اوردهاند‪.‬‬ ‫‪ -2‬در ارتباط با همین سنت عظیم فرهنگی‪ ،‬سنت‬ ‫صنعتگری و پیشهگری است که ایران مدرن وارث‬ ‫ان است‪ .‬بهندرت روستا یا قومی یافت میشود که‬ ‫نوعی صنعت و هنر محلی را توسعه نداده باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬همچنین بهسختی میتوان (در این واقعیت)‬ ‫شک کرد که ایرانیان دارای سنتی در جهت تقدیر‬ ‫بسیار عالی زیبایی هستند‪ .‬حس طراحانه ایشان‬ ‫بیحدوحصر است‪ .‬مینیاتورهای ایرانی نامیترین‬ ‫در سطح جهان است؛ باغهای ایرانی حتی در‬ ‫‪154‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ایران به جامعهای صنعتی (یا درواقع مصرفکننده‬ ‫کااهای صنعتی) اهمیتی اساسی دارد‪ ،‬چون ایران‬ ‫قرار بود مصرفکننده کااهای امریکایی و کشورهای‬ ‫اروپایی‪-‬که انها نیز پس از جنگ جهانی دوم زیر دین‬ ‫وامهــای امریکائی بودند‪ -‬باشد‪ .‬در اهمیت اجرای‬ ‫طرحهای مربوط به تحول کشاورزی و زندگی روستایی‬ ‫«اقای وارن»‪ ،‬رئیس اداره اصل چهار در مصاحبهای‬ ‫چنین عنوان میکند که چهارپنجم مردم ایران به امور‬ ‫کشاورزی اشتغال دارند و به همین دلیل قسمت عمده‬ ‫برنامه اصل چهار با کشاورزی سروکار دارد[‪ .]2‬مسئولیت‬ ‫ً‬ ‫اصلی اموزشهای بخش کشاورزی اختصاصا بر عهده‬ ‫دانشکده کشاورزی یوتا بود که وظیفه مدرن کردن‬ ‫دانشگاه کرج و دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران را‬ ‫بر عهده داشت[‪ .]3‬عمده فعالیتهای برنامه اصل‬ ‫چهار در این زمینه ترویج و توسعه کشاورزی صنعتی و‬ ‫‪155‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫به کار انداختن ماشیناات کشاورزی و حفر چاههای‬ ‫عمیق‪ ،‬پرورش دام و طیور با نژادهای خاص مناسب‬ ‫تولید صنعتی در ایران و اعزام عدهای به امریکا جهت‬ ‫فراگرفتن روشهای نوین در امور کشاورزی بود[‪.]4‬‬ ‫بخش «ترویج و توسعه» و اموزشهای خــارج کشور‬ ‫ً‬ ‫با برنامه درسی و اموزشی هم پیوند بود و اختصاصا‬ ‫در بخش اموزشی طرح توسعه هفت ساله به برنامه‬ ‫دانشکده کشاورزی کرج و اعزام دانشجویانی برای‬ ‫اموزشهای کشاورزی به امریکا پرداختهشده است‪.‬‬ ‫نکته دیگر تحول در امری بود که ایرانیان بهخوبی ان‬ ‫را میدانستند‪ :‬زندگی در اقلیم سخت و خشک ایران‬ ‫که عاوه بر سنت عظیم کشاورزی‪ ،‬در شکل خانه و‬ ‫شهرهای ایران نمود داشت‪ .‬چرا ما باید همه داشتههای‬ ‫خود را که حتی امریکائیان با چنین ستایشی از ان یاد‬ ‫میکنند کنار بگذاریم؟ پاسخ این پرسش هم مشخص‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫همانگونه که گفتیم تحول در کــشــاورزی و شکل‬ ‫زندگی روزمــره از مهمترین محورهای مدنظر برنامه‬ ‫اصــل چهار اســت که باید از طریق امــوزش صورت‬ ‫گیرد‪« .‬پاما کریمی»‪ ،‬سیر اموزشهای خانهداری را‬ ‫اینگونه روایت میکند‪:‬‬ ‫است‪« :‬رویای امریکایی!»‪« .‬وارن» در مصاحبهای در‬ ‫همان دوران[‪ ،]5‬هدف از اجرای طرحهای توسعه با‬ ‫همکاری این دفتر را اینگونه بیان نموده است‪:‬‬ ‫«مردم امریکا از نعمت ازادی و سعادت برخوردار هستند‬ ‫و خواهان اناند که با کمک و مساعدت به مردم (سایر‬ ‫کشورها) وسیلهای فراهم اورند تا انان بتوانند با کوشش‬ ‫خود از این مواهب برخوردار شوند‪ .‬باید دانست که‬ ‫امریکائیها بههیچوجه مایل به دخالت در امور سیاسی‬ ‫ایران نیستند و در ‪ 34‬کشور دیگری هم که اصل چهار‬ ‫ً‬ ‫مشغول کار و فعالیت اســت‪ ،‬ابــدا چنین کوششی‬ ‫جهت دخالت در امور سیاسی این کشورها مبذول‬ ‫نمیدارد‪ .‬هدف اساسی اصل چهار در ایران و سایر‬ ‫کشورها این است که وسیله رفاه و اسایش مردم ایران‬ ‫و سایر نقاط را فراهم اورد و با کمکهای ازم‪ ،‬درراه‬ ‫باا بردن سطح تولید و مواد غذایی و توسعه فرهنگ‬ ‫و بهداشت عمومی‪ ،‬انان را راهنمایی بنماید»‪ .‬حاا‬ ‫که هدف مشخص شد‪ ،‬به راهکارها هم توجه نماییم‬ ‫و ببینیم سازمان برنامه بودجه[‪ ]6‬که زائیده همین‬ ‫برنامههای توسعه امریکائی است‪ ،‬امروز چقدر بدون‬ ‫نیروهای مستشاری بیرمق شده است‪.‬‬ ‫در سال ‪ 1954‬جمعی از کارکنان وزارت کشور برای‬ ‫توسعه اموزشهای خانهداری به امریکا اعزام شدند‪.‬‬ ‫اصل چهار اصــرار داشــت مربیان خــانــهداری ایرانی‬ ‫بــرای مشاهده زنــان خانهدار و کودکان امریکایی به‬ ‫زمینهای بــازی و مجتمعهای مسکونی بلندمرتبه‬ ‫در این کشور بروند‪ .‬اما اصل تحوات در درون ایران‬ ‫رخ میداد و بخش اساسی سازمان این برنامه مربوط‬ ‫به اموزش دختران در دورههــای خانهداری بود‪ ...‬در‬ ‫همه شهرهایی (که برنامه اصل چهار اجرا میشد)‬ ‫برنامههای طراحیشده برای دختران دبیرستانی‪ ،‬در‬ ‫خانههای الگو اجرا میشد‪ .‬دانشاموزان ساعاتی را در‬ ‫این خانهها به اموزش خانهداری میپرداختند و برای‬ ‫باقی دروس به دبیرستان میرفتند‪.‬‬ ‫طــراحــی داخـلــی و دکــور خانه یکی از بنیادیترین‬ ‫جنبههای اموزشی بود که در سبک زندگی ایرانیان‬ ‫‪156‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫کلی که بر هر فرد و گروه در هر بستر فرهنگی و اقلیمی‬ ‫ً‬ ‫قابل انطباق است و اتفاقا برای هیچیک قابلاستفاده‬ ‫در زندگی نیست‪ ،‬کفایت میکند؟ اگر به مسئله تحول‬ ‫بنیادین اینگونه بنگریم‪ ،‬اهمیت تمایز میان «مدرسه و‬ ‫ً‬ ‫دانشگاه» با «اشپزخانه» را بهتر متوجه میشویم و اتفاقا‬ ‫در همین بستر است که تحول نظام معرفتی و فرایند‬ ‫مدرسهای معنادار میشود و درنهایت باید بگوییم‪،‬‬ ‫نیل به حیات طیبه نیز راهی جز گذر از همین دنیای‬ ‫ناسوتی ندارد‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫موثر واقع شد‪ .‬درواقع خود این مدارس بهعنوان الگوی‬ ‫اتی خانههای ایرانی طراحیشده بودند‪ .‬این طراحیها‬ ‫شامل طراحی فضای باز جلوی خانههای الگو‪ ،‬طراحی‬ ‫هر یک از اتاقها ‪-‬مبلمان‪ ،‬کف‪ ،‬دیواره و جزئیات‪-‬‬ ‫ترکیب رنگ و چینش سرویس چوب و وسایل چینی‬ ‫و نقره بود‪ .‬هر خانهی الگو‪ ،‬با مبل راحتی و سرویس‬ ‫میز و صندلی چایخوری و دیگر مبلمانی که همه با‬ ‫چوب گردو ساختهشده بودند چینش شده بود‪ .‬اتاق‬ ‫ناهار خوری به سبک امریکایی برای خانواده کوچک‬ ‫هستهای مبله شده بود‪ .‬در برنامه درسی اصل چهار‪،‬‬ ‫عاوه بر امادهسازی و پخت غذا‪ ،‬نظم و ترتیب فضایی‪،‬‬ ‫و انتخاب مبلمان‪ ،‬بخش دیگری وجود داشت که ذیل‬ ‫«جدول خدمات و اداب معاشرت» به اجرا درمیامد‪.‬‬ ‫‪ ...‬بدون شک‪ ،‬تحول در نحوه پختوپز‪ ،‬بهداشت و‬ ‫دیگر فعالیتهای خانگی که در این مدارس اموزش‬ ‫داده میشد ابزاری برای خلق زن جدیدی بود که گرایش‬ ‫به استفاده از محصوات غربی در اشپزخانه و خانه‬ ‫پیشرفته خود داشته باشد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فهم تحول بنیادین‪ ،‬با تمایز مدرسه و دایشصاه‬ ‫با اخپرخایه‪ ،‬توجهیاه دیصره را به خود‬ ‫جلب منکند‪ .‬ییل به حیات طیبه ییز راین‬ ‫جز گذر از یمین دییاه یاسوتن یدارد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: ali.qorbanihesari@gmail.com‬‬ ‫وقتی این تجربیات تاریخی را بازخوانی میکنیم‪ ،‬بهطور‬ ‫جدی با این پرسش روبرو میشویم که ایا نظام معرفتی‬ ‫و اموزش مدرسهای تا ان حد که ما فکر میکنیم‪ ،‬منفک‬ ‫از روابط اجتماعی و روش زندگی ما است و ایا نباید‬ ‫در طرح تحولی فرهنگ و اموزشوپرورش به این روابط‬ ‫به شکلی دقیقتر و واقعیتر توجه نماییم؟ ایا در طرح‬ ‫تحول‪ ،‬نباید به نقشهای اختصاصی هر فرد و گروه‬ ‫خاص در زندگی واقعی توجه کنیم و ایا بیان عبارات‬ ‫‪157‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫‪]1]. Report on seven-year development plan for the Plan Organization‬‬ ‫‪of the Imperial Government of Iran. V. -. Public health education. P8.‬‬ ‫[‪.]2‬عبداه سجادی‪ ،‬تابستان ‪ .1388‬اصل چهار ترومن و گستره فعالیت ان‬ ‫در ایران‪ .‬پیک نور‪ .‬سال هفتم‪ .‬شماره دوم‪.125 .‬‬ ‫[‪.]3‬سلیمان حیدری‪ ،‬فاطمه بینشی فر‪( .‬پائیز ‪ .)139۶‬بررسی نقش اصل‬ ‫چهار ترومن در اموزشوپرورش عشایری فارس‪ .‬تاریخ اسام و ایران‪ .‬سال‬ ‫بیست و هفتم‪ .‬شماره ‪ .35‬ص‪.۴1‬‬ ‫[‪.]۴‬عبداه سجادی‪ ،‬تابستان ‪ .1388‬اصل چهار ترومن و گستره فعالیت ان‬ ‫در ایران‪ .‬پیک نور‪ .‬سال هفتم‪ .‬شماره دوم‪.125 .‬‬ ‫[‪.]5‬اطاعات ماهانه‪ ،‬بهمن ‪1331‬‬ ‫[‪.]۶‬شاید توضیح این مطلب که «سند تحول بنیادین» بیش از هر نهاد‬ ‫و سازمان دیگری بر پایه منطق سازمان برنامه بودجه تدوینشده استف‬ ‫نیازمند نوشتاری دیگر باشد؛ اما در اینجا اشاره به همین نکته کافی است‬ ‫که تنها عضو مشترک هر پنج کمیته سند تحول‪ ،‬جناب «مهندس نفیسی»‬ ‫است که از نیروهای قدیم سازمان برنامه بودجه است و با دغدغه اصاح‬ ‫مسائل اقتصادی به اموزشوپرورش میاید و روششناسی و فرایند تدوین‬ ‫سند ملی اموزشوپرورش را به رشته تحریر درمیاورد‪.‬‬ ‫‪]7] Z. Pamela Karimi. Transitions in Domestic Architecture and Home‬‬ ‫‪Culture in Twentieth Century Iran. University of Arizona. 2003. P 163-170.‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫امیرحسین غفاری‬ ‫پژوهشگر هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد مدیریت مالی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫حدود ‪ 130‬سال از تاسیس مدرسه رشدیه میگذرد‪.‬‬ ‫مدرسهای که توسط یک روحانی تاسیس شد و اعتراض‬ ‫ً‬ ‫گروه دیگری از روحانیون را به همراه داشت و اتفاقا‬ ‫همین مدرسه را سراغاز شکلگیری مدارس نوین در‬ ‫ایران دانستهاند‪.‬‬ ‫برخورد فرهنگ و تمدن‬ ‫در سراسر دوره ُپر تبوتاب‬ ‫ِ‬ ‫جامعه سنتی ایران با تمدن جدید غربی‪ ،‬همه انان‬ ‫که داعیه اصاح و تحول در سر داشتند‪ ،‬معتقد بودند‬ ‫که برای انکه عالمی از نوساخته شود‪ ،‬باید ادمی از‬ ‫نوساخته شود و چنین کاری تنها از طریق تعلیم و‬ ‫تربیت و احــداث مدرسههایی با اسلوب جدید و‬ ‫درسهایی به طرز جدید میسر است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫پیروزی انقاب مشروطه‪ ،‬عمدتا نتیجه رهبری مراجع‬ ‫تقلید و علمای دین و روحانیون بود‪ .‬اما روشنفکران‬ ‫غربگرا‪ ،‬پس از پیروزی انقاب مشروطه با رهبران‬ ‫روحانی ان انقاب وفا نکردند؛ بلکه راه غدر و توطئه‬ ‫و خیانت در پیش گرفتند‪ .‬حذف رهبران روحانی‬ ‫از صحنه‪ ،‬سبب قطع پشتیبانی تــودههــای مــردم و‬ ‫بیاعتمادی انهــا نسبت به مشروطیت و اثــار ان‬ ‫گردید‪ .‬ازانپس‪ ،‬در اذهان مردم این تصور پیدا شد که‬ ‫بنای مشروطیت بر مخالفت با دین و مذهب و ترویج‬ ‫الحاد و اابالیگری و اعمال و رفتار خاف مذهب‬ ‫است و مدرسههای جدیدی که به اراده برنامه وزارت‬ ‫«معارف» در سراسر کشور تاسیس میشود‪ ،‬موجب‬ ‫ترویج بیدینی‪ ،‬فساد و فرنگی مابی و غربزدگی در‬ ‫میان جوانان خواهد شد‪]1[.‬‬ ‫در دوره رضاخان تا شهریور‪ ،1320‬نیروهای مذهبی در‬ ‫دوره حکومت استبدادی و ضد مذهبی رضاخان از‬ ‫جهات مختلف در فشار بودند‪ ،‬جرئت و قدرت اقدام‬ ‫مستقلی از حکومت در حوزه تعلیم و تربیت نداشتند‬ ‫و از سال ‪ 1320‬به علت اشفتگیهای اقتصادی و‬ ‫اجتماعی و حضور نیروهای بیگانه و جوانتر و کمتجربهتر‬ ‫بودن شاه جدید‪ ،‬زندانیان سیاسی ازاد شدند و احزاب‬ ‫طرد مدرسه جدیده یا‬ ‫استفاده از بستر ان؟‬ ‫تاسیس مدرسه علوه‪ ،‬یکن از واکنشیاه طبقه مذیبن‬ ‫ایران در برخورد با پدیده یوین مدرسه بود‬ ‫‪158‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫‪159‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫تا حدود زیاده تجربه چهلساله مشروطیت‬ ‫کنند‪ .‬از سال ‪ 1320‬تا‪،1357‬‬ ‫سیاسی بهسرعت تشکل تا خهریور ‪ ،1320‬بسیاره از قشریاه مذیبن‬ ‫حدود ‪ 200‬مدرسه اسامی‬ ‫و تکوین یافتند‪ .‬در این خهریشین ایران را متوجه و متقاعد کرده بود‬ ‫غیردولتی(ملی) در تهران‬ ‫گیرودار عدهای از روحانیون‬ ‫که با تحریم مدارس جدید و اعراض از تعلیم‬ ‫و سایر شهرستانها شکل‬ ‫و نیروهای ا گاه و مسئولیت‬ ‫و تربیت جدید ضرر منکنند‪.‬‬ ‫گرفتند‪ ،‬لیکن اغلب انها‬ ‫شناس مذهبی هم فرصت را‬ ‫(‪182‬مــورد) متعلق به یک‬ ‫برای جبران مافات غنیمت‬ ‫مرکز‪ ،‬یعنی جامعه تعلیمات اسامی و تحت یک‬ ‫شمرده و با ورود در عرصههای سیاسی و فرهنگی به‬ ‫مدیریت و خطمشی واحد اداره میشدند‪ .‬در دهههای‬ ‫تبلیغ گسترده عقاید دینی و بسط معارف مذهبی‪،‬‬ ‫‪30‬و‪ ،40‬شاهد جوشش و ظهور مدارس اسامی دیگری‬ ‫خاصه در میان جوانان پرداختند‪.‬‬ ‫بودیم که بهناچار به دلیل مشکات فرهنگی حا کم‬ ‫تا حدود زیادی تجربه چهلساله مشروطیت تا شهریور‬ ‫بر جامعه و مشکات پیشگفته در بستر تحوات‬ ‫‪ ،1320‬بسیاری از قشرهای مذهبی شهرنشین ایران را‬ ‫فرهنگی‪ -‬اجتماعی جامعه شکل میگیرند‪.‬‬ ‫متوجه و متقاعد کرده بود که با تحریم مدارس جدید‬ ‫اگر قرار بر بازبینی این تجربه بهعنوان یکی از پاسخهای‬ ‫و اعــراض از تعلیم و تربیت جدید ضــرر میکنند و‬ ‫ممکن جامعه ایرانی و قشر مذهبی این اجتماع به‬ ‫روزبهروز دستشان از موقعیتهای ممتاز اجتماعی‬ ‫شکلگیری نهاد نوین مدرسه باشیم‪ ،‬بهطور حتم‬ ‫کوتاهتر میشود و در دنیای جدید منزویتر میشوند و‬ ‫یکی از شاخصترین وجوه این تجربه مدرسه علوی‬ ‫در عوض‪ ،‬مخالفان انها که فرزندان خود را در مسیر‬ ‫است‪ .‬مدرسهای که به همت «عامه کرباسچیان» و‬ ‫تعلیم و تربیت جدید قرار میدهند‪ ،‬در مصادر امور و‬ ‫استاد «رضا روزبه» شکل گرفت‪« .‬دکتر حدادعادل»‪،‬‬ ‫مدیریت جامعه و مناصب کلیدی قرار میگیرند‪ .‬این‬ ‫فارغالتحصیل این مدرسه‪ ،‬در کتاب «یادنامه استاد‬ ‫نتیجهگیری سبب شد تا نیروهای مذهبی در فضای‬ ‫عامه کرباسچیان» به این نکته اشاره میکنند‪:‬‬ ‫بــاز سیاسی پس از شهریور ‪ ،1320‬به فکر تاسیس‬ ‫«دبیرستان علوى در جامعهى ایران تاثیرى انکارناپذیر‬ ‫مدرسههایی به سبک مدارس جدید و باحال و هوای‬ ‫بهجا نهاد و در تعلیم و تربیت این سرزمین راهگشا بود‬ ‫مذهبی بیفتند‪ ]2[.‬درحالیکه عدهای مخالف کامل‬ ‫ّ‬ ‫و در عرصهى تعلیم و تربیت دینی براى مردم متدین‬ ‫مدارس نوین بودند‪ ،‬عدهای دیگری از دغدغهمندان‬ ‫این کشور الگویی قابل تکرار و تقلید ایجاد کرد؛ هم‬ ‫فرهنگی و مذهبی با مشاهده استقرار کامل مدرسه‬ ‫ازانجهت که جمع کثیرى فارغالتحصیل فرهیخته‬ ‫نوین‪ ،‬راه را نه در حذف یا مقابله مستقیم با ان‪ ،‬بلکه‬ ‫و دانشمند به کشور تقدیم کرد و هم ازانجهت که راه‬ ‫استفاده از بستر ایجادشده و امکانات ان برای تربیت‬ ‫ّ‬ ‫و روشی عملی و موفق به دست داد‪»]3[.‬‬ ‫نسل جوان مطابق بافرهنگ ایرانی اسامی میدیدند‪.‬‬ ‫بررسی «مدرسه علوی» در بستر جریانات ان دهه‪،‬‬ ‫جامعه تعلیمات اسامی و مدارس منشعب از انیکی‬ ‫ً‬ ‫خبر از یک رویکردی کاما متفاوت میداد‪« .‬علوی»‬ ‫از گزینههای ممکن در این بستر فکری بود که در دهه‬ ‫ً‬ ‫با نگاهی نو و راهبردی کاما متمایز شروع به کار کرد‪.‬‬ ‫‪ 1320‬تشکیل یافت‪« .‬شیخ عباسعلی سبزواری اسامی»‪،‬‬ ‫فارغالتحصیان شاخص «علوی» و اشخاصی که‬ ‫بنیانگذار این جامعه به همراه تنی چند از بازاریان و‬ ‫تحت تاثیر نوع نگاه خاص دو مربی بزرگ این مدرسه‬ ‫فرهنگیان مذهبی بر ان شدند که مدارسی را تاسیس‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫حوزهها بود و به نظر من غیرمستقیم حتی در درس فقها‬ ‫و تربیت طاب اثر گذاشت‪.‬یعنی طلبهای تربیت کنید‬ ‫که وقتی میخواهد برود با مردم صحبت کند‪ ،‬فتوی نقل‬ ‫کند‪ ،‬مسئلهای بگوید یا حدیثی بخواند‪ ،‬طوری حرف بزند‬ ‫که مردم بفهمند‪ .‬این کار‪ -‬نهفقط بهعنوان رساله که انهم‬ ‫مهم بود‪ -‬اثر مهمتری داشت و ان تحول فکری‪ ،‬فرهنگی‬ ‫و ادبی در حوزه بود‪ .‬اگر ما هم دانشگاه امام صادق؟ را‬ ‫درست کردیم‪ ،‬واقعش این است که متاثر از روش مرحوم‬ ‫اقای عامه بودیم‪ .‬ایشان یکبار پیغام دادند که اگرچه‬ ‫ان زمان با ما هم کاری نکردی اما اان کار خوبی کردی‬ ‫و من روش تو را میپسندم‪ .‬بااخره ما از ایشان یاد گرفتیم‬ ‫و گفتیم بیاییم عدهای از جوانها را تربیت کنیم که به‬ ‫درد اسام و انقاب و نظام بخورند‪»]4[.‬‬ ‫بعدها هر یک بهنوعی در زمینه تربیت نیرو به فعالیت‬ ‫پرداختند‪ ،‬نشانه مهم تاثیرگذاری این جریان هستند‪.‬‬ ‫پذیرش استقرار مدرسه نوین و اینکه امروز مدرسه بستر‬ ‫اصلی تربیتی است(حتی تربیت دینی)‪ ،‬شاید وجه‬ ‫بارز نوع نگاه این دو مربی بزرگ باشد‪.‬‬ ‫وجه شاخص دیگر نگاه ایشان را باید توجه به لزوم‬ ‫همراهی اموزشهای دینی و علوم جدیده به همراه هم‬ ‫دانست‪ .‬فقیه تراز اولی همچون «عامه کرباسچیان» و‬ ‫«استاد روزبه» در تراز اول علمی دانشگاهی با دغدغه‬ ‫مشترک تربیت نیروی متدین به یکدیگر میرسند و‬ ‫ً‬ ‫اتفاقا راه اصلی تعامل با جامعه و تربیت نیرو در ان‬ ‫شرایط را توجه به مبانی اسامی و همراهی و همگامی‬ ‫با علوم جدیده در بستر مدرسه نوین مییابند که ازمه‬ ‫ان همکاری مستمر اساتیدی است که فهمی از هر دو‬ ‫سوی این طیف داشته باشند‪.‬‬ ‫مرحوم «ایتاه مهدوی کنی» در تبیین جایگاه «عامه‬ ‫کرباسچیان» در فضای حوزوی پیش از ورود به مدرسه‬ ‫بیان داشتند‪:‬‬ ‫تاثیر ایــن نــوع نـگــاه جــدیــد و رو ی ـکــرد فـعــال «عامه‬ ‫کرباسچیان» و «استاد روزبه» در مدرسه علوی تا حدی‬ ‫نافذ بود که «دکتر غامحسین شکوهی»‪ ،‬از اساتید تراز‬ ‫اول علوم تربیتی و وزیر سابق اموزشوپرورش‪ ،‬در تاثیر‬ ‫این نوع نگاه بر رویکرد خودشان میگویند‪:‬‬ ‫«من فکر میکنم اگر در خدمت اقای عامه بودم‪ ،‬بیشتر‬ ‫استفاده میکردم تا اینکه اروپا رفتم‪ .‬من بازنشست‬ ‫شدهام و سمتی هم ندارم و زمانی که بخواهم تملق‬ ‫بگویم گذشته و حاا هیچچیز جز رضایت خدای‬ ‫متعال نمیخواهم‪ .‬اقای عامه مرا تصفیه کرد‪ .‬چرا‬ ‫کتابهای ایشان را درس نمیدهند؟ اینها باید به‬ ‫زبانهای فرانسه و انگلیسی ترجمه شود‪»]5[.‬‬ ‫«ان موقع که ما قم بودیم‪ ،‬میشنیدیم اقای عامه کار‬ ‫بسیار بزرگ و مفیدی را انجام داده است‪ .‬رسالههای‬ ‫عملیه در ان زمان برای عموم مردم قابلفهم نبود و عبارات‬ ‫فقهی مشکل و کلماتی مثل علی ااقوی و علی ااحوط‬ ‫داشت‪ .‬ایشان ان را بهصورت ساده و روان به اسم توضیح‬ ‫المسائل تنظیم و چاپ کردند و این الگویی شد برای‬ ‫ً‬ ‫رسالههای اقایان مراجع بعدی‪ .‬این کار واقعا تحولی در‬ ‫‪160‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪161‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫بعد از گذشت ‪ 60‬سال از‬ ‫یـکــی دی ـگــر از تجربیات عامه کرباسچیان‪ ،‬دیصران را تشویق به تعلیم و‬ ‫تاسیس «مدرسه علوی»‪،‬‬ ‫جــالــبتــوجــه ای ــن دو نفر تربیت و تاسیس مدرسه و کار فرینصن منکردید‬ ‫حدود ‪ 65‬مجتمع اموزشی‬ ‫در مدرسه علوی‪ ،‬تجربه‬ ‫و اکنون بعد از گذخت ‪ 60‬ســال از تاسیس‬ ‫و تربیتی با تاسی به ایشان‬ ‫«تــربـیــت مــر بــی» در درون‬ ‫«مدرسه علوه»‪ ،‬حدود ‪ 65‬مجتمع اموزخن و‬ ‫تاسیسشده است؛ مانند‬ ‫مدرسه است‪ .‬مربیانی که‬ ‫تربیتن با تاسن به ایشان تاسیسخده است‪.‬‬ ‫مدارس نیکان‪ ،‬پیام‪ ،‬صلحا‪،‬‬ ‫هر یک توان جریانسازی‬ ‫روزبه‪ ،‬امیر‪ ،‬صالح و مدارس‬ ‫در جامعه و تربیت نیرو در‬ ‫دخترانه مانند رفاه‪ ،‬روشنگر‪ ،‬ستوده‪ ،‬شکوفه‪ ،‬طلوع‪ ،‬راه‬ ‫مواضع مختلف را داشته باشند‪ .‬یکی از شا گردان‬ ‫شایستگان‪ ،‬هدی‪ ،‬مهدا‪ ،‬فضیلت در تهران‪ ،‬توحید‬ ‫عامه کرباسچیان در این زمینه میگوید‪:‬‬ ‫در قم‪ ،‬سرمد در لواسان‪ ،‬مبین در بسطام‪ ،‬علوی در‬ ‫«یک سال که از تاسیس مدرسه علوی گذشت‪ ،‬گفتند‪:‬‬ ‫مشهد‪ ،‬صفا در تبریز‪ ،‬احمدیه در اصفهان‪ ،‬منصور‬ ‫خب حاا ما جوان رسالهخوان تربیت کردیم؛ اخوندی‬ ‫در زابل‪ ،‬نور هدایت در زاهدان شاهد ورود این موج به‬ ‫که میخواهد برای این جوان صحبت کند‪ ،‬باید به‬ ‫سایر مجموعههای دغدغهمند در سایر نقاط جهان‬ ‫علوم روز اشنا و حداقل بهاندازه یک دیپلم سواد داشته‬ ‫هستیم‪ :‬افغانستان‪ ،‬عراق‪ ،‬پا کستان و حتی امریکا‬ ‫باشد‪ .‬چون اخوندها یا مثل خود ایشان از مکتب به‬ ‫(مجتمع نور و مجتمع روزبه)‪.‬‬ ‫حوزه میرفتند یا از دبستان‪ .‬اقای عامه در تابستان‬ ‫مدرسه علوی و جامعه تعلیمات اسامی‪ ،‬تجربهای‬ ‫‪ 37 ، 36‬و ‪ 38‬حدود ‪ 20‬طلبه خوش استعداد را از قم‬ ‫فعال در مواجهه با جریان غیر بدیهی مدرسه نوین در‬ ‫به تهران اوردند‪ .‬برای انها که مزدوج بودند خانه اجاره‬ ‫دورهای بود که مردم جامعه ایران رفتهرفته سیطره ان را‬ ‫کردند و انها را که زن نداشتند‪ ،‬در مدرسه سپهساار‬ ‫بر اموزش و تربیت فرزندانشان پذیرفتند‪ .‬مدرسه علوی‬ ‫جدید(مدرسه شهید مطهری فعلی) اسکان دادند‪ .‬این‬ ‫در ان روزگار‪ ،‬فارغ از دیدگاهها و عقاید خاصی که در‬ ‫طلبهها از ‪ 8‬صبح تا ‪ 5‬بعدازظهر میامدند دبیرستان‬ ‫درونش شکل گرفت‪ ،‬به چشمه جوشانی تبدیل شد که‬ ‫علوی درس میخواندند‪ .‬ظهر یک ساعت وقت نماز‬ ‫امکان رشد و گسترش دیدگاههای مختلف در تعلیم‬ ‫و ناهار و استراحت بــود‪ .‬اساتید خوبی بــرای اینها‬ ‫و تربیت اسامی را فراهم نمود که وجه اشتراک تمام‬ ‫اوردنــد که به انهــا فیزیک‪ ،‬شیمی‪ ،‬ریاضی‪ ،‬زبان‪،‬‬ ‫این رویکردها تناسب و سنخیتی با بستر فرهنگی این‬ ‫زیستشناسی و زمینشناسی یاد بدهند»‬ ‫جامعه و مذهب عمومی ان است‪.‬‬ ‫توجه به ایــن تجربیات و تحلیل الگوی حاصل از‬ ‫ان‪ ،‬که به وسیله جریانات مختلف درون مدرسه‬ ‫پینوشتها‬ ‫با تفاسیر مختلف روبرو شد‪ ،‬نتایجی قابلاستفاده‬ ‫‪Email: a.ghafari@isu.ac.ir‬‬ ‫برای نظام اموزشی و مدارس امروز ما خواهد داشت‪.‬‬ ‫[‪.]1‬حداد عادل‪ ،‬غامعلی‪ ،138۶ ،‬مقاله «دبیرستان علوی نقطه عطفی در‬ ‫در مدرسه علوی ان روزگار‪ ،‬هدف‪ ،‬هدف دینی بود؛‬ ‫تاریخ تعلیم و تربیت ایران»‪ ،‬کتاب یادنامه استاد رضا روزبه‪ ،‬مرکز تدوین و‬ ‫نشر اثار عامه کرباسچیان‪ ،‬ص ‪.118-115‬‬ ‫گرچه مدرسه‪ ،‬مدرسه جدیده بود‪ .‬هدف این بود که‬ ‫[‪.]2‬همان‪ ،‬ص ‪.118‬‬ ‫انسانهای متدین بار بیاورند‪ ،‬باروحیه مجاهدت‪،‬‬ ‫[‪.]3‬حداد عادل‪ ،‬غامعلی‪ ،138۶ ،‬مقاله «روشمند بودن نظام اموزش و‬ ‫تربیتی علوی»‪ ،‬کتاب یادنامه استاد عامه کرباسچیان‪ ،‬مرکز تدوین و نشر‬ ‫باروحیه سنگربان از دین‪.‬‬ ‫اثار عامه کرباسچیان‪ ،‬ص ‪.52-51‬‬ ‫‪]4]. http://mahdavikani.ir‬‬ ‫تربیت‬ ‫و‬ ‫تعلیم‬ ‫به‬ ‫تشویق‬ ‫را‬ ‫دیگران‬ ‫عامه کرباسچیان‪،‬‬ ‫‪]5]. http://allamekarbaschian.com‬‬ ‫و تاسیس مدرسه و کار فرهنگی میکردند و اکنون‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر شهین ایروانی‬ ‫عضو هیئتعلمی گروه مبانی فلسفی و اجتماعی تعلیم و تربیت دانشگاه تهران‬ ‫مطالبه از مدرسه بسیار گسترده اســت؛ انقــدر که‬ ‫هر ضعف رفتار یا معلومات در نسل جوان در خانه‪،‬‬ ‫خیابان یا دانشگاه انگشت اتهام را بهسوی مدرسه‬ ‫میبرد‪ .‬مدرسه در رشتههای مختلف‪ ،‬موردبحث‬ ‫قرار میگیرد‪ .‬کلیدواژه مدرسه گستره عظیمی از انواع‬ ‫تحقیقات‪ ،‬اخبار‪ ،‬گزارشها و سیاستگذاریها را در‬ ‫خود دارد و تمامی انها از قابلیتها و وظایف هرچه‬ ‫بیشتر مدرسه خبر میدهند و به استناد ان روزبهروز‬ ‫وظایف مدرسه بیشتر میشود‪ .‬ایا مدرسه در انجام‬ ‫وظایف تعیینشده موفق است؟‬ ‫تمامی ارزیابیهای رسمی و غیررسمی مدرسه توسط‬ ‫هر کشور یا توسط سازمانهای بینالمللی از مدارس‬ ‫کشورهای مختلف برمبنای پیشفرض «مدرسه با‬ ‫وظایف و تکالیف بسیار گسترده» است و هرگز نفس‬ ‫این پیشفرض یعنی گستردگی وظایف مدرسه مورد‬ ‫چونوچرا و بررسی قرار نمیگیرد؛ درحالیکه میزان‬ ‫توفیق مدرسه در انجام تکالیفی که برایش تعیینشده‬ ‫با این موضوع ارتباط مستقیم دارد و دراینباره یعنی‬ ‫میزان توفیق مدرسه در انجام تکالیفش‪ ،‬با توجه به‬ ‫وضعیت موجود و خواستههایمان از ان‪ -‬دستکم‬ ‫در ایران ‪ -‬چندان قابل دفاع نیست‪ .‬درواقع مدرسه‬ ‫ما همواره بدهکار همه است‪ :‬خانوادهها‪ ،‬رسانهها‪،‬‬ ‫مسئولین و دولتمردان و بااخره متخصصان عرصه‬ ‫تعلیم و تربیت و دانشگاهها‪ .‬همه در مقام شا کی‪،‬‬ ‫مدام در حال مامت و نقد مدرسه هستند‪ .‬اگر مدرسه‬ ‫در انجام این وظایف چندان قرین توفیق نیست‪ ،‬پس‬ ‫چرا اینهمه وظیفه بر عهده دارد؟‬ ‫توجهای کوتاه به تاریخچه مدرسه و تفکر در ماهیت‬ ‫ان‪ ،‬شاید نگاهی واقعبینانهتر به ما بدهد که از راه این‬ ‫بتوانیم بیشتر خواستههایی درست از مدرسه داشته‬ ‫باشیم و در تحقق ان‪ ،‬مسیری بهتر را بپیماییم‪.‬‬ ‫انتظارات از مدرسه‪:‬‬ ‫چشمها و دستها‬ ‫چرا یهاد مدرسه در جامعه امروز‪ ،‬بدیکار یمه است؟‬ ‫‪162‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪163‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪1- leisure‬‬ ‫‪2- Universitas‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫‪ school‬از کلمه ‪ schola‬اتینی گرفتهشده که ریشه ان واژه‬ ‫یونانی ‪( schole‬اسخوله) است‪ .‬ازنظر لغوی‪ ،‬به اوقات‬ ‫فراغت‪ ،1‬گفتگو‪ ،‬سخنرانی و مدرسه اطاق میشود‪.‬‬ ‫دستهای از تعاریف به مدرسه بهمنزله سازمان اشاره‬ ‫دارد‪ :‬سازمانی فراهم اورنده اموزش‪ ،‬گروهی دانشپژوه و‬ ‫استاد شکلدهنده دانشگاه در قرونوسطی‪ .‬قابلتوجه‬ ‫است که ِاسکول در معنای اسم به شمار بزرگی از ماهیان‬ ‫یا حیوانات دریایی که با یکدیگر شنا میکنند و در‬ ‫معنای یک فعل ازم‪« ،‬در یک گروه فعالیتهایی را‬ ‫انجام دادن است»‪ .‬همانطور که عبارت «‪bluefish‬‬ ‫گروهی‬ ‫‪ »are schooling‬در بــاره شنا کردن و خــوردن‬ ‫ِ‬ ‫ماهیان به کار میرود‪.‬‬ ‫در معنای« ِاسکول»‪ ،‬طیفی از معانی ذکرشده است‪:‬‬ ‫اوقات فراغت‪ ،‬سخنرانی‪ ،‬نگهداری و اقدام گروهی و‬ ‫در تعریف مدرسه مفاهیم یادگیری‪ ،‬تدریس‪ ،‬گروه و‬ ‫سازمان و نیز اقدام گروهی‪ ،‬جمعیت و اموزش جمعی‪.‬‬ ‫برای درک دقیقتر مولفهها و ویژگیهای موجود در این‬ ‫واژه‪ ،‬باید به تاریخ مفهومی مدرسه در غرب نگاهی‬ ‫انداخت‪ .‬واژه قدیم اسخوله‪ ،‬استراحت و فراغت‪ ،‬به‬ ‫بحثهای فلسفی دالت دارد که مردان ازاد جامعه‬ ‫یونان اوقات فراغتشان را به ان اختصاص میدادند‪.‬‬ ‫رواج چنین محافلی بدان علت بوده که مسئولیت تمام‬ ‫فعالیتها و کارهای عملی بر عهده جمعیت بردگان‬ ‫اتن بود‪ .‬به همین دلیل مردان ازاد درواقع همواره در‬ ‫فراغت به سر میبردند و این اوقات را با گردهم امدن و‬ ‫گفتگو و بحث میگذراندند‪ .‬بهتدریج معنای اسخوله‬ ‫به گروههایی که به صحبتهای فیلسوف معینی‬ ‫گوش میدادند و بعدها به مجموعهای از باورهایی‬ ‫کــه ایــن گــروههــا داشتند‪ ،‬توسعه یــافــت‪ .‬وقتی واژه‬ ‫اتینی ِ«اسکوا» از یونان گرفته شد‪ ،‬برمکانی تا کید‬ ‫داشت که فیلسوف در ان صحبت میکرد و معنای‬ ‫مکان اموزش یافت‪ .‬این همین معناست که وارد زبان‬ ‫انگلیسی شد‪ .‬همانطور که قابلتشخیص است‪،‬‬ ‫این واژه‪ ،‬درواقع کانون اموزش برای بزرگساان بود نه‬ ‫کودکان و البته اموزش کودکان‪ ،‬بهویژه در یونان‪ ،‬فاقد‬ ‫نهاد مشخصی بود‪.‬‬ ‫امــا مدرسه به شکلی اشناتر و نزدیکتر به مدرسه‬ ‫امروزی‪ ،‬زاده قرونوسطی و مدارس کلیسا است که‬ ‫دارای مکان مشخص‪ ،‬برنامه درسی یکپارچه و نظام‬ ‫فکری و اخاقی منسجمی میگردد‪ .‬مدرسه مسیحی‬ ‫دیگر نه برای گذران اوقات فراغت مردان ازاد‪ ،‬بلکه برای‬ ‫تربیت نیروهای اخاقی و فکری است که دین را در‬ ‫جامعه مستقر نموده و گسترش دهند‪ .‬نقاشیهایی که‬ ‫از این دوره باقیمانده‪ ،‬نشان میدهد اموزش مدرسهای‬ ‫ً‬ ‫مختص کودک و نوجوانان نیست و اساسا پایههای‬ ‫تقسیمشده بر اساس سن نیز وجود ندارد‪ .‬این سیطره‬ ‫کلیسا بر مدرسه تا قرن ‪ 13‬و ‪ 14‬میادی ادامــه پیدا‬ ‫میکند‪ ،‬تا زمانی که اساتید اموزشهای عالیه موفق‬ ‫به تاسیس اتحادیه (یا همان اونیورسیتا‪2‬ی فرانسوی)‬ ‫شده و توانستند در مقابل کلیسا به استقال برسند‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫نگاهی گذرا به تاریخچه و چیستی‬ ‫مدرسه (‪)School‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اما مدرسه به خکلن اخناتر و یزدیکتر به مدرسه امروزه‪،‬‬ ‫زاده قرونوسطن و مــدارس کلیسا اســت که داراه مکان‬ ‫مششص‪ ،‬بریامه درسن یکپارچه و یظام فکره و اخاقن‬ ‫منسجمن منگردد‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جمع بودن و خوایدن‪ ،‬محور اصلن مدرسه و مکتبشایه است‬ ‫و عاوه بر ان‪ ،‬وجه فرده یم با اموزشیاه مشتص یر یفر‬ ‫حفظخده است‪.‬‬ ‫صدای بلند و همزمان درس خود را میخواند؛ یکی‬ ‫با صدای بلند الفبا میخواند‪ ،‬یکی ّ‬ ‫تهجی میکند‪،‬‬ ‫دیگری کتاب فارسی و ان دیگری عربی میخواند‪.‬‬ ‫یکی از یکزبان به ز بــان دیگر ترجمه میکند‪ .‬یکی‬ ‫شعر تکرار میکند و دیگری نثر‪ ،‬و ان دیگری صرف یا‬ ‫نحو میخواند؛ بااینوجود‪ ،‬هر کس بهفرمان مکتبدار‬ ‫به تمام نیرو و با صدای بلند درس میخواند‪»]5[.‬‬ ‫و بدینصورت اولین دانشگاههای جدید در اروپا‬ ‫شکل گرفتند‪.‬‬ ‫شکلگیری مدرسه مستقل از کلیسا هم به مهمانسراهای‬ ‫ْ‬ ‫کالجهای تحت نظر دانشگاه بازمیگردد که اساتید‪،‬‬ ‫اموزشهای ابتدایی را بهصورت پراکنده در این مکانها‬ ‫ارائه میدادند‪ .‬این نطفه اولیه نیز نه مکانمند (بدان‬ ‫معنا که امروز ما میشناسیم) بود و نه تقسیمبندی بر‬ ‫اساس سن به شکل امروزی داشت‪ ،‬بلکه فقط موقعیت‬ ‫مشخصی بود برای کسب اموزشهای اولیه و کسب‬ ‫مهارت در حدی که اساتید کالج ان را تایید نمایند‪.‬‬ ‫در تمام این دوران مدرسه حالتی محلی و محدود‬ ‫دارد و اموزش همگانی و دولتی زاده قرن هفدهم است‬ ‫که شکلی اشنای امروزین مدرسه را پدید میاورد‪]1[.‬‬ ‫در این توصیف همانگونه که دیده میشود‪ ،‬جمع بودن و‬ ‫خواندن‪ ،‬محور اصلی مدرسه و مکتبخانه است و عاوه بر‬ ‫ان‪ ،‬وجه فردی هم با اموزشهای مختص هر نفر حفظشده‬ ‫است‪ .‬اما رفتهرفته عنوان «مدرسه» از دوره قاجار بهتدریج‬ ‫جایگزین عنوان «مکتب» بهمنزله نهاد اموزش کودکان‬ ‫شد و در ادامۀ مدرسه رشدیه در تهران‪« ،‬مدرسه علمیه»‬ ‫بهعنوان اولین مدرسه متوسطه تاسیس شد‪ .‬در دوره‬ ‫رضاخان باهدف زدودن واژههای خارجی‪« ،‬دبستان» جای‬ ‫مدرسه ابتدایی «دبیرستان» جای مدرسه علمیه و سایر‬ ‫مدارس متوسطه را گرفت‪ .‬همزمان «دانشگاه» جایگزین‬ ‫مدرسه عالی و «کودکستان» نیز بهعنوان نهاد اموزش پیش‬ ‫از دبستان نام گرفت‪ .‬بعدها در اواخر دهه چهل‪ ،‬با تغییر‬ ‫نظام اموزشی به سه مقطع‪ ،‬مدرسه راهنمایی تحصیلی‬ ‫به دوره اول متوسطه اطاق شد و عنوان مدرسه در میانه‬ ‫ً‬ ‫دبستان و دبیرستان مجددا بهنظام اموزشی بازگشت‪ .‬اما‬ ‫در طول این مدت‪ ،‬بهتمامی این نهادها بهطور عمومی‬ ‫مدرسه اطاق میشود و تمامیشان انواع مدرسه محسوب‬ ‫میشدند‪ .‬این تغییرات عنوان از مکتب به مدرسه همزمان‬ ‫با ورود نهاد نوین اموزشی و پرورشی یا همان ‪ School‬از‬ ‫دنیای غرب به ایران بود که باوجود تفاوتهای اساسی‬ ‫با نهاد مکتبخانه سنتی‪ ،‬اما وجه اشتراکشان در جمعی‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫تاریخچه مدرسه در ایران‬ ‫به گفته «گزنفون»‪ ،‬نهاد اموزش در عصر «هخامنشی»‬ ‫فاقد نام بــود[‪ .]2‬اما در دوره «ساسانیان» نام ان را‬ ‫«ادبستان یا دبستان» گفتهاند[‪ .]3‬پس از اسام عنوان‬ ‫«مکتب» به نهاد اموزش عمومی و «جامع» و «مدرسه»‬ ‫را به نهاد اموزش تکمیلی دینی اطاق میکردند[‪.]4‬‬ ‫ْ‬ ‫دوران مدرسه (یا نهاد اموزش عمومی)‬ ‫در همه این‬ ‫نهادی جمعی است که کودکان را برای اموزش در ان‬ ‫گرد میاوردند‪ .‬توصیف «شاردن» در عصر «صفوی»‬ ‫از مکتبخانههای ایران جالبتوجه است‪:‬‬ ‫« ایرانیان مدرسه (اسـکــول) را مکتب که به معنی‬ ‫مدخل به جهان دانش و تجارت است‪ ،‬و صاحب‬ ‫مدرسه را مکتبدار مینامند‪ .‬در هر شهر ‪ ،‬حتی در هر‬ ‫کوی چندین مکتب وجود دارد‪ .‬هر یک از شاگردان با‬ ‫‪164‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫از مدرسه چه بخواهیم و بر چه اساس؟‬ ‫بر اساس مباحث ارائهشده‪ ،‬میتوان برخی از مولفههای‬ ‫ذاتی مدرسه که مطالبه منطقی از این نهاد را مقدور‬ ‫میکند‪ ،‬برشماریم‪ .‬البته با تفصیل بیشتر مباحث‬ ‫تاریخی و دقت بیشتر در مسیری که اکنون بهاجمال‬ ‫مرور نمودیم‪ ،‬نکات دقیقتر و بیشتری را میتوان ارائه‬ ‫نمود؛ اما در حد یادداشتی کوتاه‪ ،‬اشاره مختصری به‬ ‫مولفههای ذاتی خواهیم داشت‪:‬‬ ‫‪ .1‬مدرسه مکانمند نیست‪ .‬انچه مدرسه را مدرسه‬ ‫میکند‪ ،‬موقعیت اســت‪ ،‬نه مکان یا ساختمان‬ ‫معین‪.‬‬ ‫‪ .2‬هرچند انچه در دورههای مختلف مدرسه نامیده‬ ‫شده باهم تفاوتهایی دارند؛ ولی هیچیک حاکی‬ ‫از وظایف سنگین و گسترده برای مدرسه نیست‪.‬‬ ‫‪165‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫بودن و عمومی بودنشان است‪ .‬همین تاریخچه بهشدت‬ ‫مختصر و کوتاه از مدرسه در ایران و جهان غرب نشان‬ ‫ً‬ ‫میدهد مدرسه نه لزوما مکانمند است و نه بسیاری‬ ‫از الزامات مدنظر ما مانند حرفهاموزی‪ ،‬همگانی بودن‪،‬‬ ‫اجباری بودن‪ ،‬پوشش سالهای گسترده از سن کودک‬ ‫و نوجوان را در برمیگیرد‪ .‬در عوض وجه شاخص مدرسه‬ ‫در معنای امروزی سه مولفه مرکزی است‪ :‬موقعیتی برای‬ ‫حضور جمعی دانش اموزان‪ ،‬برای خواندن و تکرار کردن‬ ‫محتوای معین‪ .‬واژهنامه «مریام وبستر» نیز به این نکته اشاره‬ ‫دارد‪« :‬مدرسه در مفهوم جمع شدن دانش اموزان در یک‬ ‫محل متمرکز برای یادگیری از دوره کاسیک باستان وجود‬ ‫داشته است‪ .‬مدارسی حداقل از دوره یونان باستان بوده‬ ‫نظیر ا کادمی ‪ ،‬روم باستان‪ ،‬هند باستان‪ ،‬و چین باستان‪،‬‬ ‫و امپراتوری بیزانس نظام مدرسهای داشته است[‪.]6‬‬ ‫پرویده مکتب مدرسه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مدرسه در تگویر تاریشناش‬ ‫با حداقلیا عجین است‪:‬‬ ‫یک مکان محدود یظیر یک‬ ‫اتاق‪ ،‬تعداده دایشاموز‪ ،‬یک‬ ‫معلم‪ ،‬محتوایی محدود براه‬ ‫امــوزش درزماین طواینتر‬ ‫و دفعات بسیار بیشتر براه‬ ‫اموزش و تکرار‪.‬‬ ‫اســت‪ ،‬امــا خــود گفتگوها از جدیت و پیگیری‬ ‫برخوردار است‪ .‬بهاینترتیب تعادل میان این دو‬ ‫عنصر در مدرسه ضرورت مییابد‪.‬‬ ‫‪ .5‬مدرسه در تصویر تاریخیاش با حداقلها عجین‬ ‫است‪ :‬یک مکان محدود نظیر یک اتاق‪ ،‬تعدادی‬ ‫دانــشامــوز‪ ،‬یک معلم‪ ،‬محتوایی محدود برای‬ ‫اموزش درزمانی طوانیتر و دفعات بسیار بیشتر‬ ‫برای اموزش و تکرار‪.‬‬ ‫نگاه به وظایف مدرسه‪ ،‬نگاهی حداقلی‪ ،‬اهسته‬ ‫گام و پیوسته در اموزش کودکان و حتی بزرگساان‬ ‫بوده است‪.‬‬ ‫‪ .3‬جمعی بودن وجه اشتراک بسیار مهم مدرسه در‬ ‫انواع مختلف ان است و در این صورت ‪ ،‬مدرسه‬ ‫خانگی یا ‪ homeschooling‬جمع اضداد است‪.‬‬ ‫‪ .4‬باید اذعــان کــرد اوقــات فراغت تنها در اسخوله‬ ‫موضوعیت داشت و در سایر شکلهای مدرسه‪،‬‬ ‫فراغتی اندک در میان ساعات درس پیشبینی‬ ‫میشد‪ .‬تنها در رویکرد تربیتی مدرن دیویی است‬ ‫که توصیه میشود قالب اموزش از جنس فراغت‬ ‫محور و با تکیهبر عایق و فعالیتهای اختیاری‬ ‫دانش اموزان باشد و این نیز البته در نقطه مقابل الزام‬ ‫ً‬ ‫و انضباطی قرار نمیگیرد‪ .‬اصوا چنین تقابلهایی‬ ‫ناشی از برخورد واکنشی و مطلق انگارانه است‬ ‫ً‬ ‫وگرنه درجاتی از انضباط و الزام و متقابا درجاتی از‬ ‫ً‬ ‫فراغت در کنار هم کاما معنادار است‪ .‬کما اینکه‬ ‫در رسالههای «افاطون» که بسیاری از انها گزارش‬ ‫جلساتی از نوع اسخوله است‪ ،‬شاهد ان هستیم که‬ ‫هرچند فراغت زمینه شکلگیری جلسات گفتگو‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: siravani@ut.ac.ir‬‬ ‫[‪.]1‬برای مطالعه بیشتر بنگرید به‪ :‬دورکیم‪ .‬امیل‪ .‬جامعهشناسی تربیتی‪.‬‬ ‫ص ‪ 113‬تا ‪ .189‬سهامی انتشار‪ 1381 .‬و موریستاردیف و کلرمون گوتیه‪.‬‬ ‫پدا گوژی‪ .‬سمت‪.139۴ .‬‬ ‫[‪.]2‬گزنفون(بی تا)‪ ،‬کوروپدیا یا کوروش نامه‪ ،‬ترجمه رضا مشایخی‪ ،‬بیجا‪.‬‬ ‫[‪.]3‬حکمت‪ ،‬علیرضا‪ ،‬اموزشوپرورش در ایران باستان‪ ،‬تهران‪ ،‬موسسه‬ ‫تحقیقات و برنامهریزی علمی و اموزشی‪ 1350،‬هجری شمسی‪.‬‬ ‫[‪.]۴‬درانی‪ ،‬کمال(‪ ،)1389‬تاریخ اموزشوپرورش ایران قبل و پس از اسام‪،‬‬ ‫تهران‪ :‬انتشارات سمت‪ ،‬و اشپولر برتولد(‪ ،)138۶‬ایران در قرون اولیه اسامی‪،‬‬ ‫مترجم‪:‬جواد فاطوری‪ ،‬شرکت انتشارات علمی و فرهنگی‪.‬‬ ‫[‪.]5‬فریر‪ ،‬رانلد دبلیو(‪ ،)138۴‬ترجمه حسین هژیریان و حسن اسدی‪ ،‬برگزیده‬ ‫و شرح سفرنامه شاردن‪ ،‬تهران‪ :‬نشر فرزانروز‪.‬‬ ‫‪]6]. Dictionary by Merriam-Webster: America's most-trusted online‬‬ ‫‪dictionary‬‬ ‫‪166‬‬ ‫ݧݩݐ ݩ یݤ ݩݧݑ ݧٮ ݧݩݐݩ‬ ‫ݧ‬ ‫ح‬ ‫ݒ‬ ‫ݤ‬ ‫ص‬ ‫ݩ‬ ‫ص‬ ‫ا‬ ‫ݠ‬ ‫ݤ‬ ‫ݑ‬ ‫ٮ ݣ ݠݤ‬ ‫ݤ‬ ‫ںگ ݣ ݤݣݠس ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣݤ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سید مهدی سرخان‬ ‫پژوهشگر هسته احیای امر مرکز رشد‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تــصــور کنیم ســال ‪ 61‬هـجــری قـمــری اســت و مــا در‬ ‫کربا حضور داریم و جبههبندی را میبینیم‪ .‬افرادی‬ ‫که در دو سوی میدان قرارگرفتهاند را میشناسیم‪.‬‬ ‫جنگ در میگیرد و ما نهفقط شاهد بلکه به سود‬ ‫حسینبنعلی؟ شمشیر میزنیم‪ .‬جنگ پایان‬ ‫میپذیرد و ما را نیز در میان اسیران جنگی به دربار‬ ‫عبیداه بن زیاد‪-‬لعنهاهعلیه‪ -‬میبرند‪ .‬اگر او این بار‬ ‫ما از ما بپرسد‪« :‬نظرت دربارهی انچه خدا با حسین بن‬ ‫علی و اهلبیت او کرد چیست؟» [‪ ]1‬ما چه پاسخی‬ ‫خواهیم داد؟!‬ ‫بر کسی پوشیده نیست که دیدن شیرینی باطن ورای‬ ‫ظاهر وقایع‪ ،‬چشم حقیقتبین میخواهد و اگر‬ ‫تلخی‬ ‫ِ‬ ‫چشم حقیقتبین داشته باشی انگاهکه در معرض‬ ‫ْ‬ ‫ُ َ َ َّ‬ ‫حقیقت قرار گرفتی ث َّم لت َر ُونها َع ْی َن ال َیقین‪ ]2[ .‬پس‬ ‫اگر چنان زینبکبری؟ در معرض واقعه عاشورا قرار‬ ‫بگیریم و مانند او حقیقت قصه را درک کنیم‪ ،‬در این‬ ‫صورت بیشک ما نیز چیزی جز زیبایی نمیبینیم‪]3[ .‬‬ ‫حــال اینکه «زیبایی چیست؟»؛ مهمترین پرسش‬ ‫زیباییشناسی اســت‪ .‬اندیشمندانی بــرای زیبایی‬ ‫تعاریفی ارائه دادهاند‪ ،‬بسیاری نیز معتقدند زیبایی‬ ‫تعریفپذیر نیست‪ .‬افاطون بعد از به چالش کشیدن‬ ‫نظریات مختلف در بــاره تعریف زیبایی‪ ،‬گفتگوی‬ ‫مشهور خود یعنی «هیپیاس» را با جمله‪« :‬اکنون به‬ ‫معنی ان مثل معروف پی میبرم که میگوید زیبا‬ ‫دشوار است» [‪ ]4‬به پایان میبرد و یا نیوتن میگوید‪:‬‬ ‫«زیبایی را نمیتوان توصیف کرد‪ ،‬بنابراین نمیتوان‬ ‫ان را به تعریف دراورد‪ ]5[ ».‬حکمای اسامی هم با‬ ‫ّ‬ ‫اذعــان به ناتوانی از ارائــه تعریف منطقی و حد تام‪،‬‬ ‫مطالب عمیقی در بیان ماهیت زیبایی گفتهاند‪]6[ .‬‬ ‫ّ‬ ‫قدر متیقن اینجاست که زیبایی دشوار باشد یا غیرقابل‬ ‫تعریف اما قابل تجربه است انچنانکه زینب کبری‬ ‫تجربه کرده است؛ انهم در عرصهای نهچندان در ظاهر‬ ‫زیبا! البته تجربه ما در مقایسه باتجربه ایشان‪ ،‬تعبیری‬ ‫تسامحی است چراکه همه واقفیم او گوهر دردانه خلقت‬ ‫هیئت‪ ،‬تجربهای‬ ‫زیباییشناسانه‬ ‫زیبایی چیست که زینب کبره؟ در کربا جز زیبایی یدید؟‬ ‫‪168‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪169‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫نمیتوان منکر این بود که همه ما‬ ‫وجداین غیر مفهومن و‬ ‫بوده و هیچکس را یارای رسیدن به درک‬ ‫ِ‬ ‫تجربههای زیباییشناختی متعدد‬ ‫مقام او و درک انچه او ادراک کرده حتن یوعن مواجهه وجوده‬ ‫و متکثری داشتهایم‪ .‬اینگونه نیست‬ ‫نیست‪ .‬پس چه کنیم؟ ایا ما را توان‬ ‫یا رویارویی مستقیم و بدون‬ ‫که کسی ادعا کندتابهحال تجربه‬ ‫درک زیبایی عاشورا و حقیقتی‬ ‫واسطه با یر امره را تجربه ان‬ ‫زیباییشناسانهای نداشته است‪.‬‬ ‫اینچنینی نیست؟!‬ ‫امر منیامند‪.‬‬ ‫هنگامیکه بحث از تجربه به میان‬ ‫اصطاح «تجربه زیباییشناختی»‬ ‫میاید همواره و همهجا مقصود نوعی‬ ‫[‪ ]7‬از رایجترین اصطاحات فلسفه‬ ‫درک و دریافت شهودی‪ ،‬مستقیم و بدون واسطه است‬ ‫هنر است‪ .‬برای این اصطاح در مجموعه اثار فیلسوفان‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫که خود‪ ،‬عین ا گاهی از ابژه یا متعلق چنین تجربهای‬ ‫هنر معانی مختلفی ذکرشده که مجال ذکر تفصیلی‬ ‫وجدانی غیر مفهومی و حتی نوعی مواجهه‬ ‫است‪ .‬درک‬ ‫انها نیست اما بهطور خاصه میتوان انها را چنین‬ ‫ِ‬ ‫وجودی یا رویارویی مستقیم و بدون واسطه با هر امری‬ ‫عرضه کرد [‪:]8‬‬ ‫را تجربه ان امر مینامند‪.‬‬ ‫‪ .1‬معنای اعم‪ :‬هر تاثر و انفعالی که در نفس انسان‬ ‫«م ــون ــرو بــی ــردزل ــی» [‪ ]12‬بــیــان مــیکــنــد ک ــه تجربه‬ ‫در مواجهه با پدیدههای عینی و حوادث بیرونی‬ ‫زیباییشناختی در مواجهه با یک پــدیــدار است؛‬ ‫به وجود میاید‪ ،‬از قبیل احساس خوشایندی یا‬ ‫َّ‬ ‫یعنی در تجربه زیباییشناختی ادراک و اتحاد با یک‬ ‫عدم خوشایندی از مشاهده متعلق زیبایی‪ .‬طبق‬ ‫ذات و جوهر در کار نیست‪ ،‬بلکه ادراک پدیدارهاست‪.‬‬ ‫این معنا همه یا اکثر تجربیات بشری‪ ،‬تجربیات‬ ‫از طرف دیگر تمرکز بر پدیدار و قطع توجه از ماسوای‬ ‫زیباییشناختیاند‪]9[ .‬‬ ‫ان اثــر هنری یــا امــر زیبا هــم مهم اســت و در تجربه‬ ‫‪ .2‬معنای عام‪ :‬تاثرات و انفعاات نفس انسان در‬ ‫زیباییشناختی موضوعیت دارد؛ بنابراین در تجربه‬ ‫مواجهه با امر زیبا‪ ،‬اعم از پدیدههای طبیعی زیبا‬ ‫مدرک (فاعل شناسا)‬ ‫و اثار هنری زیبا و اعم از انفعاات مثبت مثل‬ ‫زیباییشناختی رابطه عمیقی بین ِ‬ ‫و َ‬ ‫مدرک (ابژه یا موضوع شناخت) برقرار میشود‪ .‬در‬ ‫خوشایندی‪ ،‬رضایت‪ ،‬خشنودی و احساس لذت‬ ‫تجربه زیباییشناختی ادراک اثر و فعلی که از پدیدار‬ ‫و انفعاات منفی مثل ناخوشایندی‪ ،‬ناخشنودی‪،‬‬ ‫بر قوای شناختی و عاطفی حاصل میشود از وحدت‪،‬‬ ‫اشمئزاز و تنفر‪]10[ .‬‬ ‫یکپارچگی و انسجام و از ویژگی کامل بودن برخوردار‬ ‫‪ .3‬معنای خاص‪ :‬واکنشهای ادراکــی‪ ،‬احساسی‬ ‫است‪ .‬همانطور که حادثه عاشورا بر زینب کبری؟‬ ‫و عاطفی انسان در رویارویی با اثار هنری مانند‬ ‫پدیدار شده و او رابطه عمیق و وثیقی با این موضوع‬ ‫احساس خوشایندی از شنیدن یک قطعه موسیقی‬ ‫شناخت برقرار کرده است؛ شناختی یکپارچه و کامل‬ ‫یا احساس لذت از تماشای یک تابلوی نقاشی یا‬ ‫ّ‬ ‫و منسجم از باء بسماه تا تاء تمت‪ ،‬قیام و لحظهلحظه‬ ‫تماشای یک فیلم‪.‬‬ ‫حرکت عاشورا و همین فهم عمیق و دقیق‪ ،‬دستمایهی‬ ‫‪ .4‬معنای اخص‪« :‬درک و احساس لذت (در مواجهه‬ ‫اوست برای پیشبرد قیام‪.‬‬ ‫با اثــار عینی زیبا بهویژه اثــار هنری)‪ ،‬لذتی که‬ ‫زینب کبری؟ زیبایی عاشورا را در کربا به حال خود‬ ‫فینفسه و بهخودیخود مطلوب اســت و تابع‬ ‫زیبایی در این سطح و‬ ‫باقی نمیگذارد بلکه برمیخیزد و‬ ‫غایت دیگری نیست» [‪]11‬‬ ‫ِ‬ ‫عمق را در قالبی دیگر میریزد و شهر به شهر و مجلس به‬ ‫جــدا از نقدهای وارده بــهو یــژه بر تعریف چهارم که‬ ‫مجلس حاوتش را به کسانی که توانایی درکش را همانند‬ ‫ی ــاداور تعبیر «هنر بــرای هنر» اســت ولــی به هر معنا‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫به قول «گلدمن»‪ ،‬فیلسوف‬ ‫امریکایی‪« :‬درگیری و چالش‬ ‫قوای ادرا کــی‪ ،‬احساسی و‬ ‫عاطفی و در هنرهای فاخر‬ ‫حتی قوه عقانی ما با اثار‬ ‫هنریتجربهزیباییشناختی‬ ‫است» [‪ ]15‬همین درگیری و چالش است که بسیاری‬ ‫مسیر کوفه تا شام را تحت تاثیر خود منقلب و‬ ‫افراد‬ ‫از ِ‬ ‫ِ‬ ‫متحول میکند‪ .‬هنر کار خودش را میکند؛ چراکه قوای‬ ‫عاطفی و عقانی را درگیر کرده و به میدان میاورد و‬ ‫این به خواست مخاطب بستگی ندارد‪ ،‬بهشرط انکه‬ ‫هنر در غایت کمال خود باشد‪.‬‬ ‫با همین عینک اگر نیک بنگریم‪ ،‬برگزاری مجالس مدح‬ ‫و مرثیه ائمه اطهار یا همان «هیئت» بازسازی همین‬ ‫الگوی تاریخی است‪ .‬علیرغم تمام بیتوجهیهای‬ ‫فضای مسموم و غیرتوحیدی غربزدهی هنری میتوان‬ ‫هیئت را بزرگترین محفل هنری جامعه شیعی دانست‬ ‫و از همین باب است که هیئت رسانه شیعه نیز هست‪.‬‬ ‫ایــن مدعا یعنی هنرمحور بــودن هیئت از دو منظر‬ ‫قابلطرح است‪:‬‬ ‫یکی چنانچه اشاره شد‪ ،‬سیدالشهدا بهخودیخود‬ ‫بزرگ هنرمند تاریخ است‪ .‬ازانرو که در تعریفی عام هنر‬ ‫بازافرینی فعل زیباست و فعل او یعنی قیام در جهت‬ ‫بازگشت به دین نبوی و حرکت در مسیر احیای اسام‬ ‫ناب محمدی و به خون غلتیدن در این مسیر‪ ،‬در بیان‬ ‫خواهرش چیزی جز زیبایی نیست‪ .‬انچنان زیباییای‬ ‫که در طول تاریخ کمتر کسی توانسته بیتفاوت از کنار‬ ‫ان عبور کند‪.‬‬ ‫دوم اینکه هیئت محفلی است دینی و به امور مربوط‬ ‫به دین میپردازد ولی باید توجه داشــت که هیئت‬ ‫کاس فقه استدالی بر اساس نظریات شیخ انصاری‬ ‫یا حلقه تدریس خداشناسی از منظر ماصدرا نیست!‬ ‫بلکه نقطه جالبتوجه گرهخوردگی عقل و عشق در‬ ‫هیئت است‪ .‬مردم به هیئت میایند که برای پیشوایان‬ ‫او نــدارنــد منتقل میکند‪.‬‬ ‫«به نظر من بنیانگذار بنای‬ ‫حفظ حوادث با ادبیات و‬ ‫هنر‪ ،‬زینب کبری؟ است‪.‬‬ ‫اگر حرکت و اقدام حضرت‬ ‫نمیبود و بــعــدازان بزرگوار‬ ‫هم بقیهی اهلبیت ‪-‬حضرت سجاد؟ و دیگران‪-‬‬ ‫نمیبودند‪ ،‬حادثه عاشورا در تاریخ نمیماند‪ .‬بله‪ ،‬سنت‬ ‫الهی این است که اینگونه حوادث در تاریخ ماندگار‬ ‫شــود؛ اما همه سنتهای الهی عملکردش از طریق‬ ‫سازوکارهای معینی است‪ .‬سازوکار بقای این حقایق‬ ‫در تاریخ این است که اصحاب ِس ّر‪ ،‬اصحاب درد‪،‬‬ ‫رازدانان و کسانیکه از این دقایق مطلع شدند‪ ،‬این را‬ ‫در اختیار دیگران بگذارند‪ ... .‬بیان هنری هم شرط‬ ‫اصلی است؛ کما اینکه خطبه حضرت زینب؟ در‬ ‫شهر کوفه و شهر شام‪ ،‬ازلحاظ زیبایی و جذابیت بیان‪،‬‬ ‫ً‬ ‫ایت بیان هنری است؛ طوری است که اصا هیچکس‬ ‫نمیتواند این را نادیده بگیرد‪ .‬یک مخالف یا یک دشمن‬ ‫وقتی این بیان را میشنود‪ ،‬مثل تیر ّبرنده و تیغ تیزی‪،‬‬ ‫خواهینخواهی این بیان کار خودش را میکند‪ .‬تاثیر هنر‬ ‫به خواست کسی که مخاطب هنر است‪ ،‬وابستگی ندارد‪.‬‬ ‫او بخواهد یا نخواهد‪ ،‬هنر اثر خود را خواهد گذاشت‪.‬‬ ‫حضرت زینب؟ و امام سجاد؟ در خطبهی شام‬ ‫و در بیان رسا و بلیغ و شگفتاور مسجد شام این کارها‬ ‫را کردند‪]13[ ».‬‬ ‫فلذا در دو مرحله و برای دو دسته تجربه زیباییشناختی‬ ‫اتفاق افتاده است؛ یکی برای خود زینب کبری در کربا‪،‬‬ ‫و دیگر برای کسانی که او حقیقت قیام را در قالب‬ ‫خطبهای شیوا و رسا و زیبا به گوششان رساند‪ ،‬انگونه‬ ‫که نفسها در سینه حبس شد و حتی صدای زنگ‬ ‫شتران هم برنیامد‪ ]14[ .‬انهم به گوش انانی که هرکدام‬ ‫به نحو مستقیم یا غیرمستقیم در قتل سیدالشهدا شرکت‬ ‫داشتند‪ .‬مردم نیز در معرض این بیان هنرمندانه و زیبا‬ ‫ناخودا گاه به یک تجربه زیباییشناختی دست یافتند‪.‬‬ ‫‪170‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪171‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫هنری است‪ .‬هیئت باید مطمئن‬ ‫دینی خود مراسم عزاداری یا سرور حضور عاطفه و احساس بهطور‬ ‫باشد‪ ،‬هنر شاهرگ حیاتی است و‬ ‫برگزار کنند و این رجوعی است یمزمان با عقاییت و معرفت در‬ ‫انحراف از این مسیر او را به عنصری‬ ‫از سر محبت به معرفت‪ .‬حضور ییئت سبب خده که ییئت براه‬ ‫ناکارامد تبدیل میکند‪ .‬هیئت باید‬ ‫عاطفه و احساس بهطور همزمان با برگزاره‪ ،‬اجرم به ینر رو بیاورد‬ ‫باور داشته باشد که هنر راه خود را‬ ‫عقانیت و معرفت در هیئت سبب و راین ییز جز این یداخته باخد‪.‬‬ ‫بازخواهد کرد و تاثیر خود را خواهد‬ ‫شده که هیئت برای برگزاری‪ ،‬اجرم‬ ‫گذاشت و این به خواست مخاطب بستگی نداشته که‬ ‫به هنر رو بیاورد و راهی نیز جز این نداشته باشد‪ .‬زینب‬ ‫ً‬ ‫اگر هنر‪ ،‬هنر باشد؛ حتما عاطفه و احساس و عقانیت‬ ‫کبری؟ انجا که با دشمن تمامعیار خویش که بویی‬ ‫مخاطب را درگیر خواهد کرد‪.‬‬ ‫از محبت نبرده بود سروکار داشت از ابزار هنر استفاده‬ ‫نتیجه نهایی نیز اراستگی مخاطب به فضایل اخاقی‬ ‫کرد و جواب گرفت چه برسد به هیئت که جمعی از‬ ‫است که بحث اخاق و هنر در هیئت خود نیازمند‬ ‫سر محبت امدهاند و دلها امادهی پذیرش است‪ .‬در‬ ‫تامل و نوشتاری دیگر است‪.‬‬ ‫نوشتار شماره قبل گفته شد که هنرهای متعددی ذیل‬ ‫این بیرق قابلیت رشد و اشاعه دارند اما دو هنر اصلی‬ ‫که توسط فیلسوفان اسامی نیز تعریفشده عبارتاند‬ ‫پینوشتها‬ ‫از شعر و موسیقی‪.‬‬ ‫‪Email: smsarkhan@gmail.com‬‬ ‫مداح‬ ‫توسط‬ ‫که‬ ‫شعری‬ ‫و‬ ‫موسیقی‬ ‫در هیئت توجه به‬ ‫ََ َ‬ ‫الطفوف‪ ،‬ترجمه فهرى‪ ،‬النص‪1۶0 َ ،‬؛ َفقال ْاب ُن ِز َی ٍاد‬ ‫للهوف‬ ‫َ‬ ‫[‪َ .]1‬‬ ‫علی قتلی َ‬ ‫ََ َ ْ َ َْ ُ ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ک فقالت ما رایت ِاا ج ِمیا؛ ابن‬ ‫یا مرثیهخوان اجرا میشود ما را با اثاری هنری مواجه‬ ‫یک و اه ِل ب ْی ِت ِ‬ ‫اه ِبا ِخ ِ‬ ‫ک ْیف َرای ِت ُصنع ِ‬ ‫زیاد‪-‬لعنههاهعلیه‪ -‬گفت‪ :‬نظرت درباره انچه خدا با برادر و اهل بیتت کرد‬ ‫میکند‪ .‬ما شعری میشنویم که ان را موسیقی و صدای‬ ‫چیست؟ زینب کبری؟ فرمود‪ :‬جز زیبایی چیزی ندیدم‪. ...‬‬ ‫[‪ .]2‬سوره مبارکه تکاثر‪ ،‬ایه شریفه ‪7‬؛ سپس (با ورود در ان) ان را به عین‬ ‫زیبایی (هنر اوازخوانی) همراهی میکند‪ ]16[ .‬این‬ ‫الیقین خواهید دید‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬رجوع کنید به پینوشت باا‬ ‫همان تجربه زیباییشناختی در مواجهه با یک امر‬ ‫[‪ .]۴‬افاطون‪ ،‬مجموعه اثار‪ ،‬ص ‪.5۶۶‬‬ ‫[‪ .]5‬نیوتن‪ ،‬معنی زیبایی‪ ،‬ص ‪.۶‬‬ ‫زیبا یا اثر هنری است‪ .‬تجربهای که قوای احساسی و‬ ‫[‪ .]۶‬بهرهگیری از کتاب زیباییشناسی در اثار ابن سینا‪ ،‬شیخ اشراق و‬ ‫عاطفی و ادراکی و حتی بسته به فخامتش‪ ،‬عقانیت‬ ‫صدرالمتالهین‪ ،‬حسین هاشمنژاد‪ ،‬سمت‪1392 ،‬‬ ‫‪]7]. Aesthetic experience‬‬ ‫ما را به چالش میکشد و ما را از دریچه هنر با مبانی قیام‬ ‫[‪ .]8‬بهرهگیری از کتاب زیباییشناسی در اثار ابنسینا‪ ،‬شیخ اشراق و‬ ‫صدرالمتالهین‪ ،‬حسین هاشمنژاد‪ ،‬سمت‪1392 ،‬‬ ‫دینی اباعبداه پیوند میزند و اینجاست که محبت‬ ‫‪]9]. Leath, The Aesthetic experience‬‬ ‫‪]10]. Goldman, The Aesthetic In: The Routledge Companion to‬‬ ‫به معرفت گره میخورد و عقل و عشق یکدیگر را در‬ ‫‪Aesthetic, p. 262.‬‬ ‫‪]11]. Noel, C., Beyond Aesthetic, p. 44.‬‬ ‫اغوش میکشند‪.‬‬ ‫‪]12]. Beardsley, Aesthetics.‬‬ ‫ّ‬ ‫درنهایت‪ ،‬وظیفه هیئت این خواهد بود که تمام هم و‬ ‫[‪ .]13‬بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و‬ ‫شهادت و خاطرهگویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت‪138۴/۶/31 ،‬‬ ‫[‪ .]1۴‬اللهوف علی قتلی الطفوف‪ ،‬ترجمه فهرى‪ ،‬النص‪1۴۶ ،‬؛ َو َق ْد َا ْو َم َاتْ‬ ‫تاش خود را بگذارد بر سر اینکه با هنرمندی به معنای‬ ‫َ‬ ‫َ ْْ َ‬ ‫ُ َ َ‬ ‫َ َّ‬ ‫ُ َ َ ْ َْ َ‬ ‫اس ا ِن ْاسک ُتوا ف ْار َت ّد ِت النف ُاس َو َسک َن ِت ال ْج َر ُاس ث َّم قال ْت‪... :‬؛ ان‬ ‫الن‬ ‫ی‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫دقیق و عمیق کلمه یعنی افرینش زیبایی تام‪ ،‬مستمعین‬ ‫زن اشارتی به مردم کرد و فرمود‪ :‬خاموش باشید‪ ،‬نفسهاى مردم در سینهها‬ ‫حبس و جرسها از صدا افتادند‪ ،‬بعد فرمود‪... :‬‬ ‫را درگیر این تجربه زیباییشناختی منحصربهفرد کند؛‬ ‫‪]15]. Goldman, The Aesthetic In: The Routledge Companion to‬‬ ‫‪Aesthetic, p. 262.‬‬ ‫چه انطور که گفته شد سازوکاری که خداوند برای‬ ‫[‪ .]1۶‬بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مداحان‪1377/7/19 ،‬؛‬ ‫بقای حقایق در عالم و تاریخ در نظر گرفته این است‬ ‫مداحی شما چند چشمهی هنری وجود دارد‪ :‬شعرتان هنر است؛ صدایتان‬ ‫کار‬ ‫ِ‬ ‫هنر است؛ اهنگی که انتخاب میکنید‪ ،‬هنر است؛ اشارات و کارهایی که‬ ‫که کسانیکه از حقایق ا گاهی دارند‪ ،‬انها را در اختیار‬ ‫انجام میدهید‪ ،‬هنر است‪.‬‬ ‫دیگران بگذارند و شرط در این انتقال معارف‪ ،‬بیان‬ ‫دکتر سیدابوالحسن حسینی‬ ‫پژوهشگر هسته احیای امر مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته دکتری مدیریت دولتی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه‬ ‫احیاء امر‬ ‫یکی از موضوعاتی که در روایــات معصومین؟‪،‬‬ ‫ً‬ ‫مکررا نسبت به ان تا کید و سفارش شده است‪ ،‬احیاء‬ ‫است‪َ .‬گاهی با لسان تشویق و ترغیب‪:‬‬ ‫امر اهل َبیت ً َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ«ر ِحـ َـم َا ّلل ُه َع ْبدا ا ْح َیا ا ْم َرنا» [‪ ]1‬و گاهی با صیغه امر‪:‬‬ ‫َ‬ ‫«ا ْح ُیوا ا ْم َرنا»‪ ]2[ .‬جستوجویی ساده در کتب روایی‬ ‫و مواجهه با تعداد باای این روایات‪ ،‬نشان از اهمیت‬ ‫این موضوع داشته و ضروری میسازد که اوا بدانیم‬ ‫ً‬ ‫امر اهلبیت؟ چیست و ثانیا چگونه میتوان این‬ ‫امر را زنده و زندهتر ساخت؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫احیاء وایت و حاکمیت‬ ‫با توجه به کثرت این روایات‪ ،‬علمای مختلف شیعه‬ ‫در شرح معنای امر و چگونگی احیای ان قلم زدهاند‪.‬‬ ‫[‪ ]3‬در شرح معنای امر اختافی نیست و شاید بتوان‬ ‫گفت معنای امر را همه به موضوع «وایت اهلبیت»‬ ‫بازگردانده و معنی کردهاند؛ اما در اینکه احیاء امر‬ ‫چیست و چگونه میتوان امر اهلبیت را احیا کرد‪،‬‬ ‫نظرات متعدد و گونا گونی وجود دارد‪ .‬شاید در یک‬ ‫نگاه‪ ،‬این تعدد بهعنوان نوعی اختافنظر تعبیر شده‬ ‫و ناشی از فهمهای درست و غلط نسبت به معارف‬ ‫اهلبیت تلقی شود؛ اما در نگاهی دقیقتر میتوان گفت‬ ‫تمامی این معانی صحیح است‪ .‬چراکه هرکدام به‬ ‫یکی از راههای احیاء امر اهلبیت اشاره داشته است‪.‬‬ ‫به تعبیر ساده هر انچه منجر به شکوفایی بیشتر و تحقق‬ ‫بهتر اسام و معارف اهلبیت؟ در افراد و جوامع‬ ‫گردد‪ ،‬احیاء امر اهلبیت؟ است‪ .‬بر همین اساس‬ ‫در طول تاریخ شیعه برخی از بزرگان را با نگارش یک‬ ‫کتاب محققانه یا پرورش شا گردانی اسامشناس یا‬ ‫پایهگذاری حوزه علمیه‪ ،‬به احیاکنندگان امر اهلبیت‬ ‫ملقب کردهاند؛ که شاید سرامد همه انها در عصر‬ ‫اجتماعی در خور‬ ‫الاه‪ :‬قد قامت هیئت‬ ‫«احیاء ذکر»‪ ،‬تنها مرتبهاه از مراتب «احیاء امر» است‬ ‫‪172‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اما در بین همه مواردی که بهعنوان احیاء امر بیانشده‬ ‫است‪ ،‬یکی از موضوعاتی که شاید بیشترین تکرار را در‬ ‫ً‬ ‫روایات داشته است و اتفاقا بیش از سایر موارد نیز دور از‬ ‫ذهن است زیارت و ماقات مومنین است‪ ]4[ .‬چنانکه‬ ‫امام صادق؟ میفرمایند‪«َ :‬ت َز َاو ُر وا فی ُب ُیوت ُک ْم َفا َّن َذل َ‬ ‫ک‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ُ ِ َ َ ُ‬ ‫َ َ‬ ‫ٌ َ َ‬ ‫َح َیاه ِلا ْم ِرنا» [‪« ]5‬ف ِا ّن فِی ْاج ِت َم ِاعک ْم َو ُمذاک َر ِتک ْم ِا ْح َی ًاء‬ ‫َّ ُ َ‬ ‫َ َ‬ ‫ِلا ْم ِرنا» [‪ ]6‬و یا در روایت دیگر میفرمایند‪« :‬اتقوا ا ّلل َه َو‬ ‫َّ َ‬ ‫ین ُم َت َر ِاح ِم َ‬ ‫اص ِل َ‬ ‫ُک ُونوا ا ْخـ َـو ًه َبـ َـر َر ًه ُم َت َح ّاب َ‬ ‫ین‬ ‫ین فِی َالل ِه ُم َت َو ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ َ َُ َ ََ َْ َ ََ َ ُ َ ُْ ََْ‬ ‫تــزاور وا و تلاقوا و تذاکر وا و احیوا امرنا»‪ ]7[ .‬اما چرا‬ ‫روایات‪ ،‬زیارت مومنین را دارای چنین جایگاه بلندی‬ ‫شمردهاند؟ به تعبیر دقیقتر در چه صورت است که‬ ‫زیارت مومنین‪ ،‬چنین اهمیت و جایگاهی پیدا میکند؟‬ ‫امیرالمومنین علی؟ میفرمایند‪« :‬شیعتنا المتباذلون فی‬ ‫المتحابون فی ّ‬ ‫ّ‬ ‫مودتنا‪ ،‬المتزاور ون فی احیاء امرنا»[‪]8‬‬ ‫ولایتنا‪،‬‬ ‫شیعیان ما کسانی هستند که بهقصد احیاء امر ما به‬ ‫دیدار یکدیگر میروند‪ .‬به تعبیر دقیقتر امیرالمومنین‬ ‫اجتماع شیعیانی که حول وایت اهلبیت؟ جمع‬ ‫شدهاند و محبتشان به اهلبیت؟ را اظهار میکنند‪،‬‬ ‫چنین اجتماعی و چنین ماقاتی را زیارتی در احیاء‬ ‫امر اهلبیت؟ معرفی میکنند‪.‬‬ ‫‪173‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مسیر اوسع و اسر ع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫غیبت‪ ،‬امام خمینی بودند که در دوران معرفی دین‬ ‫بهعنوان افیون تودهها‪ ،‬با برپایی حکومتی دینی روحی‬ ‫تازه به اسام ناب بخشیدند و ان را از غربت و انزوا‬ ‫خارج کردند‪ .‬روایاتی نیز که امر و احیاء امر را به عصر‬ ‫ظهور پیوند میزنند در همین چارچوب معنایی قرار‬ ‫میگیرند و در حقیقت به نقطه اوج تحقق حقیقی امر‬ ‫اهلبیت؟ اشاره میکنند‪.‬‬ ‫َ ْ ُ َ َ َ‬ ‫«جاء ال َح ّق َو ظ َه َر ا ْم ُر ا ّلل ِه» (توبه‪)48 ،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بنابراین ماقاتی که حول وایت اهلبیت و با اظهار‬ ‫محبت و مودت به ایشان باشد و بهقصد احیاء امر انها‬ ‫صورت گیرد‪ ،‬اجتماعی متفاوت و البته برجسته است‪.‬‬ ‫صادق؟ به‬ ‫در وصف چنین مجالسی‬ ‫استْ که امام ُ ُ َ َ‬ ‫َّ ْ‬ ‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫َفضیل‪ ،‬میفرمایند‪«ِ :‬ان ِتلک المج ِالس ا ِحبها فاحیوا‬ ‫َ‬ ‫ا ْم َرنا»‪ ]9[ .‬از این تعبیر حضرت اینچنین برداشت‬ ‫میشود که گویا‪ ،‬خود همین مجالس نوعی احیاء امر‬ ‫اهلبیت است! و سوال اصلی نیز همینجا مطرح‬ ‫میشود که چرا و چگونه در این مجالس‪ ،‬چنین امر‬ ‫عظیمی رخ میدهد؟‬ ‫ُ َ‬ ‫امــام ص ــادق؟ در ادام ــه همین روای ـَـت بـ َـه فضیل‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ َ‬ ‫میفرمایند‪«َ :‬یــا ف َض ْی ُل ف َر ِح َم ا ّلل ُه َمـ ْـن ا ْح َیا ا ْمـ َـرنــا‪َ ،‬یا‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ک ْرنا ِع ْن َد ُه فخ َر َج ِم ْن َ َع ْی ِنهِ ِمث ُل‬ ‫فض ْی ُل َم ْن ذک َرنا ا ْو ذ ِ‬ ‫َ َ ْ ْ َ‬ ‫ََ َ َ ُُ‬ ‫َج َن ِ ُّ َ‬ ‫اب غف َر ا ّلل ُه ل ُه ذن َوب ُه َو ل ْو کانَت اکث َر ِم ْن‬ ‫اح الذب ِ‬ ‫ْ‬ ‫َز َب ِد ال َب ْح ِر» [‪]10‬‬ ‫تعبیرات حضرت صــادق؟ در ایــن روایــت بسیار‬ ‫تاملبرانگیز است‪ .‬پس از انکه میفرمایند خدا رحمت‬ ‫کند انکه امر ما را احیا کند‪ ،‬بافاصله میفرمایند هر انکس‬ ‫که یاد ما کند یا در نزد او ما را یاد کنند و از چشمانش‬ ‫بهاندازه بال مگسی اشک جاری شود‪ ،‬خداوند گناهان‬ ‫او را حتی اگر از کف دریا نیز بیشتر باشد میبخشد؛‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫و این بخشش‪ ،‬تفسیر همان «ف َر ِح َم ا ّلل ُه» است که در‬ ‫ابتدای روایت بیان فرموده بودند‪ .‬به تعبیر دیگر حضرت‬ ‫میفرمایند انکه احیای امر ما کند‪ ،‬مورد رحمت الهی‬ ‫قرار میگیرد و این رحمت را بخشش تمام گناهان او‬ ‫تفسیر میفرمایند؛ اما نکته اصلی و مهم حضرت در‬ ‫است‪ ،‬انجا که احیای امر را‬ ‫میانه این دو بخش روایت‬ ‫َ َ َ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫ک ْرنا ِع ْن َد ُه فخ َر َج ِم ْن‬ ‫تفسیر میکنند؛ َ«م ْن ذک َرنا ا ْو ذ ِ‬ ‫َ ْ ْ َ َ ُّ َ‬ ‫اب»‬ ‫عی ِنهِ ِمث ُل جن ِاح الذب ِ‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یر ایچه منجر به خکوفایی بیشتر و تحقق بهتر اســام و معارف‬ ‫ایلبیت؟ در افراد و جوامع گردد‪ ،‬احیاء امر ایلبیت؟ است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫چگونه امر ما احیا میشود و برای‬ ‫احیاء امر ما چه کنید‪ .‬اینجاست‬ ‫که طلب استدال ما‪ ،‬ما را همانند‬ ‫کودکی میسازد که از والدین خود‬ ‫دلیل امری را طلب میکنند؛ درحالیکه نه نسبت به‬ ‫والدین و نیازهای ایشان شناخت کاملی دارند و نه‬ ‫نسبت به قوای خود به درک کاملی رسیدهاند و نه انکه‬ ‫وجوه متعدد امر والدین برای ایشان قابل فهم است‪.‬‬ ‫بنابراین چه استدالی بااتر از اینکه خود معصوم‬ ‫فرموده است احیاء امر ما با اجتماع شما‪ ،‬ماقات‬ ‫ما و اشک بر مصائب ما حاصل میَشود‪.‬‬ ‫یکدیگر‪ ،‬یاد َ‬ ‫َ‬ ‫ا َت ْع َج َ‬ ‫بین ِم ْن ا ْمر ا َّلل ِه َر ْح َم ُت ا َّلل ِه َو َب َر ُکات ُه َع َل ْی ُک ْم ا ْهلَ‬ ‫ِْ‬ ‫ال َب ْی ِت (هود‪)73 ،‬‬ ‫مطلب دوم انکه در مطالعه روایات معصومین‪ ،‬پس‬ ‫از اطمینان و وثــوق نسبت به صــدور این روایــات از‬ ‫معصوم‪ ،‬باید در مقام تسلیم قرار گرفت‪ .‬در معارف‬ ‫معصومین مطالب متعددی وجود دارد که بااتر از افق‬ ‫فهم ماست‪ .‬همانطور که باید قوای جسمی و روحی‬ ‫خود را تسلیم معصوم قرار دهیم‪ ،‬قوه عاقله و منطق‬ ‫فهم ما نیز باید تسلیم باشد‪.‬‬ ‫و شاید یکی از دایلی که فرمودند شیعیانی که وایت ما‬ ‫را پذیرفتهاند و محبت ما را اظهار میدارند و یاد مصائب‬ ‫ما میکنند و اشکشان جاری میشود‪ ،‬جمعشان را‬ ‫دوست دارم و این اجتماع احیاء امر ماست همین‬ ‫مطلب باشد‪ .‬چراکه چنین شیعیانی میتوانند به‬ ‫مقام تسلیم بسیار نزدیک شوند‪.‬‬ ‫توضیح انکه از خواص محبت‪ ،‬تبعیت محب نسبت‬ ‫به محبوب است و هر قدر این محبت افزایش پیدا‬ ‫اما ارتباط احیاء امر اهلبیت با‬ ‫اشک بر اهلبیت چیست؟ چرا‬ ‫حضرت پس از انکه میفرمایند‬ ‫خدا رحمت کند انکه امر ما را‬ ‫احیا کند‪ ،‬میفرمایند هر که اشکش به یاد ما جاری‬ ‫شود گناهانش امرزیده میشود؟ مگر با جاری شدن‬ ‫اشک ما به یاد اهلبیت چه اتفاقی رخ میدهد که‬ ‫ً‬ ‫ان را احیاء امر معرفی میفرمایند؟ خصوصا که این‬ ‫تعبیر و تعبیرات مشابه در روایات متعددی تکرار شده‬ ‫است و بیشترین بسامد را در روایات احیاء امر دارد‪.‬‬ ‫این موضوع در لسان روایات که اجتماع شیعیان‪ ،‬در‬ ‫اشک بر اهلبیت را احیا کننده امر اهلبیت معرفی‬ ‫میفرمایند [‪ ]11‬موضوعی است که در معارف شیعه‬ ‫بهخوبی تحلیل و تبیین شده است‪ .‬علمای شیعه‬ ‫معصومین‪ ،‬یعنی همانها که‬ ‫با طرح ارتباط وایت ُ‬ ‫َْ‬ ‫ْ‬ ‫خداوند در قــران کریم «اولِــی الام ــر» خطابشان کرده‬ ‫است‪ ،‬با وایت الهیه و رابطه وایی میان مومنان به‬ ‫این موضوع پرداخته و ان را تشریح کردهاند‪ .‬تحقق‬ ‫وایــت الهیه با جامعهپردازی حول امــام و با رابطه‬ ‫وایی و محبتامیز میان مومنین و بر محور امام شکل‬ ‫ک َو َص ْل َت َو َل َای َت َ‬ ‫میگیرد که فرمود‪«َ :‬فا َذا َف َع ْل َت َذل َ‬ ‫ک‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ ِ َ‬ ‫ِب َول َای ِت َنا َو َ َول َایت َنا ِب َول َ َایهِ ا ّلل ِه» [‪]12‬‬ ‫َیص ُل َ‬ ‫ون ما ا َم َر ا َّلل ُه بهِ ا ْن ُی َ‬ ‫وص َل (رعد‪)21 ،‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اما فارغ از تمامی براهین موجود در این خصوص که‬ ‫برگرفته از ایات و روایات است‪ ،‬باید به دو مطلب توجه‬ ‫داشت‪ .‬اول انکه بدیهی است بهترین کسی که میتواند‬ ‫چگونگی احیاء امر اهلبیت را تعیین کند‪ ،‬خود ایشان‬ ‫هستند‪ .‬خود ایشان اولی هستند‪ ،‬برای اینکه بگویند‬ ‫‪174‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫کند‪ ،‬تبعیت به تسلیم نزدیکتر میشود تا بهتدریج به‬ ‫عالیترین مراتب تسلیم که تمامی قوای انسان تسلیم‬ ‫محض حبیب میشود برسد‪ .‬تحقق چنین تسلیمی‬ ‫در سطح قلب و عقل انسان‪ ،‬اگر نگوییم فقط از طریق‬ ‫محبت محقق شدنی است‪ ،‬باید گفت به این سادگی‬ ‫و به این سهولت و سرعت محقق نخواهد شد‪ .‬این‬ ‫اکسیر مجالس حسینی است که با توجه دهی شیعه به‬ ‫مصائب اهلبیت‪ ،‬محبت انها را در قلوب برافروخته‬ ‫میکند و شیعه را به بااترین مقامات قرب رسانده‬ ‫و اماده برای احیاء امر اهلبیت و تحقق حا کمیت‬ ‫و وایت انها مینماید‪ .‬سادهترین‪ ،‬عمومیترین و‬ ‫اثربخشترین مسیر‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫هر چند «احیاء ذکر» مقدمه واجب و مرتبهای از مراتب‬ ‫«احیاء امر» است‪ ،‬اما اکتفا به این حداقل‪ ،‬شایسته‬ ‫این جریان اصیل و عمیق نیست و قدرناشناسی بزرگی‬ ‫است در برابر نعمتی عظیم‪]16[ .‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یر چند «احیاء ذکر» مقدمه واجب و مرتبهاه از مراتب «احیاء امر»‬ ‫است‪ ،‬اما اکتفا به این حداقل‪ ،‬خایسته این جریان اصیل و عمیق‬ ‫ییست و قدریاخناسن بزرگن است در برابر یعمتن عظیم‪.‬‬ ‫‪Email: hosseiny114@gmail.com‬‬ ‫انچه در خصوص مجالس اهلبیت و هیئات و مجالس‬ ‫ً‬ ‫حسینی بیان شد‪ ،‬صرفا یک بحث نظری نبود و سابقه‬ ‫تاریخی شیعه موید این امر است‪ .‬در تمام طول تاریخ‬ ‫شیعه موتور محرک تمامی حرکتهای اجتماعی‬ ‫شیعه‪ ،‬همین مجالس بودهاند‪ ]13[ .‬تاریخ معاصر ما‬ ‫نیز این مطلب را تایید میکند‪ .‬پیروزی انقاب اسامی‬ ‫بهتصریح بنیانگذار این انقاب بدون بهرهگیری از‬ ‫جریان هیئات تحققپذیر نبود‪]14[ .‬‬ ‫بر همین اساس است که دشمنان اسام نیز در طول‬ ‫تاریخ برای مقابله با این جریان برنامهریزیهای متعدد‬ ‫و پیچیده کردهاند و تاش کردهاند هیئات را در نقطه‬ ‫اغازین خود که «احیاء ذکر» [‪ ]15‬اهلبیت است‪ ،‬نگاه‬ ‫دارند و اجازه ندهند در مسیر اعتای نام اهلبیت تا‬ ‫«احیاء امر» پیش بروند‪.‬‬ ‫‪175‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫از احیاء ذکر تا احیاء امر‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫[‪ .]1‬الخصال جلد ‪ 1‬صفحه ‪.1۴‬‬ ‫ّ‬ ‫الطوسی جلد ‪ 1‬صفحه ‪.59‬‬ ‫[‪ .]2‬امالی‬ ‫[‪ .]3‬عامه مجلسی‪ ،‬مراهالعقول‪ ،‬جلد ‪ ،9‬صفحه ‪ 252‬و مجموعه اثار شهید‬ ‫مطهری‪ ،‬جلد ‪ ،25‬صفحه ‪ ۴93‬و ‪...‬‬ ‫[‪ .]۴‬البته توجه داریم که زیارت مومنین یا سایر مواردی که پیشتر بیان شد‬ ‫یا در ادامه خواهد امد‪ ،‬همگی مواردی هستند که منجر به احیاء امر میشوند‬ ‫و احیا شدن امر اهلبیت‪ ،‬نتیجه حاصل از انها است‪.‬‬ ‫[‪ .]5‬الخصال جلد ‪ 1‬صفحه ‪ 1۴‬و مجلسی‪ ،‬بحار النوار جلد ‪71‬؛ صفحه ‪352‬‬ ‫[‪ .]۶‬شیخ عباس قمی‪ ،‬سفینه البحار‪ 1۴1۴ ،‬ق‪ .‬جلد ‪ ،3‬صفحات ‪531-530‬‬ ‫و بشاره المصطفی صفحه ‪133‬‬ ‫ّ‬ ‫الطوسی جلد ‪ 1‬صفحه ‪ 59‬و مجلسی‪ ،‬بحار النوار‪ ،‬جلد ‪71‬؛ صفحه ‪352‬‬ ‫[‪ .]7‬امالی‬ ‫[‪ .]8‬الکافی (ط ‪ -‬ااسامیه)‪ ،‬جلد ‪ ،2‬صفحات ‪ 23۶‬و ‪237‬‬ ‫[‪ .]9‬شیخ عباس قمی‪ ،‬سفینه البحار‪ 1۴1۴ ،‬ق‪ .‬جلد ‪ ،3‬صفحه ‪ 530‬و قرب‬ ‫ااسناد صفحه ‪3۶‬‬ ‫[‪ .]10‬شیخ عباس قمی‪ ،‬سفینه البحار‪ 1۴1۴ ،‬ق‪ .‬جلد ‪ ،3‬صفحه ‪ 530‬و قرب‬ ‫ااسناد صفحه ‪3۶‬‬ ‫[‪ .]11‬البته این احیا گری‪ ،‬مراتبی دارد و رعایت برخی اصول میتواند هیئات‬ ‫را در مراتب مختلف این احیا گری قرار دهد‪.‬‬ ‫[‪ .]12‬الکافی (ط ‪ -‬ااسامیه)‪ ،‬جلد ‪ ،2‬صفحه ‪17۴‬‬ ‫[‪ .]13‬جهت توضیحات تفصیلی رجوع شود به جزوه فرمایشات استاد دکتر‬ ‫رجبی دوانی در هسته احیاء امر مرکز رشد‪ ،‬با عنوان «هیئت در اینه تاریخ؛‬ ‫مروری بر تاریخ و سیر تطور عزاداری اباعبداه و شکلگیری هیئات مذهبی»‬ ‫[‪ .]1۴‬صحیفه امام‪ ،‬جلد ‪ ،10‬صفحه ‪ 315‬و جلد ‪ ،13‬صفحه ‪ 327‬و جلد ‪،17‬‬ ‫صفحات ‪ 58-55‬و جلد ‪ ،1۶‬صفحات ‪3۴8-3۴۶‬‬ ‫استفاده‬ ‫[‪ .]15‬برخی روایات‪ ،‬بهجای تعبیر «احیاء امر» از تعبیر «احیاء‬ ‫ذکر» ً َْ‬ ‫کردهاند؛ مانند روایت امام جواد؟ که میفرمایند‪«َ :‬ر ِح َم ُ‬ ‫اه َع ْبدا اح َیا‬ ‫َ َ ُ َ َ ْ َّ‬ ‫ْ ُ َ َ ََ‬ ‫ْ َ ُْ ُ‬ ‫ات» (ابنبابویه‪،‬‬ ‫ِذ ک َرنا قلت َما ِا ْح َی ُاء ِذ ک ِرک ْم قال ّالتا ِقی َو ّالتذا ک ُر ِع ْند اه ِل الث َب ِ‬ ‫مصادقه ااخوان‪ 1۴02 ،‬ق‪ .‬صفحه ‪ )3۴‬تعابیر این روایت در تعریف احیاء ذکر‬ ‫در مقایسه با روایاتی که پیشتر بیان شد و احیاء امر را تعریف میکرد‪ ،‬بهروشنی‬ ‫نشان از ان دارد که احیاء ذکر‪ ،‬مرتبه اغازین یک هیئت است‪.‬‬ ‫[‪ .]1۶‬شایسته است به این موضوع نیز اشاره شود که یکی از راهبردهای مهم‬ ‫در راستای تحقق این امر‪ ،‬برپایی روضههای خانگی است‪ .‬هر چند در اینجا‬ ‫به دنبال اثبات این مطلب نیستیم و تشریح و تبیین ان‪ ،‬یادداشتی مجزا‬ ‫واژه بیت در روایات باب احیاء امر‪ ،‬زمینهساز‬ ‫و تفصیلی میطلبد‪ ،‬اما تکرار َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫تاملی جدید است؛ «‪َ ...‬و ا ْن َی َت َاق ْوا َ ِفی ُب ُیو ِت ِه ْم ف ِا ّن ِفی ِلق ِاء َب ْع ِض ِه ْم‬ ‫توجه و‬ ‫ً‬ ‫َْ ً‬ ‫ُ ُ ُ ْ َ َّ‬ ‫َ‬ ‫ضا َح َی ًاه ِ َل ْمر َنا ُث َّم َق َال َر ِح َم ُ‬ ‫بع‬ ‫اه َع ْبدا ا ْح َیا ا ْم َرنا» و َ«ت َز َاو ُروا ِفی بیو ِتکم ف ِان‬ ‫ٌ َ َِ‬ ‫َذل َ‬ ‫ک َح َیاه ِل ْم ِرنا» و ‪. ...‬‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتر مهدی سپهری‬ ‫استاد هادی مرکز رشد‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫انوقت بود که سروکله روباه پیدا شد‪.‬‬ ‫ صبح بخیر‬‫شــازده کوچولو برگشت و با وجــود اینکه کسی را در‬ ‫اطراف خود ندید مودبانه جواب داد‪:‬‬ ‫ صبح بخیر‬‫صدا گفت‪:‬‬ ‫ من اینجام زیر درخت سیب‬‫شازده کوچولو سوال کرد‪:‬‬ ‫ تو کی هستی؟ چقدر خوشگلی؟‬‫و روباه گفت‪:‬‬ ‫ من یه روباهم‬‫شازده کوچولو به روباه گفت بیا یکم بازی کنیم خیلی‬ ‫دلم گرفته‪.‬‬ ‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ نمیتونم با تو بازی کنم‪ ،‬اخه هنوز اهلی نشدم‬‫شازده کوچولو گفت‪ :‬اه! ببخشید‬ ‫و بعد از کمی فکر کردن دوباره سوال کرد اهلی شدن‬ ‫یعنی چه؟‬ ‫رو بــاه گفت‪ :‬تو اینجا زندگی نمیکنی دنبال چی‬ ‫میگردی؟‬ ‫شازده کوچولو گفت‪:‬‬ ‫ دنبال ادما میگردم‪ ،‬اهلی شدن یعنی چه؟‬‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ ادما تفنگ دارند و شکار میکنند این خیلی بده‪،‬‬‫اما مرغ هم دارند و این خیلی خوبه‪ ،‬ببینم تو دنبال‬ ‫مرغ میگردی؟‬ ‫شازده کوچولو گفت‪:‬‬ ‫ نه دنبال دوست میگردم‪ ،‬اهلی شدن یعنی چه؟‬‫روباه جواب داد‪:‬‬ ‫شازده کوچولو‬ ‫و هبوط ادم‬ ‫سیره استعاره در سپهر ایسانخناسن یبوطن‪-‬عروجن‬ ‫‪176‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪177‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ اهلی کردن یه کاریه که این روزا فراموش شده‪،‬‬‫اون ایجاد عاقه کردنه (یه جور دلبستگی)‬ ‫ ایجاد عاقه؟‬‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ اره‪ ،‬ایجاد عاقه‪ ،‬ببین تو برای من یه پسربچهای مثل‬‫صدها هزار پسربچه دیگه‪ ،‬و من هیچ احتیاجی‬ ‫به تو ندارم و تو هم هیچ احتیاجی به من نداری‪،‬‬ ‫برای تو هم من یه روباهم درست مثل صدها هزار‬ ‫روباه دیگه‪ ،‬اما اگه تو منو اهلی کنی اونوقت دیگه‬ ‫ما بهم احتیاج پیدا میکنیم‪ ،‬برای من تو در جهان‬ ‫یگانه میشوی و برای تو من در جهان یگانه خواهم‬ ‫شد‪...‬‬ ‫ُ‬ ‫ دارم یه چیزایی متوجه میشم‪ .‬یه گلی هست که‬‫فکر کنم منو اهلی کرده باشه‪...‬‬ ‫ُ‬ ‫سیارک‬ ‫(منظور شازده کوچولو همان گلی بود که روی‬ ‫ِ‬ ‫خودش با او انس و دلبستگی داشت و حاا اونو رها‬ ‫کرده بود و بعد از گذشتن از شش سیاره به صحرایی‬ ‫روی زمین که سیاره هفتم بود رسیده بود و بعدش هم‬ ‫به روباه برخورد کرده بود)‬ ‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ امکانش هست‪ ،‬روی زمین هر چیزی امکان داره‬‫شازده کوچولو گفت‪:‬‬ ‫ اوه‪ ،‬نه‪ ،‬روی زمین نیست‬‫روباه که به نظر شگفتزده شده بود و خیلی کنجکاو‪،‬‬ ‫گفت‪:‬‬ ‫ روی یه سیاره دیگه؟‬‫ بله‬‫ روی اون سیاره شکارچی هم هست؟‬‫ نه‬‫‪ -‬اه چه جالب‪ ،‬ببینم مرغ چطور؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ نه‬‫و روباه گفت‪:‬‬ ‫ چه بد‪ ،‬هیچوقت چیزی کامل نیست‬‫روباه دوباره به سر حرف قبلیاش برگشت و گفت‪:‬‬ ‫ زندگی من خیلی یکنواخته‪ ،‬من مرغها رو شکار‬‫میکنم و ادما منو‪ ،‬همه مرغها شبیه هماند و همه‬ ‫ادما هم شبیه هم‪ ،‬در نتیجه زندگی برای من خیلی‬ ‫خستهکننده شده‪ ،‬اما اگه تو منو اهلی کنی مثل این‬ ‫میمونه که خورشید دوباره به زندگی من بدرخشه‪.‬‬ ‫اون وقت من صدای پایی رو میشناسم که با همه‬ ‫صداهای دیگه فرق داره‪ ،‬صدای پای دیگران منو‬ ‫وادار میکنه تو هفت تا سوراخ قایم شم‪ ،‬اما صدای‬ ‫پاهای تو مثل یک موسیقی منو از سوراخم بیرون‬ ‫میکشه‪ .‬نگاه کن‪ ،‬اون طرف گندمزار رو میبینی؟‬ ‫من نون نمیخورم‪ ،‬پس گندمزار به هیچ درد من‬ ‫نمیخوره و برام هیچ مفهومی نداره‪ ،‬و این خیلی‬ ‫غمانگیزه اما موهای تو طاییاند حاا فکر کن که‬ ‫چقدر هیجانانگیز میشه اگه تو منو اهلی کنی!‬ ‫گندمزار طایی رنگه‪ ،‬پس گندمزار تو رو به یادم‬ ‫میاندازه‪ ،‬اون وقت من عاشق صدای باد میشم‬ ‫که تو گندمزار میپیچه‪...‬‬ ‫روباه مدت زیادی به شازده کوچولو خیره شد و بعد گفت‪:‬‬ ‫ً‬ ‫ میشه لطفا منو اهلی کنی!‬‫شازده کوچولو جواب داد‪:‬‬ ‫ خیلی دوست دارم‪ ،‬اما وقت ندارم‪ ،‬باید دنبال‬‫دوست بگردم و خیلی چیزها برای فهمیدن‬ ‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ ادم وقتی چیزی رو اهلی کنه اونو میفهمه‪ ،‬ادما‬‫دیگه وقتی برای فهمیدن ندارند‪ ،‬اونا همه چی رو‬ ‫همینجوری حاضر و اماده از مغازهها میخرند‪،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫شازده کوچولو گفت‪:‬‬ ‫ تقصیر خودته‪ ،‬من نمیخواستم‬‫اذیتت کنم‪ ،‬اما خودت خواستی‬ ‫که اهلی بشی‬ ‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ اره خودم خواستم‬‫شازده کوچولو گفت‬ ‫ پس چرا اان میخوای گریه‬‫کنی؟‬ ‫روباه گفت‪:‬‬ ‫اره‪ ،‬خودم خواستم‬ ‫‬‫ پس این اهلی شدن واست هیچ فایدهای نداشت‬‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ چرا فایده داشت‬‫و بعد اضافه کرد‪:‬‬ ‫ برو یه نگاهی به باغ گلهای سرخ بینداز‪ ،‬اونوقت‬‫ُ‬ ‫متوجه میشی که گلت تو تموم دنیا یه دونه است‪،‬‬ ‫بعدش دوباره بیا پیش من تا خداحافظی کنیم و‬ ‫من یه رازی رو به تو خواهم گفت‬ ‫شــازده کوچولو رفــت و دو بــاره به بــاغ گلهای سرخ‬ ‫نگاهی انداخت و گفت‪:‬‬ ‫ُ‬ ‫ً‬ ‫ شما هیچکدام شبیه گل من نیستید‪ ،‬اصا چیزی‬‫نیستید‪ ،‬هیچکسی شما رو اهلی نکرده و شما‬ ‫هم کسی رو اهلی نکردین‪ ،‬شما مثل روباه من‬ ‫میمونید وقتی برای اولین بار اونو دیدم‪ .‬اون یه‬ ‫روباه بود مثل صدها هزار روباه دیگه‪ ،‬اما من اونو‬ ‫اهلی کردم و اان اون توی دنیا یه دونه است‬ ‫ُ‬ ‫گلها خجالتزده شدند‪ ،‬شازده کوچولو ادامه داد که‪:‬‬ ‫ شما زیبایید‪ ،‬اما خالی هستید‪ ،‬کسی نمیتونه‬‫ً‬ ‫واسه شما بمیره‪ ،‬مسلما هر کس دیگه ای همین‬ ‫اما هیچ مغازهای نیست که‬ ‫دوست بفروشه و به همین‬ ‫ـدون دوســت‬ ‫دلیل ادمــا ب ـ ِ‬ ‫مــونــدن‪ .‬ا گــه تو یه دوست‬ ‫میخوای پس منو اهلی کن‬ ‫‪...‬‬ ‫شازده کوچولو سوال کرد‪:‬‬ ‫ برای اهلی کردن تو چه باید‬‫چهکار کنم؟‬ ‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ باید خیلی صبر و حوصله‬‫داشته باشید اولش با فاصله روی همون چمنها‬ ‫میگیری میشینی و من زیر چشمی تو رو نگاه‬ ‫میکنم و تو هیچی نمیگی‪ ،‬حرف زدن باعث‬ ‫تمام بدفهمیهای ادماست‪ ،‬بعدش هر روز یه‬ ‫خورده نزدیکتر میایی ‪...‬‬ ‫روز بعد ش ــازده کوچولو بازگشت‪ ،‬روب ــاه بــه شــازده‬ ‫کوچولو گفت‪:‬‬ ‫ً‬ ‫ کاش سر همون ساعت دیروز میومدی‪ ،‬اگر مثا تو‬‫هر روز سر ساعت چهار به اینجا بیایی اونوقت از‬ ‫ْ‬ ‫ساعت سه ْ‬ ‫من تو دلم قند اب میشه و هر چقدر‬ ‫زمان بگذره من خوشحال و خوشحالتر میشم و‬ ‫سر ساعت چهار دیگه طاقتم بسر میاد و میپرم‬ ‫بیرون‪ ،‬من باید نشون بدم که چقدر از دیدنت‬ ‫خوشحال میشم! اما اگه تو هر وقت دلت خواست‬ ‫بیایی من از کجا باید بدونم که دلم رو ِک ْی باید‬ ‫برای دیدارت اماده کنم ‪ ...‬هر چیزی قاعده و قانون‬ ‫خودش رو داره ‪ ...‬شازده کوچولو روباه را اهلی کرد‬ ‫و وقتی هنگام جدایی رسید روباه گفت‪:‬‬ ‫‪ -‬اه داره گریهام میگیره‬ ‫‪178‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪179‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ُ‬ ‫فکر رو راجع به گل من داره‪،‬‬ ‫اما اون بهتنهایی از همه‬ ‫شما مهمتره‪ ،‬به خاطر اینکه اون گلیه که من ابش‬ ‫دادم‪ ،‬براش سرپوش شیشهای گذاشتم‪ ،‬دورش‬ ‫ُ‬ ‫پــرده کشیدم و حشرات دور و بــرش رو کشتم به‬ ‫جز چندتایی که نگه داشتم تا پروانه بشن‪ ،‬اون‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫گلیه که من به غر زدنش‪ ،‬خودستاییش و حتی‬ ‫ُ‬ ‫به سکوتش گوش کردم‪ ،‬برا اینکه اون گل منه‬ ‫شازده کوچولو بعد از گفتن این حرفا دوباره پیش روباه‬ ‫برگشت و گفت‪:‬‬ ‫ خداحافظ‬‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ خداحافظ‪ ،‬و حاا به رازم گوش کن یه راز خیلی‬‫ساده‪ ،‬تنها با چشم دل میتونی درست ببینی‪،‬‬ ‫چشم سر قادر به دیدن ذات و گوهر نیست‬ ‫شازده کوچولو برای اینکه فراموش نکند با خودش این‬ ‫جمله را تکرار کرد‪:‬‬ ‫ ذات و گوهر هر چیزی با چشم سر دیده نمیشه‬‫ ارزش گلت به اندازه زمانیه که براش صرف کردی‬‫شازده کوچولو دوباره تکرار کرد تا یادش بماند‪:‬‬ ‫ ارزش گلم به اندازه زمانیه که براش صرف کردم‬‫روباه گفت‪:‬‬ ‫ ادما این واقعیتها رو فراموش کردن‪ ،‬اما تو نباید‬‫فراموش کنی‪ ،‬تو تا اخر عمر مسئول چیزی هستی‬ ‫ُ‬ ‫که اهلیش کردی‪ ،‬تو مسئول گلت هستی ‪...‬‬ ‫شازده کوچولو دوباره تکرار کرد تا یادش بماند‪:‬‬ ‫ُ‬ ‫ من مسئول گلم هستم [‪]1‬‬‫داستان انسان‪ ،‬داستان «غربت غربیه» ای است که‬ ‫هر کسی سودای بیان این داستان را داشته به نحوی‬ ‫سعی کرده است وضعیت دیروز و پریروز‪ ،‬امروز‪ ،‬و فردا‬ ‫و پــسفــردای او را ترسیم کند‪.‬‬ ‫اینکه ادمــی از کجا ام ــده‪ ،‬در‬ ‫کجا هست‪ ،‬و به کجا میرود‪ ،‬شاکله همه قصههایی‬ ‫ـان در سیر» را بازنمایی‬ ‫اســت که میخواهند «انــسـ ِ‬ ‫کنند‪ .‬ماجرای داستان ادم ابوالبشر؟ در قران نیز‬ ‫همین داستان است از لسان وحی‪ .‬مفسرینی مانند‬ ‫حکیم فرزانه عامه طباطبایی همواره این داستان‬ ‫ً‬ ‫را نه صرفا بهمثابه پدیدهای تاریخی و در جایی از‬ ‫ً‬ ‫این عالم خا کی‪ ،‬و نه صرفا بهمثابه امری تمثیلی و‬ ‫نمادین بدون هیچ واقعیتی‪ ،‬بلکه بهمثابه حقیقتی‬ ‫که واقعیتی تمثلی برای ادم؟ داشته [‪ ]2‬و لذا ادم‬ ‫ابوالبشر نمایندگی ان را میکند‪ -‬نه اینکه این حقیقت‬ ‫منحصر در او باشد [‪ - ]3‬بیان کردهاند و از این طریق‬ ‫لطایف و ظرایف وضعیت پیشینی‪ ،‬کنونی و پسینی‬ ‫ادمی را رمزگشایی کردهاند‪.‬‬ ‫داستان چنین است که ادمی در چنان جذبهای به‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫عز‬ ‫سر میبرد که سر به بیرون نداشت و انچنان در ِ‬ ‫ربوبی مستغرق بود که گرچه بدن داشت اما به بدن‬ ‫حین بیرون‬ ‫و اعضاءش توجهی نداشت‪ ،‬از‬ ‫همین رو ِ‬ ‫ََ ْ َُ َ َ ْ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫امدن از ان جذبه فرمود‪« :‬بدت لهما سواتهما اعراف‪»22/‬‬ ‫َ َ ْ َ‬ ‫ُ‬ ‫ثت ل ُه َما َس ْوات ُه َما)‪ ]4[ .‬فضای جذبه الهی‪،‬‬ ‫(نه حد‬ ‫فضای امانت و قداست است فضایی که هرکس در‬ ‫انجاست «اهل» است و «اهلی»‪ ،‬و خروج از ان‪ ،‬فضای‬ ‫غیریت است و غیرت‪ .‬فضای جذبه الهی فضای ذکر‬ ‫و توجه به عهد میثاق است‪ ،‬و خروج از ان‪ ،‬فضای‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ‬ ‫ََ‬ ‫نسیان ذکر َ(ولق ْد َع ِه ْدنا ِالی َاد َم ِم ْن ق ْب ُل ف َن ِس َى‬ ‫غفلت و‬ ‫ِ‬ ‫َو َل ْم َنج ْد َل ُه َ‬ ‫ْ‬ ‫ً‬ ‫چاه‬ ‫هوس‬ ‫گرچه‬ ‫لوی‬ ‫ع‬ ‫جان‬ ‫طه‪.)115/‬‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ز‬ ‫ع‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫زنخدان او دارد اما مدعی را چنین هوسی نه سزاست‬ ‫ُ‬ ‫که دست غیب برسینه نامحرم زده و ندای «اخرج»‬ ‫یا «اهبط» زند؛ و کسی که ان جذبه را ترک کند نه با‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اینکه ادمــن از کجا ام ــده‪ ،‬در کجا‬ ‫یست‪ ،‬و بــه کجا م ــنرود‪ ،‬خاکله‬ ‫یمه قگهیایی است که منخوایند‬ ‫«ایسان در سیر» را بازیمایی کنند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ب ْال َح ّق َو َلا َت َّتبع ْال َه َوى َف ُیض َّل َ‬ ‫ک‬ ‫ِ‬ ‫ِِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫خود اشناست و نه با هیچ کسی اینکه ادمــن از کجا ام ــده‪ ،‬در کجا‬ ‫َ‬ ‫َعن َ‬ ‫یل ا ّلل ِه ص‪ .)26/‬داستان‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫ِ ِ‬ ‫«خودی» است (چراکه‪ :‬فی الغرر یست‪ ،‬و بــه کجا م ــنرود‪ ،‬خاکله‬ ‫ادم؟ هم تقدیری بــود برای‬ ‫و الدرر‪ ،‬للامدی عن علی؟ قال‪ :‬یمه قگهیایی است که منخوایند‬ ‫نشان دادن نقصان ادمی و توبه‬ ‫من عرف نفسه عرف ربه [‪]5‬؛ لا‬ ‫«ایسان در سیر» را بازیمایی کنند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫و بازگشت و جبران ان نقص‪ ،‬از‬ ‫تجهل نفسک فان الجاهل معرفه‬ ‫طریق توبه و تبعیت از شریعت‬ ‫نفسه جاهل بکل شىء [‪ .)]6‬او‬ ‫و وایت حقه‪ ،‬و سپس شایستگی خافت الهی در‬ ‫دیگر «اهلی» نیست و هیچ کس و هیچ چیزی نیز با‬ ‫َْ‬ ‫َ ْ َ َ ُّ َ ْ َ َ ّ‬ ‫َ َ ً‬ ‫ْ‬ ‫ٌ‬ ‫جاعل فِی الار ِض خلیفه‬ ‫او «اشنا» نیست‪ .‬اینجاست که معیشت َادمی تنگ‬ ‫زمین(و ِاذ قال ربک ِللم ِ‬ ‫لائکهِ ِانِی ِ‬ ‫ََ ْ َْ َ‬ ‫ضعف او در تحقق‬ ‫دادن‬ ‫ض َع ْن‬ ‫شده و به مشقت دنیا گرفتار‬ ‫ِ‬ ‫بقره‪ ،)30/‬و به تعبیری نشان ِ‬ ‫می ُشود (وم ْن اعر َْ‬ ‫ْ َ َ َ‬ ‫َ ً‬ ‫ً َ ُ‬ ‫ذکر مطلق‪ ،‬سپس توبه و بازگشت او از این غفلت؛ و‬ ‫ِذک ِری ف ِا ّن ل ُه َم ِعیشه َض ْنکا َون ْحشر ُه َی ْو َم ال ِق َی َامهِ اع َمى‬ ‫داستان همه ادمهاست که نقصان و ضعف‬ ‫البته‪ ،‬این‬ ‫پیشینی‪ ،‬معیشتی ارام‬ ‫وضعیت‬ ‫طه‪ )124/‬و حالانکه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ ُ ْ َ َ َ ُ ْ ُ ْ َ ْ َ َ َ ْ ُ َ ْ َ َّ َ‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫هرکدام از انها دائما پیشرویشان متمثل شود و دائما‬ ‫و خوشگوار بود (وقلنا یا ادم اسکن انت وز َوجک الجنه‬ ‫َوُک َلا م ْن َها َر َغ ً اد َح ْی ُث ش ْئ ُت َما بقره ‪35/‬؛ ا َّن َل َ‬ ‫ک ا َّلا َت ُج َ‬ ‫توبه کنند و سپس تبعیت‪ ،‬تا شایسته خافت شوند‪ ،‬و‬ ‫وع ِف َیها‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ َّ َ َ ِ َ ْ ُ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫این ّ‬ ‫سر زیبای هبوط است‪ .‬بیخود نیست که ادمیان‬ ‫ک لا تظ َما ِف َیها َولا تض َحى طه‪.)119-118/‬‬ ‫َولا ت ْع َرى‪َ .‬وان‬ ‫در خواب و رویای خود‪-‬که انهم نوعی تمثل است‪-‬‬ ‫حقیقت متمثل شده برای ادم؟ در جریان نزدیکی‬ ‫ِ‬ ‫اسراری از خلقوخوی خودشان را برما میبینند که‬ ‫به شجره ممنوعه گرچه چنین وجه مذمومی داشت‬ ‫در بیداری بهسختی ان را باور میکنند! و اعمال انها‬ ‫اما روی ممدوحی هم داشت و ان برما شدن نقصان‬ ‫نیز چیزی نیست جز ّ‬ ‫تجسم انچه در َسر یا ِس ّر دارند‪.‬‬ ‫ادمی جهت امادگی برای خلیفهاللهی بود‪ .‬مرحوم‬ ‫تعلق روح به بدن است‪،‬‬ ‫عامه طباطبایی به فراست دریافته است که این‬ ‫هبوط به زبانی ِحکمی همان ِ‬ ‫منتها تعلقی که خود را بدن میپندارد بهگونهای که‬ ‫واقـعــهی متمثل شــده بــرای ادم؟ از سنخ همان‬ ‫بدن را واسطه رسیدن به کمااتی میکند که گمان‬ ‫واقعهای است که بــرای جناب َداود؟ُ در جریان‬ ‫ْ‬ ‫َ َ ْ َ َ َ ْ َ‬ ‫میکند ندارد و میخواهد داشته باشد‪ .‬همینجاست‬ ‫اک ن َبا الخ ْص ِم ِاذ‬ ‫قضاوت رخ داده است [‪( ]7‬وهل ات‬ ‫َت َس َّو ُر وا ْال ِم ْح َر َ‬ ‫که حیات وصف «دنیا» میگیرد که قوامش به لهو و‬ ‫اب ص‪ .)21/‬ان جریان نیز گرچه در روی‬ ‫لعب و زینت و تفاخر و در یک کلمه ‪-‬به تعبیر عامه‬ ‫نحو طبیعی‪-‬اعتباری برای ایشان‬ ‫زمین و در محراب به ِ‬ ‫اعتباریات وهمی اســت‪ .‬همینگونه‬ ‫طباطبایی‪-‬‬ ‫جلوه کرد اما در حقیقت‪ ،‬امری تکوینی‪-‬تمثلی (نه‬ ‫ِ‬ ‫است که ادمی جمال و جال‪ ،‬بهاء و سناء و نور و‬ ‫تشریعی‪-‬اعتباری) بود تا نقصانی در قضاوت وی را‬ ‫سروری که مستغرق در ان بود را فراموش میکند‪ .‬ان‬ ‫برما کند و او با تفطن و اقرار به ضعف و نقص خود و‬ ‫حکیم ِ فرزانه این وضعیت را بهخوبی در این جمات‬ ‫امادگی خافت الهی در قضاوت را‬ ‫سپس توبه و انابه‪،‬‬ ‫َ َ َّ َ ُ ُ َ َّ َ َ َ َّ ُ َ ْ َ ْ َ َ َ َّ ُ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫ّ‬ ‫خاصه میکند‪:‬‬ ‫اکعا‬ ‫َپیدا کند )وظن داوود انما فتناه فاستغفر ربه وخر ر ِ‬ ‫َ َ َ ََ َ َْ َُ َ َ َ َ‬ ‫َ َ َْ‬ ‫َّ ْ ُ‬ ‫‪ ...‬ثم وصف الحیاه الدنیا فقال سبحانه‪ِ :‬ان َما ال َحیاه‬ ‫اب‬ ‫ک َو ِا ّن ل ُه ِع َندنا ل ُزلفى َو ُح ْس َن َم‬ ‫واناب ‪.‬فغفرنا له ذ ِل‬ ‫ٍ‬ ‫ُّ ْ َ ٌ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫ٌ‬ ‫الدنیا ل ِعب و لهو‪ ،‬و اللعب هو الفعل الذی ا غایه له‬ ‫ص‪ .)25-24/‬از همین روست که پس از توبه‪ ،‬در ایه بعد‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫سخن از تحقق خافت در حق وی به میان می َ‬ ‫اا الخیال و اللهو هو ما یشغلک بنفسه عن غیره فاشار‬ ‫اید(یا‬ ‫َ ُ ُ َّ َ َ ْ َ ِ َ َ َ ً ْ َ ْ َ ْ ُ َ ْ َ َّ‬ ‫الی ان هذه الحیاه و هی تعلق النفس بالبدن و توسیطه‬ ‫الن ِاس‬ ‫داوود ِانا جعلناک خ ِلیفه فِی الار ِض فاحکم بین‬ ‫‪180‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫[‪ .]1‬برگرفته از رمان شازده کوچولو اثر انتوان دو سنت ا گزوپری‪ ،‬ترجمه مجید‬ ‫مردانی‪ ،‬صص ‪.50-۴۶‬‬ ‫[‪ .]2‬طباطبایی‪ ،‬محمدحسین‪ ،‬المیزان فی تفسیر القران‪ 20 ،‬جلد‪ ،‬اسماعیلیان‪-‬‬ ‫قم‪ ،‬چاپ‪ :‬دوم‪ 1371 ،‬جلد ‪ 8‬صفحه ‪.27‬‬ ‫[‪ .]3‬طباطبایی‪ ،‬محمدحسین‪ ،‬المیزان فی تفسیر القران‪ 20 ،‬جلد‪،‬‬ ‫اسماعیلیان‪ -‬قم‪ ،‬چاپ‪ :‬دوم‪ .1371 ،‬صفحه ‪.11۶‬‬ ‫َ‬ ‫[‪َ .]۴‬س ْو َءه هر ان چیزی است که موجب شرم شود و لذا به شرمگاه ترجمه‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫میشود البته در لسان قران بهکل بدن و جسد اطاق شده است‪ :‬ف َب َعث ُ‬ ‫اه‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ‬ ‫ُ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫یه قال َیا َو ْیل َتا ا َع َج ْز ُت ا ْن‬ ‫غ َر ًابا َی ْب َحث ِفی ال ْرض ِل ُیر َیه ک ْیف ُی َواری َس ْوءه ا ِخ ِ‬ ‫َ ُ َ ْ َ َ َ ْ ُ َ ِ َ ُ َ ِ َ َ ْ َ َ ِ َ َ ْ َ َ َ َّ‬ ‫َ‬ ‫ا کون ِمثل هـذا الغر ِاب فاو ِاری سوءه ا ِخی فاصبح ِمن الن ِاد ِمین مائده‪31/‬‬ ‫[‪ .]5‬طباطبایی‪ ،‬محمدحسین‪ ،‬المیزان فی تفسیر القران‪ 20 ،‬جلد‪ ،‬اسماعیلیان‬ ‫ قم‪ ،‬چاپ‪ :‬دوم‪ 1371 ،‬صفحه ‪.1۶9‬‬‫[‪ .]۶‬طباطبایی‪ ،‬محمدحسین‪ ،‬المیزان فی تفسیر القران‪ 20 ،‬جلد‪ ،‬اسماعیلیان‬ ‫ قم‪ ،‬چاپ‪ :‬دوم‪ 1371 ،‬صفحه ‪.17۴‬‬‫[‪ .]7‬و من المعلوم ان ا تکلیف فی ظرف التمثل کما ا تکلیف فی عالم الرویا‬ ‫و انما التکلیف فی عالمنا المشهود و هو عالم الماده و لم تقع الواقعه فیه و‬ ‫ا کان هنا ک متخاصمان و ا نعجه و ا نعاج اا فی ظرف التمثل فکانت‬ ‫خطیئه داود؟ فی هذا الظرف من التمثل و ا تکلیف هنا ک کخطیئه‬ ‫ادم؟ فی الجنه من ا کل الشجره قبل الهبوط الی الرض و تشریع الشرائع‬ ‫و جعل التکالیف‪ ،‬و استغفاره و توبته مما صدر منه کاستغفار ادم و توبته مما‬ ‫صدر منه و قد صرح اه بخافته فی کامه کما صرح بخافه ادم؟ فی‬ ‫کامه رک‪ .‬طباطبایی‪ ،‬محمدحسین‪ ،‬المیزان فی تفسیر القران‪ 20 ،‬جلد‪،‬‬ ‫اسماعیلیان ‪ -‬قم‪ ،‬چاپ‪ :‬دوم‪ .1371 ،‬جلد ‪ ،17‬صفحه ‪.19۴‬‬ ‫[‪ .]8‬طباطبایی‪ ،‬محمدحسین‪ ،‬الرسائل التوحیدیه‪ 1 ،‬جلد‪ ،‬موسسه النعمان‬ ‫ بیروت‪ ،‬چاپ‪ :‬اول‪ .‬صفحات ‪.19۶-195‬‬‫غربست که‬ ‫[‪ .]9‬موسی؟ که مراد مبدا است و صاحب‬ ‫تنزیل و صاحب ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫موقع افول نور باشد‪َ ،‬و ما ُک ْن َت بجا ِنب ْال َغ ْرب ّی اذ قض ْینا الی ُم َ‬ ‫وسی ال ْم َر‪« ،‬اول‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ما کتاب اه تعالی التوراه» ‪ .23‬و عیسی؟ که مراد معاد است و صاحب‬ ‫ْ‬ ‫َ ُْ‬ ‫ْ‬ ‫تاب َم ْر َی َم‬ ‫ک‬ ‫ال‬ ‫ی‬ ‫ف‬ ‫ر‬ ‫ک‬ ‫اذ‬ ‫و‬ ‫باشد‪،‬‬ ‫نور‬ ‫طلوع‬ ‫تاویل صاحب َشرق است که موضع‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ََْ َ ْ ْ ْ َ ً‬ ‫کانا َش ْر ِق ًّیا ‪َ ،2۴‬و ا َّن ُه َل ِع ْل ٌم ِل َّ‬ ‫ِا ِذ انتبذت ِمن اه ِلها م‬ ‫لس َاع ِه ‪ ،25‬و محمد؟ که‬ ‫ِ‬ ‫جامع هر دو است بوجهی متوسط است و بوجهی از هر دو مبرا‪ .‬اما جامع‪.‬‬ ‫بحکم اینکه در مبدا منزلتی دارد که‪« ،‬کنت نبیا و ادم بین الماء و الطین‪».‬‬ ‫رک‪ .‬خواجه طوسی‪ ،‬اغاز و انجام‪ ،‬متن ص ‪.11‬‬ ‫‪181‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪Email: mahdi1353sepehri@gmail.com‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پینوشتها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫البته همانگونه که اشاره شد این حیات یک رویش‪،‬‬ ‫نسیان ذکر محبوب و روی دیگرش‬ ‫غفلت است و‬ ‫ِ‬ ‫زمان و زمینهای برای توبه‪ ،‬انابه‪ ،‬درک فقر و یاد معشوق‪.‬‬ ‫هبوط همان «غربت غربیه» است در مقابل قربت و‬ ‫اهلیت شرقیه که در زبان حکمایی مانند شیخ اشراق‬ ‫امده است‪ .‬جالب است که خواجه طوسی نیز در رساله‬ ‫تاویلی و‬ ‫اغاز و انجام‪ ،‬جلوه عیسوی را که‬ ‫جلوهای َ‬ ‫َ‬ ‫انت َب َذ ْت ِم ْن ا ْه ِلهاَ‬ ‫روحاهی است شرقی میبیند ِ(ا ِذ‬ ‫َ ً َ‬ ‫َمکانا ش ْر ِق ًّیا مریم‪ )16/‬و جلوه موسوی را که در مصریان‬ ‫ُ َ‬ ‫جلوهای تنزیلی داشت غربی تلقی میکند َ(و َما کنت‬ ‫ْ َ ْ ْ َ َ َْ َ ُ َ ْ َ‬ ‫وسى الا ْم َرقصص‪)44/‬؛ البته‬ ‫ِب َجا ِن ِب الغرب ِ ِ ّی ِاذ قضینا ِالی م‬ ‫داستان انبیاء در قران همه در تکمیل داستان ادمیت‬ ‫است‪ ،‬گویی که از ادم تا خاتم با یک حقیقت انسانی‬ ‫(گویی انسان هفتهزارساله) مواجهیم که تفصیل ان‬ ‫مجال دیگری میطلبد‪]9[ .‬‬ ‫خود‪‬‬ ‫ِ‬ ‫***‬ ‫دیالوگ شازده کوچولو و روباه نیز‪ ،‬رفتوامدی بین «غربت»‬ ‫و «قربت» را ترسیم میکند منتها اینبار از زبانی کودکانه‬ ‫که زبانی فطری ‪-‬توحیدی است‪ .‬شازده کوچولوی تنها‬ ‫ُ‬ ‫که شاهد شکوفایی گل سرخ بسیار زیبایی در سیارک‬ ‫ُ‬ ‫خود بوده و جذبه گل او را ربوده‪ ،‬با غفلت از اینکه تمام‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫وجودش به گلش وابسته است گل و سیارهاش را ترک‬ ‫کرده و اکنون غمی بزرگ را بهدوش میکشد‪ .‬او به مسافرتی‬ ‫طوانی به سمت سیاره زمین امده و وقتی پس از شش‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ّایاه فی طریق کمااته شاغله له بنفسه عن غیره و ذلک‬ ‫ّ‬ ‫ان ذلک یوجب ان یتوهم الروح انها عین البدن ا غیر‬ ‫و حینئذ ینقطع عن غیر عالم ااجسام و ینسی جمیع‬ ‫ما کان علیه من الجمال و الجال و البهاء و السناء‬ ‫و النور و الحبور و السرور قبل نشاه البدن المادیه و ا‬ ‫یتذکر ما خلفه من مقامات القرب و مراتب الزلفی و‬ ‫الرفقه الطاهرین و فضاء اانس و القدس فیتقلب فی‬ ‫امد حیاته اللعب ا یستقبل شیئا و ا یواجهه شیء‬ ‫ّ‬ ‫من محبوب او محذور اا لغایه خیالیه و امنیه وهمیه‬ ‫اذا بلغها لم یجد شیئا موجودا[‪]8‬‬ ‫سیاره به اخرین توقفگاه‪ ،‬یعنی زمین‪ ،‬رسیده به لطف‬ ‫دوستی که در راه با او اشنا شده‪ ،‬به این نکته پیمیبرد‬ ‫که زبان‪ ،‬سرچشمه سوءتفاهمهاست و بهعاوه‪ ،‬فقط‬ ‫با چشم دل میتوان خوب دیــد؛ ز یــرا اصل چیزها از‬ ‫چشم سر پنهان میماند‪ .‬شازده کوچولو از سوی دیگر‬ ‫ُ‬ ‫درمییابد که او مسئول گلش است‪ .‬بنابراین به کمک‬ ‫یک مار که او را نیش میزند خود را از جسم رها کرده و‬ ‫ُ‬ ‫بهسوی گلش میشتابد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سجاد لطفی‬ ‫پژوهشگر «حلقه سیاست خانواده» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم؟‬ ‫در عرصه فرهنگ کشور مسائلی وجود دارد‪ .‬این مسائل‬ ‫یا ناشی از تهاجمات خارجی است و یا متاثر است از‬ ‫ً‬ ‫اقدامات داخلی و بعضا تصمیمات نابخردانه مسئوان‬ ‫و نهادهای فرهنگی و غیرفرهنگی‪ .‬برای راهکاریابی‬ ‫بهمنظور حل یا کاهش این مسائل‪ ،‬دانستن منشا مسئله‬ ‫مهم است‪ .‬نوشتار حاضر‪ ،‬بر دسته اول متمرکز است؛‬ ‫یعنی مسائلی که از خارج کشور نشات میگیرند؛ انجا‬ ‫که با دشمن بیرونی روبروییم‪.‬‬ ‫در مرحله راهکاریابی‪ ،‬مهم است که با چه رویکردی به‬ ‫شناخت مسئله و ارائه راهکار پرداخته شود‪ .‬اینکه با‬ ‫چه عینکی به مسائل و راهحل ان نگاه شود‪ .‬هدف این‬ ‫نوشتار‪ ،‬بیشتر تکرار ندای سهراب است که «چشمها‬ ‫را باید شست ‪ /‬جور دیگر باید دید»‪.‬‬ ‫پس از گذشت زمانی نزدیک به چهار دهه در مواجهه با‬ ‫ً‬ ‫مسائل فرهنگی و بعضا عدم حصول نتیجه مقتضی و‬ ‫شایسته‪ ،‬ازم است در رویکردهای سلبی و یا ایجابی‬ ‫تجدیدنظر نمود‪ .‬شاید ازم باشد عینک را عوض کرد‪.‬‬ ‫گاهی ازم است بهجای دیدن معلولها به علل انها‬ ‫توجه نمود تا بستر ایجاد مسئله را بهتر شناخت و برای‬ ‫حل یا کاهش ان‪ ،‬نسخهای تجویز نمود‪ .‬گاهی ازم است‬ ‫بهجای وضع مستمر سیاستها اعم از قانون مجلس‬ ‫و مصوبه شورای عالی فرهنگی و ‪ ...‬به این اندیشید‬ ‫که چگونه میتوان سیاستهای قبلی را اجرایی نمود‬ ‫و قانونی بر قوانین قبلی انباشته نکرد و به راهکاری‬ ‫برای ایجاد اجماع فکر شود‪ .‬از اجماع میتوان به اجرا‬ ‫قایقهای تندروی‬ ‫پهنه فرهنگ‬ ‫زمین عملیات جدید‪ ،‬احتمال ُبرد جبهه خوده‬ ‫با طراحن ِ‬ ‫بیشتر خواید بود‬ ‫‪182‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪183‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫رسید تا اهداف را محقق نمود و اگر اجماع نباشد هر‬ ‫قدر سیاست هم وضع شود ره به جایی نخواهد برد‪.‬‬ ‫یکی دیگر از رویکردهای خطا در پرداختن به مسائل‪-‬‬ ‫که البته ناخودا گاه و غافانه انجام میگیرد‪ ،-‬بازی و‬ ‫عملیات در میدانی است که دشمن طراحی نموده است؛‬ ‫یک رویکرد جدید «طراحی زمین جدید عملیات» است‪.‬‬ ‫در پهنه فرهنگ‪ ،‬میتوان اقدامات و راهکارهایی را از‬ ‫ً‬ ‫جنس مثا رسانه تصویری از قبیل فیلم‪ ،‬سریال‪ ،‬کلیپ‬ ‫و ‪ ...‬تولید نمود؛ اما باید دانست که این گونه ابزارها در‬ ‫میدان دشمن طراحی شده و نهایت کاری که بتوان‬ ‫رویارویی برابر با دشمن است و به شکست‬ ‫انجام داد‬ ‫ِ‬ ‫دشمن و به عقب راندن او منتهی نمیشود؛ چراکه‬ ‫ً‬ ‫ابتکار عمل غالبا با اوست و ما را سرگرم مینماید‪ .‬در‬ ‫فضای مجازی هم همین داستان است‪ .‬اینکه برای‬ ‫رقابت دست به طراحی پلتفرمهای داخلی مثل بله‪،‬‬ ‫ایتا‪ ،‬و یا سروش بزنیم همچنان بازی در زمین دشمن‬ ‫است و نه طراحی یک زمین جدید‪ .‬در انیمیشن‪،‬‬ ‫تئاتر و موسیقی پاپ و رپ و ‪ ...‬نیز به همین منوال‪.‬‬ ‫سیاستگذاریهای فرهنگی نیز معااسف تقلیدی‬ ‫شده است که خود‪ ،‬نوشتهای ّ‬ ‫مفصل میطلبد‪.‬‬ ‫البته تذکری در اینجا ازم است داده شود؛ این مطالب‬ ‫گفتهشده نباید موجب شود که هماوردی متقابل در‬ ‫میدان دشمنساخت‪ ،‬فراموش شود؛ ولی باید دقت‬ ‫ِ‬ ‫نمود که بیشتر تمرکز برای کشاندن دشمن به زمین‬ ‫خودی باشد‪ .‬بنابراین هم باید در فضای مجازی بود‬ ‫و هم فیلم و سریال ساخت و هم تئاتر به روی صحنه‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫برد و هم موسیقی پاپ تولید نمود؛ اما باید دانست‬ ‫که این حوزهها ظرفیت مشخصی برای مقابله دارند‬ ‫و در حد خودشان باید از انها انتظار داشت‪ .‬تمرکز‬ ‫سیاستگذاری و مدیریت راهبردی فرهنگ‪ ،‬ازم‬ ‫است صرف طراحی زمین جدید گردد‪.‬‬ ‫برای فهم بهتر «طراحی زمین جدید» شاید ازم باشد‬ ‫ّ‬ ‫نگاهی دو ب ــاره بــه موسیقی سنتی‪ ،‬تعزیه‪ ،‬نقالی‪،‬‬ ‫قصهگویی و ادبیات کهن ایرانی اعم از داستان و شعر‬ ‫ً‬ ‫انداخت و انها را در قالبی امروزین به مردم خصوصا‬ ‫جوانان هدیه نمود‪ .‬برنامههای «قندپهلو» و «مشاعره»‬ ‫از شبکه امــوزش و «جشنواره قصهگویی» در کانون‬ ‫پــرورش فکری کودکان و نوجوانان‪ ،‬نمونهای از این‬ ‫ایدهها هستند که به اجرا درامدهاند و در حدی که‬ ‫برایشان تبلیغ شده‪ ،‬خوش درخشیده و افقهای نویی‬ ‫از برنامهسازی را گشودهاند‪.‬‬ ‫در طراحی زمین جدید‪ ،‬ویژگیهایی ازم میاید که هر‬ ‫قدر بیشتر باشند طراحی بهتر و قویتر خواهد بود؛ اگر‬ ‫این ویژگیها کم باشد ادامه مسیر سختتر میشود اما‬ ‫نمیتوان گفت ناممکن است‪ .‬این ویژگیها به منزله‬ ‫نقاط قوت و ظرفیتهای بالقوه هستند‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫فرهنگ مردم ایران که امیختهای است از اسامیت و‬ ‫ّ‬ ‫ایرانیت‪ ،‬ظرفیتهای زیادی برای طراحی «زمینهای‬ ‫جدید» دارد‪.‬‬ ‫این متن بر ان است تا در مواجهه با مسائل فرهنگی‪،‬‬ ‫بهمنظور «طراحی زمین جدید عملیات فرهنگی»‬ ‫فناوریهایی را معرفی نماید؛ البته فناوری نرم‪]1[.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ مردم ایران که امیشتهاه است‬ ‫اسامیت و ّ‬ ‫ّ‬ ‫ایراییت‪ ،‬ظرفیتیاه‬ ‫از‬ ‫ز ی ــاده ب ــراه طــراحــن «زمــیــنیــاه‬ ‫جدید» دارد‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ حیا‪ ،‬یــداه فطره اســت و‬ ‫کافن است زمینه زیارت فرایم گردد‬ ‫تا تحول و تغییر واقع خود‪.‬‬ ‫برای تبیین بهتر فناوریها‪ ،‬از یک مثال کمک گرفته‬ ‫شده است‪« :‬فرهنگ عفاف و حیا»‪ .‬یعنی توضیح داده‬ ‫شده که فناوری مذکور چگونه به ارتقای ارزشهای‬ ‫فرهنگ عفاف و حیا کمک نموده است‪.‬‬ ‫اقبال مــردم به امامزادهها نیز خیلی زیــاد اســت؛ هر‬ ‫ساله موقع تحویل سال نو‪ ،‬این اما کن از شلوغترین‬ ‫جاهاست‪ .‬در بهار سال ‪ ،97‬چهلوپنج میلیون زائر در‬ ‫امامزادهها حضور یافتند [‪ ]2‬که حاکی از قوت باای‬ ‫این ظرفیت است‪.‬‬ ‫دارایی اسامی است‪.‬‬ ‫فرهنگ «زیارت» یک ظرفیت و‬ ‫ِ‬ ‫زیــارت در خود تواضع و خشوع دارد‪ .‬از این خشوع‬ ‫مــیتــوان بــرای اشنایی با عفاف و حیا و مظاهر ان‬ ‫یعنی پوشش اسامی استفاده نمود‪ .‬بسیاری از زنان و‬ ‫دختران ایرانی هستند که پس از زیارت امام رضا؟‬ ‫و یا عتبات عالیات‪ ،‬مقید به پوشش اسامی شدهاند‬ ‫بدون اینکه الزامی از سوی نهاد یا فردی داشته باشند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫انها معموا از اینکه پس از زیارت به وضعیت قبلی‬ ‫بازگردند‪ ،‬از ائمه احساس شرم میکنند‪.‬‬ ‫فرهنگ حیا‪ ،‬ندای فطری است و کافی است زمینه‬ ‫زیارت فراهم گردد تا تحول و تغییر واقع شود‪ .‬گاهی‬ ‫اوقات الزامها نیز اثار خود را دارند‪ .‬در برخی امامزادگان‬ ‫پوشش چادر الزامی است‪ .‬دختر دانشجویی نقل میکرد‬ ‫ً‬ ‫که روزی اشتباها چادر را با خود از امامزاده بیرون اورده‬ ‫و با ان تا خوابگاه رفته؛ این بار در کوچه و خیابان یک‬ ‫ً‬ ‫احساس ارامش خاص داشته که بعدا متوجه میشود‬ ‫به دلیل وجود چادر روی سرش بوده است‪ .‬از ان پس‬ ‫این بانو‪ ،‬چادری شده است‪ .‬ضمن اینکه باید دانست‬ ‫چادر حجاب برتر است‪ ،‬اما نباید پوشش اسامی را در‬ ‫چادر منحصر دانست؛ البته نباید حجاب را هم فقط‬ ‫زنانه تلقی نمود که این خود خطایی راهبردی است‪.‬‬ ‫فناوری راهیان نور‬ ‫ً‬ ‫از ح ــدودا ســال ‪ 77‬به بعد مــردم بــهصــورت فــردی‪،‬‬ ‫کاروانی و یا خانوادگی تحت عنوان اردوهای راهیان‬ ‫نور‪ ،‬به مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور در ایام‬ ‫نوروز و تابستان سفر میکنند‪ .‬بسیاری از افراد اعم از‬ ‫دختر و پسر و زن و مرد‪ ،‬با سفر به این مناطق متحول‬ ‫شدهاند‪ .‬در انجا شاید مسئوان کاروان و یا فرد راوی‬ ‫اشارهای هم به بهتر شدن وضع پوشش زائرین داشته‬ ‫باشد ولی الزامی وجود ندارد و اتفاقی که میافتد از‬ ‫جنس دیگری اســت‪ .‬در انجا شهدا حضور دارنــد؛‬ ‫حضور انها شفادهنده روح و جسم زائران است‪.‬‬ ‫یکی از ترسها و نگرانیهایی که مانع تحول در حجاب‬ ‫دختران میشود‪ ،‬ترس از تنهایی و طرد شدن از سوی‬ ‫دوستان است؛ جوانان و نوجوانان از گروههای همساان‬ ‫خود بسیار تاثیرپذیرند؛ حتی گاهی بیش از پدر و مادر‬ ‫و یا معلمان‪ .‬این اردوهای زیارتی‪ ،‬فرصت و محمل‬ ‫خوبی برای دوستیابی است‪ .‬فرصتی است که این‬ ‫جایگزینی را ممکن مینماید‪ .‬تحول صورت میگیرد‬ ‫و دوستان جدید نیز جایگزین میگردند‪.‬‬ ‫در برنامه «از ا ک جیغ تا خدا»‪ ،‬زنی تعریف میکرد که‬ ‫با خواندن کتاب «سام بر ابراهیم» و اشنایی با «شهید‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فناوری زیارت‬ ‫‪184‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ابراهیم هادی»‪ ،‬متحول شده و دخترش نیز بدون اینکه‬ ‫مادر دخالتی داشته باشد با سفر به اردوی راهیان نور‬ ‫با هدیه گرفتن همین کتاب و قرار گرفتن در فضای‬ ‫معنوی انجا متحول شده که اثرات رویین این تحول‪،‬‬ ‫در وضع پوشش انها هویداست‪.‬‬ ‫در همین رابطه میتوان به اثار تشییع شهدا در شهرهای‬ ‫کشور اشاره داشت؛ تشییع پیکر ‪ 174‬غواص عملیات‬ ‫کربای چهار و یا پیکر بیسر «شهید حججی»‪ ،‬نمونهای‬ ‫از این دست است‪ .‬افراد مختلفی با تیپهای متنوع‬ ‫و از اقشار مختلف در این برنامهها حضور مییابند و‬ ‫نشان میدهند که دل در گروی فرهنگ عفاف و حیا‬ ‫دارند حتی اگر نقصی در ظاهر داشته باشند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫اما کشتی نجات حسین بزرگتر و سریعتر است!»‪.‬‬ ‫در اربعین عاوه بر مــواردی همچون ارتقای فرهنگ‬ ‫عفاف و حیا‪ ،‬اهداف دیگری نیز محقق میگردد؛ اعم‬ ‫از ترویج روحیه برادری میان مسلمانان شیعه و سنی‬ ‫و ایرانی و عراقی و افرادی از ملل دیگر‪ ،‬به رخ کشیدن‬ ‫اتحاد اسامی در برابر دشمنان‪ ،‬ترویج روحیه ایثار و‬ ‫ازخودگذشتگی‪ ،‬ترویج روحیه وایتمداری اهلبیت‬ ‫ً‬ ‫پیامبر‪ ،‬ترویج اطعام به دیگران خصوصا فقرا و نیازمندان‪،‬‬ ‫ترویج فرهنگ زیارت‪ ،‬ترویج عزاداری سیدالشهدا‪،‬‬ ‫رونق اقتصادی برای صنعت حملونقل و مهمتر از‬ ‫همه «مانور تمدنی یکماهه»‪.‬‬ ‫فناوری اعتکاف‬ ‫سفر اربعین نیز که چند سالی است راه افتاده و هر‬ ‫ساله پرشورتر نیز میگردد میتواند چنین اثاری را داشته‬ ‫باشد‪ .‬البته با ضریب چند برابر؛ زیرا این بار شخص‬ ‫زیارتشونده‪ ،‬امام معصوم است؛ سیدالشهدا است‬ ‫که در روایات امده «ما اهلبیت همگی کشتی نجاتیم‬ ‫‪185‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫فناوری پیادهروی اربعین‬ ‫یکی دیگر از ظرفیتهای فرهنگی که چند سالی‬ ‫است در مرکز و نیز شهرهای مختلف رونــق گرفته‪،‬‬ ‫اعتکاف است‪ .‬استقبال از اعتکاف به حدی است‬ ‫که محدودیت ثبتنام وجود دارد و اولویت با کسانی‬ ‫است که زودتر اقدام نمایند‪ .‬بنابر امار سال ‪ 90‬به گفته‬ ‫معاون فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد‪ ،‬در کل‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ایلبیت؟ براه خیعیان‪« ،‬الصو»‬ ‫یستند؛ یکن از جایایی که این مهم‬ ‫را تقویت منیماید‪ ،‬ییئت است‪.‬‬ ‫کشور ‪ 870‬هزار نفر و در تهران ‪ 66‬هزار نفر معتکف‬ ‫شدهاند‪]3[ .‬‬ ‫یک فرصت سهروزه که در اصل‪ ،‬خلوت با خداوند‬ ‫است؛ اما جالب این است که این خلوت‪ ،‬جمعی‬ ‫انجام میگیرد و اولویت با مساجد جامع شهرهاست‪.‬‬ ‫در اعتکاف چند اتفاق رخ میدهد‪ :‬اول روزه‪ .‬یعنی‬ ‫اجتناب از انجام برخی کارها که روزه را باطل میکند‬ ‫و این یک خودسازی است‪ .‬دیگر‪ ،‬برگزاری نماز به‬ ‫جماعت و اول وقــت‪ .‬دیگر‪ ،‬تــاوت قــران و انــس با‬ ‫قــران‪ .‬همچنین قرائت برخی ادعیه که مناجات با‬ ‫خدا را نیز در خود دارند‪ .‬فرهنگ شبزندهداری نیز‬ ‫ً‬ ‫در اعتکافها نهفته است‪ .‬اگرچه اعتکاف ظاهرا‬ ‫یعنی گوشهنشینی ولی منافاتی با اینکه با جمع رفقا‬ ‫در این برنامه معنوی بتوان شرکت نمود‪ ،‬ندارد‪ّ .‬‬ ‫حتی‬ ‫بسیاری اوقات‪ ،‬دوستیهایی در اعتکافها پا میگیرد‬ ‫که تا سالها ادامه مییابد‪ .‬سه شبانهروز تجربه زندگی‬ ‫با افرادی که به لحاظ هدف‪ ،‬به یکدیگر نزدیکاند‪.‬‬ ‫یکی از جاهایی که این مهم را تقویت مینماید‪ ،‬هیئت‬ ‫است‪ .‬اگر بانوی ایرانی‪« ،‬حضرت زهرا؟» را بهعنوان‬ ‫الگوی خود برگزید‪ ،‬بهتدریج سبک زندگی و پوشش‬ ‫خود را با ان حضرت منطبق مینماید‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫با طراحی زمین عملیات جدید‪ ،‬احتمال برد جبهه‬ ‫خودی بیشتر خواهد بود و به دلیل نااشنایی دشمن‬ ‫با اقتضائات زمین بومی‪ -‬هویتی‪ ،‬احتمال شکست‬ ‫او فزونی مییابد‪ ]4[ .‬در سیاستگذاری فرهنگی و‬ ‫مقابله با هجمههای دشمن اعم از سلبی و ایجابی در‬ ‫سه ایه نگرش‪ ،‬گرایش و رفتار باید به طراحی جدید‬ ‫زمین عملیات اهتمام داشت‪ .‬فرهنگ اسامی‪-‬ایرانی‬ ‫در هر سه ایه از غنیترین فرهنگهای دنیاست؛‬ ‫فناوریهای ذکر شده از بهترین مواردی هستند که‬ ‫میتوانند جواهرات این فرهنگ را استخراج نموده و‬ ‫به مقابله با سوداگران ایمان و هویت ایرانیان بپردازند‪.‬‬ ‫امریکا و دیگر قدرتهای استکباری از ناوهای تازهساز‬ ‫ایرانی نمیترسند؛ زیرا بهتر از انها را دارنــد؛ انان از‬ ‫قایقهای تندروی سپاه هراس دارند‪.‬‬ ‫هیئت بر اساس حب اهلبیت برپا میگردد و مبتنی‬ ‫بر شادی در ُسرور اهلبیت و عزاداری در سوگ انان‬ ‫است‪ .‬محتوای ان هم شور دارد هم شعور‪ .‬معارفی که‬ ‫در اینجا منتقل میگردد‪ ،‬از جنس بینش است بهعاوه‬ ‫قسمت شور‪ ،‬مخلوط با احساسات و‬ ‫گرایش؛ چراکه در‬ ‫ِ‬ ‫عواطف میگردد و این به نهادینه شدن سریع و عمیقتر‬ ‫ان کمک مینماید‪ .‬هنر مداحی بهخوبی از عهده این‬ ‫مهم برمیاید‪ .‬اهلبیت برای شیعیان‪« ،‬الگو» هستند؛‬ ‫پینوشتها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫فناوری هیئت‬ ‫‪Email: s.lotfi66@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬فناوری ترجمه نادقیقی از واژه تکنولوژی است؛ به معنای دانش شیوه‬ ‫انجام کار‪ .‬فناوری سخت‪ ،‬به شیوههای تکنیکال و فیزیکی و مشهود و‬ ‫ً‬ ‫ملموس اشاره میکند؛ ولی فناوری نرم‪ ،‬عموما ناظر به شیوههای ذهنی‪،‬‬ ‫رفتاری و غیرملموس است‪ .‬فناوری نرم‪ ،‬بهنوعی سازوکارهای تغییر رفتار‬ ‫است‪ .‬بهعبارتدیگر عاملی است برای تغییرات اجتماعی‪ .‬در فناوری‪ ،‬رفع‬ ‫نیاز و مفید بودن نهفته است‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬به نقل از مدیرکل اعزام مبلغ سازمان اوقاف و امور خیریه (‪https://‬‬ ‫‪)aspx.2983۴۶-www.oghaf.ir/news/view‬‬ ‫‪۴9=http://www.etekafqom.com/fa/NewsView.html?ItemID ]3[.‬‬ ‫[‪ .]۴‬داستان تنتن و سندباد نمونهای بسیار زیبا از این هماوردی است‪.‬‬ ‫‪186‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ّ‬ ‫محمدرضا ارام‬ ‫پژوهشگر «حلقه سیاست خانواده» مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‬ ‫‪187‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫مردمان ارمایشهر مهدوه زمایهسازید؛ یه فرزید زمایه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫شهر خدا‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ّ‬ ‫تمدنی در حال تسخیر جهان است‪ .‬جهان روابط و‬ ‫تعامات‪ .‬تمدن غرب لحظهای دست از تکاپو برای‬ ‫این تسخیر برنداشته است‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫تغییر سبک زندگی و حتی سبک مردن! باید در لحظه‬ ‫زندگی کرد‪ .‬چو فردا شود‪ ،‬فکر فردا کنیم! زندگی حول‬ ‫محور «من» میچرخد و ارتباط با دیگران تنها وقتی‬ ‫معنا مییابد که با منافع «من» مرتبط باشد‪ .‬عدل و‬ ‫ظلم‪ ،‬عادل و ظالم تنها در ارتباط با افراد اتمی مطرح‬ ‫میشوند‪« .‬غم و شادی» و «رنج و لذت» احساساتی‬ ‫هستند که تنها در نسبت با «من» معنا پیدا میکند‪.‬‬ ‫سبک مردن همتغییر کرده است‪ُ .‬مردنهای سریع‬ ‫بهسرعت اینترنت‪ ،‬قطارهای سریعالسیر و فستفودها!‬ ‫انقدر سرعت زندگی بااست که فرصتی برای تامل‬ ‫درباره مرگ و عاقبت کارها باقی نمانده است‪ .‬نباید هم‬ ‫مرگ جایگاهی در زندگی داشته باشد‪ ،‬وقتی صحبت‬ ‫از ان افسردگی و ترس به بار اورد‪ .‬در شهر جایی برای‬ ‫ارام گرفتن مردگان هم وجود نــدارد! مردگان باید در‬ ‫حاشیه شهر و دور از شهرنشینان ارام گیرند تا سرعت‬ ‫شهرنشینان را در دنیاطلبی و سودجویی کم نکنند‪.‬‬ ‫مرکز شهر که جای امــوات نیست‪ ،‬مرکز شهر محلی‬ ‫استراتژیک برای احداث مراکز خرید چند ده طبقه‬ ‫اســت‪ .‬اینجا مرگ بــرای شهرنشینان و برج نشینان‬ ‫نیست؛ انها فکر میکنند همیشه نوبت دیگران برای‬ ‫ُ‬ ‫مردن است‪ .‬اطرافیان هم که میمیرند‪ ،‬با یک «نچ»‬ ‫ُ ُ‬ ‫یا «نچ نچ» ابراز تاسف میکنند و تازه دعواها بر سر‬ ‫ارثومیراثشان شروع میشود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫م ــردم ای ــن دوران از اقــگــن یقاط‬ ‫جهان مطلعاید ّاما از یمسایصان و‬ ‫اطرافیان خود در بیخبره مطلق‬ ‫به سر منبرید‪.‬‬ ‫اطرافیان خود در بیخبری مطلق به سر میبرند‪ .‬کمکها‬ ‫به دورترین نقاط سرازیر میشود‪ّ ،‬اما در همین نزدیکی‬ ‫شکمهایی پر از خالی است‪ .‬واکنشهای توییتری‪،‬‬ ‫اینستاگرامی و هشتگها بیشتر از اقدامات عملی به‬ ‫چشم میخورد‪ .‬گزارش کار مهمتر از کار است‪.‬‬ ‫تشنگان قدرت و ثروت‪ ،‬دیگران را تنها از منظر میزان‬ ‫قدرت و ثروتشان میبینند‪ .‬چونان گرسنهای که‬ ‫تمام افراد پیرامون خود را چون مرغی بریان میبیند‪،‬‬ ‫پولپرستان هم دیگران را بهمثابه گاوصندوق یا عابر‬ ‫بانک میبینند‪ .‬اعتبار افراد به کارت اعتباری انها‬ ‫بستگی دارد‪ .‬باید همچنین باشد‪ ،‬وقتی تدبیر ارزاق‬ ‫را از دست ّرزاق عالم خارج بدانند و به دست نامرئی‬ ‫بازار یا دولت تدبیر بسپارند‪ .‬به دنبال این خیال باطل‪،‬‬ ‫از یکسو نرخ امید به زندگی و فرداهای روشنتر پایین‬ ‫امده و از سوی دیگر با افزایش نرخ حرص و طمع و فخر‪،‬‬ ‫همگان فقیر گشته یا احساس فقر میکنند و غذای‬ ‫هرروزشان شده‪ :‬غم فردا خوردن !ذهنهای بازاری‪،‬‬ ‫عاج بیماریهای اقتصادی را به بازاری سپردهاند‬ ‫که با دست نامرئی خود‪ ،‬هرروز تعدادی را در گرداب‬ ‫حرص و طمع خفه میکند‪.‬‬ ‫در رابطه ماشینی قدرت‪ ،‬مشکل افراد تا زمانی اهمیت‬ ‫دهندگان من باشند‪ .‬در پزشکی ماشینی‪،‬‬ ‫دارد که رای‬ ‫ِ‬ ‫همه بیمارها نیاز به قرص و داروی بیشتر و حتی عمل‬ ‫جراحی دارند‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫این تمدن روح جدیدی به الفاظ کهن میدهد‪ .‬الفاظ‬ ‫مقدس کهن با معانی نکبتبار باردار میشوند و الفاظ‬ ‫سرعت تغییر در این زندگی انچنان زیاد است که دیگر‬ ‫تصمیم بر تغییر باقی نمیگذارد‪.‬‬ ‫فرصتی برای تفکر و‬ ‫ِ‬ ‫سیاستهایی از پیش توسط متفکرین عالم اباغشده‬ ‫و فقط باید اجرا شوند‪ .‬همه باید تغییر کنند‪ .‬همه‬ ‫ّ‬ ‫باید متمدن و توسعهیافته شوند‪ .‬عقوبت مقاومت‪،‬‬ ‫له شدن ای چرخدندههای توسعه است‪ .‬هر انچه‬ ‫سفتوسخت و مقاوم است‪ ،‬دود میشود و به هوا‬ ‫میرود‪ .‬زمانهای شکلگرفته که تمام بشر باید فرزندی ان‬ ‫را کنند و متمردین ان از این خانواده جهانی طرد شوند!‬ ‫این شبح بهسرعت در حال مرزبندیها و تقسیمبندیهای‬ ‫جدید است‪ .‬تقسیمکار روزافزون و بازاری شدن‬ ‫روابط‪ .‬هر کس نقشی جزئی بر عهده دارد که باید ان را‬ ‫متکفل شود‪ .‬ماشینی و مکانیکیشدن روابط بر زندگی‬ ‫همگان سایه افکنده است‪ .‬روابط مجازی جایگزین‬ ‫روابط حقیقی میشوند‪ .‬قطع ارتباط با دیگران بهاسانی‬ ‫قطع اتصال اینترنت است‪.‬‬ ‫ارتباطات برادرانه و اخاقی جای خود را به اعامیهها‬ ‫و اخطاریهها سازمانی و قانونی میدهد‪َ .‬منظر افراد‬ ‫به یکدیگر‪ ،‬نه منظری انسانی بلکه منظری ابــزاری‬ ‫میشود‪ .‬ابزاری برای بیشینهسازی منافع فردی و در‬ ‫راس ان قدرت و ثروت‪.‬‬ ‫رسانه دیگر ابزار قدرت نیست‪ ،‬مهمترین رکن قدرت‬ ‫است‪ .‬رسانهها انتقالدهنده حقایق نیستند‪ ،‬بلکه‬ ‫سازنده حقایقاند‪ .‬رسانهها توان این را دارند تا واقعیت‬ ‫را غیرواقعی و غیرواقعی را واقعی جلوه دهند‪ .‬مردم این‬ ‫دوران از اقصی نقاط جهان مطلعاند ّاما از همسایگان و‬ ‫‪188‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪189‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ّ‬ ‫پلید پیشین‪ ،‬امروز لعاب خوشرنگ تمدن و تجدد‬ ‫میگیرند‪ .‬حــال دیگر خودپرستی و بیرون کشیدن‬ ‫گلیم خود از اب‪ ،‬عین عقانیت است و ایثار عین‬ ‫حماقت‪ .‬ولنگاری و رهایی از تمام قیدوبندها و زیستن‬ ‫چون حیوانات‪ ،‬ارمان اشرف مخلوقات عالم گشته و‬ ‫ُ‬ ‫عبودیت ا ّملبازی و ارتجاع! سر در ا ک خویش داشتن‬ ‫و بیتفاوتی نسبت به مشکات دیگران‪ ،‬افتخار و‬ ‫شرف محسوب میشود‪« .‬به من چه؟» و «به تو چه؟»‬ ‫ترجیعبندهای هرروز زندگی ما شدهاند‪ .‬بهراستی ما‬ ‫را چه شده است؟! ّاما هنوز باریکهای روان و بارقهای‬ ‫درخشان بــرای زندگی وجــود دارد‪ .‬در ایــن زندگانی‬ ‫اثری از من وجود ندارد‪ .‬قطرات ناچیز من در دریای‬ ‫خروشان «ما» گم میشوند‪ .‬مشکل شخصی در قاموس‬ ‫مردمان این سرزمین محلی از اعراب ندارد‪ .‬همه خود‬ ‫را مسئول میدانند‪.‬‬ ‫مــرزهــا و حصارهای تنگ جغرافیایی و ملی بــرای‬ ‫بــروز احساسات به رسمیت شناختهشده نیست‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫ارتباطات ایمانی به حدی قدرت دارد که گاهی با‬ ‫ناراحتی مومنی در غرب عالم‪ ،‬برادر دینی او در شرق‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ّ‬ ‫عالم غمگین میشود‪ ،‬بیانکه از علت این غم و غصه‬ ‫ّ‬ ‫ا گاه باشد‪ .‬اینجا اقوام و اطرافیان همیشه مقدم برای‬ ‫کمکرسانی هستند‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫اینجا مال من و مال تو معنا ندارد؛ همه از برای رزاق‬ ‫عالم است‪ .‬بریده باد دست نامرئی بازار! اینجا دست‬ ‫خدا باای تمام دستهاست‪ .‬مردمان این سرزمین‬ ‫باور دارند که هرکدام رزقی ّ‬ ‫معین و مشخص دارند‪.‬‬ ‫بهجای درگیر شدن در بازی اقتصاد خصوصی یا دولتی‪،‬‬ ‫مفهوم «رزق حال» مهمترین جایگاه را در اقتصاد انها‬ ‫دارد‪ .‬در این سرزمین روابط خانوادگی مملو از عشق و‬ ‫عاطفه است‪ .‬اینجا روابط سازمانی و قانونی نیست‪،‬‬ ‫روابــط وایی است‪ .‬تکریم والدین همچون تکریم و‬ ‫تمجید یک رعیت نسبت به فرمانروایی خشن است‪.‬‬ ‫همه مطیع محض والدین هستند‪ .‬تنها خط قرمز این‬ ‫اطاعت کفر و شرک است‪.‬‬ ‫همگان خویشاوندانی دارند که دائم به دیدار انها‬ ‫میروند‪ .‬از حالشان مطلع هستند‪ .‬اگر کسی از انها‬ ‫نیازمند شد‪ ،‬پیش از انکه نیازش را ابراز کند دیگران‬ ‫ان را تشخیص داده و مرتفع میکنند‪ .‬مردمان این‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در ارمانخهر ما یر کس‪ ،‬یر کار خوبی‬ ‫من کند‪ ،‬بهایهاه است تا زودتــر از‬ ‫یعمت امامش برخوردار خود‪.‬‬ ‫حا کمان این دیار تشنگان خدمتاند نه شیفتگان‬ ‫قدرت‪ .‬از متن و بطن مردم بر خواستهاند‪ .‬زندگی انها‬ ‫نه در سطح عموم مردم بلکه در سطح قشر مستضعف‬ ‫جامعه است تا فشاری مضاعف بر فقر انها نباشند‪.‬‬ ‫مردمان این سرزمین احساس بیگانگی از مسئولین‬ ‫نمیکنند‪ .‬ایشان صاحبان امر کشور و مستضعفین‬ ‫ولینعمتان ان هستند‪ .‬مسئولین درد مردم را باپوست‬ ‫و گوشت خود احساس میکنند‪ .‬به مردم و نهادهای‬ ‫حمایتگر انهــا چــون خــانــواده‪ ،‬همسایه‪ ،‬دوستی و‬ ‫برادری بها میدهند‪ .‬در ارمانشهر ما هیچکس دولت‬ ‫را مسئول تمام مسائل و مشکات نمیداند‪ .‬همه‬ ‫خود را مسئول و ّمتهم و دولت را مسئول تامین و رفع‬ ‫باقیمانده نیازها و مشکات مردمان میدانند‪ .‬دولتی‬ ‫حداقلی با کارامدی حداکثری‪.‬‬ ‫ّاما این پایان ماجرا نیست‪ .‬راستش را بخواهی‪ ،‬مردمان‬ ‫این سرزمین هنوز یتیماند! خانواده اصلی انها‪ ،‬کسانی‬ ‫هستند که سالهاست در غیبت انها میسوزند‪ .‬این‬ ‫یتیمی‪ ،‬سختتر از یتیمی کودکی است که پدر یا مادر‬ ‫خود را ازدستداده است‪.‬‬ ‫اینجا هرکس‪ ،‬هر کار خوبی میکند‪ ،‬بهانهای است تا زودتر‬ ‫از نعمت امامش برخوردار شود‪ .‬اینجا همه چشمبهراه‬ ‫ان ّ‬ ‫تحول خوشایندی هستند که به صدقهسر ان اسام‬ ‫و مسلمین عزیز و نفاق و منافقین‪ ،‬ذلیل میشوند‪.‬‬ ‫شهر هرکجا زندگی میکنند‪ ،‬همسایگانی دارند که به‬ ‫انها عشق میورزند‪ .‬پیش از انکه لب به غذا بزنند‬ ‫یا حتی جرعه ابی بنوشند‪ ،‬از سیر بودن همسایهها‬ ‫مطمئن شدهاند‪ .‬اگر همسایهها اذیتی کردند‪ ،‬بر ان‬ ‫صبر میکنند‪ .‬مانع از اذیت و ازار دیگران نسبت به‬ ‫همسایهها میشوند‪ .‬خود را در شادی و غم انها شریک‬ ‫میدانند‪ .‬همه برادرانی دارند‪ .‬در قاموس مردمان این‬ ‫سرزمین تولد از یک مادر ّ‬ ‫حتی شرط ازم برادری هم‬ ‫نیست‪ .‬ایمان شرط ازم و کافی ّ‬ ‫اخوت است‪ .‬این‬ ‫برادران هرروز یکدیگر را در خانه خدا چندبار زیارت‬ ‫میکنند‪ .‬از احوال هم و جامعه خویش مطلع میشوند‪.‬‬ ‫با بیماریشان بیمار‪ ،‬و با شادی انها شاد میشوند‪.‬‬ ‫اری! ایشان خود را در برابر همگان مسئول میدانند‪.‬‬ ‫مردمان این سرزمین زمانهسازند نه فرزند زمانه‪ .‬انها‬ ‫فرزندی زمانه منحرف را نمیکنند‪ .‬فرزندان ناخلف‬ ‫این زمانه‪ ،‬زمین میخورند اما زمینگیر نمیشوند‪.‬‬ ‫اینجا ایثار و گذشت عین عقانیت و مقابلهبهمثل عین‬ ‫حماقت و باهت است‪ .‬اینجا جواب بدی خوبی و‬ ‫سزای قطع رابطه دیگران‪ ،‬ارتباط با انهاست‪ .‬اینجا‬ ‫کلوخانداز را پاداش قند است نه سنگ! اینجا هر فرد‬ ‫یک اتــم نیست‪ ،‬یک ّامــت اســت‪ .‬گستره مسائل و‬ ‫مشکات هر فرد‪ ،‬به گستردگی مسائل خلقت است‪.‬‬ ‫اینجا اصالت نه با فرد است نه با جمع‪ ،‬اصالت با فرد‬ ‫شامل جمع است‪.‬‬ ‫ایشان با دوستان خدادوست و با دشمنان خدا دشمناند‪.‬‬ ‫در مقابل زیادهخواهیهای دشمنان دست ذلت دراز‬ ‫نمیکنند‪ .‬نه ظلم میکنند و نه تاب تماشای ظلم دارند‪.‬‬ ‫پینوشت‪:‬‬ ‫‪Email: mr.aram@chmail.com‬‬ ‫‪190‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر مصباحالهدی باقری‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪191‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫دایشصاه «یــویــتبـشــش»‪ ،‬ســامــاندیـنــده دردیــاســت‪،‬‬ ‫یهبششن از دردیاه یک جامعه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫من بیمن‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫از زمان تاسیس «دارالفنون» و ورود نظام اموزشی جدید‬ ‫به کشور و تبدیل مکتبخانههای سنتی به مدارس‪،‬‬ ‫یک موضوع جدی ذهن دغدغهمندان حوزه تعلیم و‬ ‫تربیت را متوجه خودکرده بود و ان استفاده از مواهب‬ ‫نظام جدید همراه با حفظ ارزشهای سنتی (اعم از‬ ‫دینی‪ ،‬ملی و بومی) بود‪ .‬به همین خاطر با به حرکت‬ ‫ُ‬ ‫افتادن چرخ توسعه «رضاخان» قلدر و مانع دانستن‬ ‫بسیاری از ارزشها و هنجارهای دینی برای توسعه‪،‬‬ ‫دلسوزان و عاقبتاندیشان برای برونرفت از این فضا‪،‬‬ ‫به فکر افتادند و به طرح و تدابیری رسیدند‪ .‬ازجمله‬ ‫اینها تاسیس مدارسی بود که در ان سعی میشد رنگ‬ ‫و بوی تعلیمات و هنجارهای اسامی (با همه فشارها‬ ‫و مضیقههای حکومت طاغوت) در فضا و برنامههای‬ ‫اموزشی وارد شود‪ .‬تاسیس مدارس «البرز»‪« ،‬علوی»‪،‬‬ ‫«نیکان»‪« ،‬کمال»‪« ،‬روزبه» و «رفاه»‪ ،‬در طول سالیان‬ ‫قبل از انقاب پاسخی به این نیاز بود‪ .‬این تاش تا‬ ‫جایی پیش رفت که دانشاموختگان این مدارس‬ ‫دارای شکل و شمایل منحصربهفرد چه از جهت‬ ‫ظاهری و چه از جهت خصیصههای اخاقی شدند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫نهایتا این اهتمام عالی‪ ،‬کار را بهجایی رساند که این‬ ‫هویت ساختهشده حتی در دورههای اموزش عالی‬ ‫و دانشگاهها چه در داخل ایران و چه در خارج‪ ،‬که‬ ‫محیط و مولفههای شخصیتیشان کمتر تناسبی با‬ ‫ارزشهــای توحیدی و هنجارهای انسانی داشت‪،‬‬ ‫موجبات حرکت بر مسیر روشن و متقن مبارزه با ظلم و‬ ‫ظالم و حمایت از مظلوم و عدالتپیشگی میگشت و‬ ‫بسیاری از سربازان امام و انقاب از همین گروه فکری‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫با پیروزه ایقاب اسامن ایتظار بود که جریان یویتبششن‬ ‫مدارس اسامن در سطح اموزشیاه مقدماتن عمومنتر و‬ ‫گستردهتر خود و حتن به مراکز اموزش عالن یم سرایت کند‪.‬‬ ‫و هویتی باز متولد شدند‪ .‬البته قابلانکار نیست که‬ ‫برخی شرایط و برخی عقاید‪ ،‬زمینههای افراطوتفریط‬ ‫اعتقادی را در فضای فرهنگی و تربیتی این مدارس‬ ‫ایجاد میکرد که روی برخی اقشار در این مدارس موثر‬ ‫واقع میشد و موجبات تزلزل و تذبذب اعتقادی را‬ ‫فراهم میاورد‪ .‬بااینهمه‪ ،‬این مدارس همواره بهعنوان‬ ‫مراکزی هویتبخش شناخته میشدند که خانوادهها‬ ‫تاش بسیاری میکردند فرزندانشان را وارد به اینها‬ ‫ً‬ ‫کنند تا با خیالی نسبتا اسوده‪ ،‬تولی تربیتی بچههایشان‬ ‫را واگذار کنند‪.‬‬ ‫با پیروزی انقاب اسامی و برداشته شدن موانع‪ ،‬انتظار‬ ‫بود که این جریان هویتبخشی در سطح اموزشهای‬ ‫مقدماتی عمومیتر و گستردهتر شود و حتی به مراکز‬ ‫اموزش عالی هم سرایت کند و دانشگاههایی با این‬ ‫سبک و سیاق طراحی و تاسیس گردند‪.‬‬ ‫ازانجاکه‪ ،‬این دغدغهها از قبل از پیروزی انقاب در‬ ‫برخی اذهان و افکار و مباحثات بزرگان و متفکران‬ ‫و زعمای قوم جاری بود‪ ،‬بعد از پیروزی تاشهایی‬ ‫مستقیم (توسط شخص بزرگان) یا غیرمستقیم (با‬ ‫اشراف بزرگان و واسطه دیگران) انجام گردید‪.‬‬ ‫تاسیس «موسسه اموزشی عالی امام خمینی» (ایتاه‬ ‫مصباح)‪« ،‬دانشگاه امام صادق؟» (ایتاه مهدوی‬ ‫کنی)‪« ،‬مدرسه عالی شهید مطهری» (ایتاه امامی‬ ‫کاشانی)‪« ،‬مدارس و دانشگاه مفید» (ایتاه موسوی‬ ‫اردبیلی)‪« ،‬مدارس و دانشگاه علوم اسامی رضوی»‬ ‫(ایتاه واعظ طبسی) و بعدها «دانشگاه عدالت»‬ ‫(ایتاه هاشمی شاهرودی)‪ ،‬ازایندست بود‪ .‬همچنین‬ ‫برخی دانشگاههای سازمانی خاص مانند «دانشگاه‬ ‫امام حسین؟ » و «دانشگاه علوم قضایی»‪ ،‬عاوه‬ ‫بر ماموریت تامین نیرو‪ ،‬ماموریت هویتبخشی را هم‬ ‫در کنار ان میدیدند‪ .‬معالوصف بسیاری از این مراکز‬ ‫ذیل ترتیبات و تنظیمات مراکز باادستی در حوزه‬ ‫اموزش عالی‪ ،‬بهشدت از ظرفیتهای تمایز بخش‬ ‫خود فاصله گرفته و تبدیل به یک دانشگاه کمی تا‬ ‫قسمتی معمولی شدند‪.‬‬ ‫حال مسئله اینجاست‪« :‬دانشگاه هویتبخش» چه‬ ‫ارکــان و مشخصههایی دارد؟ بهعبارتدیگر‪ ،‬اگر‬ ‫دانشگاهی بخواهد در شخصیت اخاقی و علمی‬ ‫و حضور اجتماعی دانشاموخته خــود موثر باشد‪،‬‬ ‫باید حائز چه ویژگیها و شرایطی باشد؟ در حقیقت‬ ‫کدام خصیصهها به دانشگاه و مولفههای درونــی و‬ ‫شخصیتیاش هویت میبخشد و ان را ممتاز میکند؟‬ ‫این مراکز در ایه هویتبخشی خود دارای چند رکن‬ ‫محوری اثرگذار هستند‪.‬‬ ‫اول) استاد‪-‬مربیهای رونده و باابرنده‬ ‫این اساتید بهجای هضم در فرایند تولید انبوه‪ ،‬در قالب‬ ‫ً‬ ‫نظامهایی که عمدتا برامده از شخصیت خلقی خودشان‬ ‫است‪ ،‬به تربیت فرد مشغولاند‪ .‬درواقع این اساتید‪،‬‬ ‫ماموریت خود را بسیار فراتر از وظایف تعریفشده و‬ ‫حرفهای قابلسنجش و اندازهگیری میدانند‪ .‬انها‬ ‫تاش میکنند تا در همنفسی با دانشجو‪ ،‬او را در زمین‬ ‫و بستر استعدادی خود دانشجو حرکت و رشد دهند‪.‬‬ ‫‪192‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫دانشجو در نظر انهــا یک متربی مستعد اســت که‬ ‫باید شکوفا شده و باا رود‪ .‬لذا استاد‪-‬مربیها به‬ ‫دنبال جویندهها میگردند و به انها میرسند‪ ،‬خوب‬ ‫میفهمندشان و خوب نگهداریشان میکنند و هیچگاه‬ ‫متوقف نمیشوند؛ لذا خود همراه با متربیها‪ ،‬هم‬ ‫رونده هستند‪ ،‬هم شکوفا کننده و هم شکوفا شونده‪.‬‬ ‫دوم) تعریف و ماموریت مشخص‬ ‫همراه نظامات مستقل و ممتاز‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫همه نظامها در وابستگی مستقیم و محض یک نظام‬ ‫استاندارد و متعارف تعریف شوند‪ ،‬دانشگاه را تبدیل به‬ ‫یک ماشین میکنند که ماموریتش رساندن افراد از یک‬ ‫نقطه به یک نقطه دیگر است و قرار نیست طی مسیر‬ ‫اتفاق خاصی بیفتد‪ .‬ماموریتهای یکسان دانشگاه‬ ‫را از درون میخشکاند و میپوساند اما ماموریتهای‬ ‫متمایز نیاز به نظامات شایستهمحور دارد‪.‬‬ ‫سوم) وجود اساتید یگانه و مرجع‬ ‫‪193‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اموزش عالی در کشورهای پیشرفته دارای وزنی بااتر از‬ ‫استانداردهای اداری و متعارف است‪ ،‬لذا دانشگاهها‬ ‫بهتناسب درجــه و امتیاز در مرتبههای مختلفی از‬ ‫استقال تا تابعیت محض (دستگاه اموزش عالی) قرار‬ ‫میگیرند‪ .‬روشن است دانشگاههای هویتبخش ازم‬ ‫است از حیث نظامات درونی‪ ،‬طراحیها و تالیفهای‬ ‫خود را داشته باشند‪.‬‬ ‫نظام جذب نیروی انسانی (اعم از استاد‪ ،‬دانشجو و‬ ‫کارمند)‪ ،‬نظام نگهداری‪ ،‬نظام ارتقاء‪ ،‬نظام برنامهریزی‬ ‫درسی و اموزشی‪ ،‬نظام تربیتی و‪ ...‬بایستی متناسب‬ ‫با ماموریت و ماهیت ان نهاد طراحی شــود‪ .‬اینکه‬ ‫حضور اساتیدی که در حولوحوش مرزهای دانش و‬ ‫مسئلههای معاصر غور و سیر میکنند و بهاصطاح‬ ‫صاحب کرسی هستند‪ ،‬نیز کمک شایانی به هویتبخشی‬ ‫میکند‪ .‬در حقیقت زیر سایه این درختان بلند تنفس‬ ‫کردن و درعینحال‪ ،‬تامل بر عظمت و واایی اندیشه‬ ‫انها‪ ،‬انسان را به حرکتی متمایز و خاص وا میدارد‪.‬‬ ‫هرچقدر این اساتید بیشتر باا روند‪ ،‬بیشتر میفهمند‬ ‫که چه میزان عظیمی نمیدانند‪ ،‬لذا بیشتر متواضع‬ ‫و فروتنی پیشه میکنند و الگوی موثرتری میشوند؛‬ ‫ً‬ ‫نتیجتا نابتر و ممتاز میشوند‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دایشصاین که از جهت خروجنیا ییچ امتیاز‬ ‫و تمایزه را به ظهور یمنرساید‪ ،‬بهراحتن‬ ‫محو منخود و بییویت‪.‬‬ ‫چهارم) رئیس راهبر دانشگاه‬ ‫کتابخانه را برای انها فراهم میکنند‪ .‬برخی به تاسیس‬ ‫مدارس پایه پرداخته و فرزندان فارغالتحصیان را با‬ ‫تخفیف ویژهای میپذیرند و ‪ ...‬بدیهی است هرکدام‬ ‫از این سطوح به استمرار و عمیق شدن هویتسازمانی‬ ‫معنای متمایزی میبخشند‪.‬‬ ‫هرقدر رئیس دانشگاه بتواند در کنار وظیفه مدیریتی‬ ‫به نقش هدایت‪ ،‬راهبری و تولی امر اهتمام نماید‪،‬‬ ‫دانشگاه چشمگیرتر مینماید‪ .‬بنابراین رئیس یک‬ ‫دانشگاه هویتبخش غیر از مدیریت ان بایستی‬ ‫خود نماد و نمایی از ماموریت دانشگاه باشد؛ چه در‬ ‫سخن و خطابه‪ ،‬چه در تصمیم و امریه سازمانی و چه‬ ‫در عمل و حرکت فردی‪.‬‬ ‫ششم) نهادهای وابسته و اقماری‬ ‫اینکه دانشگاه به دانشگاه ختم نشود و بتواند در‬ ‫موجودیتها و ایههای دیگر ادامه پیدا کند موضوع‬ ‫بسیار بااهمیتی است‪ .‬دانشگاهی که از چند اتاق و‬ ‫ً‬ ‫کاس تشکیلشده‪ ،‬تقریبا بیهویت‪ ،‬عقیم و حتی مرده‬ ‫است و عنوان دانشگاه‪ ،‬عنوان اشتباهی است که به ان‬ ‫دادهاند‪ .‬اما دانشگاهی که ادامه دارد‪ ،‬و در هر مرحله‬ ‫از حیات دانشجویان و دانشاموختگان با طراحی و‬ ‫ایدهپردازیهای مناسب به نهادسازیهای ماموریتی‬ ‫دستزده است‪ ،‬این دانشگاه خود را موجودیتی زنده‬ ‫میداند؛ لذا زندگی و هویت میبخشد‪.‬‬ ‫پنجم) سازمان فرهنگی هویتبخش‬ ‫یکی از منابع هویتساز‪ ،‬نهادها و عناصری هستند‬ ‫که اتمسفر و سازمان فرهنگی یک مجموعه را شکل‬ ‫میدهند‪ .‬نهادهای ظاهری دانشگاه (مثل معماری‪،‬‬ ‫محوطه‪َ ،‬سر در‪ ،‬گواهینامه تحصیلی)‪ ،‬گردهماییهای‬ ‫متنوع و متفاوت (مذهبی‪ ،‬خانوادگی‪ ،‬سازمانی)‪،‬‬ ‫جلسات رسمی (دفاع از پایاننامه و رساله) و نیمهرسمی‬ ‫(دورههای ازاد یا همایشها) و ‪ ...‬از عناصر هویتساز‬ ‫هستند‪ .‬هرچقدر این عناصر‪ ،‬متمایزتر و شاخصتر‬ ‫باشد‪ ،‬در ساخت هویت موثرتر است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا دانشگاهها برای ارتباط دانشاموختگان خود‬ ‫طراحیهای مختلفی انجام میدهند‪ .‬برخی فقط‬ ‫به برگزاری گردهماییهای نوبهای اکتفا میکنند تا‬ ‫دیدارها تازه شود؛ اما برخی برای همین اجتماع مجرای‬ ‫رسانهای خاصی برقرار میکنند تا همیشه این افراد‬ ‫ذیل چتر ان نهاد‪ ،‬باهم مرتبط باشند‪ .‬برخی مواقع‬ ‫خانوادهها را هم دراینارتباط دخیل میکنند‪ .‬برخی‬ ‫مواقع امتیازات خاصی مثل استفاده از رستوران و یا‬ ‫هفتم) محصوات علمی مرجع‬ ‫دانشگاه انگاهکه به محصوات ممتاز که یک شاخصه‬ ‫ان میتواند مسئلهمحوری باشد دست یابد‪ ،‬میتواند‬ ‫برای خود و اهالی ان هویت ایجاد کند‪ .‬دانشگاهی‬ ‫که از جهت خروجیها هیچ امتیاز و تمایزی را به‬ ‫ظهور نمیرساند‪ ،‬بهراحتی محو میشود و بیهویت‪.‬‬ ‫اما دانشگاهی که برای خود ماموریتی متمایز (و در‬ ‫بهترین حالت منحصربهفرد) تعریف کرده و برای ان‬ ‫چشماندازهایی در تناوبهای زمانی طراحی نموده‪،‬‬ ‫‪194‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: mesbab@yahoo.com‬‬ ‫‪195‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫کنتوری و کنکوری را برمیگزیند‪ .‬حتی دیدهشده این‬ ‫شاخصها بر واقعیتهای روشن غلبه کرده و نوعی‬ ‫رضایتبخشی حبابی و خیالی را بهعنوان شاخص‬ ‫تحقق هدف بر خود تحمیل نموده است‪.‬‬ ‫دانشگاهی که خواست و خواهش دانشجو‪ ،‬بدون‬ ‫تطبیق ان بر ماموریت و اهداف عالی معیاری حیاتی‬ ‫قلمداد میشود‪ ،‬خود را حتی تا ارائه خدمات هوسی‬ ‫(‪ )fad services‬تنزل میبخشد‪.‬‬ ‫خاصه انکه دانشگاه هویتبخش‪ ،‬نهادی است‬ ‫پویا‪ ،‬ممتاز‪ ،‬پر از نماد‪ ،‬با هنجارهایی تعریفشده و‬ ‫متعهدانه که تمام عناصرش نقشی زنده و ارگانیک‬ ‫دارند و برای هر مولفه شخصیتیاش‪ ،‬قیمت و بهائی‬ ‫است که فقط با پرداخت ان میتوان ان را خرید و مال‬ ‫خود کرد‪ .‬چانهزنی و تخفیف فقط در صورتی در این‬ ‫بازار ارائه میشود که به ارمانها خدشه و تعدی وارد‬ ‫نشود ولی هرگز چیزی نسیه داده نمیشود‪ .‬این فقرات‬ ‫لوازمی است مقدماتی که میتواند حیات دهد و هویت‬ ‫ببخشد و جامعه را به داشتن دانشگاه متفاخر کند‪ ،‬وگرنه‬ ‫عدد دانشگاه و مافیهای ان‪ ،‬نشانگر گمراهکنندهای‬ ‫است که بایا و ابتائاتش ویرانکننده و زوالبخش‬ ‫یک جامعه و شاید یک تمدن دیرپای باشد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫انگاه میتواند محصوات علمی موثری را طرحریزی‬ ‫کند و تدارک ببیند‪ .‬مهمترین خروجی یک دانشگاه‪،‬‬ ‫یک دانشاموخته ممتاز است که به زینت دین و ادب‬ ‫و حیا اراسته و دردمند دردهای جامعه است‪ .‬برای خود‬ ‫در درون جامعه به دنبال هویت است و نمیخواهد‬ ‫جامعه را صرف هزینه خود و هویت خود کند‪.‬‬ ‫ارکانی که گفته شد‪ ،‬بخش مهمی از مولفههایی است‬ ‫که وقتی باهم کار میکنند‪ ،‬فرایند هویتبخشی و تعلق‬ ‫از دانشگاه به فرد را جریان میبخشند‪.‬‬ ‫دانشگاهی که در معماری ان‪ ،‬هیچ مولفه و نماد‬ ‫تعالیبخش دیــده نمیشود و شاید یک ساختمان‬ ‫مسکونی یا تجاری بوده که فقط کاربری ان عوضشده‬ ‫امــا در نما و نماد ان دستی بــرده نشده و میتواند‬ ‫خیلی زود به کاربری قبلی برگردد‪ ،‬نه هویت دارد و نه‬ ‫هویتبخش است‪.‬‬ ‫دانشگاهی که استاد ان مراتب ترقی و تعالی را نه در‬ ‫اشتراک مسئلهها و دردهــای جامعه و همافزائی در‬ ‫مسیر پیدا کردن راهکار و اجرائی کردن ان‪ ،‬بلکه در ُپر‬ ‫ً‬ ‫کردن سیاهه فرمهای ارتقا میبیند و اصا «اثر و تاثیر و‬ ‫مخاطب» را در معادات ترفیع و ارتقاء خود فراموش‬ ‫کرده‪ ،‬خیلی زود عقیم و بی دنباله میشود؛ و شاید خیلی‬ ‫زود از مرتبه درداشنائی و تاش برای سامان دردها به‬ ‫دردافرینی تبدیل شده و خود بخشی از مسائل شود‪.‬‬ ‫دانشگاهی که نظام برنامهریزی اموزشی ان بهجای ساخت‬ ‫ً‬ ‫و تربیت بر حلوفصل بناشده‪ ،‬عمدتا شاخصهای‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دایشصاین که خواست و خوایش دایشجو‪،‬‬ ‫بدون تطبیق ان بر ماموریت و ایداف عالن‬ ‫معیاره حیاتن قلمداد منخود‪ ،‬خود را حتن‬ ‫تا ارائه خدمات یوسن (‪ )fad services‬تنزل‬ ‫منبششد‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر محمدامین مذهب‬ ‫عضو هیئتعلمی مرکز زبان دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتر عباس منفرد‬ ‫دانشاموخته دکتری دانشگاه عامه طباطبایی‬ ‫مقدمه‬ ‫لباس محلی بر تن‬ ‫غریبه خارجی‬ ‫رشد روزافــزون ارتباطات بین فرهنگها و زبانهای‬ ‫مختلف در دنیای ام ــروزی‪ ،‬نیاز به درک و ا گاهی‬ ‫نسبت به فرهنگهای مختلف را بیشازپیش کرده‬ ‫است‪ .‬امروزه زبان انگلیسی بهعنوان زبانی بینالمللی‪،‬‬ ‫یکی از ابزارهای مهم در حوزه تعامات بین فرهنگی به‬ ‫شمار میاید‪ .‬ازاینرو‪ ،‬ما نیازمند دیدگاهی جدید نسبت‬ ‫به این زبان هستیم که بتواند همانند پلی ملتها و‬ ‫فرهنگهای مختلف را به یکدیگر متصل کند‪ .‬موضوع‬ ‫فرهنگ ازانجا که با زندگی انسان عجین است و در‬ ‫ان تا کید بر ارزشها‪ ،‬بایدها و نبایدها میشود‪ ،‬بسیار‬ ‫حیاتی است و به گفته حضرت امام خمینی؟‪،‬‬ ‫فرهنگ مبدا همه خوشبختیها و بدبختیهای یک‬ ‫ملت است‪ .‬یکی از مهمترین وظایف معلمین زبان‬ ‫انگلیسی‪ ،‬انتقال صحیح فرهنگ است‪ .‬لذا در این‬ ‫نوشتار‪ ،‬سعی بر این است به این موضوع تا کید شود‬ ‫که امکان تدریس فرهنگ اسامی ضمن تدریس زبان‬ ‫انگلیسی وجود دارد و این خود میتواند تحولی عظیم در‬ ‫نظام اموزش عالی در دهه پنجم انقاب اسامی باشد‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫رهبر انقاب اسامی نیز‪ ،‬فرهنگ را هویت یک ملت و‬ ‫ّ‬ ‫ارزشهای فرهنگی را روح و معناى حقیقی یک ملت‬ ‫ّ‬ ‫میدانند و معتقدند که همهچیز مترتب بر فرهنگ‬ ‫است‪ .‬ایشان بر این باورند در هر حرکت اساسیای‬ ‫که در زمینه اقتصاد‪ ،‬سیاست‪ ،‬سازندگی‪ّ ،‬فناورى‪،‬‬ ‫اموزش زبان ایصلیسن با محتواه فرینگ اسامن‪-‬ایراین‬ ‫یهتنها ممکن بلکه یک ضرورت است‬ ‫‪196‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪197‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تولید و پیشرفت علم میخواهیم انجام بدهیم‪ ،‬باید‬ ‫ملتفت به لوازم فرهنگی ان باشیم‪ .‬تدریس زبان نیز‬ ‫از این قاعده مستثنا نیست‪ .‬در چندین سال اخیر‪،‬‬ ‫در کشورهای مختلف بهخصوص ایران با استقبال‬ ‫یادگیری زبان مواجهه شدهایم‪ .‬از یکسو استقبال‬ ‫عمومی از زبان و از سوی دیگر ورود انواع کتب و مواد‬ ‫اموزشی غربی دستاندرکاران اموزش زبان انگلیسی‬ ‫را با چالش بزرگی مواجهه ساخته که ناشی از ورود‬ ‫حجم بزرگی از فرهنگ بیگانه در کتب زبان است‪.‬‬ ‫ازایــنرو‪ ،‬بررسی موشکافانه محتوای این کتابها‪،‬‬ ‫بهویژه از جنبه مسائل فرهنگی‪ ،‬امری ضروری به نظر‬ ‫میرسد‪ .‬باوجود اهمیت بررسی محتوای فرهنگی کتب‬ ‫اموزش زبان انگلیسی در ایران‪ ،‬مطالعهای جامع در‬ ‫این زمینه صورت نپذیرفته است‪ .‬مطالعات صورت‬ ‫گرفته در ایــران‪ ،‬بسیار کم بــوده و محدود به بررسی‬ ‫کیفیت و نوع مواد درسی کتب اموزش زبان انگلیسی‬ ‫میشود‪ .‬ازجمله این پژوهشها میتوان به تاشهای‬ ‫«عبداهزاده و بنیاسد» [‪« ،]1‬عسگری» [‪ ]2‬و «زارعی»‬ ‫[‪ ]3‬اشاره کرد‪ .‬در تمامی پژوهشها‪ ،‬محققین به این‬ ‫مسئله اشاره میکنند که کتب زبان انگلیسی نمایانگر‬ ‫ارزشهای خاصی همچون جنسیتگرایی‪ ،‬کلیشههای‬ ‫فرهنگی‪ ،‬مصرفگرایی و هویت اجتماعی هستند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ً‬ ‫در حوزه مسائل مربوط به اموزش زبان‪ ،‬عموما دو دیدگاه‬ ‫در بین صاحبنظران این حوزه در رابطه با مواد اموزشی‬ ‫وجــود دارد‪ .‬از یکسو‪ ،‬برخی بر این باورند که مواد‬ ‫ً‬ ‫اموزشی را میبایست تماما از غربیها گرفت‪ .‬این افراد‬ ‫معتقدند که کاربران زبان‪ ،‬نمیتوانند بدون اشنایی با‬ ‫«فرهنگ گویشوران» یکزبان‪ ،‬ان را بهخوبی بیاموزند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬صاحبنظران بسیاری بر این باورند که‬ ‫ضرورتی وجود ندارد که این زبان‪ ،‬بهعنوان یکزبان‬ ‫بینالمللی با «فرهنگ گویشوران» ان مرتبط باشد‪]4[.‬‬ ‫در کشور ما که زبان انگلیسی نه بهعنوان زبان دوم‪،‬‬ ‫بلکه بهعنوان ز بــان بیگانه تدریس میشود‪ ،‬بیشتر‬ ‫نویسندگان کتابهای زبان انگلیسی‪ ،‬ایرانی نیستند‬ ‫و با نگارش این کتابها فرهنگ کشور خود را تبلیغ و‬ ‫نشر مینمایند‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬اکثر خانوادههای ایرانی‬ ‫در مــورد یادگیری زبــان انگلیسی بــرای فرزندان خود‬ ‫احساس ضرورت میکنند و از سنین کودکی ایشان‬ ‫را به موسسههای زبان میسپارند‪ .‬در این موسسات‬ ‫نیز‪ ،‬فرهنگ غرب ضمن یادگیری زبان انگلیسی به‬ ‫این عزیزان منتقل میشود و ایشان پس از چند سال‬ ‫تحصیل در کاسهای زبان انگلیسی‪ ،‬با فرهنگ اسام‬ ‫تا حدودی بیگانه میشوند‪ .‬به همین دلیل توصیه‬ ‫میشود کتابهای زبان انگلیسی توسط نویسندگان‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫استقبال عمومن از زب ــان و ورود‬ ‫ای ــواع کتب و مــواد امــوزخــن غربی‬ ‫دستایدرکاران اموزش زبان ایصلیسن‬ ‫را بــا چالش ورود حجم بــزرگــن از‬ ‫فرینگ بیصایه از طریق کتب زبان‬ ‫مواجه ساخته است‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مهمترین یکته در تحول یظام اموزش‬ ‫در دوره پنجم این است که معلمین‬ ‫زبان تمایل به تدریس فرینگ داخته و‬ ‫از تبحر ازم در این زمینه ییز برخوردار‬ ‫باخند‪.‬‬ ‫در رابطه با فرهنگ تهیه کنند و انهــا را به نمایش‬ ‫بگذارند‪ .‬گاهی معلم باید عکسهای مجات را که‬ ‫میتوان توسط انها فرهنگ را تدریس کرد‪ ،‬انتخاب‬ ‫کرده و به کاس ببرد و نکات فرهنگی را بر اساس انها‬ ‫بهصورت مقایسهای تدریس کند‪ .‬همچنین میتوان‬ ‫از نقشهای استفاده کرد و مساجد یا مکانهای مهم‬ ‫مذهبی را در ان جایگزین نمود و به اهمیت وجود مسجد‬ ‫و همچنین حضور در مسجد اشاره کرد و یا زیارتگاهها‬ ‫را معرفی و به اداب زیارت اشاره کرد‪ .‬گاهی میتوان‬ ‫عکسها یا اسایدهای زیبا از میوهها و غذاها تهیه‬ ‫کرد و ضمن تدریس لغات مربوط به انها به احادیث‬ ‫کوتاهی در رابطه با نحوه غذا خوردن و یا چگونگی‬ ‫استفاده از میوهها اشاره کرد‪ .‬روش دیگر این است‬ ‫که معلم سفرهای کوتاه یکروزه ترتیب دهد و ضمن‬ ‫سفر لغات و ساختار مربوط به سفر را اموزش دهد و‬ ‫در ضمن به اداب سفر اسامی اشاره نماید‪ .‬میتوان از‬ ‫نمایشنامههای کوتاهی که خود فراگیران اجرا مینمایند‬ ‫و محتوای انهــا توسط معلم با همکاری فراگیران‬ ‫تهیهشده استفاده کرد و نکات مهم فرهنگی از قبیل‬ ‫سر قول بودن‪ ،‬وفاداری‪ ،‬امانت‪ ،‬صداقت‪ ،‬خدمت در‬ ‫راه خدا‪ ،‬کمک به نیازمندان و غیره را به نحو جذاب و‬ ‫غیرمستقیم منتقل کرد‪ .‬تا کید بر این است که هدف‪،‬‬ ‫تدریس صحیح فرهنگ اسامی باشد و اگر جهت‬ ‫ِ‬ ‫اشنایی فراگیران فرهنگ غرب هم تدریس میشود‪،‬‬ ‫این کار بهصورت مقایسهای انجام شود‪.‬‬ ‫متعهد ایرانی که مسلط به زبان انگلیسی هستند و‬ ‫تبحر در تدریس فرهنگ دارند نوشته شود‪.‬‬ ‫مهمترین نکته در تحول نظام اموزش در دوره پنجم این‬ ‫است که معلمین زبان تمایل به تدریس فرهنگ داشته‬ ‫و از تبحر ازم در این زمینه نیز برخوردار باشند‪ ،‬در ان‬ ‫صورت میتوانند به بهترین طریق فرهنگ اسامی را‬ ‫ضمن تدریس زبان به فراگیران انتقال دهند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫برنامه درسی با محتوای فرهنگی‬ ‫یکی از عواملی که در کشور ما موجب ایجاد فرصت برای‬ ‫تهاجم فرهنگی میشود‪ ،‬اشنا نبودن کافی فراگیران با‬ ‫فرهنگ غنی اسام است‪ .‬اگر قبل از مواجهه با فرهنگ‬ ‫دیگر‪ ،‬فرزندان ما با فرهنگ اسام اشنا باشند‪ ،‬ازانجاکه‪،‬‬ ‫این فرهنگ مطابق فطرت انسان است‪ ،‬دیگر دچار‬ ‫خودباختگی نمیشوند و با توکل به خدا‪ ،‬عزتنفس‬ ‫و اعتماد کافی در مقابل تهاجم فرهنگی میایستند‪.‬‬ ‫مهمترین نکتهای که در تدریس فرهنگ میتوان به‬ ‫ان اشاره نمود و برای زندگی همه فراگیران ضروری‬ ‫است‪ ،‬اخاق و ادب اسامی است که در فرهنگ باید‬ ‫برجسته باشد و با تهیه محتوای مناسب به بهترین روش‬ ‫تدریس شود‪ .‬یکی از راههای تهیه محتوا برای تدریس‬ ‫فرهنگ این است که تاش شود فیلمهای پرمحتوایی‬ ‫که در ان فرهنگ بهطور غیرمستقیم منتقل میشود‪،‬‬ ‫ساختهشده و در کاسها مورداستفاده قرار گیرد‪ .‬راه‬ ‫دیگر این است که از فراگیران بخواهیم روزنامههایی‬ ‫‪198‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫«براون» [‪ ]5‬با اشاره به مواد اموزشی از قبیل نمونههای‬ ‫متعدد زبانی انگلیسیهای جهانی که با تا کید بر‬ ‫فرهنگ بهخوبی طراحیشدهاند‪ ،‬پیشنهاد میکند‬ ‫تغییرات ذیل بایستی در اموزش لحاظ شوند‪:‬‬ ‫‪ -1‬ا گاهی دادن به زباناموزان نسبت به تفاوتهای‬ ‫زبانی و فرهنگی‬ ‫‪ -2‬استفاده از مفهوم «مقبولیت جهانی و مناسبسازی‬ ‫بومی» برای کمک به فراگیران تا «گویشور جهانی‬ ‫و بومی زبان انگلیسی» باشند‪.‬‬ ‫‪ -3‬احترام به فرهنگ بومی یادگیری و تقویت حس‬ ‫مالکیت و اعتماد نسبت بــه گونههای بومی‬ ‫انگلیسی‬ ‫‪ -4‬واردکردن مدلهای فرهنگی کاربران زبان انگلیسی‬ ‫از کشورهای دایره بیرونی (‪ )Outer-Circle‬و دایره‬ ‫رو به گسترش (‪)Expanding-Circle‬؛ بهنحویکه‬ ‫‪199‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫روش تدریس فرهنگ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ً‬ ‫فراگیران احساس کنند که زبان انگلیسی منحصرا‬ ‫به دایره درونی تعلق ندارد‪.‬‬ ‫‪ -5‬انتخاب مواد درسی و فعالیتهای اموزشی بر‬ ‫اساس موقعیتهای بومی و بینالمللی که برای‬ ‫فراگیران شناختهشده باشد و قابلیت کاربردی‬ ‫در زندگی روزم ــره انهــا داشته و تعامات بین‬ ‫غیر انگلیسیزبان ‪ -‬انگلیسیزبان و نیز غیر‬ ‫انگلیسیزبان ‪ -‬غیر انگلیسیزبان را در نظر بگیرد‪.‬‬ ‫همراه با «براون»‪« ،‬ماتسودا» [‪ ]6‬میافزاید در دورههای‬ ‫اموزش زبان انگلیسی عمومی‪ ،‬که زباناموزان در انها‬ ‫خود را برای استفاده از زبان انگلیسی در موقعیتهای‬ ‫بینالمللی اماده میکنند‪ ،‬محتوای فرهنگی میبایست‬ ‫از منابع مختلف گرفتهشده باشد‪ .‬یک گروه از این‬ ‫منابع فرهنگی میتواند شامل موضوعاتی از قبیل‬ ‫صلح جهانی و حفاظت از محیطزیست باشد که در‬ ‫حال حاضر در کتب اموزش زبان بسیار رایج هستند‪.‬‬ ‫همچنین این منابع میتوانند محتوایی مناسب برای‬ ‫مهارت خواندن‪ ،‬بحثهای کاسی و تکالیف درسی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مراکز دولتی مورد بازبینی قرار گیرد و افراد متعهدی‬ ‫که دانش کافی در زمینه زبان انگلیسی دارند‪ ،‬با در‬ ‫نظر گرفتن شرایط روز و با استفاده از تکنولوژی به‬ ‫نگارش کتابهای جدید و تهیه نرمافزارهای مفید و‬ ‫موثر بپردازند و نیز کاسها و کارگاههایی برای اموزش‬ ‫شیوههای مختلف تدریس فرهنگ برگزار شود‪ .‬نیاز‬ ‫است که این بازنگری بهصورت مستمر انجام شود تا‬ ‫نتیجه مطلوب حاصل شود‪.‬‬ ‫کاسهای اموزش زبان با رویکرد بینالمللی فراهم‬ ‫کنند؛ چراکه ایــن منابع میتوانند به افزایش حس‬ ‫شهروند جهانی بودن در میان فراگیران کمک کنند‪.‬‬ ‫دومین نوع از این منابع‪ ،‬میتواند فرهنگ همصحبتان‬ ‫اینده این فراگیران باشد که از نقاط مختلف جهان‬ ‫میایند‪ .‬سومین منبع احتمالی برای محتوای فرهنگی‪،‬‬ ‫مواد اموزشی با رویکرد ‪ EIL‬فرهنگ خود فراگیر است‪.‬‬ ‫از ایــن منظر‪ ،‬هرگونه مــواد اموزشی که موجب شود‬ ‫زبــانامــوزان به توضیح فرهنگ بومی خود و افزایش‬ ‫مهارتهای توصیف فرهنگ خود به زبان انگلیسی‬ ‫بپردازند میتواند در کاسهای درسی با رویکرد ‪EIL‬‬ ‫گنجانده شود‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: abbasmonfared85@gmail.com‬‬ ‫‪]1] Abdollahzadeh, E., & Baniasad, S. )2010(. Ideologies in the imported‬‬ ‫‪English textbooks: EFL learners and teachers’ awareness and attitude.‬‬ ‫‪]2] Asgari, A. )2011(. The compatibility of cultural value in Iranian‬‬ ‫‪EFL textbooks.‬‬ ‫‪]3] Zarei, Gh. R. )2011(. Cultural effects of L2 learning: A case study‬‬ ‫‪of Iranian learners learning English.‬‬ ‫‪]4] McKay, S. )2012(. Principles of teaching English as an international‬‬ ‫‪language.‬‬ ‫‪McKay, S. L. )2018(. English as an international language: What it is‬‬ ‫‪and what it means for pedagogy.‬‬ ‫‪Monfared, A. )2018(: Ownership of English in the Outer and‬‬ ‫‪Expanding Circles: teachers’ attitudes toward pronunciation in ESL/‬‬ ‫‪EFL teaching contexts.‬‬ ‫‪Monfared, A., Mozaheb, M. A., & Shahiditabar, M. )2016(. Where‬‬ ‫‪the difference lies: Teachers’ perceptions toward cultural content of‬‬ ‫‪ELT books in three circles of world Englishes.‬‬ ‫‪]5] Brown, J.D. )2012(. EIL Curriculum Development.‬‬ ‫‪]6]. Matsuda, A. )2012(. Teaching Material in EIL..‬‬ ‫‪Matsuda, A. )2017(. Preparing teachers to teach English as an‬‬ ‫‪international language.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫نتیجه‬ ‫درس زبان انگلیسی یکی از درسهایی است که اکثر‬ ‫افراد جامعه از سنین کودکی در کاسهای ان شرکت‬ ‫میکنند و ازانجاکه ضمن یادگیری زبان‪ ،‬فرهنگ انهم‬ ‫به فراگیر منتقل میشود‪ ،‬باید نگاه ویــژهای به زبان‬ ‫انگلیسی در دهه پنجم تحول در اموزش عالی داشت‬ ‫و برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی‪ ،‬باتدبیر برنامهریزی‬ ‫کوتاهمدت و بلندمدت کــرد‪ .‬باید کتابهای زبان‬ ‫انگلیسی در همه سطوح و چه در موسسات و چه در‬ ‫‪200‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫محمدصادق ترابزاده جهرمی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ارکان سهگانه‬ ‫عدالت اموزشی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫انسان‪ ،‬غایت پیشرفت و در عین حال موتور محرکه‬ ‫اصلی پیشرفت است‪ .‬برایند انسانها و روابطشان جامعه‬ ‫کنونی و اینده را شکل میدهد‪ .‬جمع انسان و برایند‬ ‫انسانی‪ ،‬جمعیت است که یک عنصر استراتژیک‪،‬‬ ‫مولفه قدرت و ستون فقرات اجتماع است‪ .‬تغییر در‬ ‫جمعیت یعنی تغییری بلندمدت در جامعه‪.‬‬ ‫بخشی از جامعه کنونی و بخشی از اینده جامعه در‬ ‫اختیار نظام اموزشی اســت؛ چراکه بخش بزرگی از‬ ‫جامعه (دانشاموزان‪ ،‬خانوادهها و کادر اموزشی؛ البته‬ ‫هدف اصلی دانش اموزان هستند) را درگیر خودساخته‬ ‫است‪ .‬تاثیر نظام اموزشی بر جمعیت را میتوان در سه‬ ‫محور بررسی کرد و عدالت اموزشی را نیز در همین‬ ‫سه‪ ،‬جستجو نمود‪:‬‬ ‫محور اول‪ :‬محتوای افاقی تعلیم‬ ‫و تربیت (صنعت اموزش)‬ ‫کیفیت افراد و پیکرهبنده انیا در اجتماع‪ ،‬جمعیت را خکل‬ ‫مندید‪ .‬عدالت اموزخن چتر حاکم بر این پیکرهبنده است‬ ‫‪201‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫غایات‪ ،‬اولین محور بررسی موضوع عدالت در نظامهای‬ ‫حقمدار هستند‪ .‬خلقت حکیمانه است و امر باطل و‬ ‫بیهدف در ان‪ ،‬کف روی اب است‪ .‬پس امر بیغایت‪،‬‬ ‫بیمعنا خواهد بود‪ .‬نظام اموزشی‪ ،‬با نوع تربیت اجتماعی‬ ‫خویش‪ ،‬ظرفیت تحقق غایات جامعه اینده را شکل‬ ‫میدهد؛ بنابراین تربیت انسان در تراز جامعه اینده‪،‬‬ ‫موضوع عدالت اجتماعی و بهتبع‪ ،‬عدالت اموزشی‬ ‫است‪ .‬پس عدالت ایجاب میکند تربیت انسان در‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫صنعت اموزش حیث محتوایی یاظر به سه رکن است‪ :‬حکومت‬ ‫عدل‪ ،‬توازن معاش و ایسجام اجتماعن بردار ایساین‪.‬‬ ‫تراز ساخت جامعه مطلوب اسامی را‪ .‬این مهم چگونه‬ ‫رقم میخورد؟ تربیت اجتماعی و افاقی‪ ،‬پاسخ به این‬ ‫ســوال است که انتقال مهارت و یادگیری را در سه‬ ‫محور دنبال میکند‪ :‬سبک زندگی‪ ،‬اداب اجتماعی‪،‬‬ ‫مسئولیت اجتماعی‪ .‬صنعت اموزش‪ ،‬پوششدهنده‬ ‫ایه افاقی و ظهورات بیرونی تعلیم و تربیت است‪ .‬سبک‬ ‫زندگی ناظر به سطح روابط درون خانواده است‪ .‬اداب‬ ‫اجتماعی‪ ،‬قواعد رسمی و غیررسمی تعامات بین‬ ‫اعضای جامعه در سطح عمومی است‪ .‬مسوولیت‬ ‫اجتماعی نیز ناظر به نقشافرینی افــراد‪ ،‬در راستای‬ ‫تحقق غایات اجتماع اســت‪ .‬شغل و مهارتهای‬ ‫ً‬ ‫اشتغال‪ ،‬صرفا گوشهای از مسوولیت اجتماعی افراد‬ ‫هستند‪ .‬به جهت افاقی بودن‪ ،‬این ایه به مهارت و‬ ‫یادگیری عملی میپردازد‪ .‬به همین جهت میتوان از‬ ‫این محور به «صنعت اموزش» تعبیر کرد‪ .‬محتوایی‬ ‫که در صنعت اموزش ارائه میشود به حیث محتوایی‬ ‫ناظر به سه رکن است‪ :‬حکومت عدل‪ ،‬توازن معاش‬ ‫و انسجام اجتماعی بردار انسانی‪ .‬این سه‪ ،‬سه رکن‬ ‫عدالت اجتماعی هستند‪.‬‬ ‫اینده‪ ،‬از لوازم عدالت اموزشی است‪ .‬این محور را در‬ ‫دو ایه باید جستجو کرد‪ :‬کسب معرفت حضوری و‬ ‫حصولی‪ .‬این محور‪ ،‬باطن محور افاقی و نه بخشی در‬ ‫کنار ان است‪ .‬در واقع ایه افاقی‪ ،‬ظهور ایه انفسی‬ ‫تعلیم و تربیت است‪ .‬انچه مرکزیت دارد‪ .1 :‬معنویت‬ ‫و تعالی اخاقی‪ .2 .‬کسب معرفت نسبت به نرمافزار‬ ‫و سختافزار اداره جامعه و تعامات اجتماعی‪-‬‬ ‫اقتصادی اکنون و اینده است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫امــوزشوپــرورش و خصوصا مدرسه اغلب بهعنوان‬ ‫جایی که در ان‪ ،‬اموزش صورت میپذیرد دیده میشود‬ ‫ً‬ ‫(صرفا ایه اول) در حالی که مدرسه قرار است ایه‬ ‫افاقی را در پرتو ایه انفسی تدبیر نماید تا ارزشهای‬ ‫انسانی در حیات غایتمدار اجتماعی متجلی شود‪،‬‬ ‫ً‬ ‫اگر نه‪ ،‬ایه افاقی بدون توجه به ایه انفسی‪ ،‬صرفا مروج‬ ‫مادیگرایی و حیات دنیوی است‪ .‬این مادیگرایی را‬ ‫اکنون میتوان در ایه مدارس بهظاهر موفق و مشهور‬ ‫کشور مشاهده کرد‪ .‬تکنیکزدگی حیوانی و فقدان‬ ‫معنا‪ ،‬ملکوت مدارسی است که بهشدت در حال‬ ‫گسترشاند و تنوعبخشی به فضا و برنامه اموزشی‪،‬‬ ‫مهارتافزایی و خاقیت ابزاری‪ ،‬فارغ از عنصر تعالی‬ ‫معنوی و مسوولیت اجتماعی برامده از همان معنویت‬ ‫اجتماعی است‪ .‬حتی مدارس مذهبی نیز حتی در‬ ‫فعالیتهایی مذهبیشان‪ ،‬بهشدت درگیر ظاهر و‬ ‫مادیگرایی شدهاند‪.‬‬ ‫تفکیکی که در دو محور محتوایی تحت عنوان افاقی‬ ‫و انفسی صــورت گرفته اســت‪ ،‬سعی دارد تفکیک‬ ‫سطحیاندیشانه فردی‪-‬اجتماعی را تخطئه کرده و‬ ‫مخاطب را متوجه معنای درست فردی‪-‬اجتماعی سازد‪.‬‬ ‫تفکیک اولیه فردی‪-‬اجتماعی در حال بخشبندی‬ ‫جامعه‪ ،‬عناصر و فعالیتهای موجود در ان است اما‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫محور دوم‪ :‬محتوای انفسی تعلیم و تربیت‬ ‫تعلیم و تربیت‪ ،‬مداخله در رشد و تعادل تربیتی انسان‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬قطعا تربیت انسان در تراز ساخت جامعه مطلوب‬ ‫اسامی‪ ،‬باید در هماهنگی کامل با نیازهای غایی هر‬ ‫انسان‪ ،‬استعدادهای بالقوه او‪ ،‬توجه به مراتب تعالی‬ ‫انسان و تعادل در رشد استعدادها باشد‪ .‬هر انسان‬ ‫بااصاله ارزشمند است و با نگاه به علل غایی‪-‬قابلی‪،‬‬ ‫در کنار علت فاعلی و اراده فردی‪ ،‬باید مسیر تربیتی‬ ‫خویش را دنبال کند‪ .‬پس فرد رشد یافته متعادل در‬ ‫هماهنگی کامل با تربیت انسان تــراز خلق جامعه‬ ‫‪202‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫محور سوم‪ :‬حکمرانی تعلیم و تربیت‬ ‫تربیت افــراد و جایگذاری انها در اینده‪ ،‬از مسیر‬ ‫توزیع کیفیت اموزشی‪-‬تربیتی صورت میپذیرد‪ .‬به‬ ‫جهت تاثیر جدی نظام اموزشی در برخورداری افراد از‬ ‫بهرهمندیهای اتی [‪ ،]1‬عدالت ایجاب میکند توزیع‬ ‫عادانه کیفیت اموزشی را‪ .‬نسبت نهاد اموزش با سایر‬ ‫نهادهای اجتماعی همچون خانواده‪ ،‬فرایندهای درونی‬ ‫ً‬ ‫نهاد اموزش در توزیع کیفیت و نهایتا وضعیت نهایی‬ ‫بهرهمندیهای اموزشی و غیر ان در پرتو عملکرد نهاد‬ ‫اموزش‪ ،‬سه محور اساسی تحلیل عدالت در خصوص‬ ‫ً‬ ‫نظام تعلیم و تربیت است‪ .‬قطعا در تحلیل وضعیت‬ ‫نهایی بهرهمندیها از دو چیز نمیتوان گریز داشت‪:‬‬ ‫‪203‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تفکیک انفسی‪-‬اجتماعی سعی دارد فرد و اجتماع‬ ‫را در قرائتی مبتنی بر اصالت فرد و جمع‪ ،‬بهعنوان دو‬ ‫مرتبه یکدیگر و نه دو بخش کنار هم‪ ،‬مطرح سازد‪ .‬این‬ ‫مهم موجب میشود که معنویت در عمق طراحیهای‬ ‫ً‬ ‫اجتماعی و ظاهری ما قرار گیرد و ضمنا ایه اجتماعی‬ ‫نیز به تعالی انسانی منجر شود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫شاخصها و سنجههای وضع موجود‪ ،‬ارزشیابی و‬ ‫تحلیل وضعیت نهایی بهرهمندیها‪.‬‬ ‫▪ سهگان فوق‪ ،‬سه رکن تحقق عدالت اموزشی هستند‬ ‫که نظام اموزشی در راستای تقویم و قوامیافتگی این‬ ‫سه رکن باید طراحی شده و مسائلش حل شود‪]2[ .‬‬ ‫بالعرض‪ ،‬ابعاد و مسائل دیگری نیز بر این نظام اموزشی‬ ‫عارض میشود که البته انها نیز باید از منظر عدالت‬ ‫تقویم شوند اما ذاتی نظام اموزشی نیستند‪ .‬بهطور مثال‬ ‫معیشت معلمان‪ ،‬رکن ذاتی نظام اموزشی نیست بلکه‬ ‫از حیث کرامت انسانی افراد اجتماع‪ ،‬معلمان نیز باید‬ ‫معاششان تامین شود چنانکه سایرین نیز چنیناند‪.‬‬ ‫ایــن سخن نافی تاثیر جــدی معیشت معلمان در‬ ‫تربیت نیست؛ اما سخن ان است که زاویــه تحلیل‬ ‫مسائلی از قبیل معیشت‪ ،‬منزلت‪ ،‬دانشگاه فرهنگیان‪،‬‬ ‫ً‬ ‫سلسلهمراتب وزارت خانه و ‪ ...‬اصالتا موضوع عدالت‬ ‫اموزشی نیستند بلکه بالعرض بر عدالت اموزشی موثرند‪.‬‬ ‫بنابر انچه بیان شــد‪ ،‬مسئلهیابی عدالت اموزشی‬ ‫چگونه خواهد بــود؟ مسائلی از قبیل کنکور‪ ،‬تنوع‬ ‫مــدارس‪ ،‬مــدارس غیردولتی‪ ،‬دسترسی به امــوزش‪،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪ 2030‬در همین فضا تنفس میکنند‪ .‬فراگیری‪ ،‬برابری‬ ‫جنسیتی‪ ،‬جنسیتمحوری‪ ،‬عدم تبعیض و حکمرانی‬ ‫فراگیر از جمله ادبیات سند اموزش ‪ 2030‬است‪.‬‬ ‫اگر بخواهیم ارکان عدالت اموزشی را به شکل دیگری‬ ‫باز ترسیم کنیم‪ ،‬میتوان به نمودار باا رسید‪.‬‬ ‫مدارس خاص‪ ،‬کمکدرسیها‪ ،‬هدایت تحصیلی‪،‬‬ ‫تربیت معلم و ‪ ...‬همگی در نسبتی که با سه رکن‬ ‫مذکور دارند‪ ،‬در قالب مسائل عدالت اموزشی تعریف‬ ‫ً‬ ‫میشوند‪ .‬برخی میپندارند که عدالت اموزشی صرفا‬ ‫بخشی از مسائل نظام اموزشی است‪ .‬از این رو بیشتر‬ ‫بر دسترسی و برابری تا کید دارند‪ .‬این در حالی است‬ ‫که عدالت اموزشی‪ ،‬برشی است به کل نظام اموزشی‪.‬‬ ‫این نقص چنان ریشه دوانده است که ادبیات عدالت‬ ‫اموزشی پر شده است از بحث پیرامون برابری‪ ،‬تاش‪،‬‬ ‫شایستگی‪ ،‬فرصت برابر و ‪ . ...‬بهتبع‪ ،‬اسنادی چون‬ ‫سند تحول بنیادین اموزشوپرورش و نیز سند اموزش‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: Torabzadeh@isu.ac.ir‬‬ ‫[‪« .]1‬تحلیل طبقاتی اموزش»‪ ،‬نگاشتی است از نویسنده در خصوص چالش‬ ‫قابلیت و برخورداریهای اتی‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬توضیح رکن دو و سه را در یادداشت علمی «گذری بر عدالت اموزشی»‬ ‫از نویسنده‪ ،‬دنبال کنید‪.‬‬ ‫‪204‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر ابراهیم راستیان‬ ‫دانشاموخته دکتری رشته فلسفه دانشگاه اصفهان‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫جایصاه حقیقن معلمان دستگیره و یشان دادن راه رخد‬ ‫به دایشاموزان است‬ ‫‪205‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫معلمان؛ راهبران یا‬ ‫کارگران برنامه درسی؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بدون تردید هر مکتب و نحلهای اذعان دارد که برای‬ ‫تحقق ارمانهای خود به تعلیم و تربیت نیاز دارد و برای‬ ‫رسیدن به ارزوهای خود نیازمند طراحی فرایندی است‬ ‫که در ان بتواند انسانها را بهسوی اهداف مدنظرش سوق‬ ‫دهد‪ .‬در تمام مکاتب فکری عملیاتیسازی این فرایند‬ ‫بر عهده معلمانشان است‪ .‬به همین جهت معلمان در‬ ‫هر مکتب و جریان فکری یکی از ارکان جدی تحقق‬ ‫ارمانهای جامعه هستند‪ .‬باوجود جایگاه واای معلم‬ ‫در فرایند رشد و تعالی جوامع‪ ،‬بااینحال در جامعه‬ ‫ما این جایگاه جا نیفتاده و نیازمند معرفی است‪.‬‬ ‫به نظر میرسد بخشی از جامعه که منزلت معلم برایشان‬ ‫جا نیفتاده‪ ،‬خود معلمان باشند‪ .‬تا زمانی که معلمان‬ ‫نتوانند جایگاه اصلی خودشان را بهخوبی درک کنند‪،‬‬ ‫نباید انتظار داشت اقشار دیگر جامعه بتوانند منزلت‬ ‫این قشر را بهخوبی بفهمند‪ .‬همچنین مسئله احیای‬ ‫جایگاه معلمان وظیفه خود معلمان است و اگر افرادی‬ ‫غیر از معلمان بخواهند مستقیم و بدون نقش معلم در‬ ‫این عرصه ورود کنند‪ ،‬به نحوی جایگاه و منزلت معلم‬ ‫را متزلزل میکنند‪ .‬به این مثال دقت کنید‪ :‬ناظمی‬ ‫میخواهد جایگاه معلم را در کاس احیا کند و میان‬ ‫تدریس معلم وارد کاس درس میشود و تاش میکند‬ ‫جایگاه معلم را به دانشاموزان تبیین کند‪ .‬هرچند که‬ ‫ظاهر قضیه تعریف و تمجید از معلم محسوب میشود‬ ‫اما در حقیقت میتوان این برخورد ناظم را نوعی توهین‬ ‫به معلم تلقی کرد‪ .‬چرا؟ چون بهصورت غیرمستقیم‬ ‫به مخاطب چنین نشان میدهد معلمی که در مقام‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫بیتوجهی به جایگاه معلم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫معلم ورزش یا‪ . ...‬جهت تمام علومی که معلمین در‬ ‫مدارس تدریس میکنند باید در راستای تعالی و رشد‬ ‫ً‬ ‫انسان باشد‪ .‬طبیعتا معلمی که میخواهد انسانها‬ ‫را به سمت کمال هدایت کند‪ ،‬نمیتواند خود فاقد‬ ‫کماات باشد و به تعبیر فلسفی «فاقد شیء معطی‬ ‫شیء نخواهد بود»‪ .‬لذا معلمین محترم در این زمینه‬ ‫باید جلوتر از متعلمین خود باشند‪ .‬خداوند سبحان‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫به پیامبر اکرم چنین میفرماید‪« :‬قل َه ِذ ِه َس ِب ِیلی ا ْد ُعو‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َّ َ‬ ‫ََ‬ ‫اه َعلی َب ِص َیر ٍه انا َو َم ِن ات َب َع ِنی»[‪ ]2‬پیامبر اسام‬ ‫ِالی ِ‬ ‫با بصیرت نسبت به مسیر و هدف‪ ،‬مردم را بهسوی‬ ‫حق دعوت میکند‪ .‬به تعبیری مسیر هدایت مردم‬ ‫برای پیامبر یک مسیر تاریک و ظلمات نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫راه روشن و مقصود در اغوش ایشان است و با چشمباز‬ ‫مردم را به خدا دعوت میکند‪ .‬حال چگونه ممکن‬ ‫است پیامبر مردم را با بصیرت به حقیقت الهی عالم‬ ‫دعــوت کند و مقصود در اغوشش باشد؟ بر اساس‬ ‫مبانی حکمت اسامی‪ ،‬وجود مبارک پیامبر اکرم‪،‬‬ ‫حقیقت الهی عالم است که مقام ظهور تمام کماات‬ ‫حضرت حق است و لذا پیامبر از حقیقت الهی خود‬ ‫غافل نیست و انسانها را به حقیقت الهی خود دعوت‬ ‫میکند‪ .‬معلمان نیز در هر رشته و تخصصی که هستند‪،‬‬ ‫انسانها را در همان مسیری قرار میدهند که خودشان‬ ‫رسیدهاند و چشیدهاند‪ .‬به همین جهت گفته میشود‬ ‫تعلیم است نمیتواند جایگاه خودش را نشان دهد‬ ‫و شخص دیگری باید وظیفه او را به عهده بگیرد و‬ ‫جایگاه معلم را به دانشاموزان تبیین کند‪ .‬البته دقت‬ ‫کنید منظور این نیست که مسئولین و خانوادهها وظیفه‬ ‫احیای منزلت معلم را ندارند‪ ،‬بلکه مقصود این است‬ ‫که متوجه شویم معلم در این عرصه نقشه بیبدیلی‬ ‫دارد و ارکان دیگر تربیت‪ ،‬ازجمله مسئولین و خانوادهها‬ ‫و‪ ،...‬در کنار معلم باید به احیای این جایگاه بپردازند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫معلمی؛ شغل انبیاء‬ ‫تصور ظاهری در میان برخی از معلمین این است‬ ‫که در فضایی که بیمهری و بیتوجهی به نیازها و‬ ‫دغدغههای معلمها فــراوان اســت‪ ،‬این جمله امام‬ ‫خمینی؟ که فرمودند «معلمی شغل انبیاء است»‬ ‫[‪ ]1‬یک شعار دلخوشکن برای معلمین است؛ اما اگر‬ ‫مبنای حرف امام را یک مسئله قرانی بدانیم نه یک‬ ‫ً‬ ‫شعاری که در برههای از زمان مطرحشده‪ ،‬طبیعتا‬ ‫باید دقیقتر و عمیقتر نسبت معلمان و انبیاء را‬ ‫موردبررسی قرار داد‪ .‬وظیفه اصلی تمام انبیاء رساندن‬ ‫انسانها به کماات مطلوب انسانیت است‪ .‬بهتبع‬ ‫انبیاء‪ ،‬وظیفه اصلی تمام معلمان رساندن انسان به‬ ‫چنین جایگاه واایی است؛ حال فرقی نمیکند که‬ ‫معلم ریاضی باشد یا معلم فیزیک یا معلم ادبیات یا‬ ‫‪206‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫انبیاء مکلف به اجرای تمام دستورات دینی در جامعه‬ ‫بودهاند اما دستورات دینی اینگونه نبوده که از بیرون‬ ‫ً‬ ‫بر پیامبران تحمیل شود و پیامبران صرفا مجبور به‬ ‫ً‬ ‫عملیاتی کردن این دستورات الهی باشند‪ ،‬بلکه اساسا‬ ‫دستورات دینی از بستر وجودی پیامبر به مردم اباغ‬ ‫میشد و همانطور که بیان شد پیامبر واجد کماات‬ ‫ً‬ ‫تمام دستورات دینی بوده است‪ .‬این قاعده دقیقا‬ ‫بــرای معلمان قابل تطبیق اســت‪ .‬معلمان کارگران‬ ‫ً‬ ‫عملیاتیسازی برنامه درسی نیستند که صرفا باید‬ ‫فان کتاب را بخوانند و مانند ضبطصوت حفظ و‬ ‫در کاس اجرا کنند‪ ،‬بلکه برنامه درسی دانشاموزان‬ ‫نیز باید از مجرای وجودی معلم عبور کند و معلم باید‬ ‫بتواند بر اساس موقعیت زمانی و مکانی و مخاطب‬ ‫خود برنامه و محتوای درسی دانشاموزان را طراحی‬ ‫کند و خودش مجری ان محتوا و برنامه درسی نیز باشد‪.‬‬ ‫‪207‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫معلم؛ طراح برنامه درسی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تمام معلمان در مسیر تربیت‪ ،‬دانشاموزان را به «خود»‬ ‫دعوت میکنند؛ اما سوال اینجاست که کدام «خود»؟‬ ‫اگر این خود در یک مکتبی دعوت به خود حیوانی باشد‪،‬‬ ‫متربیان را به سمت اهداف حیوانی دعوت میکند و‬ ‫خود الهی باشد‪ ،‬متربیان‬ ‫اگر این خود در یک مکتب ِ‬ ‫را به سمت اهــداف الهی هدایت میکند‪ .‬بنابراین‬ ‫معلمان هرچقدر خود را به پیامبران نزدیک کنند‪،‬‬ ‫به حقیقت الهی نزدیک شدهاند و به همان انــدازه‬ ‫میتوانند انسانها را به حقیقت انسانیت برسانند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در روند طراحی برنامه درسی مرسوم چنین پنداشته‬ ‫میشود که دانشاموزان و معلمان ذیل ساختارهای‬ ‫موجود هستند و اگر ساختار خوب طراحیشده باشد‬ ‫میتواند انسانها را به اهداف متعالی برساند‪ .‬بر همین‬ ‫اساس برای اینکه بتوان انسانها را به اهداف مطلوب‬ ‫رساند‪ ،‬باید ساختارهایی طراحی کرد که طی فرایندی‬ ‫خاص جامعه را رشد دهد‪ .‬درواقع افرادی که طراح برنامه‬ ‫درسی هستند و جایگاه معلم و متعلم را ذیل برنامه‬ ‫درسی میدانند‪ ،‬پیشفرضهایی را پذیرفتهاند‪ .‬اول‬ ‫ً‬ ‫اینکه انسانها محکوم ساختارهایی هستند و ثانیا‬ ‫تحول در رشد انسانی را منوط به تحول در ساختارهای‬ ‫ً‬ ‫موجود میدانند و ثالثا معلمان را کارگران اموزشوپرورش‬ ‫ً‬ ‫میپندارند‪ .‬درنتیجه برای اموزش انسانها اوا تاش‬ ‫میکنند ساختاری را طراحی کنند که ناظر به اهداف‬ ‫ً‬ ‫انان باشد و ثانیا ذیل این ساختار نقش معلم و متعلم‬ ‫ً‬ ‫و همچنین مواد درسی را طراحی میکنند و ثالثا با‬ ‫اباغیههای متعدد انتظار دارنــد مدیران و معلمان‬ ‫مــدارس دســتــورات انــان را اجــرا کنند‪ .‬در ایــن نگاه‬ ‫متعلم تابع برنامه درسی و معلم کارگر برنامه درسی‬ ‫است‪ .‬انچه باعث شده عدهای تصور کنند جایگاه‬ ‫معلم و متعلم ذیل برنامه درسی است‪ ،‬غلبه ساختار‬ ‫اموزشی بر عاملیت معلم در نگاه سیاستگذاران کان‬ ‫اموزشی است‪ .‬اما اگر بخواهیم جایگاه و کرامت معلم‬ ‫را احیاء کنیم باید به نحو جدی به عاملیت معلم و‬ ‫تقدم ان بر ساختار توجه کنیم؛ عاملیتی که فراساختار‬ ‫و ساختارساز است و تمام ساختارهای موجود به او‬ ‫قائم است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫در روید طراحن بریامه درسن مرسوم چنین پنداخته منخود‬ ‫که دایشاموزان و معلمان ذیل ساختاریاه موجود یستند و‬ ‫اگر ساختار خوب طراحنخده باخد منتواید ایسانیا را به‬ ‫ایداف متعالن برساید‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یمنتواییم براه تمام ایسانیاه روه کره زمین یک بریامه‬ ‫درسن واحد طراحن کرد؛ چراکه در بریامه درسن واحد‪ ،‬تکثریا‬ ‫و تفاوتیاه فرینصن و منطقهاه دیده یمنخود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫عاملیت معلم در برنامه درسی‬ ‫واحد طراحی کرد؛ چراکه در برنامه درسی واحد‪ ،‬تکثرها‬ ‫و تفاوتهای فرهنگی و منطقهای دیده نمیشود و‬ ‫همچنین نمیتوانیم برای هر قوم و فرهنگی یک برنامه‬ ‫ً‬ ‫درسی کاما مجزا و متفاوت طراحی کنیم؛ چراکه در‬ ‫ایــن صــورت اقتضائات انسانیت که یک حقیقت‬ ‫مشترک میان تمام افراد انسان است لحاظ نمیشود‪.‬‬ ‫اهلبیت؟ نیز بااینکه در مقام عصمت قرار داشتهاند‬ ‫و عالم بهکل حقائق هستی بودند اما بااینحال در‬ ‫مقام تعلیم یکروند واحد و یک محتوای درسی واحد‬ ‫برای انسانها نداشتهاند و حتی وقتی تعامل حضرات‬ ‫معصومین با یاران خود را مشاهده میکنیم‪ ،‬متوجه‬ ‫تنوع برنامهای انان برای اصحاب خود میشویم و این‬ ‫تنوع برنامه همه ذیل تعالی و رشد انسان بوده و هیچ‬ ‫تنافی با رشد استعدادهای الهی انسان نداشته است‪.‬‬ ‫بنابراین معلم بر اساس فرایندی که طی کرده و هدف‬ ‫مطلوبی که دستیافته و همچنین بر اساس استعدادهای‬ ‫من عالی و من دانـ ِـی متعلم‪ ،‬میتواند برنامه درسی‬ ‫متناسب با رشد و تعالی دانشاموزان خود را طراحی کند‪.‬‬ ‫در این نگاه انچه بیش از همه اهمیت دارد‪ ،‬بازگشت‬ ‫کرامت معلم و احیای جایگاه معلمان است؛ چراکه‬ ‫جایگاه حقیقی معلمان دستگیری و نشان دادن راه‬ ‫ً‬ ‫رشد به دانشاموزان است و طبیعتا انها برای اینکه‬ ‫بتوانند وظیفه خود را بهخوبی انجام دهند باید طراح‬ ‫برنامه درسی متناسب با دانشاموزان خود باشند‪ ،‬نه‬ ‫ً‬ ‫همچون کارگری که صرفا مجری ساختارهای کلی و از‬ ‫ً‬ ‫پیش طراحیشده است‪ .‬طبیعتا ازمه چنین نگاهی به‬ ‫جایگاه معلم‪ ،‬تمرکززدایی و شکلگیری برنامه درسی‬ ‫متکثر است؛ برنامهای که قواعد و اصول ان کلی و‬ ‫توجه به تقدم عاملیت معلم بر ساختارهای اموزشی‬ ‫مرسوم‪ ،‬موجب تمرکززدایی و تنوع برنامه درســی در‬ ‫اموزشوپرورش میشود‪ .‬همانطور که بیان شد‪ ،‬اساس‬ ‫طراحی برنامه درسی و تعلیم محتوای درسی بر عهده‬ ‫کسی است که این مسیر را طی کرده و اهداف مطلوب را‬ ‫به دست اورده است و تاش میکند متعلم را در همان‬ ‫مسیری که طی کرده‪ ،‬تعلیم دهد‪ .‬حال سوال اصلی این‬ ‫است که ایا میتوان یک برنامه درسی واحد برای کل‬ ‫کشور طراحی کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید در مورد‬ ‫حقیقت انسان کمی صحبت کنیم‪ .‬از منظر حکمای‬ ‫اسامی حقیقت انسان دارای دو من است‪ :‬من عالی‬ ‫و من دانی‪ .‬من عالی انسان که همان نشئه الهی انسان‬ ‫است و فطرت انسانی هم از بروز و ظهورهای همان نشئه‬ ‫است‪ ،‬یک امر واحد و ضروری و کلی در بین تمام افراد‬ ‫انسانی است‪ .‬اما انسان عاوه بر من عالی دارای من دانی‬ ‫هم هست که حقیقت این من به نشئه مثالی انسان‬ ‫ً‬ ‫که امری نسبی و متکثر و جزئی است‪ ،‬بازمیگردد‪ .‬مثا‬ ‫مسئله فرهنگها و زبانهای مختلف اقوام و مزاجهای‬ ‫مختلف انسانی و ‪ ...‬به من دانی انسان برمیگردد‪ .‬اگر‬ ‫معلم بخواهد برنامهی درسی برای دانشاموزان طراحی‬ ‫کند‪ ،‬باید خودش واجد حقیقت علم در مرتبه عالی‬ ‫و دانی انسان باشد‪ .‬شناخت من عالی انسان یعنی‬ ‫شناخت حقیقت الهی انسان که امری واحد و کلی و‬ ‫باطنی است اما شناخت من دانی انسان یعنی شناخت‬ ‫یک حقیقت متکثر و جزئی و نسبی‪.‬‬ ‫بر اساس انچه بیان شد میتوان نتیجه گرفت‪ ،‬نمیتوانیم‬ ‫برای تمام انسانهای روی کره زمین یک برنامه درسی‬ ‫‪208‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫معلمان‪ ،‬احیاگر جایگاه معلمان‬ ‫شکی نیست که جایگاه معلم بهصرف گفتن احیا‬ ‫نمیشود و نیازمند فرهنگسازی در جامعه است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫طبیعتا معلمان بهترین افراد برای تبیین جایگاه خود‬ ‫در جامعه هستند‪ .‬الحمداه معلم هنرمند در کشور‬ ‫بسیار زیاد است‪ .‬معلمی که جایگاه و منزلت خود را‬ ‫میداند و از طرفی با مسائل تعلیم و تربیت اشنا است‬ ‫و از طرف دیگر هنرمند اســت‪ ،‬بهترین گزینه برای‬ ‫احیای جایگاه راهبری معلم در جامعه است‪ .‬معلمها‬ ‫باید بتوانند با ابزار رسانه ملی که به نظر وسیعترین و‬ ‫عمیقترین رسانه فعلی برای اثرگذاری است‪ ،‬سخن‬ ‫خود را به مسئولین عرصه تعلیم و تربیت برسانند‪.‬‬ ‫معلمان باید با ابــزار رسانه به مسئولین بفهمانند‬ ‫که معلم کارگر امــوزشوپــرورش نیست‪ ،‬بلکه خط‬ ‫مقدم تعلیم و تربیت دانشاموزان است که مسئولین‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: ebrahimrastiyan@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬صحیفه امام‪ ،‬جلد ‪ ،9‬صفحه ‪291‬‬ ‫[‪ .]2‬ایه مبارکه ‪ 108‬سوره یوسف‬ ‫‪209‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫یکسان است و معلم بر اساس اقتضائات منطقهای‬ ‫و قومی و فردی‪ ،‬این اقتضائات کلی را به یک برنامه‬ ‫جزئی تبدیل میکند‪ .‬البته تکثر برنامه درسی که ذیل‬ ‫معلم طراحی میشود‪ ،‬برخاف تکثر در برنامههای‬ ‫درســی مرسوم است که محور انهــا تکثر و نسبیت‬ ‫محض است و هیچ وحدتی بر انها حاکم نیست‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بهعنوان نیروهای پشتیبان باید به انها کمک کنند‪.‬‬ ‫باید به مسئولین بفهمانند اموزشوپرورش‪ ،‬یک فرزند‬ ‫سرراهی نیست که برای دولت هزینههای سرساماوری‬ ‫ایجاد کرده است‪ ،‬بلکه اموزشوپرورش‪ ،‬مهمترین امر‬ ‫زیرساختی کشور محسوب میشود که رشد و تعالی و‬ ‫پیشرفت یک جامعه منوط به ان است‪ .‬همچنین به‬ ‫خانوادهها تذکر دهند که هیچوقت معلم در امر تربیت‪،‬‬ ‫جای پدر و مادر را نمیگیرد و مسئله اموزش و تربیت‬ ‫کودکان بههیچعنوان قابل تفویض به دیگری نیست‪.‬‬ ‫باید به خانوادهها اموزش دهند که معلم نه جایگزین‬ ‫انهاست و نه رفیق فرزندانشان‪ ،‬بلکه انسانی است‬ ‫که زیر سایه انبیا به تعلیم و تربیت دانشاموزان اهتمام‬ ‫ورزیده است‪ .‬درنهایت به این نکته اشارهکنم که اگر‬ ‫بتوانیم رسانههای رسمی و غیررسمی تعلیم و تربیت‬ ‫کشور را در اختیار معلمان قرار دهیم‪ ،‬بهتدریج معلمان‬ ‫سلبریتیهای جامعه خواهند شد و سرعت رشد و‬ ‫تعالی و پیشرفت جامعه را چند برابر خواهند کرد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫رضا طاهرنیا‬ ‫پژوهشگر هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫توجه به اداب معلمی از دیرباز در فرهنگ اسامی‬ ‫و ایرانی ما جایگاه ویژهای داشته است‪ .‬در ایران از‬ ‫دوره مشروطه تا به امروز معلمان کشور از بین طاب‬ ‫ســاعــی در م ــدارس مــوقــوفــه‪ ،‬روحــانــیهــای محل در‬ ‫مکتبخانهها‪ ،‬دارالمعلمین‪ ،‬دانشسراهای تربیتمعلم‪،‬‬ ‫مراکز تربیتمعلم‪ ،‬رشتهها و دانشگاههای تربیت دبیر‬ ‫و درنهایت «دانشگاه فرهنگیان» تامینشده است‪.‬‬ ‫«دانشگاه فرهنگیان» در دیماه سال ‪ 1390‬با تصویب‬ ‫شورای عالی انقاب فرهنگی و با تجمیع کلیه مراکز‬ ‫تربیتمعلم سراسر ایران تاسیس شد و از سال ‪1391‬‬ ‫شروع به کار کرد‪ .‬این دانشگاه هرچند نوپاست؛ اما متکی‬ ‫به پیشینه صدساله مراکز تربیتمعلم در ایران است‪.‬‬ ‫در اساسنامه «دانشگاه فرهنگیان»‪ ،‬این دانشگاه چنین‬ ‫تعریف میشود که «دانشگاه فرهنگیان»‪ ،‬دانشگاهی‬ ‫است برای تامین‪ ،‬تربیت و توانمندسازی منابع انسانی‬ ‫وزارت اموزشو پرورش‪ ،‬پیشرو در اموزش‪ ،‬پژوهش‪ ،‬تولید‬ ‫و ترویج علم نافع موردنیاز اموزشو پرورش‪ ،‬سرامد در‬ ‫اموزش و شایستگیهای حرفهای و تخصصی تربیت‬ ‫محور‪. ... ،‬‬ ‫در بیان علت تاسیس دانشگاه فرهنگیان چنین طرح‬ ‫میشود که تربیتمعلم در کشور نیازمند به یک مجموعه‬ ‫معین و مشخص است که این موضوع و نیاز جدی را‬ ‫بهصورت تخصصی پیگیری نماید؛ در غیر این صورت‬ ‫تربیتمعلم که باید یک دغدغه ملی باشد تبدیل به‬ ‫یک امر طفیلی و دست چندم در کشور میگردد که‬ ‫البته در زمان دانشگاه تربیتمعلم و دانشگاه خوارزمی‬ ‫این اتفاق افتاده بود؛ بهنحویکه دانشجوها درسهای‬ ‫تخصصی خود را در دپارتمانهای تخصصی خود در‬ ‫دانشگاههای دیگر میگذراندند و سپس چند واحد هم‬ ‫دروس علوم تربیتی میخواندند که فقط خوانده باشند‬ ‫ً‬ ‫و انصافا این رویه‪ ،‬مطلوب برای تربیتمعلم نبود‪]1[ .‬‬ ‫از دیگر سو بسیاری معتقدند اگر قرار است انچه در‬ ‫سند تحول بنیادین اموزشو پرورش امده اجرایی شود‪،‬‬ ‫در سوگ‬ ‫شخصیت معلمی‬ ‫اگر اسیبیاه دایشصاه فرینصیان رفع یشوید‪ ،‬در اینده با‬ ‫یسلن سطحنیصر و سکوار مواجه خواییم بود‬ ‫‪210‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫این مهم تنها از طریق تربیتمعلمانی صورت میگیرد‬ ‫که متناسب با این سند تربیت شدهاند [‪ ]2‬و ازاینرو‬ ‫دانشگاه فرهنگیان برای تحقق این هدف باید یک‬ ‫جامعیت کافی و کاملی از تجهیزات‪ ،‬نفرات‪ ،‬امکانات‬ ‫و بسترها مهیا کند‪ .‬بااینوجود‪ ،‬دانشگاه فرهنگیان‬ ‫بهعنوان نهاد تربیتمعلم‪ ،‬دچار اسیبهای متعددی‬ ‫است‪ .‬در ادامه به تعدادی از مهمترین این اسیبها‬ ‫پرداخته میشود‪.‬‬ ‫شغل ‪...‬‬ ‫معلمی‪ِ ،‬‬ ‫یکی از مهمترین نکات پنهانی که غیرمستقیم بر روی‬ ‫سیاستگذاریها و تامین مالی امــوزشو پــرورش و‬ ‫جریان تعلیم و تربیت در کشور تاثیرگذار است‪ ،‬جایگاه‬ ‫و اهمیت اموزشو پرورش در ذهن و نگاه مسئولین‬ ‫کشور است؛ بهنحویکه بخش قابلتوجهی از ایشان‬ ‫معتقدند که امــوزشو پــرورش یک دستگاه مصرفی‬ ‫است و باید تا میتوانند هزینههای این وزارتخانه را‬ ‫کاهش دهند‪ .‬لذا این نگاه‪ ،‬سبب به زاویه رانده شدن‬ ‫مراکز تربیتمعلم و در حال حاضر دانشگاه فرهنگیان‬ ‫شده است و برای تربیت و تامین معلم موردنیاز کشور‬ ‫تصمیمات‪ ،‬سیاستها و روشهایی اتخاذ میشود‬ ‫که کمترین هزینهها را دربر داشته باشد؛ مانند استفاده‬ ‫از ماده ‪ 28‬دانشگاه فرهنگیان‪ ،‬طرح خرید خدمات‬ ‫ً‬ ‫اموزشی و‪ ...‬که غالبا این موارد سبب ضربه مهلک به‬ ‫کیفیت تعلیم و تربیت نسل اتی میشود‪ .‬مقام معظم‬ ‫رهبری‪ ،‬اینکه دستگاههایی چون امــوزشوپــرورش‬ ‫بودجهی کشور را میبلعند را افکاری انحرافی قلمداد‬ ‫نمودند و میفرمایند‪:‬‬ ‫ً‬ ‫«بنده هم عمیقا به این حرف معتقدم که اموزشوپرورش‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫مهمترین دستگاه مولد ماست؛ دستگاه مولد‪ ،‬نه یک‬ ‫‪211‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫افکار انحرافی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫با توجه به نقش و جایگاه ویژه و منحصربهفرد معلمی‬ ‫در تربیت یک نسل و تامین نیروی انسانی موردنیاز‬ ‫پیشرفت و تعالی یک کشور‪ ،‬اهمیت اینکه چه فرد یا‬ ‫افرادی معلمان فرزندان این سرزمین باشند و یا چه کسانی‬ ‫بر جریان تربیتمعلم تاثیرگذار باشند روشن میشود‪.‬‬ ‫ازاینرو‪ ،‬باید بر ورودیهای دانشگاه فرهنگیان چه در‬ ‫بخش اساتید و مدرسان و چه در بخش دانشجویان‪،‬‬ ‫ما کهای ارزشی و تخصصی حکمفرما باشد و نیروی‬ ‫انسانی متفکر و متعهد و کارامد و دیندار و عاقل جذب‬ ‫شود‪ .‬اساتید این دانشگاه باید جزو شاخصترینها‬ ‫و منطبق با معیارهای سند تحول باشند و از طرفی‬ ‫افــراد در دانشگاه فرهنگیان نباید به نحو رابطهای‪،‬‬ ‫سفارشی‪ ،‬حزبی و سیاسی پذیرفته شوند چراکه این‬ ‫عملکرد سبب بیانگیزگی افراد و اساتید شایسته و‬ ‫فراری دادن ایشان از این دانشگاه خواهد شد‪]5[ .‬‬ ‫در بخشی از تاریخ و سابقه نهاد تربیتمعلم در ایران‬ ‫چنین نگاشته شده است که اساتید دارالمعلمین‬ ‫در سال ‪ 1306‬از بهترینهای زمان خودشان در رشته‬ ‫تخصصیشان بودند که برخی از این اساتید عبارتاند از‪:‬‬ ‫• عباس اقبال اشتیانی‪ ،‬معلم جغرافیای انسانی و‬ ‫تاریخ (فارغالتحصیل از دانشگاه پاریس)‬ ‫• محمود حسابی‪ ،‬معلم فیزیک (فارغالتحصیل از‬ ‫دانشگاه پاریس)‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫دستگاه مصرفکننده» [‪« ...]3‬تا کید میکنم مسئولین‪،‬‬ ‫دانشگاه فرهنگیان را که تولیدکننده معلم است جدی‬ ‫بگیرند‪ .‬هرچه میتوانند برای این سرمایهگذاری کنند‪ .‬به‬ ‫یک لحاظ‪ ،‬اهمیت این دانشگاه از همه دانشگاههای‬ ‫دیگر بیشتر است‪]4[ ».‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫بشش قابل توجهن از مسئولین معتقدید که اموزشوپرورش یک دستصاه‬ ‫مگرفن است و باید تا منتوایند یزینهیاه این وزارتشایه را کایش دیند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اساتید دارالمعلمین در ســال ‪ 1306‬از بهترینیاه زمان‬ ‫خودخان در رخته تشگگنخان بودید‪.‬‬ ‫از طریق واحــد دانشگاهی وجــود ن ــدارد‪ ،‬مطابق با‬ ‫ضوابط و مقررات وزارت امــوزشو پــرورش و از میان‬ ‫دانشاموختگان سایر دانشگاهها و موسسات اموزش‬ ‫عالی و پژوهشی سراسر کشور و حوزههای علمیه‪ ،‬با‬ ‫شرط گذراندن حداقل دوره یکساله مهارتاموزی‬ ‫در دانشگاه فرهنگیان بامانع است‪».‬‬ ‫از عبارات باا چنین برمیاید که کاربرد این ماده بخشی‬ ‫و در موارد خاص است‪ ،‬درحالیکه‪« ،‬اقای بطحایی»‪،‬‬ ‫وزیر کنونی اموزشو پرورش از پذیرش ‪ 50‬هزار نیرو در دو‬ ‫مرحله از طریق ماده ‪ 28‬برای سال ‪ 1398‬خبر دادند‪.‬‬ ‫پرواضح است که تربیتمعلم مدنظر اساسنامه دانشگاه‬ ‫فرهنگیان و سند تحول اموزشو پرورش‪ ،‬حداقل به زمانی‬ ‫چهارساله در بستر دانشگاه فرهنگیان نیازمند است و از‬ ‫طریق یک دوره کوتاهمدت یکساله و کمتر از یک سال‬ ‫نمیتوان معلم حقیقی تربیت نمود و استفاده گسترده از‬ ‫این ماده‪ ،‬ناقض ماهیت و کارکرد حقیقی این دانشگاه‬ ‫با توجه به سند تحول و اساسنامه این دانشگاه است‪.‬‬ ‫مقام معظم رهبری نیز دراینباره در دیدار فرهنگیان‬ ‫در سال ‪ 1397‬در دانشگاه فرهنگیان بیان نمودند‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫«البته گفته میشود که از بیرون کسانی را میگیرند‪،‬‬ ‫ولی انیک عمل اضطراری است و در صورت ناچاری‬ ‫ّ‬ ‫کار‬ ‫و اضطرار البته اشکال ندارد؛ علیااصول هم یک ِ‬ ‫ّ‬ ‫درستی نیست‪«...».‬دورههای اموزش کوتاهمدت هم‬ ‫میگذارند که ّ‬ ‫البته اینها خیلی کارساز نیست‪]7[ ».‬‬ ‫برخی دیگر با ایده «نخبهگزینی از بین موجودین»‪ ،‬هزینه‬ ‫کردن برای تربیتمعلم را کار و هزینهای بیهوده میدانند؛‬ ‫اما نکته کلیدی این است که تربیتمعلم بهخودیخود‬ ‫یک تخصص‪ ،‬مهارت و شخصیتسازی است که‬ ‫باید افراد برای ان تربیت شوند و بیشتر جنبه تربیتی ان‬ ‫مدنظر است تا جنبه و بعد اموزشی و نخبگی علمی و‬ ‫• بدیعالزمان فروزانفر‪ ،‬معلم ادبیات فارسی‬ ‫در بسیاری از کشورهای پیشرفته و حتی در برخی از‬ ‫کشورهای درحالتوسعه‪ ،‬مثل پاکستان فقط دانشاموزان‬ ‫دارای معدل الف میتوانند معلم بشوند‪ .‬ولی متاسفانه‬ ‫ً‬ ‫در ایران در واقعیت امر دیده میشود که معموا هرکس‬ ‫هیچجا قبول نمیشود‪ ،‬به او پیشنهاد میشود برود‬ ‫دانشگاه فرهنگیان‪.‬‬ ‫برنامه درسی تربیت معلم‬ ‫شیوههای تربیت معلم که با نیاز های و یــژه دورههــای‬ ‫تحصیلی متنوع تناسب دارد و پاسخگوی نیاز های‬ ‫انها است‪ ،‬متفاوت است و باید در سیاستگذاریها‪،‬‬ ‫دستورالعملها و طراحیها به این امر توجه شود‪ .‬تربیت‬ ‫معلمی که بخواهد منطبق با سند تحول اموزشو پرورش و‬ ‫اساسنامهدانشگاهفرهنگیانتحققیابد‪،‬نیازمندبرنامههای‬ ‫علمی و عملی و برنامههای درسی متنوع و خاقانه است‬ ‫ً‬ ‫و صرفا در سایه برنامه درسی معمول اتفاق نمیافتد‪]6[ .‬‬ ‫در مقام نظر چهار نــوع برنامه درســی بــرای دانشگاه‬ ‫فرهنگیان در نظر گرفتهشده است‪:‬‬ ‫‪ .1‬برنامه درسی رسمی مستقیم‪ :‬سرفصلهای کتاب‬ ‫‪ .2‬برنامه درســی غیررسمی مستقیم‪ :‬کانونهای‬ ‫دانشجویی‪ ،‬انجمنهای علمی دانشجویی و‬ ‫تشکلهای سیاسی‬ ‫‪ .3‬برنامه درسی غیرمستقیم‬ ‫‪ .4‬برنامه درسی پنهان‬ ‫ماده ‪ ،28‬استثنایی پراستثنا‬ ‫در ماده ‪ 28‬اساسنامه دانشگاه فرهنگیان اینگونه‬ ‫بیانشده است که‪« :‬تامین بخشی از نیازهای خاص‬ ‫امــوزشو پــرورش در رشتههایی که امکان توسعه ان‬ ‫‪212‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫افراد باید در یک محیط و فضای معلمپرور قرار گیرند‬ ‫و پرورش یابند‪ .‬وجه تمایز دانشگاه فرهنگیان با سایر‬ ‫دانشگاهها‪ ،‬ایجاد «شخصیت معلمی» است‪ .‬مقام‬ ‫ّ‬ ‫معظم رهبری در این خصوص میفرمایند‪« :‬معلمی‬ ‫یک حرفه ّفنی است‪ ،‬یک کار هنری است؛ یادگرفتن‬ ‫ّ‬ ‫ازم دارد؛ اینجا شما معلمی را یاد میگیرید؛ انکه در‬ ‫فان دانشگاه دیگر درسخوانده‪ ،‬او این معلومات شما‬ ‫را که در اینجا یاد گرفتهاید ندارد؛ چطور میخواهد‬ ‫ّ‬ ‫معلمی کند؟»[‪]8‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫معیشتی در حد کفافشان نباشد‪ ،‬ایشان مجبور میشوند‬ ‫در شغل دومی که هم به منزلت اجتماعی ایشان لطمه‬ ‫میزند و هم از توان و تمرکز روحی و فکری و جسمی‬ ‫ایشان بــرای ایفای نقش سنگین معلمی میکاهد‪،‬‬ ‫فعالیت کنند‪.‬‬ ‫یک بازنگری جدی ‪...‬‬ ‫معیشت و منزلت اجتماعی معلمان‬ ‫در سابقه نهاد تربیتمعلم در ایــران در سال ‪1312‬‬ ‫قانونی تحت عنوان «تربیتمعلم» به تصویب رسید و‬ ‫مقرر شده بود که به اموزگاران و دبیران حق تاهل‪ ،‬حق‬ ‫مسکن و فوقالعاده خارج از مرکز نیز پرداخت شود‪.‬‬ ‫مفاد این قانون و اجرای ان موجب گردید تا افراد بهتر‬ ‫جذب شغل دبیری شوند‪ ،‬حقوق و مزایای دبیران از‬ ‫همه ادارات بیشتر شود و زمینههای گسترش مراکز‬ ‫تربیتمعلم در تهران و دیگر استانها و شهرها فراهم‬ ‫اید؛ اما امروزه بسیاری از معلمان نسبت به تبعیض و‬ ‫بیعدالتی بین خودشان و کارمندان سایر دستگاههای‬ ‫دولتی ابراز شکایت دارند‪ .‬اگر حقوق معلمین ازلحاظ‬ ‫‪213‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مدل اجرایی دانشگاه فرهنگیان نیاز به بازبینی جدی‬ ‫دارد‪ .‬پاسخگویی به نیاز منابع انسانی و عدالت اموزشی‬ ‫هرگز نیازمند دایر کردن شعب این دانشگاه در سراسر‬ ‫کشور نیست‪ .‬تعداد پردیسهای دانشگاه فرهنگیان در‬ ‫کشور نزدیک به یکصد واحد است و این اتفاق هم به‬ ‫لحاظ تامین امکانات و هزینههای مدیریتی و نیروی‬ ‫انسانی گرداننده این مجموعهها مشکلساز است و هم‬ ‫به لحاظ عدم قابلیت مدیریت متمرکز‪ .‬بهعنوانمثال‬ ‫دانشگاه فرهنگیان هاشمی نژاد مشهد ‪ 600‬دانشجو دارد‬ ‫و این برابری میکند با تعداد دانشاموزان یک دبیرستان!‬ ‫این مدل اجرایی‪ ،‬تحقق یک تربیتمعلم باکیفیت را به‬ ‫تاخیر میاندازد؛ راهحل «دکتر مهرمحمدی» (سرپرست‬ ‫سابق دانشگاه فرهنگیان)‪ ،‬واحدهای معدود پرجمعیت‬ ‫ً‬ ‫(حدود ‪ 8‬هزار نفر) در هر منطقه از اموزش عالی (حدودا‬ ‫‪ 10‬منطقه) است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در کشور ژاپن براه یر سن دایشاموز‪ ،‬پنج معلم فعال یستند‬ ‫و این در حالن است که یسبت سن به یک یا بیشتر‪ ،‬میایصین‬ ‫تعداد دایشاموزان به معلمین در مدارس ایران است‪.‬‬ ‫کمبود معلم‪...‬کاش هیچچیز نداشتیم‬ ‫اما معلم خوب زیاد داشتیم‪...‬‬ ‫و اداره این دانشگاه با جایگاه سرپرست‪ ،‬رویههای‬ ‫غیرعلمی حقالزحمهایها‪ ،‬قراردادیها‪ ،‬مشکات‬ ‫نومعلمان‪ ،‬صاحیت و شایستگیهای معلمان‪ ،‬عدم‬ ‫درک و تجربه مسئولین تصمیمگیر از فضاهای واقعی‬ ‫معلمی‪ ،‬سیاسیبازی و سیاستزدگی در دانشگاه‬ ‫فرهنگیان‪ ،‬هیئتامنای پرمشغله دانشگاه فرهنگیان‬ ‫و‪ ...‬مواجه است اما در این نوشته‪ ،‬بیشتر سعی شد تا‬ ‫برخی از مهمترین مشکات نهاد تربیتمعلم کشور و‬ ‫دانشگاه فرهنگیان تبیین شود‪.‬‬ ‫در پایان بیان میشود که اگر کل نظام و مسئولین به‬ ‫یک بسیج ملی جهت تربیت معلم روی نیاورند و اگر‬ ‫مدیران عرصههای مختلف نظام تعلیم و تربیت‪،‬‬ ‫تعریف درستی از مسئولیت خــود نداشته باشند؛‬ ‫نسل تربیتشده‪ ،‬نسلی نخواهد بود جز سطحینگر‪،‬‬ ‫متحجر و سکوار‪]9[.‬‬ ‫جهانی نسبت تعداد دانشاموزان‬ ‫در حال حاضر‪ ،‬استاندارد‬ ‫ِ‬ ‫به معلمان در مدرسه هفده به یک است و در کشور‬ ‫ژاپن برای هر سی دانشاموز‪ ،‬پنج معلم فعال هستند‬ ‫و این در حالی است که نسبت سی به یک یا بیشتر‪،‬‬ ‫میانگین تعداد دانشاموزان به معلمین در مدارس ایران‬ ‫است‪ .‬این وضعیت که به بحران کمبود معلم در ایران‬ ‫تعبیر میشود‪ ،‬بدین گونه است که در اموزشو پرورش‬ ‫تا سال ‪ 1400‬با ‪ 300‬هزار کمبود معلم مواجه خواهیم‬ ‫بود‪ .‬این وضعیت که ریشه در عواملی از قبیل کمبود‬ ‫بودجه اموزشو پرورش‪ ،‬نوع فهم و اهمیت و روشهای‬ ‫متفاوت مسئولین در برنامهریزیهای تامین نیروی‬ ‫انسانی اموزشو پرورش‪ ،‬فقدان برنامه بلندمدت جهت‬ ‫تامین نیروی انسانی و ‪ ...‬دارد‪ ،‬بر حوزههای اقتصادی‪،‬‬ ‫فرهنگی‪ ،‬ساختاری سیاسی و اموزشی‪-‬تربیتی تاثیر‬ ‫میگذارد و میپذیرد‪ .‬در این شرایط‪ ،‬مسئولین به فکر‬ ‫تامین معلم از روشهایی زودبازده از قبیل خرید خدمات‬ ‫اموزشی‪ ،‬نیروهای بازنشسته‪ ،‬دانشجوهای سال سوم و‬ ‫چهارم دانشگاه فرهنگیان‪ ،‬استفاده از ظرفیت مدیران‪،‬‬ ‫معاونان‪ ،‬سرباز معلمین‪ ،‬استفاده از ماده ‪ 28‬دانشگاه‬ ‫ً‬ ‫فرهنگیان و دورههای کوتاهمدت و‪ ...‬افتادهاند که احتماا‬ ‫اسیبهای عمیق ان در ایندهای نهچندان دور‪ ،‬خود را‬ ‫در تربیت نسل اتی نشان خواهد داد‪.‬‬ ‫هرچند که نهاد تربیتمعلم کشور با مشکاتی دیگر‬ ‫از قبیل فقدان نظام پژوهش در دانشگاه فرهنگیان‪،‬‬ ‫موازیکاری و تقابلکاری بخشهای مختلف دانشگاه‬ ‫فرهنگیان‪ ،‬فقدان جایگاه ریاست در دانشگاه فرهنگیان‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: kashefmahdi313@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬مهرمحمدی‪ ،‬محمود‪ .‬جلسه تودیع و معارفه سرپرست جدید دانشگاه‬ ‫فرهنگیان‪ ،‬اذر ‪.139۶‬‬ ‫[‪ .]2‬حجتااساموالمسلمین دادگر‪ ،‬سید امیناه (مسئول نهاد نمایندگی‬ ‫مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان)‪ ،1397 ،‬برنامه تلویزیونی پرسشگر‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬مقام معظم رهبری‪ ،‬بیانات در دیدار معلمان سراسر کشور‪.1385/02/12 -‬‬ ‫[‪ .]۴‬مقام معظم رهبری‪ ،‬دیدار با فرهنگیان و دانشجومعلمان دانشگاه‬ ‫فرهنگیان‪.139۶/2/17 ،‬‬ ‫[‪ .]5‬حجتااسام دکتر فیضی پور‪ ،‬علیاصغر‪ ،1397 ،‬جلسات «تاریخ‬ ‫تربیتمعلم در ایران» هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟ ‪.‬‬ ‫[‪ .]۶‬مهرمحمدی‪ ،‬محمود (سرپرست سابق دانشگاه فرهنگیان)‪،1397 ،‬‬ ‫برنامه تلویزیونی پرسشگر‪.‬‬ ‫[‪ .]7‬مقام معظم رهبری‪ ،‬دیدار معلمان و فرهنگیان ‪.95/2/13‬‬ ‫[‪ .]8‬مقام معظم رهبری‪ ،‬بیانات در دانشگاه فرهنگیان‪.1397/02/19-‬‬ ‫[‪ .]9‬حجتااسام دکتر فیضی پور‪ ،‬علیاصغر‪ ،1397 ،‬جلسات «تاریخ‬ ‫تربیتمعلم در ایران»‪ ،‬هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‪.‬‬ ‫‪214‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مجتبی جوادی‬ ‫پژوهشگر حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪215‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫حکمراین حبابی پژویش‪ ،‬پژویش را به یک کااه لوکس‬ ‫تبدیل منکند که فقط‪ ،‬لذت چنددقیقهاه دارد‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ُ‬ ‫باب پژوهش‬ ‫ح‬ ‫ِ‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫یکی از دغدغههای همیشگیمان در حباببازی‪ ،‬زیاد‬ ‫کردن حبابها بود‪ .‬برادرم‪ ،‬که از من بزرگتر است‪ ،‬یک‬ ‫خودکار بیک مخصوص این بازی کنار گذاشته بود‪.‬‬ ‫با اینکه دوران ابتدایی مشقها را با مداد مینوشتم‪،‬‬ ‫ولی وقتی هوس حباببازی سرمان میزد سریع یک‬ ‫خودکار بیک جفتوجور میکردم‪ .‬دوست داشتیم‬ ‫حباب درســت بکنیم؛ بعدش یکییکی دنبالشان‬ ‫کنیم و بترکانیم‪ .‬یک خــودکــار بیک‪ ،‬یک پیاله پر‬ ‫از اب و مقدار کمی مایع ظرفشویی کارمان را راه‬ ‫ً‬ ‫میانداخت‪ .‬البته اخیرا که در ترافیک چراغقرمز بودم‪،‬‬ ‫دیدم که دستفروش دستگاهی دستش بود شبیه تفنگ‬ ‫کمری؛ ماشه را میچکاند و حباب را میفشاند‪ .‬بله‬ ‫ً‬ ‫این روزها حبابسازی هم حرفهای شده؛ مثا همین‬ ‫حبابهای اقتصادی که امروزه همه کاسه و کوزهها را‬ ‫ً‬ ‫سرش میشکنند‪ ،‬یا مثا حبابهای پژوهشی؛ طرف‬ ‫ََ‬ ‫یک نفس چندین حباب مقاله و کتاب تولید کرده‬ ‫است‪ .‬یا حرفهایتر از این‪ ،‬طرف با سرمایهگذاری بسیار‬ ‫زیاد‪ ،‬جریان پژوهشی حبابی راه انداخته و پژوهشگرانی‬ ‫استخدام کرده که همگی حباببازی میکنند؛ ولی‬ ‫ً‬ ‫واقعا پژوهش غیرحبابی یا جریان پژوهشی غیرحبابی‬ ‫چگونه میشود؟ بیدل دهلوی در یک مصرع دلها را‬ ‫روانه دریا کرده؛ و حباب را مقابل موج قرار داده‪ ،‬هزار‬ ‫مــوج کمربسته در کمین حــبــاب‪ ...‬بهعبارتدیگر‬ ‫غیرحباب بودن‪ ،‬یعنی موج بودن‪.‬‬ ‫اصل کار ما با لوله خودکار بود؛ مغزی خودکار را درمیاوردیم‪،‬‬ ‫مقداری مایع ظرفشویی داخل کاسه میریختیم و‬ ‫کمی اب را با ان به هم میزدیم؛ یکطرف لوله خودکار‬ ‫را داخل مخلوط اب و ریکا کرده و بیرون میاوردیم و از‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ساختن موج پژویشن یعنن یمان سرمایهگذاره حقیقن‬ ‫روه پژویش که با جلوهگره حبابی پژویش در تضاد است‪.‬‬ ‫که‪ :‬در محیط از خودنماییها نمیگنجد حباب‪)...‬‬ ‫و درنهایت میترکد؛ اگرچه در ساختن این حبابها‬ ‫سعی میکنند مایع ظرفشوییاش را زیادتر کنند‪ ،‬یا‬ ‫لوله خودکارش را عوض کنند و ابش را کموزیاد کنند‬ ‫تا این حبابها بیشتر شوند و ماندگار؛ ولی نمیشود؛‬ ‫چراکه‪ :‬میرود از موج بر باد فنا نقش حباب ‪ . ...‬شاید‬ ‫ً‬ ‫اصا علت ایجاد این حبابها‪ ،‬همان شکست موج‬ ‫باشد؛ یعنی‪ :‬شکست موج ُب َود باعث بنای حباب‪...‬‬ ‫موج پژوهش‪ ،‬سرمایهگذاری حقیقی روی پژوهش‬ ‫یا حکمرانی کوثری پژوهش‪ ،‬ناشی از رشد طبیعی‬ ‫پژوهش است‪ .‬برای ایجاد پژوهشگاه‪ ،‬باید بنیان و‬ ‫فضای پژوهش را ایجاد کرد؛ و انهم پژوهشگر و فضای‬ ‫او است‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬پژوهشگاه‪ ،‬از جمع شدن‬ ‫پژوهشگران گرد هم ایجاد میشود و پسینی است؛ نه‬ ‫اینکه اول پژوهشگاه بزنیم و سپس پژوهشگران را جمع‬ ‫بکنیم‪ .‬در نگاه کوثری به پژوهش‪ ،‬فرد پژوهشگر بسیار‬ ‫مهم است و همهچیز روی ان چیده میشود و باا‬ ‫میاید تا اینکه میشود‪ :‬گروه‪ ،‬پژوهشکده و پژوهشگاه‪.‬‬ ‫بعدها دیگر به بازی چنددقیقهای عادت کرده بودیم‬ ‫و دنبال زیاد کردن و تکاثر حباب نمیرفتیم‪ ،‬چون‬ ‫فهمیدیم که چنین انتظاری از ان درست نبوده است‪.‬‬ ‫یکدفعه لوله خودکار را داخل کاسه اب و ریکا گذاشتم‬ ‫و دیگر بیرون نیاوردم‪ ،‬داخل همان کاسه فوت کردم‪،‬‬ ‫ّ‬ ‫چیز جدیدی کشف کرده بودم‪ .‬کلی حباب روی کاسه‬ ‫خیلی ذوق کردم؛ ولی بازهم میدانستم که‬ ‫درست شد‪.‬‬ ‫َ َ َّ َّ َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫رفتنی هستند‪« :‬فاما الزبد فیذهب جفاء»‪ ...‬مرجعیتهای‬ ‫مرجعیتی که به درد مردم بخورد‬ ‫حبابی رفتنی هستند‪،‬‬ ‫َ ُ ُ‬ ‫ایجاد میشود و میماند َ«و َا ّما ما َی َنف ُع ّ‬ ‫الن َاس ف َیمکث‬ ‫َ‬ ‫رض»(سوره مبارکه رعد‪ ،‬ایه ‪.)17‬‬ ‫فِی الا ِ‬ ‫طرف دیگر فوتش میکردیم تا حباب درست بشود؛ فقط‬ ‫ََ‬ ‫با یک نفس‪ 10 ،‬تا حباب میساختیم؛ هرچه حباب‬ ‫بیشتر‪ ،‬ما دلخوشتر؛ حباب که بودنش با نبودنش یکی‬ ‫است‪ ،‬فقط به درد بازی چنددقیقهای میخورد؛ دوست‬ ‫داشتیم حبابهای ما بیشتر بمانند‪ ،‬ولی نمیشد؛‬ ‫مثل همین سرمایهگذاریهای حبابی روی پژوهش یا‬ ‫دقیقترش حکمرانی حبابی پژوهش‪ ،‬که به قول مرحوم‬ ‫«قانعیراد» در کتاب «اجتماعات علمی و دانشگاه‬ ‫ایرانی»‪ ،‬بهجای ساختن بنیانهای علم ریختن منابع‬ ‫مالی برای ساختن پژوهشکده و ‪ ...‬را ترجیح میدهند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫البته مثل بازی ما که سعی میکردیم مثا با زیاد کردن‬ ‫مقدار ریکا در ماده حباب یا کارهای دیگر ماندگاری‬ ‫حباب را باا ببریم‪ ،‬برخی نیز سعی دارند این حبابها‬ ‫را شکیل کنند و زینت دهند و ماندگارشان نمایند؛ ولی‬ ‫کاش میشد‪ ،‬نه‪ ...‬نمیشود؛ کمکم که بزرگتر شدیم‬ ‫فهمیدیم حباب‪ ،‬حباب است!‬ ‫رشد و پیشرفت علم و پژوهش بهصورت حبابی پیش‬ ‫نمیرود‪ ،‬باید موج پژوهشی ایجاد کرد‪ .‬ساختن موج‬ ‫پژوهشی یعنی همان سرمایهگذاری حقیقی روی پژوهش‬ ‫که با جلوهگری حبابی پژوهش در تضاد است‪ .‬پول‬ ‫هنگفتی میریزند تا فان رشته را راه بیندازند‪ ،‬ساختمان‬ ‫پژوهشگاه را میزنند سپس برایش سه پژوهشکده و‬ ‫بــرای هر پژوهشکده سه گــروه تعریف میکنند و در‬ ‫مدت بسیار اندکی حدود ‪ 20‬نفر هیئتعلمی میگیرند؛‬ ‫یعنی همهچیز از همان پول اولیه و از باا به پایین‬ ‫ً‬ ‫شروع میشود‪ .‬کاری به این ندارند که اصا پژوهش‬ ‫یعنی چه؟ علم چگونه تولید میشود؟ و این میشود‬ ‫که در مــدت بسیار انــدک حبابی درخـشــان‪ ،‬اظهار‬ ‫مرجعیت کرده و چند زمانی بر خود میبالد (تا حدی‬ ‫‪216‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪217‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪Email: Javadiisu@gmail.com‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پژوهشی که به درد مردم‬ ‫میخورد‪ ،‬مرجعیت کوثری‬ ‫پـیــدا میکند و میماند‪.‬‬ ‫جریان حکمرانی کوثری‬ ‫پژوهش را میتوان در قالب‬ ‫یک مثلث نشان داد‪ ،‬که‬ ‫کــار حکمران تنظیم مناسبات سه ضلع ان است‬ ‫(شکل فوق)‪.‬‬ ‫اگر هرکدام از این سه ضلع وجود نداشته باشند یا با‬ ‫همدیگر مرتبط نباشند‪ ،‬حبابهای پژوهشی ایجاد‬ ‫خواهند شد‪ .‬شان و اعتبار حبابهای پژوهشی که‬ ‫بالکل مجازی است؛ تابوتوان رقابت با پژوهش حقیقی‬ ‫را نخواهد داشت و اینجاست که شروع میکند تیشه‬ ‫به ریشه پژوهش حقیقی زدن؛ تا خودش زنده بماند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫در پژوهش کوثری اوا شخص پژوهشگر و استقال‬ ‫ً‬ ‫علمی وی مهم است‪ ،‬ثانیا پژوهشگر در داخل موسسه‬ ‫و مکتب خودش دیده میشود و نمیتوان او را از ان‬ ‫ً‬ ‫خارج کرد چون مثل ماهی درون اب است؛ ثالثا بانی‬ ‫پژوهش بر اساس نیازها و دردهای خودش وارد تعامل‬ ‫با پژوهشگر داخل موسسه میشود؛ و راهحل دردهایش‬ ‫را میخواهد نه تولید حباب پژوهشی‪ .‬دراینبین‪ ،‬کار‬ ‫حکمران پژوهش هم تسهیلگری این روابط سهگانه‬ ‫است‪ .‬از طریق این حکمرانی پژوهش طبیعی‪ ،‬قوام‬ ‫پژوهش و بنای علم تضمین خواهد شــد؛ ولــی کار‬ ‫سادهای نیست و هنوز باید روی ظریفکاریها و مدل‬ ‫اسامی‪-‬ایرانی ان کار کنیم‪.‬‬ ‫حکمرانی حبابی پژوهش‪ ،‬پژوهش را به یک کاای لوکس‬ ‫تبدیل میکند که ارزشش مثل همان حباببازی ما‪،‬‬ ‫لذت چنددقیقهای است؛ و اگر حکمرانی حبابی در‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫پژوهش رها نشود‪ ،‬حکمرانی‬ ‫حبابی در کل حا کمیت‬ ‫(شــایــد بـتــوان گفت و من‬ ‫دوست دارم بگویم حکمرانی‬ ‫نفتی) هم رها نخواهد شد‪.‬‬ ‫هر کاری هم بکنیم حباب‪،‬‬ ‫حباب است؛ انتظار ماندگاری و ثبات از ان نمیرود‪.‬‬ ‫گویا انقاب اسامی رهنمودهای کوثری فراوانی برای‬ ‫حکمرانی کلی و حکمرانی پژوهش به ارمغان اورده‬ ‫اســت؛ که مثل مــوج تاطم همیشگی دارد؛ و همه‬ ‫حباببازیها را پس زده است؛ ولی باید به انها توجه‬ ‫کرد و دل سپرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫یکبار حباببازیام را با لوله پولیکای تقریبا ده‬ ‫اینچ و یک تشت بزرگ پر از اب و ریکا انجام دادم؛‬ ‫عجب حــبــابهــای بــزرگــی درس ــت مــیکــردم‪ ،‬ولی‬ ‫خیلی نازکنارنجی بودند و زود میترکیدند‪ .‬به قول‬ ‫سهراب سپهری خیلی نگران و مضطرب بودند (به‬ ‫حباب نگران لب یک رود‪ ،‬قسم‪)...‬؛ ولی وقتی انها‬ ‫را روی اب تشت درست میکردم دقایق بیشتری تاب‬ ‫میاوردند؛ ولی داستان حباببازی من‪ ،‬بازهم تراژیک‬ ‫شد‪ .‬امیدوارم داستان حکمرانی پژوهش در کشور قبل‬ ‫از اینکه تراژیک بشود فرق حکمرانی تکاثری (حبابی) با‬ ‫حکمرانی کوثری پژوهش (حقیقی و طبیعی) را در خود‬ ‫بنگارد و مسیرش را نقاشی کند و سپس ان را بپیماید‪.‬‬ ‫مجید محمدزمانی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه خوارزمی‬ ‫پرده اول‪ :‬سینمای حسرت‬ ‫«مظفرالدینشاه» که صدسال پیش‪ ،‬اولین سینماتوگراف‬ ‫ً‬ ‫را بهعنوان سوغات فرنگ به ایران اورد‪ ،‬قطعا نمیدانست‬ ‫که این جعبه جادو چه بر سرخودش و چه بر سر این‬ ‫ملت خواهد اورد‪ .‬اوایل‪ ،‬این میهمان ناخوانده فقط‬ ‫وسیلهای بود برای سرگرمی و به رخ کشیدن شکوه دربار‬ ‫قجری‪ ،‬اما کمکم فهمیدند که این جعبه جادو‪ ،‬میتواند‬ ‫روایتگر زندگی یک ملت باشد‪ .‬با تاسیس اولین سالن‬ ‫سینما انهم در گراند هتل الــهزار در ‪ ،1320‬کمکم‬ ‫سینما از کاخهای درباری به میان مردم تهران سرک‬ ‫ً‬ ‫کشید و مثا شد کاای عمومی‪ ،‬اما چه عمومی؟!‬ ‫جریان غالب سینمای دهــه ‪ 30‬تا ‪ 50‬ای ــران‪ ،‬یک‬ ‫سینمای سفارشی و وابسته بود‪ .‬سفارشی بود‪ ،‬چون‬ ‫ابزار نمایش تجددخواهی پهلویان بود و وابسته بود‪،‬‬ ‫چون بهجای تعلق به ملت‪ ،‬چشم به سینمای مبتذل‬ ‫غربی داشت‪« .‬فیلم فارسیهایی» که فقط زبان فارسی‬ ‫را یــدک میکشیدند‪ ،‬امــا هیچ پیوندی با مسائل و‬ ‫فرهنگ جامعه ایرانی نداشتند؛ یک سینمای هرزه‪،‬‬ ‫پر از داستانهای تکراری‪ ،‬سطحی و کوچهبازاری و‬ ‫بهدوراز واقعیتهای اجتماعی ان روز ایران‪ .‬در ان خبری‬ ‫از فقر فرهنگی‪ ،‬اسارت استقال و ازادی‪ ،‬اختافات‬ ‫طبقاتی‪ ،‬بیعدالتی و فراموشی ارزشهای انسانی و‬ ‫دینی نبود؛ نه بیانگر حقایق امروز اجتماعی بود و نه‬ ‫زمینهساز واقعیت اینده‪ .‬مخدری بود برای حفظ قدرت‬ ‫طبقه حاکم و مسکنی بودن برای فراموشی ناخوشیهای‬ ‫روزمره مردم؛ برای همین‪ ،‬این سینما مشتری خاص‬ ‫خودش را داشت‪.‬‬ ‫البته در این سینما چند قهرمان بودند که خشمشان‬ ‫دلخوشیای برای فریادهای خاموش یک ملت بود‪،‬‬ ‫اما به قول «النادر کالمعدوم» هنوز حسرت سینمای‬ ‫ملی در دلها مانده بود!‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سی نما در چهل نما‬ ‫مشاطبین کم؛ اما فعال و پیشروه سینما‪ ،‬تنها‬ ‫بلوغ ذائقه‬ ‫ِ‬ ‫اکسیر حیاتبشش موجود سینماه ملن است‬ ‫‪218‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪219‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫انقاب که شد‪ ،‬عدهای برای تاسیس سینمای مردمی‬ ‫انقاب دستبهکار شدند‪ .‬هنوز نه مسئولین و نه‬ ‫هنرمندان جای خود را در هنر انقابی پیدا نکرده بودند‬ ‫که در سال ‪ 61‬جشنواره فجر‪ ،‬برای تشویق هنرمندان‬ ‫جوان سینمایی تاسیس شد و حوالی سال ‪ 62‬فارابی‬ ‫برای حمایت و هدایت بر تولیدات سینمایی تاسیس‬ ‫گردید‪ .‬در تکاپوی سینمای مردمی انقابی بودیم که‬ ‫با سینمای درباری پهلوی زمین تا اسمان فرق کند!‬ ‫با داغ شدن تنور جنگ تحمیلی‪ ،‬سینمای دفاع مقدس‬ ‫بهراحتی خود را از فیلمهای جنگی دنیا متمایز کرد و‬ ‫ازاینرو‪ ،‬نیازی به الگوهای خارجی در این حوزه حس‬ ‫نمیشد‪ .‬سینمای ملی ما‪ ،‬مسئلهاش مقاومت یک‬ ‫ملت مظلوم بود‪ ،‬منظر دوربینش وقف زیباییهای‬ ‫یک ملت شده بود و قهرمانش‪ ،‬خاکنشینان افا کی‬ ‫بودند؛ و هنرمند ان رزمندهای بود پشت خا کریز که‬ ‫دست به ماشهی دوربین‪ ،‬روایتگر امروز بود برای فردا‪.‬‬ ‫مسئلهشناسی دقیق سینما‪ ،‬اخاص هنرمند و هویت‬ ‫اسمانی مستقل فرم اثر‪ ،‬موجب اتحاد حداکثری سهگانه‬ ‫هنر‪ ،‬هنرمند و تاثیر هنر بر مخاطب شده بود‪ .‬اما این‬ ‫طفل نوپای سینمای ملی‪ ،‬تازه داشت قد و قامت‬ ‫پیدا میکرد که او را با غولهای بیشاخ و دم سینمای‬ ‫ً‬ ‫جهانی مقایسه کردند و مثا به فکر عاج افتادند؟!‬ ‫اوایــل دهه ‪ ،70‬سینما نیز همچون بقیه عرصهها از‬ ‫خصوصیسازی بیحسابوکتاب بینصیب نماند‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پرده دوم‪ :‬سینمای دولت‬ ‫و سروکله اقتصاد پیدا شد‪ .‬با کاایی شدن سینما‪،‬‬ ‫فیلمهای گیشهای جایگزین فیلمهای اصیل شدند و‬ ‫ستارهسااری جایگزین اندیشهسااری‪ ،‬و البته چند‬ ‫فیلم منتقد این وضعیت هم بودند؛ ولی انچه بهجایی‬ ‫نرسد فریاد است!‬ ‫باروی کار امدن دوره اصاحات و قدرت بخشیدن به‬ ‫ً‬ ‫اصناف‪ ،‬خصوصیسازی در تولید عما به منجر به‬ ‫خصوصیسازی در اداره شد و با ساماندهی اکرانهای‬ ‫ً‬ ‫خارجی و تشویق سینمای اقتباسی‪ ،‬عما سینما ملی‬ ‫بیهویت گردید‪ .‬چند وقتی سینماها بهظاهر رونق‬ ‫گرفتند و پردیسها ساخته شدند؛ اما این سینمای غیر‬ ‫ملی در بلندمدت برای عامه مردم جامعه جذابیتی‬ ‫نداشت‪ .‬اواسط دهه ‪ 80‬بود که به اسم رئالیسم و در‬ ‫هوس تندیسهای خارجی‪ ،‬چوب حراج به افتخارات‬ ‫ارزشی و ملی خود زدیم و خیانت‪ ،‬حماقت و فا کت‬ ‫را چنان نشان دادیم که حتی خودمان‪ ،‬دروغش را باور‬ ‫کردیم‪ .‬بعدها هم کمی به فکر جوانها و جوانههای‬ ‫جدید سینما افتادیم!‬ ‫کاایی کردن سینما‪ ،‬بیقیدسازی هنرمند و هویتزدایی‬ ‫از سینمای ملی موجب رشد قارچگونه سوداگرانی‬ ‫شد که تمام هدفشان فروش در گیشه‪ ،‬ترویج ابتذال‬ ‫و وطنفروشی بود و وضعیتی پیش امد که نه مردم‪،‬‬ ‫نه نظام و نه حتی هنرمندان از ان احساس رضایت‬ ‫نمیکردند؛ وضعیتی پیش امد که هنرمند‪ ،‬اثر هنری‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اواسط دیه ‪ 80‬بود که به اسم‬ ‫رئالیسم و در یوس تندیسیاه‬ ‫خـ ــارجـ ــن‪ ،‬چـ ــوب ح ـ ــراج به‬ ‫افتشارات ارزخــن و ملن خود‬ ‫زدیم‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫سیاستیاهمیلندولتیاسبب‬ ‫خکلگیره سینماه غیرملن‪،‬‬ ‫بییویت‪ ،‬خنثن و بیاثره خده‬ ‫که ینوز با اکثر مشاطبینش در‬ ‫جامعه بیصایه است‪،‬‬ ‫دزدی‪ ،‬رشوه‪ ،‬قاچاق و زد و بند ایجاد شده است‪ .‬یک‬ ‫نمایش سطحی شعاری با بنبست نشان دادن همه‬ ‫راهحلها و ویرانسازی همه امیدها!‬ ‫همچنین‪ ،‬صد افسوس که در این سالها دغدغه تربیت‬ ‫هنرمند ملی نداشتیم؛ چراکه هنر ملی از هویت مستقل‬ ‫هنرمند‪ ،‬وارسته بودن او از شهرت و ثروت و وابسته و‬ ‫دلبسته بودن او به ملت و ارزشهایش برمیخیزد و‬ ‫در این صورت است که او میتواند فرم و قالبی خاص‬ ‫از ملت و برای ملت خود بیافریند‪.‬‬ ‫بااینحال‪ ،‬هرچند بسیاری از هنرمندان و اثار سینمایی‬ ‫از امروز و فردای جامعه خود فاصله گرفتهاند‪ ،‬ولی‬ ‫مخاطب کم اما فعال سینما در حال تغییر و تقویت‬ ‫است‪ .‬مخاطبی که از سینما فراتر از سرگرمی موقت‬ ‫انتظار دارد‪ .‬سینمایی که مسائل جامعهاش را دقیق‬ ‫میبیند و دردمندانه وارد میدان حل و مبارزه میشود‪.‬‬ ‫با نگاهی به ارای مردمی فیلمهای جشنوارههای‬ ‫فجر در چندساله اخیر متوجه میشویم که مخاطب‬ ‫فــعــال جایگزین مخاطب منفعل شــده و ذائـقــه او‬ ‫تغییر کــرده اســت‪ ،‬بهطوریکه در برهوت فیلمهای‬ ‫بیخاصیت جشنواره فیلم فجر ‪ ،97‬هر پنج فیلم‬ ‫منتخب ارای مردمی (متری شش و نیم‪ ،‬غامرضا‬ ‫تختی‪ ،‬سرخپوست‪ ،‬ماجرای نیمروز ‪ ،2‬شبی که ماه‬ ‫کامل شد) با همه تفاوتها و ضعفهایشان بیانگر‬ ‫دغدغهها و مسائلی چون اسیبهای اجتماعی‪ ،‬ایثار‪،‬‬ ‫استقال‪ ،‬مقاومت و امنیت این سرزمین بودند‪ .‬این‬ ‫و تاثیر هنر بر مخاطب از هم فاصله گرفته و هرکدام‬ ‫ساز خود را کوک کردند‪.‬‬ ‫باید گفت در این سالها سیاستهای میلی دولتها‬ ‫سبب شکلگیری سینمای غیرملی‪ ،‬بیهویت‪ ،‬خنثی‬ ‫و بیاثری شده که هنوز با اکثر مخاطبینش در جامعه‬ ‫بیگانه است‪ ،‬البته بگذریم از انگشتشمار فیلمهای‬ ‫اصیل مسئلهمند اجتماعی و دفاع مقدس که برخاف‬ ‫این جریان‪ ،‬حرکت و مقاومت کردند!‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫پرده اخر‪ :‬سینمای ملت‬ ‫جریان غالب سینمایی بیهویت امروز ما‪ ،‬نه همچون‬ ‫سینمای امریکا راهحل برای اینده دارد و نه همچون‬ ‫سینمای اروپا به طرح مسائله میاندیشد‪ .‬نه تاریخ دارد‬ ‫و نه اینده میسازد‪ .‬نه واقعیتنماست و نه واقعیتساز‪.‬‬ ‫نه به افتخارات جامعه خود در علم‪ ،‬امنیت‪ ،‬ازادی‪،‬‬ ‫استقال و معنویت میبالد و نه عرضه نقد کمکاریها‬ ‫و کاستیها را دارد‪ .‬نه مظلومیت تاریخی این ملت را‬ ‫نشان میدهد و نه فرهنگ غنی این سرزمین را به رخ‬ ‫دیگران میکشد و ازاینرو‪ ،‬خروجی انیک سینمای‬ ‫پرمدعا و درعینحال‪ ،‬خنثی و بیاثر برای امروز و فردای‬ ‫جامعه است‪ .‬بهطور مثال با نگاهی اجمالی به فیلمهای‬ ‫جشنواره فجر ‪ ،97‬از منظر اقتصاد‪ ،‬تولید و اشتغال‬ ‫بهعنوان مسئله روز جامعه‪ ،‬میتوان بیخاصیت بودن‬ ‫این سینما را لمس کرد‪ .‬تولید‪ ،‬اشتغال و ثروت در این‬ ‫فیلمها یا وجود ندارد و یا اگر هست بر اساس فساد‪،‬‬ ‫‪220‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mjmzamani@gmail.com‬‬ ‫‪221‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مطلب‪ ،‬نشان از عطش مخاطب نسبت به سینمای‬ ‫اصیل مسئلهمند و ارزشمدار است که البته هنوز در‬ ‫پی ان سیراب نشده است‪.‬‬ ‫شاید امروز‪ ،‬بلوغ ذائقه مخاطبین کم اما فعال و پیشروی‬ ‫سینما‪ ،‬تنها اکسیر حیاتبخش موجود سینمای ملی‬ ‫باشد؛ تا بهمرور در گام دوم انقاب شاهد شکلگیری‬ ‫«سینمای جمهوری اسامی ایــران» باشیم‪ ،‬چراکه‬ ‫مخاطب پیشرو میتواند سینمای پیشرو را شکل داده‬ ‫و هدایت کند و با ایجاد سینمای پیشرو‪ ،‬گفتگو با‬ ‫مخاطبین عامه شکل خواهد گرفت‪.‬‬ ‫نزدیک نمودن جامعه هنری به مسائل واقعی فردای‬ ‫جامعه‪ ،‬تقویت بلوغ ذائقه مخاطبین و تسهیل ارزشیابی‬ ‫مداوم مخاطبین فعال از اثار هنری‪ ،‬از نیازهای امروز‬ ‫سینمای جمهوری اسامی ایران است‪ .‬عدالت توزیعی‬ ‫در عرصه هنر‪ ،‬موجب بعثت هنرمندان مستعدی از‬ ‫سراسر ایران میگردد که با لمس مسائل واقعی جامعه‪،‬‬ ‫برای فردای جامعه ازادانه تدبر کنند‪ .‬حفاظت از استقال‬ ‫فرم سینمای ملی در برابر تهاجم سینمای بیگانه‪ ،‬موجب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫حفاظت و تقویت تدریجی ذائقه مخاطبین میگردد‬ ‫و تاش برای تربیت هنری مخاطبین بهمنظور تربیت‬ ‫انسانی‪ ،‬سبب رشد بلوغ ارزشیابی هنری مخاطبین‬ ‫ملی میگردد‪ .‬بنابراین عدالت توزیعی هنر‪ ،‬استقال‬ ‫فرمی و تربیت مخاطب‪ ،‬سه رکن ضروری سینمای ملی‬ ‫برای اتحاد دوباره هنرمند‪ ،‬هنر و مخاطب ملی است‪.‬‬ ‫سینمای جمهوری اســامــی‪ ،‬سینمایی اســت که‬ ‫هنرمند مردمی ِ دغدغهمند ان‪ ،‬با ساخت اثر هنری‬ ‫اصیل‪ ،‬مسائل «جمهور» را در قاب ارزشهای اسامی‪-‬‬ ‫ایرانی برای تربیت مخاطب ملی طرح و نقد میکند‪،‬‬ ‫سینمایی که نهتنها پیشران جامعه خود از گردنههای‬ ‫اتی روزگار است‪ ،‬بلکه نقطه امید مخاطبین جهانی‬ ‫برای رهایی از بنبست امروز سینمای دنیا و وضعیت‬ ‫اسفبار جامعه جهانی خواهد بود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫محمدمهدی حسینزاده‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫«در دگرگونی حالها‬ ‫جوهره مردان (انسان) شناخته میشود» [‪]1‬‬ ‫معروف است که میگویند وقتی مراحل ساخت یک فیلم‬ ‫به اتمام رسید‪ ،‬فیلم تمام نشده بلکه تازه متولد شده‬ ‫است؛ اما فیلم تولد دومی هم دارد و ان وقتی است که‬ ‫اکران عمومی ان به پایان رسیده باشد‪ .‬گذر زمان ثابت‬ ‫میکند که ایا فیلم بهمثابه یک موجود زنده اجتماعی‬ ‫و یک اثر دگرگونساز فرهنگی و هنری‪ ،‬میتواند زندگی‬ ‫و رشد کند یا با پایان اکران به بایگانی تاریخ سینما‬ ‫سپرده میشود؟! فیلمهای ماندگار در تاریخ سینمای‬ ‫ّ‬ ‫جهان که همچنان زنده و مولد هستند در رویهی اول‬ ‫برای مخاطب عام و سرگرم کردن او ساخته شدهاند‬ ‫اما در سرگرمی متوقف نماندهاند‪ .‬این فیلمها پس از‬ ‫پایان اکران همچنان و همیشه قابل دیدن و تجربه کردن‬ ‫هستند‪ .‬راز ماندگاری این فیلمها در بازسازی باورپذیر‬ ‫برشهایی واقعی‪-‬خیالی از زندگی است که در عین‬ ‫ُ‬ ‫سرگرمکنندگی‪ ،‬تداعی فرمیک تجربهها‪ ،‬احوال و انات‬ ‫انسان در بطن زمان‪ ،‬وقایع و فضاست‪ .‬چنین خطی‬ ‫هیچگاه رنگ کهنگی و کدورت به خود نمیگیرد‪.‬‬ ‫جشنواره فیلم فجر ‪ ،97‬چند فیلم خوب داشت که‬ ‫در میان انها یک فیلم درخشانتر از بقیه بود‪ .‬این فیلم‬ ‫ً‬ ‫اگرچه در جشنواره خصوصا در بخش جوایز‪ ،‬بیش‬ ‫و کم مهجور ماند اما بیشک یکی از فیلمهای الگو‬ ‫و ماندگار در سینمای ایران خواهد شد‪ .‬فیلمی که‬ ‫همچون موجودی زنده با تماشا گر خود تعامل دارد؛‬ ‫میتوان بارها تماشایش کرد‪ ،‬از ان لذت برد‪ ،‬سرگرم شد‬ ‫و سینما اموخت و با ان کمی از خود بیرون امد و در‬ ‫عین حال کمی به خود نزدیکتر شد‪« :‬سرخپوست»[‪.]2‬‬ ‫زیستن در جهان‬ ‫سرخپوستها‬ ‫سرخپوست‪ ،‬اگرچه فیلمن است که در گذخته تاریخ ایران‬ ‫رخ مندید؛ اما بهخدت متعلق به امروز است‬ ‫‪222‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪223‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ماجرای فیلم از این قرار است که زندان دورافتادهای‬ ‫در زمان شاه به خاطر ساخت باند فرودگاه باید تخریب‬ ‫شود‪ .‬رییس زندان ‪-‬سرگرد‪ -‬با بازی نوید محمدزاده‬ ‫در پی انتقال زندانیان به مکانی دیگر است و در این‬ ‫بین قرار است به خاطر لیاقتش ترفیع بگیرد‪ .‬در حین‬ ‫انتقال‪ ،‬سرگرد متوجه غیبت یکی از زندانیان میشود که‬ ‫داخل زندان مخفی شده است‪ .‬مددکار زندان (پریناز‬ ‫ایزدیار)‪ ،‬پرونده زندانی مفقود شده را که محکوم به‬ ‫اعدام است‪ ،‬برای رییس زندان شرح میدهد و سرگرد‬ ‫در جستجوی فراری در زندانی خالی برمیاید‪ .‬قصه‬ ‫بهسرعت اغاز میشود‪ .‬فیلم تا انتها‪ ،‬تعامل میان سه‬ ‫شخصیت زندانی مفقودشده‪-‬احمد سرخپوست‬ ‫سرگرد و مددکار زندان است‪ .‬چگونگی روابط میان‬‫این سه‪ ،‬کنشهای انان و خرده داستانهای اطرافشان‬ ‫مسئله فیلم تا انتهاست‪.‬‬ ‫سرخپوست‪ ،‬فیلمی است که برای مردم ساخته شده‬ ‫است‪ .‬یک قصه پرتعلیق دارد که تماشا گر را تا انتها‬ ‫حفظ میکند و حتی برای لحظهای تعلیق و دلهره‬ ‫درونی شخصیتها و فضا از دست نمیرود‪ .‬فضای‬ ‫زندان در ظاهر ارام و سوتوکور و در باطن خروشان و‬ ‫هولناک است و دیالکتیک میان این دو به وجود اورنده‬ ‫تعلیقی دائمی در فیلم است‪ .‬این فیلم نه تجاری است‬ ‫نه روشنفکری‪ .‬نه به نفع سرگرمی به ورطهی ابتذال‬ ‫میافتد و نه به نفع هنر‪ ،‬از سرگرمی فروگذار میکند‪.‬‬ ‫تماشاگر سرخپوست اگر فقط به دنبال سرگرمی باشد‪،‬‬ ‫به معنای درست و سینمایی کلمه‪ ،‬سرگرم میشود و‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اگر کمی حس شفافتری داشته باشد‪ ،‬فیلم او را به‬ ‫سیر در جهانی دیگرگون میبرد‪ .‬سرخپوست دعوی حل‬ ‫مسائل غامض فلسفی یا طرح فلسفه اخاق جدید‬ ‫برای بشر امروز و از این قبیل حرفها را نــدارد‪ .‬تنها‬ ‫تماشاگرش را با قصهگویی و فضاسازی در تجربهای‬ ‫حضوری و عمیق سهیم میکند‪ .‬تجربهای ناخودا گاهانه‬ ‫و ناهشیارانه که گوشهای پنهان از درون شخصیتها‬ ‫را به تماشا گر نشان میدهد و همذاتپنداری او را‬ ‫برمیانگیزد‪.‬‬ ‫سرخپوست فیلم «انسان» است با پستی و بلندیهای‬ ‫وجودش؛ ترس‪ ،‬تعلیق‪ ،‬دلهره‪ ،‬رنج‪ ،‬عشق ‪-‬عشقی‬ ‫عفیف و نه بیپروا‪-‬انجام وظیفه و سرانجام بخشش‬ ‫بــه نفع عــدالــت‪ .‬ســرگــرد بــه خاطر انــجــام وظیفه در‬ ‫جستجوی «احمد سرخپوست» است؛ اما مواجهه با‬ ‫مددکار و تجربه عشقی شرمگنانه و انسانی‪ ،‬چیزی را‬ ‫درون او زنده میکند‪ .‬اگرچه فضای سهمگین زندان‬ ‫و ماجرای ترفیع‪ ،‬خاف این را گواهی میدهد‪ .‬تحول‬ ‫شخصیت سرگرد‪ ،‬ساده و ارام و اثرگذار در میان این‬ ‫دو وجه متضاد رخ میدهد‪ .‬پان روبرو شدن سرگرد با‬ ‫خانواده احمد سرخپوست و بعد تنها شدن و زندانی‬ ‫اتفاقی سرگرد در سلول و ترس و دلهرهاش از باز‬ ‫شدن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫نشدن در زنگزده‪ ،‬اغاز ورود به پیچیدگیهای درون‬ ‫اوست‪ .‬وقایع کوچک فیلم‪ ،‬ما را ایه به ایه به سرگرد‬ ‫نزدیکتر میکند‪ .‬تضاد میان وجه وظیفهگرا و وجه‬ ‫عاطفی و تقابل میان شخصیت سرگرد و مددکار در‬ ‫عین وابستگی عاطفی‪ ،‬تماشاگر را دائم در میان این‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫«سرخپوست» یه تجاره است یه‬ ‫روخنفکره‪ .‬یه به یفع سرگرمن‬ ‫به ورطهه ابتذال منافتد و یه‬ ‫به یفع ینر‪ ،‬از سرگرمن فروگذار‬ ‫منکند‪.‬‬ ‫ق‬ ‫د‬ ‫ه‬ ‫یا‬ ‫سر‬ ‫ل‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سرگرد‪ ،‬همچنان نفس میکشد‪ .‬او نمیخواهد تسلیم‬ ‫شود‪ .‬چوبهی دار نیز تا پایان همچون یک شخصیت‪،‬‬ ‫هولنا ک و البته شرمگین از اینکه باید بیگناهی را‬ ‫مجازات کند‪ ،‬از پا نمینشیند‪ .‬تکتک اجزا به منطق‬ ‫شخصیتها و کل اثر پیوند میخورد و اینگونه است‬ ‫که بهتدریج‪ ،‬جهان سرخپوستها برپا میشود‪ .‬جهانی‬ ‫یک سر حرکت‪ ،‬کنش‪ ،‬تعلیق و تحول که ما را به جوهره‬ ‫انسانی شخصیتها میرساند و تجربهای سهمگین‬ ‫را برای ما فراهم میاورد‪ .‬در یکی از نماهای فیلم‪ ،‬از‬ ‫نقطه دید احمد سرخپوست چشمان متحیر سرگرد را‬ ‫تماشا میکنیم‪ .‬حیرت و تعلیقی دائمی که همچنان‬ ‫و تا همیشه با تماشا گر میماند‪ .‬حیرت میان انجام‬ ‫وظیفه و عشق‪ ،‬قانون و عدالت‪.‬‬ ‫سرخپوست‪ ،‬اگرچه فیلمی است که درگذشته تاریخ‬ ‫ایران رخ میدهد اما بهشدت متعلق به امروز است‪.‬‬ ‫فیلم ما را با گوشهای از تاریخ همراه میکند‪ .‬فضای‬ ‫سنگین یک زنــدان دورافــتــاده در زمــان شاه و حکم‬ ‫اعدام برای بیگناهی که از ظلم اربابان محلی به تنگ‬ ‫امده است؛ اما فیلم در این تاریخ متوقف نمیماند و‬ ‫وجوه معلق نگه مــیدارد‪ .‬این تعلیق‪ ،‬ارامارام‪ ،‬وجه‬ ‫روشن و سپید وجود سرگرد را ظاهر میکند‪ .‬تا جایی‬ ‫که در یک پان مجبور میشود به خاطر باران شدید‪،‬‬ ‫لباس نظامی را از تن به دراورد و به قول خودش لباس‬ ‫ادمیزادی به تن کند‪.‬‬ ‫احمد سرخپوست‪ ،‬تنها شخصیتی نیست که مرام و‬ ‫مسلک سرخپوستها را دارد؛ بلکه سرگرد و مددکار هم‬ ‫هر کدام نوعی سرخپوست هستند‪ .‬هر شخصیتی در‬ ‫این فیلم با کنشمندی سازشناپذیری به دنبال هدف‬ ‫ً‬ ‫خود حرکت میکند و مطلقا تسلیم نمیشود‪ .‬در این‬ ‫میان‪ ،‬احمد سرخپوست ستیهندهتر از دیگران‪ .‬چراکه‬ ‫در عین بیگناهی‪ ،‬حکم اعدامش صادر شده است‪.‬‬ ‫سرگرد برای حفظ ابرو و سابقه حرفهای با هر ترفندی‬ ‫وجببهوجب زندان و سوراخ سنبههایش را به دنبال‬ ‫او میگردد و مددکار با همه وجود مقابل سرگرد است و‬ ‫در پی اثبات بیگناهی اعدامی؛ اگرچه مخفیانه و دور‬ ‫از چشم سرگرد‪ .‬اشیاء نیز از این منطق جدا نیستند‪.‬‬ ‫بعد از ُپر شدن زنــدان از گازهای ّ‬ ‫سمی‪ ،‬قورباغهی‬ ‫احمد سرخپوست در گــوشــهای از اتــاق استراحت‬ ‫‪224‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: mn.zadeh@gmail.com‬‬ ‫ُ‬ ‫[‪ .]1‬فی َت ّقلب الحوال ُع ِل َم َج ِ ُ ّ‬ ‫الرجال؛ نهجالباغه‪ -‬حکمت ‪21‬‬ ‫واهر ِ‬ ‫[‪ .]2‬به کارگردانی نیما جاویدی‪1397 -‬‬ ‫[‪ .]3‬به نقل از خبرگزاری جمهوری اسامی (ایرنا)‬ ‫‪225‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشتها‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫میکند اما در سرگرمی متوقف نمیشود‪ .‬کوچک‪،‬‬ ‫بیادعا اما عمیق و موثر است‪ .‬از قصههای برامده از‬ ‫دل این سرزمین و برای مردم است و چشم به تحسین‬ ‫ً‬ ‫جشنوارههای فرنگی ندارد‪ .‬ماهیتا «اجتماعی» است و‬ ‫به معنای واقعی کلمه «رسانه» است اما فروتنانه دعوی‬ ‫ان را ندارد ان چنانکه اثار بزرگ و صاحبانش نداشتند‪.‬‬ ‫تماشاگر را به مخاطب عام و خاص تقسیم نمیکند‬ ‫اما هر تماشاگری میتواند از وجه سرگرمکنندگی فیلم‬ ‫تا وجوه بااتر‪ ،‬نسبتی با ان برقرار کند‪ .‬حس تماشاگر را‬ ‫برای مواجهه با اثار سینمایی شفاف میکند و سلیقه‬ ‫ُ‬ ‫او را باا میبرد‪ .‬تمرکز ان بهجای تکنیک بر فرم است‪.‬‬ ‫با تکنیکی ساده و بدون اتکا به عوامل خارجی به فرمی‬ ‫معنادار‪ ،‬بومی و عمیق دست پیدا میکند و مهمتر از همه‬ ‫تسلیم جریان غالب سینما نمیشود و سرخپوستوار‬ ‫داشته خود را پاس میدارد و پیش میرود‪.‬‬ ‫این نگره به سینما اگرچه سهل و ممتنع است و بیش‬ ‫و کم مهجور مینماید؛ اما استوارترین و شریفترین‬ ‫جریانی است که میتوان سینمای ملی و شاید سینمای‬ ‫دینی را از ان متوقع بود و بیشک‪ ،‬کلید پیشرفت کشور‬ ‫در دستان چنین سینمایی است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫با تاثیری شگرف‪ ،‬همذاتپنداری ما را به زمان اکنون‬ ‫میکشاند‪ .‬فیلم به معنای درست کلمه فیلم «امروز»‬ ‫اســت‪ .‬فیلمی که به نیاز امــروز مخاطب‪ ،‬پاسخی‬ ‫درست میدهد‪ .‬هم ابرومندانه او را سرگرم میکند‬ ‫و همحسی عمیق‪ ،‬انسانی و دگرگونکننده در او به‬ ‫وجود میاورد‪ .‬جوشش درونی و خستگیناپذیر فضا‬ ‫و شخصیتها در وجود تماشاگر رسوخ میکند و او را‬ ‫به حرکت وامیدارد و روح و روان او را پاایش میکند‪.‬‬ ‫برخاف فیلمهای بهاصطاح اجتماعی روز که اواری‬ ‫از فا کت و تیرهروزی را بر سر مخاطب فرومیاورد‪،‬‬ ‫بیانکه توان تخلیه روانی مخاطب یا اسیبشناسی‬ ‫موضوع یا نمایش ذات روشن انسان در فضای الوده‬ ‫را داشته باشد؛ سرخپوست ذرهای انفعال‪ ،‬سستی و‬ ‫کرختی در حس مخاطب بهجا نمیگذارد‪.‬‬ ‫کارگردان در بخشی از کنفرانس مطبوعاتی فیلم در ایام‬ ‫جشنواره فجر میگوید‪« :‬فیلمهایی در فستیوالهای‬ ‫خارجی موفق میشوند که موضوع روز اجتماعی داشته‬ ‫باشند؛ واقعیت این است که من برای فستیوال فیلم‬ ‫نمیسازم‪ .‬اگر این فیلم این قدرت را داشته باشد که‬ ‫مسیر فیلمها را از عاقهمندی به فیلمهای اگزوتیک‬ ‫منحرف کند کار خودش را کرده است‪ .‬هدفمان بیان‬ ‫یک داستان سرراست و خوب کردن حال مخاطب در‬ ‫این شرایط و روزگار سخت بوده است‪]3[ ».‬‬ ‫این راهبردیترین مسئله و ضروریترین نیاز سینمای‬ ‫ایران است‪ .‬سرخپوست از بهترین نمونههای جریانی‬ ‫در سینمای ایران است که سرگرمی را ابرومندانه دنبال‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫سرخپوستاز بهترینیمویهیاه‬ ‫جریاین در سینماه ایران است‬ ‫که سرگرمن را ابرومندایه دیبال‬ ‫منکند اما در سرگرمن متوقف‬ ‫یمنخود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عباس قائمی‬ ‫پژوهشگر حلقه افکار عمومی و تغییرات اجتماعی مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پردهی اول‬ ‫اقای مجری پشت تپهای از گلهای رنگارنگ‪ ،‬با یقه‬ ‫دکمهای بسته نشسته و با انرژی تمام‪ ،‬پس از پخش‬ ‫شدن موسیقیهای بهشدت تکراری شده دههی فجر‬ ‫جمات زیر را قرائت میکند‪:‬‬ ‫«سام بر شما ایرانیان سربلند و عزیز و ارجمند‬ ‫اهاکبر به این حماسه! اهاکبر به این صابت و ایستادگی!‬ ‫اینجا ایران است! صدای فریاد دشمنشکن ملتی را‬ ‫میشنوید که باشکوهتر از همیشه به صحنه امدهاند‬ ‫تا چهلمین سالگرد پیروزیشان را جشن بگیرند‪».‬‬ ‫وقتی همه‬ ‫خواب باشند!‬ ‫پردهی دوم‬ ‫مدیران سازمان صداوسیما با افتخار تمام از اینکه‬ ‫فان سریال چقدر «مخاطب داشته» و چند درصد‬ ‫از ان مخاطبان از «بازی بازیگران‪ ،‬تیتراژ و داستان»‬ ‫ان راضی بودهاند‪ ،‬میگویند؛ یا از اینکه با رشد فزاینده‬ ‫شبکههای اجتماعی و پخش خبر از طریق کانالهای‬ ‫اینترنتی هنوز اخبار صداوسیما با اختاف‪ ،‬مهمترین‬ ‫مرجع خبری مــردم ایــران اســت‪ ،‬با ابوتــاب فــراوان‬ ‫تعریف میکنند‪.‬‬ ‫یک سوال‬ ‫ً‬ ‫سازمان صداوسیما با سالیانه تقریبا ‪ 2‬هزار میلیارد‬ ‫تومان بودجه و چند هزار کارمند‪ ،‬با این همه تولیدات‬ ‫و امکانات‪ ،‬چه سازوکاری برای ارزیابی و سنجش‬ ‫اثرگذاری برنامههای خود‪ ،‬در جایگاه بزرگترین سازمان‬ ‫ً‬ ‫رسانهای کشور‪ ،‬دارد؟ ظاهرا مرکز پژوهش و سنجش‬ ‫افکار سازمان این وظیفه خطیر را بر عهده دارد که در‬ ‫دو سطح به این فرایند نقد جدی وارد است‪:‬‬ ‫ً‬ ‫تلویزیون‪ ،‬یهایتا ‪ 5‬الن ‪ 10‬سال دیصر فرصت حیات‪ ،‬بهعنوان‬ ‫رسایه جریان اصلن دارد‬ ‫‪226‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪227‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بر اساس گزارشهای منتشرشده‬ ‫از ایــن مــرکــز‪ ،‬ارزیــابــی برنامهها و‬ ‫شبکهها حول چند محور اساسی‬ ‫شکل میگیرد که عبارتاند از‪:‬‬ ‫میزان مخاطبان (ضریب نفوذ)‪ ،‬رضایت از ان‪ ،‬مقدار‬ ‫مخاطبان پیگیر‪ ،‬مخاطبان شبکهها و‪ ...‬فــارغ از‬ ‫اینکه ایا میتوان کسی را که در هفته گذشته یا ماه‬ ‫گذشته برنامه خاصی را حداقل یکبار مشاهده کرده‬ ‫«مخاطب» قلمداد کرد‪ ،‬باید گفت نحوه اثرسنجی و‬ ‫مخاطبپژوهی با تغییرات اساسی در نحوه مصرف‬ ‫رسانهای مردم بهشدت متحول شده و گویههایی مثل‬ ‫تعداد مخاطبان با توجه به تغییرات مخاطبان‪ ،‬ما ک‬ ‫دقیقی برای ارزشیابی نیستند‪.‬‬ ‫میزان مخاطب [‪ ]1‬در مقابل درگیری مخاطب [‪:]2‬‬ ‫ً‬ ‫همانطور که ذکر شد‪ ،‬باا بودن تعداد مخاطبان الزاما‬ ‫به معنای موفقیت یک برنامه نیست‪ .‬این مطلب در‬ ‫مورد اخبار سراسری‪ ،‬قابل لمس است‪ .‬اخبار سراسری‬ ‫صداوسیما (همانطور که مدیران از ان با افتخار یاد‬ ‫میکنند) بسیار پرمخاطب است‪ ،‬اما اگر از همان‬ ‫مخاطبان ثابت در مورد میزان اعتمادی که به اخبار‬ ‫منتشرشده دارند سوال شود‪ ،‬واقعیتی پدیدار میشود‬ ‫که شاید زیاد هم به مذاق همه خوش نیاید‪ .‬درگیری‬ ‫مخاطب‪ ،‬چیزی فراتر از دیده شدن برنامه و به این‬ ‫معناست که مخاطب به خاطر برنامهای که مشاهده‬ ‫کــرده وادار بــه انــجــام رفــتــاری خــاص‪ ،‬یــا اب ــراز کــردن‬ ‫احساسات خود یا درگیر شدن شدید ذهن او بوده که در‬ ‫بسیاری از کشورها توسط تحلیل شبکههای اجتماعی‬ ‫استنباط و استخراج میشود است‪ .‬سادهانگارانه و‬ ‫تقلیلگرایانه است اگر تعداد مخاطبان برنامهای را که‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫برای برنامه خود پیامک میفرستند‪،‬‬ ‫در شبکههای اجتماعی در مورد‬ ‫ان مطالبی به اشتراک میگذارند‬ ‫یا در جمعها دربــاره ان صحبت‬ ‫میکنند بــا بــرنــامــهای کــه تنها در‬ ‫تعداد مخاطبان با هم برابرند (هرچند بیتفاوت هم‬ ‫باشند) مقایسه کرد‪.‬‬ ‫نحوه مصرف‪ :‬در امارهای اعامی مرکز سنجش افکار‬ ‫گویهای مبنی بر سنجش نحوههای مصرف برنامههای‬ ‫تلویزیونی وجود ندارد‪ .‬بدین ترتیب فرق افرادی که در‬ ‫یک مهمانی شلوغ چنددقیقهای از یک برنامه را دیدهاند‪،‬‬ ‫با کسانی که سر ساعت و از ابتدا تا انتهای یک برنامه‬ ‫را دنبال کردهاند‪ ،‬با کسی که در حین دیدن برنامه‬ ‫در حال چک کردن اخبار در شبکههای اجتماعی‬ ‫بوده‪ ،‬با کسی که برنامه را از طریق گوشی تلفن همراه‬ ‫یا دستگاه دیگری دیده است‪ ،‬لحاظ نمیشود و این‬ ‫یک اشتباه اساسی است‪.‬‬ ‫هدفگذاری مخاطب‪ :‬تجربه ثابت کرده است که‬ ‫برنامههایی که مخاطب عام (کل جامعه) را هدف‬ ‫گرفتهاند تعداد معدود و محدودی دارند‪ .‬در جامعهای‬ ‫که رشــد روزاف ــزون شبکههای اجتماعی و مصرف‬ ‫اینترنت در حال خاص و اختصاصی کردن سایق‬ ‫خردهفرهنگها و گروههای اجتماعی است‪ ،‬نمیتوان‬ ‫مانند گذشته بهراحتی برنامههایی با جذابیت برای‬ ‫کل جامعه ساخت‪ .‬بلکه میتوان با هدف قرار دادن‬ ‫یک بخش [‪ ]3‬خاص از مخاطبان برای انان به تولید‬ ‫برنامه دست زد و بدین ترتیب در اثرسنجی ان نیز‬ ‫نه بر اســاس میزان مخاطبان در میان کل جامعه‪،‬‬ ‫بلکه میزان موفقیت در میان مخاطبان هدف مد نظر‬ ‫ً‬ ‫قرار گیرد‪ .‬مثا جامعه فوتبالیهای ایران (که جامعه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪ -1‬گرداوره امار‬ ‫یحوهاثرسنجنومشاطبپژوین‬ ‫با تغییرات اساسن در یحوه‬ ‫مگرف رسایهاه مردم بهخدت‬ ‫متحول خده و گویهیایی مثل‬ ‫تــعــداد مشاطبان بــا توجه به‬ ‫تغییرات مشاطبان‪ ،‬ماک دقیقن‬ ‫براه ارزخیابی ییستند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫خاص برداشت شده است‪،‬‬ ‫نمیتوان موفقیت و شکست‬ ‫واقعی یک برنامه را سنجید‬ ‫و بدون این ارزیابی نمیتوان‬ ‫اشتباهات را یافت‪ ،‬و بدون‬ ‫یافتن اشتباهات نمیتوان‬ ‫درس گرفت و بدون درس‬ ‫گرفتن نمیتوان رشد کرد و‬ ‫نتیجه همان میشود که‬ ‫بسیار بزرگی نیز هستند)‬ ‫یــا افـ ــراد «عــشــق خـ ــودرو و‬ ‫ماشین»‪ ،‬یا «طرفداران معما‬ ‫و داستانهای هیجانانگیز»‬ ‫و‪ ...‬هماکنون در سطح دنیا‬ ‫شاهد اختصاصی شدن هر‬ ‫چه بیشتر ژانرهای مختلف‬ ‫با هدفگذاری دستههای‬ ‫مختلف مخاطبان هستیم‪،‬‬ ‫درحالیکه در کشور ما حتی دستهبندی درستی از‬ ‫مخاطبان عــام وجــود نــدارد‪ .‬به همین خاطر عمده‬ ‫تولیدات سریالی ما تنها به بزرگترین بخش مخاطبان‬ ‫(یعنی زنان خانهدار) میپردازد و لذا ژانر بیشتر تولیدات‬ ‫سریالی به ژانر خانوادگی‪-‬عاشقانه محدود میشود‪.‬‬ ‫معنای برداشتشده‪ :‬یکی از مهمترین خاهایی که در‬ ‫سنجش و ارزیابی عملکرد برنامههای سازمان صداوسیما‬ ‫وجود دارد‪ ،‬بررسی معانی مختلف برداشتشده توسط‬ ‫مخاطبان است‪« .‬اتشسوزی در کالیفرنیای امریکا به‬ ‫روز چندم خود رسید و امریکاییها هنوز نتوانستهاند ان‬ ‫را مهار کنند»‪ .‬تکرار مکرر این خبر در چند روز پیاپی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫ایا واقعا باعث دستیابی سازمان صداوسیما به هدف‬ ‫خود یعنی نمایش نا کارامدی و شکستن بت امریکا‬ ‫در ذهن مردم شد؟ چند درصد از مردم این هدف را‬ ‫فهمیدند؟ چقدر در افواه و افکار عمومی تکرار این خبر‬ ‫مورد تمسخر قرار گرفت؟ متاسفانه و خوشبختانه مردم‬ ‫و افکار عمومی بهشدت باهوش شده و سواد رسانهای‬ ‫انها رو به افزایش است‪ .‬دیگر نمیتوان با ارسال پیامی‬ ‫خاص مطمئن بود که مردم نیز همان را برداشت میکنند‪.‬‬ ‫مثال دیگر نمایش شکنجهها و ظلم دوران قاجار در‬ ‫سریال «بانوی عمارت» بود که بهجای اینکه به نفع‬ ‫جمهوری اسامی تمام شود‪ ،‬بخشی از مخاطبان ان‬ ‫را اینگونه برداشت کردند که «شکنجه در زندانها‬ ‫از زمان قاجار تا به حال مسبوق به سابقه است!»‪.‬‬ ‫بدون سنجش اینکه چه معانیای از پخش برنامههای‬ ‫اکنون شاهد ان هستید!‬ ‫‪ -2‬تحلیل امار‬ ‫اگر نقدهایی را که به نحوه گرداوری امارهای سنجش‬ ‫و ارزیابی عملکرد سازمان میپردازند کنار بگذاریم‪،‬‬ ‫مشکلی اساسی در روند انتقال این نتایج به سیاستها‬ ‫و راهبردهای عملی وجود دارد‪ .‬امارهایی که ذکر شد‬ ‫با زحمت فراوان (و با نقصهای ذکر شده) گرداوری‬ ‫میشود‪ ،‬اما کسی که باید این امارها را تحلیل نموده‬ ‫و در برنامهریزی خود تجدیدنظر کند‪ ،‬مدیران شبکهها‬ ‫و معاونین هستند که در این مرحله متاسفانه اثر ازم‬ ‫اتفاق نمیافتد‪ .‬شاید یک دلیل ان عدم درک صحیح‬ ‫و اهتمام انها به تحلیل دقیق و علمی امارها باشد‪.‬‬ ‫دلیل دیگر شاید ساختار سیاستی موجود در سازمان‬ ‫اســت که ضمانت اجرایی محکمی بــرای جــاری و‬ ‫ســاری شدن نظر مــردم در جزئیات برنامهها در نظر‬ ‫نگرفته است‪.‬‬ ‫انگار کسی متوجه نیست‬ ‫اگر وضع موجود به همین منوال ادامه یابد و تغییری‬ ‫جدی در ساختار یا حداقل سیاستهای سازمان‬ ‫صداوسیما (چه در پوشش خبری و چه در تولیدات‬ ‫سرگرمی و امــوزشــی) رخ نــدهــد‪ ،‬شاید حتی تحول‬ ‫چشمگیری در «تــعــداد» مخاطبان در امــارهــا دیــده‬ ‫نشود‪ ،‬اما اعتماد و اعتبار رسانه ملی روزبهروز بیشتر‬ ‫‪228‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪229‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫کاهشیافته است‪ .‬اگر امار دقیقی‬ ‫خدشهدار خواهد شد‪ .‬چراکه وقتی وقتن در گزارشیاه خبره تنها‬ ‫از میزان تماشای تلویزیون در ایران‬ ‫مردم ان را تماشا میکنند‪ ،‬هرروز یک طیف خاص از یظرات در‬ ‫بــه تفکیک ســن منتشر میشد‪،‬‬ ‫کمتر احساس «خودی بودن» با ان‬ ‫صداوسیما منعکس منخود‪،‬‬ ‫متوجه میشدیم که میزان تکیه و‬ ‫میکنند‪ .‬پوشش خبری ضعیف و‬ ‫تگویره کاریکاتوره از جامعه‬ ‫استقبال نسل جوان از شبکههای‬ ‫با تاخیر‪ ،‬نگارشهای فاخر و شعار‬ ‫به خودش یمایش داده منخود‬ ‫اجتماعی نسبت به تلویزیون اگر‬ ‫زده و دور از ادبیات عادی و روزمره‬ ‫قابل‬ ‫ایینه‬ ‫یک‬ ‫به‬ ‫ربطن‬ ‫ییچ‬ ‫که‬ ‫بیشتر نباشد کمتر نیست‪ ،‬و این‬ ‫مردم‪ ،‬کاری با رسانهی ملی خواهد‬ ‫یدارد‪.‬‬ ‫اعتماد‬ ‫نسلی است که با تغییرات جمعیتی‬ ‫کرد که بهجای ایفای نقش بهعنوان‬ ‫اینده‪ ،‬جمعیت غالب کشور خواهد‬ ‫«دانــشــگــاه عـمــومــی»‪ ،‬تنها نقش‬ ‫ً‬ ‫شد‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬تلویزیون نهایتا ‪ 5‬الی ‪ 10‬سال دیگر‬ ‫اجتماعی ان پاسخگویی و رفع شبهات و شایعات‬ ‫فرصت حیات بهعنوان یک رسانهی جریان اصلی‬ ‫مطرحشده در فضای مجازی باشد و توانایی ایجاد‬ ‫[‪ ]4‬دارد و باید این فرصت اندک را غنیمت شمرده و‬ ‫حرکت اجتماعی را نداشته باشد؛ و مدیران با توهم و‬ ‫اعتماد مخاطبان را به خود جلب نماید‪.‬‬ ‫توقع از امارهایی که توصیف ان رفت‪ ،‬تصور کنند که‬ ‫باعث شکلگیری یا قوت دادن به حرکتهای جمعی‬ ‫شرط اعتماد‬ ‫بوده و شلوغ شدن راهپیمایی ‪ 22‬بهمن یا استقبال زیاد‬ ‫مردم از زیارت اربعین را در کارنامه خود ثبت کنند!‬ ‫شرط اصلی جلب اعتماد و اعتبار ‪-‬یعنی اصلیترین‪،‬‬ ‫تنها‬ ‫وقتی در گزارشهای خبری در کوچه و خیابان‬ ‫مهمترین و گرانبهاترین سرمایه یک رسانه‪ -‬درگرو همذات‬ ‫یک طیف خاص از نظرات در صداوسیما منعکس‬ ‫پنداری مخاطبان با ان است و شرط اساسی همذات‬ ‫میشود‪ ،‬وقتی تنها در ایام انتخابات و راهپیماییها‬ ‫پنداری مخاطبان نیز شنیده شدن صدای گروههای‬ ‫زنان بدحجاب و ارایشکرده در حال طرفداری از نظام‬ ‫مختلف مردمی و اختصاص دادن زمــان و پوشش‬ ‫شوند‪،‬‬ ‫و انتخابات و ارزشهای انقاب نمایش داده می‬ ‫کافی به هرکدام از انها است‪ .‬تدقیق در روشهای‬ ‫تصویری کاریکاتوری از جامعه به خودش نمایش داده‬ ‫مخاطبپژوهی و اهتمام به نظرات مخاطبان بهعنوان‬ ‫میشود که هیچ ربطی به یک ایینه قابل اعتماد ندارد‪.‬‬ ‫یک اصل (نه بهصورت حاشیهای) میتواند یکی از‬ ‫یک ایینه اگر تصویر دقیق و واضحی از واقع نشان‬ ‫بهترین راهها برای شروع اصاح تصویری است که از‬ ‫تنها‬ ‫ندهد‪ ،‬کسی برای دیدن خود سراغ ان نمیرود و‬ ‫مردم برای مردم مخابره میشود که انهم مستلزم ان‬ ‫شاید برای مواقعی‪ ،‬چنان تصویر عجیبی از واقع نمایش‬ ‫است که صدای مردم توسط مدیران سازمان شنیده‬ ‫میدهد که انسان را به خنده میاندازد و برای شادی و‬ ‫شود‪ ،‬اما تا وقتی همه (برایند اراده سازمانی و نه افراد‬ ‫تفریح به ان رجوع میشود‪ .‬اینها اتفاقاتی است که اگر‬ ‫خاص) در خواب باشند‪ ،‬چنین اتفاقی رخ نخواهد داد‪.‬‬ ‫امارها بهدرستی جمعاوری و پسازان بهدرستی تحلیل‬ ‫پینوشتها‬ ‫و نتایج ان بهدرستی اجرا میشد‪ ،‬امیدی برای اصاح‬ ‫‪Email: Abbas.g72@gmail.com‬‬ ‫این چرخه ناقص میرفت‪.‬‬ ‫‪.]1] Audience Measurement‬‬ ‫انگار هنوز متوجه نشدهایم که در کشوری مثل انگلیس‪،‬‬ ‫‪.]2] Audience Engagement‬‬ ‫‪.]3] Segment‬‬ ‫امار مراجعه به تلویزیون در میان جوانان و نوجوانان‬ ‫‪.]4] Main Stream‬‬ ‫نسبت به شبکههای اجتماعی و اینترنت بهشدت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرهام روشنایی‬ ‫پژوهشگر حلقه افکار عمومی و تغییرات اجتماعی مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مقدمه‬ ‫در این نوشتار قصد داریم تا با نگاهی به رویکرد جدید‬ ‫سازمان صداوسیما در تولید برنامه‪ ،‬یعنی تولید برنامههای‬ ‫سرگرمیمحور سخن گفته شود؛ رویکردی که بهوفور‬ ‫در برنامههای تولید جدید سازمان یافت میشود‪.‬‬ ‫برنامههای سرگرمیمحور امــروزه بهمثابه سیاستی‬ ‫در حوزه جذب مخاطب اکنون به همه شبکههای‬ ‫صداوسیما راه پیداکرده است‪ .‬برخی از منتقدین از‬ ‫چنین سیاستی با عنوان «نسیم»ی شدن صداوسیما‬ ‫یادکردهاند؛ چراکه سیاست مذکور پس از احداث‬ ‫شبکه نسیم و کارنامه موفقش در جذب مخاطب‪،‬‬ ‫شکلی جدید به خود گرفته و اشاعه پیدا کرده است‪.‬‬ ‫«نسیم»ی به وسعت‬ ‫تمام سازمان‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫متن اصلی‬ ‫نسیمی شــدن بــه وضعیتی از صداوسیما اطــاق‬ ‫میشود که مدیران سازمان به تولید برنامهای با زمینه‬ ‫ً‬ ‫سرگرمی ‪-‬سیاستی که اساسا منجر به تشکیل شبکه‬ ‫نسیم شد‪ -‬رو میاورند‪ .‬تبیین مسئله چنین است که‬ ‫مدیران سازمان برای جلب مخاطب اقدام به تولید‬ ‫اثاری میکنند که در نگاهی عمیق‪ ،‬دارای «یک و تنها‬ ‫یک» کارکرد محوری هستند‪ :‬سرگرمی‪ .‬این برنامهها که‬ ‫به طرز شگفتاوری با تبلیغات همراه و عجین است‬ ‫بهخوبی توانسته است در یک چرخه اقتصادی موفق‬ ‫برای سازمان صداوسیما پولهای کانی را به همراه‬ ‫بیاورد و بهطور فزاینده مدیران سازمان را نسبت به ادامه‬ ‫روند فعلی و افزایش این دسته از برنامهها مجاب کند‪.‬‬ ‫این وضعیت در کنار دیدگاه مدیران مبنی بر جلوگیری‬ ‫از ریزش مخاطبین در مواجهه با رسانههای رقیب‬ ‫صداوسیما تشدید شده است‪ .‬تشدید این وضعیت‬ ‫ریشه اصلن سیاست «یسیم»ه خدن صداوسیما این‬ ‫است که برایند رسایه ملن از «پیام» تهن است‬ ‫‪230‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪231‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ممکن است برای برخی بهعنوان پیشرفت صداوسیما‬ ‫در امر سیاستگذاری مخاطب بازنمایی شود‪.‬‬ ‫بگذارید تا نگاهی به یکی از همین سنخ برنامههای‬ ‫سازمان یعنی «خندوانه» نظر داشته باشیم‪ .‬برنامهای‬ ‫که با مخاطب نسبی هفتاد و خــوردهای درصــد‪ ،‬در‬ ‫ردیــف پرمخاطبترین برنامههای صداوسیما در‬ ‫سالیان اخیر قرارگرفته است‪ .‬این برنامه‪ ،‬از ساختاری‬ ‫ترکیبی برخوردار است که «رامبد جوان» (مجری) به‬ ‫همراه مخاطبین حاضر در استودیو ایتمهای خاصی را‬ ‫نظیر گفتگو با یک عروسک یا یک مهمان یا مسابقه‬‫بین حضار و یا مسابقه میان گروهی از مهمانان‪ -‬ارائه‪/‬‬ ‫اجرا میکنند‪ .‬برنامه سردبیری خاصی ندارد؛ چراکه‬ ‫موضوع محور نیست‪ .‬ولی هر ایتم بسته به مهمانی‬ ‫ً‬ ‫که دارد احیانا پیامهایی را بهصورت جستهوگریخته‬ ‫و متناسب با سلیقه فرد محوری در ایتم به مخاطب‬ ‫ارسال میکند؛ گاهی کمدینی که استنداپ اجرا میکند‬ ‫و گاهی جنابخان و گاهی مهمان‪ .‬یکی از مهمترین‬ ‫بخشهای ثابت برنامه‪ ،‬معرفی کااهایی است که‬ ‫اسپانسرهای برنامه ارائه میکنند؛ ستاره مربعهایی‬ ‫ً‬ ‫که عمدتا با اهداف تجاری مورد تبلیغ قرار میگیرند‪.‬‬ ‫محور‬ ‫صورتبندی برنامه بهخوبی از یک برنامه سرگرمی ِ‬ ‫صرف نمایندگی میکند‪ .‬سازندگان برنامه‪ ،‬هدف برنامه‬ ‫را خنداندن صرف مردم معرفی میکنند‪.‬‬ ‫شاید در نگاه اول چنین بیندیشیم که «نسیمی شدن‬ ‫صداوسیما» از قضا نشانه پیشرفت صداوسیما در‬ ‫سیاستگذاری مخاطب بــاشــد‪ ،‬چــرا کــه رســانــه در‬ ‫ذات خودش سرگرمی است و چنانچه صداوسیما در‬ ‫تولید برنامههای سرگرمیمحور موفق باشد‪ ،‬میتوان از‬ ‫پیشرفت رسانه ملی سخن گفت؛ اما نظر نگارنده چنین‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫نیست‪ .‬رسانه با لحاظ سطح تاثیرش در شکل دادن‬ ‫به مصرف فرهنگی مردم و صورتبندی گفتمانها در‬ ‫سطح جامعه‪ ،‬زمانی که گفتمان «لذت و سرگرمی» را‬ ‫بدیل گفتمانهای رقیب خودش قرار میدهد‪ ،‬نوعی‬ ‫رضایت کاذب و تخدیری از همهچیز را اشاعه خواهد‬ ‫داد‪ .‬نتیجه چنین سیاستی‪ ،‬بیدغدغگی و انفعال‬ ‫محض مخاطب است‪ .‬مخاطبی که از همهچیز راضی‬ ‫ً‬ ‫است‪ ،‬طبیعتا اراده اقدام برای ایجاد «تغییر» در هیچ‬ ‫سطحی را ندارد‪.‬‬ ‫روش «سرگرمی محض» برای ایجاد رضایت کاذب در‬ ‫ً‬ ‫میان مردم‪ ،‬دقیقا همان کاری است که «ادوارد برنیز»‬ ‫[‪ ]1‬بر روی مردم ایااتمتحده انجام داد‪ .‬او این کار را‬ ‫برای افزایش مشتریانش که غولهای اقتصادی و البته‬ ‫دولت امریکا بودند‪ ،‬در جهت خرید کااهای تجاری و‬ ‫یا همراهی بیشتر مردم با برنامههای سیاسی انجام داد‪.‬‬ ‫سیاستی که ریشهاش در یک دیدگاه افراطی در زمینه‬ ‫روانشناسی تودههای مردم شکلگرفته بود‪.‬‬ ‫صدسال پیش «زیگموند فروید» [‪ ]2‬فرضیه جدیدی از‬ ‫طبیعت بشر ارائه داد‪ .‬او ادعا میکرد نیروهای اولیه خشنی‬ ‫ً‬ ‫را که عمیقا در همه انسانها پنهان است کشف کرده‬ ‫است‪ .‬نیروهایی که اگر کنترل نشوند باعث اشفتگی و‬ ‫تباهی جامعه میشوند‪ .‬بعدها خواهرزاده او یعنی «ادوارد‬ ‫برنیز» بهخوبی توانست با فهم چگونگی استفاده افراد‬ ‫صاحب قدرت از نظرات فروید در کنترل توده خطرناک‬ ‫در عصر دمکراسی تودهای تاثیر بسیار عمیقی در این‬ ‫حوزه بگذارد‪ .‬امروزه کسی «ادوارد برنیز» را نمیشناسد؛‬ ‫اما تاثیر او بر قرن بیستم به اندازه عمویش است؛ زیرا‬ ‫«برنیز»‪ ،‬اولین کسی بود که ایده «فروید» درباره بشر را برای‬ ‫فریب تودهها به کار برد‪ .‬او برای اولین بار به شرکتها‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ً‬ ‫روش «سرگرمن محض» براه ایجاد رضایت کاذب در میان مردم‪ ،‬دقیقا یمان‬ ‫کاره است که ادوارد برییز بر روه مردم ایااتمتحده ایجام داد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫اصلنترین چالش رسایه ملن این است که اساسا صداوسیما‬ ‫تکلیفش با مشاطب مششص ییست‪.‬‬ ‫نیست‪ .‬تلویزیون در ابهای ساعتها تولید برنامههای‬ ‫متنوع هنوز درگیر تکثرات سیاستی در حوزه تاثیر است‬ ‫که مشخص نیست که نخ تسبیح انهــا چیست؟‬ ‫فرض کنید کل برنامههای صداوسیما را بهمثابه «یک‬ ‫ً‬ ‫متن» در نظر بگیریم‪ ،‬طبیعتا متن فوق زمانی ازلحاظ‬ ‫تولیدی از نگاه خوانندگان انیک متن خوب و موثر در‬ ‫ً‬ ‫نظر گرفته میشود که اوا با طیف وسیعی از مخاطبین‬ ‫ً‬ ‫بهراحتی ارتباط برقرار کند‪ .‬ثانیا متن دارای مضامین‬ ‫گوناگون و متنوعی باشد تا همه مخاطبین از خوانش‬ ‫ً‬ ‫ان لذت ببرند‪ .‬ثالثا تولیدکننده متن به دنبال نوعی‬ ‫ً‬ ‫هدایت در ادراک و نگرش مخاطب باشد‪ .‬رابعا متن‬ ‫از حیث دالت دارای اعوجاج نباشد‪ .‬بهعبارتدیگر‬ ‫قسمتهایی از متن نباید قسمت دیگر را خنثی کند‪.‬‬ ‫حال انکه هرروز از صداوسیما برنامههایی پخش میشوند‬ ‫که بهسختی میتوان از ان پیامی را استنباط کرد و یا‬ ‫تاثیری را متصور شد‪ .‬یا انکه در بسیاری از برنامهها‬ ‫انچنان تعریفی یکخطی و ساده از «تاثیر» در ذهن‬ ‫مدیران وجود دارد که چنین تصور میکنند بهصرف‬ ‫تولید پیام‪ ،‬مخاطب ان را درونی کرده و تغییری شگرف‬ ‫در حوزه ادراک و یا حتی رفتار او به وجود خواهد امد!‬ ‫پیامهای تولیدشده در سازمان در بسیاری از موارد‬ ‫دارای اعوجاج اســت‪ .‬بــرای مثال‪ ،‬یادمان نــرود که‬ ‫تا چندی پیش در بسیاری از برنامههای سازمان از‬ ‫ضرورت استفاده از کاای ایرانی گفته میشد و تنها‬ ‫بافاصلهای کمتر از چندین دقیقه از همان شبکه‬ ‫تبلیغات کااهای خارجی با بهترین «رنگ و لعاب»‬ ‫برای بینندگان به نمایش درمیامد‪ .‬یا در موردی دیگر‪،‬‬ ‫در برنامهای از مجاهدت برای به دست اوردن رزق‬ ‫حال سخن گفته میشود؛ اما دقایقی بعد فردی تنها‬ ‫با پاسخ دادن به ده سوال در یک مسابقه تلویزیونی‬ ‫یاد داد که چگونه میتوان با مرتبط کردن انبوه کااهای‬ ‫تولیدی با امیال ناخودا گاه مردم‪ ،‬انها را خواستار انچه‬ ‫نیاز ندارند کرد‪ .‬امری که نتیجه ان یک دیدگاه سیاسی‬ ‫در چگونگی کنترل تودهها بوده است‪ :‬با اشباع امیال‬ ‫درونی خودخواهانه مردم را شاد و مطیع نگه دارند‪.‬‬ ‫درواقع «برنیز» با استفاده از مهارتهایی که با امیال‬ ‫ناخودا گاه مردم پیوند مییافت انها را سرگرم میکرد و‬ ‫اغاز اپیدمی مصرفگرایی‬ ‫این نوع از سرگرم کردن منجر به ِ‬ ‫شد که امروزه برجهان ما چنگ انداخته است‪« .‬برنیز»‬ ‫معتقد بود یک نفر میبایست به ترسهای درونی مردم‬ ‫دستیافته و انها را برای سطح باایی از حقیقت‬ ‫دستکاری میکرد که او ان را «مهندسی رضایت»‬ ‫مینامید‪ ]3[ .‬درواقع «ادوارد برنیز» به تاریخ نشان داد‬ ‫که چگونه میتوان با استفاده از متدولوژی روانشناسی‬ ‫اجتماعی مردم را «رام» نگه داشت‪ .‬وضعیت «رام»‬ ‫ً‬ ‫دقیقا همان وضعیتی است که مخاطب به حیوانی‬ ‫راضی از همهچیز تقلیل پیداکرده است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫طبیعتا مقصود ایــن نوشتار چنین نبوده و نیست‬ ‫که مدیران سازمان را بهمثابه دنبالکنندگان ایده‬ ‫دموکراسی تودهای معرفی کند؛ اما باید به این نکته‬ ‫اعتراف کرد که مدیران دانسته یا نادانسته در چنین‬ ‫مسیری پا گذاشتهاند‪ .‬حال که به تبیینی کامل از‬ ‫مسئله دستیافتیم نیاز است تا با تحلیل دقیق و‬ ‫عمیق نسبت به انچه مدیران صداوسیمای جمهوری‬ ‫اسامی را وادار میکند به سمت چنین رویکردی در‬ ‫برنامهسازی حرکت کنند‪ ،‬به شناخت کاملتری‬ ‫دست پیدا کنیم‪.‬‬ ‫نگارنده هم مانند بسیاری از منتقدین اینگونه فکر‬ ‫میکند که اصلیترین چالش رسانه ملی این است‬ ‫ً‬ ‫که اساسا صداوسیما تکلیفش با مخاطب مشخص‬ ‫‪232‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪Email: Prowshanaei@gmail.com‬‬ ‫‪]1]. Edward Bernays‬‬ ‫‪]2]. Sigmund Freud‬‬ ‫[‪ .]3‬برای اطاع بیشتر از نظرات «ادوراد برنیز»‪ ،‬ر‪.‬ک برنیز‪ ،‬ادوارد‪،1397 ،‬‬ ‫صنعت پروپا گاندا‪ ،‬تهران‪ :‬دانشگاه امام صادق؟‪.‬‬ ‫[‪ .]۴‬اشاره به دکتر مسعود صابری که‪ ،‬مدتی است به لطف همین برنامههای‬ ‫سرگرمیمحور به امر خوانندگی روی اورده است‪.‬‬ ‫‪233‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشتها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫جایزهای بالغبر بیش از بیست میلیون تومان دریافت‬ ‫میکند؛ از طرفی به دنبال بیداری ملت است و از‬ ‫طرف دیگر باسیاست اجتنابناپذیر سرگرمی برای‬ ‫سرگرمی به دنبال جا نماندن از جنگ رسانهای برای‬ ‫جذب مخاطب در مقابل رقیبان است‪ .‬روزی بر روی‬ ‫صندلی برنامههای جذاب خودش قهرمانان ملی را‬ ‫میاورد تا مردم از انها درس ازادگی بگیرند‪ ،‬روز دیگر‬ ‫چهرهای مشهور که همه هستیاش به تعداد ممبرهای‬ ‫اینستاگرامش و زندگی اشرافیاش وابسته است‪ ،‬روزی‬ ‫«قاسم سلیمانیها» و روزی «دکترهایی که خواننده‬ ‫میشوند‪]4[ ».‬‬ ‫درواقـ ــع ادع ــا چنین اس ــت‪ :‬ریـشــه اصــلــی سیاست‬ ‫«نسیم»ی شدن این است که برایند رسانه ملی از «پیام»‬ ‫تهی است و یا بهعبارتدیگر مخاطب پیامی روشن‬ ‫دریافت نمیکند‪ .‬رسانه ملی نتوانسته است سیاستی‬ ‫اصلی در مواجهه با مخاطبین خودش اتخاذ کند‪ .‬در‬ ‫مواجهه با تولیدات سازمان با متنی پر از اشفتگی مواجه‬ ‫خواهیم شد که مخاطب بجای مواجهه با نظامی از‬ ‫معانی و دالتها حول گفتمانهای مشخص که به‬ ‫دنبال بازتولید ارزشهای ملی و دینی در سطح جامعه‬ ‫است‪ ،‬با نظامی پر از اعوجاج مفهومی که تعلقات انها‬ ‫به گفتمانهایی متضاد است برخورد خواهد کرد که‬ ‫خودش‪ ،‬خودش را خنثی میکند‪ .‬اگر از «ادوارد برنیز»‬ ‫و مخاطبین برنامههایش سخن گفته شد‪ ،‬به خاطر‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫این بود که نشان داده شود روی اوردن به برنامههایی‬ ‫با محوریت سرگرمی (بهجای پیام سرگرمکننده) تا چه‬ ‫حد متناسب با فرهنگ لیبرال است‪ .‬فرهنگی که به‬ ‫دنبال یک و تنها یک هدف در مواجهه با مردم است‪:‬‬ ‫تامین سود غولهای اقتصادی و سرمایهداران کان‪.‬‬ ‫نگارنده هم بهخوبی متوجه شده است که صداوسیما‬ ‫بهعنوان رسانه جریان اصلی (‪ )mainstream‬در سیاست‬ ‫جدید خودش به دنبال حفظ مخاطب در تقابل با رقیبان‬ ‫(‪ )alternative‬است؛ اما صداوسیما باید قواعد بازی‬ ‫را تغییر دهد‪ .‬باید به دنبال ایجاد انگارههایی جدید‬ ‫نسبت به صداوسیما باشد‪ .‬انگارههایی که ریشه در‬ ‫ارزشهای فطری دارند و نه ارزشهای غریزی‪ .‬رسانه‬ ‫ملی باید با روشن کردن سیاست اصلی خودش در‬ ‫مواجهه با مخاطب به سرگرمی بهعنوان یک تکنیک‬ ‫نگاه کند و نه یک رویکرد‪ .‬تکنیکی که متناسب با‬ ‫پیام بازمهندسی میشود‪ .‬رسانه ملی باید از جایی‬ ‫دیگر شروع کند‪.‬‬ ‫مجید محمدزمانی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه خوارزمی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫انتظارات دیرینه از رسانه جمهوری‬ ‫اسامی در گام دوم انقاب‬ ‫معمای چند مجهوله‬ ‫صداوسیما در گام دوم ایقاب‪ ،‬باید رسایه تراز جمهوره‬ ‫اسامن گردد‬ ‫امروزه رسانهها دارای اثار مختلفی در سطح فردی و‬ ‫اجتماعی هستند و تحلیل تاثیرات انها مورد توجه‬ ‫پژوهشگران علوم اجتماعی قرارگرفته است‪ .‬جهت‬ ‫تولید محتوای اثرگذار رسانهای‪ ،‬تحلیل و بررسی عوامل‬ ‫درونی و بیرونی سازمانی موثر بر محتوای تولیدشده‬ ‫ضروری است‪.‬‬ ‫در جامعه ایرانی‪ ،‬صداوسیما بهعنوان رسانهای اثرگذار‬ ‫نقشی اساسی در شکلگیری نگرشها و رفتارهای‬ ‫اجتماعی در سطح جامعه ایفا میکند‪ .‬این رسانه که‬ ‫قبل از انقاب رادیو و تلویزیون ملی نامیده میشد‪ ،‬پس‬ ‫ً‬ ‫انقاب صداوسیمای جمهوری اسامی و بعدا رسانه‬ ‫ملی نامیده شد‪ .‬اگرچه رشد تولیدات این سازمان از‬ ‫ابتدای انقاب تا به امروز با دوران پیش از انقاب ان‬ ‫قابل مقایسه نیست‪ ،‬اما با همه این پیشرفتها‪ ،‬از منظر‬ ‫برخی مخاطبان‪ ،‬سطح فعلی اثرگذاری این رسانه با‬ ‫سطح مورد انتظار هنوز فاصله قابل توجهی دارد‪ .‬گام‬ ‫دوم انقاب نیازمند رسانه جمهوری اسامی است‪.‬‬ ‫رسانهای که از مردم و برای مردم جمهوری اسامی ایران‬ ‫باشد‪ .‬حال این سوال اساسی مطرح میشود که چه‬ ‫مولفههایی سبب اثرگذاری بیشتر تولیدات این رسانه‬ ‫در گام دوم انقاب در سطح اجتماع خواهد گردید؟‬ ‫در ادامه به برخی از عوامل موثر در شکلگیری محتوای‬ ‫اثرگذار در رسانه ملی اشاره خواهد شد‪.‬‬ ‫‪234‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪235‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫خــصــوصــیــات و وی ــژگ ــیه ــای فـ ــردی پ ــی ــامس ــازان‪،‬‬ ‫پیشزمینههای ارزشی‪ ،‬وابستگیهای نژادی و تجارب‬ ‫حرفهای انان در شکلدهی به تولیدات ایشان اثرگذار‬ ‫است‪.‬قبل از انقاب اسامی از انجا که هدف رژیم‬ ‫پهلوی توسعه ایران به سبک غربی بود‪ ،‬رسانه ملی‬ ‫در خدمت ترویج ارزشهای غربی حرکت میکرد؛ از‬ ‫این رو اموزش برنامهسازان با اعزام به خارج از کشور‬ ‫صورت میگرفت‪.‬‬ ‫پس از انقاب جذب منابع انسانی متعهد به ارزشهای‬ ‫انقاب و اسام اولویت ضروری سازمان گردید‪ .‬عاوه‬ ‫بر تعهد بهمرور تخصص حرفهای منابع انسانی نیز مورد‬ ‫توجه قرار گرفت‪ .‬منظور از تخصص دارا بودن دانش و‬ ‫مهارت نسبت به تولید محتوا از یک طرف و داشتن‬ ‫تجربه کاری در سازمان رسانه ملی از طرف دیگر است‪.‬‬ ‫گسترش سریع ّ‬ ‫کمی سازمان صداوسیما در دهه ‪ 70‬و‬ ‫ورود نیروهای غیرمتخصص به سازمان‪ ،‬موجب حجیم‬ ‫شدن بدنه ستادی غیرکارامد گردید‪ .‬در دهههای بعد‬ ‫سازمان تاش کرد با برونسپاری‪ ،‬کیفیت تولیدات‬ ‫خود را افزایش دهد و با تزریق مدیران از بیرون سازمان‪،‬‬ ‫بدنه اجرایی و ستادی را تقویت نماید که البته این‬ ‫کار تاثیرات جانبی منفی برای سازمان در پی داشت‪.‬‬ ‫این روزها نیز انتصاب افراد فاقد تجربه کاری در رسانه‬ ‫ملی که ریسک انجام کارهای بزرگ را ندارند‪ ،‬از یک‬ ‫طرف موجب هزینهزایی مضاعف برای سازمان شده‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تربیت و تامین منابع انسانی متناسب با سازمان‬ ‫و از طرف دیگر موجب ایجاد یاس سازمانی و عدم‬ ‫همکاری بدنه اجرایی با انها شده است‪.‬‬ ‫باید پذیرفت که در تولید محتوا و گرفتن جایگاههای‬ ‫سازمانی‪ ،‬اولویت با کسانی است که تجربه کاری مثبت‬ ‫در سازمان دارند‪ .‬مدیران مرتبط با هنرمندان باید هم‬ ‫فهم صحیحی از هنر و رسانه داشته باشند و هم تجربه‬ ‫کاری موفق در رسانه ملی در کارنامه خود‪ .‬تقویت بدنه‬ ‫عملیاتی برنامهساز نیز نیازمند تربیت افراد متخصص‬ ‫و متعهد در مراکز علمی‪ -‬پژوهشی وابسته به سازمان‬ ‫نظیر دانشگاه صداوسیما است؛ اما متاسفانه این مراکز‬ ‫نیز به افت کمیتگرایی و مقرراتزایی همچون سایر‬ ‫مراکز علمی کشور دچار شدهاند و چندان در تربیت‬ ‫نیروی مورد نیاز سازمان کارامد نبوده است‪ .‬سازمان‬ ‫تاش نموده با رصد فضای هنری کشور و همکاری‬ ‫با برنامهسازان بیرون از سازمان بدنه تولیدی خود‬ ‫را تقویت کند؛ البته زمانی میتواند تبدیل به رشد‬ ‫تولیدات سازمانی گردد که برای انباشت دانشی ان‬ ‫تدبیری اندیشیده شود‪.‬‬ ‫در وضعیت فعلی تنها راه‪ ،‬جانشینپروری هنری و اداری‬ ‫(بهصورت رسمی و غیررسمی) برای جایگزینی مدیران‬ ‫جوان به جای مدیران موفق قبلی سازمان و مجاهده و‬ ‫تشویق خاقیت و نواوری در میان هنرمندان و مدیران‬ ‫است‪ .‬البته چندشغله بودن مدیران و کارکنان در درون‬ ‫و بیرون سازمان نیز موجب عدم تمرکز و عدم نواوری‬ ‫در کارها شده است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ایتگاب افراد فاقد تجربه کاره در رسایه ملن‬ ‫از یک طرف موجب یزینهزایی مضاعف براه‬ ‫سازمان خده و از طرف دیصر موجب ایجاد‬ ‫یاس سازماین و عدم یمکاره بدیه اجرایی‬ ‫با انیا خده است‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫در غالب سازمانیاه رسایهاه یرم قدرت‬ ‫واروی ــه اســت و سهم سطوح عملیاتن در‬ ‫اثرگذاره بیشتر است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫نظام اداری رسانه ملی‬ ‫اهداف‪ ،‬برنامهها و بهکارگیری منابع و ظرفیتهای‬ ‫داخلی سازمان بر شکلگیری محتوای رسانه تاثیرگذار‬ ‫است‪ .‬گاهی دستورات سطوح باای سازمان اصول‬ ‫کاری سطح پایین را تحت تاثیر قرار میدهد‪ ،‬اما در‬ ‫غالب سازمانهای رسانهای هرم قدرت وارونه است‬ ‫و سهم سطوح عملیاتی در اثرگذاری بیشتر است‪.‬‬ ‫اگرچه رشــد تــوامــان کمیت و کیفیت در تولیدات‬ ‫رسانه ملی ضروری است‪ ،‬اما رشد کیفی تولیدات بر‬ ‫رشد ّ‬ ‫کمی ان دارای اولویت است‪ .‬از این رو تولیدات‬ ‫رسانه ملی‪ ،‬باید از لحاظ کیفی مورد نظارت و کنترل و‬ ‫اثرسنجی قرار گیرند و صرف سانسور و گزارشدهی پس‬ ‫از روی انتن رفتن تولیدات کفایت نمیکند‪ .‬ارزیابی و‬ ‫اثرسنجی تولیدات باید پیش از تولید و در حین تولید‬ ‫باشد‪ .‬تکمیل چرخه ارزیابی رسانهای و دادن بازخورد‬ ‫اثر به تولیدکنندگان به مرور موجب کیفیت تولیدات‬ ‫مــیگــردد‪ .‬ایــن چرخه تا حــدودی وابسته به قدرت‬ ‫عملکرد مراکز تحقیقاتی سازمان است که نقطه اوج‬ ‫عملکردشان در دهه ‪ 60‬بوده است و اکنون در حاشیه‬ ‫جریان سازمانی هستند‪ .‬متاسفانه در سالهای اخیر‬ ‫ً‬ ‫غالبا رشد ّ‬ ‫کمی تولیدات در سازمان در اولویت سازمانی‬ ‫بوده و خبری از بازخوردگیری از تاثیرات کیفی تولیدات‬ ‫بر مخاطبین مد نظر نبوده است‪.‬‬ ‫ساختار اداری سازمان باید در جهت تقویت کیفیت‬ ‫محتوا شکل گیرد‪ ،‬چراکه حجیمسازی ستاد بدون‬ ‫تاثیر بر عملیات موجب رشــد بروکراسی نا کارامد‪،‬‬ ‫افزایش هزینههای سازمانی و قدرت گرفتن حامیان‬ ‫مالی و تهیهکنندگان شده است‪ .‬از انجا که اثرگذاری‬ ‫محتوا در دست نیروهای انسانی برنامهساز است‪،‬‬ ‫باید ساختارهای سازمانی با فاصلهای نزدیک به‬ ‫تولید در جهت تقویت و حمایت فکری و مالی این‬ ‫بخش قرار گیرد‪.‬‬ ‫اصول کار حرفهای‬ ‫منظور از اصــول ک ــاری‪ ،‬چــارچــوبهــایــی اســت که‬ ‫بهعنوان یک سری قواعد کاری‪ ،‬فرم و محتوای تولیدات‬ ‫رسانهای را تحت تاثیر قرار میدهند‪ .‬این چارچوب‬ ‫شامل انتظارات و محدودیتهایی است که محیط‬ ‫و سازمان رسانهای از تولیدات رسانهای توقع دارند‪.‬‬ ‫اصول کاری در رسانه ملی در ابتدای انقاب بهصورت‬ ‫بــیــنااذهــانــی بــا گفتگو در میان نـیــروهــای انقاب‬ ‫جاری و ساری بود‪ ،‬اما بهمرور با افزایش جذبهای‬ ‫غیرکارشناسانه سازمان مجبور شد با تدوین کتب‬ ‫سازمانی و رسمی سازی‪ ،‬ضوابط و اصول کاری را در‬ ‫سازمان ترویج دهد که مقاومت نیروهای عملیات را‬ ‫در پی داشت‪.‬‬ ‫محتوای تولیدات صداوسیما باید بیشتر ناظر به مسائل‬ ‫جاری کشور‪ ،‬بیانگر مطالبات واقعی و منعکسکننده‬ ‫خواست مــردم باشد و از مطالبات خاص فــردی یا‬ ‫سازمانی پرهیز نمود‪ .‬این هدف نیازمند سرعت‪ ،‬انعطاف‬ ‫و صداقت در تولید محتواست‪ .‬زمانی صداوسیما‬ ‫رسانه جمهوری اسامی است که مردم را در نظر بگیرد‪.‬‬ ‫از انجا که رسانه ملی هنوز فــرم خــود را پیدا نکرده‬ ‫نتوانسته مردمی بودن رسانه را با متصل بودن به نظام‬ ‫اسامی جمع نماید‪ ،‬از این رو به یک رسانه محافظه‬ ‫تبدیل شده است‪ .‬بدون مردم جمهوری اسامی معنا‬ ‫‪236‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫فراسازمانهای رسانهای‬ ‫طیف گستردهای از تاثیرات وارد بر محتوای رسانه‬ ‫ناشی از محیط بیرونی رسانه نظیر سایر سازمانهای‬ ‫رسانهای‪ ،‬نهادهای روابط عمومی‪ ،‬مخاطبان‪ ،‬نهادها‬ ‫‪237‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ندارد‪ ،‬بدون مخاطب نیز رسانه نظام اسامی بیمعنا‬ ‫و غیرممکن است‪.‬‬ ‫تولیدات رسانه ملی در کنار مردمی بودن باید دارای‬ ‫جذابیت باشد‪ .‬حل چالش جذابیت نیازمند استفاده‬ ‫از هنر بومی و ترجمه رسانهای محتوای ارزشمند است؛‬ ‫که البته نرمافزار ان هنوز قابلیت تولید انبوه ندارد و‬ ‫برای همین‪ ،‬چارهای جز کپی کردن فرمهای جذاب‬ ‫جهانی پیدا نشده است‪ .‬مخاطبپژوهی و ترجمه‬ ‫رسانهای محتوای ارزشمند‪ ،‬دو حلقه مفقوده نظام‬ ‫مدیریت پیام در صداوسیماست‪.‬‬ ‫پیوستگی‪ ،‬هماهنگی و عدم انقطاع در تولید پیامها‬ ‫موجب ایجاد تکرار و اثرگذاری بیشتر محتوا بر مخاطب‬ ‫مــیگــردد‪ .‬ایــن هماهنگی اگرچه وظیفه ستادهای‬ ‫برنامهریزی محتوایی است اما به دلیل نداشتن قدرت‬ ‫سازمانی‪ ،‬موازی کاری‪ ،‬جدال سازمانی و فاصله داشتن‬ ‫ً‬ ‫از نیروهای عملیاتی عما فاقد اثرگذاری شده و از این‬ ‫رو باید هماهنگی افقی بین برنامهای را در پیش گرفت‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫و موسسات اجتماعی و فضای اقتصادی و فناوری‬ ‫موثر بر تولیدات رسانهای است‪.‬‬ ‫با گسترش انــواع جدید رسانهها‪ ،‬رسانه ملی برای‬ ‫تقویت اثرگذاری محتوای خویش باید به همکاری‬ ‫با رسانههای همجهت و همراستا با تولیدات خود‬ ‫پرداخته و اثرگذاری پیام را جایگزین تعصب سازمانی‬ ‫نماید‪ .‬در فضای رسانهای کشور‪ ،‬رسانه ملی دیگر تنها‬ ‫بازیگر نیست‪ .‬مشکات مالی سازمان در سالهای‬ ‫اخیر و تاثیر دولتها بر بودجه سازمان‪ ،‬موجب تبدیل‬ ‫رسانه ملی به رسانه دولتی و سلب استقال از رسانه‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫رسانه ملی هنوز در شناخت مخاطب خــود دچار‬ ‫سردرگمی است و تاش کرده با نگاه مشتری مداری‬ ‫برای هر سلیقهای تولیدی خاص ارائه دهد‪ .‬این اگرچه‬ ‫موجب تنوعبخشی به تولیدات شده‪ ،‬اما سبب اشفتگی‬ ‫و بیاثر شدن پیام نیز شده است‪ .‬با توجه به شرایط‬ ‫اینده کشور مخاطب اصلی رسانه باید جوان ارمانگرا‬ ‫و حقپذیر ایرانزمین باشد و باید رفع نیازهای این‬ ‫مخاطب در اولویت قرار گیرد‪ .‬نگاه مثبت رسانه به‬ ‫این نوع مخاطب سبب پرهیز از نگاه دستوری و اغازگر‬ ‫ارتباطات دوطرفه بین مخاطب و رسانه میگردد تا در‬ ‫ادامه مخاطب بتواند در هدایت و ساخت تولیدات‬ ‫رسانهای مشارکت نماید‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ایدئولوژی و فرهنگ محیط اجتماعی‬ ‫ارزشهـ ــا‪ ،‬بــاورهــا‪ ،‬معانی و انــتــظــارات نظام حا کم‬ ‫سیاسی‪ ،‬فرهنگی و اقتصادی مجموعهای منسجم‬ ‫و یکپارچه است که نوع و قالب محتوای تولیدشده‬ ‫در رسانه تاثیرگذار است‬ ‫رسانه ملی از طرفی باید با انعکاس تصویر مثبت از‬ ‫عملکردهای مدیریت اجرایی کشور و تبیین اثرگذار‬ ‫موفقیتهای اجرایی و اجتماعی انان‪ ،‬اعتماد مردم به‬ ‫مدیران و باور به کارامدی نظام را در میان مردم تقویت‬ ‫نماید و از طرفی با نمایش صحیح ضعفهای موجود‬ ‫و هدایت مدیران به سمت راهحلهای کارشناسی‬ ‫شــده‪« ،‬حمایت نقادانه» از مسئوان داشته باشد؛‬ ‫چراکه نمایش ندادن ضعفها موجب دوری مخاطب‬ ‫از رسانه میگردد‪ .‬اگرچه تشکیل شوراهای تخصصی‬ ‫اقتصادی‪ ،‬ورزش‪ ،‬سامت‪ ،‬معارف و ‪ ...‬در مقاطعی‬ ‫ب ــرای هــدایــت تخصصی تــولــیــدات صداوسیما در‬ ‫جایگاههای مختلف سازمانی صورت گرفته اما هنوز‬ ‫اسیبشناسی جدیای از ان در دسترس نیست‪.‬‬ ‫در این سالها رسانه ملی تاش کرده با شناسایی و‬ ‫شناساندن اهداف و اقدامات دشمن‪ ،‬به پیشگیری از‬ ‫تاثیرات اقدامات بیگانگان اقدام نماید‪ .‬انچه تاکنون‬ ‫در این عرصه بوده تاش بر ایجاد اثرات شناختی بر‬ ‫مخاطب انهم در حوزه محدود سیاسی بوده است؛‬ ‫و از تاثیرگذاری ارزشی‪ ،‬نگرشی و رفتاری بر مخاطبان‬ ‫در حوزههای اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی غفلت‬ ‫شده است‪ ،‬ازاینرو مخاطبان رسانه هنوز نتوانستهاند‬ ‫خود را نسبت به جنگ اقتصادی و فرهنگی دشمن‬ ‫اماده سازند‪.‬‬ ‫در پایان باید گفت‪ ،‬صداوسیما در گام دوم انقاب‪،‬‬ ‫باید رسانه تراز جمهوری اسامی گردد‪ .‬رسانهای که با‬ ‫استقال سازمانی‪ ،‬تنها بهواسطه تولیدات باکیفیت‬ ‫به دنبال رسیدگی به مطالبات بهحق مردم در نظام‬ ‫اسامی است و این هدف با توجه به مخاطب جوان‬ ‫و تربیت نیروی جوان برای سازمان محقق میگردد‪.‬‬ ‫باید توجه داشــت اصــاح ساختاری در رسانه ملی‬ ‫درعینحال که باید بهسرعت صورت گیرد‪ ،‬اما نباید‬ ‫از بدنه سنگین اداری توقع تغییر سریع داشت و تدریج‬ ‫را باید در فرایند اصاح در نظر گرفت؛ زیرا تجربه نشان‬ ‫داده تغییرات پرسرعت موجب فقدان هماهنگی و‬ ‫عدم همراهی نیروی انسانی میگردد‪.‬‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: mjmzamani@gmail.com‬‬ ‫‪238‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫وحید تارویردیزاده‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪239‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫یر خهرتن سلبریتن خدن به بار یمناورد؛ سلبریتن یعنن‬ ‫«خهرت مدرییزه خده»‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫قدمزنی در دنیای‬ ‫سلبریتیها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تا کنون درباره سلبریتیها بسیار دیده و شنیدهایم‪.‬‬ ‫موضوعات و مسائل بسیاری نیز در رابطه با انها بیانشده‬ ‫و مورد گفتوگو قرارگرفته است‪ .‬هر یک از این مطالب‬ ‫بخشی از ذهنیت ما نسبت به مفهوم سلبریتیها را‬ ‫شکل داده و موضعی در ما ایجاد کرده؛ اما ایا تاکنون‬ ‫ً‬ ‫دراینباره مستقا فکر کردهایم؟ نظر و موضع شخصی‬ ‫ما در این رابطه چیست؟ شاید خیلی نیاز نباشد که‬ ‫از این سوال هم قبلتر رفته و به دنبال چرایی بحث‬ ‫دراینباره باشیم‪ ،‬پاسخ روشن است! چون انها مدام‬ ‫در رسانهها هستند‪ .‬ایا روزی را به یاد میاورید که در‬ ‫ان‪ ،‬حداقل یک سلبریتی را ندیده و نشنیده باشید؟‬ ‫نکته اینجاست که رسانهها شاید نتوانند ما را مجبور‬ ‫کنند چطور فکر کنیم اما ما را وادار میکنند درست به‬ ‫ان چیزی فکر کنیم که انها میخواهند‪ .‬مگر نه اینکه‬ ‫هماکنون شما دارید به سلبریتیها فکر میکنید؟!‬ ‫ً‬ ‫اصا همین بس که فکر کردن و تکلیف خود را با این‬ ‫موضوع روشن کردن؛ یعنی مدیریت همین جبری که‬ ‫بر ما حاکم است‪.‬‬ ‫«سلبریتیها‪ ،‬یعنی افراد مشهور»‪« ،‬سلبریتیها یعنی‬ ‫همین مجریها و بازیگرهای سینما و تلویزیون»‪،‬‬ ‫«سلبریتیها یعنی یک ُمشت ادم کمسواد که دوست‬ ‫دارند در مورد همهچیز حرف بزنند»‪« ،‬سلبریتیها یعنی‬ ‫قشر خا کستری جامعه ما» ‪ ...‬اهسته پیش برویم‪ ،‬به‬ ‫همان جمله اول فکر کنید‪ .‬مگر خــود ما را همهی‬ ‫اقوام و فامیل و دوستان محل کار نمیشناسند؟ مگر‬ ‫عاوه بر اینها در اینستا گرام مشغول نیستیم و چند‬ ‫صدتایی هم در انجا فالوور نداریم؟ پس چرا راه دور؟‬ ‫نکند خود ما هم سلبریتیای برای خودمان هستیم و‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یکند خود ما یم سلبریتناه براه خودمان یستیم و خبر‬ ‫ً‬ ‫یداریم؟ اصا یکند یمهه مردم سلبریتن یستند اما برخن‬ ‫ً‬ ‫سلبریتنتر؟ واقعا یر ادم مشهوره سلبریتن است؟‬ ‫ً‬ ‫خبر نداریم؟ اصا نکند همهی مردم سلبریتی هستند‬ ‫ً‬ ‫اما برخی سلبریتیتر؟ واقعا هر ادم مشهوری سلبریتی‬ ‫است؟ نکند سلبریتی بودن یک صفت پیوسته و مدام‬ ‫نیست و ادمها بعضی وقتها سلبریتیاند و بعضی‬ ‫ً‬ ‫وقتها مثل سایر ادمهای عادی؟ اصا چه چیزی در‬ ‫ادمها تغییر کند‪ ،‬میشوند سلبریتی؟‬ ‫خب‪ ،‬همین چند عامت ســوال بــرای شــروع کافی‬ ‫است‪ .‬حتی اگر همین انــدازه مفهوم سلبریتی را به‬ ‫درون خودمان ببریم و کمی با ان کلنجار برویم هدف‬ ‫این نوشتار تا حد زیادی محقق شده‪ :‬فکر کردن‪ .‬اخر‬ ‫تحمل‪ّ ،‬‬ ‫در این زمانه سریع و کم ّ‬ ‫تامل نعمتی است که‬ ‫کمتر نصیب میشود!‬ ‫امده باید کمی در تاریخ جستوجو کنیم‪ .‬باید اینقدر‬ ‫عقب برگردیم تا به دورهای برسیم که این کلمه اولین‬ ‫بار مورداستفاده قرارگرفته و شایع شده؛ اما پیش از ان‬ ‫توجه به این نکته ضروری است که مفاهیمی مانند‬ ‫«سلبریتی» و «شهرت»‪ ،‬همواره در تاریخ اجتماعی‬ ‫بشر رفیق گرمابه و گلستان «رسانه» بودهاند‪ .‬درواقع‬ ‫اطاعات پیرامون افراد از طریق رسانهها میان مردم‬ ‫شایع میشوند‪ .‬حال این رسانه میتواند انواع مختلفی‬ ‫داشته باشد‪ :‬روزنامه‪ ،‬کتاب‪ ،‬موبایل‪ ،‬وبسایتها‪،‬‬ ‫اینستا گرام و سایر شبکههای اجتماعی‪ .‬به همین‬ ‫دلیل برای درک روشن از مفهوم سلبریتی‪ ،‬باید ردپای‬ ‫رسانه را در تاریخ دنبال کرد‪.‬‬ ‫در تاریخ‪ ،‬اسنادی که بهصراحت بیانکننده اولین‬ ‫کاربرد لغت سلبریتی باشد در دسترس نیست؛ اما‬ ‫بهطور تقریبی میتوان گفت که کلمه «‪ »celebrity‬و‬ ‫مترادفهای ان (‪)celebration, well-known, famous‬‬ ‫در ادبیات نوشتاری زبان انگلیسی از قرن ‪ 16‬میادی‬ ‫رواج پیدا کردهاند‪ .‬طبق نظر برخی پژوهشگران پیش‬ ‫از اغاز قرن بیستم‪ ،‬چیزی با عنوان سلبریتی به معنایی‬ ‫که امروزه ان را به کار میبریم وجود نداشته و این یعنی‬ ‫اولین دوره شکلگیری مفهوم سلبریتی به معنای امروز‬ ‫ان‪ ،‬سال ‪ 1900‬میادی است‪.‬‬ ‫اغــاز قــرن ‪ 20‬مـیــادی در اروپ ــا دوره رشــد روزاف ــزون‬ ‫رسانههاست‪ .‬در این دوره تیراژ روزنامهها باا رفته و‬ ‫رادیو در بسیاری از خانهها یافت میشود‪ .‬حاا عموم‬ ‫مردم افراد مهم سیاست و صنعت را میشناسند‪ .‬در‬ ‫همین دوره «الکساندر گراهام بل» با اختراع تلفن گام‬ ‫بزرگی در گسترش رسانهها برمیدارد‪ 50 .‬سال بعد یعنی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بررسیهای تاریخی‬ ‫برای اینکه دقیقتر بتوانیم درباره سلبریتیها فکر کرده‬ ‫و سخن بگوییم ابتدا باید کمی در تاریخ عقب برویم و‬ ‫سرنخهایی از ریشههای این پدیده به دست اوریم‪ .‬به‬ ‫همین خاطر در ادامه کمی درباره اینکه مفهوم سلبریتی‬ ‫از کجا امده سخن خواهیم گفت‪ .‬دقت کردید؟ مفاهیم‬ ‫بعضی وقتها حرکت میکنند و از جایی بهجای دیگر‬ ‫میروند‪ ،‬نحوه و دایلش بماند‪ ،‬اما مهم اینجاست که‬ ‫سلبریتی برای ما ایرانیها یک مفهوم مهمان است‪،‬‬ ‫نشانهاش هم از همان نامش پیداست‪ ،‬ما با یک لغت‬ ‫حتی ترجمه نشده طرف هستیم‪ .‬این مهمان خوانده‬ ‫یا ناخوانده همان معادل «‪ »celebrity‬در فرنگ است‪.‬‬ ‫این مفهوم برای ما تازگی دارد و چند ده سال بیشتر‬ ‫نیست که وارد ادبیات گفتاری و نوشتاری ما شده‬ ‫است‪ .‬حال برای فهمیدن اینکه این مفهوم از کجا‬ ‫‪240‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫در سال ‪ 1950‬اولین انواع تلویزیون اختراع میشود‪ .‬در‬ ‫این سالها به میزانی که استفاده از رسانهها افزایش‬ ‫پیدا میکند‪ ،‬بر تعداد سلبریتیها افزوده میشود‪ .‬در‬ ‫دهه ‪ 1970‬اینترنت توسعهیافته و رسانههای جدیدی‬ ‫مثل ایمیل وارد تعامات اجتماعی میشود‪ .‬در سال‬ ‫‪ 1995‬بزرگترین سایت فروش اناین‪« ،‬امــازون» کار‬ ‫خود را اغاز کرده و در سوی دیگر ‪ ،CNN‬پرطرفدارترین‬ ‫شبکه خبری تلویزیونی میشود‪ .‬در این سالها‪ ،‬مفهوم‬ ‫سلبریتی دیگر حسابی در روابط اجتماعی جاافتاده و‬ ‫اثرگذار شده است‪ .‬کاربران اینترنت میتوانند به بیش‬ ‫از ‪ 800‬میلیون وبسایت دسترسی داشته باشند‪.‬‬ ‫صنعت فیلم هم عقب نمانده و درامد ‪ 33‬میلیارد‬ ‫داری در کل جهان دارد‪ .‬در سال ‪ 2003‬بیش از ‪150‬‬ ‫میلیون نفر در سراسر جهان‪ ،‬از گوشی همراه استفاده‬ ‫میکردند‪ .‬در این سالها سیاست مثل همیشه جزو‬ ‫اولینهاست و اینترنت را بــرای ایجاد و گرم کردن‬ ‫کمپینهای انتخاباتی‪ ،‬گروگان میگیرد‪ .‬سال ‪ 2004‬اما‪،‬‬ ‫سال تولد فیسبوک است و همین شبکه اجتماعی‬ ‫پنج سال بعد بیش از ‪ 300‬میلیون کاربر در سراسر جهان‬ ‫به دست میاورد‪.‬‬ ‫امارهای مربوط به همین روزهای سال ‪ 2019‬میادی نیز‬ ‫قابلتوجه است‪ .‬بیش از ‪ 46‬درصد کل مردم جهان‪،‬‬ ‫به اینترنت دسترسی دارند‪ .‬این خود بهتنهایی یعنی‬ ‫غول چراغ جادویی که اطاعات هر شخصی را که اراده‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫کنند‪ ،‬در همان لحظه پیش چشم انان قرار خواهد داد‪.‬‬ ‫نزدیک به ‪ 1.6‬میلیارد کاربر ماهانه با فیسبوک تعامل‬ ‫دارند‪ .‬شبکه اجتماعی توییتر بیش از ‪ 305‬میلیون‬ ‫کاربر فعال ماهانه دارد‪ .‬بیش از یک میلیارد کاربر در‬ ‫هر دقیقه از روز نزدیک به ‪ 500‬ساعت فیلم در یوتیوب‬ ‫بارگذاری میکنند‪ .‬اینستا گرام ‪ 400‬و لینکدین ‪100‬‬ ‫میلیون کاربر فعال دارند‪. ...‬‬ ‫پدیدارشناسی‬ ‫‪241‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫حال به پشتوانه این نگاه تاریخی میتوان قدم بعدی‬ ‫را مطرح کرده و بر تعریف و شناخت این پدیده تمرکز‬ ‫کرد‪ .‬میان دو مفهوم سلبریتی و رسانه‪ ،‬یک همپایی‬ ‫منطقی وجود دارد‪ .‬به میزانی که رسانهها شدت و حدت‬ ‫بیشتری میگیرند‪ ،‬جایگاه سلبریتیها در جامعه بیشتر‬ ‫تقویت میشود‪ .‬چراکه انواع پیشرفتهتر رسانهها افراد‬ ‫بیشتری را با هم وارد ارتباط کرده و دادههای افزونتری‬ ‫را در زمان کمتر میان انها اشاعه میدهند و عنصر‬ ‫«شهرت» از طریق همین پخش شدن خونوار اطاعات‬ ‫در رگهای رسانه‪ ،‬حیات میگیرد‪ .‬به همین دلیل مفهوم‬ ‫سلبریتی در زایش و زندگی به شهرت گره میخورد؛‬ ‫اما نه شهرت به معنای معمول انکه هر کاسب محلی‬ ‫را شامل شود‪ .‬بلکه شهرت به تعبیر «مدرن» ان‪ .‬اری‬ ‫در یک کلمه میتواند گفت سلبریتی یعنی «شهرت‬ ‫مدرنیزه شده»‪ .‬اگر بخواهیم این مفهوم را بسط دهیم به‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ما در شناخت سلبریتیها باشد‪ .‬به نظر میرسد این‬ ‫پدیده در کشور ما‪ ،‬با استقرای ناقص رویدادهای ایران‬ ‫مادر‬ ‫بستر ِ‬ ‫فهم شده و نه با پدیدارشناسی ان مفهوم در ِ‬ ‫تاریخی‪-‬اجتماعی ان‪ ،‬یعنی غرب‪ .‬سلبریتی بودن‬ ‫یک پدیده است‪ ،‬یک پدیده را باید به پدیده بودن‬ ‫ان شناخت‪.‬‬ ‫‪ 6‬عنصر اساسی از پدیدارشناسی سلبریتی میرسیم‪.‬‬ ‫به تعبیر دیگر سلبریتی کسی است که این شش عنصر‬ ‫را درانواحد‪ ،‬داشته باشد‪:‬‬ ‫‪ .1‬سلبریتی کسی است که فعالیتهایش به زندگی‬ ‫عمومی مردم گرهخورده باشد‪.‬‬ ‫‪ .2‬سلبریتی دستاوردهایی دارد که منطبق با عایق‬ ‫عمومی جامعه است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫‪ .3‬سلبریتی کسی است که عمدتا همین دستاوردهایش‬ ‫او را شناختهشده و مشهور میکنند‪.‬‬ ‫‪ .4‬سلبریتی کسی است که خودش در تاش برای پیدا‬ ‫کردن راههایی است که بهطور منظم و قاعدهمند‬ ‫در رسانهها دیده و شنیده شود‪.‬‬ ‫‪ .5‬سلبریتی کسی است که در رسانهها بسیار پدیدار‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫‪ .6‬سلبریتی با تجسم ارزوهــا و خواستههای عموم‬ ‫مردم در سطح ناخودا گاهشان با انها وارد ارتباط‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫همانطور که از مولفههای یادشده به دست میاید‪،‬‬ ‫صرف سلبریتی بودن یا سلبریتی شدن هیچ بار ارزشی‬ ‫عینی با خــود به همراه نــدارد‪ .‬ایــن پدیده را باید به‬ ‫پدیده بودن ان شناخت‪ .‬بر این اساس حتی تعابیری‬ ‫ازجمله «خاکستری بودن» تعابیر دقیقی برای توصیف‬ ‫سلبریتیها نیستند‪ ،‬چراکه با پیشفرضهای ارزشی‬ ‫برای توصیف همراهاند‪ .‬سلبریتیها میتوانند سیاه‬ ‫ً‬ ‫سیاه‪ ،‬سفید سفید یا کاما خا کستری باشند‪ .‬انها‬ ‫میتوانند بیسواد و سطحی یا عالم و عمیق باشند‪.‬‬ ‫انها میتوانند افــرادی باشند که بهجای حتی یک‬ ‫کلمه سخن یا مصاحبه‪ ،‬فقط عکس بگیرند‪ ،‬نقاشی‬ ‫بکشند‪ ،‬فیلم بسازند یا شعر بگویند‪ .‬سلبریتی گاه‬ ‫یک فرد‪ ،‬گاه یک نماد و گاه حتی یک سیاست ملی‬ ‫یا جهانی است‪ .‬این جمله ممکن است تعجببرانگیز‬ ‫باشد اما این تعجب نیست که معیار صدق و کذب‬ ‫گزارههاست‪ .‬شاید یکی از دایل نامانوس بودن چنین‬ ‫تعابیری در توصیف این پدیده‪ ،‬روششناسی استقرایی‬ ‫دستهبندیها‬ ‫قدم بعدی پرداختن به این سوال است که سلبریتیها‬ ‫چه انواع و دستههایی دارند؟ برای اینکه کمی روشنتر‬ ‫سخن گفته باشیم‪ ،‬باید کمی در ب ــاره دستهبندی‬ ‫ً‬ ‫سلبریتیها سخن بگوییم‪ .‬همانطور که قبا هم‬ ‫اشــاره شد‪ ،‬از شش عنصر یادشده‪ ،‬هیچ برنمیاید‬ ‫که سلبریتیها تنها بازیگر‪ ،‬خواننده یا مجری باشند‪.‬‬ ‫سلبریتیها دستههای مختلفی دارند که میتوانند در‬ ‫هر جامعهای با توجه به اقلیم فرهنگی ان‪ ،‬ظهور و بروز‬ ‫خاصی داشته باشند‪ .‬همین ظهور غالب هر یک از‬ ‫دستههای سلبریتیها در جوامع مختلف‪ ،‬خود ابزاری‬ ‫برای شناخت و نقد فرهنگهاست‪.‬‬ ‫برخی از مهمترین دستههای سلبریتیها عبارتاند از‪:‬‬ ‫‪242‬‬ ‫دستهها‬ ‫نمونهها‬ ‫سیاسی و حکومتی‬ ‫قانونگذاران‪ ،‬حاکمان‪،‬‬ ‫نظامیان‪ ،‬سیاستمداران‬ ‫دینی‬ ‫پاپها‪ ،‬رهبران مذهبی‪ ،‬خطیبان‬ ‫علمی‬ ‫فیزیکدانان‪ ،‬شیمیدانان‬ ‫کسبوکار‬ ‫کارافرینان‪ ،‬رهبران صنایع‬ ‫هنری‬ ‫نویسندگان‪ ،‬شاعران‪ ،‬موسیقیدانان‬ ‫سرگرمی‬ ‫ستارههای فیلم و تلویزیون‪،‬‬ ‫چهرههای ورزشی‬ ‫عموم مردم‬ ‫شرکتکنندگان َریئلیتی‬ ‫شوها (‪)Reality Show‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: Vtarvirdizadeh@gmail.com‬‬ ‫‪243‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بگذارید یک گام نیز پیش رفته و کمی به نقل داستان‬ ‫سلبریتیها در کشور خودمان بپردازیم؛ داستانی تمثیلی‬ ‫از شاهنامه فردوسی‪ :‬داستان زال سپیدموی‪ .‬وقتیکه‬ ‫سام پدربزرگ رستم‪ ،‬نوزاد خود یعنی زال را میبیند که‬ ‫در عین نوزاد بودن موهایی سفیدرنگ دارد و درست‬ ‫مثل یک پیرمرد است‪ ،‬او را اهریمننژاد میخواند و از‬ ‫ترس ننگ در پای البرز کوه رها میکند‪:‬‬ ‫چو فرزند را دید مویش سپید‬ ‫ببود از جهان سربهسر ناامید‬ ‫چو ایند و پرسند گردنکشان‬ ‫چه گویم ازین بچه بدنشان‬ ‫چه گویم که این بچه دیو چیست‬ ‫پلنگ و دورنگست و گرنه پریست‬ ‫ازین ننگ بگذارم ایرانزمین‬ ‫نخواهم برین بوم و بر افرین‬ ‫بفرمود پس تاش برداشتند‬ ‫از ان بوم و بر دور بگذاشتند‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫«زال»های عصر ما‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫نکتهی مهمی که از دقت در این دستهها میتوان‬ ‫دریــافــت ایــن اســت کــه تبدیل بــه سلبریتی شدن‬ ‫بهمقتضای فرهنگ و ساختار هر دسته شکل و روند‬ ‫متفاوتی پیدا میکند؛ گاهی ناخواسته است و گاه یک‬ ‫انتخاب‪ .‬بخش ناخواستهی ان در دستههای هنری و‬ ‫سرگرمی بیشتر رخ میدهد‪ ،‬اما در دستههای «سیاسی‬ ‫و حکومتی» و یا «دینی» موضوع کمی متفاوت است‬ ‫و این تبدیل یک امر انتخابی بــوده و قابلتحلیل و‬ ‫بررسی است‪ .‬در چنین حوزههایی است که پدیده‬ ‫سلبریتی میتواند خود تبدیل به یک سیاست ملی‬ ‫یا بینالمللی شود‪. ...‬‬ ‫بجایی که سیمرغ را خانه بود‬ ‫بدان خانه این خرد بیگانه بود‬ ‫این داستان‪ ،‬همان ماجرای امروز مواجهه و سیاستهای‬ ‫کان ما نسبت به پدیدههای نوظهور دنیای مدرن است‪.‬‬ ‫سیر‬ ‫تمثیل مفاهیم و مسائل دنیای مدرن که زاییدهی ِ‬ ‫رشد اعجاببرانگیز رسانههاست‪ ،‬تمثیل زال‬ ‫سریع ِ‬ ‫ِ‬ ‫شاهنامه فردوسی است‪ .‬نا گهان این مسائل نو پیدا‬ ‫چنان به دستوبال حیات اجتماعی ما میپیچند که‬ ‫انگارنهانگار تازه از راه رسیدهاند‪ ،‬گویا پیرمردی هستند‬ ‫که سالهای سال با ما زندگی کرده و تمام زیروبم زندگی‬ ‫ما را بلدند و برای همه بخشهای سبک زندگی ما‬ ‫برنامه و راهکار داده و ان را تغییر میدهند‪ .‬در ادامه نیز‬ ‫ً‬ ‫بعضا اولین واکنش سیاستی ما‪ ،‬اهریمنی پنداشتن و‬ ‫طرد انهاست! مواجهههای نادرست و چالشبرانگیز‬ ‫امروز ما با سلبریتیها و تعمیم برخی خصوصیات‬ ‫رفتاری و اخاقی به همه انهــا‪ ،‬خود دلیل روشنی‬ ‫بر این مدعاست‪ .‬در بستر چنین فهم و مواجههای‬ ‫و در معرض چنین بیبرنامگی و بد برنامگی‪ ،‬رشد‬ ‫کجومعوج و ناقص «زال»ها صورت میگیرد که بهتبع‬ ‫ان بعدها شاهد ظهور پیامدهای فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‬ ‫و سیاسی فراوانی در کشور میشویم‪ .‬بحث پیرامون‬ ‫شرح این نکته بسیار است اما شاید بتوان بهعنوان یکی‬ ‫از سرچشمههای مهم در این زمینه «عدم شناخت‬ ‫نحوه تفکر پیرامون چنین پدیدههایی» را نام برد که‬ ‫این نوشتار کموبیش در پی توضیح ان بود‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مواجهه و سیاستیاه کان ما یسبت به پدیدهیاه یوظهور‬ ‫دییاه مدرن‪ ،‬مایند داستان زال در خاینامه فردوسن است‪.‬‬ ‫س س ݑ ݩ ݦ ݦ ݦوݤ اݤح ݑݩٮݦ‬ ‫ݠ ݣ ماݣعݤ‬ ‫ݣ ݣى ݬݫݣ ݫݬاݣݔ ݣ ݣ ݣ ݣݢ ݣ ݣ ݣݭ ݣݫݭ ݓݣ‬ ‫ݩ‬ ‫ىݧ‬ ‫ݐ‬ ‫ں‬ ‫مݤ‬ ‫س‬ ‫ݫݕ ݫݓح ݣره ݣ ݣ ݣ ݣ ݣوݤ ݤ‬ ‫مشتمل ݣݣبر‪:‬‬ ‫• پرونده «سامت الکترونیک»‬ ‫• بیستو یک نگاشت تخصصی در باب سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫سرخط‬ ‫پیدا و پنهان‬ ‫یک نقشه تغییر‬ ‫نظام سامت به اشکال متعدد شاهد ویرانی ایدهها‬ ‫و طرحهایی بودیم که در جایجای دنیا سودمند واقع‬ ‫شدهاند‪ .‬این طرحها‪ ،‬بدون کار کارشناسی کافی در‬ ‫ایران تجویز شده و پس از مدتی ناهمخوانی و اجرای‬ ‫ناقص به کنار گذاشته شدهاند‪ .‬نمونه بارز ان در بحث‬ ‫اعتباربخشی بیمارستانی است که هر از چند گاهی‬ ‫مدلی از ارزیابی مطرح و ان را به بیمارستانها تکلیف‬ ‫میکنند و با این کار نهتنها هدف ان مدلها که ارتقاء‬ ‫کیفیت ارائه خدمت است تامین نمیشود؛ بلکه بر‬ ‫هزینههای روزمره بیمارستانها هم افزوده شده است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫بنابراین س ــوال اول ایــن اســت کــه اص ــا «سامت‬ ‫الکترونیک» چیست و سابقه و پیشینه ان در دنیا‬ ‫از چه قــرار اســت‪ .‬با دانستن ان است که میتوانیم‬ ‫بگوییم ایا طرحهای مختلفی مثل «طرح سیب» وزارت‬ ‫«بهداشت‪ ،‬درمــان و امــوزش پزشکی»‪ ،‬ایا میتواند‬ ‫از اولین روزهایی که «سامت الکترونیک» در ایران‬ ‫طرح شد‪ ،‬قریب به دو دهه میگذرد‪ .‬این برنامه همواره‬ ‫بهصورت نسخه مطلوب در ذهن بسیاری از بازیگران نظام‬ ‫سامت حضور داشته و در حال حاضر در دستور کار‪،‬‬ ‫مهمترین بازیگر نظام سامت یعنی وزارت «بهداشت‪،‬‬ ‫درمان و اموزش پزشکی» نیز قرار گرفته است و این امر‬ ‫اهمیت پرداخت به ان را مضاعف میسازد‪.‬‬ ‫در طی این دو دهه‪ ،‬بازیگران مختلف دولتی و شبهدولتی‪،‬‬ ‫طرحهایی را به اسم «سامت الکترونیک» طرحریزی‬ ‫و به عرصه اجرا کشاندهاند و در واقع خواستهاند از‬ ‫اعتبار ان به نفع خود استفاده کنند؛ در حالی که این‬ ‫نسخهها ممکن است بدلی و ناقص بوده و نتوانند نیاز‬ ‫واقعی مورد نظر را براورده کنند‪ .‬اجرای طرح معیوب‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫میتواند بهصورت کلی «سامت الکترونیک» را زیر سوال‬ ‫برده و از عرصه و دستورکار اصلی به حاشیه براند‪ .‬در‬ ‫‪246‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪247‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مصداق خوبی از «سامت الکترونیک» باشد و یا‬ ‫تنها اسم ان را یدک میکشند‪ .‬هرچند در این پرونده‬ ‫همه نوشتهها کموبیش سهم خود را در شناخت هر‬ ‫چه بیشتر «سامت الکترونیک» ایفا میکنند‪ ،‬اما با‬ ‫تمرکز بیشتری‪ ،‬نوشته اقای محمد ازادی با عنوان «‬ ‫تغییر توجه» به این مهم پرداخته است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫در این نوشتار‪ ،‬مفهوم و ابعاد نظام سامت الکترونیک‪،‬‬ ‫ً‬ ‫مختصرا بیان میشود‪ .‬پس از خواندن ایــن نوشته‬ ‫میتوانیم به پاسخ این سوال که «سامت الکترونیک‬ ‫چه نیست؟» نیز‪ ،‬دست یابیم‪ .‬ز یــرا با روشــن شدن‬ ‫اینکه «سامت الکترونیک چه هست»‪« ،‬چه نیست»‬ ‫ان نیز بارز خواهد شد‪ .‬اقای «ازادی» بهخوبی به این‬ ‫نکته اشاره میکند که «سیستمها و سامانههایی را‬ ‫که کارکردهای محوری سامت الکترونیک را نداشته‬ ‫باشند‪ ،‬نمیتوان بهعنوان مصداق سامت الکترونیک‬ ‫دانست‪ .‬سامت الکترونیک‪ ،‬کلید طایی حل تمام‬ ‫مشکات نظام سامت نیست‪ ،‬امــا حـ ِـل پــارهای از‬ ‫مسائل نظام سامت مدرن ‪-‬از جمله نظام سامت‬ ‫فعلی ما‪ -‬بدون ان‪ ،‬ناممکن است»‪.‬‬ ‫اما پس از انکه شناخت اجمالی سامت الکترونیک‬ ‫ً‬ ‫حاصل شــد‪ ،‬باید به ایــن نکته پی ببریم که اصا‬ ‫پیادهسازی ان به چه کار نظام سامت میاید‪ .‬زیرا تا‬ ‫هدف و مقصود و کارکرد یک طرح مشخص نباشد‪،‬‬ ‫نه میتوان بهخوبی به طراحی ان پرداخته و اجرایش‬ ‫کرد و نه پس از اجرا‪ ،‬به ارزیابی ان پرداخت‪ .‬بنابراین‬ ‫در مرحله دوم‪ ،‬به تبیین کارکرد «سامت الکترونیک»‬ ‫میپردازیم‪.‬‬ ‫به نظر میرسد با وجود انکه بر وجوه مختلف و کارکردهای‬ ‫مختلف سامت الکترونیک تا کید میشود‪ ،‬اما یکی‬ ‫از مهمترین نقشهای ان‪ ،‬کاهش هزینههای نظام‬ ‫سامت است‪ .‬هدف نوشته دوم‪ ،‬نشان دادن کاربردهای‬ ‫اجراییسازی ان با تا کید بر کاهش هزینههاست؛ زیرا‬ ‫بدون شک یکی از اصلیترین وجوهی که «سامت‬ ‫الکترونیک» در دستور کار قرار گرفته است‪ ،‬اهمیت‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫ان در کاهش هزینههاست‪ .‬امــا ایــا ایــن تلقی از ان‬ ‫صحیح بوده و بهواقع در کاهش هزینهها مشارکت‬ ‫میکند‪ .‬در اینجا بهخوبی این نوشته و نوشته قبل به‬ ‫هم گره میخورند؛ اگر یکی از اهداف اجرای پرونده‬ ‫الکترونیک سامت در حال حاضر کاهش هزینههاست؛‬ ‫پس باید به سوال نوشته قبل بهخوبی پاسخ گفت‪:‬‬ ‫«کدام سامت الکترونیک؟!»‪ .‬اجرای ناقص پرونده‬ ‫الکترونیک سامت‪ ،‬نهتنها به کاهش هزینهها منجر‬ ‫نخواهد شد؛ بلکه بر بار ان نیز خواهد افزود‪ .‬در این‬ ‫حالت بر بار اداری و هزینهای ارائــه خدمت افــزوده‬ ‫میشود؛ بدون اینکه با فراهم کردن امکان تشریک‬ ‫اطاعات و تحلیل دقیق و تصمیمگیری بر اساس ان‪،‬‬ ‫بتوان کاهش هزینهها را موجب شد‪.‬‬ ‫نوشتار «هزینه بهصرفه»‪ ،‬به قلم «محمدسعید صفاری»‬ ‫با اوردن شواهد مختلف بیانگر ان است که هرچند‬ ‫اجرای سامت الکترونیک نیازمند زیرساختهای‬ ‫پرهزینهای هست‪ ،‬اما بدون تردید فواید ان در بلندمدت‪،‬‬ ‫هزینه اولیه ان را پوشش خواهد داد‪.‬‬ ‫تــا بدینجا بــه چیستی‪ ،‬اهمیت و نقش سامت‬ ‫الکترونیک پی بردیم؛ اما بدون شک اجرای هر طرحی‬ ‫با موانعی روبروست و پیشبرد ان محقق نخواهد شد‬ ‫مگر انکه مجری طرح بهخوبی این مسائل را بشناسد‬ ‫و بر اساس انها خطمشیگذاری و اجرا را پیش گیرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫نکته حائز اهمیت ان است که در این راستا معموا‬ ‫ً‬ ‫با چند مشکل مواجهیم‪ :‬اوا بازیگران و نقشافرینان‬ ‫یک حوزه را بهخوبی شناسایی و تحلیل نمیکنیم‪،‬‬ ‫ً‬ ‫ثانیا مسائل را از منظر انها نمیبینیم‪ .‬و بهطورکلی به‬ ‫شناخت مسئله انگونه که شایسته ان است‪ ،‬اهمیت‬ ‫نمیدهیم‪ .‬در حالی که شناخت غلط مسئله‪ ،‬در واقع‬ ‫همه گامهای بعدی را به بیراهه خواهد برد‪.‬‬ ‫تحلیل خطمشی‪،‬‬ ‫به همین منظور‪ ،‬نوشتار بعدی از منظر‬ ‫ِ‬ ‫ً‬ ‫سعی کرده اوا به اهمیت مسئله و انواع ان بپردازد و‬ ‫سپس بهصورت مختصر بر اهمیت توجه به مسائلی‬ ‫که بر سر راه پیادهسازی سامت الکترونیک قرار دارد‪،‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫البته از منظر خطمشی‪ ،‬توجه کند‪ .‬در این نگاشت‪،‬‬ ‫مسائل مرتبط با سامت الکترونیک ایران بهصورت‬ ‫دقیق و عمیق شکافته و تحلیل نمیشود‪ ،‬بلکه تا کید‬ ‫بر شناخت مسائل‪ ،‬استفاده از چارچوبهای موجود‬ ‫و اتخاذ خطمشی متناسب با مسئله است‪ .‬در یک‬ ‫کام سخن این نوشته ان است که تحلیل مناسب‬ ‫مسائل‪ ،‬به موفقیت هر چه بهتر خطمشی و حل مسئله‬ ‫منجر خواهد شد‪.‬‬ ‫پس از توجه به مسائل نیاز است این مسائل دقیقتر‬ ‫و امیخته با تجاربی عملیاتی همراه شود تا ملموستر‬ ‫شده و خطمشیگذار بتواند با شناخت بهتری عمل‬ ‫کند‪ .‬در این گام‪ ،‬به قلم استاد گرانقدر جناب اقای‬ ‫«دکتر کامران باقری لنکرانی» به شناخت اسیبها و‬ ‫چالشهای موجود پرداخته میشود‪ .‬با توجه به تجارب‬ ‫مختلف ایشان در سطوح مختلف نظام سامت از‬ ‫بیمارستان تا مسئولیت در وزارتخانه‪ ،‬منظر تحلیلی‬ ‫ایشان‪ ،‬قابل توجه است‪ .‬ایشان در نوشتهشان با عنوان‬ ‫«جهل تجماتی»‪ ،‬به اشتراک تجارب خود پرداخته و‬ ‫معتقدند که‪« :‬اسیبهایی باعث شده‪ ،‬علیرغم وجود‬ ‫توانمندیهای داخلی و ضرورت فوری‪ ،‬این موضوع‬ ‫بعد از نزدیک به دو دهه به اجرا نرسد» و سعی دارند در‬ ‫این نوشتار با بررسی اسناد و تجربیات به جمعبندی‬ ‫برخی از این اسیبها بپردازند‪ .‬دکتر لنکرانی تا کید‬ ‫میکنند که «بعد از نزدیک به دو دهه تجربه و خطا‬ ‫در این عرصه و ماحظه فرازها و فرودها‪ ،‬اکنون وقت‬ ‫ان رسیده که این تکلیف قانونی و ضرورت عقایی‪،‬‬ ‫انشاءاه در اسرع وقت مورد توجه و اقدام قرار گیرد‪.‬‬ ‫امیدواریم فراتر از حرف‪ ،‬در این عرصه شاهد اقدام‬ ‫اثربخش ملی باشیم‪».‬‬ ‫پس از گذر از موانع حال حاضر‪ ،‬نوشته اخر‪ ،‬توجه‬ ‫ما را به اینده معطوف میکند‪ .‬همواره نیاز داریم در‬ ‫طراحی و اجرای طرحها نیمنگاهی به اینده‪ ،‬بسترها‬ ‫و ظرفیتهای اتــی نگاهی بیندازیم‪« .‬مــهدادههــا»‬ ‫از ظرفیتهایی است که در حوزههای مختلف با‬ ‫بررسی و تمرکز بر انها به دستاوردهای قابل توجهی‬ ‫رسیدهاند‪ .‬با توجه به ظهور «مهدادهها» و کاربرد ان‬ ‫در حوزه سامت ممکن است شاهد اینده متفاوتی‬ ‫برای سامت الکترونیک باشیم و با لحاظ و حرکت‬ ‫به سمت استفاده از این ظرفیت بتوانیم نقش موثرتری‬ ‫در اینده سامت الکترونیک بازی کنیم‪« .‬سعید نجبا»‬ ‫در نوشتار خود با عنوان «مهدادهها» سعی کرده است‬ ‫تا این اینده محتمل را برای ما بهخوبی ترسیم کند‪.‬‬ ‫در اخر انکه‪ ،‬هسته «سامت» مرکز رشد در این پرونده‬ ‫سعی دارد با تاشی جمعی و متمرکز به بخشی از‬ ‫سواات مهمی که «سامت الکترونیک» با ان مواجه‬ ‫است پاسخ گوید و یا حداقل ذهنها را به سمت ان‬ ‫متوجه ســازد‪ .‬سوااتی همچون پرونده الکترونیک‬ ‫سامت چیست و چه مولفههایی‪ ،‬ذاتی ان هستند؟‬ ‫این تجویز چه فواید و کارکردهایی برای نظام سامت‬ ‫خواهد داشت؟ تجربههایی که تاکنون در نظام سامت‬ ‫ً‬ ‫داشتهایم چه درسهایی به ما میدهند و اصا ایا موفق‬ ‫بودهاند یا خیر و اگر نبودهاند چرا؟ ماحظات مسائل‬ ‫جدی پرونده الکترونیک سامت برای پیادهسازی‬ ‫در ایران چیست؟ و در نهایت چه رویکرد جدیدی‬ ‫میتوان به ان داشت؟‬ ‫حمید ایزدبخش‬ ‫دبیر هسته «سامت» مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪248‬‬ ‫ݩ‬ ‫ݩ‬ ‫ݦ‬ ‫ݐ‬ ‫ݦ‬ ‫ݐ‬ ‫ݑ‬ ‫ݧ‬ ‫ݨ‬ ‫ݦ‬ ‫ݦ‬ ‫ݦ‬ ‫ݨ‬ ‫لک‬ ‫ٮݥ ݣ ݣرݥوݥى ݫںݬݔک»‬ ‫«س ݣاݣݣم ݦ ݣݦ ݣاݤݦ ݣ ݦ ݣ ݦ ݣ ݦ ݣٮݦ‬ ‫ݐݩݦ‬ ‫ݫݬݕىرݣݣوںدݣهݤ‬ ‫فراز و فرود اجرای طرح سامت الکترونیک‬ ‫در نظام سامت ایران‬ ‫تهیه و تنظیم از هسته «سامت» مرکز رشد‬ ‫محمد ازادی‬ ‫پژوهشگر هسته سامت مرکز رشد‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسامی و مدیریت بازرگانی‬ ‫مقدمه‬ ‫ً‬ ‫سامت الکترونیک و مشتقات ان ‪-‬خصوصا پرونده‬ ‫الکترونیک سامت‪ -‬از واژههایی است که در چند‬ ‫سال اخیر‪ ،‬از زبان مسئوان و متولیان سامت کشور‬ ‫زیاد شنیده میشود‪ .‬گرچه این واژه در ایران‪ ،‬حداقل‬ ‫سابقهای دهساله داشته و اولین کاربستهای ان را در‬ ‫گزارش تفصیلی دبیرخانه شورای عالی اطاعرسانی‬ ‫(شورای عالی فضای مجازی فعلی) در سال ‪1387‬‬ ‫میتوان یافت؛ اما گویا تا همین اواخــر به فراموشی‬ ‫سپردهشده بــود‪« .‬سامت الکترونیک» مظلوم نیز‬ ‫هست چراکه دستخوش تفسیرها و ادراکات مختلفی‬ ‫واقعشده و هر کس از دیدگاه خود‪ ،‬برای ان تعریف و‬ ‫مصادیقی ذکر میکند‪ .‬در عمل نیز کاربرد فعلی این‬ ‫واژه در نظام سامت ایران‪ ،‬همچون کاربرد «اقتصاد‬ ‫مقاومتی» در پروژههای ملی است که نام و یاد ان در‬ ‫همهجا هست و هیچ جا نیست‪]1[ .‬‬ ‫مبارک حوزه‬ ‫پیوند‬ ‫ِ‬ ‫سامت الکترونیک را میتوان مولود ِ‬ ‫«کسبوکار الکترونیک» [‪ ]2‬و «نظام خدمات سامت»‬ ‫ً‬ ‫یا مختصرا نظام سامت‪ -‬دانست‪ .‬در جهان‪ ،‬اولین بار‬‫بازرگانان و صاحبان شرکتهای تجاری و صنعتی‪ -‬و‬ ‫نه بازیگران نظام سامت‪ -‬این اصطاح را استعمال‬ ‫و اعمال کردند؛ چراکه یافته بودند بهکارگیری فناوری‬ ‫اطاعات و ارتباطات در اکثر حوزهها‪ ،‬موجب افزایش‬ ‫بهرهوری خواهد شد‪ .‬بهطور خاص‪ ،‬سه تحول بنیادین‬ ‫در نظام سامت رخداده که بر رویکرد سامت الکترونیک‬ ‫مقدم هستند‪ .‬این سه عبارتاند از‪ :‬تحول در رایانش‬ ‫عمومی (پردازش رایانهای) [‪ ،]3‬تحول در انفورماتیک‬ ‫سامت و تحول در پزشکی از راه دور (دورا پزشکی)‪.‬‬ ‫در ادامه‪ ،‬جهت بررسی دقیقتر این تحوات که منجر‬ ‫به شکلگیری سامت الکترونیک شده‪ ،‬سیری را از‬ ‫دهه ‪ 1950‬میادی تا امروز طی میکنیم‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تغییر توجه‬ ‫ِ‬ ‫سامت الکتروییک‪ ،‬تغییره پارادایمن از یظام سامت‬ ‫مبتنن بر پزخک بهیظام سامت مشترهمحور است‬ ‫‪250‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪251‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پیدایش حــوزه رایانش (پــردازش‬ ‫رایــانــهای) در خدمات سامت‪،‬‬ ‫به اوایل دهه ‪ 1950‬بازمیگردد‪ .‬در‬ ‫ان زمان‪ ،‬تنها ابررایانهها در تعداد‬ ‫محدودی از بیمارستانهای کشورهای عضو گروه‬ ‫هفت ‪-‬مثل انگلستان‪ ،‬ژاپن و امریکا‪ -‬وجود داشت‪.‬‬ ‫در ایــن دوره‪ ،‬حتی پ ــردازش دسـتــهای از اطاعات‬ ‫معمولی سامت‪ ،‬به زمان قابلتوجهی برای هماهنگی‬ ‫میان متخصصان پزشکی و کارشناسان رایانه نیاز‬ ‫ً‬ ‫داشت‪ .‬باوجود تقاضا نسبت به این ابزار‪ ،‬نتایج غالبا‬ ‫با خطاهای فنی و برنامهنویسی همراه بود‪ .‬نا کامی و‬ ‫شکست این برهه از رایانش در نظام سامت‪ ،‬چند‬ ‫دلیل عمده داشت ازجمله فقدان حمایت فعال مدیران‬ ‫و سرپرستان بیمارستانی‪ ،‬فقدان تامین مالی مستمر‬ ‫و عدم دانش و مهارت ازم در طراحی و استفاده از‬ ‫سیستمهای رایانهای‪.‬‬ ‫از اوایل دهه ‪ ،1960‬عصر جدیدی از رایانش در خدمات‬ ‫نظام سامت‪ ،‬ظاهر شد‪ .‬تعدادی از بیمارستانهای‬ ‫پیشرو در ایااتمتحده‪ ،‬انگلستان‪ ،‬سوئد و‪ ...‬برای‬ ‫طراحی یک سیستم مدیریت اطاعات بیمار [‪]4‬‬ ‫بهصورت پایلوت (ازمایشی) متفق شدند‪ .‬باوجود ریسک‬ ‫زیاد شکست این سیستم‪ ،‬بیمارستانهای مذکور در‬ ‫این حوزه سرمایهگذاری کردند‪ .‬پس از پیشرفت بخشی‬ ‫از پروژه و همچنین وجود فرصتهای بازاری بالقوه‪،‬‬ ‫شرکتهای رایــانــهای فعال در عرصه سیستمهای‬ ‫مدیریتی نیز ‪-‬همچون ایبــیام [‪ ،]5‬هانیول [‪،]6‬‬ ‫جنرال الکتریک و‪ -...‬پروژههای مشابهی را شروع‬ ‫کــردنــد‪ .‬بــاوجــودایــن‪ ،‬بسیاری از پــروژههــای اغازین‬ ‫بهطور کامل با شکست مواجه شد چراکه پیچیدگی‬ ‫الزامات اطاعاتی در سیستمهای مدیریتی بیمار‪،‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫بسیار بیشتر از تخمینهای صورت‬ ‫گرفته بود‪ .‬شرکتهایی نظیر جنرال‬ ‫الکتریک‪ ،‬به دلیل فقدان بودجه‬ ‫مستمر و حمایتهای مدیریتی‬ ‫مجبور شدند مشارکت خود را در‬ ‫این زمینه قطع کنند‪ .‬جالبتوجه است که پس از وقوع‬ ‫شکستهای متعدد در پروژههای این عرصه‪ ،‬بسیاری‬ ‫از بیمارستانهای پیشگام نیز به سیستمهای سابق‬ ‫خود (سیستمهای دستی) رجوع کردند‪.‬‬ ‫سیستم «تکنیکن» [‪ ،]7‬نوری بود که در پایان این تونل‬ ‫شکستهای پیدرپی نمایان شد‪ .‬این سیستم‪ ،‬توسط‬ ‫شرکت «ا کهید» [‪ ]8‬برای بیمارستانی در کالیفرنیا‬ ‫پیاده شده بود‪ .‬این پروژه نمونه اولیه موفقیتامیزی بود‬ ‫که پایه پیشرفتهای بعدی در سیستمهای اطاعاتی‬ ‫امریکای شمالی و اروپا شد‪ .‬مهمترین درس این پروژه‪،‬‬ ‫اهمیت تمرکز بر نیازهای اطاعاتی کاربران (پزشکان‪،‬‬ ‫پرستاران‪ ،‬کادر درمانی و‪ )...‬و همچنین توجه ویژه‬ ‫به تغییر نگرش این کاربران بود‪ .‬در اواخر دهه ‪1970‬‬ ‫پروژههای موفق دیگری نیز پیاده شد و انگیزهای را‬ ‫برای ادغام این سیستمها در نظام سامت ایجاد کرد‪.‬‬ ‫در اوایل ‪ 1980‬و باعرضه رایانههای متوسط‪ ،‬پزشکان‬ ‫و مدیران سامت به تاثیر جادویی رایانهایکردن [‪]9‬‬ ‫سازمان در کنترل و مدیریت دادههای فزاینده پزشکی و‬ ‫مدیریتی ‪-‬که بهصورت روزانه تولید میشد‪ -‬پی بردند‪.‬‬ ‫دادههای پزشکی شامل مشخصات بیماران‪ ،‬امارهای‬ ‫اپیدمیولوژیک و جمعیتشناختی از قبیل شیوع سل‬ ‫و امارهای مربوط به بیماریهای مزمن و مرگومیر‬ ‫مدیریتی سامت نیز شامل‬ ‫ناشی از ان بود‪ .‬دادههای‬ ‫ِ‬ ‫مواردی از قبیل اطاعات مالی بیماران‪ ،‬موجودی انبار‬ ‫داروها و تجهیزات پزشکی و مبادات معمول‪ ،‬مثل‬ ‫صورتحساب پرداخت بیمه و مطالبات بود‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫نقطه‪ ،‬سر خط‬ ‫مهمترین درس از پروژه سیستم‬ ‫تکنیکن‪ ،‬ایمیت تمرکز بر ییازیاه‬ ‫اطاعاتن کــار بــران (پزخکان‪،‬‬ ‫پرستاران‪ ،‬کادر درماین و‪ )...‬و‬ ‫یم چنین توجه ویژه به تغییر‬ ‫یصرش این کاربران بود‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ازجمله کاربستهای تجارت الکترونیک‪ ،‬پرستاری‬ ‫الکترونیک‪ ،‬مراقبتهای خانگی الکترونیک [‪]13‬‬ ‫(پرستاری در منزل) و‪ ...‬به ان افزوده شد‪.‬‬ ‫از اواخر ‪ ،1990‬تاشها به سمت تبدیل شبکه اینترنت‬ ‫به یک شبکه جهانشمول و همگانی معطوف شد‪.‬‬ ‫این را میتوان اغاز شکلگیری «سامت الکترونیک»‬ ‫دانست‪ .‬بهبیاندیگر در این برهه‪ ،‬بازرگانان و کارافرینان‬ ‫از پیشرفتهای اینترنت و فناوریهای مرتبط با ان‬ ‫ً‬ ‫استفاده کردند و نهایتا چشماندازها‪ ،‬فناوریها و‬ ‫کاربستهای مختلفی را در رابطه با «سامت الکترونیک»‬ ‫تولید کردند‪ .‬اگرچه سامت الکترونیک بخش بسیار‬ ‫کوچکی از تاریخ علوم پزشکی را ‪-‬که به ‪ 3000‬سال قبل‬ ‫از میاد بازمیگردد‪ -‬شامل میشود‪ ،‬اما موج تمایل‬ ‫مشتریان به ان در حوزه پزشکی شگفتاور بوده است‪.‬‬ ‫اواسط دهه ‪ ،1980‬عصر ظهور سیستمهای اطاعاتی‬ ‫مــدیــر یــت ســامــت [‪ ،]10‬اتــومــاسـیــون اداری [‪ ]11‬و‬ ‫فناوریهای شبکهسازی بود‪ .‬از سیستمهای اطاعاتی‬ ‫مدیریت سامت‪ ،‬برای ارائه گزارشهای اطاعاتی‬ ‫جهت پشتیبانی تصمیمات مدیریتی و بالینی استفاده‬ ‫میشد‪ .‬اتوماسیون اداری بهمنظور بازطراحی فرایندهای‬ ‫داخلی مرکز درمانی باهدف کاهش زمان و هزینه برای‬ ‫کادر درمانی‪ ،‬پیاده شد‪ .‬فناوریهای شبکهسازی نیز‬ ‫به بیان ساده‪ ،‬در انتقال الکترونیکی دادهها از رایانه‬ ‫فناوری‬ ‫مبدا به رایانه مقصد کاربرد داشت‪ .‬این سه‬ ‫ِ‬ ‫رایانش در حوزه سامت‪ ،‬بهصورت سه جزیره بودند‬ ‫که بهوسیله انسانها و بهصورت دستی به یکدیگر‬ ‫مرتبط میشدند‪.‬‬ ‫در اواخر ‪ ،1980‬پیدایش ابزارهای ارتباطات از راه دور و‬ ‫شبکهسازی سامت‪ ،‬به یکپارچهسازی این سه جزیره‬ ‫کمک کرد‪ .‬همچنین تمرکز بر روی این دو ابزار‪ ،‬توجهات‬ ‫را به حوزه پزشکی الکترونیک (پزشکی از راه دور) [‪]12‬‬ ‫فناوری ارزانقیمت‬ ‫جلب کرد‪ .‬در ابتدا در این حوزه از‬ ‫ِ‬ ‫تماسهای تلفنی استفاده میشد اما بهمرور تا اواسط‬ ‫دهه ‪ ،1990‬قلمروهای پزشکی الکترونیک گسترش‬ ‫یافت و قابلیتهای مدیریتی‪ ،‬پزشکی و مالی دیگری‬ ‫سامت الکترونیک چیست؟‬ ‫تحول‬ ‫برخی از اندیشمندان با توجه به زمینههای‬ ‫ِ‬ ‫وکار الکترونیک در سامت‪ ،‬معتقدند که سامت‬ ‫کسب ِ‬ ‫الکترونیک‪ ،‬تغییر پارادایمی از نظام سامت مبتنی بر‬ ‫پزشک بهنظام سامت «مشتریمحور» است‪ .‬این ادعا‬ ‫بیدلیل نیست‪ ،‬چراکه نظام سامت الکترونیک در‬ ‫‪252‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫درجه اول برای ان است که بیماران بدون محدودیت‬ ‫زمانی و مکانی با کادر پزشکی ارتباط برقرار کنند‪.‬‬ ‫بهعاوه درصورتیکه سطح کیفیت خدمات یا دانش‬ ‫پزشکی ارائهشده از سوی یک مرکز درمانی مشخص‪،‬‬ ‫مطلوب نباشد‪ ،‬مشتری به سهولت میتواند ارائهدهنده‬ ‫خدمت را تعویض نماید‪ .‬از طرف دیگر جریان انبوه‬ ‫دادهها‪ ،‬اطاعات و دانش پزشکی و سامت در بستر‬ ‫سامت الکترونیک‪ ،‬به بیماران کمک میکند که نقشی‬ ‫متفاوت در درمان و بهبود سامت خود ایفا کنند‪.‬‬ ‫در مقابل این تفکر‪ ،‬حفظ وابستگی دائم مشتریان‬ ‫به ارائهدهندگان خدمات برای کوچکترین مسائل‬ ‫درمانی است که از انتقال هرگونه داده‪ ،‬اطاعات و‬ ‫دانش سامت و پزشکی به مشتریان جلوگیری میکند‪،‬‬ ‫اطاعاتی که میتواند سطوحی بااتر از سامتی را برای‬ ‫بیماران رقم بزند‪.‬‬ ‫بــا تــوجــه بــه پیشینه و جــر یــانهــایــی کــه ‪-‬در بخش‬ ‫قبل‪ -‬مرور شد‪ ،‬میتوان تمایز «سامت الکترونیک»‬ ‫با سایر مفاهیم و سیستمهای مشابه را تشخیص‬ ‫داد‪ .‬در یک تعریف ابتدایی و ساده‪ ،‬میتوان سامت‬ ‫الکترونیک را کاربرد فناوری ارتباطات و اطاعات‪،‬‬ ‫ً‬ ‫خصوصا شبکه اینترنت‪ ،‬در نظام سامت دانست‪.‬‬ ‫تعاریف‬ ‫در پژوهشی با موضوع مــرور سیستماتیک‬ ‫ِ‬ ‫منتشرشده از سامت الکترونیک‪ ،‬مشخص شد که‬ ‫در تعاریف مختلف سامت الکترونیک‪ ،‬دو مفهوم‬ ‫اصلی «سامت» و «فناوری» بیش از سایر مفاهیم‪،‬‬ ‫ً‬ ‫بهکاررفته است‪ .‬منظور از «سامت» [‪ ]14‬غالبا خدمات‬ ‫و مراقبتهای سامت [‪ ]15‬بهعنوان یک فرایند بوده‬ ‫و به معنای سامت بهعنوان یک خروجی و پیامد‬ ‫نیست‪« .‬فناوری» نیز با دو هدف بهکاررفته است‪ ،‬هم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بهعنوان ابزاری برای تحقق برخی فرایندها‪ ،‬کارکردها‬ ‫و خدمات و هم بهعنوان تجسم و نمونهای از سامت‬ ‫ً‬ ‫الکترونیک‪ ،‬مثا یک وبسایت سامت در بستر‬ ‫اینترنت‪ .‬انچه بسیار حائز اهمیت است این است‬ ‫که در «سامت الکترونیک»‪ ،‬فناوری وسیلهای برای‬ ‫توسعه و حمایت از فعالیتهای انسانی است‪ ،‬نه‬ ‫جایگزینی برای انسانها‪.‬‬ ‫عاوه بر دو مفهوم سامت و فناوری‪ ،‬به شش مفهوم فرعی‬ ‫نیز در تعاریف مختلف اشارهشده است که عبارتاند‬ ‫از‪ :‬کسبوکار‪ ،‬فعالیتها (ازجمله مدیریت‪ ،‬اموزش‪،‬‬ ‫همکاری و‪ ،)...‬ذینفعان (ارائهکنندگان خدمات)‪،‬‬ ‫نتایج و خروجیهای مورد انتظار‪ُ ،‬بعد مکانی و رویکرد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫در سامت الکتروییک‪ ،‬فناوره وسیلهاه براه توسعه و حمایت‬ ‫از فعالیتیاه ایساین است‪ ،‬یه جایصزینن براه ایسانیا‪.‬‬ ‫اجزای سامت الکترونیک‬ ‫بهطورکلی‪ ،‬هر نظام سامت الکترونیک باید دارای دو‬ ‫یکپارچگی درونی و بیرونی باشد‪« .‬یکپارچگی‬ ‫ویژگی‬ ‫ِ‬ ‫درونی» نشانگر میزان یکپارچگی و تلفیق سیستمها‬ ‫و فناوریها در درون یک سازمان‪ ،‬با یکدیگر است‪.‬‬ ‫«یکپارچگی بیرونی» نیز به معنای درجه ارتباط و اتصال‬ ‫سیستمها و فناوریهای یک سازمان با سیستمهای‬ ‫رایانهای سازمانهای دیگر است‪ .‬کاربستها و اجزای‬ ‫عد کلیدی از‬ ‫سامت الکترونیک بر اساس این دو ُب ِ‬ ‫ویژگی یکپارچگی سیستم‪ ،‬به دو بخش تقسیم میشود‪:‬‬ ‫این سیستمها عبارتاند از‪ :‬پرونده مجازی بیمار‪،‬‬ ‫مدیریت اسناد‪ ،‬سیستم اطاعات جغرافیایی‪ ،‬سیستم‬ ‫پشتیبانی از تصمیمات بهداشتی‪-‬درمانی (بهصورت‬ ‫‪253‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫الف) سیستمیاه داراه یکپارچصن دروین‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ایمیت سامت الکتروییک در ایجاد یکپارچصن و ارتباط بین‬ ‫سازمانیاه مشتلف اخکار منخود‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫گروهی) [‪ ،]16‬سیستم اطاعات اجرایی‪ ،‬انباره داده‬ ‫[‪ ]17‬و دادهکاوی‪.‬‬ ‫برشمرد‪ .‬در این یادداشت تاش شد تا مفهوم و ابعاد‬ ‫ً‬ ‫نظام سامت الکترونیک‪ ،‬مختصرا بیان شود‪ .‬با توجه به‬ ‫اینکه کارشناسان و مسئوان حوزه سامت‪ ،‬ادراکات و‬ ‫تعاریف مختلفی از سامت الکترونیک داشته و دارند‪،‬‬ ‫این سوال که «سامت الکترونیک چه نیست؟» نیز‪،‬‬ ‫اهمیت مییابد که با مقایسه مفاهیم و اجزاء ذکرشده‬ ‫ً‬ ‫میتوان به ان پاسخ داد‪ .‬طبیعتا سیستمها و سامانههایی‬ ‫را که کارکردهای محوری سامت الکترونیک را نداشته‬ ‫باشند‪ ،‬نمیتوان بهعنوان مصداق سامت الکترونیک‬ ‫دانست‪ .‬سامت الکترونیک‪ ،‬کلید طایی حل تمام‬ ‫مشکات نظام سامت نیست‪ ،‬امــا حـ ِـل پــارهای از‬ ‫مسائل نظام سامت مدرن ‪-‬ازجمله نظام سامت‬ ‫فعلی ما‪ -‬بدون ان‪ ،‬ناممکن است‪.‬‬ ‫ب) سیستمیاه داراه یکپارچصن بیروین‬ ‫این سیستمها عبارتاند از‪ :‬ارتباطات مخابراتی‪،‬‬ ‫شبکههای بیسیم و دیجیتال (ازجمله شبکههای‬ ‫انتقال ناهمگام [‪ ،)]18‬شبکه اطاعات سامت جامعه‬ ‫ً‬ ‫(مثا یک شهرستان یا استان)‪ ،‬اینترنت‪ ،‬اینترانت و‬ ‫پزشکی الکترونیک‪.‬‬ ‫اکسترانت‪ ،‬انفورماتیک سامت‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫شرح هر یک از اجــزای سامت الکترونیک‪ ،‬در این‬ ‫یادداشت نمیگنجد اما بهطور خاصه باید توجه‬ ‫موفقیت یک نظام سامت الکترونیک‪ ،‬بیش‬ ‫کرد که‬ ‫ِ‬ ‫از انکه از اتصال مشتریان ان [‪ ]19‬و ارائهکنندگان‬ ‫خدمات‪ ،‬در درون یک مرکز درمانی ‪-‬مثل بیمارستان‪-‬‬ ‫محقق شود‪ ،‬از اتصال مراکز درمانی و کسبوکارهای‬ ‫مختلف سامت رقم خواهد خورد‪ .‬درواقع‪ ،‬اهمیت‬ ‫سامت الکترونیک در ایجاد یکپارچگی و ارتباط‬ ‫بین سازمانهای مختلف اشکار میشود که کارایی‬ ‫تبادات اطاعاتی را بهصورت‬ ‫را ارتقا داده و نیاز به‬ ‫ِ‬ ‫دستی حذف میکند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mdl.azadi@gmail.com‬‬ ‫ً‬ ‫[‪ .]1‬حقیقت ان است که بعضا پروژههای موفقی در این زمینه‪ ،‬اجرا و پیاده‬ ‫شده است اما در سطح کل کشور نبوده و از سوی دیگر‪ ،‬مورد توجه و حمایت‬ ‫کافی از سوی متولیان نظام سامت تا کنون واقع نشدهاند‪.‬‬ ‫‪]2]. E-Business‬‬ ‫‪]3]. Computing‬‬ ‫(‪]4]. Patient Information Management System )PIMS‬‬ ‫‪]5]. IBM‬‬ ‫‪]6]. Honeywell‬‬ ‫‪]7]. Technicon‬‬ ‫‪]8]. Lockheed‬‬ ‫‪]9]. Computerization‬‬ ‫(‪]10]. Health Management Information System )HMIS‬‬ ‫(‪]11]. Office Automation )OA‬‬ ‫(‪]12]. E-medicine )telemedicine‬‬ ‫‪]13]. E-Home Care‬‬ ‫‪]14]. Health‬‬ ‫‪]15]. Health Care‬‬ ‫(‪]16]. Group Health Decision Support Systems )Group HDSS‬‬ ‫(‪]17]. Data Warehouse )DW‬‬ ‫‪]18]. Asynchronous Transfer Mode )ATM( Networks‬‬ ‫‪]19]. E-Consumer‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫نتیجهگیری‬ ‫در بسیاری از جوامع و کشورها‪ ،‬جریانهایی به وجود‬ ‫خدمات سامت را بهسوی نظام‬ ‫دهندگان‬ ‫امد که ارائه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫«سامت الکترونیک» سوق داد‪ .‬کاهش تخصیص بودجه‬ ‫از سوی دولتها و نهادهای ثالث (مثل بیمه)‪ ،‬تغییر‬ ‫در نیازها و تقاضاهای مشتریان (بیماران) و پیشرفت‬ ‫فناوریهای اطاعات‪ ،‬ارتباطات و شبکهسازی را‬ ‫میتوان بهعنوان جریانهای موثر در این تغییر پارادایم‬ ‫‪254‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫محمدسعید صفاری‬ ‫پژوهشگر هسته سامت مرکز رشد‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسامی و مدیریت بازرگانی‬ ‫مقدمه‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫هزینهی بهصرفه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫انفجار اطاعاتی اینترنت در دهه ‪ ،90‬جهان را با واژگانی‬ ‫جدید مواجهه کــرد؛ مانند ‪ email، e-commerce‬و‬ ‫‪ .eHealth‬سامت الکترونیک‪ ،‬وعدهی فناوری ارتباطات‬ ‫و اطاعات برای بهبود وضع سامت و سیستمهای‬ ‫مراقبت سامت است‪ .‬در یک تعریف گسترده سامت‬ ‫الکترونیک اصطاحی است که هر ترکیبی از مراقبتهای‬ ‫سامت و تکنولوژی را شامل میشود و زمینهای برای‬ ‫ارتقای سامت محلی‪ ،‬منطقهای و بینالمللی فراهم‬ ‫میاورد‪ .‬تقویت پهنای باند و به دنبال ان فناوریهای‬ ‫بیسیم‪ ،‬موجب گسترش روزافزون سامت الکترونیک‬ ‫در سراسر جهان‪ ،‬بهویژه کشورهای توسعهیافته شد و‬ ‫تبدیل به یک زیرشاخه از بهداشت عمومی گشت‪.‬‬ ‫حوزههای کاربردی سامت الکترونیک‬ ‫زیرساختیاه پریزینه پیوید حوزهه سامت و حوزهه‬ ‫‪ ،ICT‬باعث افزایش بهرهوره در یظام سامت منخود‬ ‫‪255‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫الکترونیکی شــدن ســامــت‪ ،‬خــود را بــه شکلهای‬ ‫مختلفی ظاهر کرده است‪ .‬شاید اصلیترین کاربرد‬ ‫این حوزه در ایران‪ ،‬طرح پروندهی الکترونیک سامت‬ ‫باشد که انهم با سرعت بسیار اندک به پیشروی خود‬ ‫ادامه میدهد‪ ،‬اما کاربست ‪ ICT‬در حوزهی سامت‬ ‫در دنیا بسیار فراتر از این است‪ .‬بهطورکلی حوزههای‬ ‫کاربردی سامت الکترونیک را در سه دسته خاصه‬ ‫میکنند‪ :‬اول‪ ،‬پزشکی الکترونیکی [‪ ]1‬و مراقبتهای‬ ‫مستقیم از بیمار شامل چهار زیرگروه مراقبت از راه‬ ‫دور‪ ،‬مراقبت خانگی [‪ ]2‬و نظارت از راه دور‪ ،‬مدیریت‬ ‫بیماری بهصورت الکترونیکی و مشاورهی بیماری از‬ ‫راه دور است‪ .‬دوم‪ ،‬خدمات یادگیری و اموزش از راه‬ ‫دور شامل وبسایتهای اطاعات پزشکی‪ ،‬جوامع‬ ‫مجازی و پایگاههای دادههای تحت وب میشود؛ و‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پیوند مبارک ‪ ICT‬و سامت‬ ‫سوم خدمات پشتیبانی و اداری الکترونیکی از قبیل‬ ‫نسخههای الکترونیکی‪ ،‬پروندهی سامت الکترونیک‬ ‫[‪ ،]3‬تامین سفارشهای و بازپرداختهای الکترونیکی‪.‬‬ ‫حرکت جهان امــروز‪ ،‬حرکت به سمت زندگی اسان‬ ‫و بهرهبرداری هرچه بیشتر در قبال هزینههای کمتر‬ ‫است‪ .‬در حوزهی سامت نیز مانند بسیاری از حوزهها‪،‬‬ ‫فناوری ارتباطات و اطاعات‪ ،‬پررنگترین نقش در‬ ‫این مسیر را دارد‪ .‬ناگفته نماند که منظور ما از هزینه‪،‬‬ ‫ً‬ ‫صرفا هزینههای اقتصادی و پول نیست‪ ،‬بلکه این‬ ‫لفظ را ناظر به هزینههای نامشهود مانند هزینهی‬ ‫طول درمــان بیمار و بهطورکلی زمــان‪ ،‬هزینهی انواع‬ ‫ریسکها در تصمیمگیری پزشکان‪ ،‬هزینههای ناشی از‬ ‫تداخات دارویی و خطاهای پزشکی و حتی هزینههای‬ ‫تحمیلشده به محیطزیست هم هست‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫ارزشهای پیشنهادی سامت الکترونیک‬ ‫در بیان اثــار و فواید گــرهخــوردن حــوزهی سامت و‬ ‫حوزهی ‪ ،ICT‬بسیار سخن گفتهشده است که از ان‬ ‫میان میتوان به این موارد اشاره کرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬افزایش کارایی [‪ ]4‬در خدمات بهداشت و درمان‬ ‫‪ .2‬افزایش کیفیت در ارائهی خدمات‬ ‫‪ .3‬اعمال مداخات سامت بر اساس شواهد‬ ‫‪ .4‬توانمندسازی گیرندگان خدمات و بیماران با‬ ‫استفاده از ایجاد پایگاههای دانش پزشکی و پروندههای‬ ‫الکترونیکی فردی [‪]5‬‬ ‫‪ .5‬تسهیل و افــزایــش کیفیت ام ــوزش پزشکی به‬ ‫ارائهکنندگان خدمات سامت [‪]6‬‬ ‫‪ .6‬گسترش مرزهای خدمات ارائهشده ازلحاظ جغرافیایی‬ ‫از طریق شیوههایی مانند پزشکی از راه دور [‪]7‬‬ ‫‪ .7‬ارائهی خدمات بهداشت و درمان عادانهتر‪.‬‬ ‫منفعت سامت الکترونیک‪ ،‬در جیب همه!‬ ‫اصلیترین ذینفع در تمام نظامهای سامت دنیا‪ ،‬مردم‬ ‫هستند و اساس شکلگیری نظامهای سامت‪ ،‬وجود‬ ‫سازوکاری برای حفظ صحت و یا بهبود مردم است؛ اما‬ ‫این نکته را باید در نظر گرفت که هر تغییری در نظام‬ ‫سامت‪ ،‬باید به نفع تمام ذینفعان ان نظام باشد‪.‬‬ ‫لذا پیوند حوزهی ‪ ICT‬با حوزهی سامت در صورتی‬ ‫‪256‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪257‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مفید خواهد بود که هم برای ارائهدهندگان خدمات‬ ‫سامت مانند وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم‬ ‫پزشکی‪ ،‬بیمارستانها و خود پزشکان منفعت داشته‬ ‫باشد‪ ،‬هم برای دریافتکنندگان خدمات سامت که‬ ‫همان مردم هستند و هم برای تسهیلکنندگان این نظام‬ ‫مثل بیمهها‪ .‬ما نیز در این گزارش به بررسی مکانیسم‬ ‫کاهش هزینهها در نظام سامت در پس الکترونیکی‬ ‫شدن سامت‪ ،‬از منظر ذینفعان میپردازیم‪.‬‬ ‫در ادبیات رایج سامت‪ ،‬اشغال تخت در بیمارستان‬ ‫بــه معنی هزینه اســت‪ ،‬هــم بــرای بیمار و هــم بــرای‬ ‫بیمارستان‪ .‬امروزه در ایران بهطور متوسط برای هر بیمار‬ ‫از زمان پذیرش تا تعیین و تکلیف نهایی او‪ ،‬چیزی‬ ‫حــدود ‪ 315/9‬دقیقه محاسبهشده اســت‪ .‬یکی از‬ ‫اثار ادعاشده درنتیجهی الکترونیکی شدن سامت‪،‬‬ ‫افزایش کارایی خدمات ارائهشده مطرحشده است‪.‬‬ ‫افزایش کارایی خدمات باعث کاهش مدتزمان‬ ‫اقامت بیمار در بیمارستان گشته و درنهایت در زمان‬ ‫بیمار و همراهان او صرفهجویی شده و از پرداختیهای‬ ‫غیرضروری نیز جلوگیری میشود‪.‬‬ ‫همچنین پزشکی از راه دور از مراجعهی بیماران و‬ ‫همراهان او به بیمارستان میکاهد‪ .‬این موضوع زمانی‬ ‫اهمیت پیدا میکند که بیمار از محدودیتهای خاص‬ ‫(مانند معلولیت) برخوردار باشد و امکان جابجایی‬ ‫برای او مهیا نباشد و یا در مورد یک بیماری خاص‪،‬‬ ‫پزشک از کیلومترها دورتر بیمار را معاینه و درمان کند‪.‬‬ ‫از اتفاقات جالبی که توسط دولت هلند در حال انجام‬ ‫است‪ ،‬امکان ماقات اناین عبادتکنندگان از بیمار‬ ‫است‪ .‬همین موضوع بهظاهر ساده امکان ماقات‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫بسیاری از بیماران که شرایط ماقات حضوری را‬ ‫ندارند مهیا کرده است‪ .‬بهعنوانمثال بیمارانی که‬ ‫اقوام انها در فواصل دور از انها هستند و یا زمانی‬ ‫که بیمار نیازمند مراقبتهای ویژه است‪.‬‬ ‫هزینه تحمیلشده دیگر به بیمار‪ ،‬هزینهی تکرار ازمایشها‬ ‫است که به هر دلیل امکان درخواست ازمایش مجدد‬ ‫توسط پزشک وجود دارد‪ .‬این هزینه چیزی حدود ‪5/4‬‬ ‫میلیارد دار در ایااتمتحده بــراورد شده است‪ .‬از‬ ‫مزایای دیگر سامت الکترونیک حفظ تمام ازمایشها‪،‬‬ ‫نمونهبرداریها و عکسبرداریها در پرونده بیمار است‬ ‫و میتواند از این هزینه جلوگیری کند‪.‬‬ ‫پیامد بعدی پیوند حوزهی ‪ ICT‬و حوزهی سامت‪ ،‬ارتقاء‬ ‫سطح ا گاهی مردم از وضعیت سامتیشان است‪ .‬این‬ ‫موضوع انجا اهمیت خود را بیشتر نشان میدهد که‬ ‫دریافتکنندگان خدمات را هنگام مراجعه به مراکز‬ ‫بهداشتی و درمانی‪ ،‬مجبور بهمرور تاریخچه پزشکی‬ ‫خود نمیکند و سرعتبخش عملیات درمان میشود‪.‬‬ ‫اما با نگاه به حوزهی سامت الکترونیک از زاویهی دید‬ ‫پزشکان میتوان دریافت که این حوزه باعث کاهش‬ ‫چشمگیر خطاهای پزشکی میشود‪ .‬هرچند امکان‬ ‫اشتباه در تشخیص و یا درمان وجود دارد‪ ،‬الکترونیکی‬ ‫شدن سامت میتواند تا حد قابل قبولی این هزینه‬ ‫را کنترل کند‪ .‬امروزه در ایااتمتحده چیزی حدود‬ ‫‪ 29/4‬تا ‪ 35/4‬میلیارد دار‪ ،‬هزینهی خطاهای پزشکی‬ ‫براورد شده است‪ .‬همچنین ریسک تداخات دارویی‬ ‫تجویزشده برای بیماران نیز‪ ،‬امکان واردکردن هزینههای‬ ‫سنگین تا سرحد مرگ بیمار را دارد‪ .‬طبق امار‪ ،‬سالیانه‬ ‫بین ‪ 50‬تا ‪ 100‬هزار نفر در ایااتمتحده جان خود را به‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫با یصاه به حوزهه سامت الکتروییک از زاویهه دید پزخکان‬ ‫منتوان دریافت که این حوزه باعث کایش چشمصیر خطایاه‬ ‫پزخکن منخود‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫علت تداخات دارویی از دست میدهند که متولیان‬ ‫نظام سامت این کشور راهحل جلوگیری از این هزینهها‬ ‫را استقرار و استفاده از شبکهی یکپارچهی زیرساخت‬ ‫ملی اطاعات سامت [‪ ]8‬میدانند‪.‬‬ ‫از دیگر منفعتهای الکترونیکی شــدن سامت‪،‬‬ ‫مداخله سریع در مواقع بحرانی و غیر بحرانی توسط‬ ‫پزشکان است که موجب صرفهجویی در زمان برای‬ ‫بیمار و پزشک شده که این امکان را برای پزشک فراهم‬ ‫میکند که بیماران بیشتری را معاینه و درمان کند‪.‬‬ ‫تسهیلکنندگان خدمات سامت مانند بیمهها نیز از‬ ‫سامت الکترونیک نفع خود را میبرند‪ .‬بهعنوانمثال‬ ‫الکترونیکی شدن نسخهها و حذف دفترچه بیمه‪،‬‬ ‫موجب خوانایی هرچه بهتر نسخهها و صرفهجویی در‬ ‫مصرف کاغذ و درنتیجه حفظ محیطزیست میشود‪.‬‬ ‫گفتنی است بهمنظور چاپ دفترچههای بیمه‪ ،‬سالیانه‬ ‫‪ 100.000‬اصله درخت قطعشده و چیزی حدود ‪ 70‬الی‬ ‫‪ 80‬میلیارد تومان اعتبار هزینه میشود‪]9[ .‬‬ ‫نیز دارد که در این مقال نمیگنجد‪ ،‬اما همین شواهد‬ ‫مطرحشده و شواهدی دیگر‪ ،‬بیانگر این است که هرچند‬ ‫پیوند این دو حوزه نیازمند زیرساختهای پرهزینهای‬ ‫هست‪ ،‬اما بدون تردید فواید ان در بلندمدت‪ ،‬هزینهی‬ ‫اولیهی ان را پوشش میدهد و اقدام در جهت رفع موانع‬ ‫استقرار سامت الکترونیک‪ ،‬ضروری به نظر میرسد‪.‬‬ ‫کشورهای توسعهیافته بهسرعت در حال پیشرفت در این‬ ‫زمینه هستند‪ .‬در کشور ما نیز به علت وجود متخصصان‬ ‫فنی بامهارت و پزشکان دلسوز‪ ،‬تاشهای بسیار خوبی‬ ‫صورت گرفته است‪ ،‬هرچند با وجود این تاشها‪،‬‬ ‫مانند هر حوزه دیگری‪ ،‬افراد و نهادهایی هستند که‬ ‫مانند دستانداز عمل کرده و مانع حرکت میشوند‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: ms.saffari@isu.ac.ir‬‬ ‫‪.]1] E-medicine‬‬ ‫‪.]2] E-home care‬‬ ‫‪.]3] Electronic Health Records‬‬ ‫‪.]4] Efficiency‬‬ ‫‪.]5] Empowerment of Consumers and Patients‬‬ ‫‪.]6] Education of Physicians‬‬ ‫‪.]7] Widening the Scope of Healthcare‬‬ ‫‪.]8] National health information infrastructure‬‬ ‫[‪ .]9‬به نقل از علیاصغر قائمی‪ ،‬معاون امار فناوری اطاعات و ارتباطات‬ ‫سازمان بیمه سامت‪.‬‬ ‫نتیجهگیری‬ ‫بررسی سازوکار کاهش هزینههای نظام سامت از طریق‬ ‫پیوند این حوزه با حوزهی ‪ ،ICT‬نیاز به بررسیهای فنی‬ ‫‪258‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫حمید ایزدبخش‬ ‫پژوهشگر هسته سامت مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اگر سامت الکتروییک بشواید به ایــداف خود دست‬ ‫یابد بایستن با خطمشنیاه مناسبن پشتیباین خود‬ ‫‪259‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫نظمدهی به‬ ‫دنیای مسئلهها‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سازمان جهانی بهداشت سامت الکترونیک را به‬ ‫«استفاده از فناوریهای ارتباطات و اطاعات (‪)ICT‬‬ ‫برای سامت» تعریف میکند‪ .‬در این تعریف کمتر‬ ‫به وجوه پشتیبان و یا مولفههای سامت الکترونیک‬ ‫اشــارهشــده اســت‪ .‬تعریف سامت الکترونیک به‬ ‫«مجموعهای از دستورات‪ ،‬اییننامهها‪ ،‬تنظیمات‪،‬‬ ‫قوانین و تفاسیر قضائی که چرخه زندگی سامت‬ ‫الکترونیک را مدیریت و جهتدهی میکنند» میتواند‬ ‫به موضوع این مقاله یعنی مسائل و خطمشیهای‬ ‫سامت الکترونیک نزدیکتر باشد‪.‬‬ ‫در حال حاضر پذیرش سامت الکترونیک بهعنوان‬ ‫ابزاری کارامد برای کاهش تبعیض در خدمات سامت‬ ‫شیوع یافته اســت‪ .‬عــاوه بر وجه کارامدی سامت‬ ‫الکترونیک که در نوشتههای قبلی پرونده نیز به ان‬ ‫اشاره شد‪ ،‬فشارهای بینالمللی نیز درحرکت به سمت‬ ‫سامت الکترونیک بیتاثیر نیست‪ .‬مجمع جهانی‬ ‫سامت (‪ )WHA‬در سال ‪ 2005‬از کشورهای عضو‬ ‫خواسته است که برنامههای راهبردی بلندمدت خود را‬ ‫برای توسعه و اجرای سامت الکترونیک تنظیم کنند‪.‬‬ ‫اگر سامت الکترونیک بخواهد به اهداف خود دست‬ ‫یابد‪ ،‬بایستی با خطمشیهای مناسبی پشتیبانی شود‪.‬‬ ‫اگر این پشتیبانی نباشد‪ ،‬این ابزار کارامد میتواند به‬ ‫شکافها و بیعدالتیها دامن زده و بر عمق ان بیفزاید‪.‬‬ ‫انچه میتواند طراحی و اجرای سامت الکترونیک را‬ ‫به خطر بیندازد‪ ،‬طیفی از مسائل خطمشی است که‬ ‫بر سر راه ان قرار دارند‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫مقدمه‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫«تحلیلگران بیشتر بهاینعلت‬ ‫مسائل اختباه را حل‬ ‫که انیا‬ ‫ِ‬ ‫منکنند‪ ،‬خکست منخورید‪.‬‬ ‫مسائل خطمشی‬ ‫تولید و ازمون مسائل حقیقی بدیل (تعریف ساختاردهی‬ ‫ً‬ ‫مسئله) میکشاند‪ .‬با این روش است که میتوان اوا‬ ‫ً‬ ‫با پیشفرض به سراغ مسئله نرویم‪ ،‬ثانیا مرز غلطی را‬ ‫ً‬ ‫برای مسئله تعریف نکنیم و ثالثا انتخابهای غلطی‬ ‫از ایدئولوژی یا افسانه نداشته باشیم‪ .‬بهعبارتدیگر‬ ‫از خطای نوع سوم پرهیز کنیم‪.‬‬ ‫بــس ـیــاری اوقــــات مــواجــهــه بــا مسئله و حــل ان با‬ ‫پیشفرضهایی اســت کــه مــا را در دام خــود نگه‬ ‫داشتهاند‪ .‬این پیشفرضها ما را از کاویدن بیشتر و حل‬ ‫خاقانه مسئله بازمیدارد‪ .‬این مشکل با دانستن اینکه‬ ‫درواقع مسئله بازنمایی موقعیت مسئله است‪ ،‬بیشتر‬ ‫نمایان میشود‪ .‬مواجهه ما با موقعیت مسئله است که‬ ‫مسئله را شکل میدهد؛ بنابراین با تفاوت مواجههها‪،‬‬ ‫یعنی نظرگاههای (میتوان ویژگیهای دیگری ازجمله‬ ‫منفعت را نیز داخل کرد) مختلف تعاریف از مسئله نیز‬ ‫متفاوت میشود؛ بنابراین نظرگاههای مختلف همان‬ ‫پیشفرضهایی هستند که مواجهه ما را با واقع تغییر‬ ‫داده و شکل دیگری به مسئله میدهند‪.‬‬ ‫بااینوجود‪ ،‬یعنی با دانستن اینکه از یک موقعیت‬ ‫مسئله [‪ ]1‬تعاریف مختلفی وجود دارد‪ ،‬بسیاری اوقات‬ ‫این گام در تقدیر گرفته میشود؛ درحالیکه این کار‬ ‫چیزی جز افتادن در تلهی خطای نوع سوم یعنی حل‬ ‫صورتبندی [‪ ]2‬غلط از یک مسئله (عدم تطابق مسئله‬ ‫رسمی با موقعیت مسئله) نیست؛ بنابراین میتوان‬ ‫انها را از پیشباخته دانست زیرا «تحلیلگران بیشتر‬ ‫مسائل اشتباه را حل میکنند‪،‬‬ ‫بهاینعلت که انها‬ ‫ِ‬ ‫شکست میخورند نه بهاینعلت که راهحل غلط را‬ ‫برای مسئله صحیح بهکارگیرند»‪ .‬به پیچیدگیهای‬ ‫بــاا ایــن نکته را نیز باید اضافه کــرد که در مسائل‬ ‫اجتماعی ما با مسائلی بد‪-‬ساختاریافته [‪ ]3‬یعنی با‬ ‫مشارکتکنندگانی فعال و متعدد روبرو هستیم و این‬ ‫امر ارائه تصویری صحیح از مسئله را دشوار میکند‪.‬‬ ‫اینجاست که نیاز به ارزیابی بازنماییهای مختلف از‬ ‫مسئله (هدف ساختاردهی مسئله) ما را به فرایندی از‬ ‫انواع مسائل (از حیث سطح)‬ ‫مسائل را میتوان از حیث سطح و گستره انهــا به‬ ‫چهار دسته دستهبندی کــرد‪ .‬مسائل بحثانگیز‬ ‫اصلی‪ ،‬بااترین سطح از مسائلی هستند که دولتها‬ ‫و حکومتها در سطوح مختلف ملی‪ ،‬منطقهای و‬ ‫ً‬ ‫محلی به ان میپردازند؛ این مسائل عمدتا مسائلی‬ ‫از جنس ماموریت کارگزاریها است‪ ،‬سوااتی از قبل‬ ‫ماهیت و مقصود حکومت از سازمانهایی که شکل‬ ‫داده است‪ .‬برای مثال اینکه ایا فقرزدایی از ماموریت‬ ‫وزارت بهداشت هست یا خیر‪ ،‬از این قبیل مسائل‬ ‫بهحساب میاید‪ .‬سطح بعدی یعنی مسائل بحثانگیز‬ ‫ثانوی به مسائل در سطح یک کارگزاری مربوط میشود؛‬ ‫مسائلی مثل اولویتبندی برنامهها‪ ،‬تعریف گروههای‬ ‫هدف و ذینفعان‪ .‬تعریف یک شخص یا خانواده فقیر‬ ‫از مسائل این دسته بهحساب میایند‪ .‬در مقابل ان‪،‬‬ ‫مسائل بحثانگیز کارکردی هستند که به وظایف و‬ ‫کارهایی در سطح برنامه یا پروژه اشاره دارند از قبیل‬ ‫بودجهریزی‪ ،‬تامین مالی و تدارکات‪ .‬درنهایت مسائل‬ ‫بحثانگیز فرعی‪ ،‬مسائلی هستند که بهوفور در سطح‬ ‫برنامهها و پروژهها یافت میشوند مثل امورکارکنان‪،‬‬ ‫زمان تعطیات‪ ،‬ساعات کاری و رویهها و قواعد کار‪.‬‬ ‫‪260‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪261‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اشارهشده است‪ .‬این مسائل را میتوان به انحاء و طرق‬ ‫مختلف در نظر گرفت و دستهبندی کرد‪ .‬در اینجا به‬ ‫طبقهبندی نهگانه این مسائل اشاره میشود که بررسی‬ ‫و مداقهی در هرکدام از انها میتواند در مسیر اینده‬ ‫سامت الکترونیک موثر باشد‪ .‬در دو جدول زیر عناوین‬ ‫کلی این مسائل به همراه سطح مسئله (خطمشی) را‬ ‫ماحظه میکنید‪ .‬درواقع در هر مورد از تمهای کلی‬ ‫مسائل‪ ،‬هنگامیکه از باا به سمت پایین حرکت‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫به ان دسته از مسائل و خطمشیها اشــاره دارد که‬ ‫توانایی بخشهای مختلف خرد و کان را باا میبرد‬ ‫تا بتوانند در محیطی هماهنگ شده و یکپارچه در‬ ‫راستای ارتقاء سامت مردم کار کنند‪ .‬نظام سامت‬ ‫ایران در این زمینه با مسائل متعددی مواجه است که‬ ‫یکی از مهمترین انها عدم وجود نظام هماهنگ ثبت‬ ‫اطاعات است و متاسفانه مراکز مختلف درمانی از‬ ‫نظامهای مختلفی تبعیت میکنند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫میکنیم‪ ،‬از مسائل اصلی به‬ ‫در ایــــــن دسـ ـت ــهب ــن ــدی‬ ‫سمت مسائل فرعی حرکت‬ ‫(همانطور که در نمودار‬ ‫کرده و بهتبع از خطمشیهای‬ ‫رو ب ــرو ماحظه میکنید)‬ ‫راهبردی به سمت عملیاتی‬ ‫هرچه از مسائل بــاا تــر به‬ ‫رهنمون خواهیم شد‪.‬‬ ‫پایین حرکت میکنیم از‬ ‫مسائلی که در این نوشته‬ ‫خطمشیهای راهـبــردی‬ ‫امده است حاصل مطالعهای‬ ‫به خطمشیهای عملیاتی‬ ‫مروری بر مسائل خطمشی‬ ‫نزدیک میشویم؛ بنابراین‬ ‫مرتبط با سامت الکترونیک‬ ‫مسائل بحثانگیز اصلی‬ ‫سلسله مراتب انواع مسائل بحثانگیز خطمشی‬ ‫می باشند‪ .‬ماحصل این‬ ‫بیشتر بــه خطمشیهای‬ ‫مطالعه [‪ 99 ]5‬مسئلهای است که در سهطبقه جهانی‪،‬‬ ‫راهبری نیاز داشته و بهعبارتدیگر موضوع خطمشیهای‬ ‫منطقهای و نهادی‪-‬فردی سطحبندی کرده‪ ،‬در ‪ 9‬دسته‬ ‫راهبردی بیشتر مسائل بحثانگیز اصلیاند‪ .‬به همین‬ ‫زیر جایداده و انها را مهمترین مسائل خطمشی در‬ ‫ترتیب میتوان در رابطه با خطمشیهای عملیاتی‬ ‫مسیر سامت الکترونیک معرفی کردهاند‪ .‬در این مقاله‬ ‫سخن گفت‪ .‬تفاوت عمده این دو خطمشی در ان‬ ‫با ترکیب این ‪ 9‬طبقه با سطوح مختلف مسئله که در‬ ‫اســت کــه تصمیماتی کــه در سطح راهــبــری اتخاذ‬ ‫باا امد‪ ،‬سعی شده این مسائل در سطوح مختلف خود‬ ‫میشود‪ ،‬به نسبت تصمیماتی که در سطح عملیاتی‬ ‫با سطح مرتبط خطمشی موردنیازشان گره بخورند‪.‬‬ ‫گرفته میشوند‪ ،‬اثــرات بلندمدتی داشته و قابلیت‬ ‫هرچند که ممکن است از هدف نویسندگان مقاله‬ ‫برگشتپذیری کمتری دارند؛ بنابراین خطمشیهای‬ ‫فاصله بگیرد اما دالتهای مناسبی برای خطمشی‬ ‫راهبردی از حساسیت بااتری برخوردار هستند‬ ‫سامت الکترونیک خواهد داشت‪.‬‬ ‫مسائل و خطمشی سامت الکترونیک‬ ‫مراقبت شبکه شده‬ ‫در ادبیات به مسائل مختلفی در ارتباط با خطمشی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫فعالیت و کار بین بخشی‬ ‫پاسخ به ابتکارات جدید‬ ‫این مولفه‪ ،‬مسائل و خطمشیهای مرتبط با انتقال‬ ‫اطاعات و ارائــه خدمت بین بخشهای مختلف‬ ‫را در برمیگیرد‪ .‬یکی از ملزومات فعالیت و کار بین‬ ‫بخشی امور مربوط به اعتباربخشی و ارزیابی است‪.‬‬ ‫متاسفانه اعتباربخشی در ایران بهشدت دستخوش‬ ‫تحوات سریع و عدم قاطعیت در رسیدگی و اجراست‪.‬‬ ‫همچنین نظام ارزیابی از ضعفهای جدی ساختاری‬ ‫و عملکردی رنج میبرد‪.‬‬ ‫این مولفه به مسائل و خطمشیهای مرتبط با ارتقاء‬ ‫ظرفیت نهادها برای اجرای موفق سامت الکترونیک‬ ‫اشاره دارد‪ .‬درگیر کردن ذینفعان و بازیگران مختلف‪،‬‬ ‫ازجمله اشکاات جدی نظام سامت است‪ .‬بهطور‬ ‫مثال در جریان پرداخت مبتنی بر عملکرد برای پرستاران‬ ‫با عدم توجه به همین مقوله‪ ،‬اعتصابات و تجمعهای‬ ‫فراوانی شکل گرفت و درنهایت این طرح معلق گردید‪.‬‬ ‫تنظیم‪-‬هدف خطمشی‬ ‫اشاعه سامت الکترونیک و‬ ‫پیگیری شکاف دیجیتالی‬ ‫مولفه تنظیم‪-‬هدف خطمشی به مسائل و خطمشیهایی‬ ‫های‬ ‫اشاره دارد که میتوانند فرایند تعریف خطمشی ً ِ‬ ‫سامت الکترونیک را هدایت کنند‪ .‬این مقوله معموا به‬ ‫فراتر از ساختار تصمیمگیری وزارت بهداشت برمیگردد‬ ‫و نیاز به بازیگری بین نقشی وزارت بهداشت دارد‪ .‬با‬ ‫توجه به سندهای مختلف توسعهای در کشور‪ ،‬امکان‬ ‫گنجاندن این مهم در انها بهراحتی امکانپذیر است‪.‬‬ ‫دو مولفه اشاعه سامت الکترونیک و پیگیری شکاف‬ ‫دیجیتالی به مسائل و خطمشیهایی اشاره دارند که‬ ‫استفاده از سامت الکترونیک را در بین کسانی که‬ ‫بیشترین نیاز را به خدمات سامت ارتقاءیافته دارند‪،‬‬ ‫افزایش میدهد‪ .‬نفوذ اینترنت حتی به دورافتادهترین‬ ‫روستاهای کشور‪ ،‬بستر خوبی برای اجــرای سامت‬ ‫الکترونیک است هرچند هنوز در برخی زیرساختها‬ ‫ضعفهایی دیده میشود‪.‬‬ ‫ارزشیابی و پژوهش‬ ‫این مولفه خطمشیها و مسائلی را در برمیگیرد که‬ ‫فرایند ارزشیابی و پژوهش را به سمت تولید شواهدی‬ ‫برای پذیرش سامت الکترونیک هدایت میکنند‪ .‬ارائه‬ ‫شواهد متقن در صرفههایی ناشی از سامت الکترونیک‬ ‫میتواند انگیزههای محکمی را برای حرکت به سمت‬ ‫سامت الکترونیک فراهم کند‪ .‬هرچند اطاعات و‬ ‫انتشار ان از کاستیهای جدی نظام سامت بهحساب‬ ‫میرود اما مراکز مهم پژوهشی در کشور میتوانند به‬ ‫تخمین و ارائه این شواهد بپردازند‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫یکپارچگی با سیستمهای موجود‬ ‫این مولفه به مسائل و خطمشیهایی اشاره دارد که‬ ‫یکپارچگی پروژهها و برنامههای سامت الکترونیک‬ ‫در خدمات روتین و عادی ممکن میسازد‪ .‬برای گره‬ ‫خوردن سامت الکترونیک با سیستمهای مختلف‬ ‫ازجمله نظام پرداخت به نظر میرسد بیش از انکه‬ ‫موانع زیرساختی در جریان باشد‪ ،‬موانع انتفاعی در‬ ‫میان است‪ .‬بهطوریکه زیرساخت این امر سالهاست‬ ‫فراهم است اما به اجرا گذاشته نمیشود‪.‬‬ ‫سرمایهگذاری‬ ‫سرمایهگذاری مولفهای است که مسائلی از خطمشی‬ ‫را دربر میگیرد که میتواند مدلهای کسبوکار برای‬ ‫پذیرش سامت الکترونیک پیشنهاد دهد‪ .‬ترغیب‬ ‫‪262‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫به مسائل قانونی و اخاقیای اشاره دارد که در طی‬ ‫پذیرش سامت الکترونیک باید مدنظر قــرار گیرد‪.‬‬ ‫مهمترین مسئله در این زمینه بحث امنیت اطاعات‬ ‫و حریم خصوصی بیمار است‪ .‬بحث خریدوفروش‬ ‫اطاعات ‪-‬کــه امــروز در نظام سامت نیز کم دیده‬ ‫نمیشود‪ -‬با توجه به گره خوردن این مسئله با جان و‬ ‫ابروی مردم بسیار حائز اهمیت است‪.‬‬ ‫جدول ‪ :1‬مسائل مرتبط با خطمشی سامت الکترونیک‬ ‫‪263‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫وجود امکان همکاری وظیفهای و محتوایی‬ ‫استانداردسازی پرونده الکترونیک سامت (‪)EHR‬‬ ‫حقوق مالکیت معنوی‬ ‫تنظیم(ات)گری فناوریهای مقتضی و مناسب‬ ‫تعهد و اطمینان منابع مالی‬ ‫استانداردسازی پرونده الکترونیک سامت (‪)EHR‬‬ ‫اشتراکگذاری خدمات‬ ‫اتصال صحیح و مناسب‬ ‫کنترل لغزشها‬ ‫مسائل فرهنگی مرتبط با ارتباطات‬ ‫توزیع صحیح منابع انسانی‬ ‫ایجاد امادگی و مدیریت موثر تغییر‬ ‫استفاده از فناوریهای مناسب‬ ‫براورده کردن نیازهای شرکتهای بیمه‬ ‫استرداد وجه و حقالزحمه‬ ‫اشتراکگذاری اطاعات بیمار‬ ‫اشتراکگذاری دانش‬ ‫اشتراکگذاری خدمات‬ ‫سنجههای استانداردسازی برای پرونده‬ ‫الکترونیک سامت (‪)EHR‬‬ ‫اطمینان یافتن از یکپارچگی و کیفیت داده و اطاعات‬ ‫اتصال صحیح‬ ‫مدیریت ریسک‬ ‫مسائل فرهنگی مرتبط با ارتباطات‬ ‫خطمشیهای‬ ‫مدیریت اطاعات‬ ‫سامت در بستر‬ ‫اینترنت‬ ‫حقوق مالکیت‬ ‫معنوی‬ ‫مکمل بودن‬ ‫خطمشیها و‬ ‫تنظیمات مراقبت‬ ‫سامت در حوزه و‬ ‫بخشهای مختلف‬ ‫اشتراکگذاری دانش‬ ‫حسابدهی‪/‬‬ ‫مسئولیت مراقبت‬ ‫مجوز دهی‬ ‫اعتباربخشی‬ ‫خدمات‬ ‫خطمشیهای‬ ‫ّ‬ ‫محلی‪ ،‬ملی و‬ ‫بینالمللی‬ ‫حسابدهی‪/‬‬ ‫مسئولیت مراقبت‬ ‫خطمشیهای‬ ‫ارتباطات از راه دور‬ ‫که اجازه دسترسی‬ ‫بیشتر را میدهند‪.‬‬ ‫کنترل هزینههای‬ ‫فناوری‬ ‫ارائه دسترسی‬ ‫جهانی و نامحدود‬ ‫به بستر اینترنت‬ ‫خطمشیهای‬ ‫بشردوستانه در‬ ‫مقابل تجاری‬ ‫اشتراکگذاری‬ ‫دانش و خدمات‬ ‫افزایش تمرکز‬ ‫بر فناوریهای‬ ‫متنباز [‪]4‬‬ ‫خطمشیهای‬ ‫ارتباطات از راه دور‬ ‫که اجازه دسترسی‬ ‫بیشتر را میدهند‪.‬‬ ‫کنترل هزینههای‬ ‫فناوری‬ ‫ظرفیتسازی‬ ‫ارتقاء اثربخشی‬ ‫بالینی‬ ‫ارتقاء کیفیت‬ ‫مراقبت‬ ‫تغییر در‬ ‫قاعدههای‬ ‫کسبوکار در‬ ‫سازمانها‬ ‫بازتعریف نقشها‬ ‫های‬ ‫و مسئولیت ِ‬ ‫بازیگران مختلف‬ ‫قابلپذیرش‬ ‫بودن بیشتر‬ ‫ازنظر اخاقی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مراقبت شبکهشده‬ ‫فعالیت و کار‬ ‫بین بخشی‬ ‫اشاعه سامت‬ ‫الکترونیک و پیگیری‬ ‫شکاف دیجیتالی‬ ‫یکپارچگی سامت‬ ‫الکترونیک با‬ ‫سیستمهای موجود‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫بخش خصوصی برای استفاده از سامت الکترونیک‬ ‫و سرمایهگذاری بر روی ان‪ ،‬با نشان دادن محسنات و‬ ‫کارکردهای سامت الکترونیک بهراحتی امکانپذیر‬ ‫است‪ .‬البته با توجه به اینکه بسیاری از مراکز ارائه‬ ‫خدمت خصوصی در ایران درواقع بنگاه اقتصادی نبوده‬ ‫بلکه سازمانی هستند که سهامداران پزشک بر ان حکم‬ ‫ً‬ ‫میرانند‪ ،‬عما این کار با توجه به محدودیتهایی که‬ ‫ایجاد میکند‪ ،‬ممکن است مطلوب ایشان قرار نگیرد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مسائل اخاقی و قانونی در سامت الکترونیک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جدول ‪ :2‬مسائل مرتبط با خطمشی سامت الکترونیک (ادامه)‬ ‫پاسخ به ابتکارات‬ ‫جدید‬ ‫تعریف ذینفعان در‬ ‫سطوح مختلف‬ ‫تعریف نقشها‬ ‫و مسئولیتهای‬ ‫بازیگران مختلف‬ ‫مثل ارائهکنندگان‬ ‫و متخصصان‪.‬‬ ‫مدیریت تغییر‬ ‫حمایت مصرفکننده‬ ‫نهایی‬ ‫تنظیمگری استفاده‬ ‫از فناوری اطاعات‬ ‫حفظ ارتباطات میان‬ ‫پزشک‪-‬مریض‬ ‫شبکههای بیسیم‬ ‫و مسائل امنیتی‬ ‫ارزشیابی فناوریهای‬ ‫جدید در محیطهای‬ ‫محلی و بومی‬ ‫تنظیم‪-‬هدف خطمشی‬ ‫ارزشیابی و پژوهش‬ ‫سرمایهگذاری‬ ‫مسائل اخاقی و‬ ‫قانونی در سامت‬ ‫الکترونیک‬ ‫یکپارچهسازی سامت الکترونیک‬ ‫دلیلاوری برای‬ ‫استفاده از سامت مدیریت اطاعات‬ ‫در سرجمع (کل) تاشهای توسعه زمان ارائهکنندگان‬ ‫سامت بر بستر‬ ‫الکترونیک با‬ ‫تامین مالی برنامههای‬ ‫سامت‬ ‫اینترنت‬ ‫اهداف تجاری‬ ‫سامت الکترونیک‬ ‫هزینه اثربخشی‬ ‫حریم خصوصی‬ ‫مشارکت‬ ‫تهیه ارتباطات از راه دور مناسب‬ ‫اثر سامت‬ ‫خصوصی‪-‬عمومی اطاعات سامت‬ ‫برای ارتقاء سامت الکترونیک‬ ‫الکترونیک بر‬ ‫تبلیغات فرامرزی رضایت و موافقت‬ ‫همجهت کردن خطمشیها با‬ ‫مدیریت مراقبت‬ ‫برای مراقبت در‬ ‫و فروش داروها‬ ‫نواوریهای فناوری اطاعات‬ ‫سامت‬ ‫سامت الکترونیک‬ ‫خطمشیهای نواورانه و روبه‪-‬جلو نمایش خروجیهای‬ ‫مسائل مرتبط با‬ ‫مسئولیت (مسئولیت‬ ‫پوشش هزینه فرصت زمان‬ ‫سامت‬ ‫قصور پزشکی)‬ ‫ارائهکنندگان سامت‬ ‫شواهد اثربخشی‬ ‫مسائل پزشکی‬ ‫زمانبندی کنش حکومت‬ ‫بالینی‬ ‫حقوقی‬ ‫توسعه ساختارهای رهبری برای پیشرفت در یادگیری‬ ‫حق بیماران‬ ‫برنامههای سامت الکترونیک‬ ‫تدارک محیط‬ ‫در دسترسی به‬ ‫توسعه راهبردهای پذیرش‬ ‫شبیهسازی‬ ‫اطاعات‬ ‫سامت الکترونیک‬ ‫تشویق پژوهش‬ ‫امنیت اطاعات‬ ‫حکمرانی اطاعات‬ ‫هماهنگشده‬ ‫در حین انتقال‬ ‫استانداردهای مراقبت‬ ‫ترویج‬ ‫کنترل لغزشها‬ ‫راهنماها و خطوط کلی‬ ‫خطمشیگذاری‬ ‫مسائل فرهنگی‬ ‫برای منابع انسانی‬ ‫و منافع سایرین‬ ‫در ارتباطات‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫نتیجهگیری‬ ‫در این نوشته بهصورت مختصر بر اهمیت توجه به‬ ‫مسائلی که بر سر راه پیادهسازی سامت الکترونیک‬ ‫وجود دارد‪ ،‬البته از منظر خطمشی پرداختیم‪ .‬هدف این‬ ‫نوشته ان نبود که مسائل مرتبط با سامت الکترونیک‬ ‫ایران بهصورت دقیق و عمیق شکافته و تحلیل شود؛‬ ‫بلکه تا کید بر ایــن نکته بــود که بایستی به مسائل‬ ‫مرتبط با گسترش این عرصه در ایــران توجه شود و‬ ‫از چارچوبها و تحلیلهای موجود استفاده شود‪.‬‬ ‫ضمن اینکه در ادامه راهکارهای مقتضی در عرصه‬ ‫خطمشی‪ ،‬طراحی (متناسب با سطح‪ ،‬پیچیدگی و‬ ‫‪ )...‬و اتخاذ شود‪ .‬بهصورت کلی خطمشیها برای‬ ‫حل مسائل طراحی میشوند و همچنین در سر راه‬ ‫خود مسائلی برای اجرا میبینند؛ پرداختن و تحلیل‬ ‫مناسب مسائل از هر دو نوع میتواند به موفقیت هر‬ ‫چهبهتر خطمشی و حل مسئله منجر شود‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: h.eizadbakhsh@chmail.ir‬‬ ‫‪]1]. Problem situation‬‬ ‫‪]2]. Formulation‬‬ ‫‪]3]. ill-structured‬‬ ‫‪]4]. open-source‬‬ ‫‪]5]. Khoja, S., Durrani, H., Nayani, P., & Fahim, A. )2012(. Scope‬‬ ‫‪of policy issues in eHealth: results from a structured literature review.‬‬ ‫‪Journal of medical Internet research, 14)1(.‬‬ ‫‪264‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر کامران باقری لنکرانی‬ ‫استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شیراز‬ ‫وزیر اسبق «بهداشت‪ ،‬درمان و اموزش پزشکی»‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫درسیایی از روید سامت الکتروییک در ایران‬ ‫‪265‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫جهل تجماتی‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫مواجهه با فناوری اطاعات در کشورهای درحالتوسعه‬ ‫برای برخی از مسئولین ناا گاه‪ ،‬با پیشفرض تجماتی‬ ‫بودن رخ داد و به همین دلیل استفادههای مبنایی از‬ ‫این فناوری‪ ،‬نظیر بسیاری از فناوریهای مهم دیگر‪،‬‬ ‫اتفاق نیفتاد و استفادهکنندگان اغلب بهصورت‬ ‫حاشیهای و تفننی یا حداکثر بهعنوان مکمل سراغ‬ ‫ان رفتند‪ .‬در بخش سامت نیز تا کنون متاسفانه از‬ ‫فناوری اطاعات استفاده بهینه نشده و همچنان‬ ‫استفاده از این فناوری در حاشیه است‪.‬‬ ‫فــنــاوری اطــاعــات میتواند در بــهــرهوری خدمات‬ ‫سامت‪ ،‬بهبود کیفیت‪ ،‬گسترش خدمات‪ ،‬شفافیت‬ ‫در هزینهها و پاسخگویی در کارامدی‪ ،‬اثاری سریع‬ ‫و پایدار داشته باشد بهشرط اینکه درست معماری و‬ ‫اجرا و پایش گردد‪ .‬هرچند توجه به این موضوع بهویژه از‬ ‫منظر پرونده الکترونیک در دستور کار دولتها از اواخر‬ ‫دهه هفتاد در کشور ما وجود داشته‪ ،‬اما اسیبهایی‬ ‫باعث شده که علیرغم وجود توانمندیهای داخلی‬ ‫و ضرورت فوری‪ ،‬این موضوع بعد از نزدیک به دو دهه‬ ‫به اجرا نرسد‪ .‬این نوشتار با بررسی اسناد و تجربیات به‬ ‫جمعبندی برخی از این اسیبها میپردازد‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ک ــارت ســامــت یــکــن از اولــیــن‬ ‫پروژهیاه این عرصه بود‪ .‬دیدن‬ ‫این کارت در برخن از کشوریا‪،‬‬ ‫گروین از مسئولین را براه اجراه‬ ‫ان در ایران مگمم کرد‪.‬‬ ‫نگاه غیرواقعی به موضو ع‬ ‫از دیگر اتفاقات عبرتاموز‪ ،‬تاش برای «تل مدیسین»‬ ‫یا «طب از راه دور» بــود‪ .‬این عرصه به دلیل کمبود‬ ‫متخصصین در مناطق دوردست در برخی از تخصصها‬ ‫میتوانست کارگشا باشد ولی انقدر بر حاشیهها و تاش‬ ‫ً‬ ‫برای گستردگی ان افزوده شد که عما امکان استفاده‬ ‫از ان‪ ،‬به دلیل تعدد تجهیزات موردنیاز‪ ،‬سلب شد‪.‬‬ ‫بازنگری روی ان در برخی از سازمانها نظیر سازمان‬ ‫ً‬ ‫بهداری نفت و نگاه واقعبینانه و مناسب به ان‪ ،‬بعدا‬ ‫توانست در مناطق موردنیاز نظیر سکوهای نفتی کارکرد‬ ‫مناسب خود را نشان بدهد‪.‬‬ ‫متاسفانه شروع «سامت الکترونیک» در کشور ما با‬ ‫نگاه حل معضات نبود بلکه بیشتر مدگرایانه بود‪.‬‬ ‫ازایــنرو در سالهای اول نسبتی بین فعالیتهای‬ ‫تحت این عنوان و شناخت معضات و تاش برای‬ ‫حل انها بهصورت برجسته دیده نمیشود‪ .‬در اجرای‬ ‫ﻃﺮﺡ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﺎﺭﺑﺮﻱ ﻓﻨﺎﻭﺭﻱ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﻛﻪ‬ ‫بهطور ﺧﻼﺻـﻪ «ﺗﻜﻔﺎ» خوانده میشد و در ‪1381/٤/١٢‬‬ ‫بهعنوان مصوبه هیئتوزیران ابــاغ شد؛ متاسفانه‬ ‫وزارت بهداشت دبیرخانه تکفا را در حوزه معاونت‬ ‫تحقیقات تاسیس کرد‪ ،‬نه در معاونتهای فنی مثل‬ ‫معاونت بهداشت و درمان یا معاونتهای پشتیبانی‪.‬‬ ‫همین جایگاه باعث شد که نگاه کاربردی و میدانی‬ ‫از ابتدا مبنای فعالیت نباشد‪.‬‬ ‫کــارت سامت یکی از اولین پــروژههــای این عرصه‬ ‫بــود‪ .‬دیــدن این کــارت در برخی از کشورها‪ ،‬گروهی‬ ‫از مسئولین را برای اجــرای ان در ایــران مصمم کرد‪.‬‬ ‫اهتمام زیادی بر این بود که همهی پرونده بیمار‪ ،‬در‬ ‫کارت ثبت شود‪ .‬چالش ثبت تصاویر رادیولوژی که‬ ‫حجم باایی از اطاعات را داشتند‪ ،‬مدتها درگیری‬ ‫فکری کارشناسان این عرصه بود‪ .‬درحالیکه نیاز به‬ ‫کارت سامت بهجای دفترچه بیمه و پرونده‪ ،‬بدون‬ ‫این چالش قابلحل بود و حتی در کشورهایی که‬ ‫کارت سامت داشتند تصاویر رادیولوژی بر روی ان‬ ‫ثبت نمیشد‪.‬‬ ‫فقدان معماری کان‬ ‫سامت الکترونیک باید در بستر ماموریتها و فرایندهای‬ ‫وزارت بهداشت‪ ،‬به تسهیل و شفافسازی کمک میکرد‬ ‫و خود بهتنهایی موضوعیت نداشت‪ .‬بیتوجهی به این‬ ‫موضوع باعث میشد که برخی بهسامت الکترونیک‬ ‫بهعنوان یک موضوع مستقل نگاه کنند و بدون توجه‬ ‫به ماموریتهای وزارت بهداشت و فرایندهای جاری‬ ‫ان و بیتوجه به نقاط بحران و انچه باید تسهیل میشد‬ ‫یا تحول مییافت؛ پا در این میدان نهند‪ .‬نتیجه تعداد‬ ‫درخور توجهی طرح موازی و یا کم ارتباط باهم بود که کار‬ ‫چندانی هم به فرایندهای وزارت بهداشت نداشت‪ .‬به‬ ‫همین دلیل بسیار دیده میشد و میشود که واردکردن‬ ‫اطاعات در نرمافزار انجام میشود و همزمان اطاعات‬ ‫‪266‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ضعف دانش فنی‬ ‫مقررات مالی و اداری ناهماهنگ‬ ‫طبیعی است که نباید توقع داشت که کارشناسان‬ ‫وزارت بهداشت در این عرصه‪ ،‬دانش فنی داشته باشند‬ ‫و به همین دلیل اغلب امور فنی سامت الکترونیک‬ ‫بهصورت پیمانکاری و خرید خدمت انجامشده‬ ‫است‪ .‬به دلیل ضعف نظارت فنی از جانب کارفرما‪،‬‬ ‫طرحهای این عرصه چهبسا که روزامد نبوده یا ناقص‬ ‫یا بدون امکان تلفیق انجامشده باشد‪.‬‬ ‫هنوز بسیاری از اسناد در نظام سامت در سازمانهای‬ ‫بیمهگر و دستگاههای نظارتی تنها بهصورت فیزیکی‪،‬‬ ‫نه الکترونیکی‪ ،‬موردقبول است‪ .‬این امر باعث میشود‬ ‫از ظرفیت سامت الکترونیک نتوان برای تسهیل امور‬ ‫استفاده کرد‪.‬‬ ‫تکرار مکررات‬ ‫بسیاری از مسئولین وزارت بهداشت در بدو ورود‪،‬‬ ‫به گمان اینکه در این خصوص کاری نشده و این‬ ‫میدان خالی از هر اقدامی است؛ بیتوجه به تجارب‬ ‫سازمانی‪ ،‬دوباره‪ ،‬کارها را با گروه جدیدی اغاز میکردند‬ ‫و تجربیات گذشته به دلیل اینکه اغلب بهصورت‬ ‫‪267‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫انگیزههای مالی ناسالم‬ ‫ً‬ ‫نگاه کسب درامد از سامت الکترونیک بعضا باعث‬ ‫میشد که طراحی با نگاه هزینه اثربخشی انجام نشود‪،‬‬ ‫بلکه سیستم به نحوی طراحی شود تا به تجهیزاتی‬ ‫نیاز داشته باشد که گرانقیمت یا متعلق به نسلهای‬ ‫قبل فناوری بودند‪ .‬بهعنوانمثال طرحی که برای ورود‬ ‫اطاعات ان میتوانست از تلفن همراه حتی غیرهوشمند‬ ‫استفاده کند با استفاده از لپتاپ اجرا میگردید‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫دستی هم ثبت میگردد چراکه نرمافزار بود یا نبودش‪،‬‬ ‫در فرایند اثر ندارد‪.‬‬ ‫پیمانکاری و خارج از سیستم وزارت بهداشت بود‪،‬‬ ‫در درون وزارت بهداشت باقی نمیماند‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫درگیر ماندن در پایلوتها‬ ‫اینکه باید در بهکارگیری این فناوری‪ ،‬طرحهای پیشاهنگ‬ ‫داشت و بعد از رفع نقاط ضعف و بازخوردها‪ ،‬کار را‬ ‫بهصورت کشوری و ملی دنبال نمود‪ ،‬روشن و واضح‬ ‫ً‬ ‫است؛ اما اینکه همیشه دنبال پایلوت باشیم و اصوا‬ ‫پایلوت به نحوی طراحیشده باشد که هرگز امکان توسعه‬ ‫ً‬ ‫نداشته باشد‪ ،‬مثا متکی به کارشناسان خبرهای برای‬ ‫ثبت اطاعات باشد ‪-‬که هنوز در اغلب نقاط کشور‬ ‫ً‬ ‫نیستند و امکان جذب انها در همهجا نیست‪ -‬عما‬ ‫پایلوت را از کارگشایی ساقط مینماید و پایلوت همیشه‬ ‫زیبا و کارامد میماند بدون اینکه امکان تکرار ان در‬ ‫سایر نقاط وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫ناهماهنگی سازمانهای مرتبط‬ ‫نظام سامت از ارائهکنندگان خدمات در بخشهای‬ ‫خصوصی‪ ،‬عمومی و دولتی تا سازمانهای بیمهگر و‬ ‫وزارت رفاه تا اجزای وزارت بهداشت‪ ،‬هر یک به دنبال‬ ‫بهرهمندی از توانمندیهای سامت الکترونیک بودند‬ ‫اما بین انها هماهنگی نبود و هماهنگکنندهای هم‬ ‫وجود نداشت و میتوان گفت هنوز هم این ناهماهنگی‬ ‫برقرار است‪ .‬این ناهماهنگی منجر به ایجاد سیستمهایی‬ ‫در هر یک از ارگــانهــا شد که امکان تلفیق ندارند‬ ‫ً‬ ‫و بعضا بهویژه ازنظر امنیتی دچار مشکل هستند‪.‬‬ ‫وزارت بهداشت بهعنوان متولی‪ ،‬باید استانداردها‬ ‫را تدوین میکرد و بر این موضوع نظارت مینمود‪ .‬به‬ ‫این موضوع ازنظر معماری کان هم باید توجه کرد که‬ ‫ً‬ ‫قبا به ان اشــاره شد‪ .‬وزارت ارتباطات میتوانست‬ ‫نقشی فعالتر در این زمینه بهویژه در هماهنگی بین‬ ‫سازمانها ایفا نماید‪.‬‬ ‫بحث و جمعبندی‬ ‫در قانون برنامه توسعه چهارم در بند ماده ‪ ،88‬وزارت‬ ‫بهداشت و درمان موظف به طراحی و استقرار نظام‬ ‫جامع سامت شهروندان ایرانی شده بود‪ .‬در همین‬ ‫رابطه به پیشنهاد وزارت بهداشت در مهرماه سال ‪87‬‬ ‫در مصوبه ششمین جلسه شورای عالی سامت کشور‪،‬‬ ‫وزارت بهداشت با همکاری نهادها و وزارتخانههای‬ ‫مرتبط موظف به توسعه پرونده سامت الکترونیک‬ ‫‪268‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: lankaran@sums.ac.ir‬‬ ‫نکته‪ :‬نویسنده‪ ،‬از شهریورماه ‪ 138۴‬تا شهریور ‪ ،1388‬عهدهدار مسئولیت‬ ‫وزارت «بهداشت‪ ،‬درمان و اموزش پزشکی» بوده است‪.‬‬ ‫‪269‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشتها‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در یک بازه زمانی دهساله شده است‪ .‬متن کامل این‬ ‫مصوبه به این شرح است‪:‬‬ ‫در اجرای ماده ‪ 88‬قانون برنامه توسعه چهارم وزارت‬ ‫بـهــداشــت‪ ،‬درم ــان و ام ــوزش پزشکی بــا همکاری‬ ‫وزارتخانههای رفاه و تامین اجتماعی‪ ،‬ارتباطات و‬ ‫فناوری اطاعات‪ ،‬شورای عالی فناوری و اطاعات‬ ‫کشور‪ ،‬شــورای عالی انفورماتیک و سازمان پزشکی‬ ‫قانونی‪ ،‬موظفاند برنامه عملیاتی و اییننامه اجرایی‬ ‫ایجاد و توسعه پرونده الکترونیک سامت (نظام جامع‬ ‫اطاعات سامت شهروندان) را ظرف یک سال تهیه و‬ ‫تدوین کنند تا در یک دوره ده ساله بسترهای اطاعاتی‬ ‫مناسب برای ارائه خدمات نوین به شهروندان ایجاد‬ ‫شود‪ .‬معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست‬ ‫جمهوری‪ ،‬اعتبارات ازم این برنامه را در بودجه سنواتی‬ ‫لحاظ میکند‪ .‬این موضوع طی مصوبه ‪1387/10/29‬‬ ‫هیئت وز یــران نیز مــورد تایید قــرار میگیرد و وزارت‬ ‫بهداشت موظف میشود ظرف ده سال طی دو برنامه‬ ‫بلندمدت پنجساله این طرح را در سطح کشور اجرایی‬ ‫کند که در پنج سال اول‪ ،‬این طرح شامل توسعه و‬ ‫استقرار سیستمهای اطاعاتی میشد و در پنج سال‬ ‫دوم‪ ،‬قرار بوده نیازها و ایدههای جدید حوزه فناوری‬ ‫و بهداشت بررسی گردد‪.‬‬ ‫در برنامه توسعه پنجم مصوب سال ‪ 89‬و هم برنامه‬ ‫توسعه ششم مصوب سال ‪ 96‬موضوع سامت الکترونیک‬ ‫مورد تا کید قرارگرفته است‪ .‬در قانون برنامه ششم توسعه‬ ‫ماده ‪ 74‬بند الف امده است‪:‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫وزارت بهداشت‪ ،‬درمان و اموزش پزشکی باهدف ارائه‬ ‫الکترونیکی سامت‪ ،‬مکلف است ظرف دو‬ ‫خدمات‬ ‫ِ‬ ‫سال اول اجرای قانون برنامه نسبت به استقرار سامانه‬ ‫پرونده الکترونیکی سامت ایرانیان و سامانههای‬ ‫اطاعاتی مراکز سامت با هماهنگی پایگاه ملی امار‬ ‫ایران و سازمان ثبتاحوال کشور با حفظ حریم خصوصی‬ ‫و منوط به اذن انها و محرمانه بودن دادهها و با اولویت‬ ‫شروع برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع اقدام نماید‪.‬‬ ‫اهمیت این امر به حدی بوده که در اباغیه ریاست‬ ‫محترم جمهوری برای وزیر بهداشت جدید نیز ذکر‬ ‫گردیده است‪ .‬اکنون از ان ده سال مصوبه سال ‪87‬‬ ‫گذشته و از دو سال تکلیف برنامه ششم نیز چند ماهی‬ ‫بیشتر نمانده است‪ .‬هرچند در بودجههای سنواتی‬ ‫اعتبار چندانی به ایــن مهم اختصاص نیافت اما‬ ‫حتی در زمان شروع طرح تحول سامت در سال ‪93‬‬ ‫و وفور اعتبارات نیز به این مهم بهخوبی پرداخته نشد‪.‬‬ ‫بعد از نزدیک به دو دهه تجربه و خطا در این عرصه‬ ‫و ماحظه فرازها و فرودها‪ ،‬اکنون وقت ان رسیده که‬ ‫این تکلیف قانونی و ضرورت عقایی‪ ،‬انشاءاه در‬ ‫اسرع وقت موردتوجه و اقدام قرار گیرد‪ .‬امیدواریم فراتر از‬ ‫حرف‪ ،‬در این عرصه شاهد اقدام اثربخش ملی باشیم‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫بعد از یزدیک به دو دیه تجربه و خطا در این عرصه و ماحظه‬ ‫فرازیا و فرودیا‪ ،‬اکنون وقت ان رسیده که این تکلیف قایوین‬ ‫و ضــرورت عقایی‪ ،‬انخــاءاه در اسرع وقت موردتوجه و‬ ‫اقدام قرار گیرد‪.‬‬ ‫سعید نجبا‬ ‫پژوهشگر هسته سامت مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد رشته مدیریت و سیاستگذاری عمومی‬ ‫شبنم یا رود؟‬ ‫بسیاری از پدیدههای اطراف ما هنگامیکه ازلحاظ‬ ‫تعداد‪ ،‬حجم یا انــدازه رشــد میکنند‪ ،‬قابلیتها و‬ ‫رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهند‪ ،‬چنانچه گویی‬ ‫هویت جدیدی پیدا میکنند؛ بهگونهای که حتی ممکن‬ ‫است با نام دیگری خوانده شوند‪ .‬اب هرکجا و در هر‬ ‫ً‬ ‫ماهیت ثابتی دارد‪ .‬مثا جنس چند‬ ‫شرایطی که باشد‬ ‫ِ‬ ‫اب جاری در بستر رود‬ ‫قطره شبنم روی یک برگ‪ ،‬با ِ‬ ‫یکی است‪ .‬ان چند قطره اگر بر زمین بریزد فرو میرود‬ ‫و یا بهراحتی تبخیر میشود و درنهایت‪ ،‬تاثیر ملموسی‬ ‫در محیط پیرامون خود ندارد‪ .‬درحالیکه اب جاری‬ ‫در رود قابلیتهایی از خود نشان میدهد که با حالت‬ ‫اول قابل قیاس نیست‪ .‬همان ابی که چون کم باشد‬ ‫تبخیر میشود و اثری ندارد وقتی در رود قرار میگیرد‬ ‫مسیر خود را شکل میدهد و بافت طبیعی حاشیه‬ ‫خود را تنظیم میکند‪ .‬پراکندگی جانداران مختلف‬ ‫را تغییر داده و سرسبزی ایجاد میکند‪ .‬شــدت ان‬ ‫حتی میتواند سنگهای سخت و کوهها را بتراشد و‬ ‫اجسام سنگین را جابجا نماید؛ و البته اگر طغیان کند‬ ‫همهچیز را تخریب میکند و نظم تازهای به طبیعت‬ ‫حال تکتک قطرهها‬ ‫میبخشد‪ .‬در این پدیده دیگر ِ‬ ‫اهمیت چندانی ندارد‪ ،‬بلکه هویت جدید انهاست‬ ‫که نقشافرینی میکند‪.‬‬ ‫دادههــا در نسبت «مهدادهها» [‪ ]1‬نیز مانند قطره در‬ ‫نسبت رود اســت‪ .‬شاید بهتر بود بهجای مهدادهها‬ ‫واژهای خلق میشد که تمایز ان با دادههــا روشنتر‬ ‫باشد؛ اما بروز رفتار متفاوت انها نسبت به دادهها‬ ‫ً‬ ‫کاما واضح و مشهود است‪ .‬یک یا چند داده بهتنهایی‬ ‫نتیجه خاص و مهمی در بر نخواهند داشت اما وقتی‬ ‫دادههای فراوان از منابع اطاعاتی مختلف مورد تحلیل‬ ‫قرار گیرد یافتهها و نتایج ان میتواند بسیار شگفتانگیز‬ ‫و متفاوت باشد‪ .‬در سال ‪ 2015‬و در کشور ایااتمتحده‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مه دادهها‬ ‫موج جدید فناوره در عرصه سامت‬ ‫ِ‬ ‫‪270‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫زمان و انرژی توجیه اقتصادی نداشت؛ اما استفاده از‬ ‫مهدادهها عاوه بر تحلیل‪ ،‬ابزاری قدرتمند در پیشبینی‬ ‫این رخداد ایجاد کرد‪ .‬البته باید در نظر داشت که این‬ ‫نمونه بسیار کوچکی از کاربرد مهدادهها بود و در ان‬ ‫فقط از واژههــای توییتر استفادهشده بود‪ .‬حالانکه‬ ‫منابع مهدادهها میتواند نامحدود باشد‪.‬‬ ‫مطالعهای در خصوص قابلیت پیشبینی مرگومیر‬ ‫بار روانی‬ ‫ناشی از گرفتگی رگهای قلب با استفاده از ِ‬ ‫کلمات مورداستفاده در توییتر صورت گرفت‪ .‬در این‬ ‫پژوهش ابتدا خصومت و فشار روانی مزمن بهعنوان‬ ‫یکی از عوامل موثر بر این بیماری انتخاب شد‪ .‬سپس‬ ‫دو گــروهواژه که گروه اول [‪ ]2‬نشاندهنده فشارهای‬ ‫روانی و گروه دوم [‪ ]3‬حالت مقابل ان یعنی ارامش بود‬ ‫انتخاب و دستهبندی شد‪ .‬این واژهها در نمونهای بیش‬ ‫از ‪ 826‬میلیون توئیت‪ ،‬موردبررسی و تحلیل اماری قرار‬ ‫گرفت و احتمال مرگومیر بر اساس ان محاسبه شد‪.‬‬ ‫واقعی مرگومیر ناشی از‬ ‫همزمان با این تحلیل‪ ،‬امار‬ ‫ِ‬ ‫این بیماری در دوره موردبررسی‪ ،‬استخراج شد و هر‬ ‫دو با استفاده از طیف رنگی سبز (به معنای مرگومیر‬ ‫کم) و قرمز (به معنای مرگومیر زیاد) بر روی نقشه به‬ ‫تصویر ترسیم شد‪ .‬شباهت نقشههای بهدستامده‬ ‫بسیار جالبتوجه بود (شکل ‪.)1‬‬ ‫اگر بنا بود چنین تحلیل در خصوص عوامل روانی با‬ ‫استفاده از گرداوری دادههای عادی از طریق مصاحبه‬ ‫و پرسشنامه و ‪ ...‬انجام شــود‪ ،‬ازنظر صرف هزینه‪،‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫شکل ‪ -1‬الف) نقشه پیشبینی بر اساس توییتر‪ .‬ب) نقشه امار واقعی مرگو میر‬ ‫مهدادهها چیستاند؟‬ ‫‪271‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫یکی از جدیدترین تعاریف‪ ،‬مهدادهها را چنین توصیف‬ ‫میکند‪« :‬مجموعه دادههایی بسیار حجیم‪ ،‬از منابع‬ ‫ً‬ ‫گوناگون شامل اعداد‪ ،‬متون و تصاویر که مرتبا بهروزرسانی‬ ‫میشوند‪ ».‬این تعریف بهخوبی تفاوت ان را با دادهها‬ ‫ً‬ ‫بیان کرده و بر این نکته تا کید میکند که صرفا حجم و‬ ‫اندازه مطرح نیست؛ اما به هر صورت باید پذیرفت که‬ ‫سایر ویژگیهای توصیفی از دادههای حجیم مطلوب‬ ‫است و با تعداد کمی از دادهها نمیتوان انتظار قدرت‬ ‫مهدادهها را داشت هرچند سایر ویژگیها را داشته‬ ‫باشد‪ .‬در منابع علمی این ویژگیها عبارتاند از‪:‬‬ ‫حجم [‪ ،]4‬گوناگونی [‪ ،]5‬سرعت [‪( ]6‬تولید)‪ ،‬صحت‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫کامپیوتره‬ ‫خرکت اهبیام در یکن از پیشرفتهترین سیستمیاه‬ ‫ِ‬ ‫خود تحت عنوان واتسون‪ ،‬مدت زیاده است به دیبال استفاده‬ ‫از یوش مگنوعن در تششیص و مشاوره پزخکن است‪.‬‬ ‫نشان داد موج جدیدی از فناوری در حال شکلگیری‬ ‫و تغییر نظام سامت است‪ .‬این تغییر میتواند ابعاد‬ ‫مختلفی داشته باشد و همه قسمتها و عناصر نظام‬ ‫سامت را تحت تاثیر قرار دهد‪ .‬منابع مختلف تولید‬ ‫دادهها نظیر ازمایشهای و تصاویر پزشکی‪ ،‬پروفایل‬ ‫ژنتیکی‪ ،‬نوار قلب و ‪ ...‬روزانه در حال فعالیتاند و‬ ‫خروجیهای انها ثبت و ضبط میشود‪ .‬امارها نشان‬ ‫میدهد نزدیک به سی درصد از دادههایی که هماکنون‬ ‫در جهان تولید میشود [‪ ]9‬مربوط به سامت مردم‬ ‫است‪ .‬دستگاههای پیچیده اندازهگیری‪ ،‬پوشش فراگیر‬ ‫و همیشگی اینترنت و رایانش ابری [‪ ]10‬و پیشرفتهای‬ ‫حیرتانگیز هوش مصنوعی [‪ ]11‬شرکتها‪ ،‬سازمانهای‬ ‫بزرگ و دولتها را ترغیب میکند تا از طریق تحلیل‬ ‫این دادهها‪ ،‬روابط معنادار را شناسایی کرده و بر اساس‬ ‫ان تصمیمگیری نمایند‪ .‬در ادامــه به نمونههایی از‬ ‫پیشرفتهای این عرصه اشاره میشود‪.‬‬ ‫یکی از تحواتی که مهدادهها در سامت رقم میزنند‬ ‫در حــوزه امــوزش پزشکی خواهد بــود‪ .‬متخصصان‬ ‫ً‬ ‫معتقدند دسترسی به دانش پزشکی موجود تدریجا‬ ‫در حال تسهیل و تسریع است و بیماران در حالی به‬ ‫انان مراجعه میکنند که از چندوچون بیماری خود‪،‬‬ ‫ا گاهاند و برخی از انها حتی میتوانند مسیر درمان‬ ‫خود را پیشنهاد دهند یا حداقل ان را پیشبینی کنند‬ ‫و اینهمه را مرهون قابلیت ابزار جستجوی شرکت‬ ‫گوگل [‪ ]12‬در جستجوی سریع و درست اطاعات‬ ‫هستند‪ .‬شرکت ایبیام [‪ ]13‬در یکی از پیشرفتهترین‬ ‫کامپیوتری خود تحت عنوان واتسون [‪،]14‬‬ ‫سیستمهای‬ ‫ِ‬ ‫مدت زیادی است به دنبال استفاده از هوش مصنوعی‬ ‫[‪ ]7‬و ارزش [‪ .]8‬وقتی سخن از «حجم» مهدادهها‬ ‫است‪ ،‬منظور بسیار فراتر از حد ذخیرهسازی رایانههای‬ ‫شخصی و در دسترس است‪« .‬گونا گونی» مهدادهها‬ ‫تفاوت ان را با بانک دادههای معمول و شناختهشده‬ ‫مشخص میسازد؛ به این معنا که هر انچه قابلیت‬ ‫ذخیرهسازی داشته باشد میتواند مورداستفاده و‬ ‫تحلیل قرار بگیرد‪ .‬برای مثال عکس‪ ،‬فیلم‪ ،‬کلیکها‪،‬‬ ‫روندها و ‪ ...‬مــواردی هستند که در بانک دادههــای‬ ‫سنتی یافت نمیشد‪« .‬سرعت تولید» گویای منابع‬ ‫مختلف و متعددی است که امروزه در سرتاسر جهان‬ ‫بدون وقفه در حال تولید داده هستند‪ .‬دوربینهای‬ ‫پلیس در سطح شهر‪ ،‬خطوط مخابرات‪ ،‬عابربانکها و‬ ‫‪ ...‬بهصورت شبانهروز در حال تولید داده هستند‪ .‬در‬ ‫ویژگی «صحت» بحث از درستی و قابلاعتماد بودن‬ ‫دادههاست‪ .‬اینکه با این سرعت تولید چه منابعی و‬ ‫چگونه میتوانند مورداستفاده قرار گیرند‪ .‬برای نمونه‬ ‫توییتر‪ ،‬اینستا گرام و تلگرام هرکدام تا چه اندازه و به‬ ‫چه شکل قابلاعتماد و استفاده هستند و درنهایت‬ ‫«ارزش» مهدادهها که به تجزیهوتحلیل و استنتاج از‬ ‫ان اســت‪ .‬به این معنا که تا از این مجموعه عظیم‬ ‫برداشت و نفع خاصی حاصل نشود نمیتوان مفهوم‬ ‫مهداده را کامل در نظر گرفت‪.‬‬ ‫قدرتنمایی مهدادهها در حوزه سامت‬ ‫اگرچه علومی مانند الکترونیک‪ ،‬کامپیوتر‪ ،‬اطاعات‪،‬‬ ‫ارتباطات و دادهپردازی از مدتها پیشتر وارد حوزه‬ ‫پزشکی و سامت شده بود و تا به امروز پیشرفتهای‬ ‫شگرفی در این زمینه ایجاد کرده بود‪ ،‬اما ظهور مهدادهها‬ ‫‪272‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ضرورت هوشیاری در برابر مهدادهها‬ ‫منافع مهدادهها میتواند بیشمار باشد و زندگی بشر‬ ‫را در همه حیطهها علیالخصوص سامت متحول‬ ‫ســازد؛ اما نکته حائز اهمیت و توجه این است که‬ ‫تصاحب و مالکیت اطاعات ممکن است دو طرف‬ ‫‪273‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در تشخیص و مشاوره پزشکی است که در صورت‬ ‫موفقیت انها‪ ،‬الگوی مراجعه به پزشکان بهکلی عوض‬ ‫خواهد شد‪ .‬شرکتهایی چون اپل [‪ ]15‬و سامسونگ‬ ‫[‪ ]16‬فناوریهای قابلحمل خود مثل موبایل‪ ،‬ساعت‬ ‫و ‪ ...‬را روزبهروز مجهزتر کرده و با گرداوری اطاعات‬ ‫بیشتر از افراد‪ ،‬گزارشهای تحلیلی به مشتریان خود‬ ‫ارائه میدهند‪ .‬دیگر شرکتهای بزرگ [‪ ]17‬در حال‬ ‫یافتن راههایی برای استفاده از مهدادهها در کاهش‬ ‫هزینههای بیمهای هستند‪ .‬بررسی سیر این رخدادها‬ ‫در نظام سامت نشان میدهد که «مالکیت اطاعات»‬ ‫در حال انتقال است‪ .‬حال چه این انتقال به سمت‬ ‫بیماران باشد چه بهسوی سازمانها و چه جوامع‪،‬‬ ‫موازنه فعلی قدرت در بین بازیگران نظام سامت بر‬ ‫هم خواهد خورد و عرصه اقدام در بازار عرضه و تقاضا‬ ‫شکل تازهای به خود خواهد گرفت‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫داشته باشد‪ .‬یکسوی ان مالک اصلی اطاعات است‬ ‫که بیتردید اطاعات بیشتر‪ ،‬صحیحتر و دقیقتر به‬ ‫وی کمک خواهد کرد؛ اما سوی دیگر انکسی است‬ ‫که مالک اصلی اطاعات نیست اما قــادر است از‬ ‫اطاعات دستهبندیشده و تحلیلشده بهرهبرداری‬ ‫نماید‪ .‬در این چالش مهم اغلب ذهن افراد به سمت‬ ‫محرمانگی سوق داده میشود که البته این محرمانگی‬ ‫در اذهــان عامه مردم به شکل ضــرورت عدم انتشار‬ ‫اطاعات شخصی‪-‬که این نیز بهجای خود مهم و‬ ‫حیاتی است‪ -‬نقش میبندد و چون خطرات ان برای‬ ‫همه ملموس و قابلدرک است بسیار پررنگ دیده‬ ‫میشود‪ .‬اما حساسیت اینجاست که برای تحلیلگر یا‬ ‫بیننده‪ ،‬همچون مثال قطره و رود‪ ،‬دیگر قطرهها مطرح‬ ‫نیستند‪ ،‬بلکه هویت جدید انها یعنی رود معنادار و‬ ‫قابلاستفاده است‪ .‬اطاعات یک شخص اگرچه برای‬ ‫ً‬ ‫خود او بسیار مهم است اما معموا کسی به دنبال این‬ ‫میزان از جزئیات نیست‪ .‬فناوری نیز کمک میکند که‬ ‫محرمانگی در این سطح تا حد ممکن رعایت شود‪.‬‬ ‫انچه از منظر کان میتواند نگرانکننده و هشداردهنده‬ ‫باشد بهرهمندی و سودجویی از اطاعات در سطح‬ ‫جمعی و ملی است‪.‬‬ ‫پرویده سامت الکتروییک‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مهدادهیا در کشور ما در ایه زیرساختن بهخدت وابسته به‬ ‫تولیدکنندگان و تامینکنندگان خارجن است و این وابستصن‬ ‫یم یرمافزاره و یم سشتافزاره است‪.‬‬ ‫یک بررسی ساده و اجمالی نشان میدهد که مهدادهها‬ ‫در کشور ما در ایه زیرساختی بهشدت وابسته به‬ ‫تولیدکنندگان و تامینکنندگان خارجی است و این‬ ‫وابستگی هم نرمافزاری و هم سختافزاری است‪.‬‬ ‫جالب اینکه اکثر این شرکتها بااینکه میتوانند بر‬ ‫اساس تحریمها خدمات خود را از کشور ما ساقط‬ ‫کنند و یا در شبکههای ما اختال ایجاد نمایند‪،‬‬ ‫تا کنون دســت بــه انـجــام چنین اقــدامــاتــی نــزدهانــد‪.‬‬ ‫هرچند تحلیل ایــن رفتار انهــا میتواند پیچیده و‬ ‫چندوجهی باشد اما یکی از سادهترین و قابل پذیرشترین‬ ‫علل ان میتواند حفظ امکان گرداوری‪ ،‬نگهداری و‬ ‫طبقهبندی دادههای تولیدشده توسط کاربران ایرانی‬ ‫باشد که به انها قدرت مطالعه‪ ،‬تحلیل و پیشبینی‬ ‫رفتارهای اجتماعی را اعطا میکند‪ .‬استفاده گسترده‬ ‫از سختافزارهای تولیدشده توسط شرکتهایی مثل‬ ‫ً‬ ‫ایبیام و نرمافزارهای اداری و بعضا حرفهای شرکت‬ ‫مایکروسافت [‪ ]18‬در تمام صنایع و مشاغل کشور‪،‬‬ ‫فقط نمونههای ساده و شفافی از این وابستگی هستند‪.‬‬ ‫این مطلب زمانی جدیتر میشود که بدانیم روزبهروز‬ ‫زیرساختهای گرداوری اطاعات از گذشته فراهمتر‬ ‫میشود و مباحثی نو نظیر اینترنت اشیاء [‪ ]19‬جهان را‬ ‫به این سمت سوق میدهد که بدون دخالت و حتی‬ ‫ً‬ ‫بعضا بدون اراده استفادهکنندگان‪ ،‬اطاعات بهصورت‬ ‫لحظهای و کامل مخابره و تحلیل شود‪.‬‬ ‫اگرچه نظم کنونی شکلگرفته بر اساس این امکانات‪،‬‬ ‫تغییر و تحول ناگهانی در زیرساختهای مهدادهها و‬ ‫مقابله با مخاطرات احتمالی را ناممکن میکند‪ ،‬اما‬ ‫دانستن مفاهیم و پیشرفتهای جدید در این فناوری‬ ‫میتواند در شناسایی رفتارهای دیگران با هر قصد و‬ ‫نیتی‪ ،‬مفید باشد و تصمیمسازان را در موقعیت تصمیم‬ ‫ً‬ ‫راهبردی یاری نماید‪ .‬خصوصا در موضوع سامت که‬ ‫عوامل موثر بر ان بسیار گوناگون هستند‪ .‬بذر گیاهان‬ ‫و نژادهای حیوانات‪ ،‬مواد اولیه در تهیه خوردنیها و‬ ‫اشامیدنیها‪ ،‬الگوی واردات داروها و تجهیزات پزشکی‬ ‫و حتی سبک زندگی متاثر از کنشهای مختلف‪ ،‬همه‬ ‫میتوانند عواملی باشند که در سامت احاد جامعه تاثیر‬ ‫مستقیم دارند و میتوان با استفاده از مهدادهها برای‬ ‫انها خطمشیگذاری و برنامهریزی کرد و یا حداقل با‬ ‫ا گاهی از ان مراقب تصمیمات و گامهای عملیاتی بود‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: saeed.nojaba@gmailcom‬‬ ‫‪]1]. Big Data‬‬ ‫[‪( .]2‬به ترتیب از شدید) واژههایی مانند لعنتی‪ ،‬نفرتانگیز‪ ،‬کسالتاور‪،‬‬ ‫خسته و حتی خواب‬ ‫[‪ .]3‬واژههایی مانند مهارت‪ ،‬فرصتها‪ ،‬جامعه‪ ،‬دوستی و صلح‬ ‫‪]4]. Volume‬‬ ‫‪]5]. Variety‬‬ ‫‪]6]. Velocity‬‬ ‫‪]7]. Veracity‬‬ ‫‪]8]. Value‬‬ ‫‪]9]. 750 Quadrillion byte‬‬ ‫‪]10]. Cloud Computing‬‬ ‫‪]11]. Artificial Intelligence‬‬ ‫‪]12]. Google‬‬ ‫‪]13]. IBM‬‬ ‫‪]14]. Watson‬‬ ‫‪]15]. Apple‬‬ ‫‪]16]. Samsung‬‬ ‫‪]17]. Berkshire Hathaway, JPMorgan Chase, Amazon‬‬ ‫‪]18]. Microsoft‬‬ ‫‪]19]. Internet of things‬‬ ‫‪274‬‬ ‫ݧݩݑ ݧ ݧݩݐݩ‬ ‫ٮ‬ ‫ی‬ ‫ݩ‬ ‫ݩ‬ ‫ݧ‬ ‫ݐ‬ ‫ݤ‬ ‫ݧ‬ ‫ح‬ ‫ݒ‬ ‫ص‬ ‫ݤ‬ ‫ݩ‬ ‫ص‬ ‫ا‬ ‫ݑ‬ ‫ݤ‬ ‫ٮݤ ݣ ݠݤ‬ ‫ںگ ݣ ݣݤݠ ݣس ݣ ݣݠݣ ݣ ݤ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ ݣ‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر حسن داناییفرد‬ ‫استاد تمام مدیریت دولتی دانشگاه تربیت مدرس‬ ‫صبر‪ ،‬طاقتش ُبرید‬ ‫سرنوشت هر کشوری در پرتو تصمیمهایی رقم میخورد‬ ‫که حاکمان‪ ،‬خطمشیگذاران‪ ،‬مدیران و کارشناسان‬ ‫نظام حکمرانی و مدیریتی ان کشور اتخاذ میکنند‪.‬‬ ‫قانون اساسی یا قوانین مادر هر مملکتی‪ ،‬زیرساخت‬ ‫خطمشیهای ملی ان مملکت است که بر اساس‬ ‫انواعی از تصمیمهای راهبردی و عملیاتی هستی‬ ‫مییابند‪ .‬برخی از این تصمیمها‪ ،‬صبغه حکمرانی‬ ‫(راهبری) دارند و برخیها حامل محتوای مدیریتی‬ ‫یا عملیاتی هستند‪ .‬این دو تصمیم مهم به ترتیب‬ ‫بهوسیله حا کمان (خطمشیگذاران و کشورداران) و‬ ‫مدیران دولتی اتخاذ میشوند‪ .‬بر این اساس «کیفیت‬ ‫کشورداری» و «مدیریت ملک و مملکت» به کیفیت‬ ‫این تصمیمها بستگی دارد‪ .‬در این میان تصمیمهای‬ ‫راهبردی ملی که شالوده تکتک تصمیمهای روزمره نظام‬ ‫راهبری و اداری هر کشوری است‪ ،‬اهمیتی دوچندان‬ ‫دارد‪ .‬بر این اساس اتخاذ «تصمیمهای راهبردی بد»‪،‬‬ ‫«معطل گذاشتن تصمیمهای راهبردی ملی» و درنهایت‬ ‫«اتخاذ با تاخیر تصمیمهای راهـبــردی»‪ ،‬سرنوشت‬ ‫کشورداری حال و اینده هر کشوری را تهدید میکند‪.‬‬ ‫در این نوشتار‪ ،‬سهگان فوق موردبررسی‪ ،‬دالتهای ان‬ ‫برای کشورداری ایران احصاء‪ ،‬مختصات تصمیمهای‬ ‫خوب ملی تشریح و پژوهشهای اتی موردنیاز در این‬ ‫زمینه موردبحث قرار داده خواهد شد‪.‬‬ ‫مقدمه‬ ‫بد تگمیمن‪ ،‬بیتگمیمن و تگمیمگیره تاخیره‪ ،‬کیفیت‬ ‫کشورداره را تهدید منکند‬ ‫قانون اساسی یا قوانین مادر هر کشور‪ ،‬سند زیربنایی‬ ‫راهبری ان کشور محسوب میشود‪ .‬بهعبارتدیگر‬ ‫حاکمان‪ ،‬رهبران یا راهبران هر جامعه به اتکای قوانین‬ ‫اساسی کشور خود امر مهم کشورداری را هستی میدهند‪.‬‬ ‫از ِفعلی که از رهبران و راهبران برای اجرای ان قوانین‬ ‫‪276‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫مادر ساطع میشود‪« ،‬حکمرانی یا‬ ‫راهبری» یاد میکنند‪ .‬محمل ِاعمال‬ ‫ایــن حکمرانی‪« ،‬خطمشیهای‬ ‫عمومی» کشورند که از یک منظر منشا «سیاست»‬ ‫(‪ )politics‬جامعهاند و از منظر دیگر‪ ،‬خود سیاست‬ ‫حاکم بر فضای عمومی و سیاسی کشور را رقم میزند‪.‬‬ ‫خطمشیهای ملی همان مجموعه اقداماتی است که‬ ‫حکومتها و در معنای متداولتر دولتها برای حل‬ ‫مسائل عمومی‪ ،‬بهبود اوضاع و امور عمومی کشور یا‬ ‫بهرهبرداری از فرصتهای بااستفاده در پیش میگیرند‪.‬‬ ‫این خطمشیها متشکل از انواعی از طرحها (‪،)plans‬‬ ‫برنامهها (‪ )programmes‬و پروژهها (‪ )Projects‬هستند‬ ‫که تجلی انــواعــی از «تصمیمهای راهـبــردی بلند و‬ ‫کوتاهمدت» هستند‪ .‬بهعبارتدیگر هر خطمشیای‬ ‫ً‬ ‫حاصل دهها‪ ،‬صدها و بعضا هزاران تصمیم است که‬ ‫ممکن است در سطح راهبردی هنگام تدوین انها و در‬ ‫سطح عملیاتی در هنگام اجرا به ترتیب توسط راهبران‪،‬‬ ‫خطمشیگذاران‪ ،‬مدیران و کارکنان دولت اتخاذ شوند‪.‬‬ ‫ازاینرو‪ ،‬با اندکی تسامح میتوان این گفته سایمون‬ ‫که «مدیریت یعنی تصمیمگیری» را به این گزاره که‬ ‫«کشورداری یعنی تصمیمگیری» تسری داد‪ .‬پس همانطورکه‬ ‫میتوان مدیران را «تصمیمگیرندگان مدیریتی» نامید‪،‬‬ ‫راهبران و کشورداران را نیز میتوان «تصمیمگیرندگان‬ ‫مملکتی» نامید؛ ولی نظر به تفاوت ماهیت «کارویژههای‬ ‫حکمرانی» با «کــارویــژههــای مدیریت»‪ ،‬بهطورکلی‬ ‫جنس اولــی «مدیریتی» و جنس دومــی «حکمرانی‬ ‫(مملکتی)» اســت و از منظری تخصصی‪ ،‬جنس‬ ‫تصمیمها در نوع اول «راهبردی حکمرانی» است و‬ ‫جنس تصمیمها در نوع دوم اگرچه میتواند «راهبردی‬ ‫مدیریتی» هم باشد؛ ولی در نظام کشورداری‪ ،‬اداره (که‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در قاموس نگاه مدیریتگرایی از‬ ‫ان بهعنوان مدیریت یاد میشود)‬ ‫صبغه «عملیاتی و اداری» دارد‪.‬‬ ‫بر این اســاس‪ ،‬قضاوت در مــورد «کیفیت عملکرد‬ ‫خطمشیهای ملی»‪ ،‬تجلی قضاوت در مورد «کیفیت‬ ‫عملکرد راهبران ملی» است و قضاوت در مورد «کیفیت‬ ‫عملکرد راهــبــردهــای نظام اداری» (کــه بــر کیفیت‬ ‫عملکرد خطمشیهای ملی ابتنا دارد) قضاوت در‬ ‫مورد «کیفیت عملکرد مدیران ملی» است و کیفیت‬ ‫عملکرد خطمشیهای ملی و همینطور راهبردهای‬ ‫ملی‪ ،‬معیار کشورداری خوب یا بد در هر کشوری است؛‬ ‫زیرا «اتخاذ تصمیمهای بد این حکمرانان و مدیران یا‬ ‫احتراز از اتخاذ تصمیمهای مهم این افراد در شرایط‬ ‫ضــروری و مناسب و همینطور اتخاذ تصمیمهای‬ ‫تاخیری انهــا»‪ ،‬سرنوشت ملت تحت حکمرانی و‬ ‫مدیریت انها را رقم میزند‪ .‬تبعات فوری و اتی این‬ ‫نوع تصمیمها بــرای سالیان متمادی گریبانگیر هر‬ ‫کشوری خواهد بود‪ .‬در این مقاله‪ ،‬سهگان فوق واکاوی‪،‬‬ ‫دالتهای ان برای کشورداری ایران متذکر‪ ،‬مختصات‬ ‫تصمیمهای خوب ملی اشاره و پژوهشهای موردنیاز‬ ‫در این حوزه موردبحث قرار داده خواهند شد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یمایطورکه منتوان مدیران را‬ ‫«تگمیمگیریدگان مدیریتن»‬ ‫یامید‪ ،‬رایبران و کشورداران را‬ ‫ییز منتوان «تگمیمگیریدگان‬ ‫مملکتن» یامید؛‬ ‫جایگاه تصمیمگیری در فرایند‬ ‫خطمشیگذاری ملی‬ ‫‪277‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بهطورکلی فرایند خطمشیگذاری ملی را میتوان‬ ‫متشکل از رویدادها یا مراحل ذیل دانست‪:‬‬ ‫• مسئله ملی‪ :‬دغدغهای عمومی که باید حل شود‪.‬‬ ‫• ارجاع مسئله به درون دستور کار سیاسی‪ :‬واردکردن‬ ‫مسئله ملی به درون دستور کار سیاسی (هیئت‬ ‫دولت‪ ،‬مجلس)‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫شکل ‪ :1‬روابط خطمشیگذاری و تصمیمگیری‬ ‫• امادهسازی راهحلها‪ :‬در این مرحله توجیهنامه‬ ‫خطمشیای تعبیه میشود تا خطمشیگذاران‬ ‫ملی بتواند دست به انتخاب بدیلها بزنند‪.‬‬ ‫• تصمیمگیری‪ :‬در این مرحله تصمیمهای سیاسی‬ ‫اتخاذ میشود‪.‬‬ ‫• اجــرا‪ :‬در این مرحله تصمیمهای اتخاذی اجرا‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫همانطور که مشاهده میشود‪ ،‬اگرچه تصمیمگیری‬ ‫جزئی از فرایند خطمشیگذاری ملی تصور شده است؛‬ ‫ولی بیتردید در تکتک مراحل نیز هر اقدامی مستلزم‬ ‫اتخاذ تصمیمی است‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬در تقسیمبندی‬ ‫خطمشیها‪ ،‬انجا که سخن از خطمشیهای رویهای‬ ‫یا تنظیمی [‪ ]2‬به میان میاید‪ ،‬خطمشی بهعنوان‬ ‫طرحها‪ ،‬مجموعه اقدامات یا رویههایی تلقی میشوند‬ ‫که تصمیمها را تحت تاثیر قرار میدهند‪ .‬بر این اساس‪،‬‬ ‫خطمشیها بخشی از بستر تصمیمگیری محسوب‬ ‫ً‬ ‫میشوند و غالبا اصول راهنما را برای تصمیمگیری فراهم‬ ‫میکنند؛ ولی تصمیمگیری نیز بخشی از خطمشیگذاری‬ ‫ملی اســت و نوعی رابطه پویا بین تصمیمگیری و‬ ‫خطمشیگذاری وجود دارد‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬قانون‬ ‫اساسی کشور‪ ،‬سند مادر چارچوب خطمشیهای‬ ‫ملی است که هرگونه تصمیمگیری در مورد شکل و‬ ‫محتوای خطمشیهای ملی را تحت تاثیر قرار میدهد‪.‬‬ ‫بدین ترتیب‪ ،‬تصمیمگیری در مورد خطمشیهای‬ ‫ملی [‪« ]3‬اشاره به اقداماتی (تصمیمهایی) دارد که‬ ‫درون حکومت یا دولت برای صورتبندی‪ ،‬انتخاب‪،‬‬ ‫اج ــرا‪ ،‬ارزشـیــابــی یــا تغییر یــا خاتمه خطمشیهای‬ ‫ملی» در پیشگرفته میشود‪ .‬این تصمیمها ممکن‬ ‫است در همه سطوح حکومت یا دولت اتخاذ شوند‪.‬‬ ‫وقتی خطمشیهای ملی بر اساس قانون اساسی در‬ ‫‪278‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫قلمروهای خطمشیهای مختلف‬ ‫(محیطزیست‪ ،‬اموزشوپرورش‪،‬‬ ‫گردشگری‪ ،‬حملونقل‪ ،‬نظامی‪-‬‬ ‫دفاعی‪ ،‬امور خارجه‪ ،‬تجارت داخلی‬ ‫و بینالمللی‪ ،‬ان ــرژی هستهای‪،‬‬ ‫ثبات اقتصادی‪ ،‬بهداشت و درمان‪ ،‬صنعت و معدن‪،‬‬ ‫کشاورزی‪ ،‬غذایی و دارویی ‪ )...‬بهصورت«بیانیههای‬ ‫خطمشیای» تنظیم و اباغ شد‪ ،‬متولیان اجرا میبایست‬ ‫در هر گام دست به تصمیمگیریهای مختلفی بزنند‬ ‫که میتواند صبغه راهبردی بلند یا کوتاهمدت داشته‬ ‫باشد؛ بنابراین‪ ،‬حا کمان عاوه بر اینکه در هنگام‬ ‫خطمشیگذاری‪ ،‬دست به اتخاذ تصمیمهای مختلفی‬ ‫میزنند و درنتیجه مصوبات روســای حکومتها و‬ ‫دولتها‪ ،‬دستورات رئیسجمهور و مصوبات مجلس‬ ‫همگی تجلی بیانیه خطمشیهای ملی هستند‪،‬‬ ‫مجریان خطمشیها نیز در اجــرا‪ ،‬ارزشیابی‪ ،‬تغییر‬ ‫و خاتمه نیز دست به اتخاذ تصمیمهایی میزنند‪.‬‬ ‫درنتیجه همانطور که گفته شد‪ ،‬میتوان تصمیمهای‬ ‫نوع نخست را«تصمیمهای خطمشیای» و دومیها‬ ‫را «تصمیمهای مدیریتی» نامید‪ .‬روابط این عناصر را‬ ‫در شکل ‪ 1‬میبینید‪.‬‬ ‫بر اساس شکل ‪ ،1‬قانون اساسی‪ ،‬سند فراحکمرانی و‬ ‫«بیانیههای خطمشیای»‪ ،‬اسناد حکمرانی هستند که‬ ‫همگی تجلی تصمیمگیری در مورد شکل و محتوای‬ ‫حکمرانی هستند و قلمروهای وزارتی و اداری تجلی‬ ‫تصمیمهای اجرایی در هر نظام سیاسی هستند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ملی‪ ،‬متولیان امر دست به اتخاذ‬ ‫تصمیمهایی میزنند‪ .‬این تصمیمها‬ ‫میتوانند تصمیمهای بدی باشند‬ ‫که پیامدهای انها کیفیت زندگی‬ ‫معنوی و مادی مردمان یک کشور را‬ ‫مخدوش سازند‪ ،‬تصمیمهایی که اگر صبغه راهبردی‬ ‫داشــتــه باشند‪ ،‬میتوانند بــهصــورت ابــشــاری همه‬ ‫تصمیمهای دیگر در بافتار هر کشوری را بهشدت‬ ‫تحت تاثیر قرار دهند‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬ممکن است‬ ‫یک تصمیم بد منجر به تصمیم بد دیگری شود‪ .‬اما‬ ‫گاهی اوقات بنا به مصالحی که ممکن است ملی‬ ‫یا حتی شخصی باشد‪ ،‬برخی از امور چه حا کمیتی‬ ‫ً‬ ‫چه مدیریتی باتکلیف میمانند و اصطاحا دچار‬ ‫پدیده بیتصمیمی میشوند‪ ،‬یعنی در مــورد انها‬ ‫ً‬ ‫تصمیمگیری نمیشود‪ .‬عاوه بر این دو حالت بعضا‬ ‫اگر هم تصمیمی اتخاذ شود با تاخیر اتخاذ میشود‬ ‫ً‬ ‫که اصطاحا «تصمیمگیری تاخیری» گفته میشود‪.‬‬ ‫واکاوی این سهگان میتواند مفید باشد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫قایون اساسن کشور‪ ،‬سند مادر‬ ‫چارچوب خطمشنیاه ملن‬ ‫است که یرگویه تگمیمگیره‬ ‫در م ـ ــورد خ ـکــل و م ـح ـتــواه‬ ‫خطمشنیاه ملن را تحت‬ ‫تاثیر قرار مندید‪.‬‬ ‫تصمیمهای راهبردی بد‬ ‫واکاوی تصمیمهای بد‪ ،‬بی تصمیمی‬ ‫و تصمیمگیری تاخیری‬ ‫همانطورکه در هرم تصمیمگیری ملی ماحظه شد؛‬ ‫هم در سطح حکمرانی ملی و هم مدیریت اداری‬ ‫‪279‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تصمیمهای راهبردی چه در سطح فراحکمرانی‪ ،‬چه‬ ‫در سطح حکمرانی و چه در سطح راهبردهای اجرایی‬ ‫خطمشیهای ملی اعمالکننده حکمرانی ملی میتواند‬ ‫تصمیمهای بدی باشند‪ .‬هدف نویسنده‪ ،‬ارائه تعریفی‬ ‫از یک تصمیم راهبردی بد نیست‪ ،‬زیرا اهداف و مقاصد‬ ‫تصمیمگیرندگان با توجه به نوع قلمرو تحت حاکمیت‬ ‫یا مدیریت میتواند متفاوت باشد و از طرف دیگر‬ ‫ایدئولوژی حاکم بر تصمیمگیرندگان نیز بر بد بودن یا‬ ‫نبودن تصمیمها میتواند موثر باشد[‪ .]4‬از طرف دیگر‪،‬‬ ‫بد بودن تصمیمها را میتوان از دو زاویه موردبررسی‬ ‫قرار داد‪ )1 :‬از زاویه کارایی و اثربخشی تحلیل مسائل‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تگمیمیاه بــد عــدالــت را در‬ ‫تــاروپــود جامعه مشدوش یا‬ ‫احساس بیعدالتن را در میان‬ ‫عامه مردم افزایش مندیند و‬ ‫روحیه «یر کسن براه خودش»‬ ‫را در ایجام ترویج منکنند‪.‬‬ ‫و روحیه «هرکسی برای خودش» را‬ ‫در انجام ترویج میکنند‪.‬‬ ‫‪ -9‬اینده کشور را نهتنها در یک‬ ‫قلمرو خطمشیای بلکه در سایر‬ ‫قلمروهای خطمشیای مبهم یا‬ ‫ناامیدانه میسازند و عشق به کــار و تــاش را‬ ‫کمرنگ میکنند‪.‬‬ ‫‪ -10‬مسبب افزایش بیاعتمادی شهروندان به حکومت‬ ‫و دولت میشوند و اینده حکمرانی و کشورداری‬ ‫را با دشواری مواجه میسازند‪.‬‬ ‫‪ -11‬روح نواوری‪ ،‬خاقیت و کارافرینی را در جامعه‬ ‫میازارند و در ارتقاء انها مانعتراشی میکنند و‬ ‫ارتقاء کیفیت زندگی مردم را به تاخیر میاندازند‪.‬‬ ‫‪ -12‬هزینههای مبادله را در سطوح مبادات مختلف‬ ‫جامعه افزایش داده و هزینههای فرصت را افزایش‬ ‫و کیفیت زندگی مردم را تحت تاثیر قرار میدهند‪.‬‬ ‫‪ -13‬امید به اینده را در اذهان و قلوب ملتی کمرنگ‬ ‫میکنند یا ان را از مردم میگیرند‪ ،‬اکسیری که‬ ‫حیات و ممات هر انسانی در گرو ان است‪.‬‬ ‫‪ -14‬اعتماد اجتماعی را بــهطــور خــاص و سرمایه‬ ‫اجتماعی مثبت را بهطور اعم مخدوش میسازند‬ ‫و روحیه تعاون و همدلی را میان شهروندان کاهش‬ ‫میدهند‪.‬‬ ‫‪ -15‬بیجهت باعث رد «جــذب حداکثری و دفع‬ ‫حداقلی» هم در درون کشور و هم در تعامات‬ ‫بینالمللی میشوند‪.‬‬ ‫‪ -16‬جسارت به دستاندازی به بیتالمال را افزایش‬ ‫و قاطعیت حکومت در اعـمــال حکمرانی را‬ ‫مخدوش میسازند‪.‬‬ ‫‪ -17‬روحیه تاش و کوشش در میان مردم را به روحیه‬ ‫کسب مال و ثروت بدون زحمت تنزل میدهند‬ ‫تصمیم‪ ،‬یعنی از زاو یــه کیفیت‬ ‫تحلیل تصمیمها و ‪ )2‬از زاو یــه‬ ‫پیامدهای تصمیم‪ ]5[ .‬نویسنده‬ ‫درجه بد بودن تصمیمها را از زاویه‬ ‫کیفیت پیامدهای تصمیم مدنظر‬ ‫دارد‪ .‬بر این اساس تصمیمهای راهبردی بد تصمیمهایی‬ ‫تصور میشوند که‪:‬‬ ‫‪ -1‬باروح و محتوای اسناد باادستی کشور سنخیت‬ ‫ندارند و انها را بااستفاده و بیکیفیت به تصویر‬ ‫میکشد‪.‬‬ ‫‪ -2‬با شرایط و استلزامات جامعه برای اجرا همسازی‬ ‫ندارند و در اجرا‪ ،‬رفتارها و گفتارهای نمایشی در‬ ‫سطح مدیران و مردم عادی را افزایش میدهند‪.‬‬ ‫‪ -3‬روال رو به رشد امور کشور را دچار اختال میکنند‬ ‫و تحقق اهداف عالیه کشور را با چالش مواجه‬ ‫میسازند‪.‬‬ ‫‪ -4‬فرایندهای زائدی بر دستگاه فرایندی نظام سیاسی‬ ‫بار میکنند و بدین ترتیب دولت را فربه میسازند‬ ‫و جامعه را کوچک نگه میدارند‪.‬‬ ‫‪ -5‬بین عناصر خطمشی(طرحها‪ ،‬برنامهها و پروژهها)‬ ‫اصطکا ک ایجاد میکنند و کیفیت انهــا را‬ ‫مخدوش میسازند‪.‬‬ ‫‪ -6‬بدون ارزشافــزودهای ساختار اجرایی کشور را‬ ‫متورم میسازند و زمینه کاهش شاخصههای‬ ‫حکمرانی ملی را فراهم میسازند‪.‬‬ ‫‪ -7‬ریسک سیاسی کشور را بدون بازدهای مورد انتظار‬ ‫افزایش میدهند و سامت حکمرانی ملی را‬ ‫مخدوش میسازند‪.‬‬ ‫‪ -8‬عدالت را در تاروپود جامعه مخدوش یا احساس‬ ‫بیعدالتی را در میان عامه مردم افزایش میدهند‬ ‫‪280‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪281‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫همانطور کــه گفته شــد‪ ،‬همه اف ــراد چــه در زندگی‬ ‫ً‬ ‫شخصی‪ ،‬چه سازمانی و کشوری مستمرا در حال اتخاذ‬ ‫تصمیمهایی هستند‪ .‬نظریهها و مدلهای مختلفی‬ ‫بــرای تبیین تصمیمها عرضهشده اســت‪ .‬همه این‬ ‫مدلها و نظریهها بر اساس مدلی از ماهیت انسان‬ ‫دست به تبیین نوع تصمیمها زدهاند‪ .‬در سالهای‬ ‫اخیر دو نظریه که ریشههایی در روانشناسی دارند به‬ ‫نظر گوی سبقت را از سایر نظریههای تبیینکننده‬ ‫تصمیمگیری در همه سطوح بردهاند‪« .‬نظریه اقتصاد‬ ‫رفتاری» [‪ ]6‬با اتکای به اصول روانشناختی حاکم بر‬ ‫رفتار انسان با زیر سوال بردن پیشفرضهای عقانیت‬ ‫اقتصادی حاکم بر تبیین سنتی از «رفتارهای تصمیمی‪،‬‬ ‫بیتصمیمی و تصمیمگیری تاخیری در افراد» دست‬ ‫به تبیینهای جدیدی زده است‪« .‬نظریه اجتناب از‬ ‫اطاعات» [‪ ]7‬گامی فراتر از اقتصاد رفتاری گذاشته‬ ‫و ریشه «تصمیمهای بد‪ ،‬بیتصمیمی و تصمیمگیری‬ ‫تاخیری» را در سندرم «احــتــراز افــراد از اطاعات»‬ ‫جستجو کرده است‪ .‬این دو نظریه را میتوان بهعنوان‬ ‫مبانی نظری جدید «تصمیمهای بد‪ ،‬بیتصمیمی و‬ ‫تصمیمگیری تاخیری» موردبحث قرار داد‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫مبانی نظری اتخاذ تصمیمهای بد‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫و اندیشه رانتی و مزد بدون کار را در جامعه رواج‬ ‫میدهند‪.‬‬ ‫‪ -18‬باورها و اعتقادات مردم را به مبانی فراحکمرانی‬ ‫کشور کمرنگ میسازند و پایبندی به ارزشهای‬ ‫اصیل مذهبی و ملی کشور را مخدوش میسازند‪.‬‬ ‫‪ -19‬تعارضات و تناقضات درونی خطمشیها‪ ،‬طرحها‪،‬‬ ‫برنامهها و پروژههای ملی را افزون میسازند و روح‬ ‫انسجام و همافزایی درون و بین خطمشیای را‬ ‫کمرنگ میکنند‪.‬‬ ‫‪ -20‬هزینههای حکمرانی و اداره کشور را افزایش‬ ‫میدهند و اسیبپذیری کشور را بیشتر میکنند‪.‬‬ ‫‪ -21‬پیشبینیپذیری رفتار حکمرانی ملی برای مردم‬ ‫را زیر سوال میبرند و از این طریق جسارت ابتکار‬ ‫عمل را از مردم میگیرند‪.‬‬ ‫‪ -22‬تاریخ کشور را‪ ،‬سنتها و هویت کشور را‪ ،‬فرهنگ‬ ‫و دینباوری مردمان کشور را در معرض تردید قرار‬ ‫میدهند‪.‬‬ ‫‪ -23‬امنیت روحی‪ ،‬روانی جامعه را دچار تزلزل میکنند‬ ‫و احساس مالکیت روانشناختی مردم و حس‬ ‫هویت ملی را در انها کمرنگ میسازند‪.‬‬ ‫‪ -24‬حرمت علم و عالمان‪ ،‬دانــش و حکمت را به‬ ‫شاق بیمهری نوازش میدهند و امنیت علم‬ ‫و دانش را مخدوش میسازند‪.‬‬ ‫‪ -25‬شانیت‪ ،‬حرمت و عظمت مردمان کشور را در‬ ‫عرصه ملی و بینالمللی مخدوش میسازند و‬ ‫نوعی احساس کمبود در انها شکل میدهند‪.‬‬ ‫‪ -26‬شکافهای طبقاتی را وسیعتر میکنند‪ :‬ثروتمندان‬ ‫را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر میکنند‪.‬‬ ‫‪ -27‬اینده کشور را به بهای تصدی پستهای سیاسی یا‬ ‫به بهای خدشهدار شدن اقتدار زبانی سیاستمداران‬ ‫به فروش میرسانند‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪ -28‬عدالت در جامعه را مخدوش میسازد و توزیع‬ ‫درامد‪ ،‬ثروت‪ ،‬حقوق و داراییها در میان مردم‬ ‫را متورم میسازند‪.‬‬ ‫‪ -29‬سرمایهگذاریهای راهــبــردی کشور‪ :‬انسانی‪،‬‬ ‫فیزیکی‪ ،‬روانشناختی‪ ،‬اقتصادی را کند میکنند‬ ‫و مانع جذب سرمایهها میشوند‪.‬‬ ‫‪ -30‬حرمت دین خود را در جامعه مخدوش و بدبینی‬ ‫به منویات شرع را افزایش میدهند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫علل شکلگیری تصمیمهای استراتژیک‬ ‫بد از منظر خطمشیگذاری ملی‬ ‫‪ -9‬فقدان فهم نسبت به اهمیت چنین تصمیمهایی‬ ‫در کشورداری‪.‬‬ ‫‪ -1‬متاثرین از تصمیمها در مرحله اتخاذ و اجرا نادیده‬ ‫گرفته میشوند‪ ،‬نگاه تصمیمگیری از باا به پایین‬ ‫میتواند منجر به تصمیمهای بدی شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬در هنگام اخذ چنین تصمیمهایی بین انهایی که‬ ‫باید یا بایستی در فرایند اتخاذ تصمیمها مشارکت‬ ‫داشته باشند (تصمیمگیرندگان و شهروندان) روابط‬ ‫اثربخشی وجود ندارد‪.‬‬ ‫‪ -3‬قصور در تعیین و تنسیق عالمانه مسئله عمومی یا‬ ‫سادگیسازی بیشازحد ان و گرایش به تصمیمگیری‬ ‫بر مبنای شعارزدگی عمومی‪.‬‬ ‫‪ -4‬ناتوانی تصمیمگیرندگان ملی در تحقق توافق بر سر‬ ‫سازوکارهای اصلی تصمیمهای راهبردی ملی‪.‬‬ ‫‪ -5‬تعصب تصمیمگیرندگان ملی به حافظه تاریخی‪،‬‬ ‫نتایج پژوهشی و مشاوران اختصاصی خود‪.‬‬ ‫‪ -6‬در پیش گرفتن موضعهای متفاوت و متعارض‬ ‫نسبت به جوانب مهم تصمیمهای ملی راهبردی‪.‬‬ ‫‪ -7‬پیشداوری و نگاه کلیشهای تصمیمگیرندگان به‬ ‫مسائل عمومی متداول‪.‬‬ ‫‪ -8‬تغییر بازیگران کلیدی در فرایند اتخاذ تصمیمهای‬ ‫ملی راهبردی قبل از تکمیل ان‬ ‫بیتصمیمی‬ ‫مفهوم بیتصمیمی‪ ،‬نخستین بار بهوسیله دو دانشمند‬ ‫امریکایی به نام «پاچاراج و باراتز» [‪ ]8‬در سال ‪1970‬‬ ‫حک شد و هدف از طرح ان فراتر رفتن از دیدگاه «رابرت‬ ‫دال» [‪ ]9‬در مــورد تصمیمگیری بــود‪ .‬به بــاور انهــا‪،‬‬ ‫نقد عمده وارده بر «دال» ان بود که وی در تصدیق‬ ‫بیتصمیمی قصور کرده بود؛ اگرچه اثر وی‪ ،‬حاوی‬ ‫برخی از شواهد بیتصمیمی بــود‪ .‬بهعبارتدیگر‪،‬‬ ‫درحالیکه «دال» در نظریه تصمیمگیری خــود‪ ،‬به‬ ‫اینکه تصمیمگیرندگان چه کسانی هستند و مکان‬ ‫اصلی تصمیمها کجا هستند‪ ،‬پرداخته است‪ ،‬این‬ ‫دو دانشمند علم سیاست به اینکه تصمیمگیرندگان‬ ‫چه کسانی هستند و چگونه فرایند سیاسی در حذف‬ ‫برخی از موضوعات بحثانگیز خطمشیای از عرصه‬ ‫تصمیمگیری سیاسی عمل میکند پرداختند‪ .‬اگرچه‬ ‫تعاریف مختلفی از بیتصمیمی وجــود دارد؛ ولی‬ ‫برداشت نویسنده از پاچاراچ و باراتز چنین است‪:‬‬ ‫«عمل حذف اتخاذ تصمیم در مورد برخی از موضوعات‬ ‫بحثانگیز خطمشیای از طریق دستکاری ارزشها‪،‬‬ ‫‪282‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫افسانهها و نـهــادهــا و رویــههــای‬ ‫سیاسی حا کم برای پرداختن به‬ ‫موضوعات بحثانگیز خطمشیای‬ ‫دیگر»‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬بیتصمیمی‪،‬‬ ‫«تصمیمی است که منجر به سرکوب‬ ‫یا انکار یک چالش مکنون نسبت به ارزشها یا منافع‬ ‫تصمیمگیرنده میشود»‪.‬‬ ‫پژوهشگران دیگری بهنام «روز و دیویس» [‪ ]10‬بیتصمیمی‬ ‫را‪« ،‬کـنــار گذاشتن برخی از بدیلها از دســتــور کار‬ ‫تصمیمگیری جمعی مینامند که ارزشهای غالب‬ ‫انها را از حیث سیاسی برای مدتی‪ ،‬ناممکن جلوه‬ ‫میدهند»‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬تصمیمگیرندگان ملی برای‬ ‫اتخاذ نشدن تصمیمی خاص متوسل به راهبردهایی‬ ‫میشوند تا ان تصمیم راه به دستور کار سیاسی پیدا‬ ‫نکند‪.‬‬ ‫بر این اساس‪ ،‬باید پرسید چرا برخی از مسائل عمومی وارد‬ ‫دستور کار دولتها میشوند و برای خود خطمشیهایی‬ ‫دستوپا میکنند‪ ،‬درحالیکه برخی دیگر‪ ،‬هرچند‬ ‫هم حائز اهمیت باشند‪ ،‬مورد غفلت و بیتوجهی قرار‬ ‫میگیرند؟ حوزه مطالعاتی «دستورکارگذاری» که یکی‬ ‫از مراحل اصلی فرایند خطمشیگذاری ملی را شکل‬ ‫میدهد‪ ،‬به بررسی عوامل و سازوکارهایی که باعث‬ ‫میشوند برخی مسائل عمومی موردتوجه دولتها‬ ‫و برخی مورد بیاعتنایی انها قرار گیرد میپردازد‪.‬‬ ‫دستورکارگذاری‪ ،‬یکی از رویدادهای بسیار مهم در‬ ‫تدوین خطمشیهای عمومی اســت و تاثیر بسیار‬ ‫مهمی بر تدوین خطمشیها و تحقق نتایج انها دارد‪.‬‬ ‫دستورکارگذاری حول پدیده مهمی بهنام «قــدرت»‬ ‫میچرخد؛ زیرا مستلزم تعریف مسائل عمومی مهمی‬ ‫است که کانون تمرکز توجه خطمشیگذاران خواهد شد‬ ‫و همینطور بر گزینههایی که بعدها در سراسر فرایند‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫خطمشیگذاری اتخاذ خواهند‬ ‫شد‪ ،‬تاثیرگذار است‪.‬‬ ‫ا گ ـ ــرچ ـ ــه پ ـ ــژوه ـ ــشه ـ ــای ح ـ ــوزه‬ ‫دستورکارگذاری‪ ،‬به مطالعه عوامل‬ ‫و ســازوکــارهــای فــرازوفــرود مسائل‬ ‫عمومی در دستور کار دولتها پرداختهاند؛ ولی یکی‬ ‫از ابعاد مهم این حوزه یعنی «انکار مسائل عمومی» یا‬ ‫«بیتصمیمی» چندان مورد واکاوی قرار نگرفته است‪،‬‬ ‫فرایندی که به گفته «باچاراج و بارتز»‪« ،‬تقاضا برای‬ ‫تغییر در توزیع امتیازات و مزایای موجود در جامعه قبل‬ ‫از اینکه شنیده شوند در نطفه خفه میشوند‪ ،‬مخفی‬ ‫نگهداشته میشوند یا قبل از ورود به عرصه تصمیمگیری‬ ‫مرتبط عقیم میشوند‪ ،‬یا اگر دچار این حاات نشوند‪،‬‬ ‫درنهایت در مرحله اجــرا تصمیم فرایند خطمشی‪،‬‬ ‫مختل یا تخریب میشوند»‪ .‬بهطورکلی سه استراتژی‬ ‫اصلی انکار مسائل عمومی که منجر به بیتصمیمی‬ ‫در مورد یک مسئله عمومی میشوند عبارتاند از‪:‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دستورکارگذاره حول پدیده‬ ‫مهمن بهیام «قدرت» منچرخد؛‬ ‫زی ــرا مستلزم تعریف مسائل‬ ‫عمومن مهمن است که کایون‬ ‫تمرکز توجه خطمشنگذاران‬ ‫خواید خد‬ ‫‪ -1‬استراتژه احتراز‬ ‫‪283‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در ایــن استراتژی‪ ،‬مخالفان یک مسئله عمومی یا‬ ‫دستور کار مشخص دولت‪ ،‬از مواجهه مستقیم پرهیز‬ ‫ُ‬ ‫میکنند‪ .‬به گفت «کب و روس» [‪ ،]11‬کمهزینهترین‬ ‫استراتژیها انهایی هستند که مستلزم حجم احتمالی‬ ‫کمتری از منابع مالی‪ ،‬زمان و نیروی انسانی ازم برای‬ ‫جلوگیری از ورود یک مسئله عمومی به دستور کار دولت‬ ‫و اتخاذ تصمیم در مورد ان است‪ .‬جوهره اصلی این‬ ‫استراتژی نادیده گرفتن مسئله یا انکار وجود مسئله‬ ‫است‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬با طرح این ادعا که انچه تحت‬ ‫عنوان مسئله عمومی مطرحشده است‪ ،‬چنان بیمایه‬ ‫است که بعید است موردتوجه دولت قرار گیرد؛ زیرا‬ ‫ً‬ ‫اصا نیازی به اقدام دولت ندارد‪ .‬بااینحال‪ ،‬نادیده‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اگــرچــه مشالفان یــک طــرح یا‬ ‫ً‬ ‫ایحه ممکن است عمدا فرایند‬ ‫تگمیمگیرهیاه ملن را با کنده‬ ‫مواجه ســازیــد؛ ولــن برخن از‬ ‫تاخیریا ممکن است دستاورد‬ ‫طبیعن یک فرایند مــذاکــرهاه‬ ‫دخوار باخد‪.‬‬ ‫گرفتن مسئله همیشه یک تاکتیک‬ ‫پایدار در استراتژی احتراز نیست‪.‬‬ ‫یکی دیگر از بدیلهای کمهزینهتر‪،‬‬ ‫پذیرش وجود ان مسئله عمومی‬ ‫اســت؛ ولــی مانعتراشی بر سر راه‬ ‫ورودش به دستورکار‪ ،‬جلوگیری از‬ ‫شرایطی است که ان موضوع به یک مسئله عمومی‬ ‫تبدیل و تعریف شود‪ .‬در این تا کتیک مخالفان در‬ ‫پی انکار وضعیتی برمیایند که ان مسئله را مسئله‬ ‫عمومی نشان میدهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬حمله و مضمحل ساختن محل یزاع‬ ‫یکی دیگر از استراتژی انکار مسئله برای جلوگیری از‬ ‫اتخاذ تصمیم در مورد ان‪ ،‬حمله مستقیم به ان مسئله‬ ‫یا گروه طراح ان مسئله عمومی است‪ .‬البته اگر گروه‬ ‫مدعی ان مسئله دارای مشروعیت بوده و در جامعه‬ ‫مورداحترام است‪ ،‬حمله به ان گروه دشوار خواهد بود‬ ‫ً‬ ‫و حمات عمدتا متمرکز برمسئله مورد ادعای ان گروه‬ ‫خواهد بود‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬استراتژیهایی نیز وجود دارد‬ ‫که از حمله مستقیم احتراز میکند و در پی مانعتراشی‬ ‫بر سر راه ورود ان مسئله به دستور کار دولت نمیشوند‬ ‫و مانع طرح ان توسط ان گروه نمیشوند‪ .‬در این مورد‪،‬‬ ‫مخالفان بهصورت نمادین دغدغه خود را نسبت به‬ ‫ان مسئله نشان میدهند در عوض به خود مسئله یا‬ ‫گروه طراح حمله میکنند‪ .‬در این حالت مخالفان‬ ‫ً‬ ‫یک راهحل واضح اما ضرورتا برجسته و مهم را عرضه‬ ‫میکنند‪ ،‬مانع اقدامات موافقان میشوند و تعارض‬ ‫را از بین میبرند‪ .‬هردوی این استراتژیهای حمله و‬ ‫اشتی نسبت به استراتژی احتراز مستلزم حجم بااتری‬ ‫از منابع و ایجاد سطح گستردهتری از تعارض است‪.‬‬ ‫اگر در استراتژی احتراز مخالفان از مواجه مستقیم با‬ ‫موافقان احتراز میکنند ولی در دومی مخالفان از ابتدا‬ ‫به هدف تخریب مسئله بهعنوان‬ ‫یک مسئله یا گــروه طــراح قــدم به‬ ‫مبارزه میگذارند‪.‬‬ ‫بهطورکلی‪ ،‬در استراتژی حمله انسداد‬ ‫مسئله عمومی ممکن اســت در‬ ‫قالب ممانعت از شناخته شدن ان‬ ‫مسئله نسبت بهعنوان یک مسئله عمومی است؛ ولی‬ ‫زیر سوال بردن پیشفرضها و منطق عقبه ساخت ان‬ ‫مسئله یا عنوان یک مسئله عمومی‪ ،‬تاکتیک دیگری‬ ‫است‪ .‬در این تاکتیک‪ ،‬صحت دادههای مورداستفاده‬ ‫موافقان زیر ســوال مــیرود‪ ،‬روابــط علی مــورد ادعای‬ ‫موافقان‪ ،‬موردتردید قرار میگیرد‪ .‬بیاهمیت نشان‬ ‫دادن ان مسئله برای جامعه‪ ،‬ایجاد تردید در مورد ان‬ ‫در افکار عمومی از دیگر تاکتیکهای از کار انداختن‬ ‫مسئله بهعنوان یک مسئله عمومی است‪ .‬مبهم نشان‬ ‫دادن مسئله ایجاد و نااطمینانی نسبت به خردمایه ان‬ ‫برای ایجاد ترس از تغییرات احتمالی‪ ،‬برجسته کردن‬ ‫اثرات منفی ان در جامعه‪ ،‬برجسته کردن هزینههای‬ ‫احتمالی حل ان مسئله و پیشبینیناپذیر نشان دادن‬ ‫مسائل ایجادی ناشی از حل ان مسئله نیز میتواند‬ ‫مورداستفاده مخالفان قرار گیرد‪.‬‬ ‫‪ -3‬استراتژه تهدید‬ ‫اگرچه این استراتژی هزینههای زیادی برای مخالفان‬ ‫ورود یک مسئله عمومی به دستور کار دولت در پی‬ ‫دارد؛ ولی کما کان در فضای سیاسی کشورها وجود‬ ‫دارد‪ .‬تهدیدهای سیاسی‪ ،‬اقتصادی یا حقوقی علیه‬ ‫گروه طراح ان مسئله عمومی‪ ،‬میتواند نمونههایی از‬ ‫این نوع استراتژی باشد‪ .‬البته در برخی از کشورها‬ ‫استراتژی فوق با تطمیع نیز همراه است‪.‬‬ ‫‪284‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تصمیمگیری با تاخیر‬ ‫‪285‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تاخیر در تصمیمگیریها‪ ،‬پدیدهای فراگیر در سیاست‪،‬‬ ‫کسبوکار و همینطور زندگی شخصی افراد است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫تاخیر در اتخاذ تصمیمها‪ ،‬بعضا نوعی استراتژی‬ ‫محسوب میشود؛ زیرا تاخیر بهعنوان توجیهی برای‬ ‫اتخاذ تصمیمهای ا گاهانهتر میتواند حائز اهمیت‬ ‫ً‬ ‫باشد؛ ولی این توجیه بعضا لفافهای برای استفادههای‬ ‫راهبردی از تاخیرهاست‪ .‬بنابراین گاهی اوقات‪ ،‬تاخیر در‬ ‫تصمیمگیری میتواند ارزشمند باشد‪ ،‬ازاینرو تاخیر در‬ ‫تصمیمگیری فینفسه خود میتواند یک تصمیم باشد‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫بهطورکلی‪« ،‬تاخیر» نوعی تاکتیک کند کردن یا به تعویق‬ ‫انداختن فرایند تصمیمگیری است [‪ ]12‬به این هدف‬ ‫ً‬ ‫که وضع موجود حفظ شود‪ .‬این تاکتیک عموما توسط‬ ‫احزاب‪ ،‬بازیگران سیاسی در منازعههای خطمشیای‬ ‫دشوار رخ میدهد که نمیخواهند تغییراتی رخ دهد‪ .‬اگر‬ ‫گروهی از بازیگران سیاسی بخشی از فرایند تصمیمگیری‬ ‫هستند؛ ولی تغییر در اوضاعواحوال موجود را دوست‬ ‫ندارند‪ ،‬بهتر میدانند فرایند تصمیمگیری را کند یا به‬ ‫تاخیر بیندازند‪ .‬اگر در طراحی فرایند تصمیمگیری‬ ‫نقش نداشته باشند با متوقف کردن مشارکت خود‬ ‫ً‬ ‫در ان تصمیمگیری عـمــا و حـســابشــده ان را به‬ ‫تاخیر میاندازند‪ .‬برخی از طرفین یک مسئله عمومی‬ ‫که میخواهند ان را وارد دستور کار دولــت کنند تا‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫خطمشیای بــرای حــل ان دســتوپــا کنند ممکن‬ ‫است دست به استفاده از تاخیرهای راهبردی بزنند‪.‬‬ ‫زیرا میدانند که در رساندن ان مسئله ناکام خواهند‬ ‫ماند‪ .‬یا هیئترئیسه مجلس میداند که اگر ورود یک‬ ‫مسئله عمومی در وضع موجود و ترکیب مجلس را به‬ ‫تاخیر بیندازد‪ ،‬بهاحتمالزیاد با تغییر ترکیب مجلس‬ ‫احتمال رای اوردن ان در مجلس به حداقل خواهد‬ ‫رسید؛ پسدست به تاخیر راهبردی میزنند‪.‬‬ ‫بااینحال‪ ،‬در همه کشورها ازجمله ایران‪ ،‬رویههای‬ ‫الزامیای وجود دارد که باید در صورتبندی و اجرای‬ ‫خطمشیهای عمومی رعایت شود‪ .‬بنابراین اگرچه‬ ‫ً‬ ‫مخالفان یک طرح یا ایحه ممکن است عمدا فرایند‬ ‫تصمیمگیریهای ملی را با کندی مواجه سازند؛ ولی‬ ‫برخیها از تاخیرها ممکن است دستاورد طبیعی یک‬ ‫فرایند مذاکرهای دشوار باشد‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر تصمیمگیری‬ ‫در مورد موضوعی نیاز به اجماع دارد‪ ،‬طبیعی است‬ ‫که فرایند اجماعسازی‪ ،‬زمانبر خواهد بود‪ .‬برای تاخیر‬ ‫در تصمیمگیریها‪ ،‬علل مختلفی میتوان ذکر کرد که‬ ‫میتوان انها را در طبقههای ذیل جای داد‪:‬‬ ‫• دایل سیاسی‪ :‬دعواهای سیاسی بر سر لحاظ‬ ‫نکردن منافع گروهی در ان تصمیمها یا تاثیر ان‬ ‫تصمیمها بر منافع اتی گروههای مخالف و در یک‬ ‫مسئله عمومی به درون دستور کار دولت‪ ،‬دغدغهها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تضاد مباین فکره و ایدئولوژیک‬ ‫بازیصران و خطمشنگذاران بر‬ ‫سر راهحل یک مسئله عمومن‪،‬‬ ‫منتواید بهخدت تگمیمگیره‬ ‫در مورد یک موضوع را به تاخیر‬ ‫بیندازد‪.‬‬ ‫علت نبود فضای مساعد بینالمللی‬ ‫دولتها از اتخاذ برخی تصمیمهای‬ ‫راهبردی احتراز میکنند تا فضای‬ ‫تخاصم یا بدبینی بینالمللی نسبت‬ ‫به فرد را ایجاد نکنند‪.‬‬ ‫دای ــل مــدیــر یـتــی‪:‬‬ ‫•‬ ‫اجــرای برخی از تصمیمها‪ ،‬به علت نبود توان‬ ‫مدیریتی ممکن است به تاخیر بیفتد‪ .‬بهعبارتدیگر‪،‬‬ ‫اجــرای برخی از تصمیمها نیازمند به ظرفیت‬ ‫مدیریتی است‪ ،‬که فقدان انها باعث تاخیر در‬ ‫اتخاذ ان تصمیمها میشود تا پس از ظرفیتسازی‬ ‫ان تصمیمهای راهبردی اتخاذ شوند‪ .‬تاخیر در‬ ‫بهرهبرداری از «منطقه پارس شمالی» در «بندر‬ ‫دیر» استان بوشهر‪ ،‬شاید بتوان به این دایل نسبت‬ ‫داد‪.‬‬ ‫• دای ــل اقــتــصــادی‪ :‬ات ـخــاذ بــرخــی از تصمیمها‬ ‫هزینههای هنگفتی بر دولتها و ملتها تحمیل‬ ‫میکند‪ ،‬ازایــنرو‪ ،‬تاخیر در اتخاذ انها بهترین‬ ‫راهبرد ممکن است قلمداد شود‪ .‬پرداخت یارانه‬ ‫تصمیمی بود که سالها به تاخیر افتاده بود؛ زیرا‬ ‫دولتهای مختلف بار هزینهای ان بر کشور را‬ ‫تخمین زده بودند و پیامدهای احتمالی مخرب‬ ‫ان را ارزیابی کرده بودند؛ ولی در دوران ریاست‬ ‫جمهوری «احمدینژاد»‪ ،‬تصمیمگیری شد‪.‬‬ ‫• دایل قانونی‪ :‬گاهی اوقات اتخاذ تصمیمهای‬ ‫خطمشیهای راهــبــردی با سند مــادر یا قانون‬ ‫اساسی کشور در تضاد است‪ ،‬تنها راه تصویب و‬ ‫اتخاذ ان تصمیمها اصاح ان قوانین مادر است‪،‬‬ ‫بنابراین تا انجام ان اصاحات‪ ،‬اتخاذ ان تصمیمها‬ ‫به تاخیر خواهد افتاد‪.‬‬ ‫نسبت به اثرات ان تصمیم بر‬ ‫انتخاب مجدد مخالفان در‬ ‫محافل تصمیمگیری سیاسی‬ ‫کشور‪ ،‬پایدار ساختن محرومیت‬ ‫گروه مخالف از برخی مزایا در‬ ‫سیستم سیاسی کشور‪ ،‬ترکیب‬ ‫نامتجانس مراکز تصمیمگیری برای توافق بر سر‬ ‫برخی تصمیمها‪ ،‬محاسبات هزینهای دولتها‬ ‫در حل مسائل و بهطورکلی محاسبات سیاسی‬ ‫بازیگران سیاسی در محافل خطمشیگذاری کشور‬ ‫میتواند برخی از دایل به تاخیر افتادن برخی از‬ ‫تصمیمگیریهای راهبردی محسوب شود‪.‬‬ ‫• دایل ایدئولوژیک‪ :‬تضاد مبانی فکری و ایدئولوژیک‬ ‫بازیگران و خطمشیگذاران بر سر راهحــل یک‬ ‫مسئله عمومی‪ ،‬میتواند بهشدت تصمیمگیری‬ ‫در مورد یک موضوع را به تاخیر بیندازد‪ .‬گروهی‬ ‫از بازیگران در مجلس که موضوعی را خاف شرع‬ ‫میدانند و به صحت شرعی نرسیدهاند یا گروهی‬ ‫دیگر که حامی حقوق بشر متداول هستند‪ ،‬ممکن‬ ‫است دچار تعارضات فکری شده و با استفاده از‬ ‫حداکثر انداختن مجلس مانع تصمیمگیری در‬ ‫مورد موضوعی شوند و ان را به تاخیر بیندازند‪.‬‬ ‫• دایل اجتماعی‪ -‬فرهنگی‪ :‬تصمیمگیری در مورد‬ ‫ً‬ ‫موضوعی بعضا با فضای اجتماعی و فرهنگی یک‬ ‫کشور ناسازگار است و تا شرایط فرهنگی‪ -‬اجتماعی‬ ‫مهیا نـشــود‪ ،‬تصویب ان مــوضــوع واکنشهای‬ ‫گستردهای را در پی خواهد داشت‪ .‬درباره پدیده‬ ‫«حــضــور زن ــان در ورزشــگــاههــای کــشــور» قــدری‬ ‫تاملکنید‪ ،‬یا به پدیده دوچرخهسواری و یا پخش‬ ‫بازیهای ورزشی خانمها‪ ،‬در رسانهها توجه کنید‪.‬‬ ‫• دایل بینالمللی‪ :‬برخی از تصمیمگیریهای دولت‬ ‫ً‬ ‫متاثر از فضای بینالمللی است‪ ،‬ازاینرو بعضا به‬ ‫‪286‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪287‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫بهطورکلی تصمیمهای خطمشیای خوب تصمیمهایی‬ ‫هستند که‪:‬‬ ‫‪ -1‬اقتصاد کشور را قویتر میسازند و تاباوری ان‬ ‫را ارتقاء میدهند‪.‬‬ ‫‪ -2‬اشتغال را افزایش و میل به کارافرینی و نوافرینی‬ ‫در کشور را تقویت میکنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬هزینههای اداره کشور را کاهش میدهند و بودجه‬ ‫عمومی را شفافتر و کسری ان را کاهش میدهند‪.‬‬ ‫‪ -4‬امنیت ملی همهجانبه (اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬ ‫اجتماعی‪ ،‬فرهنگی و نظامی) را تقویت و احساس‬ ‫وجود امنیت را در میان شهروندان برقرار میسازند‪.‬‬ ‫‪ -5‬کشور را در برابر حمات تروریستی محافظت کرده‬ ‫و اطمینان ملی نسبت به هوشمندی استراتژیک‬ ‫ملی دستگاههای امنیتی کشور را در مردم ایجاد‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫‪ -6‬جرم را در کشور کاهش و ضمن پیشگیری از وقوع‬ ‫جرائم در کشور هزینه ارتکاب به جرم را در کشور‬ ‫چنان افزایش میدهند که جسارت ارتکاب جرم‬ ‫در افراد جامعه را کاهش میدهند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تصمیمهای خطمشیای خوب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫برای بررسی پیامدهای تصمیمگیری تاخیری حکومت‬ ‫و دولت بایستی دستگاه هوشمندانه تحلیل ریسک‬ ‫تصمیمگیریهای تاخیری را طراحی کند و نسبت به‬ ‫مخاطرات مهم تهدیدی کشورداری هشدارهای ازم‬ ‫را دریافت کند‪ .‬این دستگاه محاسباتی میبایست‬ ‫مزایا و مخاطرات مرتبط با تصمیمهای تاخیری را‬ ‫محاسبه کند و اثرات بلندمدت انها را بر حوزههای‬ ‫اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬فرهنگی‪ -‬اجتماعی‪ ،‬حقوقی و‬ ‫همینطور تعامات بینالمللی مورد ارزیابی قرار دهد‬ ‫که بیتردید ممکن است تاخیری در برخی از تصمیمها‬ ‫و پیامدهای مخربی بر کشورداری بر جای بگذارد؛ زیرا‬ ‫ً‬ ‫تغییر در تصمیمها لزوما به اتخاذ تصمیمهای بهتر ختم‬ ‫نمیشود‪ .‬برخی از پیامدهای بیتوجهی به تاخیر در‬ ‫تصمیمها ممکن است‪:‬‬ ‫‪ -1‬فرصتهای بینظیر فراروی کشور را هدر دهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬هزینههای هنگفتی بر کشور تحمیل کند‪.‬‬ ‫‪ -3‬بر تداوم افزایش هزینههای عمومی کمک کند‪.‬‬ ‫‪ -4‬بسیاری از تصمیمهای راهبردی دیگر را ابتر سازد‪.‬‬ ‫‪ -5‬بر نبود بهرهوری ملی در عرصههای مختلف صحه‬ ‫گذارد‪.‬‬ ‫‪ -6‬بیعدالتیهای موجود در جامعه را پایدار سازد‪.‬‬ ‫‪ -7‬امید به بهبودها در عرصههای مختلف جامعه را‬ ‫ناامید سازد‪.‬‬ ‫‪ -8‬به نااثربخشی بسیاری از خطمشیها‪ ،‬طرحها‪،‬‬ ‫برنامهها و پروژههای ملی تداوم بخشد‪.‬‬ ‫‪ -9‬ریسکهای سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرهنگی‪ -‬اجتماعی‬ ‫کشور را افزایش دهد‪.‬‬ ‫‪ -10‬روحیه‪ ،‬انگیزه‪ ،‬حس شفقت به جامعه را در افراد‬ ‫کمرنگ کند‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫پیامدهای تصمیمگیری تاخیری‬ ‫‪ -11‬شانیت‪ ،‬قاطعیت و اثربخشی کشورداری را زیر‬ ‫سوال برد‪.‬‬ ‫‪ -12‬منجر به بی تصمیمی در بسیاری از حوزههای‬ ‫کشورداری شود‪.‬‬ ‫‪ -13‬منجر به اتخاذ تصمیمهای راهبردی بدی در‬ ‫سایر قلمروهای کشور شود‪.‬‬ ‫‪ -14‬به شکست در تحقق چشمانداز ملی کمک کند‪.‬‬ ‫‪-15‬از بهینهسازی بسیاری از تصمیمهای راهبردی‬ ‫جلوگیری کند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تگمیمیاهخطمشناه خوب‬ ‫مشارکت فعاایه و یمدایه‬ ‫خهرویدان را ارتقاء داده و انیا‬ ‫را در حکمراین و اداره جامعه‬ ‫مشارکت مندیند‪.‬‬ ‫‪ -7‬بهداشت جسمانی و روانــی‬ ‫جامعه را ارتقاء و هزینههای ان‬ ‫را برای مردم کاهش میدهند‪.‬‬ ‫‪ -8‬به فقرا‪ ،‬نیازمندان و مستمران‬ ‫کمک کرده و انها را توانمند‬ ‫میسازند‪.‬‬ ‫‪ -9‬حرمت به علم و دانش را با ارتقاء جایگاه تعلیم‬ ‫و تربیت ارتقاء میدهند‪.‬‬ ‫‪ -10‬به اقشار سالمند جامعه کمک کرده و خدمات‬ ‫بهداشتی انها را باکیفیتتر میسازند‪.‬‬ ‫‪ -11‬مسائل عمومی کشور را به سیاقی کارامد و اثربخش‬ ‫حل میکنند و امید به رفع مسائل را در جامعه‬ ‫تقویت میکنند‪.‬‬ ‫‪ -12‬با تکیهبر سازوکارهای زاینده و کلیدی عدالت را‬ ‫در جامعه گسترش میدهند و روح عدالتخواهی‬ ‫را در جامعه تقویت میکنند‪.‬‬ ‫‪ -13‬مشارکت فعاانه و همدانه شهروندان را ارتقاء‬ ‫داده و انها را در حکمرانی و اداره جامعه مشارکت‬ ‫میدهند‪.‬‬ ‫‪ -14‬از فرایندها و نهادهای دموکراتیک ملی‪ -‬اسامی‬ ‫حمایت میکنند و هزینههای دموکراسی را کاهش‬ ‫میدهند‪.‬‬ ‫‪-15‬ارزشها‪ ،‬باورهای اصیل اسامی‪ -‬ملی را برجسته‬ ‫و در اذه ــان و قلبهای مــردم ســاری و جــاری‬ ‫میسازد‪.‬‬ ‫راهــبــردیانــد‪ ،‬تصمیمهایی که‬ ‫زیرساخت تصمیمهای عملیاتی‬ ‫در سرتاسر شبکه مدیریتی کشور‬ ‫است‪ .‬اتخاذ تصمیمهای راهبردی‬ ‫بد در این سطح‪ ،‬احتراز از اتخاذ‬ ‫تصمیمهای راهبردی مناسب و دچار شدن به سندرم‬ ‫بیتصمیمی و اتخاذ تصمیمهای راهبردی با تاخیر‬ ‫میتواند خسارات جبرانناپذیری بر کیفیت کشورداری‬ ‫کشور وارد کند‪ .‬فهم علل اتخاذ تصمیمهای راهبردی بد‬ ‫و همینطور تداوم سندرم بیتصمیمی در عرصههای‬ ‫کلیدی تصمیمگیری کشور و تحلیل و درک دایل‬ ‫تاخیرات در تصمیمگیریهای ملی میتواند برای‬ ‫ارتقاء کیفیت کشورداری مفید باشد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: hdanaee@modares.ac.ir‬‬ ‫[‪ .]1‬اسمیت‪ ،‬کوین بی‪ ،‬اریمر‪ ،‬کریستوفر دابلیو‪ .)1392(.‬درامدی بر نظریه‬ ‫خطمشیگذاری عمومی‪ .‬تهران‪ :‬نشر صفار‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬همان‪.‬‬ ‫‪]3]. Hardaker, B, Fleming E, Lien, G. )2009(. How Should government‬‬ ‫‪make risky policy decisions? Australian Journal of Public Administration,‬‬ ‫‪68)3(: 256-271.‬‬ ‫‪]4]. Harreveld,Frenk V.,Pligt,Joop,V.D.,Nordgern,L.)2008(.The‬‬ ‫‪relativity of bad decisions: Social comparison as a means to alleviate‬‬ ‫‪regret. British Journal of Social Psychology, 47)1(, 105-117.‬‬ ‫‪]5]. Crew, L. )2014(. Why is Britain badly governed: Policy blunders‬‬ ‫‪1980-2010, 5)1(: 4-9.‬‬ ‫‪]6]. Kasdan,David O.)2018(.Toward behavioral public administration.‬‬ ‫‪Internation Review of Administrative Sciences, 0)0( 1-17.‬‬ ‫‪]7]. Sweeny,K., Melnyk, D., Miller,W., Shepperd, James A.)2010(.‬‬ ‫‪Information Avoidance: Who, What, When, and Why. Review of‬‬ ‫‪General Psychology, 14) 4(: 340-353.‬‬ ‫‪]8]. Peter Bachrach,P., Baratz,Morton,S.)1392(.Decisions and‬‬ ‫‪nondecisions:an analytical framework.The American Political Science‬‬ ‫‪Review,57)3(:632-642.‬‬ ‫‪]9]. Dahl, R. )1961(. Who Governs? Democracy and Power in an‬‬ ‫‪American City. London: Yale University Press.‬‬ ‫‪]10]. Rose, R. and Davies, P. )1994(. Inheritance in Public Policy:‬‬ ‫‪Changing without Choice in Britain. London: Yale University Press.‬‬ ‫‪]11]. Cobb, R. W, Ross, M. H. )1997(. Cultural strategies for agenda‬‬ ‫‪denial. Lawrence: University of Kansas Press.‬‬ ‫?‪]12]. Vilarr, Richard.N.)2016(.Deyad decisions-how long is too long‬‬ ‫‪Journal of Hip Preservation Surgery 3) 3(: 169-170.‬‬ ‫نتیجهگیری‬ ‫کشورداری چیزی جز اتخاذ تصمیمهای مختلف در‬ ‫شرایط مختلف نیست‪ ،‬زیرا چارچوب حکمرانی کشور‬ ‫قبل خطمشیای ملی بر رفتار‪ ،‬گفتار و اندیشه‬ ‫که از ِ‬ ‫جامعه ساری و جاری میشود مستلزم لحظهلحظه‬ ‫تصمیمگیری است‪ .‬حاکمان متولی اتخاذ تصمیمهای‬ ‫‪288‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫عدالت اجتماعی‬ ‫در تعادل مثلث‬ ‫قدرت‪ ،‬ثروت‪ ،‬قبیله‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫یکبار میتوان حیات اجتماعی را مسیری ناگزیر برای‬ ‫رفع مایحتاج دنیایی انسان تصور کرد و یکبار میتوان‬ ‫حیات اجتماعی را بهترین سوهان برای شکل دادن به‬ ‫تنه درخت انسانیت دانست‪ .‬اگر اندیشه کنیم شاید‬ ‫به این نکته برسیم که هیچ موجودی همچون انسان‬ ‫در نقطه نهایت نیازمندی نیست و هیچ موجودی‬ ‫همچون انسان ظرفیت پرش از قعر نیازمندی به اوج‬ ‫دارایی را ندارد‪ .‬یک قاشق‪ ،‬زود پر میشود؛ اما یک دیگ‬ ‫بزرگ‪ ،‬بهراحتی پر نمیشود‪ .‬انسان‪ ،‬برای پرش‪ ،‬نیازمند‬ ‫دورخیز است و هر چه دورخیز بیشتری کند‪ ،‬بیشتر‬ ‫میپرد‪ .‬اینکه انسان در حیات اجتماعی دنیا هبوط‬ ‫کرده است‪ ،‬عقبترین دورخیزی است که میتواند‬ ‫داشته باشد‪ .‬حال این انسان است که باید انتخاب‬ ‫کند در قعر بماند و غوطهور شود یا اینکه مستمسکی‬ ‫برای نجات بیابد و پرواز کند‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫محمدصادق ترابزاده جهرمی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫انسان در استعاره تیر و کمان‬ ‫قدرت‪ ،‬ثروت و قبیله‪ ،‬سه مولفه اساسن در ساخت یر‬ ‫جامعه یستند‬ ‫‪289‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫انسان در جامعه‪ ،‬یعنی در انتهای توان کمان برای‬ ‫کشیدن تیر به سمت هــدف‪ .‬انسان چنان ظرفیتی‬ ‫دارد که برای سیر بینهایت‪ ،‬با عمیقترین و سریعترین‬ ‫حرکت‪ ،‬نیازمند بزرگترین ظرفیت پرتاب به نام ابتائات‬ ‫حیات اجتماعی دنیاست‪ .‬انسان تنها‪ ،‬انچنانی که‬ ‫انسان اجتماعی میتواند ایثار و انفاق و جهاد و ‪...‬‬ ‫داشته باشد‪ ،‬ظرفیت ندارد‪ .‬انسان نیازمند اجتماع‬ ‫ً‬ ‫است برای حیات؛ اما نه صرفا برای رفع حوایج دنیایی‪،‬‬ ‫بلکه برای حرکت به سمت کمال و حیات متعالی‪.‬‬ ‫جامعه‪ ،‬انسان را به انتهای توان کمان کشیده است‪.‬‬ ‫حال انسان است که باید سمت خود را مشخص سازد‬ ‫و بر چله مستقر شود و خود را پرتاب کند‪ .‬برای تقرب‬ ‫انسان به هدف‪ ،‬فقط یک راه وجود دارد که صراط‬ ‫مستقیم اســت‪ .‬استقامت بر این صــراط نیز حالت‬ ‫اعتدالی است که فرد در ایههای مختلف و مراتب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫حکومت وایت الهن‪ ،‬معیشت متوازن و ایسجام اجتماعن‪،‬‬ ‫سه رکن و مولفه ساخت یظام اجتماعن در ایدیشه اسامن‬ ‫یستند‪ .‬این سه را با سه عنوان «قدرت‪ ،‬ثروت و قبیله» منتوان‬ ‫متناظر دایست‪.‬‬ ‫معیشت متوازن و انسجام اجتماعی‪ ،‬سه رکن و مولفه‬ ‫ساخت نظام اجتماعی در اندیشه اسامی هستند‪.‬‬ ‫این سه را با سه عنوان «قدرت‪ ،‬ثروت و قبیله» میتوان‬ ‫متناظر دانست‪ .‬این مولفهها چیستاند و مهمتر انکه‬ ‫چه نسبتی با یکدیگر دارند؟‬ ‫مختلف وجودی خویش باید بدان دست یابد تا به‬ ‫صــراط مستقیم هدایت شــود‪ .‬استقامت در صراط‬ ‫مستقیم را «عدالت» گویند‪.‬‬ ‫استقامت در صراط مستقیم‬ ‫سوال این است که شکل زندگی اجتماعی انسان در‬ ‫انطباق با کدام صراط مستقیم است؟ قوامیافتگی‬ ‫حیات اجتماعی انسان به این است که کل انسان‬ ‫و انسان کل‪ ،‬بر مسیر قوامیافتگی قرار گیرد‪ .‬حضور‬ ‫انسان در اجتماع‪ ،‬باید اجتماعی باشد‪ ،‬نه اینکه‬ ‫انسان بهصورت انفرادی در اجتماع حاضر باشد؛‬ ‫چراکه قرار بود از انتهای کشش کمان‪ ،‬عمیقترین‬ ‫پرتاب را به خود ببیند‪ .‬نمره قبولی کامل انسان در‬ ‫قوامیافتگی‪ ،‬به ایجاد ریل و ساختار اساسی عادانه‬ ‫ً‬ ‫اجتماع است‪ ،‬نه اینکه صرفا کاه خویش را سفت‬ ‫ُ‬ ‫استقم َکما ام َ‬ ‫َ‬ ‫رت» [‪]1‬‬ ‫ِ‬ ‫بچسبد تا باد نبرد‪ .‬در کنار َ«و ِ‬ ‫باید ریلگذاری استقامت صورت پذیرد تا کل انسان‬ ‫َ َ َ‬ ‫است ِقم کما‬ ‫به مقام استقامت برسد‪ .‬پس نیل به «ف‬ ‫ُام َ‬ ‫تاب َم َع َ‬ ‫رت َو َمن َ‬ ‫ک» [‪ ]2‬دستورکار اصلی حیات‬ ‫ِ‬ ‫فردی و اجتماعی است‪ .‬در حقیقت موضوع‪ ،‬تکامل‬ ‫افراد اجتماعی است‪.‬‬ ‫پس اقامه عدالت اجتماعی‪ ،‬عبارت است از ساخت‬ ‫نوعی نظام اجتماعی که ریل و کارخانه انسانسازی‬ ‫است و فرد اجتماعی در ان به دنبال ظهور کامل انسان‬ ‫کل است‪ .‬انسان کل‪ ،‬انسان در طول و عرض زمان است‪.‬‬ ‫حال باید پرسشی را طرح کرد که این نظام اجتماعی‬ ‫چه ارکان و مولفههایی دارد؟ حکومت وایت الهی‪،‬‬ ‫ارکان ساخت یک جامعه‬ ‫قدرت‪ ،‬ثروت و قبیله سه مولفه اساسی ساخت هر‬ ‫جامعه هستند‪ .‬هر جامعه‪ ،‬اجرم این سه مولفه را‬ ‫بهنوعی سامان میدهد تا بتواند شکلی خاص از حیات‬ ‫ً‬ ‫اجتماعی را داشته باشد‪ .‬قطعا هیچ جامعهای بدون‬ ‫حکمرانی و تنظیم این سه رکن و مولفه‪ ،‬توان استمرار‬ ‫ندارد‪ .‬قلب جامعه‪ ،‬روابط بین انسانها و شیوه تعامات‬ ‫ً‬ ‫و رفتار انهاست‪ .‬پیوندهای اجتماعی که معموا در‬ ‫فرهنگ ان جامعه خود را بروز میدهند‪ ،‬بنیادیترین ایه‬ ‫اجتماع را شکل میدهند‪ .‬جامعه با برشهای مختلف‪،‬‬ ‫اجتماعات و سازمانهای غیررسمی را شکل میدهد‪.‬‬ ‫خانواده و قبیله‪ ،‬قدیمیترین اجتماعات بشری هستند‬ ‫که ریشه در روابط خونی نسبی و سببی داشته و به‬ ‫همین جهت از ابتدای شکلگیری اجتماعات انسانی‬ ‫تا کنون خود را به نحوی حفظ یا بازتولید کردهاند؛ اما‬ ‫این پیوندها و رفتارها باید در نسبت با اقتصاد جامعه‬ ‫ً‬ ‫شکل بگیرد‪ .‬اساسا مال و ثروت است که ستون فقرات‬ ‫اجتماعات را تشکیل میدهد؛ زیرا تداوم هر اجتماعی‬ ‫به رفع نیازهای مادی اوست اما بهنحویکه پیوندها را‬ ‫مخدوش نسازد‪ .‬ازاینرو‪ ،‬اقتصاد مبتنی بر پیوندهای‬ ‫اجتماعی ساخته میشود و باید بشود‪ .‬روابط اقتصادی‬ ‫‪290‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪291‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در پیوندهای اجتماعی معنا خواهند داشت و نظام‬ ‫اقتصادی به دنبال تقویت پیوندهای اجتماعی است‪.‬‬ ‫در نهایت‪ ،‬به یک نقطه کلیدی میرسیم‪ :‬چه کسی‬ ‫تصمیم میگیرد و چه کسی اعمال قدرت میکند که‬ ‫پیوندهای اجتماعی و نظام اقتصادی بر چه سیاقی‬ ‫حرکت کند؟ عنصر قدرت‪ ،‬به لحاظ رتبه‪ ،‬اخرین‬ ‫رتبه در بین مولفههای اساسی ساخت جامعه است؛‬ ‫اما به لحاظ زمانی‪ ،‬اولین و متقدمترین مولفه‪ ،‬قدرت‬ ‫است که حکمرانی ساخت جامعه را به عهده دارد‪.‬‬ ‫باید تعیین کرد چه کسانی و چه سازوکارهایی در چه‬ ‫محدودهای مجاز به اعمال قدرت یا تصمیمگیری‬ ‫هستند‪ .‬در پرتو تعریف ساختارهای قدرت است که‬ ‫میتوان در خصوص نظامهای اقتصادی و اجتماعات‪،‬‬ ‫محلی برای گفتگو باز کرد‪ .‬پس تشکیل حکومت‪،‬‬ ‫ضامن تحقق نظامات اجتماعی‪-‬اقتصادی است؛‬ ‫اما این نکته را نیز باید مدنظر قرار داد که در جوامع‬ ‫پایدار‪ ،‬قدرت‪ ،‬برامده از نظام اقتصادی و اجتماعی‬ ‫وحافظ ارزشهای اقتصادی و اجتماعی ان جامعه‬ ‫ِ‬ ‫است‪ .‬در واقع‪ ،‬در یک هرمنوتیک دوگانه از یکدیگر‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫یاد میگیرند و یکدیگر را میسازند‪ .‬هر مکتب فکری‬ ‫که داعیه هدایت و راهبری بشر را دارد‪ ،‬این سه را مورد‬ ‫توجه قرار میدهد و نظامی خاص بین انان برقرار میسازد‬ ‫که وجه ممیزه ان مکتب با سایر مکاتب خواهد بود‪.‬‬ ‫مدخل فساد‪ ،‬ظلم و انحراف جوامع نیز همین سه رکن‬ ‫هستند‪ .‬همواره قدرت‪ ،‬ثروت یا پیوندهای اجتماعی‬ ‫هستند که محمل ظلمهای ساختاری و اساسی در‬ ‫جامعه قــرار میگیرند‪ .‬هر نوع خدشه و نفوذ به این‬ ‫ارکان‪ ،‬یا برهم زدن این ارکان‪ ،‬امکان تحقق عدالت‬ ‫اجتماعی به نحو تام را سلب میکند‪ .‬هر جا که قوه‬ ‫عاقله اجتماعی این سه مولفه را توامان در کالبد جامعه‬ ‫به تعادل رساند‪ ،‬ان جامعه به قوامیافتگی و استقامت‬ ‫در صراط مستقیم در ایه اجتماعی وارد شده است‪.‬‬ ‫ازاینجهت است که در اندیشه اسامی حکومت‪،‬‬ ‫اقتصاد و روابــط اجتماعی در قالب استقرار وایت‬ ‫سیاسی الهی‪ ،‬معیشت متوازن و انسجام اجتماعی‬ ‫موضوعیت مییابد‪ .‬این کالبد در کنار دمیده شدن‬ ‫روح معنویت‪ ،‬جان میگیرد و حرکت در مسیر تربیت‬ ‫و تقرب الهی را میتواند جستجو کند‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ابتدا باید مهره قدرت را حرکت داد‪ ،‬سپس یسبت بین ثروت‬ ‫و قبیله را مششص کرد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫صبغه معنویت بر مثلث سازنده اجتماع‬ ‫معنویت‪ ،‬روح ان کالبد است نه عضوی از کالبد؛ بنابراین‬ ‫اضافه شدن معنویت به ارکان سازنده اجتماع‪ ،‬مشابه‬ ‫اضافه شدن برخی فعالیتها به برخی فعالیتهای‬ ‫دیگر نیست بلکه از جنس تغییر شکل فعالیتها یا‬ ‫تغییر شکل نظام ارتباطی فعالیتهاست‪ .‬معنویت‪،‬‬ ‫صبغه دیگری به این ارکان میدهد‪ .‬ازاینروست که‬ ‫معنویت اسام را باید در تکتک اعمال‪ ،‬احکام و‬ ‫تعامات مشروع جستجو کرد‪ .‬نظام اقتصادی اسام‪،‬‬ ‫پیوندهای اجتماعی و ساختار سیاسی ان همگی با‬ ‫رنگ معنویت و توحید تعبیه میشوند‪ .‬انچه در این‬ ‫ایه از معنویت مقصود است‪ ،‬تجلیات معنویت در‬ ‫عرصه روابط و رفتارهای انسانی است که متناسب‬ ‫بحث عدالت اجتماعی است؛ ضمن انکه‪ ،‬عدالت‬ ‫در تناظر با سایر سطوح معنویت نیز تعریف میشود‪.‬‬ ‫نقطه اتصال ساختارهای جامعه با توحید‪ ،‬وایتی است‬ ‫که ضمن هدایت باطن عالم‪ ،‬رسالت هدایت و امامت‬ ‫امت را نیز بر عهده دارد تا ساختارسازی اجتماعی را‬ ‫با عدالت تکوینی منطبق سازد‪ .‬این وایت در عین‬ ‫اینکه کتاب هدایت را به همراه دارد‪ ،‬خود نیز میزان‬ ‫اقامه عدل بوده و قائم بالقسط است‪ .‬قانون عادانه‬ ‫ِصرف‪ ،‬بدون میزان حاضر و ناظر‪ ،‬امکان تحقق تام‬ ‫عدالت را فراهم نمیکند‪.‬‬ ‫پس انچه ساختارهای قــدرت‪ ،‬ثــروت و پیوندهای‬ ‫اجتماعی را در عدالت اجتماعی اسام شکل میدهد‪،‬‬ ‫معنویت و غایت توحیدی است که در تکتک اعمال‪،‬‬ ‫رفتارها و روابط خود را متجلی میسازد‪ .‬البته باید توجه‬ ‫داشت که تطابق این ساختارها با فطرت و طبیعت‬ ‫انسان نیز مدنظر است‪ .‬ساختارهای اجتماعی عادانه‪،‬‬ ‫بهنوعی فضا را برای انسان تمهید میکنند که طبیعت‬ ‫و فطرت او ضمن پذیرش ساختارها به عمق معنایی‬ ‫انها نیز التفات یابند و درگیر ظواهر نمانند‪.‬‬ ‫جمعبندی‬ ‫سه مهره کلیدی در بازی شطرنج جامعهسازی وجود‬ ‫ً‬ ‫دارد که اندیشههای مدعی راهبری انسان‪ ،‬دائما در‬ ‫حال بازتعریف انها و حکمرانی نسبت بینشان‬ ‫هستند‪ :‬قدرت‪ ،‬ثروت و قبیله‪ .‬عدالت اجتماعی‬ ‫اسام نیز نظامسازی اجتماعی را بر محمل این سه‬ ‫مهره دنبال میکند‪ .‬وایت الهی‪ ،‬معیشت متوازن و‬ ‫تحکیم پیوندهای اجتماعی‪ ،‬بهترین جنس این سه‬ ‫مهره هستند‪ .‬ابتدا باید مهره قدرت را حرکت داد‪،‬‬ ‫سپس نسبت بین ثــروت و قبیله را مشخص کرد‪.‬‬ ‫قبیله‪ ،‬شاهمهرهای است که باید به انتهای بازی‬ ‫برسد و ثروت و قدرت‪ ،‬زمینهساز رسیدن ان به انتهای‬ ‫بازی هستند‪ .‬این بازی‪ ،‬یک «بهترین راه» و «منطق‬ ‫ُبرد» دارد که در «کتاب» امده است؛ اما برای رفتن‪،‬‬ ‫نیاز به «امام» دارد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: Torabzadeh@isu.ac.ir‬‬ ‫[‪ .]1‬ایه مبارکه ‪ 15‬سوره شوری‬ ‫[‪ .]2‬ایه مبارکه ‪ 112‬سوره هود‬ ‫‪292‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر محمدجواد رضائی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه شاهد‬ ‫حوزه علمیه و تنظیمات حکمرانانه‬ ‫‪293‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫حوزه علمیه و دایشصاه موظفاید براه «مردم» و «دین‬ ‫مردم» تاش کنند‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ََ‬ ‫َ‬ ‫«د ِم» بی «قدم»‬ ‫قوای عاقله کشور‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در متون ادبی فارسی و حتی منابع اسامی به اموزههایی‬ ‫ً‬ ‫برمیخوریم که ظاهرا بهنوعی «سکوت»‪« ،‬مــدارا» و‬ ‫حتی «گمنامی» توصیه میکنند‪ .‬فضای حاکم بر این‬ ‫توصیهها ان است که در مواردی که لزومی به ابراز نظر‬ ‫نباشد‪ ،‬اظهار فضل شایسته نیست‪ .‬در برخی موارد نیز‬ ‫ً‬ ‫موضوع از جنبهای دیگر دیدهشده است؛ اینکه اساسا‬ ‫برای در امان بودن از مواجهات غیراخاقی دیگران‪ ،‬راه‬ ‫«سکوت» و «تواضع» اتخاذ شود؛ چه انکه‪:‬‬ ‫«انان که به کنج عافیت بنشستند‬ ‫دندان سگ و دهان مردم بستند‬ ‫کاغذ بدریدند و قلم بشکستند‬ ‫وز دست زبان حرف گیران رستند» [‪]1‬‬ ‫در نگاه نخست اتخاذ چنین مواضعی توسط افراد یا‬ ‫نهادهایی که نوعی «مرجعیت» یا «فراگیرندگی» دارند‪،‬‬ ‫ازم به نظر میرسد؛ شاید ازاینروست که پیگیری‬ ‫چنین مواضعی در برخی نهادها همچون «روحانیت»‬ ‫میتواند تبدیل بهنوعی رویه شود‪ .‬اگر هم برای چنین‬ ‫ادعایی‪ ،‬اظهارات صریحی برای استناد وجود نداشته‬ ‫باشد‪ ،‬ااقل در حال حاضر برداشت عموم مردم از نگاه‬ ‫حاکم بر حوزه علمیه همین است؛ اینکه در نظر برخی‬ ‫از فضای حوزه علمیه‪ ،‬کمابیش میان «محترم بودن‬ ‫حوزه علمیه» و «در کنج عافیت نشستن حوزه علمیه»‬ ‫ارتباط وثیقی وجود دارد‪.‬‬ ‫اما باید دقت داشت که توصیه به تواضع و سکوت‪-‬‬ ‫همانند همه توصیهها و بایستگیهای اخاقی‪ -‬محدود‬ ‫به عرصه و گسترۀ خاصی هستند‪ .‬حتی توجه ِصرف‬ ‫به یک فضیلت اخاقی بدون توجه به سایر فضایل یا‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫پیصیره «سکوت» در عرصهیایی که اساسا محل چنین‬ ‫فضیلتمدارهیایی ییست‪ ،‬منجر به بروز یوعن «عافیتطلبن»‬ ‫و «محافظهکاره» خواید خد‪.‬‬ ‫امورات جامعه مطلوب باشد و پیگیری بیشتر برای‬ ‫اظهارنظر در این عرصهها موجب از بین رفتن «مقام‬ ‫پدری» شود‪ .‬اما چرا چنین باوری نادرست است؟‬ ‫نکته اصلی انجاست که اگر اندک دقتی بر ساختار‬ ‫حکمرانی در حوزههای مختلف «سیاسی»‪« ،‬اقتصادی»‪،‬‬ ‫«معماری و شهرسازی» یا «تعلیم و تربیت» داشته‬ ‫باشیم‪ ،‬درمییابیم که موضوع اصلی در همهجا‪ ،‬شیوه‬ ‫ً‬ ‫«توزیع حقوق» و «رفع تعارضات منافع» است‪ .‬اساسا‬ ‫حکمرانی حکومتها و تنظیمگری قواعد توسط ایشان‪،‬‬ ‫ناظر به «توزیع حقوق» و «رفع تعارضات منافع» است‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال‪ ،‬در حوزه سیاسی‪ ،‬هرگونه ترتیباتی که اتخاذ‬ ‫میشود به موضوعاتی چون «توزیع حق تصمیمگیری‬ ‫راجع به شیوه توزیع درامدهای نفتی‪ ،‬مالیاتی یا عوارض»‬ ‫یا «تنظیم ترتیباتی بــرای داوری میان گفتمانهای‬ ‫مختلف فرهنگی و سیاسی در عرصۀ ترویج عمومی»‬ ‫برمیگردد‪ .‬ترتیبات و تنظیمات مقرره در حوزه بانکداری‬ ‫به مقواتی چون «تعیین افراد برخوردار از قدرت تصرف‬ ‫در مال دیگران بهواسطۀ ایجاد و توزیع قدرت خلق پول‬ ‫در بانک» و «تعیین سطح دسترسی طبقات مختلف‬ ‫جامعه به تسهیات بانکی» برمیگردد‪ ،‬تسهیاتی که‬ ‫ً‬ ‫طبیعتا برخورداری از ان‪ ،‬خاستگاه بروز تعارضات‬ ‫میان افراد مختلف جامعه است‪ .‬ترتیبات اتخاذشده‬ ‫در حوزه نفت و انفال درنهایت به موضوعاتی چون‬ ‫«توزیع حق مشارکت در فرایند بهرهبرداری از نفت»‪،‬‬ ‫«توزیع حق بهرهمندی از تجربه کشف و استخراج نفت‬ ‫میان شرکتهای مختلف»‪« ،‬داوری نسبت به تمایل‬ ‫شرکتهای مختلف پتروشیمی برای بهرهمندی اسانتر‬ ‫از میعانات گازی» یا «تعیین شیوه بهرهمندی از منافع‬ ‫بدون توجه به موضوع مورداستفاده‪ ،‬میتواند به امری‬ ‫ِ‬ ‫نامطلوب تبدیل شود‪ .‬پیگیری «سکوت» در عرصههایی‬ ‫ً‬ ‫که اساسا محل چنین فضیلتمداریهایی نیست‪،‬‬ ‫منجر به بروز نوعی «عافیتطلبی» و «محافظهکاری»‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫در برخی موارد هم میتواند مصداقی از «ظلم» باشد‪.‬‬ ‫برای تحلیل دقیقتر این موضوع باید کمی نسبت به‬ ‫«حفظ موضع پدرانه» یا «از دست زبان برخی گریختن»‬ ‫دقت نمود‪ .‬بهواقع استدالهای به نفع «سکوت» و‬ ‫«عافیتطلبی» تا چه انــدازه قابل اتکا هستند؟ ایا‬ ‫«برخورداری از شان پدری» به معنای سکوت در برابر‬ ‫ظلم است؟ ایا «در مظان تنفر برخی قرار نداشتن»‬ ‫انقدر مهم است که بر «احقاق حق» یا «نهی از منکر»‬ ‫ارجحیت دارد؟ در ادامه به نحو گذرا اشارهای به این‬ ‫موضوع خواهد شد‪.‬‬ ‫اینکه نهاد حوزه علمیه واجد مقام پدری در جامعه‬ ‫ً‬ ‫باشد‪ ،‬اساسا نمیتواند به معنای «محترم بــودن از‬ ‫تفکرات» باشد؛ هنگامیکه‬ ‫منظر همه انسانها و‬ ‫َ َ ْ ْ ْ َ ُ َّ َ‬ ‫ک ُانوا بهِ َی ْس َت ْهز ُئونَ‬ ‫ول ِالا‬ ‫میدانیم «ما یا ِت ِیهم ِمن رس ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫(هیچ پیامبری برای هدایت انان نیامد مگر اینکه او‬ ‫را استهزا میکردند‪ :‬بخشی از ایه ‪ 36‬ســوره یس)»‪،‬‬ ‫دیگر جایی برای پیگیری «اصل عافیتطلبی در هر‬ ‫شرایطی» نخواهد بود‪.‬‬ ‫شاید تا بدین جای‪ ،‬موردپذیرش حوزویان قرار گیرد‬ ‫که ایشان راضی به هرگونه سکوتی نیستند؛ اما مسئله‬ ‫مهمتر‪ ،‬به «میزان» دخالت و اظهارنظرشان در امور‬ ‫جامعه برمیگردد‪ .‬ممکن است به باور ایشان‪ ،‬در حال‬ ‫حاضر میزان اظهارنظر حوزه علمیه در تدبیر و تنظیم‬ ‫‪294‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪295‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫رودخانهها‪ ،‬مراتع و جنگلها میان افراد مقیم در حاشیۀ‬ ‫این منابع‪ ،‬افراد مقیم در مرکز کشور و نسلهای اتی»‬ ‫برمیگردد‪ .‬سازوکارها و ساختارهای مربوط به بازار کار‪،‬‬ ‫سیاستهای اشتغال یا استخدامهای دولتی بر «حق‬ ‫نیروهای کار نسبت به ایجاد اتحادیه یا دادخواهی نسبت‬ ‫به تعدی احتمالی کارفرماها»‪« ،‬حق کارفرما نسبت‬ ‫به پایش تاش نیروی کار و کیفیت کاا یا خدمت‬ ‫تولیدی»‪« ،‬حق فرزندان در برخورداری از تربیت متعالی‬ ‫و انسجام خانوادگی»‪« ،‬حق همسران در برخورداری از‬ ‫محیط خانوادگی کم تنش»‪« ،‬شیوه حل تعارض پدیدار‬ ‫شده در یک فرد برای تحقق وظایف پدری و وظایف‬ ‫شغلی» و «مواجهه با تعارضات موجود میان افراد برای‬ ‫تصاحب موقعیتهای شغلی کممخاطره دولتی» موثر‬ ‫است‪ .‬ترتیبات و تنظیمات مقرره در حوزه معماری و‬ ‫شهرسازی بر مقواتی چون «تسهیل یا دشوار نمودن‬ ‫احقاق حقوق یا احکامی چون حق زندگی عفیفانه‪،‬‬ ‫حق همسایگی یا حق بازی کودکان» و «تقویت کردن یا‬ ‫از بین بردن تذکرات روزمرۀ انذاربخش یا بشارتبخش‬ ‫مربوط به یاد خدا‪ ،‬یاد مرگ و یاد مردم» تاثیر میگذارد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫تنظیمات اتخاذ شده در حوزۀ تعلیم و تربیت اساسا‬ ‫تعیین تکلیف راجع به «شیوه و میزان احقاق حق‬ ‫مردم در بهرهمندی از کاای عمومی چون اموزش»‪،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫«داوری میان تمایل مکاتب و نظریات مختلف برای‬ ‫سازی ایدۀ خویش» یا «حق بهرهمندی‬ ‫ترویج و شبکه ِ‬ ‫ّ‬ ‫متعلمین از فراگیری علوم و فنون موردنیاز و مفید» است‪.‬‬ ‫ازانجاکه در همۀ موارد فوق صحبت از «تعیین حق» و‬ ‫«داوری میان تعارضات منافع» است و مواجهه با این‬ ‫ً‬ ‫موضوعات اساسا متکی بر نگاه ما نسبت به «خوبی و‬ ‫بدی»‪« ،‬روایی و ناروایی»‪« ،‬عدالت و ظلم» یا ُ‬ ‫«حسن‬ ‫ُ‬ ‫و قبح» است‪ ،‬پرواضح خواهد بود که نقش اساسی‬ ‫دراینبین‪ ،‬از ِان مدعیان «اداره جامعه»‪« ،‬هدایت‬ ‫انسان» یا «شناساگرهای خوبی و بدی» است‪.‬‬ ‫چطور ممکن است در جامعه اسامی راجع به «حقوق‬ ‫مــردم» و «شیوه رفع تعارض منافع» میان ایشان‪ ،‬در‬ ‫عرصههای مختلف‪ ،‬تصمیمگیری شود اما حوزه علمیه‬ ‫به نحو ّفعال و از موضعی دادخواهانه در انها مشارکت‬ ‫نداشته باشد؟ مگر نه انکه ااقل از منظر زنده نگاهداشتن‬ ‫امربهمعروف و نهی از منکر‪ ،‬باید مواجهههای َفعالی‬ ‫ُ‬ ‫با امور جامعه صورت گیرد؟ مگر نه اینکه َ«ما ا ْع َمال‬ ‫َ ْ ّ ُ ُّ َ َ َ ْ َ ُ َ َ َّ ْ َ َ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫وف َو‬ ‫یل الل ِه ِعند الا ْم ِر ِبال َم ْع ُر ِ‬ ‫َال َِب ِ ْر کله َا ْ و ال َِجهاد َّ فِی س ِب ْ َ ِ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ا ّلنه ِى َع ْن ال ُم ْنک ِر ِالا ک َنفثهٍ فِی بح ٍر ل ِج ٍ ّى (تمامکارهای‬ ‫نیکو و جهاد در راه خدا‪ ،‬برابر امربهمعروف و نهی از‬ ‫منکر چونان قطرهای بر دریای ّمواج و پهناور است‪:‬‬ ‫برگرفته از حکمت ‪ 374‬نهجالباغه)»؟ اگــر بیان‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اختافنظرهای بنیادینی که در تعیین انواع حقوق و‬ ‫مواجهه با تعارضات منافع در انواع نظریات و مکاتب‬ ‫مختلف وجود دارد ساکت بود‪ ،‬درحالیکه‪ ،‬در عرصۀ‬ ‫اجرا بهناچار یکی از این ایدهها باید پذیرفته شود؟ مگر‬ ‫هستند‬ ‫نه انکه انها که در نقش «پدر» برای جامعه ُ‬ ‫باید به خود متذکر شوند که َ«م ْن َض َّی َع ُه ْال َا ْق َر ُب ا ِتیحَ‬ ‫َ َْ‬ ‫ل ُه الا ْب َع ُد (کسی را که نزدیکانش واگذارند‪ ،‬بیگانه او را‬ ‫پذیرا میگردد‪ :‬حکمت ‪ 14‬نهجالباغه)»؟ خاصه انکه‬ ‫بنا به ماهیتی که انواع سیاستگذاریها‪ ،‬تنظیمگریها‬ ‫ً‬ ‫و برنامهریزیهای حکومتی دارنــد‪ ،‬عما با «تعیین‬ ‫حقوق» و «داوری تعارضات» مواجهیم؛ امــوری که‬ ‫ااقل در لزوم اظهارنظر حوزه علمیه نسبت به انها‬ ‫شکی وجود ندارد‪.‬‬ ‫علی شریعتی‪ -‬با همۀ انتقادات وارد بر افکارش‪ -‬را‬ ‫بپذیریم که «در انــزوا‪ ،‬فیلسوف‪ ،‬شاعر‪ ،‬پارسا‪ ،‬عابد‬ ‫میتوان ساخت اما مسلمان نمیتوان ساخت [‪،2‬‬ ‫ص‪ ،»]47 .‬نگاهمان به احکام نیز متاثر خواهد شد‪:‬‬ ‫«امربهمعروف و نهی از منکر نصیحت بابا به بچهها‬ ‫نیست‪ ... .‬امربهمعروف و نهی از منکر یعنی رسالت‬ ‫فرد در سرنوشت جامعۀ خویش و مکتب اعتقادی که‬ ‫به ان معتقد است [‪ ،2‬ص‪».]52 .‬‬ ‫ایا نهاد حوزه و اساتید و دانشپژوهان حاضر در ان‪،‬‬ ‫متوجه تفاوت شرایط قبل از «انقاب اسامی ایران» و‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫پسازان نیستند؟ مگر این حدیث از معلی بن خ َنیس‬ ‫را نباید همواره به خود تذکر داد که به امام صادق؟‬ ‫گفت‪ :‬فدایت شــوم‪ ،‬به یــاد ال فــان (بنیعباس) و‬ ‫نعمتهایی که از انها بهرهمندند افتادم و با خود‬ ‫گفتم اگر این حکومت به دست شما بود ما هم در‬ ‫کنار شما زندگی خوبی داشتیم‪ .‬فرمود‪ :‬هیهات ای‬ ‫ّ‬ ‫معلی! ا گاه باش‪ ،‬به خدا سوگند اگر چنین بود چیزی‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َ ّ‬ ‫َ َ َ َّ‬ ‫ْ َ‬ ‫الن َهار» و «ل ْب َس الخ ِشن‬ ‫«سی‬ ‫«س َیاحه‬ ‫جز ِ‬ ‫اسه الل ْیل» و ِ‬ ‫ْ َ ْ‬ ‫َ‬ ‫(پوشیدن لباس زبر)» و «اکل الج ِشب (خوردن غذای‬ ‫نامطبوع)» در کار نبود‪ ،‬ولی اکنون حکومت از دست‬ ‫ما گرفتهشده است (اصول کافی‪ ،‬حدیث دوم باب‬ ‫‪ ،106‬کتاب حجت)‪ .‬ایا «در کنج عافیت نشستن» یا‬ ‫ّ‬ ‫موجهی برای‬ ‫«از دست زبان برخی گریختن» توجیه‬ ‫حوزه علمیۀ شیعی است؟ چطور ممکن است راجع به‬ ‫دانشگاه و مردم‬ ‫ممکن است گفته شود که هرچند شاهد عدم ارتباط‬ ‫وثیق نهاد حوزه علمیه در کشور با تنظیمات حکمرانانه‬ ‫جامعه هستیم‪ ،‬نهاد دانشگاه بهعنوان یکی دیگر از قوای‬ ‫عاقله کشور‪ ،‬این مهم را بر عهده دارد [‪ .]3‬حتی ممکن‬ ‫ً‬ ‫است گفته شود که اتفاقا نظام دانشگاهی‪ ،‬ااقل مبتنی‬ ‫بر برخی معیارها‪ ،‬در رتبهبندیهای متعارف جهانی‬ ‫از وضعیت خوبی برخوردار است [‪]4‬؛ بااینوجود اما‬ ‫میتوان ادعا کرد که زبان حال «مردم» به نهاد دانشگاه‬ ‫چیز دیگری است‪:‬‬ ‫‪296‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪297‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫َ‬ ‫«ای انکه به اقبال تو در عالم نیست‬ ‫گیرم که غمت نیست‪ ،‬غم ما هم نیست»‬ ‫نکته اصلی ان است که هرچند حضور دانشگاه در‬ ‫عرصه تنظیم و تدبیر امور جامعه ‪-‬به معنای تعیین‬ ‫حقوق و شیوه داوری در تعارضات منافع‪ -‬از حضور‬ ‫حوزه علمیه پررنگتر است‪ ،‬اما باید راجع به «زاویه‬ ‫دیــد» و «مبنای حل مسئله» توسط دانشگاه تامل‬ ‫بیشتری صورت گیرد‪.‬‬ ‫وابسته به اولویتهای تحلیلیمان نسبت به ماهیت‬ ‫و جایگاه دانشگاه میتوان مواردی چون «حل مسائل‬ ‫جامعه» یا «درک حقایق عالم» را بهعنوان وظایف‬ ‫نهاد دانشگاه تلقی کنیم؛ به نظر نگارنده در کنار همه‬ ‫اهداف عنوانشده برای نهاد دانشگاه‪ ،‬مهمترین‬ ‫این‬ ‫ِ‬ ‫کارکرد نهاد دانشگاه «ایجاد و اشاعه گفتمانهایی‬ ‫برای نظمبخشی خاصی به اذهان مردم جامعه» است‪.‬‬ ‫دانشگاه پویا بهواسطه ارتباطگیری با جامعه و تمرکز‬ ‫ِ‬ ‫بر مسائل جامعه در حــوزههــای مختلف‪ ،‬سعی در‬ ‫ارائه چارچوبهای تحلیلی و حتی زاویه دیدهایی‬ ‫برای مشاهده پدیدههاست‪ .‬اگر به نهاد دانشگاه در‬ ‫مغرب زمین نیز تاملی داشته باشیم درمییابیم که‬ ‫«ترویج گفتمانهای ذیل مکاتب اخاقی و ارزشی‬ ‫مغرب زمین»‪« ،‬اشاعه مباحثه و تولید ادبیات برای‬ ‫مفاهیم مهم فرهنگی و حقوقی خویش» و «ایجاد‬ ‫شهروند مطلوب غربی» از کارکردهای مهم این نهاد‬ ‫ً‬ ‫است؛ اساسا دانشگاهها و محافل علمی مهمترین‬ ‫نهاد بسترساز ان چیزی هستند که بهعنوان «حکومت‬ ‫بر پایه گفتگو» [‪ ]5‬ادعا میشود‪.‬‬ ‫اگر از منظر فوق به جایگاه دانشگاه بنگریم‪ ،‬کارکرد‬ ‫«حل مسائل جامعه» نیز تحقق مییابد‪ .‬دانشگاهی‬ ‫را در نظر بگیرید که غالب دانشجویان و اساتید ان‬ ‫در چارچوب ارزشی‪ ،‬اخاقی و حقوقی خاصی به امور‬ ‫اموزشی و پژوهشی مشغولاند؛ اگر رویکرد مزبور بهخوبی‬ ‫در دانشجویان این دانشگاه نهادینه شود‪ -‬بهنحویکه‬ ‫مشاهده جهان پیرامون و شیوه تحلیلی ایشان بر پایه‬ ‫ان رویکرد یا زاویه دید صورت پذیرد‪ -‬طبیعی است که‬ ‫ارائه راهحل از جانب انها نیز رنگ و بوی ان رویکردها‬ ‫و گفتمانها را خواهد داشت‪ .‬بسیار طبیعی خواهد بود‬ ‫که دانشجویی را تصور کنیم که در دوران دانشجویی‬ ‫بهطور مستقیم با موضوعاتی چون «اموزشوپرورش‬ ‫عمومی» یا «حکمرانی نظام حملونقل» مواجه نشده‬ ‫اما پس از فراغت از تحصیل و در مقام کارشناس‪ ،‬به‬ ‫ارائه راهحلهای بدیعی در ان حوزهها دست بزند که‬ ‫البته متاثر از چارچوبهای و رویکردهای اموزش دیده‬ ‫در دوران دانشجوییاش است‪.‬‬ ‫گسترۀ تاثیرگذاری دانشگاه را نباید به پژوهشهای‬ ‫اساتید یا تولید کارشناسان تخصصی در حوزههای‬ ‫مختلف محدود نمود؛ جنبه اثرگذاری دانشاموختگانی‬ ‫که در فضای علمی یا اجرایی مربوطه به رشتۀ خود‬ ‫مشغول به فعالیت نیستند‪ ،‬بسیار قابلتوجه است‪.‬‬ ‫نگاه خاص‪،‬‬ ‫دانشاموختهای که مبتنی بر یک نوع ِ‬ ‫اموزشدیده و بنا به دایلی‪ ،‬مشاغلی نامرتبط با رشته‬ ‫ً‬ ‫خود برمیگزیند یا اساسا شاغل نمیشود‪ ،‬بهراحتی‬ ‫اشاعه دهنده تحلیلها و رویکردهایی است که در‬ ‫دورۀ تحصیلش فراگرفته است‪ .‬همین فرد در مقام‬ ‫همسر‪ ،‬پدر‪ ،‬مادر‪ ،‬برادر و ‪ ...‬به ترویج ان تحلیلها‬ ‫و رویکردها میپردازد؛ ازایــنرو‪ ،‬نهاد دانشگاه افزون‬ ‫بر یک «قوۀ عاقله» بهعنوان «قوه محرکه» کشور نیز به‬ ‫ایفای نقش میپردازد‪.‬‬ ‫با توجه به چنین اثرگذاری وسیعی که از دانشگاه شاهدیم‪،‬‬ ‫بسیار مهم خواهد بود که «ارتباط دانشگاه با مسائل اصلی‬ ‫و بحرانهای واقعی از منظر ارزشهای جامعه چیست؟»‬ ‫بر این پایه‪ ،‬هنگامی شاهد کژکارکردهای دانشگاه هستیم‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫ینصامن خاید کژکارکردیاه دایشصاه یستیم که اساسا گفتمان‬ ‫و زاویه دید ترویجخده از جایب دایشصاه تناسبن با «مسائل‬ ‫مردم» و «ارزشیاه مردم جامعه» یداخته باخد‪ .‬به دیصر بیان‪،‬‬ ‫«زاویه دید یشبصان دایشصاین» و «مبناه حل مسئله توسط‬ ‫دایشصاییان» مقواتن یستند که باید از «مردم» تاثیر بپذیرد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫که اساسا گفتمان و زاویــه دید ترویجشده از جانب‬ ‫دانشگاه تناسبی با «مسائل مردم» و «ارزشهای مردم‬ ‫جامعه» نداشته باشد‪ .‬به دیگر بیان‪« ،‬زاویه دید نخبگان‬ ‫دانشگاهی» و «مبنای حل مسئله توسط دانشگاهیان»‬ ‫مقواتی هستند که باید از «مردم» تاثیر بپذیرد‪.‬‬ ‫الف) زدودن حجاب مشهورات زمایه‬ ‫انسانها بهواسطه انواع محدودیتهای شناختی و‬ ‫تحلیلی‪ ،‬بسیار متکی به فضای حا کم بر ادبیات و‬ ‫گفتمانهای موجود در زمان خویشاند‪ .‬ازاینروست‬ ‫که بهطور پیشفرض‪ ،‬نسبت به معنا و دالتهای‬ ‫بهرهگیری از برخی اصطاحات دقت ازم صورت‬ ‫نمیگیرد‪ .‬یکی از مهمترین اصطاحاتی کــه ازم‬ ‫است با دقت بیشتری مورداستفاده و فهم قرار گیرد‪،‬‬ ‫«ساینس‪ »Science :‬است‪ .‬این دستاورد بشری که در‬ ‫زبان فارسی به «علم» ترجمه میشود‪ ،‬دارای خاستگاه‪،‬‬ ‫ابزارها و دالتهایی است که بعید میرسد معادل‬ ‫«علم» در ادبیات اسامی باشد‪ .‬هرچند در نگاه اول‬ ‫تاماتی اینچنینی انتزاعی و فلسفی به نظر برسد اما‬ ‫مشکل انجا رخ مینماید که با اتکا به جایگاه «علم»‬ ‫در مـتــون دیـنــی و امــوزههــای اســامــی‪ ،‬چــنــان تلقی‬ ‫مقدسگونهای از «ساینس» ارائه میشود که جایگاهی‬ ‫ّ‬ ‫مدب ِر خبیر» در اذهان‬ ‫«رب علیم‬ ‫دلیل ِ‬ ‫همعرض ِ‬ ‫نافع ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫نوجوانان و جوانان مسلمان پیدا میکند‪ .‬مشکل انجا‬ ‫رخ مینماید که دستاوردهای نو به نوی این پدیده‪،‬‬ ‫یعنی فرازوفرود نظریات و مکاتب «ساینتیستی»‪ ،‬از‬ ‫نظر علمای دانشگاهی مغفول مانده و دستاوردهای‬ ‫ان را ناسخ برخی احکام و اموزههای اسامی تلقی‬ ‫میکنند‪ .‬یکی دیگر از واژههای بسیار مهم که به نظر‬ ‫نگارنده موجبات بروز مشکات تحلیلی بسیاری را‬ ‫برای فضای حوزوی و علمای دانشگاهی در حوزه‬ ‫لزوم همقدم شدن با «مردم» و‬ ‫«دین مردم» و لوازم ان‬ ‫پرواضح است که از این نوشتار‪ ،‬سپردن همه امور‬ ‫جامعه به حوزۀ علمیه کنونی‪ ،‬قابلبرداشت نیست‪.‬‬ ‫همچنین بیاهمیت انگاشتن موضوعات و تکالیفی‬ ‫چون «طهارت»‪« ،‬نماز» و «روزه» نیز منحرفترین تلقی‬ ‫از منظور نویسنده است‪ .‬انچه از این نوشتار برمیاید‪،‬‬ ‫همراه شدن حوزه و دانشگاه بهعنوان قوای عاقله تدبیر و‬ ‫تنظیم امورات کشور با «مردم» و «دین مردم» است‪ .‬دم‬ ‫گفتن ِصرف قوای عاقله کشور از «مردم»‬ ‫زدن و سخن ِ‬ ‫و «دین مردم» کافی نیست؛ انچه بایسته است‪ ،‬گام‬ ‫برداشتن و همراهی کردن واقعی است‪.‬‬ ‫«قدم باید اندر طریقت نه َدم‬ ‫که اصلی ندارد َدم بی قدم»‬ ‫حرکت کردن و همراهی کردن قوای عاقله مدنظر با‬ ‫ً‬ ‫«مردم» و «دین مردم»‪ ،‬نیازمند لوازمی است که حتما‬ ‫برشمردن همۀ انها بهسادگی ممکن نیست‪ ،‬اما برخی‬ ‫از لوازم پیشنهادی‪ ،‬که به نظر نگارنده کمتر موردتوجه‬ ‫فضا و پژوهشگران است‪ ،‬به شرح زیر ارائه میشود‪.‬‬ ‫‪298‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫ب) از بین بردن تفکیک «فقایت‪-‬کارخناسن»‬ ‫‪299‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تلقی رایج در محافل حوزوی و دانشگاهی ان است که‬ ‫زعما و فضای حوزوی مسئولیت «استنباط احکام» و‬ ‫علما و محققان دانشگاهی مسئولیت «تبیین مسائل»‬ ‫و «مصداقیابی ناظر به احکام استخراجشده» را بر‬ ‫عهدهدارند‪ .‬هرچند نقد تفکیک میان «فقاهت» و‬ ‫«کارشناسی» موضوعی است که از زوایای گونا گون‬ ‫قابلبحث است‪ ،‬اما در اینجا تبیینی ساده از چرایی‬ ‫بــروز ایــن تفکیک و درنتیجه لــزوم از بین بــردن این‬ ‫تفکیک ارائه میشود‪.‬‬ ‫شاید بتوان گفت که قدرتمندترین تفکیک ذهنی که‬ ‫هم میان مسلمانان و هم در مغرب زمین وجود داشته‬ ‫و دارد‪ ،‬تفکیک میان «هستها» و «بایدها»ست‪.‬‬ ‫انکه این تفکیک را پذیرفته‪ ،‬بر این باور است که هر‬ ‫مقدار هم گزارههایی راجع به امور «هستیمند» ارائه‬ ‫کنیم‪ ،‬از مجموع همۀ این گزارهها یک الزام یا بایستگی‬ ‫قابلاستخراج نیست‪ .‬تفکیک «فقاهت» از «کارشناسی»‬ ‫نیز برگرفته از تفکیک «بایدها» از «هستها»ست؛ گویی‬ ‫حوزویان راجع به «خوبی»‪« ،‬بدی» یا همان «بایستگی»‬ ‫امور صحبت میکنند و دانشگاهیان از روابطی که‬ ‫میان پدیدهها وجود دارد؛ بنا بر چنین تقسیمکاری‬ ‫میان «فقاهت» و «کارشناسی»‪ ،‬بهعنوانمثال‪ ،‬دین‬ ‫تعیینکننده اهداف است و «ساینس»‪ ،‬تعیینکننده‬ ‫شیوه رسیدن به اهداف‪ ،‬دین تعیینکننده میزان بهینه‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تدبیر و تنظیم امور جامعه فراهم اورده‪« ،‬عقل» است‪،‬‬ ‫که البته در این مجال فرصت پرداخت به ان نیست‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫«فقر» و «ارامش» و «انتفاع» است و «ساینس» تعیینکننده‬ ‫چگونگی استفاده از سیاستهای پولی‪ ،‬سیاستهای‬ ‫ارزی‪ ،‬سیاستهای گمرکی و سیاستهای بازار کار‬ ‫برای رسیدن به ان اهداف‪.‬‬ ‫هرچند تفکیک «بایدها» از «هستها» و عملیاتی کردن‬ ‫ان در عرصه تدبیر و تنظیم امور اجتماع ذیل دو عنوان‬ ‫«فقاهت» و «کارشناسی»‪ ،‬موجبات اسودگی فراوان و‬ ‫کم کردن پیچیدگیهای ذهنی بسیاری میشود‪ ،‬اما‬ ‫ً‬ ‫دقیقا مشکل «حکمرانی غیراسامی مسلمانان» همین‬ ‫است؛ مشکل اصلی ان است که حتی هم اگر بپذیریم‬ ‫که میان «بایدها» و «هستها» در عوالم نظری و فلسفی‬ ‫تفاوت وجود دارد‪ ،‬ان تفکیک در عرصههای کاری و‬ ‫پژوهشی «حوزه علمیه» و «دانشگاه» قابل تطبیق نیست‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اتفاقا دانشگاه و محصواتی که در ان وجود دارد‪ ،‬و‬ ‫بهطور خاص علوم اجتماعی‪ ،‬تنها راجع به «هستها»‬ ‫صحبت نمیکنند‪ .‬پیچیدهتر ان است که هرچند‬ ‫در ظاهر راجــع به «هستها» صحبت میکنند اما‬ ‫در باطن با پذیرش «بایدها»یی به تبیین منظور خود‬ ‫میپردازند‪ .‬بهاینترتیب‪ ،‬باید دانست که در علوم‬ ‫اجتماعی و باز بهطور خاص در علم اقتصاد‪ ،‬تحلیلها‬ ‫و تبیینها ‪ -‬حتی انها که بهظاهر با افعال اخباری‬ ‫گزارش میشوند‪ -‬در پس خود مشحون از گزارههای‬ ‫هنجاری و بایستگیها هستند‪.‬‬ ‫کوتاهسخن انکه تفکیک «فقاهت» و «کارشناسی» کاه‬ ‫گشاد شاراتانیزم «ساینتیستی» بر سر مردم و حوزویان‬ ‫است‪ ،‬چراکه کار ساینتیستی و کارشناسی در دل خود‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫یرچند تفکیک «بایدیا» از «یستیا» و عملیاتن کردن ان در‬ ‫عرصه تدبیر و تنظیم امور اجتماع ذیل دو عنوان «فقایت» و‬ ‫«کارخناسن»‪ ،‬موجبات اسودگن فراوان و کم کردن پیچیدگنیاه‬ ‫ً‬ ‫ذینن بسیاره منخود‪ ،‬اما دقیقا مشکل «حکمراین غیراسامن‬ ‫مسلمایان» یمین است‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دینی»‪« ،‬دیگر دانشگاهیان»‪،‬‬ ‫«کارشناسان»‪« ،‬مردم» و حتی‬ ‫«نوجوانان» را قانع سازد‪ .‬در‬ ‫این مرحله است که بخش‬ ‫مهمی از همراهی با مردم و‬ ‫دلنگرانی نسبت به ایشان‬ ‫واجد انواع موضعگیریهای‬ ‫هنجاری و اخاقی است‪.‬‬ ‫شایانذکر است که معنای‬ ‫نتیجهگیری فوق ان نیست‬ ‫دانشگاهی‬ ‫که همه عالمان‬ ‫ِ‬ ‫عــلــوم اجتماعی ملتفت‬ ‫بروز چنین واقعهای هستند؛ این مقولهای است که‬ ‫به نظر میرسد برای اکثریت مشغولین به فعالیتهای‬ ‫دانشگاهی نیز اشـکــار نیست‪ .‬همچنین معنای‬ ‫ً‬ ‫مطالب فوق ان نیست که دانشگاهیان فورا دست‬ ‫از پژوهشهای خویش بکشند‪ ،‬بلکه بدان معناست‬ ‫که ااقل هر عا ِلم دانشگاهی که به مشاهده پدیدهها‬ ‫و تحلیل مسائل میپردازد‪ ،‬هنجارها و بایستگیهای‬ ‫ملفوف در تحلیلهای خویش را تصریح نماید‪.‬‬ ‫قابل حصول است‪.‬‬ ‫نتیجه نهایی انکــه حــوزه علمیه و دانشگاه بنا به‬ ‫ای‬ ‫مسئولیت شرعی‪ ،‬اخاقی‪ ،‬اجتماعی یا حرفه ِ‬ ‫خویش موظفاند برای «مردم» و «دین مردم» تاش‬ ‫کنند‪ .‬اگر این دو نهاد از منظر «مردم» یا حا کمیت‪،‬‬ ‫نقش قوای عاقله تدبیر و تنظیم امور جامعه را بر عهده‬ ‫دارند‪ -‬یا به بیان دقیقتر مردم این جایگاه را به ایشان‬ ‫دادهاند‪ -‬باید ملتزم به لوازم ان نیز باشند؛ هرچند رفع‬ ‫موانع برای بروز چنین همراهی نیازمند لوازم بسیاری‬ ‫است اما به نظر نگارنده‪« ،‬زدودن حجاب مشهورات‬ ‫زمانه»‪« ،‬از بین بردن تفکیک فقاهت‪-‬کارشناسی»‬ ‫و «بازبینی و بازنویسی قواعد تدبیر جامعه مبتنی بر‬ ‫تعیین حق و مواجهه با تعارضات منافع» از مهمترین‬ ‫این لوازم است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ج) بازبینن و بازیویسن قواعد تدبیر جامعه مبتنن‬ ‫بر «تعیین حق» و «مواجهه با تعارضات منافع»‬ ‫یکی از لوازم مهم همقدمی علما و دانشمندان با «مردم»‬ ‫و «دین مردم»‪ ،‬نگریستن دقیق به همه امور مربوط به‬ ‫عرصه پژوهشیشان از منظر «حقوقی که در ان عرصه‬ ‫ایجاد یا توزیعشده»‪« ،‬انواع تعارضات منافعی که در‬ ‫ان عرصه وجود داشته» و نیز «شیوه مواجهه کنونی با‬ ‫پژوهشگر مورد نظر‪-‬‬ ‫ان تعارضات» است‪ .‬پسازانکه‬ ‫ِ‬ ‫البته بهزعم خویش‪ -‬به شناخت دقیقی ازنظر «حقوق‬ ‫تعیینشده» و «انواع تعارضات منافع یا تعارضات حق‬ ‫قابلتصور» دستیافت‪ ،‬نوبت به بازنویسی ترتیبات و‬ ‫تنظیمات حاکم بر ان مسئله یا پدیده است‪ .‬تا بدین‬ ‫جا پس از درک ماهیت موضوع موردنظر‪ ،‬باید به نحوی‬ ‫از انحاء و متکی بر اموزههای اسامی در پی ارائه راهکار‬ ‫عــادانــه بــرو یــم‪ .‬پــرواضــح اســت که هنوز مسئولیت‬ ‫مهم دیگری برای این محققان وجود دارد و ان ّ‬ ‫موجه‬ ‫نمودن پیشنهادهای خویش با هر انچه «دیگر عالمان‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mjrezaei@shahed.ac.ir‬‬ ‫این نوشتار‪ ،‬نخستین بار در شماره دوم نشریه «عدالت اجتماعی» (منتشرشده‬ ‫در پاییز ‪ ،)1397‬متعلق به هسته «عدالتپژوهی» مرکز رشد دانشگاه امام‬ ‫صادق؟‪ ،‬منتشر گردیده است‪.‬‬ ‫[‪ .]1‬منظومات موجود در این نوشتار برگرفته از اشعار سعدی است‪.‬‬ ‫[‪ .]2‬شریعتی‪ ،‬علی (بیتا)‪ ،‬ما و اقبال‪ ،‬تهران‪ :‬حسینه ارشاد‪.‬‬ ‫[‪ .]3‬این اصطاح برگرفته از تعبیر مقام معظم رهبری است؛ «‪...‬یکی از مرا کز‬ ‫مهم تربیت قوهی عاقلهی کشور‪ ،‬دانشگاه است‪ ... .‬هیچ کشوری بدون وجود‬ ‫یک قوهی عاقله‪ ،‬قابل اداره و قابل پیشرفت نیست (بیانات رهبری در دیدار‬ ‫جمعی از اساتید و پژوهشگران‪ ،‬خردادماه ‪».)1397‬‬ ‫[‪ .]۴‬بر اساس نتایج مطالعۀ زیر‪ ،‬کشور ما در سال ‪ 201۶‬میادی‪ ،‬به رتبه‬ ‫هجدهم تولید اسناد علمی دنیا دست یافته است؛‬ ‫صبوری‪ ،‬علیا کبر (‪ ،)139۶‬اسناد علمی ایران در سال ‪ ،201۶‬نشاء علم‪ ،‬سال‬ ‫‪ ،7‬شماره ‪ ،2‬صص‪.79-72 .‬‬ ‫‪]5]. Government by Discussion‬‬ ‫‪300‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫عکسی از قبل انقاب‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫شیرینی خطرناک‬ ‫ِ‬ ‫برای مدیران انقابی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫صبر مردم به سر امده بود‪ .‬زندگی فوق اشرافی شاه و‬ ‫دربار در مقابل چشم مردم زجرکشیده و مستضعف به‬ ‫نمایش گذاشته میشد‪ .‬دهها و بلکه صدها میلیون‬ ‫دار از دارایــیهــای کشور‪ ،‬صــرف جشنهای ‪2500‬‬ ‫ساله شد‪ .‬شاه یک عیاش بهتماممعنا بود و مست‬ ‫دنیا و لذتطلبی از ان‪ .‬او بخش زیادی از عیاشیها‬ ‫و ریختوپاشها و زندگی اشرافی خود را از چشم مردم‬ ‫پنهان نمیکرد‪ .‬مانور تجمل و اشرافیگری‪ ،‬جزئی از‬ ‫زندگی شاه ایران بود‪ .‬اگرچه تماشای نمایش برای مردم‬ ‫بسیار سخت و غیرقابلتحمل بود‪ ،‬اما شاه هیچگاه‬ ‫چنین رفتاری را زشت و ناپسند نمیدانست‪ .‬او خود‬ ‫را مالک کشور و سرمایههای ان میدانست و هرگونه‬ ‫که میخواست اموال مردم را هزینه میکرد و از اظهار‬ ‫و ابراز ان هیچ ابایی نداشت‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر سعید مسعودی پور‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشاموخته دکتری رشته بازاریابی دانشگاه ازاد اسامی‬ ‫عکسی از یکسالگی انقاب‬ ‫رایکار حل مسئله دییاطلبن مسئوان‪ ،‬افزایش ریسک‬ ‫پذیرش مسئولیتیاه دولتن است‬ ‫‪301‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫زمان سپری شد تا زمان تاریخی «قیام» فرا رسید‪ .‬مردم‪،‬‬ ‫شاه را پایین کشیدند و او را سرنگون کردند‪ .‬شور و‬ ‫اشتیاق وصفناشدنی برای مردمی که طعم سختی‬ ‫را چشیدهاند‪ ،‬پدید امــد‪ .‬رهبران انقاب نیز تشنه‬ ‫برپایی حکومتی بودند شبیه حکومت امیرالمومنین‪،‬‬ ‫که در ان حاکمان و مدیران نهتنها بااتر از مردم زندگی‬ ‫نمیکنند؛ بلکه همسطح و همتراز ضعیفترین انها‬ ‫هستند‪ .‬انها جز خدمت به خلق خدا که رضایت‬ ‫خدا در ان است‪ ،‬هدف دیگری را در سر نداشتند‪.‬‬ ‫قبول مسئولیت‪ ،‬یعنی سختی دادن به جسم و جان و‬ ‫گذشتن از خوشیها و راحتیهای دنیا برای مردم‪ .‬این‬ ‫ارزش محوری و اصلی در سبک مدیریتی انقابی در‬ ‫اذهان مردم و بسیاری از انقابیون بود‪ .‬اوایل انقاب‬ ‫هم بر همین مبنا‪ ،‬حکومت و اداره ان شکل گرفت‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عدم فهم و باور به اصول اسامن‬ ‫و ایقابی یسبت به موضوع‬ ‫مسئولیت در برخن از مدیران و‬ ‫وجود رخنه و ضعف در ساختار‬ ‫کشور که فرصت منفعتطلبن را‬ ‫فرایم کرده است‪ ،‬دو علت اصلن‬ ‫خکلگیره وضعیت موجود‬ ‫است‪.‬‬ ‫رئیسجمهور در صف نانوایی در‬ ‫کنار مردم میایستاد و نان میخرید و‬ ‫سفره او هماندازه سفره مردم عادی باز‬ ‫میشد‪ .‬اگرچه ممکن بود مدیرانی هم‬ ‫باشند که زندگی مرفهانه و متفاوت از‬ ‫توده مردم داشته باشند‪ ،‬اما هیچگاه‬ ‫ان را در جلوی تریبونها و رسانهها‬ ‫افشا نمیکردند و هـمــواره تــاش میکردند صورتی‬ ‫سادهزیستانه از زندگی خود به مردم ارائه کنند‪ .‬چراکه‬ ‫ً‬ ‫اساسا زندگی تجملی و اشرافی مدیران‪ ،‬برای مردم و‬ ‫جامعه قابلپذیرش نبود و جامعه ان را بهشدت پس‬ ‫میزد‪ .‬این تصویر نخست از انقاب‪ ،‬تصویری است‬ ‫که مرتب و مکرر باید یاداوری شود و با شرایط موجود‬ ‫مقایسه شود‪.‬‬ ‫در ‪ 12‬بهمن ‪ ،57‬راننده خودرو امام‬ ‫بود‪ .‬در مورد نقش خود در تشکیل سپاه‬ ‫پاسداران انقاب اسامی اینطور گفته‬ ‫بود که اگر ‪ 5‬یا ‪ 10‬نفر در تشکیل سپاه‬ ‫نقش داشته باشند‪ ،‬یکی از انها من‬ ‫هستم‪ .‬بعد از سپاه‪ ،‬رئیس بنیاد مستضعفان انقاب‬ ‫شد که هدف اصلی ان خدمترسانی به مستضعفین‬ ‫و پابرهنگان بود‪ .‬اما درست پس از چهار دهه از عمر‬ ‫انقاب اسامی در برنامه زنده تلویزیونی حضور مییابد‬ ‫و باوجود داشتن منزل و ماشین انچنانی‪ ،‬سطح زندگی‬ ‫خود را متوسط میداند! او خودروی شخصی خود را‬ ‫لکسوس معرفی میکند و دلیل داشتن ان را سفرهای‬ ‫خــارج از تهران معرفی کــرده و داشتن این ماشین را‬ ‫بــرای زندگی خود ازم میداند‪ .‬او از حقوق نجومی‬ ‫‪ 19‬میلیون تومانی مدیران دفاع میکند و در پاسخ به‬ ‫اعتراض مجری برنامه میگوید‪ :‬شما که طرفدار نگرش‬ ‫کمونیستی نیستی؟‬ ‫عکسی از چهلسالگی انقاب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اندیشیدن و تفکر برای رسیدن به‬ ‫راهحل را فراهم خواهد کرد‪:‬‬ ‫اما‪ ...‬بعد از چند دهه‪ ،‬ماجرا شکل دیگری به خود‬ ‫ً‬ ‫گرفت‪ .‬عکس دوم پس از چهل ســال‪ ،‬کاما تغییر‬ ‫پیداکرده و هیچ شباهتی با تصویر اول ندارد‪ .‬برخی‬ ‫از مدیران و مسئولین باسابقه که از اول انقاب در‬ ‫مبارزات حضور داشتند‪ ،‬پس از ثبات و استقرار در‬ ‫جمهوری اسامی جور دیگری رفتار کردند‪ .‬افرادی که‬ ‫نهتنها زندگی ا کچری و اشرافی و دستمزدهای نجومی‬ ‫خود را انگ و ننگ نمیدانند‪ ،‬بلکه بدون ترس و واهمه‬ ‫ان را در جلوی دوربین و رسانهها جار میزنند و ان را‬ ‫طبیعی و البته حق خود میدانند! تا جایی که به نظر‬ ‫میرسد انها مشغول سهمخواهی از سفره انقاب‬ ‫هستند و انگار تمام تاشهای انها در اول انقاب‬ ‫برای همین لقمههای چرب بوده است! بازخوانی و‬ ‫تحلیل نمونهای از مصادیق این پدیده عجیب‪ ،‬فرصت‬ ‫مشکل کجاست؟‬ ‫یکی از مهمترین و اصلیترین مسائل کشور‪ ،‬پرداختن‬ ‫به مسئله سبک زندگی مدیران دولتی است‪ .‬عدم فهم‬ ‫و باور به اصول اسامی و انقابی نسبت به موضوع‬ ‫مسئولیت در برخی از مدیران و وجود رخنه و ضعف‬ ‫در ساختار کشور که فرصت منفعتطلبی را فراهم‬ ‫کــرده اســت‪ ،‬دو علت اصلی شکلگیری وضعیت‬ ‫موجود است‪ .‬مادیگرایی و دنیاطلبی‪ ،‬بای جان‬ ‫مــدیــران دولتی شــده اســت‪ .‬شیرینی دنیا ز یــر زبان‬ ‫برخی از مدیران دولتی به حدی مزه کرده است که‬ ‫ارمــان اول انقاب و خوندلهای خــورده شده برای‬ ‫‪302‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫هشدار معصومین در مورد دنیاطلبی‬ ‫موضوع دنیاطلبی‪ ،‬خطر جدی در جامعه اسامی است‪.‬‬ ‫در روایات متعددی از پیامبر گرامی اسام‪ ،‬نگرانیهای‬ ‫ایشان در خصوص امت اسام پس از ایشان‪ ،‬نقلشده‬ ‫است‪ .‬مروری بر فهرست این موضوعات نشان میدهد‬ ‫که حرص و طمع دنیاخواهی و دنیادوستی‪ ،‬ازجمله‬ ‫موضوعاتی است که «حضرت رسول ا کــرم؟»‪ ،‬در‬ ‫خصوص انها به امت اسام هشدار فرمودهاند‪:‬‬ ‫ در روایتی بیشترین چیزی که حضرت رسول در‬‫خصوص امتشان نگرانی داشتند‪ ،‬تبعیت از هوای‬ ‫نفس و ارزوهای مادی طوانی داشتن است‪ .‬چراکه‬ ‫هواپرستی باعث بازداشتن انسان از مسیر حق‬ ‫میشود و ارزوی طوانی داشتن منجر به َ فراموشی‬ ‫َ َ‬ ‫ُ َ‬ ‫َ ْ َ‬ ‫؟‪ِ :‬ا ّن اخ َوف َما‬ ‫اخرت میشود‪ :‬قال َر ُسول ا ّلل ِه‬ ‫َ َ ُ َ َ ُ َّ َ ْ َ َ َ ُ ُ ْ َ َ َ َّ ْ َ َ َ ّ َُ‬ ‫اخاف علی ام ِتى الهوى و طول الام ِل اما الهوى ف ِانه‬ ‫‪303‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ان را از یاد بردهاند‪« .‬وسوسه مال و مقام و ریاست‪،‬‬ ‫حتی در علویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت‬ ‫خود حضرت امیرالمومنین؟ کسانی را لغزاند‪ ،‬پس‬ ‫خطر بروز این تهدید در جمهوری اسامی هم که روزی‬ ‫مدیران و مسئوانش مسابقه زهد انقابی و سادهزیستی‬ ‫میدادند‪ ،‬هرگز بعید نبوده و نیست‪]1[ ».‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ْ َ‬ ‫ُّ َ ْ ّ َ َ ُ ُ ْ َ َ ْ‬ ‫اخ َره ‪]2[ ...‬‬ ‫َی ُصد ع ِن ال َح ِق َو ا ّما طول الا َم ِل ف ُین ِسى ال ِ‬ ‫و در ادامه این روایت حضرت میفرمایند که برای‬ ‫دنیا و اخرت فرزندانی است؛ تاش کنید فرزند‬ ‫اخرت باشید و نه فرزند دنیا‪ .‬خطر دنیاطلبی و‬ ‫دنیادوستی برای هر انسانی وجود دارد‪.‬‬ ‫ در روای ــات حــب دنیا و حــب ر یــاســت ازجمله‬‫اولین چیزهایی که بهوسیله ان نافرمانی َخدا‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ َ‬ ‫شد‪ ،‬معرفیشده است‪ .‬قال َر ُسول ا ّلل ِه؟ ِا ّن ا َّول‬ ‫ٌّ‬ ‫ُ ْ‬ ‫َ َ‬ ‫َما ُع ِص َى ا ّلل ُه َع ّز َو َج َّل ِبهِ ِست ُح ُب ّالدن َیا َو ُح ُّب‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫الن ْوم َو ُح ُّب َّ‬ ‫ُ ّ‬ ‫ُ ّ‬ ‫الر َئ َ‬ ‫ّ‬ ‫الر َاحهِ‬ ‫ام َو ُح ّب ِ‬ ‫اسهِ َو ُح ّب الط َع ِ‬ ‫َ ِ ُ ُّ َّ‬ ‫النس ِاء‪]3[ .‬‬ ‫و حب ِ‬ ‫ در روایت دیگری امده است که گناهی است که‬‫فرزند ادم گرفتارش شد‪ ،‬ان هنگام که برادرش‬ ‫را به خاطر حسادت کشت؛ از حسد چند چیز‬ ‫منشعب میشود‪ :‬دوستی زنــان‪ ،‬دوستی دنیا‪،‬‬ ‫دوستی ریاست‪ ،‬دوستی راحتی‪ ،‬دوستی سخن‬ ‫ً‬ ‫گفتن‪ ،‬دوستی مقام و دوستی ثــروت که جمعا‬ ‫هفت خصلت میشود و تمام انها در دوستی‬ ‫دنیا جمعاند‪]4[ .‬‬ ‫ این خطر دنیادوستی برای مدیران و حاکمان بسیار‬‫ها ککنندهتر و کشندهتر است؛ چراکه عملکرد‬ ‫انها تاثیرات اجتماعی گسترده مکانی و زمانی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫همراه خواهد‬ ‫و موضوعی به‬ ‫َ َ‬ ‫ّ َ َ ُ ََ‬ ‫ُداشت‪َ :‬و قال؟‪ِ :‬انِی اخاف علی‬ ‫َ‬ ‫ََ َ ً َّ‬ ‫ا َّم ِتى ِم ْن َب ْع ِدی ثلاثه َزله َع ِال ٍم َو‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُحک َم َج ِائ ٍر َو َه ًوى ُم ّت َب ٌع‪]5[ .‬‬ ‫با دنیاطلبی مسئولین‬ ‫چه باید کرد؟‬ ‫بهییچوجه در سطح مدیران و‬ ‫حاکمانجامعهاسامنیمنتوان‬ ‫با توصیهیاه اخاقن و سفارش‬ ‫انیا به مراقبتیاه خشگن در‬ ‫امایت سپرده‬ ‫حفظ بیتالمال و ِ‬ ‫خده‪ ،‬اقدام به اصاح معضل‬ ‫دییاطلبن ایان کرد‪.‬‬ ‫دولتی است‪ .‬فراهم شدن فرصت‬ ‫سوءاستفاده که ناشی از دسترسی‬ ‫به اطاعات‪ ،‬اختیارات مدیران در‬ ‫عزل و نصب و قدرت ابیگری و‬ ‫فشار و ‪ ...‬است‪ ،‬از دیگر موضوعاتی‬ ‫است که منجر به افزایش جذابیت‬ ‫پستهای دولتی در کشور شده است‪ .‬از سوی دیگر‬ ‫پاسخگویی مدیران دولتی در حد بسیار پایینی است تا‬ ‫ً‬ ‫جایی که عما میتوان گفت که غالب مدیران دولتی‬ ‫در ایران هیچگاه به خاطر تصمیمات اشتباهی که‬ ‫اخذ کردهاند و یا کارهای زیانباری که انجام دادهاند‪،‬‬ ‫مواخذه و بازخواست نمیشود‪.‬‬ ‫راه ـکــار حــل ایــن مسئله‪ ،‬افــزایــش ر یـســک پذیرش‬ ‫مسئولیتهای دولتی است‪ .‬موضوعی که در سیره‬ ‫نیز میتوان شواهد متقنی برای ان یافت‪ .‬پستهای‬ ‫دولتی نباید امتیازات و مزایای چشمگیری داشته‬ ‫باشند؛ اختیارات مدیران دولتی باید در چارچوب قانون‬ ‫و بهدوراز هرگونه ابیگری و اهرم فشار بر موضوعات و‬ ‫نهادهای دیگر تعریف شود‪ .‬کنترل و نظارت بر مدیران‬ ‫دولتی بهتناسب سطح مدیریتی انها باید افزایش یابد‪.‬‬ ‫انها باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و تصمیمات‬ ‫و اثــرات انهــا مــورد ارزشیابی قــرار گیرد‪ .‬بهطورکلی‬ ‫جذابیتهای مادی و مالی پستهای دولتی در حدی‬ ‫باید باشد که تنها افرادی که میل واقعی برای خدمت‬ ‫دارند‪ ،‬پیشقدم شوند‪.‬‬ ‫مسئله دنیاطلبی و دنیاخواهی انسان‪ ،‬یک مسئله‬ ‫اخاقی و رفتاری است‪ .‬بیرون کردن حب دنیا از دل‪،‬‬ ‫نیازمند به ممارست و قرار دادن دل در معرض وعظ و‬ ‫پند است‪ .‬یاد مرگ و قیامت‪ ،‬مهمترین و اصلیترین‬ ‫عاملی است که میتواند حب دنیا را از جان ادمی بیرون‬ ‫کند‪ .‬توصیههای اخاقی و دینی‪ ،‬یک راهکار عمومی‬ ‫و کلی برای مقابله با دنیاطلبی در جامعه دینی است؛‬ ‫اما بههیچوجه در سطح مدیران و حا کمان جامعه‬ ‫اسامی نمیتوان با توصیههای اخاقی و سفارش‬ ‫انها به مراقبتهای شخصی در حفظ بیتالمال و‬ ‫امانت سپردهشده‪ ،‬اقدام به اصاح معضل گفتهشده‬ ‫ِ‬ ‫کرد‪ .‬به عبارت بهتر راهحل مواظبت از مسئولین دولتی‬ ‫و حکومتی از خطر دنیادوستی‪ ،‬بههیچوجه محدود‬ ‫و منحصر به توصیههای اخاقی نباید باشد‪ .‬اگرچه‬ ‫خودسازی مدیران و تقوای انها شرط ازم برای شیفته‬ ‫نشدن به پست و دنیا است‪ ،‬اما در نظام سازی دینی‬ ‫بههیچوجه این موضوع نمیتواند نتایج مطلوب را به‬ ‫همراه داشته باشد‪ .‬تغییرات نگرشی و بینشی اتفاق‬ ‫افتاده در مدیران اوایل انقاب‪ ،‬مهمترین دلیل تجربی‬ ‫بر این ادعا است‪.‬‬ ‫پستها و مسئولیتهای دولتی از جذابیتهای فراوانی‬ ‫برخوردار است‪ ،‬تا جایی که ممکن است انگیزه مدیران‬ ‫و مسئوان را تحت تاثیر قرار دهد‪ .‬حقوق و دستمزد‬ ‫بارزترین و اشکارترین جذابیت در بسیاری از پستهای‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: s.masoodipoor1@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬پیام مقام معظم رهبری به مناسب چهلسالگی انقاب در ‪.1397/11/2۴‬‬ ‫[‪ .]2‬الخصال‪ ،‬جلد ‪ ،1‬صفحه ‪.51‬‬ ‫[‪ .]3‬الکافی‪ ،‬جلد ‪ ،2‬صفحه ‪.289‬‬ ‫[‪ .]۴‬الکافی جلد ‪ ،3‬صفحه ‪.771‬‬ ‫[‪ .]5‬مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‪ ،‬جلد ‪ ،17‬صفحه ‪.358‬‬ ‫‪304‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫رامین مالک‬ ‫پژوهشگر حلقه جرمشناسی مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته کارشناسی ارشد رشته حقوق دانشگاه امام صادق؟‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫بزرگترین سیاست کایش جمعیت کیفره در کشور‪ ،‬به‬ ‫سبک بشتازمایی در حال عملن خدن است‬ ‫‪305‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در جامعهای که داشتن برخی چیزهای حداقلی به یک‬ ‫رویا تبدیل میشود‪ ،‬برای تبلیغ یک محصول‪ ،‬درنظرگرفتن‬ ‫یک واحد اپارتمان برای خریداران خوششانس ان‬ ‫محصول و یا در نظر گرفتن یک دستگاه خودرو برای‬ ‫خریداران خوششانس‪ ،‬یکی از بهترینهای ابزارهای‬ ‫تبلیغی محسوب خواهد شد‪.‬‬ ‫این روزها وقتی صبح از خواب بیدار میشوید‪ ،‬اگر‬ ‫از طرفداران رادیو باشید با باز کردن رادیو با تبلیغات‬ ‫ستاره مربعها و هــزاران جوایز ارزنــده صبح دلانگیز‬ ‫خود را شروع کرده؛ هنگام رفتن به محل کار‪ ،‬البته اگر‬ ‫شما نیز جزو افراد خوششانس جامعه باشید که دارای‬ ‫شغلی هستند‪ ،‬در بیلبوردهای بزرگ شهری و نیز در‬ ‫طول روز در روزنامهها‪ ،‬پیامهای تبلیغاتی‪ ،‬تلویزیون و‬ ‫در یککام در تبلیغات مربوط به محصوات مختلف‬ ‫از انواع مختلفی از ستاره مربعها و قرعهکشیها اشنا‬ ‫میشوید‪ ،‬حتی در شبکه پویا و یا مسابقات تلویزیونی‪.‬‬ ‫اما اینهمه تبلیغ روی شانس و خوششانس بودن و‬ ‫ً‬ ‫برنده شدن دقیقا در حال رقم زدن چه اتفاقی در فضای‬ ‫عمومی کشور است؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫جدال بختازمایی‬ ‫ِ‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ً‬ ‫یزینهیاه یصهداره‪ ،‬بعضا‬ ‫ب ــهگ ــوی ــهاه اس ــت ک ــه اگ ــر ان‬ ‫یزینهاه که براه یک فرد زیداین‬ ‫ً‬ ‫خده است‪ ،‬قبا به خود طرف‬ ‫داده منخد‪ ،‬خاید به ارتکاب‬ ‫جــرم و زیداین خــدن ییز روه‬ ‫یمناورد‪.‬‬ ‫هدف اساسی قوه قضائیه‪ ،‬کاهش‬ ‫جمعیت کیفری است‪.‬‬ ‫‪ .1‬جرمزدایی‬ ‫اگر بخواهیم خیلی واضح بگوییم که این عبارت به‬ ‫چه معناست باید بگوییم یعنی رفتاری که تا دیروز‬ ‫جرم تلقی میشد‪ ،‬امروز دیگر ان را جرم نمیدانیم؛ در‬ ‫نتیجه بهتبع دیگر کیفری نیز متوجه مرتکب ان رفتار‬ ‫نخواهد بود‪ .‬با یک مثال شاید بتوان خیلی راحت‬ ‫این مسئله را نشان داد‪ .‬اقــای الــف‪ ،‬که ورشکسته‬ ‫شده است و دیگر مالی بــرای وی نمانده‪ ،‬به دلیل‬ ‫ترک کــردن خانواده تبدیل به یک بیخانمان شده‬ ‫و شبها را در خیابان میگذرد‪ ،‬چند روزی است‬ ‫غذایی نخورده است و از فرط گرسنگی‪ ،‬در تاریخ ‪20‬‬ ‫مهرماه ‪ 97‬اقدام به برداشتن یک عدد ساندویچ سرد‬ ‫از سوپرمارکت میکند که در دوربین مداربسته نیز این‬ ‫رفتار وی ثبت میشود‪ .‬این برداشتن ساندویچ سرقت‬ ‫محسوب میشود و با رعایت جمیع شرایط توسط‬ ‫قاضی محترم با مجازاتی روبرو خواهد شد‪ .‬سیستم‬ ‫کیفری کشور‪ ،‬در راستای کاهش جمعیت کیفری به‬ ‫این نتیجه میرسد که از برخی جرائم خرد که زندانیان‬ ‫زیادی را نیز در زندان دارد‪ ،‬جرمزدایی کرده و ان را جرم‬ ‫نداند؛ یکی از این جرائم سرقت از فروشگاهها تا سقف‬ ‫‪ 30‬هزار تومان است‪ .‬در نتیجه اقای ب که در تاریخ‬ ‫‪ 13‬فروردین ‪ 98‬اقدام به برداشتن یک بطری نوشابه‬ ‫کرده است‪ ،‬دیگر جرمی را مرتکب نشده و صرفا باید‬ ‫نوشابه یا مبلغ ان را بازگرداند‪.‬‬ ‫رئیس جدید قوه قضائیه در بیانات اخیر خود‪ ،‬روی‬ ‫مسئله کاهش جمعیت کیفری که یکی از اصلیترین‬ ‫معضات سیستم جنایی کشور نیز است‪ ،‬تا کید زیادی‬ ‫را داشتهاند‪ .‬حجم زیاد جرائم ارتکابی و بهتبع حکم‬ ‫به حبس که مجازات غالب قانون مجازات اسامی‬ ‫است‪ ،‬منجر به ان شده است که با رقم باای زندانیانی‬ ‫روبرو شویم که هزینههای سرساماور نگهداری انها‬ ‫ازیکطرف و تبدیلشدن زندان به «مدرسه جرم» از‬ ‫طرف دیگر‪ ،‬کشور را‪ ،‬در یک چرخه تولید جرم و مجرم‬ ‫ً‬ ‫گرفتار کرده است‪ .‬هزینههای نگهداری‪ ،‬بعضا بهگونهای‬ ‫است که اگر ان هزینهای که برای یک فرد زندانی شده‬ ‫ً‬ ‫است‪ ،‬قبا به خود طرف داده میشد‪ ،‬شاید به ارتکاب‬ ‫جرم و زندانی شدن نیز روی نمیاورد‪.‬‬ ‫این برنامه مهم‪ ،‬با حجم باای عفوی که به مناسبت‬ ‫چهلسالگی انقاب اسامی صورت گرفت و نیز عفوهای‬ ‫بعدی‪ ،‬نشان از اهتمام ویژه سیاست کیفری جدید‬ ‫حاکم بر قوه قضائیه دارد‪ .‬اما سوالی که مطرح میشود‬ ‫این است که قرار است کاهش جمعیت کیفری چگونه‬ ‫عملی شود؟ در پاسخ به این سوال‪ ،‬کلیدواژههایی چون‬ ‫جرمزدایی‪ ،‬حبسزدایی‪ ،‬جایگزینهای حبس و‪ ...‬در‬ ‫مسئولین امر به چشم میخورد‪ ،‬اما این مفاهیم‬ ‫بیانات‬ ‫ِ‬ ‫در واقع نشاندهنده کدام معنا و رویکرد هستند؟‬ ‫‪306‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪ .2‬حبسزدایی‬ ‫اما در فرمول حبسزدایی عنوان مجرمانه در یک رفتار‬ ‫از بین نمیرود بلکه واکنش ما نسبت به ان رفتار از‬ ‫‪307‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫هدف از بیان این مثال این بود که وقتی در جرمانگاری‬ ‫معیار و مبنای درستی نباشد و از منظر قانون مجازات‬ ‫اسامی جمهوری اسامی ایران‪ ،‬جرم ان رفتاری است‬ ‫که در قانون برای ان مجازات تعیین شده است؛ یعنی‬ ‫اینکه اگر یک رفتار متناسب با مبانی شما از نظر اخاقی‬ ‫قبیح بوده‪ ،‬دارای ضرر اجتماعی بوده و تنفر اجتماعی‬ ‫را نیز به دنبال دارد؛ اما توسط قانون جرم تعیین نشده‬ ‫است‪ ،‬نمیتوان نسبت به ان رفتار واکنشی نشان داد‪.‬‬ ‫این یعنی خوبی و بدی یک رفتار‪ ،‬بسته به این دارد‬ ‫که توسط قانون بد تلقی شده باشد یا نه‪.‬‬ ‫این تعریف‪ ،‬یک تعریف پوزیتیویستی غلط است که‬ ‫در سالیان متوالی‪ ،‬چون عاجز از تعریف درست جرم‬ ‫ً‬ ‫بودهاند‪ ،‬صرفا به تکرار این تعریف در قوانین کشورهای‬ ‫مختلف بسنده کردهاند‪ .‬در چنین فضایی است که‬ ‫رفتاری میتواند تا دیروز جرم باشد ولی از امروز دیگر‬ ‫ً‬ ‫جرم نبوده و اتفاقا به حل مشکل تعداد زندانیان کشور‬ ‫نیز کمک کند‪.‬‬ ‫اما یک سوال‪ :‬فرق اقای الف و ب در چه بوده که یکی‬ ‫زندانی شده و دیگری وارد سیستم کیفری نمیشود؟‬ ‫در پاسخ شاید بگوییم که اقای ب خوششانس بوده و‬ ‫مادرش سر نماز وی را دعا کرده است که شامل لطف‬ ‫حکومت اسامی شده و رفتارش جرم دانسته نشده‬ ‫است و شاید هم جزو برندگان خوششانس قوه قضائیه‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بوده است که با شمارهگیری *جرمزدایی‪ #‬توانسته خود‬ ‫را از بند مجرمیت و به حبس افتادن نجات دهد‪.‬‬ ‫پاسخ نگارنده به قاعدهای مثل جرمزدایی این است‬ ‫ً‬ ‫که اگر رفتاری واقعا بد است که باید دارای عنوان‬ ‫مجرمانه تلقی شود‪ ،‬چرا یک روز جرم دانسته شود و‬ ‫روز دیگر نه؟ در این صورت‪ ،‬پاسخ سیستم قضایی‬ ‫به انهایی که به خاطر ارتکاب همان رفتار در گذشته‬ ‫مجرم تلقی شده و در سیستم قضایی دارای برچسب‬ ‫مجرم شده و ضمن اموزش در مدرسه مجرمانه زندان‪،‬‬ ‫دیگر بازگشتپذیری به جامعه را نیز از دست دادهاند‪،‬‬ ‫چه خواهد بود؟‬ ‫ً‬ ‫اگر ان رفتار نیز واقعا معیارهای ازم برای جرم تلقی‬ ‫شدن را نداشته‪ ،‬چرا ان را جرم تلقی کردهایم؟ معیار ما‬ ‫چه بوده که روزی یک رفتاری را جرم بدانیم و روز دیگر‬ ‫نه؟ ایا صرف اراده مقنن کافی است؟ غیر از این است‬ ‫که جرمزدایی در واقع بازی با کلمات هست؟ یعنی‬ ‫یک روزی مرز تعریف را طوری ترسیم کنیم که افراد‬ ‫زیادی را شامل شود و روز دیگر ان مرز را کمی مضیق‬ ‫کنیم تا شاید امار زندانیان ما کم شود؟‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اگر قاضن محترم ایل کتاب و‬ ‫کتابخواین باخد‪ ،‬خما ییز از‬ ‫خایس بهرهمنده از مطالعه‬ ‫رمان بهجاه تحمل مجازات‬ ‫حبس بهرهمند خوایید خد‬ ‫که بهجای زندان رفتن‪ ،‬برای شما در نظر گرفته میشود‪.‬‬ ‫بدینوسیله امار زندانیان کشور نیز مدیریت میشود‪.‬‬ ‫امــا در اینجا نیز شانس و بخت خــوب مجرم عزیز‬ ‫حرف اول را میزند‪ .‬اگر قاضی محترم اهل کتاب و‬ ‫کتابخوانی باشد و برنامه دیشب خندوانه را که در‬ ‫فواید کتابخوانی صحبت کرده بودند دیده باشد‪،‬‬ ‫شما نیز از شانس بهرهمندی از مطالعه رمان بهجای‬ ‫تحمل مجازات حبس بهرهمند خواهید شد که باعث‬ ‫شرمندگی و پشیمانی واقعی شما شده و از ارتکاب‬ ‫مجدد جرم توسط شما نیز بهصورت عملی‪ ،‬جلوگیری‬ ‫خواهد نمود‪ .‬بخصوص اگر از رمانهای پائولو کوئیلو‬ ‫باشد که این پیشگیری از تکرار مجدد جرم‪ ،‬واقعیتر‬ ‫نیز خواهد بود چون بعد خواندن ان‪ ،‬اشتیاق شما برای‬ ‫ادامه زندگی نیز از بین خواهد رفت‪.‬‬ ‫در کل اگر بخواهم کل سیاستهای کاهش جمعیت‬ ‫کیفری را در یک جمله برای شما خاصه کنم این‬ ‫خواهد بود‪:‬‬ ‫«من به شما یک سیلی میزنم؛ تا دیروز اراده کرده بودم‬ ‫که سیلی باعث درد شما شود‪ ،‬ولی از امروز بعد از زدن‬ ‫سیلی اگر شانس نیز با شما همراه باشد به شما خواهم‬ ‫گفت که نترسید‪ ،‬این سیلی باعث درد شما نمیشود!»‬ ‫حبس کردن وی به واکنشهای دیگر همچون جزای‬ ‫نقدی و‪ ...‬تبدیل میشود؛ یعنی رفتاری که اگر دیروز‬ ‫انجام میدادید به خاطر ان باید متحمل مجازات‬ ‫حبس میشدید‪ ،‬ولی از امــروز دیگر به خاطر ان به‬ ‫حبس نخواهید رفت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫راستی‪ ،‬برای انهایی که واقعا رفتاری را به سوءنیت‬ ‫انجام دادهاند‪ ،‬این سیاست یک پالس مثبت نیست‬ ‫که ای مجرمین‪ ،‬جرم را انجام بدهید و نترسید که ما‬ ‫شما را حبس نمیکنیم بلکه با اندک تادیبی دوباره‬ ‫میتوانید به فعالیت مجرمانه خود بازگردید و روز از‬ ‫نو و روزی از نو؟‬ ‫باز اینجا نیز باید بسیار خوششانس و موقعیتشناس‬ ‫باشید؛ یعنی در ارتکاب یک جرم عاوه بر مهارتهای‬ ‫ازم بــرای انجام ان عمل مجرمانه باید از شانس و‬ ‫موقعیتشناسی کافی نیز برخوردار باشید تا بدانید‬ ‫چه زمانی بــرای ارتکاب یک جرم مناسب است تا‬ ‫محبوس نگردید و یا به کدهای دستوری یعنی ستاره‬ ‫مربعهای قوه قضائیه اشنا باشید تا بتوانید با گرفتن یک‬ ‫ستاره مربع‪ ،‬از شانس محبوس نشدن بهرهمند شوید‪.‬‬ ‫‪ .3‬جایصزینیاه حبس‬ ‫جایگزینهای حبس نیز برای شرایطی است که رفتار‬ ‫ارتکابی‪ ،‬جــرم اســت و مجازات حبس نیز بهجای‬ ‫خود باقی است‪ ،‬لکن بسته به شرایط پیشبینیشده‬ ‫در قانون نسبت به درجه رفتاری شما و نیز شرایط و‬ ‫اوضاعواحوال میتوانید از مجازاتهایی بهرهمند شوید‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: ramin.malek87@gmail.com‬‬ ‫‪308‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دکتر محمد نوروزی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشاموخته دکتری مدیریت قراردادهای بینالمللی‬ ‫نفت و گاز دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪309‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫دوران متوسطیا به سر امده است‪ .‬براه موفقیت‪ ،‬حداقل‬ ‫باید در یکچیز برجستصن داخت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ویل للمتوسطین‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫برای «بهترین»ها «همیشه» جا هست ‪ ...‬حتی اگر‬ ‫بهجای واژه «همیشه» از «اغلب اوقات» هم استفاده‬ ‫کنیم باز هم اشکالی نــدارد و کلیت جمله درست‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬تمام حرف این نوشتار این است که ما عموما از‬ ‫همه جهات انسانهای متوسطی هستیم‪ ،‬نه استعداد‬ ‫فوقالعادهای داریم و نه حتی ازنظر مهارتی و دانشی‬ ‫خود را به سطح قابل قبولی رساندهایم و بدتر از همه‬ ‫اینها‪ ،‬حتی «سعی و کوشش»مان هم متوسط است‪.‬‬ ‫طبیعی است که برای افرادی مثل ما‪ ،‬بیکاری همیشه‬ ‫یک دغدغه باشد و موفقیت‪ ،‬یک ارزو‪.‬‬ ‫امارها هم نشان میدهد بااینکه بسیاری از افراد‪ ،‬ازنظر‬ ‫ً‬ ‫تحصیلی به مدارج باایی میرسند ولی معموا در‬ ‫اصل داستان تفاوتی ایجاد نمیشود یعنی حتی در‬ ‫مدارک دانشگاهی بااتر هم‪ ،‬ازنظر علمی و مهارتی‬ ‫ارتقای خاصی نمییابند و در عموم موارد‪ ،‬تبدیل به‬ ‫افرادی متوسط و شبیه هم میشوند‪.‬‬ ‫ناگفته پیداست که در این یادداشت منظور از «متوسط»‪،‬‬ ‫اصطاح جامعهشناختی «طبقه متوسط» نیست بلکه‬ ‫در اینجا به معنی عدم برجستگی در فکر‪ ،‬استعداد‪،‬‬ ‫مهارت و کوشش است هرچند شاید برخی معتقد‬ ‫باشند که متوسط‪ ،‬متوسط است و تفاوتی بین طبقه‬ ‫متوسط و مفهوم متوسط نیست ولی ما به تمایز این‬ ‫دو مفهوم معتقدیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫«متوسط»های مدنظر این نوشته‪ ،‬معموا درسها را‬ ‫خوب نخواندهاند‪ ،‬البته ممکن است نمرات خوبی‬ ‫گرفته و مدرک دانشگاهی باایی هم داشته باشند‪،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫متوسطیاه قگه ما‪ ،‬ایل یزینه دادن ییستند و معموا پاه کارخان یمنایستند‪.‬‬ ‫ان جلسه میرساند‪ .‬بعد از جلسه امد و گفت انطور‬ ‫کردم که باید میکردم‪ .‬همین یک نقل کافی است که‬ ‫تمایز بین یک فرد ماموریتی را با بسیاری از اساتید و‬ ‫متخصصان متوسط نشان دهد‪.‬‬ ‫ممکن است کسی «کینز» را نشناسد؛ ولی بعید است‬ ‫کسی نام «مارکس» را نشنیده باشد و از تاثیرگذاریاش‬ ‫در دویست سال گذشته مطلع نباشد‪« .‬مارکس»‪،‬‬ ‫از خــانــوادهای ثروتمند بــود؛ ولــی بهواسطه عقاید و‬ ‫اندیشههایش از خانواده جدا شد و بعد از تبعید به‬ ‫انگلستان‪ ،‬همراه همسر و سه دخترش در دو اتاق زیر‬ ‫شیروانی دریکی از فقیرترین ناحیههای لندن زاغهنشین‬ ‫شد‪« .‬مارکس» درامد مالی مشخصی نداشت و موسسات‬ ‫حاضر نبودند به این پناهنده کار بدهند و کمکهای‬ ‫«انگلس» (دوست مارکس) نیز جوابگوی نیازهایش نبود‪.‬‬ ‫«ایزایا برلین» در سندی از یک جاسوس دولت پروس‬ ‫که توانسته بود محل اقامت خانواده مارکس را ببیند‬ ‫نقل میکند مارکس در بدترین و ارزانترین محلههای‬ ‫لندن زندگی میکند‪ ،‬میز و صندلیهای خانهاش کهنه‬ ‫و شکسته‪ ،‬کتابها و روزنامهها روی هم تلنبار شده و‬ ‫دود غلیظی همهجا را پوشانده است‪ .‬میگویند خودش‬ ‫را از طلبکاران پنهان میکرد و حتی در مواردی لباسهای‬ ‫اعضای خانواده را برای تامین مایحتاج گرو گذاشته‬ ‫بود‪ .‬سه فرزند «مارکس» از بیماری و گرسنگی ُمردند‬ ‫و حتی برای کفنودفن انها نیز پول کافی نداشت تا‬ ‫انجا که در انتظار رسیدن تابوت شهرداری میماند‪.‬‬ ‫مرور زندگی «مارکس»‪ ،‬جز غم و اندوه ظاهری‪ ،‬هیچ‬ ‫ندارد ولی تاریخ میگوید کارگران‪ ،‬کتاب «سرمایه» و‬ ‫«مانیفست» مارکس را دست میگرفتند و بهعنوان راه‬ ‫نجاتشان میشناختند؛ ولو اینکه توانایی تحلیل حتی‬ ‫یک جمله از ان را هم نداشتند‪.‬‬ ‫مهارت خوبی یاد نگرفتهاند هرچند گواهیهای متعددی‬ ‫از شرکت در دورهها و کنفرانسها ارائه میکنند ولی‬ ‫درمجموع باز هم متوسطاند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫متوسطهای قصه ما‪ ،‬اهل هزینه دادن نیستند و معموا‬ ‫پای کارشان نمیایستند‪ ،‬مرور داستان زندگی برخی‬ ‫بزرگان (حتی اگر از نظر منشی و اعتقادی همراستا‬ ‫ً‬ ‫نباشیم) واقعا درساموز است‪:‬‬ ‫خیلی از دانشجویان علوم اجتماعی نام «جان مینارد‬ ‫کینز» را شنیدهاند‪ ،‬دوستان «کینز» به سبب ُپرکاری و‬ ‫حجم گسترده فعالیتهایش او را نصیحت میکردند‬ ‫و این حجم از کار را برایش خطرناک میدانستند‪ .‬در‬ ‫یک نمونه‪« ،‬پروفسور مید»‪« ،‬کینز» را برای استراحت‬ ‫اخر هفته به «کمبریج» دعوت کرده بود‪ .‬در همان ایام‬ ‫استراحت هم گروههایی بــرای جلسه پیش «کینز»‬ ‫میامدند و از صبح تا شبش را با جلسات کاری پیش‬ ‫برد و عصر هم مجبور شد محل استراحت را برای کار‬ ‫دیگری ترک کند‪ .‬وقتی «کینز» از سوی ملکه به مقام‬ ‫ُ‬ ‫لردی رسید و جایگاه ازم برای تاثیرگذاری در اقتصاد‬ ‫در سطح ملی و جهانی را پیدا کرد و کتاب «تئوری‬ ‫عمومی» را نوشت‪ ،‬تبدیل به چهره جهانی در علم‬ ‫اقتصاد شد و به مقام استادی نائل امد؛ او سه سال‬ ‫مشاور خزانهداری انگلستان بود‪ .‬از «پروفسور مید» نقل‬ ‫است‪ ،‬روزی «کینز» در حیاط دانشکده با اضطراب‬ ‫تقا میکرد که خود را به لندن برساند درحالیکه هیچ‬ ‫وسیله نقلیهای را پیدا نمیکرد‪ .‬او میخواست خود‬ ‫را به جلسه کابینه در لندن برساند‪ .‬میگفت جلسه‬ ‫غیرمنتظرهای تشکیلشده است و اگر نرسم منافع‬ ‫ً‬ ‫کشور انگلستان به خطر میافتد و من حتما باید در این‬ ‫جلسه باشم تا برخی از مباحث را توضیح دهم وگرنه‬ ‫ً‬ ‫تصمیم اشتباه میگیرند‪ .‬نهایتا یک موتورسیکلت‬ ‫پیدا میکند و خودش را از کمبریج به لندن و برای‬ ‫‪310‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪311‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫در بزرگان شیعه نیز نمونههایی ازایــندســت فــراوان‬ ‫است تا چند قرن پیش‪ ،‬هندوستان ‪ -‬که امروز ازنظر‬ ‫دیـنــی و مذهبی بههمریخته اس ــت‪ -‬محلی بــرای‬ ‫رشد شیعه بود و وقتی عقاید شیعه مورد ّ‬ ‫تعرض قرار‬ ‫میگرفت‪ ،‬علمایی از هندوستان در پاسخ به انها‬ ‫کتاب مینوشتند‪ .‬یکی از این نمونهها مرحوم «میر حامد‬ ‫ّ‬ ‫حسین اعلیاهمقامه الشریف » است‪ .‬نقل است در‬ ‫همان زمانی که مجتهدی بزرگ بود باوجود کهولت‬ ‫سن‪ ،‬به خاطر دسترسی به کتابی پیرامون احادیث‬ ‫اهلبیت‪ ،‬دو هزار کیلومتر سفر کرد و ان کتاب را در‬ ‫منزل یک عا ِلم اهل تسنن یافت‪ .‬بهصورت ناشناس‬ ‫در منزل ان عالم ُس ّنی‪ ،‬خدمتگزاری کرد و بهعنوان‬ ‫ً‬ ‫مستنسخ (به علت فقدان دستگاه چاپ‪ ،‬معموا افراد‬ ‫خوشخط را برای بازنویسی و نسخهبرداری از کتابها‬ ‫استخدام میکردند) مشغول شد‪ .‬ان عالم سنی‪ ،‬وقتی‬ ‫نسخههای ّ‬ ‫خطی بدخط را هم به میر حامد حسین داد‬ ‫و مشاهده کرد که میتواند از روی این متون بخواند‪،‬‬ ‫استخدام او را قبول کرد‪ .‬میر حامد حسین که بهصورت‬ ‫ناشناس و فقط برای حفظ میراث شیعه این مشکات‬ ‫را به جان خریده بود از ان عالم سنی‪ ،‬اجازه گرفت که‬ ‫در کتابخانه او زندگی کند و در فرصتهایی که دارد‬ ‫از برخی کتب برای خودش هم نسخههایی بنویسد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مشهور است که این مرجع بزرگ شیعه یک سال در‬ ‫انجا نوکری کرد و بهعنوان خدمتگزار مشغول شد‪ .‬در‬ ‫همان زمان‪ ،‬کتابهای متعددی را استنساخ کرد تا‬ ‫بااخره نسخه موردنظرش را نیز یافت و یک دور از روی‬ ‫ان برای خودش هم نوشت‪ .‬وقتی میخواست انجا‬ ‫را ترک کند‪ ،‬در نامهای برای ان عالم سنی‪ ،‬خودش‬ ‫را معرفی کرد که من فانی هستم‪ ،‬از شما اذن عام‬ ‫گرفته بودم و اان یک نسخه از ان کتاب را هم برای‬ ‫ً‬ ‫خودم استنساخ کردم‪ .‬معموا در ان زمان‪ ،‬با توجه به‬ ‫محدودیتهای کاغذ و برای حفظ نوشتهها‪ ،‬روی‬ ‫کاغذهای حجیم و ضخیم مینوشتند‪ ،‬اینقدر این‬ ‫کاغذها زیاد بود که دست میر حامد حسین از کار‬ ‫افتاد و فلج شد‪ .‬وقتی از دنیا رفت پرسیدند چرا جناق‬ ‫سینه او شکسته است؟ گفتند نشکسته است‪ ،‬انقدر‬ ‫کتابهای چاپ سنگی و خطی سنگین را روی سینه‬ ‫خود گذاشته‪ ،‬خوابیده و خوانده است که بهصورت‬ ‫دائمی روی سینه او جا انداخته است‪.‬‬ ‫یاداوری این ماجراها و داستانها ازاینجهت است‬ ‫که ماموریتهای بــزرگ‪ ،‬مــردان بــزرگ میخواهد‪ ،‬با‬ ‫تاشهای حداقلی و متوسطگونه و متعارف‪ ،‬هیچ‬ ‫موفقیتی حاصل نخواهد شد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مترجم‪ ،‬امــوزگــار‪ ،‬پرستار و مهندس خــوب اســت و‬ ‫فرصتهای شغلی فراوانی در این زمینه وجود دارد‬ ‫ولی امــوزگــار‪ ،‬مترجم‪ ،‬پرستار و مهندس متفاوت و‬ ‫باکیفیت بهندرت یافت میشود؛ لذا برای متوسطها‬ ‫شغل پیدا نمیشود‪.‬‬ ‫ی ـکــی از اســات ـیــد ت ـعــر یــف م ــیک ــرد‪ :‬بـیـســت ن ـفــر از‬ ‫دانشاموختگان دانشگاههای معروف تهران را استخدام‬ ‫کردم و به انها گفتم طی سه ماه اینده راجع به ادامه‬ ‫همکاری انهــا تصمیم خواهم گرفت و انهــا باید‬ ‫در این مقطع بهصورت ازمایشی‪ ،‬شایستگی خود را‬ ‫مناسب‬ ‫اثبات کنند ولی در انتها هیچکدام از انها‬ ‫ِ‬ ‫ادامه همکاری تشخیص داده نشدند؛ این افراد‪ ،‬سه‬ ‫ماه‪ ،‬حقوق خوبی دریافت کردند؛ ولی متاسفانه همه‬ ‫انها نیاز به کنترل داشتند و بدون تذکر و مواخذه کار‬ ‫نمیکردند؛ در روز خداحافظی بعضی از انها گایهمند‬ ‫بودند که چرا من قاطعیت نداشتم تا انها کار را جدی‬ ‫ً‬ ‫بگیرند؟ درحالیکه من عمدا فقط در حد راهنمایی و‬ ‫نصیحت و پند و اندرز با انها صحبت میکردم؛ من‬ ‫بهجای تکلیف کردن امور‪ ،‬فقط به مطرح کردن مسائل‬ ‫و مشکات میپرداختم؛ ولی انها انتظار داشتند که‬ ‫با انها باخشم و یا با فریاد صحبت کنم تا جدی بودن‬ ‫واقعیت این است که دوران متوسطها به سر امده‬ ‫است‪ .‬برای موفقیت‪ ،‬حداقل باید در یکچیز برجستگی‬ ‫داشت‪ .‬یعنی عاوه بر شایستگیهای عمومی‪ ،‬باید از‬ ‫کیفیت ازم برخوردار بود‪ .‬وظیفهشناسی‪ ،‬درستکاری‪،‬‬ ‫راستگویی‪ ،‬قابلاعتماد بودن‪ ،‬انصاف‪ ،‬انعطاف‪،‬‬ ‫ســازگــاری‪ ،‬مسئولیتپذیری‪ ،‬خــوشاخــاقــی و ‪...‬‬ ‫بخشهایی از این کیفیت هستند که البته باید با‬ ‫تخصص و تاش ویژهای توام شوند‪ .‬متاسفانه جامعه‬ ‫در بسیاری از جهات به سمت متوسط بودن پیش‬ ‫م ــیرود‪ . ...‬ســودای موفقیتهای سریع و ثروتمند‬ ‫شدنهای یکشبه‪ ،‬بای جان تکتک افراد شده است‬ ‫و در چنین شرایطی‪ ،‬حتی اگر برخی از افراد بهصورت‬ ‫تکتک هم به ثروت و مقامی برسند‪ ،‬تاثیری در رشد‬ ‫جامعه نخواهند داشت‪ ،‬چراکه اثرگذاری اجتماعی‬ ‫چیزی فراتر از رشد فردی است‪.‬‬ ‫ام ــروزه بااینکه مسائل بــرق و الکترونیک‪ ،‬عمران‪،‬‬ ‫مکانیک‪ ،‬شیمی و ‪ ...‬در کشور همچنان باقی است‬ ‫ولی خیلیها معتقدند که این رشتههای دانشگاهی‬ ‫اشباعشدهاند‪ .‬یعنی نظام دانشگاهی‪ ،‬نتوانسته است‬ ‫افرادی «ویژه» تربیت کنند و «متوسط»های قبلی هم‬ ‫جایگاهها را ُپر کردهاند‪ ،‬لذا بااینکه کشور نیازمند‬ ‫‪312‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫[‪ .]1‬در نگارش این مطلب‪ ،‬از منابع متعددی ازجمله سخنرانی دکتر مسعود‬ ‫درخشان (مندرج در جزوه منارههای دانشگاه)‪ ،‬سخنرانی مهندس صابر‬ ‫میرزایی (در کنفرانس کارافرینی)‪ ،‬سخنرانی حجتااسام کاشانی (در‬ ‫دانشگاه امام صادق؟)‪ ،‬و وبسایت «فرهنگ امروز» بهره برده شده است‪.‬‬ ‫‪313‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪Email: md.noruzi@gmail.com‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پینوشتها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مرا و یا اهمیت کار را دریابند‪ .‬ان استاد در ادامه برای‬ ‫چنین تفکر و فرهنگی ابزار تاسف کرد و گفت بعدازان‪،‬‬ ‫این روش را تکرار نکردم؛ زیرا دانستم که مشکل اصلی‬ ‫کارکنان مسائل ذهنی و شخصیتی انهاست‪ ،‬ازاینرو‬ ‫بـعــدازان به گفتگوهای طوانی با یکایک کارکنان‬ ‫جدید پرداختم و با این روش خستهکننده موفق به‬ ‫یافتن تعدادی از افراد جدی و عاقهمند به کار شدم‪.‬‬ ‫یادمان باشد البته متوسطها چند دستهاند‪:‬‬ ‫برخی از انها به وضعیت موجود راضیاند‪ ،‬همیشه‬ ‫نیازمند کنترل هستند‪ ،‬کارشان بهگونهای است که‬ ‫حداقلهای ازم را بــرای ماندگاری در یک ُپست و‬ ‫شغل حفظ میکنند‪ ،‬همیشه تعدادی بهانه برای کار‬ ‫نکردن دارند و تفکرشان این است که بهاندازه دستمزد‬ ‫کار کنند و نه بهاندازه تحقق ماموریت‪.‬‬ ‫برخی از متوسطها نگاهشان به هر شغلی موقتی است‬ ‫(منتظر فرصت دیگری هستند که محل قبلی را ترک‬ ‫کنند)‪ ،‬به فکر تحقق ماموریتشان نیستند و به ارتقای‬ ‫سریع در ُپست میاندیشند‪ ،‬رابطهبازی و رفاقت با‬ ‫مدیران و ذینفوذان برای قرار گرفتن در گزینههای‬ ‫ارتقاء از کارویژههای انهاست‪.‬‬ ‫برخی از متوسطها بااینکه هــوش و ذهــن متفاوتی‬ ‫دارند ولی سعی ازم برای ارتقای کار و ماموریت خود‬ ‫را ندارند؛ یعنی در بیانگیزگی محض به سر میبرند‪،‬‬ ‫هیچچیز سر ذوقشان نمیاورد‪ .‬با دهها استدال سعی‬ ‫میکنند افراد را قانع کنند که هر کاری بیفایده است و‬ ‫هر تصمیمی به بنبست خواهد رسید و حتی اگر موفق‬ ‫شوید کاری را به انان واگذار کنید‪ ،‬کار را میگیرند ولی‬ ‫زمین میگذارند‪.‬‬ ‫برخی از متوسطها به کارهای معمولی میپردازند و‬ ‫ً‬ ‫اصطاحا در «‪ »Mainstream‬سیر میکنند‪ ،‬موفقیتهای‬ ‫نقطهای و ظاهریشان هم کار متفاوتی را رقم نمیزند‪.‬‬ ‫یکی از ریاضیدانان معروف به نام «شارلف»‪ ،‬چند‬ ‫سال قبل نوشتن هزارمین مقاله خود را در ریاضیات‬ ‫جشن گرفت؛ اما هیچ جایگاه برجستهای در دنیای علم‬ ‫ندارد و یک ادم متوسط است؛ در حالی که «پروفسور‬ ‫دونالدسون»‪ ،‬سه مقاله چاپ کرد و نوبل ریاضی گرفت‪.‬‬ ‫برخی از متوسطها به بهانه زهد‪ ،‬تقوا و عدم عاقه‬ ‫به دنیا به پا نمیخیزند و حرکتی را پیش نمیبرند‪،‬‬ ‫اگر اینها به نام دین چنین کاری را بکنند‪ ،‬وای به‬ ‫حالشان‪ ...‬و اگر به سبب ناتوانی و بازهم به این بهانه‪،‬‬ ‫کاری نکنند بازهم وای به حالشان‪. ...‬‬ ‫بازهم برمیگردیم سر حرف اولمان‪ ،‬ما افراد متوسطی‬ ‫هستیم و دوره متوسطها به سر امده است‪ ،‬پس باید‬ ‫طرحی نو درانداخت و تاشی متفاوت را ازمود‪ .‬ادعای‬ ‫ً‬ ‫این نوشتار این نبود که برای متوسط نبودن حتما باید‬ ‫از هوش و استعداد ذاتی برجستهای برخوردار بود بلکه‬ ‫تا کید بر این نکته بود که پس از اصاح فکری و تغییر‬ ‫نگرش (و اهتمام به ماموریت محوری)‪ ،‬حتی با سعی و‬ ‫تاش متمایز هم میتوان از متوسط بودن نجات یافت‬ ‫و اثری درخور بهجای گذاشت[‪.]1‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫پس از اصاح فکره و تغییر یصرش (و ایتمام به ماموریت‬ ‫محوره)‪ ،‬حتن با سعن و تاش متمایز یم منتوان از متوسط‬ ‫بودن یجات یافت و اثره درخور بهجاه گذاخت‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫محسن جوهری‬ ‫پژوهشگر هسته مکتب امام؟ مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫صفحات تقویم ورق میخورد‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫زمان‪ ،‬گاهی اهسته و گاهی بسیار سریع برای انسانها‬ ‫و جوامع میگذرد‪ .‬در این میان عدهای با چشمان باز به‬ ‫ورق خوردن صفحات تقویم مینگرند و برای چگونگی‬ ‫مواجهه با تغییرات زمان برنامهریزی میکنند‪ .‬عدهای‬ ‫دیگر اما چون کبک سر خود را زیر برف فرو میکنند‬ ‫تا مبادا دلهره مواجهه با مسائل زندگی‪ ،‬خاطرشان را‬ ‫اشفته سازد‪ .‬اگر قرار باشد ما جزو گروه اول باشیم و با‬ ‫نگریستن هوشیارانه به گذر زمان‪ ،‬مسائل زمانه خود را‬ ‫نظاره کنیم‪ ،‬با کمی دقت میبینیم که یکی از مسائل‬ ‫مهم پیش روی ما موضوع تحریف اندیشه و سیره امام‬ ‫خمینی؟ است‪ .‬معضلی که اگر برای مقابله با ان‬ ‫برنامه دقیقی نداشته باشیم‪ ،‬زمان به نفع ان معضل‬ ‫و به ضرر ما میگذرد و با فاصله گرفتن هر چه بیشتر‬ ‫از ابتدای انقاب و دوران حیات امام بزرگوار موضوع‬ ‫بغرنج و بغرنجتر میشود‪ .‬نگارنده این نوشتار بر این‬ ‫نکته واقف است که تحریف امام پدیدهای نیست که‬ ‫بهتازگی به وجود امده باشد؛ تحریف امام بوده است‪،‬‬ ‫چه در زمان حیات امام و چه پسازان؛ اما ایا بهراستی‬ ‫میتوان نقش گذر زمان و فاصله با دوران حیات امام‬ ‫را در تشدید امکان تحریف نادیده گرفت؟‬ ‫در این نوشتار بر ان هستیم که زمینههای فرهنگی‬ ‫اجتماعی به وجود امدن پدیده تحریف امام را بهصورت‬ ‫ً‬ ‫دقیقتری شناسایی کنیم‪ .‬طبعا شناخت زمینههای‬ ‫موردنظر که درواقــع یکی از عمیقترین ایههای این‬ ‫بحث محسوب میشود‪ ،‬گام موثر و روبهجلویی برای‬ ‫مقابله با پدیده تحریف امام به شمار میاید‪ .‬درنهایت‬ ‫تاش میکنیم به نحو مختصر گزارههای کانی را در‬ ‫راستای مقابله با معضل مذکور ارائه نماییم‪.‬‬ ‫زمان به نفع تحریف‬ ‫مروره بر برخن از زمینهیاه فرینصن و اجتماعن تحریف‬ ‫امام خمینن؟‬ ‫‪314‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫میخواند ولی معنا را درنمییابد‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫نخستین عاملی که باعث میشود اندیشه و سیره‬ ‫امام در جامعه تحریفپذیر شود‪ ،‬ایجاد نوعی شکاف‬ ‫بین نسلی است‪ .‬نسلهای جدیدتر بهصورت طبیعی‬ ‫فاصله تاریخی بیشتری با زمــان حیات امــام راحل‬ ‫دارند و اگر این فاصله از طریق انتقال درست و کامل‬ ‫تاریخ انقاب و تعلیم مبانی اندیشه امام جبران نشود‪،‬‬ ‫نسلهای جوان میراث ارزشمندی از گنجینه معارف‬ ‫انقاب را از دست خواهند داد‪ .‬ضرورت بازخوانی‬ ‫مستمر تاریخ انقاب اسامی و اندیشه امــام وقتی‬ ‫مضاعف میشود که ضعف نسبی حافظه تاریخی‬ ‫جامعه ایرانی موردتوجه واقع شود‪ .‬فاصله تاریخی‬ ‫نسلهای جــوان انقاب با زمــان حیات امــام راحل‬ ‫میتواند موجبات عدم شناخت بافت و زمینه اثار‬ ‫مکتوب‪ ،‬بیانات و کنشهای انقابی امام را فراهم‬ ‫اورد؛ در چنین وضعیتی فرد بیانات امام را مطالعه‬ ‫میکند ولی معنای انچه را که میخواند بهدرستی‬ ‫درنمییابد چون بستر و زمینه ان را درک نمیکند‪ .‬از‬ ‫سوی دیگر تغییر نسلهای مختلف انقاب چنانچه‬ ‫با کمرنگ شدن سبک زندگی اصیل اسامی ایرانی‬ ‫همراه باشد نتیجهای جز سخت شــدن مفاهمه با‬ ‫امام راحل را به همراه نخواهد داشت؛ بهعبارتدیگر‬ ‫امام انقاب را کسی خوب میفهمد که همچون امام‬ ‫انقابی زندگی کند‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تحریف امام مهیا کند‪ .‬مردم در ابتدا‪ ،‬به نهادهای‬ ‫جمهوری اسامی بهمثابه نتیجه کنش و تجلی عقاید‬ ‫امام مینگرند و به همین دلیل ممکن است عدهای‬ ‫ناکارامدیهای اجرایی را بهپای اندیشه و شخصیت‬ ‫امام بنویسند‪ .‬عدهای دیگر اما به سبب ارادت قلبی زیاد‬ ‫به امام ممکن است برای مبری کردن ایشان از سرایت‬ ‫ً‬ ‫ضعف نهادهای اجرایی‪ ،‬بعضا به ارائه خوانشهای‬ ‫خاصی از اندیشه امام بپردازند که این اندیشه را فاقد‬ ‫نسبت و حتی متعارض با فلسفه وجــودی بسیاری‬ ‫از نهادهای جمهوری اسامی نشان دهــد‪ .‬ایــن در‬ ‫حالی است که خروج از مدار حقیقی اندیشه امام‪،‬‬ ‫چه به جهت سرایت ضعفهای اجرایی به ایشان‬ ‫و چه به نیت صیانت از شخصیت ایشان در قبال‬ ‫نا کارامدیهای موجود‪ ،‬درواقــع همان تحقق پدیده‬ ‫تحریف امام است‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫خناخت صحیح یک متفکر قواعد خاص خودش را دارد و‬ ‫یکن از کلیدهترین انیا ضرورت رجوع حداکثره به منابع‬ ‫دستاول بهجامایده از یک ایدیشمند است‪.‬‬ ‫مستقیم یا باواسطه‪ ،‬کدامیک؟‬ ‫ناکارامدی مسئولین‪ ،‬پای حساب امام‬ ‫نا کارامدی برخی سازمانها و نهادهای جمهوری‬ ‫اسامی عامل دیگری است که میتواند زمینه را برای‬ ‫‪315‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫نکته حائز اهمیت دیگری که در این نوشتار باید مورد‬ ‫دقت واقع شود این است که زمینه تحریف یک متفکر‬ ‫از بین نمیرود مگر انکه مردم اندیشه و شخصیت او‬ ‫را بهدرستی بشناسند‪ .‬از سوی دیگر شناخت صحیح‬ ‫یک متفکر قواعد خــاص خــودش را دارد و یکی از‬ ‫کلیدیترین انها ضرورت رجوع حداکثری به منابع‬ ‫دستاول بهجامانده از یک اندیشمند است‪ .‬نقطه‬ ‫مقابل این قاعده ان است که جامعه بهجای رجوع‬ ‫مستقیم به اثار یک متفکر‪ ،‬مسیر مراجعه به تعداد‬ ‫معدودی از مفسران یا مروجان وی را برگزیند و به قرائت‬ ‫ً‬ ‫انان اکتفا کند‪ .‬حال اگر مفسران و مروجان مذکور صرفا‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫در فضاه سیاستزده‪ ،‬ایواع و اقسام تفکرات و ذائقهیاه‬ ‫سیاسن به سراغ ایدیشه و سیره امام منروید تا ان را به یفع‬ ‫منافع سیاسن خود مگادره یمایند‪.‬‬ ‫انان با سهولت بیشتری انجام میشد ولی اکنون این‬ ‫امکان وجود دارد که هرکسی یک دیدگاه خاص را به‬ ‫امام نسبت دهد و در فضای مجازی منتشر نماید و‬ ‫چهبسا مقبول طیفی از مخاطبان هم واقع شود و نتوان‬ ‫با ان مواجهه سلبی خاصی هم صورت داد‪.‬‬ ‫بهتبع وابستگی خانوادگی یا موانست مقطعی با متفکر‬ ‫مدنظر انتخابشده باشند و خوانش انان از اندیشه و‬ ‫شخصیت متفکر‪ ،‬خوانش درستی نباشد چه باید کرد؟‬ ‫ً‬ ‫اگر مفسران صرفا از یک زاویه دید خاص و متناسب با‬ ‫دیدگاههای علمی و اجتماعی خودشان به امام نگاه‬ ‫کنند و درواقع نگاه خود را به امام تحمیل نمایند چه‬ ‫تدبیری باید اندیشید؟ برای فهم بهتر عمق این اشکال‬ ‫ً‬ ‫باید به وضعیت سرانه مطالعه در کشورمان هم مجددا‬ ‫توجه کنیم‪ .‬به نظر شما با این وضعیت سرانه مطالعه‬ ‫چقدر میتوانیم به رجوع مستقیم مردم به اثار امام‬ ‫امیدوار باشیم؟ از سوی دیگر نخبگان چقدر محتوای‬ ‫متناسب با مخاطبان عمومی تولید کردهاند که بتوان‬ ‫به انها برای معرفی خوب اندیشه امام امید بست؟‬ ‫امام قبیله من!‬ ‫فرهنگ حاکم بر کنشها و مناسبات سیاسی در جامعه‬ ‫ما نیز عنصر مهم دیگری است که در فراهم شدن زمینه‬ ‫تحریف امام دارای تاثیر به سزایی است‪ .‬متاسفانه‬ ‫سیاستزدگی یکی از مولفههای حاکم بر فرهنگ سیاسی‬ ‫جامعه ماست‪ .‬به عبارت دیگر کنشگران سیاسی در‬ ‫ً‬ ‫جامعه‪ ،‬چه کنشگران حرفهای و چه کنشگران نسبتا‬ ‫مبتدی در بسیاری از موارد سعی دارند هر انچه مورد‬ ‫ً‬ ‫اقبال مردم است را به نفع خود مصادره کنند‪ .‬طبعا‬ ‫در چنین فضایی انواع و اقسام تفکرات و ذائقههای‬ ‫سیاسی به سراغ اندیشه و سیره امام میروند تا ان را‬ ‫به نفع منافع سیاسی خود مصادره نمایند‪ .‬به همین‬ ‫دلیل امروزه ما شاهد طیف قابلتوجهی از مفسرین‬ ‫اندیشه امام هستیم که متاسفانه سیاستزدگی انان‬ ‫ً‬ ‫برای مخاطبانشان هم کاما اشکارشده و همین موضوع‬ ‫باعث شده است که رسانه انان از اعتبار ساقط شود‬ ‫و دامنه نفوذ انها به دامنه نفوذ رسانههای محفلی‬ ‫تنزل پیدا کند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫چه کسی ان پیام را تولید کرد؟‬ ‫مسائل مختلف جامعه کنونی ایران‪ ،‬متاثر از شرایط‬ ‫جهانی‪ ،‬بهقدری با موضوع رسانه گرهخورده است که‬ ‫به نظر میرسد امــروزه نمیتوان هیچکدام از مسائل‬ ‫اجتماعی را بدون در نظر گرفتن نسبت ان با موضوع‬ ‫ً‬ ‫رسانه بهدرستی تحلیل کرد‪ .‬یکی از تحوات نسبتا متاخر‬ ‫جامعه ایرانی در عرصه رسانه‪ ،‬گسترش فضای مجازی‬ ‫در میان مردم است‪ .‬پیشتر رسانههای جمعی مانند‬ ‫مطبوعات‪ ،‬تلویزیون‪ ،‬سینما‪ ،‬رادیو و حتی ماهواره تا‬ ‫حدود زیادی قابلکنترل و نظارت بودند ولی این حجم‬ ‫گسترده از گروهها‪ ،‬کانالها و صفحات گونا گون در‬ ‫فضای مجازی امکان نظارت بر محتوا و پاایش ان را‬ ‫بهشدت کم کرده است‪ .‬درگذشته اگر پیام تحریفامیزی‬ ‫ناظر به اندیشه یا شخصیت امام راحل منتشر میشد‪،‬‬ ‫شناسایی تولیدکنندگان ان پیام و برخورد احتمالی با‬ ‫وقتیکه اژیرهای خطر به صدا درنمیایند‬ ‫اخرین مولفه موثر بر فراهم شدن زمینه تحریف امام‪،‬‬ ‫کاهش حساسیت همه یا برخی از نیروهای معتقد‬ ‫بهنظام و انقاب نسبت به تحریفاتی است که در باب‬ ‫‪316‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: mohsen.johari313@gmail.com‬‬ ‫‪317‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫وقتی یک بیماری ریشههای متعددی دارد‪ ،‬ریشهکن‬ ‫ً‬ ‫کردن انهم ابعاد مختلفی پیدا میکند‪ .‬احتماا تا‬ ‫اینجای متن شما هم این نکته را پذیرفته باشید که‬ ‫خطر تحریف امام همچون اژدهای چند سری است‬ ‫که مبارزه با انهم باید در چند جبهه متفاوت صورت‬ ‫بگیرد‪ .‬نخست انکه ما نیازمند بهسازی در عرصه‬ ‫فرهنگ و سبک زندگی هستیم‪ .‬ترویج هر چه بیشتر‬ ‫فرهنگ انقاب اسامی و اصاح سبک زندگی مردم‬ ‫زمینه ان را فراهم میکند تا انان بیشازپیش مانند‬ ‫امام زندگی کرده و بدین ترتیب بتوانند اندیشه امام را‬ ‫بهتر درک کنند‪ .‬از سوی دیگر بازخوانی دائم اندیشه و‬ ‫سیره امام راحل به شیوههایی جذاب و هنرمندانه از‬ ‫یکسو و عدم سکوت در برابر تحریفات صورت گرفته‬ ‫از مهمترین فعالیتهایی است که باید در راستای‬ ‫مقابله با تحریف امام انجام شود‪ .‬اهمیت این عرصه‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫نبردی سخت با اژدهای چندسر‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫اندیشه و شخصیت امام رخ میدهد؛ بهعبارتدیگر‬ ‫نیروهای انقابی با حساسیت بــاای خــود نسبت‬ ‫بــه اندیشه امــام ایــن وظیفه را بــر عهده دارن ــد کــه با‬ ‫دیدبانی دقیق عرصه اجتماعی‪ ،‬چنانچه نشانههایی‬ ‫از تحریف امام را مشاهده کردند‪ ،‬اژیرهای خطر را به‬ ‫صدا دراورند و به جامعه نسبت به خطر مهلکی که ان‬ ‫را تهدید میکند هشدار دهد‪ .‬چنانچه بهصورت دائم‬ ‫یا حتی مقطعی‪ ،‬نیروهای معتقد و انقابی نسبت به‬ ‫تحریفهایی که رخ میدهد بیاعتنا باشند و با نوعی‬ ‫تساهل و تسامح از کنار انها بگذرند‪ ،‬بهتدریج شاهد‬ ‫ان خواهیم بود که حجم تحریفات و حتی اهمیت‬ ‫موضوعی انها افزایش مییابد‪ .‬متاسفانه در مواردی‪،‬‬ ‫چنین تسامحهای منفعانهای در جریان متدین و‬ ‫انقابی دیده میشود که باید از انها توبه کرد و حتی‬ ‫برای لحظهای ماموریت صیانت دقیق از اندیشه و‬ ‫سیره امام راحل را از خاطر نبرد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫زمانی اشکارتر میشود که در ذهن خود محصوات‬ ‫هنری‪-‬رسانهای تولیدشده با محوریت حضرت امام را‬ ‫مرور کنیم‪ ،‬بدون شک با این مرور بیشتر متوجه وجود‬ ‫کمبودهای جدی در این عرصه میشویم‪ .‬توجه به این‬ ‫نکته ضروری است که بازخوانی اندیشه امام زمانی‬ ‫بهترین بازده را به همراه خواهد داشت که در کنار ان‬ ‫افزایش سطح ا گاهی تاریخی از زمان حیات امام راحل‬ ‫و بستر تاریخی کنشها و بیانات ایشان محقق شود‪.‬‬ ‫نخبگان همواره محل رجوع عموم مردم برای دستیابی به‬ ‫فهم عمیق اندیشه امام هستند‪ ،‬به همین دلیل بهسازی‬ ‫وضعیت نخبگانی جامعه در حوزه اندیشه امام عرصه‬ ‫دیگری است که باید باهدف مقابله با تحریف امام‬ ‫موردتوجه واقع شود‪ .‬چنانچه انس بدون واسطه نخبگان‬ ‫با اندیشه امام با تدوین و استفاده از روشهای بومی‬ ‫فهم و تحلیل متن همراه شود میتوان امید داشت که‬ ‫بیشازپیش شاهد دستیابی به فهمهای مجتهدانهای‬ ‫از اندیشه امام باشیم‪ .‬از سوی دیگر تربیت مفسرین و‬ ‫مروجان بصیر و امین اندیشه امام فرایند طوانیمدتی‬ ‫است که باید نسبت به ان برنامهریزیهای کافی و‬ ‫اقدامات مناسب صورت گیرد‪.‬‬ ‫بهعنوان اخرین نکته یاداوری این موضوع ضروری به نظر‬ ‫ً‬ ‫میرسد که صیانت از اندیشه امام صرفا وظیفه یکنهاد‬ ‫خاص نیست و عموم مردم دغدغهمند بهخصوص‬ ‫جوانان مومن و انقابی باید خود را در قبال ان مسئول‬ ‫بدانند‪ .‬گروههای مختلف مردمی همچون هیئات‪،‬‬ ‫پایگاههای بسیج و ‪ ...‬باید نهایت تاش خود را در‬ ‫راستای تبیین هر چهبهتر اندیشه و سیره امام راحل و‬ ‫نیز مقابله با تحریف اندیشه ایشان بهکارگیرند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتر نادر جعفری‬ ‫استاد هادی هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و مدیریت دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫کتاب «‪ »Brand meet Story‬که اخیرا با عنوان «هر برند‬ ‫یک داستان» ترجمه و منتشرشده‪ ،‬با اشاره بهضرورت‬ ‫اصل داستانسرایی برای برندها‪ ،‬یکفصل را به این‬ ‫موضوع اختصاص میدهد و با شرح یکی از تبلیغات‬ ‫شرکت اپل توضیح میدهد که چطور میتوانیم با‬ ‫استفاده از یک داستان‪ ،‬برند خود را تبدیل به بخشی‬ ‫از هویت مشتری کنیم‪ .‬ان ا گهی از دونــدهی دوی‬ ‫ماراتنی حرف میزند که برند اپل «در تمامی مسیر‬ ‫موفقیت همراه وی» بوده؛ بهجای انکه شبیه سایر‬ ‫سازندههای محصوات الکترونیکی‪ ،‬در صفحههای‬ ‫متعددی از سایت شرکت‪ ،‬درب ــارهی محصواتش‬ ‫توضیح دهد![‪ ]1‬در فضای تجارت برندهای زیادی‬ ‫دار یــم که داستانهای مخصوص به خود را دارنــد و‬ ‫این داستانها به موفقیت انها و محبوبیتشان در‬ ‫میان مردم کمک کرده است‪.‬‬ ‫برای نمونه‪ ،‬داستان جالب موفقیت برند ایرانی «بهروز»‬ ‫ّ‬ ‫(متعلق به بهروز فروتن) را ببینیم که باعث جذابیت‬ ‫ان در بین مردم شده‪:‬‬ ‫یکی بود یکی نبود؛‬ ‫یه ایران انقابی بود‪...‬‬ ‫«سالها پیش پس از ورشکستگی در کار پیمانکاری‬ ‫ساختمان به همراه همسرم در زیرزمین خانه شروع به‬ ‫تولید محصواتی از قبیل ترشی‪ُ ،‬ر ّب گوجهفرنگی و مربا‬ ‫میکردیم و اوایل انها را داخل ماشین ژیان خودم در‬ ‫سطح شهر میفروختم تا بتوانم از این طریق ِامرارمعاش‬ ‫کنم ‪ ...‬در طی سالها با کوشش و درایت توانستیم‬ ‫ّ‬ ‫فعالیتی که از یک زیرزمین و در حد یک خودروی ژیان‬ ‫اغاز شد را به «گروه صنایع غذایی بهروز» و از ان مهمتر‬ ‫ّ‬ ‫ما ییازمند برید ملن داسـتــانگــوه جمهوره اسامن‬ ‫ایران یستیم‬ ‫برند ارزشمند بهروز تبدیل کنیم» [‪.]2‬‬ ‫‪318‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪319‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫اینجا باید با تا کید بگوییم «بله» و این اهمیت را نیز‬ ‫یاداوری کنیم که کشورها در فضای بینالمللی و در‬ ‫کارزار رقابت جهانی در تجارت و سیاست‪ ،‬نیاز به‬ ‫ان دارنــد که به کمک مردم خود یا دیگرانی از سایر‬ ‫کشورها‪ ،‬داستانهای دلخواهشان را منتشر کنند یا‬ ‫زمینههایی را برای داستانپردازی دیگران درباره خود‬ ‫فراهم نمایند؛ زیرا «داستان برند را هم ما مینویسیم و‬ ‫هم دیگران»‪ .‬یعنی هم ما میتوانیم رسانههای جهانی‬ ‫ّ‬ ‫و مردم دنیا را از داستان برند ملی خود مطلع کنیم و‬ ‫هم رسانهها و مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی ما میتوانند‬ ‫دستبهقلم شوند و با توجه به اتفاقاتی که در مورد برند‬ ‫ّ‬ ‫ملی ما رخ میدهد‪ ،‬بخشی از داستان برند ما را روایت‬ ‫ً‬ ‫کنند (ایکاش مثا میهمانان خارجی هرسالهی ایام‬ ‫ارتحال حضرت امام؟ همین کار را میکردند)‪.‬‬ ‫اینجاست که تجربه یک ورزشکار خارجی در کشور ما‬ ‫ّ‬ ‫و روایت صحیح و جذاب او از میزبانی گرم و صمیمانه‬ ‫ّ‬ ‫مردم ایران اهمیت مییابد یا روایت یک عکاس‪ ،‬یک‬ ‫روزنامهنگار‪ ،‬یک گردشگر‪ ،‬یک ّفعال صلح‪ ،‬یک دوستدار‬ ‫محیطزیست‪ ،‬یک صنعتگر‪ ،‬یک تاجر و مانند اینها‬ ‫بیش از هر داستان رسمی و دولتی ما اهمیت پیدا‬ ‫میکند‪ ،‬بهراحتی ترویج میشود و بهخوبی هم پذیرفته‬ ‫و موثر واقع میشود‪ .‬مهم ان است که حتی اگر یکی از‬ ‫مردم عادی هم بخواهد نظری مثبت و حتی منفی را‬ ‫ّ‬ ‫در مورد برند ملی ما بگوید‪ ،‬این نظر او میتواند بخشی‬ ‫از داستان برند ما باشد‪ .‬بنابراین باید مراقب باشیم که‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫همین داستان کمابیش برای «فیل نایت»‪ ،‬بنیانگذار‬ ‫«برند نایکی» نیز رخداده و او نیز که کارش را از نمایندگی‬ ‫کفشهای «تایگر» ژاپن و فروش انها پشت خودروی‬ ‫«فولکسواگن» خود (‪ )1963‬شروع کرد‪ .‬در سال ‪،2016‬‬ ‫«برند نایکی» او هجدهمین برند برتر و ارزشمند جهان‬ ‫شد‪ ،‬تا ضمن این موفقیت بزرگ کتاب خاطراتش با‬ ‫نام «کفشباز» هم به فروش باایی برسد [‪ .]3‬چنین‬ ‫ّ‬ ‫داستانهای جذابی برای دیگر برندها و افراد پیشتاز‬ ‫صنعت و تجارت در ایــران و جهان نیز وجود دارد‪.‬‬ ‫ازجمله بهترین نمونههای ایرانی ان را میتوان در کتاب‬ ‫«سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» مشاهده‬ ‫نمود که به معرفی شرح خدمات و داستان زندگی و برند‬ ‫تجاری پیشگامان اقتصاد و تجارت ایران میپردازد‬ ‫و ازجمله انهــا میتوان به «سید محسن ازمایش»‬ ‫(بنیانگذار برند لوازمخانگی ازمــایــش)‪« ،‬محمود و‬ ‫محسن خلیلی» (بنیانگذاران برند لوازم گازسوز بوتان)‪،‬‬ ‫«حاج محمدتقی برخوردار» (بنیانگذار برند لوازمخانگی‬ ‫پارس)‪« ،‬محمدرحیم متقی ایروانی» (بنیانگذار کفش‬ ‫ّ‬ ‫ملی)‪« ،‬حاج مهدی هرندی» (بنیانگذار برند پوشاک‬ ‫َبرک) و ‪ ...‬اشاره کرد‪.‬‬ ‫در میان معاصران نیز‪ ،‬افرادی مانند «برادران محمدی»‬ ‫(بنیانگذاران برند دیجیکاا) و «خانم دانشور» (بنیانگذار‬ ‫برند تخفیفان) از همین دستهاند که داستانهایی را‬ ‫میتوان در بــاره انگیزه انها هنگام شروع فعالیت و‬ ‫دشواریهای تداوم کارشان شنید و فعالیت و برند‬ ‫ارزشمندشان را تحسین نمود‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ّ‬ ‫ایا برندهای ملی کشورها نیز به داستانگویی‬ ‫و داستانپردازی نیاز دارند؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫کشوریا در فضاه بینالمللن و در کارزار رقابت جهاین‬ ‫در تجارت و سیاست‪ ،‬ییاز به ان دارید که به کمک‬ ‫مردم خود یا دیصراین از سایر کشوریا‪ ،‬داستانیاه‬ ‫دلشواهخان را منتشر کنند‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ّ‬ ‫برند ملی ما هیچگاه به یک ویژگی منفی معروف نشود‬ ‫وگرنه داستان برند ما بهویژه وقتی از زبان دیگران باشد‬ ‫بهسختی قابل اصاح و رفع است‪.‬‬ ‫روانشناسی‪ .‬یکی از عناصر کلیدی ْ‬ ‫روایتدرمانی‪ ،‬این‬ ‫باور است که روایتهای فرد از زندگیاش هویت وی را‬ ‫میسازد‪ .‬بنابراین روایتها هستند که مشکلسازند نه‬ ‫ً‬ ‫افراد؛ و اصوا در این دیدگاه فرد بهعنوان مشکل تلقی‬ ‫نمیشود‪ ،‬بلکه درواقع مشکل روایتی است از یک یا‬ ‫چند ُبعد زندگی که برای فرد کارایی ندارند‪.‬‬ ‫راهکار این نظریه برای بهبود وضعیت هم جالبتوجه‬ ‫است‪« :‬روایــت جایگزین»؛ یعنی روایتی که در یک‬ ‫نقطه عطف از مسیر وقــوع روایــت فعلی ان را دچار‬ ‫تغییر کــرده و جایگزین ان میشود‪ .‬البته به کمک‬ ‫مجموعه روشهایی که منجر به غنیسازی داستان‬ ‫جایگزین میشوند و به بیمار کمک میکنند هویت‬ ‫خود را با داستانها و روایتهای جدیدی بازتعریف‬ ‫کند‪ .‬این داستانهای جایگزین و عمیقسازی انها‬ ‫پس از یک یا چند جلسه مشاوره و به کمک روشهای‬ ‫متعددی مانند مستندنگاری درمانی‪ ،‬نامهدرمانی‪،‬‬ ‫جشنها و مراسم (جشنها و مراسم بهواقع تجلیلی‬ ‫سفر «دور شدن‬ ‫هستند از قدمهای مهمی که در‬ ‫مسیر ِ‬ ‫ِ‬ ‫از داستانهای مشکلساز» به سمت «داستانهای تازه‬ ‫و ارجح» برداشته میشود) انجام میشود‪ ]6[ .‬بر اساس‬ ‫رویکرد روایتی‪ ،‬داستانها در فرایند ساختن شخصیت‬ ‫افراد و بازافرینی ان نقشی محوری دارند‪ ]7[ .‬همین‬ ‫اهمیت را داستانها در سطح برندهای سازمانی و فراتر‬ ‫ّ‬ ‫از ان در سطح برندهای ملی دارند و میتوانند نقش‬ ‫مهمی در روایتدرمانی وضعیت بیمارگونه برندهای‬ ‫ّ‬ ‫ملی کشورها داشته باشند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫ایا واقعا «داستان برند‪ ،‬داستانپردازی‬ ‫و روایتگری» برای درک و انتقال هویت‬ ‫برند‪ ،‬اینهمه اهمیت دارند؟‬ ‫همه میدانیم که قصهگویی یکی از قدیمیترین هنرهای‬ ‫انسان است‪ .‬قصهها پیامهایی هستند که از نسلی‬ ‫به نسل دیگر منتقلشده و حــاوی حقایق عمیقی‬ ‫هستند‪ .‬بعضیاوقات که در میان راههای مختلف‬ ‫تردید میکنیم‪ ،‬همین قصهها هستند که ارزشهای‬ ‫ما را متذکر شده و راهنمایی برای انتخابی منطبق با‬ ‫باورهای قلبیمان میشوند‪ .‬دلیل موفقیت برندهای‬ ‫داستانگو نیز در همین حقیقت نهفته که زبان ذهن ما‬ ‫زبان داستان است‪ .‬قصهها‪ ،‬کوتاهترین راه اتصال ذهن‬ ‫به قلب انسان و موثرترین عاملی هستند که میتوان‬ ‫توجه افراد را جلب کرد و انها را به حرکت واداشت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫معموا مخاطب بــرای شنیدن اندیشههایی که در‬ ‫قالب داستان روایت میشوند‪ ،‬امادگی بیشتری دارد‪.‬‬ ‫انسانها شنیدن و تعریف کردن حکایت و داستان را‬ ‫دوست دارند‪ .‬داستانهایی که ارزش حکایت کردن‬ ‫داشته باشند‪ ،‬در مخاطب ایجاد نوعی باور به موضوع‬ ‫داستان میکنند‪ .‬اینکه بسیاری از حکیمان ما مباحث‬ ‫پیچیده حکمی و فلسفی را به زبان داستانهای ساده‬ ‫طرح کردهاند به همین خاطر است‪ .‬حکایتهایی‬ ‫مانند طوطی و بازرگان‪ ،‬فیل در تاریکی‪ ،‬یا طوطی و‬ ‫بقال موانا از بهترین نمونههای اینگونه داستانگویی‬ ‫ِ‬ ‫برای انتقال مفاهیم و اندیشههای عمیق هستند‪.‬‬ ‫بااینوجود‪ ،‬شاید پاسخ سوال یادشده را باید در دو‬ ‫ّ‬ ‫سطح پایینتر از سطح ملی ارائه داد‪ :‬سطح سازمانی‬ ‫(تجاری) و سطح فردی‪ .‬در سطح اول باید از نظریه‬ ‫«رو یـکــرد اجتماعی به برند» [‪ ]4‬کمک گرفت و در‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫«روایتدرمانی» [‪ ]5‬در‬ ‫سطح خردتر از «نظریه روایت» و‬ ‫برای داستانپردازی باید چه بگوییم؟‬ ‫چگونه داستان برند خود را روایت کنیم؟‬ ‫«کریستوفر بوکر» نویسنده کتاب «هفت پیرنگ اصلی‪:‬‬ ‫چرا ما داستانگویی میکنیم» معتقد است هفت دسته‬ ‫از داستانها هستند که همه انسانها از انها لذت‬ ‫میبرند‪ :‬پیروزی بر بدیها (قهرمان مظلوم داستان برای‬ ‫موفقیت بر موانع یا اشخاص شرور غلبه میکند)؛ فقیری‬ ‫‪320‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫که ثروتمند میشود (نمونه داستان استیو جابز و هزاران‬ ‫داستان دیگر که قهرمان با تاش و تیزهوشی توانسته‬ ‫موانع را از سر راه بردارد)؛ تولد دوباره (قهرمان داستان‬ ‫تا اوج شکست و نابودی پیش رفته و سپس در یک‬ ‫نقطه عطف به اوج بازمیگردد)؛ احساس مسئولیت‬ ‫(ازخودگذشتگی‪ ،‬ایثار و فداکاری قهرمان داستان برای‬ ‫نجات خانواده‪ ،‬میهن یا حتی تمامی جهان)؛ سفر و‬ ‫بازگشت به خانه (سفری برای تبدیلشدن به انسانی‬ ‫بهتر‪ ،‬پختهتر و ثروتمند)؛ تراژدی (این نوع داستانها‬ ‫با نمایش جنبههای منفی دنیا و خلق احساساتی‬ ‫مانند ترس و اندوه سعی میکنند بر اولویتهای زندگی‬ ‫و خصوصیاتی مانند دوستی‪ ،‬اخــاق و نیکوکاری‬ ‫تا کید کنند) و کمدی (نمایش اتفاقات عــادی و‬ ‫روزمره زندگی انسانها در قالب طنز و اوردن خنده بر‬ ‫لب مخاطب)‪]8[ .‬‬ ‫ً‬ ‫اصوا برندها با داستانسرایی نحوه پیدایش و دلیل‬ ‫به وجود امدن خود را بیان میکنند؛ چراکه بهخوبی‬ ‫ّ‬ ‫میدانند یک داستان جذاب بهمراتب تاثیرگذارتر از‬ ‫امار و ارقام خشک در گزارشهای رسمی است‪ .‬یک‬ ‫داستان زیبا میتواند انچنان تاثیری در شنونده بگذارد‬ ‫که هیچیک از کانالهای ارتباطی قادر به انجام ان‬ ‫نیستند‪ .‬برای تاثیرگذاری‪ ،‬جذابیت‪ ،‬شیرینی‪ ،‬ایجاد‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫رابطه و اثرگذاری یک داستان قواعد مشخصی نیز‬ ‫وجود دارد که برخی از انها عبارتاند از‪ )1 :‬تمرکز‬ ‫بر انسان بهجای تمرکز بر مشتری‪ )2 ،‬اهمیت روایت‬ ‫ّ‬ ‫«تحول» نسبت به مسئله و راهحل‪ )3 ،‬الهامگیری از‬ ‫زندگی انسانها برای داستان برند‪)4 ،‬تعیین ارمان‬ ‫ّ‬ ‫خاص هر برند‪]9[ .‬‬ ‫ابعاد و مولفههای داستانپردازی برای برندینگ‬ ‫ّ‬ ‫ملی جمهوری اسامی ایران کدام است؟‬ ‫مبتنی بر انچه بهعنوان پیشینه بحث و چهارچوب‬ ‫نظری ان عنوان شد میتوان مولفههای زیر را برای‬ ‫ّ‬ ‫داستانپردازی پیرامون برند ملی کشور دارای ضرورت‬ ‫و اولویت دانست‪:‬‬ ‫نو ع و محتوای داستانهای‬ ‫ّ‬ ‫برند ملی ما چه باشد؟‬ ‫‪321‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫داستانهای ایرانی‪ -‬اسامی مبتنی بر ارزشهای فرهنگی‬ ‫ّ‬ ‫ملی و درعینحال جهانشمول و فراگیر و تا کید کننده‬ ‫بر ویژگیهایی چون‪ :‬اعتقاد دینی‪ّ ،‬‬ ‫تعبد و معنویت‪،‬‬ ‫ازادی دینی اقوام و اقلیتها‪ ،‬سابقه تاریخی و تمدنی‬ ‫ایران‪ ،‬عدالتخواهی و عدالتجویی ایرانیان‪ ،‬تنوع‬ ‫فرهنگی در عین یکپارچگی سرزمینی‪ ،‬گستره پهناور‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫و قدرت تاثیرگذاری فرهنگ ایرانی‪،‬‬ ‫جلوههای مردمسااری و مشارکت‬ ‫م ــردم در حکومت و اجــتـمــاع‪ ،‬و‬ ‫نشانههای تمدن ایرانی (علممداری‪،‬‬ ‫هنرپروری‪ ،‬ادبیات غنی)‪]10[ .‬‬ ‫رسایهیاه داخلن و خارجن‬ ‫اولین داستانپردازیا و روایتصریا‬ ‫یستند‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫چه کسانی داستانهای برند ملی ما را میسازند؟‬ ‫رسمی و غیررسمی‪ ،‬عکسنوشت‪،‬‬ ‫متن‪ ،‬اسناد قدیمی‪ ،‬اسناد ارشیوی‬ ‫و محرمانه و ‪ ...‬هر انچه رسانههای‬ ‫اجتماعی مانند اینستاگرام ظرفیت‬ ‫ان را فراهم کردهاند‪.‬‬ ‫منابع اعتباربخشی و توثیق‬ ‫داستانپردازی کداماند؟‬ ‫در سطح رسمی رسانههای داخلی و خارجی اولین‬ ‫داستانپردازها و روایتگرها هستند‪ .‬اگرچه دنیای ارتباطی‬ ‫امروز فرصت کافی برای این کار را در اختیار یکایک‬ ‫مردم‪ ،‬شبه رسانهها‪ ،‬رسانههای اجتماعی و بهویژه‬ ‫چهرههای مشهور و محبوب اجتماعی (سلبریتیها)‬ ‫با تاثیرگذاری بسیار افزونتر از رسانههای رسمی نیز‬ ‫قرار داده است‪.‬‬ ‫▪‬ ‫سوژههای داستانپردازیهای مرتبط‬ ‫ّ‬ ‫با برند ملی چه کسانی هستند؟‬ ‫ً‬ ‫به نظر میرسد سوژههای اصلی عموما چهرههای معتبر‬ ‫ّ‬ ‫و شناختهشدهاند که در خصوص برند ملی ما از رهبری‬ ‫رسمی حکومتی و دولتی تا‬ ‫معظم انقاب‪ ،‬مقامات‬ ‫ِ‬ ‫مراجع‪ ،‬روحانیون و چهرههای مشهور اجتماعی میتوانند‬ ‫در جایگاه سوژه قرار بگیرند و با توجه به مرجعیت‬ ‫اجتماعی خود و یا موردتوجه رسانهها و مخاطبان‬ ‫بــودن بــرای داستانپردازی و ترویج روایتها به کار‬ ‫گرفته شوند‪ .‬در این میان گروههای مهم و تاثیرگذاری‬ ‫چون اقازادهها‪ ،‬مسئوان سابق‪ ،‬اعضای بیوت علما‪،‬‬ ‫فرماندهان نظامی و ‪ ...‬را هم نباید بهعنوان سوژههای‬ ‫داستانپردازی فراموش کرد‪.‬‬ ‫▪‬ ‫▪‬ ‫▪‬ ‫قالبهای محتوایی داستانها چیست؟‬ ‫افــزون بر قالبهای هنری و ادبــی معمول نظیر خبر‪،‬‬ ‫داستانک‪ ،‬عکس و شعر‪ ،‬خاقیتهای هنری مردمپسند‬ ‫در این عرصه بسیار شایع است؛ زمینههایی مانند طنز‪،‬‬ ‫لطیفه‪ ،‬کنایه‪،‬انیمیشن‪،‬چندرسانهایها‪،‬ویدئوهایخبری‬ ‫‪322‬‬ ‫سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و‬ ‫نهادهای مرتبط با ان (شــورای امنیت‪ ،‬کمیته‬ ‫حقوق بشر‪ ،‬سازمان جهانی گردشگری‪ ،‬یونسکو‪،‬‬ ‫یونیسف‪ ،‬یونیدو‪ ،‬اژانس انرژی اتمی ‪ ،)...‬بانک‬ ‫جهانی‪ ،‬صندوق بینالمللی پول‪ ،‬سازمان تجارت‬ ‫جهانی‪ ،‬شــورای جهانی صنایعدستی‪ ،‬مجمع‬ ‫جهانی داووس ‪. ...‬‬ ‫جشنوارههای بینالمللی و بازارهای جهانی فرهنگی‬ ‫هنری؛ در حوزههای فیلم (اسکار‪ ،‬برلین‪ ،‬ونیز‪ ،‬فجر‬ ‫‪ ،)...‬کتاب (نمایشگاه کتاب فرانکفورت‪،)...‬‬ ‫موسیقی (جشنواره جهانی اوینیون فرانسه‪،)...‬‬ ‫گردشگری‪ ،‬ورزش (المپیک‪ ،‬جامهای جهانی‪)...‬‬ ‫و بازارهای هنری کریستی‪ ،‬ساتبی ‪. ...‬‬ ‫میراث ّ‬ ‫مادی و معنوی جهانی؛ ان دسته از میراث‬ ‫ثبتشدهی ما در فهرست جهانی یونسکو که‬ ‫عــاوه بر اثــار مـ ّ‬ ‫ـادی و میراث معنوی مشاهیری‬ ‫مانند حافظ‪ ،‬سعدی‪ ،‬ابنسینا‪ ،‬فارابی‪ ،‬مولوی‪،‬‬ ‫شیخ بهایی و ‪ ...‬را هم در بر میگیرد‪.‬‬ ‫چهرههای شاخص اجتماعی و غیرسیاسی؛ مانند‬ ‫سلبریتیهای هنری‪ ،‬ورزشی‪ ،‬اجتماعی و ادبی‬ ‫ایرانی که حضور بینالمللی دارند و در عرصه جهانی‬ ‫شناختهشده هستند (مانند عباس کیارستمی‪،‬‬ ‫علی دایی‪ ،‬محمدرضا شجریان‪ ،‬هوشنگ مرادی‬ ‫کرمانی و ‪ )...‬و حتی غیر ایرانیهایی که به هر‬ ‫شکل به ایران دلبستگی و عاقه نشان میدهند‪.‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫داستانسرایی‪ ،‬یکی از استراتژیهای برندینگ در حوزه‬ ‫تولید محتواست‪ .‬برخاف تبلیغات سنتی که در مورد‬ ‫ً‬ ‫برند صرفا به ا گاهیبخشی اکتفا میکند‪ ،‬داستان برند‬ ‫بایستی یک واکنش احساسی را به مخاطب القاء کرده‬ ‫و او را برانگیزاند‪ .‬بسیاری از بنیانگذاران برندهای معتبر‬ ‫جهانی با همین روش به داستانسرایی درباره برند خود‬ ‫پرداختهاند‪« :‬ماتسوشیتا» بنیانگذار شرکت نپاناسونیک»‪،‬‬ ‫یا «چونگ» مدیر و موسس «شرکت دوو» که تجربههای‬ ‫ارزشمند خود از کار و تاش خستگیناپذیرشان را در‬ ‫کتاب خاطراتشان ارائــه کردهاند‪ ،‬همگی از همین‬ ‫هدف‬ ‫رویکرد بهره گرفتهاند‪ .‬اگرچه برای رسیدن به‬ ‫ِ‬ ‫برندینگ خوب‪ ،‬ازم است زمینه داستانسرایی معقول‬ ‫پینوشتها‬ ‫جمعبندی و نتیجهگیری‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ً‬ ‫▪ چــهــرههــای شــاخــص بــیــنالــمــلــلــی؛ عــمــومــا از‬ ‫سیاستمداران شاخص فعلی و حتی بازنشسته‬ ‫ازجمله دبیران کل سابق سازمان ملل‪.‬‬ ‫▪ دیپلماسی عــمــومــی؛ بــا تا کید بــر کمکهای‬ ‫انساندوستانه‪ ،‬ورزش‪ ،‬گردشگری ‪. ...‬‬ ‫▪ دیپلماسی فرهنگی؛ علت تا کید‪ ،‬اثربخشی‬ ‫بیشتر عرصهها و قالبهای فرهنگی برای انتقال و‬ ‫پذیرش سهلتر پیامهای ارزشی و اخاقی است‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫و درعینحال جــذاب در میان مشتریان فراهم و از‬ ‫داستانگویی یکسویه از سوی مدیران برند پرهیز شود‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫«برندینگ ملی جمهوری اسامی ایران» نیز از این قاعده‬ ‫ّ‬ ‫مجزا نیست و این نوشتار تاش نمود با استفاده از پیشینه‬ ‫و چهارچوب نظری خود‪ ،‬به ارائه ایدههایی درباره ابعاد‬ ‫ّ‬ ‫و مولفههای داستانپردازی برند ملی کشورمان بپردازد‬ ‫و بر مواردی نظیر نوع و محتوای داستانها‪ ،‬سازندگان‬ ‫داستانها‪ ،‬سوژهها‪ ،‬قالبها و منابع اعتباربخشی به‬ ‫داستانها تا کید نماید‪.‬‬ ‫‪Email: jafari@isu.ac.ir‬‬ ‫‪323‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫[‪ِ .]1‬لوی‪ ،‬هیتر پمبرتون (‪ .)1397‬هر برند یک داستان‪.‬‬ ‫[‪.]2‬فروتن‪ ،‬بهروز (‪ .)1397‬داستان دوست من سام‪:‬‬ ‫‪۶093۶7/https://www.asriran.com/fa/news‬‬ ‫[‪.]3‬نایت‪ ،‬فیل (‪ .)139۶‬کفشباز (خاطرات خالق برند نایکی)‪.‬‬ ‫[‪ِ .]۴‬هدینگ‪ ،‬تیلده؛ کنوتزن‪ ،‬شارلوت؛ بییه‪ ،‬مونز (‪ )1395‬هفت رویکرد‬ ‫به مدیریت برند‪.‬‬ ‫‪Narrative Therapy]5[.‬‬ ‫‪Narrative Means to )1990( White، Michael; David Epston ]۶[.‬‬ ‫‪.Therapeutic Ends‬‬ ‫[‪ .]7‬طاییزاده‪ ،‬سیاوش؛ پناغی‪ ،‬لیا؛ حسینی‪ ،‬سیدمحمدمهدی (‪.)139۶‬‬ ‫بررسی روایت خود در بیماران مبتا به اسکیزوفرنیا بر اساس نظریه تحلیل‬ ‫ساختاری ژنت‪.‬‬ ‫‪.The Seven Basic Plots; why we tell stories )200۴( Booker, Christofer ]8[.‬‬ ‫[‪ .]9‬اصغریان‪ ،‬بهزاد (‪« )139۶‬چگونه داستان برند خود را روایت کنیم؟»‪،‬‬ ‫پایگاه برندسازان ایران‪https://www.iranbrandmaker.com :‬‬ ‫ّ‬ ‫[‪ .]10‬جعفری‪ ،‬نادر (‪ .)1391‬مدیریت گردشگری و وجهه ملی‪ ،‬انتشارات‬ ‫دانشگاه امام صادق؟ ‪.‬‬ ‫محمدرضا کوهکن‬ ‫پژوهشگر حلقه افکار عمومی و تغییرات اجتماعی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ایران شیعه یا‬ ‫ایران مقاومت؟‬ ‫تگویر ای ــران در افـکــار عمومن جــهــان اس ــام چندان‬ ‫مطلوب ییست‬ ‫اگر از شما پرسیده شود‪ :‬فکر میکنید برجستهترین‬ ‫تصویری که مسلمانان از ایران در ذهن دارند چیست؟‬ ‫ً‬ ‫احتماا تمایل داشته باشید چنین تصویری از ما در‬ ‫ذهن انان شکل گرفته باشد‪ :‬کشور مقاوم در برابر امریکا‬ ‫و اسرائیل و مهمترین دشمن انان‪ ،‬مهمترین حامی‬ ‫فلسطین‪ ،‬علیرغم تحریمهای چهلساله برخوردار از‬ ‫دموکراسی و پیشرفتهای گوناگون و گزارههایی از این‬ ‫ً‬ ‫قبیل‪ .‬اینها شاید حقایق بیرونی باشد‪ ،‬اما لزوما ان‬ ‫چیزی نیست که رسانهها (و نیز سوءعملکرد خودمان)‬ ‫از ما در افکار عمومی دیگر مسلمانان ساختهاند‪.‬‬ ‫در شماره پیشین همین نشریه‪ ،‬به استناد پیمایش‬ ‫یکی از مــراکــز پژوهشی قطری اش ــاره شــد کــه افکار‬ ‫عمومی جهان عرب ابهامات جدی نسبت به ایران‬ ‫و سیاستهایش دارد‪ .‬مسئلهای که پیمایشهای‬ ‫مراکز معتبر پیو (‪ )Pew‬و زاگبی (‪ )Zogby‬نیز کلیت‬ ‫ً‬ ‫ان را تائید میکند‪ .‬هرچند این پیمایشها لزوما بر هم‬ ‫ً‬ ‫منطبق نبوده و کاما قابلاطمینان نیستند‪ ،‬ولی یک‬ ‫کلیت را میرسانند‪ :‬جایگاه ایران نزد افکار عمومی‬ ‫کشورهای اسامی و عربی از سال ‪ 2006‬تا کنون افول‬ ‫داشته اســت‪ .‬بهعنوانمثال‪ ،‬رونــد تغییرات نگرش‬ ‫«مطلوب» و «تا حدی مطلوب» به ایران نزد شش کشور‬ ‫اسامی بهصورت شکل ‪ 1‬است[‪.]1‬‬ ‫‪324‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫گزارش «مرکز زاگبی» نشان میدهد‪ ،‬بین «نگرش مطلوب‬ ‫به ایران و سیاستهای منطقهای ان» نزد شیعیان و‬ ‫اهل سنت کشورهای اسامی تفاوت فاحشی وجود‬ ‫دارد و جایگاه ایــران نزد افکار عمومی شیعیان این‬ ‫کشورها بهمراتب بهتر است‪.‬‬ ‫جهت سنجش اولیه صحتوسقم این گزارشها و‬ ‫نیز اشنایی با دایل احتمالی ان‪ ،‬بر ان شدیم پژوهشی‬ ‫طراحی کرده و از طریق فیسبوک اجرا نماییم‪ .‬بدین‬ ‫ً‬ ‫منظور بر اساس نمونهگیری نسبتا هدفمند و با لحاظ‬ ‫فیلترهایی‪ ،‬با حدود بیست نفر از نخبگان جهان اسام‬ ‫گفتگوهایی مشابه مصاحبه نیمهساختیافته در بستر‬ ‫پیامرسان فیسبوک صورت گرفت و البته در تعامل‬ ‫با تعداد بیشتری‪ ،‬ارتباط به مرحله گفتگو وارد نشد‪.‬‬ ‫معیارهای انتخاب این نخبگان عبارت بود از‪ :‬داشتن‬ ‫تابعیت کشورهای عربی با اکثریت مطلق اهل سنت‬ ‫(مانند تونس‪ ،‬مصر‪ ،‬الجزایر‪ ،‬مراکش‪ ،‬لیبی‪ ،‬اردن و‬ ‫فلسطین)‪ ،‬تحصیل در دانشگاههای این کشورها‪ ،‬مدیر‬ ‫بودن در گروههای فیسبوکی پرجمعیت دانشگاهها یا‬ ‫دانشکدههای این کشورها (دارای هزار تا چندصدهزار‬ ‫عضو)‪ ،‬و انتشار پست جدید در صفحه شخصی‬ ‫(تا حدود ‪ 10‬روز قبل)‪ .‬موضوع گفتگو عبارت بود از‬ ‫تصویری که از ایران در ذهن دارند و نیز امیدی که به‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫ً‬ ‫تحقق ارمانهای جهان اسام دارند‪ .‬این ارمانها عما‬ ‫ارمانهای انقاب اسامی ایران بود که بدون نام بردن‬ ‫از ان‪ ،‬به نام ارمانهای جهان اسام معرفی میشد‪.‬‬ ‫در ادامه ضمن بررسی گزارش این پژوهش [که هنوز در‬ ‫حال تکمیل است]‪ ،‬بیمها و امیدهای تصویر ایران نزد‬ ‫افکار عمومی جهان اسام برشمرده میشود‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫شکل ‪ -1‬نگرش مطلوب و تا حدی مطلوب به ایران (مرکز پیو بهار ‪)2015‬‬ ‫بیمها‬ ‫‪325‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در مواجهه بــا کــار بــران انتخابشده در فیسبوک‬ ‫برخوردها و بازخوردها یکسان نبود و یک طیف را‬ ‫نشان میداد‪ .‬برخی پیامها را میخواندند اما پاسخی‬ ‫نمیدادند؛ برخی پسازانکه حرفی از ایران به میان‬ ‫میامد از ادامه گفتگو امتناع کرده و حساب نگارنده‬ ‫را مسدود میکردند؛ برخی وارد گفتگو شده و با روی‬ ‫باز یا با ناراحتی زبان به انتقاد میگشودند؛ بهندرت‬ ‫برخی از ایران قدردانی کرده و بهندرت برخی ناسزا‬ ‫میگفتند‪ ،‬اما درمجموع زبان انتقاد محترمانه از همه‬ ‫ً‬ ‫پررنگتر بود و نهایتا اینگونه به ذهن متبادر مینمود‬ ‫که نظرسنجیهای یادشده پر بیراه نگفته بودند! نتایج‬ ‫حاکی از تصور یک شکاف مذهبی بود‪ ،‬که برخی ریشه‬ ‫در واقعیت و برخی ریشه در وانمایی رسانهها داشت‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫شکل ‪2‬‬ ‫در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه هنگام شنیدن نام‬ ‫«ایران» یاد چه چیزی میافتید‪ ،‬برجستهترین پاسخ این‬ ‫بود‪« :‬شیعه»‪ .‬پسازان «انرژی هستهای» (که این انرژی‬ ‫هستهای‪ ،‬انچنانکه نظرسنجیهای دیگری بیان کرده‬ ‫ً‬ ‫بودند‪ ،‬لزوما به معنای دیدگاه مثبت به برخورداری ایران‬ ‫از انرژی هستهای و استفاده صلحامیز از ان نیست‪،‬‬ ‫بلکه تصور سوءاستفاده ایران از انرژی هستهای و تاش‬ ‫برای دستیابی به ساح هستهای نیز پررنگ است)‪ ،‬و‬ ‫سپس «دولت قوی منطقهای»‪ .‬ابر کلمات شکل ‪،2‬‬ ‫وزن هر یک از کلمات را نشان میدهد‪:‬‬ ‫اگر در کنار تصویر «شیعی» از ایران‪ ،‬کلمات همخانواده‬ ‫اما کموزنتری مانند «لعن مقدسات اهل سنت»‪،‬‬ ‫«شیعهسازی»‪« ،‬قمهزنی»‪« ،‬دشمنی با اهل سنت»‪،‬‬ ‫«پرستش قبور»‪« ،‬تقدیس ائمه»‪« ،‬اجتماعات بر محور‬ ‫حسین»‪« ،‬تحریف چهره اسام در جهان» را نیز بگذاریم‪،‬‬ ‫میبینیم که بخش عمده تصورات این نخبگان از ایران‬ ‫را اختافات و تفاوتهای مذهبی شکل میدهد‪.‬‬ ‫اولین تصویری که به درســت یا غلط دیگران از ما‬ ‫ساختهاند یا ما از خود ارائه دادهایــم‪« ،‬شیعه بودن»‬ ‫یا به تعبیری «دیگری بودن» ایران در بین مسلمانان‬ ‫است‪ ،‬و با لحاظ کردن دیگر ذهنیتها‪ ،‬میتوان ان‬ ‫«دیگری قدرتمند منطقهای» از لحاظ مذهبی‬ ‫را یک‬ ‫ِ‬ ‫و سیاسی و علمی و صنعتی بهحساب اورد‪.‬‬ ‫در گفتگو بر سر امید به تحقق ارمانهای جهان اسام‬ ‫(بخوانید ارمانهای انقاب اسامی) مانند «ازادی‬ ‫فلسطین و نابودی اسرائیل»‪« ،‬استقال و ازادی سیاسی‬ ‫جهان اسام»‪« ،‬اخراج امریکا از جهان اسام»‪« ،‬اجرای‬ ‫قوانین و احکام اسامی»‪« ،‬پیشرفت علمی و اقتصادی‬ ‫مسلمانان» و‪ ،...‬پایینترین امید مربوط به «وحدت و‬ ‫همزیستی مذاهب اسامی» بود که وجود این شکاف‬ ‫مذهبی را تائید میکرد‪.‬‬ ‫در گفتگوهای باز نیز تا کید بر اختافات مذهبی در‬ ‫ً‬ ‫راس قــرار داشــت‪ .‬عمدتا از مواضع مذهبی ایــران و‬ ‫شیعیان (مانند سب و لعن مقدسات اهل سنت‪،‬‬ ‫دشمنی با انها‪ ،‬تاش برای شیعهسازی انها و‪)...‬‬ ‫ً‬ ‫انتقاد میشد (مخصوصا توسط مصریها که از قضا‬ ‫محبان اهلبیتاند)‪ .‬در خصوص مسائل سیاست‬ ‫خارجی ایران نیز از برخی مواضع مانند مواضع در قبال‬ ‫اسرائیل‪ ،‬امریکا‪ ،‬فلسطین‪ ،‬لبنان‪ ،‬یمن و‪ ...‬حمایت‬ ‫میشد و از برخی مواضع نیز مانند مواضع در قبال‬ ‫سوریه و عراق و‪ ...‬انتقاد میشد‪ .‬در خصوص مسائل‬ ‫سیاست داخلی و اجتماعی ایران نیز تصور میشد‬ ‫ازادیهای سیاسی و اجتماعی در ایران وجود ندارد‬ ‫و اقلیتهای قومی و مذهبی با حکومت مرکزی تنش‬ ‫و اختاف و معضات شدیدی دارند‪.‬‬ ‫‪326‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪327‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫اما در عین حال میگفت ما از شما بدمان نمیاید و‬ ‫در انتظار کمکهای بیشتر از شما بدون تشیع و افراط‬ ‫هستیم‪ .‬در نهایت پس از اندکی گفتگوی دو طرفه کار‬ ‫بهجایی رسید که گفت‪« :‬ما سخن پیامبر؟ را که‬ ‫بر کتف سلمان زد و فرمود یاری شما از کشور این مرد‬ ‫فرامیرسد‪ ،‬فراموش نمیکنیم که اان ایران نامیده‬ ‫میشود» نشانی منزل خود در فلسطین را داد و تا کید کرد‬ ‫هنگام ازادی فلسطین منتظر شما هستم‪ ،‬و انشاءاه‬ ‫نماز پیروزی را با هم در مسجدااقصی میخوانیم و‬ ‫در پایان گفت‪« :‬دستان مردم فلسطین برای شما باز‬ ‫است و قضیه شیعه و سنی روزی به پایان میرسد و‬ ‫اگر امروز سروران ما علی و حسن و حسین و ابوبکر و‬ ‫عمر و عثمان بین ما بودند‪ ،‬از کارهایی که ما میکنیم‬ ‫تعجب میکردند»‪.‬‬ ‫این دو نفر نمونههایی بودند که در عین انتقاد شدید‬ ‫ً‬ ‫از ایران (که عمدتا به مباحث مذهبی مربوط میشد)‪،‬‬ ‫پس ذهن خود نگرش مثبتی به ما داشتند‬ ‫کماکان در ِ‬ ‫ً‬ ‫که اتفاقا عامل سیاسی (حمایت از مقاومت و ایستادگی‬ ‫در برابر امریکا و اسرائیل) این نگرش را به وجود اورده‬ ‫بــود‪ .‬این دو نفر شاید اگر در نظرسنجیهای «پیو و‬ ‫زاگبی» درباره ایران شرکت میکردند‪ ،‬رای مثبتی به‬ ‫سیاستهای ما نمیدادند‪ ،‬اما همانطور که دیدیم‬ ‫رای منفی احتمالی انان را نمیتوان به تنفر و دشمنی‬ ‫تفسیر کرد‪ .‬همچنین مثال این دو نفر‪ ،‬نشان میدهد‬ ‫هیچچیز مانند تا کید ایــران بر حمایت از مقاومت‬ ‫ً‬ ‫با محوریت فلسطین‪ ،‬مخصوصا بهصورت علنی و‬ ‫رسانهای و بازتاب دادن انها در افکار عمومی مسلمانان‪،‬‬ ‫نمیتواند تا حدی این شکاف مذهبی را جبران کند‪.‬‬ ‫در برخی موارد نیز پاسخدهندگان به وضعیت نامناسب‬ ‫اقلیتهای قومی و مذهبی ایــران مانند عربهای‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫امیدها و راهکارها‬ ‫ً‬ ‫علیرغم نگرش تقریبا منفیای که این نخبگان نسبت‬ ‫به ایــران داشتند‪ ،‬ولی به تحقق ارمــانهــای انقاب‬ ‫اسامی ایران (که به نام ارمانهای جهان اسام معرفی‬ ‫شده بود) امیدوار بودند‪ .‬این مسئله نشان میدهد ما‬ ‫در ارمانها مشترک هستیم؛ ارمانهایی که انقاب‬ ‫اسامی انها را احیا کرد یا به وجود اورد و سپس رواج‬ ‫داد؛ هرچند شاید بهواسطه تبلیغات یا عملکرد سوء‪،‬‬ ‫حساب ما را از ارمانهایمان جدا بدانند‪ ،‬ولی در نهایت‬ ‫همین ارمانها ظرفیتی است که با بهرهگیری درست‬ ‫از انها میتوانیم به جایگاه بهتری نزد افکار عمومی‬ ‫جهان اسام دست یابیم‪.‬‬ ‫در بین پاسخدهندگان‪ ،‬گرچه بودند افرادی که با شدت و‬ ‫تعصب انتقاد میکردند و امکان اصاح ذهنیت خطای‬ ‫انها وجود نداشت‪ ،‬ولی عمده انتقادکنندگان تعاملی‬ ‫دوستانه و محترمانه داشتند و حتی تصریح میکردند‬ ‫که ما از شما بدمان نمیاید و شما را دشمن خود حساب‬ ‫نمیکنیم‪ .‬یکی از دانشجویان مصری میگفت‪« :‬شما‬ ‫از مقاومت حمایت میکنید‪ ،‬صحابه را لعن کرده و به‬ ‫عایشه طعنه میزنید؛ ولی من اعتراف میکنم که شما‬ ‫را بیشتر از حا کمان سعودی دوست دارم‪ ،‬ای کاش‬ ‫همانند اردوغان میبودید و با جماعت مسلمین همراه‬ ‫میشدید و پرچم اسام را متحد میکردید تا قدرت ما‬ ‫در برابر امریکا بیشتر شود»‪ .‬یا یک دانشجوی فلسطینی‬ ‫مقیم اردن معتقد بود ایرانیها بهواسطه برخی اعمال‬ ‫باعث مخدوش شدن چهره اسام در جهان شدهاند و‬ ‫میخواهند همین تشیع افراطی را وارد فلسطین کنند‪.‬‬ ‫او ضمن تشکر از حمایت ایران از حماس‪ ،‬بهشدت‬ ‫از برخی سیاستهای ایران در قبال فلسطین و تمرکز‬ ‫حمایتها بر حماس انتقاد میکرد (که بخشی از ان به‬ ‫دلیل عدم اطاع و بیان نشدن کمکهای ایران بود)‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بدون تردید کاریامه چهلساله‬ ‫ایقاب اسامن ایران در عرصه‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫بینالمللنکماوکیفاقابلمقایسه‬ ‫با ییچ حکومتن ییست‪ ،‬اما‬ ‫بهحکم ارمانگرایی‪ ،‬ما به جایصاه‬ ‫فعلنمان راضن ییستیم و تا افق‬ ‫«پایهریزه حکومت یه خرقن‬ ‫و یه غربی در اکثر کشوریاه‬ ‫جهان» راه بسیاره منبینیم‪.‬‬ ‫خوزستان‪ ،‬بلوچها و اهل سنت اشاره‬ ‫میکردند که نشانگر برجستهسازی‬ ‫این مسئله توسط رسانههای بدخواه‬ ‫است‪ .‬حال که مسئله اقلیتهای‬ ‫قومی و مذهبی ایران برای برخی از‬ ‫مسلمانان برجسته شده و بهعنوان‬ ‫تــهــدیــدی ب ــرای تصویر مــا مطرح‬ ‫است‪ ،‬جمهوری اسامی میتواند‬ ‫با بهرهگیری از ظرفیت اقلیتهای‬ ‫همسو با خود این تهدید را به فرصتی برای خود تبدیل‬ ‫کند‪ .‬از انعکاس صحیح وضعیت زندگی این اقلیتها‬ ‫در ایران تا انتصاب سفرا‪ ،‬رایزنها و کاردارهای اقلیت‬ ‫قومی و مذهبی در کشورهایی که نسبت به این مسئله‬ ‫حساس شدهاند‪.‬‬ ‫در زمانی که رسانههای بینالمللی رسمی جمهوری‬ ‫اسامی با مشکات و موانع فــراوانــی بــرای فعالیت‬ ‫اثرگذار مواجهاند و سازمانها و نهادهای رسمی متولی‬ ‫دیپلماسی فرهنگی کشور انچنانکه باید کارایی‬ ‫ندارند و پاسخگوی حجم وسیع نیازها نیستند‪ ،‬باید‬ ‫با مردمیسازی دیپلماسی فرهنگی و رسانهای ایران‬ ‫این خا را تا حدی جبران نمود؛ درســت است که‬ ‫لجنپراکنیهای رسانهای علیه ایــران ز یــاد است‪،‬‬ ‫اما ما نیز اقدامات صحیحمان را انطور که باید به‬ ‫ً‬ ‫گوش مسلمانان نرساندهایم‪ .‬اصوا کشورهای عربی‬ ‫سنیمذهب را مخاطب خود ندانسته و بــرای انان‬ ‫صنایع فرهنگی و رسانهای تولید نکردهایم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫در شرایط کنونی که ظاهرا دیپلماسی وحدت ایران در‬ ‫بهترین حالت نخبهگرایانه باقیمانده‪ ،‬باید به سمت‬ ‫عمومیسازی و تودهگرایی تقریب حرکت کنیم‪ .‬عموم‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫شیعیان باید اوا وحدت را قلبا پذیرفته و ثانیا با اهل‬ ‫سنت دیگر کشورها وارد تعامل و ارتباط شده و در به‬ ‫منصه ظهور و تجلی بیرونی رساندن‬ ‫این وحدت‪ ،‬اصرار داشته باشند؛ تا‬ ‫بلکه کلیشههای ذهنی نادرست انان‬ ‫را از بین برده و از این طریق تصویر‬ ‫ایران را بهبود ببخشند‪.‬‬ ‫از طرف دیگر‪ ،‬حال که دیگران ایران‬ ‫را بهواسطه پیشرفتهای علمی و‬ ‫صنعتی ان میشناسند و به ان‬ ‫معترفاند‪ ،‬تا کید بر شناساندن‬ ‫این دستاوردهای علمی و صنعتی و انتقال انها به‬ ‫کشورهای اسامی و تاش برای حل نیازهای این کشورها‬ ‫از این طریق‪ ،‬راه موثر دیگری برای اصاح نگرش افکار‬ ‫عمومی جهان اسام به ایران است‪.‬‬ ‫بدون تردید کارنامه چهلساله انقاب اسامی ایران‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫در عرصه بینالمللی کما و کیفا قابل مقایسه با هیچ‬ ‫حکومتی نیست (چه در تربیت نیروهای جانبرکف‬ ‫و همسو با انقاب‪ ،‬چه در احیا و بسط اصول اسامی‬ ‫در جهان اسام)؛ اما بهحکم ارمانگرایی‪ ،‬ما به جایگاه‬ ‫فعلیمان راضی نیستیم و تا افق «پایهریزی حکومت‬ ‫نه شرقی و نه غربی در اکثر کشورهای جهان [‪ »]2‬راه‬ ‫ً‬ ‫بسیاری میبینیم‪ .‬در مجموع باید گفت جایگاه نسبتا‬ ‫مطلوب ایران نزد افکار عمومی کشورهای اسامی در‬ ‫حوالی سال ‪ 2006‬این نوید را میدهد که دستیابی‬ ‫مجدد ما به این جایگاه حتی با وجود تفاوت مذهبی‬ ‫دور از دسترس نیست‪ ،‬در صورتی که ملزومات ان را‬ ‫شناخته و رعایت کنیم‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: Koohkan@isu.ac.ir‬‬ ‫‪]1].https://www.pewglobal.org/2015/06/18/irans-global-image‬‬‫‪mostly-negative‬‬ ‫[‪ .]2‬صحیفه نور‪ ،‬جلد ‪ ،20‬صفحه ‪199‬‬ ‫‪328‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪329‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تگویر تنها با یکن دو عکس رواج یافته در فضاه مجازه‬ ‫ساخته یمنخود‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫عکس‪ ،‬تصویر نیست!‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در دنیای امروز‪ ،‬بهواسطه گسترش اطاعرسانیها و‬ ‫البته شیطنتهای رسانهای‪ ،‬دیگر عکسها چندان‬ ‫قابلاطمینان و اعتماد نیست‪ .‬عکسها میتوانند‬ ‫روایتهای مختلفی داشته باشند که هر یک بیانگر‬ ‫بخشی از واقعیتاند‪ .‬به همین سبب است که امروزه‬ ‫داوری و قضاوت با یک عکس بسیار سخت شده است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مثا در همین بازیهای فوتبال به سبب خطاهای زیادی‬ ‫که از سوی داوران مشاهده میشد‪ ،‬تاش کردند تا با‬ ‫سیستم ویدئویی [‪ ،]1‬داوری دقیقتری داشته باشند‪.‬‬ ‫این مطلب یعنی خطای قضاوت با اکتفا به عکس‬ ‫و نادیده گرفتن حقایق‪ ،‬در فضای رسانهای و افکار‬ ‫عمومی نیز بهصورت مکرر دیده میشود‪.‬‬ ‫رسانهها بهخوبی توانستهاند افکار عمومی را با عکسهای‬ ‫متعدد و مغرضانهای تحت تاثیر قرار دهند و انچه را‬ ‫مدنظرشان هست به افکار عمومی انتقال دهند‪ .‬یکی از‬ ‫ً‬ ‫مواردی که اخیرا سوژه مداوم رسانههاست‪ ،‬عکسهایی‬ ‫است که از ائمه جمعه کشور در خبرگزاریها و نزد‬ ‫افکار عمومی منتشر میشود‪ .‬این عکسها بیش از‬ ‫انکه بیانگر یک تصویر باشند‪ ،‬تنها عکسی هستند‬ ‫که میتوانند افکار عمومی را متوجه خود کنند؛ فارغ‬ ‫از اینکه عکس بیانگر یک ارزش یا حتی جلوهای از‬ ‫حقیقت باشد‪.‬‬ ‫زمانی که سخن از عکس گفته میشود‪ ،‬منظور همان‬ ‫شمایلی است که در رسانهها نشان داده میشود؛ ولی‬ ‫زمانی که سخن از تصویر است‪ ،‬مراد یک فرایند مدتدار‬ ‫است که در ان فرد تاش میکند تا انگاره هدفمند و‬ ‫مطلوب خود را بهصورت برنامهریزیشده به مخاطب‬ ‫انتقال دهد و در نهایت افکار عمومی را همراه سازد‪.‬‬ ‫مقصود نویسنده در این نوشته‪ ،‬بیان تمایز تصویر و‬ ‫عکس است که بایستی ائمه جمعه مدنظرشان داشته‬ ‫باشند تا دچار نزدیکبینی و خطای محاسباتی نشوند‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫حمیدرضا ارفعالرفیعی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫دیگیاه فراوان روخن کردن در‬ ‫غزوهیا و جنگیا یا خضاب‬ ‫بستن پـیــرمــردان در جنگیا‬ ‫یمصن حاکن از یوعن مدیریت‬ ‫تگویر است‪.‬‬ ‫درباره تقسیم بیتالمال عامه مجلسی در بحاراانوار‬ ‫اینطور میگوید‪:‬‬ ‫اینکه در یک عکس مشاهده میشود‪ ،‬امامجمعهای با‬ ‫تاکسی و مترو جابجا میشود یا اینکه در حال کشاورزی‬ ‫اســت یا اینکه به استخر و مغازه ساندویچی رفته‬ ‫است یا در حال خرید هست یا عدهای از نظامیان به‬ ‫او سام میدهند و‪ ...‬همگی تنها عکسهایی است‬ ‫که سبب میشود مخاطبان بهواسطه فقدان تصویر یا‬ ‫تصویر نادرست‪ ،‬دچار خطای ادراکی شوند‪ .‬بیشک‬ ‫ایــن خطای ادراک ـ ِـی افکار عمومی به سبب فقدان‬ ‫سنجههایی است که بر اساس ان بتوان تصویر و رفتار‬ ‫ان امامجمعه را ارزیابی کرد‪ .‬بهعبارتدیگر ایا عکسی‬ ‫که در ان امامجمعه‪ ،‬کشاورزی میکند‪ ،‬گویای یک‬ ‫ً‬ ‫ارزش است؟ و اساسا ایا ان عکس بیانگر جلوهای از‬ ‫حقیقت و واقعیت است که معتبر باشد؟ البته قبلتر‬ ‫از انکه سنجههایی برای ارزیابی تصویر و رفتار یک‬ ‫امامجمعه گفته شود باید به این سوال پرداخته شود‬ ‫ً‬ ‫که اساسا چه دلیلی وجود دارد یک امامجمعه به دنبال‬ ‫مدیریت تصویر باشد و مگر اسام برای تصویر ارزشی‬ ‫قائل بوده است؟‬ ‫«عاصم بن کلیب‪ ،‬به نقل از پدرش‪ ،‬میگوید‪ :‬در محضر‬ ‫علی؟ بودم که مقداری پول و اشیاء دیگر از ناحیه‬ ‫ایــران‪ ،‬بهعنوان بیتالمال‪ ،‬اورده شد‪ .‬مــردم‪ ،‬برای‬ ‫گرفتن سهمیه‪ ،‬هجوم اوردند‪ .‬علی؟ ابتدا طنابی‬ ‫دور بیتالمال کشید و فرمان داد تا روســای هفت‬ ‫قبیله که در ان زمان در کوفه بودند امدند و بیتالمال‬ ‫را نسبت به افراد هر قبیله‪ ،‬به نمایندگان انان داد‪ .‬در‬ ‫اخر یک قرص نان اضافه امد؛ علی؟ ان را نیز هفت‬ ‫قسمت کرد و نسبت به افراد هر قبیله تقسیم کرد‪ .‬پس‬ ‫از تقسیم بیتالمال محل را ابوجارو میزد و‪]2[ »...‬‬ ‫همچنین حضرت در نهجالباغه در مدح داشتن نام‬ ‫نیک نزد مردم اینطور میفرمایند‪« :‬بدانید نام نیک که‬ ‫خدا برای کسی میان مردم گذارد‪ ،‬بهتر از مال است که‬ ‫او برای کسی نهد‪ ،‬که او را سپاس ندارد‪ ]3[ ».‬از سوی‬ ‫دیگر دیگهای فراوان روشن کردن در غزوهها و جنگها‬ ‫یا خضاب بستن پیرمردان در جنگها همگی حاکی‬ ‫از نوعی مدیریت تصویر است که تاش دارد با ساخت‬ ‫تصویری مقتدر و شجاع دشمن را بترساند‪ .‬بهعاوه‬ ‫تاشهای حضرت زینب؟ برای ا گاهیبخشی به‬ ‫افکار عمومی و استفاده از فرصتهایی که میتوانستند‬ ‫بهصورت مستقیم با مــردم سخن بگویند و تصویر‬ ‫مخدوش اهلبیت؟ را که حکومت اموی ساخته‬ ‫بــود اصــاح کنند‪ ،‬از دیگر مصداقهایی اســت که‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫مدیریت تصویر در اسام‬ ‫تصویر در اســام انچنان اهمیت دارد که خداوند‬ ‫متعال رسالت نبوت را در دامن فردی قرار میدهد که‬ ‫قبل از ان‪ ،‬تصویر او در جامعه به نیکی و امانتداری‬ ‫رواج یافته بود‪ .‬از سوی دیگر در سیره اهلبیت؟ نیز‬ ‫ً‬ ‫توجه به ذهنیت و افکار عمومی دیده میشود‪ .‬مثا‬ ‫‪330‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫شکل ‪ -1‬ویژگیهای تصویر و رفتار یک امام جمعه در بیانات امام خمینی؟ در منشور روحانیت‬ ‫یک دنیا انتظار و مطالبه‪...‬‬ ‫برای تبیین ویژگیهای تصویر مطلوب یک امامجمعه‬ ‫در این یادداشت بخشی از بیانات امام خمینی؟‬ ‫و مقام معظم رهبری مورد مداقه قرار گرفت؛ هرچند‬ ‫جای خالی همین پژوهش در سیره اهلبیت؟ و‬ ‫روایاتشان نیز ملموس است‪.‬‬ ‫عناصر شکل ‪ 1‬بهعنوان ویژگیهای تصویر و رفتار‬ ‫یک امامجمعه از بیانات امام خمینی؟ در منشور‬ ‫روحانیت انتخاب شده است‪.‬‬ ‫‪331‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بیانگر ارزش قائل شدن اهلبیت؟ بــرای تفکر و‬ ‫ذهنیت مردم است‪.‬‬ ‫حال که اهمیت تصویر نزد افکار عمومی در اسام‬ ‫تبیین گشت باید به این سوال پاسخ داد که تصویر‬ ‫یک امامجمعه نزد افکار عمومی باید چه ویژگیهایی‬ ‫داشته باشد تا بر اساس ان بتوان قضاوت صحیحی‬ ‫پیرامون عملکرد و مقایسه انها داشت و با یک عکس‪،‬‬ ‫افکار عمومی منحرف نشوند؟ زیرا گفته شد نمیتوان‬ ‫بر اساس یک عکس بهطور احساسی و خارج از نظام‬ ‫ارزشی قضاوت کرد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جدول ‪ -1‬عناوین مطالبه مقام معظم رهبری از ائمه جمعه‬ ‫مطالبه‬ ‫دفعات تکرار‬ ‫ارتباط با جوانان بویژه جوانان مومن و انقابی‬ ‫‪8‬‬ ‫ارتباط صمیمی با مردم‬ ‫‪7‬‬ ‫ترویج اندیشه و عمل انقابی‬ ‫‪4‬‬ ‫ارتباط با علما و روحانیون‬ ‫‪3‬‬ ‫ارتباط و همکاری با دانشگاهیان‬ ‫‪3‬‬ ‫افزایش اثرگذاری و غنای محتوایی نمازجمعه‬ ‫‪2‬‬ ‫تا کید بر وحدت کلمه مردم‬ ‫‪1‬‬ ‫همدردی با ضعیفان‬ ‫‪1‬‬ ‫همدلی با ایثارگران‬ ‫‪1‬‬ ‫ارتباط با مسئولین‬ ‫‪1‬‬ ‫از سوی دیگر مقام معظم رهبری نیز مفاهیم جدول ‪ 1‬را‬ ‫بهعنوان مطالبه خود از ائمه جمعه بیان نمودهاند‪]4[ .‬‬ ‫حال یک سوال شکل میگیرد‪ :‬ایا این مطالبات امام‬ ‫خمینی؟ و مقام معظم رهبری از ائمه جمعه میتواند‬ ‫با یک عکس درون استخر و کنار جوانان محقق شود‬ ‫یا‪...‬؟ به نظر میرسد که مطالبات رهبران انقاب از یک‬ ‫امامجمعه بیش از انکه یک عکس باشد‪ ،‬یک تصویر‬ ‫است‪ .‬تصویری که ریشه در استمرار فعالیتهایشان‬ ‫دارد؛ بهعبارتدیگر انچه توسط مردم همان محل هم‬ ‫ارزیابی میشود‪ ،‬تصویر است نه عکس‪ .‬چراکه در‬ ‫ذهنشان عکسها را در کنار سبک زندگی ان امامجمعه‬ ‫معنا میکنند‪ .‬درحالیکه رسانهها در تاش هستند تا‬ ‫با عکسهایی‪ ،‬تصویر مغرضانه خود را بسازند و در این‬ ‫میان اگر افکار عمومی ا گاهی کافی را نداشته باشند‪،‬‬ ‫بر اساس همان عکسها قضاوت خواهند کرد‪.‬‬ ‫انچه تا کنون گفته شد‪ ،‬تبیین یکی از موارد خطای‬ ‫افکار عمومی و قضاوت عکس گونهشان هست اما‬ ‫انچه در همین مصداق بهعنوان ارائه راهکار این مسئله‬ ‫اهمیت دارد‪ ،‬چیستی و چگونگی مدیریت تصویر‬ ‫است‪ .‬بیشک پاسخ این سوال بهمراتب برای ائمه‬ ‫جمعه بسیار ارزشمند خواهد بود چراکه مقبولیت و‬ ‫نفوذ کامشان درگرو تصویری است که خود در اذهان‬ ‫ساختهاند؛ اما مدیریت تصویر چیست؟ «مدیریت‬ ‫تصویر فرایندی است که در ان فرد ا گاهانه میکوشد‬ ‫تا ادراکــات دیگران را از خودش شکل داده‪ ،‬کنترل‬ ‫یا مدیریت کند‪ ]5[ ».‬بر اساس همین تعریف اولین‬ ‫نکتهای کــه مــیتــوان استنباط نمود ایــن اســت که‬ ‫مدیریت تصویر یک فرایند هست که در دل ان مفهوم‬ ‫تدریجی بودن و زمانبر بودن نهفته است‪ .‬به این معنا‬ ‫ً‬ ‫که تصویر تنها با یک رفتار یا کام مثا سخن گفتن از‬ ‫ضرورت برداشتن نردهها‪ ،‬ساخته نمیشود‪ .‬از سوی‬ ‫دیگر ضرورت ا گاهی و دقت امامجمعه‪ ،‬به معنای‬ ‫نشان دادن عکسهای کاریکاتوری یا خاف واقع یا‬ ‫سانسور شده از سوی ائمه جمعه نیست؛ بلکه مراقبت‪،‬‬ ‫کنترل و حساسیت نسبت به تصویرشان مدنظر است‪.‬‬ ‫چگونگی ساخت تصویر بیشتر از انکه یک نسخه واحد‬ ‫داشته باشد‪ ،‬به میزان اشنایی فرد و مهارت او در استفاده‬ ‫از رسانهها بستگی دارد؛ بنابراین ضروری است که ائمه‬ ‫‪332‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪333‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: hrarfa1994@gmail.com‬‬ ‫‪]1]. VAR‬‬ ‫[‪ .]2‬بحاراانوار‪ ،‬جلد ‪ ،۴1‬صفحه ‪.13۶‬‬ ‫[‪ .]3‬خطبه ‪ 120‬نهجالباغه‪.‬‬ ‫‪]4]. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39606‬‬ ‫[‪ .]5‬مدیریت رفتار سازمانی‪ ،‬ارین قلی پور‪ ،‬صفحه ‪ ،173‬نشر سمت‪.‬‬ ‫‪]6]. Mottner & Ford. )2010(. Introduction to Special Issue. International‬‬ ‫‪Journal of Nonprofit and Voluntary Sector Marketing.‬‬ ‫‪]7]. http://farsi.khamenei.ir‬‬ ‫[‪ .]8‬مقام معظم رهبری‪ ،‬بیانات در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور‪.13۶9،‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در پایان باید اینگونه گفت که با توجه به نکات‬ ‫مطرحشده‪ ،‬اهمیت مدیریت تصویر برای ائمه جمعه‬ ‫بر هیچکس پوشیده نیست زیرا بهعاوه مبانی اسامی‬ ‫که قبلتر اشــاره شد غربیها و بهطور خاص افرادی‬ ‫که نقش رهبری دین را بر عهده دارند‪ ،‬برای استفاده‬ ‫فزاینده مردم از کلیساها‪ ،‬دانش بازاریابی را برای تغییر‬ ‫رفتار مردم به خدمت گرفتهاند‪ .‬اهداف این تغییر برای‬ ‫رهبران کلیسا‪ ،‬میتواند یکی از موارد زیر باشد‪:‬‬ ‫الف) پیوستن به گروه مذهبی سازمانیافته یا تغییر‬ ‫دین ‪-‬از دین دیگری به دین مسیحیت‪ -‬یا دیندار‬ ‫نمودن افرادی که فاقد دین هستند‪.‬‬ ‫ب) حفظ یا افزایش «وفاداری» به دین؛‬ ‫ج) افزایش سطح دیـنــداری و انطباق با یک معیار‬ ‫دینی خاص؛‬ ‫د) افزایش عمق اعتقاد و اعتقاد به یک دین؛‬ ‫هـ) حمایت مالی از سازمانهای مذهبی [‪]6‬‬ ‫همچنین بهواسطه نقش مهم تصویر در ادراک و بهطور‬ ‫ضمنی تصمیمگیری و پژوهشهای کم پیرامون نقش‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پایانی بر یک اغاز‪...‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫جمعه اشنایی و مهارت کافی‬ ‫پیرامون رسانهها و نحوه استفاده‬ ‫بجا از انها را داشته باشند‪ .‬از‬ ‫ســوی دیگر تصویر هم تنها با‬ ‫عکس ساخته نمیشود‪ .‬برای‬ ‫ساخت یک تصویر میتوان از‬ ‫ابزارهای غیرکامی مثل نوع نگاه‪،‬‬ ‫نوع خندیدن یا اخم کردن یا نوع‬ ‫پوشش و نوع دست دادن و‪ ...‬استفاده کرد‪ .‬همچنین‬ ‫ابزارهای کامی نیز تنها محدود به سخنرانی از تریبون‬ ‫نماز جمعه نیست‪ ،‬بلکه سخنرانی در جمعهای محدود‬ ‫و بهصورت هدفمند‪ ،‬کلیپ‪ ،‬عکس نوشت‪ ،‬پادکست‬ ‫و‪ ...‬از دیگر ابزارهایی هست که میتواند ساخت یک‬ ‫تصویر مطلوب را رقم زند‪.‬‬ ‫تصویر ازم است تا ائمه جمعه‬ ‫توجه بیشتری داشته باشند و‬ ‫از سوی دیگر بدانند که تصویر‬ ‫تنها بــا یـکــی دو عــکــس رواج‬ ‫یافته در فضای مجازی ساخته‬ ‫نمیشود‪ ،‬بهعبارتدیگر عکس‪،‬‬ ‫تصویر نیست‪ .‬درعینحال ائمه‬ ‫جمعه باید خود واقــف باشند‬ ‫که تصویرشان نزد افکار عمومی عاوه بر اینکه بیانگر‬ ‫شخصیت خودشان هست‪ ،‬بیانگر تصویری از یک‬ ‫مسئول نظام اسامی هم هست چراکه «امامت جمعه‪،‬‬ ‫هم نمایندگی از کل روحانیت و هم نمایندگی از نظام‬ ‫است؛ چون نظام هم نظام اسامی است‪ ]7[ ».‬البته‬ ‫اشاره خیلی قبلتر و خردمندانه مقام معظم رهبری به‬ ‫مقوله تصویر ائمه جمعه خود حاکی از دغدغه و مطالبه‬ ‫جدی ایشان هست‪ ،‬جایی که میفرمایند‪« :‬امامت‬ ‫جمعه فقط این نیست که ما نمازی میخوانیم و منبری‬ ‫هم میرویم‪ .‬منصب امامت جمعه‪ ،‬مثل پیشنمازی در‬ ‫مسجدها و منبر رفتن ‪ -‬که امری رایج و بسیار مستحسن‬ ‫و خوب است و اینقدر هم مسوولیت ندارد ‪ -‬نیست‪.‬‬ ‫کسی که در شهری به امامت جمعه منصوب میشود‪،‬‬ ‫باید بداند که به چه سمتی منصوبشده است‪ .‬به اداره‬ ‫پایگاهی منصوبشده است که باید در انجا‪ ،‬مجمع‬ ‫دلها و ذهنها و عواطف و ارواح مردم باشد‪ .‬باید این‬ ‫کار را انجام بدهد و از عهدهی این کار براید‪]8[ ».‬‬ ‫احمد شریعتمداری‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سرگردان‬ ‫ِ‬ ‫جهان نمادها‬ ‫بر درب جاذبهیاه اقناعنمان‪ ،‬قفل فاصله میان ما‬ ‫و مشاطب افتاده و ما سرگردان بازار سیاست خدهایم‬ ‫«تغییر نگرش»‪ ،‬از عمده رویکردهای ناظر به مطالعات‬ ‫اقناع است که در روانشناسی و ارتباطات محل توجه‬ ‫قرار میگیرد‪ .‬بر این اساس حتی میتوان اقناع را تغییر‬ ‫وضعیت ذهن مردم دانست که مقدمهای در تغییر‬ ‫رفتار انهاست‪.‬‬ ‫در میان الگوهای نظری تغییر نـگــرش‪ ،‬بخشی به‬ ‫موضوع اهمیت «کارکرد» پرداخته است و بیان میکند‬ ‫که نگرشها میتوانند به کارکردهای روانشناختی‬ ‫متفاوت مثل دفاع از خود انگاره یا تصویر از خود یا‬ ‫در سوی دیگر‪ ،‬ناموجهسازی تصویر نامطلوب از خود‬ ‫کمک کنند‪]1[ .‬‬ ‫در یک تقسیمبندی معروف و متعارف‪ ،‬کارکردها را به‬ ‫دو دسته ابزاری (‪ )instrumental‬و نمادین (‪)symbolic‬‬ ‫تقسیم میکنند‪ .‬نگرشهای مردم یا متوجه کارکردهای‬ ‫ابزاری با تمرکز بر سویههای طبیعی و منفعتساز یک‬ ‫موضوع است یا به ابعاد نمادین ان موضوع و چگونگی‬ ‫بازنماییاش تعلق مییابد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫در نگرش نسبت به یک اتومبیل (و احتماا رفتار‬ ‫خــریــدارانــه در پــی ان)‪ ،‬گاهی مشخصههای فنی‬ ‫وسیله و بستر استفاده از ان و امکان تامین نیاز طبیعی‬ ‫استفادهکننده محل توجه قرار میگیرد (کارکرد ابزاری)‬ ‫و گاه تصویر سمبولیک وسیله از یک طرف و تصویر‬ ‫استفادهکنندگان رایج ان و تطبیق با تصویر از خود‬ ‫‪334‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪335‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫خشونت‪ ،‬کاسبی از تحریم به جناح مقابل دنبال‬ ‫میشود‪ .‬در این میان حتی تصویرسازیهای کمیک‬ ‫مثل دیوار کشیدن در پیادهرو نیز به بسط همهجانبه‬ ‫این فضای نمادین کمک میکند‪ .‬برای ما خندهدار‬ ‫به نظر میرسد که «اقای دکتر روحانی» از این ادبیات‬ ‫استفاده کرده است‪ ،‬ولی او بهدرستی فضای داخلی‬ ‫نمادزده را شناسایی کــرده و بــرای خود کارکردهای‬ ‫نمادین و سمبلیک برمیگزیند و فرایندهای شناختی‬ ‫سیستمگریز رایدهندگان را زیر نظر دارد‪.‬‬ ‫شوربختانه انجا که کارکرد نمادین مورد توجه این دسته‬ ‫َ‬ ‫از اصولگرایان قرار میگیرد‪ ،‬برگزیدن نمادی مثل «تتلو»‬ ‫ً‬ ‫چونان برگزیدن «پراید بهجای پرادو» است که قطعا‬ ‫برای مخاطب نمادزده و گزینشگر‪ ،‬جاذبه اقناعی‬ ‫نخواهد داشت و حتی به شک در کارکردهای طبیعی‬ ‫اقناعگران این صحنه (اصولگرایان) هم منجر میشود‪.‬‬ ‫سوال را تکرار کنیم‪ :‬اگر ما در جایی که مردم انتظار‬ ‫پاسخ نمادین دارند‪ ،‬کارکردهای ابزاری را بشماریم‬ ‫چــه مــیشــود؟ هـیــچ! انــگــار هیچ ارتــبــاطــی حاصل‬ ‫نشده است‪ .‬دستگاه شناختی مخاطب‪ ،‬پیام شما‬ ‫را شناسایی نمیکند‪.‬‬ ‫دو پدیده نگرشساز دیگر را ارزیابی کنیم‪:‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ً‬ ‫(کارکرد نمادین) مورد دقت است‪ .‬احتماا دیدهایم‬ ‫برخی با درشتی میگویند که در شان من نیست از این‬ ‫ماشین استفاده کنم (نمادین) و برخی در هنگام خرید‬ ‫ً‬ ‫صرفا به مولفههای فنی بایسته و شایسته ماشینسواری‬ ‫دقت میکنند (ابزاری)‪.‬‬ ‫بر این اساس چه زمانی میتوان ادعا کرد اقناع حاصل‬ ‫میشود؟ پاسخ ان است که وقتی بتوان جاذبههای‬ ‫اقناعی موضوع مورد نظر را مطابق با کارکردهای انتظاری‬ ‫اقناعشوندگان قرار داد‪.‬‬ ‫حاا رزمگاه انتخاباتی ‪ 96‬را فرض کنید! در تهیه و توزیع‬ ‫پیام انتخاباتی «حجت ااسام و المسلمین رئیسی»‪،‬‬ ‫درحالیکه نگاه کارکردی عمده مردم به کارکردهای‬ ‫نمادین متمایل شده است‪ ،‬مشاوران به دنبال تهیه‬ ‫و ساخت جاذبههای ابزاری و طبیعی هستند؛ نتیجه‬ ‫چه خواهد بود؟‬ ‫در جریان سیاسی‪-‬اجتماعی مقابل اما‪ ،‬این نمادزدگی‬ ‫مردم ایران و نیاز برای سمبل شایسته بودن فهم میشود‪.‬‬ ‫بر این اساس‪ ،‬نمادسازی از طرف مقابل با اتصاف‬ ‫گزارههای ارزشی نمادین مثل ارتجاع‪ ،‬تحجر داعشی‪،‬‬ ‫اعدام‪ ،‬فقر‪ ،‬زندان‪ ،‬ممنوعیت‪ ،‬انزوای زنان‪ ،‬به حاشیه‬ ‫راندن اقوام و اقلیتها‪ ،‬انحصارطلبی‪ ،‬ورشکستگی‪،‬‬ ‫فریب‪ ،‬خیالبافی سیاسی‪ ،‬جدایی جنسیتی‪ ،‬مقابله‬ ‫بــا ازادی‪ ،‬تهدیدانگاری جــوانــان‪ ،‬انحصارگرایی‪،‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫رزمگاه ایتشاباتن ‪ 96‬را فرض کنید! در تهیه‬ ‫و توزیع پیام ایتشاباتن «حجت ااســام و‬ ‫المسلمین رئیسن»‪ ،‬درحالنکه یصاه کارکرده‬ ‫عمده مردم به کارکردیاه یمادین متمایل‬ ‫خده است‪ ،‬مشاوران به دیبال تهیه و ساخت‬ ‫جاذبهیاه ابزاره و طبیعن یستند‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫براه مشاطبن که رسایهیا او را از دییاه واقعن‬ ‫جدا ساختهاید و تگویریا بر او حاکماید‪،‬‬ ‫ایتظار توجه جده و تفگیلن به کارکردیاه‬ ‫ابزاره‪ ،‬غیرواقعن است‪.‬‬ ‫مجازات اعدام‬ ‫درحالیکه نگرش مردم ایران نسبت به اعدام با تاش‬ ‫مخالفین بر مبنای ماحظات نمادین شکلگرفته‬ ‫اســت‪ ،‬دستگاه قضایی ما در بهترین حالت (و به‬ ‫فرض شناسایی مردم بهعنوان گیرندگان پیام) به بیان‬ ‫استدال درباره اینکه اعدام از جنایت جلوگیری میکند‪،‬‬ ‫میپردازد و کارکرد طبیعی و ابزاری اعدام ُرا برمیشمرد‬ ‫ََ ٌ َْ‬ ‫ْ‬ ‫َ ُ‬ ‫ََْ‬ ‫اب‬ ‫و َبرایمان ایه َ«ولک ْم فِی ال ِق َص ِ‬ ‫اص حیاه یا اولِ ْی الالب ِ‬ ‫َل َع ّل ُک ْم َت َّت ُق َ‬ ‫ون» را تفسیر میکند‪ .‬چه اتفاقی میافتد؟‬ ‫همان هیچ! ارتباطی حاصل نمیشود‪.‬‬ ‫پوشش حجاب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫چه اینکه بگوییم حجاب مظهریت اسمای جمالی‬ ‫پروردگار را صیانت میکند و چه بنالیم که مگس بر‬ ‫روی طعام غیرپوششدار مینشیند‪ ،‬همچنان گرفتار‬ ‫بیان کارکردهای ابزاری برای حجاب هستیم؛ درحالیکه‬ ‫تنها تلویزیون جمهوری اسامی یکتنه بار کارکردسازی‬ ‫نمادین از بیحجابی را در فیلمهای خارجیاش به‬ ‫عهده گرفته و نوبت به مخالفین نمیرسد‪ .‬با این وصف‬ ‫همچنان ارتباطی حاصل نمیشود [‪.]2‬‬ ‫اما چه باید کرد؟‬ ‫ً‬ ‫طبعا مطلوب ان است که به سمت فرار از نمادها‬ ‫حرکت کنیم و پاسخهای شناختی مردم را از چنگ‬ ‫پرقدرت بازنماییها نجات دهیم‪ ،‬چراکه جهان تلبیس‪،‬‬ ‫جهان ما نیست‪ .‬اما به هر صورت در سه گام میتوان‬ ‫برنامهای برای اصاح موقت این مسیر و اتخاذ صحنه‬ ‫قدرت و اصاح تصویر در نظر داشت‪:‬‬ ‫اول‪ :‬به نظر میرسد از جنبه رسانش پیام‪ ،‬باید فهم‬ ‫صحیحی از انتظارات کارکردی مخاطبین حاصل شود‪.‬‬ ‫بفهمیم که مخاطب در موضوعات محل نگرشی که‬ ‫کارکرد چندگانه دارند (مثل یک کاندیدا که میتواند‬ ‫هم کارکرد نمادین داشته باشد هم ابزاری)‪ ،‬به کدام‬ ‫نوع بیشتر توجه دارد و ارائه محصول به اقتضای انتظار‬ ‫انها تنظیم شود تا اصل ارتباط شکل بگیرد‪ .‬برای‬ ‫کسی که از خرید یخچال «سایدبایساید» به دنبال‬ ‫اتصاف به طبقه خاص اقتصادی اســت‪ ،‬گفتن از‬ ‫مزایای فنی یخچال معمولی مهمل و بیجا خواهد‬ ‫ً‬ ‫بود‪ ،‬خصوصا اگر بستر ارتباطی هم فرصت پردازش‬ ‫شناختی باایی را فراهم نکند‪ ،‬چنانچه رسانههای‬ ‫توده اینچنین هستند‪.‬‬ ‫برای مخاطبی که رسانهها او را از دنیای واقعی جدا‬ ‫ساختهاند و تصویرها بر او حاکماند‪ ،‬انتظار توجه جدی‬ ‫و تفصیلی به کارکردهای ابزاری‪ ،‬غیرواقعی است‪.‬‬ ‫دوم‪ :‬در ادامه باید بر اساس الگوی ارزش‪-‬انتظار در‬ ‫توضیح شکلگیری نگرشها‪ ،‬به بازفهم و بازتعریف‬ ‫ارزشها ازیکطرف و تاش برای تصویرسازی در جهت‬ ‫متصف بودن محصول یا خدمت سیاسی‪ -‬اجتماعی‬ ‫ما به ان ارزشها اقدام کنیم‪.‬‬ ‫توضیح انکه بر اساس الگوی انتظار‪-‬ارزش (‪expectancy-‬‬ ‫‪ )value‬ترکیب باورهای شکلدهنده به نگرش انسان‬ ‫نسبت به یک موضوع بر اساس توجه انسان به ارزشمندی‬ ‫‪336‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪337‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫یک ویژگی (مثل عدالت یا ازادی) و انتظار از وابستگی‬ ‫ان صفت و ویژگی به موضوع محمل نگرش (مثل‬ ‫اصولگرایان و اصاحطلبان) قوام مییابد‪.‬‬ ‫در این مسیر اقناعی‪ ،‬دو چالش وجود دارد‪ :‬شخص‬ ‫ً‬ ‫اقناع شونده اوا به ارزشمندی ویژگی یا صفتی که‬ ‫اقناعگر ترویج میکند اعتقاد کافی نداشته باشد یا‬ ‫در طرف دیگر اقناعشونده ضمن تایید ارزشمندی‬ ‫ان ویژگی‪ ،‬در اتصال ان ویژگی به موضوع محل اقناع‬ ‫تردید داشته باشد‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال در یــک کمپین انتخاباتی‪ ،‬موضوع‬ ‫محل اقناع‪ ،‬یک کاندیدا همراه با شعار مخصوص‬ ‫ً‬ ‫ارزشمندی است؛ گاه مخاطب اساسا شعار و ارزش‬ ‫مدنظر کاندیدا را بها نمیدهد و گاه ضمن اذعان به‬ ‫ارزشمندی ان شعار‪ ،‬وابستگی ان ارزش به کاندیدای‬ ‫موردنظر را محل خدشه قرار میدهد‪.‬‬ ‫برای مخاطبین امروز ما این دو چالش محفوظ است‪.‬‬ ‫هم اینکه اینان نسبت به برخی ارزشهــا به سبب‬ ‫بازنماییهای ناقص و نارس و ناقض ما بدبین شدهاند‬ ‫و مهمتر از ان‪ ،‬ما را واجد ان ارزشها تلقی نمیکنند‪.‬‬ ‫قابل قبول است که مخاطب ما‪ ،‬اصولگرایانی که‬ ‫نسبت به وضع زندگی امثال اقایان «وایتی» و «حداد‬ ‫ع ــادل» بــیتـفــاوتانــد را واج ــد ارزش سادهزیستی‬ ‫شناسایی نکنند‪.‬‬ ‫سوم‪ :‬در ادامه و با فرض انجام دو مرحله پیش‪ ،‬باید از‬ ‫امکان ناهماهنگی شناختی (‪)cognitive dissonance‬‬ ‫حاصل شده‪ ،‬در درگیر ساختن حوزه ادراکی مخاطب‬ ‫بهره ببریم‪ .‬ناهماهنگی شناختی وقتی حاصل میشود‬ ‫که مردم با نگرشها و شناختهای متضاد (و گاهی‬ ‫متصل به یک رفتار) مواجه شدهاند‪ .‬در این حالت مردم‬ ‫گرفتار‪ ،‬تاش خود را برای خاصی از این وضعیت به‬ ‫خرج میدهند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫فرض کنید اصولگرایان اوا شناخت واقعی از الگوی‬ ‫ً‬ ‫کارکردی مخاطب یافتهاند و ثانیا در الگوی انتظار‪-‬‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫ارزش هم «واقـعــا و حقیقتا» خــود را وابسته به یک‬ ‫ً‬ ‫ارزش کردهاند‪ .‬طبیعتا اینجا ناهماهنگی شناختی‬ ‫در مخاطبین زیاد میشود‪.‬‬ ‫در این صورت مردم به دو شکل مقاومت میکنند‪:‬‬ ‫انها عاوه بر اینکه سعی میکنند تعداد شناختهای‬ ‫ً‬ ‫ناهماهنگ مربوط (مثا ناهماهنگی سادهزیستی‬ ‫واقعی اصولگرایان با کاسب تحریم بودن اصولگرایان)‬ ‫ً‬ ‫را کاهش دهند و مثا زیر بار سادهزیستی اصولگرایان‬ ‫نروند و به انها رای ندهند‪ ،‬همچنین ّ‬ ‫مصر خواهند بود‬ ‫که شناختهای هماهنگ یا سازگار جدید را بجویند‪.‬‬ ‫مثلاینکه بگویند اصولگرایان هرچند سادهزیستند‬ ‫و سادهزیستی مولفه مهمی است؛ ولی توان اداره و‬ ‫کارامدی ندارند و بازهم رای نمیدهیم‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ً‬ ‫سوال اینجا است که غالبا تاش سیاستمداران‪،‬‬ ‫میان اثبات سادهزیستن خــود و ضــرورت‬ ‫سادهزیستن بــراه حاکم‪ ،‬مگروف کدام‬ ‫جزء منخود؟‬ ‫در این شرایط وظیفه اصولگرایان چیست؟‬ ‫الــف) تکثیر ناهماهنگی شناختی مــردم نسبت به‬ ‫اصولگرایان‪ :‬اصولگرایان باید تعداد شناختهای‬ ‫ناهماهنگ مخاطبین را نسبت به خودشان بیشتر کنند‬ ‫و این در مقابله واقعی و حقیقی و گسترده و همهگیر‬ ‫با مصداق برچسبهایی مثل زندگی اشرافی و دزد‬ ‫بیتالمال بودن میسر میشود‪ .‬در این شرایط امکان‬ ‫نفی سادهزیستی اصولگرایان کم و کمتر میشود‪.‬‬ ‫ب) تــعــمــیــق شــنــاخــت کــلــی و مــهــمتــر از دوگــانــه‬ ‫ناهماهنگیساز‪ :‬اجــازه دهید مثال اصولگرایان را‬ ‫بازنویسی کنیم‪ .‬مردم از یکطرف باور دارند اصولگرایان‬ ‫سادهزیستند و باور دارند که سادهزیستی شرط ضروری‬ ‫حا کم اســت‪ ،‬از طــرف دیگر بــاور دارنــد که نباید به‬ ‫اصولگرایان رای بدهند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫سوال اینجاست که غالبا تاش سیاستمداران‪ ،‬میان‬ ‫اثبات سادهزیستی خود و ضرورت سادهزیستی برای‬ ‫حا کم مصروف کدام جزء میشود؟ متاسفانه پاسخ‬ ‫این است که همه سعی در اثبات سادهزیستی خود‬ ‫ً‬ ‫دارند‪ .‬درحالیکه ضرورتا همت اصلی اصولگرایان‪ ،‬باید‬ ‫مصروف به تعمیق اهمیت تمامعیار سادهزیستی برای‬ ‫حکمرانی و قبح نابخشودنی اشرافیت برای مسئوان‬ ‫شود و از پرداختن اضافی و بیجا به اتصاف خود به‬ ‫جریان سادهزیستی بپرهیزند‪ .‬انچه مهم است‪ ،‬بسط‬ ‫ارزش نفیناپذیر سادهزیستی بــرای مسئوان است‬ ‫و تا وقتی اهمیت این موضوع برای مردم جا نیفتد‪،‬‬ ‫بهراحتی مخاطبین میتوانند از زیر بار ناهماهنگیهای‬ ‫شناختی خاص شوند‪ .‬هرچند ازم به توضیح نیست‬ ‫که بسط اهمیت این شناخت (مسئول باید سادهزیست‬ ‫ً‬ ‫باشد) تنها از کسانی که واقعا سادهزیستند قابل قبول‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫مطالعات ناهماهنگی شناختی نشان داده است که‬ ‫برجستهسازی ناهماهنگیها میان نگرشها و رفتارهای‬ ‫افراد و ریا کاری حاصل از ان‪ ،‬انها را به این سمت‬ ‫میکشاند که رفتارها و نگرشهایشان را سازگار سازند و‬ ‫نمیتوانند در برزخ ناهماهنگی زندگی کنند‪ ،‬چنانچه‬ ‫یک سیگاری هرچند میداند که سیگار ضرر دارد‪،‬‬ ‫ولی یا سعی میکند که ضرر سیگار را تقلیل دهد یا‬ ‫برای سیگار مزایای دیگر برشمارد تا از این وضعیت‬ ‫ناخوشایند رهایی یابد و یا موفق به ترک سیگار میشود؛‬ ‫باید اعتراف کرد که این بازی ادراکی با ذهن اوست‬ ‫که یکی از این نتایج را به بار خواهد اورد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: reappearance313@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬میتوان به این مقاله کاتز با عنوان رویکرد کارکردی به مطالعات نگرش‬ ‫رجوع کرد‪:‬‬ ‫‪https://academic.oup.com/poq/article-abstract/24/2/163/1884959‬‬ ‫[‪ .]2‬میتوان به این مقاله شاویت برای توضیح بیشتر درباره ضرورت تطبیق‬ ‫کارکردها با جاذبههای اقناعی رجوع کرد‪:‬‬ ‫‪http://psycnet.apa.org/record/1990-24118-001‬‬ ‫‪338‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫محمدامین باقری‬ ‫پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫‪339‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫چندچهرهگن و بازه در یقشیاه مشتلف در عرصه‬ ‫سیاست‪ ،‬مدل رایج سیاستورزه در کشور ما خده است‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫شناسنامههای‬ ‫خط خطی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫یکی از افات گریبانگیر سیاست در جمهوری اسامی‪،‬‬ ‫عــدم الــتــزام غالب بازیگران سیاسی به چارچوبی‬ ‫مشخص برای کنش سیاسی است‪ .‬امروزه‪ ،‬این سو و‬ ‫ان سو پریدن بازیگران سیاست در ایران‪ ،‬دیگر محدود‬ ‫به موضعگیری متضاد و متناقض یک بازیگر سیاسی‬ ‫در دو انتخابات مختلف یا موضع اپوزیسیون اختیار‬ ‫کردن مسئوان سابق نیست‪ ،‬بلکه یک نماینده مجلس‪،‬‬ ‫یک وزیر‪ ،‬یک امام جمعه و یا حتی یک رئیس قوه این‬ ‫توانایی را دارد که در منظر عموم و در مدتی کمتر از‬ ‫ً‬ ‫یک هفته‪ ،‬دو موضع متضاد و بعضا متناقض اتخاذ‬ ‫سیاست منهای‬ ‫نماید‪ .‬هر چند لیبرالیسم‪ ،‬اقتضای‬ ‫ِ‬ ‫دیانت است؛ اما اینچنین رها شدن در مسیر باد و‬ ‫تیشه به ریشه بنیادیترین ارمانهای خود زدن و در‬ ‫یک کام؛ چنین بیهویتی سیاسی‪ ،‬فکری و عملی‬ ‫را تا کنون هیچ سیاستمدار لیبرالی‪ ،‬نه تجویز کرده و‬ ‫نه بدان عمل نموده است‪.‬‬ ‫چندچهرهگی‪ ،‬تبعیت از بادهای موسمی یا بازی در‬ ‫نقشهای مختلف در عرصه سیاست‪ ،‬مدل رایج‬ ‫سیاستورزی امروز کشور ما شده است‪ .‬تفاوتی میان‬ ‫جناحها و گروههای سیاسی وجود نــدارد‪ .‬راست یا‬ ‫چپ‪ ،‬اصولگرا یا اصاحطلب‪ ،‬تندرو یا اعتدالی‪،‬‬ ‫هیچکدام در بهره بردن از این سلوک از دیگری عقب‬ ‫نماندهاند‪ .‬در این بین هم افرادی بودهاند که خود را‬ ‫در هیچیک از دستههای سیاسی مرسوم قرار نداده و‬ ‫فارغ البال و بیبا ک‪ ،‬چنین سلوکی را با دستی بازتر‬ ‫و خاطری اسودهتر پیشه کردهاند‪ .‬نا گفته نماند که‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دوم خـ ــرداد ‪ ،1376‬اولــیــن ازمـ ــون موفق‬ ‫سیاستورزاین با این خیوه بود‪ .‬تندرویاه‬ ‫دیــه ‪ 60‬با سابقه تسشیر سفارت امریکا‪،‬‬ ‫یاگاه مدعیان ازاده‪ ،‬اصاحات و گفتصوه‬ ‫تمدنیا خدید‪.‬‬ ‫پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم دانست‪ .‬دو‬ ‫قطبی انتخاباتی ‪ 1388‬و مسیر پرمخاطره فتنه تا رفع‬ ‫ان‪ ،‬تبدیل به بزرگترین غربال سیاسی پس از انقاب‬ ‫اسامی شد و بستری مهیا برای بلوغ «چندچهرهگی‬ ‫سیاسی» بازیگران مختلف سیاست را فراهم اورد‪.‬‬ ‫مناظره ‪ 13‬خرداد‪ ،‬نامه بدون سام‪ ،‬غبار فتنه‪ ،‬دمیدن‬ ‫در اتــش اشــوب و قانونگریزی بازیگران انتخابات‬ ‫از یکسو و سکوت خواص و مطالبه رهبری از انان‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬از این مشی پنهان پرده برداشت‪ .‬هر‬ ‫چند برای عدهای امر تازهای نبود‪ ،‬اما تودههای مردم‬ ‫ً‬ ‫با یک شوک بزرگ مواجه شده و تدریجا به شیوهای‬ ‫نوین از سیاستورزی ایرانی اشنا شدند‪ .‬از این به‬ ‫َ‬ ‫بعد‪« ،‬چندچهرهگی سیاسی»‪ ،‬نه به عنوان یک منک ِر‬ ‫معروف ممدوح مورد اتفاق‬ ‫مذموم‪ ،‬بلکه به عنوان یک‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اغلب بازیگران سیاسی‪ ،‬جا افتاد و روزبهروز طرفداران‬ ‫بیشتری در میان سیاستمداران ایرانی پیدا کرد‪ .‬اثار‬ ‫فرهنگی و اجتماعی این مشی سیاسی بر سبک زندگی‬ ‫مردم‪ ،‬داستانی بس اسفبار و رنجاور است که در این‬ ‫مقال نمیگنجد‪.‬‬ ‫زمستان ‪ ،1396‬این اش انقدر شور شد که شخص اول‬ ‫ً‬ ‫کشور‪ ،‬علنا به نقد ان پرداخت‪« .‬ایتاه خامنهای» در‬ ‫ششم دی ‪ 1396‬در دیدار با اعضاء شورای هماهنگی‬ ‫تبلیغات اسامی در نقد مشی برخی سیاسیون در‬ ‫ناامید کردن مردم از جمهوری اسامی فرمودند‪...« :‬‬ ‫دین اینها سیاسی است‪ ،‬به جای اینکه سیاستشان‬ ‫دینی باشد؛ دینشان سیاسیکاری است‪ .‬سیاست ما‬ ‫در کنار این اکثریت‪ ،‬بودهاند اندک رادمردانی که در‬ ‫سراسر حیات سیاسی خود‪ ،‬از سیر و سیرهای معین‬ ‫عدول نکرده و چون سروی استوار از گزند کندبادها و‬ ‫تندبادهای موسمی سیاست ایرانی در امان ماندهاند‪.‬‬ ‫این مشی پنهان در سالهای ابتدایی پیروزی انقاب‬ ‫اسامی‪ ،‬با گذر زمان شکل اشکار تری به خود گرفت‪.‬‬ ‫پایان جنگ‪ ،‬ارتحال امام خمینی؟ و شروع به کار‬ ‫دولت سازندگی از یکسو و فقدان حافظه تاریخی‬ ‫مردم از سوی دیگر‪ ،‬زمینههای ابراز بیشتر این مشی‬ ‫سیاستورزی را فراهم اورد‪ .‬دوم خرداد ‪ ،1376‬اولین‬ ‫ازمون موفق سیاستورزانی با این شیوه بود‪ .‬تندروهای‬ ‫دهه ‪ 60‬با سابقه تسخیر سفارت امریکا‪ ،‬ناگاه مدعیان‬ ‫تغییر‬ ‫ازادی‪ ،‬اصاحات و گفتگوی تمدنها شدند‪ .‬این‬ ‫ِ‬ ‫رنگ‪ ،‬در دیدگاه نسل جوان ان روز که بزرگترین سبد‬ ‫رای طرف پیروز انتخابات را تشکیل میداد‪ ،‬چندان‬ ‫احساس نشد‪.‬‬ ‫تیرماه ‪ ،1384‬با انتخاب «محمود احمدینژاد» به‬ ‫عنوان رئیس جمهور‪ ،‬به نظر میرسید یک سنتشکنی‬ ‫در تاریخ سیاسی ایران به وقوع پیوسته و فردی خارج‬ ‫از جریانات سیاسی غالب‪ ،‬پیروز انتخابات گردیده‬ ‫است‪ .‬فردی با سیمایی انقابی و کامی به مراتب‬ ‫انقابیتر‪ .‬هر چند این انتخاب‪ ،‬نوید ظهور یک سلوک‬ ‫سیاستورزی تراز انقاب اسامی را به جامعه منتقل‬ ‫کرد‪ ،‬اما به تدریج روی دیگری از خود را نمایاند و به‬ ‫تحکیم و تقویت «چندچهرهگی سیاسی» دامن زد‪.‬‬ ‫نقطه عطف این مسیر را میتوان رخدادهای پیش و‬ ‫‪340‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: maminb1986@gmail.com‬‬ ‫این نوشتار در شماره چهارم نشریه «بازاریابی سیاسی» (منتشر شده در‬ ‫پاییز ‪ ،)1397‬متعلق به هسته «بازاریابی سیاسی» مرکز رشد دانشگاه امام‬ ‫صادق؟‪ ،‬منتشر گردیده است‪.‬‬ ‫‪341‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫باید دینی باشد‪ ،‬نه اینکه دینداریمان را در جهت‬ ‫سیاسیکاری‪ ،‬در جهت اهداف پست و حقیر سیاسی‬ ‫حرکت بدهیم»‪ .‬ایشان در ادامه صریحتر از هر زمان‪،‬‬ ‫چندچهرهگی سیاسی در جمهوری اسامی را به باد‬ ‫انتقاد گرفتند؛ «کسانی هستند و انسان مشاهده میکند‬ ‫که یا امروز همه امکانات مدیریتی کشور در اختیار‬ ‫اینها است یا دیروز تمام امکانات مدیریتی در اختیار‬ ‫اینها بوده است‪ .‬ان وقت نقش اپوزیسیون به خودشان‬ ‫میگیرند‪ .‬این کسانی که کشور در اختیارشان است‬ ‫یا در اختیارشان بوده‪ ،‬اینها دیگر حق ندارند علیه‬ ‫کشور حرف بزنند و موضع بگیرند؛ باید موضع مسئوانه‬ ‫بگیرند و پاسخگو باشند‪ .»...‬رهبر معظم انقاب در‬ ‫جمعبندی این مسئله با اشاره به تفاوت انقابیگری‬ ‫و انقابینمایی شیوه صحیح ســیــاســتورزی تراز‬ ‫انقاب اسامی را متذکر شدند‪« :‬انقابینمایی غیر‬ ‫از انقابیگری است؛ انقابینمایی یعنی ادم جوری‬ ‫ّ‬ ‫عمل کند که کانه ما انقابی هستیم؛ انقابیگری کار‬ ‫سختی است؛ پایبندی ازم دارد‪ّ ،‬‬ ‫تدین ازم دارد»‪.‬‬ ‫با اینکه ظاهر کام رهبری بیشتر مخاطب نزدیک‬ ‫یعنی «محمود احمدینژاد» را هدف گرفته بود‪ ،‬اما‬ ‫تاریخ چهل ساله انقاب نمونههای خــرد و کانی‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫از این جنس سیاستمداران را به خود دیــده است‪.‬‬ ‫سیاستمدارانی که در مسیر انقابیگری‪ ،‬انقابینما‬ ‫ً‬ ‫از اب در امده‪ ،‬یا در لباس لیبرالیسم و ازادی‪ ،‬دفعتا‬ ‫تئوریسین دیکتاتوری و ریاست جمهوری مادامالعمر‬ ‫شدهاند؛ یا انهایی که به بهانه همراهی امام راه جماران‬ ‫را گرفته و برای همراه نشدن با رهبری؛ هنوز از جماران‬ ‫برنگشتهاند؛ یا پشیمانانی از گذشته خود که لباس‬ ‫سربازی و خدمت و روحانیت را از تن به در اورده‬ ‫و رخت دامــادی عروس سیاست به تن کردهاند؛ یا‬ ‫نخبگان و خواصی که نیمی از عمر خود را به تدوین‬ ‫و تبلیغ یک نظریه علمی پرداخته و در نیم دیگر به‬ ‫نقد و تخریب و تمسخر خود نشستند‪ .‬به تعبیر رهبر‬ ‫معظم انقاب اسامی «ما در این چهل پنجاه سال بعد‬ ‫از شروع نهضت امام چه چیزها دیدیم! باا رفتنها‪،‬‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫پایین امدنها؛ تندیها‪ ،‬کندیها؛ افراطها‪ ،‬تفریطها؛‬ ‫ّ‬ ‫چیزهای عجیبی دیدیم در این مدت!»‪.‬‬ ‫حسین سرابادانی تفرشی‬ ‫پژوهشگر هسته عدالتپژوهی مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پارادوکس دولت‬ ‫دولت کوچک با ایتظارات بزرگ جامعه چه خواید کرد؟‬ ‫«انتونی گیدنز» [‪]1‬؛ جامعهشناس بریتانیایی‪ ،‬نخستین‬ ‫بار از مفهوم «پارادوکس دولت» در تبیین شرایط کنونی‬ ‫«دولتهای ملی» در عصر مدرن سخن گفت‪ .‬این‬ ‫پارادوکس انجا شکل میگیرد که از طرفی‪ ،‬روزبهروز‬ ‫گفتمان «کوچکسازی دولت» بسط و توسعه مییابد‬ ‫و از طرف دیگر روند رو به رشد انتظارات از نهاد دولت‬ ‫در جامعه شتاب بیشتری به خود میگیرد‪ .‬بهواقع در‬ ‫اینجا‪ ،‬نهاد «دولت ملی» [‪ ]2‬با نوعی بحران موجودیت‪،‬‬ ‫مشروعیت و کارکرد روبرو است‪.‬‬ ‫دولت ملی‪ ،‬محصول عصر مدرن و شکلگیری پدیده‬ ‫«دولت‪-‬ملت» در سده هفدهم میادی با «پیمان‬ ‫وستفالی»[‪ ]3‬است‪ .‬پدیدهای که البته بعد از انقاب‬ ‫فرانسه توسعه یافت و با فروپاشی امپراتوری عثمانی‪،‬‬ ‫از ابتدای سده بیستم بهصورت فراگیر‪ ،‬الگوی اصلی‬ ‫حکومتداری در سرتاسر جهان شد‪ .‬ثبات اقتصادی‪،‬‬ ‫امنیت‪ ،‬رفاه و برابری و ایجاد نوعی هویت ملی ازجمله‬ ‫کارکردهای دولت مدرن تلقی شد‪ .‬بهمرور شناسایی‬ ‫و وا ک ــاوی ایــن نهاد در حــدود ‪ 150‬ســال گذشته در‬ ‫دستور کار علوم اجتماعی مدرن قرار گرفت‪ .‬اما انچه‬ ‫بیشترین فشار را بر کارکردهای این نهاد گذاشت‪،‬‬ ‫توسعه سیاست «کوچکسازی دولت» بر مبنای نوعی‬ ‫بازارگرایی در عرصه اقتصاد و اجتماع بود‪ .‬چابک شدن‬ ‫دولت‪ ،‬افزایش بهرهوری و کارایی‪ ،‬مشارکت عمومی‬ ‫مردم‪ ،‬کاهش رانت و فساد دولتی و زمینهسازی رشد‬ ‫اقتصادی دایل جذاب اجرای خصوصیسازی با‬ ‫هدف کاهش قلمرو دولت در عرصه اجتماع بعد از‬ ‫دوران «تاچریسم»[‪]4‬در دهه ‪ 1980‬میادی بود‪.‬‬ ‫‪342‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪343‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫جامعه علمی و رسانهها در چهار‬ ‫دهه گذشته در جهان‪ ،‬دولت متعهد‬ ‫و مسئول را‪ ،‬دولتی میدانستند که‬ ‫دارای انضباط مالی و پولی‪ ،‬وحدت‬ ‫رویه در تصمیمها و سیاستها و کمترین نقش فعال در‬ ‫مداخلههای تنظیمی داشته باشد‪ .‬این دیدگاه نسبت‬ ‫به دولت که معلول نوعی بازارگرایی افراطی در انتهای‬ ‫سده بیستم بود‪ ،‬روزبهروز این نهاد را بیشتر تضعیف‬ ‫کرد‪ .‬حتی شعارهایی مانند حرکت از «دولت تصدیگر»‬ ‫به «دولت تنظیمی» نیز نتوانست مسئله را حل کند‪.‬‬ ‫استدال جذاب کاهش تصدیگری دولت برای خود‬ ‫دولتها هم جذاب بود؛ چراکه منجر به کاهش هزینهها‬ ‫برای انها میشد( اگرچه نوعی مقاومت هم در برابر‬ ‫ان صورت میگرفت؛ چون بهنوعی به معنای کاهش‬ ‫قلمرو قدرت بوروکراتها بود)‪ ،‬اما در عمل «دولت‬ ‫تنظیمی» نقشی نمایشی پیدا کرد‪ .‬فضاهای گسترده‬ ‫غیرتنظیمی در روابط اجتماعی‪ ،‬جامعه انسانی را در‬ ‫برخی موارد به جنگل شبیه میکرد و «تسخیر تنظیمگران»‬ ‫توسط گروههای ذینفع و پرنفوذ‪« ،‬دولت تنظیمی» را‬ ‫ً‬ ‫عما در خدمت منافع اقلیت سرمایهدار ساماندهی‬ ‫کرد‪ .‬نیروهای فعال «جهانیشدن» نیز در سطوحی‬ ‫قدرت نهاد دولت ملی را تضعیف و امکان کنترل و‬ ‫در اختیار داشتن بسیاری از تصمیمهای انها را سلب‬ ‫کرد‪« .‬جهانیشدن»‪ ،‬منجر به توزیع قدرت غیرمتمرکز‬ ‫و کاهش قدرت تصمیمگیری در دولتهای ملی شد‪.‬‬ ‫روندهای منطقهای و ایالتی شدن نیز از داخل منجر‬ ‫به کاهش قدرت دولت مرکزی در دهههای اخیر شد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در سویه دیگر ایــن پــارادوکــس‪ ،‬با‬ ‫افزایش و توسعه قــدرت رسانهها‬ ‫و شبکههای اجتماعی‪ ،‬دولــت‬ ‫در یک اتاق شیشهای قرار گرفت‪.‬‬ ‫کوچکترین اشتباهها از سوی دولت‪ ،‬بااترین مجازات‬ ‫را از سوی جامعه در برداشت‪ .‬جامعهای که دیگر‬ ‫برخاف صدسال قبل‪ ،‬یک جامعه تودهای قابل شکل‬ ‫به هر صورت و سامان نبود‪ .‬جامعهای با سطح سواد‬ ‫عمومی باا‪ ،‬مطالبهگر و با نیروهای متکثر اجتماعی‬ ‫که سویههای مختلف فکری‪ ،‬فرهنگی و اجتماعی‬ ‫دارد‪ .‬جامعه مدرن محصول این دولت مدرن بود و یقه‬ ‫دولت مدرن را گرفت‪ .‬دولت مدرن با توسعه اموزش‬ ‫عمومی و ارتقای سامت اجتماعی‪ ،‬جامعهای با سطح‬ ‫تحصیات باا و امید به زندگی زیاد به وجود اورد که‬ ‫حاا دیگر حاضر به پذیرش دولت به هر شکل و صورتی‬ ‫نیست‪ .‬به شکل روزانه از قدرت مطالبه میکند و در‬ ‫جستجوی استیفای حق خود است‪ .‬دولت نماینده‬ ‫او در استیفای منافع و حقوق او است؛ انچه که بعدها‬ ‫به «حقوق شهروندی» موسوم شد‪.‬‬ ‫این تغییرات اجتماعی انتظارات از نهاد دولت را به‬ ‫حداکثر خود رساند؛ از ثبات قیمت کااهای اساسی‬ ‫مانند انرژی و مواد غذایی تا ایجاد زیرساختهای‬ ‫عمومی برای توسعه اقتصادی و بسترسازی برای رفاه‬ ‫عمومی با خدمات اموزشی و سامت باکیفیت و در‬ ‫دسترس‪ .‬این سطح انتظارات و امکان مطالبهگری‬ ‫انها از سوی جامعه‪ ،‬تناسبی با ظرفیت و خصوصیاتی‬ ‫که نهاد دولت را در عصر جدید تضعیف کرده است؛‬ ‫ندارد‪ .‬انچه «گیدنز» بهعنوان پارادوکس دولت طرح‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫جامعه علمن و رسایهیا در‬ ‫چهار دیه گذخته در جهان‪،‬‬ ‫دولت متعهد و مسئول را‪ ،‬دولتن‬ ‫مندایستند که داراه ایضباط‬ ‫مالن و پولن‪ ،‬وحدت رویه در‬ ‫تگمیمیا و سیاستیا و کمترین‬ ‫یقش فــعــال در مداخلهیاه‬ ‫تنظیمن داخته باخد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ایچه «گیدیز» بهعنوان پارادوکس‬ ‫دولت طرح منکند؛ در عدم توازن‬ ‫یصاه به یهاد دولت و ایتظارات‬ ‫عمومن از دولــت تجلن پیدا‬ ‫منکند‪.‬‬ ‫میکند؛ در عدم توازن نگاه به نهاد‬ ‫دولت و انتظارات عمومی از دولت‬ ‫تجلی پیدا میکند‪ .‬از دولت کوچک‬ ‫و تنظیمی سده بیستم و یکم‪ ،‬نمیتوان انتظار داشت‬ ‫به فعالیتهایی اقدام کند که روزگاری امپراتوریهای‬ ‫بزرگ نیز زیر بار ان نرفتند؛ نیک پیداست که منظور از‬ ‫این سخن البته دفاع از عملکرد هر دولتی در جهان‬ ‫با هر سطحی از عملکرد نیست؛ کیفیت عملکرد‬ ‫دولتها در جهان بهغایت متنوع است؛ بهگونهای که‬ ‫جامعهای را در سطح رفاه باا و جامعهای را گرفتار فقر‬ ‫میکند‪ .‬همچنین به معنای عدم امکان افزایش کارایی‬ ‫و بهرهوری دولتها نیز نیست‪ .‬انچه مورد تا کید است‪،‬‬ ‫مدیریت انتظارات و نگاه واقعبینانه به دستاوردهای‬ ‫دولت مدرن است‪ .‬در این نگاه واقعبینانه‪ ،‬تصور از‬ ‫نهاد دولت نیز دارای اهمیت است‪ .‬با تصوری که‬ ‫سیاستهای تعدیل ساختاری حول کوچکسازی‬ ‫دولت در سرتاسر جهان توسعه دادهاند‪ ،‬امکان نزدیک‬ ‫شدن به سطوح انتظارات عمومی نیز وجــود نــدارد‪.‬‬ ‫دولتها در عصر جدید‪ ،‬توانایی محدودی برای خلق‬ ‫حماسه دارند؛ اما ظرفیت گستردهای برای خلق فاجعه‬ ‫دارند‪ .‬دولتها در عصر جدید‪ ،‬استعداد زیادی برای‬ ‫انجام کارهای بد دارند؛ اما برای انجام کارهای خوب‬ ‫در مقیاس وسیع‪ ،‬ظرفیت کوچکی دارند‪.‬‬ ‫بنابراین تا اینجا پدیده و ریشههای اصلی ان را بهاجمال‬ ‫شناختیم؛ اما پیامدهای این تناقض و تعارض در‬ ‫جوامع امــروز چیست؟ بر اساس چه نشانههایی در‬ ‫جامعه و دولت‪ ،‬میتوان این پارادوکس را ردیابی کرد؟‬ ‫شاید اولین و اصلیترین پیامدهای این پارادوکس‪،‬‬ ‫توسعه «نارضایتیهای عمومی» از کیفیت و کمیت‬ ‫عملکرد دولتهاست‪ .‬این نارضایتی حاصل تفریق‬ ‫انتظارات گسترده از دولت از عملکرد‬ ‫انهاست‪ .‬نارضایتی عمومی جامعه‬ ‫نسبت بــه عملکرد دولــت منجر‬ ‫به تضعیف اعتماد مــردم به دولــت میشود و این‬ ‫بزرگترین خطر برای هر دولتی است‪ .‬اعتماد مردم به‬ ‫دولت‪ ،‬اصلیترین سرمایه معنوی و ازمه هرگونه کنش‬ ‫فعاانه دولتها است که بهواسطه ناخشنودی مردم از‬ ‫دولتها‪ ،‬در معرض اضمحال است‪ .‬این نارضایتی‬ ‫به اشکال گوناگون ظهور و بروز پیدا میکند‪ :‬از تحوات‬ ‫خاورمیانه در سال ‪ 2011‬تا حوادث اخیر فرانسه موسوم‬ ‫به جنبش «جلیقه زردها»‪ .‬سادهلوحی است اگر تصور‬ ‫شود جنبشی که از اواخر سال ‪ 2018‬تا ابتدای سال‬ ‫‪ ،2019‬هر هفته شنبهها دنبال شــده اســت؛ معلول‬ ‫افزایش چند سنتی مالیات کربن (نوعی مالیات سبز)‬ ‫است؛ چنانکه مشاهده شد «امانوئل ما کرون»[‪،]5‬‬ ‫رئیسجمهور فرانسه‪ ،‬بسیار بیشتر از اینها حاضر به‬ ‫پاسخگویی مطالبات عمومی شد و عاوه بر لغو این‬ ‫قانون‪ ،‬مواردی چون افزایش حداقل دستمزد را نیز به‬ ‫تصویب رساند؛ ولی علیرغم کاهش نیروی جنبش‪،‬‬ ‫خللی در اصل ان به وجود نیامد‪.‬‬ ‫امروزه‪ ،‬نارضایتی عمومی از دولتها پدیدهای مختص‬ ‫کشورهای در حال توسعه نیست و در سرتاسر جهان‬ ‫رشــد یافته اســت‪ .‬ایــن نارضایتی خــود را به اشکال‬ ‫گوناگون نشان میدهد‪ :‬از کاهش مشارکت سیاسی و‬ ‫اقتصادی در جوامع تا جنبشهای گوناگون اجتماعی‪،‬‬ ‫انقاب و کودتا و در برخی موارد اصاحات دولتی‪.‬‬ ‫در این میان‪ ،‬با اینکه همچنان رسانههای رسمی در‬ ‫اختیار دولتها است؛ اما توسعه رسانههای غیررسمی‬ ‫ً‬ ‫کنترل دولت را در این زمینه نیز تضعیف کرده و عما‬ ‫به تعبیر «کاستلز»[‪ ،]6‬خوشههایی از خشم و امید‬ ‫‪344‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪345‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫توسط این شبکههای اجتماعی ساماندهی میشود‪.‬‬ ‫در عصری که کوچکترین تصمیمات دولت در بستر‬ ‫شبکههای اجتماعی مورد تحلیل‪ ،‬نقد و گاه تمسخر‬ ‫قرار میگیرد‪ ،‬تصمیمگیری مستقل از افکار عمومی‬ ‫غیرممکن به نظر میرسد‪.‬‬ ‫شبکههای اجتماعی‪ ،‬بستر تجمیع نیروها و کنشهای‬ ‫اجتماعی است و این در میان‪ ،‬خالق «جنبشهای‬ ‫بیسر» است؛ جنبشهایی که تنها از وضع موجود‬ ‫ناراضی است و هیچگونه رهبری فکری و طرح ایجابی‬ ‫ندارد‪ .‬این نارضایتی در نهایت منجر به تهدید مشروعیت‬ ‫دولت و بحران دموکراسی در جهان شده است‪ :‬جامعه‬ ‫توانایی اعتماد چهارساله به یک فرد یا یک مجموعه‬ ‫را ازدستداده است و خواهان دموکراسی مستقیم و‬ ‫مشارکت دائمی در مورد تصمیمهای ملی است‪ .‬این‬ ‫مطالبه بهمثابه ابی بر اتش نارضایتیهای درونی جامعه‬ ‫است اما پیامد ان انتخابهای مقطعی‪ ،‬کوتهنگر و‬ ‫بخشی است و این اوضاع را برای دولتها بدتر میکند؛‬ ‫بهگونهای که اگر عنان از دست دولت خارج شود‪،‬‬ ‫پیدایش نوعی انارشیسم بعید نخواهد بود‪.‬‬ ‫دومین پیامد این پارادوکس‪ ،‬تقویت عدم تعادل «دادهها‬ ‫و ستادهها» دولت در جامعه امروز است‪ .‬دولت در عصر‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫جدید به ازای هر واحدی که هزینه میکند‪ ،‬حداقل‬ ‫باید بهاندازه همان واحد دستاورد داشته باشد؛ اما در‬ ‫عمل نسبت دادهها به ستادهها در دولتهای مدرن‪،‬‬ ‫بسیار کمتر از یک است‪ .‬روزگاری در دولت رفاه‪ ،‬از‬ ‫مفهوم «ضریب فزاینده هزینههای دولت» سخن گفته‬ ‫میشد که به معنای خاصیت اهرمی هزینههای دولت‬ ‫در هر بخشی است؛ اما پارادوکس دولت‪ ،‬این ضریب‬ ‫را کاهنده کرده است‪ .‬دولتها هزینههای بزرگی در‬ ‫بخشهای گوناگون رفاه اجتماعی انجام میدهند؛ اما‬ ‫دستاوردهای این هزینه به جهت فاصله با کانونهای‬ ‫اصابت بسیار زیاد است‪ .‬بهعنوانمثال‪ ،‬دولت در‬ ‫ایران بر طبق سند ایحه بودجه سال ‪ ،1398‬بیش از‬ ‫‪ 130‬هزار میلیارد تومان در بخش رفاه اجتماعی هزینه‬ ‫خواهد کرد؛ این میزان بااترین سهم در میان امور دهگانه‬ ‫هزینهای دولت در مصارف عمومی و نزدیک یکسوم‬ ‫مصارف عمومی دستگاههای اجرایی کشور است‪،‬‬ ‫بااینحال مسائل بیمهای‪ ،‬کارگری‪ ،‬بازنشستگان و‬ ‫سامت عمومی در شرایط اجتماعی کشور بهعنوان‬ ‫مسائل حاد‪ ،‬ظهور و بروز دارد‪ .‬پروسه ناتوانسازی‬ ‫نهاد دولت‪ ،‬منجر به کاهش شدید کارایی و بهرهوری‬ ‫ان شده که هیچ تناسبی با انتظارات عمومی ندارد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ظهور دولتیاه دست راستن‬ ‫در سرتاسر جهان با گرایشیاه‬ ‫ملنگرایایه‪ ،‬از پیامدیاه یوعن‬ ‫تباین جامعه و دولت با یکدیصر‬ ‫است‪ .‬تباین که خاید‪ ،‬به یزینه‬ ‫منافع یسل اتن صورت پذیرد‪.‬‬ ‫ســومــیــن پــیــامــد ای ــن پ ــارادوک ــس‪،‬‬ ‫سردرگمی است؛ سردرگمی جامعه و‬ ‫دولت از انتظارات و نقشهای انها‬ ‫از یکدیگر و این اختال مزاجی در‬ ‫نظام اجتماع‪ ،‬منجر به اختال فهم طرفین از نقشهایشان‬ ‫شده است‪ .‬جامعه دولت را در اموری متولی میداند‬ ‫که مسئولیت مستقیم ان با دولــت نیست و دولت‬ ‫بستری برای مشارکت جامعه فراهم میکند که زمینه‬ ‫مناسبی برای حضور بخش مردمی یا خصوصی نیست‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال در ایــران‪ ،‬امــوزش و سامت بهعنوان‬ ‫کلیدیترین سنگرهای توسعه اجتماعی‪ ،‬بهجای انکه‬ ‫در صف اخر حضور بخش خصوصی قرار گیرد‪ ،‬در‬ ‫پیشانی جریان خصوصیسازی قرار میگیرد و این در‬ ‫حالی است که شرکتهای دولتی متعدد در بخشهای‬ ‫مختلف دیده میشود که به دایل گوناگون ( ازجمله‬ ‫منافع کارگزاران دولتی) به مردم وا گــذار نمیشوند‪.‬‬ ‫این بیماری معلول پارادوکس دولت است‪ .‬مشخص‬ ‫نیست دولت در کجا باید حضورداشته باشد و شکل‬ ‫حضور ان چگونه باشد و در کجا باید میدان فعالیت‬ ‫را به جامعه بسپارد‪.‬‬ ‫امکان افزودن به سیاهه پیامدهای عدم توازن ظرفیت‬ ‫دولتهای فعلی با انتظارات اجتماعی وجود دارد و به‬ ‫این سه مورد اکتفا میشود‪ .‬اما سوال اخری که در این‬ ‫مقال موردتوجه قرار میدهیم‪ :‬واکنش دولتها به این‬ ‫ً‬ ‫بحران چه بوده است؟ باید بیان کنیم معموا واکنش‬ ‫دولتها اوضاع را بدتر کرده است؛ چون دولتها در‬ ‫این چرخه روزبهروز بر حباب انتظارات میافزایند و به‬ ‫شکلهای گوناگون به تضعیف کنترل دولت مرکزی‬ ‫اقدام میکنند‪ .‬تمایل دولتها به ارای عمومی‪ ،‬خطر‬ ‫نوعی پوپولیسم زودگــذر را بیش از گذشته میکند؛‬ ‫چراکه دولتها در واکنش به این‬ ‫بحران‪ ،‬روز ب ــهروز در چرخه خرج‬ ‫بیشتر برای پاسخگویی به انتظارات‬ ‫برمیایند و در این مسیر همواره از‬ ‫انتظارات عقبترند؛ چون انتظارات قدیمی جای خود‬ ‫را به انتظارات جدید میدهد و این فرایند را انتهایی‬ ‫نیست‪ .‬اما از سوی دیگر‪ ،‬پذیرش این انتظارات از‬ ‫سوی دولتهایی که میخواهند با این ظرفیت کار‬ ‫کنند‪ ،‬اخرین امیدهای اصاح ساختارهای اجتماعی‬ ‫را نیز از بین میبرد‪ .‬ظهور دولتهای دست راستی در‬ ‫سرتاسر جهان با گرایشهای ملیگرایانه‪ ،‬از پیامدهای‬ ‫نوعی تبانی جامعه و دولت با یکدیگر است‪ .‬تبانی که‬ ‫شاید‪ ،‬به هزینه منافع نسل اتی صورت پذیرد‪ .‬انتخاب‬ ‫دیگر برخورد تکنوکراتیک و نخبهگرا با جامعه است‬ ‫که تجربه نشان داده است ان مسیر نیز برای دولتها‬ ‫بنبست است و دستاورد محسوسی نخواهد داشت‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: 87sarabadani@gmail.com‬‬ ‫‪]1]. Anthony Giddens‬‬ ‫[‪ .]2‬منظور از دولت در این مطلب‪ ،‬بهنوعی فراتر از قوه مجریه است و مرتبط‬ ‫با معنای «‪ »state‬به معنای حا کمیت است‪.‬‬ ‫(‪]3]. Peace of Westphalia )1648‬‬ ‫[‪« .]۴‬مارگارت تاچر» پس از پیروزی حزب محافظهکار در ‪ 1979‬با پیادهسازی‬ ‫تئوریهای پولگرایی فریدمن‪ ،‬نگاه ایدئولوژیک نسبت به لیبرالیسم‪ ،‬اقتصاد‬ ‫ازاد‪ ،‬فردگرایی و خصومت با هرگونه تئوری جمعگرایانه مدلی ارائه داد که به‬ ‫تاچریسم معروف شد‪ .‬کاهش دخالت دولت در امور اقتصادی و حمایت از‬ ‫اقتصاد بازار ازاد‪ ،‬خصوصیسازی نهادهای اقتصادی دولت‪ ،‬بهرهگیری از‬ ‫سیاست اقتصادی پولی مبتنی بر ارای فریدمن‪ ،‬کاهش مالیاتهای مستقیم‬ ‫و افزایش مالیاتهای غیرمستقیم و سیاستهای اجتماعی اقتدارگرایانه‪،‬‬ ‫سرکوب اصناف و اتحادیههای کارگری از جمله خصوصیات این ایدئولوژی بود‪.‬‬ ‫‪]5]. Emmanuel Macron‬‬ ‫‪]6]. Manuel Castells‬‬ ‫‪346‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر هادی طحان نظیف‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسامی و حقوق دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪347‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫با فراموخن خاف خرع بــودن مگالح ازم‪ ،‬دریهایت‬ ‫بهعنوان یک یظام حکومتن دینن تهن از محتواه دینن‬ ‫جلوه خواییم کرد‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تشخیص مصلحت‬ ‫نظام یا شرع؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بر اهل تحقیق پوشیده نیست که فلسفه وجودی «مجمع‬ ‫تشخیص مصلحت نظام»‪ ،‬در بادی امر به اختافات‬ ‫بین «مجلس شورای اسامی» و «شورای نگهبان» در‬ ‫خصوص لحاظ یا عدم لحاظ مصلحت [‪ ]1‬نظام در‬ ‫تطبیق مصوبات مجلس با احکام شریعت برمیگردد‬ ‫[‪ .]2‬بهاینترتیب که «امام خمینی؟ » با تقریر خود‬ ‫از وظایف و صاحیتهای فقهای «شورای نگهبان»‪،‬‬ ‫ً‬ ‫مبنائا قائل به بروز چنین اختافی نبودند؛ چنانکه‬ ‫برخی از محققان حقوق اساسی‪ ،‬نهادهای دادرسی‬ ‫اساسی را در شمار نهادهای مصلحتبان تلقی نموده‬ ‫و موضوع مذکور را در نظام سیاسی جمهوری اسامی‬ ‫ایران بااصاله در صاحیت «شورای نگهبان» دانستهاند‬ ‫[‪ ،]3‬اما بههرحال «امام خمینی؟ »‪ ،‬برخاف میل‬ ‫باطنی خویش در پاسخ به نامه جمعی از مسئوان‬ ‫نظام مبنی بر تعیین مرجعی برای حل اختاف با حکم‬ ‫حکومتی‪ ،‬ساختارسازی کرده و دستور تاسیس این‬ ‫مجمع را در تاریخ ‪ 1366/11/17‬صادر نمودند [‪ ]4‬و‬ ‫این ساختار پسازاین اقدام ایشان در بازنگری قانون‬ ‫اساسی نیز در ان جای گرفت تا در صورت اختاف میان‬ ‫این دو نهاد در جهت حل مشکل‪ ،‬نقشافرینی نماید‪.‬‬ ‫در این میان‪ ،‬با قطعنظر از صحت این فرض که برای‬ ‫مصلحت معنا‪ ،‬مفهوم‪ ،‬ضوابط و چارچوبهایی غیر‬ ‫ازانچه در شرع وجود دارد تصور گردد‪ ،‬همواره این سوال‬ ‫اساسی بهعنوان مبنای اختاف مطرح بوده است که ایا‬ ‫ً‬ ‫دولت اسامی حق دارد الزاماتی را خارج ازانچه صریحا‬ ‫در احکام شرع ذکر گردیده بر شهروندان خود اعمال‬ ‫نماید و یا با دخالت در روابط اجتماعی‪ ،‬تضییقات‬ ‫و محدودیتهایی را ایجاد کند؟ شاید پاسخ مثبت‬ ‫به این سوال در سایر حکومتها ساده باشد؛ اما در‬ ‫حکومت دینی که فلسفه وجودی ان اقامه احکام و‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫موازین شریعت است‪ ،‬پاسخ چنین سوالی چندان‬ ‫ســاده نیست [‪ .]5‬البته از منظر امــام خمینی؟‬ ‫شمول موازین اسامی (فقهی) عاوه بر احکام اولیه‪،‬‬ ‫احکام ثانویه و حکومتی را نیز در بر میگیرد‪ ،‬اما فقهای‬ ‫وقت شورای نگهبان‪ ،‬برخاف ایشان بر این باور اصرار‬ ‫ً‬ ‫داشتند که صاحیت انــان‪ ،‬صرفا بررسی و تطبیق‬ ‫مصوبات مجلس ش ــورای اســامــی بــا احـکــام اولیه‬ ‫شرع است و ازانجا که مصلحت مبنای تصمیمات‬ ‫انان نیست‪ ،‬در اراء انان ورود و دخالتی ندارد [‪.]6‬‬ ‫زیرا وظیفه فقهای شورای نگهبان تنها این است که‬ ‫با استفاده از ادله اربعه یعنی کتاب‪ ،‬سنت‪ ،‬اجماع‬ ‫و عقل حکم شرعی را استنباط نموده و بر مصوبات‬ ‫مجلس تطبیق دهند‪ ،‬نه اینکه به تشخیص مصلحت‬ ‫و تعیین تکلیف در خصوص موضوع بپردازند‪ .‬از منظر‬ ‫انــان تشخیص مصلحت در قانونگذاری به عهده‬ ‫مجلس است و اگر درجایی مصوبه «مجلس شورای‬ ‫اسامی»‪ ،‬برخاف احکام اولیه شرعی بوده و اقتضای‬ ‫حکم ثانویه را داشته باشد‪ ،‬در این حالت باید خود‬ ‫ولیفقیه اظهارنظر کرده و حکم حکومتی را جاری نماید‬ ‫یا اینکه با استفاده از شیوههای دیگر نظیر تشخیص‬ ‫مصلحت نظام با تصویب دوسوم نمایندگان مجلس‬ ‫[‪ ،]7‬مصلحت بر حکم اولیه مقدم گردد‪.‬‬ ‫البته در مقابل این دیدگاه‪ ،‬دیدگاهی وجود دارد که‬ ‫بر این اعتقاد است که با عنایت به اوصاف «عادل» و‬ ‫«ا گاه به مقتضیات زمان و مسائل روز»‪ ،‬مذکور در بند‬ ‫یک اصل ‪ 91‬قانون اساسی [‪ ]8‬برای فقهای منصوب‬ ‫رهبری در شورای نگهبان‪ ،‬قانونگذار اساسی در پی‬ ‫نصب فقهایی در شورای نگهبان بوده است که برای‬ ‫تشخیص موضوعات جدید و مسائل مستحدث‪،‬‬ ‫امکان اجتهاد از منابع فقه را داشته باشند؛ چراکه به‬ ‫نظر میرسد با توجه به نقش زمان و مکان در اجتهاد‬ ‫فقیه‪ ،‬در مــواردی که بین احکام اولیه و مصلحت‬ ‫اختافی رخ دهــد‪ ،‬فقیه ا گــاه به زمــان باید بهحکم‬ ‫ثانویه رجوع کرده و نظر شارع را استنباط نماید‪ .‬عاوه‬ ‫ً‬ ‫بر این‪ ،‬توجه به این مسئله ضروری است که اصوا‬ ‫حکم ثانویه و حکم حکومتی نیز هر دو از اقسام احکام‬ ‫شرعی هستند و فقهای عضو شورای نگهبان‪ ،‬مکلف‬ ‫به لحاظ نمودن همه احکام اسامی اعم از احکام‬ ‫اولیه‪ ،‬ثانویه و حکومتی در بررسی مصوبات هستند‪.‬‬ ‫البته تذکر این مهم نیز خالی از فایده نیست که چنانچه‬ ‫دیدگاه اخیر مبنای عمل قرار میگرفت‪ ،‬دیگر مجمع‬ ‫‪348‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪349‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫تشخیص مصلحت نظام از حیث رفع اختاف بین‬ ‫مجلس و شــورای نگهبان فلسفه وجــودی خود را از‬ ‫جهت تاسیس به تداوم از دست مــیداد؛ چراکه در‬ ‫ً‬ ‫چنین حالتی فقهای ش ــورای نگهبان خــود راس ــا و‬ ‫ً‬ ‫ابتدائا مشکل را حل خواهند نمود و در فرض پذیرش‬ ‫عنوان «مصلحت» در مصوبه ارسالی از سوی مجلس‪،‬‬ ‫مصوبه مغایر با احکام اولیه را به علت تطابق با احکام‬ ‫ثانویه تائید کرده و معتبر خواهند دانست [‪ .]9‬چنین‬ ‫دیدگاهی سبب مصون ماندن ماهیت این نظام سیاسی‬ ‫از تاثیراتی خواهد بود که به نظر میرسد ساختار این‬ ‫نهاد بر ان به قیمت تحدید ماهیت اسامی این نظام‬ ‫تحمیل نموده است‪.‬‬ ‫در ادامه به برخی از این موارد پرداخته خواهد شد‪.‬‬ ‫بهعنوان نمونه‪ ،‬با قطعنظر از اینکه طبق نظر امام‬ ‫خمینی؟ تشخیص «مصلحت» امری اجتهادی‪،‬‬ ‫چارچوبمند و تابع ضابطه است و عدم دقت به چنین‬ ‫مسئله خطیر‪ ،‬مهم و حساسی ممکن است مصلحت‬ ‫را بهعنوان امری فاقد چارچوب‪ ،‬بیضابطه و مبتنی‬ ‫بر اراده انسانی معرفی نموده و مصلحتسنجی را به‬ ‫ورطه نسبیگرایی بکشاند‪ ،‬اما با ساختار فعلی این‬ ‫نظام سیاسی‪ ،‬مجمع تشخیص مصلحت نظام باید‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫ً‬ ‫صرفا به مصلحت بودن یا نبودن اجرای مصوبهای که‬ ‫از منظر یکنهاد تخصصی فقهی یعنی شورای نگهبان‬ ‫خاف شرع است‪ ،‬ورود نماید و نمیتواند در خصوص‬ ‫صحت یا عــدم صحت نظر شرعی فقهای شــورای‬ ‫نگهبان بحث و بررسی کند‪ .‬البته این امر برخاف‬ ‫رویه مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که ابتدا در‬ ‫خصوص شرعیت موضوع بحث و بررسی مینمود‪.‬‬ ‫بهاینترتیب که وضعیت مسئله مورد اختاف از جهت‬ ‫شرعی و غیرشرعی چگونه است؛ چراکه درواقع این امر‬ ‫به معنای راستیازمایی و صحتسنجی نظر یک نهاد‬ ‫تخصصی فقهی یعنی فقهای شورای نگهبان محسوب‬ ‫میشود؛ این در حالی است که این سنجش در یک‬ ‫جمع با ترکیب اکثریت غیرمتخصص در حوزه فقه‬ ‫ً‬ ‫صورت میپذیرد که قطعا نادرست بوده و خارج از‬ ‫صاحیت این نهاد به نظر میرسد [‪ ]10‬و [‪.]11‬‬ ‫همچنین ازانجا که با این شیوه تشخیص مصلحت‬ ‫اجرایی کشور‪ ،‬بههرحال اجــرای بخشی از شریعت‬ ‫ً‬ ‫متوقف میشود و ایــن امــر اصــوا با فلسفه تاسیس‬ ‫حکومت اسامی مبنی بر اقامه احکام و حدود الهی‬ ‫سازگار نیست‪ ،‬لذا مجمع تشخیص مصلحت نظام‬ ‫ً‬ ‫اوا باید به مصلحت ملزمه بودن موضوع دست یابد‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫مجمعتششیصمگلحتیظام‬ ‫ً‬ ‫باید صرفا به مگلحت بودن یا‬ ‫یبودن اجراه مگوبهاه که از‬ ‫منظر یکیهاد تشگگن فقهن‬ ‫یعنن خوراه یصهبان خاف خرع‬ ‫است‪ ،‬ورود یماید و یمنتواید در‬ ‫خگوص صحت یا عدم صحت‬ ‫یظرخرعنفقهاهخوراهیصهبان‬ ‫بحث و بررسن کند‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫پینوشتها‬ ‫که به نظر میرسد با لحاظ نمودن یک ما ک و معیار‬ ‫شکلی و کمی نظیر اخذ رای با نصاب دوسوم در مجمع‬ ‫تشخیص مصلحت نظام میتوان حداقل به اطمینان‬ ‫ً‬ ‫بیشتری در این خصوص رسید‪ .‬ثانیا مجمع تشخیص‬ ‫مصلحت نظام مدتزمان اجرای چنین مصوبهای یعنی‬ ‫ٌ‬ ‫زمان معتد به ان را نیز مشخص نماید؛ به عبارت بهتر‬ ‫چنین مصوبهای باید زمانمند باشد و بههیچعنوان‬ ‫ً‬ ‫دائمی نیست‪ .‬ثالثا نمایندگان مجلس شورای اسامی‬ ‫نیز با عنایت به اینکه اجرای یک مصوبه خاف شرع‬ ‫از جهت مصالح اجرایی کشور ضرورت دارد‪ ،‬باید‬ ‫نسبت به ارســال ان به مجمع تشخیص مصلحت‬ ‫نظام اظهارنظر‪ ،‬تصمیمگیری و رایگیری نمایند‪ .‬پس‬ ‫بهعنوان نمونه در یک فرض ذهنی‪ ،‬مجلس نمیتواند‬ ‫یک مصوبه خاف صریح و ّبین شرع را تصویب و در‬ ‫یک رفتوبرگشت از شورای نگهبان‪ ،‬ان را برای مجمع‬ ‫تشخیص مصلحت نظام ارسال نماید‪.‬‬ ‫توجه به نکات فوقالذکر که بهدرستی و با تدقیقی‬ ‫ارزشمند از سوی مقام معظم رهبری در حکم انتصاب‬ ‫اعــضــای ایــن مجمع در اسفندماه ســال ‪ 1390‬ذکر‬ ‫گردیده است‪ ،‬ازاینجهت ضروری به نظر میرسد که‬ ‫در صورت بیتوجهی به انها اقامه موازین شریعت‬ ‫بهراحتی در یک نظام سیاسی رنگباخته و ماهیت‬ ‫پیش رو و در‬ ‫ان بهمرورزمان‪ ،‬در میان مسائل جاری و ِ‬ ‫اثر شرایط و اوضاع زمان و مکان هضم خواهد شد‪ .‬لذا‬ ‫در صورت بروز چنین اسیبها و افاتی‪ ،‬ماهیت این‬ ‫ً‬ ‫نظام سیاسی تحت تاثیر ساختار ان قرارگرفته و عما‬ ‫بهعنوان یک نظام حکومتی دینی تهی از محتوای‬ ‫ً‬ ‫دینی جلوه میکند که باید صرفا به شکل و ظاهر دینی‬ ‫ان بسنده نمود‪.‬‬ ‫‪Email: tahan@isu.ac.ir‬‬ ‫[‪ .]1‬جهت مشاهده مفهوم و نظریه مصلحت در اندیشه امامیه ر‪.‬ک‪.‬‬ ‫محمدصادق شریعتی‪ .‬بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت‬ ‫نظام‪ ،‬قم‪ :‬بوستان کتاب قم‪ ،1380 ،‬ص ‪.21-119‬‬ ‫[‪ .]2‬جهت مشاهده سیر تاریخی شکلگیری مجمع تشخیص مصلحت نظام‬ ‫ر‪.‬ک‪ .‬محمدجواد ارسطا‪ .‬تشخیص مصلحت نظام از دید فقهی‪ -‬حقوقی‪،‬‬ ‫چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ :‬کانون اندیشه جوان‪ ،1389 ،‬ص ‪.19-37‬‬ ‫[‪ .]3‬علیا کبر گرجی ازندریانی‪« .‬مصلحت‪ -‬بانی دادرس اساسی‪ :‬شورای‬ ‫نگهبان بهمثابه نهاد تشخیص مصلحت نظام»‪ ،‬حقوق اساسی‪ ،‬سال نهم‪،‬‬ ‫شماره ‪ ،18‬زمستان ‪ ،1391‬ص ‪.111-125‬‬ ‫[‪ .]۴‬سید روحاه موسوی خمینی‪ .‬صحیفه امام‪ ،‬ج ‪ ،20‬چاپ سوم‪ ،‬تهران‪:‬‬ ‫سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسامی‪ ،1379 ،‬ص ‪.۴۶۴-۴۶5‬‬ ‫[‪ .]5‬محمدجواد ارسطا‪ .‬پیشین‪ ،‬ص ‪.2۶-27‬‬ ‫[‪ .]۶‬البته رویه سالیان اخیر این است که چنانچه در مواردی حکم حکومتی‬ ‫از سوی رهبر صادرشده باشد‪ ،‬فقهای شورای نگهبان بر مبنای ان اعام نظر‬ ‫مینمایند‪ .‬بهعنوان نمونه ماده ‪ 55۴‬قانون مجازات اسامی مصوب سال‬ ‫‪ 1392‬مقرر میدارد‪« :‬بر اساس نظر حکومتی مقام رهبری‪ ،‬دیه جنایت بر‬ ‫اقلیتهای دینی شناختهشده در قانون اساسی جمهوری اسامی ایران‬ ‫بهاندازه دیه مسلمان است‪ ».‬این در حالی است که پیشازاین در قانون‬ ‫الحاق یک تبصره به ماده ‪ 297‬قانون مجازات اسامی مصوب سال ‪،1370‬‬ ‫دیه اقلیتهای دینی که معادل دیه مسلمان قرار دادهشده بود و این امر‬ ‫ازنظر شورای نگهبان خاف موازین شر ع دانسته شد اما در نظریه این شورا‬ ‫امد‪ ،‬چنانچه نظر ولی امر مبنی بر پرداخت مبلغی عاوه بر دیه اقلیتهای‬ ‫دینی تا میزان دیه مسلم به اولیای دم انان باشد‪ ،‬مطابق نظر معظمله‬ ‫عمل میشود‪ .‬بدین معنا ا گرچه خاف بودن حکم با موازین شرعی تصریح‬ ‫میشود‪ ،‬اما نظر حکومتی ولیفقیه ارجح است که درنهایت این تبصره به این‬ ‫نحو از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب میرسد‪« :‬بر اساس‬ ‫نظر حکومتی ولیامر‪ ،‬دیه اقلیتهای دینی شناختهشده در قانون اساسی‬ ‫جمهوری اسامی ایران بهاندازه دیه مسلمان تعیین میگردد»‪ .‬مجموعه‬ ‫نظرات شورای نگهبان در مورد مصوبات مجلس شورای اسامی‪ ،‬تهران‪:‬‬ ‫معاونت تدوین‪ ،‬تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست‬ ‫جمهوری‪ ،1391 ،‬ص ‪.83۴‬‬ ‫[‪ .]7‬امام خمینی؟ در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسامی در تاریخ‬ ‫‪ 13۶1/11/۴‬بیان نمودند چنانچه دوسوم از نمایندگان مجلس‪ ،‬امری را ضروری‬ ‫بدانند در این صورت شورای نگهبان به استناد ضرورت‪ ،‬ان را مغایر با موازین‬ ‫شرعی نداند‪ .‬سید روحاه موسوی خمینی‪ .‬صحیفه امام‪ ،‬ج ‪ ،17‬ص ‪.253‬‬ ‫[‪ .]8‬اصل ‪ 91‬قانون اساسی‪ :‬بهمنظور پاسداری از احکام اسام و قانون اساسی‬ ‫ازنظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسامی با انها‪ ،‬شورایی به نام‬ ‫شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود‪:‬‬ ‫‪ .1‬شش نفر از فقهای عادل و ا گاه به مقتضیات زمان و مسائل روز‪ ،‬انتخاب‬ ‫این عده با مقام رهبری است‪.‬‬ ‫‪ .2‬شش نفر حقوقدان‪ ،‬در رشتههای مختلف حقوقی‪ ،‬از میان حقوقدانان‬ ‫مسلمانی که بهوسیله رئیس قوه قضاییه به مجلس شورای اسامی معرفی‬ ‫میشوند و با رای مجلس انتخاب میگردند‪.‬‬ ‫[‪ .]9‬عباس کعبی‪ .‬تحلیل مبانی نظام جمهوری اسامی ایران مبتنی بر اصول‬ ‫قانون اساسی‪ ،‬تهران‪ :‬پژوهشکده شورای نگهبان‪ ،139۴ ،‬ص ‪.2۶0-2۶2‬‬ ‫[‪ .]10‬احکام انتصاب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در دورههای‬ ‫مختلف بهجز دوره اول‪ ،‬موید این مطلب است که در ترکیب این مجمع‬ ‫همواره ا کثریت با غیرفقها است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫[‪ .]11‬البته این مباحث عینا در خصوص مصوبات مغایر با قانون اساسی‬ ‫نیز قابلطرح هستند‪.‬‬ ‫‪350‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪351‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پیش از گوش سپردن به یسشهیاه خبهروخنفکران‪،‬‬ ‫ازم است یاده از سازمان پرورش افکار و یقش ان کنیم‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بیشرمی مداوم‬ ‫شبهروشنفکران‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫چند روز پیش در همایشی شرکت کردم با موضوع کودکی‬ ‫استاد دانشگاهی بدون ارتباط با‬ ‫و توسعه در ایران که‬ ‫ِ‬ ‫موضوع کنگره‪ ،‬با انتخاب رندانه عنوان «کودکانهسازی و‬ ‫پوپولیسم سیاسی بعد از انقاب» به نقد انقاب اسامی‬ ‫پرداخت‪ .‬ایشان با تقسیمبندی سهگانه رویکردهای‬ ‫فلسفه سیاسی و توضیح دو رویکرد نخبهگرایی افاطونی‬ ‫و پوپولیسم رمانتیک روسویی ‪-‬که هر یک مزایا و معایب‬ ‫خاص خود را دارد‪ -‬در تحلیل نهایی خود با انطباق این‬ ‫نظریات بر جریان سیاسی ایران پس از انقاب اسامی به‬ ‫این نتیجه رسیدند که در ایران با پیوند زدن اریستوکراسی‬ ‫و پوپولیسم‪ ،‬از مزایای هر دو دیدگاه محروم شدیم‪ .‬وقتی‬ ‫این استاد گرانقدر به این مرحله از سخن خود رسید‪،‬‬ ‫ناخودا گاه به یاد متن سخنرانیهای سازمان پرورش‬ ‫افکار در دوره رضاشاه افتادم و به نظرم امد بد نیست‬ ‫در اغاز دهه پنجم انقاب اسامی یادی از این سازمان‬ ‫داشته باشیم و فضای فکری‪ -‬فرهنگی ان روز و امروز‬ ‫را بهاجمال پیش چشم نهیم‪.‬‬ ‫ســازمــان پــرورش افکار در ســال ‪.1317‬ش به دستور‬ ‫«رضاشاه» و به ریاست «احمد متین دفتری» تاسیس یافت‬ ‫و اعضای برجستهاش «عیسی صدیق»‪« ،‬علی شایگان»‪،‬‬ ‫«قاسم غنی»‪« ،‬بدیعالزمان فروزانفر» و «غامرضا رشید‬ ‫یاسمی» بودند‪ .‬دفتر مرکزی در تهران بود و شعبههایی‬ ‫در شهرستان داشت و دارای پنج کمیسیون فرعی رادیو‪،‬‬ ‫نمایش‪ ،‬کتابهای درسی‪ ،‬موسیقی و مطبوعات بود‬ ‫و عاوه بر ان اموزشگاههایی برای تربیت سخنران و‬ ‫نویسنده و تعلیم شیوه پــرورش افکار بــود‪ ]1[ .‬توجه‬ ‫کوتاهی به سخنرانیهای این سازمان‪-‬از سال ‪ 1317‬تا‬ ‫تبعید رضاشاه‪ -‬که توسط اساتید سرشناس دانشگاهی‬ ‫قرائت شده است‪ُ ،‬مشتی است نمونه خروار از پروژه‬ ‫روشنگری اجتماعی منورالفکران که از «ملکم خان» تا‬ ‫به امروز بهطور پیوسته امتداد دارد‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫علی قربانی‬ ‫پژوهشگر هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد‬ ‫دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ج ــال س ـتــاری در کـتــابــی کــه در‬ ‫بررسی تاریخچه این سازمان نوشته‬ ‫سخنرانی اورنــگ را اینگونه نقل‬ ‫میکند‪:‬‬ ‫خبهروخنفکران خودباخته ان‬ ‫روزگــار که با پول یمین مردم‬ ‫براه تحگیل به فریگ رفتند‪،‬‬ ‫یمچون سربازان جانیثار رضا‬ ‫قلدر کاه پهلوه بر سر یهاده‪،‬‬ ‫بر دست و چکمه این دیکتاتور‬ ‫بوسه منزدید‪.‬‬ ‫اورنگ‪ ،‬نماینده مجلس شورای ملی‬ ‫و رئیس کمیسیون «سخنرانیهای‬ ‫تـ ــوده» کــه در شـهــرسـتــانهــا نیز‬ ‫سخنرانی مــیکــرد‪ ،‬در پــایــان نطقش راجــع بــه خــدا‪،‬‬ ‫شــاه‪ ،‬میهن در ‪ 8‬دی ‪ 1318‬در کانون بانوان به این‬ ‫نتیجهگیری شگفت رسید که «پس پرستش خداوند‬ ‫ازمهاش وجود میهن است (برای تامین بقای نوع) و‬ ‫وجود شاهنشاه»‪ .‬همو در نطقی‬ ‫وجود میهن‪ ،‬ازمهاش ِ‬ ‫دیگر راجع به جلوه ترقیات کشور گفت‪« :‬امروز هر ایرانی‬ ‫توجهش در کارهایی که میکند به این است که خداوند‬ ‫و شاه و میهن از کار او راضی باشند»؛ و سرانجام به‬ ‫این کشف و شهود شگرف رسید که رضاشاه از ّفره‬ ‫ایزدی برخوردار است‪.‬‬ ‫«رشید یاسمی»‪ ،‬استاد تاریخ و ادبیات دانشگاه تهران‬ ‫در سخنرانی ‪ 8‬دی ‪ 1318‬میگوید‪ّ :‬‬ ‫«فره ایزدی بر سر‬ ‫ان تاجدار (رضاشاه) سایه افکنده است» و «از کام‬ ‫زرتشت و اثار قدیم ایران پیداست که ّفره یک قوه معنوی‬ ‫شریفی بوده که در میان موجودات عالم به انسان فقط‬ ‫تعلق میگرفته و در میان انسانها هم به بهترین نژاد‬ ‫یعنی اریاییها و از میان نژاد اریایی هم به پادشاه ایران‬ ‫که فرد اکمل ان نژاد به حساب میامده است» [‪.]2‬‬ ‫«فریدون کشاورز» ‪ -‬تحصیلکرده رشته پرورش کودکان‬ ‫در «دانشگاه تولوز» فرانسه‪ ،‬رئیس اولین بیمارستان‬ ‫کودکان ایــران‪ ،‬استاد دانشگاه تهران و رئیس حزب‬ ‫توده‪ -‬در سخنرانیاش که مربوط به پرورش کودکان‬ ‫در ایران بود‪ ،‬اظهار داشت‪ :‬باید کودکان «نژاد ایرانی»‬ ‫را (در این دوره درخشان) چنان تربیت کرد که در‬ ‫جوانی برای «خدمت مقدس نظاموظیفه» اماده و از‬ ‫«روح اطاعت و انتظام و سلحشوری‬ ‫ً‬ ‫و میهنپرستی» کاما بــرخــوردار‬ ‫باشند‪]3[ .‬‬ ‫«احمد متین دفـتــری»‪ -‬دکترای‬ ‫حقوق از سوئیس‪ ،‬استاد حقوق‬ ‫بینالملل اهه‪ ،‬وزیر دادگستری‬ ‫و نخستوزیر دوره رضاشاه‪ -‬در‬ ‫سخنرانی تیرماه ‪ 1318‬خود در نتیجهگیری از سخنرانی‬ ‫سخنرانان پیش از خود چنین نتیجه میگیرد‪:‬‬ ‫«سرامد تمام احساسات ملی‪ ،‬در درجه اول شاهپرستی‬ ‫است» زیرا همانگونه که رشید یاسمی در سخنرانیاش‬ ‫راجع به ّ‬ ‫سر بقای ایران گفته «ملت ایران همیشه محتاج‬ ‫به یک پیشوای توانا است» و البته برای تقویت این روح‬ ‫ملی باید «حس ملی دیگری را پرورش داد که ایمان به‬ ‫پیشوا است‪]4[ ».‬‬ ‫«جــال سـتــاری» بــا کنار هــم قــرار دادن بخشهای‬ ‫مختلف سخنرانیهای این سازمان بهخوبی نشان‬ ‫میدهد که شکلگیری سازمان پرورش افکار در ان‬ ‫دوره بخشی از پروژه مدرنیزاسیون رضاشاهی به همراهی‬ ‫منورالفکران بود که در اواخر ان دوره شکست خود را‬ ‫از جهت فرهنگی نشان داده و این سازمان نیز قرار بود‬ ‫بهصورت دیکته شده و سازمانی به فرهنگسازی برای‬ ‫مدرنیزاسیون رضاشاهی اقدام نماید‪ .‬جالب است که‬ ‫شبهروشنفکران خودباخته ان روزگار که با پول همین‬ ‫مردم برای تحصیل به فرنگ رفتند و جعبه سوغاتشان‬ ‫را در سازمان پرورش افکار گشودند‪ ،‬همچون سربازان‬ ‫جاننثار رضا قلدر ‪-‬که در داستانهای عامیانه مردم‬ ‫به پرت کردن نانوا در تنور و رد شدن با ماشین از ساق‬ ‫پای پیمانکار و صدها قصه دیگر در ژانر وحشت مشهور‬ ‫است‪ -‬کاه پهلوی بر سر نهاده‪ ،‬بر دست و چکمه‬ ‫این دیکتاتور بوسه میزدند و امروز اخاف فکریشان‬ ‫همچون حلزونهای خانهبهدوش‪ 40 ،‬سال است که‬ ‫‪352‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫[‪ .]1‬جال ستاری‪ ،‬سازمان پرورش افکار و هنرستان هنرپیشگی‪ ،‬مرکز‪1395 ،‬‬ ‫[‪ .]2‬همان‪ ،‬ص ‪59‬‬ ‫[‪ .]3‬همان‪ ،‬ص ‪۶0‬‬ ‫[‪ .]۴‬همان‪ ،‬ص ‪19‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪353‬‬ ‫‪Email: ali.qorbanihesari@gmail.com‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫به ابتدای بحث و سخنرانی استاد گرامی علوم سیاسی‬ ‫بازگردیم! پارچه چهلتکه سخنرانی ایشان که هر تکه‬ ‫را از یک جایی به عاریت گرفته بود و از اریستوکراسی‬ ‫افاطونی تا رمانتیسیسم روسویی به هم بافت‪ ،‬در‬ ‫پینوشتها‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اگرچه من بهوسیله دولت همیشه با مجلس ارتباط‬ ‫ً‬ ‫دارم اما حاا میل کردم مستقیما نیز نیات خود را به‬ ‫نمایندگان اظهار بــدارم‪ .‬این ماقات بیشتر از برای‬ ‫اظهار عدم رضایت از سیستم کار امــروزه است که‬ ‫خوب نیست‪ .‬به ما همیشه میگویند خاطر مبارک از هر‬ ‫جهت اسوده باشد‪ ،‬کارها منظم است ولی از طرفی ما‬ ‫ً‬ ‫میبینیم حقیقتا انطوری که ازم است و موقع اقتضا‬ ‫دارد نمیشود‪ .‬درست است که هر یک از وزارتخانهها‬ ‫و بنگاهها برنامه اصاحی دارند و هر کدام مشغولاند‬ ‫ولی امروز یک وضع فوقالعادهای است که بیشتر باید‬ ‫درصدد پیشبینی بود‪ .‬یکی از این پیشبینیهای ازم‬ ‫بیداری مردم یعنی اشنا ساختن عموم بهوسیله دولت‬ ‫به وضعیت حاضره است که در این خصوص هیچ‬ ‫ً‬ ‫اقدامی نشده؛ مخصوصا وزارت کشور که وظایف خاصی‬ ‫از لحاظ اوضاع اجتماعی کشور عهدهدار میباشد‪،‬‬ ‫بهواسطه ضعفی که دارد اقدامی نکرده است و البته‬ ‫رئیس دولت هم که ماموریت در تمام رشتهها دارد‪،‬‬ ‫غفلت کرده است و بااخره با گفتن «خاطر مبارک‬ ‫اسوده باشد» کارها درست نمیشود‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫خانه توهمات را بر دوش خود نهادهاند و به این طرف‬ ‫و ان طــرف ســرک میکشند و در هــر فرصتی کــه به‬ ‫دست میاورند‪ ،‬با ربط و بیربط‪ ،‬صندوقچه فرسوده‬ ‫و کهنه درون خانه را باز میکنند و با بزک و دوزک‪،‬‬ ‫حرف بنجلی را به هوا پرت میکنند و پشت تریبون‬ ‫ژست روشنفکری و ایدئولوژیستیزی میگیرند‪ .‬برای‬ ‫تکمیل این گفتار بد نیست به سخنرانی رضاشاه در‬ ‫همان ایام در صحن مجلس هم توجه نمائیم که در‬ ‫روزنامه اطاعات مورخ ‪ 14‬تیر ‪ 1319‬چاپ شده است‪:‬‬ ‫نهایت به این نسخه طبیبوارانه برای جامعه امروز‬ ‫ایــران ختم گشت‪« :‬ما امــروز نیازمند نوع نگاهی در‬ ‫سیاست هستیم که بنیانگذارش فروید اســت!»‪.‬‬ ‫وقتی این جمله را گفت‪ ،‬خیره به شاخ تعجب باای‬ ‫سر خــودم و دم خروسی شــدم که پشت ایشان سبز‬ ‫شده بود و نمیدانستم چطور خندهام را نگه دارم که‬ ‫یکی نیست از حضرت استاد بپرسد این چند دهه‬ ‫که پول نفت را خوردی و در اتاق دانشگاهی و عوالم‬ ‫هپروتت در حال حل معمای پیچیده سیاسی جامعه‬ ‫امروز ایران بودی و اان لخت و عریان از حمام بیرون‬ ‫پریدی و فریاد یافتم یافتم (!) سر دادهای‪ ،‬کشف‬ ‫جدیدت فروید بود؟!‬ ‫ً‬ ‫احتماا این استاد عزیز تاریخ معاصر خوانده‪ ،‬متن‬ ‫ِ‬ ‫سخنرانی ‪ 14‬تیر ‪ 1319‬رضاخان را (که تصویر قلدری‬ ‫و ژانر وحشت سلطنت دوره معاصر ایران و از سوی‬ ‫دیگر ترس کودکانه و حقارتامیز رضا میرپنج در خال‬ ‫اشفتگیهای جهانی ان دوره است) در مطالعاتش از‬ ‫قلم انداخته و شاید بد نباشد این متن را در ابعاد بزرگ‬ ‫چاپ کرده و تقدیم ان اساتید گرانقدر نمائیم و از ایشان‬ ‫و امثال ایشان بخواهیم خودشان را پس از سخنرانی‬ ‫«پوپولیسم و کودکانهسازی سیاست در دوره رضاشاه»‬ ‫تصور کنند و در همایش سال اینده «کودکی و توسعه»‬ ‫بهجای ارائه مقاات ذهنی‪-‬تخیلی‪ ،‬به توصیف ترس‬ ‫کودکانه خودشان در ان حال و هوا بپردازند‪.‬‬ ‫دکتر مجتبی باباخانی‬ ‫پژوهشگر «هسته مکتب امام» مرکز رشد‬ ‫دانشاموخته دکتری رشته علوم سیاسی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫هزینه تثبیت ارمانها‬ ‫دستصاه محاسباتن ریبران ایقاب اسامن‪ ،‬واکسینه خدن‬ ‫ارمانیاه ایقاب را بسیار مهمتر از مشکات مقطعن منداید‬ ‫ارائه تحلیل صحیح از شرایط کشور‪ ،‬یکی از عوامل‬ ‫تعیینکننده در چگونگی مواجهه با وقایع و تصمیمگیری‬ ‫برای اینده است‪ .‬ارائه تحلیل کان از وضعیت کشور‬ ‫و نیز تحلیل وقایع و رویدادها‪ ،‬مبتنی بر مبانی و اصولی‬ ‫صورت میگیرد که چارچوب ذهنی تحلیلگر را شکل‬ ‫دادهاند‪ .‬یکی از مهمترین ما کهای سنجش میزان‬ ‫مطلوبیت یک پدیده یا رویداد برای یک ملت‪ ،‬تحلیل‬ ‫اثر ان بر نزدیک نمودن یا بازداشتن ان ملت از غایاتی‬ ‫است که برای خود ترسیم نموده است‪.‬‬ ‫از سوی دیگر بسیاری از وقایع و رویدادها‪ ،‬میتوانند‬ ‫جنبههای مثبت و منفی فراوانی به دنبال داشته باشند‪.‬‬ ‫لذا انچه تعیینکننده میزان مطلوبیت انهاست‪،‬‬ ‫پیشبرنده یا بازدارنده بودن برایند اثارشان در بلندمدت‬ ‫در سیر حرکت یک جامعه بهسوی غایاتی است که‬ ‫برای خویش معین کرده است‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬اینکه‬ ‫در ذهن یک تحلیلگر‪ ،‬چه غایاتی برای یک جامعه‬ ‫ترسیم شده باشد و نیز تحلیلی که از اثار یک واقعه‬ ‫درحرکت جامعه بهسوی ان غایات ارائه میدهد‪ ،‬دو‬ ‫عامل موثر در تصویری است که او از میزان مطلوبیت‬ ‫ان واقعه ارائه میدهد‪.‬‬ ‫یکی از مصادیق این تمایز تحلیل‪ ،‬تفاوتهایی است‬ ‫که میان تحلیل رهبران انقاب اسامی؛ حضرت امام‬ ‫خمینی؟ و ایتاه خامنهای؟ و نیروهای انقابی‬ ‫از وقایع روز و شرایط کشور در مقاطع زمانی مختلف‬ ‫دیده میشود‪ .‬تاش نگارنده در این یادداشت بر ان‬ ‫است تا با ذکر چند نمونه‪ ،‬ریشه این تمایز تحلیلی را‬ ‫مبتنی بر مقدمه مذکور‪ ،‬تبیین نماید‪.‬‬ ‫‪354‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪355‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫اما حضرت امام؟ موضعی متفاوت و غیرقابلانتظار‬ ‫در قبال تصرف سفارت امریکا اتخاذ نمودند‪ .‬ایشان‬ ‫با اشــاره به اسنادی که در سفارت امریکا کشف و‬ ‫ضبطشده است‪ ،‬انجا را «مرکز توطئه و جاسوسی»‬ ‫دانستند که «اشخاصی که در ان بر ضد نهضت‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در سال ‪ 1358‬ه‪.‬ش با اشغال سفارت ایااتمتحده‬ ‫امریکا در تهران توسط جوانان موسوم به پیرو خط امام‪،‬‬ ‫تحلیلهای گوناگونی در خصوص درستی یا نادرستی‬ ‫این مسئله وجود داشت تا اینکه با موضعگیری حضرت‬ ‫امام؟ در تایید این حرکت‪ ،‬سیاست نظام اسامی‬ ‫در این خصوص مشخص شد و بسیاری از مسئوان‬ ‫انقابی نظام نیز در تایید اشــغــال محلی کــه رهبر‬ ‫انقاب ان را انه جاسوسی امریکا در ایران خواندند‪،‬‬ ‫به حرکت درامدند‪.‬‬ ‫با گذشت زمان‪ ،‬تحلیلهای گونا گونی از نتایج این‬ ‫اقدام دانشجویان و هزینههایی که حمایت نظام از این‬ ‫حرکت به دنبال داشت‪ ،‬مطرح شد‪ .‬عاوه بر طیفهایی‬ ‫از جریانهای سیاسی کشور که از گرایشات انقابی‬ ‫کمتری برخوردار بودند و به دنبال سازش با غرب و‬ ‫عادیسازی روابــط با امریکا و اروپــا بودند‪ ،‬برخی از‬ ‫عناصر انقابی نیز انتقاداتی از این اقدام صورت داده‬ ‫و ان را حرکتی نادرست دانستند که هزینهساز برای‬ ‫نظام اسامی بوده است‪ .‬ازجمله این افراد میتوان به‬ ‫ایتاه مهدویکنی اشاره کرد که در ان زمان مسئولیت‬ ‫«کمیتههای انقاب اســامــی» را بر عهده داشته و‬ ‫مسئول مستقیم حفاظت از سفارتهای خارجی‬ ‫ازجمله سفارت امریکا در ایــران محسوب میشد‪.‬‬ ‫ایشان در خصوص علت مخالفت خود و برخی دیگر‬ ‫از انقابیون‪ ،‬این ماجرا را اینچنین توضیح میدهد‪:‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تسخیر سفارت امریکا؛ اشتباه استراتژیک‬ ‫انقابیون یا تداوم انقاب اول؟‬ ‫«من با این کار قطع نظر از دستور امام‪ ،‬مخالف بودم‬ ‫و ان را مفید نمیدانستم؛ بهخصوص ادامه ان را به‬ ‫ً‬ ‫صاح نمیدیدم‪ ،‬چنانکه عما ادامه این کار به نفع‬ ‫ما تمام نشد‪ ،‬زیرا انها پس از ‪ 444‬روز ازاد شدند‪ .‬اخر‪،‬‬ ‫کار بهجایی رسید که ما التماس کردیم که گروگانها‬ ‫را تحویل بــدهــیــم‪ ...‬البته اثــار انــقــابــیاش بهجای‬ ‫خود محفوظ است که امام فرمودند انقاب دوم رخ‬ ‫داد‪ ،‬ولی این جریان از جهات گونا گون برای انقاب‬ ‫سنگین تمام شد‪.‬‬ ‫من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمیپسندیدم‬ ‫و این را نمیپذیرفتم که به سفارتخانهها بهخصوص‬ ‫سفارت امریکا حمله کنیم‪ .‬من این را مضر میدیدم‪.‬‬ ‫برای اینکه ازنظر قوانین بینالمللی ریختن به سفارت ولو‬ ‫اینکه ما میگوییم انه جاسوسی‪ ،‬در دنیا موردپذیرش‬ ‫نیست‪ .‬شاید همه سفارتخانهها انه جاسوسی باشد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫اصا روال معمول همه سفارتها همین است که از‬ ‫این کارها میکنند‪.‬‬ ‫اقای بهشتی و مهندس بازرگان به من زنگ زدند که اقا‬ ‫شما چرا نشستهاید؟ کجا هستید؟ نیروهای انتظامی‬ ‫کجا است؟ کمیتهها کجا هستند؟ دانشجویان به‬ ‫سفارت ریخته و انجا را تصرف کردهاند و امریکاییها‬ ‫را به گروگان گرفتهاند‪ .‬انها خیلی ناراحت بودند»‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ح ـضــرت ام ـ ــام؟ مــوض ـعــن م ـت ـفــاوت و‬ ‫غیرقابلایتظار در قبال تگرف سفارت امریکا‬ ‫اتشاذ یمودید‪.‬‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫بر اساس چه تحلیلن بنیانگذار‬ ‫یظام اسامن بر تداوم تسشیر‬ ‫سفارت امریکا در تهران و ییز‬ ‫یصهداره کارکنان ان در حبس‬ ‫تاکید منیمایند و ثمرات ان را‬ ‫بسیار بیشتر از مضرات احتمالن‬ ‫ان تحلیل منکنند؟‬ ‫اسامی ما توطئه نمودهاند‪ ،‬از احترام سیاسی بینالمللی‬ ‫برخوردار نیستند»‪ .‬ایشان از ملت ایران میخواهند‬ ‫که «همانطوری که تا حاا پیشامده‪ ،‬از اینجا به‬ ‫بعد هم باید پیش برود و قطع کند دست اینها را‪ .‬و‬ ‫چنانچه اینها (امریکاییها) ادم نشوند» طور دیگری‬ ‫با انها برخورد کند‪ .‬امام راحل ضمن حمایت مجدد‬ ‫از جوانان تسخیرکننده سفارت‪ ،‬تا کید کردند که این‬ ‫«جوانها هم مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطی‬ ‫نمیتواند بکند» [‪.]1‬‬ ‫با بررسی این واقعه‪ ،‬این سوال مطرح میشود که بر اساس‬ ‫چه تحلیلی بنیانگذار نظام اسامی بر تداوم تسخیر‬ ‫سفارت امریکا در تهران و نیز نگهداری کارکنان ان در‬ ‫حبس تا کید مینمایند و ثمرات ان را بسیار بیشتر از‬ ‫مضرات احتمالی ان تحلیل میکنند؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تابستان سخت تحریمها؛ مقاومت‬ ‫شکننده یا پیشرفت انقاب؟‬ ‫در ســال ‪« 1397‬دونــالــد تــرامــپ»‪ ،‬چهل و پنجمین‬ ‫رئیس جمهور امریکا‪ ،‬پس از روی کار امدن‪ ،‬سیاستی‬ ‫خصمانه علیه نظام اسامی ایران در پیش گرفت‪.‬‬ ‫بازگرداندن تحریمهای تعلیق شده در دوره گذشته‪،‬‬ ‫مجازات کشورها و شرکتهای دارای تعامات مالی‬ ‫با ایران و اعمال فشارهای سنگین اقتصادی بر ایران‪،‬‬ ‫بخشی از برنامههای اعامشده توسط وی در دوران‬ ‫رقابتهای ریاستجمهوری بود که با پیروزی وی در‬ ‫این انتخابات‪ ،‬جامع عمل پوشید‪.‬‬ ‫شدت فشارهای اقتصادی در این دوران بهگونهای بود‬ ‫که برخی فعاان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی‪،‬‬ ‫مسئولین دولتی و ناظران خارجی‪ ،‬تداوم این فشارها‬ ‫را تهدیدی برای تداوم حرکت انقاب اسامی در ایران‬ ‫عنوان داشتند‪ .‬این تحلیل موجب شد بسیاری از افرادی‬ ‫که دلبستگی به انقاب اسامی داشته و دلنگران‬ ‫تداوم این مسیر بودند از روی دلسوزی‪ ،‬حامی کوتاه‬ ‫امدن از برخی ارمانها و دادن امتیازاتی برای کاهش‬ ‫فشار دشمن شوند‪.‬‬ ‫در چنین شرایطی‪ ،‬رهبر معظم انقاب تحلیلی متفاوت‬ ‫از شرایط کشور در دوران تحریم ارائه میکنند و معتقدند‬ ‫«انقاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی‬ ‫است که بنده بهعنوان رجزخوانی نمیگویم؛ من این را‬ ‫از روی ّاطاع عرض میکنم که کشور در حال پیشرفت‬ ‫است» [‪ .]2‬این تحلیل در شرایطی ارائه میشود که‬ ‫بسیاری از امــارهــای داخلی و بینالمللی‪ ،‬شرایط‬ ‫کشور را به لحاظ اقتصادی نگرانکننده و در استانه‬ ‫یک بحران ارزیابی میکنند؛ اما ریشه این تفاوت در‬ ‫تحلیل چیست؟‬ ‫‪356‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪357‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫با نگاهی به دو واقعه ذکــرشــده و نیز وقایع مشابه‪،‬‬ ‫میتوان دو تحلیل متفاوت از ریشه تفاوت تحلیلها‬ ‫میان رهبران انقاب اسامی و برخی صاحبنظران‬ ‫انقابی ارائه کرد؛ اول‪ ،‬تفاوت اقتضائات جایگاه رهبری‬ ‫با سایرین و دوم‪ ،‬تفاوت مبنای تحلیل‪.‬‬ ‫بر اساس دیدگاه اول‪ ،‬اقتضای قرار گرفتن در جایگاه‬ ‫رهبری جامعه ان است که رهبری بهعنوان علمدار‬ ‫جامعه‪ ،‬امید به اینده را در میان مردم تزریق نماید؛‬ ‫چراکه هرگونه احساس ناامیدی در راس مجموعه‪،‬‬ ‫با شدت بیشتر به بدنه تزریقشده و میتواند موجب‬ ‫سستی و ازهمپاشیدگی شود‪ .‬لذا بر این اساس‪ ،‬هر‬ ‫شخصی که در جایگاه رهبری قرار گیرد نا گزیر باید‬ ‫بر نقاط مثبت تا کید کرده و موتور محرک جامعه را با‬ ‫تزریق امید به اینده فعال و پرتوان نماید‪.‬‬ ‫البته نگاه اول‪ ،‬عاری از واقعیت نبوده‪ ،‬اما نگاهی‬ ‫ناقص است و نمیتواند تحلیل جامعی از این امر ارائه‬ ‫نماید‪ .‬مهمترین اشکال این نگاه ان است که به نظر‬ ‫میرسد در بسیاری از موارد‪ ،‬تحلیل ارائهشده توسط‬ ‫رهبران انقاب اسامی‪ ،‬از نگاه و تحلیل حقیقی انان‬ ‫ً‬ ‫از شرایط صورت میگیرد و نمیتوان ان را صرفا تحلیلی‬ ‫امیدبخش برای حفظ روحیه و زنده نگاه داشتن امید به‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫«دستگاه محاسباتی»؛ تعارض‬ ‫در مبنا‪ ،‬تمایز در تحلیل‬ ‫اینده در جامعه دانست‪ .‬مستندات این امر در بیانات‬ ‫رهبر انقاب بهوضوح قابلمشاهده است‪.‬‬ ‫نگاه دیگری به این تفاوت در تحلیل میتوان داشت‬ ‫که شاید بهنوعی مکمل تحلیل اول محسوب شود‪ .‬بر‬ ‫اساس این نگاه‪ ،‬تفاوتهایی در مبنای تحلیل وجود‬ ‫دارد که تحلیل طرفین را از شرایط کشور و روند پیشرفت‬ ‫انقاب‪ ،‬متمایز از یکدیگر ساخته و راهکارهای متفاوتی‬ ‫برای ادامه مسیر انقاب اسامی ارائه مینمایند‪ .‬رهبر‬ ‫معظم انقاب‪ ،‬از این مسئله تحت عنوان ایجاد «اختال‬ ‫در دستگاه محاسباتی» یاد میکنند‪.‬‬ ‫بر اساس تحلیل دوم؛ علت تفاوت تحلیلهای ارائهشده‬ ‫به مبانی تحلیلی انها برمیگردد‪ .‬بر این اساس اینگونه‬ ‫ً‬ ‫نیست کــه رهــبــران انـقــاب اســامــی صــرفــا باهدف‬ ‫جلوگیری از ناامیدی جامعه‪ ،‬تحلیلی خوشبینانه از‬ ‫وضع موجود و امیدبخش از اینده ارائه نمایند‪ ،‬بلکه بر‬ ‫ً‬ ‫اساس مبانی تحلیلی ایشان حقیقتا روند جامعه رو به‬ ‫بهبود و اینده کشور سرشار از نقاط امیدبخش است‪.‬‬ ‫برای روشنتر شدن این مدعا‪ ،‬بهعنوان نمونه‪ ،‬علت‬ ‫تحلیل حضرت امام؟ و مقام معظم رهبری؟ در‬ ‫وقایع فوق بررسی میشود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تحلیل واقعه اول‬ ‫در ماجرای تسخیر سفارت امریکا در تهران‪ ،‬در نگاه‬ ‫اول‪ ،‬این واقعه میتواند عواقب سنگینی برای نظام‬ ‫تازه تاسیس جمهوری اسامی در ایران به دنبال داشته‬ ‫باشد‪ .‬تسخیر سفارت یکی از دو ابرقدرت جهان که‬ ‫برخاف قوانین بینالملل صورت گرفته و در حکم‬ ‫اشغال بخشی از خاک ایااتمتحده امریکا محسوب‬ ‫میشد‪ ،‬میتوانست با تبلیغات گسترده رسانههای‬ ‫غربی چهرهای مغشوش از انقاب ایــران به جهان‬ ‫مخابره نماید‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬با توجه به اینکه زمان‬ ‫زیادی از استقرار نظام جدید نمیگذشت‪ ،‬کشور از‬ ‫یکسو درگیر تصفیه نیروهای برجایمانده از نظام‬ ‫سابق بود و از سوی دیگر‪ ،‬نغمههای استقالطلبی و‬ ‫جداییخواهی از گوشه و کنار کشور به گوش میرسید‪.‬‬ ‫در چنین شرایطی‪ ،‬تایید گسترش سطح منازعه با‬ ‫یکی از پرقدرتترین و بانفوذترین کشورهای موثر‬ ‫در نظام بینالملل از سوی حضرت امــام‪ ،‬گشودن‬ ‫جبههای جدید محسوب میشد که با تحلیل بسیاری‬ ‫از سیاستمداران سازگار نبود و حتی در نگاه اول‪،‬‬ ‫میتوانست امری غیرمعقول به نظر اید‪ .‬اما تحلیل‬ ‫حضرت امام از ماجرا چه بود که ان را بهشدت تایید‬ ‫کرده و دشمن را تهدید نمودند که چنانچه دست از‬ ‫انقاب‬ ‫توطئه برندارند و سر جایشان ننشینند‪« ،‬یک‬ ‫ِ‬ ‫زیادتر از انقاب اول» روی خواهد داد؟‬ ‫نگاهی به شرایط ان روزهای نظام اسامی نشان میدهد‪،‬‬ ‫درحالیکه یکی از ارمانهای اساسی انقاب اسامی‪،‬‬ ‫استکبارستیزی بود و ایااتمتحده مهمترین نماد‬ ‫استکبار و پشتیبان اصلی محمدرضا شاه در دوران‬ ‫سلطنتش محسوب میشد که بعد از فرار وی از ایران‬ ‫نیز به او پناهندگی داده بود و حاضر به بازگرداندن اموال‬ ‫وی به ایران نبود‪ .‬اقدامات دولت موقت در جهت‬ ‫عادیسازی روابط با این کشور بهشدت در جریان‬ ‫بود و با دیدار «مهدی بازرگان»‪ ،‬نخستوزیر دولت‬ ‫موقت با «سولیوان»‪ ،‬سفیر امریکا در تهران و «زبیگنیو‬ ‫برژینسکی»‪ ،‬مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران‬ ‫ریاستجمهوری «جیمی کارتر»‪ ،‬ابعاد جدیدی یافت‬ ‫و خشم و اعتراض انقابیون را به دنبال داشت‪.‬‬ ‫به نظر میرسد حضرت امام در چنین شرایطی‪ ،‬دو‬ ‫نگرانی جــدی از ســوی امریکا در خصوص انقاب‬ ‫اسامی احساس میکردند که هرکدام از این موارد‬ ‫میتوانست بهتنهایی انقاب نوپای اسامی را در نطفه‬ ‫نابود نماید‪ .‬خطر اول‪ ،‬سابقه اقداماتی بود که امریکا در‬ ‫‪358‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫نگاهی به این سیر تاریخی نشان میدهد‪ ،‬انچه در چنین‬ ‫شرایطی برای حضرت امام‪ ،‬امری حیاتی محسوب‬ ‫مــیشــود‪ ،‬عــاوه بر خنثی نمودن توطئههایی که با‬ ‫مرکزیت سفارت امریکا در تهران در حال شکلگیری‬ ‫بود‪ ،‬تداوم حضور مردم و بهخصوص جوانان جامعه‬ ‫در حمایت و زنده نگاه داشتن اصول اساسی و حیاتی‬ ‫رف تعطیل نمودن‬ ‫انقاب اسامی است‪ .‬چراکه اگر ِص ِ‬ ‫و اخراج کارکنان سفارت برای اتمام توطئههای انان در‬ ‫کشور مطرح بود‪ ،‬شاید انجام این کار از طرق و مجاری‬ ‫رسمی بسیار کمهزینهتر و معقولتر به نظر میرسید‪.‬‬ ‫امــا بــه نظر مــیرســد حضرت امــام بــه دنــبــال حضور‬ ‫مردم و جوانان جهت دفاع از یکی از مهمترین اصول‬ ‫هویتی انقاب اسامی و نهادینه شدن ان در اذهان‬ ‫‪359‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫«‪...‬بر دانشاموزان‪ ،‬دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه‬ ‫است که با قدرت تمام‪ ،‬حمات خود را علیه امریکا و‬ ‫اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این‬ ‫شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار‬ ‫ً‬ ‫دیگر شدیدا محکوم کنند» [‪]3‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫کشورهایی که حکومت انها را همراستا باسیاست خود‬ ‫نمیدانست‪ ،‬انجامشده بود‪ .‬انجام بیش از ‪ 50‬کودتا‬ ‫در کمتر از صدسال‪ ،‬در کشورهای مختلف‪ ،‬سابقهای‬ ‫خوفناک از عملکرد سیا در کشورهای مختلف در اذهان‬ ‫شکل داده بود‪ .‬گذشته از این‪ ،‬سابقه دخالت امریکا‬ ‫در ایران بود که در اشکارترین مورد منجر به طرحریزی‬ ‫و انجام کودتای ‪ 28‬مرداد ‪ 1332‬ه‪.‬ش شد و بر اساس‬ ‫ان‪ ،‬دولت منتخب و مردمی «دکتر محمد مصدق»‬ ‫با دخالت مستقیم امریکا‪ ،‬ساقط و «محمدرضا شاه‬ ‫پهلوی» که از تهران به رم گریخته بود‪ ،‬به سلطنت در‬ ‫ایران بازگردانده شد‪.‬‬ ‫بیم دیگری که در خصوص تداوم حضور امریکا در ایران‬ ‫بهخصوص با عملکرد سازشکارانه و محافظهکارانه‬ ‫وجود داشت‪ ،‬فروکش کردن ارمان استکبارستیزی و‬ ‫مختص نمودن ان به مقطع وقوع انقاب اسامی بود‪.‬‬ ‫عملکرد «دولت بازرگان» چه در نظر و چه در مقام عمل‬ ‫بهگونهای بود که معتقد به لزوم پایان دادن به منازعه با‬ ‫ایااتمتحده و عادیسازی روابط با این ابرقدرت بود‪.‬‬ ‫از نگاه دولت موقت‪ ،‬تداوم مقابله با امریکا با توجه به‬ ‫جایگاه این کشور در مناسبات جهانی و هژمونی ان در‬ ‫عرصه بینالملل‪ ،‬امری غیرمنطقی و حتی غیرممکن‬ ‫بود؛ لذا بهشدت به دنبال بازسازی روابط دوطرفه و‬ ‫کاهش تنشهای سیاسی میان دو کشور بود‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬حضرت امام در سخنان خویش همواره‬ ‫با لحنی شدید با امریکا مواجه شــده و با یــاداوری‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫توطئههای انــان در دهههای اخیر در ایــران و سایر‬ ‫کشورها‪ ،‬حمایتهای انان از پهلوی پیش از وقوع انقاب‬ ‫اسامی‪ ،‬پناه دادن به شاه مخلوع ایران و عدم استرداد‬ ‫وی برای محاکمه پس از پیروزی انقاب اسامی و‪...‬‬ ‫این کشور را به تداوم خباثتهایش علیه ملت ایران‬ ‫متهم کرده و خواستار تداوم فشار برای گردن نهادن‬ ‫امریکا به این خواسته برحق ایران بودند‪:‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫بیم دیصره که در خگوص تداوم حضور امریکا‬ ‫در ایران بهخگوص با عملکرد سازخکارایه و‬ ‫محافظهکارایه وجود داخت‪ ،‬فروکش کردن‬ ‫ارمان استکبارستیزه و مشتص یمودن ان به‬ ‫مقطع وقوع ایقاب اسامن بود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫است که از دهههای پیش‪ ،‬دشمنان نظام اسامی‬ ‫با بهرهگیری از تمام تــوان رســانــهای و مالی خویش‬ ‫علیه نظام به کار گرفتهاند و به شکل مستمر در حال‬ ‫گستردهتر نمودن عمق و دامنه ان هستند و تاثیرات‬ ‫ان نیز در ظاهر و باطن جامعه قابلمشاهده است‪ .‬در‬ ‫چنین شرایطی‪ ،‬رهبر معظم انقاب برخاف بسیاری‬ ‫از تحلیلها که انقاب را در وضعیتی بحرانی تصور‬ ‫مینمایند‪ ،‬معتقدند «انقاب و کشور در حال پیشرفت‬ ‫است؛ این چیزی است که بنده بهعنوان رجزخوانی‬ ‫نمیگویم؛ من این را از روی ّاطاع عرض میکنم که‬ ‫کشور در حال پیشرفت است» [‪.]5‬‬ ‫ایشان در تبیین علت «در حال پیشرفت» واقعی دانستن‬ ‫نظام اسامی علیرغم پذیرش همه ضعفها و فشارهایی‬ ‫که وجود دارد میفرمایند‪« :‬انقاب و مبانی انقابی در‬ ‫حال پیشرفت است‪ .‬بله‪ ،‬حرف ضدانقابی از دهان‬ ‫خارج میشود‪ ،‬مطالبی گفته میشود ّاما انچه درواقع‬ ‫ّ‬ ‫قضیه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به‬ ‫عموم جامعه ایران بود که جز با اقدامی خودجوش و‬ ‫مردمی و از طریق حمایت عمومی مردم از این حرکت‬ ‫امکانپذیر نبود‪.‬‬ ‫با این تحلیل‪ ،‬نهادینه کردن یکپایه هویتی بنیادین‪-‬که‬ ‫حفظ‪ ،‬تداوم و گسترش انقاب جز باوجودان امکانپذیر‬ ‫نخواهد بود‪ -‬از انچنان ارزشی برخوردار خواهد بود‬ ‫که همه تحریمهای بینالمللی و فشارهای سیاسی و‬ ‫اقتصادی امریکا و غرب در مقابل ان‪ ،‬اهمیت چندانی‬ ‫ندارد‪ .‬لذا بر اساس تمایزی که در نوع تحلیل این امر‬ ‫ایجاد میشود‪ ،‬مواضع متفاوتی از سوی رهبر کبیر‬ ‫انقاب در مقایسه با برخی از انقابیون دلسوز نظام‬ ‫اسامی مشاهده میشود‪.‬‬ ‫تحلیل واقعه دوم‬ ‫این برهه از تاریخ انقاب اسامی شاهد دور جدید‬ ‫فشارهای اقتصادی و سیاسی شدید از سوی نظام‬ ‫سلطه بر نظام اسامی است‪ .‬ساختار سختگیرانه‬ ‫تحریمها در کنار بیماری سیستم اقتصادی کشور و‬ ‫سوءاستفاده برخی از عناصر داخلی‪ ،‬نظام اقتصادی‬ ‫کشور را دچار اختال کرده و سختیهای فراوانی برای‬ ‫اقشار مختلف مردم ایجاد نموده است‪ .‬در کنار همه‬ ‫این فشارها سیاستهای رسانهای حسابشده غربی با‬ ‫بهرهگیری از ابزارهایی همچون شبکههای اجتماعی در‬ ‫میان اقشار مختلف مردم نفوذ کرده و با ترسیم تصویری‬ ‫ناامیدکننده از وضعیت کنونی کشور‪ ،‬شرایطی تیرهوتار از‬ ‫اینده کشور منقوش مینمایند تا اوضاع کشور را ازانچه‬ ‫هست‪ ،‬بسیار وخیمتر و بحرانیتر جلوه دهند و «مردم‬ ‫را یا دچار اضطراب کند‪ ،‬یا دچار یاس و ناامیدی کند‪،‬‬ ‫یا دچار بدبینی کند ‪-‬نسبت به یکدیگر و نسبت به‬ ‫دستگاهها‪ -‬یا احساس ُبنبست به مردم بدهد» [‪.]4‬‬ ‫اعتراضاتی از سوی اقشار مختلف مردم نسبت به‬ ‫شرایط اقتصادی نامناسب‪ ،‬تــورم فزاینده‪ ،‬افزایش‬ ‫بیکاری و‪ ...‬به گوش میرسد‪ .‬البته باید توجه داشت‬ ‫که همه این موارد‪ ،‬در کنار تهاجم گسترده فرهنگی‬ ‫سمت مفاهیم انقابی و ارمانهای انقابی و حقایق‬ ‫انقابی حرکت میکند؛ حاا این حرکت ممکن است‬ ‫به ان سرعت و شتابی که موردنیاز است نباشد‪ّ ،‬اما‬ ‫هست‪ ،‬این حرکت وجود دارد» [‪.]6‬‬ ‫در این تحلیل نیز به نظر میرسد رهبر معظم انقاب‪،‬‬ ‫با ا گاهی از همه فشارهایی که کشور و مردم در حال‬ ‫تحمل ان هستند و تا کید مصرح بر لزوم برنامهریزی برای‬ ‫مرتفع ساختن انها‪ ،‬انچه در پس این مسئله در حال‬ ‫وقوع است را بسیار باارزشتر میدانند و بر این اساس‪،‬‬ ‫اوضاع کشور را خوب و در حال پیشرفت میدانند‪ .‬به‬ ‫نظر میرسد رهبر انقاب معتقدند تجربه مواجهه اخیر‬ ‫انقاب اسامی ایران با غرب‪ ،‬اگرچه هزینههای زیادی‬ ‫بر کشور تحمیل نمود و موجب کاهش سرعت رشد‬ ‫علمی‪ ،‬اقتصادی و صنعتی ایران‪ ،‬تعطیلی صنایع‬ ‫هستهای و مواردی ازایندست شد‪ ،‬اما چنانچه این‬ ‫تجربه تنها یک ثمره داشته باشد و ان نهادینه شدن‬ ‫یکی دیگر از «مفاهیم و ارمانهای انقابی» باشد‪،‬‬ ‫‪360‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫تداوم انقاب اسامی‬ ‫تثبیت ارمانهای‬ ‫انقابی؛ ضامن‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫به نظر میرسد‪ ،‬یکی از مبانی مهمی که میتواند عامل‬ ‫ایجاد تمایز در تحلیل شود‪ ،‬اهمیتی است که تثبیت‬ ‫یک ارمان در جامعه میتواند در پیشرفت جامعه داشته‬ ‫باشد‪ .‬از نگاه رهبران انقاب اسامی مهمترین عامل‬ ‫حرکتدهنده و شتابزا در مسیر پیشرفت انقاب‪،‬‬ ‫رشد مردم و نهادینه شدن ارزشهای انقابی در جامعه‬ ‫است‪ ،‬لذا صرف هزینههای فراوان و کند شدن ظاهری‬ ‫حرکت انقاب در یک مقطع زمانی را چنانچه منجر‬ ‫به فهم بهتر مردم از ارمانهای انقاب و همراهی با‬ ‫انها شود‪ ،‬نهتنها مضر تشخیص نمیدهند‪ ،‬بلکه‬ ‫ازمه واکسینه شدن انقاب اسامی و شتاب گرفتن‬ ‫حرکت انقاب بهسوی ارمانهای خویش در مقاطع‬ ‫بعدی میدانند‪ .‬البته بدیهی است هرچقدر بتوان این‬ ‫ارمانها را با هزینه کمتری در جامعه تثبیت نمود و‬ ‫حرکت شتابان انقاب اسامی را حفظ کرد‪ ،‬مطلوبیت‬ ‫بیشتری خواهد داشت‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫از یصاه ریبران ایقاب اسامن مهمترین‬ ‫عامل حرکتدینده و ختابزا در مسیر‬ ‫پیشرفت ایقاب‪ ،‬رخد مردم و یهادینه‬ ‫خدن ارزشیاه ایقابی در جامعه است‪،‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫دستاورد ان بسیار باارزشتر‬ ‫از هزینههای وارده خواهد بود‪.‬‬ ‫تجربه اخیر دیپلماسی کشور‪،‬‬ ‫تــوانــســت ب ــار دیــگــر درســت‬ ‫بـ ـ ــودن روی ـ ــک ـ ــرد ســیــاســت‬ ‫خارجی انقاب اسامی در‬ ‫استکبارستیزی و دل نبستن بــه دشمن را اثبات‬ ‫نماید‪ .‬شاید تا پیشازاین هنوز عدهای میتوانستند‬ ‫کاستیهای وضع موجود را ناشی از رویکرد انقابی و‬ ‫غیر سازشکارانه کشور در تعامل با قدرتهای بزرگ‬ ‫بدانند و راهحل ان را در کوتاه امدن از برخی خواستهها‬ ‫و عقبنشینی از برخی ارمانها بدانند؛ اما تجربه‬ ‫تعامل اخیر کشور با امریکا و ارو پــا‪ ،‬غیرقابلاعتماد‬ ‫بودن این کشورها را بار دیگر به اثبات رساند و نشان‬ ‫داد که هر گام عقب نشستن‪ ،‬چند گام پیش امدن‬ ‫دشمن و افزایش توقعات و خواستههای انان را در پی‬ ‫دارد‪ .‬لذا چنانچه بتوان ثمره همه هزینههای نزدیک به‬ ‫یک دهه سیاست خارجی سازشکارانه و دیپلماسی‬ ‫لبخند و تحمل فشارهای سنگین اقتصادی را تقویت‬ ‫این مفهوم و ارمان انقابی یعنی باور مردم به ناامیدی‬ ‫از بیرون مرزها و لزوم اعتماد و اتکا به توان داخلی‬ ‫دانست‪ ،‬میتوان گفت این فشارها باعث پیشرفت و‬ ‫استحکام بیشتر نظام اسامیشده است‪.‬‬ ‫شاید بتوان از «استعاره واکسیناسیون» برای تبیین این نوع‬ ‫تحلیل بهره برد‪ .‬در این استعاره چنانچه تزریق واکسن‬ ‫به یک بیمار‪ ،‬اثراتی ابتدایی همچون تب و لرز و سوزش‬ ‫را در پی داشته باشد‪ ،‬مشاهدهکننده غیرمتخصص‬ ‫وضعیت وی را بحرانی و خطرناک توصیف مینماید؛‬ ‫درحالیکه یک متخصص ا گاه و خبره‪ ،‬با علم به گذرا‬ ‫بودن این دوران و واکسینه شدن بدن بیمار در مقابل‬ ‫بیماریهای بسیار سنگینتر پــسازان‪ ،‬از وضعیت‬ ‫بیمار ابراز رضایت کرده و شرایط وی را خوب توصیف‬ ‫مینماید‪ .‬این امر شاید در وهله اول موجب تعجب‬ ‫و حتی اعتراض سایرین شود اما با گذشت زمــان و‬ ‫روشن شدن اینده‪ ،‬همگان بر‬ ‫صحت تحلیل خبره و خریط‬ ‫فن اذعان خواهند کرد‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mojtabababakhani@gmail.com‬‬ ‫‪361‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫[‪ .]1‬صحیفه امام‪ ،‬جلد ‪ :10‬صفحات ‪.517-51۶‬‬ ‫[‪ .]2‬بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری‪،‬‬ ‫‪.1397/0۶/15‬‬ ‫[‪ .]3‬صحیفه امام‪ ،‬جلد ‪ :10‬صفحه ‪.۴12‬‬ ‫[‪ .]۴‬بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان‬ ‫رهبری‪.1397/0۶/15-‬‬ ‫[‪ .]5‬بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان‬ ‫رهبری‪.1397/0۶/15-‬‬ ‫[‪ .]۶‬بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان‬ ‫رهبری‪.1397/0۶/15-‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫رامین مددلو‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شیخ مفید‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫درامد‬ ‫تضاد خون و خدا‪:‬‬ ‫نسخه اذربایجان‬ ‫بحران حزب خلق مسلمان در سال ‪ ،58‬در شرایطی‬ ‫روی داد که کشور درگیر ساخت بنیانهای نظام‬ ‫سیاسی جدید بــود‪ .‬نبود نظم در نیروهای نظامی‪،‬‬ ‫رسوخ اندیشهها و رفتارهای سیاسی در انها‪ ،‬ازادی‬ ‫خارج از چارچوب گروههای سیاسی‪ ،‬تلون افکار در‬ ‫میان مردم‪ ،‬انتخاب افراد جدید و در نتیجه بیتجربه‬ ‫در امور امنیتی‪ ،‬نبود تقسیم کار در میان نیروهای بر‬ ‫سر کار و مــواردی ازایندست نتیجه ساخته نشدن‬ ‫بنیانهای نظام سیاسی جدید در ان دوره بود‪ .‬در این‬ ‫وضعیت نابسامان‪ ،‬در بحران حزب خلق مسلمان نظام‬ ‫از جاهایی اسیب دید که بر روی ان سرمایهگذاری‬ ‫کرده و انتظار همکاری از انان را داشت‪ .‬یا حتی نظام‬ ‫برامده از تاشهای انان بود؛ مانند طیف روحانیون و‬ ‫قومیتها‪ .‬این متن در پی ان است چگونگی مدیریت‬ ‫بحران حزب خلق مسلمان را با تمرکز بر مسئله قومیت‬ ‫به بررسی گذارد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫توده عامی مذهبی‪/‬قومی‬ ‫رسوخ قومیتگرایی در روحاییت‪ ،‬یه اختاف بلکه اخوب‬ ‫به بار من اورد‬ ‫عمده مردم تبریز افراد مذهبی سنتی و مقلد «ایتاه‬ ‫شریعتمداری» بودند‪ .‬در ان زمان به سبب عدم تجربه‬ ‫وجود جایگاهی به نام وایتفقیه که امور اجتماعی‪-‬‬ ‫سیاسی شیعه ذیل ان جایگاه به نظم دراید (بهخصوص‬ ‫در دوران پهلوی)‪ ،‬توده مردم مذهبی در یک سطح از‬ ‫امور اجتماعی تفاوت چندانی را بین مرجع تقلید و‬ ‫ولیفقیه متوجه نمیشدند‪ .‬نتیجه این امر‪ ،‬تبعیت از‬ ‫مرجع تقلید حتی در امور اجتماعیای بود که ولیفقیه‬ ‫حکمی متفاوت از ان مرجع جهت اجرا صادر کرده‬ ‫‪362‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪363‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫بود‪ .‬این تبعیت در مقلدین عامه ایتاه شریعتمداری‬ ‫تشدید میشد؛ زیرا عاوه بر عدم تفاوت قائل شدن‬ ‫به جایگاه مرجع و ولیفقیه در امور اجتماعی‪ ،‬ایتاه‬ ‫شریعتمداری داعیه دارا بودن شان وایتفقیه در امور‬ ‫سیاسی را نیز برای خود قائل بود و توده مقلدانش تبعیت‬ ‫وی در امور سیاسی را هم به تبعیت در امور اجتماعی‬ ‫افزودند‪ .‬حزب خلق مسلمان در ابتدای شروع انحراف‬ ‫خود این جنبه از ارتباط میان مرجع و مقلد را مورد‬ ‫هدف قرار داد و به همراه ان واسطه این ارتباط یعنی‬ ‫روحانیت ذیل ایتاه شریعتمداری نیز جذب حزب‬ ‫خلق شد‪ .‬خود این جذب در این سطح نشاندهنده‬ ‫تائید حزب خلق مسلمان و فراتر از ان قرارگیری حزب‬ ‫خلق مسلمان ذیل سایه ایتاه شریعتمداری است و‬ ‫نیازی به کنکاش در گفتههای ایتاه شریعتمداری‬ ‫در چندوچون حزب نیست‪.‬‬ ‫عــاوه بر بهرهگیری از ارتباط مذهبی میان ایــتاه‬ ‫شریعتمداری و توده مقلد وی‪ ،‬رابطه دیگری نیز میان‬ ‫ایشان و توده وجود داشت و ان عصبیت قومی بود‪.‬‬ ‫به یک معنا میتوان دلیل نخست ساخته شدن رابطه‬ ‫مذهبی میان ایتاه شریعتمداری و مقلدین وی را‬ ‫عصبیت قومی دانست‪.‬‬ ‫پرسشی که در حاشیه این نظر قابل طرح است‪ ،‬چرایی‬ ‫تبعیت از ایتاه شریعتمداری در هنگام حضور دیگر‬ ‫مراجع تقلید اذربایجانی است‪ .‬اگر دلیل نخست تقلید از‬ ‫ایتاه شریعتمداری اذربایجانی بودن وی بود‪ ،‬پس چرا‬ ‫چنین تقلید گستردهای را از ایتاه خویی که در مقام‬ ‫علمی وااتری نیز نسبت به ایتاه شریعتمداری قرار‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫داشتند شاهد نبودیم؟ چرایی عدم تقلید از شخصیتی‬ ‫مانند «ایتاه خویی» و این گستره از تقلید به یک‬ ‫معنا تبریزی بودن ایتاه شریعتمداری و در نتیجه‬ ‫استحکام بیشتر رشتههای عصبیت قومی و در معنای‬ ‫دیگر بهرهگیری خود ایتاه شریعتمداری از رشتههای‬ ‫عصبیت قومی برای نفوذ بیشتر در روحانیت و توده مردم‬ ‫اذربایجان بود‪ .‬این بهرهگیری به هنگام شکلگیری‬ ‫حزب خلق مسلمان خود را به نحو بارزی نمایاند‪ .‬در‬ ‫ً‬ ‫هفتهنامه خلق مسلمان مسائل قومی (عمدتا به قلم‬ ‫رضا براهنی) مطرح میشد و حزب قومیتگرایی را ذیل‬ ‫ارتباطی مذهبی زنده میکرد‪ .‬عصبیت قومی انگاهکه‬ ‫با سازماندهی گروههای سیاسی وارد عرصه سیاسی‬ ‫شده و بر شکافهای اجتماعی سوار میشود‪ ،‬بستر‬ ‫خواستههای سیاسی نیز خواهد شد‪ .‬خواسته حزب‬ ‫خلق مسلمان با بهرهگیری از عصبیت قومی اذربایجانی‬ ‫بودن بسته به جایگاه گویندگانش حدودی از استقال‬ ‫سیاسی را در بر میگرفت‪ .‬ایتاه شریعتمداری از عبارت‬ ‫اختیارات داخلی برای اذربایجان استفاده میکرد‪]1[ .‬‬ ‫برخی از مسئولین حزب نیز از عبارت خودمختاری‬ ‫بهره میجستند‪ .‬اما اندیشهای که در مسئولین حزب‬ ‫در تبریز و بدنه اذربایجانی حزب خلق مسلمان رواج‬ ‫یافت‪ ،‬نه اختیارات داخلی یا خودمختاری‪ ،‬بلکه‬ ‫استقال کامل سیاسی بود‪ .‬در کنار بهرهگیری از مذهب‬ ‫و عصبیت قومی بــرای ارتباطگیری و جذب توده‪،‬‬ ‫حزب خلق مسلمان برای کشاندن توده حامی خود‬ ‫به عرصه میدانی از عامی بودن انان استفاده مینمود‪.‬‬ ‫حضور توده عامی تحریکشده در عرصه میدانی با‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫به یک معنا منتوان دلیل یشست‬ ‫ساخته خدن رابطه مذیبن میان‬ ‫ایتاه خریعتمداره و مقلدین‬ ‫وه را عگبیت قومن دایست‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫خشونت همراه است‪ ،‬حال اگر هدایتگران توده خود‬ ‫به خشونت دامن میزدند‪ ،‬خشونت توده به اقدامات‬ ‫وحشیانه مانند حمله با قمه به نمازگزاران و غیره نیز‬ ‫کشیده میشد‪ .‬همچنین دارا بودن اکثریت در عرصه‬ ‫میدانی موجب جذب بیشتر توده عامه و عمل بیشتر و‬ ‫شدیدتر انها میشد‪ .‬این اکثریت تنها در تبریز حاصل‬ ‫شده بود و نتیجه ان حمایت بسیاری از محات تبریز‬ ‫از حزب خلق مسلمان در ابتدای امر بود‪.‬‬ ‫تدبیر «حضرت امام خمینی؟ » و یاران ایشان دراینباره‬ ‫ایجاد ا گاهی مذهبی صحیح در مردم در مرتبه نخست‬ ‫و سپس تا کید بر اسام در برابر عصبیت قومی بود‪ .‬این‬ ‫امر موجب کاهش عامهباوری نیز میشد‪ .‬نتیجه طی‬ ‫این فرایند ایجاد شکاف میان ضدانقابیون حزب‬ ‫خلق مسلمان با توده مذهبی طرفدار ان بود‪ .‬بر این‬ ‫اساس‪ ،‬مخاطب حضرت امام خمینی؟ در برخی‬ ‫از سخنرانیهایشان نهتنها ضدانقاب بلکه توده پیرو‬ ‫ضدانقاب نیز بود‪:‬‬ ‫«شما نمیدانید که دارید با اسام مخالفت میکنید‪...‬‬ ‫امروز اسام در مقابل کفر واقع شده‪ .‬قضیه ایران نیست‪،‬‬ ‫قضیه اسام است‪]2[ »...‬‬ ‫تنها ا گاهی دادن به توده عامه کافی نبود و انقابیون باید‬ ‫احساسات را نیز در برخورد با انان در نظر میداشتند‪.‬‬ ‫توده‪ ،‬سخت به شخصی که مقام رهبری را بر عهده‬ ‫دارد وابسته است و این وابستگی از جنس احساس‬ ‫است‪ .‬به همین خاطر عاوه بر تدبیر ا گاهی دادن به‬ ‫توده عامه‪ ،‬تدبیر دیگری نیز از سوی بزرگان انقابی‬ ‫دنبال میشد و ان اظهار محبت به توده عامه بود؛ تا‬ ‫فرد عامی که از اندیشه سابق خود مبنی بر حق بودن‬ ‫حزب خلق مسلمان فاصله میگرفت‪ ،‬به لحاظ روانی‬ ‫خود را سرگردان نپنداشته و وابستگی جدید به رهبری‬ ‫جدید پیدا کند‪.‬‬ ‫قومگرایان سیاسی عجول‬ ‫به هنگام پیروزی انقاب اسامی چهار جریان سیاسی‬ ‫عمده در کشور وجود داشت‪ ،‬نخستین و قویترین‬ ‫ان که پیروزی انقاب را سبب شد‪ ،‬جریان سیاسی‬ ‫اسامگرای انقابی بود‪ ،‬جریان سیاسی دوم لیبرالها‬ ‫ً‬ ‫بودند که عمدتا در قالب ملی‪ -‬مذهبیها و جبهه ملی‬ ‫سامان یافته بودند‪ ،‬جریان سیاسی سوم مارکسیستها‬ ‫بودند و جریان سیاسی التقاط اسام و مارکسیسم‪،‬‬ ‫جریان چهارم بود‪.‬‬ ‫‪364‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اما اقدامات رادیکال حزب خلق‬ ‫مسلمان و یزدیک خدن ان به‬ ‫گروهیاه تروریستن موجب خد‬ ‫حزب در خرایط بحراین یتواید از‬ ‫ارتباطات خود با جریان سیاسن‬ ‫لیبرال بهره جوید‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫«بعد از رحلت ایتاه بروجردی‪ ،‬جبهه ملی و نهضت‬ ‫ازادی که مدت زیادی از عمر فعالیتشان نگذشته بود‪،‬‬ ‫اقــای شریعتمداری را بهعنوان مرجع تقلید معرفی‬ ‫کردند»‪]3[.‬‬ ‫پس از انقاب اسامی رابطه ادامه یافت و در بحران‬ ‫حزب خلق مسلمان خود را نشان داد‪ ،‬بهنحویکه‬ ‫مرحوم مهندس بازرگان به ایــتاه شریعتمداری و‬ ‫پذیرفتن حکم وی بر اذربایجان گرایشهایی داشت‪.‬‬ ‫اما اقدامات رادیکال حزب خلق مسلمان و نزدیک‬ ‫شدن ان به گروههای تروریستی موجب شد حزب در‬ ‫شرایط بحرانی نتواند از ارتباطات خود با جریان سیاسی‬ ‫لیبرال بهره جوید‪ .‬انقابیون نیز با قرار دادن برخی از‬ ‫اعضای شاخص این جریان‪ ،‬مانند مرحوم بازرگان و‬ ‫دکتر سحابی بهعنوان جزئی از مجموعه انتخابشده‬ ‫برای حل بحران‪ ،‬در قرارگیری جریان لیبرال در برابر‬ ‫حزب خلق مسلمان و نه در کنار ان سرعت بخشیدند‪.‬‬ ‫حزب خلق مسلمان به گروههای تروریستی نیز نزدیک‬ ‫شد؛ این گروهها یا گروههای التقاطی بودند مانند‬ ‫مجاهدین خلق‪ ،‬یا ذیل جریان سیاسی مارکسیستی‬ ‫‪365‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫«حزب خلق مسلمان» تاش میکرد از دو سو زمینه‬ ‫همکاری و ائتاف با این جریانها را با خود فراهم اورد‪.‬‬ ‫سوی نخست سابقه ارتباطات ایتاه شریعتمداری‬ ‫با جریان سیاسی لیبرال بود‪:‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫تعریف میشدند مانند فدائیان خلق‪ .‬استفاده فدائیان‬ ‫خلق از مسئله قومیتها استفادهای ابزاری و در راستای‬ ‫کسب قدرت برای مذاکره با نظام بود‪ .‬به همین سبب‬ ‫است که میبینیم طیف اشرف دهقانی گروه فدائیان‬ ‫ً‬ ‫خلق‬ ‫خلق رسما از حزب خلق حمایت کرده و فدائیان ِ‬ ‫تبریز در اشغال رادیوتلویزیون تبریز حضور داشتند‪،‬‬ ‫ولی رهبری فدائیان خلق با این حضور و همکاری‬ ‫مخالفت میکرد‪ ]4[ .‬مجاهدین خلق نیز البته با رفتاری‬ ‫محتاطانهتر به این مسئله مینگریست‪ .‬اما گروههای‬ ‫تروریستی مارکسیست‪-‬قومگرا مانند احزاب کومله‬ ‫و دموکرات کردستان در این بازی سیاسی حسابی‬ ‫دیگر داشتند‪ .‬حمایت حزب دموکرات کردستان فراتر‬ ‫از همکاری جزئی با حزب خلق مسلمان بود‪ .‬عاوه‬ ‫بر انتشار اطاعیه به نفع حزب خلق مسلمان [‪]5‬‬ ‫گروههایی از اعضای این حزب در بحران تبریز وارد‬ ‫این شهر شده و در اغتشاشافرینی حضور داشتند‪.‬‬ ‫عــاوه بر ان‪ ،‬حزب دموکرات در دستیابی به ساح‬ ‫نیز به حزب خلق مسلمان کمک نمود‪ .‬حتی حزب‬ ‫دموکرات وعده ارسال نیروی مسلح به تبریز را هم به‬ ‫حزب خلق مسلمان داده بود‪ .‬از دیگر سو حزب خلق‬ ‫مسلمان در رادیوتلویزیون اعامیههای کومله و دموکرات‬ ‫را قرائت نموده و در برخی از تظاهرات فرستادگان حزب‬ ‫دموکرات را تکریم میکرد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جمعبندی‬ ‫خلق تبریز را‬ ‫انقابیون برخورد با ان بخش از فدائیان ِ‬ ‫که با حزب خلق همکاری مسلحانه داشتند همزمان‬ ‫با خلع ساح کمیتههای انقاب طرفدار حزب اغاز‬ ‫کردند و از همان ابتدای بحران حزب خلق مسلمان‬ ‫نیز درصــدد کنترل ورود و خــروج اکــراد به شهر تبریز‬ ‫برامدند؛ اما مسئله گروههای تروریستی کردستان فراتر‬ ‫از امکان مقابله نیروهای انقابی تبریز با انها بود‪ .‬نبرد‬ ‫مسلحانه با نظام جمهوری اسامی و درگیر شدن در‬ ‫خاک کردستان موجب شد این گروهها نتوانند بیش‬ ‫از حضور اندک در اوایــل فتنه حزب خلق مسلمان‬ ‫در بحران تبریز حضور داشته باشند‪ .‬البته ماهیت‬ ‫نژادپرستانه این گروهها خود عاملی بود بــرای عدم‬ ‫امکان ارتباط بیشتر با حزب خلق مسلمان؛ سه گروه‬ ‫حزب خلق‪ ،‬دموکرات کردستان و کومله در مخالفت‬ ‫با نظام جمهوری اسامی با یکدیگر مشترک بودند اما‬ ‫چون از قومیتگرایی برای پیشبرد اهداف خود بهره‬ ‫میجستند‪ ،‬خواهناخواه عاوه بر دعوای کرد ‪ -‬فارس‬ ‫و ترک ‪ -‬فارس‪ ،‬به دعوای سوم ترک ‪ -‬کرد نیز با داشتن‬ ‫پیشینه تاریخی در منطقه دامن زده بودند‪ .‬بهبیاندیگر‬ ‫این گروهها بدنه عامی خود را به همکاری بیش از این با‬ ‫گروههای قومیتی دیگر نمیتوانستند راضی نمایند؛ در‬ ‫نتیجه بیش از تاش انقابیون‪ ،‬ماهیت قومیتگرایانه‬ ‫حزب خلق مسلمان و این گروهها موجب شد نتوانند‬ ‫انقدری که نیاز دارند به یکدیگر نزدیک شوند‪.‬‬ ‫مدیریت بحران حزب خلق مسلمان با انکه در شرایط‬ ‫بیثباتی و عدم استقرار نهادهای مورد نیاز برای این‬ ‫بحران صورت پذیرفت‪ ،‬اما به جهت بستر بحران (دو‬ ‫استان اذربایجانشرقی و قم) با هزینههایی بسیار کمتر‬ ‫از بحران کردستان به انجام رسید‪ .‬خشونت حزب‬ ‫خلق مسلمان نیز سبب شد توده حامی ان بهسرعت‬ ‫از اطراف ان پراکنده شده و انقابیون تنها با وارد اوردن‬ ‫ضربه نهایی به هسته مسلح و فتنهگر حزب به کنترل ان‬ ‫دست یابند‪ .‬این تجربه را میتوان در دیگر بحرانهای‬ ‫سیاسی کشور که در زمینه حمایتهای تودهای‪-‬قومی‬ ‫و خشونت مرکزی با حزب خلق در اشتراک باشند پیاده‬ ‫نمود‪ .‬بااینحال باید توجه کرد که مهمترین دلیل وقوع‬ ‫این بحران‪ ،‬انحراف در مرجعیت و روحانیت و به دنبال‬ ‫ان بهرهگیری ضدانقاب از این انحراف بود‪ .‬به همین‬ ‫جهت دقت در عدم انحراف روحانیت و مرجعیت و‬ ‫نیز جلوگیری از ورود مقوله قومیتگرایی به درون گروه‬ ‫ً‬ ‫یادشده را میتوان بهترین ‪-‬نه لزوما اسانترین‪ -‬راه برای‬ ‫پیشگیری از وقوع دوباره چنین بحرانهایی دانست‪.‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: R.madadlou@gmail.com‬‬ ‫[‪ .]1‬هفتهنامه خلق مسلمان‪.1358/9/18 ،‬‬ ‫[‪ .]2‬صحیفه امام‪ ،‬ج‪ ،11‬صص‪.178 -17۶ :‬‬ ‫[‪ .]3‬ر‪.‬ک‪ :‬خاطرات ایتاه طاهری خرمابادی‪ ،‬ج اول‪.‬‬ ‫[‪ .]۴‬اذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری‪ :MAO3 ،‬ص ‪.27‬‬ ‫[‪ .]5‬هفتهنامه خلق مسلمان‪.1358/9/18 ،‬‬ ‫‪366‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫اسحاق سلطانی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫تلنگر چهلسالگی‬ ‫ِ‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫چهلسالگی زمانی برای درنگ است‪ .‬زمانی است‬ ‫برای دیدن و مرور خود و فرصتی برای یافتن دوباره‬ ‫خویشتن‪ .‬زمانی است برای اینکه اهداف خود را به‬ ‫یاد اورده‪ ،‬درونی کرده‪ ،‬و برای تحقق دستبهکار شد‪.‬‬ ‫چهلسالگی‪ ،‬زمان بلند کردن گامی مستحکم و مطمئن‬ ‫ّ‬ ‫برای فتح قلههای خویشتن است‪ .‬چهلسالگی‪ ،‬زمان‬ ‫تصمیمات اساسی است‪ .‬لذا باید بهدوراز نگاههای‬ ‫خوشبینانه و بدبینانه چیستی خود را واقعبینانه یافت‪،‬‬ ‫«دیگری» خود را شناخت و در تقابل با ان قدرتمندانه‬ ‫خود را محقق کرد‪ .‬این مسیری است که باید در سطوح‬ ‫مختلف مدنظر قرار داد‪ .‬در اینجا سعی میشود در‬ ‫سطح تفکر‪ ،‬فرازوفرودها و «دیگری» انقاب شکوهمند‬ ‫اسامی مردم ایران را مرور کرده و به تنبهی برای تحقق‬ ‫هویت خود در ادامه مسیر انقاب اشاره کرد‪.‬‬ ‫هویت ما‬ ‫در پرتو خناخت «دیصره»‪ ،‬خویش را محقق کن‬ ‫‪367‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در مــورد اینکه مــردم ایــران در ســال ‪ 1357‬چــرا قیام‬ ‫کردند دیــدگــاههــای متفاوتی وجــود دارد که هر یک‬ ‫ُبعدی از انقاب را بیشتر برجسته میکند‪ .‬هرچند‬ ‫عوامل بسیار زیاد فرهنگی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و‬ ‫سیاسی در شکلگیری ان دخیل بودند ولی به نظر‬ ‫میرسد انچه این انقاب را به امری منحصربهفرد در‬ ‫طول تاریخ بشریت تبدیل میکند ان است که روحی‬ ‫به کالبد بیجان جهان میدمید‪ .‬نکتهای که سبب‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫به یظر منرسد مهمترین جلوه‬ ‫ترسیم «خود» و فاصلهگذاره‬ ‫با «دیصره» در مباحثات قایون‬ ‫اساسن یویداست‪،‬‬ ‫میگشت تا «فوکو» انقاب ایران‬ ‫را بهمثابه روح جهان بیروح درک‬ ‫ً‬ ‫کند و صدالبته که این‪ ،‬صرفا ادراک او نبوده است‪.‬‬ ‫اینکه تفکری دینی مبتنی بر اموزههایی بهظاهر قدیمی‬ ‫در اوج دوران جدال دوجهان اندیشگانی قوامیافته‪،‬‬ ‫یعنی تفکرات مادی لیبرال و سوسیال‪ ،‬ندایی استوار‬ ‫سر داده و هر دو را محکومبه پوچی و شکست قلمداد‬ ‫کرده و خود را منادی راهی استوار معرفی کند‪ ،‬امری‬ ‫بود که انقاب را جذاب نموده و سبب میشد نتوان‬ ‫راحت از ان عبور کرد‪ .‬همینکه تفکری میتواند چنان‬ ‫«دیگری» عظیمی بــرای خود ترسیم کند و ترسی از‬ ‫فاشگویی نداشته باشد‪ ،‬خود نشان از عظمت ان‬ ‫بــود‪ .‬ایــن ترسیم دقیق «دیـگــری»‪ ،‬توسط بنیانگذار‬ ‫انقاب اسامی سبب میشد تا تفکر دینی با سرعت‬ ‫و دقت بیشتری به جوشش درامده و در ان مقتضای‬ ‫ویژه بهسرعت به سایر حوزههای نهادی و فرهنگی و‬ ‫اجتماعی سرریز شود‪ .‬شکلگیری ساختارهایی که‬ ‫حضور مردم در حوزههای امنیت و عمران را تسهیل‬ ‫میکرد‪ ،‬از اولین نمودهای چنین وضعیتی بود؛ اما به‬ ‫نظر میرسد مهمترین جلوه ترسیم «خود» و فاصلهگذاری‬ ‫با «دیگری» در مباحثات قانون اساسی هویداست‪،‬‬ ‫جایی که مباحث طرحشده در ان در عالیترین سطح‬ ‫از مباحث فلسفه سیاست و اجتماع و اقتصاد قرار‬ ‫ً‬ ‫داشته و دائما در تقابل با «دیگری» سعی میشود هویت‬ ‫دینی انقاب بیشتر و بیشتر شکوفا شود‪.‬‬ ‫افول «دیگری»‬ ‫امــا با شــروع تــرور هــای رهبران فکری و بنیانگذاران‬ ‫انقاب و بعدازان اغاز دوران دفاع مقدس و مقتضای‬ ‫«دیگری» ما تبدیل به اموری عینی‬ ‫پدید امده بهتبع ان‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫شده و به عبارتی در سطح نظری و‬ ‫فکری نبرد تقلیل مییابد‪ .‬اولویت‬ ‫امنیت و اقتصاد و توسعه و ‪ ...‬در دوران دفاع مقدس‬ ‫و تمامی سالهای بعد از جنگ سبب شد‪ ،‬نبرد با‬ ‫«دیگری» در سطح تفکر کم و کمتر شود‪ .‬از یکسو‬ ‫فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سطح جهانی و‬ ‫تبدیلشدن چپهای ابتدای انقاب به مسئلهای‬ ‫امنیتی برای کشور باعث تضعیف «دیگری» میشد‬ ‫و از سوی دیگر تقابل با تفکرات لیبرال در سطحی‬ ‫نادرست صورت میگرفت‪ .‬تقابلهای صورت گرفته در‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫این دوران عمدتا در سطح مبانی بود و درنتیجه اساسا‬ ‫تقابلی ایجاد نمیکرد که بخواهد به متبلور شدن خود‬ ‫ً‬ ‫کمک کند‪ .‬چراکه تفکرات لیبرال ابتدائا در سطح‬ ‫فکری و نظری به تقابل با هیچ دیدگاهی نپرداخته و‬ ‫برای خود «دیگری» نمیسازند‪ .‬انها زمانی یک تفکر‬ ‫را بهمثابه «دیگری» خود تعریف میکنند که ان تفکر در‬ ‫سطح جامعه در حال شکلدهی گسترده به کنشهای‬ ‫فردی و جمعی بوده و بهعبارتدیگر در پی بنا کردن‬ ‫سبکی متغایر با خود برای زندگی باشد‪ .‬انجاست که‬ ‫ان تفکر را بهعنوان یک «دیگری» خطرناک شناسایی‬ ‫کرده و در سطوح مختلف به مقابله با ان میپردازند‪.‬‬ ‫در غیر این صورت تفکرات لیبرال در سطح نظری‬ ‫همواره با اغوشی باز و گوشی فراخ از نقد و مقابله با‬ ‫خود استقبال میکنند‪ .‬تفکرات لیبرال متواضعانه‬ ‫در برابر منتقدان نظری خود زانوی ادب زده و از انها‬ ‫میاموزند‪ .‬بااینوجود‪ ،‬در دوران گذشته کانونهای‬ ‫مسئول در ازای به جوشش دراوردن تفکرات اسامی‪،‬‬ ‫ً‬ ‫اگر فعالیتی از خود نشان میدادند‪ ،‬عمدتا منحصر در‬ ‫حمله به مبانی لیبرالیسم حمله بوده است‪.‬‬ ‫‪368‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫«دیگری» خود را بشناس‬ ‫برای رهایی از این رکود نسبی در سطح تفکر و محقق‬ ‫کردن خویشتن و به جوشش دراوردن تفکرات اسامی ازم‬ ‫است بهخوبی «دیگری» خود را شناخته‪ ،‬ان را بهعنوان‬ ‫«دیگری» خود تعریف کرده و مورد شناسایی قرار دهیم‪.‬‬ ‫ًِ‬ ‫مسلما فعالترین «دیگری» ما‪ ،‬تفکرات لیبرال است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫همانطور که ذکر شد‪ ،‬این قبیل از تفکرات عمدتا خود‬ ‫را بهعنوان «دیگری» هیچچیز در سطح تفکر تعریف‬ ‫نمیکنند و بهواقع انها در این سطح قوتی ندارند‪.‬‬ ‫مبانی تفکری انها بسیار سست و قابل نقد است‪.‬‬ ‫بااینوجود‪ ،‬تفکرات لیبرال بهواسطه تا کید بر ارزشهایی‬ ‫همچون «فردگرایی» و «تساهل» فضایی متکثر را برای‬ ‫خود میسازند که چندان قابلنقض نیست‪ .‬این جمله‬ ‫جذاب ولی سادهلوحانه که «هرکس دیدگاه خاص‬ ‫خود را دارد»‪ ،‬برامده از همین مبانی است‪ .‬تفکرات‬ ‫لیبرال‪ ،‬هرچه در سطح نظر متساهانه تعامل میکنند‪،‬‬ ‫ً‬ ‫در سطح اجتماع کاما تمامیتخواهانه ورود کرده و‬ ‫اجازه بروز سایر تفکرات را در این سطح نمیدهند‪.‬‬ ‫‪369‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫در چنین موقعیتی کانونهای مرکزی تفکرات لیبرال‬ ‫اغوش گشودند و اساتید و دانشاموختگان برجسته‬ ‫حــوزههــای علمیه به مهمترین مراکز علمی غرب‪،‬‬ ‫همچون ا کسفورد‪ ،‬دعوت میشوند تا در مرکز لیبرالیسم‬ ‫به طرح نظریه حکومت اسامی و وایتفقیه بپردازند‬ ‫و حتی از این اساتید کتابهایی در این زمینه چاپ‬ ‫میکنند‪ .‬چنین تعاملی در سایر حوزههایی که به نظر‬ ‫میرسد تفکر اسامی دارای مباحثی بالفعل هست‪،‬‬ ‫همچون اقتصاد‪ ،‬ادامه مییابد‪ .‬نتیجه انکه لیبرالیسم‬ ‫با درساموزی متواضعانه خود را تقویت میکند‪ .‬در‬ ‫همین غفلت از «دیگری» است که تفکرات لیبرال‬ ‫بدون هیچ جنگ و خونریزی هرلحظه بیشتر و بیشتر‬ ‫اجتماع ما را تسخیر میکنند‪ ،‬همچنانی که فرهنگ‬ ‫لیبرال بر تمامی دنیا سایه میافکند‪.‬‬ ‫پس انچه قــرار بود هویت متمایز انقاب اسامی را‬ ‫بسازد‪ ،‬تفکر اسامی است‪ .‬در دوران ابتدایی انقاب‬ ‫این تفکرات بهخوبی به جوشش درامدند؛ ولی بهواسطه‬ ‫مجموعهای از دایل این مسیر با قوت ادامه نیافت‪.‬‬ ‫مهمترین دلیل ساخته نشدن هویت اسامی و به‬ ‫جوشش درنیامدن تفکر اسامی انقاب در نداشتن و‬ ‫یا درک نادرست از «دیگری» خود است‪ .‬لذا در سطح‬ ‫تفکر و اندیشه با خویشتن حقیقی خود فاصله زیادی‬ ‫داشته و نتوانستیم ارمانهای اسامی را به جوشش‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫دراورده و در حوزههای فرهنگ و اجتماع جاری کنیم؛‬ ‫درنتیجه این کوتاهی است که سبک زندگی رایج در‬ ‫کشور متناسب با محتوای فکری و هویت اسامی‬ ‫انقاب ساخته نمیشود‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫عرصه عمل اجتماعی شوند‪ .‬این کار ضروری است‪،‬‬ ‫چراکه تفکر لیبرال را باید در حین کنش دستگیر کرد‪،‬‬ ‫فاش نمود‪ ،‬بداهتزدایی و طبیعتزدایی کرد و چنین‬ ‫ً‬ ‫اقدامی صرفا توسط متفکران تحلیلگر و تیزبین عملی‬ ‫ً‬ ‫است‪ .‬البته پرواضح است که چنین کاری صرفا با‬ ‫سخنرانی و تحلیل کامل نمیشود‪ ،‬بلکه ازم است‬ ‫بهوسیله نشان دادن کنشها و تعامات برادرانه که‬ ‫مبتنی بر تعاون اسامی است از کنشهای لیبرال‬ ‫طبیعتزدایی کرده و ان را بهمثابه کنشی برامده از هویتی‬ ‫ً‬ ‫تاریخی که اتفاقا ماهیتی پست و زبون دارد برما کرد‪.‬‬ ‫بهعنوانمثال‪ ،‬نشان دادن انچه در راهپیمایی عظیم‬ ‫اربعین حسینی توسط میزبانان رخ میدهد و مقایسه‬ ‫ً‬ ‫با کنشهایی که افراد صرفا بهواسطه نگرانی ابتدایی‬ ‫از کمیاب شــدن یک کــاا بهعنوان عکسالعملی‬ ‫طبیعی نشان میدهند‪ ،‬میتواند به بازتولید چنین‬ ‫فضایی کمک کرده و از کنشها طبیعتزدایی کند‪.‬‬ ‫تا کید بر معنویت اجتماعی و برجسته کردن صفات‬ ‫و ویژگیهای جمعی‪ ،‬مانند ایثار و فداکاری‪ ،‬برای‬ ‫ً‬ ‫مقابله با عقانیت لیبرال که دائما کنشها را مبتنی‬ ‫بر هزینه‪-‬فایده به عقانی و غیرعقانی تقسیم میکند‪،‬‬ ‫ً‬ ‫حتما یاریگر ما در ایــن مقابله مقدس خواهد بود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مطمئنا ازانجا که تفکر اسامی‪ ،‬تفکری است که در‬ ‫هماهنگی کامل با فطرت انسانی قرار دارد؛ تنها تفکری‬ ‫است که میتواند وجوه غیرانسانی تفکرات لیبرال را‬ ‫با به نمایش دراوردن کنشهای برامده از فطرت پاک‬ ‫انسانی فاش کند‪.‬‬ ‫و اما در مورد عامل «فضا»‪ ،‬ضرورت دارد در گام نخست‬ ‫به پیرایش فضاهای برامده از تفکر اسامی پرداخت‪.‬‬ ‫ً‬ ‫متاسفانه تفکر لیبرال امروزه حتی در فضاهای کاما‬ ‫ً‬ ‫اسامی نیز رسوخ کرده است‪ .‬انچه بعضا در برخی‬ ‫هیئتهای مذهبی‪ ،‬مساجد و حتی اما کن مقدس‬ ‫انها عرصه نبرد خود را سبک زندگی تعریف کرده و‬ ‫بهخوبی توانستهاند رقبای خود را از میان برداشته و‬ ‫خود را بهعنوان سبک زندگی رایج در سطح جهان‬ ‫تعریف کنند و اگر توانستهاند جامعه ایرانی را متاثر از‬ ‫خود کنند نیز‪ ،‬بهواسطه این است که توانستهاند سبک‬ ‫زندگی مدنظر خود را بهسرعت در کشور گسترش دهند‪.‬‬ ‫دو عامل باعث میشود تا تفکرات لیبرال بهسرعت‬ ‫سبک زندگی جوامع مختلف را فتح کنند‪ .‬نخست‬ ‫اینکه این قبیل تفکرات‪ ،‬بهویژه در دهههای اخیر‪،‬‬ ‫بهخوبی برای خود «فضا» ایجاد میکنند‪ .‬فضاهایی‬ ‫ً‬ ‫که در وهله نخست دائما کنشهای برامده از تفکرات‬ ‫لیبرال را برای افــراد تداعی میکنند؛ مانند انچه در‬ ‫سینما و رسانههای جمعی و شبکههای ماهوارهای‬ ‫بازتولید میشوند‪ .‬در وهله بعد‪ ،‬فضاهایی ایجاد‬ ‫میشود تا کنشهای لیبرال در خود ان فضا صورت‬ ‫ً‬ ‫پذیرد و دائما گسترش یابد؛ فضاهایی مانند فیسبوک‪،‬‬ ‫اینستاگرام‪ ،‬تلگرام‪ .‬اما مهمتر از عامل «فضا»‪ ،‬ویژگی‬ ‫دیگری از تفکرات لیبرال است که انها را تبدیل به‬ ‫یک «دیگری» سختیاب میکند‪ .‬تفکرات لیبرال‪،‬‬ ‫از این قابلیت کارا برخوردارند که یافتهها و بافتههای‬ ‫خود را بهمثابه اموری «طبیعی» و «بدیهی» جلوه دهند‪.‬‬ ‫طرح تفکرات و کنشهایی که دارای هویتی تاریخی‬ ‫ً‬ ‫هستند‪ ،‬بهعنوان کنشهایی انسانی و کاما طبیعی‬ ‫باعث میشود این سبک از زندگی بهسرعت و با پذیرش‬ ‫گسترده از سوی عموم گسترش یابد‪.‬‬ ‫اما برای اینکه‪ ،‬به معنای حقیقی کلمه تفکرات لیبرال‬ ‫بهعنوان دیگری ما مورد شناسایی قرارگرفته و به نبرد با‬ ‫ان پرداخته شود‪ ،‬ازم است تا اقداماتی صورت پذیرد‪.‬‬ ‫در وهله نخست‪ ،‬نیازمند اندیشمندانی هستیم که‬ ‫ً‬ ‫باوجود درک دقیق و عمیق لیبرالیسم صرفا بهمواجهه‬ ‫نظری با ان نپرداخته‪ ،‬بلکه بهصورت گسترده وارد‬ ‫‪370‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪371‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫‪Email: hagh.soltani87@gmail.com‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫پینوشت‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫دیده میشود‪ ،‬نشانههای تاریکی‬ ‫اســت کــه نیازمند عکسالعمل‬ ‫صحیح و دقیق و باقدرت است‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬در موضعی فعال ازم‬ ‫است متناسب با تفکر اسامی به‬ ‫دنبال ساخت فضاهایی جدید‬ ‫متناسب با اقتضای امروز باشیم‪.‬‬ ‫ً‬ ‫مسلما ایجاد چنین فضاهایی به‬ ‫معنای نبردی حقیقی با تفکرات لیبرال است‪.‬‬ ‫عاوه بر تفکرات لیبرال‪ ،‬مجموعه تفکرات چپ نیز‬ ‫«دیگری» تفکر اسامی هستند‪ .‬در حقیقت «دیگری»‬ ‫تفکر اسامی در دوران کنونی مجموعه تفکرات مادی‬ ‫هستند که در حال حاضر دارای دو شعبه اساسی‬ ‫تفکرات لیبرال و مجموعه تفکرات چپ اســت‪ .‬از‬ ‫این میان‪ ،‬تفکرات چپ از مایه اندیشهای بااتری‬ ‫برخوردار بوده و از قابلیت ازم برای تبدیلشدن به‬ ‫«دیگری» ما در سطح تفکر برخوردار اســت‪ .‬همین‬ ‫قوت نظری است که باعث میشود متفکران بزرگی‬ ‫همچون «عامه طباطبایی»‪« ،‬شهید محمدباقر صدر»‬ ‫و «شهید مطهری»‪ ،‬بااینکه به مقابله با تفکرات لیبرال‬ ‫نیز میپرداختند؛ ولی وجه عمده تاش نظری خود را‬ ‫به پیکار با تفکرات چپ اختصاص دهند و از خال‬ ‫این پیکار نظری‪ ،‬تفکر دینی را به جوشش دراورند‪.‬‬ ‫باوجوداینکه‪ ،‬تفکرات چپ در دهههای اخیر بهصورت‬ ‫گسترده فعال نبودهاند؛ ولی میتوان فعالیت انها را‬ ‫مشابه فعالیت اتشفشانهای نیمه فعال در نظر گرفت‬ ‫که بهتدریج در حال فعال شدن هستند‪ .‬بهویژه در یک‬ ‫دهه اخیر‪ ،‬میزان ورود ادبیات تولیدی توسط جریان‬ ‫چپ جدید به داخل کشور بسیار گسترشیافته است‪.‬‬ ‫به نظر میرسد‪ ،‬ضروری است در دهه پنجم انقاب‬ ‫شکوهمند اسامی‪ ،‬تفکرات چپ را در سطح نظری‬ ‫بهعنوان یک «دیگری» مورد شناسایی‬ ‫قرار داد و با ان وارد تعامل جدی شد‪.‬‬ ‫چراکه در دهههای اخیر‪ ،‬لیبرالیسم‬ ‫بهصورت گسترده در کشور واردشده‬ ‫و تاثیرات سوء خود را نیز بر جای‬ ‫گذاشته است‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬ادبیات‬ ‫نظری جریانهای چپ بهصورت‬ ‫گسترده ترجمهشده و بهخوبی در‬ ‫حال تقریر شدن هستند‪ .‬درنتیجه‪ ،‬زمینه برای اقبال‬ ‫به سمت تفکراتی که لیبرالیسم را نقد کرده و ماهیت‬ ‫ً‬ ‫زشت ان را برما کند‪ ،‬کاما وجود دارد و تفکرات چپ‬ ‫بهخوبی این نیاز را پاسخ میدهند‪ .‬چپ جدید‪ ،‬امروزه‬ ‫بسیار متحول شده و دارای چهرهای نرم و لطیف گشته و‬ ‫بهراحتی خود را به عرصههای فرهنگ و هنر وارد میکند‬ ‫و بیشازپیش‪ ،‬خود را برای مقابله با لیبرالها مسلح‬ ‫نموده است‪ .‬لذا ازم است متفکران ما خود را در تقابل‬ ‫با تفکرات چپ قرار داده و مسیر تحقق هویت خویش‬ ‫را در پیش گیرند‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬تقریر تفکرات چپ از‬ ‫لیبرالیسم‪ ،‬بهصورت دقیقتری‪ ،‬کمک خواهد کرد تا‬ ‫به مقابله با تفکرات لیبرال در عرصه اجتماع بپردازیم‪.‬‬ ‫در گام دوم انقاب اسامی‪ ،‬زمان ان فرارسیده که با‬ ‫درکی دقیق از «دیگری»های خود و با اطمینان کامل‬ ‫به میراث عظیم اسامی به مقابله با رقبای ایدئولوژیک‬ ‫خود پرداخته و در سایه این نبرد نظری‪ ،‬روزبهروز هویت‬ ‫اسامی‪-‬ایرانی خود را بیشتر و بیشتر محقق کنیم‪ .‬ما‬ ‫ً‬ ‫برای حرکت در این مسیر‪ ،‬حتما نیاز به «دیگری» داریم‪.‬‬ ‫باید ان را بهخوبی شناخت و به نبرد با ان پرداخت‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫در گام دوم ایقاب اسامن‪ ،‬زمان‬ ‫ان فرارسیده که با درکن دقیق از‬ ‫«دیصره»یاه خود و با اطمینان‬ ‫کامل به میراث عظیم اسامن‬ ‫به مقابله با رقباه ایدئولوژیک‬ ‫خود پرداخته و در سایه این‬ ‫یبرد یظره‪ ،‬روزب ــهروز یویت‬ ‫اسامن‪-‬ایراین خود را بیشتر‬ ‫و بیشتر محقق کنیم‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دکتر ابوذر گوهری مقدم‬ ‫عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسامی و‬ ‫علوم سیاسی دانشگاه امام صادق؟‬ ‫مقدمه‬ ‫امریکا و ما‬ ‫در دهه پنجم انقاب‬ ‫طمع امریکا در دیه پنجم ایقاب‪ ،‬تحول در محیط و‬ ‫جامعه داخلن ایران است‬ ‫در نگاهی کان‪ ،‬روابط کشورها را میتوان در قالب سه‬ ‫مفهوم کان طبقهبندی کرد‪ :‬هنگامیکه دو یا چند‬ ‫کشور دارای درک و عمل واحدی از منافع و تهدیدات‬ ‫هستند‪ ،‬میان انها «مفاهمه» برقرار است؛ درصورتیکه‬ ‫کشورها بتوانند از طریق ابزارهای مختلف دیپلماتیک‬ ‫و غیر ان‪ ،‬منافع خود را به هم نزدیک کنند‪ ،‬میان انها‬ ‫«معامله» برقرار است و درصورتیکه نتوانند به درک‬ ‫واحد و تقریب منافع نائل شوند و منافع انها متداخل‬ ‫و متعارض باشد میان انها «مقابله» و مواجهه برقرار‬ ‫است‪ .‬روابط ایران و امریکا نیز در این چارچوب قابل‬ ‫مفهومسازی است‪.‬‬ ‫مناسبات ایران و امریکا پس از پیروزی انقاب اسامی‬ ‫در ابعاد گوناگون‪ ،‬فراز و نشیبهای مختلفی داشته‬ ‫اما چهره غالب این مناسبات مبتنی بر «مواجهه و‬ ‫مقابله» بوده است‪ .‬در ریشهیابی این مواجهه میتوان‬ ‫بر اساس رویکردی کان به دو مسئله توجه کرد‪ :‬اول؛‬ ‫بر اساس تحوات و رویدادهای رخداده میان این دو‬ ‫کشور و مناطق حضور انها و دوم؛ نگاهی بنیادین به‬ ‫ً‬ ‫عمق ماجرای مناسبات در ورای تحوات جاری‪ .‬طبعا‬ ‫هرکدام از این دو رویکرد اثار و تبعات خود را داشته‬ ‫و توجه به انها ضروری است؛ اما توجه صرف‪ ،‬به هر‬ ‫یک بدون توجه به دیگری میتواند در مواردی منجر‬ ‫به خطای تحلیلی و محاسباتی و در ساحت عملی‬ ‫ً‬ ‫خطاهای راهبردی شود‪ ،‬خصوصا توجه صرف به ظواهر‬ ‫تعامات بدون لحاظ مبانی‪ ،‬بیشتر اسیبزا خواهد‬ ‫ظاهر تحوات هم دقت شود‪ ،‬تجربه‬ ‫بود‪ ،‬هرچند اگر در‬ ‫ِ‬ ‫چهل سال گذشته‪ ،‬مناسبات در نگاهی منصفانه ما را‬ ‫به درک صحیحی از ماهیت روابط‪ -‬که همان مواجهه‬ ‫و تقابل دو کشور است‪ -‬میرساند‪.‬‬ ‫‪372‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫نفوذ بهمثابه ابزار‬ ‫ازانجا که امریکا بهخوبی میداند تضعیف و تحریم‬ ‫فیزیکی و سخت نمیتواند اندیشه انقاب اسامی را در‬ ‫ایران دچار تغییر نماید‪ ،‬همزمان و در رویکردی مبنایی‬ ‫در سالهای گذشته و امروز به شیوههای جدید بر روی‬ ‫مسئله تضعیف هویت انقاب اسامی برنامهریزی‬ ‫کان کرده است‪ .‬ابزار تاثیرگذاری بر این حوزه در دهه‬ ‫پنجم انقاب‪ ،‬نفوذ در مبانی و تغییر ماهوی این هویت‬ ‫انقابی است‪ .‬ابزار نفوذ با تمام مختصات ان‪-‬هرچند‬ ‫ً‬ ‫جدید نیست‪ -‬اما دقیقا این ارزشها و مبانی را هدف‬ ‫قرار داده است‪ .‬هدف تغییر مبنایی خواستها‪ ،‬امال‬ ‫و ارزشهای مردم‪ ،‬تغییر انتخابها و گزینههای انها‬ ‫و درنهایت تغییر ماهیت نظام‪-‬حتی بدون تغییر شکل‬ ‫ان‪ -‬است؛ به عبارت روشنتر طمع امریکا در دهه پنجم‬ ‫انقاب‪ ،‬تحول در محیط و جامعه داخلی ایران است‪.‬‬ ‫در این راستا با تمرکز فزاینده بر روندهای داخلی ایران‬ ‫‪373‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫بــا بــررســی تــحــوات چــهــار دهــه‬ ‫گذشته مناسبات ایران و امریکا‪،‬‬ ‫مجموعه راهبردها و سیاستهای‬ ‫دولــتهــای مختلف ایــن کشور‪،‬‬ ‫م ــواض ــع و اظ ــه ــارات مــقــامــات‪،‬‬ ‫نخبگان حکومتی و غیرحکومتی ایااتمتحده و‬ ‫تحلیل رخدادهای مختلف و صرفنظر از نوع رفتار‬ ‫دولتهای مختلف جمهوری اسامی در قبال امریکا‪،‬‬ ‫میتوان نتیجه گرفت نزاع این دو کشور نزاعی هویتی‬ ‫و ماهیتی است که ریشه در هویت اسامی و انقابی‬ ‫جمهوری اسامی ایران و مواجهه ان با هویت مبتنی‬ ‫بر لیبرال دموکراسی مــورد ادعــای نظام سلطه دارد‪.‬‬ ‫امریکا بهوضوح انقاب اسامی ایران و سیاستهای‬ ‫ان را دشمن خود تعریف کرده و در طول چهل سال‬ ‫گذشته‪ ،‬تمامی هدفگذاریها و سیاستهای خود را‬ ‫در تضعیف انقاب اسامی و درگیرسازی ظرفیتهای‬ ‫ان به شیوههای مختلف قرار داده و همچنان نیز با‬ ‫تاکتیکهای گوناگون و در قالب ابزارهای متفاوت‪-‬‬ ‫شامل طیف اب ــزاری جنگ سخت تــا جنگ نــرم و‬ ‫هوشمند‪ -‬در حال انجام است‪ .‬محور تقابل ایران و‬ ‫امریکا‪ ،‬مجموعه گفتمانی «انقاب اسامی» است‬ ‫که باعث شده منافع این کشور در منطقه و جهان با‬ ‫خطر مواجه شود‪ .‬به عبارت بهتر‪« ،‬امریکا» با کشوری‬ ‫به نام «ایران» مشکلی نداشته و ندارد؛ اما زمانی که‬ ‫روح جاری در کالبد این کشور ملهم از اندیشههای‬ ‫ناب انقابی است‪ ،‬ایران را تبدیل به مهمترین رقیب‬ ‫اندیشهای خود میکند‪.‬‬ ‫در نگاهی نظری‪ ،‬هویت برساختهای از ارزشهــا و‬ ‫هنجارهای مختلف تشکیلدهنده جامعه ایرانی‬ ‫اعم از ارزشهــای دینی‪ ،‬سنتی‪،‬‬ ‫ایینی‪ ،‬فرهنگی است و بر مبنای‬ ‫ای ــن ارزشه ـ ــا و ه ــو ی ــت‪ ،‬منافع‬ ‫تعریف میگردد؛ از ِ قبل این منافع‬ ‫نیز نقشهای ملی و فراملی معین‬ ‫گشته و سیاستها و راهبردها تعیین‬ ‫میشوند‪ .‬با این وصف‪ ،‬اگر قرار است سیاستهای‬ ‫جمهوری اسامی دچار تحول شود‪ ،‬باید ریشهها و مبانی‬ ‫انکه همان هنجارها و ارزشهاست‪ ،‬تغییر کند‪ .‬انچه‬ ‫ایااتمتحده در طول سالهای پس از انقاب اسامی‪،‬‬ ‫بهعنوان اقدام مبنایی انجام داده‪ ،‬تاش برای تغییر‬ ‫این ارزشهاست تا از این طریق منافع و سیاستهای‬ ‫جمهوری اسامی را دستخوش تغییر نماید‪.‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫نزاع هویتی‬ ‫ایچه ایااتمتحده در طول‬ ‫سالیاه پس از ایقاب اسامن‬ ‫بهعنوان اقدام مبنایی ایجام‬ ‫داده تاش براه تغییر ارزشیا‬ ‫و یویت جامعه ایراین است تا از‬ ‫این طریق منافع و سیاستیاه‬ ‫جمهوره اسامن را دستشوش‬ ‫تغییر یماید‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تاش میکند با جریان سازی و تاثیرگذاری بر ادراک‬ ‫مسئوان و مردم‪ ،‬ابتکار عمل را در اختیار گرفته و با‬ ‫منزوی کردن گفتمان انقابی در داخل ایران‪ ،‬منافع‬ ‫بلندمدت خود را دنبال نماید‪.‬‬ ‫در این راستا‪ ،‬امریکا استفاده از همه شیوههای نفوذ را‬ ‫در دستور کار خود دارد و با ابزارهای مادی نظیر تحریم‬ ‫و فشار اقتصادی سعی دارد در نهادها و ساختارهای‬ ‫مختلف حکومتی و غیر حکومتی‪ ،‬اثرگذاری نموده‬ ‫و درنهایت از طریق نفوذ گفتمانی بهعنوان ابــزاری‬ ‫ساز‬ ‫درازمدت و عمیق‪ ،‬بر نحوه تفکر و عناصر هویت ِ‬ ‫نظام از مردم و مسئوان تاثیر بگذارد‪ .‬در نفوذ گفتمانی‪،‬‬ ‫توجه به معانی و شبکه نیروهای اجتماعی و تاثیر و‬ ‫تاثرات متقابل انها موردتوجه قرار میگیرد و نوعی‬ ‫نگاه فراساختاری غلبه دارد‪ .‬در این نوع از نفوذ هویت‬ ‫اجتماعی در میانمدت و درازمدت شکلگرفته و معنا‬ ‫مییابد و به ذهنیتها و توان اقدام عملی انها توجه‬ ‫میشود و در صورت موفقیت اثرات مانا و درازمدتی‬ ‫در جامعه هدف دارد‪ .‬امریکا در سطح کان‪ ،‬به دنبال‬ ‫قلب‬ ‫این نوع تغییر مبنایی در جامعه ایرانی بهمنظور ِ‬ ‫مفاهیم اساسی گفتمان انقابی و اسامی ملت ایران‬ ‫در سالهای پیش رو است‪.‬‬ ‫سیاستها و اقدامات‬ ‫ایااتمتحده امریکا‪ ،‬جهت مهار و تغییر ماهیت نظام‬ ‫جمهوری اسامی در چهل سال اخیر از ابزارهای مختلفی‬ ‫علیه ایران استفاده کرده است‪ .‬این سیاستها‪ ،‬که‬ ‫طیف گستردهای از اقدامات گونا گون را در برگرفته‬ ‫اســت‪ ،‬از اق ــدام مستقیم علیه کشور تــا شیوههای‬ ‫غیرمستقیم و استفاده از قدرت نرم را شامل شده است‪.‬‬ ‫دولتمردان امریکا به این نتیجه رسیدهاند رفتارهای‬ ‫سختافزاری در جهت مقابله با نظام اسامی دارای‬ ‫تبعات و هزینههای گزافی برای امریکاست؛ ازاینرو‬ ‫راههای موثرتر و کمهزینهتر را در دستور کار قرار دادهاند‪.‬‬ ‫این رفتارها باهدف مشروعیتزدایی از نظام‪ ،‬کاهش‬ ‫کارامدی ان و در راستای از بین بردن حمایت مردمی و‬ ‫همراه سازی انان با رفتارها و سیاستهای دول غربی‬ ‫در حال گسترش است‪.‬‬ ‫چنانکه ذکر شد‪ ،‬سیاست خارجی امریکا در قبال‬ ‫ً‬ ‫جمهوری اسامی ایــران صرفا مبتنی بر تغییر رفتار‬ ‫نبوده؛ بلکه فراتر از ان تغییر ماهیت نظام ایران است‪.‬‬ ‫این سیاستها شامل طیف مختلفی از اقدامات بوده‬ ‫و بهمقتضای تحوات منطقهای و بینالمللی و نیز‬ ‫حزب حاکم بر دولت امریکا‪ ،‬تاکتیکهای مختلفی‬ ‫‪374‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫‪375‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫اتخاذشده است‪ .‬اما در طول یک دهه گذشته‪ ،‬راهبرد‬ ‫دولت امریکا برای تحقق این مهم‪ ،‬افزایش فشار و تهدید‬ ‫اقتصادی است‪ .‬برای امریکا‪ ،‬علیرغم برخی لفاظیها‪،‬‬ ‫ایرانی خوب و بد وجود ندارد و کل بدنه حاکمیت از‬ ‫یک جنس و غیرقابلاعتماد است‪ .‬در این رویکرد‪،‬‬ ‫تمامی انچه را که امریکا تهدیدات ایران میداند‪ ،‬در‬ ‫قالب یک مجموعه دیدهشده و سیاستهای مختلف‬ ‫ایران در حوزههای مختلف تفکیک نمیشود‪ .‬مقابله‬ ‫همهجانبه بــا اقــدامــات جمهوری اســامــی‪ ،‬هدف‬ ‫امریکاست و بهطور خاص در منطقه اسیای غربی‬ ‫اعمال فشار‪ ،‬منزویسازی و درونگــرا کردن‬ ‫ـدف‬ ‫هـ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ایران بهمنظور ممانعت از نفوذ منطقهای تهران است‪.‬‬ ‫امریکا در سالهای اخیر‪ ،‬سه راهبرد مشخص جهت‬ ‫مقابله با ایران را در نظر گرفته است‪ -‬و همچنان بر این‬ ‫راهبردها تا کید خواهد داشت‪ -‬و از بین سه راهبرد‬ ‫ارائهشده برای مقابله با ایران‪ ،‬دو مورد محیط داخلی‬ ‫ً‬ ‫و مستقیما جامعه ایرانی را هدف قرار داده است‪:‬‬ ‫راهبرد اول‪ ،‬افزایش فشار باهدف وادارسازی حاکمیت‬ ‫به مذاکره و امتیازدهی است‪ .‬در همین راستا و با افزایش‬ ‫فشارها‪ ،‬امریکا در دولت «اوباما» به توافق برجام رسید‬ ‫ً‬ ‫که نهایتا «ترامپ»‪ ،‬به دلیل غیرجامع بودن از ان خارج‬ ‫شد و اکنون با توسل به همان سیاست «اوباما»؛ یعنی‬ ‫تحریم و فشار به دنبال کشاندن ایران پای میز مذاکره‬ ‫و رسیدن به «برجامی جامع» است که هدف ان نیز‬ ‫درنهایت‪ ،‬تغییر ماهیت جمهوری اسامی است؛ امری که‬ ‫مقامات امریکایی با ادبیات مختلف بر ان تا کیددارند‪.‬‬ ‫بهعبارتدیگر‪ ،‬امریکا امکان رسیدن به توافق جدید‬ ‫را نیز در چارچوب اهداف مشخصی تعقیب میکند؛‬ ‫اما این بار در قالبی گسترده و حداکثری‪ ،‬حصول به‬ ‫برجامی جدید که حاوی تمامی نگرانیهای امریکا‬ ‫از رفتار ایران در همه ابعاد مدنظر این کشور باشد‪.‬‬ ‫راهبرد دوم‪ ،‬تمرکز بر اقدامات داخلی جمهوری اسامی‬ ‫و ناکارامد جلوه دادن مدل حکومتی ان است‪ .‬در این‬ ‫راستا طیف گستردهای از سیاستهای نظام در حال‬ ‫نقد و هجمه است؛ مواردی از قبیل نحوه مدیریت مسائل‬ ‫زیستمحیطی و منابع گرفته تا مسائل حقوق بشری و‬ ‫ازادیهای اجتماعی و نقض مقررات بینالمللی‪ .‬هدف‬ ‫این اقدام امریکا نیز‪ ،‬بیان ناکارامدی و مشروعیتزدایی‬ ‫از نظام است‪ .‬این مواجهه با جمهوری اسامی‪ ،‬در دو‬ ‫سطح عملیات روانی و اقدامات دیپلماتیک و البته‬ ‫ِ‬ ‫عملیاتی در مقابله با ایران تعقیب میشود‪ .‬امریکا‪ ،‬در‬ ‫دهه پنجم انقاب برنامه ویژهای برای محیط داخلی‬ ‫ً‬ ‫کشور داشته و فراتر از برنامهریزی صرفا روی کاغذ‪ ،‬به‬ ‫انجام عملیات در این حوزه میاندیشد‪ .‬تاش برای‬ ‫جداسازی ملت و مسئوان و استفاده از اختافات‬ ‫داخلی نخبگان داخلی بیشترین نکته اتکای راهبرد‬ ‫امریکاست‪.‬‬ ‫درنهایت‪ ،‬راهبرد ســوم امریکا در دهــه پنجم‪ ،‬مهار‬ ‫منطقهای جمهوری اسامی است‪ .‬بیداری اسامی‪،‬‬ ‫درواقع ثمره چهار دهه تعامل انقاب اسامی با مردم‬ ‫منطقه است که در کشورهای مختلف منطقه ثمر‬ ‫داده؛ بهنحویکه مبارزه با مستکبران داخلی و خارجی‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ب ــراه امــریـکــا‪ ،‬علیرغم برخن‬ ‫لفاظنیا‪ ،‬ایراین خــوب و بد‬ ‫وجود یدارد و کل بدیه حاکمیت‬ ‫از یک جنس و غیرقابلاعتماد‬ ‫است‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫تقویت ساخت قدرت داخلن‪،‬‬ ‫تـحـکـیــم مــول ـفــهیــاه ق ــدرت‬ ‫م ـلــن‪ ،‬خ ـنــاخــت اس ـیــبیــا و‬ ‫اسیبپذیرهیا‪ ،‬یقاط قوت و‬ ‫ضعف جبهه خوده و جبهه‬ ‫مقابل و در یهایت پایبنده به‬ ‫اص ــول ایقابی م ــورد یجمه‬ ‫دخمن از مهمترین الزامات مقابله‬ ‫با گفتمان متشاصم باطل است‪.‬‬ ‫و اسامخواهی در سراسر منطقه به‬ ‫گوش میرسد و منافع استکباری‬ ‫صاحبان قدرت را به خطر انداخته‬ ‫است‪ .‬بازتولید اندیشههای ناب‬ ‫اسامی در جــوانــان و گروههای‬ ‫مختلف مردم در کشورهای منطقه‬ ‫متاثر از انقاب اسامی باعث شده‬ ‫است غرب و در راس ان امریکا‬ ‫بهزعم خود به دنبال مهار ایران در منطقه غرب اسیا‬ ‫باشد‪ .‬جهت مقابله با این روند امریکا به دنبال ایجاد‬ ‫جبهه واحد جهانی و منطقهای ضد ایران است‪ .‬از‬ ‫مهمترین الزامات این جبهه ضد ایرانی‪ ،‬حل مشکات‬ ‫اعضای ان است‪ .‬در این راستا سیاستهایی نظیر‬ ‫حل مشکات رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی‪،‬‬ ‫حل مشکات عراق با کشورهای شــورای همکاری‬ ‫خلیجفارس‪ ،‬تقویت ارتباطات این شورا با اردن و مصر‪،‬‬ ‫تفرقهافکنی میان ایران و همسایگان همسو نظیر عراق‬ ‫و حتی سوریه‪ ،‬همه باهدف ائتافسازی علیه ایران‬ ‫در حال انجام است‪ .‬همچنین تقویت و حمایت از‬ ‫اپوزیسیون نظام و متمرکز و متشکل کردن انها در یک‬ ‫جبهه واحد و خطدهی انها در حال انجام است‪.‬‬ ‫در کنار همه این اقدامات‪ ،‬امریکا چون گذشته هر از‬ ‫گاهی باهدف افزایش فشار و تغییر نظام محاسباتی‬ ‫مسئوان و جنگ روانی‪ ،‬به دنبال معتبر سازی تهدید‬ ‫نظامی خواهد بود و طرح این مسئله مسیری انحرافی‬ ‫در جهت وادارســازی به دادن امتیاز و فشار بر افکار‬ ‫عمومی جهت پیشبرد اهداف فوقالذکر است‪.‬‬ ‫متفاوت خواهد بود و انگاه به عمق‬ ‫کام رهبر حکیم انقاب در بیانیه‬ ‫راهبردی ایشان در اغاز دهه پنجم‬ ‫انقاب پی میبریم که فرمودند‪« :‬در‬ ‫مورد امریکا حل هیچ مشکلی متصور‬ ‫نیست و مذاکره با ان جز زیان مادی‬ ‫و معنوی محصولی نخواهد داشت»‪.‬‬ ‫اطاق این کام که ناشی از تجربه‬ ‫چهلساله مناسبات جمهوری اسامی با امریکا در‬ ‫مقاطع مختلف است‪ ،‬یاداور این جمله بنیانگذار‬ ‫جمهوری اسامی امام راحل؟ است که فرمودند‪:‬‬ ‫«تا امریکا ادم نشود ما با امریکا رابطه برقرار نمیکنیم»‬ ‫به عبارت روشنتر‪ ،‬این دو جمله در امتداد یکدیگر‬ ‫و بر یک مبنا از رهبران انقاب صادرشده و ناشی از‬ ‫خصومت راهبردی و تضاد ماهیتی مبتنی بر تضاد‬ ‫ارزشــی دو نظام فکری اسامی و استکباری است‪.‬‬ ‫ازانجاییکه‪ ،‬ماهیت نظام سلطه و رویکرد ان تغییر‬ ‫نکرده و به تعبیر حضرت امام‪ ،‬امریکا «ادم نشده است»‬ ‫لذا هر نوع تعامل و مذاکره به تعبیر مقام معظم رهبری‬ ‫خسارت محض و منتج به زیان مادی و معنوی است‪.‬‬ ‫ً‬ ‫طبعا مقابله این دو گفتمان متخاصم که بخشی از‬ ‫مقابله حق و باطل اســت‪ ،‬دارای الزاماتی اســت و‬ ‫تقویت ساخت قــدرت داخلی‪ ،‬تحکیم مولفههای‬ ‫قدرت ملی‪ ،‬شناخت اسیبها و اسیبپذیریها‪،‬‬ ‫نقاط قوت و ضعف جبهه خودی و جبهه مقابل و‬ ‫درنهایت‪ ،‬پایبندی به اصــول انقابی مــورد هجمه‬ ‫دشمن از مهمترین این الزامات است‪.‬‬ ‫جمعبندی‬ ‫ً‬ ‫اگر بپذیریم مقابله ایران و امریکا هویتی است و نه صرفا‬ ‫ً‬ ‫تاکتیکی‪ ،‬طبعا نوع نگاه به مناسبات و سیاستها نیز‬ ‫پینوشت‬ ‫‪Email: nimrooz@elenoon.ir‬‬ ‫‪376‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫دکتر مسعود فکری‬ ‫عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران و رئیس مرکز زبان دانشگاه امام صادق؟‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫‪377‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫به یظر منرسد‪ ،‬بازگشت مجدد جنبشیاه اعتراضن‬ ‫در کشوریاه عربی ییازمند محرکیاه جده است‬ ‫تحوات اجتماعی حاصل عوامل گونا گونی است‬ ‫که بر اساس میزان اهمیت و نقش خود میتوانند در‬ ‫جهتدهی این تحوات تاثیرگذار باشند‪ .‬بیتردید‬ ‫تحلیل یــک پــدیــده اجتماعی بــدون یافتن عوامل‬ ‫پدیداورنده و زمینهساز ان و نیز میزان همبستگی میان‬ ‫این عوامل امکانپذیر نبوده و یا به نتایج دقیق در باب‬ ‫ان تحلیل منجر نخواهد شد‪.‬‬ ‫ایــن پیچیدگی در دوران کنونی با افزایش ابــزارهــا و‬ ‫عوامل پیدا و پنهان ارتباطی فزونی یافته و کار تحلیل‬ ‫تحوات و پدیدههای اجتماعی را دشوارتر میسازد‪.‬‬ ‫تحواتی که در دهه اخیر در کشورهای عربی رخداده‬ ‫است و منجر به پدید امدن جریانها و نیز تغییراتی‬ ‫در ساختار حاکمیتها گردیده است‪ ،‬از زمره همین‬ ‫پدیدههای اجتماعی چندضلعی است‪.‬تحواتی‬ ‫که ان را با نام« بهار عربی» یا «انقابهای عربی» در‬ ‫رسانهها میشناسند‪ ،‬مجموعهای از جنبشهای‬ ‫عمومی اجتماعی است که تغییراتی را در پی داشته‬ ‫اســت‪ .‬در ایــن نوشته‪ ،‬نگاهی گــذرا به شکلگیری‬ ‫تداوم و فرجام انها خواهیم داشت و البته باید توجه‬ ‫داشــت که باوجود زمینههای مشترک شکلگیری‪،‬‬ ‫این تحوات اجتماعی از گونا گونی در دامنه‪ ،‬نتایج‬ ‫و استمرار برخوردار است‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرجام بیداری اسامی‬ ‫مقدمه‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫زمینههای شکلگیری‬ ‫با نگاهی به گذشته کشورهای عربی‪ ،‬بهویژه از قرن بیستم‬ ‫که «ناسیونالیسم عربی» در نمونههای مختلف ان‪،‬‬ ‫گاهی به شکل «پانعربیسم ناصری» به رهبری «جمال‬ ‫عبدالناصر» و باهدف بسیج جوامع عربی برای مقابله‬ ‫و ایستادگی در مقابل شکلگیری رژیم صهیونیستی و‬ ‫گاهی در قالب احزاب چپگرا با بنمایه قومیت عربی‬ ‫همچون «حزب بعث» در سوریه و عراق‪ ،‬تجسمیافته‬ ‫است‪ ،‬نشانههایی از سرخوردگی عمومی و بیانگیزگی‬ ‫برای کنش سیاسی‪-‬اجتماعی در بستر عمومی و بدنه‬ ‫جامعه دیده میشود‪ .‬پس از جنگ ششروزه‪ ،‬در دهه‬ ‫شصت قرن بیستم که از ان به سرخوردگی یاد میشود‪،‬‬ ‫دو تاثیر شگرف در جامعه عربی پدید امد‪ :‬تاثیر نخست‪،‬‬ ‫رویکرد سازشی و سازگاری میان حاکمان کشورهای‬ ‫عربی با قدرتهای بزرگ و نمایندگان انان در منطقه‪،‬‬ ‫بهعنوان امــری اجتنابناپذیر بود و به همراه ان نیز‬ ‫وابستگی شدید این حا کمیتها به قدرتهایی که‬ ‫با تکیهبر انها بتوانند دوام و ماندگاری خود را تضمین‬ ‫نمایند‪ .‬تاثیر دیگر که در سطح عمومی جامعه عربی‬ ‫پدید امد‪ ،‬ناامیدی از کارامدی حاکمان و حتی نخبگان‬ ‫در ایجاد تغییر و هویت بخشی به شهروند عربی بود‪.‬‬ ‫رشد سریع و شتابنده پیشرفت در کشورهای مختلف‬ ‫و عقبماندگی کشورهای عربی در این زمینه و یا‬ ‫گسترش نــامــتــوازن نمودهای زنــدگــی مــدرن در این‬ ‫کشورها بدون فراهم شدن زیرساختهای فرهنگی و‬ ‫انسانی ان‪ ،‬جوامع عربی را در وضعیتی از عدم ثبات‬ ‫و پایداری قرار داد‪.‬‬ ‫ا گــر بخواهیم زمینههای پـیــدایــش ایــن ت ـحــوات و‬ ‫جنبشهای اجتماعی را بررسی کنیم با طیفی از‬ ‫عوامل مواجهیم و باید توجه داشته باشیم که عاوه‬ ‫بر انکه میزان نقشافرینی هر عامل از جامعهای به‬ ‫جامعه دیگر متفاوت است‪ ،‬میزان تاثیرگذاری هر یک‬ ‫نیز متفاوت است‪.‬‬ ‫الف‪-‬یاکارامده مدیریت کان جوامع‬ ‫عربی در فرایم ساختن سطح زیدگن‬ ‫قابلقبول یمراه با کرامت و عزت ایساین‬ ‫چالشهای اقتصادی‪-‬معیشتی و پیامدهای حاصلشده‬ ‫از ان همچون بیکاری‪ ،‬گــرانــی‪ ،‬فقر و شکافهای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬سطح اعتماد و امــیــدواری شهروندان‬ ‫کشورهای عربی را در خصوص توانایی حا کمان و‬ ‫مدیران ارشد این جوامع‪ ،‬بهشدت کاهش داده بود‬ ‫و البته این موضوع در کشورهایی که به علت کمبود‬ ‫منابع و درامدها قدرت درمان ظاهری ان را نداشتند‪،‬‬ ‫بیشتر مشهود بود‪ .‬چنانکه در کشور «تونس» نخستین‬ ‫شعله این اعتراض اجتماعی با خودسوزی «محمد‬ ‫البوعزیزی» بهعنوان یک دستفروش ساده اغاز میشود‬ ‫و به سرنگونی «زینالعابدین بن علی» رئیسجمهوری‬ ‫این کشور منجر میگردد‪ .‬اما حتی اگر چنین خاهای‬ ‫معیشتیای در کشورهای حاشیه خلیجفارس وجود‬ ‫داشته باشد‪ ،‬مکانیسم فراوانی درامد و توزیع ان در بین‬ ‫مردم‪ ،‬بدون ایجاد اصاحات ساختاری در معیشت‬ ‫و اقتصاد‪ ،‬از منجر شــدن ان به سقوط و فروپاشی‬ ‫حاکمیتها جلوگیری میکند‪.‬‬ ‫بررسی شاخصهای رفاه و برخورداری کشورهای عربی‬ ‫در مقایسه با بسیاری از کشورهای درحالتوسعه‪ ،‬بهخوبی‬ ‫نقاط کاستی و شکافهای اجتماعی را نمایان میسازد‪.‬‬ ‫در کشوری همچون «مصر» که دومین خیزشگاه جنبش‬ ‫بعدی بود‪ ،‬قرار گرفتن حدود ‪ %60‬مردم زیر خط فقر‪،‬‬ ‫زمینه نارضایتی از مدیریت کشور را بهخوبی نمایان‬ ‫‪378‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫ب‪-‬ازادهیاه اجتماعن‬ ‫گسترش فزاینده فناوریهای نوین در زمینه تبادل‬ ‫اطاعات و امکان ایجاد شبکههای همگرایی اجتماعی‬ ‫در زمینههای مثبت و منفی و استفاده از ان بهعنوان‬ ‫اهرم فشار به شکلی مدیریتناپذیر در پیشبرد اهداف‬ ‫یــک جنبش اجتماعی از دیــگــر عواملی بــود کــه بر‬ ‫شعلهور شدن این اعتراضات مردمی افزود‪ .‬در یک‬ ‫نگاه کلی‪ ،‬تمامی جوامع عربی یا بهطورکلی همچون‬ ‫برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس از ثمرات جوامع‬ ‫‪379‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫میسازد و البته این امر خود پیامدهای اجتماعی دیگری‬ ‫همچون مهاجرتها‪ ،‬به شکل پرمخاطره و تحقیرامیز‬ ‫ان‪ ،‬را نیز به دنبال داشته است‪ .‬غرق شدن روزانه دهها‬ ‫کشتی حامل مهاجران غیرقانونی در سواحل کشورهای‬ ‫اروپایی و رفتار تحقیرامیز با انان همچون بردگان و‬ ‫یا اسکان انان در اردوگاههای نابرخوردار از حداقل‬ ‫امکانات زندگی انسانی‪ ،‬شهروندان کشورهای عربی‬ ‫دسته نخست را در سهگانه تسلیم در برابر سطح نازل‬ ‫زندگی (بهعنوان نمونه گورستان خوابی در مصر)‪ ،‬یا‬ ‫مهاجرت پرمخاطره و تردید و تحقیرامیز و یا رویارویی‬ ‫در قالب اعتراضهای مدنی نظیر انچه در «مصر»‪،‬‬ ‫«لیبی» و «تونس» رخ داد‪ ،‬قرار میدهد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫دمکراتیک همچون احزاب‪ ،‬تشکلها‪ ،‬انتخابات‪ ،‬قانون‬ ‫کارامد‬ ‫اساسی و مانند ان بیبهرهاند و یا به شکل نا‬ ‫ِ‬ ‫مــشــابــهســازی شــده ان همچون رئیسجمهورهای‬ ‫مادامالعمر نظیر «تونس»‪« ،‬عراق» (در دوره صدام)‪،‬‬ ‫ً‬ ‫«یمن» و «مصر» دچــار گردیدهاند‪ .‬اصــوا مشارکت‬ ‫ً‬ ‫مدنی در کشورهای عربی بــرای شهروندان یا اصا‬ ‫وجود نداشت و یا بهگونهای کاریکاتوری و تصنعی‬ ‫عرضه میگردید‪ .‬عدم رقابت جدی احزاب حتی در‬ ‫کشورهای عربیای که انتخابات در ان برگزار میگردید‪،‬‬ ‫نشان از نبود این ازادیهای اجتماعی و فعالیتهای‬ ‫مدنی مردمنهاد داشت‪.‬‬ ‫این در حالی است که با توسعه رسانههای دیداری‪-‬‬ ‫شنیداری که کشورهای عربی روی اوردن به ان را نوعی‬ ‫توسعهیافتگی فرهنگی برای خود تلقی میکنند و نیز‬ ‫امکان دسترسی به گردش ازاد اطاعات در سطح‬ ‫جهانی‪ ،‬شهروند عربی را پیش از هر چیز در میان‬ ‫دوگانه وضعیت ناپذیرفتنی اجتماعی‪-‬سیاسی خود و‬ ‫همانندهای خود از شهروندان دیگر جوامع توسعهیافته‬ ‫یا درحالتوسعه سرگردان میکند‪.‬‬ ‫شاید بــرای نخستین بار وقتی شعار «الشعب یرید‬ ‫اسقاط النظام» (ملت خواهان سرنگونی نظام است)‬ ‫در «تونس» و سپس در دیگر کشورهای عربی سر داده‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫جنبشیاه عربی برامده از خواستهیاه متنوع اجتماعن‪ ،‬اقتگاده‪،‬‬ ‫سیاسن و فرینصن است که مولفه دین با توجه به یفوذ در بشش وسیعن‬ ‫از این جوامع‪ ،‬یقش تاثیرگذاره در جهتگیره جنبش داخته است‪.‬‬ ‫ان نمیتوان نادیده گرفت‪ .‬بهعنوان نمونه‪ ،‬جنبشهای‬ ‫اعتراضی در جوامع «تــونــس»‪« ،‬مصر» و «لیبی» به‬ ‫برکناری و حذف حکام این کشورها انجامید‪ ،‬زیرا‬ ‫انگیزهای برای همپیمانان قدرتمند انان برای دفاع از‬ ‫ایشان وجود نداشت یا بر اساس ارزیابیهای میدانی‬ ‫تاریخمصرف انها پایانیافته بود‪ .‬ازاینرو‪« ،‬معمر قذافی»‬ ‫رئیسجمهور چند دههای «لیبی» بدون حمایت غرب‬ ‫سرنگون و کشته میشود؛ ّاما اعتراضات مردمی در‬ ‫کشور «بحرین»‪ ،‬برای برقراری «عدالت اجتماعی» و‬ ‫«ازادیهای مدنی»‪ ،‬بر اثر مداخله نیروهای نظامی سپر‬ ‫جزیره از طرف «عربستان»(بهعنوان مجری سیاستهای‬ ‫غرب بهویژه امریکا در منطقه) با سرکوبی و حمایت‬ ‫از پادشاه ان مواجه میشود‪ .‬در حمایت از معترضان‬ ‫مدنی سوری‪ ،‬کشورهای غربی تشویق به رویارویی‬ ‫نظامی و مسلحانه را با خلق گروههای تندرو همچون‬ ‫«داعــش» در پیش میگیرند و یا در «یمن» با تاش‬ ‫جهت حذف بخشی از بدنه جامعه از طریق مداخله‬ ‫نظامی‪ ،‬به رویارویی با ان میپردازند و جنگ فرسایشی‬ ‫را بر ملت یمن تحمیل میکنند‪.‬‬ ‫بر همین اساس و بهعنوان پیشفرض تحلیل فرجام‬ ‫این جنبشها‪ ،‬توجه به عوامل بیرونی برای توقف یا‬ ‫گسترش یا تغییر رویکرد انها بسیار ضروری است‪.‬‬ ‫شد‪ ،‬این تصور که دگرگونی حا کمیت امــری فراتر و‬ ‫خــارج از تــوان و قــدرت مــردم اســت‪ ،‬به امکانپذیر‬ ‫بودن ان نزدیک شد و این امری بود که چندین دهه‬ ‫بهعنوان اصلی غیرقابل تغییر در بخش بزرگی از جامعه‬ ‫رسوخ کرده بود‪.‬‬ ‫ج‪-‬تجمیع مطالبات‬ ‫همانطور که اشاره شد‪ ،‬در نقطه پیدایش این جنبشهای‬ ‫اجتماعی عواملی همچون کمبودهای معیشتی و‬ ‫اقتصادی بروز و ظهور بیشتری داشت؛ اما در مرحله‬ ‫انسجامیابی انگیزههای دیگری نیز به ان افزوده شد‪.‬‬ ‫ازجمله انها‪ ،‬مطالبات فرهنگی با صبغه دینی بود‪.‬‬ ‫این تحلیل با به میدان امدن شخصیتهایی با صبغه‬ ‫دینی بهعنوان کنشگران این جنبشها همچون «راشد‬ ‫الغنوشی» در «تونس» و «اخوانالمسلمین» در «مصر»‬ ‫و نیز شعارهای اسامی در «یمن» موجه میگردد‪.‬‬ ‫طیفهای مختلف «ملیگرا» و «مذهبی» در جوامع‬ ‫عربی‪ ،‬در نقطه مشترک نیاز به تغییر بهعنوان اساسیترین‬ ‫و محوریترین شعار این جنبش به تاقی میرسند‪ .‬در‬ ‫بیان روشنتری‪ ،‬جنبشهای عربی برامده از خواستههای‬ ‫متنوع اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سیاسی و فرهنگی است‬ ‫که مولفه دین با توجه به نفوذ در بخش وسیعی از این‬ ‫جوامع‪ ،‬نقش تاثیرگذاری در جهتگیری جنبش داشته‬ ‫است و به قدرت رسیدن «اخوانالمسلمین» در «مصر»‪،‬‬ ‫گواه روشنی بر این فرایند است‪.‬‬ ‫فرجام این جنبشها‬ ‫بر اســاس انچه گفته شد‪ ،‬در تحلیل «انقابهای‬ ‫عربی» یا «بهار عربی»‪ ،‬نا گزیر از توجه به دو موضوع‬ ‫مهم در خصوص فــرجــام و یــا ادام ــه ایــن جنبشها‬ ‫هستیم‪ :‬موضوع نخست‪ ،‬علل فروکش کردن نسبی و‬ ‫د‪-‬یقش عوامل دروین و بیروین‬ ‫در تحلیل این جنبشها‪ ،‬عاوه بر عوامل درونی که‬ ‫به ویژگیهای هر یک از این جوامع و الگوی مدیریت‬ ‫انها بازمیگردد‪ ،‬نقش عوامل بیرونی را در شکلگیری‬ ‫‪380‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫‪Email: mfekri@ut.ac.ir‬‬ ‫‪381‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫پینوشت‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫کشور «عراق»‪ ،‬برای حل مشکات خود بدون اهمیت‬ ‫دادن به پیکره کشورهای عربی است‪.‬‬ ‫در یک نگاه کلی‪ ،‬ناامیدی از ایجاد تغییر بنیادین در‬ ‫نظام حاکمیت جوامع عربی و نیز بهبود سایر مولفههای‬ ‫مرتبط با ان بخش زیادی از فعاان این جنبشهای‬ ‫اجتماعی و اعتراضی را به حاشیه برده است‪ .‬در حال‬ ‫حاضر‪ ،‬کشورهای عربی در مواجهه با جنبشها به سه‬ ‫دسته تقسیم شدهاند‪ :‬دسته نخست کشورهایی هستند‬ ‫که درگیر شدن به ناپایداریهای درونی انگیزه ادامه و‬ ‫به نتیجه رساندن این انقابها را بهشدت تضعیف‬ ‫کرده و نمونۀ بارز ان کشور «لیبی» است‪ .‬دسته دوم‬ ‫نیز کشورهایی است که با اصاحات صوری حاکمان‬ ‫انها تاش کردهاند بخشی از توقعات پدیداورندگان‬ ‫جنبشها را پاسخ دهند و ایجاد برخی ازادیهــای‬ ‫اجتماعی در کشوری مثل «عربستان سعودی» از این‬ ‫نوع رفتارهاست‪ .‬دسته سوم نیز کشورهایی هستند‬ ‫که با ایجاد ایهای از رفاه معیشتی و نوسازی در شکل‬ ‫فــنــاوری واردات ــی و مشابهسازی با جوامع پیشرفته‬ ‫ضرورت چنین تغییری را در فاهمه شهروندان خود‬ ‫کمرنگ نمودهاند‪.‬‬ ‫به نظر میرسد مجموعه عوامل درونــی و بیرونی در‬ ‫تضعیف خاستگاه جنبشهای اعتراضی و تغییرطلب‬ ‫در کشورهای عربی بسیار موثر بود و هرچند نتوانسته‬ ‫ان را بهطورکلی متوقف کند؛ ّاما برای بازگشت مجدد‬ ‫ان پس از تخلیه انــرژی انباشت شده اجتماعی در‬ ‫چند دهه گذشته‪ ،‬نیاز به محرکهای جدی باشد‪.‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫یا استمرار نیافتن انهاست و موضوع دیگر‪ ،‬پیشبینی‬ ‫انها در اینده است‪.‬‬ ‫نسبت به موضوع نخست‪ ،‬عواملی همچون تاثیرگذار‬ ‫نبودن جامعه نخبگان در میان بدنه جامعه بهمنظور‬ ‫جهت بخشیدن بــه انه ــا‪ ،‬فـقــدان راس و ســر بــرای‬ ‫این جنبشها و فقدان رهبری اجتماعی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬ ‫مذهبی و حتی کاریزماتیک‪ ،‬در میان انان که بتواند‬ ‫محوریت بخش اساسی ان را عهدهدار شود‪ ،‬میتوان‬ ‫اشاره کرد‪ .‬فقدان تجربه کافی برای کنشگران عرصه‬ ‫سیاسی‪-‬اجتماعی جهت ارائه الگوی جایگزین برای‬ ‫مدیریت جامعه باعث پدید امــدن اندیشه ترجیح‬ ‫بازگشت به گذشته شد‪ .‬این اندیشه به جهت ترس‬ ‫از وضعیت وخیمتر خود را نشان داد و با مدیریت‬ ‫ً‬ ‫ریسکپذیر همچون بازگشت نظامیان و مصداقا «محمد‬ ‫السیسی» به قدرت‪ ،‬بهعنوان یک نظامی پس از دوران‬ ‫حکومت «محمد مرسی» بهعنوان نماینده «جنبش‬ ‫اخوانالمسلمین»‪ ،‬عملی گشت‪ .‬عامل سوم‪ ،‬فقدان‬ ‫ظرفیت کافی برای جوامع عربی جهت پشت سر نهادن‬ ‫دوره گذار از جامعه بسته سنتی به جامعه مشارکتپذیر‬ ‫با کمترین هزینه و اسیب بود که متاسفانه نمونههای‬ ‫مشهود ان همچون «لیبی» و «یمن» و بهگونهای دیگر‬ ‫«سوریه»‪ ،‬این بدبینی را تشدید نمود‪.‬‬ ‫عامل چهارم‪ ،‬فقدان همگرایی در میان جوامع عربی‬ ‫بر اساس سیاستهای حا کمیت این کشورهاست‪.‬‬ ‫بهگونهای که حتی در مسئله دفاع از قومیت عربی نیز‬ ‫این جوامع نسبت به دورههای گذشته دچار تشتت و‬ ‫تفرقه بیشتری شدهاند‪ .‬نمونه ان عدم همراهی کشورهای‬ ‫عربی با «سوریه»‪ ،‬یا تعرض و مقابله میان «قطر» با‬ ‫برخی از کشورهای منطقه و یا برخی سیاستهای‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فقدان تجربه کافن براه کنشصران عرصه سیاسن‪-‬اجتماعن‬ ‫جهت ارائه الصوه جایصزین براه مدیریت جامعه باعث پدید‬ ‫امدن ایدیشه ترجیح بازگشت به گذخته خد‪.‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫سید محمدرضا فقیه ایمانی‬ ‫پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق؟‬ ‫دانشجوی دکتری علوم قران و حدیث دانشگاه امام صادق؟‬ ‫بیراههی‬ ‫دلبستگی به غیر‬ ‫ازجمله اصول گفتگو‪ ،‬انهم برای کسی که کامش‬ ‫ً‬ ‫کاما حسابشده است ان است که تا کید بر یک‬ ‫موضوع‪ ،‬باید بااهمیت ان توازن و مطابقت داشته باشد‪.‬‬ ‫نمیشود مسئلهای بیارزش را از مخاطب طلب کنی‬ ‫اصرار بر ان امر مبالغه‬ ‫و انگاه به دنبالش در تا کید و‬ ‫ِ‬ ‫داشته باشی‪ .‬همچنین اگر مخاطب شما دارای شان‬ ‫ویژهای باشد و بااینوجود‪ ،‬شما به او فرمانی دهید و‬ ‫یا به او توصیه داشته باشید که در شان او نیست‪،‬‬ ‫ً‬ ‫این وضعیت نیز مورد سوال خواهد بود‪ .‬مثا اگر شما‬ ‫ََ ُ‬ ‫یک عا ِلم ّربانی و صاحب نفس قدسی را از ارتکاب‬ ‫زشتترین گناهان‪ ،‬انهم در انظار عمومی‪ ،‬نهی کنید‬ ‫هر شنوندهاى میفهمد که این امر طبیعی نیست؛ پس‬ ‫ً‬ ‫ُ‬ ‫ضرورتا َمهلکهای عظیم در شرف وقوع است که این‬ ‫گوینده حکیم اینطور سخن میگوید‪]2[ .‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫هشدارهای حکیمانه قران‬ ‫و خدا در یمین یزدیکن در کمین است؛ فاین تذیبون؟!‬ ‫این اصل عقا ئی در قران کریم که به تعبیر خدای‬ ‫َ‬ ‫ْ َُ ْ َ‬ ‫بیر» (سوره هود‪ ،‬ایه ‪ )1‬است‪،‬‬ ‫متعال ِ«من لدن ح ٍ‬ ‫کیم خ ٍ‬ ‫ّ‬ ‫به طریق اولی متجلی است‪ .‬برای نمونه ایات ابتدایی‬ ‫سوره مبارکه احزاب‪ ،‬نبی َمکرم اسام؟ را اینگونه‬ ‫َ ُّ َّ ُّ َّ َ َ ُ‬ ‫بى ات ِق ا ّلل َه َو لا ت ِط ِع‬ ‫خطاب قرار میدهد که‪« :‬یایها الن‬ ‫ین َو ْال ُم َن ِاف ِق َ‬ ‫ْال َک ِافر َ‬ ‫ین» (سوره احزاب‪ ،‬ایه ‪ .)1‬ازانجاکه‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ان حضرت عالیترین درجات تقوا را دارا بود‪ ،‬این لحن‬ ‫و خطاب حامل این پیام بود که پیامبر در شرایط بسیار‬ ‫خطیری قرارگرفته‪ .‬بهگونهای که هماهنگی اسباب و‬ ‫ّ‬ ‫وسایل ظاهری به شکلی محقق شده که اگر رسول‬ ‫خدا‪ ،‬بهطور ویژه به خدای متعال پناهنده نشود‪ ،‬در‬ ‫ّ‬ ‫اثر فشار بیحد و انــدازه کفار و مشرکان از یکسو و‬ ‫خیانتهای ایادی داخلی و نفوذیان دشمن اعم از‬ ‫منافقان‪ ،‬بیماردان و شایعهپراکنان از سوی دیگر‬ ‫‪382‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫عنان حکومت نوپای اسام از دستش خارجشده و‬ ‫ان حضرت علیرغم میل باطنیاش مجبور به سازش‬ ‫با دشمنان خدا خواهد شد‪]2[ .‬‬ ‫ازجمله ایات محوری که بحث موردنظر ما بدون ورود‬ ‫به ان ابتر خواهد بود‪ ،‬ایه «‪ »3‬سوره مبارکه مائده است‪.‬‬ ‫مرحوم عامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان ذیل‬ ‫این ایه شریفه نکتهای کلیدی را مطرح میسازد که‬ ‫میتواند مسیر بحث را متحول و نتایج شگرفی بر این‬ ‫‪383‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫وایت؛ حافظ کیان جامعه اسامی‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫یکی از مهمترین و جدیترین مصادیق چنین خطاباتی‬ ‫ّ‬ ‫در قران کریم‪ ،‬مسئله نهی از تولی کفار و برقرار کردن‬ ‫رابطه دوستی با یهود و نصارا است که به تعبیر مرحوم‬ ‫عامه طباطبایی‪ ،‬شدت نهی و هشدار در هیچیک از‬ ‫نواهی مربوط به فروع دین به پایه ان نمیرسد‪ ]3[ .‬از‬ ‫جمله نمونههای این نهی‪ ،‬این خطاب خدای متعال‬ ‫نسبت به مومنان است‪«َّ :‬لا َی َّتخذ ْال ُم ْوم ُن َ‬ ‫ون ْال َک ِافر َ‬ ‫ین‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ین َو َم ْن َی ْف َع ْل ذل َ‬ ‫ا ْو ِل َی َاء ِمن ُدون ْال ُم ْو ِم ِن َ‬ ‫ک َف َل ْی َس ِمنَ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ا ّلل ِه فِی شـ ْـى ٍء» (العــمــران‪ ،‬ایه ‪ )28‬که لحن خطاب‬ ‫در ان همچون مادری است که از فرزند خطا کارش‬ ‫خشمگین شده و به او میگوید‪ :‬برو و دیگر کلمهای با‬ ‫من حرف نزن که با تو هیچ کاری ندارم‪ .‬شاید در نگاه‬ ‫ابتدایی این شدت نهی و تهدید کمی دور از انتظار به‬ ‫نظر اید و برقراری ارتباط با ان کمی سخت باشد؛ اما‬ ‫اگر مشخص شود که حرکت جامعه اسامی بهسوی‬ ‫سرسپردگی نسبت به کفار و اهل کتاب‪ ،‬کدام سنگر‬ ‫دین را تخریب میکند‪ ،‬انگاه این برخورد شدیداللحن‬ ‫قران کریم با این پدیده برایمان قابلهضمتر خواهد بود‪.‬‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫هشداری متفاوت‬ ‫ّ‬ ‫مسئله مترتب نماید‪ .‬ایشان مدعی است ایاتی که در‬ ‫قران کریم سخن از وایت دارد‪ ،‬ارتباط تامی با تهدید‬ ‫موجود در ایه مذکور دارد و خداى متعال در کتاب‬ ‫شریفش‪ ،‬در هیچ بابی جز باب وایت‪ ،‬بندگان خود‬ ‫را اینگونه و بهطور مستقیم از عذاب خودش تحذیر‬ ‫ّ ُ َ َْ‬ ‫نکرده است‪ .‬تعابیر مکرر‪«َ :‬و ُی َح ِذ ُرک ُم ا ّلل ُه نف َس ُه» در سوره‬ ‫ْ َ‬ ‫مبارکه العمران و تعبیر‪«َ :‬واخش ْو ِن» در ایه موردبحث‪،‬‬ ‫گواه بر این مدعاست‪]4[ .‬‬ ‫برای فهم بهتر جایگاه این مسئله‪ ،‬ازم است با نگاهی‬ ‫ً‬ ‫تحلیلی به این سوال بپردازیم که اساسا چرا پس از‬ ‫تشریع اصل وایت و تکمیل و تتمیم دین بهواسطه‬ ‫ان‪ ،‬دیگر هیچ خطری از جانب کفار جامعه اسامی را‬ ‫تهدید نمیکند؛ لذا جای هیچ هراسی از جانب انها‬ ‫نیست؛ بلکه انچه باید موردتوجه مومنان باشد و از ان‬ ‫هراس داشته باشند‪ ،‬طرف بودن انها با ذات مقدس‬ ‫حق و عقوبت سخت اوست؟!‬ ‫ماجرا ازانجا اغاز میشود که پس از بعثت رسول مکرم‬ ‫اسام و تقابل همهجانبه ان حضرت با مظاهر شرک‬ ‫و الحاد‪ ،‬سردمداران این جبهه که موجودیت خود‬ ‫را بهشدت درخطر میدیدند پسازانکه از تطمیع ان‬ ‫حضرت ناامید شدند‪ ،‬مسیر تهدید را پیش گرفتند و‬ ‫در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نکردند؛ اما ان‬ ‫زمان که همه توطئههای انان برای تهدید و حتی قتل‬ ‫ان حضرت نیز نقش بر اب شد و برای انان ّ‬ ‫مسجل شد‬ ‫که کاری از پیش نخواهند برد‪ ،‬به این ارزو دلخوش‬ ‫داشتند که بهزودی دعوتکننده به این دین از دنیا‬ ‫میرود و ازانجا که فرزند ذکورى هم ندارد تا اهدافش‬ ‫را دنبال کند‪ ،‬خودبهخود این حرکت متوقف و نابود‬ ‫شد‪ .‬قران کریم ارزوی خام انها را اینگونه روایت‬ ‫خواهد‬ ‫ٌ َ َ َ َّ ُ َ ْ َ ْ‬ ‫ََُْ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ون» (سوره‬ ‫مینماید‪« :‬ام یقولون ِ‬ ‫شاعر نتربص ِبهِ ریب المن ِ‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫ً‬ ‫اساسا چرا پس از تشریع اصل وایت و تکمیل و تتمیم دین بهواسطه‬ ‫ان دیصر ییچ خطره از جایب کفار جامعه اسامن را تهدید یمنکند؟‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫امر این دین‪ ،‬قائم به «حامل خشگن» ییست که با رفتن او یمه چیز‬ ‫از یم بپاخد؛ بلکه قیام این دین به «حامل یوعن» است که یمان‬ ‫منگب وایت است‬ ‫طور‪ ،‬ایه ‪)30‬؛ و اینگونه بود که فضایی ا کنده از مخاطره‬ ‫و هراس از جانب کفار بر مسلمانان مستولی گشت؛‬ ‫َ َ‬ ‫َفضایی که ایاتی از قران کریم همچون‪«َ :‬و ّد ک ِث ٌیر ِم ْن‬ ‫ُ ْ ُ َّ ً َ َ ً‬ ‫َ ُّ َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫یمانکم کفارا حس اد‬ ‫ا ْه ِل ال ِک‬ ‫تاب ل ْو َی ُردونک ْم ِم ْن َب ْع ِد ِا ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫َ َ َ ْ ُ َ ُ‬ ‫ِم ْن ِع ْن ِد انف ِس ِ ْه ْم‪ِ ،‬م ْن َبَ ْع ِد ما ت َب ّی َن ل ُه ُم ال َح ّق‪ ،‬ف ْاعفوا َو‬ ‫َّ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫ُ َ َ‬ ‫ْ َ‬ ‫اصف ُحوا َحتى َیات ِ َی ا ّلل ُه ِبا ْم ِرهِ ‪ِ ،‬ا ّن ا ّلل َه َعلی ک ِ ّل ش ْى ٍء ق ِد ٌیر»‬ ‫(سوره بقره‪ ،‬ایه ‪ )109‬به زیبایی تصویرگر ان است‪.‬‬ ‫«حامل نوعی» جایگزین «حامل شخصی»‬ ‫بدیهی است که یک دین یا قیام و حرکت اجتماعی‬ ‫هرچند ازنظر ارمانها‪ ،‬احکام و معارفش قوی باشد‬ ‫و ساختارهای اجتماعیاش مستحکم طراحیشده‬ ‫باشد و طرفدارانش انبوه و پرشور باشند‪ ،‬همیشه بر‬ ‫این شادابی و خلوص باقی نخواهد ماند؛ بلکه قوام و‬ ‫َ‬ ‫پایداری ان در درجه اول به َعلمداری است که پرچم‬ ‫ان دین و قیام را باا برده و حافظ ارمانها و خطوط‬ ‫قرمز اصلی ان است‪ .‬در غیر این صورت با مرگ حامل‬ ‫ِلوای ان دین یا قیام اجتماعی‪ ،‬پس از مدت کوتاهی‬ ‫همهچیز به دست فراموشی سپرده خواهد شد‪]5[ .‬‬ ‫در چنین شرایطی‪ ،‬تنها عاملی که میتوانست تمامیت‬ ‫ّ‬ ‫یاس کفار را محقق سازد و خطر انها را بهکلی از ساحت‬ ‫این دین ّ‬ ‫مبرا ســازد‪ ،‬نصب قائممقام رســول خدا از‬ ‫سوی خدای حکیم بود تا در حفظ دین و تدبیر امر ان‬ ‫و ارشاد ّامت کار خود ان حضرت را انجام دهد؛ بر این‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫ْ‬ ‫«ال َی ْو َم َی َ‬ ‫ئس ال ِذ َین کف ُر وا ِمن ِد ِینک ْم‬ ‫اساس نزول ایه‪:‬‬ ‫ََ َ َ‬ ‫فلا تخش ْو ُه ْم» بشارت بسیار عظیمی را برای مسلمانان‬ ‫به ارمغان اورد و مهر بطانی بر تمام تاشهای مذبوحانه‬ ‫دشمنان اسام ترسیم نمود‪ .‬پیامی که دشمنان اسام‬ ‫از این واقعه عظیم دریافت کردند‪ ،‬این بود که امر این‬ ‫دین‪ ،‬قائم به «حامل شخصی» نیست که با رفتن او‬ ‫همه چیز از هم بپاشد؛ بلکه قیام این دین به «حامل‬ ‫نوعی» است که همان منصب وایت است و این همان‬ ‫حقیقتی بود که بهواسطه ان دین به حد کمال رسید‬ ‫و خدای متعال ان را از حالت حدوث به حالت بقاء‬ ‫متحول ساخت و نعمت را تمام کرد‪]6[ .‬‬ ‫خطر نابودی جامعه دینی از درون‬ ‫َ َ ْ َ ْ ُ ْ َ ْ َْ‬ ‫با نزول فراز شریف‪« :‬فلا تخشوهم و اخشو ِن» از سوی‬ ‫خدای سبحان‪ ،‬از طرفی خیال مومنان از تهدید خارجی‬ ‫اسوده شد؛ اما یک هشدار سنگین نیز به جامعه مومنین‬ ‫داده شد مبنی بر اینکه از این به بعد این رفتار خود‬ ‫شماست که تعیینکننده بقای دین الهی خواهد بود‪.‬‬ ‫زیرا این سنت الهی است که تا زمانی که یک جامعه‬ ‫موهبت و نعمتی که خدای سبحان به او عطا فرموده‬ ‫را کفران نکند و شکرگزار باشد‪ ،‬حقتعالی ان نعمت‬ ‫را از ان امت سلب نخواهد کرد [‪ ]7‬اما تهدید واقعی‬ ‫زمانی است که جامعه ایمانی پس از چشیدن طعم‬ ‫شیرین نعمت الهی‪ ،‬راه کفران را در پیش گیرد که در‬ ‫این صورت به گرفتاری و مصیبت دچار خواهند شد‪.‬‬ ‫خدای متعال این مطلب را در قالب تمثیلی زیبا‪،‬‬ ‫ًَ ً‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫میفرماید‪«َ :‬و َض َر َب ا ّلل ُه مثلا ق ْر َیه کانَت‬ ‫چنین‬ ‫بیان ً ْ‬ ‫َ‬ ‫َ ً ُ ْ َ َّ‬ ‫َ َ‬ ‫ُْ ََ ً ْ ُ‬ ‫َ‬ ‫ک ّل َ‬ ‫کان فکف َر ْت‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫د‬ ‫ا‬ ‫غ‬ ‫ر‬ ‫ها‬ ‫ق‬ ‫ز‬ ‫ر‬ ‫یها‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫ئ‬ ‫م‬ ‫ط‬ ‫ِامنه م ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ْ ِ‬ ‫ُ‬ ‫َ ْ ُ َّ َ َ َ َ َّ ُ َ ْ ُ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫ِبانع ِم الل ِه فاذاقها الله ِلباس الج ِوع و الخو ِف ِبما کانوا‬ ‫َی ْص َن ُع َ‬ ‫ون» (سوره نحل‪ ،‬ایه ‪)112‬‬ ‫کفران نعمت وایت‬ ‫ازجمله ویژگیهای افرادی که در جامعه اسامی به‬ ‫برقراری رابطه دوستانه با کفار و اهل کتاب همت‬ ‫‪384‬‬ ‫دوفصلنامه فرهنگ‪ ،‬سیاست‪ ،‬اقتصاد‬ ‫شماره سوم‪ ،‬بهار و تابستان ‪1398‬‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫و خدا در همین نزدیکی در کمین‬ ‫است؛ فاین تذهبون؟!‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫میگمارند ان است که وقتی در برابر مشکات جامعه‬ ‫اسامی قرار میگیرند‪ ،‬بهجای پذیرش صبر و مقاومت‬ ‫و جهاد در برابر پیشامدهایی که از سوی دشمنان‬ ‫بر جامعه اسامی وارد میشود‪ ،‬راه ساده اما ویرانگر‬ ‫جلب اعتماد دشمن را انتخاب کرده و با همه وجود‬ ‫َّ‬ ‫ُُ‬ ‫َ‬ ‫برای تحقق ان تاش میکنند‪« :‬ف َترى ال ِذ َین ِفی قل ِوب ِهم‬ ‫َّم َر ٌض ُی َسار ُع َ‬ ‫ون ِف ِیه ْم» (سوره مائده‪ ،‬ایه ‪ .)52‬بهانه این‬ ‫ِ‬ ‫افراد برای برقراری این ارتباط ان است که اگر این کار‬ ‫بزرگتر از سوی انها دچار خواهیم‬ ‫را نکنیم‪ ،‬به بایی‬ ‫َُ ُ َ َ َ َ ُ ََ َ ٌَ‬ ‫ائره» (سوره مائده‪ ،‬ایه‬ ‫شد‪« :‬یقولون نخشى ان ت ِصیبنا د‬ ‫‪ .)52‬جالب انکه ازانجاکه چنین افرادی بهشدت به‬ ‫این رابطه دلبستهاند‪ ،‬برای جلب اعتماد مومنان به‬ ‫بااترین ارزشهای دینی سوگند یاد میکنند که این‬ ‫ارتباط به سود جامعه اسامی خواهد بود و انها ما را‬ ‫تنها نخواهند گذاشت؛ اما دیر زمانی نخواهد گذشت‬ ‫که پوچی این دلبستگی اشکار َخواهد شد و َمومنان‬ ‫َ َّ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫خطاب َبه انها خواهند گفت‪« :‬ا َه ُ َول ِاء ال ِذ َین َ اق َس ُموا‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َّ َ ْ َ ْ َ‬ ‫انه ْم ِا ّنه ْم َلم َعک ْم َح ِب َطت ا ْع َمال ُه ْم فا ْص َب ُحوا‬ ‫ِبالل ِه جهد ایم ِ‬ ‫َخاسر َ‬ ‫ین» (سوره مائده‪ ،‬ایه ‪ .)53‬انها بهزعم خود این‬ ‫ِ‬ ‫مسیر را برای کسب عزت انتخاب میکنند؛ اما خدای‬ ‫َ ّ‬ ‫شر‬ ‫متعال خط بطان بر کار انها کشیده و میفرماید‪« :‬ب ِ‬ ‫َ َ َّ َ ْ َ َ ً َ ً َّ َ َ َّ ُ َ‬ ‫َُْ‬ ‫ون ْال َک ِافر َ‬ ‫ین‬ ‫َالمن ِاف ِقین ِبان ْلهم عذابا َا ِلیما * ال ِذین یت ِخ ْذ َ َ ْ ِ‬ ‫ََ‬ ‫ََ‬ ‫ین ا َی ْب َت ُغ َ‬ ‫ا ْو ِل َی َاء ِمن ُدون ال ُم ْو ِم ِن َ‬ ‫ون ِع َند ُه ُم ال ِع ّزه ف ِا ّن ال ِع ّزه‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ِل ّل ِه َج ِم ًیعا» (سوره نساء‪ ،‬ایات ‪.)139-138‬‬ ‫ّ‬ ‫از لوازم این تولی همراه با محبت ان است که اینگونه‬ ‫افراد در برابر کفار که با انها دشمناند متذلل میگردند‬ ‫و با لحنی ملتمسانه با انها سخن میگویند تا شاید‬ ‫بتوانند نظر انها را به خود جلب نمایند؛ اما وقتی به‬ ‫میان جمع مومنان بازمیگردند و در برابر اعتراضشان‬ ‫نسبت به این تعامل ذلیانه قرار میگیرند‪ ،‬برای مومنین‬ ‫شاخوشانه میکشند و از موضع عزت و قدرت از عملکرد‬ ‫خود دفاع میکنند‪ .‬این افراد همچنین هرگونه تعدی‬ ‫و تجاوز دشمن را به دید تسامح و تساهل نگریسته و‬ ‫هرگز حاضر نمیشوند که برخورد قاطعی با رفتارهای‬ ‫نابخردانه دشمن داشته باشند‪.‬‬ ‫قران کریم به این افراد هشدار میدهد که هرکس این‬ ‫جمع مومنان خارج شده و وارد‬ ‫مسیر را ادامه دهد از‬ ‫دایره کفر خواهد شد‪«َ :‬ی َا َّیها َّالذ َین َء َام ُن ْوا َلا َت َّتخ ُذ ْوا ْال َیه َ‬ ‫ود‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪385‬‬ ‫سیاست و اجتماع‬ ‫فرینگ و ایدیشه‬ ‫اقتگاد و مدیریت‬ ‫مرکز رشد‬ ‫دانشگاه امام صادق؟‬ ‫ّ‬ ‫تولن و سرسپردگن به کفار‪ ،‬خروج از ّ‬ ‫زه بندگن و پشت یمودن‬ ‫حقیقت‬ ‫به وایت «اه» و طغیاین است علیه یمه ارزشیاه دینن‪.‬‬ ‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َّ‬ ‫َ‬ ‫الن َص َارى ا ْو ِل َی َاء َب ْعض ُه ْم ا ْو ِل َی ُاء َب ْع ٍض َو َمن َی َت َو ّلهم ِّمنک ْم‬ ‫و‬ ‫َ َّ‬ ‫ف ِان ُه ِم ْنه ْم» (سوره مائده‪ ،‬ایه ‪.)51‬‬ ‫اینهمه هشدار به این خاطر است که حقیقت این‬ ‫ّ‬ ‫تولی و سرسپردگی به کفار‪ ،‬خروج از ّ‬ ‫زی بندگی و پشت‬ ‫نمودن به وایت «اه» و داخل شدن در حزب دشمنان‬ ‫او و شرکت در توطئههاى انان براى افساد امر دین و در‬ ‫یک کام‪ ،‬طغیانی است علیه همه ارزشهای دینی‪.‬‬ ‫سبحان خطاب به رسول خدا؟ این‬ ‫سخن‬ ‫خدای َ ُ‬ ‫تاب َم َع َ‬ ‫کما ا ِم ْر َت َو َم ْن َ‬ ‫است‪«َ :‬ف ْ‬ ‫ک َولا َت ْط َغواْ‬ ‫اس َت ِقمْ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َ َّ َ َ َ‬ ‫ا َّن ُه بما َت ْع َم ُل َ‬ ‫ون َب ِص ٌیر َو لا ت ْرک ُنوا ِالَی ال ِذ َین ظل ُموا‪ ،‬ف َت َم َّسک ُم‬ ‫ِ ِ‬ ‫َّ‬ ‫یاء‪ُ ،‬ث َّم لا ُت ْن َص ُر َ‬ ‫الن ُار‪َ ،‬و ما َل ُک ْم م ْن ُ‬ ‫ون ا َّلل ِه ِم ْن ا ْو ِل َ‬ ‫ون»‪.‬‬ ‫د‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان‪ ،‬مینویسد‪:‬‬ ‫یصاختیاه تشگگن‬ ‫«رکون بهسوی ستمکاران‪ ،‬نوعی اعتماد است که از‬ ‫دلبستگی و رغبت بهسوی انان نشئت میگیرد؛ حال‬ ‫چه این رکون در ارتباط با اصل دین باشد؛ مثلاینکه‬ ‫پــارهاى از حقایق دین را که به نفع دشمنان است‪،‬‬ ‫بگوید و از بیان انچه به ضرر ایشان است‪ ،‬خودداری‬ ‫کند تا به این وسیله اعتماد انها را به خود جلب نماید‬ ‫و چه اینکه در ارتباط با حیات دینی مسلمانان باشد؛‬ ‫مثلاینکه به ستمکاران اجازه دهد تا بهنوعی که دلخواه‬ ‫ایشان است در اداره امور جامعه دینی مداخله کنند و‬ ‫وایت امور عامه را به دستگیرند‪ ،‬اگرچه این مداخله‬ ‫بهصورت غیرمستقیم باشد‪]8[ ».‬‬ ‫است که در این ایه شریفه‪ ،‬خدای متعال عاوه بر اتش‬ ‫و عذاب اخروی‪ ،‬اتش دنیوی را نیز اراده فرموده‪ .‬به این‬ ‫معنا که‪ ،‬اگر امت اسامی برای حل مشکات پیش‬ ‫روی خود از راه عزتمند استقامت در مقابل دشمنان‬ ‫خدا دست کشید و مسیر دل بستن و اعتماد نمودن‬ ‫به دشمنان خدا را پیش گرفت‪ ،‬رو بهسوی طغیان‬ ‫عظیمی نموده که نهتنها موجب برطرف شــدن ان‬ ‫مشکات نخواهد شد؛ بلکه در این صورت مصائب‪،‬‬ ‫بدبختیها و ذلتهای دنیایی انها شدیدتر خواهد‬ ‫شد‪ ]9[ .‬خدای متعال در جای دیگر از کام نورانی‬ ‫خود بهصراحت اعام میدارد که نسبت به کسانی‬ ‫که علیه ارزشهای دینی طغیان میکنند‪ ،‬خودش در‬ ‫یکباره‬ ‫کمینگاه نشسته و انها را رصد میکند تا به‬ ‫ََ َ‬ ‫تازیانه عذاب را بر گرده انها سوار کند [‪« :]10‬ال ْم ت َر‬ ‫َّ َ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َ َُ َ‬ ‫َ‬ ‫ماد‪ ،‬ال ِتى ل ْم ُیخل ْق‬ ‫ذات ال ِع ِ‬ ‫ک ْیف ف َع َل ر ّبک ِب ٍ‬ ‫عاد َ‪ِ ،‬ار َم ِ‬ ‫ْ‬ ‫ُْ‬ ‫َ َ ُ َ ّ َ ُ َّ ْ ْ‬ ‫لاد و ثمود ال ِذین جابوا‬ ‫واد‪َ ،‬و ِف ْر َع ْو َن‬ ‫ِمثلها فِی ال ِب َ ِ‬ ‫الصخ َر ِبال ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ ْ‬ ‫ّ َ َ‬ ‫ک َث ُر وا ف َیها ْال َف َ‬ ‫ساد‪،‬‬ ‫لاد‪ ،‬فا‬ ‫تاد‪ ،‬ال ِذ َین طغ ْوا فِی ال ِب ِ‬ ‫ِذی الا ْو ِ‬ ‫ِ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫َّ َ َ َ‬ ‫َُ َ‬ ‫صاد»‬ ‫ف َص ّب َعل ْی ِه ْم ر ّبک َس ْو َط َعذ ٍاب‪ِ ،‬ان ر ّبک ل ِبال ِم ْر ِ‬ ‫(سوره فجر‪ ،‬ایات ‪.)14-6‬‬ ‫پینوشتها‬ ‫‪Email: mo.faghih67@gmail.com‬‬ ‫بــر ایــن اس ــاس‪ ،‬ایــه شریفه اعتماد نـمــودن هـمــراه با‬ ‫دلبستگی به کفار ستمگر را طغیانی برشمرده که به‬ ‫دنبالش فرارسیدن اتش حتمی است؛ انهم اتشی که‬ ‫هیچ بازدارندهای توان مقابله با ان را ندارد و این همان‬ ‫انتقام الهی است‪ .‬مرحوم عامه طباطبایی‪ ،‬بر اساس‬ ‫ادلهای که در این مجال فرصت بیان ان نیست‪ ،‬معتقد‬ ‫[‪ .]1‬عامه طباطبایی‪ ،‬تفسیر المیزان‪ ،‬جلد ‪ ،5‬صفحه ‪.391‬‬ ‫[‪ .]2‬همان‪ ،‬جلد ‪ ،1۶‬صفحه ‪.273‬‬ ‫[‪ .]3‬همان‪ ،‬جلد ‪ ،5‬صفحه ‪.391‬‬ ‫[‪ .]۴‬همان‪ ،‬صفحه ‪.1۶3‬‬ ‫[‪ .]5‬همان‪ ،‬صفحه ‪.17۶‬‬ ‫[‪ .]۶‬همان‪.‬‬ ‫[‪ .]7‬نک‪ :‬سوره انفال‪ ،‬ایه ‪.53‬‬ ‫[‪ .]8‬عامه طباطبایی‪ ،‬تفسیر المیزان‪ ،‬جلد ‪ ،11‬صفحه ‪.50‬‬ ‫[‪ .]9‬همان‪ ،‬جلد ‪ ،3‬صفحه ‪.15۴‬‬ ‫[‪ .]10‬همان‪ ،‬صفحه ‪.15۴‬‬ ‫‪386‬‬

آخرین شماره های دو فصلنامه تأملات رشد

دو فصلنامه تأملات رشد 2

دو فصلنامه تأملات رشد 2

شماره : 2
تاریخ : 1397/07/01
دو فصلنامه تأملات رشد 1

دو فصلنامه تأملات رشد 1

شماره : 1
تاریخ : 1397/02/01
ثبت نشریه در مگ لند

شما صاحب نشریه هستید ؟

با عضویت در مگ لند امکانات متنوعی را در اختیار خواهید داشت
ثبت نام ناشر
لطفا کمی صبر کنید !!